جمع بندی حدیثی از امام باقر(ع) : شیعیان ما لال اند!!!

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیثی از امام باقر(ع) : شیعیان ما لال اند!!!

بسم الله حدیثی از امام باقر خوندم:شیعیان ما لالند اگه میشه منبع این حدیث را بگویید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

مختار.;445915 نوشت:
بسم الله حدیثی از امام باقر خوندم:شیعیان ما لالند اگه میشه منبع این حدیث را بگویید

به نام خدا:
این روایت هم از امام باقر(1) و هم از امام صادق سلام الله علیهما نقل شده است (2)
در اهمیت سکوت و پرهیز زبان از چرخش بی جای آن در کام دهان، همین قدر بس که اولیای دین از نیکویی لال بودن شیعیان سخن گفته اند.
یکی از اوصاف بارز شیعیان واقعی، حفظ زبان از زیاده یا پرگویی است. اینان به اندازه ای در این مسیر به افراط یا وسواس روی می آورند که حتی در مجالس فراموش می کنند که زبانی هم دارند که با آن حرف بزنند.و چه خوب عده ای از بزرگان با آن که زبان داشتند ومی توانستند داد سخن برانند،اما در سایه سکوت هم وقار خود را حفظ کردند هم پرده حرمت دیگران را ندریدند.خیلی کم دیده می شود اشخاص بتوانند زبان در کام فرو داشته جز به ضرورت سخن نگویند. زیرا داشتن زبان انسان را بر سخن گفتن و گعده کردن خصوصا در مجالس دوستانه تحریک می کند. در این صورت دیگر به طور معمول نمی توان جلو آن را گرفت.اگر تا قبل از سخن گفتن، زبان اسیر و انسان امیر بود، اما با شروع سخن، زبان امیر و انسان اسیر می شود.
مولای متقیان امام علی سلام الله علیه فرمود:"اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ"(3)
یعنی زبان درنده ای است که اگر آن را تنها بگذاری پی خواهد کرد(نابود خواهد کرد) یعنی از ناحیه زبان، آسیب سنگین و بنیان کنی خواهی دید.
پس اگر شیعیان به لال بودن توصیف شده اند از ترس آسیب های است که در صورت رها کردن زبان، به آن دچار خواهند شد. گاهی شده است که این آسیب ها هم صاحب زبان را رسوا کرد و هم دیگران را از اعتبار و آبرو خواهد انداخته است.پس بهتر است آنقدرسکوت پیشه کرد که گویی لال به نظر رسید.
ناصر خسرو چه خوب سروده است: تا مرد سخن نگفته باشد،عیب و هنرش نهفته باشد.
پی نوشت ها:
1.علامه مجلسی، بحار الانوار،موسوی همدانی سید ابوالحسن، ترجمه جلد 67 و 68،تهران،انتشارات کتابخانه ولی عصر سلام الله علیه،چاپ اول، ج‏2، ص285
2. تحف العقول، ترجمه حسن زاده صادق، قم،انتشارات آل علی علیه السلام،سال 1382 خورشیدی، چاپ اول، ص 957
3. نهج البلاغة،جمع آوری سید رضی،قم،انتشارات هجرت،سال 1414 هجری قمری،چاپ اول، ص 479

میشه لطف کنید متن عربی روایت شریف رو بیارید؟ تشکر

[="Navy"]

dfffd;449020 نوشت:
میشه لطف کنید متن عربی روایت شریف رو بیارید؟ تشکر

«و ما شیعة جعفرٍ إلاّ .... کالأخرسِ مِن طولِ الصَّمتِ و السّکوت» (از وصایای حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه به مفضّل بن عمر)[/]

سلام
ما توی محلمون یه شهیدی داریم که همرزماش می گفتن تموم اون دو سالی که در جبهه با هم بودن ختی یک کلمه هم با کسی حرف نمیزد ....تا شهید شد؟

چرا؟!!!

dfffd;449020 نوشت:
میشه لطف کنید متن عربی روایت شریف رو بیارید؟ تشکر

به نام خدا:
متن عربی روایت به این شرح است.
"...وَ مَا شِيعَةُ جَعْفَرٍ إِلَّا مَنْ كَفَّ لِسَانَهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا سَيِّدَهُ وَ خَافَ اللَّهَ حَقَّ خِيفَتِهِ وَيْحَهُمْ أَ فِيهِمْ مَنْ قَدْ صَارَ كَالْحَنَايَا مِنْ كَثْرَةِ الصَّلَاةِ أَوْ قَدْ صَارَ كَالتَّائِهِ مِنْ شِدَّةِ الْخَوْفِ أَوْ كَالضَّرِيرِ مِنَ الْخُشُوعِ أَوْ كَالضَّنِي مِنَ الصِّيَامِ أَوْ كَالْأَخْرَسِ مِنْ طُولِ الصَّمْتِ وَ السُّكُوتِ..."(1)
شيعه جعفر نيست مگر كسى كه مراقب زبانش باشد و براى آفريدگارش كار كند و به مولاى خود اميدوار باشد و آن طور كه بايد از خدا ترسيد بترسد؛ واى بر آنان! آيا در ميان آنان كسى هست كه در اثر بسيار نماز گزاردن خميده شده باشد، يا در اثر ترس بسيار از خدا ديوانه شده باشد، يا در اثر سر سپردگى به خدا [و گريستن‏] بسيار نابينا شده باشد، يا در اثر روزه گرفتن لاغر شده باشد، يا از خموشى و سكوت طولانى لال به نظر آيد؟
پی نوشت
1.ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول،قم،انتشارات اسلامی،سال 104 قمری،چاپ دوم، ص، ص 515
هم چنین مشابه این روایت در سایر کتاب های حدیثی از جمله بحار الانوار علامه مجلسی چاپ تهران،انتشارات اسلامیه،جلد هفتاد و پنج،صفحه 383 نقل شده است.

nothing;449593 نوشت:
من نمی فهمهم مگه شما عرب هستید که عربی می خواید...بنظر من حتی سند هم مهم نیست انسان باید با عقلش بسنجه...وگرنه هر سندی می شود تقلبی هم باشد...و عربی هم که برای فهم فارسی زبان معنا ندارد...علت عربی خواستن رو برای من توضیح بدی ممنونم.....اگه خواستید برم در دیکشنری همین پاسخ خودم رو بزبون عربی دوباره بنویسم براتون بیارم اینجا...شاید واقعا شما از عربی لذت می برید....

با سلام خدمت شما
این که بعضی از پرسشگران عزیز اصرار دارند که اگر روایتی نقل می شود با متن عربی آن باشد، به چند احتمال متصور است. یا که قصدشان بر این است که بخواهند به اصل کلماتی که معصومین سلام الله علیهم اجمعین از زبان پاک شان بیان شده دست یابند و آن را در حافظه خود ثبت کنند. این کار علاوه بر این که اشکالی ندارد، به دلیل بار معنوی و نورانیتی که در اصل روایت که به زبان عربی ایراد شده وجود دارد، تقاضایی پسندیده است. یا که قصد پرسشگر، پی گیری اعتبار سندی روایت است که آیا از معصوم صادر شده یا نه، که این پی گیری و به نتیجه رسیدن آن، لزوما از مسیر دست یافتن به روایت با زبان اصلی آن است که اگر به این نیت هم باشد، باز هم رجحان دارد.

الکترون قلی;449684 نوشت:
سلام
ما توی محلمون یه شهیدی داریم که همرزماش می گفتن تموم اون دو سالی که در جبهه با هم بودن ختی یک کلمه هم با کسی حرف نمیزد ....تا شهید شد؟

چرا؟!!!


ما از چرایی این پرسش اطلاعی نداریم. به هر حال آن شهید عزیز اکنون در جوار حق به آرامش ابدی رسیده است. البته می توان احتمال داد که علت سکوت شهید به این دلیل بوده که اگر زبان به سخن گشاید، نتواند آن را کنترل کرده به تضعیف موقعیت معنوی اش، منجر شود. وی در این مسیر، ریاضت سختی را به جان خریده است تا زبان در کام فرو دارد. و الله العالم

پرسش:
حدیثی از امام باقر خوندم:شیعیان ما لالند اگه میشه منبع این حدیث را بگویید

پاسخ :
بسم الله الرحمن الرحیم
در جمع بندی این پرسش به مقدمه ای اشاره می کنیم:
کنترل زبان و خودداری از زیاده گویی، هنری است که فقط انسان های عاقل و متعالی از عهده آن بر می آیند.
حتی اگر در این باره به منابع دینی مراجعه نکنیم، عرف عقلا خود بهترین قاضی است که انسان هایی که بعد از فکر کردن آن هم به مقدار ضرورت سخن می گویند در برابر افرادی که پرگویی یا یاوه گویی می کنند،از شخصیت اجتماعی بالایی برخوردارند و آبروی شان حفظ می شود.
پس اگر در این باره از اولیای دین روایتی به دست ما رسیده است، می بایست ما را به فکر وا دارد که زبان-این عضو به ظاهر کوچک و کم وزن - می تواند چه فجایعی را به بار آورد و چه گناهان بزرگ و چه تبعات سنگینی را بر جامعه تحمیل کند.
این گونه است که می فرمایند: شیعیان ما لال اند یعنی در کنترل زبان به قدری افراط می کنند که گویا اصلا زبان ندارند.
اما در پاسخ به پرسش مد نظر بیان می کنیم که این روایت هم از امام باقر(1) و هم از امام صادق سلام الله علیهما نقل شده است (2)
امام صادق سلام الله علیه فرمود :
"...وَ مَا شِيعَةُ جَعْفَرٍ إِلَّا مَنْ كَفَّ لِسَانَهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا سَيِّدَهُ وَ خَافَ اللَّهَ حَقَّ خِيفَتِهِ وَيْحَهُمْ أَ فِيهِمْ مَنْ قَدْ صَارَ كَالْحَنَايَا مِنْ كَثْرَةِ الصَّلَاةِ أَوْ قَدْ صَارَ كَالتَّائِهِ مِنْ شِدَّةِ الْخَوْفِ أَوْ كَالضَّرِيرِ مِنَ الْخُشُوعِ أَوْ كَالضَّنِي مِنَ الصِّيَامِ أَوْ كَالْأَخْرَسِ مِنْ طُولِ الصَّمْتِ وَ السُّكُوتِ..."(3)
شيعه جعفر نيست مگر كسى كه مراقب زبانش باشد و براى آفريدگارش كار كند و به مولاى خود اميدوار باشد و آن طور كه بايد از خدا ترسيد بترسد؛ واى بر آنان! آيا در ميان آنان كسى هست كه در اثر بسيار نماز گزاردن خميده شده باشد، يا در اثر ترس بسيار از خدا ديوانه شده باشد، يا در اثر سر سپردگى به خدا [و گريستن‏] بسيار نابينا شده باشد، يا در اثر روزه گرفتن لاغر شده باشد، يا از خموشى و سكوت طولانى لال به نظر آيد؟
در اهمیت سکوت و پرهیز زبان از چرخش بی جای آن در کام دهان، همین قدر بس که اولیای دین از ضررهای فراوان زبان افسار گسیخته، سخن گفته اند.

مولای متقیان امام علی سلام الله علیه فرمود:"اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ"(4)
زبان درنده ای است که اگر آن را تنها بگذاری، پی خواهد کرد(نابود خواهد کرد) یعنی شخص از ناحیه زبان، آسیب سنگین و بنیان کنی خواهد دید.بسیار دیده شده است که آسیب های از ناحیه زبان هم صاحبش را رسوا کرده و هم دیگران را از اعتبار و آبرو خواهد انداخته است.پس بهتر است انسان آنقدرسکوت پیشه کند که بگویند لال است.
انسان تا زبان به سخن نگشاید، امیر است.اما اگر لب به کلام گشود، اسیر مطالبی می شود که بر زبانش جاری شده است.
پس اگر شیعیان به لال بودن توصیف شده اند،به این معنا است که در بیان کلمات گزیده گویی دارند و فقط به وقت نیاز سخن می گویند. و اگر کسی بخواهد به چنین ریاضتی روی آورد، می بایست زبان را در کام دهان زندانی کند و بر آن افساری از جنس عقل ببندد. در نیتجه بیشتر به افراد لال شبیه خواهد شد، اما در واقع روزه سکوت گرفته و از شر بلاهای زبان آسوده خاطر شده است.
ناصر خسرو چه خوب سروده است: تا مرد سخن نگفته باشد،عیب و هنرش نهفته باشد.

پی نوشت ها:
1.علامه مجلسی، بحار الانوار،موسوی همدانی سید ابوالحسن، ترجمه جلد 67 و 68،تهران،انتشارات کتابخانه ولی عصر سلام الله علیه،چاپ اول، ج‏2، ص285
2. تحف العقول، ترجمه حسن زاده صادق، قم،انتشارات آل علی علیه السلام،سال 1382 خورشیدی، چاپ اول، ص 957
3. ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول،قم،انتشارات اسلامی،سال 104 قمری،چاپ دوم، ص، ص 515
4. نهج البلاغة،جمع آوری سید رضی،قم،انتشارات هجرت،سال 1414 هجری قمری،چاپ اول، ص 479

موضوع قفل شده است