قرآن و پيغمبر مكتب سقيفه چيست و كيست؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرآن و پيغمبر مكتب سقيفه چيست و كيست؟

سوال از پيروان مكتب سقيفه:

ايا شما پيرو رسول خدا ص هستيد و يا پيرو ابوبكر ؟

اگر پيرو پيغمبر هستيد، ايشان بعد از خود جانشين انتخاب نكردند اما ابوبكر خودش را بودن اجازه رسول الله ص جانشين ايشان كرد

قال ابوبكر لما توفي رسول الله ان ولي رسول الله (صحيح مسلم)

كه بصلافاصله مولا علي ع به او مي فرمايد فرايتماني كاذبا اثما خائنا و غادرا(صحيح مسلم)

سوال ما از وهابيت اين است اگر شما پيرو ابوبكر هستيد چرا مي گويد سنت و دينتان را از رسول الله گرفته ايد؟

حالا مشخص است شما دينتان را از ابوبكر مي گيريد لطفا به ما قران ابوبكر را نشان دهيد تا ما به اين پيغمبر هم ايمان بياوريم

قراني كه به ما دستور دهد يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا ابوبكر

منبع:::::::::: خيمه گاه اباالفضل(ع)

پيروان سقيفه پاسخ گو باشند

با سلام

27447- عن أسلم : أن عمر بن الخطاب اطلع على أبى بكر وهو يمد لسانه فقال ما تصنع يا خليفة رسول الله قال إن هذا الذى أوردنى الموارد إن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قال ليس شىء من الجسد إلا يشكو ذرب اللسان على حدته (أبو يعلى ، والييهقى فى شعب الإيمان . قال ابن كثير : إسناده جيد) [كنز العمال 8890]صححه الالبانی .

همانطور که میدانیم خلیفه دوم بالاترین نقش را در جریانات و سیاست های راهبردی در حیات وبعد از ممات رسول الله و تغییر مسیر اسلام از جاده اصلی بازی کرده است وابوبکر هم یار وی شد چه قبل از اسلامش که قصد کشتن رسول الله را داشت وچه در طول حیات پیامبر در شرایطی خطیر بکمک حزب ودوستانش با حضرتش مخالفت ورزید مثل روز احد ؛ صلح حدیبیه و تخلف از جیش اسامه و تندروی های بیهوده و در آخر هم توهین و تهمت هذیان وتحقیر وتمسخر خاتم النبیین بکمک دخترش وىختر ابوبكر در 5 شنبه شوم و .....چون فکر میکردند که پیامبر پادشاهی است مانند سایر ملوک و قرآن ونبوت و... سیاستی است برای متحد کردن قبائل متفرق عرب و برتری جویی خود ... !!!

در هر صورت جناب ابوبکر از این زبانش (یا عمر) شکایت دارد که چنین آنرا می گزد چرا ؟ چون فحاشی کرد به امام علی (ع) وتشبیه به روباه و... با زبانش فرمان حمله به خانه فاطمه را صادر کرد .....حتی بعائشه دخترش را هم گفت : ابنته فلانه : و شهادت به نفع امام علی (ع) نداد و.... آخرش هم اظهار ندامت از کشف بیت فاطمه وواگذار نکردن مهار خلافت به عمر یا ابوعبیده !

پس بجاست که پیامبرشان را عمر بدانند چون از رسول الله (ص) بهتر بوده ودانای به مصالح مسلمین و موافقاتی با الله تعالی داشته که پیامبر خدا هم تعجب کرده !!!!!!

با سلام

ویک مورد دیگر که نقش اول جناب عمر را در برنامه ریزی واجرای اهداف حزب سقیفه نشان میدهد ماجرای زیر است :

[h=4]خشونت عمر با ابوبكر:[/h]ابن حجر عسقلانى در الإصابة در ترجمه عيينة بن حصن ماجراى جالبى را نقل مى‌كند كه نشان مى‌دهد عمر بن خطاب حتى با دوست قديم و وفادار خود نيز رفتار خوشايندى نداشته و با خشونت رفتار مى‌كرده است.
جاء عيينة بن حصن والأقرع بن حابس إلى أبي بكر فقالا يا خليفة رسول اللّه إن عندنا أرضا سبخة ليس فيها نخلا ولا منفعة فإن رأيت أن تقطعناها لعلنا نحرثها ونزرعها فلعل اللّه ينفع بها بعد اليوم. فأقطعهم إيّاها وكتب لهما كتاباً وأشهد وعمر ليس في القوم، فانطلقا إلى عمر ليشهداه فوجداه يصلح بعيراً له... فلما سمع ما في الكتاب تناوله من أيديهما ثمّ تفل فيه فمحاه فتذمّراه وقالا مقالة شتم... فاقبلا إلى أبي بكر وهما يتذمران فقالا: واللّه ما ندري أنت الخليفة أم عمر؟ فقال: بل هو لو كان شيئا.
فجاء عمر مغضباً حتى وقف على أبي بكر فقال: أخبرني عن هذه الأرض التي أقطعتها هذين الرجلين أرض لك خاصة أم هي بين المسلمين عامّة، قال: فما حملك على أن تخصّ هذين بها دون جماعة المسلمين. قال: استشرت هؤلاء الذين حولي فأشاروا عليّ بذلك.
قال: فإذا استشرت هؤلاء الذين حولك أكل المسلمين أوسعت مشورة ورضى؟ فقال أبو بكر: قد كنت قلت لك إنّك أقوى على هذا الأمر منّي ولكنّك غلبتني.
عيينه بن حصن و اقرع بن حابس نزد ابوبكر آمدند و گفتند: اى جانشين رسول خدا (ص) زمينى شوره زار كه در آن هيچ كشت و زرعى نشده است نزد ما وجود دارد، اگر آن را به ما واگذار نمايي، شايد آن را آباد كنيم تا به زمينى قابل استفاده تبديل شود.
ابوبكر آن زمين را واگذار كرد و نوشته‌اى نيز كه شاهدان امضاء كرده بودند به آنان تحويل داد، آن دو نفر نوشته ابوبكر را نزد عمر آوردند. او كه مشغول رسيدگى به شترش بود، نوشته را خواند و آب دهانش را بر آن افكند و آن را از بين برد. آن دو نفر ناراحت شدند و به عمر بد گفتند... سپس با ناراحتى نزد ابوبكر آمده و گفتند: ما نفهميديم كه تو خليفه هستى يا عمر؟
ابوبكر گفت: او خليفه است، مگر چه اتفاقى افتاده است؟ عمر خشمگين نزد ابوبكر آمد و گفت: بگو ببينم چرا اين قطعه زمين را به اين دو نفر داده‌اى؟ آيا اين زمين مال تو بود يا همه مسلمانان؟ ابوبكر گفت: با گروهى كه اين جا مى‌بينى مشورت كردم. عمر گفت: آيا مشورت با اين افراد با رضايت همه مسلمانان است؟ ابوبكر گفت: من به تو گفتم كه تو از من براى خلافت شايسته‌تري؛ ولى تو آن را بر من تحميل كردي.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل

.......حملك أن تخص هذين بها دون جماعة المسلمين قال : استشرت هؤلاء الذين حولى ، فأشاروا على بذلك ، قال : فإذا استشرت هؤلاء الذين حولك أو كل المسلمين أوسعت مشورة ورضا فقال أبو بكر : قد كنت قلت لك إنك أقوى على هذا منى ، ولكنك غلبتنى (ابن أبى شيبة ، والبخارى فى تاريخه ، ويعقوب بن سفيان ، والبيهقى ، وابن عساكر)[كنز العمال 9151]

ابوبکر گفت که من گفتم که :فقال أبو بكر : قد كنت قلت لك إنك أقوى على هذا منى ، ولكنك غلبتنى !!!!!!!!!

وبسند صحیح هم گفته بود : اقیلونی و لست بخیرکم !!!!!

أما بعد أيها الناس، فإني قد وليت عليكم ولست بخيركم وقد كانت بيعتي فلتة، وذلك أني خشيت الفتنة، وأيم الله ما حرصت عليها يوما قط، ولا طلبتها ولا سألت الله تعالى إياها سرا ولا وعلانية وما لي فيها من راحة، ولقد قلدت أمرا عظيما ما لي به طاقة ولا يدان ولوددت أن أقوى الناس عليها مكاني، فعليكم بتقوى الله، فإن أكيس الكيس التقى وإن أحمق الحمق الفجور، وإني متبع ولست بمبتدع) زاد عاصم بن عدي كما رواه ابن جرير (إنما أنا مثلكم وإني لا أدري لعلكم ستكلفونني ما كان رسول الله - صلى الله عليه وسلم - يطيق، إن الله اصطفى محمدا على العالمين، وعصمه من الآفات، فإن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قبض وليس أحد من هذه الأمة يطلبه بمظلمة، ضربة سوط فما دونها، ألا وإن شيطانا يعتريني فإذا أتاني فاجتنبوني،.... رواية البلاذري عن الزهري

kheymegahabalfazl;445602 نوشت:
اگر پيرو پيغمبر هستيد، ايشان بعد از خود جانشين انتخاب نكردند اما ابوبكر خودش را بودن اجازه رسول الله ص جانشين ايشان كرد

قال ابوبكر لما توفي رسول الله ان ولي رسول الله (صحيح مسلم)

با عرض سلام و ادب خدمت دوستان عزیز.
شاید ساده ترین سوال و با بهتر بگویم شبهه شیعه به اهل سنت همین سوال باشد.

دوستان توجه داشته باشند اگر پیامبر کسی را جانشین بعد از وفات خود اعلام می کرد، حرف آن شخص حرف شخص حرف پیامبر بود، و از آنجا که پیامبر امور دین را جز به امر خدا نمی گوید نتیجه می گیریم که هر کاری که آن جانشین در امور دین انجام می داد مستقیم یا غیر مستقیم دستور و امر خدا بوده است!
این در حالی است که نبی مکرم اسلام در این امر مهم سکوت اختیار نمودند، درست است که کسی را انتخاب نکردند، اما در هیچ سندی هم ما را از انتخاب منع نکرده اند!
اگر پیامبر حدیثی داشتند که فرموده باشند بعد از من نباید مردم کسی را به رای خود انتخاب کنند حرف شما آن وقت درست بود، حال که چنین حدیثی نیست، پس چگونه می توانیم به شورا ایراد بگیریم؟

جال آنکه وقتی شخصی بدون انتخاب مستقیم پیامبر، بعد از وفات ایشان به خلافت می رسد، اگر خطائی هم کند خطایش به نام دین نیست بلکه به نام شخص اوست.
این درست همان هدفی بود که رسول الله دنبال می کردند.

و من در عجب هستم که شیعه چرا در حالی به اهل سنت ایراد می گیرد که خود هزار و دویست سال است پیرو اهل سنت است!!!
شیعه از اهل سنت ایراد می گیرد با قبول اولی الامری خیر الهی به گمراهی رفته است!!! این در حالی است که خود شیعه الان حدود 1200 سال است بعد از امام دوازدهم خود اولی الامرهائی غیر الهی و غیر معصوم دارند!!!

واقعا نمی دونم واسه خودتون مال هست و واسه مردم بیت المال!!!

kheymegahabalfazl;445602 نوشت:
كه بصلافاصله مولا علي ع به او مي فرمايد فرايتماني كاذبا اثما خائنا و غادرا(صحيح مسلم)

جالب اینجاست که در همین حدیث نیز حضرت علی پس از مشاهده حقانیت حضرت عمر قبول کرده و سخن حضرت عمر را تصدیق می کند!
البته ما اول حدیث رو هم خوب به یاد داریما!!!

خیر البریه;448790 نوشت:
ابن حجر عسقلانى در الإصابة در ترجمه عيينة بن حصن ماجراى جالبى را نقل مى‌كند كه نشان مى‌دهد عمر بن خطاب حتى با دوست قديم و وفادار خود نيز رفتار خوشايندى نداشته و با خشونت رفتار مى‌كرده است.
جاء عيينة بن حصن والأقرع بن حابس إلى أبي بكر فقالا يا خليفة رسول اللّه إن عندنا أرضا سبخة ليس فيها نخلا ولا منفعة فإن رأيت أن تقطعناها لعلنا نحرثها ونزرعها فلعل اللّه ينفع بها بعد اليوم. فأقطعهم إيّاها وكتب لهما كتاباً وأشهد وعمر ليس في القوم، فانطلقا إلى عمر ليشهداه فوجداه يصلح بعيراً له... فلما سمع ما في الكتاب تناوله من أيديهما ثمّ تفل فيه فمحاه فتذمّراه وقالا مقالة شتم... فاقبلا إلى أبي بكر وهما يتذمران فقالا: واللّه ما ندري أنت الخليفة أم عمر؟ فقال: بل هو لو كان شيئا.
فجاء عمر مغضباً حتى وقف على أبي بكر فقال: أخبرني عن هذه الأرض التي أقطعتها هذين الرجلين أرض لك خاصة أم هي بين المسلمين عامّة، قال: فما حملك على أن تخصّ هذين بها دون جماعة المسلمين. قال: استشرت هؤلاء الذين حولي فأشاروا عليّ بذلك.
قال: فإذا استشرت هؤلاء الذين حولك أكل المسلمين أوسعت مشورة ورضى؟ فقال أبو بكر: قد كنت قلت لك إنّك أقوى على هذا الأمر منّي ولكنّك غلبتني.
عيينه بن حصن و اقرع بن حابس نزد ابوبكر آمدند و گفتند: اى جانشين رسول خدا (ص) زمينى شوره زار كه در آن هيچ كشت و زرعى نشده است نزد ما وجود دارد، اگر آن را به ما واگذار نمايي، شايد آن را آباد كنيم تا به زمينى قابل استفاده تبديل شود.
ابوبكر آن زمين را واگذار كرد و نوشته‌اى نيز كه شاهدان امضاء كرده بودند به آنان تحويل داد، آن دو نفر نوشته ابوبكر را نزد عمر آوردند. او كه مشغول رسيدگى به شترش بود، نوشته را خواند و آب دهانش را بر آن افكند و آن را از بين برد. آن دو نفر ناراحت شدند و به عمر بد گفتند... سپس با ناراحتى نزد ابوبكر آمده و گفتند: ما نفهميديم كه تو خليفه هستى يا عمر؟
ابوبكر گفت: او خليفه است، مگر چه اتفاقى افتاده است؟ عمر خشمگين نزد ابوبكر آمد و گفت: بگو ببينم چرا اين قطعه زمين را به اين دو نفر داده‌اى؟ آيا اين زمين مال تو بود يا همه مسلمانان؟ ابوبكر گفت: با گروهى كه اين جا مى‌بينى مشورت كردم. عمر گفت: آيا مشورت با اين افراد با رضايت همه مسلمانان است؟ ابوبكر گفت: من به تو گفتم كه تو از من براى خلافت شايسته‌تري؛ ولى تو آن را بر من تحميل كردي.

بنده وقتی این روایات را می بینم خدا را شکر می کنم که اسلام را بعد از حضرت محمد ص به دست چنین مردان بزرگواری مانند حضرت عمر و حضرت ابوبکر عزت داد.
در این روایت به زیبائی می بینیم که حضرت عمر خود را با اینکه خلیفه نیست امین بیت المال می داند و اجازه نمی دهد حضرت ابوبکر با آن بخشش نابجا اندکی از بیت المال را هدر دهد، و عجب انکه در این روایت چیزی را میبینیم که شیعه خود در مورد حضرت علی می گوید!!!
آنجه که حضرت علی در حال وصله لنگه کفشی کهنه است و می گوید ارزش این لنگ کفش برایم بیشتر از حکومت است!!!
آنجا که می گوید من حکومت را نمی خواستم شما من را حاکم کردید، بروید که اگر وزیرتان باشم بهتر از آن است که امیرتان باشم!!!

درست عین کلام حضرت ابوبکر صدیق که فرمود من میلی به حکومت نداشتم، شما اصرار داشتید!!!

سحان الله از این همه نزدیکی صحابه به هم

پرچم اهل سنت بالا!!!!!
دوستان بگیرید پرجم رو الان بعضی ها شروع می کنند فحاشی هههههه

الرد علی بکریه

ohfreedom;448862 نوشت:
درست عین کلام حضرت ابوبکر صدیق که فرمود من میلی به حکومت نداشتم، شما اصرار داشتید!!!

1. چرا اینو نمیگی که در همان حدیث ابوبکر داد میزند که من بهترین شما نبودم... اما امام علی هرگز چنین نگفته. چرا تحریف میکنید؟ بنی اسرائیل؟
2. راستی اون حدیث شکست نفسی عمر رو هم خوندی حتما که میگه کاش گوسفندی...

ای کاش گوسفندی در خانواده ام بودم که هرگاه بخواهند مرا فربه کنند تا پس از فربه شدن و زیارت دوستانشان مرا می کشتند و قسمتی از گوشتم را کباب کرده و قسمتی را خشک می کردند و سپس مرا می خوردند و چون مدفوع خارج می شدم و بشر نبودم .

جامع الاحادیث ، سیوطی ، ج۱۳ ، ص۳۱۲

منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص131

حلیةالاولیاء ، ابونعیم ، ج1 ، ص52
کنزالعمال ، ج۱۲ ، ص۲۷۷

ohfreedom;448862 نوشت:
پرچم اهل سنت بالا!!!!!

ohfreedom;448862 نوشت:
الان بعضی ها شروع می کنند فحاشی
سستی دین شما اقتضا میکند و عادت دارید که فحاشی کنید.

همانطور که عایشه به یهود فحاشی کرد و نبی بهش فرمود لا تکونی فاحشه...

ohfreedom;448862 نوشت:
پرچم اهل سنت بالا!!!!!
دوستان بگیرید پرجم رو الان بعضی ها شروع می کنند فحاشی هههههه

ما پرچممون رو از حضرت ابوالفضل العباس در کربلا گرفتیم و مثل وهابی های عربستان زیر هیچ پرچمی من جمله
پرچم اسرائیل نمیریم.

ohfreedom;448862 نوشت:
بنده وقتی این روایات را می بینم خدا را شکر می کنم
باور کن من با کتابای ضاله ی دیگر شما کاری ندارم و فقط صحیحین رو دارم و بس و با همین هر وخ بخوای احتجاج میکنم و والله مباهله ام باهات میکنم اگر نمیترسی.

روزای اولی که شروع به خواندن بخاری کرده بودم باور کن شک میکردم که نکند بعضا برخی مطالب این این کتاب توسط بخاری نوشته نشده باشد که از بس طعن و لعن صحابه درآن موجود بود باورکن مکررا منبع دانلود رو نظاره میکردم تا مطمئن بشم! از بس که آیه بر علیه شیخین شما(برای مثال آیه عدم بلند کردن صدای در پیشگاه رسول الله بر علیه ابوبکر و عمر و...)، مطاعن عایشه(مثل نصیحیت عمر به حفصه برای دوری کردن از عایشه و دیدن رقاصه ها و...) یا ازون طرف اسرائیلیات شرم آور که شده دستاویز کفار بر علیه پیامبر(که در آن کتاب پیامبر میخواهد خودکشی کند، عمر پیامبر را نصیحت میکند، پیامبر و احادیث انصاری-طرافدار!!! انس کذاب، پیامبر و فراموش کردن قرآن، پیامبر و دیدن رقاصه ها و...)

شرم کنید ازین که نام این کتاب را صحیح گذاشته اید و عوض خواندن دسته جمعی قرآن هرساله ختم بخاری!!! میگیرید.

مهدی می آید و لو کره الکافرون

[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله

دوستان گرامی ,
رعایت کنید لطفا
اگر بخواهد این بحث هم به مشاجره بیانجامد همینجا عطایش را به لقایش ببخشید بهتر است.

یاحق
[/]

ohfreedom;448862 نوشت:
پرچم اهل سنت بالا!!!!!
دوستان بگیرید پرجم رو الان بعضی ها شروع می کنند فحاشی هههههه

انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون »

ایه صریح قران که اشاره داره به ولایت حضرت علی (ع)

ضمنا این یه اشتباه محض هست که پیامبر بزرگ خدا امت را بدون جانشین ترک کرده هست !!


ohfreedom;448862 نوشت:
هههههه

این نوع خنده هم بر اساس مفتی وهابیت حرام اعلام شده !! محض اطلاع !!

ابوالفضل;448908 نوشت:
انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون »

ایه صریح قران که اشاره داره به ولایت حضرت علی (ع)

برادر عزیز من، آیه صریح آیه ای هست که نیازی به تفسیر و روایات و آیات دیگر برای فهم آن نباشد.
از کجای این آیه می توان امامت حضرت علی را ثابت کرد؟؟

ابوالفضل;448908 نوشت:
ضمنا این یه اشتباه محض هست که پیامبر بزرگ خدا امت را بدون جانشین ترک کرده هست !!

یعنی امام دوازدهم هم که جانشین نمی زاره بعد خودش اشتباه می کنه؟

[="Navy"]

ohfreedom;448938 نوشت:
برادر عزیز من، آیه صریح آیه ای هست که نیازی به تفسیر و روایات و آیات دیگر برای فهم آن نباشد.
از کجای این آیه می توان امامت حضرت علی را ثابت کرد؟؟

اولا شما می توانید یکی از مواردی که اهل سنت با شیعه اختلاف دارند را با آیه صریح طبق تعریف خودتان از آیه صریح ثابت کنید که در آن مورد عقیده اهل سنت صحیح است؟؟
ثانیا شما می توانید یک حدیث صحیح بیاورید که بیان کند برای عقاید باید فقط از قرآن دلیل آورد؟؟
ohfreedom;448938 نوشت:
یعنی امام دوازدهم هم که جانشین نمی زاره بعد خودش اشتباه می کنه؟


چه کسی گفته امام زمان بعد از خود اگر قیامت تشکیل نشود جانشین نمی گذارد؟؟![/]

ملاصدرا;448961 نوشت:
اولا شما می توانید یکی از مواردی که اهل سنت با شیعه اختلاف دارند را با آیه صریح طبق تعریف خودتان از آیه صریح ثابت کنید که در آن مورد عقیده اهل سنت صحیح است؟؟
ثانیا شما می توانید یک حدیث صحیح بیاورید که بیان کند برای عقاید باید فقط از قرآن دلیل آورد؟؟

عزیز من کسی نگفته فقط قرآن.
دوست عزیز شما اومده یه آیه آورده میگه این آیه صریح هست.
بنده عرض کردم آیه صریح آیه ای هست که برای درک معنی و منظورش نیازی به روایت و یا آیه متشابهی نداشته باشیم.
مثلا:
وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَالرَّ‌سُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْ‌حَمُونَ ﴿آل عمران: ١٣٢﴾ این نیازی به تفسیر و روایت آیه متشابه ندارد، کاملا مشهود است
مُّحَمَّدٌ رَّ‌سُولُ اللَّـهِ ......... (الفتح: ٢٩﴾ بدون نیاز به هیچ تفسیری! و بدون نیاز به هیچ آیه متشابهی به ما می گوید که محمد ص پیامبر است و نیازی به تفسیر در موردش ندارم.

اما اینکه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَ‌اكِعُونَ ﴿المائدة: ٥٥﴾
برای اثات امامت حضرت علی آیه صریح نیست زیرا برایش نیازمند به آیه متشابه و یا حدیث هستیم.

ملاصدرا;448961 نوشت:
چه کسی گفته امام زمان بعد از خود اگر قیامت تشکیل نشود جانشین نمی گذارد؟؟!

پس لطف بفرمائید جانشین الهی امام زمان را نام ببرید.

ohfreedom;448938 نوشت:
برادر عزیز من، آیه صریح آیه ای هست که نیازی به تفسیر و روایات و آیات دیگر برای فهم آن نباشد.
از کجای این آیه می توان امامت حضرت علی را ثابت کرد؟؟

شان نزول این ایه مرتبط با داستانی است که امام علی (ع) انگشترش را در حالت نماز به فقیری بخشیده است.

فکر کنم شما با منابع خودتان هم مشکل دارید چون این در بسیاری ار کتب اهل سنت هم امده هست

- محب الدین طبری در ذخائر العقبی صفحه 88.
2- علامه قاضی شوکانی در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50.
3- در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 .
4- در اسباب النزول واحدی صفحه 148 .
5- در لباب النقول سیوطی صفحه 90 .
6- در تذکره سبط بن جوزی صفحه 18 ؛
7- در نور الابصار شبلنجی صفحه 105 .
8- در تفسیر طبری صفحه 165 .
9- در کتاب الکافی الشاف ابن حجر عسقلانی صفحه 56.
10- در مفاتیح الغیب رازی جلد سوم صفحه 431.
11- در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 .
12- در کتاب کنز العمال جلد 6 صفحه 391.
13- مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ.
14- صحیح نسائی.
15- کتاب الجمع بین الصحاح السته ، این احادیث آمده است.
با اینحال چگونه می‏توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت، در حالی که در شأن نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت می‌کنند، لذا، شایسته است اینهمه روایات و گواهی اینهمه دانشمند در باره شأن نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد .
زیرا، اگر بنا شود در تفسیر آیه‏ای از قرآن این همه روایت نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنی اصولا به هیچ روایتی توجه نکنیم، زیرا در باره شأن نزول کمتر آیه‏ای از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است.
* 36 منبع دیگر را برای مطالعه بیشتر
علاوه بر منابع فوق، 36 منبع دیگر را برای مطالعه بیشتر پیرامون این آیه معرفی می‌کنیم:
1- مولی علی قوشچی در شرح تجرید.
2- امام ابواسحق در تفسیر کشف البیان.
3 - جارالله زمخشری در ص 422 جلد اول کشاف.
4- محمد بن یوسف گنجی شافعی در کفایة الطالب.
5 - ابوالحسن رمانی در تفسیرخود.
6 - ابن هوازن نیشابوری در تفسیر.
7- ابن سعدون قرطبی در ص 221 جلد ششم تفسیر معروفش.
8- نسفی حافظ در ص 496 تفسیر (در حاشیه تفسیر خازن بغدادی).
9- فاضل نیشابوری در ص 461 جلد اول غرائب القرآن.
10. محب الدین طبری در ص 227 جلد دوم ریاض النضرة.

11- حافظ ابوبکر جصاص در
ص 542 تفسیر احکام القرآن.
12- حافظ ابوبکر شیرازی در
فیما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین.
13- ابویوسف شیخ عبدالسلام قزوینی در تفسیر کبیرش.
14- قاضی بیضاوی در ص 345
جلد اول انوار التنزیل.
15- جلال الدین سیوطی در ص 293 جلد دوم درالمنثور.
16- سید محمد مؤمن شبلنجی
در ص 77 نورالابصار.
17- سید محمود آلوسی در ص 329 جلد دوم تفسیر.
18-حافظ ابن ابی شیبه کوفی در تفسیر معروفش.
19- ابوالبرکات در ص 496 جلد اول تفسیر خود.
20- حافظ بغوی در معالم التنزیل.
21- ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب.
22- محمد بن طلحه شافعی در ص 31 مطالب السئول.
23- ابن ابی الحدید در ص 275 جلد سوم شرح نهج البلاغه.
24- خازن علاء الدین بغدادی در ص 496 جلد اول تفسیر.
25-سلیمان حنفی در ص 212 ینابیع المودة.
26- حافظ ابوبکر بیهقی در کتاب مصنف.
27-رزین عبدری در جمع بین الصحاح الستة.
28- ابن عساکر دمشقی در تاریخ شام.
29- سبط ابن جوزی در ص 9 تذکرة.
30- قاضی عضدایجی در ص 276 مواقف.
31- سیدشریف جرجانی در شرح مواقف.
32-ابن صباغ مالکی در ص 123 فصول المهمة.
33.حافظ ابوسعد سمعانی در فضائل الصحابة.
34- ابوجعفر اسکافی در نقض العثمانیة.
35- طبرانی در اوسط.
36- ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب.


ohfreedom;448938 نوشت:
یعنی امام دوازدهم هم که جانشین نمی زاره بعد خودش اشتباه می کنه؟

امام دوازدهم اگر اطلاع داشته باشید در غیبت کبری به سر میبرن و امامت هم در زمان غیبت
در شکل ولایت فقیه ادامه می یابد

هفت حدیث از پیامبرصلی الله علیه واله وسلم در مورد شیعه علی ع از مصادر حدیثی اهل سنت

الحديث الأول :


في قوله تعالى: إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية( البينه: 7 )قال النبيص ياعلي هم أنتوشيعتك.
پیامبر ص در مورد این آیه که میفرماید همانا کسانی که ایمان آوردند وعمل صالح انجام دادند انها بهترین خلق هستندفرمودند یا علی منظوراز "بهترین خلق "تو وشیعه تو است .

مصادر :

1 - الحاكم الحسكاني - شواهد التنزيل– الجزء2 : ( 2 ) -2رقم الصفحة : ( 356 إلى 366 - 1125و 1148
2 - الكنجي الشافعي- كفاية الطالب- رقم الصفحة : ( 244 و 245 و 246).
3 - الخوارزميالحنفي - المناقب- رقم الصفحة : ( 62 - 187 ).
4 - إبن صباغ المالكي- الفصول المهمه- رقم الصفحة : ( 107 ).
5 - الزرنديالحنفي - نظم درر السمطين- رقم الصفحة : ( 92 ).
6 - إبن عساكر- ترجمة الإمام علي (ع) - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 442 ).
7 - الشبلنجي - نور الأبصار- رقم الصفحة : ( 71 - 102 ) السعيدية.
8 - إبن حجرالشافعي - الصواعق المحرقة- رقم الصفحة : ( 96 ) - طبعة : الميمنية بمصر.
9 - السيوطي - الدر المنثور- الجزء : ( 6 ) - رقمالصفحة : ( 379 ).
10 - الطبري - تفسير الطبري - الجزء : ( 30 ) - رقمالصفحة : ( 146 ) - طبعة : الميمنية بمصر.
11 - السبط إبن الجوزيالحنفي - تذكرة الخواص- رقم الصفحة : ( 18 ).
12 - الشوكاني - فتح القدير- الجزء : ( 5 ) - رقمالصفحة : ( 477 ).
13 - الآلوسي - روحالمعاني- الجزء : ( 30 ) - رقمالصفحة : ( 702 ).
14 - المتقيالهندي - كنز العمال- الجزء : ( 6 ) - رقم الصفحة : ( 379 ).

الحديث الثاني


: قال النبي (ص) مشيراً إلى علي(ع) : والذي نفسي بيده إن هذا وشيعته لهم الفائزون يومالقيامة.
پیامبرص در حالی که به علی ع اشاره میکردند فرمودند:
بدرستی که او وشیعه اش همانا روز قیامت رستگارند.

مصادر :

1 - إبن عساكر- ترجمة الإمام علي (ع) - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 442 ).
2 - الخوارزميالحنفي - المناقب- رقم الصفحة : ( 62 ).
3 - الحاكمالحسكاني - شواهد التنزيل- الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 362 ) ط بيروت.
4 - الكنجي الشافعي- كفاية الطالب- رقم الصفحة : ( 245 ، 313 ، 314 ) طبعة الحيدرية.
5 - المناويالشافعي - الحقائق - رقم الصفحة : ( 83 ) طبعة الهند.
6 - السيوطي - الدر المنثور- الجزء : ( 6 ) - رقمالصفحة : ( 379 ).
7 - السبط إبنالجوزي - تذكرة الخواص- رقم الصفحة : ( 54 ).
8 - الحمويني - فرائدالسمطين - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 156 ).

الحديث الثالث :


قال رسولالله (ص) : لعلي (ع) :تأتي يوم القيامة أنت وشيعتك راضين مرضيين ويأتي عدوك غضاباًمقمحين.



رسول خدا ص به علی ع فرمودند تو وشیعه تو در روز قیامت می ایید در حالی که شماازخدا خشنودوخدا از شما خشنود است ودشمن تو در حالی می اید که خشمناک و سر به هوا (ناتوان از دیدن جلو پا )است .

مصادر :

1 - الزرندي الحنفي- نظم درر السمطين- رقم الصفحة : ( 92 ).
2 - القندوزي الحنفي- ينابيع المودة- رقم الصفحة : ( 301 ) طبعةإسطمبول.
3 - إبن صباغ المالكي- الفصول المهمة- رقم الصفحة : ( 107 ).
4 - إبن حجرالهيثمي - الصواعق المحرقة- رقم الصفحة : ( 159 ) طبعة المحمدية مصر.
5 - المتقي الهندي - كنز العمال - الجزء : ( 15 ) - رقمالصفحة : ( 137 ) الطبعة الثانية - حيدرآباد.
6 - الهيثمي - مجمع الزوائد- الجزء : ( 9 ) - رقمالصفحة : ( 131 ) طبعة بيروت.
7 - الشبلنجي - نور الأبصار- رقم الصفحة : ( 101 ) طبعة العثمانية.

الحديث الرابع


قال رسول الله (ص) لعلي (ع) : أما ترضى أنك معي في الجنة والحسن والحسينوذريتنا خلف ظهورنا وأزواجنا خلف ذريتنا وشيعتنا عن أيماننا وشمائلنا.


پیامبر ص به علی ع فرمودند ایا ازاین (مقام) خشنود نیستی که تو در بهشت درکنار من وحسن ع وحسین ع ونسل ما پشت سرما وهمسران ما پشت سر انها وشیعیان ما در چپ وراست ما باشند؟

به مصادرتوجه کنید :

1 - إبن حجر الهيثمي - الصواعق المحرقة- رقم الصفحة : ( 159 ) الطبعةالمحمدية مصر.
2 - القندوزي الحنفي - ينابيع المودة - رقم الصفحة : ( 301 ) طبعة إسطمبول.
3 - الحمويني- فرائدالسمطين - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 43 ).
4 - القرطبي- الجامع لأحكام القرآن - الجزء : ( 16 ) - رقم الصفحة : ( 22 ).
5 - الزمخشري- الكشاف - الجزء : ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 467 ) -
6 - الزيعلي- تخريج والأحاديث والآثار - الجزء : ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 335 ).
7 - الحاكمالحسكاني- شواهد التنزيل - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 185 ).
8 - الشنقيطي- أضواء البيان - الجزء : ( 7 ) - رقم الصفحة : ( 293 ).
9 - الذهبي- ميزان الإعتدال - الجزء : ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 635 ).
10 - إبن جبر- نهج الإيمان - رقم الصفحة : ( 509 ).
11 - إبن الدمشقي- جواهر المطالب- رقمالصفحة : ( 229 ).
12 - الصالحيالشامي- سبل الهدىوالرشاد - الجزء : ( 11 ) - رقم الصفحة : ( 7 ).

الحديث الخامس

قال رسول الله (ص) لعلي (ع) : أنت وشيعتك في الجنة.


رسول خدا ص به علی ع فرمودند : تو وشیعیان تو در بهشت هستید.

به مصادر توجه کنید :

1 - الخطيب البغدادي - تاريخ بغداد- الجزء : ( 12 ) - رقم الصفحة : ( 289 ) طبعةالسعادة مصر.
2 - المتقي الهندي - منتخب كنزل العمال بهامش المسند - الجزء : ( 1 / 5 ) - رقم الصفحة : ( 223 / 435 ) طبعة الميمنيةمصر.
3 - البرزنجي - الإشاعة في إشراط الساعة- رقم الصفحة : ( 41 ) طبعةمصر.
4 - الشبلنجي - نور الأبصار- رقم الصفحة : ( 131 ).
5 - إبن عساكر - تاريخ دمشق - ترجمة الإمام علي - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 83 / 344 ).
6 - الطبراني - المعجم الوسط - الجزء : ( 6 ) - رقمالصفحة : ( 354 / 355 ).
7 - عبدالله إبنعدي - الكامل في التاريخ - الجزء : ( 3 / 7 ) - رقم الصفحة : ( 213 ).
8 - الخطيبالبغدادي - تاريخ بغداد - الجزء : ( 12 ) - رقم الصفحة : ( 284 ).
8 - الذهبي - ميزان الإعتدال - الجزء : ( 1 ) - رقمالصفحة : ( 421 ).
10 - إبن الجوزي - الموضوعات - الجزء : ( 1 ) - رقمالصفحة : ( 397 ).
11 - الموفقالخوارزمي - المناقب - رقم الصفحة : ( 113 ).
12 - القندوزي - ينابيع المودة - الجزء : ( 1 ) - رقمالصفحة : ( 425 ).
13 - زيد بن علي - المسند - رقم الصفحة : ( 456 ).
14 - الهيثمي - مجمع الزوائد - الجزء : ( 9 ) - رقمالصفحة : ( 173 ).
15 - الثعلبي - تفسير الثعلبي - الجزء : ( 9 ) - رقمالصفحة : ( 67 ).
16 - الحاكمالحسكاني - شواهد التنزيل - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 414 ).

الحديث السادس :


قال رسول الله (ص) : ياعلي : إن الله : قد غفرلك ولذريتك وولدك ولأهلك ولشيعتك ولمحبي شيعتك.
رسول خدا ص به علی ع فرمودند : یا علی همانا خدا تو و نسل وفرزندان وخاندان وشیعیان و دوستان شیعیان تورا آمرزید.



مصادر


1 - إبن حجر- الصواعقالمحرقة- رقم الصفحة : ( 96 و 139 و 140 ) طبعة الميمنية بمصر.
2 - القندوزي الحنفي- ينابيع المودة - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 357 و 452 )
3 - الحمويني - فرائد السمطين - الجزء : ( 1 ) - رقمالصفحة : ( 308 ).
4 - الفتني - تذكرة الموضوعات - رقم الصفحة : ( 98 ).

الحديث السابع


وعن الإمام علي (ع) قال : قال رسول الله (ص) : مثلي ومثل علي مثل شجرة أنا أصلها وعلي فرعها والحسن والحسين ثمرها والشيعة ورقها ، فهل يخرجمن الطيب إلاّ الطيب ؟ وأنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أرادها فليأت الباب.
رسول خدا ص فرمودند : مثل من وعلی مثل درختی است که من شاخه اصلی وعلی شاخه فرعی وحسن وحسین میوه های آن و شیعیان برگهای ان هستند وآیا از درخت پاک چیز نا پاک می روید[=times new roman]؟ ومن شهر دانش هستم وعلی در آنست و هرکس بخواهد وارد شهر دانش شودباید از طریق در آن بیاید.


مصادر

1 - إبن عساكر- تاريخدمشق - ترجمة الإمام علي - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 478 ) طبعةبيروت.
2 - إبن حجر العسقلاني- لسان الميزان - الجزء : ( 6 ) - رقم الصفحة : ( 243 ) طبعة حيدر آباد الدكن.
3 - الكنجي - كفاية الطالب - رقم الصفحة : ( 98 ) طبعة الغري.
4 - الآمرتسري - أرجح المطالب - رقم الصفحة : ( 458 ) طبعةلأهور.
5 - الذهبي - ميزان الإعتدال - الجزء : ( 2 ) - رقمالصفحة : ( 281 ) طبعةالقاهرة.


دوستان این روایت اچار فرانسه اقای قریدوم هنگ کرده است او می گوید شما من را دروغ گو و کاذب و خائن می دانید بعد حضرت علی می گوید قالوا نعم
فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا، وَاللهُ يَعْلَمُ إِنِّي لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ، فَوَلِيتُهَا ثُمَّ جِئْتَنِي أَنْتَ وَهَذَا وَأَنْتُمَا جَمِيعٌ وَأَمْرُكُمَا وَاحِدٌ، فَقُلْتُمَا: ادْفَعْهَا إِلَيْنَا، فَقُلْتُ: إِنْ شِئْتُمْ دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا عَلَى أَنَّ عَلَيْكُمَا عَهْدَ اللهِ أَنْ تَعْمَلَا فِيهَا بِالَّذِي كَانَ يَعْمَلُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَخَذْتُمَاهَا بِذَلِكَ، قَالَ: أَكَذَلِكَ؟
قَالَا: نَعَمْ
یک مثال ساده از دبستان می زنم برای شما اقای فوق لیسانس وقتی می گویند 2 عدد زوج است یعنی عدد فرد نیست دیگر . این هم همین شکل است وقتی امام ع و ابن عباس می گوید نعم یعنی دروغگو هستی وکاذب هستی حالا این نشانه های چه کسی است بماند زمانی که شما توهین کردید. اقای میکائئل راستی من به شما به ایدی میکائیلتون بهتون پیام دادم چطوری احسان خوبی ؟ جواب ندادی ای بی معرفت
:ok::ok::ok:دوستان این شخص از بس ایدی عوض کرده است دیگر نمی شود به حرفاش اعتماد کرد و هر ایدی وهابی ای هست مال خودشه حالا راست و دروغش از سابقه ات معلومه

;448961 نوشت:
برادر عزیز من، آیه صریح آیه ای هست که نیازی به تفسیر و روایات و آیات دیگر برای فهم آن نباشد.
از کجای این آیه می توان امامت حضرت علی را ثابت کرد؟؟

اخه تو یک ایه بیار که بگه نماز بخونید چون صلاه به معنای نماز نیست به معنای دعا است به معنی لغوی بحث من است . پس الکی هندل نزن بری دو تا از کتب بیاری و بگی اره یعنی ما هم یک چیزی می دانیم ان معنی اصطلاحی هست
موضوع قفل شده است