موارد علمی در قرآن

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
موارد علمی در قرآن

سلام
خیلی وقت پیش سوالی در زمینه آسمان در قرآن اینجا پرسیدم که بدون نتیجه ماند و حالا باز هم می پرسم فقط برای رسیدن به نتیجه و نه جدل که اگر مطمئن بودم به چیزی اینجا سوال نمی پرسیدم و دلیلی هم نمی بینم برای ایجاد شبهه. فقط ترسی که داشتم این بود که ناخواسته ایجاد شبهه کنم برای کسی ولی الان در اینترنت سایت های زیادی یک طرفه به این مطالب میپردازند و اینجا هم هرکسی میاد اجباری نیست. پس نه می خوام جدل کنم نه شبهه پراکنی. می خواستم زیر یه تاپیک دیگه بنویسم قفل شده بود.

این مطلب رو میدونم که قرآن کتاب علمی نیست و نباید توقع بیان علمی از اون داشت و جاهایی هم که به آسمان و زمین و خلقت انسان اشاره کرده هدف چیز دیگه ای بوده و این هم همون چیزیه که قرآن رو از همه کتاب ها جدا می کنه همه جاش خدا هست. ولی در آدرس دادن ها برای تفکر و تعقل اگر کتابی بود که یک انسان نوشته بود سوالی پیش نمیومد ولی وقتی گوینده خداست این انتظار هست که توصیفات اون از طبیعت منطبق بر واقعیت باشه حتی اگر در توجه دادن افراد خاصی به مبدا آفرینش هم موفق بوده باشه. کتابی که تحدی می کنه و اختلاف و ایرادی به اون وارد نیست حتما باید حتی در موارد غیراصلی هدفش با واقعیت منطبق باشه و صد در صد ما هم به همه واقعیت هنوز نرسیدیم و من سوال از چیزی که حقیقتش مسلم نشده نمی پرسمو این هول شدن چه در بین مسلمان ها چه در بین غیر مسلمان ها هم درست نمی دونم تا چیز علمی جدیدی می بینن واسه خودشون تعبیر می کنن مثل مفسرینی که هفت آسمان قرآنی رو با نظریات بطلمیوس تفسیر می کردند. البته یک چیز مهمه و رسیدن به فهم مسلمان صدر اسلام از قرآن هست چون خداآدرس غلط که نمیدهد هم آنان باید به فهم درست میرسیدند هم ما.

حالا سوال من، البته تاپیک های مختلفی بحث شده و تو سایت های دیگه هم هست ولی جواب نگرفتم.
از نظر قرآن هفت آسمان طبقه طبقه خلق شده و با توجه به تاییدات زیاد و قرینه ها نمیشه این هفت رو تفسیر به تعداد زیاد کرد، تا اینجا مشکلی نیست چیزی که علم بهش نرسیده دلیل عدم وجودش نیست. و آسمان پایین تر(بنا به بعضی ترجمه ها) یا آسمان دنیا با ستارگان زینت داده شده اند پس تصویر تا اینجا این می شود که هفت آسمان طبقه طبقه داریم که آسمان دنیا با ستارگان یکی از آنهاست. حالا به آیاتی بر می خوریم که می گوید آسمان را زینت دادیم و سوراخی در آن نیست حالا منظور از سوراخ چیست. اولین تصویری که به ذهن میرسد بدون توجیه و تفسیر اینست که آسمان یک جسمی است مانند سقف که روی زمین است و این تصویر با یک ایه ی دیگر پررنگ تر می شود اسمان را نگه میداریم که بر زمین نیفتد. و این به طور حتم با واقعیت سازگار نیست. گفته اند اینجا منظور جو است پس زینتش چه می شود؟
دیدم در بعضی موارد حدیث می آورند با توجیه و تفسیر فراوان که منظور چیز دیگری است ولی در تفسیر طبری حدیث ذکر کرده که ستارگان مانند قندیل از سقف آسمان آویزان هستند و این حداقل تصور بخشی از مسلمانان از آدرس های قرآن بوده. یا در طبقات دیگر زمین زیر ما موجوداتی زندگی می کنند.
منظورم اعتماد به هر حدیثی نیست ولی این هم روش خوبی نیست هر حدیثی که به نظر درست می اید و فعلا به کار می آید صحیح بدانیم و بقیه را انکار کنیم یعنی این روش تحقیق نیست اصل چیزی را ثابت بگیریم و چون درست است پس چیزهایی که ما نمی پسندیم غلط است.
بهر حال سوال اصلی من تصویر آسمانها و زمین در قرن است

با نام الله



کارشناس بحث: میقات

[="Tahoma"]

eqe;444136 نوشت:

به آیاتی بر می خوریم که می گوید آسمان را زینت دادیم و سوراخی در آن نیست حالا منظور از سوراخ چیست. اولین تصویری که به ذهن میرسد بدون توجیه و تفسیر اینست که آسمان یک جسمی است مانند سقف که روی زمین است و این تصویر با یک ایه ی دیگر پررنگ تر می شود اسمان را نگه میداریم که بر زمین نیفتد. و این به طور حتم با واقعیت سازگار نیست. گفته اند اینجا منظور جو است پس زینتش چه می شود؟

نبود شکاف در آسمان

«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ»

آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كرده‏ ايم، و چگونه آن را (بوسيله ستارگان) زينت بخشيده ‏ايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟ (ق، 6)

با سلام و درود

«فرج» به معنای شکاف و فاصله بین دو چیز است. (المفردات فی غريب القرآن، ص 628؛لسان العرب، ج ‏2، ص 341)

در آیه مورد نظر نیز کنایه از داشتن نظم و سالم بودن و نبود عیب و نقص است.

در تفسیر نمونه آمده، این آیه چندین معنا می تواند باشد:

1. نداشتن شکاف، به معنى عدم وجود نقص و عيب و ناموزونى است.

2. به معنى عدم وجود شكاف در خصوص آسمانى است كه اطراف زمين را احاطه كرده، و جو زمين ناميده مى‏ شود، و به گفته قرآن "سقف محفوظى" است (انبياء، 32) كه راه را بر سنگ هاى آسمانى كه به طور مداوم با سرعت سر سام آورى به سوى زمين مى ‏آيد مى‏ بندد، و نیز از اشعه هاى كيهانى زيانبخش ممانعت به عمل مى ‏آورد.

و گرنه آسمان به معنى محل ستارگان، يک فضاى خالى است كه اين كرات در آن شناورند.

3. اشاره به نظريه وجود "اتر" (اثير) باشد، مطابق اين نظريه تمام عالم هستى و فواصل ستارگان پر است از ماده ‏اى بى رنگ و بى وزن به نام "اتر" كه حامل امواج نور است و آن را از نقطه‏ اى به نقطه ديگر منتقل مى ‏كند، طبق اين نظريه هيچ شكاف و فرجه‏ اى در تمام عالم آفرينش نيست، و سيارات و ثوابت در "اتر" غوطه ‏ور هستند.

البته اين سه تفسير با هم منافاتى ندارند، هر چند تفسير سوم كه متكى به فرضيه اتر مى ‏باشد قابل اعتماد نيست، چون موضوع اتر از نظر دانشمندان هنوز به طور قطع ثابت نشده است‏. (تفسير نمونه، ج ‏22، ص 234)

[="Tahoma"]

آیه ای مشابه

«الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ»

همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضادّ و عيبى نمى‏ بينى! بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى ‏كنى؟! (ملک، 3)

«فطور» جمع فطر، به معناى شكاف و پارگی است. راغب آن را مصدر و به معناى اختلال و سستى گرفته است. به بیان دیگر به معنای اختلال و بی نظمی است.

لذا منظور اين است كه هر چه انسان در جهان آفرينش دقت كند كمترين خلل و ناموزونى در آن نمى ‏بيند. (المفردات فی غريب القرآن، ص 640؛ قاموس قرآن، ج 5، ص 194؛ ترجمه الميزان، ج ‏19، ص 588؛ مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏10، ص 484؛ تفسير نمونه، ج ‏24، ص 320)

[="Tahoma"]نکاتی مهم

در ادامه در مورد هفت آسمان قرآنی، چند نکته عرض می شود:

نکته اول: «سماء» مشترک لفظی

كلمه "سماء" به معنى ارتفاع، بلندی، علو و طرف بالا است. اين مفهوم جامعى است كه مصداق هاى مختلفى دارد، و در قرآن نیز در موارد گوناگون از جمله "جهت بالا" در قسمت مجاور زمين (ارتفاع کم) (ابراهيم، 24)؛ منطقه ‏اى دورتر از سطح زمين (محل ابرها و تشکیل بارن) (ق، 9)؛ "قشر متراكم هواى اطراف زمين" (انبياء، 32)؛ و گاهى به معنى "كرات بالا" آمده ( فصلت، 11).

لذا لفظ "سماء" در قرآن، علم و لغت به یک معنای واحد به کار نرفته است، بلکه در معانی و مصادیق مختلف به کار رفته است؛ به عبارت دیگر، مشترک لفظی است.

بنا بر این نباید تصور کرد که در همه جا و همه آیات باید به یک معنا و مراد باشد.

نکته دوم: حقیقت آسمان های هفتگانه

ممكن است اين فضاى پهناور كه نهايتش را جز خدا نمی داند، مشتمل بر هفت طبقه باشد كه طبقه اول، همين آسمان پر ستاره‏ ای است كه ما مشاهده می كنيم. اما حقيقت اين طبقات هفتگانه، مانند حقيقت عرش، كرسى، بيت المعمور، سدرة المنتهى و امثال اين ها، بر ما مكشوف نيست و جز خداوند نمی داند. (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 494)

لذا می توان گفت ما حقیقت هفت آسمان را نمی دانیم، و چه بسا اشاره به آسمان های ملکوتی باشد.

نکته سوم: محدوده دانش ما

آن چه ما می بینیم، همه در آسمان دنیا که آسمان اول است می باشد، و از جزئیات شش آسمان دیگر چیز زیادی نمی دانیم.

ما تا اندازه ای که در روایات و بیان معصومین علیهم السلام در این زمینه مطلبی وارد شده و قابل درک و فهم ما باشد می توانیم چیزی بگوییم؛ و الا چون از امور ماورایی و غیب است، عقل بشر دسترسی و درکی از آن ندارد.

در بیانات معصومین نیز بطور دقیق، حقیقت آسمان های هفتگانه و جزئیات آن ها بیان نشده است؛ البته لزومی هم نبوده چرا که که اگر هدایت بشر متوقف بر فهم حقیقت هفت آسمان بود، قطعا در قرآن و یا کلام معصومین علیهم السلام، به آن پرداخته می شد.

نکته چهارم: پیامرسانی این آیات

پیام این آیات، توجه دادن مخاطب به عظمت آسمان ها، نظم و تدبیر آن ها، و نیز توجه دادن به خالق آن ها است. وقتی به کسی که فقط این آسمان اول را می بیند و مقهور عظمت و گستردگی آن می شود، خبر دهند که هفت آسمان داریم، نه یکی؛ او را بیشتر به تعمق و دقت در آفرینش جهان هستی و نیز خالق و آفریدگار آن وا می دارد.

[="Tahoma"]

eqe;444136 نوشت:

دیدم در بعضی موارد حدیث می آورند با توجیه و تفسیر فراوان که منظور چیز دیگری است ولی در تفسیر طبری حدیث ذکر کرده که ستارگان مانند قندیل از سقف آسمان آویزان هستند و این حداقل تصور بخشی از مسلمانان از آدرس های قرآن بوده. یا در طبقات دیگر زمین زیر ما موجوداتی زندگی می کنند.
منظورم اعتماد به هر حدیثی نیست ولی این هم روش خوبی نیست هر حدیثی که به نظر درست می اید و فعلا به کار می آید صحیح بدانیم و بقیه را انکار کنیم یعنی این روش تحقیق نیست اصل چیزی را ثابت بگیریم و چون درست است پس چیزهایی که ما نمی پسندیم غلط است.

بله قرار نیست به هر حدیثی استناد کرد و یا هر حدیثی را بی دلیل مردود دانست.

حدیثی که در این تفسیر آمده را بیان نمایید تا ببینیم سند، صدور و دلالت آن تا چه حد است و می تواند وثوق و اطمینان بیاورد، یا نه؟

[="Tahoma"]موارد علمی در قرآن

پرسش:
قرآن می گوید آسمان را زینت دادیم و سوراخی در آن نیست. منظور از سوراخ چیست؟
آن چه به ذهن می رسد این است که آسمان یک جسمی است مانند سقف که روی زمین است. این تصویر با آیه ی دیگر پررنگ تر می شود اسمان را نگه می داریم که بر زمین نیفتد.
این به طور حتم با واقعیت سازگار نیست. گفته اند اینجا منظور جو است پس زینتش چه می شود؟

پاسخ:
«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ»؛ آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كرده‏ ايم، و چگونه آن را (بوسيله ستارگان) زينت بخشيده ‏ايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟(1)
با سلام و درود
«فرج» به معنای شکاف و فاصله بین دو چیز است.(2)
در آیه مورد نظر نیز کنایه از داشتن نظم و سالم بودن و نبود عیب و نقص است.
در تفسیر نمونه آمده، این آیه چندین معنا می تواند باشد:
1. نداشتن شکاف، به معنى عدم وجود نقص و عيب و ناموزونى است.
2. به معنى عدم وجود شكاف در خصوص آسمانى است كه اطراف زمين را احاطه كرده، و جو زمين ناميده مى‏ شود، و به گفته قرآن "سقف محفوظى" است (3) كه راه را بر سنگ هاى آسمانى كه به طور مداوم با سرعت سر سام آورى به سوى زمين مى ‏آيد مى‏ بندد، و نیز از اشعه هاى كيهانى زيانبخش ممانعت به عمل مى ‏آورد.
و گرنه آسمان به معنى محل ستارگان، يک فضاى خالى است كه اين كرات در آن شناورند.
3. اشاره به نظريه وجود "اتر" (اثير) باشد، مطابق اين نظريه تمام عالم هستى و فواصل ستارگان پر است از ماده ‏اى بى رنگ و بى وزن به نام "اتر" كه حامل امواج نور است و آن را از نقطه‏ اى به نقطه ديگر منتقل مى ‏كند، طبق اين نظريه هيچ شكاف و فرجه‏ اى در تمام عالم آفرينش نيست، و سيارات و ثوابت در "اتر" غوطه ‏ور هستند.
البته اين سه تفسير با هم منافاتى ندارند، هر چند تفسير سوم كه متكى به فرضيه اتر مى ‏باشد قابل اعتماد نيست، چون موضوع اتر از نظر دانشمندان هنوز به طور قطع ثابت نشده است‏.(4)
آیه ای مشابه
«الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ»؛ همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضادّ و عيبى نمى‏ بينى! بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى ‏كنى؟!(5)
«فطور» جمع فطر، به معناى شكاف و پارگی است. راغب آن را مصدر و به معناى اختلال و سستى گرفته است. به بیان دیگر به معنای اختلال و بی نظمی است.
لذا منظور اين است كه هر چه انسان در جهان آفرينش دقت كند كمترين خلل و ناموزونى در آن نمى ‏بيند.(6)

پرسش:
از نظر قرآن هفت آسمان طبقه طبقه خلق شده و با توجه به تاییدات زیاد و قرینه ها نمی شود این هفت را تفسیر به تعداد زیاد کرد، تا اینجا مشکلی نیست.
چیزی که علم به آن نرسیده دلیل عدم وجودش نیست. و آسمان پایین تر (بنا به بعضی ترجمه ها) یا آسمان دنیا با ستارگان زینت داده شده اند. پس هفت آسمان طبقه طبقه داریم که آسمان دنیا با ستارگان یکی از آنهاست.

پاسخ:
در مورد هفت آسمان قرآنی، چند نکته عرض می شود:
نکته اول: «سماء» مشترک لفظی
كلمه "سماء" به معنى ارتفاع، بلندی، علو و طرف بالا است. اين مفهوم جامعى است كه مصداق هاى مختلفى دارد، و در قرآن نیز در موارد گوناگون از جمله "جهت بالا" در قسمت مجاور زمين (ارتفاع کم) (7)؛ منطقه ‏اى دورتر از سطح زمين (محل ابرها و تشکیل بارن) (8)؛ "قشر متراكم هواى اطراف زمين" (9)؛ و گاهى به معنى "كرات بالا" آمده (10).
لذا لفظ "سماء" در قرآن، علم و لغت به یک معنای واحد به کار نرفته است، بلکه در معانی و مصادیق مختلف به کار رفته است؛ به عبارت دیگر، مشترک لفظی است.
بنا بر این نباید تصور کرد که در همه جا و همه آیات باید به یک معنا و مراد باشد.
نکته دوم: حقیقت آسمان های هفتگانه
ممكن است اين فضاى پهناور كه نهايتش را جز خدا نمی داند، مشتمل بر هفت طبقه باشد كه طبقه اول، همين آسمان پر ستاره‏ ای است كه ما مشاهده می كنيم. اما حقيقت اين طبقات هفتگانه، مانند حقيقت عرش، كرسى، بيت المعمور، سدرة المنتهى و امثال اين ها، بر ما مكشوف نيست و جز خداوند نمی داند.(11)
لذا می توان گفت ما حقیقت هفت آسمان را نمی دانیم، و چه بسا اشاره به آسمان های ملکوتی باشد.
نکته سوم: محدوده دانش ما
آن چه ما می بینیم، همه در آسمان دنیا که آسمان اول است می باشد، و از جزئیات شش آسمان دیگر چیز زیادی نمی دانیم.
ما تا اندازه ای که در روایات و بیان معصومین علیهم السلام در این زمینه مطلبی وارد شده و قابل درک و فهم ما باشد می توانیم چیزی بگوییم؛ و الا چون از امور ماورایی و غیب است، عقل بشر دسترسی و درکی از آن ندارد.
در بیانات معصومین نیز بطور دقیق، حقیقت آسمان های هفتگانه و جزئیات آن ها بیان نشده است؛ البته لزومی هم نبوده چرا که که اگر هدایت بشر متوقف بر فهم حقیقت هفت آسمان بود، قطعا در قرآن و یا کلام معصومین علیهم السلام، به آن پرداخته می شد.
نکته چهارم: پیامرسانی این آیات
پیام این آیات، توجه دادن مخاطب به عظمت آسمان ها، نظم و تدبیر آن ها، و نیز توجه دادن به خالق آن ها است. وقتی به کسی که فقط این آسمان اول را می بیند و مقهور عظمت و گستردگی آن می شود، خبر دهند که هفت آسمان داریم، نه یکی؛ او را بیشتر به تعمق و دقت در آفرینش جهان هستی و نیز خالق و آفریدگار آن وا می دارد.

_____________

  1. ق، 6.
  2. المفردات فی غريب القرآن، ص 628؛ لسان العرب، ج ‏2، ص 341.
  3. انبياء، 32.
  4. تفسير نمونه، ج ‏22، ص 234.
  5. ملک، 3.
  6. المفردات فی غريب القرآن، ص 640؛ قاموس قرآن، ج 5، ص 194؛ ترجمه الميزان، ج ‏19، ص 588؛ مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏10، ص 484؛ تفسير نمونه، ج ‏24، ص 320.
  7. ابراهيم، 24.
  8. ق، 9.
  9. انبياء، 32.
  10. فصلت، 11.
  11. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 494.
موضوع قفل شده است