جمع بندی آیا تلفظ صحیح عربی دعا در استجابت آن تاثیر دارد؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا تلفظ صحیح عربی دعا در استجابت آن تاثیر دارد؟

سلام. در رابطه با دعاهای مفاتیح و ذکرها سوالی داشتم. اینکه هنگام خوندن این دعاها حتما باید تلفظ صحیح عربی رعایت شه مثل نماز؟ اگه رعایت نشه دیگه اون خواصی که برای دعا ذکر شده، مثل اجابت و... اثر نمیکنن؟و یک سوال دیگه: اگر هنگام خوندن، یک کلمه رو به منظور اصلاح تلفظ 2،3 بار تکرار کنیم، خواص دعا از بین میره؟ ممنون میشم پاسخ بدین.

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد سمیع

qazalll;442373 نوشت:
سلام. در رابطه با دعاهای مفاتیح و ذکرها سوالی داشتم. اینکه هنگام خوندن این دعاها حتما باید تلفظ صحیح عربی رعایت شه مثل نماز؟ اگه رعایت نشه دیگه اون خواصی که برای دعا ذکر شده، مثل اجابت و... اثر نمیکنن؟و یک سوال دیگه: اگر هنگام خوندن، یک کلمه رو به منظور اصلاح تلفظ 2،3 بار تکرار کنیم، خواص دعا از بین میره؟ ممنون میشم پاسخ بدین.


باسمه تعالی

باسلام و تشکر از سوالاتی که مطرح فرمودید:

گاهى دعا كننده در اثر عدم آشنایى یا عدم توجه، لفظ دعا را به صورت غلط استعمال مى كند، در حالى كه درخواست روحى او خلاف آن را اراده كرده است . در روایات و اخبار، از این دعا به دعاى ملحون تعبیر شده است. و باید سعی کنیم تا جایی که می توانیم ادعیه را با قواعد خاصش بخوانیم ،ولکن بدانیم که با اعراب و تجوید صحیح خواندن دعا، شرط کمال دعا است نه شرط اجابت دعا .
در این زمینه نظر شما را به جملات مرحوم احمد بن فهد حلی (ره) صاحب کتاب عدة الداعی که از بزرگان طراز اول علمای شیعه می‌باشد،جلب می‌نمایم که مفصل در این زمینه بحث کرده اند:

در روايات‏ آمده است خداوند متعال دعايى را كه غلط تلفظ گردد، قبول نمى‏كند، اين بدين معناست كه آن را به شكل درستش مى‏پذيرد. توضيح مطلب اينكه: از امام جواد- عليه السّلام- روايت شده است كه فرمود:
«ما استوى رجلان في حسب و دين قطّ الّا كان افضلهما عند اللَّه عزّ و جلّ ادبهما قال: قلت: جعلت فداك قد علمت فضله عند النّاس في النّادى و المجالس، فما فضله عند اللَّه عزّ و جلّ؟ قال عليه السّلام: بقراءة القران كما انزل‏
و دعائه اللَّه عزّ و جلّ من حيث لا يلحن و ذلك انّ الدّعاء الملحون لا يصعد الى اللَّه عزّ و جلّ».


يعنى: «اگر دو نفر در ديانت و مفاخر آباء و اجدادى‏ برابر باشند، آن يك كه ادبش بيشتر است، نزد خداوند متعال برتر و با فضيلت‏تر است. راوى گويد پرسيدم:

فدايت شوم! برترى فرد مؤدّب نزد مردم و در مجالس معلوم مى‏باشد، اما نزد خداوند عزّ و جلّ چگونه است؟ فرمود: فضيلتش به اين است كه قرآن را همان گونه كه نازل شده قرائت مى‏كند و در دعا كردن، از غلط گوئى پرهيز دارد، چون دعاى غلط به سوى خداوند متعال بالا نمى‏رود»، شبيه همين مضمون سخن امام صادق- عليه السّلام- است كه فرمود:

«نحن قوم فصحاء اذا رويتم عنّا فاعربوها».
يعنى: «ما قومى فصيح و خوش سخن هستيم، هر گاه از ما سخنى را نقل مى‏كنيد، درست نقل كنيد».

همين جا اشكال مى‏شود كه اگر مراد اين دو حديث همان معناى ظاهرشان باشد، ما در واقع خلاف آن را مشاهده مى‏كنيم، چون چه بسا افرادى كه دعايشان از نظر ادبى غلط است، اما مستجاب مى‏شود و چه بسا انسانهاى پاك و اهل تقوا و پرهيزكار از گناه را مى‏بينيم كه اميد اجابت دعايشان مى‏رود، ولى اصلا چيزى از ادبيات (فعل، فاعل، مفعول و ...) نمى‏دانند.

علاوه بر اين، اگر خداوند متعال به چنين دعائى توجّه نمى‏كند، پس چه فايده‏اى دارد كه انسان را مأمور به دعا كردن نموده بنا بر اين، بايد بگوئيم تنها اديبان زبر دست مأمور به دعا هستند، حتى آنان نيز از اشتباه و غلط در امان نيستند، ولى ما يقين به بطلان تمامى اين سخنان داريم، زيرا هم بالعيان خلاف آن را مشاهده مى‏كنيم و هم ائمه اطهار- عليهم السّلام- بر ضدّ اين پندارها فرمان داده‏اند.اهل بيت- عليهم السّلام- در آداب و شروط دعا، امور زيادى را ذكر كرده‏اند ،اما از رعايت نكات ادبى و دستورى، هيچ سخنى به ميان نياورده‏اند.

بنا بر اين معناى آن دو حديثى كه در اين رابطه از امام جواد و امام صادق- عليهما السّلام- نقل شد، چه مى‏باشد؟

سخن حق آن است كه منظور اين دو روايت يك چيز نيست، بلكه هر يك معناى خاصى دارند.

اما روايت اول كه فرمود: «دعاى غلط به سوى خداوند متعال بالا نمى‏رود»، يعنى ذات اقدس الهى، مطابق ظاهر لفظ غلط جزاء نمى‏دهد و اجابت نمى‏كند بلكه مطابق مقصود گوينده، پاداش عطا مى‏نمايد.

براى اين تفسير دو دليل داريم:

دليل اوّل اينكه: افرادى، زيارت امام معصوم- عليه السّلام- را اين گونه قرائت مى‏كنند:«اشهد انّك قتلت و ظلمت و غصبت‏(به صورت فعل معلوم)».يعنى: «نعوذ باللَّه شهادت مى‏دهم كه تو كشتى و ظلم كردى و غصب نمودى!!».

و حال آنكه صحيح اين است كه بگويد:«اشهد انّك قتلت و ظلمت و غصبت (به صورت فعل مجهول)». يعنى: «شهادت مى‏دهم كه تو كشته شدى و مظلوم بودى و حقّت غصب گرديد».

اگر بخواهيم همين ظاهر لفظ را نظر كنيم و به موجب آن، حكم نماييم، بايد بگوئيم كه اين فرد كافر شده و حال آنكه احدى اين چنين حكم نمى‏كند.

بنا براين، پاداش دعا مطابق ظاهر لفظ نمى‏باشد، بلكه مطابق مقصود گوينده خواهد بود.

دليل دوم اينكه:

اگر كسى سخن زشتى به ديگرى بگويد به طورى كه اين سخن در عرف و زبان ديگران، دلالت بر نسبت نارواى جنسى كند، اما در عرف و زبان گوينده، چنين نباشد، در اينجا هيچ فقيهى نمى‏گويد كه بايد بر گوينده‏

«حدّ» جارى گردد. بنا بر اين، دانسته مى‏شود كه رعايت امور ادبى، در اجابت و ثواب دادن بر بر دعا شرط نيست بلكه فقط موجب فضيلت و برترى آن مى‏شود.

پس منظور امام جواد- عليه السّلام- مدح و ستايش فردى است كه در دعا اصول ادبى را مراعات مى‏كند. و امّا فضيلت و برترى سخنى كه واضح و روشن است و به وضوح دلالت بر معناى گوينده دارد، بر سخنى كه اين چنين نيست و نياز به تأويل و توجيه دارد، بر كسى پوشيده نيست.
مضافا به اينكه: دعاى موافق با قواعد ادبى، فصاحت دارد و دعا خصوصا اگر منقول از معصومين- عليهم السّلام- باشد، بايد فصيح ادا گردد تا دلالت بر فضايل آن بزرگواران كند.به علاوه، اگر سخن درست ادا شود و از غلط پرهيز گردد، طبع انسان به سويش كشيده مى‏شود و در غير اين صورت، موجب تنفّر مى‏گردد.

بنا بر اين، همان طور كه گفتيم، معناى حديث اول اين است كه دعاى غلط به همان صورت غلطش بالا نمى‏رود و ملائكه به همان شكل بدان شهادت نمى‏دهند و به همان صورت غلط جزاء داده نمى‏شود، بلكه طبق مقصود و مراد گوينده به او پاداش مى‏دهند. شاهد ما روايتى است كه شيخ كلينى (ره) در كتاب شريف «كافى» از امام صادق- عليه السّلام- بيان كرده كه رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- فرمود:«
إنّ الرّجل الاعجمىّ من امّتى ليقرأ القران بعجميّته فترفعه الملائكة على عربيّته».يعنى: «فردى غير عرب از امت من اگر با همان زبان خودش قرآن بخواند، ملائكه آن را به صورت عربى صحيح، بالا مى‏برند».

گذشته از اينها، در ادعيه معصومين- عليهم السّلام- الفاظى نظير: اسمها، قسمها، حاجتها، و ... وجود دارد كه ممكن است معانى آنها را ندانيم با اين وصف آنها را بر زبان جارى مى‏كنيم و حال آنكه كسى نگفته چنين دعائى مردود است. و چه بسا يك فرد عامى و بى‏سواد، معناى كلمه‏اى را از يك اديبى كه تنها به تركيبات الفاظ توجه دارد بهتر بفهمد، پس راهى باقى نمى‏ماند.

جز اينكه بگوييم: ذات اقدس الهى مطابق قصد دعاكننده جزا مى‏دهد. دليل ما احاديثى است كه از رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- صادر شده كه فرمود:

1

-«الاعمال بالنّيّات».يعنى: «كارها وابسته به نيّتهاست».

2

-«نيّة المؤمن خير من عمله».يعنى: «قصد و نيت مؤمن از كارش بهتر است».

اين بهترين حديث براى اثبات مدّعاى ماست كه ذات اقدس الهى مطابق قصد دعاكننده پاداش عطا مى‏كند، چون اگر بخواهد مطابق كارش جزا بدهد، موجب بدبختى بنده خواهد شد (چون دعايى كرده كه به معناى ظاهر، به ضرر اوست).

3-«انّ سين بلال عند اللَّه شين».يعنى: «هر گاه بلال به جاى حرف شين، حرف سين تلفظ كند، خداوند متعال آن را به جاى «حرف شين» مى‏پذيرد»(نقل است كه «بلال» مؤذّن پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- قدرت تلفّظ «حرف شين» را نداشت فلذا در اذان به جاى «اشهد» مى‏گفت: «اسهد».)

فردى نزد على- عليه السّلام- آمد و عرض كرد: يا أمير المؤمنين- عليه السّلام-: فردى با بلال مشغول گفتگوست اما چون بلال قدرت تلفظ صحيح كلمات را ندارد، به همين خاطر بر وى مى‏خندد

حضرت فرمود:

«يا عبد اللَّه! انّما يراد اعراب الكلام و تقويمه لتقويم الاعمال و تهذيبها ما ينفع فلانا اعرابه و تقويمه لكلامه اذا كانت افعاله ملحونة اقبح لحن و ما ذا يضرّ بلالا لحنه في كلامه اذا كانت افعاله مقوّمة احسن تقويم و مهذّبة احسن تهذيب».

يعنى: «اى بنده خدا! منظور از درست ادا كردن كلام و سخن اين است كه كارها و اعمال انسان، درست و پاك گردد، بنا بر اين آن كس كه كردارش بد است، كلام خوب چه نفعى برايش خواهد داشت و بلال كه افعالش نيك و زيباست، لكنت زبان چه ضررى به حالش دارد؟».

از اين حديث شريف نتيجه گرفته مى‏شود كه: همچنان كه «سخنممكن است غلط باشد، «اعمال» نيز احتمال خرابى دارد و خرابى اعمال مضرّ است نه غلط بودن لفظ و كلام‏ .

تا اينجا مربوط به روايت اول از امام جواد- عليه السّلام- بود.

اما روايت دوم كه از امام صادق- عليه السّلام- است. اين خبر مربوط به احكام است

همچنان كه پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- فرمود:

«رحم اللَّه من سمع مقالتى فوعاها و ادّاها كما سمعها فربّ حامل علم ليس بفقيه».يعنى: «رحمت كند خداوند كسى را كه سخن مرا بشنود، آن را فرا بگيرد، سپس همان گونه كه شنيده نقلش كند، چه بسا كسى علمى را حمل كند ولى آن را نفهمد».

چون با تغيير لفظ روايات، احكام الهى نيز تغيير خواهد كرد، به عنوان مثال:از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- سؤال شد كه ما شتر و گاو و گوسفند را ذبح مى‏كنيم و بعد معلوم مى‏شود كه فرزندى در شكم اين حيوان بوده، آيا اين فرزند را مى‏توانيم بخوريم؟ فرمود: «كلوه ان شئتم فانّ ذكاة الجنين ذكاة امّه».

يعنى: (بعضى ذكات دوم را با ضمّه خوانده‏اند و بعضى ديگر با فتحه، در صورت اول با ضمّه معنا چنين مى‏شود: «اگر خواستيد، بخوريد، چون تذكيه مادر تذكيه خود جنين هم هست و او را نيز پاك مى‏كند».

اما در صورت دوم (با فتحه) معنا چنين خواهد شد: «اگر خواستيد، بخوريد، چون تذكيه جنين مانند تذكيه مادر است».يعنى همچنان كه مادر با ذبح، پاك و حلال مى‏شود، فرزند نيز بايد ذبح شود تا پاك و حلال گردد، پس اگر جنين بعد از ذبح مادر و قبل از ذبح خودش، جان داده باشد، طبق قرائت اول پاك و حلال است، ولى طبق قرائت دوم خير.[1]
پی نوشت:
1-عدة الداعی،ص34-42



[/HR]

بنابراین چنین نیست که اگر دعایی نادرست خوانده شود، مستجاب نخواهد شد، بلکه منظور آن است که دعایی که صحیح خوانده شود، فضیلتی دارد که دعای غیرصحیح فاقد آن است.

علامه حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی) در این باره می‌فرمایند: «دعاى به اعراب صحیح را کمال و رتبتى است که در ملحون آن نیست نه اینکه اعراب و معرفت نحو، یکى از شروط و آداب دعا باشد. عبارت دعا مقبول بودن (که مراد از تعبیر به صعود آنست) غیر از استجابت دعا و حال و دل شکسته داشتن است. صحت لفظ را شأنى است و رتبت معنى را شأنى دیگر و چون جمع شوند نور على نور است.

لذا منطق وحى و سفراى حق و هادیان خلق قاطبة مرد و زن اعم از عوام و خواص را به دعا و ذکر و رابطه با پروردگار دعوت فرمودند و بدانان وعده و نوید داده‏اند که لحن نادرستشان به صورت دست در مى‏آید و مقبول مى‏شود که انّما الاعمال بالنّیّات، و نیّة المرء خیر من عمله، و در هر دو حدیث رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلّم است و در عین حال آنان را به فرا گرفتن علوم ادب خوانده‏اند..... آري با الفاظ بازي كردن و عبارت پردازي كردن حرفي است و دل آگاه و سوز و گداز داشتن و با حسن مطلق بسر بردن امري ديگر است. و چه بسا ارباب مقال و سرگرم به قيل و قال و انباشته از اصطلاحات‌اند كه دل مرده و روح افسرده دارند همان طور كه در «دفتر دل» ثبت است:

گمانت اين كه با خرج عبارات/ به كر و فر و ايماء و اشارات
سوار رفرفستي و براقي/ ورم كردي و پنداري كه چاقي

نحوي و صرفي بودن حرفي است و آدم بودن و سلوك الي الله داشتن امر ديگر، اگر در يك جا جمع شدند چه بهتر.[1]

و در جواب سوال دومتان باید عرض کنم سعی کنید یک بار بگویید و نیازی به تکرار نیست مخصوصا در محدوده ذکرها که اگر در بیانی آمده بود مثلا فلان ذکر را 70 بار بگویید،این عدد موضوعیت دارد. و همان 70 بار بگویید، چون تعداد ذکر به منزله تعداد دندانه های یک کلید می باشد که دندانه های یک کلید ،اگر بیشتر یا کمتر از اندازه لازم خود باشد،قفل باز نمی شود ، رعایت تعداد این اذکار الهی هم برای باز کردن قفل مشکل ما باید رعایت شود .

و بدانید که وسوسه شیطان هم در این امر موثر است که می خواهد با تکرار بی مورد دعا و الفاظ آن،شما را خسته کرده و دل زده نسبت به دعا بکند.

موفق باشید


پی نوشت:
1- رساله نور علی نور، ص 65

پرسش:
آیا حتما باید تلفظ صحیح عربی دعاها مانند نماز رعایت شود؟ و اگر رعایت نشود دیگر آن خواصی که برای دعا ذکر شده، مثل اجابت و... را ندارند؟
و یک سوال دیگر: اگر هنگام خواندن دعا، یک کلمه را به منظور اصلاح تلفظ 2،3 بار تکرار کنیم، خواص دعا از بین می رود؟

پاسخ:
گاهى دعا كننده در اثر عدم آشنایى یا عدم توجه، لفظ دعا را به صورت غلط استعمال مى كند، در حالى كه درخواست روحى او خلاف آن را اراده كرده است.
در روایات و اخبار، از این دعا به دعاى ملحون تعبیر شده است. باید سعی کنیم تا جایی که می توانیم ادعیه را با قواعد خاصش بخوانیم، ولکن بدانیم که با اعراب و تجوید صحیح خواندن دعا، شرط کمال دعا است نه شرط اجابت دعا .
در این زمینه نظر شما را به جملات مرحوم احمد بن فهد حلی (ره) صاحب کتاب عدة الداعی که از بزرگان طراز اول علمای شیعه می‌باشد،جلب می‌نمایم که مفصل در این زمینه بحث کرده اند:

«در روايات‏ آمده است خداوند متعال دعايى را كه غلط تلفظ گردد، قبول نمى‏ كند، اين بدين معناست كه آن را به شكل درستش مى‏ پذيرد. توضيح مطلب اينكه: از امام جواد(عليه السّلام) روايت شده است كه فرمود:
«ما استوى رجلان في حسب و دين قطّ الّا كان افضلهما عند اللَّه عزّ و جلّ ادبهما قال: قلت: جعلت فداك قد علمت فضله عند النّاس في النّادى و المجالس، فما فضله عند اللَّه عزّ و جلّ؟ قال عليه السّلام: بقراءة القران كما انزل‏
و دعائه اللَّه عزّ و جلّ من حيث لا يلحن و ذلك انّ الدّعاء الملحون لا يصعد الى اللَّه عزّ و جلّ».

يعنى: «اگر دو نفر در ديانت و مفاخر آباء و اجدادى‏ برابر باشند، آن يك كه ادبش بيشتر است، نزد خداوند متعال برتر و با فضيلت‏ تر است. راوى گويد پرسيدم:
فدايت شوم! برترى فرد مؤدّب نزد مردم و در مجالس معلوم مى‏باشد، اما نزد خداوند عزّ و جلّ چگونه است؟ فرمود: فضيلتش به اين است كه قرآن را همان گونه كه نازل شده قرائت مى‏كند و در دعا كردن، از غلط گوئى پرهيز دارد، چون دعاى غلط به سوى خداوند متعال بالا نمى‏ رود»، شبيه همين مضمون سخن امام صادق(عليه السّلام) است كه فرمود:
«نحن قوم فصحاء اذا رويتم عنّا فاعربوها».
يعنى: «ما قومى فصيح و خوش سخن هستيم، هر گاه از ما سخنى را نقل مى‏كنيد، درست نقل كنيد».

همين جا اشكال مى‏ شود كه اگر مراد اين دو حديث همان معناى ظاهرشان باشد، ما در واقع خلاف آن را مشاهده مى‏ كنيم، چون چه بسا افرادى كه دعايشان از نظر ادبى غلط است، اما مستجاب مى ‏شود و چه بسا انسانهاى پاك و اهل تقوا و پرهيزكار از گناه را مى‏بينيم كه اميد اجابت دعايشان مى‏ رود، ولى اصلا چيزى از ادبيات (فعل، فاعل، مفعول و ...) نمى‏ دانند.

علاوه بر اين، اگر خداوند متعال به چنين دعائى توجّه نمى‏كند، پس چه فايده ‏اى دارد كه انسان را مأمور به دعا كردن نموده بنا بر اين، بايد بگوئيم تنها اديبان زبردست مأمور به دعا هستند، حتى آنان نيز از اشتباه و غلط در امان نيستند، ولى ما يقين به بطلان تمامى اين سخنان داريم، زيرا هم بالعيان خلاف آن را مشاهده مى ‏كنيم و هم ائمه اطهار(عليهم السّلام) بر ضدّ اين پندارها فرمان داده ‏اند.
اهل بيت(عليهم السّلام) در آداب و شروط دعا، امور زيادى را ذكر كرده‏ اند، اما از رعايت نكات ادبى و دستورى، هيچ سخنى به ميان نياورده ‏اند.

بنابراين معناى آن دو حديثى كه در اين رابطه از امام جواد و امام صادق (عليهما السّلام) نقل شد، چه مى ‏باشد؟

سخن حق آن است كه منظور اين دو روايت يك چيز نيست، بلكه هر يك معناى خاصى دارند.

اما روايت اول كه فرمود: «دعاى غلط به سوى خداوند متعال بالا نمى‏رود»، يعنى ذات اقدس الهى، مطابق ظاهر لفظ غلط جزاء نمى‏ دهد و اجابت نمى‏ كند بلكه مطابق مقصود گوينده، پاداش عطا مى‏ نمايد.

براى اين تفسير دو دليل داريم:

دليل اوّل اينكه: افرادى، زيارت امام معصوم( عليه السّلام) را اين گونه قرائت مى‏كنند:«اشهد انّك قتلت و ظلمت و غصبت‏(به صورت فعل معلوم)».يعنى: «نعوذ باللَّه شهادت مى‏دهم كه تو كشتى و ظلم كردى و غصب نمودى!!».

و حال آنكه صحيح اين است كه بگويد:«اشهد انّك قتلت و ظلمت و غصبت (به صورت فعل مجهول)». يعنى: «شهادت مى ‏دهم كه تو كشته شدى و مظلوم بودى و حقّت غصب گرديد».

اگر بخواهيم همين ظاهر لفظ را نظر كنيم و به موجب آن، حكم نماييم، بايد بگوئيم كه اين فرد كافر شده و حال آنكه احدى اين چنين حكم نمى‏ كند.

بنا براين، پاداش دعا مطابق ظاهر لفظ نمى‏ باشد، بلكه مطابق مقصود گوينده خواهد بود.

دليل دوم اينكه:

اگر كسى سخن زشتى به ديگرى بگويد به طورى كه اين سخن در عرف و زبان ديگران، دلالت بر نسبت نارواى جنسى كند، اما در عرف و زبان گوينده، چنين نباشد، در اينجا هيچ فقيهى نمى‏گويد كه بايد بر گوينده‏«حدّ» جارى گردد. بنا بر اين، دانسته مى‏ شود كه رعايت امور ادبى، در اجابت و ثواب دادن بر بر دعا شرط نيست بلكه فقط موجب فضيلت و برترى آن مى‏ شود.

پس منظور امام جواد (عليه السّلام) مدح و ستايش فردى است كه در دعا اصول ادبى را مراعات مى‏كند. و امّا فضيلت و برترى سخنى كه واضح و روشن است و به وضوح دلالت بر معناى گوينده دارد، بر سخنى كه اين چنين نيست و نياز به تأويل و توجيه دارد، بر كسى پوشيده نيست.مضافا به اينكه: دعاى موافق با قواعد ادبى، فصاحت دارد و دعا خصوصا اگر منقول از معصومين(عليهم السّلام) باشد، بايد فصيح ادا گردد تا دلالت بر فضايل آن بزرگواران كند.به علاوه، اگر سخن درست ادا شود و از غلط پرهيز گردد، طبع انسان به سويش كشيده مى‏شود و در غير اين صورت، موجب تنفّر مى‏گردد.

بنا بر اين، همان طور كه گفتيم، معناى حديث اول اين است كه دعاى غلط به همان صورت غلطش بالا نمى‏رود و ملائكه به همان شكل بدان شهادت نمى‏ دهند و به همان صورت غلط جزاء داده نمى‏ شود، بلكه طبق مقصود و مراد گوينده به او پاداش مى ‏دهند.
شاهد ما روايتى است كه شيخ كلينى (ره) در كتاب شريف «كافى» از امام صادق (عليه السّلام) بيان كرده كه رسول اللَّه(صلّى اللَّه عليه و آله ) فرمود:«إنّ الرّجل الاعجمىّ من امّتى ليقرأ القران بعجميّته فترفعه الملائكة على عربيّته».يعنى: «فردى غير عرب از امت من اگر با همان زبان خودش قرآن بخواند، ملائكه آن را به صورت عربى صحيح، بالا مى ‏برند».

ما روايت دوم كه از امام صادق(عليه السّلام) است. اين خبر مربوط به احكام است .

همچنان كه پيامبر(صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود:

«رحم اللَّه من سمع مقالتى فوعاها و ادّاها كما سمعها فربّ حامل علم ليس بفقيه».يعنى: «رحمت كند خداوند كسى را كه سخن مرا بشنود، آن را فرا بگيرد، سپس همان گونه كه شنيده نقلش كند، چه بسا كسى علمى را حمل كند ولى آن را نفهمد».

چون با تغيير لفظ روايات، احكام الهى نيز تغيير خواهد كرد، به عنوان مثال:از رسول خدا(صلّى اللَّه عليه و آله ) سؤال شد كه ما شتر و گاو و گوسفند را ذبح مى‏ كنيم و بعد معلوم مى ‏شود كه فرزندى در شكم اين حيوان بوده، آيا اين فرزند را مى ‏توانيم بخوريم؟ فرمود:«كلوه ان شئتم فانّ ذكاة الجنين ذكاة امّه».

يعنى: (بعضى ذكات دوم را با ضمّه خوانده ‏اند و بعضى ديگر با فتحه، در صورت اول با ضمّه معنا چنين مى‏شود: «اگر خواستيد، بخوريد، چون تذكيه مادر تذكيه خود جنين هم هست و او را نيز پاك مى‏ كند».

اما در صورت دوم (با فتحه) معنا چنين خواهد شد: «اگر خواستيد، بخوريد، چون تذكيه جنين مانند تذكيه مادر است».يعنى همچنان كه مادر با ذبح، پاك و حلال م ى‏شود، فرزند نيز بايد ذبح شود تا پاك و حلال گردد، پس اگر جنين بعد از ذبح مادر و قبل از ذبح خودش، جان داده باشد، طبق قرائت اول پاك و حلال است، ولى طبق قرائت دوم خير.»(1)

در جواب سوال دومتان باید عرض کنم سعی کنید یک بار بگویید و نیازی به تکرار نیست مخصوصا در محدوده ذکرها که اگر در بیانی آمده بود مثلا فلان ذکر را 70 بار بگویید،این عدد موضوعیت دارد. و همان 70 بار بگویید، چون تعداد ذکر به منزله تعداد دندانه های یک کلید می باشد که دندانه های یک کلید،اگر بیشتر یا کمتر از اندازه لازم خود باشد،قفل باز نمی شود، رعایت تعداد این اذکار الهی هم برای باز کردن قفل مشکل ما باید رعایت شود .

البته بدانید وسوسه شیطان هم در این امر موثر است. می خواهد با تکرار بی مورد دعا و الفاظ آن،شما را خسته کرده و دل زده نسبت به دعا بکند.

پی نوشت:
1.ابن فهد حلى، احمد بن محمد
،عدة الداعي و نجاح الساعي‏،ص23،دار الكتب الإسلامي‏ ،1407.




موضوع قفل شده است