جمع بندی آيا اراده خدا همان علم خدا به اصلح است؟؟
تبهای اولیه
سلام
اگر كسي بگويد اراده خدا همان علم خدا به اصلح است آيا ايرادي به سخن او وارد است؟؟
(فقط دليل عقلي مطرح شود و دنبال دليل نقلي نيستم)
با تشكر
اینکه برخی از اندیشمندان، اراده را عین علم و یا حب دانستهاند دیدگاه صحیحی نیست زیرا بدیهی است که مفاهیم ذاتا با هم مغایرند البته اراده خداوند در مقام ذات و از جهت مصداقی عین علم و حب است و از نظر معنایی نزدیک به این دو است. به عبارت دیگر اگرچه مصداق اراده همان مصداق حب یا علم است اما نمیتوان معنای اراده را به حب یا علم برگرداند. بنابراین مفاهیم اراده، علم و حب تنها وحدت مصداقی دارند نه اتحاد مفهومی. در روایت آمده است که بکیر بن اعین از امام صادق (ع) پرسید: آیا علم و اراده خداوند با هم اختلاف دارند یا هردو یکی هستند؟ امام صادق (ع) فرمود: «علم همان اراده نیست. آیا نمی بینی که تو می گویی چنین خواهم کرد اگر خدا بخواهد و نمی گویی چنان خواهم کرد اگر خدا بداند؟!») کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص109، باب اراده((ذکر روایت در این جا به عنوان یک دلیل عقلی در روایات است نه یک دلیل نقلی)
همچنین اگر اراده خداوند را عبارت از علم او به مصلحت در فعل بدانیم لازمهاش انکار یکی از صفات کمالیه اوست زیرا اراده را به علم فروکاسته ایم و پر واضح است که چنین تفسیری به انکار اراده در مقام ذات برمیگردد) سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1418ق(
علاوه بر اینکه با پذیرش این تفسیر، خداوند را فاعل بالاضطرار (مجبور)تلقی نموده ایم چرا که صفت اراده را از او نفی کردهایم و اراده او را عبارت از علم دانستهایم . علاّمه طباطبایی در نقد این دیدگاه می نویسد :« تمام سخن این است که آنها علم خداوند را به عنوان [مصداق] صفت اراده الهی اخذ نمودهاند در حالی که برای اثبات این ادعا راهی وجود ندارد و این که ما علم الهی را مصداق صفت اراده بدانیم صرفاً یک نامگذاری است) نهایه الحکمه، ص 298(»
سوال:
اگر كسي بگويد اراده خدا همان علم خدا به اصلح است آيا ايرادي به سخن او وارد است؟؟
جواب:
اینکه برخی از اندیشمندان، اراده را عین علم و یا حب دانسته اند دیدگاه صحیحی نیست زیرا بدیهی است که مفاهیم ذاتا با هم مغایرند البته اراده خداوند در مقام ذات و از جهت مصداقی عین علم و حب است و از نظر معنایی نزدیک به این دو است. به عبارت دیگر اگرچه مصداق اراده همان مصداق حب یا علم است اما نمیتوان معنای اراده را به حب یا علم برگرداند. بنابراین مفاهیم اراده، علم و حب تنها وحدت مصداقی دارند نه اتحاد مفهومی. در روایت آمده است که بکیر بن اعین از امام صادق (ع) پرسید: آیا علم و اراده خداوند با هم اختلاف دارند یا هردو یکی هستند؟ امام صادق (ع) فرمود: «علم همان اراده نیست. آیا نمی بینی که تو می گویی چنین خواهم کرد اگر خدا بخواهد و نمی گویی چنان خواهم کرد اگر خدا بداند؟!»(1)
همچنین اگر اراده خداوند را عبارت از علم او به مصلحت در فعل بدانیم لازمهاش انکار یکی از صفات کمالیه اوست زیرا اراده را به علم فروکاسته ایم و پر واضح است که چنین تفسیری به انکار اراده در مقام ذات برمیگردد.(2)
علاوه بر اینکه با پذیرش این تفسیر، خداوند را فاعل بالاضطرار (مجبور)تلقی نموده ایم چرا که صفت اراده را از او نفی کردهایم و اراده او را عبارت از علم دانستهایم . علاّمه طباطبایی در نقد این دیدگاه می نویسد :« تمام سخن این است که آنها علم خداوند را به عنوان [مصداق] صفت اراده الهی اخذ نمودهاند در حالی که برای اثبات این ادعا راهی وجود ندارد و این که ما علم الهی را مصداق صفت اراده بدانیم صرفاً یک نامگذاری است(3)
پاورقی:
1- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص109، باب اراده.
2- سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1418ق.
3- نهایه الحکمه، باب اراده، ص 298.