مومن در دنیا، در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟
تبهای اولیه
یا رب
سوالی چند وقتی ست ذهنم را درگیر کرده است و از کارشناس بحث تقاضای کمک دارم:
آیا مومن در این دنیا در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟
من فکر می کنم برای مومنان گرفتاری و مصائب بسیار است و خوشی ها برای غیر مومنان است یعنی در زندگی اطرافیانم این طور بوده
یا ربسوالی چند وقتی ست ذهنم را درگیر کرده است و از کارشناس بحث تقاضای کمک دارم:
آیا مومن در این دنیا در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟
من فکر می کنم برای مومنان گرفتاری و مصائب بسیار است و خوشی ها برای غیر مومنان است یعنی در زندگی اطرافیانم این طور بوده
[=microsoft sans serif]
البته در ابتدا باید گفت آنچه که مطرح فرمودید کلیت ندارد اما در عین حال سختی ومشکلات وفراوانی نعمت هر دو از مصادیق آزمایش الهیست. آزمایش يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتيجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مى آزمايد.
قرآن مجيد مىفرمايد:
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لايُفْتَنُون
«آيا مردم گمان مىكنند بدون امتحان رها مىشوند، نه، هرگز بلكه همگى بايد امتحان دهند.
سوره عنکبوت آیه 2
امير مؤمنان على عليه السلام تعريف بسيار پر معنى در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد مى فرمايد:
وَ إِنْ كانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِي بِها يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب:
«گر چه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مىكند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد».
نهج البلاغه کلمات قصارجمله ی 93
امتحانات الهى هميشه به وسيله حوادث سخت و ناگوار نيست، بلكه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و كاميابىها آزمايش مى كند،
قرآن مى فرمايد:
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة: «ما شما را به وسيله بدىها و خوبىها امتحان مىكنيم».
سوره انبیا آیه 35
در مقام ادعا، هر كس، مىتواند خود را برترين مؤمن، معرفى كند، ولی در حقیقت بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود.گروهى، در فشار محروميتها قرار مىگيرندومورد آزمایش قرار می گیرند .در این حالت آیا شکایت می کندد؟
گروهى ديگر، بر عكس غرق در نعمت مىشوند، و امكانات مادى از هر نظر در اختيارشان قرار مىگيرد، آيا در چنين شرائطى، قيام به وظيفه شكر نعمت مىكنند؟ يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهى و خودبينى، غرق در لذات و شهوات مى شوند؟!
نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، اينها مواد مختلف امتحانى است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مىكند، اين انسانهاى كم ظرفيت اند كه گاه مغرور، و گاه مأيوس مى شوند.
هرگز نبايد برخوردار شدن از نعمتها، و يا محروميت از آن را دليل بر شخصيت و مقام در پيشگاه خداوند، و يا دورى از ساحت مقدس او بدانيم، بلكه معيار، هميشه و همه جا ايمان و تقوا است.
[=microsoft sans serif]وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها آزمايش مىكنيم؛ و بشارت ده به استقامت كنندگان».
سوره بقره آیه 155»
[=microsoft sans serif]در روایات به فلسفه های گوناگونی برای آزمایش وابتلاء مومن اشاره شده است به عنوان مثال گاهی امتحان برای مومن دست يابي دوستان خدا به درجات و پاداش هاي عظيم الهي است و هرچه اين امتحان ها بيشتر باشد مراتب دوستان خدا بالاتر رفته و پاداش بيشتري دريافت مي نمايند از همين رو در روايات آمده كه براي مومنين درجاتى است كه به آنها نايل نشوند مگر با بليات و امراض و آلام به همين دليل نيز خداوند دوستان خود را به امتحانات بيشتري دچار مي نمايد تا آنها به درجات عاليه نائل گرديده و اجر بيشتري دريافت.خداوند - تبارك و تعالى - به واسطه محبت و عنايتى كه به اولياء و مؤمنين دارد آنها را مبتلا فرمايد تا محبت و وابستگي آنها را به دنيا كاهش داده و آنها را از گرفتار شدن به خطاها و مفاسد در امان بدارد .جهان بينى دينى، دنيا و رنج هايش را بد نمى داند، بلكه به عكس رنج ها را عاملى براى تحّرك بشمار مى آورد; زيرا رنج ها وابستگى انسان را به دنيا كم مى كنند و او را به راه مى اندازند.خداوند گاهى مؤمنان را در دنيا به بلاها و رنج ها مبتلا مى كند تا اين گرفتارى ها كفاره گناهان آنان شود وباعث ریزش گناهان آنان می شود. و در روز قيامت ديگر چيزى كه به خاطر آن عقوبت و كيفر شوند در كار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد،علاوه براین بلاى وارد بر مؤمن هم موجب بيدارى او است.وهم باعث ارتقاى ايمان است
بلا براي مؤمنين واقعي، نعمت است. چرا كه آنها را نسبت به دنيايي كه فاني و زودگذر است، بي ميل مي كند. و آنها را متوجه خداوند و آخرت مي نمايد. به اين خاطر بيشتر مواظب اعمال خود هستند و براي آخرت خود كار مي كنند. و در نتيجه اهل بهشت مي شوند. همچنين چون بر اين مصائب صبر مي كنند و در هر صورت شكرگذارند اين صبر بر بلايا، موجب ارتقاء درجه ي آنان مي شود. با اين ديد، اين مصائب و بلايا؛ خير محض و نعمت بزرگ خداوند بر بندگانش مي باشد.
[=microsoft sans serif]
آزمايش لزوما همراه با گرفتاري و بلا و بدبختي نيست، بلكه با خير و شر آزمايش مي شود. گاهي با مقام و موقعيت و مال و منال آزمايش مي شود. گاهي با گرفتن مال. تصور نشود هر كه مؤمن شد بيچاره و بدبخت و گرفتار مي شود بلكه اگر مؤمن گرفتار شد، نبايد تعجب كند، زيرا مؤمن با گرفتاري آزمايش مي شود. .
حضرت على (عليه السّلام) فرمودند:
« إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة ؛
بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت مي باشد.»
بحار الأنوار ، ج64 ،ص235
ضمنا اينگونه نيست كه غير مومنين گرفتاري نداشته باشند، بلكه سختي هاي آنان بسيار فراتر و دردناكتر از سختي هايي است كه مومن در راه ايمان و عشق به خداوند تحمل مي كند.
البته بسياري از گرفتاري هاي مومنان در اثر بي برنامگي وتنبلي است که نبايد به حساب خداوند گذاشت,چراکه مومنان عاقل وکامل هم خوشي اين جهان را دارند وهم نسبت به آسايش جهان ديگر اميدوارند,زيرا با برنامه درست از امکانات خوب استفاده نموده اند.رمز موفقیت در آزمایشات الهی ، صبر و پايدارى معرفی شده است وهمچنین توجه به گذرا بودن حوادث اين جهان و سختيها و مشكلاتش و اين كه اين جهان گذرگاهى بيش نيست
استمداد از نيروى ايمان ، عامل مهم ديگرى است،که ما به بهره گیری از آن دعوت شده ایم. توجه به اين حقيقت كه همه اين حوادث در پيشگاه خداوند رخ مىدهد و او از همه چيز آگاه است عامل ديگرى براى پايدارى است.
[="Navy"]با سلام
در اصول کافی، باب «شدّة ابتلاء المؤمن» هم احادیث جالبی در این زمینه هست،
برای مثال، یکی از آن احادیث، حدیثی صحیح السّند از کشّاف الحقائق، امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق، سلام الله علیه، است که:
قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ
فرمود: بلا و امتحان پیامبران از همه مردم شدیدتر است، و پس از آنها، کسانی که ایمانشان نزدیکتر به ایشان باشند، و پس از آن هم کسانی که شبیهتر به ایشان باشند.
و در حدیث دیگری فرمود:
الْمُؤْمِنُ لَا يَمْضِي عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ يَحْزُنُهُ يُذَكَّرُ بِهِ
چهل شب بر مؤمن نمیگذرد مگر آنکه با امری مواجه میشود که غمگینش کند تا با آن متذکّر شود.[/]
[=arial]با عرض سلام وادب
خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود :
اى داوود! من پنج چيز را در پنج چيز قرار دادم، اما مردم آنها را در پنج چيز ديگر مى جويند ؛ از اين رو آنها را نمى يابند . . . آسايش را در بهشت قرار دادم، اما آنها آسودگى را در دنيا مى جويند از اين رو آن را نمى يابند
شرح حدیثی از امام سجاد(ع) توسط آیتالله تهرانی
مرحوم آیتالله تهرانی: اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو میشود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به راحتی نمیرسی. اشتباه در همین است!
روی عن علی بن الحسین علیه السلام قال:
مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ. (بحارالانوار، جلد 70، ص 92)
در روایتی از زین العابدین علیهالسلام منقول است که حضرت درباره کسانی که دنبال ثروت، مال اندوزی و گشایش در امور مادی زندگی هستند، فرمودند، «مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا»،
کسانی که در دنیا به دنبال مال اندوزی و تکثیر اموال و مسئله گشایش در امور مالی زندگیشان هستند، اینها دنبال چه هستند؟ دنبال راحتی هستند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ»، خیال میکنند هر چه ثروتشان بیشتر و زندگیشان وسیعتر شود، راحتیشان بیشتر تأمین میشود.
بعد حضرت میفرماید: در حالی که اشتباه میکنند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَة»،ِ امّا «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا»،
حضرت میفرمایند: در دنیا، برای اهل دنیا ، راحتی خلق نشده است.
«وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ»، این است و جز این نیست که :
«خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ»، راحتی در بهشت و برای اهل بهشت خلق شده است.
این تعبیر حضرت، اشاره به این معنا است: این را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمیرسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمیدوند بلکه برای راحتی آخرت میدوند، چه بسا اینها در دنیا هم به راحتی میرسند. ظرافتهای این روایت، خیلی زیباست.
در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین علیهالسلام منقول است که حضرت فرمودند:
«ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلّق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی میآورد.
پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو میشود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتیات نمیرسی. اشتباه در همین است.
از این رو در روایات آمده است که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است. بنابراین آنهایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت میدوند، اینها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی میرسند و آنهایی که برای آخرت تلاش میکنند، در دنیا هم راحتتر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا هستند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمیخواهم بخوانم. در روایت دیگری از علی علیهالسلام هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا میرسد و روحش راحت میشود
[=arial]
[=arial]و روایات فراوانی راه و روشهای رسیدن به آرامش را بیان میدارند از جمله:
پيامبر صلى الله عليه وآله :
اَلْبِرُّ ما سَكَنَتْ اِلَيْهِ النَّفْسُ وَ اطْمَاَنَّ اِلَيْهِ الْقَلْبُ، وَ الاِْثْمُ ما لَمْ تَسْكُنْ اِلَيْهِ النَّفْسُ وَ لَمْ يَطْمَئِنَّ اِلَيْهِ الْقَلْبُ وَ اِنْ اَفْتاكَ الْمُفْتونَ ؛(۱)
نيكى آن است كه جان و دل انسان با آن آرامش پيدا كند و گناه آن است كه جان و دل انسان با آن آرام نگيرد، هر چند فتوا دهندگان (خلاف آن را) به تو فتوا دهند.
[/HR]۲
فاطمه زهرا عليهاالسلام :
فَفَرَضَ اللّهُ الاْيمانَ تَطْهيرا مِنَ الشِّرْكِ... وَ الْعَدْلَ تَسْكينا لِلْقُلوبِ؛(۲)
خداوند ايمان را براى پاكى از شرك... و عدل و داد را براى آرامش دلها واجب نمود.
[/HR]۳
امام سجاد عليهالسلام :
اِلهى ... فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ اِلاّ بِذِكْراكَ وَ لا تَسْكُنُ النُّفوسُ اِلاّ عِنْدَ رُؤْياكَ؛(۳)
خداوندا، دلها جز با ياد تو آرام نمىگيرد و جانها جز با ديدن تو، به آرامش نمىرسد.
[/HR]۴
امام صادق عليهالسلام :
اَلْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إلَى اللّهِ فى راحَةِ الأَبَدِ وَالعَيْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ وَالْمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ الْعالى عَنْ كُلِّ هِمَّةٍ دُونَ اللّهِ تَعالى؛(۴)
كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همّتش تنها به سوى خدا باشد.
[/HR]۵
امام على عليهالسلام :
مَنْ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ طابَتْ عِشْرَتُهُ؛(۵)
هر كس خوش اخلاق باشد، زندگىاش پاكيزه و گوارا مىگردد.
[/HR]۶
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
مَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فى بَيْتٍ مِنْ بُيوتِ اللّهِ يَتْلونَ كِتابَ اللّهِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّهُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛(۶)
هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در خانهاى از خانههاى خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد.
[/HR]۷
امام صادق عليهالسلام :
اِنَّ الْمُؤمِنَ لَيَسْكُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ كَما يَسْكُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ؛(۷)
به راستى كه مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پيدا مىكند، چنان كه تشنه، با آب خنك آرامش مىيابد.
[/HR]۸
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
اَلصِّدْقُ طُمَأْنينَةٌ وَ الْكَذِبُ ريبَةٌ؛(۸)
راستگويى مايه آرامش و دروغگويى مايه تشويش است.
[/HR]۹
امام صادق عليهالسلام :
خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ: اَلاَْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَْنيسُ الْمُوافِقُ (قال الراوى:) قُلْتُ: و مَا الاَْنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ؛(۹)
پنج چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگىاش كمبود دارد و كم خرد و دل نگران است: اول، تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارم همراهِ همرأى. راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟ امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشين خوب و پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.
[/HR]۱۰
امام صادق عليهالسلام :
اِنَّ الْقَلْبَ لَيَـتَجَلْجَلُ فِى الْجَوْفِ يَطْلُبُ الحَقَّ فَاِذا اَصابَهُ اطْمَاَنَّ وَ قَرَّ؛(۱۰)
به راستى كه دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مىگردد و چون به آن رسيد، آرام و قرار مىگيرد.
[/HR]۱۱
امام صادق عليهالسلام :
ما مِنْ مُؤْمِنٍ اِلاّ وَ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لَهُ مِنْ ايمانِهِ اُنْسا يَسْكُنُ اِلَيْه، حَتّى لو كانَ عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَمْ يَسْتَوحِشْ؛(۱۱)
هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه خداوند ايمان را همدم و آرامشبخش او قرار مىدهد، چنانچه حتى اگر در قله كوهى هم باشد، احساس تنهايى نمىكند.
[/HR]۱۲
امام سجاد عليهالسلام :
وَ اَمّا حَقُّ الزَّوجَةِ فَاَنْ تَعْلَمَ اَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَها لَكَ سَكَنا وَ اُنْسا فَتَعْلَمَ اَنَّ ذلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللّهِ عَلَيْكَ فَـتُـكْرِمَها وَ تَرْفُقَ بِها وَ اِنْ كانَ حَقُّكَ اَوجَبَ فَاِنَّ لَها عَلَيْكَ اَنْ تَرْحَمَها؛(۱۲)
حق زن اين است كه بدانى خداوند عزوجل او را مايه آرامش و انس تو قرار داده و اين نعمتى از جانب اوست، پس احترامش كن و با او مدارا نما، هر چند حق تو بر او واجبتر است اما اين حق اوست كه با او مهربان باشى.
[/HR]۱۳
امام باقر عليهالسلام :
اَلصّيامُ وَ الْحَجُّ تَسْكينُ الْقُلوبِ؛(۱۳)
روزه و حج آرامبخش دلهاست.
[/HR]۱۴
امام على عليهالسلام :
اَلنَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ يُذْهِبُ الْهَمَّ وَالْحُزْنَ وَهُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ؛(۱۴)
لباس پاكيزه غم و اندوه را مىبرد و موجب پاكيزگى نماز است.
[/HR]۱۵
امام صادق عليهالسلام :
اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاِْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَىءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛(۱۵)
آدم ديندار چون مىانديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مىكند متواضع است. چون قناعت مىكند، بىنياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بىنياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدىها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.
مردم را نمىترساند پس از آنان نمىهراسد و به آنان تجاوز نمىكند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمىبندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مىيابد و عافيت را به ديده بصيرت مىنگرد پس كارش به پشيمانى نمىكِشد.
[/HR]۱۶
امام صادق عليهالسلام :
صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛(۱۶)
نماز شب، انسان را خوشسيما، خوشاخلاق و خوشبو مىكند و روزى را زياد و قرض را ادا مىنمايد و غم و اندوه را از بين مىبرد و چشم را نورانى مىكند.
[/HR]۱۷
امام حسين عليهالسلام :
وَ حَقيقٌ عَلَى اللّهِ اَنْ لا يَاْتيَنى مَكْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا؛(۱۷)
بر خداوند است كه هيچ گرفتارى به زيارت من نيايد مگر آن كه او را شادمان بازگردانم و به خانوادهاش برسانم.
[/HR]۱۸
امام صادق عليهالسلام :
مَنْ تَصَدَّقَ فى يَوْمٍ اَو لَيْلَةٍ اِنْ كَانَ يَوْمٌ فَيَوْمٌ وَ اِنْ كانَ لَيْلَةٌ فَلَيْلٌ دَفَعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ الْهَمَّ وَ السَّبُعَ وَ ميتَةَ السُّوءِ؛(۱۸)
هر كس در روز و يا شب صدقه بدهد ـ اگر روز است روز و اگر شب است، شب ـ خداوند از او غم و اندوه، درنده و مرگ بد را دور مىكند.
[/HR]۱۹
امام صادق عليهالسلام :
مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ دَفَعَ اللّهُ بِها عَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛(۱۹)
هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مىكند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است.
[/HR]۲۰
امام على عليهالسلام :
مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ؛(۲۰)
هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده مىگردد.
[/HR]۲۱
امام على عليهالسلام :
مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَـمَ الرّاحَةَ وَ تَبَوَّاَ خَفْضَ الدَّعَةِ؛(۲۱)
هر كس به اندازهاى كه او را كفايت مىكند، قناعت كند، به آسايش و نظم مىرسد و در آسودگى و رفاه منزل مىگيرد.
[/HR]۲۲
امام صادق عليهالسلام :
لَمّا سُئِلَ عَنْ طَريقِ الراحَةِ ـ : فى خِلافِ الْهَوى. قيل: فَمَتى يَجِدُ عَبدٌ الرّاحَةَ؟ فَقالَ عليهالسلام عِنْدَ اَوَّلِ يَوْمٍ يَصيرُ فِى الْجَنَّةِ؛(۲۲)
در پاسخ به اين سؤال كه راه رسيدن به آسايش چيست؟ فرمودند: مخالفت با هوا و هوس. عرض شد: پس، چه وقت انسان به آسايش مىرسد؟ فرمودند: در نخستين روز ورودش به بهشت.
[/HR]۲۳
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
اِنَّ الزاهِدَ فِى الدُّنْيا يَرْتَجى وَ يُريحُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَ الراغِبَ فيها يُتْعِبُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ؛(۲۳)
هر كس به دنيا بى رغبت است، اميدوار است و تن و جانش را در دنيا و آخرت آسوده مىگذارد و هر كس دل به دنيا ببندد، تن و جان خود را در دو دنيا به زحمت مىاندازد.
[/HR]۲۴
امام صادق عليهالسلام :
اَلسُّرُورُ فى ثَلاثِ خِلالٍ: فِى الْوَفاءِ وَ رِعايَةِ الحُقوقِ وَ النُّهوضِ فِى النَّوائِبِ؛(۲۴)
شادى در سه چيز است: وفادارى، رعايت حقوق و ايستادگى در برابر سختىها.
[/HR]۲۵
امام على عليهالسلام :
مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛(۲۵)
هر كس چشم خود را [از نامحرم] فرو بندد، قلبش راحت مىشود.
[/HR]۲۶
امام على عليهالسلام :
اَصْلُ الْعَقْلِ القُدَرةُ وَ ثَمَرَتُها السُّرورُ؛(۲۶)
ريشه عقل، قدرت است و ميوه آن شادى.
[/HR]۲۷
امام على عليهالسلام :
تَغَرَّبْ عَنِ الأَْوْطانِ فى طَـلَبِ الْعُلا وَسافِرْ فَفِى الأَْسْفارِ خَمْسُ فَوائِدَ تَفَرُّجُ هَمٍّ وَاكْتِسابُ مَعيشَةٍ وَعِلْمٌ وَآدابٌ وصُحْبَةُ ماجِدٍ؛(۲۷)
براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف شدن اندوه، بدست آوردن روزى و دانش و آداب زندگى، و همنشينى با بزرگواران.
[/HR]۲۸
امام صادق عليهالسلام :
النَّشْوَةُ فى عَشَرَةِ اَشْياءَ: فِى الْمَشْىِ وَ الرُّكُوبِ وَ الاِرتِماسِ فِى الْماءِ وَ النَّظَرِ اِلَى الْخُضْرَةِ وَ الاَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ الْجِماعِ وَ السِّواكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِ بِالْخَطْمىِّ وَ النَّظَرِ اِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ مُحادَثَةِ الرِّجالِ؛(۲۸)
نشاط در ده چيز است: پياده روى، سوارى، آبتنى (شنا)، نگاه كردن به سبزى، خوردن و آشاميدن، آميزش، مسواك كردن، شستن سر با خطمى، نگاه كردن به زن زيبا و گفتگوى حكيمانه.
[/HR]۲۹
امام صادق عليهالسلام :
اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛(۲۹)
خواب مايه آسايش جسم، سخن مايه آسايش جان و سكوت مايه آسايش عقل است.
[/HR]۳۰
امام على عليهالسلام :
اِذا اَحَبَّ اللّهُ عَبْدا زَيَّنَهُ بِالسَّكينَةِ وَ الْحِلْمِ؛(۳۰)
هرگاه خداوند بندهاى را دوست بدارد، او را به آرامش و بردبارى زينت مىبخشد.
[/HR]۳۱
امام صادق عليهالسلام :
ما يَمْنَعُ اَحَدَكُمْ اِذا دَخَل عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيا اَنْ يَتَوَضَّاَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ يَرْكَعَ رَكْعَتَينِ فَيَدْعُوَ اللّهَ فيهِما؟ اَما سَمِعْتَ اللّهَ يَقُولُ: «وَاسْتَعينوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؟(۳۱)
چه چيز مانع مىشود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به سجدهگاه خود رود و دو ركعت نماز گزارد و در آن دعا كند؟ مگر نشنيدهاى كه خداوند مىفرمايد: «از صبر و نماز مدد بگيريد»؟
[/HR]۳۲
امام على عليهالسلام :
اَهْنَى الْعَيْشِ اطِّراحُ الْكُلَفِ؛(۳۲)
گواراترين زندگى، رها كردن تكلّفها (تجمّلات) است.
[/HR]۳۳
امام على عليهالسلام :
حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلامَةُ الدّينِ؛(۳۳)
خوشگمانى، مايه آسايش قلب و سلامت دين است.
[/HR]۳۴
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ مُحَرَّمٍ أَبْدَلَهُ اللّهُ بِهِ عِبادَةً تَسُرُّهُ؛(۳۴)
هر كس از حرام دورى كند، خداوند به جاى آن عبادتى كه او را شاد كند نصيبش مىگرداند.
[/HR]۳۵
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
عَلَيْكُمْ بِالزَّبيبِ فَإِنَّهُ يَكْشِفُ المِرَّةَ وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَيَشُدُّ الْعَصَبَ وَيَذْهَبُ بِالإِْعْياءِ وَيُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَيُطَيِّبُ النَّفْسَ وَيَذْهَبُ بِالْغَمِّ؛(۳۵)
شما را سفارش مىكنم به خوردن مويز، زيرا صفرا را برطرف مىكند، بلغم را از بين مىبرد، اعصاب را قوى، خستگى را دور، و اخلاق را خوب مىكند، و به روح آرامش مىبخشد و غم را مىبرد.
[/HR]۳۶
امام صادق عليهالسلام :
حُرِمَ الْحَريصُ خَصْلَتَيْنِ وَلَزِمَتْهُ خَصْلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافْتَقَدَ الرّاحَةَ وَحُرِمَ الرِّضا فَافْتَقَدَ الْيَقينَ؛(۳۶)
حريص از دو خصلت محروم و با دو خصلت همراه است: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست مىدهد، از راضى بودن محروم است، در نتيجه يقين را از دست مىدهد.
[/HR]۳۷
امام صادق عليهالسلام :
مَنْ وَجَدَ هَمّا وَ لا يَدرى ما هُوَ فَلْيَغْسِلْ رَأْسَهُ؛(۳۷)
هر كس غمگين شد و علت آن را ندانست، سر خود را بشويد.
[/HR]۳۸
امام على عليهالسلام :
مَنْ وَثِقَ بِاَنَّ ما قَدَّرَ اللّهُ لَهُ لَنْ يَفوتَهُ اسْتَراحَ قَلْبُهُ؛(۳۸)
هر كس اطمينان داشته باشد كه آنچه خداوند برايش تقدير كرده است به او مىرسد، دلش آرام مىگيرد.
[/HR]۳۹
امام على عليهالسلام :
تَوَقُّعُ الْفَرَجِ اِحدَى الرّاحَتَيْنِ؛(۳۹)
انتظار گشايش، يكى از دو آسايش است.
[/HR]۴۰
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
تُفْتيكَ نَـفْسُكَ، ضَعْ يَدَكَ عَلى صَدْرِكَ، فَإنَّهُ يَسْكُنُ لِلْحَلالِ وَ يَضْطَرِبُ مِنَ الْحَرامِ دَعْ ما يُريبُكَ اِلَى ما لا يُريبُكَ، وَ اِنْ اَفْتاكَ الْمُفْتُونُ، اِنَّ الْمُؤمِنَ يَذَرُ الصَّغيرَ مَخافَةَ اَنْ يَقَعَ فِى الْكَبيرِ؛(۴۰)
قلبت (وجدانت)، حقيقت را براى تو مىگويد. دستت را بر روى سينهات بگذار، زيرا قلبت از حلال، آرامش و از حرام تشويش پيدا مىكند. آنچه تو را به ترديد مىاندازد ـ هر چند كه صاحبان فتوا، فتوا دهند ـ رها كن و به سراغ چيزى برو كه تو را به ترديد نمىاندازد. مؤمن از ترس گناه بزرگ، گناه كوچك را هم رها مىكند.
[=arial]
[=arial]در حدیث آمده است که بهشت در لفافه ای از ناراحتیها و ناگواریها پیچیده شده و جهنم در لفافه ای از شهوات و خواستنیها. و با توجه به این روایات میتوان گفت :
در عمل نکردن به دستورات دینی برای مومن و کافر دو حالت متفاوت است:
یعنی مومن با کوتاهی در امور دینی در همین دنیا به ورطه بلا و ناراحتی گرفتار میشود تا کفاره گناهانش باشد اما در مورد سرپیچی کفار که همین باعث مهلت دادن بیشتر به آنهاست تا اینکه یا به راه بیایند یا هر چه بیشتر در لهو و حرامها فرو روند و با خداوند بی حساب شوند و این گناهان شاید ظاهرا آسودگی و لذت است اما در پی عذاب را بدنبال دارد.
آيه 123 از سوره طه كه مى فرمايد:
و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا، و نحشره يوم القيمة اعمى -
و هر كس كه روى برتابد از ذكر پروردگار و اعراض كند از قرآن و نظر كردن در دلائل و بينات آن ؛ پس عرصه زندگى بر او تنگ خواهد شد؛ و اگر روزى هم بر او فراخ گردانيده شود او خود بر آن تنگ گيرى ميكند و به فراغت خاطر آن را صرف نمى كند و به معيشت ضنك مى گذراند و معرض از ذكر خداى تعالى در قيامت نابينا محشور شود يعنى حجتى نتواند آورد.
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا
می گوید: پروردگارا! برای چه مرا نابینا محشور کردی در حالی که بینا بودم؟
قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی
می فرماید: بدین گونه [و برای این ]که آیات ما برای تو آمد، پس آنها را به فراموشی سپردی و این چنین امروز به فراموشی سپرده می شوی.
[="Navy"]در حدیث آمده است که بهشت در لفافه ای از ناراحتیها و ناگواریها پیچیده شده و....
خیلی عالی بود.[/]
[="Navy"]مومن نه در شادیست نه در غم . مومن در آرامش است..:Gol::Gol:
دمت گرم رفیق خیلی گل گفتی
دوستانی مثل شما مایه افتخار جامعه دینی هستید
یا ربببخشید جناب سینا سوالی دیگر دارم که نمیدونم تا به حال کاربران به آن مبتلا بوده اند یا خیر:
چرا برای برخی های حصول علم یا کسب مقامات و معنویات و کلا بدست آوردن فضائل و خیرات خیلی زود انجام می گیرد و برخی دیگر با سختی و مشقت بسیار آنرا کسب می کنند؟
مثلا عرض میکنم شخصی میخواد بره اردو جهادی،انقدر باید این طرف و اون طرف بره و به هزار در بزنه تا جایی قبولش کنن اما شخصی دیگر حتی از او تقاضا می کنن تا مثلا بیاید و به اردو جهادی برود؟ البته دو فرد که در توانمندی مثله هم هستن
این تفاوت ها ناشی از چیست؟ این که کسی چیزی را به راحتی بدست می آورد و دیگری با زحمت؟
وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ«المائدة/27»
و داستان دو پسر آدم را به درستی بر ایشان بخوان هنگامی که [هر یک از آن دو] قربانیی پیش داشتند پس از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد [قابیل] گفتحتما تو را خواهم کشت [هابیل] گفتخدا فقط از تقواپیشگان میپذیرد
سلام
اگر گفتی چرا پیش کش هابیل پذیرفته شد و پیشکش قابیل پذیرفته نشد ؟
یا رب
اگر گفتی چرا پیش کش هابیل پذیرفته شد و پیشکش قابیل پذیرفته نشد ؟
نمیدونم اما شاید این باشه:اخلاص در عمل.درسته؟
نمیدونم اما شاید این باشه:اخلاص در عمل.درسته؟
سلام
خوب بلی والبته بهتر است همانگونه که هابیل گفت بگوئیم باید تقوا داشته باشیم و وقتی تقوا داشتیم هر عملی را برای رضای خدا میکنیم و انتظار پاداش نداریم خود را با دیگران مقایسه نمیکنیم و از دیگران دل چرکین نمیشویم و .....
یا رب
انتظار پاداش نداریم خود را با دیگران مقایسه نمیکنیم و از دیگران دل چرکین نمیشویم و .....
اما من منظورم پاداش یا دل چرکین شدن اصلا نیست
منظورم اینه که چرا شخصی یه راحتی یکسری چیزها رو کسب میکنه و دیگری خیلی سخت؟منشا اون چیست؟در آیه ی که اشار کردید در مورد حسادت گفته شده اما در این مورد که عرض کردم والسابقون السابقون هست؟
اما من منظورم پاداش یا دل چرکین شدن اصلا نیستمنظورم اینه که چرا شخصی یه راحتی یکسری چیزها رو کسب میکنه و دیگری خیلی سخت؟منشا اون چیست؟در آیه ی که اشار کردید در مورد حسادت گفته شده اما در این مورد که عرض کردم والسابقون السابقون هست؟
مَنْ كَانَ یرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لَا یبْخَسُونَ«15»
کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند [جزای] کارهایشان را در آنجا به طور کامل به آنان میدهیم و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد
أُولَئِكَ الَّذِینَ لَیسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا یعْمَلُونَ«16»
اینان کسانی هستند که در آخرت جز آتش برایشان نخواهد بود و آنچه در آنجا کردهاند به هدر رفته و آنچه انجام میدادهاند باطل گردیده است
سلام
دلیلی ندارد که انها از شما برتر باشند شاید به مراتب از شما پست تر باشند زیور دنیا دلیل برتری نیست .
اما در مورد السابقون به معنی سبقت گیرندگان است یعنی کسانی که برای تقرب به خدا از هیچ فداکاری دریغ نمیکنند و البته هرکس ظرفیت این کار را ندارد .
سوال:
آیا مومن در این دنیا در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟من فکر می کنم برای مومنان گرفتاری و مصائب بسیار است و خوشی ها برای غیر مومنان است یعنی در زندگی اطرافیانم این طور بوده است.
پاسخ:
البته در ابتدا باید گفت آنچه که مطرح فرمودید کلیت ندارد اما در عین حال سختی ومشکلات وفراوانی نعمت هر دو از مصادیق آزمایش الهی است. آزمایش يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتيجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مى آزمايد.
قرآن مجيد مىفرمايد:
"أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لايُفْتَنُون"
«آيا مردم گمان مىكنند بدون امتحان رها مىشوند، نه، هرگز بلكه همگى بايد امتحان دهند(1).
امير مؤمنان على (عليه السلام) تعريف بسيار پر معنى در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد مى فرمايد:
وَ إِنْ كانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِي بِها يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب:
«گر چه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مىكند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد(2)».
امتحانات الهى هميشه به وسيله حوادث سخت و ناگوار نيست، بلكه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و كاميابىها آزمايش مى كند،
قرآن مى فرمايد:
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة: «ما شما را به وسيله بدىها و خوبىها امتحان مىكنيم(3)».
در مقام ادعا، هر كس، مىتواند خود را برترين مؤمن، معرفى كند، ولی در حقیقت بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود.گروهى، در فشار محروميتها قرار مىگيرندومورد آزمایش قرار می گیرند .در این حالت آیا شکایت می کندد؟گروهى ديگر، بر عكس غرق در نعمت مىشوند، و امكانات مادى از هر نظر در اختيارشان قرار مىگيرد، آيا در چنين شرائطى، قيام به وظيفه شكر نعمت مىكنند؟ يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهى و خودبينى، غرق در لذات و
شهوات مى شوند؟!نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، اينها مواد مختلف امتحانى است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مىكند، اين انسانهاى كم ظرفيت اند كه گاه مغرور، و گاه مأيوس مى شوند.در روایات به فلسفه های گوناگونی برای آزمایش وابتلاء مومن اشاره شده است به عنوان مثال گاهی امتحان برای مومن دست يابي دوستان خدا به درجات و پاداش هاي عظيم الهي است و هرچه اين امتحان ها بيشتر باشد مراتب دوستان خدا بالاتر رفته و پاداش بيشتري دريافت مي نمايند
از همين رو در روايات آمده كه براي مومنين درجاتى است كه به آنها نايل نشوند مگر با بليات و امراض و آلام به همين دليل نيز خداوند دوستان خود را به امتحانات بيشتري دچار مي نمايد تا آنها به درجات عاليه نائل گرديده و اجر بيشتري دريافت کنند .جهان بينى دينى، دنيا و رنج هايش را بد نمى داند، بلكه به عكس رنج ها را عاملى براى تحّرك بشمار مى آورد; زيرا رنج ها وابستگى انسان را به دنيا كم مى كنند و او را به راه مى اندازند.خداوند گاهى مؤمنان را در دنيا به بلاها و رنج ها مبتلا مى كند تا اين گرفتارى ها كفاره گناهان آنان شود وباعث ریزش گناهان آنان می شود.
و در روز قيامت ديگر چيزى كه به خاطر آن عقوبت و كيفر شوند در كار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد،علاوه براین بلاى وارد بر مؤمن هم موجب بيدارى او است.وهم باعث ارتقاى ايمان است بلا براي مؤمنين واقعي، نعمت است. چرا كه آنها را نسبت به دنيايي كه فاني و زودگذر است، بي ميل مي كند. و آنها را متوجه خداوند و آخرت مي نمايد. به اين خاطر بيشتر مواظب اعمال خود هستند و براي آخرت خود كار مي كنند. و در نتيجه اهل بهشت مي شوند. همچنين چون بر اين مصائب صبر مي كنند و در هر صورت شكرگذارند اين صبر بر بلايا، موجب ارتقاء درجه ي آنان مي شود. با اين ديد، اين مصائب و بلايا؛ خير محض و نعمت بزرگ خداوند بر بندگانش مي باشد.
حضرت على (عليه السّلام) فرمودند:
« إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة ؛
بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت مي باشد(4).»
ضمنا اينگونه نيست كه غير مومنين گرفتاري نداشته باشند، بلكه سختي هاي آنان بسيار فراتر و دردناكتر از سختي هايي است كه مومن در راه ايمان و عشق به خداوند تحمل مي كند.
منابع:
1 . سوره عنکبوت آیه 2
2. نهج البلاغه کلمات قصارجمله ی 93
3 .سوره انبیا آیه 35
4. بحار الأنوار ، ج64 ،ص235