همرنگ جماعت شدن تا کی؟

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همرنگ جماعت شدن تا کی؟

به نام خدا



سلام خدمت همه ی دوستان


من یه دختر 19 ساله هستم،ترم اول دانشگاهم،بااون چیزایی که قبلا از محیط دانشگاها شنیده بودم سال کنکور خیلی تلاش کردم تا تویه دانشکاه دخترونه قبول بشم مثه الزهرا و امام صادق(ع)و...اما نشد و الان تو یکیاز دانشگاهای آزاد تهران دارم درس میخونم.


همیشه سر نمازهام از خدا خواستم که نمونه یه دخترچادری کامل باشم،دختری که با رفتارش با منشش حتی یه نفر رو هم نسبت به بقیه خانمهایی که پوششون چادر هستش بدبین نکنه که هیچ تازه به چادر و امنیت و آرامشی که این چادر به همراه خودش میاره علاقهمند کنم.


از وقتی که وارد دانشگاه شدم و جو دانشگاه رودیدم این خواسته یه جورایی تبدیل شد به یه هدف،هدفی که برای رسیدن بهش دارم تلاشمیکنم.که خداروشکر تونستم یه دوست همپای خودم هم پیدا کنم.برای رسیدن به این هدفمسعی کردم علاوه بر توجه به درس با همه بچه های کلاس رفتار خوب و دوستانه ای داشتهباشم اما سعی کردم با آقایون کلاس ارتباط محدودیداشته باشیم.که اینکار باعث شد تویخیلی از جمع ها والان تقریبا توی تمام جمع ها من و دوستم جدای از بقیه باشیم.چونهمه دخترها چه محجبه(با پوشش چادر که به جز من و دوستم کلا به پنج نفر هم نمیرسن)وچه با ظاهر وتیپی متفاوت رابطه خیلی راحتی با آقایون دارن و میشه گفت اکثریتشونهیچ خط قرمز و محدودیتی برای این روابط ندارن و فقط این من و دوستم هستیم که بهخاطر عقایدمون سعی کردیم روابط کاملا محدودی با آقایون داشته باشیم.


الان حدودا 2-3هفته ای هستش که متوجه شدم بچههای کلاس برای من و دوستم اسم گذاشتن وهمونایی که در ظاهر با ما دوست هستن پشت سرتویه جمع هاشون مارو مسخره میکنن.آقایون کلاس یه جوری رفتار میکنن و یه حرف هاییپشت سر ما میزنن که اگه ما تو جمع ها ی خنده و شوخی و مهمونی های اونها شرکت نمیکنیماین اشکال و ایراد از ماست.و جالب اینجاست که تمام خانم ها هم پشت سر و طرفدار اینآقایون هستن.


من طبق چیزهایی که بهش عتقاد دارم و به درستیشون ایمان،حتی اگه شرایط از اینهم سخت تر بشه از عقاید و حدودی که خدا برام معین کرده دست بر نمیدارم.


اما از شما دوستان و همینطور مشاورین مذهبیمیخوام کمکم کنید تا بتونم راحتر با این مسائل کنار بیام.چندتا از دوستان گفتن کهاین مشکل از منه،گفتن تو همه چیز رو سخت میگیری!آیا این که دوست ندارم موقع حرفزدن توی جمعی که نامحرم هست با ناز و عشوه حرف بزنم یا اینکه سعی میکنم نگاهامکنترل شده باشه و برای روابطم حد و مرز دارم سختگیری؟آیا این حق منه که از جمعدوستان ترد بشم هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،مسخره بشم؟



با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

قابل توجه:

موضوع جهت بحث و تبادل نظر میان کاربران باز گذاشته می شود.

خواهشمندم فقط در موضوع اصلی تاپیک نسبت به ارسال مطلب اقدام نمایید

و از هرگونه بحثهای حاشیه ای و نیز بحثهای دونفره خودداری نمایید.

با تشکر

:Gol:

به نام خدا

سلام عليكم

نرجس94;441633 نوشت:
اما از شما دوستان و همینطور مشاورین مذهبیمیخوام کمکم کنید تا بتونم راحتر با این مسائل کنار بیام.چندتا از دوستان گفتن کهاین مشکل از منه،گفتن تو همه چیز رو سخت میگیری!آیا این که دوست ندارم موقع حرفزدن توی جمعی که نامحرم هست با ناز و عشوه حرف بزنم یا اینکه سعی میکنم نگاهامکنترل شده باشه و برای روابطم حد و مرز دارم سختگیری؟آیا این حق منه که از جمعدوستان ترد بشم هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،مسخره بشم؟

به اسك دين خوش آمديد
جا داره به خاطر اين دغدغه ي زيباتون بهتون تبريك بگم .:Gol:

ببينيد دوست من ، من سعي ميكنم يك سري از مطالب رو بگم انشاءالله بقيه دوستان هم مواردي رو خدمتتون ميگن تا كارشناس بحث تشريف بيارن و نظر كارشناسانه بدن .

خب خيلي كساني هستند كه معتقدند ذهن افراد جامعه شکل گرفته و سخت و استخوانی شده و ديگه تغییر شکل نمیده و یا آنقدر کند و آهسته اين تغيير اتفاق مي افته كه خسته كننده است طوري كه ممكنه بي فايده به نظر بياد ، براي همين از ادامه راه منصرف ميشن .
اما چيزي كه هست اينه كه اگر بخواهیم به طور منطقی با این واقعیت مواجه شویم ، ارتباط گرفتن با مردم يا مفيد هست يا غير مفيد ، اگر به هر شکل مفید باشد که خوب و پسنديده است و اگر هم بی فایده باشد باز هم ياد گرفتيم كه كوشش بهتر از اينه كه بشينيم و هيچ كاري نكنيم ، اينطوري حداقل در برابر وجدان خودمون آسوده ايم .

اصلا لفظ همرنگ جماعت شدن براي چي به كار ميره ؟ وقتي من همرنگ جماعت بشم اعتماد به نفس بيشتري دارم يا اين اعتماد به نفس واقعي نيست و كاذبه ؟
جماعت چه رنگي هستن ؟
اگر رنگ جماعت رنگ خدايي نباشه چرا بايد من رنگ خدايي خودم رو با رنگ اونها عوض كنم ؟ خب انقدر روي رنگ خودم پافشاري ميكنم تا كم كم اونها رو جذب كنم .

مسخره كردن هم درسته خيلي روح ادم رو اذيت ميكنه ولي اين شيوه ايه كه هميشه ي تاريخ استفاده مي شد تا افراد رو از مسير درست خودشون منحرف كنن .
مسخره شدن ، تنها شکنجه ی مشترکی بود که همه ی پیامبران آن را تجربه کردن ... اما دوست من در مقابل هم خا وعده دادن تا شر مسخره كنندگان رو از سر افراد كم كنن .
شما نبايد به خاطر اين موضوع هدف خودت رو فراموش كني ،
الگوي شما حضرت زهرا ( س) هستن كه در برابر فرد نابينا حجاب خودشون رو حفظ كردن .
با
توكل بر خدا حجابت رو حفظ كن و ادامه بده انشاءالله وعده خدا براي اين افراد هم محقق ميشه .

نرجس94;441633 نوشت:

به نام خدا



سلام خدمت همه ی دوستان


من یه دختر 19 ساله هستم،ترم اول دانشگاهم،بااون چیزایی که قبلا از محیط دانشگاها شنیده بودم سال کنکور خیلی تلاش کردم تا تویه دانشکاه دخترونه قبول بشم مثه الزهرا و امام صادق(ع)و...اما نشد و الان تو یکیاز دانشگاهای آزاد تهران دارم درس میخونم.


همیشه سر نمازهام از خدا خواستم که نمونه یه دخترچادری کامل باشم،دختری که با رفتارش با منشش حتی یه نفر رو هم نسبت به بقیه خانمهایی که پوششون چادر هستش بدبین نکنه که هیچ تازه به چادر و امنیت و آرامشی که این چادر به همراه خودش میاره علاقهمند کنم.


از وقتی که وارد دانشگاه شدم و جو دانشگاه رودیدم این خواسته یه جورایی تبدیل شد به یه هدف،هدفی که برای رسیدن بهش دارم تلاشمیکنم.که خداروشکر تونستم یه دوست همپای خودم هم پیدا کنم.برای رسیدن به این هدفمسعی کردم علاوه بر توجه به درس با همه بچه های کلاس رفتار خوب و دوستانه ای داشتهباشم اما سعی کردم با آقایون کلاس ارتباط محدودیداشته باشیم.که اینکار باعث شد تویخیلی از جمع ها والان تقریبا توی تمام جمع ها من و دوستم جدای از بقیه باشیم.چونهمه دخترها چه محجبه(با پوشش چادر که به جز من و دوستم کلا به پنج نفر هم نمیرسن)وچه با ظاهر وتیپی متفاوت رابطه خیلی راحتی با آقایون دارن و میشه گفت اکثریتشونهیچ خط قرمز و محدودیتی برای این روابط ندارن و فقط این من و دوستم هستیم که بهخاطر عقایدمون سعی کردیم روابط کاملا محدودی با آقایون داشته باشیم.


الان حدودا 2-3هفته ای هستش که متوجه شدم بچههای کلاس برای من و دوستم اسم گذاشتن وهمونایی که در ظاهر با ما دوست هستن پشت سرتویه جمع هاشون مارو مسخره میکنن.آقایون کلاس یه جوری رفتار میکنن و یه حرف هاییپشت سر ما میزنن که اگه ما تو جمع ها ی خنده و شوخی و مهمونی های اونها شرکت نمیکنیماین اشکال و ایراد از ماست.و جالب اینجاست که تمام خانم ها هم پشت سر و طرفدار اینآقایون هستن.


من طبق چیزهایی که بهش عتقاد دارم و به درستیشون ایمان،حتی اگه شرایط از اینهم سخت تر بشه از عقاید و حدودی که خدا برام معین کرده دست بر نمیدارم.


اما از شما دوستان و همینطور مشاورین مذهبیمیخوام کمکم کنید تا بتونم راحتر با این مسائل کنار بیام.چندتا از دوستان گفتن کهاین مشکل از منه،گفتن تو همه چیز رو سخت میگیری!آیا این که دوست ندارم موقع حرفزدن توی جمعی که نامحرم هست با ناز و عشوه حرف بزنم یا اینکه سعی میکنم نگاهامکنترل شده باشه و برای روابطم حد و مرز دارم سختگیری؟آیا این حق منه که از جمعدوستان ترد بشم هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،مسخره بشم؟



همه دنیا اگر از حق دست کشیدن وظیقه من و من هاست که اینکار را نکنیم

که مولایمان حسین (ع) با عده قلیل در برابر تباهی قیام نمود:Gol:

این عکس ها رو برای روحیه دادن به شما قرار دادم

اون موقعی که کروه کروه بعضی ها فرار می کردند می رفتند غرب
بعضی ها اینجوری مقاومت می کردند



سلام
خداوند به حق زینب کبری (س) به شما جزای خیر بدهد.
من هم میگم زیاد سخت نگیرید! اما نه در این مسائل. در اینکه روزهای دانشگاه خیلی خیلی موقتی و گذرا هست و اصلاً ارزشش رو نداره که خودتون رو به خاطرش نگران بکنید. نهایت مدتی که شما با همکلاسی های پسر و دخترتون با هم باشید همین چند ترم کلاس و درس و اینهاست و بعدش هر کسی میره پی کار خودش.
اینها رو از این جهت گفتم که فکر نکنید طرد شدن ظاهری شما از بین جماعتی که دغدغه دینی ندارند خیلی اتفاق مهمیه و شکستی براتون محسوب میشه. این روزها میگذره و بعداً میفهمید که اصلاً اهمیتی نداشته. فقط چون الان زیاد دانشگاه میرید و همه هم چون ترم های اول هست گرم و پرانرژی هستند این وضعیت پیش اومده. ترم های بالاتر که رفتید و از حرارت بچه ها کم شد خیلی چیزها عوض میشه.
موفق باشید.

نرجس94;441633 نوشت:
اما از شما دوستان و همینطور مشاورین مذهبیمیخوام کمکم کنید تا بتونم راحتر با این مسائل کنار بیام.چندتا از دوستان گفتن کهاین مشکل از منه،گفتن تو همه چیز رو سخت میگیری!آیا این که دوست ندارم موقع حرفزدن توی جمعی که نامحرم هست با ناز و عشوه حرف بزنم یا اینکه سعی میکنم نگاهامکنترل شده باشه و برای روابطم حد و مرز دارم سختگیری؟آیا این حق منه که از جمعدوستان ترد بشم هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،مسخره بشم؟

مرسی بابت تلاشت عزیزم
خودتو نگران نکن، همیشه هرجور هم که باشی یه عده ازت خوششون نمیاد پس برای خودت و اون کسی که بهش اعتقاد داری زندگی کن
بنظرم دیگه هدفت این نباشه که حتما یکی رو بخوای به راه بیاری، همینکه رفتار درست و خوب شما رو ببینن کفایت میکنه
جماعت ما یه رنگ نیست که بخوای همرنگ جماعت بشی، از دانشگاه که بیای بیرون میبینی جماعتهای زیادی هستن که شاید با رنگ تو نخونن، تو میخوای هی رنگ عوض کنی؟؟؟
خودت باش، خود خودت و اصلا این نگرانی ها رو از خودت دور کن

کی گفته با ناز و عشوه حرف بزنی؟؟؟؟؟وااااااااااااااااا....حرفایی میزنیدا:offlow:....اینجوری که شما گفتید دوستاتون این برداشت رو میکنن که شما متحجر هستید...اما اگر شما میخواید الگو باشید سعی کنید اخلاقه خوب داشته باشید وبا آقایون هم ارتباط داشته باشید...مثلا سعی کنید با پسرایی که مذهبی تر هستن برخورد داشته باشید:pesar:...اما بازم به طور جدی وسر سنگین برخورد کنید.(حدو مرز بزارید)..اما ازشون فرار نکنید... :farar:

نرجس94;441633 نوشت:
آیا این حق منه که از جمعدوستان ترد بشم هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،مسخره بشم؟

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
راه و رسم درست رو اساتید گفتند و بیان هم خواهند کرد

اما خواهر گرامی

بدانید الان در عصر اخر الزمان هستیم

عصری که داشتن ایمان مثل گرفتن ذغال گداخته در دست است

برای همین تمامی افکار نا مناسب رو دور کنید و به درستی راهی که اساتید و مشاوران مجرب و متدین و دین شناس بیان می کنند گوش کنید

اگر بر طریق درست هستید محکم بایستید و از تنه افراد نترسید

توکل به خدا کنید

و از خدا بخواهید که اگر بر راه خطا هستید به راه هدایتتان کند

و فقط خدا را در قلب خودتان جای دهید

امیدوارم راه درست را بیابید و ان را محکم نگهدارید و اگر لازم شد برایش از راه درستش بجنگید و بر راه استوار اللهی پایدار باشید
یا علی

[=times new roman]سلام
با کسب اجازه از محضر کارشناسان ؛
اولا واقعا بهتون تبریک میگم! و این دغدغه و روحیه شما رو تحسین میکنم. خیلی دلم میخواست پیش هم بودیم تا با هم دوست می شدیم.:ok:
اما توصیه های بنده که امیدوارم مفید باشه...

[=times new roman]1. [=times new roman]با افراد سطح بالا و تحصیل کرده ی محجب و مذهبی رابطه برقرار کنید.

[=times new roman]2.[=times new roman] سعی کنید شیک بپوشید و در هر زمینه ای به روز باشید اما محجب ، با وقار و با حفظ موازین

[=times new roman]3.[=times new roman] ویژگی های زمانه ی خودتون رو بشناسید. مثلا در ویژگی های آخرالزمان آمده که افراد با ایمان حقیر شمرده میشوند. ارزش ها وارونه میشه ، خوبی ها بد به نظر میاد و بدی ها خوب جلوه میکنه...
وقتی شما بدونید در چنین شرایطی هستید ، اگر این موارد براتون پیش اومد ، تعجب نمی کنید و ناراحت نمیشید و دست از اعتقاداتتون برنمی دارید. تازه مطمئن تر میشید که جزء آدم های خوب هستید.
نگه داشتن ایمان در آخرالزمان مثل نگه داشتن آتش در کف دسته. اونی که آتش توی دستش نداره ، احساس ناراحتی هم نمیکنه. یادتون باشه در آخرالزمان ، این مومنین هستند که خیلی سختشون میشه. بقیه که راحت اند!
و شما تنها نیستید...

[=times new roman]4. [=times new roman]با خدا معامله کنید. سختی این کار رو تحمل کنید و به خدا بگید خدایا من به خاطر تو صبر میکنم ، تو هم دست منو بگیر و کمکم کن ...
[=times new roman]
[=times new roman]5.[=times new roman] سعی کنيد با اماکن مذهبی مانند مسجد، کانون فرهنگی مسجد و از اين قبيل مراکز سالم، ارتباط بيشتری داشته باشيد. اين کار برای شما فوايد زيادی داره. مثلا شما را با دوستان خوب و مذهبی آشنا میکنه.

[=times new roman]
[=times new roman]6. [=times new roman]در قرآن آیات زیادی برای قوت قلب مومنین وجود داره. هم چنین در احادیث و روایات. هر بار یکی از اونا رو بنویسید و جلوی چشمتون بذارید.

[=times new roman]مثلا :[=times new roman]


إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ،

وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ
[=Times New Roman]

وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ ،

وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَضَالُّونَ

وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ ، فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ
[=times new roman]

بدكاران همواره در دنيا از روى ريشخند و استهزا به مؤمنان مى‏ خنديدند ،
و هنگامى كه بر آنان مى ‏گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره مى‏ گرفتند ،
[=times new roman]و چون به خانواده خود بازمى ‏گشتند به سبب تمسخر مؤمنان خوشحال و شادمان باز مى‏ گشتند ،
و هنگامى كه مؤمنان را مى ‏ديدند ، مى‏ گفتند : بى ‏ترديد اينان گمراه‏اند ؛
و حال آنكه كافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند كه مراقب هدايت و گمراهى آنان باشند . پس امروز (روز قیامت) همواره مؤمنان به كافران مى ‏خندند .

سوره المطففين ، آیه 29 تا 34




[=times new roman]

[=times new roman]7.[=times new roman] خیلی مراقب خودتون باشید. توی محیط غیرمذهبی ، آدم ها خیلی نامحسوس دچار تغییرات منفی میشن. مراقب تک تک اعمال تون باشید و ریزبینانه اونها رو با شرع تطبیق بدید.
[=times new roman]8.[=times new roman] با اعمال و رفتارتون ، با درس خوندن و اخلاق خوب دیگران رو جذب کنید . البته کارهای خوبتون فقط برای خدا باشه ، انشاءالله تاثیر هم میذاره. مخصوصا روی نماز اول وقت حساس باشید.
[=times new roman]9. [=times new roman]اعتماد به نفس داشته باشید و در مقابل دیگران از اعتقاد و باورها و رفتارهاتون دفاع کنید و اجازه ندید شما رو مظلوم گیر بیارند. فقط ماهی مرده است که در جهت جریان آب حرکت میکنه.
مطالعه و گوش دادن به سخنرانی های مختلف در این زمینه بهتون کمک میکنه.
[=times new roman]10.[=times new roman] این شرایط خودتون رو غیر طبیعی ندونید.[=times new roman]

وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ
بيشتر مردم هر چند رغبت شديد [به ايمان آوردنشان] داشته باشى ايمان نمى‏ آورند

یوسف:103

[=times new roman]انشاءالله موفق باشید.:Gol:
[=times new roman]ارادتمندیم!:Cheshmak:


سلام،دوست عزیرpari114sa.:Gol:منم نگفتم که میخوام از این به بعد طرز حرف زدنمو تغییر بدم!:ok:نمیدونم شاید منظور منو بد متوجه شدید!اتفاقا همیشه سعی کردم که طوری رفتار نکنم که به قول شما متحجر به نظر برسم که خداروشکر تو این مورد موفق بودم حداقل باز خوردهایی که از دیگران داشتم اینو نشون میده.اوایلم با آقایون کلاس سلام و علیکی داشتم اما بعدا شرایط طوری شد که ترجیح دادم این ارتباط به حداقل برسه شاید درست نباشه که بگم اما ما تو کلاس حتی یه آقایه مذهبی هم نداریم.چرا باید از آقایون فرار کنم؟گفتم تو روابطم حد و مرز دارم اما منظورم این نبود که کلا از همه ی آقایون فرار میکنم!!!یعنی من انقدر بد منظورمو رسوندم؟؟؟اگه اشکال از من بوده که معذرت میخوام:ok:اما ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و منو راهنمایی کردید،هم شما و هم بقیه دوستان،سعی میکنم نکاتی که دوستان گفتنو رعایت کنم:Gol::Gol::Gol:

سلام.
به شما به خاطر این اعتقاد زیباتون تبریک میگم و بهترین ها را از بهترین برای شما آرزومندم.

من نیت سایر خانم ها که پشت سر شما و دوستاتون صحبت میکنند رو نمیدونم ولی اکثر قریب به اتفاق دانشجوهای پسر فقط به صرف اسم گذاشتن رو دخترا و پر کردن وقتشون با صحبت کردن و اسم گذاشتن و گفتن و خندیدن در مورد اونها همچین کاری میکنند. اگه من کاملا" (99.9999درصد) به شما اطمینان میدم که همین پسرای کلاستون تو جمع خصوصی خودشون پشت سر همون دخترای کلاستون که بدون هیچ حد و مرزی صبح تا شب باهاشون هستن هم حرف میزنند، واسشون اسم میذارن و مسخره شون میکنن و ... . من این موضوع رو 99.9999درصد به شما قول میدم. پس از این جهت که ممکنه پسرای کلاستون حرفای نامربوط پشت سر شما بزنن دغدغه ای نداشته باشین.
فکر کردن در مورد این مسائل آدم رو از رسیدن به هدفش سرد میکنه. این حرفا رو نشنید بگیرید و به هدفتون ادامه بدید و دوستان اسک دینی و ما رو از دعای خیرتون فراموش نفرمائید.

خدایا همه ی ما رو به راه راست هدایت بفرما!
در پناه حق
موفق و مید باشید.

[h=2]دینداری[/h]

نرجس94;441633 نوشت:

به نام خدا



سلام خدمت همه ی دوستان


من یه دختر 19 ساله هستم،ترم اول دانشگاهم،بااون چیزایی که قبلا از محیط دانشگاها شنیده بودم سال کنکور خیلی تلاش کردم تا تویه دانشکاه دخترونه قبول بشم مثه الزهرا و امام صادق(ع)و...اما نشد و الان تو یکیاز دانشگاهای آزاد تهران دارم درس میخونم.


همیشه سر نمازهام از خدا خواستم که نمونه یه دخترچادری کامل باشم،دختری که با رفتارش با منشش حتی یه نفر رو هم نسبت به بقیه خانمهایی که پوششون چادر هستش بدبین نکنه که هیچ تازه به چادر و امنیت و آرامشی که این چادر به همراه خودش میاره علاقهمند کنم.


از وقتی که وارد دانشگاه شدم و جو دانشگاه رودیدم این خواسته یه جورایی تبدیل شد به یه هدف،هدفی که برای رسیدن بهش دارم تلاشمیکنم.که خداروشکر تونستم یه دوست همپای خودم هم پیدا کنم.برای رسیدن به این هدفمسعی کردم علاوه بر توجه به درس با همه بچه های کلاس رفتار خوب و دوستانه ای داشتهباشم اما سعی کردم با آقایون کلاس ارتباط محدودیداشته باشیم.که اینکار باعث شد تویخیلی از جمع ها والان تقریبا توی تمام جمع ها من و دوستم جدای از بقیه باشیم.چونهمه دخترها چه محجبه(با پوشش چادر که به جز من و دوستم کلا به پنج نفر هم نمیرسن)وچه با ظاهر وتیپی متفاوت رابطه خیلی راحتی با آقایون دارن و میشه گفت اکثریتشونهیچ خط قرمز و محدودیتی برای این روابط ندارن و فقط این من و دوستم هستیم که بهخاطر عقایدمون سعی کردیم روابط کاملا محدودی با آقایون داشته باشیم.


الان حدودا 2-3هفته ای هستش که متوجه شدم بچههای کلاس برای من و دوستم اسم گذاشتن وهمونایی که در ظاهر با ما دوست هستن پشت سرتویه جمع هاشون مارو مسخره میکنن.آقایون کلاس یه جوری رفتار میکنن و یه حرف هاییپشت سر ما میزنن که اگه ما تو جمع ها ی خنده و شوخی و مهمونی های اونها شرکت نمیکنیماین اشکال و ایراد از ماست.و جالب اینجاست که تمام خانم ها هم پشت سر و طرفدار اینآقایون هستن.


من طبق چیزهایی که بهش عتقاد دارم و به درستیشون ایمان،حتی اگه شرایط از اینهم سخت تر بشه از عقاید و حدودی که خدا برام معین کرده دست بر نمیدارم.


اما از شما دوستان و همینطور مشاورین مذهبیمیخوام کمکم کنید تا بتونم راحتر با این مسائل کنار بیام.چندتا از دوستان گفتن کهاین مشکل از منه،گفتن تو همه چیز رو سخت میگیری!آیا این که دوست ندارم موقع حرفزدن توی جمعی که نامحرم هست با ناز و عشوه حرف بزنم یا اینکه سعی میکنم نگاهامکنترل شده باشه و برای روابطم حد و مرز دارم سختگیری؟آیا این حق منه که از جمعدوستان ترد بشم هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،مسخره بشم؟




بسمه تعالی
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِن تَنصرُوا اللَّهَ یَنصرْکُمْ وَ یُثَبِّت أَقْدَامَکمْ
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم و مومنه
طبعا دینداری و رعایت ضوابط شرعی، نیازمند باور و اعتقادی زلال و مستحکم است که بتواند ناملایمات و نامهربانیهای مسیر را هموار و بلکه شیرین سازد.
گر به شوق کعـــــــــــبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

طبیعتا رعایت حجاب و حفظ حریمها در روابط با نامحرم، یکی از مصادیق بارز دینداری است. با توجه به شرایط جامعه، رعایت حجاب از مرز یک تکلیف فردی خارج شده و نوعی امر به معروف عملی نیز تلقی می شود، و اینکه دیگران شما را از روی غفلت و یا جهل مورد تمسخر قرار می دهند، ناشی از همین ویژگی است.
ضمن اینکه در کنار تبلیغ عملی حجاب و عفاف، رفتار شما نوعی امر به معروف و نهی از منکر عملی نیز هست، لذا دیگران این نهی از منکر را برنمی تابند، و با استفاده از مکانیزم دفاعی فرافکنی (مسخره کردن و...)، سعی در راحت کردن وجدان خویش دارند...
سختگیری و افراط آنجایی است که شما از هر نوع ارتباط تعریف شده نیز (کاری و..) نیز خوددار ی کنید، لذا بر حسب فرمایشات شما، به نظر می رسد این برچسب نیز نوعی فرافکنی و یا برداشت غلط است

برای شما خواهر گرامی توفیق روزافزون و ثبات قدم در مسیر بندگی را مسئلت دارم.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

[="Tahoma"]سلام
فكر مي كنم حرف هاي دوستان به اندازه كافي بهتون اعتماد بنفس داده.
مواظب باشيد اين موضوع شما رو از پيشرفت علمي باز ندارد كه اين پايان كار شما و تحقق خواست آنان است.
خودتون رو به يك منبع قدرت وصل كنيد حالا اين منبع قدرت چيه؟
1-كادر مديريت وجنبش ها2-علم
در مورد گزينه يك بايد گفت سعي كنيد رابطه گسترده اي با كادر مديريت و احيانا تشكيلات مذهبي بسيج و امثالهم دانشگاه برقرار كنيد.اين باعث مي شه اونها فكر كنند شما به بچه هاي بالا وصل هستين:khaneh:
اما در مورد دوم يعني علم،اگر دانشجوي ممتازي باشيدو حتي بتوانيد فراتر از سطح علمي كلاس فعاليت وصحبت كنيد تا حدي از فشار و انزوا خارج مي شويد و ديگران را وادار به احترام مي كنيد.وآنان به چشم مغز متفكر كلاس به شما نگاه خواهند كرد.
سوم بهترين دفاع حمله است.اگر اونها(بيشتر دختر خانوما) به ارزش هاي شما حمله كردند شما هم به ارزش هاي اونا حمله كنيد به اصطلاح توپ رو در زمين اونا بندازيد اگر حجابتان را تمسخر كردند نه فقط از چادر دفاع كنيد بلكه حجاب آنان را در پوشش و در رفتار مورد تهاجم قرار دهيدحتي مي توانيد در تهاجم پيشدستي كنيد منتها تهاجم به معناي پرخاشگري نيست.بلكه بجاي استفاده از زبان زور از زبان روز استفاده كنيد.زبان روز يعني استدلال.
ضمن اينكه بد نيست بدانيد شيطان چه شيطان بزرگ و چه شيطان به مفهوم ابليس گاهي براي نابودي مقاومت شما از خاله زنك ها استفاده مي كنند پس شما نيز در سطح گسترده آنان را ملقب به لقب خاله زنك ها و امثالهم نماييد اما در هر صورت پيشنهاد رويارويي مستقيم با پسران كلاس را نمي دهم كه ممكنه از روش هايي استفاده كنند كه مقابله با آن براي شما ممكن نيست.البته بحث زياده منتها نميشه بحث رو بيشتر از اين باز كرد فقط يه مقدار سياستمدار باشيد همين.
به هر حال چون اين موضوع تبديل به يك معضل داره مي شه يه مقداري بايد همگي سياستمدار تر باشيم و از روش هاي پيچيده استفاده كنيم.
ببخشيدكه مطلب متفاوت بود.
يك كليپ صوتي هم از حجت الاسلام پناهيان در مورد تمسخر در اينترنت هست كه مي تونيد از اون هم استفاده كنيد.:Gol:

سلام دوست عزیز

نگران نباشید، ما هم این روزه ها را در دانشگاه گذرانده ایم، اما به این مقدار که شما میگویید برایمان سخت نبود، چون اصلا همچنین افرادی ارزش این را ندارند که شما بخاطر حرف هایشان ناراحت شوید

اگر شما عضو انجمن های مذهبی مانند بسیج و نهاد رهبری و... شوید آنجا دوستانی پیدا میکنید که با شما هم عقیده اند و خود را تنها نمی بینید

یک توصیه

خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو

[="Microsoft Sans Serif"]

نرجس94;441633 نوشت:
؟آیا این حق منه که مسخره بشم؟

هیچ کسی اجازه ندارد کس دیگری را ریشخند کند!

نقل قول:
هر روز شاهد این باشم که از طرف یه عده آدمی که از زنده بودن و زندگیکردن،از بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن فقط اینو فهمیدن که راهای بیشتری هم برای لذتبردن هست،

آیا شما با این سخنانتان، شیوه‌ی زندگی دیگران را ریشخند نکرده‌اید؟
پس همانگونه که شما چنین اجازه‌ای را به خود می‌دهید، آنان نیز، چنین اجازه‌ای را به خود می‌دهند!

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]چو تو خود کنی اختر خویش را بد
[/TD]
[TD]مدار از فلک چشم نیک‌اختری را

بزرگی می‌گوید: «بیزارم از آن کار نیکی که به من غرور و خودبینی دهد و بنده‌ی آن گناهیم که خودبینی را از من دور کند!»

نرجس94;441633 نوشت:
الان حدودا 2-3هفته ای هستش که متوجه شدم بچههای کلاس برای من و دوستم اسم گذاشتن وهمونایی که در ظاهر با ما دوست هستن پشت سرتویه جمع هاشون مارو مسخره میکنن.آقایون کلاس یه جوری رفتار میکنن و یه حرف هاییپشت سر ما میزنن که اگه ما تو جمع ها ی خنده و شوخی و مهمونی های اونها شرکت نمیکنیماین اشکال و ایراد از ماست.و جالب اینجاست که تمام خانم ها هم پشت سر و طرفدار اینآقایون هستن.

سلام
عذر میخام. چند چیز به نظرم اومد ذکر می کنم.
من احساس می کنم سوء ظن زیادی به محیط دارید. (از روی جملات خودتون در ابتدا و تفکری که نسبت به دانشگاه داشتید و نتیجه گیری هاتون بر اساس خنده اونا این بیشتر بدست می یاد. مثلا از کجا فهمیدین که به خاطر اینکه شما تو جمعشون و مهمانیشون نمی رین دارن شما رو مسخره میکنن! )فکر میکنید آقایون واقعا مشکلشون با حجاب شماست!!! خیلی در اشتباهید. اکثریت آقایون به دلیل منطق گرا بودن(و کمتر احساسی بودن) نوع برخورد شما و منطقی بودن آن بیشتر برایشان مهم است.

- ممکن است که با شما مانند اونا رفتار و تعامل نداشته باشند که این طبیعی است و نمی بایست هم انتظار آن را داشته باشید. اگر چارچوب خودتون(کانال ارتباطی که با دیگران باز می کنید) درست است(دقت شود مخصوصا چارچوب رفتاری و تعاملات شما) می بایست انتظار داشته باشید که در همون چارچوب هم پاسخ بگیرید. انتطار بیشتر بیهوده است.

- از جداشدن از خانم های دیگر غیر محجبه و(مخصوصا)محجبه به خاطر این اختلاف تفکر (جرئی ) در امور درسی و دانشگاهی و در خوابگاه جدا پرهیز کنید.

- بیشتر هم به درس ها تون بپردازید و در کلاس فعال باشید و در پرسش و پاسخ ها از (اساتید مخصوصا) شرکت کنید(همون طور که خودتون هم می دونید خجالت کشیدن هیچ ربطی به عفت ندارد. عفت از عزت نفس است بر خلاف خجالت کشیدن)
- در نهایت هم اگر ارتباط تون با دیگران ضعیف شده،انتظار نداشته باشید که یک روز این ارتباط بر قرار شود. سعی کنید از نقاط مشترک وارد شوید(مخصوصا مباحث درسی یکی از این نقاط خوب است)

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود
در کتاب شهید مطهری امده(تعلیم و تربیت اسلامی) وقتی جماعتی رسوا هستند همرنگ جماعت شدن با ان ها همان رسوا شدن است
این مثال در بین علما هم ممکن است رخ دهد وقتی میخواهند نظری دهند جرات ندارند بگویند از خودمان است و میگویند از بزرگانی همچون سقراط است البته در همه جا کاربرد دارد

اگر خواهی نشوی رسوا همرنگ حقیقت شو!! جماعت که همیشه خوب نیست
انشالله خداوند کمکتون می کنه
و خداوند بعنوان یاری کننده بس است.

نظرات دوستان فکر کنم تا حالا تونسته باشه به شما کمک کنه .
تجربه شخصی من هم در این مورد با اینکه پسرم اما در حدود ممتازی خودم رو حفظ کردم و در کنار دیگر خواهر و برادرهای خودم دارم درس میخونم البته دنشگاه های آزاد خصوصاً تهرانی کمتر پایبند ارزشهای اسلامی هستند و گروه های اسلامی در این ساختارها جزء اقلیت ها در اومدن که این نتیجه مدیریت غربی بر روی دانشگاه ها هست اما خواهرم این رو بدون که خدا وقتی میخواد مومنی رو ارتقا بده اون رو چار فتنه میکنه که همیشه شنیدیم که مومنانی که از فتنه های آخرالزمان سربلند می شوند چه بسا مقامی با ارزش تر از صحابه های پیامبر را دارند.
به خودتون افتخار کنید که امام زمانتان ازتون راضی هستن .
موفق و پیروز باشید.

سلام
فکر کنم که اگر خیلی خوب درس بخونید (بیش از حد معمول) و همچنین وقار ،شیک پوشی و حجاب و تقوایتان را حفظ کنید ، تقریبا از ترم 3-4 به بعد جماعت دختران کم کم همرنگ شما خواهند شد!
البته شما هم باید دست دوستی و کمک به آنها را رد نکنید.
موفق باشید!

موضوع قفل شده است