جمع بندی زراره بن اعین از دیدگاه ائمه

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زراره بن اعین از دیدگاه ائمه

سلام علیکم

صرف نظر از اقوال علمای رجالی در مورد وثاقت زراره بن اعین ، لطفا سخنان ائمه پیرامون این راوی و متکلم بزرگ شیعه را آورده و در نهایت بفرمایید که آیا روایاتی که در ذم وی وارد شده است ، موجب رفع اعتماد از وی نمی گردد ؟

با تشکر .

با نام الله



کارشناس بحث: استاد مجید

عبدالرسول;440301 نوشت:
سلام علیکم

صرف نظر از اقوال علمای رجالی در مورد وثاقت زراره بن اعین ، لطفا سخنان ائمه پیرامون این راوی و متکلم بزرگ شیعه را آورده و در نهایت بفرمایید که آیا روایاتی که در ذم وی وارد شده است ، موجب رفع اعتماد از وی نمی گردد ؟

با تشکر .


با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام علیکم ورحمةالله
به چند روایت در این مورد بسنده می کنم.
1ـ فقد روي عن عبد اللّه بن زرارة بن‏ اعين‏ انه قال له الامام أبو عبد اللّه: (اقرأ والدك السلام و قل له: انما اعيبك دفاعا منى عنك، فان الناس و العدو يسارعون إلى كل من قربناه و حمدنا مكانه، لادخال الاذى فيمن نحبه و نقربه، فيذمونه لمحبتنا له، و قربه و دنوه منا، و يرون ادخال الأذى عليه و قتله، و يحمدون كل من عبناه، و ان نحمد أمره. فانما اعيبك لانك رجل اشتهرت بنا و بميلك الينا، و أنت في ذلك مذموم عند الناس، غير محمود الاثر لمودتك منا و ميلك الينا، فاحببت ان أعيبك ليحمدوا أمرك في الدين بعيبك و نقصك و يكون بذلك منا دفع شرهم عنك .. الخ
امام صادق- عليه السّلام- به «عبد اللَّه بن زرارة بن‏ اعين‏» مى‏ گويد: «به پدرت سلام برسان و به او بگو: اگر سخنى عليه تو مى‏ گويم بدان كه براى دفاع از توست. مردم و دشمنان همواره تلاش مى‏ كنند افرادى را كه در نزد ما جايگاه دارند و به ما نزديكند، بيازارند. آنان اين افراد را به خاطر دوستى ما به آنان، نكوهش مى‏ كنند و مى‏ كشند. در عوض، هر كه را كه ما نكوهش مى‏ كنيم و ردّ مى‏ نماييم ستايش مى‏ كنند. [بگو به پدرت:] اگر در ظاهر تو را نكوهش و ردّ مى‏ كنم به خاطر آن است كه تو به ولايت ما شناخته‏ شده‏ اى و همه مى‏ دانند كه طالب مايى؛ از اين رو در نزد مردم مذموم و ناپسندى چون كه ما را دوست دارى و به جانب ما مايلى پس خواستم تو را در ظاهر ردّ و نكوهش كنم تا در نزد مردم محبوب باشى و بدين ترتيب به دينت آسيب نرسد و شرّ آنان از تو برداشته شود.»
در رابطه با شخصیت زراره مطالب بسیار است که یک نتیجه کلی به دست ما می دهد و آن این که زراره از بزرگترین و مورد اعتمادترین راویان نزد ائمه بوده است و آن چه در مذمت زراره رسیده همه از باب تقیه و برای حفظ جان وی بوده است.

2ـ و رواه أيضا عن محمد بن قولويه عن سعد بن محمد بن عبد اللّه المسمعى و عن‏ حمدويه قال: حدثنى يعقوب بن يزيد عن ابن ابى عمير عن هشام بن سالم عن سليمان بن خالد الاقطع قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: ما اجد احدا احيى‏ ذكرنا و احاديث ابى إلا زرارة و ابى بصير ليث المرادى و محمد بن مسلم و بريد بن معاوية، و لو لا هؤلاء ما كان احد يستنبط هذا. هؤلاء احفاظ الدين و أمناء ابى على حلال اللّه و حرامه و هم السابقون إلينا فى الدنيا السابقون إلينا فى الآخرة.کسی ذکر ما و احادیث پدرم را احیا نکرد به جز زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمّد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی. و اگر اینان نبودند هرگز کسی این را استنباط نمی‏نمود. اینان حافظان دین و امینان پدرم‏علیه السلام بر حلال و حرام خدایند. و آنان سبقت گیران به سوی ما در دنیا و آخرتند.

3ـ و بهذا الاسناد عن ابن ابى عمير عن جميل بن دراج قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: بشر المخبتين بالجنة: بريد بن معاوية العجلى و ابو بصير ليث بن البخترى المرادى و محمد بن مسلم و زرارة أربعة نجباء أمناء اللّه على حلاله و حرامه لو لا هؤلاء لانقطعت آثار النبوة و اندرست، و روى فى ذمه ما لا يصلح معارضا و لا حجة. انتهى كلامه.

4ـ وَ عَنْهُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْمِسْمَعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأُحَدِّثُ الرَّجُلَ بِالْحَدِيثِ وَ أَنْهَاهُ عَنِ الْجِدَالِ وَ الْمِرَاءِ فِي دِينِ اللَّهِ وَ أَنْهَاهُ عَنِ الْقِيَاسِ فَيَخْرُجُ مِنْ عِنْدِي فَيَتَأَوَّلُ حَدِيثِي عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ إِنَّ أَصْحَابَ أَبِي كَانُوا زَيْناً أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً أَعْنِي زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ- وَ مِنْهُمْ لَيْثٌ الْمُرَادِيُّ وَ بُرَيْدٌ الْعِجْلِيُّ- (هَؤُلَاء الْقَائِلُونَ بِالْقِسْطِ) هَؤُلَاءِ الْقَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ هَؤُلَاءِ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. همانا اصحاب پدرم زینت بودند در حال زنده بودن و مرگشان، مقصودم زراره و محمّد بن مسلم و از آن جمله لیث مرادی و برید عجلی است. آنان برپاداران قسطند و آنان برپاداران صدقند. و آنان همان سبقت گیرندگان هستند، سبقت گیرندگانی که مقرّب درگاه الهی‏اند.

5ـ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ لَانْدَرَسَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ أَحَادِيثُ أَبِي ع‏؛خدا زرارة بن اعین را رحمت کند، اگر زراره و امثال او نبود احادیث پدرم مندرس و ضایع شده بود.

آیت اللَّه العظمی خویی‏ رحمه الله در کتاب «معجم رجال الحدیث»، ده‏ها روایت در مدح زراره از رجال کشّی نقل کرده که برخی از آن‏ها در ترجمه زراره آمده و برخی نیز در ترجمه ابوبصیر لیث مرادی نقل شده است. آن‏گاه در آخر می‏گوید: «این روایات در حدّ استفاضه بوده با وجود آن‏که بسیاری از آن روایات صحیح السند است».
التماس دعا

سلام بر شما

به نظر می رسد که محکم ترین دلیل در تفسیر و تاویل سخنان ائمه در ذم زراره ، همان روایتیست که فرزندش ، عبدالله بن زراره نقل کرده است .

اولا مرحوم خوئی در معجم رجال شهادت فرد به نفع خودش را نمی پذیرد ، چنانچه در ترجمه عمربن حنظله می فرماید :

ذلك شهادة من عمر بن حنظلة لنفسه و هي غير مسموعة .

لذا فکر نمی کنم بتوان روایات ذم وی را با شهادت فرزندش برطرف کنیم .

به هر حال می توان این را هم در نظر داشت که عبدالله بن زراره برای تبرئه پدرش این سخن را به امام معصوم نسبت داده است .

بقیه روایاتی که آورده شدند ، در تعارض با روایات صحیحی هستند که در ذم زراره وارد شده است . به هر حال جرح مقدم بر تعدیل است . نیست ؟

عبدالرسول;443039 نوشت:
سلام بر شما

به نظر می رسد که محکم ترین دلیل در تفسیر و تاویل سخنان ائمه در ذم زراره ، همان روایتیست که فرزندش ، عبدالله بن زراره نقل کرده است .

اولا مرحوم خوئی در معجم رجال شهادت فرد به نفع خودش را نمی پذیرد ، چنانچه در ترجمه عمربن حنظله می فرماید :

ذلك شهادة من عمر بن حنظلة لنفسه و هي غير مسموعة .

لذا فکر نمی کنم بتوان روایات ذم وی را با شهادت فرزندش برطرف کنیم .

به هر حال می توان این را هم در نظر داشت که عبدالله بن زراره برای تبرئه پدرش این سخن را به امام معصوم نسبت داده است .

بقیه روایاتی که آورده شدند ، در تعارض با روایات صحیحی هستند که در ذم زراره وارد شده است . به هر حال جرح مقدم بر تعدیل است . نیست ؟


با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام علیکم ورحمة الله
جناب عبد الرسول، در مواجهه با جرح وتعدیل رجالیون سه نظر را مطرح کرده اند:
1ـ مطلقاجرح مقدم است.
2ـ مطلقا تعدیل مقدم است.
3ـ در صورتی که در میان دیدگاه جرح وتعدیل جمع ممکن باشد، به هر دو عمل می شود، ولی اگر جمع ممکن نباشد به مرحجات مراجعه می شود،واگر ترجیحی در بین نباشد، درباره ی آن راوی توقف می کنیم
.
واگر به آخرمطالب گذشته توجه کرده باشیدکه بیان شد:«آیت اللَّه العظمی خویی‏ رحمه الله در کتاب «معجم رجال الحدیث»، ده‏ها روایت در مدح زراره از رجال کشّی نقل کرده که برخی از آن‏ها در ترجمه زراره آمده و برخی نیز در ترجمه ابوبصیر لیث مرادی نقل شده است. آن‏گاه در آخر می‏ گوید: «این روایات در حدّ استفاضه بوده با وجود آن ‏که بسیاری از آن روایات صحیح السند است».بنابر ایناین روایاتی که در پست قبل بیان گردید صحیح السند می باشد وتعارضی در کار نمی باشد.

سلام علیکم

به نظر بنده بهتر است ابتدا بر روی این مسئله بحث شود که آیا روایات ذم زراره ( که می تواند در حد مستفیض باشد ) ، واقعا در جرح وی وارد شده و یا اینکه مسائل دیگری را در پی داشته است ؟

حضرتعالی در پاسخ به آنها ابتدا به شهادت فرزند زراره استناد کردید ، که بنده نیز عرض کردم :

عبدالرسول;443039 نوشت:
اولا مرحوم خوئی در معجم رجال شهادت فرد به نفع خودش را نمی پذیرد ، چنانچه در ترجمه عمربن حنظله می فرماید :
ذلك شهادة من عمر بن حنظلة لنفسه و هي غير مسموعة .
لذا فکر نمی کنم بتوان روایات ذم وی را با شهادت فرزندش برطرف کنیم .
به هر حال می توان این را هم در نظر داشت که عبدالله بن زراره برای تبرئه پدرش این سخن را به امام معصوم نسبت داده است .
اگر این مسئله حل شود ، می توان راحت تر به نتیجه رسید .

در غیر اینصورت این نکته همچنان باقی می ماند که زراره ملعون امام بوده و حتی در امامت حضرت موسی کاظم شک کرده و یا بر امام معصوم دروغ می بسته و بر آن اصرار نیز داشته است !!! چرا که آوردن تعریف و تمجید زراره نمی تواند در این مورد قانع کننده باشد و اصولا جواب سوال نیست .

در نهایت نیز می توان گفت جرح زراره مفسر بوده و لذا بر تعدیل وی مقدم است !!!

اما اگر این مسئله حل شودکه روایات ذم معتبر و قطعی هستند یا خیر ، می شود به نتیجه رسید .

با تشکر .


با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام وعرض ادب واحترام
در مورد زراره بن اعین در روايات و در سخنان علماي ما بقدري به عظمت و بزرگي این بزرگ مرد ياد شده است تا آن جا که در مورد او از راستگو بودن و مورد اعتماد ائمه بودن و توثيق فراتر رفته است، اين بزرگمرد از ياران نزديك و شاگردان متعهد ومخلص امام باقر و امام صادق عليهما السلام بوده و از مكتب اهل بيت بيشترين بهره رادر فقه آل محمد و اخلاق و رفتار و فضليت فرا گرفته و تا آنجا پيش رفته كه علماي رجال او را از اصحاب اجماع مي شمارند، به اين معني كه پيشوايان مذهب، اجماع دارند بر اين كه آنچه از زراره رسيده است، محكوم به صحّت مي باشد و همه بر فقيه بودن بلكه فقيه تر بودن وي از ديگر اصحاب، گواهي مي دهند.
زراره چهره‌اي روشن و تابناك در جهان علم و فضيلت مي باشد كه همواره نام مباركش بر زبان فقها و محدّثين جاري است و هيج يك از علماي گذشته و معاصر، در باره او كوچكترين خدشه اي نمي كنند و او را به عنوان راستگوترين و امين ترين شخصي كه سخنان و احاديث اهل بيت را به ما رسانده است مي شناسند.
او زبان گوياي امامان ما است كه امام صادق «ع» در باره اش مي فرمايد: اگر او نبود، احاديث پدرم از بين مي رفت. و در روايت ديگري آنقدر اظهار علاقه و محبّت به او و سه نفر از ديگر ياران با وفاي خويش مي نمايد كه نمي توان بالاتر از اين فضيلتي براي كسي از اصحاب ذكر كرد. حضرت مي فرمايد: «اربعة احب الناس الي احياءّ و امواناً: بريد العجلي وزرارة بن اعين و محمّد بن مسلم و الاحول، احب الناس الي احياّء و امواناْ».
چهار نفر مجبوبترين مردم نزد من هستند از حاضران و پيشينيان: بريد عجلي، زرارة بن اعين، محمد بن مسلم و احول (ابوجعفر مؤمن الطاق) اين چهار نفر از همه مردم چه زندگان و چه در گذشتگاه محبوبترند.
ملاحظه كنيد كه حضرت دوبار تكرارمي كنند كه اينان مجبوب ترين چهره ها نزد من هستند. و كسي را كه امام صادق(ع) به عنوان محبوبترين شخص معرفي مي كند، معلوم است كه در چه مقام والائي از علم و عمل مي باشد.
برای تبین مطلب داستان روایت عبد الله بن زراره را که مورد نقد شما قرار گرفته است را ذکر می کنم تا با دقت بیشتر به آن باندیشید:
حكومتهاي ستمگر وقت (خلفاي عبّاسي) كه پيوسته اصحاب و ياران نزديک امامان را به بهانه هائي واهي، دستگير وگاهي به شهادت مي رساندند، در صدد اين بودند كه اصحاب با وفاي امام صادق«ع» را شناسائي و رفته رفته از آن حضرت جدا سازند. لذا در پي اين كار پليد، به نام زراره بن اعين برخورد كردند. براي اينكه مطمئن شوند كه او از اصحاب امام صادق«ع» است چندين بار افرادي ناشناس را به خدمت حضرت فرستادند و از حال زراره جويا شدند كه حضرت براي نگهداري جان اين مرد با وفا، در پاسخ آنان به تقيه، از زراره بدگوئي و گاهي اعلام دوري از وي مي كردند و همين امر باعث شد كه آنها نسبت به زراره بد گمان نشوند و در نتيجه، احاديث امامان تا اندازه اي باقي بماند و بوسيله زراره به ديگران برسد.
در اين باره روايت بسيار جالب و شيريني از امام صادق«ع» نقل شده است كه آن را به نقل از وسائل الشيعه ج 20، ص196 ذكر مي كنيم:
عبدالله فرزند زراره گويد: امام صادق«ع» به من فرمود: سلام مرا به پدرت برسان و به او بگو: من اگر از تو بدگوئي مي كنم، تنها براي دفاع از تو مي باشد. چرا كه مخالفان و دشمنان در كمين اند كه هر كس را ما به خود نزديک دانستيم و از او به خوبي ياد كرديم، به او دست يابند و آنان را كه مورد محبّت و قرب ما هستند، به خاطر محبت و دوستي و قرب به ما، هستند، به خاطر محبت و دوستي و قرب به ما، اذّيت و آزار نمايند و به قتل برسانند و هر كه را ما از خود برانيم و بد معرفي كنيم، ستايش كنند و وضع زندگيش خوب شود. و بهمين جهت تو در نظر آنها مذموم و مورد نكوهش قرار گرفته اي چرا كه دوستدار مائي و قلبت سوي ما است.
و از اين روي خواستم از تو عيب جوئي كنم و بدگوئي نمايم تا اينكه از راه جلوه دادن نقص هائي در تو، تو را ستايش و وصف كنند و از اين راه بوسيل? ما، بلا و شر آنها از تو دفع شود. خداوند مي فرمايد: واما السفينة فكانت لمساكين يعملون في البحر فأردت أن اعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينه غصياُ» و اما كشتي، از آنِ بيچارگاني بود كه روي دريا كار مي كردند و خواستم او را ناقص كنم چرا كه پشت سر آنها پادشاه ستمگري بود كه به زور كشتي ها را از صاحبانش مي گرفت. اين قرآن از سوي خدا است (كه چنين مي فرمايد). به خدا قسم! او كشتي را ناقص نكرد مگر اينكه مي خواست از دست آن پادشاه در امان بماند و بوسيله او از بين نرود و گرنه كشتي سالم درستي بود و هيچ جاي نقصي در آن وجود نداشت. پس تو اين مثل را درك كن و بدان خوب توجه نما، خدايت رحمت كند چرا كه به خدا سوگند تو محبوبترين مردم نزد من هستى، محبوبترين اصحاب و ياران پدرم نزد من از حاضران و پيشينيان هستي.
آري! تو با فضيلت ترين كشتي اين درياي شگرف بي كران هستي، و از پس تو پادشاهي ستمگر و غاصب وجود دارد كه منتظر است هر كشتي خوب و صالحي را كه از درياي هدايت مي رسد، در يابد و غاصبانه بربايد، و نه تنها آن را كه هم? ساكنانش را از بين ببرد. پس رحمت خدا بر تو در زندگيت و آمرزش و رضوان خدا بر تو پس از مرگت».
اگر بدقّت حالات شيعيان و پيروان مخلص امامانمان را در طول تاريخ مصيبت ها و محنت ها بررسي كنيم، در مي يابيم كه چرا امامانمان گاهي ناچار مي شدند براي حفظ جان ياران عزيز و بسيار محبوبشان، از آنها عيب جوئي كنند و در برابر دشمن بدگوئي نمايند.
و اين شايد يكي از دردناكترين ظلم ها و ستمهاي تاريخ در حقّ ائمه مظلوم ما بوده است. و در حالي كه بني اميّه و بني عبّاس بدترين و نارواترين جنايت ها و شكنجه هاي تاريخ را درحقّ بزرگان اين مكتب روا داشتند، و اشخاصي مانند حجربن عدي ها ميثم تمارها و عبدالله بن حسن ها بدست معاويه ها و حجّاج ها و منصور عبّاسي ها تنها به خاطر ولايت و مودّت نسبت به اهل بيت پيامبر اكرم (ص) به شهادت رسيدند و آن دژخيمان سفاك كاخهاي خود را بر بدنهاي پاك آنان بنا نهادند، با اينكه آيه ها و روايت ها در پيروي و طرفداري از اين خاندان پاك، به حدّ تواتر رسيده بود «قل لا أسئلكم عليه اجراً الا المودّة في القربي»و هزاران روايت از جدّ بزرگوارشان، صاحب رسالت صلّي الله عليه و آله؛ پس جا دارد ائمه عليهم السلام براي حفظ جان اين بي گناهان و براي رساندن رسالت به نسل هاي پس از خويش، گاهي تكذيب يا تكفير يا بدگوئي از بهترين و ارزنده ترين و عزيزترين يارانشان بكنند، همان گونه كه در روايت عبدالله بن زراره از امام صادق(ع) دريافتيم.
و در روايت ديگري حسين بن زراره نقل مي كند كه به حضرت عرض كرد: اي ابا عبدالله (ع) ! پدرم به شما درود مي فرستد و عرض مي كند: قربانت گردم! پيوسته يك نفر يا دو نفر مي آيند و مي گويند: شما درباره من چنين و چنان فرموديد. حضرت فرمود: پدرت را سلام برسان و بگو: بخدا قسم من خير دنيا و آخرت را براي تو مي خواهم و من بخدا قسم از تو راضي هستم. پس ديگر تو را چه باك از سخنان مخالفان.
سخن درباره عظمت و بزرگي زراره رضوان الله عليه بسيار است.در سخني ديگر آمده است:
يحيي بن حبيب مسئله اي از امام رضا عليه السلام مي پرسد و پس از پاسخ امام، عرض مي كند: اين روايت زراره است. حضرت مي فرمايد: «اتري احداً كان اصدع بحقّ من زراره» آيا كسي را سراغ داري كه از او بهتر و بيشتر حق را آشكار كند.

ما بارها و بار ها در مورد زراره پاسخ گفته ايم، اقايان تنها دليل براي ذم و جرح زراره دارند روايت ذيل هست:::::::::::::::::

بله اين هم از آن حضرت روايت شده است: «... لعن اللّه زرارة ...»
( ... خداوند زراره را لعنت كند ...)
رجال الكشّي، 147 رقم234.

بايد گفت: امام صادق در اين روايات نسبت به لعن زراره قصد جدّي و حقيقي نداشته است، بلكه قصد آن حضرت، لعن ظاهري او بوده است تا به دستگاه حكومت اين‌گونه القاء كند كه ارتباط حسنه‌اي ميان امام صادق عليه السلام‌ و زراره وجود ندارد؛ تا به اين شكل جان زراره را از قتل و ترور به جرم ارتباط و دوستي با امام صادق عليه السلام‌ حفظ كند.
اين مطلب را روايت كشّي از امام صادق عليه السلام تاييد مي‌كند كه به فرزند زراره كه عبد اللّه نام دارد مي‌فرمايد:
«اقرأ منّي على والدك السلام، وقل له إنّي إنّما أعيبك؛ دفاعاً منّي عنك، فإنّ الناس والعدوّ يسارعون إلى كلّ من قرّبناه وحمدنا مكانه؛ لإدخال الأذى فيمن نحبّه ونقرّبه»
(سلام مرا به پدرت برسان و به او بگو من در پاره‌اي اوقات از تو عيب‌جويي مي‌كنم و اين به خاطر محافظت از جان توست؛ چرا كه مردم و دشمنان به هرچه ما توجه كرده و از آن تعريف و تمجيد كنيم حساس مي‌شوند و كسي را كه ما دوست بداريم و از مقرّبان خود بدانيم مورد اذيت و آزار قرار مي‌دهند.)
رجال الكشّي: 138 رقم221.

دقيقا همين توريه را نيز حضرت ابراهيم در مقابل با مشركين داشته است

«قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ» الأنبياء
(ابراهيم گفت: «بلكه شكستن بت‌ها كار بت بزرگشان بوده است.‏)

البته در باب تعديل زراره روايات محكمي نيز موجود هست كه خود همين تعديل ها مهر بطلاني بر سخنان بيهوده و گزاف در مقابل با جرح ايشان مي باشد

پست جمع بندی موضوع
پرسش1:
سلام علیکم
صرف نظر از اقوال علمای رجالی در مورد وثاقت زراره بن اعین ، لطفا سخنان ائمه پیرامون این راوی و متکلم بزرگ شیعه را آورده و در نهایت بفرمایید که آیا روایاتی که در ذم وی وارد شده است ، موجب رفع اعتماد از وی نمی گردد ؟
با تشکر

پاسخ:
سلام علیکم ورحمةالله
به چند روایت در این مورد بسنده می کنم.
1ـ فقد روي عن عبد اللّه بن زرارة بن‏ اعين‏ انه قال له الامام أبو عبد اللّه: (اقرأ والدك السلام و قل له: انما اعيبك دفاعا منى عنك، فان الناس و العدو يسارعون إلى كل من قربناه و حمدنا مكانه، لادخال الاذى فيمن نحبه و نقربه، فيذمونه لمحبتنا له، و قربه و دنوه منا، و يرون ادخال الأذى عليه و قتله، و يحمدون كل من عبناه، و ان نحمد أمره. فانما اعيبك لانك رجل اشتهرت بنا و بميلك الينا، و أنت في ذلك مذموم عند الناس، غير محمود الاثر لمودتك منا و ميلك الينا، فاحببت ان أعيبك ليحمدوا أمرك في الدين بعيبك و نقصك و يكون بذلك منا دفع شرهم عنك .. الخ
امام صادق- عليه السّلام- به «عبد اللَّه بن زرارة بن‏ اعين‏» مى‏ گويد: «به پدرت سلام برسان و به او بگو: اگر سخنى عليه تو مى‏ گويم بدان كه براى دفاع از توست. مردم و دشمنان همواره تلاش مى‏ كنند افرادى را كه در نزد ما جايگاه دارند و به ما نزديكند، بيازارند. آنان اين افراد را به خاطر دوستى ما به آنان، نكوهش مى‏ كنند و مى‏ كشند. در عوض، هر كه را كه ما نكوهش مى‏ كنيم و ردّ مى‏ نماييم ستايش مى‏ كنند. [بگو به پدرت:] اگر در ظاهر تو را نكوهش و ردّ مى‏ كنم به خاطر آن است كه تو به ولايت ما شناخته‏ شده‏ اى و همه مى‏ دانند كه طالب مايى؛ از اين رو در نزد مردم مذموم و ناپسندى چون كه ما را دوست دارى و به جانب ما مايلى پس خواستم تو را در ظاهر ردّ و نكوهش كنم تا در نزد مردم محبوب باشى و بدين ترتيب به دينت آسيب نرسد و شرّ آنان از تو برداشته شود.»
در رابطه با شخصیت زراره مطالب بسیار است که یک نتیجه کلی به دست ما می دهد و آن این که زراره از بزرگترین و مورد اعتمادترین راویان نزد ائمه بوده است و آن چه در مذمت زراره رسیده همه از باب تقیه و برای حفظ جان وی بوده است.
2ـ و رواه أيضا عن محمد بن قولويه عن سعد بن محمد بن عبد اللّه المسمعى و عن‏ حمدويه قال: حدثنى يعقوب بن يزيد عن ابن ابى عمير عن هشام بن سالم عن سليمان بن خالد الاقطع قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: ما اجد احدا احيى‏ ذكرنا و احاديث ابى إلا زرارة و ابى بصير ليث المرادى و محمد بن مسلم و بريد بن معاوية، و لو لا هؤلاء ما كان احد يستنبط هذا. هؤلاء احفاظ الدين و أمناء ابى على حلال اللّه و حرامه و هم السابقون إلينا فى الدنيا السابقون إلينا فى الآخرة.کسی ذکر ما و احادیث پدرم را احیا نکرد به جز زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمّد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی. و اگر اینان نبودند هرگز کسی این را استنباط نمی‏نمود. اینان حافظان دین و امینان پدرم‏علیه السلام بر حلال و حرام خدایند. و آنان سبقت گیران به سوی ما در دنیا و آخرتند.
3ـ و بهذا الاسناد عن ابن ابى عمير عن جميل بن دراج قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: بشر المخبتين بالجنة: بريد بن معاوية العجلى و ابو بصير ليث بن البخترى المرادى و محمد بن مسلم و زرارة أربعة نجباء أمناء اللّه على حلاله و حرامه لو لا هؤلاء لانقطعت آثار النبوة و اندرست، و روى فى ذمه ما لا يصلح معارضا و لا حجة. انتهى كلامه.
4ـ وَ عَنْهُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْمِسْمَعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأُحَدِّثُ الرَّجُلَ بِالْحَدِيثِ وَ أَنْهَاهُ عَنِ الْجِدَالِ وَ الْمِرَاءِ فِي دِينِ اللَّهِ وَ أَنْهَاهُ عَنِ الْقِيَاسِ فَيَخْرُجُ مِنْ عِنْدِي فَيَتَأَوَّلُ حَدِيثِي عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ إِنَّ أَصْحَابَ أَبِي كَانُوا زَيْناً أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً أَعْنِي زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ- وَ مِنْهُمْ لَيْثٌ الْمُرَادِيُّ وَ بُرَيْدٌ الْعِجْلِيُّ- (هَؤُلَاء الْقَائِلُونَ بِالْقِسْطِ) هَؤُلَاءِ الْقَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ هَؤُلَاءِ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. همانا اصحاب پدرم زینت بودند در حال زنده بودن و مرگشان، مقصودم زراره و محمّد بن مسلم و از آن جمله لیث مرادی و برید عجلی است. آنان برپاداران قسطند و آنان برپاداران صدقند. و آنان همان سبقت گیرندگان هستند، سبقت گیرندگانی که مقرّب درگاه الهی‏اند.
5ـ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ لَانْدَرَسَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ أَحَادِيثُ أَبِي ع‏؛خدا زرارة بن اعین را رحمت کند، اگر زراره و امثال او نبود احادیث پدرم مندرس و ضایع شده بود.
آیت اللَّه العظمی خویی‏ رحمه الله در کتاب «معجم رجال الحدیث»، ده‏ها روایت در مدح زراره از رجال کشّی نقل کرده که برخی از آن‏ها در ترجمه زراره آمده و برخی نیز در ترجمه ابوبصیر لیث مرادی نقل شده است. آن‏گاه در آخر می‏گوید: «این روایات در حدّ استفاضه بوده با وجود آن‏که بسیاری از آن روایات صحیح السند است».
پرسش2:
به نظر می رسد که محکم ترین دلیل در تفسیر و تاویل سخنان ائمه در ذم زراره ، همان روایتیست که فرزندش ، عبدالله بن زراره نقل کرده است .
اولا مرحوم خوئی در معجم رجال شهادت فرد به نفع خودش را نمی پذیرد ، چنانچه در ترجمه عمربن حنظله می فرماید :
ذلك شهادة من عمر بن حنظلة لنفسه و هي غير مسموعة .
لذا فکر نمی کنم بتوان روایات ذم وی را با شهادت فرزندش برطرف کنیم .
به هر حال می توان این را هم در نظر داشت که عبدالله بن زراره برای تبرئه پدرش این سخن را به امام معصوم نسبت داده است .
بقیه روایاتی که آورده شدند ، در تعارض با روایات صحیحی هستند که در ذم زراره وارد شده است . به هر حال جرح مقدم بر تعدیل است . نیست ؟

در مواجهه با جرح وتعدیل رجالیون سه نظر را مطرح کرده اند:
1ـ مطلقاجرح مقدم است.
2ـ مطلقا تعدیل مقدم است.
3ـ در صورتی که در میان دیدگاه جرح وتعدیل جمع ممکن باشد، به هر دو عمل می شود، ولی اگر جمع ممکن نباشد به مرحجات مراجعه می شود،واگر ترجیحی در بین نباشد، درباره ی آن راوی توقف می کنیم.
واگر به آخرمطالب گذشته توجه کرده باشیدکه بیان شد:«آیت اللَّه العظمی خویی‏ رحمه الله در کتاب «معجم رجال الحدیث»، ده‏ها روایت در مدح زراره از رجال کشّی نقل کرده که برخی از آن‏ها در ترجمه زراره آمده و برخی نیز در ترجمه ابوبصیر لیث مرادی نقل شده است. آن‏گاه در آخر می‏ گوید: «این روایات در حدّ استفاضه بوده با وجود آن ‏که بسیاری از آن روایات صحیح السند است».بنابر ایناین روایاتی که در پست قبل بیان گردید صحیح السند می باشد وتعارضی در کار نمی باشد.

موضوع قفل شده است