افسردگی و نا امیدی

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افسردگی و نا امیدی

سلام

من به شدت ترس دارم و این باعث افسردگی وگوشه گیری من شده روزها وشبها اسباب و وسایل تیز رو مخفی میکنم وهمیشه احساس میکنم کسی پشت من است.

همین باعث افسردگی من شده

قبلا خیلی شاد بودم وهمش میخندیدم اما چند وقته جز کسالت وخونه نشستن کار ندارم کمکم کنید؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

zohal;440288 نوشت:
سلام

من به شدت ترس دارم و این باعث افسردگی وگوشه گیری من شده روزها وشبها اسباب و وسایل تیز رو مخفی میکنم وهمیشه احساس میکنم کسی پشت من است.

همین باعث افسردگی من شده

قبلا خیلی شاد بودم وهمش میخندیدم اما چند وقته جز کسالت وخونه نشستن کار ندارم کمکم کنید؟


بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
از شرایط پیش آمده متاسفم و از خدای سبحان برطرف شدن چنین وضعیتی را مسئلت دارم.
لطفا به موارد زیر توجه بفرمایید
- دغدغه خود را با اعضای خانواده و یا با دوستان و افراد نزدیک درمیان بگذارید.
- چنین وضعیتی می تواند محصول انباشتی از اضطراب و احیانا وسواس باشد.
- اگر این وضعیت در طول روز شما را کمتر آزار می دهد،خواب طول روز را حذف کنید و صبحها زودتر بیدار شوید.
- فعالیتهای بدنی و بویژه ورزش منظم را جدی بگیرید.
- از تنهایی و خلوت فاصله بگیرید.
- سعی کنید با فراگیری مهارتی خاص هم وقت خود را پر کنید و هم از حضور در کنار دیگران بهره مند شوید، ضمن اینکه این کار سبب می شود ارزش گذاری شما نسبت به خویش افزایش یابد.
- هر چند چنین وضعیتی برطرف خواهد شد، اما سعی کند در اولین فرصت با یک روان شناس به صورت حضوری مشورت کنید، تا از پیشرفت احتمالی آن جلوگیری شود. در مرحله بعد و با تجویز روانشناس هم مناسب است به یک متخصص اعصاب مراجعه کنید تا با صلاحدید داروی لازم را برای شما تجویز کند
- از خدای متعال استعانت بجویید و توجه داشته باشید، همه چیز در ید قدرت الهی است و بدون اذن و اجازه حضرتش، هیچ اتفاق خوب و بدی نمی افتد.
- بر ذکر "یا خیر الحافظین"؛ ای بهترین نگاهبانان، مدامت داشته باشید.

مجددا برای شما خواهر گرامی سلامت را مسئلت دارم.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام
بعر از درسو زحمتو سربازی و کار پیداکردن زندگی کلی باز سخته تو این جامعه که برا ما درس کردن
الان 6 ماه میشه که یه مریضی گرفتم که نتیجه همه کارام به باد رفته بی کار شدم دیگه به هیچ جایی هم نمیرسم انگیزه ندارم
مریضیم متاسفانه مرگ نداره فقط عذابه خونه نشین شدم زندگی انگلی دارم هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی نیس برام مثله اینه که هر روز صبح تا شب حسرت بخوریو شکنجه بشی
عمرم داره با عذاب سر میشه دیگه خسته شدم .آرزوم خودکشیه که راحت شم تنها مانع اونم این خدای مستبده با این قرآنش یکی نیس بگه تو اگه راس میگی مشکل مارو حل کن نمیخواد بگی خود کشی نکنین
اون امام هم که میگن نکید اینکارو خودشون مشکل نداشتن بی خبرن از این همه دردس به اونا چه ربطی داره کی میخواد چیکار کنه... تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
من به هیچ وجهی نمیوتونم سراغ هیچ کاری برم صد در صد ناامید شدم
هیچ راهی جلوپام نیس دکترا گفتن باید فقط بسازی
من مثل خوک زندگی نمی کنم اگرچه خدا اینو از من میخواد
داره از خدا بدم میاد نه به خاطره اینکه این بالا سرم اومده بخاطره اینکه میگه با این درد باید دیونه شی
یه راهنامایی میخوام که شما که بلدین برا هر چی یه دلیل شرعی بتراشید برا منم یکی پیدا کنید لطفا
خودمو بکشم بخاطره این حکمش چیه؟
یا اگه برم چند نفرو که خون مردمو تو شیشه کردن حقشونم مرگه(واقعا مرگه از مجتهدا هم پرسیدم از مردمم هم پرسیدم از نظر دینی هم حکمشون مرگه حتی قاتل هم هستند و خون چندتا از جوونای مردم به گرنشونه) بکشم بعدا خودم قصاص شم حکمش چیه؟ تشکر

باید بگم که همه نوعی مریض هستند . چون زمانه ، زمانه خوبی نیست .
تو این زمونه پول به کار میاد .

ای خدا این دنیامون که جهنم شد لاقل اون دنیامون جهنم نباشه

سلام
بنظرم یکی از مهمترین علت های افسردگی اینه که انسان گناه میکنه!
امام علی میگن انسان گناه میکند و بوسیله ان شیطان در دلش تخم میگذارد و قتی جوجه ان از تخم بیرون می اید بلای جان او میشود!!(جمله اصلیش دقیق یادم نیست)

این یعنی در درون دل ما الان یه جنی شیطانی داره قالب روحی ما رو اذیت میکنه
برای همین ما در بیداری یا دنیای ماده حالمون اصلا خوب نیست همش احساس ناراحتی میکنیم!

بهترین راهی هم که اون شیطون میترسه دو چیز هست

یک نماز بسیار اول وقت!(یعنی َ ی الله اکبر رو که گفت شما قامت ببندی!
د.و امر به معرو و نهی از منکر حتی در اندازه کم کولاک میکنه!

[SPOILER]مثلا من خودم تجربه کردم دیگه یه بار یه بنده خدایی نماز نمی خوند و هی میگفت من که هزار جور گناه میکنم نمازم به چه درد میخوره!
منم هر چی درباره دین و علم و آخرت و اینا بلد بودم بهش گفتم اونم چون تازه این چیزا رو شنیده بود خیلی ذهنش باز شده بود روش تاثیرم گذاشت!
چون من همون شب خواب دیدم توی یه باغ هلوی تمیز و زیبا و خوش بو هستم!
یادمه کلبرگ ها صورتیش ار جنس کریستال یا شکلاتی چیزی بودن و چمن زیرش هم سبز مخملی بود! خیلی عجیب بود!(دیگه خدا میدونه اگه دروغ بگم)

[SPOILER]نکته اینکه وقتی بیدار که شدم تازه فهمیدم با امر به معروف هست که بهشت بزرخی تولید میشه نه هی عبادت الکی!

[SPOILER]البته بعدا تو خواب دیدم همه جا آتیش گرفت سوخت!:Khandidan!:...این یعنی اینکه انسان عزب نمی تونه بهشت بسازه!!!)[/SPOILER][/SPOILER][/SPOILER]

mahdi.sh;502105 نوشت:

تو این زمونه پول به کار میاد .

با سلام و احترام

به نظرم دو گروهن که درمان همه ی مشکلات رو تو پول می دونن: یکی اونایی که پول ندارن یکی هم اونایی که خیلی پول دارن
کسی که پول نداره هر مشکلی که براش پیش میاد، میگه اگه پول داشتم حل میشد و شاید هم درست بگه (بر منکرش لعنت)
کسی هم خیلی پول داره، تا بچه اش میگه آخ! میگه دیگه چیه؟ پول میخوای؟ دیگه چی میخوای که برات فراهم نکردم؟ هر چی گفتی برات خریدم!!! (یکی نیست بگه پولت کجا جای محبتت رو پر کرده؟ پولت کجا بیماری لاعلاج منو شفا داده؟ پولت کجا تنهایی منو اونطوری که میخوام، پر کرده؟ پولت ...)

اینکه بدون پول نمیشه زندگی کرد، کاملا کاملا درسته! ولی پول همه ی خوشبختی نیست.
نبودنش بدبخت میکنه ولی بودنش هم خوشبختی نمیاره...

به نظرم افسردگی آدمای امروز از نبودن یه چیزیه! ولی اون چیز پول نیست، ممکنه هم باشه ! ولی این همه ی اون نبودن ها نیست.
در واقع، هرچی حضور خدا کمرنگ میشه، آدم بدبخت تر میشه حالا چه پول داشته باشه چه نداشته باشه...

ما انسانها در این دنیا برای چی تلاش میکنیم ، خوب معلومه برای پول تلاش میکنیم .

اگر کسی پول داشته باشه ماشین مورد علاقش ، زن مورد علاقش ، خونه مورد علاقش ، کمک به بچه های بی سرپرست ، خیریه و ....

میبینی قدرت پول رو .

ای خدا

موضوع قفل شده است