تفاوت شیعه و اهل سنت در تفسیر قرآن

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت شیعه و اهل سنت در تفسیر قرآن

با عرض سلام و خسته نباشید
برای اولین بار شروع به خواندن ترجمه قرآن نمودم و سوالاتی برایم پیش آمد خیلی سوال دارم و خوشحالم این انجمن را پیدا کردم متاسفانه علم بنده در مورد دین کافی نیست تا بحث دینی کنم فقط جوابم را میخواهم چون وقتی در اینترنت سرچ کردم متوجه شدم بعد پیامبر خاتم ، اسلام به چندین فرقه تبدیل که هر فرقه تفسیر و احکام خود را دارند اولین سوال من در مورد آیه زیر می باشد:

  • ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)
  • اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.
خوب در این آیه اطاعت 3 نفر واجب است اول و دوم خدا و پیامبر که شکی نیست سوم اولی الامر می باشد که نمی دانم کیست؟!

البته در آیه دیگری خدا اولی الامر را معرفی کرده

[=&amp]«[/][=&amp]اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون[/][=&amp]»[/]



[=&amp]«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛[/]



[=&amp]همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.» (سوره مائده، آیه 55)[/]



بنابر تحقیقاتم شیعه حضرت علی (ع) را ولی امر میداند
میخواستم ببینم در فرقه های دیگر هم همین عقیده وجود دارد یا خیر و اگر نیست ولی امر چه کسی را شامل میشود؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد صدرا

سادات خانم;440218 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید
برای اولین بار شروع به خواندن ترجمه قرآن نمودم و سوالاتی برایم پیش آمد خیلی سوال دارم و خوشحالم این انجمن را پیدا کردم متاسفانه علم بنده در مورد دین کافی نیست تا بحث دینی کنم فقط جوابم را میخواهم چون وقتی در اینترنت سرچ کردم متوجه شدم بعد پیامبر خاتم ، اسلام به چندین فرقه تبدیل که هر فرقه تفسیر و احکام خود را دارند اولین سوال من در مورد آیه زیر می باشد:

  • ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)
  • اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.
خوب در این آیه اطاعت 3 نفر واجب است اول و دوم خدا و پیامبر که شکی نیست سوم اولی الامر می باشد که نمی دانم کیست؟!

البته در آیه دیگری خدا اولی الامر را معرفی کرده

«اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»



«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛



همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.» (سوره مائده، آیه 55)



بنابر تحقیقاتم شیعه حضرت علی (ع) را ولی امر میداند
میخواستم ببینم در فرقه های دیگر هم همین عقیده وجود دارد یا خیر و اگر نیست ولی امر چه کسی را شامل میشود؟

با سلام و عرض ادب

الف) دخالت مذهب و طریقه ی اعتقادی در تفسیر، امری غیر قابل انکار است. به هر حال مذهب به معنای طریقه ای خاص در فهم مسائل اعتقادی، تاثیر خود را بر روش خاص هر یک از صاحبان مذاهب در تفسیر خواهد گذاشت.

به عنوان مثال اعتقاد به عصمت ائمه ی اطهار علیهم السلام، و حجیت قول آنان و عدم حجیت قول دیگران، ویا اعتقاد به عدالت صحابه و حجیت قول آنان، همچنین اعتقاد به حجیت عقل و دخالت آن در تفسیر آیات متشابه و یا باور نداشتن آن و ...شاخصه هایی اند که دخالت آنها در تفسیر قرآن غیر قابل انکار است.

ب) خداوند متعال در قرآن کریم بیان می فرماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مبیّن آیات قرآن است:«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛[1] و اين ذكر- ياد و پند قرآن- را به تو فروفرستاديم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنان فروفرستاده شده است روشن بيان كنى و تا شايد بينديشند.

بدیهی است که مساله ی تبیین منحصر به زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نبوده و از آنجا که قرآن تا قیامت هادی بشر می باشد؛ همواره نیاز به تبیین معصومانه وجود دارد؛ لذا قرآن کریم می فرماید :«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛[2] اگر نمى ‏دانيد، از آگاهان بپرسيد.

همان کسانی که حقائق قرآن در قلب پاکشان تجلی یافته است:«بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم»؛[3] ولى اين آيات روشنى است كه در سينه دانشوران جاى دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمى ‏كنند!

و عالم به اسرار قرآن می باشند: «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛[4] آنها كه كافر شدند مى‏ گويند: «تو پيامبر نيستى!» بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!»

و چنین امری نیز نیست مگر به واسطه ی طهارت و عصمتی که خدای متعال بدانها مرحمت فرموده است:ُ«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا»؛ [5] جز اين نيست كه خداوند (به اراده تكوينى خاص) مى‏خواهد از شما اهل بيت (پيامبر) هر گونه پليدى (در عقايد و اخلاق و اعمال) را بزدايد و شما را به همه ابعاد پاكى پاكيزه گرداند. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيم؛ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ؛ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»؛[6]كه آن، قرآن كريمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى ‏توانند بدان دست يابند.

ج) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به واسطه ی چنین امری امت خویش را بدون امام و راهنما قرار نداند و بارها بر رهبری امام علی علیه السلام و عترت پاکشان تصریح فرمودند که جلوه ی غدیر خم آشکارترین تصریح بر امر امامت و رهبری امت بوده است. و در وصیت جاویدشان نیز مردم را وصیت فرمودند به تبعیت از قرآن و عترت، و اینکه این دو از هم جدا نمی گردند تا بر سر حوض کوثر بر آن حضرت وارد گردند. و روایات فراوان دیگری که همگی بیانگر جایگاه رفیع عترت علیهم السلام می باشند.


[/HR]
[1]. النحل/44.

[2].النحل/43.

[3].العنکبوت/49.

[4].الرعد/43.

[5]. الاحزاب/33.

[6].الواقعة/79.

د) در باب تفسیر آیه ی اولی الامريا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول...»؛[1] اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد).

در صدر این آیه قرآن دستور به اطاعت مطلق از رسول صلی الله علیه وآله و اولی الامر داده است. این اطاعتی مطلق و بدون قید و شرط است که جز با اطاعت از شخص معصوم سازگاری ندارد.

و از آنجا که حق تشریع تنها خدا و رسولند، می فرماید به هنگام تنازع در احکام تشریعی اسلام، امر مورد نزاع را به خدا و رسول باز گردانید.

ه) در میان اهل سنت برخی همچون فخر رازی بدین حقیقت اعتراف نموده اند که باید اولی الامر انسانهای معصومی باشند:«و من أمر اللَّه بطاعته على سبيل الجزم و القطع لا بد و أن يكون معصوما عن الخطأ»؛[2] اما در مقام بیان مصداق اولی الامر می گوید: اگر مراد از اولی الامر بعضی از امت باشد باید ما آنان را بشناسیم در حالی که نمی شناسیم، بنابراین اولی الامر باید اهل حل و عقد باشند و این امر می رساند که اجماع امت حجت است.

فخر رازی اولی الامر را معصوم می داند، اما برای خارج نمودن اهل بیت علیهم السلام می گوید ما آنان را نمی شناسیم، بعد برای اینکه چنین اولی الامری بدون مصداق باقی نماید، مصداق آنرا بیان می نماید که آنان اصحاب حل و عقد می باشند و معلوم است که اصحاب حل و عقد غیر از اجماع امتند یعنی وی با این کلام خود معتقد به عصمت برخی از افراد امت بعنوان متولیان امور مردم شده است.[3]

و) همچنان که بیان فرمودید آیه ی 55 سوره ی مائده خود مفسر آیه ی اولی الامر خواهد بود؛ زیرا اين آيه با كلمه«انما»كه در لغت عرب به معنى انحصار مى ‏آيد شروع شده و مى‏ فرماید: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما تنها خدا و پيامبر و كسانى كه ايمان آورده ‏اند، و نماز را برپا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى ‏دهند می باشند:« إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ». که این آیه ی شریفه علاوه بر اینکه مصداق و شان نزولی جز امیر المؤمنین علی علیه السلام نداشته؛ خود بیانگر ولایت آنحضرت بر مردم خواهد بود و به ضمیمه ی آیه ی اولی الامر صاحبان امر حقیقی از منظر قرآن را معرفی می نماید.

ز) البته در بین علمای اهل سنت افرادی که محبت اهل بیت علیهم السلام را بیشتر در دل داشته اند؛ هر چند که از طرفی خلفای سه گانه را به عنوان خلفای رسول صلی الله علیه وآله می شناسند، اما با این حال نتوانسته اند ائمه ی اهل بیت علیهم السلام را از این امر نادیده بگیرند؛ لذا آنان در کتب مناقب خود بدین امر تصریح نموده اند، که در صورت تمایل برخی از روایات این کتب بیان گردد.

موفق باشید.


[/HR]
[1]. النساء/59.

[2].مفاتیح الغیب، ج10،ص113.

[3]. مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج10،ص113:«أن اللَّه تعالى أمر بطاعة أولي الأمر على سبيل الجزم في هذه الآية و من أمر اللَّه بطاعته على سبيل الجزم و القطع لا بد و أن يكون معصوما عن الخطأ، إذ لو لم يكن معصوما عن الخطأ كان بتقدير إقدامه على الخطأ يكون قد أمر اللَّه بمتابعته، فيكون ذلك أمرا بفعل ذلك الخطأ و الخطأ لكونه خطأ منهي عنه، فهذا يفضي إلى اجتماع الأمر و النهي في الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، و انه محال، فثبت أن اللَّه تعالى أمر بطاعة أولي الأمر على سبيل الجزم، و ثبت أن كل من أمر اللَّه بطاعته على سبيل الجزم وجب أن يكون معصوما عن الخطأ، فثبت قطعا أن أولي الأمر المذكور في هذه الآية لا بد و أن يكون معصوما، ثم نقول: ذلك المعصوم إما مجموع الأمة أو بعض الأمة، لا جائز أن يكون بعض الأمة، لأنا بينا أن اللَّه تعالى أوجب طاعة أولي الأمر في هذه الآية قطعا، و إيجاب طاعتهم قطعا مشروط بكوننا عارفين بهم قادرين على الوصول إليهم و الاستفادة منهم، و نحن نعلم بالضرورة أنا في زماننا هذا عاجزون عن معرفة الامام المعصوم، عاجزون عن الوصول إليهم، عاجزون عن استفادة الدين و العلم منهم، و إذا كان الأمر كذلك علمنا أن المعصوم الذي أمر اللَّه المؤمنين بطاعته ليس بعضا من أبعاض الأمة، و لا طائفة من طوائفهم. و لما بطل هذا وجب أن يكون ذلك المعصوم الذي هو المراد بقوله:وَ أُولِي الْأَمْرِ أهل الحل و العقد من الأمة، و ذلك يوجب القطع بأن إجماع الأمة حجة».

سادات خانم;440218 نوشت:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.

خوب در این آیه اطاعت 3 نفر واجب است اول و دوم خدا و پیامبر که شکی نیست سوم اولی الامر می باشد که نمی دانم کیست؟!

البته در آیه دیگری خدا اولی الامر را معرفی کرده
«اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»
«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛
همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.» (سوره مائده، آیه 55)
بنابر تحقیقاتم شیعه حضرت علی (ع) را ولی امر میداند

تا حالا نحوه بیان امامت در قرآن رو به این خوبی ندیده بودم. جدا جدا هر دو این آیه ها رو دیده بودم اما کنار هم گذاشتن این دو آیه رو نه

جناب صدرا خیلی ممنون توضیحات کافی بود.اگر درست فهمیده باشم گروهی از اهل سنت به معصوم بودن و به دنبال آن به ولی امر بودن حضرت علی (ع) ایمان دارند.تعجب میکنم پس چرا بین شیعه و سنی در مورد امامت اختلاف هست.قرآن به طور واضح تکلیف مسلمین را بعد از پیامبر روشن کرده .....
ممنون که به یقین رسیدن اعتقاداتم کمک کردید

سادات خانم;442216 نوشت:
جناب صدرا خیلی ممنون توضیحات کافی بود.اگر درست فهمیده باشم گروهی از اهل سنت به معصوم بودن و به دنبال آن به ولی امر بودن حضرت علی (ع) ایمان دارند.تعجب میکنم پس چرا بین شیعه و سنی در مورد امامت اختلاف هست.قرآن به طور واضح تکلیف مسلمین را بعد از پیامبر روشن کرده .....
ممنون که به یقین رسیدن اعتقاداتم کمک کردید

با سلام و عرض ادب

1)همه ی اهل سنت به اینکه امام علی علیه السلام ازمصادیق اولی الامر بوده اند ایمان دارند؛ منتهی آنان خلفای دیگر را هم مصداق اولی الامر می دانند.

به عبارت دیگر ما به واسطه ی فهم قرآنی و روایی و بر اساس منطق عقل معتقد به عصمت ائمه علیهم السلام هستیم و معتقد هستیم اولی الامر مذکور در قرآن تنها مصادیق منحصری دارد که آنان دوازده امام معصوم شیعه اند. البته در میان اهل سنت کسانی هم یافت می گردند که قائل به عصمت اهل بیت علیهم السلام شده اند که ما در این لینک به معرفی کتب برخی از آنان اشاره نموده ایم:


http://www.askdin.com/thread27975.html


در تفسیر نمونه در تفسیر این آیه ی شریفه می خوانیم:
در باره اينكه منظور از اولوا الامر چيست در ميان مفسران اسلام سخن بسيار است كه مى ‏توان آن را در چند جمله خلاصه كرد:

1- جمعى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از" اولوا الامر" زمامداران و حكام و مصادر در امورند، در هر زمان و در هر محيط، و هيچگونه استثنايى براى آن قائل نشده ‏اند و نتيجه آن اين است كه مسلمانان موظف باشند از هر حكومتى به هر شكل پيروى كنند، حتى اگر حكومت مغول باشد.

2- بعضى ديگر از مفسران مانند نويسنده تفسير المنار و تفسير فى ظلال القرآن و بعضى ديگر معتقدند كه منظور از اولوا الامر نمايندگان عموم طبقات، حكام و زمامداران و علما و صاحب منصبان در تمام شئون زندگى مردم هستند، اما نه بطور مطلق و بدون قيد و شرط بلكه اطاعت آنها مشروط به اين است كه بر خلاف احكام و مقررات اسلام نبوده باشد.

3- به عقيده بعضى ديگر منظور از" اولى الامر" زمامداران معنوى و فكرى يعنى علما و دانشمندانند، دانشمندانى كه عادل باشند و به محتويات كتاب و سنت آگاهى كامل داشته باشند.

4- بعضى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از اين كلمه منحصرا خلفاى چهارگانه نخستينند، و غير آنها را شامل نمى ‏شود، و بنا بر اين در اعصار ديگر اولى الامر وجود خارجى نخواهد داشت.

5- بعضى ديگر از مفسران، اولوا الامر را به معنى صحابه و ياران پيامبر صلی الله علیه وآله مي دانند.

6- احتمال ديگرى كه در تفسير اولوا الامر گفته شده اين است كه منظور فرماندهان لشكر اسلامند.

7- همه مفسران شيعه در اين زمينه اتفاق نظر دارند كه منظور از" اولوا الامر"، امامان معصوم مى ‏باشند كه رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پيامبر صلی الله علیه وآله به آنها سپرده شده است، و غير آنها را شامل نمى‏ شود، و البته كسانى كه از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگيرند، با شروط معينى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر اينكه اولوا الامرند، بلكه به خاطر اينكه نمايندگان اولوا الامر مى ‏باشند.[1]


موفق باشید.


[/HR] [1]. تفسیر نمونه، ج3،ص434.

بسم الله الرحمن الرحیم

اما در مورد آیه مورد ادعای شما برادر عزیز:

  • ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)
  • اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.

    سوال من از شما این است:
    طبق اعتقاد شیعه اولی الامر معصوم است.
    1- چرا خداوند در زمان اختلاف گفنه به الله و رسول مراجعه کنید؟
    2- چرا نگفته به اولی الامر مراجعه کنید؟
    3- اصلا مگر مسلمان جایز است با اولی الامر معصوم خود اختلاف پیدا کند؟
    4- و در نهایت چرا الله متعال به جای اولی الامر نگفته آل علی؟؟؟ یا ائمه معصومین و یا هر منظور روشن و واضح دیگر که مورد تائید شیعیان و اهل سنت باشد؟

ohfreedom;442511 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اما در مورد آیه مورد ادعای شما برادر عزیز:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.

سوال من از شما این است:
طبق اعتقاد شیعه اولی الامر معصوم است.
1- چرا خداوند در زمان اختلاف گفنه به الله و رسول مراجعه کنید؟
2- چرا نگفته به اولی الامر مراجعه کنید؟
3- اصلا مگر مسلمان جایز است با اولی الامر معصوم خود اختلاف پیدا کند؟
4- و در نهایت چرا الله متعال به جای اولی الامر نگفته آل علی؟؟؟ یا ائمه معصومین و یا هر منظور روشن و واضح دیگر که مورد تائید شیعیان و اهل سنت باشد؟


ههه سلام علیکم اقا احسان که نیومده شبهات را مطرح کردید ..
اطاعت پیامبر مطلق است یا مقید ؟ مطلق، اولی الامر عطف شده به چی ؟ پس امر اولی الامر مثل امر پیامبر است خوب حالا چرا اطیعوا الرسول اورده ؟ بله اطاعت پیامبر و خدا فرق می کند اطاعت خداوند استقلالی است و اطاعت پیامبر در طول اطاعت پیامبر است خوب حالا چطور عصمت اولی الامر را ثابت می کنید؟ همونطور که عصمت پیامبر را ثابت می کنید ما عصمت اولی الامر را ثابت می کنیم چون اطاعت مطلق است خوب همین خدا می گوید اطاعت مطلق از اولی الامر این عصمت پیامبر را ثابت می کند یا خیر ؟ همون خدا اطاعت اولی الامر را ثابت می کند
خوب ایا پیامبر اولی الامر را معین کرده است یا خیر ؟ اگر معین نکرده است دین را ناقص گذاشته است اگر تعیین کرده است چه کسی است ما عقیده داریم امامان ما هستند همانطور که اقای فخر رازی می گوید عصمت را ثابت می کند(تفسیر «کبیر فخر رازى»، جلد 10، صفحه 144، طبع مصر، سنه 1357، ذیل آیه مورد بحث.(
آيه 59 سوره نساء که مي‌فرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا.
مي‌گويند: اطاعت کنيد، خدا و رسولش را و اولي الامر را؛ ولي در همه چيز نمي‌شود اطاعت کرد چون مي‌فرمايد:
فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا.
چرا اينجا اطاعت از اولي الامر را نياورده است؟
در آيه 82 دوباره اولي امر آمده است
وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا.
که در هر مواردي که اشتباه کرديد، به اولي الامر مراجعه کنيد، او مي‌تواند حقايق را براي شما بيان کند.
در آن آيه مي‌فرمايد:
فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا.
سوره نساء آيه 59
اگر شما در يک چيزي نزاع کرديد، يعني در امر امامت نزاع کرديد به کجا مراجعه کنيد؛ يعني در اين که ابوبکر خليفه است يا علي به کجا بايد مراجعه کنيد؟
ببينيد کتاب و سنت آيا خلافت آقاي ابوبکر را تأييد مي‌کند يا خلافت علي را.
آيا خود امامت شيء است؟
خود امام مشرع که نيست. امامت استمرار حرکت نبي مکرم است.
براي همين وقتي در اين آيه مي‌فرمايد: در هر چيزي نزاع کرديد؛ يعني در هر امري که نزاع کرديد، چه امامت و چه غير آن.
بعضي از اهل سنت مي‌گويند: يکي از مصاديق «و ان تنازعتم في شيء»؛ يعني تنازعتم في امر الخلافة والامامة فردوه الي الله والرسول.
و هم چنین در سنت و در تشریع حکم نزد امام نمی روند
منبع متون سایت ولایت
و قسمت 4 متان ببخشید ولی خیلی مسخره بود شما می گید ایه غار در مورد ابوبکر لطفا اسم ابوبکر را بیار منم اسم حضرت علی را میارم
:ok::ok:

[=Times New Roman][=times new roman]سلام علیکم و رحمه الله

جناب ohfreedom شبهات شما :

ohfreedom;442511 نوشت:
سوال من از شما این است:
طبق اعتقاد شیعه اولی الامر معصوم است.
1- چرا خداوند در زمان اختلاف گفنه به الله و رسول مراجعه کنید؟
2- چرا نگفته به اولی الامر مراجعه کنید؟
3- اصلا مگر مسلمان جایز است با اولی الامر معصوم خود اختلاف پیدا کند؟
4- و در نهایت چرا الله متعال به جای اولی الامر نگفته آل علی؟؟؟ یا ائمه معصومین و یا هر منظور روشن و واضح دیگر که مورد تائید شیعیان و اهل سنت باشد؟

[=times new roman]ارتباطی با موضوع سوال ایجاد کننده تاپیک

سادات خانم;440218 نوشت:
میخواستم ببینم در فرقه های دیگر هم همین عقیده وجود دارد یا خیر و اگر نیست ولی امر چه کسی را شامل میشود؟

[=times new roman]ندارد .

اگر مرتبط با موضوع بحث , سوالی دارید مطرح کنید تا پاسخگوی محترم پاسخ گو باشند ؛ یا اینکه تاپیکی برای شبهه خود ایجاد نمائید.

درج پست های غیر مرتبط با بحث منجر به حذف آنها میگردد.

موفق باشید

یاحق

با سلام

اگر اولي الامر معصوم نباشند بين آيات قرآن تضاد مي افتد زيرا در آيه ديگر خداي سبحان فرمود :

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ {الشعراء/151}

ودر صحاح اهل سنت هم بكرات آمده كه اطاعتي براي مخلوق در معصيت خالق نيست .

اما اين معماي لاينحل را كساني بايد حل كنند كه معتقدند بعد از عثمان ، خليفه چهارم معاويه است وبعد از او هم امير المومنين يزيد !!!!!

سلام
جناب صدرا برای معرفی کتب خیلی ممنون حتما سر فرصت مطالعه میکنم در ضمن طبقه بندی تفسیر خیلی مناسب و به جا بود مخصوصا اینکه نظر شیعه را هم گنجانده بودید سپاس

ammarshia;442522 نوشت:
خوب ایا پیامبر اولی الامر را معین کرده است یا خیر ؟ اگر معین نکرده است دین را ناقص گذاشته است اگر تعیین کرده است چه کسی است ما عقیده داریم امامان ما هستند

صدرا;442397 نوشت:
- جمعى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از" اولوا الامر" زمامداران و حكام و مصادر در امورند، در هر زمان و در هر محيط، و هيچگونه استثنايى براى آن قائل نشده ‏اند و نتيجه آن اين است كه مسلمانان موظف باشند از هر حكومتى به هر شكل پيروى كنند، حتى اگر حكومت مغول باشد.

2- بعضى ديگر از مفسران مانند نويسنده تفسير المنار و تفسير فى ظلال القرآن و بعضى ديگر معتقدند كه منظور از اولوا الامر نمايندگان عموم طبقات، حكام و زمامداران و علما و صاحب منصبان در تمام شئون زندگى مردم هستند، اما نه بطور مطلق و بدون قيد و شرط بلكه اطاعت آنها مشروط به اين است كه بر خلاف احكام و مقررات اسلام نبوده باشد.

3- به عقيده بعضى ديگر منظور از" اولى الامر" زمامداران معنوى و فكرى يعنى علما و دانشمندانند، دانشمندانى كه عادل باشند و به محتويات كتاب و سنت آگاهى كامل داشته باشند.

4- بعضى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از اين كلمه منحصرا خلفاى چهارگانه نخستينند، و غير آنها را شامل نمى ‏شود، و بنا بر اين در اعصار ديگر اولى الامر وجود خارجى نخواهد داشت.

5- بعضى ديگر از مفسران، اولوا الامر را به معنى صحابه و ياران پيامبر صلی الله علیه وآله مي دانند.

6- احتمال ديگرى كه در تفسير اولوا الامر گفته شده اين است كه منظور فرماندهان لشكر اسلامند.

خوب شیعه عقیده دارد که 12 امام معصوم هستند ولی همان طور که از توضیحات جناب صدرا متوجه شدم بین اهل سنت اختلاف هست
طبق نوشته جناب ammarshia پیامبر باید این مسئله را قبل از رحلت روشن کرده باشند پس فکر کنم یه جایی عقیده اهل سنت در این مورد مشکل داره باید جوابی داشته باشند!:Gig:

ohfreedom;442511 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اما در مورد آیه مورد ادعای شما برادر عزیز:



ياد نگرفتي وقتي وارد بحث بشي سلام كني؟

سلام عليكم

ohfreedom;442511 نوشت:
طبق اعتقاد شیعه اولی الامر معصوم است.

طبق قران و اهل سنت نيز اولي الامر معصوم است، گرچه شما وهابي هستي خبر از اهل سنت نداري ههههههه

ohfreedom;442511 نوشت:
چرا خداوند در زمان اختلاف گفنه به الله و رسول مراجعه کنید؟

اولي امر و رسول الله ص در طول هم هستند پس تفاوتي ندارد

ohfreedom;442511 نوشت:
چرا نگفته به اولی الامر مراجعه کنید؟

تكراري بود پاسخ گفتيم

ohfreedom;442511 نوشت:
اصلا مگر مسلمان جایز است با اولی الامر معصوم خود اختلاف پیدا کند؟

جايز نيست، اما جاهلاني پيدا مي شوند كه اختلاف كنند همان گونه كه حضرت نوح 950 سال نبوت داشت و افراد محدودي ايمان اوردند و ما آمن معه إلا قليل

ohfreedom;442511 نوشت:
و در نهایت چرا الله متعال به جای اولی الامر نگفته آل علی؟؟؟

به چه دليل بايد بگويد ال علي؟

خداوند چرا در ماجراي غار نگفته است پيغمبر و ابوبكر؟ هههههههههه

ohfreedom;442511 نوشت:
یا ائمه معصومین و یا هر منظور روشن و واضح دیگر که مورد تائید شیعیان و اهل سنت باشد؟

امدن اسم عامل به عدم افتراق نيست همان گونه كه پيغمبر با اعجاز امد اما در نبوت او شك كردند مانند عمر بن خطاب

******************

;442746 نوشت:
و در نهایت چرا الله متعال به جای اولی الامر نگفته آل علی؟؟؟

فقط یک سوال برای بنده پیش امده کدام .... گفته اسم حضرت علی حتما باید در قران بیاید کجای قران امده است که اسم حضرت علی ع باید در قران بیاید .
البته طبق بعضی(اندک ) تفاسیر اهل سنت اسم حضرت علی به صراحت در قران ذکر شده است که ما از اوردن خود داری می کنیم ..
پیامبر ص با ان عظمتش 4 بار بیشتر با اسم محمد در قران نیامده است دیگر چه بگویم از دست این گروه

ammarshia;442774 نوشت:
فقط یک سوال برای بنده پیش امده کدام .... گفته اسم حضرت علی حتما باید در قران بیاید کجای قران امده است که اسم حضرت علی ع باید در قران بیاید .

در اين زمينه انقدر من سوال دارم كه يك وهابي امد پيش ما چنين ادعايي را كرد انقدر من از اين سوالات ازش پرسيم كه اخر بهم گفت رافضي....................... كذا و كذا بدبخت فرار شد هههههههه
البته ما هم گذاشته اين سوالات را به مرور جلو بريم بپرسيم تا اقايان ناصبي و وهابي جواب بدهند البته اگر دلشان هواي كوه نوردي نكنه

هههههههههههههههههه

ohfreedom;442511 نوشت:
1- چرا خداوند در زمان اختلاف گفنه به الله و رسول مراجعه کنید؟
سلام بر شما

دوست عزیز ، در یک جا اطاعت داریم ( اطیعوا ) در یک جا اختلاف ( تنازعتم ) . اطاعت از سه دسته واجب است ، اما منبع رفع اختلاف فقط دو گروه هستند !

تکلیف اطاعت که مشخص است، می ماند این سوال شما که چرا منبع رفع اختلاف اولی الامر نیستند ؟

پاسخ ساده ست ، کتاب به عنوان قانون اساسی اسلام و سنت به عنوان قوه مقننه آن ، یکی از وظایفشان قانون گذاری است . به جز این دو نهاد ، گروه سومی وجود ندارد که بخواهد قانونی از خود صادر کند ، که اگر باشد به حکم سنت بدعت است و هر بدعتی هم مخلد در نار ! پس طبیعی ست که منبع حل اختلافات باید قوانین مادر و مصوبات شورای قانونگذاری اسلامی باشند !

حضرت امیر علیه السلام در روزشوری از سه شرط معین شده : عمل به کتاب ، عمل به سنت و عمل به سیره شیخین ، فقط دوتای اول را قبول کردند و فرمودند که اگر این دو ملاک و میزان هستند ، طبیعیست که عمل من باید منطبق به کتاب و سنت باشد و در پاسخ به بهانه برخی که چرا عمل به سیره شیخین را نپذیرفتی فرمود : اگر آندو خلاف آن عمل کرده باشند چه ؟ بازهم باید عمل کنم ؟ ( مسند احمد )

لازمه سوال شما اینست که علی و آل علی در وضع قوانین اصلی اسلامی نقش داشته باشند که چنین امری امکان پذیر نیست ، به این دلیل که حلال محمد تا پایان دوران حلال است و حرام محمد تا پایان دوران حرام ! اگر کسی به این قاعده عمل کند ، وی فقط مجریست و نه منبع .

جمع بندی : آنچه به عنوان وسایل رفع اختلاف آمده است ، در حقیقت اصل و اساس اسلام ( یعنی قرآن و سنت ) را تشکیل می دهد و اهل بیت و صحابه در این مورد فقط حکم مجری را دارند و به عبارت دیگر در طول قرآن و سنت هستند . کلام آنها همان کلام خدا و رسول خداست پس اصل و اساس هم خدا ورسول خدا هستند .

ohfreedom;442511 نوشت:
2- چرا نگفته به اولی الامر مراجعه کنید؟
اگر فقط به دنبال این هستید که قران گفته باشد به اولی المر رجوع کنید ، آیه 83 سوره نساء را مطالعه بفرمایید .

اما یک نکته وجود دارد و آن اینکه اطاعت از اولی الامر در 59 نساء واضح و ثابت شده است ، وقتی قرار است که از اولی الامر اطاعت شود ، به عنوان یک دلیل منطقی و عقلی باید به آنها هم رجوع شود ، اما منبع استناد و دلیل باید دو چیز باشد : قرآن و سنت .

در حقیقت وظیفه اولی الامر اینست که با استفاده از قران و سنت اختلاف ها را رفع کند ، پس طبیعیست که منبع رتق و فتق امور کتاب و سنت باشند .

ohfreedom;442511 نوشت:
3- اصلا مگر مسلمان جایز است با اولی الامر معصوم خود اختلاف پیدا کند؟
جایز نیست .

اما آیا هر ناجایزی !!! محال است که رخ دهد ؟

خداوند صریحا می گوید که از پیامبر اطاعت کنید ، آیا همه اطاعت می کنند ؟ مسلما خیر !

مهم این است که موقع اختلاف کتاب و سنت مورد استناد باشد .

ohfreedom;442511 نوشت:
4- و در نهایت چرا الله متعال به جای اولی الامر نگفته آل علی؟؟؟ یا ائمه معصومین و یا هر منظور روشن و واضح دیگر که مورد تائید شیعیان و اهل سنت باشد؟
تعیین و تکلیف برای خداوند مورد تایید هیچ مسلمانی نیست . انسان نمی تواند برای خالقش حد و حدود تعیین کند .

[="Times New Roman"][="Black"]

عبدالرسول;442875 نوشت:
البته یک سوال مهم اینجا مطرح می شود که اگر طبق تفاسیر شیعه ، اولی الامر فقط منحصر در 12 امام می شود ، چگونه است که امروزه عده ای مقام معظم رهبری را ولی امر مسلمین جهان می دانند ؟


سلام علیکم و رحمه الله

عزیز برادر سوال شما هم به موضوع این تاپیک مربوط نمیشود . قبلا شما تاپیکی با موضوع مرتبط در سایت ایجاد کرده اید ؛ همانجا پیگیری نمائید.

و همچنین شبهات جناب " آه فریدام " در این سایت در تاپیک های متعدد در موردشان بحث شده که نیاز دارند که مطالعه بفرمایند و اگر مورد جدیدی هست در تاپیک مناسب با موضوع شبهه خود طرح نمایند.

انحراف بحث منجر به عدم نتیجه گیری از بحث شده و زحمات بی فایده با شبهات مختلط بجا میگذارد لذا یا این بحث بی ارتباط را یا باید حذف کرد یا اینکه منتقل نمود.

بنده تابع نظر شما بزرگواران هستم.

یاحق

با سلام و احترام
بهتره یک نتیجه گیری کنیم
اول لازم دانستم بنده حقیر آیه ای را متذکر شوم سوره آل عمران آیه 105

وَلَا تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْبَيِّنَتُ وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ‏:
و مانند كسانى نباشيد كه بعد از آنكه دلايل روشن برايشان آمد، باز هم اختلاف كرده و پراكنده شدند و آنان برايشان عذابى بزرگ است.

اما بعد
خوب متوجه شدم که همه چه اهل سنت و چه شیعه به معصوم بودن ولی امر معتقدند و حتی حضرت علی (ع) را به عنوان یکی از اولی الامر قبول دارند و حتی برخی تمام 12 امام (ع) را ولی عده ای دیگر خیر ولی امر را کمتر و بیشتر می دانند.


سادات خانم;440218 نوشت:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ

اما معصوم بودن ولی امر به نحوی در خود آیه هم ذکر شده اطاعت از رسول و ولی امر را همزمان ذکر کرده.پس چون پیامبر معصوم هستند ولی امر هم معصوم هستند و از اشتباه به دور هستند.

اما بحثی که پیش آمده این قسمت از آیه می باشد که گفته اگر اختلاف دارید

سادات خانم;440218 نوشت:
فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ

ohfreedom;442511 نوشت:
اصلا مگر مسلمان جایز است با اولی الامر معصوم خود اختلاف پیدا کند؟

طبق جوابی که دوستان دادند فکر نکنم منظور اختلاف با ولی امر باشد بلکه اختلافی است که بین دو فرد معمولی است مثل اینکه بین دو دانش آموز در مورد مسئله ای اختلافی پیش آید پس باید به کتاب مولف و حتی معلم و دانش آموز ممتاز رجوع کنند.خوب در این آیه هم همین طور می باشد یعنی اگر بین دو شخص اختلاف در مورد مسئله ای از کتاب بحث پیش آمد باید از مولف و کتاب سوال کنند یعنی از خدا و قرآن و معلم که مصداق همان پیامبر می باشد و هر چه بگوید از طرف خدا حکم کرده و به وی وحی رسیده ولی دانش آموز ممتاز هم می تواند جواب ما را بدهد که مصداق همان ولی امر هستند و هر چه بگویند باید مطابق کتاب و معلمشان باشد پس حرفی جدید و خارج از آنچه در کتاب است و معلم ذکر کرده نمی گوید و نباید بگوید.پس باید کاملا به کتاب و گفته های پیامبر آگاه باشند.البته فکر کنم همان طور که در آیه ذکر شده به خدا رجوع کنید و نگفته به خدا و قرآن رجوع کنید وقتی گفته شده به پیامبر رجوع کنید منظور می تواند پیامبر و ولی امر باشد.

خوب هر کسی دارای این محاسن نیست همان طور که تمام مسلمین معصوم بودن ولی امر را قبول دارند و حتی حضرت علی (ع) را هم از ولی امر می دانند چه شیعه و چه سنی پس مشکل اینجا نیست!

صدرا;442397 نوشت:
همه ی اهل سنت به اینکه امام علی علیه السلام ازمصادیق اولی الامر بوده اند ایمان دارند

وطبق آیه 55 سوره مائده خوب تا اینجا هم عقیده هستیم و اختلافی نیست!

سوالی که من پرسیدم این بود که بقیه چه کسانی هستند؟وقتی شیعه می گوید فرزندان حضرت علی تا امام زمان (ع) ولی امرند اهل سنت اختلاف دارند که جناب صدرا زحمت کشیدند و طبقه بندی کردند.

صدرا;442397 نوشت:
در تفسیر نمونه در تفسیر این آیه ی شریفه می خوانیم:
در باره اينكه منظور از اولوا الامر چيست در ميان مفسران اسلام سخن بسيار است كه مى ‏توان آن را در چند جمله خلاصه كرد:

1- جمعى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از" اولوا الامر" زمامداران و حكام و مصادر در امورند، در هر زمان و در هر محيط، و هيچگونه استثنايى براى آن قائل نشده ‏اند و نتيجه آن اين است كه مسلمانان موظف باشند از هر حكومتى به هر شكل پيروى كنند، حتى اگر حكومت مغول باشد.

2- بعضى ديگر از مفسران مانند نويسنده تفسير المنار و تفسير فى ظلال القرآن و بعضى ديگر معتقدند كه منظور از اولوا الامر نمايندگان عموم طبقات، حكام و زمامداران و علما و صاحب منصبان در تمام شئون زندگى مردم هستند، اما نه بطور مطلق و بدون قيد و شرط بلكه اطاعت آنها مشروط به اين است كه بر خلاف احكام و مقررات اسلام نبوده باشد.

3- به عقيده بعضى ديگر منظور از" اولى الامر" زمامداران معنوى و فكرى يعنى علما و دانشمندانند، دانشمندانى كه عادل باشند و به محتويات كتاب و سنت آگاهى كامل داشته باشند.

4- بعضى از مفسران اهل تسنن معتقدند كه منظور از اين كلمه منحصرا خلفاى چهارگانه نخستينند، و غير آنها را شامل نمى ‏شود، و بنا بر اين در اعصار ديگر اولى الامر وجود خارجى نخواهد داشت.

5- بعضى ديگر از مفسران، اولوا الامر را به معنى صحابه و ياران پيامبر صلی الله علیه وآله مي دانند.

6- احتمال ديگرى كه در تفسير اولوا الامر گفته شده اين است كه منظور فرماندهان لشكر اسلامند.

7- همه مفسران شيعه در اين زمينه اتفاق نظر دارند كه منظور از" اولوا الامر"، امامان معصوم مى ‏باشند كه رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پيامبر صلی الله علیه وآله به آنها سپرده شده است، و غير آنها را شامل نمى‏ شود، و البته كسانى كه از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگيرند، با شروط معينى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر اينكه اولوا الامرند، بلكه به خاطر اينكه نمايندگان اولوا الامر مى ‏باشند



اگر درست فهمیدم برای کسانی که زحمت کشیدند و جواب سوال من را دادند صلوات بفرستید.:Nishkhand:

ammarshia;442522 نوشت:
خود امام مشرع که نيست.

سلام علیکم
جناب عمار چه خوب میشد این مساله را بهتر توضیح میدادید .فقط یه اشاره کوچولو کردید .
اینکه مشرع بودن یا نبودن امام چه ربطی به پاسخ داره؟ :Gig:

ammarshia;442522 نوشت:
براي همين وقتي در اين آيه مي‌فرمايد: در هر چيزي نزاع کرديد؛ يعني در هر امري که نزاع کرديد، چه امامت و چه غير آن

این پاسختون که شبهه رو تقویت کرد !!!

ammarshia;442522 نوشت:
هم چنین در سنت و در تشریع حکم نزد امام نمی روند

به چه سندی؟

ammarshia;442522 نوشت:
اطاعت خداوند استقلالی است و اطاعت پیامبر در طول اطاعت پیامبر است

این جملتون صحیح نیست؛ بهتر بود اینطور میگفتید:
اطاعت خداوند استقلالی است و اطاعت پیغمبر باالاتکاء است ... طولی بودن اطاعت پیغمبر در اطاعت خدا اصلا صحیح نیست و اشکالاتی دارد.

ammarshia;442522 نوشت:
اگر شما در يک چيزي نزاع کرديد، يعني در امر امامت نزاع کرديد به کجا مراجعه کنيد؛ يعني در اين که ابوبکر خليفه است يا علي به کجا بايد مراجعه کنيد؟

مصداق شی ء را چطور به امامت ربط دادید؟
توضیحاتتون خوب و عالیست اما تقریبا کلی گفتید و اگر با جزئیات بیشتر می گفتید برای همگان قابل هضم میشد .

صدرا;441529 نوشت:
ب) خداوند متعال در قرآن کریم بیان می فرماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مبیّن آیات قرآن است:«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛[1] و اين ذكر- ياد و پند قرآن- را به تو فروفرستاديم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنان فروفرستاده شده است روشن بيان كنى و تا شايد بينديشند.

سلام استاد صدرا

برداشت شخصی حقیر از این ایه این است
البته امکان دارد معنای فارسی بد نوشته شده باشد
ممنون می شوم از پاسخگویی

به نظر می رسد که دقت در ایه خود قران را مبین معرفی می کند نه پیامبر را

قسمت اول ایه می گوید

و اين ذكر- ياد و پند قرآن- را به تو فروفرستاديم

و سپس می گوید

تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنان فروفرستاده شده است روشن بيان كنى و تا شايد بينديشند.

یعنی برای انکه پیامبر انچه را برای مردم فروفرستاده شده روشن بیان کند
خداوند قران را فرو فرستاده

پس قران می شود مبین نه پیامبر

سادات خانم;440218 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید
برای اولین بار شروع به خواندن ترجمه قرآن نمودم و سوالاتی برایم پیش آمد خیلی سوال دارم و خوشحالم این انجمن را پیدا کردم متاسفانه علم بنده در مورد دین کافی نیست تا بحث دینی کنم فقط جوابم را میخواهم چون وقتی در اینترنت سرچ کردم متوجه شدم بعد پیامبر خاتم ، اسلام به چندین فرقه تبدیل که هر فرقه تفسیر و احکام خود را دارند اولین سوال من در مورد آیه زیر می باشد:

  • ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)
  • اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.
خوب در این آیه اطاعت 3 نفر واجب است اول و دوم خدا و پیامبر که شکی نیست سوم اولی الامر می باشد که نمی دانم کیست؟!

البته در آیه دیگری خدا اولی الامر را معرفی کرده

«اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»



«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛



همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.» (سوره مائده، آیه 55)



بنابر تحقیقاتم شیعه حضرت علی (ع) را ولی امر میداند
میخواستم ببینم در فرقه های دیگر هم همین عقیده وجود دارد یا خیر و اگر نیست ولی امر چه کسی را شامل میشود؟

سلام علیکم،
پاسخ کارشناسانه را استاد دادند، این هم یک پاسخ غیرکارشناسانه و عامیانه:

اگرچه با مجموع قرآن و فقط کتب خود اهل سنت روی‌هم‌رفته می‌توان عقیده‌ی شیعه را کامل اثبات کرد و اولی‌الأمر را به حضرت علی علیه‌السلام و فرزندان ایشان علیهم‌السلام نطبیق داد، اما آنطور که حقیر دیده‌ام لااقل عوام اهل سنت این اولی‌الأمر را به هر کسی که حاکم بر ایشان شود منطبق می‌کنند. ممکن است برای شما هم این سؤال مطرح شود که اگر قید «و هم راکعون» را در نظر بگیریم برای ما هم فقط اثبات ولایت حضرت امیر علیه‌السلام شده است و نه ۱۱ امام دیگر از فرزندان ایشان ولی در واقع اینطور نیست، چون در حدیثی معصوم به یکی از مؤمنین فرموده است که آن سائلی که حضرت انگشتری به او دادند جبرئیل بوده است که به صورت سائل مجسم شده بود و مشابه این اتفاق برای تمامی ما امامان هم رخ داده و می‌دهد. یعنی با خیال راحت همین دادن زکات در حال رکوع ویژگی تمامی ۱۲ امام علیهم‌السلام می‌شود. اما اهل سنت تمرکزشان بر این است که همیشه باید کسی ولی‌أمر باشد و از این بابت در کتب حدیثشان روایات گاه عجیبی هم دارند که برای حفظ وحدت امت اسلام هرگونه شورش علیه حاکمان امت حرام است اگرچه این حاکمان ظالم هم باشند! پس اگر می‌بینید که اهل سنت در مصر و لیبی و تونس و یمن و ... بر علیه حکام خود که ظالم بودند قیام کردند این خودش به صورت فطری نشان می‌دهد آن کلام امام علی علیه‌السلام را که حکومت با کفر باقی می‌ماند ولی با ظلم نه. و این خود یک اثبات فطری شیعه است و نفی فطری احادیث اهل سنت. این را به برادری از اهل سنت گفتم، فقط ناراحت شد و گفت شما سعی کنید از دین خودتان دفاع کنید و کاری به اعتقادات ما نداشته باشید، چون رفتارش در جهت وحدت شیعه و سنی بود چاره‌ای جز قبول نداشتم.

یک نکته: خداوند همیشه حجت را بر بندگان خود تمام می‌کند، این حجت چه معجزه باشد و چه عبرت و چه آزمایش‌های متفاوت، بالأخره اتمام حجت از طریق عقلی است که انجا می‌شود. اما باز جالب است که توجه شود که سنت خداوند در دنیا این است که همیشه راه توجیه برای کسانی که نمی‌خواهند تسلیم حق بشوند باز باشد، یعنی کسی که نخواهد حقیقتی را بپذیرد خداوند در این دنیا بدون شک برایش راه فراری باز خواهد کرد که اگر نمی‌کرد دیگر اختیار انسان چندان به زمین بازی کشیده نشده و به چالش کشیده نمی‌شد و این با فلسفه‌ی خلقت خداوند ازاین دنیا تناقض داشت. پس اینکه علمای اهل سنت با وجود مشخص بودن مطالب از کتابهایشان همگی شیعه نمی‌آورند قسمتی از این بابت است، قسمتی هم دلایل دیگر خود را دارند که در جای خودش قابل طرح و بحث است، اما عوام اهل سنت چشمشان به دهان علمایشان است و البته در قرآن هم آمده که یهود چنین کردند و گمراه شدند ... (اما شیعه حتی اگر چنین کند گمراه نخواهد شد --مضمون حدیث، دلیل: اختلاف در بین علمای شیعه و سایر علما)

یا علی

سلام عليكم خواهر باغ بهشت

باغ بهشت;506545 نوشت:
به چه سندی؟

بعضي از عقيده اهل سنت را مطرح كردند

باغ بهشت;506545 نوشت:
این پاسختون که شبهه رو تقویت کرد !!!

براي چه شما خواهرم فكر مي كنيد اين پاسخ اساس و بناي شبهه را تقويت مي كند؟

قران تخصيص نزده است و وقتي مي فرمايد هر كسي در هرچيزي اختلاف كرد يعني هر امر و موضوعي، حالا امامت باشد يا نبوت، ايا كسي نيست كه امور امامت برايش مشتبه شده باشد؟

باغ بهشت;506551 نوشت:
اطاعت خداوند استقلالی است و اطاعت پیغمبر باالاتکاء است

باالاتكاء يعني چه خواهرم؟

دوما اين جمله هم بسيار زيباست زيرا اطاعت از پيغمبر در طول خدا هست، يعني خود پيغمبر هم تابع خداوند مي باشد و استقلالي در مسئله تبعيت پذيري از ايشان نداريم و اين مسئله از قران هم ثابته ايه 3 و 4 سوره نجم و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي

دل ارام;506555 نوشت:

به نظر می رسد که دقت در ایه خود قران را مبین معرفی می کند نه پیامبر را
.....
پس قران می شود مبین نه پیامبر

با سلام و عرض ادب


«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ »؛[1] و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند.

در رابطه با این آیه ی شریفه عرض می شود:

الف) اگر قرآن مبین است ونه پیامبر صلی الله علیه وآله ؛ پس جایگاه آنحضرت چه تعریفی خواهد داشت؟

ب) مخاطب«لتبین» پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم می باشد و نه قرآن کریم؛ زیرا اگر بنابراین بود که قرآن مبین باشد، این فعل به شکل«لیبین» با ضمیر غائب می آمد نه با ضمیر مخاطب؛ علاوه براینکه(برفرض اگر لیبین می بود) چنین برداشتی با جمله بعدی آن نیز همخوانی عرفی نخواهد داشت«لیبین مانزل الیهم»یعنی ما نزل الیهم، مبین خود باشد.

ج) بیست آیه بعد از این آیه ی شریفه، آیه ی دیگری نظیر آن است:

«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون»؛[2]ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند.

بنابراین اگر تبیین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نباشد؛ مردم در برداشت معارف و حقائق قرآنی در اختلاف خواهند بود؛ زیرا جزئیات بسیاری از مسائل و معارف در قرآن نیامده است؛ لذا نیازمند به مبیّنی معصوم در کنار خویش است،و از این باب است که شیعه معتقد به وجود معصومی بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله تا قیامت است.

موفق باشید.


[/HR]
[1] . النحل/44.

[2] .النحل/64.

صدرا;506668 نوشت:
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون»؛[2]ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند.

سلام و عرض ادب

بزرگوار یک بار دیگه به این ایه ای که اورده اید دقت کنید

بین قران و انچه مردم در ان اختلاف دارند تفاوت است
یعنی چیزهایی از قبل بین مردم در اختلاف بوده

و خداوند قران را نازل کرده تا ان اختلافات از بین برود

دقیقا در ایه اولی اشاره به این مطلب دارد :

صدرا;506668 نوشت:
ا آنچه به سوى مردم نازل شده است

یعنی مردم از قبل در انچه به سویشان نازل شده اختلاف دارند

و حال خداوند قران را نازل کرده برای اینکه ان اختلافات از بین برود

هر دو ایه دقیقا همین مفهوم را می رساند

یعنی قران را خداوند نازل کرده برای اینکه پیامبر با بیان ان اختلافات قبلی را از بین ببرد

پس ان چیزی که اختلافات را از بین می برد قران است که توسط پیامبر فقط بیان می شود

پس نقش پیامبر فقط بیان کننده قران است

نگفته تا قران را برای مردم تفسیر کنی یا توضیح دهی
فقط گفته بیان کنی
به نظر حقیر بیان کردن چیزی یعنی گفتن ان یا خواندن ان

البته اگرتبین در عربی معنای دیگری دارد ممنون می شوم ان را بیاورید تا
معنای کامل ان مشخص شود

موفق باشید

دل ارام;506708 نوشت:

پس نقش پیامبر فقط بیان کننده قران است

نگفته تا قران را برای مردم تفسیر کنی یا توضیح دهی
فقط گفته بیان کنی
به نظر حقیر بیان کردن چیزی یعنی گفتن ان یا خواندن ان

البته اگرتبین در عربی معنای دیگری دارد ممنون می شوم ان را بیاورید تا
معنای کامل ان مشخص شود

موفق باشید

با سلام و عرض ادب

1)معنای تبیین و قراءت و خواندن در لغت متفاوت می باشد. کسی که تنها خواننده مطلبی باشد(چه مضمون و محتوای کلام را بداند و چه نداند) خواننده و قراءت کننده آن کلام می باشد. اما در تبیین، معنا و مفهومی که در پس ابهام است آشکار می گردد. معنای این دو لفظ(تبیین و قراءت) در لغت بدین صورت است:

الف) تبيين از باب «تفعيل» است که معنای لازم آن به معنای روشن و جدا شدن پس از پيچيدگى می باشد، و معنای متعدی آن بمعنى روشن و جدا ساختن است كه پس از ابهام امری صورت می پذیرد. که مجموعا پانصد و بيست و سه بار با مشتقاتش در هفتاد و يك سوره طى چهار صد و چهل و پنج آيه در قرآن کریم آمده است.[1]

ب) [قرأ] الكتابَ: نامه يا كتاب و نوشته را خواند و يا مطالعه كرد.

2) آنچه مورد توجه جنابعالی در معنای آیه واقع نشد، مخاطب بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در دو آیه ی مذکور است که در هر دو آیه بیان گردیده که تبیین(تفسیر و بیان آشکار) از سوی آن حضرت صورت می پذیرد. البته این امر بدان معنا نیز نخواهد بود که کتاب خدا کتابی سراسرمجمل بوده باشد که توسط آنحضرت از اجمال خارج گردد؛ بلکه بدین معنا است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله(که خود به حقایق و ژرفای معارف الهیه دست یافته و حقائق قرآن یکجا براو تجلی یافته و به تدریج نیز بر او نازل گردیده)؛ آیات کریمه را بر مردم قراءت نماید و علاوه بر قرائت آن، حقائق و معارف توحیدی را به میزان ظرفیت وجودی اصحاب خویش تبیین فرموده و همچنین اصول کلی شریعت را که در قرآن به شکل کلی آمده برای عموم مردم تشریع فرمایند.

بنابراین شان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله تنها قرائت کردن و خواندن قرآن نبوده؛ بلکه کتاب خدا دریای معارف است که در آن آیات محکم و متشابه و عام و خاص و مطلق و مقید و ...بوده است و برآن حضرت که احاطه ی علمی بر این کتاب داشته لازم بوده که معارف دین را در دو بعد اعتقادات و فروع بیان و تشریع فرمایند.

موفق باشید.


[/HR]
[1] . تفسیر روشن، ج2،ص124؛ تفسیر انوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج8،ص354.

kheymegahabalfazl;506572 نوشت:
باالاتكاء يعني چه خواهرم؟

دوما اين جمله هم بسيار زيباست زيرا اطاعت از پيغمبر در طول خدا هست، يعني خود پيغمبر هم تابع خداوند مي باشد و استقلالي در مسئله تبعيت پذيري از ايشان نداريم و اين مسئله از قران هم ثابته ايه 3 و 4 سوره نجم و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي


سلام علیکم
بالاتکاء یعنی اینکه استقلالی نیست و موهبتی است .
اگه مطاعیت پیغمبر در طول مطاعیت خدا باشه که نمیشه؛خدا مطاعیتش بالذات است و اگر ما مطاعیت پیغمبر را در طول مطاعیت خدا بگیریم برای پیغمبر هم میشه بالذات که صحیح نیست و جز خداوند هیچ موجودی مطاعیت بالذات نداره .
پس ما باید اینگونه مطاعیت را در نظر بگیرم،شبیه یک مثلث که در راس مثلث خداست و در پایین رسول و اولی الامر هستند .

خدا

رسول.............اولی الامر

باغ بهشت;506965 نوشت:
اگه مطاعیت پیغمبر در طول مطاعیت خدا باشه که نمیشه؛خدا مطاعیتش بالذات است و اگر ما مطاعیت پیغمبر را در طول مطاعیت خدا بگیریم برای پیغمبر هم میشه بالذات که صحیح نیست و جز خداوند هیچ موجودی مطاعیت بالذات نداره .

سلام
با تشكر
خواهرم گرامي
وقتي ما مي گويم اطاعت از رسول خدا در طول اطاعت از خدا هست يعني استقلالي و ذاتي نيست بلكه مقامي هست كه خداوند بر ايشان نصب كرده است

اگه برای پیغمبر طولی باشه،برای اولی الامر هم طولی میشه .
میدونید طولی بودن مطاعیت خدا و رسول و اولی الامر با یکدیگر چه اشکالی به وجود میاره؟

خدای متعال رسول رو نصب کرده،اگه مطاعیت طولی باشه خدای متعال اگه اراده کنه میتونه رسول رو عزل کنه .
آیا رسول و اولی الامر هم میتونن باعث نصب و عزل یکدیگر شوند؟

اگه مطاعیت رسول و اولی الامر رو طولی بگیریم پاسخ این میشه که بله میتونن و این کاملا اشتباهه چون نصب و عزل کار خداست .

اتفاقا اطاعت از اولي امر هم در طول اطاعت خداست زيرا با واو عطف به رسول خدا متصل شده است خواهرم

جعل و نصب مقام نبوت و امامت در دست خداست كما كه نمي توانيم براي خدا تكليف تعيين كنيم چه كسي را براي چه نصب كرده و چه كسي را براي ه عزل كرده، مضاف بر اينكه اگر موهبت و رحمت الهي هم به كسي تعلق بگيرد احتمال خلع ان موهبت نيز وجود دارد به خاطر اينكه كفران نعمت كرده اند

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ﴿7﴾

و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت‏خواهد بود (7)

باغ بهشت;507056 نوشت:
آیا رسول و اولی الامر هم میتونن باعث نصب و عزل یکدیگر شوند؟

همان طور كه گفتيم مقام نبودت و امامت در دست خدا هست لذا امري كه عند الله باشد غير الله نمي تواند انرا خلع يا نصب نمايد

اين اراده تكويني هست و در اراده تكويني افعال خارجي در ان تاثير گذار نيستند و همان مي شود كه خدا مي خواهد

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿82﴾
چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏گويد باش پس [بى‏درنگ] موجود مى‏شود
(82)


باغ بهشت;507056 نوشت:
اگه مطاعیت رسول و اولی الامر رو طولی بگیریم پاسخ این میشه که بله میتونن

ببخشيد اين تعريف را از كجا اورده ايد؟

طولي يعني در راستاي اطاعت الهي و نه استقلالي، يعني اينكه خود رسول خدا هم تابع خداست و اطاعت طولي يعني ايشان خودشان تابع كسه ديگري هستند وما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي

مطاعیت خدا در آیه شریفه 59 نساء نه طولی است و نه عرضی ....
اما مطاعیت اولی الامر با رسول در عرض یکدیگر قرار دارند .

kheymegahabalfazl;507063 نوشت:
طولي يعني در راستاي اطاعت الهي و نه استقلالي، يعني اينكه خود رسول خدا هم تابع خداست و اطاعت طولي يعني ايشان خودشان تابع كسه ديگري هستند وما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي

شما این تعریف را از کجا آوردید؟آیا قبول ندارید که اگر مطاعیت خدا با رسول و اولی الامر طولی باشد و بنابر استناد به دلیل شما (واو عطف) رسول هم میتواند مستقلا (نه بالاتکاء) عزل و نصب کند؟
گفته شما(طولی بودن مطاعیت خدا با رسول) این معنا را میرساند که رسول هم مانند خدا میتواند عزل و نصب کند در حالیکه رسول چنین اختیاری ندارد و نصب و عزل از شئون الهی است و رسول تنها ابلاغ کننده است .

باغ بهشت;507077 نوشت:
مطاعیت خدا در آیه شریفه 59 نساء نه طولی است و نه عرضی ....
اما مطاعیت اولی الامر با رسول در عرض یکدیگر قرار دارند .

خواهرم اطاعت از پيغمبر و اولي امر يكي هستند چون اولا استقلالي نيستند دوم اينكه جعل و نصب انها به واسطه خداوند هست سوم ادامه دهنده نبوت اولي امر مي باشد لذا نبايد هم متفاوت باشند

باغ بهشت;507077 نوشت:
شما این تعریف را از کجا آوردید؟

ايه قرانم برايتان خواندم 3 و 4 سوره نجم

باغ بهشت;507077 نوشت:
آیا قبول ندارید که اگر مطاعیت خدا با رسول و اولی الامر طولی باشد و بنابر استناد به دلیل شما (واو عطف) رسول هم میتواند مستقلا (نه بالاتکاء) عزل و نصب کند؟

خواهر گرامي، اطاعت از اولي امر با واو عطف به پيغمبر متصل شده است و نه به خدا، و خداوند براي اطاعت خودش و انها جداگانه تخصيص زده است

باغ بهشت;507077 نوشت:
این معنا را میرساند

اين معنا را شما اينگونه تعبير كرده ايد وگرنه كي من عقيد به سخن ذيل داشته ام؟

باغ بهشت;507077 نوشت:
رسول هم مانند خدا میتواند عزل و نصب کند در حالیکه رسول چنین اختیاری ندارد و نصب و عزل از شئون الهی است و رسول تنها ابلاغ کننده است .

بنده براي شما ايه 82 سوره يس را اوردم و گفتم نصب امامت و نبوت امري تكويني هست و در امور تكويني افعال خارجي عبس و باطل و تنها قيد و بند خواسته هاي الهي قابل اعمال مي باشد

kheymegahabalfazl;507092 نوشت:
اين معنا را شما اينگونه تعبير كرده ايد وگرنه كي من عقيد به سخن ذيل داشته ام

بنده نگفتم سخن شماست؛گفتم با احتساب طولی بودن مطاعیت رسول با خدا اینگونه میشود .

kheymegahabalfazl;507092 نوشت:
اطاعت از اولي امر با واو عطف به پيغمبر متصل شده است و نه به خدا، و خداوند براي اطاعت خودش و انها جداگانه تخصيص زده است

احسنت!!! تمام سخن منم همینه دیگه ؛پس شما چگونه مطاعیت رسول را با خدا در طول هم قرار می دهید؟

با سلام و عرض ادب

مشکل از تفاوت دیدگاه در تعریف ارتباط طولی و ارتباط عرضی است.
اطاعت طولی به این معنا است که اطاعت از رسول در راستای اطاعت از خدا است.
و در مورد اطاعت عرضی ، مثلا اگر بگوییم اطاعت رسول و اولی الامر در عرض یکدیگرند یعنی اطاعت از اولی الامر بر خلاف اطاعت از رسول است نعوذ بلله

در سایت اندیشه قم و اسلام کوئست و حوزه (لینک های زیر آمده اطاعت از رسول در طول اطاعت از خداوند میباشد.

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=5096&urlId=462

http://www.islamquest.org/fa/archive/question/id22128

http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/64030

صدرا;506668 نوشت:
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون»؛[2]ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند.

سلام و عرض ادب

اگر معنای تبیین را همانطور که شما فرمودید بگیریم

بار دیگر در ایه دقت می کنیم

خداوند می فرماید قران را بر تو نازل کردیم

تا انچه را بر ان اختلاف دارند برای انان تبیین کنی

به قسمت قرمز رنگ دقت فرمایید پیامبر مبین چه چیزی معرفی شده در این ایه :
مبین انچه را بر ان اختلاف دارند
نه مبین قران

پس این ایه معروف که از ان بعنوان مبین بودن پیامبر بر قران استفاده می شود

برداشتی نادرست از ایه است

و طبق این ایه
قران نازل شده تا پیامبر بر انچه که انان اختلاف دارند مبین باشد

موفق باشید

باغ بهشت;506545 نوشت:
اینکه مشرع بودن یا نبودن امام چه ربطی به پاسخ داره؟

یعنی هر جه می گوید از سنت و قران است از خودش حکم نمی دهد
باغ بهشت;506545 نوشت:
این پاسختون که شبهه رو تقویت کرد !!!

این شبهه از دید شیعه راحت اثبات شدنی است شی خود امامت هم است بله تا وقتی که پیامبر بود صحابه به حضرت محمد ص متوسل می شدند !!

باغ بهشت;506545 نوشت:
به چه سندی؟

خیلی ساده است امام از خودش حکم نمی کند از قران و از سنت است !!!
باغ بهشت;506551 نوشت:
این جملتون صحیح نیست؛ بهتر بود اینطور میگفتید:

چشم همان بالاتکا !!!
ولی اطاعت حضرت محمد همان اطاعت حضرت حق است اگر نباشد قضایا به هم می خورد یعنی خدا یک چیری بگوید و پیامبر یک چیز دیگر نمی شود

باغ بهشت;506551 نوشت:
مصداق شی ء را چطور به امامت ربط دادید؟

شی در عربی و فارسی بسیار پر تفاوت است معنی هر چیزی علم بان تعلق بگیرد و از ان خبر داده می شود
قاموس قران باب شین
در قاموس امروزی امده است ::
چيزي , يک چيزي , تا اندازه اي , قدري , چيز , شي ء , کار , اسباب , دارايي , اشياء , جامه , لباس , موجود

علامه طباطبایی ره ::
وجه تكرار كلمه (اطيعوا) در آيه شريفه
حال كه به اين معنا توجه كرديد مي توانيد به خوبي بفهميد كه اطاعت رسول معنايي ، و اطاعت خداي سبحان معنايي ديگر دارد هر چند كه اطاعت از رسول خدا (صلي اللّه عليه و آله )، در حقيقت اطاعت از خدا نيز هست ، چون تشريع كننده تنها خدا است ، زيرا او است كه اطاعتش واجب است ، همچنان كه در آيه : (و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن اللّه )، وجوب اطاعت رسول را هم منوط به اذن خدا دانسته ، پس بر مردم واجب است كه رسول را در دو ناحيه اطاعت كنند، يكي ناحيه احكامي كه به وسيله وحي بيان مي كند، و ديگر احكامي كه خودش به عنوان نظريه و راي صادر مي نما
يد. .....
از اين جا روشن مي شود كه اين اولي الامر - حال هر كساني كه بايد باشند - حق ندارند حكمي جديد غير حكم خدا و رسول را وضع كنند،
ما هم می گیم معصومین از خودشان هیچ چیزی نمی گویند
المیزان ج4 ذیل ایه مورد بحث
و اما كلمه (شي ء)، اين كلمه هر چند عموميت دارد همه احكام و دستورات خدا و رسول و اولي الامر را شامل مي شود، هر چه مي خواهد باشد و ليكن جمله بعد كه مي فرمايد: (پس آن را به خدا و رسول برگردانيد)، به ما مي فهماند كه مراد از كلمه شي ء مورد تنازع ، چيزي كه اولي الامر درباره آن استقلال ندارد و نمي تواند در آن به راءي خود استبداد كند،
تفسیر المیزان ج4 ذیل ایه مورد بحث

عزیزان امامت از جانب الله است

سلام
خب یه سوال دیگه:
چرا مصادیق اولی الامر در ایه با نام ذکر نشده؟:Gig:

موضوع قفل شده است