جمع بندی وقایع ساعات اولیه دفن

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وقایع ساعات اولیه دفن

ببخشید من با خوندن مطالب سایت کلی سوال واسم پیش اومد ولی همه تاپیکا بسته بود مجبور شدم یه تاپیک جدید باز کنم
انسان وقتی میمیره همون لحظه متوجه میشه که مرده یا وقتی دفن میشه و تلقین میشه متوجه میشه؟
حضور بازماندگان کنار قبر تا اذان مغرب میتونه کمکی به میت کنه و براش مفید باشه؟
بوی عطری که بعد از دفن به مشام میرسه از محل قبر دلیلش بر خوبی متوفی هست؟
چه جوری میشه متوجه شد که متوفی الان اون دنیا به چی نیاز داره؟ ایا جاش خوبه یا داره عذاب میشه؟
دلیل اینکه کفن به این صورت هست و همچنین بدن رو به این صورت در خاک میزارن و روش اول سنگ میزارن و بعد خاک میریزن چیه؟
هر بار بریم سر خاک اموات اونا متوجه حضور ما میشن؟ حرفامونو متوجه میشن؟ فقط سر خاکشون یا اینکه هر زمانی باشه باهاشون حرف بزنیم اونا میفهمن
من یه عالمه سوال دارم خواهش میکنم به سوالام جواب بدین
همه سوالامو ننوشتم که دیگه خیلی زیاد نشه و از حوصله کارشناسان محترم خارج باشه

با نام الله



کارشناس بحث: استاد صادق

مه ناز;440196 نوشت:
ببخشید من با خوندن مطالب سایت کلی سوال واسم پیش اومد ولی همه تاپیکا بسته بود مجبور شدم یه تاپیک جدید باز کنم
انسان وقتی میمیره همون لحظه متوجه میشه که مرده یا وقتی دفن میشه و تلقین میشه متوجه میشه؟
حضور بازماندگان کنار قبر تا اذان مغرب میتونه کمکی به میت کنه و براش مفید باشه؟
بوی عطری که بعد از دفن به مشام میرسه از محل قبر دلیلش بر خوبی متوفی هست؟
چه جوری میشه متوجه شد که متوفی الان اون دنیا به چی نیاز داره؟ ایا جاش خوبه یا داره عذاب میشه؟
دلیل اینکه کفن به این صورت هست و همچنین بدن رو به این صورت در خاک میزارن و روش اول سنگ میزارن و بعد خاک میریزن چیه؟
هر بار بریم سر خاک اموات اونا متوجه حضور ما میشن؟ حرفامونو متوجه میشن؟ فقط سر خاکشون یا اینکه هر زمانی باشه باهاشون حرف بزنیم اونا میفهمن
من یه عالمه سوال دارم خواهش میکنم به سوالام جواب بدین
همه سوالامو ننوشتم که دیگه خیلی زیاد نشه و از حوصله کارشناسان محترم خارج باشه

پاسخ :
باسلام وتقدیر از شما . پاسخ در چند محور بیان می شود :
1_ انسان بعد از مرگ پرده ها از روی چشم او کنار می رود وناظر همه است ومینبید ومی شنود البته با روح خود ونه با اعضای بدنی
2_بردعا وقران خواندن همواره بر سر قبر میت توصیه شده ومفید وموثر است .
3_در خصوص آنچه در پرسش آمده اظهار نظر کار دشوار است،‌به خصوص آن که نقل قول از افرادی است که عزیزان خود را از دست داده و به دلیل شرایط روحی ممکن است تصوراتی گوناگون برای تسلی خاطر خود داشته باشند و یا برای دیگران نقل نمایند. این گونه موارد خصوصی را اطلاعی نداریم، ولی بر اساس یک اصل کلی در روایات این مسئله مطرح شده است که پیامبر و ائمه(ع) به هنگام احتضار بر بالین محتضر مؤمن حضور پیدا می‌کنند، امام صادق فرمود:
«چون قبض روح مؤمن می‌رسد، رسول خدا و اهل بیت یعنی حضرت امیر مؤمنان، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و حسین و سایر ائمه علیهم السلام، نزد او حضور می‌یابند، نیز جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل همراه آنها می‌آیند، در این هنگام امیر مؤمنان به پیامبر می‌گوید: این فرد مؤمن از کسانی بوده است که محبت و ولایت ما را داشت .از این رو ما نیز او را دوست می‌داریم.
رسول خدا(ص) به جبرئیل می‌فرماید: این مؤمن از کسانی است که علی و ذرّیه او را دوست دارد .من هم او را دوست دارم. جبرئیل عین همین سخن را به میکائیل و اسرافیل می‌گوید، سپس همگی به عزرائیل می‌گویند: این از کسانی است که دوست دارد محمد و آل او را و دارای ولایت علی و ذرّیه اوست، بنابر این به او رفق و مدرا دار، ملک الموت (عزرائیل) در پاسخ می‌گوید: سوگند به خدایی که شما را برگزیده و در مقام و منزلت عالی گرامی داشت، و محمد را از میان همه خلایق به نبوت انتخاب فرمود و به رسالت اختصاص داد، نسبت به او مهربان‌تر از یک پدر مهربانم . شفقت من دربارة او افزون تر از شفقت یک برادر شفیق است. در این حال عزرائیل در مقابل محتضر قرار می‌گیرد و به او می‌گوید: آیا از عهده بیرون آمدی و گردن خود را از بار عهده خارج کردی و کلید آزادی را گرفتی ؟ آیا از عهده امانت بیرون آمدی و آنچه به گروگان در برابر این امانی سپرده بودی باز گرفتی؟
محتضر می‌گوید: بلی به دلیل محبت پیامبر و اهل بیت و ولایت آن ها آن را دریافت کردم. به او گفته می‌شود که چشمان خود را باز کن و نگاه نما، محتضر چشم باز می‌کند می‌بیند که پیامبر و اهل بیت(ع) بر بالین او حاضرند».(1)
این که در هنگام دفن چنین فیضی نصیب مؤمن می‌شود ؟ در روایات چیزی نیامده یا دست کم نیافتیم، اگر چه در هنگام آمدن نکیر و منکر نزد میت، روایاتی از حضور ائمه نزد میت وارد شده است.
در هر صورت آنچه بر اساس آموزه‌های دینی و مذهبی برای مؤمن امیدبخش و شیرین است، الطاف الهی به برکت ولایت پیامبر و اهل بیت است. امید است خداوند در همه مراحل این فیض را نصیب همه مؤمنان بفرماید.
عنایات الهی که بر اساس روایت یاد شده با حضور حضرات معصومین(ع) در آن لحظات نصیب محتضر می‌شود، اختصاص به وی دارد، و بستگان زنده او از دیدن یا بوییدن نصیبی از آن حقایق نخواهد داشت، مگر کسانی که جزو اولیای الهی و دارای چشم برزخی هستند که درباره آن ها نمی‌توان چیزی گفت.
4_ اطلاع از وضع اموات در آن عالم دشوار است وغیر از ائمه وعارفان حقیقی نمی توانند از این مسله خبر دار شوند
5_دلیل مسه روایات است در آموزه های دینی چنین دستور داده شده .
6_جزئیات این گونه مسایل به طور صد در صدی برای کسی روشن نیست ، ولی از روایات به دست می‌آید اموات از حضور بر سر قبرشان و دعا و قرائت خشنود و شادمان می‌گردند و روح آن ها از این امور آگاه می‌گردد. به امام صادق (ع) عرض شد:
الموتی تزورهم؟ قال: نعم، قلت: فیعلمون بنا اذا اتیناهم؟ قال: ای والله انهم لیعلمون بکم و یفرحون بکم و یستانسون الیکم؛ (2) آیا به سراغ مرده‌ها می‌ روید؟ حضرت فرمود: بلی، گفتم: آیا آنان از رفتن ما
مطلع می‌شوند؟ فرمود: بلی قسم به خدای متعال آن ها رفتن شما را می‌دانند. با حضور شما مسرور می‌شوند .با شما انس می‌گیرند .

پی‌نوشت‌:
1. بحار الانوار (نسخه آخوندی)، ج 6، ص 162 ـ 163.
2. وسایل الشیعه، ج 2، ص 878.

سلام ممنون از شما

صادق;441187 نوشت:
در این حال عزرائیل در مقابل محتضر قرار می‌گیرد و به او می‌گوید: آیا از عهده بیرون آمدی و گردن خود را از بار عهده خارج کردی و کلید آزادی را گرفتی ؟ آیا از عهده امانت بیرون آمدی و آنچه به گروگان در برابر این امانی سپرده بودی باز گرفتی؟

من متوجه معنای این قسمت نشدم

صادق;441187 نوشت:
5_دلیل مسه روایات است در آموزه های دینی چنین دستور داده شده .

احکام دینی بر پایه مسائل عقلی و منطقی هستن درسته؟ میخوام بدونم دلیل علمی داره که بدن رو به این صورت در قبر میزارن؟

بهترین خیرات برای اموات چی میتونه باشه؟

اگر در مورد مرده حرف بزنیم این هم غیبت محسوب میشه؟

محبت به یتیمان شخص متوفی باعث اسودگی خیالش میشه؟

اگر به وصیت متوفی عمل نشه باعث رنجشش میشه؟

افراد قبل از مرگ از اینکه زمان رفتنشون برسه با خبر میشن؟

مه ناز;441287 نوشت:
سلام ممنون از شما
من متوجه معنای این قسمت نشدم
پاسخ مجدد ::Hedye:
باسلام . وتقدیر از این که با تلاش در پی درک آموزه های دینی هستید .:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
بر اساس آموزه های دینی انسان در زندگی دنیا یی در واقع یک سلسله امانت های را بر عهد دارد که از جمله آنها تکالیف شرعی وادای امانت عمر وتسلیم جان . و علاقه به دیدار محبوب است ودریافت پاداش در برابر اعمال نیک وبندگی شایسته ومانند آن است . این گفته ممکن است ناظر به حقایق باشد .

احکام دینی بر پایه مسائل عقلی و منطقی هستن درسته؟ میخوام بدونم دلیل علمی داره که بدن رو به این صورت در قبر میزارن؟
بهترین خیرات برای اموات چی میتونه باشه؟
اگر در مورد مرده حرف بزنیم این هم غیبت محسوب میشه؟
محبت به یتیمان شخص متوفی باعث اسودگی خیالش میشه؟
اگر به وصیت متوفی عمل نشه باعث رنجشش میشه؟


پاسخ مجدد :
بدلیل تعدد فراز های پرسش جواب در چند محور ارایه می شود :
1_ دلیل علمی هر چیز ی از سنخ خودش است در این باب دلیل علمی آن همان علم دین و گفته پیشوایان دین است که عالمان به اسرار این گونه حقایق است و علمای دین بر اساس روایات گفته اند :
هنگام دفن باید میت را در قبر به پهلوی راست بخوابانند به طور که رو به قبله باشد،(1) در این حالت سر او به سمت راست قبله و پاهای او در سمت چپ قبله قرار خواهد گرفت، اگر سر او سمت چپ قبله باشد و پاهای او سمت راست، در این صورت بر پهلوی چپ خوابانیده می شود، نه بر پهلوی راست. یکی از حکمتهای مسله این این است که انسان در آن حال باید به حانه خدا وند باشد و به امید او برای ابد در آن بیآرامد .

2_یک قاعده کلی که از قرآن محید و روایات به دست می آید، این است که خداوند زحمت و تلاش خیر هیچ مؤمنی را بی اجر نمی گذارد: «ان الله لا یضیع اجر المحسنین». (2) از روایات استفاده می شود که فردی که برای اموات هدیه می فرستد، خود نیز مأجور است و به او هم پاداش داده می شود و گاهی ثواب این فرد، از ثوابی که به میت می رسد، بیش تر است.
انجام هر کار خیری و هدیه کردن آن به روح اموات، عملی است پسندیده و دارای ثواب؛ به ویژه خواندن قرآن و معنای آن که از بهترین کارها است. بهترین کمک به ایشان، این است که اگر حق واجبی مانند نماز و روزه و حج و حق الناس و... بر ذمه او است، آن را از طرف او ادا نمایید و سپس انجام امور مستحب و خیرات و مبرات برای او بسیار مفید و نافع است.
در هر صورت، لازم است که نمازهاي فوت شده ميت را قضا نمايند. قضاي نماز و روزه ميت، به جهت بدهکاري هاي او است؛ يعني او تکليفي داشته و نتوانسته ادا کند. حال بايد قضاي آن را انجام داد تا گرفتاري ميت از بين برود يا کم تر شود.
هر كار خيرى انجام دهيد و ثوابش را به روح ميت هديه بكنيد، براى او مفيد است؛ چه ذكر و قرآن و نماز مستحبى و طلب مغفرت باشد، و چه صدقه و... .
در این جا به ذکر یک روایت بسنده می کنیم:
عمر بن يزيد گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: آيا به جاى ميّت يا براى ميّت مي توان نماز خواند؟ آن حضرت فرمود: آرى، تا جايى كه بسا آن مرده در تنگى و سختى باشد و خداوند آن فشار و تنگى را بر او گشاده سازد. سپس فرشتگان به نزد او روند يا آن نماز را برايش برند و به او گويند: اين تنگى و فشار که از تو تخفيف داده شد، به سبب نمازى است كه فلان برادر مؤمنت به جاى تو يا به نيابت از جانب تو به جا آورد. عمر گويد: به آن حضرت عرض كردم: آيا مي توانم دو نفر ميّت را در دو ركعت نمازى كه مي خوانم، شريك گردانم؟ فرمود: آرى، مي توانى. پس آن حضرت افزود: همانا مرده خوشحال مى‏شود به سبب ترحّم و استغفار كه جهت او مي كنند؛ آن چنان كه شخص زنده با هديه‏اى كه به او تقديم مى‏شود، شادمان مي گردد. جايز است كه شخص حج خود يا عمره‏اش يا بعضى از نمازش يا قسمتى از طوافش را براى پاره‏اى يا يكى از اهل خود كه مرده است، قرار دهد و او از آن بهره‏مند مى‏شود تا آن كه بسا باشد كه آن مرده مورد غضب الهى واقع شده باشد و بخشيده شود و يا اين كه در تنگى و فشار قبر باشد و به جهت اين عبادات، بر او گشاده گردد و به میت نيز سبب اين فرج را اعلام كنند و هر گاه شخص اين عبادات را براى دشمن اهل بيت انجام دهد، در عذاب او تخفيف داده مى‏شود و نيز خيرات‏ و احسان و ثواب صله رحم و حجّ را براى مردگان و زندگان هر دو مي توان قرار داد؛ (3)

3_ قرآن کریم در سوره حجرات می‌فرماید: "و لا یغتب بعضکم بعضباً أیُِحبّ احدکم اَن یأکل لم اخیه میتاً فکرهتموه (4)؛ نباید برخی از شما دیگری را غیبت کند، آیا دوست دارد یکی از شما گوشت برادر خود را بخورد ،در حالی که مرده باشد؟! مسلّماً آن را بد می دارید.".
در خصوص این آیه شریفه دو احتمال وجود دارد:
الف_- در مقام کیفیت عذاب آخرتی غیبت کننده باشد، به این ترتیب که غیبت، در آخرت به صورت خوردن گوشت مرده غیبت شده مجسم می شود، یعنی تجسم عمل غیبت در جهان آخرت، به صورت خوردن گوشت آنان مرده و گندیده است. شاهد احتمال روایت شریفی است که از پیغمبر(ص) نقل شده :
در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار می خوردند ، از جبرئیل پرسیدم :این ها چه کسانی هستند؟ گفت: کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را می‌خورند . یعنی غیبت مردم را می‌کردند.
ب_- قرآن کریم برای بیان زشتی فوق العاده غیبت و عظیم بودن گناه، این تشبیه را کرده، چون آبروی برادر مسلمان همچون گوشت تن او است . ریختن آبرو به وسیله غیبت و افشای اسرار پنهانی همچون خوردن گوشت تن او است، تعبیر به مرده به خاطر آن است که غیبت در غیاب افراد صورت می‌گیرد که همچون مردگان قادر بر دفاع از خویش نیستند.غیبت ناجوانمردانه ترین ستمی است که ممکن است انسان درباره برادر خود روا دارد .(5) این مثال قرآن کریم شاهدی بر زشتی عمل غیبت و زمینه ترک این صفت زشت می‌باشد.

4_ رسول خدا فرمود : ما مِن مُؤمِنٍ وَلا مُؤمِنَةٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلى رَسِ يَتيمٍ تَرَحُّما لَهُ إِلاّ كَتَبَ اللّه لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ مَرَّت يَدُهُ عَلَيها حَسَنَةً(6) هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه هر تار مويى كه بر آن دست كشيده است ثوابى برايش بنويسد.
یتیم نوازی و خدمت به ايتام که همواره مورد تأكيد و توجه خداوند متعال و ائمه معصومين بوده است، عهدي است كه با خداوند متعال بسته مي‌شود و معاهدان آن راستگويان و پرهيزكارانند. بر این اساس، از این که چنین تصمیم خداپسندانه ای گرفته اید شما را تحسین می کنیم و از خداوند متعال خواهانیم توفیق شما را در این مهم بیش از پیش بفرماید.

5- اگر در زمان وصیت قبول نکند ،چیزی بر او واجب نیست.
اگر وصیت را قبول کرده باشد ،چون در امور اموال میت نیست و دادن قول برای میت است که قول می دهد هر هفته سر مزار او برود، عمل به آن واجب نیست، ولی بهتر است به مقدار توان به آن عمل شود . (7)

پی نوشت:
1. آیت الله مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسأله 576.
2.. توبه (9)، آیه 120.
3. بحر الانوار . ج 27 ص 231
4 . حجرات (49)، آیه 12.
5. همان
6. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج ج 74، ص 60.
7. آیت الله بهجت، استفتاءات، ج4، سؤال 5991.

مه ناز;441404 نوشت:
افراد قبل از مرگ از اینکه زمان رفتنشون برسه با خبر میشن؟

پاسخ :
و تقدیر تلاش از شما

هیچ کس از زمان قطعی مرگ خویش و یا ديگران آگاه نیست، حتی اهل بیت و معصومین هم به دلیل ارتباط با عالم غیب و برخورداری از آن از نحوه شهادت و چگونگی این امر اطلاع داشتند ، در عین حال می دانستند که در هر آن ممکن است در قضای الهی تغییری رخ داده ، شرایط و کیفیت این امر تغییر یابد و به اصطلاح «بداء» حاصل گردد .
. تنها خداوند است که از امور غیبی از جمله مرگ افراد به نحو مطلق آگاه است . هر نوع تغییرات و تبدیل های قطعی در مورد حوادث آینده را می داند .
از طرف دیگر خداوند برخی از اولیای خود را از پاره ای از اخبار غیبی آگاه می سازد:
"عَلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ؛
داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده" (1) بدین وسیله خداوند زمینه بهره مندی آنان از بخشی از علوم غیبی را فراهم می نماید. به دلیل فوائدی که بر این امر مترتب است و به دلیل آن که این امر باعث سوء استفاده و نوعی تبعیض نخواهد شد ؛ زیرا این افراد چه بدانند کی و کجا از دنیا خواهند رفت و چه ندانند ، در مراتب بندگی و عبودیت و اخلاص آن ها تغییری حاصل نمی گردد .
اما انسان های عادی اگر بدانند مرگ آن ها نزدیک است، مراقب اعمال خود خواهند بود . اگر بدانند فرصت کافی در اختیار دارند ، دست به بسیاری گناهان خواهند زد تا در آخرین فرصت ها توبه نمایند ؛ در هر حال خداوند به همه انسان ها اخطار داده تا در هر حال منتظر رسیدن لحظه مرگ باشند . نسبت به این امر بی توجهی ننمایند .همواره خود را آماده هجرت بکنند . البته این امر خود یکی از بزرگ ترین نعمت های خداوند برای افرادی چون ماست تا به فرصت طولانی دل خوش نشده ، گرفتار انحراف و گناه نگردیم .
اما علم بزرگان دین از زمان مرگ شان در هر حال در نحوه اعمال و رفتارشان تفاوتی ایجاد نمی نماید . آن ها در هر صورت بندگی خداوند را به نحو شایسته و کامل انجام خواهند داد . در هر صورت انسان كامل و اولیای الهی ممكن است به اذن الهي از زمان مرگ برخي آگاه شوند.

پی نوشت:
1.جن (27) آیات 26و27.

سلام خدمت استاد بزرگوار

همونطور که میدونیم هنگام دفن،دو چوب تر هم همراه میت میذارن،میخواستم دلیل اینکار رو بدونم!
زراره می گوید : به امام باقر (ع) عرض کردم : « چرا چوب تازه همراه میت قرار داده می شود ؟ » فرمودند : « زیرا همین دو چوب تازه ٬ عذاب و حساب قبر را تا مدتی که خشک نشده اند ٬ دور می کند .» سپس در پایان فرمودند : « به خواست خدا ٬ پس از آنکه آن دو چوب خشک شدند ٬ عذاب و حساب قبر به سراغ میت نمی رود .»فروع کافی - ج۳ - ص۱۵۲

سوال من اینه که چطوری دو چوب تر،باعث کم شدن عذاب میشه؟ مگه عذاب به خاطر اعمال و رفتارهای خود شخص نیست؟ پس چطوریه که دو تکه چوب باعث کم شدن عذاب میشن؟

و یک سوال دیگه هم دارم:

صادق;441750 نوشت:
عمر گويد: به آن حضرت عرض كردم: آيا مي توانم دو نفر ميّت را در دو ركعت نمازى كه مي خوانم، شريك گردانم؟ فرمود: آرى، مي توانى

منظور این روایت،نماز هدیه هست یا قضا؟ آیا میشه نماز قضا رو به نیت دو نفر خوند؟!!

با تشکر

[

تندیس;441784 نوشت:
سلام خدمت استاد بزرگوار

همونطور که میدونیم هنگام دفن،دو چوب تر هم همراه میت میذارن،میخواستم دلیل اینکار رو بدونم!
زراره می گوید : به امام باقر (ع) عرض کردم : « چرا چوب تازه همراه میت قرار داده می شود ؟ » فرمودند : « زیرا همین دو چوب تازه ٬ عذاب و حساب قبر را تا مدتی که خشک نشده اند ٬ دور می کند .» سپس در پایان فرمودند : « به خواست خدا ٬ پس از آنکه آن دو چوب خشک شدند ٬ عذاب و حساب قبر به سراغ میت نمی رود .»فروع کافی - ج۳ - ص۱۵۲

سوال من اینه که چطوری دو چوب تر،باعث کم شدن عذاب میشه؟ مگه عذاب به خاطر اعمال و رفتارهای خود شخص نیست؟ پس چطوریه که دو تکه چوب باعث کم شدن عذاب میشن؟
پاسخ :
باسلام وتقدیر از شما .
حکمت این آموزه دینی همان است که شما با ذکر روایتی بیان نموده اید ودر رو ایات متعدد به همین نکته اشاره شده است . اما اسرار آن که چگونه این دو چوب تر در تخفیف ویا برطرف کردن موثر است ؟ نکته ی است که مثل بسیار دیگر از آموزه های دینی برای ما ها به آسانی قابل درک نیست . وهمین که در روایات به فلسفه وعلت آن کار ها اشاره شده خود نکته ی است که مارا برای اعمال آن کفایت می کند بشتر از آن ضرورتی ندارد بدانیم . فقط به سخن سعدی باید بسنده نمایم که گفت :
در این پرده یک ریشته بی کار نیست *** سر ریشته بر ما پدید ار نیست
اسرار این حقایق با عقل بشر ی قابل درک وپذیرش است ولی قابل تحلیل نیست از این رو بزرگان اهل عرفان در این رابطه گفته اند :
حدیث از مطرب و می گو وراز از دهر کمتر جو*** کسی نگشود ونگشاید به حکمت این معما را .
این گونه امور را باید تعبدا عمل نمود و فهمش را به اهل و اگذار نمود .

و یک سوال دیگه هم دارم:
منظور این روایت،نماز هدیه هست یا قضا؟ آیا میشه نماز قضا رو به نیت دو نفر خوند؟!!
با تشکر
پاسخ :
همان طور که در نحوه سوال وجواب اشاره شده این نماز مربوط به هدایای مستحبی است ونه اعمال واجب میت . وعمل واجب میت را نمی توان به صورت مناقصه انجام داد به عنوان مثال تقسیم ثواب یک نماز بین چند میت مثل آن است که شما یک مبلغ هزار تومانی را خرد نموده به هر کدام از پنچ فقیر مثلا دویست تومان بدهید . ولی قضا ی یک نماز واجب برای چند میت مثل آن است که یک اسکناس هزار تومانی را پاره نموده وبه چند فقیر بدهید که در این صورت آن پول از اعتبار ساقط شده به درد هیچ کدام نمی خورد .

سلام ممنون از دقت و حوصله ای که در پاسخگویی دارین
در مورد غیبت، فقط ذکر صفات ناپسند دیگران غیبت محسوب میشه؟ اخه یه موقع ها داریم از یکی تعریف هم میکنیم میگن نباید اینو بگی شاید طرف راضی نباشه غیبتشو کنی

در مورد دفن متوفی من قبلا به مطلبی خونده بودم که همیشه برام سوال بود ایا این صحت داره یا نه
مطرح میکنم تا شما در موردش نظرتون رو بفرمایید
دلیل اینکه مرده رو به پهلو میزارن جدا از دلیلی که رو به سوی قبله باشه... دلیلش این هست که مغناطیس زمین روی بدن تاثیر گذاشته و سبب ترکیدن بدن میشه و اگر به پهلو نباشه این ترکیدن باعث پخش شدن اجزا بدن فرد میشه ولی قرار دادن به پهلو باعث میشه که کم کم بدن تجزیه بشه تا از بین بره

تندیس;441784 نوشت:
همونطور که میدونیم هنگام دفن،دو چوب تر هم همراه میت میذارن،

واقعا میزارن؟
من بار اول که میشنوم نمیدونستم

من هر بار برام یه عالمه سوال پیش میاد ولی روم نمیشه دیگه بپرسم انقد که کارشناس محترم رو اذیت کردم
حلال بفرمایید :Gol:

مه ناز;442351 نوشت:
در مورد دفن متوفی من قبلا به مطلبی خونده بودم که همیشه برام سوال بود ایا این صحت داره یا نه
مطرح میکنم تا شما در موردش نظرتون رو بفرمایید
دلیل اینکه مرده رو به پهلو میزارن جدا از دلیلی که رو به سوی قبله باشه... دلیلش این هست که مغناطیس زمین روی بدن تاثیر گذاشته و سبب ترکیدن بدن میشه و اگر به پهلو نباشه این ترکیدن باعث پخش شدن اجزا بدن فرد میشه ولی قرار دادن به پهلو باعث میشه که کم کم بدن تجزیه بشه تا از بین بره

[="#006400"]نبش قبر نکنیم .
شما از جایی که میبینید شروع کنید و به هر حرفی بها ندید .
مسلما نشست خاک و پوسیدگی و شکستن حفاظ و مراحل تجزیه با پف کردن اون ماده همراه بوده و ممکنه منجر به از هم پاشیده شدن سریع بشه ..
دیگه نمیگیم ترکیدن که بدتر ازین نشه ... بنا براین بهتره که فشار کمتری به پهنای بدن و شکم وارد بشه !!

در صورتی که ضعف جسمی یا روحی دارید از نزدیک شدن و پرداختن به این مسائل پرهیز کنید
تا روزی که امادگی کامل داشته باشید .[/]

مه ناز;442388 نوشت:
واقعا میزارن؟
من بار اول که میشنوم نمیدونستم

سلام

بله،مستحب مؤکد است هنگام دفن میت دو قطعه چوب که در اصطلاح فقهی و روائی به آن ها جریدتین می گویند و اندازه آنها تقریباً نیم متر است با میت دفن کنند اما باید چوب تر باشد و خشک کافی نیست و بهتر است که اين دو چوب از خرما باشد، اگر خرما نشد از سدر باشد. اگر سدر پيدا نشد از درخت خلاف (يک نوع بيد است) و اگر بيد پيدا نشد از درخت انار و اگر درخت انار هم پيدا نشد از هر درختي مي توان استفاده کرد .
یکی از آنها را طرف راست بدن میت نزدیک ترقوه قرار دهند یعنی زیر پیراهن بطوری که به بدن بچسبد و دومی را طرف چپ میت اما روی پیراهن یعنی زیر لفافه سرتاسر قرار دهند در حکمت آن در روایات اینطور گفته شده که تا زمانی که این دو چوب تازه هستند اگر میت خدای ناکرده اهل عذاب قبر باشد موجب تخفیف عذاب او می شود. در روایت دیگر نقل شده که این کار در زمان همه انبیاء مرسوم بوده و حضرت آدم(ع) هم سفارش کرد که با او هنگام دفنش جریدتین بگذارند

مه ناز;442349 نوشت:
سلام ممنون از دقت و حوصله ای که در پاسخگویی دارین
در مورد غیبت، فقط ذکر صفات ناپسند دیگران غیبت محسوب میشه؟ اخه یه موقع ها داریم از یکی تعریف هم میکنیم میگن نباید اینو بگی شاید طرف راضی نباشه غیبتشو کنی

پاسخ : :Hedye:
با سلام وتقدیر از شما که در پی درک آموزه های دینی هستید وبرای آگاهی از ریزه کاری های هنجار های اخلافی تلاش می کنید
.:Gol::Gol::Gol:
«غیبت» یعنی پشت سر دیگران بدگویی کردن و سخن ناخوشایند گفتن . این تعریف با شمول و عمومی که دارا است،‌شامل انواع غیبت، بهتان، تهمت، فحش و حتی ذکر عیوب آشکار می‌شود، حال آن که هر یک از این‌ها در اصطلاح تعریف خاصی داشته ، از نظر شرعی دارای احکام ویژه ای است . همه ‌آن‌ها از مصادیق غیبت به شمار نمی‌روند.
امّا غیبت در اصطلاح به این معنا است که شخص از عیب برادر دینی اش مطلع شود .در حالی که آن فرد از بیان عیب ناراحت می‌شود، آن را برای دیگری بازگو کند،خواه عیب و نقص در بدن شخص باشد مثل این که بگویی فلانی کور یا کوتاه یا بلند است، یا در صفات و اقوال و اخلاق شخص باشد، مثل این که بگویی بد اخلاق یا ریاکار است و.... غیبت به معنای بدگویی کردن پشت سر دیگران و عیب را آشکار کردن است. غیبت حرام و از گناهان کبیره است.
ذکر خوبی‌های افراد به عنوان تعریف و تمجید غیبت نیست(1)، هر چند از افشای خوبی‌های خود ناراحت شوند. البته در این صورت "آزار" حساب می‌شود که حکم جداگانه ای دارد.(2)
از روایات بر می‌آید که غیبت سه رکن دارد:
1ـ سخنی را در پشت سر کسی بگوید؛
2- باید ذکر عیوب پنهان باشد؛
3- اگر غیبت شونده آن را بشنود، ناراحت شود.(3)
حرمت غیبت از نظر فقهی، شرایطی دارد که عبارتند از:
1. شخصی که انسان در غیاب او، عیبش را بازگو می‏کند، مؤمن باشد؛
همان گونه که خدا در آیه سوره حجرات، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤمن تشبیه فرمود.
از امام صادق (ع) آمده است:
«ان من الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه؛
غیبت این است که درباره برادر مؤمنت عیبی را که خدا برای او پوشانده است، بگویی»؛
بنابراین، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمی‏آید.(4)
2. از نظر شرعی، غیبت هنگامی ‏پیش می‏آید که پشت سر فرد، «عیب و نقص» او را بازگو کنند؛ ولی اگر کمالش را بگویند (راضی باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمی‏شود.
3. عیب و نقصی که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤمنش می‏گوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولی فرد غایب به گفتن آن راضی باشد، غیبت به شمار می‏رود.
رسول اکرم (ص) در تعریف غیبت فرمود:
«ذکرک اخاک بما یکره». مقصود از «یکره» ، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خدا راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد.
امیرمؤمنان (ع): لیس للمؤمن ان یذل نفسه. (5)
مؤمن حق ندارد خودش را خوار کند.
پیامبر :« ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شی‏ء الا اذلال نفسه؛(6)
خداوند همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن واگذار کرده است».
بنابراین از روایات می‌توان برداشت کرد که اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی می‏شود، پشت سرش بگوید و آن فرد راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمی‏شود.
4. عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، گفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمود: «من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه؛ (7)
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم می‏دانند، غیبت نیست . اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمی‏دانند، غیبت است».
5. شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمی‌رود.
:Sham::Sham:
پی‌نوشت‌ها:
1. امام خمینی، استفتائات، ج 2، ص 617.
2. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 140.
3. مکارم شیرازی، اخلاق در قران، ج3، ص108.
4. وسائل الشیعه، ج 12، ص 282، ح 16313.
5. مستدرک الوسائل، ج‏12، ص 210، ح 13908.
6. کافی، ج 5، ص 63، ح‏3.
7. همان، ج 2، ص 358، ح 6.

مه ناز;442396 نوشت:
من هر بار برام یه عالمه سوال پیش میاد ولی روم نمیشه دیگه بپرسم انقد که کارشناس محترم رو اذیت کردم
حلال بفرمایید :Gol:

باسلام . :Hedye::Gol::Gol:
از این که روحیه پرسشگری دارید ودوست دارید در باره آموزه های دینی پرس و جو نماید تا بهتر آن را بشناسید جای تقدیر است . باید توجه داشت :
«چراها» برخاسته از حس کنجکاوی انسان «تشنه حقیقت» است که از «حقیقت وجود» و «عمق جان و سرشت» انسانی سرچشمه می‌گیرد. «حس حقیقت‌جویی» یکی از گرایش‌های چهارگانه درون انسان است که روان‌شناسان آن را بیان کرده‌اند. حس حقیقت‌جویی، برای انسان پرسش‌هایی بسیار را در مقابل حوادث، پدیده‌ها و اشیا به وجود می‌آورد.
همه از «فطرت حقیقت‌جویی» (که ریشه همه پرسشگری‌ها و پایه نهضت‌های علمی و اساس همه یافته‌های بشری است) برخوردار نیستند.
یکی از بزرگترین امتیازات انسان نسبت به سایر جانداران این است که می‌تواند نسبت به نادانی خویش آگاهی پیدا کند و بداند که نمی‌داند، ولی حیوانات در جهل مرکبند و نمی‌توانند به نادانی خویش پی‌ببرند. از این رو برای انسان زنده دل و جستجوگر، چراهای زیادی وجود دارد، ولی حیوان فاقد چرایی است. شهید مطهری می‌فرماید: «غریزه پرسش، یکی از غرایز اولیه بشری است و نمونه رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه است. حالت پرسش و سئوال وقتی در ذهن پیدا می‌شود که ذهن نسبت به مطلبی دچار شک و تردید شده باشد و به طور کلی شک، حاکی از نوعی رشد و اعتلا است. حیوان شک نمی‌کند (و به این دلیل نیز «چرا و پرسش» ندارد). شک نکردن حیوان نه از آن جهت است که به مرحله بالاتر از شک یعنی یقین رسیده است، بلکه در مرحله پایین‌تر از شک قرار دارد. بسیاری از انسان‌ها نیز در (بسیاری از موضوعات) در مرحله پایین‌تر از شک قرار دارند(1)».
یکی از دانشمندان می‌گوید: از اوّلی که بشر رشد و تمیز [= قدرت تشخیص] پیدا می‌کند، سلسله علامت استفهام به دور خود می‌یابد و روز به روز بر عدد آنها افزوده می‌شود. اگر موفق به جواب یکی از آنها شود، ده‌تای دیگر برابرش خودنمایی می‌کند... آخرین حد علم یک عالِم این است که اقرار می‌کند به نادانی خویش.
تا بدانجا رسید دانش من­ که بدانم همی که نادانم
این نوع «ندانستن» را که اصطلاحاً «جهل بسیط» می‌گویند، سئوال و چرایی بسیار دارد. بنابر این زیاد بودن چراها نشان دهنده بیداری فطرت است. ذهن که سئوال دارد و تشنه حقیقت و آگاهی است، باید جستجوگری آغاز کند و پرسش خویش را از کسی که «اهلیت و شایستگی» پاسخگویی را دارد، بپرسد تا سیراب گردد و آگاهی به دست آورد، و گر نه ذهن او خاموش و سرد می‌شود.
امام محمد باقر(ع) فرمود: «اِنّ مفتاح الْعِلم السؤال(2)؛ کلید دانش و آگاهی، پرسش است».

پس بپرسید تا آگاه تر شوید :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
پی‌نوشت‌ها:
1. بیست گفتار، ص 226.
2. بحار الانوار، ج 36، ص 358.

Mohammad2db;442502 نوشت:
نبش قبر نکنیم .
شما از جایی که میبینید شروع کنید و به هر حرفی بها ندید .
مسلما نشست خاک و پوسیدگی و شکستن حفاظ و مراحل تجزیه با پف کردن اون ماده همراه بوده و ممکنه منجر به از هم پاشیده شدن سریع بشه ..
دیگه نمیگیم ترکیدن که بدتر ازین نشه ... بنا براین بهتره که فشار کمتری به پهنای بدن و شکم وارد بشه !!

در صورتی که ضعف جسمی یا روحی دارید از نزدیک شدن و پرداختن به این مسائل پرهیز کنید
تا روزی که امادگی کامل داشته باشید .

من چیزی رو که میشنوم میرم دنبالش تا به صحتش برسم
منظورتونو از بقیه صحبت هاتون متوجه نمیشم

تندیس;442587 نوشت:
مستحب مؤکد است

چهههه جالب من اصلا اینو نشنیده بودم تا الان
خدا خیرتون بده که این موضوع رو مطرح کردین
تازه میفهمم چقدر از مسائل رو بلد نیستم

صادق;442722 نوشت:
با سلام وتقدیر از شما که در پی درک آموزه های دینی هستید وبرای آگاهی از ریزه کاری های هنجار های اخلافی تلاش می کنید.

سلام ممنون از شما که با حوصله به این همه سوال من جواب میدین خدا خیرتون بده من تا الان به خیلیا مراجعه کردم تا سوالامو بپرسم ولی کسی حوصله شما رو نداشت واقعا ازتون ممنونم

صادق;442722 نوشت:
بنابراین از روایات می‌توان برداشت کرد که اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی می‏شود، پشت سرش بگوید و آن فرد راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمی‏شود.

اگر غیبت کسی رو کنیم بعد ازش حلالیت بطلبیم و اون هم ببخشه بازم گناهمون بخشیده نمیشه؟

صادق;442727 نوشت:
پس بپرسید تا آگاه تر شوید

ممنون از پاسخ زیبایی که نوشتین:Gol:

پس من همه سوالامو میپرسم انشالله بتونم با کمک شما بزرگواران و کارشناسان اول به خود شناسی و بعد به خدا شناسی برسم و بنده ای بشم که خدا دوس داره و میپسنده

غسل دادن میت صرفا برای پاک بودنش انجام میشه؟
بعضیا که به خاطر شرایط خاصی که دارن غسل نمیدن اشکالی نداره؟
دلیل موادی مثل کافور که به مرده میزنن به خاطر خوشبو بودنشه یا اینا هم فلسفه ای مثه این چوبای تر داره که تندیس جان بیان کردن؟

به جز کفن و این 2 چوب تر چیا باید همراه میت در داخل قبر قرار بگیره

سلام خدمت استاد صادق بزرگوار

تشکر میکنم به خاطر پاسخهاتون

با اجازه تون منم چندتا سوال دارم :

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الكافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

- ایمان خالص یا کفر خالص دقیقا یعنی چی؟
منظورم اینه که اعتقادات و اعمال در چه صورتی میشه ایمان خالص و یا کفر خالص؟ یعنی اگه مثلا کسی خدا و پیامبر و امامان رو اصلا قبول نداشته باشه،میشه کفر خالص؟ یا مثلا اگه در اعمالش کوتاهی کرده باشه؟

ایمان خالص هم که حتما مربوط میشه به بزرگان دین،درسته؟


- چرا نکیر و منکر اینقدر وحشتناکن؟!!!! کلا نکیر و منکر برای همه به یه شکل هستن یا بستگی به فرد داره؟!

منكر و نكیر علیهما السّلام مى ‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد

چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نكیر و منكر) نزد او آیند در حالى كه موهاى خود را به زمین می كشند و با پاهاى خود زمین را می شكافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏ كننده چشم است

به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند

- دقیقا سوال و جواب از کی شروع میشه تا کی ادامه داره؟! واقعا اگه کسی بالای سر میت بشینه و در مورد خدا و پیامبر و امامان و ... ،برای میت چیزهایی رو بیان کنه،در پاسخ دادن اون شخص،کمکی بهش میشه؟

اصلا مگه این سوال و جوابها به اعتقاد خود فرد بستگی نداره؟ پس چطور این اجازه داده میشه که در پاسخ دادن میت رو یاری کنند؟

- آیا شدت رنجی که در لحظه مرگ،یه نفر تحمل میکنه در جسمش اثر داره؟به عبارت دیگه آیا از روی جسم یه فرد و مخصوصا چهره و رنگ صورت،میشه به این نکته پی برد که یه نفر مرگش راحتتر بوده و یه نفر سخت تر؟
مثلا بعضیها سیاه تر میشن و بعضیا پوستشون روشن تر میشه!

با تشکر

[h=2] قصه مرگ[/h]

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (سوره عنکبوت، آیه 57)
زندگى دنيا چند روزى بيش نيست و سرانجام، هر کسى طعم مرگ را خواهد چشيد; سپس در پى آن براى حساب و کتاب به سوى ما بازگردانده مى‌شويد (ترجمه بر اساس المیزان).

(برای دانلود فیلم مداحی قصه مرگ اینجا کلیک کنید.)

تندیس;443046 نوشت:
سلام خدمت استاد صادق بزرگوار

تشکر میکنم به خاطر پاسخهاتون

با اجازه تون منم چندتا سوال دارم :

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الكافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

- ایمان خالص یا کفر خالص دقیقا یعنی چی؟
منظورم اینه که اعتقادات و اعمال در چه صورتی میشه ایمان خالص و یا کفر خالص؟ یعنی اگه مثلا کسی خدا و پیامبر و امامان رو اصلا قبول نداشته باشه،میشه کفر خالص؟ یا مثلا اگه در اعمالش کوتاهی کرده باشه؟

ایمان خالص هم که حتما مربوط میشه به بزرگان دین،درسته؟


- چرا نکیر و منکر اینقدر وحشتناکن؟!!!! کلا نکیر و منکر برای همه به یه شکل هستن یا بستگی به فرد داره؟!

منكر و نكیر علیهما السّلام مى ‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد

چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نكیر و منكر) نزد او آیند در حالى كه موهاى خود را به زمین می كشند و با پاهاى خود زمین را می شكافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏ كننده چشم است

به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند

- دقیقا سوال و جواب از کی شروع میشه تا کی ادامه داره؟! واقعا اگه کسی بالای سر میت بشینه و در مورد خدا و پیامبر و امامان و ... ،برای میت چیزهایی رو بیان کنه،در پاسخ دادن اون شخص،کمکی بهش میشه؟

اصلا مگه این سوال و جوابها به اعتقاد خود فرد بستگی نداره؟ پس چطور این اجازه داده میشه که در پاسخ دادن میت رو یاری کنند؟

- آیا شدت رنجی که در لحظه مرگ،یه نفر تحمل میکنه در جسمش اثر داره؟به عبارت دیگه آیا از روی جسم یه فرد و مخصوصا چهره و رنگ صورت،میشه به این نکته پی برد که یه نفر مرگش راحتتر بوده و یه نفر سخت تر؟
مثلا بعضیها سیاه تر میشن و بعضیا پوستشون روشن تر میشه!

با تشکر


پاسخ ::Hedye:
باسلام . وتقدیر از پرسش هوشمندانه وعمیق ومستند شما . این گونه سوا ل ها نشانه ی ژرفای علم وآگاهی ودلیل علاقه مندی شما به درک بهتر از معارف الهی است انشاء الله موفق باشید .:Gol::Gol:
بدلیل تعدد فراز سوال پاسخ به اختصار در چند محور ارایه می شود :
الف_ در باره فراز اول باید گفت : در ابتدا باید اشاره شود که در این باب دو دسته روایات است از برخی روایات استفاده می‌شود هنگامی که انسانی را در قبر گذاشتند، دو فرشته به سراغ او می آیند، و از اصول عقاید، توحید، نبوت، ولایت و چگونگی مصرف کردن عمر، طریق کسب اموال و مصرف آن‌ها سؤال می کنند.
مثلا امام زین العابدین(ع) فرمود: "پیامبر(ص) هر جمعه مردم را موعظه می‌کرد و اندرز می­داد، به گونه­ای که مردم محتوای آن را حفظ کردند و نوشتند. از آن جمله فرمود:‌
"ای فرزندم، از مرگ غافل مباش!‌به زودی قبض روح خواهی شد، و به منزل آخرت منتقل می شوی، و روح به تو باز برگردانده می‌شود، سپس دو فرشته« نکیر» و «منکر» برای سؤال بر تو وارد می شوند. اوّلین چیزی که می پرسند، از پروردگار تو است. آن گاه از پیامبری که برای تو فرستاده شده است، نیز از دینی که پذیرفته ای، و از کتابی که تلاوت می‌کردی، هم چنین از امامی که ولایت او را قبول کرده بودی. آن گاه از عمرت می پرسند که در چه راهی آن را فانی کردی و از مال و ثروت که از کجا کسب نموده، و در چه راهی مصرف نمودی".(1)
از اخبار متعددی که درباره سؤال قبر وارد شده استفاده می‌شود که در قبر از دو گروه سؤال می‌شود: گروهی که
ایمانی خالص دارند و گروهی که صاحب کفر خالصند. اما سؤال از افرادی که میان این دو قرار گرفته اند، به روز
قیامت موکول می‌شود. اما مراد از اینهمان است که روایات اشاره شده مثلا
در همان حدیث امام صادق(ع) که شما نقل نموده اید می خوانیم: "در قبر سؤال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و متعرض سایر اشخاص نمی شوند".(2) اگر دقت نماید مراد مشخص است محض کفر همان کفار اند که به عقاید الهی باور ندارند( شامل گناه کاران مومن نمی شود ) . محض ایمان همان عقاید یاد شده یعنی توحیدو رسالت و معاد و ولایت است .( البته محض ایمان اختصاصی نیست بلکه همه آنهای که به عقاید الهی باور دارند مشمول این اصل می شوند .)یعنی از عقاید انسان پرسیده می شود .

ب_ بی ترید جزئیات این گونه امور برای کسی مشخص نیست ولی به طور کلی : در این باره دو گونه تعبیر در روایات آمده است. در برخی روایات آمده که فرشتگان پرسشگر در قبر برای افراد صالح به نام های بشیر و مبشرند . نسبت به افراد ناصالح به نام نکیر و منکرند. (3)
نکیر و منکر را بدین نام خوانده اند که از منکران خدا و پیامبر و امام و سایر عقاید می پرسند . همچنین از انجام دهندگان زشتی ها و گناه سوال می کنند. بشیر و مبشر را از این رو که بشارت دهند و مژده آورند برای اهل ایمان و نیکوکاران بدین اسم نام نهاده اند. (4)
در برخی روایات هم تنها آمده : « اقتحم علیک فیه ملکان: منکر و نکیر لمسائلک ... » (5) ناگهان دو فرشته به نام نکیر و منکر برای سوال از تو وارد می شوند.
شاید فرشتگان مامور سوال قبر همان نکیر و منکر باشند ،ولی آن ها برای صالحان به صورت بشیر و مبشر و برای افراد ناصالح به صورت نکیر و منکر ظاهر می شوند. با الهام از روایات در این باره گفته شده:
اگر انسان ولی و دوست خدا و بنده صالح باشد ، شخصی که دارای بوی پاکیزه و چهره زیبا و شمایل جذاب است، نزد او حاضر می شود . به او می گوید: بشارت باد بر تو روح و ریحان و نعمت و رحمت و بهشت نعیم الهی ؛وقتی که انسان به قبر خود داخل گردید ،به سوی او دو ملک و فرشته که دو آزمایشگر قبر هستند می آیند. این دو فرشته می آیند در حالی که موهای خود را می کشند . با دندان های خود زمین را زیر و رو می کنند . با صدای برق آسا حاضر می شوند . از انسان درباره خدا و پیامبر و عقایدش می پرسند.
اگر درست جواب داد، این دو فرشته تا چشم کار می کند، عالم قبر او را وسعت می دهند . دری به سوی بهشت به روی او باز می کنند . به او می گویند که آرام و مطمئن و مسرور و شادمان باش. اما وقتی که مرده دشمن خدا باشد ،موجودی که قبیح ترین مخلوق است ،از هر نظر که بوی بدی از او بلند است، بر بالین او می آید. وقتی به قبر خود داخل شد، به سوی او دو امتحان گر الهی می آیند . از عقایدش سوال می کنند. وقتی پاسخ درست نشنیدند ، ضربتی به او می زنند که همه جنبنده ها به جز انسان و جن به وحشت می افتند و فرار می کنند و او را در فشار قبر قرار می دهند. (6)

ج_ به محض وقوع مرگ در دنیا، عالم قبر یا حیات برزخی شروع شده‌، این مسأله با گذاشتن میّت در قبر خاکی‌، ارتباطی ندارد؛ زیرا برخی مردگان هستند که اصلاً درون قبر قرار داده نمی شوند ، یا در دریا غرق می شوند ، یا در زمین باقی مانده و پوسیده می شوند ، در حالی که آنان نیز از حیات برزخی برخوردار هستند ، پس منظور از عالم قبر، نه قبر خاکی‌، بلکه عالم برزخ است که روح‌، پس از جدا شدن از کالبد جسم‌، بدان جا منتقل می‌شود. بی ترید تلقین و تلاوت قران همواره بخصوص در ساعات اولیه مرگ و دفن بسیار مفید است وبه طور کلی فلسفه تلقين حقايق ايماني و اعتقادي به انسان در حال احتضار (هنگام مردن) و يا به هنگام قرار گرفتن در قبر براي اين است كه انسان در آن باورها و اعتقادات كه به آن‌ها ايمان داشته است ،تجديد خاطره نمايد . اگر بر اثر فشار‌هاي تلخ جان دادن در مراحل مختلف آن‌ها را فراموش كرده ، دوباره به خاطر بياورد . هنگامي كه مأموران الهي يعني نكير و منكر براي بازجوئي او مي‌آيند و همان حقايق اعتقادي را از او مي‌پرسند ، بتواند جواب بدهد. اگر جواب درست داد، طبق روايات ديگر رنج و عذابي بر او نيست . اگر نتوانست جواب بدهد ،گرفتار رنج خواهد شد.
. در روایتی آمده:«وقتی آن مأموران الهی وارد قبر مؤمن می‌شوند، از او از توحید و نبوت و امام سؤال می‌کنند، مؤمن به راحتی جواب می‌دهد. بعد آن ها می‌گوید :بخواب مثل عروس و رَوح و ریحان بهشتی بر او وارد می‌شوند. اما وقتی بر قبر کافر داخل می‌شود، از عقاید الهی از او سؤال می‌کنند. او نمی‌تواند جواب دهد. آن دو مأمور الهی با گُرز آهنین چنان او را می‌زنند که او در قبرش متلاشی می‌گردد . آن گاه تا قیامت در قبر گرفتار عذاب می‌شود».(7)
تلقین مثل باران است که در سرمین مساعد وقتی بارید ،موجب سر سبزی می شود وگرنه چه بسا در سرزمین شوره زار و یا سخت شاید بی اثر و یا کم آثر باشد .تلقین نیز در کسی اثر می کند و برای او مفید است که زمینه ایمانی در وجود او باشد و اهل ایمان و عمل صالح باشد و گرنه معلوم نیست برای آن هنگام موثر باشد .
د_یاری دادن به میت از رهگذر تلقین وتلاوت قران برای او تعارض با این مسله ندارد که او در گروه عمل خود باشد . وطبق آموزه های دینی به دستور خود دین این کمک توصیه وحتی تاکید شده . چه اینکه مسله شفاعت هم در واقع کمک به میت است .

ه_ در باره فراز اخر پرسش باید گفت امور جسمانی یاد شده در سوال معیار نخواهد بود لا اقل دلیل یقنی بر آن وجود ندارد ولی باید توجه داسپشت که چه بسا از خوبان سخت جان می دهند وچه بسا از افراد بد راحت جان می دهند .خوبانى که سخت جان مى‏دهند. پیامبر فرمود: «الموتُ کفّارة لذُنوبِ المؤمنین؛ (8)مرگ و سختى‏هاى آن سبب جبران گناهان اندکى است که مؤمنان دارند تا پس از مرگ کیفر دیگرى نداشته و پاک و پاکیزه نزد خدا روند».
بَدانى که راحت جان مى‏دهند. امام کاظم(ع) مى‏فرماید: «و تُصَفّى الکافرین من حسناتهم؛(9) راحت مردن کافر به خاطر تسویه حسابى است که خداوند نسبت به کارهاى نیک آنان انجام مى‏دهد، چون بعضى کافران نقاط خوبى در زندگى دنیوى خود دارند که آسان مردن جزاى خوبی آن ها در دنیا است».
:Gol::Gol:
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج6، ص 223.
2. بحارالانوار، ج98، ص291، نشر دارالاحیاء لتراث العربی، بیروت 1403 ق.
3. حیات پس از مرگ ص132 نشر بوستان کتاب، قم 1385 ش.
4. امالی صدوق، ص 301.
5. محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به خدا، ج2، ص290، نشر امیرکبیر تهران 1362ش.
6. بحار الانوار، ج 6، ص 263، نشر دار الاحیاء للتراث العربی، بیروت 1403ق.
7. محمد باقر مجلسی، بحار، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت 1403 ق، ج6، ص151.
8.همان، ص 155.
9. همان

سلام
از پاسخگویی شما استاد بزرگوار تشکر میکنم

با اجازه تون یه سوال در مورد این قسمت از متنتون دارم:

صادق;447404 نوشت:
در باره فراز اخر پرسش باید گفت امور جسمانی یاد شده در سوال معیار نخواهد بود لا اقل دلیل یقنی بر آن وجود ندارد ولی باید توجه داسپشت که چه بسا از خوبان سخت جان می دهند وچه بسا از افراد بد راحت جان می دهند .

اگه جسم،در زمان مرگ هیچ نقشی نداره،پس چرا به عنوان مثال از لبخند بر لب داشتن خیلی از افراد، تعبیر به راحت بودن قبض روح اونها و حتی درستکار بودن اونها میشه؟

البته من حرف شما رو از یه جهت قبول دارم،و اینو میدونم که نحوه ی مردن دلیل بر خوبی یا بدی افراد نیست،مثلا اینکه بگیم یکی که با حادثه ای فوت کرده، و حتی شاید چیزی از جسمش باقی نمونده باشه،انسان بدی بوده ولی یکی که توی خواب فوت کرده و سختی چندانی نکشیده انسان خوبی بوده و ...
ولی سوال من این هست که آیا مرگ روی جسم اثر داره یا نه؟ خیلیا هستن که بعد از مرگ،حالت چشمهاشون تغییر میکنه،یا بعضیا حالت لبخند دارن،یا بعضیها رنگ صورتشون خیلی سیاه میشه یا ... ، آیا میشه از این حالات پی به سختی یا آسانی لحظه ی مرگ برد؟ (کاری به بدکار یا درستکار بودنشون ندارم)

با تشکر

تندیس;447422 نوشت:
سلام
از پاسخگویی شما استاد بزرگوار تشکر میکنم

با اجازه تون یه سوال در مورد این قسمت از متنتون دارم:

اگه جسم،در زمان مرگ هیچ نقشی نداره،پس چرا به عنوان مثال از لبخند بر لب داشتن خیلی از افراد، تعبیر به راحت بودن قبض روح اونها و حتی درستکار بودن اونها میشه؟

البته من حرف شما رو از یه جهت قبول دارم،و اینو میدونم که نحوه ی مردن دلیل بر خوبی یا بدی افراد نیست،مثلا اینکه بگیم یکی که با حادثه ای فوت کرده، و حتی شاید چیزی از جسمش باقی نمونده باشه،انسان بدی بوده ولی یکی که توی خواب فوت کرده و سختی چندانی نکشیده انسان خوبی بوده و ...
ولی سوال من این هست که آیا مرگ روی جسم اثر داره یا نه؟ خیلیا هستن که بعد از مرگ،حالت چشمهاشون تغییر میکنه،یا بعضیا حالت لبخند دارن،یا بعضیها رنگ صورتشون خیلی سیاه میشه یا ... ، آیا میشه از این حالات پی به سختی یا آسانی لحظه ی مرگ برد؟ (کاری به بدکار یا درستکار بودنشون ندارم)

با تشکر



پاسخ مجدد : :Hedye:
باسلام وتقدیر از پی گیری ودقت شما . :Gol::Gol:
البته مرگ روی بدن از جهات مختلف ممکن است اثر گذار باشد ولی این از حالت چهره کسی در حال احتضار صالح و یا ناصالح بودن اورا بشود فهمید دلیلی یقنی در منابع دینی نیامده مثلا در جای ذکر نشده که اگر کسی در حال مرگ رنگ چهره اش سیاه شد ویا بد منظر شد دلیل بر ناصالح بودن اوست . چون مرگ برای همگان دشوار ی های دارد که ممکن است موجب تغییر های در چهره فرد بشود واین دلیل بر بد بودن او تلقی نمی شود ممکن است به خاطر گناهان او باشد وممکن است به خاطر فشار و سختی جان دادن او باشد .
نکته دیگر این که روح وجان پاک وایمان وعمل صالح به طور یقین علایمش در هنگامه مرگ ظاهر می شود .
درباره لحظه مرگ باید گفت: ممکن است برای برخی مؤمنان شیرین و برای برخی تلخ باشد. در کل سکرات مرگ همان است که در کلام امیرمؤمنان آمده:«وانّ للموت لغمراتٍ هی أفضع مِن أنْ تستغرق بصفةٍ او تعتدِلَ على عقول أهل الدنیا؛ (1) مرگ را ورطه‌ها و دشواری‌هایی است سخت‌تر از آن که بتوان وصفش کرد، یا عقل‌های مردم بتواند آن را بفهمد».
بر اساس کلام حضرت و روایات دیگر معلوم می‌شود که لحظه و سکرات مرگ بسیار تلخ خواهد بود، مگر این که خدای ارحم‌الراحمین کمک فرماید، ولی این ناگواری کلیت نخواهد داشت. حال افراد متفاوت خواهد بود. در خصوص مومنان واقعی این لحظه شیرین ترین و بهترین لحظات آن ها خواهد بود.
از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا مؤمن به هنگام مرگ ناراحت است؟ فرمود: به خدا سوگند ناراحت نیست؛ زیرا وقتی عزرائیل بر بالین او می‌آید، به او گفته می‌شود که دوست خدا! جزع شما برای چیست؟ سوگند به خدایی که پیامبر را به نبوت برگزید که بر تو مهربان‌تر از پدر هستم، چشم‌های خود را باز نما و نگاه کن. وقتی محتضر نگاه می­کند، می‌بیند که رسول خدا و اهل بیت (ع) بر بالین او حضور یافته‌اند. به او گفته می‌شود: ای نفس مطمئنّه! در حالی که به ولایت راضی هستی و به پاداش می‌رسی، در جمع بندگان من (پیامبر و اهل بیت) در بهشت من وارد شو. آن‌گاه روح مؤمن با کمال شادمانی پرواز می‌کند. (2)
:Gol::Gol::Gol:
پی‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه،نشر موسسه امیر المومنین قم، 1380 ش، ‌خطبه 221.
2. محمد بن یعقوب کلینی فروع کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1367ش. ج 3، ص 128.

مه ناز;442889 نوشت:
غسل دادن میت صرفا برای پاک بودنش انجام میشه؟
بعضیا که به خاطر شرایط خاصی که دارن غسل نمیدن اشکالی نداره؟
دلیل موادی مثل کافور که به مرده میزنن به خاطر خوشبو بودنشه یا اینا هم فلسفه ای مثه این چوبای تر داره که تندیس جان بیان کردن؟

پاسخ :
باسلام وعرض پوزیش از این که دیر متوجه سوال شما شدم ودر نتیجه جواب را دیر تر تقدیم نمودم .

در باره فراز اول پرسش در ابتدا باید اشاره شود:
اولا: در میان همه ادیان و ملل دنیا مراسم های خاصی در باره اموات شان مطرح است.
ثانیا: در اسلام مومن در حیات و ممات اش احترام دارد و این گونه مراسم نوعی احترام به بدن مومن است که او را با پاکی و طهارت و در جامه سفید و پاکیزه در جای مناسب به خاک می سپارد و آداب دینی خاصی را با انجام داده و عقاید ایمانی را برای آخرین بار به او یاد آوری می کند.
علاوه بر اين امور ممکن است در باره این آموزه های دینی در باب اموات اسرار و حکمت های بسیاری نهفته باشد؛ ولی در این جا به نمو نه های که در روایات آمده اشاره می شود:
در باره فلسفه غسل دادن میت در روایتی آمده که چون به هنگام مرگ نطفه ی که انسان از آن خلق شده از بدن او خارج می شود؛ لذا واجب است او را غسل دهند (1) و در روایتی دیگر آمده که چون میت بعد از مرگ فرشته را ملاقات می کند؛ باید پاک و طاهر باشد. (2)

غسل میت واجب است واگر به هر دلیل امکان غسل او نباشد باید تمم داده شود .
مصرف کافور به هنگام غسل میت گذشته از این که جز واجبات غسل میت است و موجب خوش بوشدن میت می شود وفلسفه آن این است که میت برای دیدار با فرشتگان باید خوش بو باشد .
پی نوشت ها:
1. صدوق، علل الشرایع، نشر دار الحجه، 1416 ق، بیروت، ج1، ص 348.
2. همان.

http://www.askdin.com/thread33882.html
جمع بندی _1
سوال : وقایع ساعات اولیه دفن

پاسخ :
پاسخ در چند محور بیان می شود :
1_ انسان بعد از مرگ پرده ها از روی چشم او کنار می رود وناظر همه است ومینبید ومی شنود البته با روح خود ونه با اعضای بدنی
2_بردعا وقران خواندن همواره بر سر قبر میت توصیه شده ومفید وموثر است .
3_در خصوص آنچه در پرسش آمده اظهار نظر کار دشوار است،‌به خصوص آن که نقل قول از افرادی است که عزیزان خود را از دست داده و به دلیل شرایط روحی ممکن است تصوراتی گوناگون برای تسلی خاطر خود داشته باشند و یا برای دیگران نقل نمایند. این گونه موارد خصوصی را اطلاعی نداریم، ولی بر اساس یک اصل کلی در روایات این مسئله مطرح شده است که پیامبر و ائمه(ع) به هنگام احتضار بر بالین محتضر مؤمن حضور پیدا می‌کنند، امام صادق فرمود:
«چون قبض روح مؤمن می‌رسد، رسول خدا و اهل بیت یعنی حضرت امیر مؤمنان، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و حسین و سایر ائمه علیهم السلام، نزد او حضور می‌یابند، نیز جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل همراه آنها می‌آیند، در این هنگام امیر مؤمنان به پیامبر می‌گوید: این فرد مؤمن از کسانی بوده است که محبت و ولایت ما را داشت .از این رو ما نیز او را دوست می‌داریم.
رسول خدا(ص) به جبرئیل می‌فرماید: این مؤمن از کسانی است که علی و ذرّیه او را دوست دارد .من هم او را دوست دارم. جبرئیل عین همین سخن را به میکائیل و اسرافیل می‌گوید، سپس همگی به عزرائیل می‌گویند: این از کسانی است که دوست دارد محمد و آل او را و دارای ولایت علی و ذرّیه اوست، بنابر این به او رفق و مدرا دار، ملک الموت (عزرائیل) در پاسخ می‌گوید: سوگند به خدایی که شما را برگزیده و در مقام و منزلت عالی گرامی داشت، و محمد را از میان همه خلایق به نبوت انتخاب فرمود و به رسالت اختصاص داد، نسبت به او مهربان‌تر از یک پدر مهربانم . شفقت من دربارة او افزون تر از شفقت یک برادر شفیق است. در این حال عزرائیل در مقابل محتضر قرار می‌گیرد و به او می‌گوید: آیا از عهده بیرون آمدی و گردن خود را از بار عهده خارج کردی و کلید آزادی را گرفتی ؟ آیا از عهده امانت بیرون آمدی و آنچه به گروگان در برابر این امانی سپرده بودی باز گرفتی؟
محتضر می‌گوید: بلی به دلیل محبت پیامبر و اهل بیت و ولایت آن ها آن را دریافت کردم. به او گفته می‌شود که چشمان خود را باز کن و نگاه نما، محتضر چشم باز می‌کند می‌بیند که پیامبر و اهل بیت(ع) بر بالین او حاضرند».(1)
این که در هنگام دفن چنین فیضی نصیب مؤمن می‌شود ؟ در روایات چیزی نیامده یا دست کم نیافتیم، اگر چه در هنگام آمدن نکیر و منکر نزد میت، روایاتی از حضور ائمه نزد میت وارد شده است.
در هر صورت آنچه بر اساس آموزه‌های دینی و مذهبی برای مؤمن امیدبخش و شیرین است، الطاف الهی به برکت ولایت پیامبر و اهل بیت است. امید است خداوند در همه مراحل این فیض را نصیب همه مؤمنان بفرماید.
عنایات الهی که بر اساس روایت یاد شده با حضور حضرات معصومین(ع) در آن لحظات نصیب محتضر می‌شود، اختصاص به وی دارد، و بستگان زنده او از دیدن یا بوییدن نصیبی از آن حقایق نخواهد داشت، مگر کسانی که جزو اولیای الهی و دارای چشم برزخی هستند که درباره آن ها نمی‌توان چیزی گفت.
4_ اطلاع از وضع اموات در آن عالم دشوار است وغیر از ائمه وعارفان حقیقی نمی توانند از این مسله خبر دار شوند
5_دلیل مسه روایات است در آموزه های دینی چنین دستور داده شده .
6_جزئیات این گونه مسایل به طور صد در صدی برای کسی روشن نیست ، ولی از روایات به دست می‌آید اموات از حضور بر سر قبرشان و دعا و قرائت خشنود و شادمان می‌گردند و روح آن ها از این امور آگاه می‌گردد. به امام صادق (ع) عرض شد:
الموتی تزورهم؟ قال: نعم، قلت: فیعلمون بنا اذا اتیناهم؟ قال: ای والله انهم لیعلمون بکم و یفرحون بکم و یستانسون الیکم؛ (2) آیا به سراغ مرده‌ها می‌ روید؟ حضرت فرمود: بلی، گفتم: آیا آنان از رفتن ما
مطلع می‌شوند؟ فرمود: بلی قسم به خدای متعال آن ها رفتن شما را می‌دانند. با حضور شما مسرور می‌شوند .با شما انس می‌گیرند .

پی‌نوشت‌:
1.مجلسی . بحار الانوار نشر دار الکتبالاسلامیه تهران (نسخه آخوندی)، ج 6، ص 162 ـ 163.
2.حر عاملی . وسایل الشیعه، نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت .1412 ق . ج 2، ص 878.

http://www.askdin.com/thread33882.html
جمع بندی _2
سوال : وقایع ساعات اولیه دفن

(حکام دینی بر پایه مسائل عقلی و منطقی هستن درسته؟ میخوام بدونم دلیل علمی داره که بدن رو به این صورت در قبر میزارن؟
بهترین خیرات برای اموات چی میتونه باشه؟
اگر در مورد مرده حرف بزنیم این هم غیبت محسوب میشه؟
محبت به یتیمان شخص متوفی باعث اسودگی خیالش میشه؟
اگر به وصیت متوفی عمل نشه باعث رنجشش میشه؟ )
پاسخ

بدلیل تعدد فراز های پرسش جواب در چند محور ارایه می شود :
1_ دلیل علمی هر چیز ی از سنخ خودش است در این باب دلیل علمی آن همان علم دین و گفته پیشوایان دین است که عالمان به اسرار این گونه حقایق است و علمای دین بر اساس روایات گفته اند :
هنگام دفن باید میت را در قبر به پهلوی راست بخوابانند به طور که رو به قبله باشد،(1) در این حالت سر او به سمت راست قبله و پاهای او در سمت چپ قبله قرار خواهد گرفت، اگر سر او سمت چپ قبله باشد و پاهای او سمت راست، در این صورت بر پهلوی چپ خوابانیده می شود، نه بر پهلوی راست. یکی از حکمتهای مسله این این است که انسان در آن حال باید به حانه خدا وند باشد و به امید او برای ابد در آن بیآرامد .

2_یک قاعده کلی که از قرآن محید و روایات به دست می آید، این است که خداوند زحمت و تلاش خیر هیچ مؤمنی را بی اجر نمی گذارد: «ان الله لا یضیع اجر المحسنین». (2) از روایات استفاده می شود که فردی که برای اموات هدیه می فرستد، خود نیز مأجور است و به او هم پاداش داده می شود و گاهی ثواب این فرد، از ثوابی که به میت می رسد، بیش تر است.
انجام هر کار خیری و هدیه کردن آن به روح اموات، عملی است پسندیده و دارای ثواب؛ به ویژه خواندن قرآن و معنای آن که از بهترین کارها است. بهترین کمک به ایشان، این است که اگر حق واجبی مانند نماز و روزه و حج و حق الناس و... بر ذمه او است، آن را از طرف او ادا نمایید و سپس انجام امور مستحب و خیرات و مبرات برای او بسیار مفید و نافع است.
در هر صورت، لازم است که نمازهاي فوت شده ميت را قضا نمايند. قضاي نماز و روزه ميت، به جهت بدهکاري هاي او است؛ يعني او تکليفي داشته و نتوانسته ادا کند. حال بايد قضاي آن را انجام داد تا گرفتاري ميت از بين برود يا کم تر شود.
هر كار خيرى انجام دهيد و ثوابش را به روح ميت هديه بكنيد، براى او مفيد است؛ چه ذكر و قرآن و نماز مستحبى و طلب مغفرت باشد، و چه صدقه و... .
در این جا به ذکر یک روایت بسنده می کنیم:
عمر بن يزيد گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: آيا به جاى ميّت يا براى ميّت مي توان نماز خواند؟ آن حضرت فرمود: آرى، تا جايى كه بسا آن مرده در تنگى و سختى باشد و خداوند آن فشار و تنگى را بر او گشاده سازد. سپس فرشتگان به نزد او روند يا آن نماز را برايش برند و به او گويند: اين تنگى و فشار که از تو تخفيف داده شد، به سبب نمازى است كه فلان برادر مؤمنت به جاى تو يا به نيابت از جانب تو به جا آورد. عمر گويد: به آن حضرت عرض كردم: آيا مي توانم دو نفر ميّت را در دو ركعت نمازى كه مي خوانم، شريك گردانم؟ فرمود: آرى، مي توانى. پس آن حضرت افزود: همانا مرده خوشحال مى‏شود به سبب ترحّم و استغفار كه جهت او مي كنند؛ آن چنان كه شخص زنده با هديه‏اى كه به او تقديم مى‏شود، شادمان مي گردد. جايز است كه شخص حج خود يا عمره‏اش يا بعضى از نمازش يا قسمتى از طوافش را براى پاره‏اى يا يكى از اهل خود كه مرده است، قرار دهد و او از آن بهره‏مند مى‏شود تا آن كه بسا باشد كه آن مرده مورد غضب الهى واقع شده باشد و بخشيده شود و يا اين كه در تنگى و فشار قبر باشد و به جهت اين عبادات، بر او گشاده گردد و به میت نيز سبب اين فرج را اعلام كنند و هر گاه شخص اين عبادات را براى دشمن اهل بيت انجام دهد، در عذاب او تخفيف داده مى‏شود و نيز خيرات‏ و احسان و ثواب صله رحم و حجّ را براى مردگان و زندگان هر دو مي توان قرار داد؛ (3)

3_ قرآن کریم در سوره حجرات می‌فرماید: "و لا یغتب بعضکم بعضباً أیُِحبّ احدکم اَن یأکل لم اخیه میتاً فکرهتموه (4)؛ نباید برخی از شما دیگری را غیبت کند، آیا دوست دارد یکی از شما گوشت برادر خود را بخورد ،در حالی که مرده باشد؟! مسلّماً آن را بد می دارید.".
در خصوص این آیه شریفه دو احتمال وجود دارد:
الف_- در مقام کیفیت عذاب آخرتی غیبت کننده باشد، به این ترتیب که غیبت، در آخرت به صورت خوردن گوشت مرده غیبت شده مجسم می شود، یعنی تجسم عمل غیبت در جهان آخرت، به صورت خوردن گوشت آنان مرده و گندیده است. شاهد احتمال روایت شریفی است که از پیغمبر(ص) نقل شده :
در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار می خوردند ، از جبرئیل پرسیدم :این ها چه کسانی هستند؟ گفت: کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را می‌خورند . یعنی غیبت مردم را می‌کردند.
ب_- قرآن کریم برای بیان زشتی فوق العاده غیبت و عظیم بودن گناه، این تشبیه را کرده، چون آبروی برادر مسلمان همچون گوشت تن او است . ریختن آبرو به وسیله غیبت و افشای اسرار پنهانی همچون خوردن گوشت تن او است، تعبیر به مرده به خاطر آن است که غیبت در غیاب افراد صورت می‌گیرد که همچون مردگان قادر بر دفاع از خویش نیستند.غیبت ناجوانمردانه ترین ستمی است که ممکن است انسان درباره برادر خود روا دارد .(5) این مثال قرآن کریم شاهدی بر زشتی عمل غیبت و زمینه ترک این صفت زشت می‌باشد.

4_ رسول خدا فرمود : ما مِن مُؤمِنٍ وَلا مُؤمِنَةٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلى رَسِ يَتيمٍ تَرَحُّما لَهُ إِلاّ كَتَبَ اللّه لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ مَرَّت يَدُهُ عَلَيها حَسَنَةً(6) هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه هر تار مويى كه بر آن دست كشيده است ثوابى برايش بنويسد.
یتیم نوازی و خدمت به ايتام که همواره مورد تأكيد و توجه خداوند متعال و ائمه معصومين بوده است، عهدي است كه با خداوند متعال بسته مي‌شود و معاهدان آن راستگويان و پرهيزكارانند. بر این اساس، از این که چنین تصمیم خداپسندانه ای گرفته اید شما را تحسین می کنیم و از خداوند متعال خواهانیم توفیق شما را در این مهم بیش از پیش بفرماید.

5- اگر در زمان وصیت قبول نکند ،چیزی بر او واجب نیست.
اگر وصیت را قبول کرده باشد ،چون در امور اموال میت نیست و دادن قول برای میت است که قول می دهد هر هفته سر مزار او برود، عمل به آن واجب نیست، ولی بهتر است به مقدار توان به آن عمل شود . (7)

پی نوشت:
1. آیت الله مکارم شیرازی، توضیح المسائل،نشر هدف . قم . مسأله 576.
2.. توبه (9)، آیه 120.
3. بحر الانوار . ج 27 ص 231
4 . حجرات (49)، آیه 12.
5. همان
6. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج ج 74، ص 60.
7. آیت الله بهجت، استفتاءات، ج4، سؤال 5991.

http://www.askdin.com/thread33882.html
جمع بندی _3
سوال : وقایع ساعات اولیه دفن

(افراد قبل از مرگ از اینکه زمان رفتنشون برسه با خبر میشن؟)

پاسخ :
هیچ کس از زمان قطعی مرگ خویش و یا ديگران آگاه نیست، حتی اهل بیت و معصومین هم به دلیل ارتباط با عالم غیب و برخورداری از آن از نحوه شهادت و چگونگی این امر اطلاع داشتند ، در عین حال می دانستند که در هر آن ممکن است در قضای الهی تغییری رخ داده ، شرایط و کیفیت این امر تغییر یابد و به اصطلاح «بداء» حاصل گردد .
. تنها خداوند است که از امور غیبی از جمله مرگ افراد به نحو مطلق آگاه است . هر نوع تغییرات و تبدیل های قطعی در مورد حوادث آینده را می داند .
از طرف دیگر خداوند برخی از اولیای خود را از پاره ای از اخبار غیبی آگاه می سازد:
"عَلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ؛
داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده" (1) بدین وسیله خداوند زمینه بهره مندی آنان از بخشی از علوم غیبی را فراهم می نماید. به دلیل فوائدی که بر این امر مترتب است و به دلیل آن که این امر باعث سوء استفاده و نوعی تبعیض نخواهد شد ؛ زیرا این افراد چه بدانند کی و کجا از دنیا خواهند رفت و چه ندانند ، در مراتب بندگی و عبودیت و اخلاص آن ها تغییری حاصل نمی گردد .
اما انسان های عادی اگر بدانند مرگ آن ها نزدیک است، مراقب اعمال خود خواهند بود . اگر بدانند فرصت کافی در اختیار دارند ، دست به بسیاری گناهان خواهند زد تا در آخرین فرصت ها توبه نمایند ؛ در هر حال خداوند به همه انسان ها اخطار داده تا در هر حال منتظر رسیدن لحظه مرگ باشند . نسبت به این امر بی توجهی ننمایند .همواره خود را آماده هجرت بکنند . البته این امر خود یکی از بزرگ ترین نعمت های خداوند برای افرادی چون ماست تا به فرصت طولانی دل خوش نشده ، گرفتار انحراف و گناه نگردیم .
اما علم بزرگان دین از زمان مرگ شان در هر حال در نحوه اعمال و رفتارشان تفاوتی ایجاد نمی نماید . آن ها در هر صورت بندگی خداوند را به نحو شایسته و کامل انجام خواهند داد . در هر صورت انسان كامل و اولیای الهی ممكن است به اذن الهي از زمان مرگ برخي آگاه شوند.

پی نوشت:
1.جن (27) آیات 26و27.

http://www.askdin.com/thread33882-2.html
جمع بندی 4
سوال : در مورد غیبت، فقط ذکر صفات ناپسند دیگران غیبت محسوب میشه؟ اخه یه موقع ها داریم از یکی تعریف هم میکنیم میگن نباید اینو بگی شاید طرف راضی نباشه غیبتشو کنی پاسخ : :Hedye:

«غیبت» یعنی پشت سر دیگران بدگویی کردن و سخن ناخوشایند گفتن . این تعریف با شمول و عمومی که دارا است،‌شامل انواع غیبت، بهتان، تهمت، فحش و حتی ذکر عیوب آشکار می‌شود، حال آن که هر یک از این‌ها در اصطلاح تعریف خاصی داشته ، از نظر شرعی دارای احکام ویژه ای است . همه ‌آن‌ها از مصادیق غیبت به شمار نمی‌روند.
امّا غیبت در اصطلاح به این معنا است که شخص از عیب برادر دینی اش مطلع شود .در حالی که آن فرد از بیان عیب ناراحت می‌شود، آن را برای دیگری بازگو کند،خواه عیب و نقص در بدن شخص باشد مثل این که بگویی فلانی کور یا کوتاه یا بلند است، یا در صفات و اقوال و اخلاق شخص باشد، مثل این که بگویی بد اخلاق یا ریاکار است و.... غیبت به معنای بدگویی کردن پشت سر دیگران و عیب را آشکار کردن است. غیبت حرام و از گناهان کبیره است.
ذکر خوبی‌های افراد به عنوان تعریف و تمجید غیبت نیست(1)، هر چند از افشای خوبی‌های خود ناراحت شوند. البته در این صورت "آزار" حساب می‌شود که حکم جداگانه ای دارد.(2)
از روایات بر می‌آید که غیبت سه رکن دارد:
1ـ سخنی را در پشت سر کسی بگوید؛
2- باید ذکر عیوب پنهان باشد؛
3- اگر غیبت شونده آن را بشنود، ناراحت شود.(3)
حرمت غیبت از نظر فقهی، شرایطی دارد که عبارتند از:
1. شخصی که انسان در غیاب او، عیبش را بازگو می‏کند، مؤمن باشد؛
همان گونه که خدا در آیه سوره حجرات، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤمن تشبیه فرمود.
از امام صادق (ع) آمده است:
«ان من الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه؛
غیبت این است که درباره برادر مؤمنت عیبی را که خدا برای او پوشانده است، بگویی»؛
بنابراین، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمی‏آید.(4)
2. از نظر شرعی، غیبت هنگامی ‏پیش می‏آید که پشت سر فرد، «عیب و نقص» او را بازگو کنند؛ ولی اگر کمالش را بگویند (راضی باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمی‏شود.
3. عیب و نقصی که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤمنش می‏گوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولی فرد غایب به گفتن آن راضی باشد، غیبت به شمار می‏رود.
رسول اکرم (ص) در تعریف غیبت فرمود:
«ذکرک اخاک بما یکره». مقصود از «یکره» ، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خدا راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد.
امیرمؤمنان (ع): لیس للمؤمن ان یذل نفسه. (5)
مؤمن حق ندارد خودش را خوار کند.
پیامبر :« ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شی‏ء الا اذلال نفسه؛(6)
خداوند همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن واگذار کرده است».
بنابراین از روایات می‌توان برداشت کرد که اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی می‏شود، پشت سرش بگوید و آن فرد راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمی‏شود.
4. عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، گفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمود: «من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه؛ (7)
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم می‏دانند، غیبت نیست . اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمی‏دانند، غیبت است».
5. شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمی‌رود.
:Sham::Sham:
پی‌نوشت‌ها:
1. امام خمینی، استفتائات، نشر اسلامی . قم . 1387 ش . ج 2، ص 617.
2. مهدوی کنی، اخلاق عملی،نشر دفتر فرهنگ اسلامی . تهران . ص 140.
3. مکارم شیرازی، اخلاق در قران، نشر هدف . قم . ج3، ص108.
4.حر عاملی . وسائل الشیعه، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران . ج 12، ص 282، ح 16313.
5. نوری . مستدرک الوسائل، نشر دار الاحیا التراث آل ا لبیت .قم . 1423 ق . ج‏12، ص 210، ح 13908.
6.کلینی . کافی،نشر دار الکتب الاسلامیه تهران . 1380 ق . ج 5، ص 63، ح‏3.
7. همان، ج 2، ص 358، ح 6.

http://www.askdin.com/thread33882-3.html
جمع بندی _5
لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الكافی، ج‏3، 235)
در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.
- ایمان خالص یا کفر خالص دقیقا یعنی چی؟
منظورم اینه که اعتقادات و اعمال در چه صورتی میشه ایمان خالص و یا کفر خالص؟ یعنی اگه مثلا کسی خدا و پیامبر و امامان رو اصلا قبول نداشته باشه،میشه کفر خالص؟ یا مثلا اگه در اعمالش کوتاهی کرده باشه؟
ایمان خالص هم که حتما مربوط میشه به بزرگان دین،درسته؟
- چرا نکیر و منکر اینقدر وحشتناکن؟!!!! کلا نکیر و منکر برای همه به یه شکل هستن یا بستگی به فرد داره؟!

منكر و نكیر علیهما السّلام مى ‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد
چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نكیر و منكر) نزد او آیند در حالى كه موهاى خود را به زمین می كشند و با پاهاى خود زمین را می شكافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏ كننده چشم است
به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند
- دقیقا سوال و جواب از کی شروع میشه تا کی ادامه داره؟! واقعا اگه کسی بالای سر میت بشینه و در مورد خدا و پیامبر و امامان و ... ،برای میت چیزهایی رو بیان کنه،در پاسخ دادن اون شخص،کمکی بهش میشه؟
اصلا مگه این سوال و جوابها به اعتقاد خود فرد بستگی نداره؟ پس چطور این اجازه داده میشه که در پاسخ دادن میت رو یاری کنند؟
- آیا شدت رنجی که در لحظه مرگ،یه نفر تحمل میکنه در جسمش اثر داره؟به عبارت دیگه آیا از روی جسم یه فرد و مخصوصا چهره و رنگ صورت،میشه به این نکته پی برد که یه نفر مرگش راحتتر بوده و یه نفر سخت تر؟
مثلا بعضیها سیاه تر میشن و بعضیا پوستشون روشن تر میشه!

پاسخ ::Hedye:
بدلیل تعدد فراز سوال پاسخ به اختصار در چند محور ارایه می شود :
الف_ در باره فراز اول باید گفت : در ابتدا باید اشاره شود که در این باب دو دسته روایات است از برخی روایات استفاده می‌شود هنگامی که انسانی را در قبر گذاشتند، دو فرشته به سراغ او می آیند، و از اصول عقاید، توحید، نبوت، ولایت و چگونگی مصرف کردن عمر، طریق کسب اموال و مصرف آن‌ها سؤال می کنند.
مثلا امام زین العابدین(ع) فرمود: "پیامبر(ص) هر جمعه مردم را موعظه می‌کرد و اندرز می­داد، به گونه­ای که مردم محتوای آن را حفظ کردند و نوشتند. از آن جمله فرمود:‌
"ای فرزندم، از مرگ غافل مباش!‌به زودی قبض روح خواهی شد، و به منزل آخرت منتقل می شوی، و روح به تو باز برگردانده می‌شود، سپس دو فرشته« نکیر» و «منکر» برای سؤال بر تو وارد می شوند. اوّلین چیزی که می پرسند، از پروردگار تو است. آن گاه از پیامبری که برای تو فرستاده شده است، نیز از دینی که پذیرفته ای، و از کتابی که تلاوت می‌کردی، هم چنین از امامی که ولایت او را قبول کرده بودی. آن گاه از عمرت می پرسند که در چه راهی آن را فانی کردی و از مال و ثروت که از کجا کسب نموده، و در چه راهی مصرف نمودی".(1)
از اخبار متعددی که درباره سؤال قبر وارد شده استفاده می‌شود که در قبر از دو گروه سؤال می‌شود: گروهی که
ایمانی خالص دارند و گروهی که صاحب کفر خالصند. اما سؤال از افرادی که میان این دو قرار گرفته اند، به روز
قیامت موکول می‌شود. اما مراد از اینهمان است که روایات اشاره شده مثلا
در همان حدیث امام صادق(ع) که شما نقل نموده اید می خوانیم: "در قبر سؤال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و متعرض سایر اشخاص نمی شوند".(2) اگر دقت نماید مراد مشخص است محض کفر همان کفار اند که به عقاید الهی باور ندارند( شامل گناه کاران مومن نمی شود ) . محض ایمان همان عقاید یاد شده یعنی توحیدو رسالت و معاد و ولایت است .( البته محض ایمان اختصاصی نیست بلکه همه آنهای که به عقاید الهی باور دارند مشمول این اصل می شوند .)یعنی از عقاید انسان پرسیده می شود .

ب_ بی ترید جزئیات این گونه امور برای کسی مشخص نیست ولی به طور کلی : در این باره دو گونه تعبیر در روایات آمده است. در برخی روایات آمده که فرشتگان پرسشگر در قبر برای افراد صالح به نام های بشیر و مبشرند . نسبت به افراد ناصالح به نام نکیر و منکرند. (3)
نکیر و منکر را بدین نام خوانده اند که از منکران خدا و پیامبر و امام و سایر عقاید می پرسند . همچنین از انجام دهندگان زشتی ها و گناه سوال می کنند. بشیر و مبشر را از این رو که بشارت دهند و مژده آورند برای اهل ایمان و نیکوکاران بدین اسم نام نهاده اند. (4)
در برخی روایات هم تنها آمده : « اقتحم علیک فیه ملکان: منکر و نکیر لمسائلک ... » (5) ناگهان دو فرشته به نام نکیر و منکر برای سوال از تو وارد می شوند.
شاید فرشتگان مامور سوال قبر همان نکیر و منکر باشند ،ولی آن ها برای صالحان به صورت بشیر و مبشر و برای افراد ناصالح به صورت نکیر و منکر ظاهر می شوند. با الهام از روایات در این باره گفته شده:
اگر انسان ولی و دوست خدا و بنده صالح باشد ، شخصی که دارای بوی پاکیزه و چهره زیبا و شمایل جذاب است، نزد او حاضر می شود . به او می گوید: بشارت باد بر تو روح و ریحان و نعمت و رحمت و بهشت نعیم الهی ؛وقتی که انسان به قبر خود داخل گردید ،به سوی او دو ملک و فرشته که دو آزمایشگر قبر هستند می آیند. این دو فرشته می آیند در حالی که موهای خود را می کشند . با دندان های خود زمین را زیر و رو می کنند . با صدای برق آسا حاضر می شوند . از انسان درباره خدا و پیامبر و عقایدش می پرسند.
اگر درست جواب داد، این دو فرشته تا چشم کار می کند، عالم قبر او را وسعت می دهند . دری به سوی بهشت به روی او باز می کنند . به او می گویند که آرام و مطمئن و مسرور و شادمان باش. اما وقتی که مرده دشمن خدا باشد ،موجودی که قبیح ترین مخلوق است ،از هر نظر که بوی بدی از او بلند است، بر بالین او می آید. وقتی به قبر خود داخل شد، به سوی او دو امتحان گر الهی می آیند . از عقایدش سوال می کنند. وقتی پاسخ درست نشنیدند ، ضربتی به او می زنند که همه جنبنده ها به جز انسان و جن به وحشت می افتند و فرار می کنند و او را در فشار قبر قرار می دهند. (6)

ج_ به محض وقوع مرگ در دنیا، عالم قبر یا حیات برزخی شروع شده‌، این مسأله با گذاشتن میّت در قبر خاکی‌، ارتباطی ندارد؛ زیرا برخی مردگان هستند که اصلاً درون قبر قرار داده نمی شوند ، یا در دریا غرق می شوند ، یا در زمین باقی مانده و پوسیده می شوند ، در حالی که آنان نیز از حیات برزخی برخوردار هستند ، پس منظور از عالم قبر، نه قبر خاکی‌، بلکه عالم برزخ است که روح‌، پس از جدا شدن از کالبد جسم‌، بدان جا منتقل می‌شود. بی ترید تلقین و تلاوت قران همواره بخصوص در ساعات اولیه مرگ و دفن بسیار مفید است وبه طور کلی فلسفه تلقين حقايق ايماني و اعتقادي به انسان در حال احتضار (هنگام مردن) و يا به هنگام قرار گرفتن در قبر براي اين است كه انسان در آن باورها و اعتقادات كه به آن‌ها ايمان داشته است ،تجديد خاطره نمايد . اگر بر اثر فشار‌هاي تلخ جان دادن در مراحل مختلف آن‌ها را فراموش كرده ، دوباره به خاطر بياورد . هنگامي كه مأموران الهي يعني نكير و منكر براي بازجوئي او مي‌آيند و همان حقايق اعتقادي را از او مي‌پرسند ، بتواند جواب بدهد. اگر جواب درست داد، طبق روايات ديگر رنج و عذابي بر او نيست . اگر نتوانست جواب بدهد ،گرفتار رنج خواهد شد.
. در روایتی آمده:«وقتی آن مأموران الهی وارد قبر مؤمن می‌شوند، از او از توحید و نبوت و امام سؤال می‌کنند، مؤمن به راحتی جواب می‌دهد. بعد آن ها می‌گوید :بخواب مثل عروس و رَوح و ریحان بهشتی بر او وارد می‌شوند. اما وقتی بر قبر کافر داخل می‌شود، از عقاید الهی از او سؤال می‌کنند. او نمی‌تواند جواب دهد. آن دو مأمور الهی با گُرز آهنین چنان او را می‌زنند که او در قبرش متلاشی می‌گردد . آن گاه تا قیامت در قبر گرفتار عذاب می‌شود».(7)
تلقین مثل باران است که در سرمین مساعد وقتی بارید ،موجب سر سبزی می شود وگرنه چه بسا در سرزمین شوره زار و یا سخت شاید بی اثر و یا کم آثر باشد .تلقین نیز در کسی اثر می کند و برای او مفید است که زمینه ایمانی در وجود او باشد و اهل ایمان و عمل صالح باشد و گرنه معلوم نیست برای آن هنگام موثر باشد .
د_یاری دادن به میت از رهگذر تلقین وتلاوت قران برای او تعارض با این مسله ندارد که او در گروه عمل خود باشد . وطبق آموزه های دینی به دستور خود دین این کمک توصیه وحتی تاکید شده . چه اینکه مسله شفاعت هم در واقع کمک به میت است .

ه_ در باره فراز اخر پرسش باید گفت امور جسمانی یاد شده در سوال معیار نخواهد بود لا اقل دلیل یقنی بر آن وجود ندارد ولی باید توجه داسپشت که چه بسا از خوبان سخت جان می دهند وچه بسا از افراد بد راحت جان می دهند .خوبانى که سخت جان مى‏دهند. پیامبر فرمود: «الموتُ کفّارة لذُنوبِ المؤمنین؛ (8)مرگ و سختى‏هاى آن سبب جبران گناهان اندکى است که مؤمنان دارند تا پس از مرگ کیفر دیگرى نداشته و پاک و پاکیزه نزد خدا روند».
بَدانى که راحت جان مى‏دهند. امام کاظم(ع) مى‏فرماید: «و تُصَفّى الکافرین من حسناتهم؛(9) راحت مردن کافر به خاطر تسویه حسابى است که خداوند نسبت به کارهاى نیک آنان انجام مى‏دهد، چون بعضى کافران نقاط خوبى در زندگى دنیوى خود دارند که آسان مردن جزاى خوبی آن ها در دنیا است».
:Gol::Gol:
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج6، ص 223.
2. بحارالانوار، ج98، ص291، نشر دارالاحیاء لتراث العربی، بیروت 1403 ق.
3. حیات پس از مرگ ص132 نشر بوستان کتاب، قم 1385 ش.
4. امالی صدوق، ص 301.
5. محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به خدا، ج2، ص290، نشر امیرکبیر تهران 1362ش.
6. بحار الانوار، ج 6، ص 263، نشر دار الاحیاء للتراث العربی، بیروت 1403ق.
7. محمد باقر مجلسی، بحار، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت 1403 ق، ج6، ص151.
8.همان، ص 155.
9. همان


http://www.askdin.com/thread33882-3.htmlوقایع ساعات اولیه دفن
جمع بندی _6
پاسخ :
(اگه جسم،در زمان مرگ هیچ نقشی نداره،پس چرا به عنوان مثال از لبخند بر لب داشتن خیلی از افراد، تعبیر به راحت بودن قبض روح اونها و حتی درستکار بودن اونها میشه؟
البته من حرف شما رو از یه جهت قبول دارم،و اینو میدونم که نحوه ی مردن دلیل بر خوبی یا بدی افراد نیست،مثلا اینکه بگیم یکی که با حادثه ای فوت کرده، و حتی شاید چیزی از جسمش باقی نمونده باشه،انسان بدی بوده ولی یکی که توی خواب فوت کرده و سختی چندانی نکشیده انسان خوبی بوده و ...
ولی سوال من این هست که آیا مرگ روی جسم اثر داره یا نه؟ خیلیا هستن که بعد از مرگ،حالت چشمهاشون تغییر میکنه،یا بعضیا حالت لبخند دارن،یا بعضیها رنگ صورتشون خیلی سیاه میشه یا ... ، آیا میشه از این حالات پی به سختی یا آسانی لحظه ی مرگ برد؟ (کاری به بدکار یا درستکار بودنشون ندارم)
پاسخ :
البته مرگ روی بدن از جهات مختلف ممکن است اثر گذار باشد ولی این از حالت چهره کسی در حال احتضار صالح و یا ناصالح بودن اورا بشود فهمید دلیلی یقنی در منابع دینی نیامده مثلا در جای ذکر نشده که اگر کسی در حال مرگ رنگ چهره اش سیاه شد ویا بد منظر شد دلیل بر ناصالح بودن اوست . چون مرگ برای همگان دشوار ی های دارد که ممکن است موجب تغییر های در چهره فرد بشود واین دلیل بر بد بودن او تلقی نمی شود ممکن است به خاطر گناهان او باشد وممکن است به خاطر فشار و سختی جان دادن او باشد .
نکته دیگر این که روح وجان پاک وایمان وعمل صالح به طور یقین علایمش در هنگامه مرگ ظاهر می شود .
درباره لحظه مرگ باید گفت: ممکن است برای برخی مؤمنان شیرین و برای برخی تلخ باشد. در کل سکرات مرگ همان است که در کلام امیرمؤمنان آمده:«وانّ للموت لغمراتٍ هی أفضع مِن أنْ تستغرق بصفةٍ او تعتدِلَ على عقول أهل الدنیا؛ (1) مرگ را ورطه‌ها و دشواری‌هایی است سخت‌تر از آن که بتوان وصفش کرد، یا عقل‌های مردم بتواند آن را بفهمد».
بر اساس کلام حضرت و روایات دیگر معلوم می‌شود که لحظه و سکرات مرگ بسیار تلخ خواهد بود، مگر این که خدای ارحم‌الراحمین کمک فرماید، ولی این ناگواری کلیت نخواهد داشت. حال افراد متفاوت خواهد بود. در خصوص مومنان واقعی این لحظه شیرین ترین و بهترین لحظات آن ها خواهد بود.
از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا مؤمن به هنگام مرگ ناراحت است؟ فرمود: به خدا سوگند ناراحت نیست؛ زیرا وقتی عزرائیل بر بالین او می‌آید، به او گفته می‌شود که دوست خدا! جزع شما برای چیست؟ سوگند به خدایی که پیامبر را به نبوت برگزید که بر تو مهربان‌تر از پدر هستم، چشم‌های خود را باز نما و نگاه کن. وقتی محتضر نگاه می­کند، می‌بیند که رسول خدا و اهل بیت (ع) بر بالین او حضور یافته‌اند. به او گفته می‌شود: ای نفس مطمئنّه! در حالی که به ولایت راضی هستی و به پاداش می‌رسی، در جمع بندگان من (پیامبر و اهل بیت) در بهشت من وارد شو. آن‌گاه روح مؤمن با کمال شادمانی پرواز می‌کند. (2)
:Gol::Gol::Gol:
پی‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه،نشر موسسه امیر المومنین قم، 1380 ش، ‌خطبه 221.
2. محمد بن یعقوب کلینی فروع کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1367ش. ج 3، ص 128.

http://www.askdin.com/thread33882-3.html
جمع بندی _7
سوال : غسل دادن میت صرفا برای پاک بودنش انجام میشه؟
بعضیا که به خاطر شرایط خاصی که دارن غسل نمیدن اشکالی نداره؟
دلیل موادی مثل کافور که به مرده میزنن به خاطر خوشبو بودنشه یا اینا هم فلسفه ای مثه این چوبای تر داره که تندیس جان بیان کردن؟

پاسخ :
باسلام وعرض پوزیش از این که دیر متوجه سوال شما شدم ودر نتیجه جواب را دیر تر تقدیم نمودم .

در باره فراز اول پرسش در ابتدا باید اشاره شود:
اولا: در میان همه ادیان و ملل دنیا مراسم های خاصی در باره اموات شان مطرح است.
ثانیا: در اسلام مومن در حیات و ممات اش احترام دارد و این گونه مراسم نوعی احترام به بدن مومن است که او را با پاکی و طهارت و در جامه سفید و پاکیزه در جای مناسب به خاک می سپارد و آداب دینی خاصی را با انجام داده و عقاید ایمانی را برای آخرین بار به او یاد آوری می کند.
علاوه بر اين امور ممکن است در باره این آموزه های دینی در باب اموات اسرار و حکمت های بسیاری نهفته باشد؛ ولی در این جا به نمو نه های که در روایات آمده اشاره می شود:
در باره فلسفه غسل دادن میت در روایتی آمده که چون به هنگام مرگ نطفه ی که انسان از آن خلق شده از بدن او خارج می شود؛ لذا واجب است او را غسل دهند (1) و در روایتی دیگر آمده که چون میت بعد از مرگ فرشته را ملاقات می کند؛ باید پاک و طاهر باشد. (2)

غسل میت واجب است واگر به هر دلیل امکان غسل او نباشد باید تمم داده شود .
مصرف کافور به هنگام غسل میت گذشته از این که جز واجبات غسل میت است و موجب خوش بوشدن میت می شود وفلسفه آن این است که میت برای دیدار با فرشتگان باید خوش بو باشد .
پی نوشت ها:
1. صدوق، علل الشرایع، نشر دار الحجه، 1416 ق، بیروت، ج1، ص 348.
2. همان.

موضوع قفل شده است