تناسخ---------فال

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناسخ---------فال

سلام من ميخواستم در مورد تناسخ بدونم كه آيا تناسخ درست يا نه

من در مورد فال گرفتن و پيشگويي ميخواستم بدونم آيا پيشگويي حقيقت داره

نازنين;12900 نوشت:
سلام من ميخواستم در مورد تناسخ بدونم كه آيا تناسخ درست يا نه


با سلام خدمت دوست گرامی

بر اساس مكتب پيامبران الاهي با مرگ انسان روح آدمي از بدن جدا شده، به عالم برزخ منتقل مي گردد و در آن سرای، به حيات خويش ادامه مي دهد. اگر از نيكان باشد از پاداش اعمال خوب خود در آن عالم بهره مند مي شود، اما اگر از بدان باشد به كيفر كارهاي ناپسند خويش مي رسد، تا زماني كه قيامت برپا شود. طبق مكتب پيامبران (ص)، قضاي الاهي بر اين تعلق گرفته كه روح بشر پس از مرگ، دوباره به دنيا باز نگردد و زندگي جديدي را در اين جهان آغاز نكند، بلكه در برزخ بماند تا قيامت بر پا شود، و به سراي جاودان آخرت منتقل شود.

ولی از قرن ها پيش در هندوستان نظريه اي به نام "تناسخ" طرح شد كه از برگشت ارواح و بازگشت مكررشان به دنيا سخن مي گفت. اين نظريه با گذشت اعصار، رفته رفته توجه عدۀ زيادي از مردم جهان را به خود جلب كرد، آن را يك امر واقعي پنداشتند و حتي كساني به عنوان يك عقيدۀ مذهبي به آن دل بستند. در خلال اين مدت متمادي دانشمندان بزرگ اين مطلب را مورد بحث و انتقاد قرار دادند و چندين دليل بر بطلان آن اقامه نمودند.

طرفداران تناسخ معتقدند روح دو گروه از انسان ها به دنيا باز نمي گردد: ا

اوّل آنان كه در مسير سعادت به كمال نهايي رسيده اند كه پس از مرگ به كمال مطلق نايل مي آيند. اينان كمبودي ندارند تا بخواهند دوباره به دنيا باز گردند و كاستي هاي زندگي گذشته خويش را با سعي و عمل جبران كنند.

دستۀ دوم آنان كه در حد بالاي شقاوت قرار دارند. اينان نيز به دنيا باز نمي گردند؛ زيرا در ايام زندگي آن چنان به انحراف گراييده و راه سعادت را به روي خود بسته اند كه دچار سقوط ابدي گرديده و نمي توانند با بازگشت به دنيا، گذشتۀ ننگين خويش را جبران نمايند و به سعادت و كمال گرچه نسبي و محدود باشد برسند.

آنان بر این باورند که تناسخ و بازگشت به دنیا مخصوص دستۀ سوم است؛ يعني گروه هاي متوسط كه بين تكامل يافتگان سعادت مند و ساقط شدگان شقاوت مند هستند، اینان وقتي از دنيا مي روند دوباره روحشان به دنيا باز مي گردد و به تناسب خلق و خوي متفاوتي كه دارند با شكل هاي مختلف و گوناگون به دنيا بر مي گردند. از اين رو براي هر شكلي نام مخصوصي گذاشته اند. اگر به صورت انسان عود كند آن را "نسخ" و اگر به صورت حيوان عود كند، "مسخ" و اگر روح انسان در نباتات (گياهان) حلول كند، "فسخ" و اگر روح آدمي به جماد تعلق گيرد "رسخ" مي نامند.

قائلین به تناسخ عقيده دارند كه در پاره اي از موارد، برگشت ارواح به دنيا براي جبران كاستي ها و به منظور كمال نفس و نيل به مدارج عالي انساني است. همچنين مي گويند: يكي از علل بازگشت ارواح به دنيا اين است كه خوبان در زندگي، دوباره از پاداش اخلاق حميده و اعمال پسنديده خويش برخوردار گردند و بدان نيز كيفر خوي ناپسند و رفتار زشت خود را ببينند؛ چون بسا افرادي كه با سجاياي انساني زيست كرده و عمرشان به پاكي طي شده، اما همواره گرفتار محروميت هاي گوناگون بوده و دوران حياتشان با فقر و تنگدستي يا آلام و بيماري سپري گرديده است، اينان در زندگي بعد به پاداش اخلاق پسنديده خود نايل مي شوند و از نعمت رفاه و سلامت جسم برخوردار مي گردند و چه بسيار افرادي كه در زندگي پيشين داراي اخلاق زشت و رفتار ناپسند بوده اند و مردم از دست آنان رنجيده اند و از انواع نعمت ها بهره مند بوده اند. ارواح اينان در زندگي بعد به تناسب اخلاقشان، به صورت حيوانات و حشرات، نباتات، جمادات و یا انسان هاي ناقص، معلول، بيمار و مطرود جامعه باز مي گردند و در هر صورت گرفتار عذاب روحي و جسمي هستند.

اما اسلام، بازگشت ارواح به دنيا در قالب يك شخص ديگر يا يك موجود جاندار براي انجام كارهاي خوب و به دست آوردن شرايط همزيستي با ارواح را قبول نداشته و صريحا آن را رد مي كند. قرآن در این باره می فرماید: "چون یکیشان رامرگ فرا رسد گويد: پروردگارا، فرمان ده مرا به دنيا باز گردانند، شايد كارهاي نيكي را كه در گذشته ترك كرده بودم،(در حيات آينده) انجام دهم ،( پاسخ داده مي شود): هرگز، اين سخني است (بي اساس) كه گوينده خود مي گويد (و به آن ترتيب اثر داده نمي شود) و از پي (مرگ) اينان عالم برزخ است تا روزي كه قيامت فرا رسد و از قبرها بر انگيخته شوند. (1)

در حالی که طبق نظر آنهایی که به تناسخ عقیده دارند قيامت، رسيدگي به حساب ها، بهشت و دوزخ و خلاصه ثواب و عقاب عالم آخرت، جایگاه واقعی خود را از دست می دهد و جایی برای او باقی نمی ماند؛ زيرا آنها مي گويند اكثر قريب به اتفاق نوع بشر پيوسته پس از مرگ به دنيا باز مي گردند و هر نوبت پاداش يا كيفر اعمال خويش را در دنيا مي بينند. چنين نظري با اساس تعاليم پيامبران خدا تنافی دارد و بر خلاف ضرورت دين مقدس اسلام است و امامان شيعه صريحا آن را كفر خوانده اند. مأمون به حضرت رضا (ع) عرض كرد: دربارۀ كساني كه معتقد به تناسخ اند چه مي فرمايید؟ حضرت در پاسخ فرمود: "كسي كه تناسخ را بپذيرد و به آن عقيده داشته باشد، به خداي تعالي كفر ورزیده و بهشت و دوزخ را غير واقعي تلقي كرده است." (2)

امام صادق (ع) نيز راجع به اهل تناسخ فرمود: "اينان پنداشته اند كه نه بهشت و نه جهنمي است و نه برانگيختن و زنده شدن است، قيامت در نظر آنان عبارت از اين است كه روح از قالبي بيرون رود و در قالب ديگري وارد شود. اگر در قالب اول نيكوكار بوده بازگشتن در قالبي برتر و نيكوتر، در عالي ترين درجۀ دنيا خواهد بود، اما اگر بدكار يا نادان بود، در پيكر بعضي از چهار پايان زحمتكش و باربر كه حياتشان با رنج و زحمت طي مي شود، مستقر مي گردد يا در بدن پرندگان كوچك و بد قيافه اي كه شب ها پرواز مي كنند و به گورستان ها علاقه و انس دارند جاي مي گيرد". (3)

البته، باید توجه داشت که مسئلۀ تناسخ و بازگشت ارواح به دنيا نه فقط مخالف مكتب پيامبران الاهي و موجب كفر به خدا و نفي معاد و انكار ثواب و عذاب عالم آخرت است، بلكه از نظر علمي نيز دانشمندان و فلاسفه آن را مطرود و مردود شناخته و دلايلي بر ابطال آن آورده اند.

موفق باشید ...:roz:
پاورقی_______________________________________

1. مؤمنون ، 99 ـ 100.

2. سفينه البحار، ماده نسخ.

3. احتجاج طبرسي، ج 2، ص 89، بنقل از پایگاه اینترنتی اسلام کوئست.

انچه در زير مي آيد مطالب علامه طباطبايي است در مورد فال :
[=arial][=&quot]

فال[/][=&quot] اگر خیر باشد تفال و اگر شر باشد، تطیرش می خوانند; و آن عبارت است از: استدلال به یکی از حوادث به حادثه ای دیگر که بعدا پدید می آید و در بسیاری از موارد، مؤثر هم واقع می شود و آن چه را که انتظارش دارند، پیش می آید، چه خیر و چه شر[/][=&quot].

[/][=&quot]چیزی که هست فال بد زدن، مؤثرتر از فال خیر زدن است، و این تاثیر مربوط به آن چیزی که به آن فال می زنند، نیست; مثلا صدای کلاغ و جغد، نه اثر خیر دارد و نه اثر شر بلکه این تاثیر مربوط به نفس فال زننده است، حال ببینیم در شرع مقدس درباره این مطلب چه آمده است؟[/]

[/]

[=arial][=&quot]قبل از این رسیدگی باید بگوییم که: اسلام بین فال خوب و فال بد، فرق گذاشته و دستور داده مردم همواره فال نیک بزنند، و ازتطیر یعنی فال بد زدن، نهی کرده است.

این دستور، شاهد بر همان است که گفتیم اثری که در تفال و تطیر می بینیم مربوط به نفس صاحب آن است[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]اما این که در روایات، مسئله تفال چگونه آمده است: از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: «تفالوا بالخیر تجدوه; همواره فال نیک بزنید تا آن را بیابید.»

و نیز از آن بزرگوار، نقل شده که بسیار تفال می زده، هم چنان که در داستان حدیبیه، وقتی که «سهیل بن عمرو» از طرف مشرکین مکه آمد، رسول خدا (ص) فرمود: حالا دیگر، امر بر شما سهل و آسان شد.

و نیز در داستان نامه نوشتن آن حضرت به خسرو پرویز آمده است که وی را به اسلام دعوت کرد و او نامه آن جناب را پاره کرد و در جواب نامه، مشتی خاک برای آن حضرت فرستاد، حضرت همین عمل را به فال نیک گرفت و فرمود: به زودی مسلمانان، خاک کشور او را مالک می شوند.آن حضرت، این گونه تفال ها را در بسیاری از موارد، داشته است[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]و اما تطیر و فال بد زدن:

در بسیاری از موارد، قرآن کریم از امت های گذشته نقل کرده که آن امت ها به پیامبر خود گفتند: ما تو را شوم می دانیم و به تو فال بد می زنیم و به همین جهت به تو ایمان نمی آوریم،
و آن پیامبر در پاسخ شان گفته است: تطیر، حق را ناحق و باطل را حق نمی کند و کارها همه به دست خدای سبحان است نه به دست فال، که خودش مالک خودش نیست، تا چه رسد به این که مالک غیر خودش باشد و اختیار خیر و شر، سعادت و شقاوت دیگران را در دست داشته باشد،

از آن جمله فرموده است[/][=&quot]:[/][/]

[=arial][=&quot]«[/][=&quot]قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم منا عذاب الیم قالوا طائرکم معکم[/][=&quot]... (1);
[/][=&quot]گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم، اگر دست از دعوت خود برندارید سنگ سارتان می کنیم و به طور قطع از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید.گفتند: این شومی، با خود شماست[/][=&quot].»[/]
[/]

[=arial][=&quot]یعنی آن چیزی که شر را به سوی شما می کشاند با خود شماست نه با ما، و نیز فرموده[/][=&quot]:[/][/]

[=arial][=&quot]قالوا اطیرنا بک و بمن معک، قال طائرکم عند الله[/][=&quot]... (2);
[/][=&quot]گفتند ما به تو و به آن که همراه توست، فال بد زده ایم، او گفت طائر و سرنوشت بدتان نزد خداست[/][=&quot].»[/]
[/]

[=arial][=&quot]یعنی آن چیزی که خیر و شر شما به وسیله آن به شما می رسد، نزد خداست، و این خداست که در میانه شما تقدیر می کند، آن چه را می کند، نه من، و نه این همراه من، ما مالک هیچ چیزی نیستیم[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]و اما در روایات، اخبار بسیار زیادی در نهی از آن رسیده است و هم چنین این که برای دفع شومی اش به آن، بی اعتنایی نموده و به خدا توکل کنید و به دعا متوسل شوید.

این روایات، بیان گذشته ما را تایید می کند که گفتیم[/][=&quot]: [/][=&quot]تاثیر تفال و تطیر مربوط به نفس صاحب آن است; از آن جمله در کافی به سند خود از عمرو بن حریث، روایت کرده است که گفت: امام صادق (ع) فرمود:

طیره و فال بد زدن را اگر سست بگیری و به آن، بی اعتنا باشی و چیزی نشماری، سست می شود و اگر آن را محکم بگیری، محکم می گردد[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]پس دلالت این حدیث بر این که فال، چیزی نیست، هر چه هست اثر نفس خود آدمی است، بسیار روشن است[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]و مانند روایت بالا، حدیثی است که از طرق اهل سنت نقل شده که فرمود: سه چیز است که احدی از آن، سالم نیست: طیره، حسد و سوء ظن،
پرسیدند: پس چه باید کرد؟ فرمود: وقتی فال بد زدی، بی اعتنایی کن و برو، و چون دچار حسد شدی در درون بسوز ولی ترتیب اثر عملی مده و ظلم مکن، و چون ظن بد به کسی بردی در پی تحقیق برمیا (و یا ظن خودت را مپذیر[/][=&quot]) .[/]
[/]

[=arial][=&quot]و نیز در این معنا، روایت کافی است که از قمی از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود[/][=&quot]: [/][=&quot]رسول خدا(ص) فرمود:

کفاره فال بد زدن توکل به خداست...و علتش نیز روشن است، چون معنای توکل این است که امر تاثیر را به خدای تعالی، ارجاع دهی و تنها او را مؤثر بدانی، و وقتی چنین کردی دیگر اثری برای فال بد نمی ماند تا از آن، متضرر شوی[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]و در معنای این حدیث، روایتی است که از طرق اهل سنت، نقل شده، و به طوری که در کتاب نهایه ابن اثیر آمده، فرموده است:

طیره، شرک است و هیچ یک از ما خالی از طیره نیستیم و لکن خدای تعالی اثر آن را به وسیله توکل، خنثی می کند[/][=&quot].[/][/][=arial][=&quot](3)[/][/]

پي نوشت:
1-یس/ آیه 18- 19.
2-نمل / آیه 47.
3-تفسیر المیزان، ج 19، ص 149- 154.

سلام
این چیزی که به اسم فال بین مردم جا افتاده
هزار و یک ترفند و انواع و اقسام داره .

و تا از اهل خدا و به نیت خیر نباشه به ضرر شما خواهد بود .
وقتی مساله پول و مادیات و خود نمایی و تسخیر اذهان پر رنگ میشه حضور خدا و خیر و خوبی واقعی هم کمتر میشه !

حتی در مقابل مقرب ترین فرشتگان خدا هم پرده هایی از حجاب هست .
اصل اسرار ازل و ابد تنها نزد خداست و تضمین اینکه فردا سالمی یا فلانی حتما ادم خوبیه و تا ابد خوب میمونه
کار منو شما و فالگیر نیست!

20 دقیقه در هوای سالم قدم بزنیم و یا بعد از عبادت روی کار یا موردی که در نظر داریم تمرکز و چاره جویی کنیم
بی شک درهای زیادی به روی ما یا ذهن ما باز میشه .

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزيز ولي من متقاعد نشدم با اين جواب چون يه سري از فاگيرا و كف بينا يه موضوعاتي از زندگي آدمها رو باز گو ميكنه كه كاملا شخصي و كسي جزء خود فرد از اون خبر نداره و گاهي تمامي اتفاقاتي كه ميگه تو زندگي اتفاق افتاده و اتفاق ميفته به شكلي كه هر انساني رو دچار شك و ترديد ميكنه و انسان نميتونه به كل ردشون كنه و بگه دروغ هستند ميشه بيشتر و از منابع بهتر جواب منو بديد ممنون:Gig:

همونطور که گفتم انواع و اقسام دارند
ایا باید به 2 کلمه درست از صد کلمه دروغ و حدس و گمان ایمان اورد ؟

بله ممکنه چیزهایی بگند .
که بعضا خودتون پاسخ ها رو بروز میدید !(منبع خود شمایید)
مگه من نمیتونم بگم ؟
مشکل عاطفی دارید !
احتمال عارضه قلبی !
ساده دل قدیم !
و......
نوشته ها و حتی یک جوش هم روی صورت میتونه حرفی داشته باشه و بزنه!

هیج منبعی به اندازه وجود خودتون, نمیتونه به شما کمک کنه !
با خدا یا اهل به دور از ناز خدای بی نیاز, مشورت یا درد دل کنید .
مرده یا زنده

با عرض سلام و تشكر فراوان خدمت دوست عزيز براي پاسختون من خودم شخصا روزي به اصرار يكي از دوستانم به نزد يكي از اين فالگيران رفتم با اين علم كه همه حرفهاي آنان دوروغ است ولي بد از ديدن فالم و گفتن مواردي كه جزء خودم و خدايم كسي از آن آگاهي نداشت دچار شك و ترديد در صحت و رد آن شدم و مدت طولاني ذهنم در گير اين مسئله است و تا كنون كسي جوابي كه متقاعدم كند را به من نداده است از شما ميخواهم تا جايي كه امكان دارد من را راهنمايي كنيد :Gig:

نازنين;13867 نوشت:
احترام خدمت شما دوست عزيز ولي من متقاعد نشدم با اين جواب چون يه سري از فاگيرا و كف بينا يه موضوعاتي از زندگي آدمها رو باز گو ميكنه كه كاملا شخصي و كسي جزء خود فرد از اون خبر نداره و گاهي تمامي اتفاقاتي كه ميگه تو زندگي اتفاق افتاده و اتفاق ميفته به شكلي كه هر انساني رو دچار شك و ترديد ميكنه و انسان نميتونه به كل ردشون كنه و بگه دروغ هستند ميشه بيشتر و از منابع بهتر جواب منو بدي


با سلام

1-در عالم یه سری قوانین و اصولی است و سنت هایی جاری در ناموس عالم

این را بی شک همه باید قبول داشته یاشیم علما و عرفان هم وقتی به مرحله ای می رسند پیشگویی هایی کرده و از افکار و زندگی شخصی افراد خبر می دهند اینها نشات کرفته از قوانین و سنت های الهی در عالم است و نمی شود و نمی توان منکر انها شد تا اینجا قدر مسلم بحث است.

2-این علم هم مثل تمام علوم که در دست افراد خوب و بد است می تواند در دست عالمان باشد و می تواند به دست جاهلان و شیادان بیفتد و از این علم استفاده های نابجا و در راستای نفس خویش انجام دهند

3-بنده و شما هم مثل هر فرد دیکری وقتی کسی عمل خارق عادتی انجام دهد مثلا پیش گویی یا گذشته کویی کند متعجب می شویم این امر از دوحالت خارج نیست
-یا فرد این علم را به دست اورده کسب و کاری برای خود به پا کرده
- یا این فرد دروغ گو است و با ذکر گلیلتی سعی در سر کیسه کردن من و تو است.

4-الغرض:
ما و شما نباید زندگی و اینده خو.د را دست چنین افرادی دهیم و با کفته ها و مطالب چنین افرادی با زندگی خویش بازی کنیم و سرنوشت خود رادست چنین جماعتی بسپاریم.

5- دست به دامان اهل بیت شویم که محرمان اسرار خدایند و کمک از خذای لایزال بگیریم که خالق فال گیران و عالم از تمام دانایان عالم است.

نازنين;14094 نوشت:
با عرض سلام و تشكر فراوان خدمت دوست عزيز براي پاسختون من خودم شخصا روزي به اصرار يكي از دوستانم به نزد يكي از اين فالگيران رفتم با اين علم كه همه حرفهاي آنان دوروغ است ولي بد از ديدن فالم و گفتن مواردي كه جزء خودم و خدايم كسي از آن آگاهي نداشت دچار شك و ترديد در صحت و رد آن شدم و مدت طولاني ذهنم در گير اين مسئله است و تا كنون كسي جوابي كه متقاعدم كند را به من نداده است از شما ميخواهم تا جايي كه امكان دارد من را راهنمايي كنيد :Gig:


با سلام

اضافه کنم به مطالبی که دیگر دوستان و کارشناسان محترم فرمودند، اینکه ما تصور می کنیم، بسیاری از مسائل شخصی و خصوصی مان را که جز خودمان و خدایمان کسی از آنها با خبر نیست را چگونه یک فالگیر یا کف خوان می داند و به ما گزارش می دهد.

در حالیکه غافل هستیم که بسیاری از مسائل شخصی و خصوصی ما، یک وجه عمومی و همگانی دارد به عبارتی بسیارند افرادی که وضعیت شان با وضعیت و شرایط ما هماهنگ و منطبق است. و فالگیران و کف خوانان از همین وجوه اشتراک نهایت استفاده را می کنند و با یک بررسی و دقت اجمالی مطالبی را به ما می گویند و به قولی خبر می دهند که موجب حیرت ما می شود که ایشان چگونه از زندگی خصوصی بنده خبر دارد.

شما هم می توانید به قدر سعۀ وجودی تان، با کمی آشنائی از طرف مقابل، این پیش بینی ها را نسبت آنها انجام دهید. فالگیران حرفه ای که تمام توجه و تمرکز خود را روی این مطلب گذاشته اند مسلماً از توانائی های بیشتری برخوردار هستند.

موفق باشید...:roz:

با عرض سلام و تبريك سال نو به تمامي عزيزاني كه در اينجا حظور دارن و با رهنمايي هاي با ارزششون به همه ما كمك ميكنن بله من نظر شما رو قبول دارم ولي بار ها و بارها در زندگي من مسائلي رو پيش بيني كردن كه به مرور زمان اتفاق افتاده و دقيقاً پيش بينيشون درست از آب در آمده واقعاً الان دچار شكم كه ببينم فال و طالع بيني درست است يا نه آيا كساني مثل رمالان كه نه سواد درستي دارن و نه آدم هاي هستند كه به مسائل مذهبي خيلي پايبند باشند واقعا ميتونن علمي پيدا كنن كه بتونن پيشبيني كنند اگر نه پس چرا حرفهاي كه ميزنن درست است بازم از شما تشكر ميكنم

نازنين;15626 نوشت:
با عرض سلام و تبريك سال نو به تمامي عزيزاني كه در اينجا حظور دارن و با رهنمايي هاي با ارزششون به همه ما كمك ميكنن بله من نظر شما رو قبول دارم ولي بار ها و بارها در زندگي من مسائلي رو پيش بيني كردن كه به مرور زمان اتفاق افتاده و دقيقاً پيش بينيشون درست از آب در آمده واقعاً الان دچار شكم كه ببينم فال و طالع بيني درست است يا نه آيا كساني مثل رمالان كه نه سواد درستي دارن و نه آدم هاي هستند كه به مسائل مذهبي خيلي پايبند باشند واقعا ميتونن علمي پيدا كنن كه بتونن پيشبيني كنند اگر نه پس چرا حرفهاي كه ميزنن درست است بازم از شما تشكر ميكنم

از روايات استفاده مى شود که فال ، اعم از «نيک » يا «بد» اثر طبيعى ندارد ; ولى ممکن است ، داراى اثر روانى باشد ; فال نيک اميد آفرين است ; در حالى که فال بد مايه سوءظن ، يأس ، ناتوانى ، و انتظار بلا و بدبختى کشيدن است (و اين ها در روحيه و عمل انسان مؤثر خواهد بود) ; لذا در روايات زيادى از فال بدزدن نهى شده است ; چنان که در روايتى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد : «فال بد زدن يک نوع شرک به خداست » ; قرآن کريم نيز درباره کسانى که نسبت به پيامبران و پيروان آنان فال بد مى زدند ، مى فرمايد : «طَـئِرُکُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ; (نمل ، 47) فال (نيک و) بد شما نزد خداست (همه مقدرات به قدرت او تعيين مى گردد) ; بلکه شما گروهى فريب خورده هستيد!» گر چه ممكن است فالگيرها برخي موارد متشابه در زندگي انسان ها را حدس درست و دقيق بزنند ؛ ولي اين به معناي صحيح و درست بودن فال نيست .


دوست گرامي ! اگر منظور شما كهانت و پيشگويي آينده است در روايات نيز از کهانت نهى شده است; در روايتى از امام زين العابدين(عليه السلام) آمده است: « : گناهانى که سبب تيرگى هوا و فضاى زندگى انسان ها (کنايه از شدت گناه) مى شوند عبارت اند از: سحر و کهانت ، باور به تأثير ستارگان در سرنوشت انسان ها ، دروغ پندارى قضا و قدر و عقوق والدين .»1در اين حديث شريف ، سحر و کهانت در رديف گناهانى بر شمرده شده که فضاى دنيا و جامعه را تيره و تار مى کند . روشن است که منظور از اين تيرگى ، آلوده کردن جامعه ، به جهت گيرى هاى غلط مى باشد به گونه اى که کارها را از مسير و روند طبيعى خود خارج کرده ، به مقوله هاى نابخردانه اى چون توسّل به کارهاى کهانت آميز پيوند مى زند .


1. بحار الأنوار ،ج‏55 ، 274

نازنين;14094 نوشت:
با عرض سلام و تشكر فراوان خدمت دوست عزيز براي پاسختون من خودم شخصا روزي به اصرار يكي از دوستانم به نزد يكي از اين فالگيران رفتم با اين علم كه همه حرفهاي آنان دوروغ است ولي بد از ديدن فالم و گفتن مواردي كه جزء خودم و خدايم كسي از آن آگاهي نداشت دچار شك و ترديد در صحت و رد آن شدم و مدت طولاني ذهنم در گير اين مسئله است و تا كنون كسي جوابي كه متقاعدم كند را به من نداده است از شما ميخواهم تا جايي كه امكان دارد من را راهنمايي كنيد :gig:

سلام
عزیزان کارشناس و دوستدار شما مطالب کاملی ارسال کردند همچنین
پاسخ مستقیم این مطلب و نوشته های شما در ارسالهای قبل منم هست و قابل دریافت!
چنانچه نیت شما تبلیغ یا تکذیب حکم شرع و انسانیت و ... باشه .
برای متقاعد ساختن شما کاری از دست منو دیگران ساخته نیست
موید باشید و در امان
از شر ریاکار جماعت .

با عرض سلام و تبريك سال نو به تمامي عزايزن من تمامي دلايل شما رو قبول دارم ولي در چندين موارد من خودم ديدم تمامي مسائلي رو كه پيش بيني كردن همگي به مرور زمان اتفاق افتاده است اگه فال وپيشگويي صحت ندارد پس چطور اتفاقاتي دقيقاً به گفته فال گيران اتفاق ميفتد و اين شخص كه من ميشناسم نه انسان تحصيل كرده و با سوادي است ونه از لحاظ مذهبي چندان معتقد و پايبند به عقايد ولي گفته هايش كاملا رخ ميدهد با تشكر فراوان از تمامي كساني كه به من پاسخ داده اند

[=Century Gothic]

تناسخ Metempsychosis / رجعت Return / فلسفه Philosophy
چكيده : تناسخ، انتقال نفوس انساني از بدني به بدن ديگر مي‌باشد و اين انتقال ميتواند به مرتبه بالاتر باشد (تناسخ صعودي) و يا مرتبه پايين‌تر (تناسخ نزولي) و يا انتقال عرضي. دلائل متعددي كه از سوي حكماء اسلامي ارائه شده، بعضي مبطل جميع اقسام تناسخ است ، مانند برهان قوه و فعل، كه خلاصه آن اين است : پذيرفتن تناسخ به معناي پذيرفتن اتحاد امر بالفعلي است كه نفس مفارق مي‌باشد با چيزي كه بالقوه است (بدن دوم كه تازه استعداش تمام شده و مهياي پذيرفتن نفس است) و اين واضح البطلان است . و اگر تناسخ در جهت نزول را قائل شويم بايد حركت ارتجاعي در وجود از اشد به انقص را بپذيريم كه جدا محال است . تناسخ صعودي را نيز نميتوان پذيرا شويم چرا كه معناي آن اين است كه نفس حيوان صامت كه منطبع رد بدن و غيرمجرد است و ابزار ترقي به رتبه انسانيت را ندارد غل و زنجير شهوت و غضب بر دست و پاي او بسته شده توانسته است دگرگون شده و به مرتبه بالاتر صعود كند. و غضب بر دست و پاي او بسته شده توانسته است دگرگون شده و به مرتبه بالاتر صعود كند. و اما رجعيت كه به معناي بازگشت نفوس مفارق به ابدان دنيوي خود پيش از قيامت مي‌باشد ارتباطي با تناسخ باطل ندارد چرا كه رجعت سخن از تعلق مجدد روح به بدن خود ميكند بعد از قطع‌علاقه، و بايد بدانيم كه ارتباط نفس با بدن عبارت است از قوت وجود و غلبه و چيرگي او بر بدن و مرگ به معناي عدم اعمال اين برتري است نه نفي آن و واضح است كه هرگاه نفس ، توجهش را به بدن معطوف سازد متنعي براي حيات مجدد او در همين عالم ماده نخواهد بود و از طرف ديگر دلائل فراوان نقلي بعد از اثبات امكان رجعت وقوع آنرا حتمي مي‌سازد.
دانشگاه قم ، دانشكده علوم انساني

موضوع قفل شده است