قرائت ائمه علیهم السلام: ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرائت ائمه علیهم السلام: ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ

التوحيد للصدوق 154 13 باب تفسير قول الله عز و جل يا إبليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي‏
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْكُلَيْنِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ‏ سَيْفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدَةَ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإِبْلِيسَ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ قَالَ يَعْنِي بِقُدْرَتِي وَ قُوَّتِي‏
قال مصنف هذا الكتاب سمعت بعض مشايخ الشيعة بنيسابور يذكر في هذه الآية أن الأئمة ع كانوا يقفون على قوله- ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ ثم يبتدءون بقوله عز و جل- بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ و قال هذا مثل قول القائل بسيفي تقاتلني و برمحي تطاعنني كأنه يقول عز و جل بنعمتي قويت على الاستكبار و العصيان‏

اسرار توحيد-ترجمه التوحيد 150 «باب سيزدهم» در تفسير قول خداى عز و جل يا إبليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي:
حديث كرد ما را محمد بن محمد بن عصام كلينى «رضى» گفت كه حديث كرد ما را محمد بن يعقوب كلينى گفت كه حديث كرد ما را احمد بن ادريس از احمد بن محمد بن عيسى از على بن سيف از محمد بن عبيده كه گفت حضرت امام رضا (ع) را سؤال كردم از قول خداى عز و جل بشيطان كه ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ فرمود يعنى بقدرت و قوت من. (2) مترجم گويد كه مؤلف بعد از اين حديث گفته كه مصنف اين كتاب ميگويد كه شنيدم از بعضى از مشايخ شيعه در نيشابور كه در اين آيه ذكر ميكرد كه ائمه عليهم السلام بر قول آن جناب ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ ايست و وقف ميكردند بعد از آن ابتداء مينمودند بقول آن جناب عز و جل بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ و گفت كه اين مثل قول قائلست كه ميگويد بسيفى تقاتلين و برمحي تطاعننى يعنى به شمشير من با من كار زار ميكنى و بنيزه من با من مطاعنه مينمائى و نيزه ميزنى گويا كه آن جناب عز و جل ميفرمايد كه بنعمت من بر تكبر و گردنكشى و نافرمانى توانا شدى و بنا بر اين ترجمه آيه اين مى‏شود كه آيا بنعمتهاى من تكبر كردى بدون استحقاق و خود را فوق اندازه است بلند ساختى يا بودى از جمله بلندمرتبگان كه استحقاق تفوق دارند و بنا بر اين وجه ممكن است كه همزه استكبرت همزه قطع باشد چون در غير اين وجه و وصل آن نيز محتمل است و اما بنا بر معمول كه در قرآن مجيد مكتوب است قطع همزه آنست و وصل آن غلط است.

نظر دوستان نسبت به وقف بر لما خلقت در آیه چیست؟ ازجهت ادبیات عرب به مشکل نمیخورد؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد میقات

hadiesmati;439902 نوشت:
التوحيد للصدوق 154 13 باب تفسير قول الله عز و جل يا إبليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي‏
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْكُلَيْنِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ‏ سَيْفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدَةَ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإِبْلِيسَ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ قَالَ يَعْنِي بِقُدْرَتِي وَ قُوَّتِي‏
قال مصنف هذا الكتاب سمعت بعض مشايخ الشيعة بنيسابور يذكر في هذه الآية أن الأئمة ع كانوا يقفون على قوله- ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ ثم يبتدءون بقوله عز و جل- بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ و قال هذا مثل قول القائل بسيفي تقاتلني و برمحي تطاعنني كأنه يقول عز و جل بنعمتي قويت على الاستكبار و العصيان‏

اسرار توحيد-ترجمه التوحيد 150 «باب سيزدهم» در تفسير قول خداى عز و جل يا إبليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي:
حديث كرد ما را محمد بن محمد بن عصام كلينى «رضى» گفت كه حديث كرد ما را محمد بن يعقوب كلينى گفت كه حديث كرد ما را احمد بن ادريس از احمد بن محمد بن عيسى از على بن سيف از محمد بن عبيده كه گفت حضرت امام رضا (ع) را سؤال كردم از قول خداى عز و جل بشيطان كه ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ فرمود يعنى بقدرت و قوت من. (2) مترجم گويد كه مؤلف بعد از اين حديث گفته كه مصنف اين كتاب ميگويد كه شنيدم از بعضى از مشايخ شيعه در نيشابور كه در اين آيه ذكر ميكرد كه ائمه عليهم السلام بر قول آن جناب ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ ايست و وقف ميكردند بعد از آن ابتداء مينمودند بقول آن جناب عز و جل بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ و گفت كه اين مثل قول قائلست كه ميگويد بسيفى تقاتلين و برمحي تطاعننى يعنى به شمشير من با من كار زار ميكنى و بنيزه من با من مطاعنه مينمائى و نيزه ميزنى گويا كه آن جناب عز و جل ميفرمايد كه بنعمت من بر تكبر و گردنكشى و نافرمانى توانا شدى و بنا بر اين ترجمه آيه اين مى‏شود كه آيا بنعمتهاى من تكبر كردى بدون استحقاق و خود را فوق اندازه است بلند ساختى يا بودى از جمله بلندمرتبگان كه استحقاق تفوق دارند و بنا بر اين وجه ممكن است كه همزه استكبرت همزه قطع باشد چون در غير اين وجه و وصل آن نيز محتمل است و اما بنا بر معمول كه در قرآن مجيد مكتوب است قطع همزه آنست و وصل آن غلط است.

نظر دوستان نسبت به وقف بر لما خلقت در آیه چیست؟ ازجهت ادبیات عرب به مشکل نمیخورد؟

«قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ»
گفت: اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبّر كردى يا از برترين ها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!) (1)

با سلام و درود

بنابر قول و نظر مشهور، «أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ» جمله مستأنفه است، و کلمه «بِيَدَيَّ» جار و مجرور و متعلق به «خَلَقْتُ» است.

لذا مشهور، بر «خَلَقْتُ» وقف نمی کند بلکه بر «بِيَدَيَّ» وقف نموده و بقیه عبارت را جمله ای جدید می داند.

بنابر نظر مشهور، همزه در «أَسْتَكْبَرْتَ» همزه استفهام است که با وجود همزه استفهام، نیازی به همزه وصل نبوده و همزه وصل افتاده است. (2)

توجه:

«أَسْتَكْبَرْتَ» در اصل "أ إسْتَكْبَرْتَ" بوده که همزه وصل افتاده و همزه استفهام که همزه قطع است باقی است، لذا در هر دو قرائت این همزه، همزه استفهام توبیخی و همزه قطع است.

البته به صورت همزه وصل هم قرائت شده و شیخ طوسی در تفسیر تبیان، به قرائت «بِيَدَيَّ إِسْتَكْبَرْتَ» اشاره کرده و آن را قرائتی شاذ (نادر) دانسته است. (3)

لازم به ذکر است که این قرائت، دیگر قرائت معصوم نیست زیرا قرآنِ موجود که با قرائت حفص از عاصم است، به تایید معصومین علیهم السلام رسیده و همان قرائت نازل شده بر رسول اکرم صلی الله علیه وآله است. در این قرائت «أَسْتَكْبَرْتَ» آمده نه «إِسْتَكْبَرْتَ».


بیان تفسیری

«خَلَقْتُ بِيَدَيَّ»، کنایه از قدرت و قوت الهی، و اشاره به این است که خداوند آدم را بدون پدر و مادر، خلق فرموده است. (4)

خداوند در اين آيه خلقت بشر را به دست خود نسبت داده، به اين منظور كه براى آن شرافتى اثبات نماید. و اگر كلمه "يد" را تثنيه آورد، براى اين است كه به كنايه بفهماند در خلقت او اهتمام تام داشتم. (5)

و از آن جا كه انسان كارهاى مهم را با دو دست انجام مى ‏دهد، و به كار گرفتن دو دست نشانه نهايت توجه و علاقه انسان به چيزى است، ذكر اين تعبير در آيه فوق كنايه از عنايت مخصوص پروردگار و اعمال قدرت مطلقه ‏اش در آفرينش انسان است. (6)

روایت تفسیری در این زمینه داریم که مراد از «بِيَدَيَّ»، قدرت و قوت الهی است. (7)

این تفاسیر، طبق همان قول و نظر مشهور است که بر «خَلَقْتُ» وقف نکرده بلکه بر «بِيَدَيَّ» وقف نموده و بقیه عبارت را جمله ای جدید می داند.

نکته:

البته اگر «بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ» نیز قرائت شود، صحیح است و معنای آن این است که خداوند از ابلیس به صورت توبیخی استفهام و سؤال می فرماید که با نعمت هایی که من به تو داده ام تکبر می ورزی، یعنی اگر به خاطر این نعمت ها تکبر می روزی که این نعمت ها مال خودت نیست بلکه من به تو داده ام، پس جایی برای تکبر نیست.

بنابر این:

طبق هر دو قرائت، همزه، استفهام توبیخی و قطع است، و معنای آیه هم در هر دو صورت، صحیح است؛ مگر این که با همزه وصل خوانده شود که این قرائت شاذ است و از معصوم نیست.

__________

  1. ص، 75.
  2. ر.ک: إعراب القرآن و بيانه، ج ‏8، ص 383؛ إعراب القرآن، ج ‏3، ص 318؛ البحر المحيط في التفسير، ج ‏9، ص 175؛ الجدول في إعراب القرآن، ج ‏23، ص 143؛ تفسير شريف لاهيجي، ج ‏3، ص 845.
  3. التبيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 582.
  4. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 757.
  5. ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 343.
  6. تفسير نمونه، ج 19، ص 338.
  7. تفسير نورالثقلين، ج ‏4، ص 472.
موضوع قفل شده است