جقوق بشر به سبک غرب و آمریکا

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جقوق بشر به سبک غرب و آمریکا

حقوق بشر به سبک غربی

[h=1] سایه سنگین سکوت غرب بر نقض حقوق بشر در عربستان

به پرونده هایی می پردازیم که نشان دهنده نقض حقوق بشر در کشورهای مدعی غربی است. این کشورها که خود دم از حقوق بشر می زنند در موارد بسیاری آن را زیر پاگذاشته و خلافش رفتار کرده اند. برخی از این پرونده ها را برای شما هرشب بازنشر می کنیم.[/h]



از زمان به قدرت رسیدن آل سعود در عربستان فرقه وهابیت منسوب به " محمدبن عبدالوهاب " نیز در این کشور رواج یافت و نقض گسترده حقوق بشر در این کشور در ابعاد مختلف آن آغاز و تاکنون با شدت هر چه تمام ادامه دارد.

در یک نگاه گذرا باید گفت که ۷ هزار عضو از دودمان سلطنتی آل ‌سعود به بیش از ۲۵ میلیون ساکن آن حکمرانی می‌ کنند و علاوه بر در دست‌ داشتن تمام امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمام امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود دارند.

نقض حقوق بشر و حقوق اولیه مردم این کشور در طول سال های حکومت سعودی ها اکنون موجب بروز اعتراض های مردمی از حدود دو سال قبل و همراه با موج بیداری اسلامی در برخی کشورهای اسلامی منطقه شده است. دکتر "محمد فهد القحطاني رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان در ارتباط با اصلاح وضعیت حقوق بشری در این کشور معتقد است : متاسفانه عربستان نمونه ‌اي براي نقض حقوق بشر در جهان شده است و بسياري در جهان در زمينه نقض حقوق بشر از عربستان سخن مي گويند.
وی افزود ما بايد طرح و برنامه روشني را براي ارتقاي حقوق بشر تدوين کنيم تا هريک از افراد بايد بتواند از خود دفاع کرده اما فعلا وکلا نيز از تهديدها در امان نيستند و بايد وضعيت را تغيير داد.
به طور کلی در یک نگاه گذرا می تواند مواردی از نقض حقوق بشر در عربستان را برشمرد:
*** نبود آزادی بیان
خفقان موجود و نبود آزادی بیان به عنوان اولین حقوق بشر در عربستان را می توان پایه و اساس نقض دیگر حقوق مردم این کشور به شمار آورد.
سازمان عفو بين‌الملل در یکی از گزارش های خود در ارتباط با وضعيت زندانيان عربستاني تاکيد ‌کرد ، بسياري از زندانيان عربستاني سياسي نبوده و تنها به جرم آزادي بيان و حضور در برنامه های اعتراضی بازداشت شده‌اند.
این سازمان اعلام کرد که برخي از بازداشت ‌شدگان عربستاني در اين مدت هدف انواع شکنجه‌ها و بدرفتاري‌ هاي ماموران امنيتي رژيم سعودي قرار گرفته‌ اند که مقامات مسئول بايد ضمن رسيدگي به اين موضوع فورا در اين‌ باره تحقيقات مستقلي را انجام دهند.
" رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان سعودي درباره نبود آزادي بيان در این کشور گفت: دکتر "محمد عبدالله عبدالکريم " از فعالان حقوق بشر عربستان چندي پيش صرفا به خاطر بيان ديدگاهش در يک مقاله درباره وضعيت سياسي بازداشت و زندانی شد.
وي گفت: من وکيل قانوني عبدالکريم هستم و به اقدامات حقوقي براي آزادي وي را ادامه خواهم داد.
دکتر عبدالکريم و شخصيت هايي نظير او باعث آگاه سازي افکار عمومي در عربستان مي شوند و او ديدگاه خودش را به عنوان يک استاد و شخصيت فرهنگي آن طور که مي بيند، مطرح کرد و به آگاه سازي مردم کمک مي ‌کند.
در همین حال دیدبان حقوق بشر 31 فروردین 1392 با انتقاد شدید از سیستم قضایی عربستان سعودی، خواستار توقف فوری تحت تعقیب قرار دادن یک ونیم ساله یک وکیل حقوق بشری به نام "ولید ابوالخیر" شد.
این دیدبان اعلام کرده است که وارد کردن اتهام اهانت به قوه قضائیه و تلاش برای بدنام کردن خاندان سلطنتی علیه ابوالخیر، صرفا به دلیل اقدامات مسالمت ‌آمیز و حقوق خود در آزادی بیان بوده است.
"سارا لیه ویتسون" مدیر بخش خاورمیانه دیدبان حقوق بشر می‌گوید: «اگر مقامات عربستان، واقعا نگران شهرت قوه قضائیه هستند، باید پیگرد این وکیل را که تنها از ناکارآمدی‌های سیستم قضایی انتقاد کرده است، متوقف کند.»
محاکمه ابوالخیر در سپتامبر ۲۰۱۱ پس از آن ‌که وی از حکم یک قاضی برای به زندان افتادن یکی از وکلایش به مدت هفت ماه انتقاد کرد، آغاز شد.
بر اساس اعلام رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان در این کشور علاوه بر نظام قضایی مبتنی بر دیدگاه های وهابیون یک دستگاه قضايي سري نیز وجود دارد که درعمل حقوق بشر را نقض و در این ارتباط نیز برخی از فعالان با ارسال نامه هایی اعتراض خود را اعلام کرده اند.
*** بازداشت خودسرانه فعالان وعدم دسترسي آنها به وکيل
بازداشت خودسرانه افراد و فعالان عرصه سیاسی و اجتماعی را باید مورد دیگر از نقض حقوق بشر در عربستان ذکر کرد که در این ارتباط تاکنون شمار زیادی بازداشت و بدون دسترسی به وکیل و یا سیر مراحل قانونی در زندان بسر می برند.
رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان در این ارتباط نیز می گوید : اين وضعيت به طور صد درصد در خصوص عربستان صدق مي کند و بسياري از فعالان به خاطر آزادي بيان يا پيوستن به يک گروه علني و حقوقي بازداشت مي شوند.
وی افزود از جمله این افراد دکتر شمري است که به طور خودسرانه بازداشت شد؛ بدون اينکه حقوق مدني و سياسي و توانايي وي در دسترسي به وکيل در نظر گرفته شود. اينها همه موارد نقض حقوق بشر است.
رییس جمعیت حقوق مدنی و سیاسی عربستان گفت: ما خواهان برداشته شدن ظلم از مردم در عربستان و حفاظت از حقوق آنها هستيم و اولويت ما اجراي اصلاحات سياسي در عربستان است زيرا اعتقاد راسخ داريم که همه موارد نقض حقوق بشر به ساختار سياسي کنوني برمي گردد و از اين رو ما بر آن تمرکز مي کنيم.
وي درباره دستاوردهاي جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان گفت: ما موفقيت بزرگي کسب کرده‌ايم و توانسته‌ايم خانواده کساني را که به طور خودسرانه بازداشت شده‌اند، ترغيب کنيم تا شکايت کنند يعني توانسته‌ايم مانع اساسي را بشکنيم و به آنها تاکيد کرده ايم که از آنها حمايت حقوقي خواهيم کرد.
*** سیاست تبعض آمیز نسبت به اتباع عربستان
یکی دیگر از اقدامات سعودی ها در عربستان در پیش گرفتن سیاست تبعیض نسبت به مردم و اتباع این کشوراست . سياست تبعيض آميز اعمال شده از سوی رژيم آل سعود باعث گسترش دامنه اعتراض هاي مردمي درعربستان شده است.
در این ارتباط سران عربستان با ايجاد انحصار در استفاده از امكانات عمومي و اختصاص دادن ميلياردها دلار درآمدهاي نفتي به خاندان پادشاهي، وضعيت غيرقابل تحملي را به وجود آورده اند.
دکتر "محمد فهد القحطاني " رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان در اشاره به تقسيم ناعادلانه ثروت در کشور عربستان و بهره مندي يک قشر خاص از آن تصريح کرد: خزانه کشورمملو از پول است اما اين پول‌ها به دست طبقات مختلف مردم نمي‌رسد بلکه يک طبقه خاص است که از اين پول‌ها بهره مي‌برد.
وي گفت: الان وضعيت مردم کشور بر سر دو راهي قرار دارد به گونه‌اي که يا بايد با همه مردم تعامل و براي آنها اشتغالزايي شود و به آنها کمک هاي اقتصادي صورت گيرد يا همچنان از منافع اين طبقه خاص جامعه عربستان حفاظت شود.
رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان درباره علت وجود بیکاری در جوانان و فقر در عربستان با وجود ثروت هنگفت نفتي و مشغول به کار بودن شمار زیادی از اتباع خارجی در این کشور نیز گفت که اين امر نیز يکي از تضادهاي موجود درعربستان است.
القحطاني با توجه به فساد اداري و مالي درعربستان ادامه داد : در نظام‌هاي دمکراتيک، نظارت و شفافيت وجود دارد اما اين امر در عربستان وجود ندارد و آن هم به خاطر ماهيت انتصابات سياسي است يعني فردي براي دستگاهي تعيين مي شود و مي‌داند که چهار يا پنج سال در پست خود قرار دارد بنابراين مي‌خواهد که از اين جايگاه خود استفاده کند و معمولا شيوه آن هم اين است که وي با چند نفر همدست مي شود و بيت‌المال را به سرقت مي‌برد.
"احمد الرابح" فعال حقوق بشرعربستانی و رئیس مرکز حقوق بشر "الشرق" هم در ارتباط نوع برخورد با مردم در عربستان تاکید کرد که حکومت سعودی، حکومتی نژاد پرستانه چون رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی است.
*** مقابله با هرگونه برنامه اعتراضی
نیروهای امنیتی عربستان نیز در بیش از یک سال اخیر ضمن مقابله با برگزاری هرگونه برنامه اعتراضی از سوی شیعیان این کشور در منطقه قطیف به علت شرایط سیاسی بسته و تبعیض هایی که علیه آنان روا می شود، اقدام به سرکوب آنها کرده و در جریان آن شمار زیادی نیز بازداشت، کشته و یا زخمی شده اند.
در جريان اعتراض‌هاي اخیر در اين کشور صدها نفر بويژه در مناطق شرقي شيعه ‌نشين عربستان بازداشت شده و اگرچه اکثر آنها به دليل عدم وجود هيچ اتهامي آزاد شدند، اما شمار ديگري همچنان بدون محاکمه و اتهام رسمي در زندان به ‌سر مي‌برند.
شیخ نمرباقرالنمر یکی از رهبران شیعیان عربستان است که از مدت ها قبل در بازداشت به سر می برد.
"احمد الرابح" فعال حقوق بشرعربستانی و رئیس مرکز حقوق بشر "الشرق" در این ارتباط بازداشت و محاکمه شیخ نمرباقرالنمر را اقدامی غیرقانونی برشمرد که حکومت سعودی دست به آن زده است.
جالب این که علمای وهابی نیز در راستای حمایت از حاکمان سنی این کشور برگزاری هرگونه برنامه اعتراضی را حرام اعلام کرده اند.
*** ممنوعیت فعالیت سیاسی
یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر در عربستان را باید ممنوعیت فعالیت سیاسی برای افراد و فعالان در این کشور ذکر کرد.
افراد به علت ترس از دستگیری، زندان و یا اعدام از ایجاد و یا پیوستن به این فعالیت ها خودداری می کنند.
در این ارتباط اتباع عربستان حتی از امضای یک بيانيه يا انتشار اسامي خود هم هراس دارند .
*** مقابله با ایجاد هرگونه تشکل مردمی و غیردولتی
یکی دیگر از اقدامات حاکمان عربستان که به نوعی با موضوع حقوق بشر و نقض آن در این کشور مرتبط است، مخالفت با هرگونه ایجاد نهادهای مردمی و غیردولتی است.
"جمعیت حسم" که یک تشکل فعال حقوق بشری در عربستان بود، سال گذشته از سوی دولت این کشور منحل اعلام شد و دو تن از موسسان این جمعیت، به 10 سال زندان محکوم شدند.
در همین حال به تازگی تعدادی از فعالان حقوق بشرعربستان تشکلی را با عنوان جمعیت حقوق بشردر این کشور تاسیس کرده‌اند.
اهداف این فعالان از ایجاد این تشکل، گسترش حقوق بشر، دفاع از حقوق بشر و آزادی در همکاری با کشورهای عرب و نهادهای عربی در داخل و خارج، استفاده از کلیه وسایل قانونی از قبیل مراجعه به مجامع وابسته به سازمان ملل به منظور گسترش نقش زنان در مشارکت‌های اجتماعی، کمک به تاسیس جمعیت‌ها و سازمان‌های حقوق بشری، سندیکاهای کارگری و اتحادیه‌های صنفی و تلاش برای لغو حکم اعدام با همکاری وکلای زندانیان سیاسی عنوان شده است.
القحطاني رئيس جمعيت حقوق مدني و سياسي عربستان در ارتباط با راه های دنبال کردن مطالبات مردم عربستان معتقد است که اولين گام اين می باشد که مردم به روند مسالمت‌آميز و سازمان يافته بپوندند که با نهادهاي جامعه مدني در ارتباط است به اين معنا که افراد به يک موسسه بپيوندند که خواهان حقوق مدني و سياسي است.
وی گفت: جرياني که به طور مسالمت آميز وعلني خواسته‌هاي حقوقي خود را مطرح مي کند، به نتيجه خواهد رسيد و مردم را در روند امور ،مشارکت خواهد داد يا حداقل ظلم را از آنها خواهد برداشت.
*** ممنوعیت رانندگی برای زنان
رانندگی زنان در عربستان ممنوع است و با وجود برخی تلاش‌های انجام شده برای برداشتن این ممنوعیت، به دلیل مخالفت مقام‌های دینی این کشور این تلاش‌ها تاکنون به نتیجه نرسیده است.
در ۲۴ اوت ۲۰۰۶ (میلادی) هم طرح یکی از نمایندگان مجلس مشورتی عربستان سعودی در مورد دادن حق رانندگی به زنان این کشور رد شد.
بزرگان عربستان نیز بر حرام بودن رانندگی زنان به دلیل ایجاد فساد و آسیب رساندن به عفت عمومی پافشاری می کنند.
دست اندرکاران امور راهنمایی و رانندگی درعربستان نیز اعلام کردند که علت ممنوعیت رانندگی زنان این است که اگر آنان روبند را نگه دارند، به سختی می‌توانند رانندگی کنند و این احتمال تصادفات را افزایش خواهد داد.
*** نبود حق رأی برای زنان
دولت عربستان اعلام کرده که زنان نمی ‌توانند در رأی ‌گیری ها در این کشورمانند گزینش شورای شهر حضور یابند. علما این تصمیم دولت را تأیید و رأی دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانسته اند.
*** محدودیت برای آموزش و تحصیلات دختران
با این که عربستان دختران را از آموزش منع نکرده‌ است و حتی آموزش رایگان نیز برای ایشان در نظر گرفته ‌است ولی حضور دختران در آموزشگاه‌ها و مدارس بسیار محدود است.
بر اساس آمار رسمی دولت سعودی، ۵۵ درصد دانش آموزان دبستان، ۷۹ درصد دانش آموزان راهنمایی و۸۱ درصد دانش آموزان دبیرستان پسر هستند. دیدگاه‌های سنتی در عربستان باعث شده ‌است که بسیاری از دختران در سنین پایین مدرسه را ترک کنند.
در عربستان مدارس و دانشگاه‌های متفاوت برای دختران و پسران وجود دارد و هیچ مدرسهٔ مختلطی در آن جا یافت نمی‌شود. با این حال بسیاری بر این باورند که مدرسه‌ها و دانشگاه‌های مربوط به زنان از کیفیت آموزشی پایین‌ تری برخوردارند. تحصیل زنان در همهٔ رشته‌های فنی و مهندسی و نیز رشتهٔ حقوق ممنوع می ‌باشد.
*** ممنوعیت فعالیت اقتصادی برای زنان
در قوانین عربستان اشتغال زنان به هر کاری جز آموزش و پرستاری ممنوع ‌است . آموزش برای زنان بسته به کلاس‌های دختران می ‌شود و آن‌ها حق آموزش برای پسران را ندارند. با این حال باز هم شرکت زنان در کارها بسیار بسته است و برای این کارها نیز اجازهٔ رسمی شوهر یا ولی شرط محسوب می‌شود.
علمای وهابی گماردن زن به هر کاری را که باعث همکاری و ارتباط با مردان نامحرم می‌شود، حرام اعلام کرده‌اند.
*** ممنوعیت حضور زنان در اجتماع
ورود زنان بدون همراهمی محرم به بسیاری از مکان‌های عمومی در عربستان از جمله بانک‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌ها ممنوع است . رستوران‌ ها معمولاً دو بخش جدا برای مجردها و خانواده‌ها دارند . بخش خانوادگی رستوران‌ها به غرفه‌های کوچک تقسیم شده ‌است که زنان می‌توانند در آن نقاب را برداشته وغذا بخورند بدون این که مرد نامحرمی وارد شود.
شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار کم است. از زنان سعودی انتظار می‌رود هنگام بیرون آمدن از خانه حتماً با مرد محرم همراه باشند در غیر این صورت پلیس امر به معروف با آنان برخورد می کند.
*** ممنوع بودن حق سفر برای زنان بدون محرم
علمای حنبلی سفر زنان را بدون همراهی مردی از محارمش ممنوع می‌ دانند. در عربستان این قانون به دقت اجرا می‌شود و به زنانی که محرمی به همراه ندارند، اجازهٔ بیرون رفتن از خانه داده نمی‌شود. این قانون هم در سفرهای درون کشور و هم در سفرهای برون کشوری اعمال می ‌شود.
*** کنترل شدید پوشش و حجاب زنان
برداشت علمای وهابی در عربستان از حجاب اسلامی پوشاندن تمام بدن از جمله چهره و دست‌ها است. پلیس دینی عربستان همواره بر این نوع پوشش زنان پافشاری داشته و زنانی را که چهرهٔ خود را در دیدگان مردم نمایان کنند به زندان و تازیانه محکوم ‌کرده و قانون حجاب از زمینه های محدود کنندهٔ حضور زنان در جامعع است.
پلیس مذهبی عربستان که مطوعین نام دارد بر رعایت حجاب نظارت دقیق دارد. نیروهای مطوعین در مرکزهای خرید، رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، معابر و گذرگاه‌ها گشت می‌زنند و زنانی را که حجاب موافق مقررات شرعی ندارند، دستگیر می‌ کنند.
در سال ۲۰۰۳ میلادی پافشاری پلیس دینی عربستان سعودی دربارهٔ رعایت روبند به مرگ پانزده دختر نوجوان در آتش سوزی یک مدرسهٔ راهنمایی دخترانه در مکه انجامید.
نیروهای وابسته به دولت ریاض، در این سانحه، مانع از آن شدند که دخترانی که صورت خود را نپوشانده بودند، از کام آتش بگریزند.
علاوه بر این تا پایان سال ۲۰۰۴ میلادی زنان عربستان شناسنامه مستقل نداشتند و تنها نامشان در شناسنامهٔ پدر آورده می‌شد. از این سال به بعد آنان دارای شناسنامه ‌ی مستقل شدند و برخی علمای عربستان مانند عبدالعزیز الشیخ با پافشاری بر حرام بودن گشودن چهرهٔ زنان مخالفت خود را با عکس ‌دار کردن شناسنامه ‌های زنان اعلام کرد.
*** ممنوعیت ورزش برای زنان
محافظه‌ کاران مذهبی در عربستان معتقدند که قوانین اسلام ورزش زنان را در ملاعام حرام کرده ‌است.
سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی به تاریخ فوریه ۲۰۱۲ میلادی مدعی شد که مقامات عربستان رفتاری تبعیض‌ آمیزی نسبت به ورزش زنان در آن کشور دارند.
گفتنی است تا قبل از برگزاری المپیک ۲۰۱۲ لندن، عربستان هیچ ورزشکار زنی را به المپیک اعزام نکرده بود و در این رقابت‌ها بود که برای اولین بار دختری ازعربستان در رشته‏ی جودو با پوشش اسلامی در رقابت‌های المپیک حاضر شد.
جالب آن که سازمان ملل متحد و کشورهای غربی و در راس آن آمريكا که دارای روابط گسترده ای هستند، همواره در برابر این اقدامات عربستان علیه مردم خود سکوت کرده و هيچ گاه در برابر نقض علني حقوق بشر در این کشوراقدامي جدي به عمل نیاورده اند.
علاوه بر این از یک نگاه اعزام نيروهاي نظامي عربستان و امارات به بحرين براي سركوب معترضان و مردم را می توان به عنوان دخالت نظامی و از دیگر موارد نقض حقوق بشر از سوی حاکمان آل سعود حتی در کشورهای همسایه آن بشمار آورد.

[="Tahoma"][="Blue"]
آمریکا؛ فعال نقض حقوق بشر

خبرگزاری فارس: در عصری که مبارزه با تروریسم،‌ بنیادی‌ترین اصل در سیاست خارجی آمریکا بیان شده،‌ تعریف "آمریکایی" و نه "جهانی" از حقوق بشر به یکی از بزرگترین نگرانی‌های نهادهای بین‌المللی حقوق بشری تبدیل شده است.

به گزارش فارس، از تمام مصادیق لیبرالیسم نوین شاید هیچ مفهومی را همانند حقوق بشر ‌نتوان یافت که از یک سو تا این اندازه دلپذیر و از سوی دیگر به این میزان مورد استفاده ابزاری واعضان آن قرار گرفته باشد. این مفهوم به ویژه در یک دهه گذشته یکی از تاثیرگذارترین مولفه‌ها در حوزه سیاست خارجی قدرت‌های غربی و در راس آنها آمریکا بوده است.
در واقع، معیار دوستی و دشمنی آمریکا با سایر کشورها به میزان قابل توجهی بر اساس "استنباط آمریکایی" از حقوق بشر استوار بوده است. مصادق این موضوع را می‌توان در گزارش سالانه حقوق بشر آمریکا مشاهده کرد؛ آنجاکه وزارت خارجه این کشور بدون به اشاره به جنایات گروه‌های مسلح سوری مورد حمایت غرب، رژیم سوریه را به عنوان رژیمی دیکتاتور معرفی کرده و گفته این رژیم برای سرکوب اعتراضات در سوریه از قدرت بدون کنترل و بی‌رویه استفاده می‌کند. اما همزمان در بخش مربوط به بحرین بدون اشاره به کشتار مردم این کشور، صرفا بیان می‌کند نیروهای نظامی و غیرنظامی مواردی از نقض حقوق بشر را مانند شکنجه،‌ بازداشت‌های غیرقانونی و جلوگیری از آزادی بیان مرتکب شده‌اند.
از این رو،‌‌ در عصری که مبارزه با تروریسم،‌ بنیادی‌ترین اصل در سیاست خارجی آمریکا بیان شده،‌ تعریف "آمریکایی" و نه "جهانی" از حقوق بشر به یکی از بزرگترین نگرانی‌های نهادهای بین‌المللی حقوق بشری تبدیل شده به ویژه آنجا که آنها با جنایات گسترده آمریکایی‌ها در پاکستان و زندان‌های بگرام افغانستان و ابوغریب عراق روبرو می‌شوند.

بگرام؛ نمادی از نقض حقوق بشر

زندان بگرام که از آن به عنوان "گوانتاناموی افغانستان" یاد می‌کنند، به یکی از مصادیق نقض حقوق بشر توسط دولت آمریکا تبدیل شده. بررسی‌های دیده‌بان حقوق بشر درباره شکنجه‌گری آمریکا در زندان بگرام افغانستان نشان می‌دهد دست ‌کم 600 نظامی و غیرنظامی آمریکایی در مواردی از بدرفتاری یا قتل زندانیان دست داشته‌اند.
بنابر گزارش رسانه‌های بین‌المللی، در چند سال گذشته در زندان‌های نیروهای آمریکایی در افغانستان، بازجویان انواع وسایل شکنجه را جهت اقرار گرفتن از زندانیان افغان مورد استفاده قرار داده و موجب مرگ تعدادی از آن‌ها شده‌اند. ‌ برخی از زندانیان این شکنجه‌گاه نیز تحت تاثیر عوامل روحی و آزارهای جسمی، جان خود را از دست داده یا خودکشی کرده‌اند. در واقع،‌ این زندانیان بدون هیچ‌گونه اتهام مشخصی قربانی دکترین مبارزه نامحدود با تروریسم شده‌اند. نکته اینکه، زندانیان افغان که در اختیار نیروهای آمریکایی در زندان بگرام هستند به هیچ یک از نهادهای قضایی افغانستان دسترسی ندارند تا به صورت عادلانه محاکمه شوند.
به نوشته روزنامه نیویورک تایمز،‌ در سال 2002 دو تن از زندانیان به خاطر آویزان شدن از ساعد جان سپردند. بعضی زندانیان در موقعیت دشواری قرار دارند و برخی هنوز هم در کانتینرهای بزرگی محبوسند و از هوای آزاد به ندرت بهره می‌برند. همین خشونت‌ها موجب شد دولت افغانستان از نیروهای آمریکایی بخواهد تا اداره این زندان را در طول یک ماه به دولت افغانستان واگذار کند.
-[/]

[="Tahoma"][="Blue"]حقوق بشر آمریکایی در زندان ابوغریب


ابوغریب از دیگر زندان‌های بسیار مخوف آمریکایی است که فجایع به وقوع پیوسته در آن جهان را به وحشت انداخت. جنایات نظامیان آمریکایی و نقض گسترده حقوق بشر در زندان ابوغریب چنان وحشتناک بود که بسیاری از رسانه‌های جهان اقدام به چاپ و انتشار آن در روزنامه‌ها و مجلات و سایت‌های خود کردند. از جمله این تصاویر مربوط به یک نظامی آمریکایی بود که بر تلی از اجساد زندانیان عراق ایستاده و سیگار بر لب لبخند می‌زند و یا تصویری از زنی عراقی که برهنه در برابر جلادانش ایستاده تا مورد شکنجه قرار گیرد.
اما آنچه در آن دوران به تلخی انتشار این تصاویر افزود، افشا روش‌های شکنجه برای اقرار گرفتن از زندانیان بود. واداشتن زندانیان به دراز کشیدن بر روی زمین و پریدن و جهیدن نظامیان آمریکایی با پوتین‌هایشان از روی بدن برهنه آنها، برهنه کردن زندانیان و گرفتن عکس از زندانیان زن و مرد، تقسیم زندانیان به چندین گروه و واداشتن آنها به انجام کارهای غیر اخلاقی، واداشتن زندانیان به قرار گرفتن روی یکدیگر و تشکیل تپه‌ای از پیکرهای برهنه و عریان زندانیان به شکلی بسیار توهین‌آمیز و بستن قلاده‌ سگ به گردن زندانیان، کشیدن آنها بر روی زمین و واداشتن زندانی به ادای حرکات و صدای سگ‌ از جمله ابزار نظامیان آمریکایی برای اعتراف کردن از زندانیان عراقی بود.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]پهپاد؛ ابزار جدید آمریکا برای نقض حقوق بشر

[[/TD]

اما اقدامات آمریکا در نقض حقوق بشر صرفا به زندانیان محدود نبوده و طیف وسیعی از غیرنظامیان را نیز در بر گرفته است. در سال‌های اخیر انتشار اخباری درباره کشتار غیرنظامیان پاکستانی توسط پهپادهای آمریکایی به موضوعی روتین تبدیل شده تا جایی که نشریه آلمانی فوکوس در تحلیلی با اشاره به نقض حقوق بشر در جریان عملیات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی که به ابزار اصلی دولت اوباما در مبارزه با تروریسم تبدیل شده، این جنگنده‌های آمرکایی را ابزاری مساله ساز در عرصه حقوق بشر عنوان کرد.
بر اساس اطلاعات Bureau for Investigative Journalism"" تاکنون حدود 2440 تا 3113 نفر به واسطه حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شده‌اند که حدود 479 تا 821 نفر آنها غیر نظامیان بوده‌اند که 174 نفر از آنها کودک بوده‌اند. 1200 مجروح هم به واسطه این عملیاتها به بار آمده است. به این ترتیب از هر چهار قربانی عملیاتهای هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی یک نفر غیر نظامی بوده است.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]


[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

روز خوب سربازان آمریكایی در افغانستان

"دوست من روز خوبی داشته باشی"؛ این جمله را سربازان گردان سوم تفنگداران آمریكایی در افغانستان بعد از ادرار بر روی اجساد قربانیان افغانی به یكدیگر گفته‌اند. نوار ویدئویی پخش شده در اینترنت نشان می‌دهد چگونه نیروهای نظامی آمریكایی با تكرار این جمله از اقدامات ضد اخلاقی خود لذت می‌برند.

سال‌هاست، در افغانستان روز خوب سربازان آمریكایی با هتك حرمت به كشته شدگان افغانی آغاز می‌شود و این اقدام مشمئزكننده و غیراخلاقی كه مغایر با مقررات بین‌المللی و اصول انسانی است، برای آمریكاییان به اصطلاح متمدن، نوعی لذت و تفریح تلقی می‌شود.

از نمونه‌های دیگر این جنایات می‌توان به اعترافات "كلوین گیبز"، گروهبان ارتش آمریكا به كشتار سه غیرنظامی افغان و بریدن و جمع‌آوری انگشت‌های قربانیان اشاره كرد. عده‌ای دیگر از نظامیان ارتش آمریكا نیز به جمع‌آوری مجموعه‌ای از انگشتان بریده شده مردم افغان و كشتار وحشیانه كودكان با استفاده از نارنجك در ولایت قندهار اعتراف كرده‌‌اند. در این جنایت، جرمی مورلاك، سر دسته سربازان آمریكایی با یك سرباز دیگر بر سر چگونگی كشتن یك پسر بچه افغان مسابقه می‌دهند. آنها این پسربچه را صدا می‌كنند و در فاصله پنج متری وی، همزمان مورلاك نارنجكی را به سوی وی پرتاب كرده و هولمز با اسلحه اتوماتیك خود شش گلوله به سوی پسربچه شلیك می‌كند. در این مسابقه هولمز برنده می‌شود چون گلوله‌های شلیك شده توسط اسلحه او، موجب مرگ پسر بچه افغان شده بود.

چنین وقایعی كه در جنگ آمریكا با عراق و افغانستان و یا به بهانه مبارزه با تروریسم در پاكستان بارها روی داده، اولین و آخرین موارد اقدامات غیر انسانی و نقض حقوق بشر توسط نیروهای نظامی آمریكا در افغانستان نبوده و در آینده هم تكرار خواهند شد.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]بررسی اقدامات خلاف حقوق بشری آمریکا از منظر حقوق بین الملل
ذیلاً تلاش شده تا برخی اقدامات خلاف حقوق بشری آمریکا از منظر حقوق بین الملل بررسی شده و میزان پایبندی این کشور به قوانین و مقررات بین المللی سنجیده شود.
۱٫ بر اساس گزارش های متعدد نهادهای مستقل بین المللی دولت آمریکا بزرگترین ناقض حقوق بشر و سلب آزادی های مذهبی و عقیدتی در جهان می باشد. در شرایطی که بر اساس بند یک ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر «آزادی مذهب و عقیده سیاسی» به رسمیت شناخته شده است و بر اساس بند ۳ ماده یک منشور ملل متحد «احترام به آزادی های اساسی به دور از هرگونه تبعیض مذهبی» الزام آور شناخته می شود، در موارد متعددی مشاهده می شود مسلمانان از حق ابراز عقاید مذهبی در کشور ایالات متحده برخوردار نبوده و امکان برگزاری مراسمات مذهبی و مناسک دینی خود را ندارند.
۲٫ علیرغم اینکه طبق ماده سوم منشور ملل متحد «حق آزادی و امنیت شخصی» به رسمیت شناخته شده است و همین امر در ماده دوازدهم اعلامیة جهانی حقوق بشر تأکید گردیده است امروز شاهد آنیم که دولت ایالات متحده از شنود مکالمات تلفنی شهروندان خود و سایر کشورها نظیر آلمان هیچ ابایی ندارد. این رسوایی برای دولت آمریکا در شرایطی رخ می دهد که نهادهای بین المللی مسئول بارها بر عدم امنیت شخصی افراد در فضای مجازی تأکید کرده و شبکه های اجتماعی اینترنتی نظیر فیسبوک، توئیتر و حتی ایمیل شخصی افراد را ابزاری در دست سرویس های جاسوسی و امنیتی آمریکا برای سرقت اطلاعات شخصی افراد عنوان کرده اند.
۳٫ از دیگر موارد نقض حقوق بشر توسط دولت آمریکا می توان به بازداشت خودسرانه افراد، عدم اجازه به متهمان در محاکمه قانونی شان در دادگاه صالح، ایجاد زندان های غیر قانونی و شکنجه متهمان و بازداشت شدگان است. رسوایی جنایات آمریکا در زندان های ابوغریب و گوآنتانامو، بازداشتگاه های مخفی در شرق اروپا، شکنجه زندانیان و متهمان بدون محاکمه قانونی آنها و … از جمله مواردی است که همه روزه رخ می دهد و مسئولان دولت آمریکا نیز خود تأیید کننده آنها هستند. این امر در شرایطی رخ می دهد که «هرگونه شکنجة متهمان» بر اساس ماده پنجم اعلامیة جهانی حقوق بشر منع شده و «حق افراد در رجوع به محاکم ملی در برابر تجاوز به حقوق اساسی آنان» با توجه به ماده هشتم اعلامیة جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.
۴٫ بر اساس بند ۲ ماده یک منشور ملل متحد مصوب ۱۹۴۵ میلادی در بیان مقاصد و اصول ملل متحد، بر«خود مختاری ملل در انجام امور داخلی» تأکید شده است؛ همچنین طبق بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد نیز به «عدم استفاده از زور، تهدید و … علیه تمامیت عرضی هر کشور دیگر» اشاره شده است و حتی تهدید به کاربرد زور و دیگر شیوه های مغایر با مقاصد ملل متحد از عداد راهبردهای قانونی کشورها خارج قلمداد شده است. از سوی دیگر اعلامیه اصول حقوق بین الملل ۱۹۷۰ نیز به صراحت تمام، عدم مداخله مستقیم ویا غیر مستقیم در امور داخلی کشورها را از اصول حقوق بین الملل مطابق منشور ملل متحد برشمرده و بیان داشته است که «هیچ دولت و یا گروه از دولتها حق ندارند، به هر علتی که باشد، بطور مستقیم و یا غیر مستقیم، به امور داخلی و یا خارجی یک کشور دیگر مداخله کند.» در نتیجه هرگونه حمله و مداخله نظامی دولت آمریکا در کشورهایی همچون ویتنام، عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه و تهدیدهای مکرر کشورهای ایران و کره شمالی مخالف نص صریح منشور ملل متحد بوده و نقض آشکار قوانین بین المللی به شمار می آید.
همانطور که ملاحظه شد بسیاری از سیاست ها و اقدامات دولت ایالات متحده در مغایرت اساسی با قوانین و مقررات بین المللی است و از مجامع و سازمان های مسئول بین المللی انتظار می رود تا با بررسی و پیگیری آن ها، مانع از ادامه روند رو به رشد اقدامات خلاف حقوق بشری آمریکا شوند.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]موضوعات مختلفی برای پژوهش و مطالعه در خصوص موارد نقض حقوق بشر در آمریکا و توسط دولت ایالات متحده در کشورهای مختلف وجود دارد که تاکنون مورد غفلت جامعه حقوقی کشور واقع شده و به صورت علمی و دقیق مورد بررسی قرار گیرد. برخی از این موضوعات که از جنبه حقوقی مورد تأمل و دقت است را می توان اینگونه فهرست کرد:
۱٫ نقض حریم خصوصی توسط دولت ایالات متحده(بررسی شنود مکالمات تلفنی شهروندان آمریکایی و آلمانی)
۲٫ وضعیت زندان ها در آمریکا (با توجه به مصادیق شکنجه در زندان ها)
۳٫ بررسی آمار زندانیان در آمریکا
۴٫ نژاد پرستی و تبعیض نژادی در آمریکا
۵٫ نقض حقوق مهاجرین و بومیان آمریکا
۶٫ نقض حقوق مسلمانان و اقلیت ها در آمریکا
۷٫ وضعیت زنان و کودکان در آمریکا
۸٫ نقض آزادی بیان و مطبوعات در آمریکا
۹٫ تحلیل جرائم و مجازاتها در آمریکا با بررسی موردی
۱۰٫ نقض سیستماتیک حقوق بشر در آمریکا (قوانین ضد حقوق بشری)
۱۱٫ عدم پایبندی به معاهدات و تعهدات بین المللی توسط آمریکا
۱۲٫ نقض حقوق بشردوستانه در سطح بین الملل
۱۳٫ حمایت آمریکا از گروه های تروریستی همچون ارتش آزاد سوریه، گروهک ریگی، جبهه النصرة، القاعده، سازمان منافقین و …
۱۴٫ پایگاه های نظامی آمریکا در سایر کشورها
۱۵٫ حمایت های آمریکا از اسرائیل (به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر و تروریسم دولتی)
۱۶٫ مداخله آمریکا در امور داخلی کشورهای دیگر
۱۷٫ مداخلات و خصومت های آمریکا در قبال ایران (بلوکه کردن اموال، ماجرای طبس و تهاجم نظامی، تحریم های غیر قانونی یکجانبه و چند جانبه، تهدیدهای مکرر حمله به تأسیسات هسته ای و نظامی و …)
۱۸٫ سوء استفاده آمریکا از نهادهای بین المللی، مطالعه موردی شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل، شورای حقوق بشر و …
۱۹٫ تجاوز نظامی آمریکا به سایر کشورها(ویتنام، عراق، افغانستان، پاکستان)
....
[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

از ابتدای قرن بیستم تا پایان جنگ جهانی اول (مداخله در امریکای مرکزی و جنوبی)

1901 تا 1909 Theodore Roosevelt از حزب جمهوری‌خواه***در 12 فوریه 1901 روزولت طرح Platt Amendment را پایه ریزی کرد. این طرح به امریکا اجازه می داد نه تنها سیاست های داخلی، بلکه سیاست خارجی و تمام قرارداد های بین المللی کوبا را دیکته کند. طبق این طرح امریکا اجازه یافت که گوانتانامو بی Guantanamo Bay)) را از کوبا به مبلغ 4000 دلار در ماه اجاره نماید و در آنجا پایگاه نظامی ایجاد کند و تاکنون هم امریکا نیروی نظامی خود را در این کشور حفظ کرده است.

***
در سال 1903 نیروی دریایی امریکا در زمان انقلاب هندوراس وارد آن کشور شد.

***
در سال 1904 ارتش امریکا با عنوان حمایت ازمنافع امریکا وارد جمهوری دومینیکن شد.

***
در سال 1904 ، بعد از موفقیت در کوبا، روزولت سیاست خارجی خود را بر پایه دکترین مونرو نهاد. بر اساس این دکترین امریکا می بایست "پلیس بین المللی" در امریکای مرکزی باشد. (کشورهای امریکای مرکزی به Banana Republic معروف هستند)

***
در سال 1907 ارتش امریکا وارد نیکاراگوئه شد تا "Dollar Diplomacy" را در آن کشور ایجاد کند. در همین سال امریکا در خلال جنگ هندوراس با نیکاراگوئه، دوباره وارد هندوراس شد.

1909تا 1913 William H. Taft از حزب جمهوری‌خواه
ویلیام تفت سیاست های خارجی روزولت را دنبال کرد و مجموعه ای از جنگ ها و دخالت های نظامی در کشور های امریکای مرکزی را تدارک دید که به "Banana Wars" شهرت یافت.

***
در سال 1910 نیروی دریایی امریکا برای بار دوم نیکاراگوئه را اشغال کرد.

***
در سال 1912، آمریکا خانواده سوموزا را در نیکاراگوئه به قدرت رساند که تا سال 1979 با سرکوب و اختناق حکومت کرد. این سیاست را روسای جمهور دیگر، چه از حزب دمکرات و چه از حزب جمهوریخواه، دنبال کردند. بطور مثال می توان از دخالت های نظامی امریکا در هائیتی 1915، جمهوری دومینیکن در سال 1916 و پاناما در سال 1918 نام برد.

***
در سال 1911 و در خلال جنگ داخلی هندوراس، بار دیگر امریکا ارتش خود را به آن کشور فرستاد تا از منافع خود در آن کشور حفاظت کند.
***
بین سال های 1912 تا 1933 ارتش امریکا، نیکاراگوئه را در اشغال خود داشت و در جنگ داخلی 20 ساله آن کشور، در پشتیبانی از سوموزا، شرکت داشت.

1913 تا 1921 Woodrow Wilson از حزب دموکرات

***
در سال 1915، ایالات متحده به دخالت نظامی در هائیتی پرداخت.
***در سال 1916، ارتش امریکا وارد جمهوری دومنیکن شد.
***ویلسون عامل دخالت امریکا در جنگ جهانی اول بود و در 7 دسامبر 1917 نیروهای امریکایی بطور محدود با امپراتوری اتریش ـ مجارستان وارد جنگ شدند.

***در سال 1918، امریکا قسمت هایی از پاناما راتصرف کرد.« پس از پایان جنگ جهانی اول، ویلسون در اعلامیه ای 14 ماده ای، با عنوان (حق تعیین سرنوشت خود، توسط ملت ها) برای تجزیه امپراتوری ها، مخصوصا امپراتوری اتریش ـ مجارستان تلاش کرد. (به گفته معاون ویلسون، وی اعتقاد راسخی به حق تعیین سرنوشت برای ملت ها نداشت و این اقدام در جهت تضعیف قدرت امپراتوری ها در برابر قدرت امریکا بود.)در مجموع در دوره یاد شده، امریکا با این دخالت ها در واقع دو هدف اصلی را دنبال می کرد.
اول اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی در کشور های امریکای مرکزی و جنوبی با حمایت از رژیم های وابسته به آنها و یا کنترل مستقیم توسط افراد دست نشانده خود.
دوم، از آنجائی که امریکا فرصت ها را در جهت به مستعمره گرفتن کشورهای جهان سوم شرق و آفریقا از دست داده بود، همزمان با تلاش برای تجزیه و تضعیف امپراتوری های اروپایی درپی ایجاد امپراتوری خود در قسمت غربی کره زمین بود.
دکترین مونرو در واقع مانع نفوذ کشور های اروپایی به این منطقه از جهان شد و دست ایالات متحده را در این حوزه بازگذاشت و باعث وابستگی سیاسی و اقتصادی کشورهای این منطقه شد که تا کنون نیز با آن دست به گریبان هستند . از طرفی ایالات متحده با تکیه بر سیاست انزوا درسال 1920 در جامع ملل که خود یکی از طراحان آن بود حضور نیافت و باعث بی اعتباری و خروج دیگر کشورها ی عضو در سالهای بعدی و نهایتاً انحلال جامعه ملل با آغاز جنگ جهانی دوم شد.»

[="Black"]از 1921 تا پایان جنگ جهانی دوم ( راهیابی و زمینه سازی مداخله در عرصه بین الملل )

1921-1923 Warren Harding از حزب جمهوری‌خواه

***در سال 1921، درزمان ریاست جمهوری هاردینگ، نیروهای ارتش امریکا به خاطر اختلافات مرزی دو کشور پاناما و کوستاریکا بار دیگر پاناما را به اشغال خود در آوردند.

***در سال 1922 ارتش امریکا با ناسیونالیستهای ترکیه در ازمیر درگیر شد.

***در سال 1922 نیروی دریایی امریکا به چین فرستاده شد تا با قیام ناسیونالیستهای چینی مقابله کند. این اقدام تا سال 1927 ادامه داشت.

***در سال 1923 ارتش امریکا در جهت حفظ منافع یک شرکت امریکایی هندوراس را به اشغال خود در آورد.

1923-1929 Calvin Coolidge از حزب جمهوری‌خواه

*** در سال 1925 نیروی دریایی ارتش امریکا وارد پاناما شدو اعتصابات عمومی را درهم شکست.

***در ماههای اول سال 1926 جنگهای داخلی در نیکاراگوئه شروع شد. نیروهای ارتش امریکا سریعا وارد عمل شدند و خاک آن کشور را اشغال نمودند. و منطقه بی طرفی را برای حفظ سرمایه داران امریکا ایجاد نمودند.

***در ژانویه سال 1927 ارتش امریکا به بهانه تقویت نیروی خود با وارد کردن 7 ناوشکن و 2 کشتی جنگی سبک زمینه حضور طولانی مدت را درنیکاراگوئه فراهم کرد .

1929-1933 Herbert Hoover از حزب جمهوری‌خواه

در دوران ریاست جمهوری هوور ارتش امریکا چندان فعال نبود. وی معتقد بود که " مردان سنین بالا اعلام جنگ می کنند ، اما این جوانان هستند که می باید به جنگ بروند و کشته شوند." همچنین در سال 1929 ، رکود بی سابقه اقتصادی گریبان گیر امریکا شد. در این رکود اقتصادی 12 میلیون نفر بیکار شدند ، 20 هزار کمپانی و 1616 بانک ورشکست شدند و تنها در یک سال 23 هزار نفر دست به خود کشی زدند.

***با توجه به آنچه ذکر شد ، در زمان هوور توجه امریکا به داخل معطوف شد و فقط در سال 1932 ، وی کشتی های جنگی ارتش را برای حفظ منافع امریکا به السالوادور فرستاد.

1933-1945 Franklin d. Roosevelt از حزب دموکرات

***دوره ریاست جمهوری فرانکلین روزولت مقارن با آغاز و پایان جنگ جهانی دوم بود و لذا امریکا بر خلاف جنگ جهانی اول ، درکنار متفقین وارد جنگ شد . روزولت دخالت در اروپا را به نفع آمریکا تشخیص داد زیرا اولاً اروپاییان را مقروض آمریکا می کرد و ثانیاً بعد از سقوط هیتلر در طرح بازسازی اروپا که بعدها به ( Marshal plane ) شد، شرکت می کرد و در تصمیم گیری های سیاسیون اروپا، دولت آمریکا می توانست دخالت مستقیم داشته باشد.

*** در 8 دسامبر سال 1941 آمریکا درکنار انگلستان به ژاپن اعلان جنگ داد و از آنجا که آلمان، ایتالیا و ژاپن در سپتامبر 1940 پیمان سه جانبه ای در مورد همکاری در نبرد در صورت حمله دشمن به هر یک از سه کشور امضا کرده بودند، هیتلر نیز در 11 دسامبر به آمریکا اعلان جنگ کرد.

***در 7 اوت 1942 ، نیروی دریایی آمریکا در کانال "گودال" واقع در سالومون پیاده شدند.

***در 8 آوریل 1942 نخستین حمله هوایی ناگهانی به شهر توکیو به وسیله بمب افکن های متوسط آمریکایی صورت گرفت.

***بین سالهای 1943 و 1944 نیروهای آمریکایی با تفوق بر ژاپن این کشور را به دو نیم تقسیم کردند.

***در 6 ژوییه 1944 قوای تازه نفس آمریکایی همراه با تجهیزات بسیار زیاد به همراه نیروهای انگلیسی و کانادایی در ساحل نرماندی فرانسه پیاده شدند و با آلمان وارد جنگ شدند .

1945-1953 Harry S Trumanاز حزب دموکرات

در16 ژوییه سال 1945 پس از پنج سال تلاش شبانه روزی در قالب طرحهای سری لوس آلاموس ، نخستین بمب اتمی با نام « Gadget » در حضور یکصد نفر از دانشمندان در صحرای آلاموگودور در صحرای نیو مکزیکو واقع درجنوب غربی ایالات متحده آزمایش شد، تا برتری قدرت امریکا در عرصه بین الملل تثبیت شود.***پس از تسلیم آلمان در ماه مه 1945 ، ترومن در جولای همان سال درکنفرانس ( پست دام ) پیرامون اروپای پس از جنگ شرکت کرد و زمینه های حضور امریکا در اروپا تثبیت شد.

***به دستور ترومن، رییس جمهور وقت آمریکا و با هدف تسلیم کردن امپراتوری ژاپن، هواپیمای آمریکایی ،هیروشیمارا درساعت 8:15 صبح در تاریخ 6 اگوست 1945 بوسیله بمب اورانیمی با نام «پسرک Little Boy» بمباران کرد و ناکازاکی در 9 اگوست سال 1945 در ساعت حدود 11:15 بوسیله بمب پلوتونیمی با نام «مردچاق Fat Man» بمباران شد، که طی آن بمباران ها صدها هزار نفر فورا جان باختند. ترومن چند روز بعد در مصاحبه ای، با اعلام خبر استفاده آمریکا از بمب اتم، در توجیه این اقدام آمریکا که با هدف نشان دادن ضرب شست به شوروی انجام شد، گفت: «ما با این کارمان مانع از کشته شدن جوانان آمریکایی به دست ژاپنی ها شده ایم!».

***در سال 1947 طی عملیات سرکوب چیانکایچک (درچین) که با حمایت همه جانبه امریکا صورت گرفت، بیش از 10000 نفر جان باختند.

***در سال 1950، امریکا در برافروختن جنگ کره و دخالت در جنگ هند و چین شرکت داشت که تا سال 1953 نیز ادامه داشت.«در این دوره و با آغاز جنگ دوم جهانی در اروپا در سال 1939، امریکا توانسته بود در زمینه تولید هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک و صنایع جنبی نظامی بیش از کشورهای روسیه، انگلستان، فرانسه و آلمان جنگ افزار تولید نماید. این حرکت در آمریکا باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد؛ اما محصولات تولید شده می بایستی در جایی مصرف شود تا روند تولید متوقف نشود. روزولت رئیس جمهور آمریکا در ابتدای جنگ، اعلان بی طرفی کرد اما به فکر مصرف سلاح های تولید شده بود.به این جهت در 11 مارس 1941 قانونی از کنگره آمریکا به نام «قانون وام و اجاره» (The Lend Lease Act) به تصویب رسید. به دنبال تصویب این قانون بود که زیردریایی های آلمان در اقیانوس اطلس مزاحم کشتی های آمریکا شدند که برای انگلستان ملزومات نظامی حمل می کردند. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در 22 ژوییه1941 و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز نازیسم، چرچیل از فرصت استفاده کرد و ضمن ملاقات با روزولت در عرشه کشتی «پرنس آف ولز» (Prince of Wales) ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روس‌ها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت.

از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در 25 اوت 1941 برای انتقال کمک های انگلیس و آمریکا به شوروی، خاک ایران اشغال شد و سیل کمک های تسلیحاتی آمریکا به سوی روسیه شوروی سرازیر شد. واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود به بندر «پرل هاربور» در هاوایی باعث شد که آمریکا در دسامبر 1941 به آلمان اعلان جنگ داده و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ شود و جنگ از محدوده اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد که طی آن بیش از 20 میلیون نفر جان باختند و شهرهای بسیاری ویران شد.

با پایان جنگ جهانی دوم، امریکا در قالب طرح بازسازی اروپا یا "مارشال پلن" وارد اروپا شد و با در دست گرفتن سیستم اقتصادی و صنعتی کشورهای آسیب دیده، زمینه را برای مداخلات بیشتر در آینده مهیا کرد. به همین جهت، صنایع این کشور توانست صنایع مشابه کشورهای دیگر را حتی در بازارهای داخلی آنها تحت الشعاع قرار دهد. این برتری اقتصادی منجر به برتری سیاسی، فرهنگی، و نظامی امریکا نیز گردید.

سنگ بنای مداخله سیاسی امریکا در جهان نیز در این دوره بنا نهاده شد. با تأسیس سازمان ملل متحد بعد ازجنگ، امریکا با بدست آوردن حق وتو در این سازمان برتری و زمینه مداخله آشکار در امور جهانی را ایجاد نمود. تنها تهدیدکننده جدی منافع امریکا در این دوره، اتحاد جماهیر شوروری بود و از این زمان دوره معروف به جنگ سرد بین این دو قدرت در دنیا آغاز شد و جهان به دو قطب و بلوک شرق و غرب تقسیم شد. در این زمان امریکا با انعقاد پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) حضور نظامی خود را در امریکای شمالی و اروپای غربی تثبیت کرد و با مداخله در استقرار پلیس سازمان ملل در شبه جزیره کره، در این منطقه نیز حضور یافت که بحران های دوکره در سالهای بعد متأثر از آن بود.

همچنین از سال 1947 و اشغال فلسطین، عملاً مرکز نفوذ صهیونیزم به ایالات متحده انتقال یافت و امریکا حمایت های آشکار خود را از اسرائیل به طرق مختلف از قبیل (حمایت های سیاسی، مالی و نظامی ـ وتو قطعنامه ها علیه اسرائیل ـ طرح قیمومیت برای فلسطین و ...) آغاز کرد.»

[/]

[="Black"] آغاز نیمه دوم قرن بیستم تا سال 1989 (دوره جنگ سرد)

1953-1961 (دوایت آیزنهاور Dwight D. Eisenhower) از حزب جمهوری‌خواه

*** در سال1953 بعد از طرح کودتا در ایران، مقامات انگلیس و سرویس جاسوسی ام.آی.6 موفق به جلب حمایت آیزنهاور برای کودتا در ایران می شوند. پس از به قدرت رسیدن جمهوریخواه ها، کودتای 28 مرداد 1332 (19 اوت 1953) در ایران انجام می گیرد و دولت دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران که صنعت نفت ایران را ملی کرد، با پشتیبانی سیا و رئیس جمهور وقت امریکا، ساقط می شود و شاه دوباره به قدرت باز می گردد و زمینه برای سرکوب اعتراضات مردمی (در 25 سال بعد از کودتا) فراهم می شود که طی آن هزاران نفر در دوران سرکوب کننده حکومت شاه و ساواک، کشته شدند.

*** در ژوییه 1954 دولت مردمی (جاکوبو آربنز) در گواتمالا، که املاک اتحادیه بزرگ چند ملیتی را ملی کرده بود، توسط سازمان سیا و در دوران ریاست جمهوری آیزنهاور سرنگون شد. این اتحادیه بزرگ چند ملیتی تمام زمین های کشاورزی را در دست داشتند. تخمین زده شده است که حدود 120،000 نفر روستائی گواتمالائی در دوران دیکتاتوری نظامی ایجاد شده کشته شدند. این دومین کودتای سازمان سیا و دولت جمهوریخواه امریکا در دو سال پی در پی بود. امریکا تا سال 1960 در گواتمالا ماند.

*** در سال 1956 امریکا در بحران کانال سوئز، مداخله کرد.

*** در سال 1957 ایالات متحده به نیروی دریایی برای مداخله در هائیتی و سرکوبی اغتشاشات داخلی آماده باش داد.در ژوئیه سال 1958، نیروی دریایی ارتش امریکا لبنان را به اشغال خود در آورد.

*** در سال 1959، امریکا در جنگ بین چین ملی و جمهوری دموکراتیک خلق چین مداخله نمود.

*** در سال 1959، امریکا به پاناما تجاوز نظامی کرد.

*** در سال 1960، ایالات متحده همچنین در جنگ های داخلی لائوس مداخله نمود و تا سال 1963 در لائوس حضور نظامی داشت.

*** در اواخر سال 1960، امریکا با فرستادن 20 هزار سرباز، قسمت هایی از جمهوری دومینیکن را اشغال کرد که تا سال 1965 ادامه داشت.

*** در سال1960 امریکا جنگ خود را با ویتنام شروع کرد. (این جنگ طولانی ترین و پر هزینه ترین جنگ امریکا بود که تا سال 1975 بطول انجامید.)1961-1963 جان اف کندی (John F. Kennedy) از حزب دمکرات (1)

*** در اگوست 1961، دیوار برلین، آلمان را به دوبخش غربی و شرقی تحت نفوذ امریکا و شوروری تقسیم کرد (که بمدت 28 سال ادامه داشت).

*** از سال 1961، آمریکا کوبا را تحت تحریم اقتصادی قرار داد که به وابستگی اقتصاد این کشور به شوروی منجر شد.

*** در سال 1962، امریکا مجدداً گواتمالا را به دخالت نظامی تهدید کرد.

*** در سال 1962، ایالات متحده به نیروهای خود آماده باش داد و در پی آن در تایلند حضور نظامی پیدا کرد.

*** در پاییز سال 1962، ایالات متحده پس از محاصره دریایی کوبا، به شوروی هشدار داد تا از استقرار موشک های میان برد در خاک این کشور خودداری کند و تهدید کرد که در صورتی که این خواست برآورده نشود، به توقیف کشتی های روسی حامل موشک های میان برد و اشغال خاک کوبا مبادرت خواهد ورزید و بحران اتمی بین دو قطب پدید آمد.

همچنین در دوران ریاست جمهوری کندی بود که به شاه ایران فشار آورده شد تا اصلاحاتی را در ایران انجام دهد. به همین دلیل علی امینی را برای سمت نخست وزیری به شاه تحمیل کردند. شاه ایران زیر فشار کابینه کندی مجبور شد دست به تغییراتی بزند که به انقلاب سفید معروف شد. همان انقلابی که طرفداران حکومت پهلوی آن را بزرگترین دستاورد حکومت محمد رضا شاه می دانند.

1963- 1969 لیندون جانسون (Johnson Lyndon) از حزب دموکرات

*** در سال 1963 امریکا بطور غیر مستقیم و با همکاری سربازان بلژیکی و در امور کنگو مداخله کرد و با کمک عوامل داخلی چون (موسی چومبه)، رئیس جمهور کنگو (پاتریس لومومبا) را به قتل رسانده و دولت کنگو را سرنگون کردند.

*** در سال 1963، ایالات متحده، اندونزی و فیلیپین را تهدید به حمله نظامی نمود و به ارتش آماده باش داد.

*** در سال 1964، امریکا با حمله مجدد به پاناما این کشور را اشغال کرد.

*** در آگوست 1964، ایالات متحده به ویتنام شمالی حمله کرد و آنجا را اشغال نمود.

*** در سال 1965، امریکا با مداخله در اندونزی، در این کشور کودتا کرد.

*** حین جنگهای اعراب و اسرائیل، در سالهای 1967 تا 1973، امریکا کمک های فراوان نظامی و مالی به اسرائیل کرد.

*** در سال 1967، امریکا مداخله سیاسی در امور یونان، به روی کار آمدن سرهنگان در این کشور کمک شایانی نمود.

1969-1974 ریچارد نیکسون (Richard M. Nixon) از حزب جمهوریخواه (2)

(دوره ریاست جمهوری نیکسون یکی از مهمترین و پرفراز و نشیب ترین دوره های تاریخی امریکاست؛ چراکه در این دوره بیشترین کودتا در زمان یک رئیس جمهور، (تقریباً هر سال یک کودتا) طراحی و انجام شد و کادر رهبری امریکا به چیزی جز مداخله نظامی و جنگ نمی اندیشید و نهایتا با افتضاح سیاسی واترگیت، نیکسون مجبور به استعفا شد.)

*** در سال 1969 زمانی که آتش جنگ ویتنام به کامبوج هم سرایت کرد، نیکسون ارتش امریکا را به کامبوج فرستاد.

*** در سال 1971، امریکا از کودتای بولیوی حمایت و آنرا رهبری کرد.

*** سال 1972 یکی از شگفت انگیزترین و ماندگارترین فصل ها در تاریخ سیاسی امریکا است. در این سال دو روزنامه نگار جوان واشینگتن پست بنام های باب وودوارد (Bob Woodward) و کارل برنشتاین (Carl Bernstein) جاسوسی سیاسی نیکسون و حزب جمهوریخواه را بر علیه حزب دمکرات کشف و بر ملا کردند. اکنون که مجموعه ای نزدیک به 500 ساعت نوار از صحبت های نیکسون در آرشیو ملی امریکا برای استفاده عموم موجود است، نکات تازه و حیرت آوری در 6 ماهه نخست سال 1972 در مذاکرات او با وزرا و مشاورانش بر ملا شد. در بخشی از مذاکرات بین نیکسون و هنری کسینجر، مشاور امنیتی کاخ سفید، در باره نحوه پیگیری جنگ ویتنام، ریچارد نیکسون می گوید: "من ترجیح می دهم از بمب اتمی استفاده شود."

*** در 11سپتامبر سال 1973 دولت منتخب و مردمی سالوادور آلنده در شیلی، توسط کودتای نظامی که توسط سازمان سیا طراحی و کمک شد، سرنگون شد. آلنده کشته و بیش از 30،000 نفر در خشونت های بعدی کشته شدند. پینوشه دیکتاتور نظامی بر سر کار آمد و بیش از 25 سال با استبداد و دیکتاتوری در شیلی حکومت کرد.

*** در سال 1973، امریکا با اجرای کودتای نظامی در اروگوئه، دولت این کشور را سرنگون کرد.*** در سال 1974، با مداخله مستقیم سازمان سیا، امریکا علیه (مارکیوس) در قبرس کودتا و وی را سرنگون کرد.(ریچارد نیکسون برای فرار از محاکمه و مجازات جریان جاسوسی سیاسی، که به واترگیت معروف شد، در 8 اوت 1974 استعفا داد. و جرالد فورد جای او را گرفت.)
*** در سال 1967، امریکا، اتیوپی را به مداخله نظامی تهدید کرد و به ارتش آماده باش داد.

*** در تابستان 1976، امریکا همچنین کمک های زیادی به فرانسه برای سرکوبی قیام مردم (شابا) در کشور زئیر نمود.

1977-1981 جیمی کارتر (Jimmy Carter ) از حزب دمکرات

(کارتر با شعار برقراری حقوق بشر در جهان در مبارزات انتخاباتی علیه جرالد فورد، که بعد از استعفای ریچارد نیکسون در پی رسوایی واترگیت رئیس جمهور شده بود، به پیروزی رسید. شاه ایران نیز که از پیروزی جیمی کارتر احساس نگرانی می کرد، با وجود کمک های مالی فراوان به فورد نتوانست مانع پیروزی جیمی کارتر شود.)

*** در سال 1978، ایالات متحده با دخالت در امور ایران، ارتشبد ازهاری را به امید جلوگیری از سقوط رژیم پهلوی در ایران بر روی کار آورد.

*** در سال 1980، امریکا در کره جنوبی کودتای نظامی ایجاد کرد.

*** در سپتامبر 1980 نیز امریکا، کودتای نظامی در ترکیه را رهبری کرد.

*** در ماه می 1980، با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و در پی آن اشغال سفارت امریکا، ایالات متحده برای آزادی گروگان ها، اقدام به دخالت نظامی در ایران نمود که در طبس با شکست مواجه شد.

1981-1989 رونالد ریگان (Ronald Reagan) از حزب جمهوری‌خواه

*** در سال 1981، بعد از به قدرت رسیدن رونالد ریگان، با تحریکات کابینه او ارتش عراق به رهبری صدام حسین به ایران حمله کرد و جنگ 8 ساله را به مردم ایران تحمیل کرد. در طول 8 سال جنگ تحمیلی، کمک های نظامی و اطلاعاتی کابینه ریگان به عراق باعث طولانی شدن جنگ و کشته شدن بیش از یک میلیون نفر از هر دو طرف شد.

*** از سال 1982، با حمایت ریگان، انواع تجهیزات از قبیل: کامپیوتر، ماشین های نظامی، مواد شیمیایی با استفاده دوگانه، از طریق کمپانی های مختلف امریکایی داخل و خارج از کشور در اختیار صدام حسین گذاشته شد. ( این تکنولوژی ها و مواد در ساخت بمب های شیمیایی و استفاده از آن در جنگ با ایران توسط عراق بکار گرفته شد.)

*** در سال 1981، سازمان سیا و ارتش امریکا در جنگ دولت دست نشانده خود در السالوادور به مقابله با انقلابیون پرداختند. این جنگ تا سال 1992 ادامه داشت.

*** در سال 1981، سیا در جنگ کنتراها در مقابل ساندینیست ها، با کمک های مالی و نظامی به حمایت کنترا ها بر آمد. این پشتیبانی 9 سال به طول انجامید.

*** درسپتامبر سال 1982 و در پی ترور (بشیر جمایل) رئیس جمهور دست نشانده امریکا در لبنان، نیرو های امریکایی وارد لبنان شدند تا هم از منافع امریکا دفاع کنند و هم از نیروی اشغالی اسراییل به رهبری آریل شارون دفاع و پشتیبانی شود. در همین سال بیروت به اشغال نیروهای امریکا در آمد و نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین از بیروت اخاج شدند.

*** در اکتبر1983 ارتش امریکا، گرانادا را که یک کشور کوچک دریای کارائیب است، بعد از روی کار آمدن دولت چپ گرا در آن کشور، به بهانه نجات چند دانشجوی امریکایی اشغال کردند. در صورتی که دانشجویان بعدها گفتند که به کمکی احتیاج نداشتند. علت این حمله جلوگیری از قدرت یافتن حکومت طرفدار شوروی و کوبا در گرانادا بود.

*** در سال 1984 جنگنده های امریکا، 2 هواپیمای نظامی ایران را در جنگ ایران و عراق سرنگون کردند.

*** در سال 1986 دادگاه بین المللی لاهه به این نتیجه رسید که امریکا قوانین بین المللی را در مورد استفاده غیر قانونی قدرت در نیکاراگوئه را نقض کرده است. سازمان ملل متحد با رای 94-2 از امریکا خواست به رای صادره احترام گذاشته وآن را اجراکند (امریکا و اسراییل رای منفی دادند) و امریکا از انجام آن سر باز زد.

*** در 14 آوریل 1986 نیروی هوائی امریکا به 5 پایگاه نظامی لیبی در نزدیکی تریپلی و بنغازی حمله کرد. هدف از این حمله تنبیه قذافی و جلوگیری از عملیات تروریستی توسط لیبی اعلام شد.

*** در سال 1987، ایالات متحده به بهانه حفاظت از نفت کش های کویتی در خلیج فارس حضور یافت و با نصب پرچم امریکا بر روی نفت کشهای کویتی، در این منطقه به مداخله پرداخت.

*** در 3 جولای 1988 نیروی دریایی امریکا از روی ناو وینسنس با موشک هواپیمای مسافربری ایران ایر را بر فراز خلیج فارس سرنگون کرد. در این حادثه 290 نفر مسافر هواپیما جان خود را از دست دادند.

همچنین می توان از دخالت های متعدد نظامی امریکا در السالوادور، نیکاراگوئه، گواتمالا و افغانستان یاد کرد که در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان به وقوع پیوست.
«در طول این دوره که مقارن با جنگ سرد میان دو بلوک شرق و غرب به رهبری امریکا و شوروی بود، ایالات متحده با انعقاد قراردادهای مختلف نظامی و سیاسی زمینه های حضور هرچه بیشتر خود در جهان و مداخله در امور کشورها را تثبیت کرد.

این معاهدات همچنین باعث تفوق قدرت اقتصادی امریکا در جهان شد. در این دوره همچنین امریکا در رقابت هسته ای با شوروی قرار گرفت. از طرفی ایالات متحده با انعقاد قرارداد یالتا با شوروی که مدت 40 سال دوام پیدا کرد، عملا در پی برتری بر شوروی و دیگر کشورها بود، اما در دهه 1960 دو مشکل در نظام دو قطبی ایجاد شد. اول اینکه اروپای غربی و ژاپن در نتیجه احیای اقتصادی در جائی قرار گرفتند که می توانستند در امور جهانی خود در مقابل امریکا ایستادگی نمایند. دوم چندین کشور از جمله چین، الجزایر، کوبا، و مخصوصاً ویتنام توانستند با موفقیت موافقتنامه یالتا را رد کنند. جنگ ویتنام فشار فوق العاده ای از نظر اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی بر امریکا وارد آورد که سرانجام منجر به شکست این کشور در جنگ و خارج شدن از ویتنام شد.

*** در این راستا ایالات متحده در دهه 1970، تلاش کرد تا از کاهش قدرت تسط خود در امور بین المللی جلوگیری کند و لذا به سیاست "انعطاف پذیری چند جانبه" یا "Soft Multilateralism" روی آورد. این سیاست شامل سه بخش اصلی بود:

1- ایالات متحده با ارائه طرح (شراکت) به اروپای غربی و ژاپن آنها را وادار کرد که سعی در استقلال سیاسی نکرده و به دنباله روی از ایالات متحده در دوران جنگ سرد ادامه دهند.

2- ایالات متحده کوشش کرد که با مخالفت شدید با گسترش سلاح های کشتارجمعی (WMD) از برتری نظامی خود دفاع کند.

3- ایالات متحده کوشش کرد که ایدئولوژی )توسعه طلبی( یا (Developmentlism) که در سال های 1960 بر جهان حکمفرما بود را به ایدئولوژی (نئولیبرالیسم جهانی) یا (Neoliberalism Globalization) تغییر بدهد تا بدین وسیله از تسلط اقتصادی خود دفاع نماید.

سیاست انعطاف پذیری چند جانبه (انعطاف پذیری به این دلیل بود که ایالات متحده در مواردی که نمی توانست به هدفش دست یابد آمادگی داشت تا این سیاست را نادیده بگیرد) تا اندازه ای موفقیت بدست آورد. اروپای غربی و ژاپن با وجود اینکه کمتر زیر بار تسلط ایالات متحده رفتند ولی بطور کاملاً مستقل هم عمل نکردند. امریکا همچنین توانست تعداد هشت قدرت اتمی جهان را ثابت نگهدارد و نئولیبرالیزم نیز سیاست توسعه طلبی را از بین برده و سیاست های اغلب دولت های جهان را هم تغییر داد. این سیاست ها تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد توسط امریکا بکارگیری می شد.»[/]

[="Black"]دوره چهارم: از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی تا پایان قرن بیستم (نظم نوین جهانی)

1989-1993 جرج بوش (George Bush) از حزب جمهوریخواه

*** در اولین سال حکومت جورج بوش پدر (1989)، طی عملیاتی با نام آرمان عادلانه (Operation Just Cause)، نیروهای ارتش امریکا، پاناما را به اشغال خود در آوردند. این اشغال به عنوان اینکه (نوریگا) کارتل مواد مخدر بوده و مواد مخدر را به امریکا وارد می کند انجام گرفت. این اشغال نظامی با سرپیچی و نادیده گرفتن قوانین بین المللی صورت گرفت. نوریگا به امریکا آورده شد و تحت محاکمه قرار گرفت و محکوم شد اما این دادگاه هیچ گاه علنی برگزار نشد. هدف اصلی امریکا حضور در کانال پاناما و جلوگیری از شکلگیری حک.متی ضد امریکایی در این منطقه بود.

*** در دسامبر 1989، امریکا با پرواز هواپیماهای جنگی از حکومت (کورازون اکوینو) در برابر شورشیان نظامی فیلیپینی حمایت کرد و در فیلیپین نیز حضور یافت.

*** در 17 ژانویه 1991 بعد از نشان دادن چراغ سبز به صدام حسین برای اشغال کشور همسایه (کویت)، کابینه بوش پدر به عنوان رها سازی و آزاد کردن کویت به عراق حمله ور شد. با اینکه در همان زمان می توانستند رژیم صدام حسین را سرنگون کنند، از انجام این کار خودداری نمودند. صدامی که همه جهانیان می دانستند که دستانش به خون مردم ایران و حتی مردم عراق، بخصوص شیعیان جنوب عراق، آغشته است، اما ایالات متحده تنها در قالب سلسله عملیات های (سپر صحرا) و (طوفان صحرا) ، تنها صدام را از کویت خارج کردند.

*** در سال 1992، امریکا با عنوان حمایت از عربستان در برابر حمله عراق، وارد عربستان شد و دراین کشور نیز حضور نظامی یافت.

*** در دسامبر 1992، امریکا در عملیات (حفظ دموکراسی) یا (Operation Uphold Democracy)، در راستای حمایت از رئیس جمهور مخلوع سومالی (ژان برتراند آریستید)، وارد این کشور شد و به سرکوب مخالفان پرداخت.

*** در اواخر 1992، امریکا همچنین در عملیاتی با نام احیای امید، با عنوان کمک های انسان دوستانه وارد سومالی شد و در امور این کشور مداخله کرد.

1993-2001 بیل کلینتون (Bill Clinton) از حزب دمکرات

(در زمان تصدی کلینتون از حزب دموکرات، مداخلات امریکا در بیشترین حد سیاسی در جهان صورت گرفت، که تبعات آن حتی در آغاز قرن بیست و یکم نیز مشاهده می شود.)
امریکا در زمان کلینتون بارها به عنوان برقراری دمکراسی در افریقای جنوبی، مداخله نمود و به بحران های این منطقه دامن زد.

*** در سال 1993، سازمان سیا، واحدی در درون خود بوجود آورد که وظیفه اش دخالت در انتخابات کشورهای دیگر است. در این واحد از جناح "باز" های آمریکا اسامی مهمی مانند: "پل ولفوویتز" (معاون وزیر دفاع) و "مارک گروسمان" (معاون وزیر خارجه) به چشم می خورد. این واحد که با نام" انتخابگران" معروف شدند مداخلات بسیاری را در انتخابات دیگر کشورهای جهان خصوصاً کشورهای جهان سوم انجام داده و می دهند.

*** در 17 فوریه 1993 سازمان سیا با خرابکاری در هواپیمای ژنرال "اشرف بیتلیس" فرمانده کل ژاندارمری ترکیه، وی را که آشکارا مخالفت خود را با طرح ایجاد دولت کرد دست نشانده آمریکا در عراق اعلام کرده بود به قتل رساند.

*** در سپتامبر 1993 امریکا با فشار زیاد بر عرفات وی را مجبور به امضای قرارداد صلح با اسرائیل مجبور کرد.

*** از سال 1994، امریکا با دخالت در فعالیت های هسته ای کره شمالی، حضور سیاسی ـ نظامی خود را در شبه جزیره کره تثبیت کرد.

*** در جولای 1994، امریکا با فشار سیاسی اردن را مجبور کرد با اسرائیل قرارداد صلح امضاء کند.

*** در سال 1995، (پس از سکوت سوال برانگیز امریکا در مورد کشتارهای منطقه بالکان و نسل کشی توسط صرب ها از سال 1991)، امریکا در کنار دیگر نیروهای حفظ صلح وارد بالکان شد، اما پس از مدتی بشکل مبهمی از این منطقه خارج شد و عرصه را برای نسل کشی (خصوصاً مسلمانان بوسنی و هرزه گوین و کوزوو) فراهم نمود.

*** در ژانویه 1995، قرار داد احداث خطوط لوله انتقال نفت و گاز به اروپای شرقی میان کشورهای ترکمنستان، ایران، ترکیه و قزاقستان و روسیه به امضا رسید و اولین خط لوله نفت بین ایران و ترکمنستان در دسامبر 1997 افتتاح شد که این امر با مخالفت آمریکا روبرو گردید و

***
در سال 1998 «صفر مراد نیازف» (رئیس جمهوری ترکمنستان)، با سفر به آمریکا با «بیل کلینتون» در این خصوص ملاقات و مذاکره کرد که نتیجه این مذاکره چیزی جز کارشکنی و مداخله امریکا در این پروژه مهم نبود.
کلینتون تا پایان دوره ریاست جمهوریش، با توجه به وضعیت مطلوب اقتصادی امریکا در آن زمان، کمک های بسیار مالی و نظامی به اسرائیل کرد و از این رژیم حمایت کرد.

*** در سال 1999، در جریان کودتای نظامی «پرویز مشرف» در پاکستان، حمایت ها و نقش آمریکا در حذف تحریم اقتصادی علیه پاکستان کاملا محسوس بود.

*** در سال 1998 و 1999، آمریکا با صرف صدها میلیون دلار و بکار گرفتن صدها کارشناس، روزنامه نگار، استاد دانشگاه، مفسر سیاسی و تبلیغات شبانه روزی توانست حکومت اسلامی طرفدار خود را در ترکیه روی کار بیاورد. همچنین در این دوره امریکا با برقراری تحریم های اقتصادی برعلیه ایران و تصویب بودجه خرابکاری و براندازی علیه حکومت جمهوری اسلامی، در امور ایران دخالت کرد.

*** سرانجام با فروپاشی دیوار برلین در 9 نوامبر 1989 و شنیده شدن صدای درهم شکستن کمونیسم، جنگ سرد نیز به پایان خود نزدیک شد تا با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اکتبر 1991، امریکا عرصه را برای گسترش هژمونی و یکجانبه گرایی، تحت سیاست (نظم نوین جهانی) فراهم دید. این سیاست توسط بوش پدر پایه ریزی و دنبال شد و طی آن ایالات متحده دربسیاری از مناطق جهان به مداخله سیاسی و نظامی پرداخت، بدون آنکه با تهدید کننده جدی روبرو باشد.

*** در دهه 1990 مقاومت هایی در برابر سیاست های یکجانبه گرایانه امریکا در جهان آغاز شد. از هم پاشیده شدن شوروی باعث گردید که اروپای غربی و ژاپن انگیزه باقیماندن در حلقه نفوذ امریکا را از دست بدهند. جنگ خلیج فارس در خاورمیانه هر چند با شکست نظامی صدام حسین تمام شد ولی در هنگام بازگشت نیروهای امریکا برنده یا بازنده در این جنگ مشخص نبود. التهاب جهانی گرائی رو به افول نهاده بود و مخالفت ها در سطح جهان به طور جدی شروع شده بود: شورش (چیاپاس) Chiapas در سال 1994 در اولین روز رسمی شدن قرار داد (نفتا) NAFTA ، این قرارداد را با چالش جدی مواجه کرد و تظاهرات سیاتل در 1999، باعث مختل شدن اجلاس سازمان تجارت جهانی WTO شد، همچنین باعث شروع یک سری از اینگونه مقاومت ها بود، آغاز بکار مجمع جهــــانی جامعه گرایان World Social Forum در (پورتو آلـــگره) Porto Alegre در پایان قرن بیستم، که به سرعت بصورت رقیبی برای (مجمع جهانی اقتصادی) World Economic Forum در (داوس) Davos که ساختار اصلی نئولیبرالیسم می باشد از جمله این مقاومت ها بود.

از طرفی اتحادیه اروپا نیز که در دل جنگ سرد متولد شده بود، اکنون قدرت می یافت و در برابر امریکا خصوصاً در اروپا قدم علم کرده و مانعی جدی برای یکجانبه گرایی و مداخلات امریکا بحساب می آمد.در این دوره، خاورمیانه برای ایالات متحده اهمیت زیادی پیدا کرد و نیروهای امریکایی همواره در این منطقه استراتژیک حضور داشتند و آمریکا در اکثر وقایع خاورمیانه به لحاظ سیاسی و نظامی، نقش یک وتو کننده را بازی کرد. از آنجایی که کشورهای خاورمیانه و همسایگان آنها علاوه بر تلاش در حفظ منافع ملی خود، همواره منافع کشورهای مصرف کننده نفت و یا طرفهای قرارداد خویش را نیز تا حدودی مورد توجه قرار می  دهند، ورود آمریکا به هریک از رویدادها با نیت جلوگیری از ایجاد و تحکیم قدرت موازی خویش و با مداخله در اکثر جریانات، نقش موثری در تبدیل و تغییر آنها ایفا کرد.»

بوش در قسمتی از سخنانش در آغاز قرن بیست و یکم می گوید: آمریکا ملتی است که رهبری جهان را به عهده دارد. تنها ملتی با وظیفه ای ویژه. قرن بیستم، «قرن امریکا» لقب گرفت؛ چون ما در جهت بهروزی بشر، فرمانروای جهانیم. ما اروپا را نجات داده ایم، فلج اطفال را علاج کرده ایم، کره ماه را تسخیر کرده ایم و با فرهنگ خود جهان را روشن ساخته ایم. امروز در آغاز قرن بیست و یکم ایستاده ایم. به نام کدام ملت این قرن نامیده خواهد شد؟ من فکر می کنم به نام امریکا. ما هنوز به پایان کار خود نرسیده ایم و نیروی مان هنوز ته نکشیده است.پس از بررسی مداخلات جهانی امریکا و تبعات آن در قرن بیستم در دو بخش قبلی، نگارنده در این بخش سعی دارد به بررسی این روند از آغاز قرن بیست و یکم تحت رهبری جرج دبلیو بوش بپردازد:

مداخلات ایالات متحده در جهان از آغاز هزاره سوم و قرن بیست یکم اگر چه تداوم سیاست قبلی این کشور در قرن بیستم بود، اما وارد فصل جدیدی شد. در این دوره، در سال 2001 هنگامیکه جرج واکر بوش از حزب جمهوریخواه به ریاست جمهوری رسید، به همراه خود تیمی از روشنفکران نئولیبرالسم و گردن کشان نظامی و راستگرایان مذهبی داشت که هدفشان بریدن از سیاست انعطاف پذیری چند جانبه ای بود. سیاستی که از زمان ریچارد نیکسون تا بیل کلینتون حکمفرما بود. این گروه لیوان آب را تا نیمه پر نمی دیدند، بلکه آنرا با نیمه خالی می دیدند. این گروه، دلیل افول قدرت ایالات متحده را عوامل ساختاری در جهان نمی دانستند، بلکه آنرا ضعف رهبری در ریاست جمهوری ایالات متحده می دیدند و در این مورد حتی دیک چینی، ریگان را هم بخاطر بازگشت نیروهای نظامی از لبنان در سال 1982 شامل ضعف رهبری می دانست. به نظر این گروه آمریکا می تواند تسلط و قدرت محض و بدون چون و چرای خود را بار دیگر از طریق نشان دادن قدرت عظیم نظامی و ترجیحاً یکطرفه بدست آورد.

به عبارت دیگر، جرج دبلیو بوش، پس از یک قرن مداخلات مستقیم و غیر مستقیم سیاسی و نظامی ایالات متحده درجهان که مقارن با ریاست جمهوری 16 نفر از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نیز بود، به عنوان هفدهمین رئیس جمهور، وارث هژمونی امریکا شد و همانطوری که در بخش قبلی تحلیل تبیین شد، سالهای آخر قرن بیستم مصادف با شکل گیری موج نوینی از احساسات و اقدامات ضدامریکایی در جهان بود که در آغاز دولت بوش پسر و جهت گیری های نئومحافظه کارانه وی و تیم اجراییش، ایالات متحده را با چالش های اساسی در عرصه بین المللی روبرو می ساخت.

بوش در قسمتی از سخنانش در آغاز قرن بیست و یکم و زمان ریاست جمهوریش می گوید: آمریکا ملتی است که رهبری جهان را به عهده دارد. تنها ملتی با وظیفه ای ویژه. قرن بیستم، «قرن امریکا» لقب گرفت؛ چون ما در جهت بهروزی بشر، فرمانروای جهانیم. ما اروپا را نجات داده ایم، فلج اطفال را علاج کرده ایم، کره ماه را تسخیر کرده ایم و با فرهنگ خود جهان را روشن ساخته ایم. امروز در آغاز قرن بیست و یکم ایستاده ایم. به نام کدام ملت این قرن نامیده خواهد شد؟ من فکر می کنم به نام امریکا. ما هنوز به پایان کار خود نرسیده ایم و نیروی مان هنوز ته نکشیده است.

از طرفی حوادث 11 سپتامبر 2001، چراغ سبز را برای بوش و تیم نظامیش روشن کرد و او را مطمئن کرد که در جامه «ریاست جمهور زمان جنگ» به بهترین وجه می تواند به اهداف سیاسی خود برسد و بعنوان هفدهمین سرباز، جهانی سازی به رهبری ایالات متحده را متحقق کند.

استدلال نومحافظه کاران ها در ارتباط با جایگاه امریکا در جهان قرن بیست و یک بسیار ساده انگارانه بود. آنها می پنداشتند ایالات متحده موفق می شود که عراق را خرد و له نماید، اروپا و ژاپن را مقهور کند و هرگونه فکر استقلال سیاسی را از سر آنها بیرون کند و در پی آن تمام قدرت های بالقوه اتمی دچار ترس شده و عقب می نشینند. چین و قدرت های اقتصادی بناچار تابع قواعد اقتصاد نوین امریکا شده و در جهان مسلمان ها و عرب ها به سرعت حکام دست نشانده امریکا بر سر کار می آیند و نئولیبرالیسم بدون برخورد یا مقاومتی بسرعت پیروز می شود.دراین راستا، محافظه کاران جدید، بدون توجه به عواقب و تبعات اقدامات خود، مداخلات خود را در عرصه های گوناگون جهان با سرعت گسترش دادند و طی بسیاری از قوانین داخلی کشورها و قوانین بین المللی و حتی حقوق بشر نقض و مورد تعرض واقع شد.

لذا، پس از بررسی مداخلات جهانی امریکا و تبعات آن در قرن بیستم در دو بخش قبلی، نگارنده در این بخش سعی دارد به بررسی این روند از آغاز قرن بیست و یکم تحت رهبری جرج دبلیو بوش بپردازد.


[/]

[="Black"]در این رابطه به برخی از مهمترین مداخلات امریکا از زمان ریاست جمهوری بوش در سال 2001 ، اشاره می شود:

2001- تاکنون George W. Bush از حزب جمهوریخواه

*** در فوریه 2001، امریکا از پیوستن به 123 کشور جهان در مورد منع استفاده از بمب ها و مین های ضد پرسنلی، خودداری نمود.

*** در آوریل 2001، نماینده امریکا در کمیته حقوق بشر سازمان ملل انتخاب نشد. به همین دلیل امریکا از پرداخت حق عضویت باقی مانده قبلی خود به سازمان ملل که بالغ بر 244 میلیون دلار بود، سرباز زد.

*** در می سال 2001 جورج بوش، گفتگو با اتحادیه اروپا را برای بحث درباره کم کردن و کنترل دولتی نسبت به جاسوسی های اقتصادی، استراق سمع های تلفنی و کنترل ایمیل های شخصی و فاکس ها را نپذیرفت.

*** در جولای 2001، امریکا تحت رهبری جورج بوش از قرارداد سال 1972 منع تولید و استفاده از سلاحهای بیولوژیکی و شیمیایی که به امضاء 144 کشور جهان رسیده بود، خارج شد. در همین زمان امریکا بدون ارائه هیچگونه سند و مدرکی کشورهای عراق، ایران، کره شمالی، لیبی، سودان و سوریه را به نقض همین کنوانسیون متهم کرد.

***در جولای 2001، ایالات متحده با طرح بین المللی استفاده از انرژی پاک که توسط کشورهای گروه 8 (G8)، تهیه شده بود، مخالفت کرد.
***در سپتامبر 2001 ، امریکا از کنفرانس بین المللی ضد نژاد پرستی که در آفریقای جنوبی با شرکت 163 کشور در جریان بود، خارج شد.

*** در7 اکتبر 2001 ، پس از وقایع 11 سپتامبر، نیروهای امریکایی تحت عنوان مبارزه با تروریسم و ریشه کردن سازمان القاعده، به رهبری اسامه بن لادن، به افغانستان حمله کردند و تا کنون در آنجا حضور دارند. (جالب اینکه اسامه بن لادن در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان و جورج بوش پدر به عنوان "جنگجویان آزادی" نامبرده می شد و کمک های مالی و تسلیحاتی دریافت می کرد. در عوض با اینکه از 19 نفر هواپیما ربایان، 15 نفر آنها تبعه عربستان سعودی بودند، بدلیل روابط خانوادگی آل سعود با خانواده بوش و منافع اقتصادی عظیم آنها با عربستان سعودی، کوچکترین واکنشی نسبت به این کشور نشان داده نشد.)

***در دسامبر 2001، کابینه جرج بوش از قرارداد سال 1972 منع تولید سلاح های قاره پیما نیز خارج شد.

*** در دسامبر 2001، همچنین کابینه بوش خواهان استثناء نمودن محاکمه رهبران سیاسی و پرسنل ارتش امریکا از دادگاه بین المللی جنایات جنگی شد. این قرارداد در جولای سال 1998 در (رم)، با قبول 120 کشور جهان بوجود آمد. (امریکا امروز دیگر عضو دادگاه بین المللی علیه بشریت نیست).

*** در سال 2001، دولت بوش با لغو قرارداد کیوتو که برای جلو گیری از گرمایش جهانی یا Global warming)) بوجود آمده بود، امریکا را از این پیمان محیط زیست جهانی خارج نمود.

*** در سال 2001 شورای عمومی سازمان ملل متحد طرحی را تصویب کرد که به تحریم امریکا علیه کوبا پایان داده شود. این طرح با 167 رای موافق و 3 رای مخالف (امریکا، اسراییل و جزایر مارشال) به تصویب رسید. کابینه بوش آنرا نادیده گرفت و هیچگاه به اجرا نگذاشت و با این اقدام گام دیگری را در جهت بی اعتبار نمودن سازمان ملل برداشت.

***در 12 ژوییه 2002، امریکا ایران را در کنار عراق و کره شمالی، (محور شیطانی) قلمداد کرد و از کشورهای دیگر خواست در روابط خود با این 3 کشور، تجدید نظر کنند.

*** در آوریل 2002 کابینه بوش انجام کودتا را در ونزوئلا بر علیه (هوگو چاوز) رئیس جمهور این کشور صادر کرد. بعد از 2 ماه اعتصابات سراسری مردم در طرفداری از هوگو چاوز و محکوم شدن کودتا از طرف 19 کشور امریکای لاتین، کودتا با شکست مواجه شد و چاوز به قدرت بازگشت. امریکا عقب نشینی کرد، ولی به کمک های مالی خود به مخالفان چاوز به رهبری (پدرو کارمونا) یکی از کارتل های نفتی، ادامه داد. و خواستار رفراندم برای تائید و یا نفی چاوز شد. (این رفراندم در 15 اوت 2004 برگزار شد و 58 % مردم دوباره چاوز را تائید کردند.)

*** از آگوست 2002 و در پی آغاز پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، امریکا با مداخله و کارشکنی در آژانس، تلاش خود را در جهت خارج کردن پرونده ایران از روال عادی و تبدیل کردن آن به مسئله ای سیاسی بکار گرفت و مرتباً ایران را به ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل تهدید می کند.

***در 19 مارس 2003، بعد از اتهامات و پرونده های ساختگی جورج بوش و کابینه او نسبت به عراق از قبیل: تهیه و تولید سلاح های کشتار جمعی، رابطه رژیم صدام با القاعده و فاجعه 11 سپتامبر و ...، و بدون توجه به افکار عمومی جهان، امریکا و متحدانش به عراق حمله ور شدند و پس از سه هفته مقاومت مشکوک، عراق اشغال شد.

*** پس از اشغال عراق در مارس 2003، نئومحافظه کاران حاکم بر امریکا در مداخله ای آشکار به بررسی طرحی با عنوان (خاورمیانه بزرگ) پرداختند که به تغییر حکومت ها در خاورمیانه و تغییرات سرزمینی کشورها مربوط می شد. آنها اشغال عراق و در ادامه آن فشار بر سوریه و سرنگونی حکومت این کشور را فصل اول این پروسه می دانند.

- از سال 2003 و با عنوان مبارزه با تروریسم ایالات متحده با حضور در کشورهای آسیای میانه و منطقه قفقاز با برهم زدن معادلات سیاسی به بحران در این منطقه دامن زد و با طراحی و اجرای انقلاب هایی با عناوین (انقلابهای مخملی) یا (انقلابهای رنگین)، حکومت های این منطقه را سرنگون و حکومتهای دست نشانده طرفدار خود را بر سر کار آورد، که از آن جمله می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:

*** در نوامبر 2003، امریکا با حمایت خود، (انقلاب نارنجی) را در گرجستان به پیروزی رساند و دولت (شواردنادزه) را سرنگون کرد و از (ساکاشویلی) حمایت کرد.

*** در دسامبر 2004، در پی بحران در اوکراین، با انقلاب مخملی به رهبری امریکا، دولت (لئونید کوچما)، سرنگون شد.

*** در مارس 2005 و در ادامه انقلاب اوکراین، امریکا در قرقیزستان نیز انقلاب رنگین ایجاد کرد و دولت این کشور را نیز سرنگون کرد.

*** از سال 2003، امریکا با نقض قوانین بین المللی و حقوق بشر با احداث زندان هایی در خاک دیگر کشورها خصوصاً در اروپا، با ربودن مخالفین خود، آنها را به این زندان ها منتقل کرده و شکنجه و نگهداری می کرد که از آن جمله می توان به ربودن روحانی مسلمان در ایتالیا بنام (اسامه مصطفی حسن) معروف به ابوعمر، توسط سازمان سیا و انتقال وی به آلمان اشاره کرد. (ماجرای زندانهای مخفی امریکا در اواخر سال 2005، افشاء شد که با اعتراضات جهانی مواجه شد.)

*** در سال 2004، امریکا حمایت علنی خود را با ترور رهبران ارشد مقاومت فلسطین، توسط جوخه های ترور تحت فرمان آریل شارون اعلام داشت (که طی آن بسیاری از رهبران ارشد مقاومت فلسطین همچون: شیخ احمد یاسین و رنتیسی و ... ترور شدند). امریکا همچنین همکاری های سیاسی ـ نظامی خود را با اسرائیل افزایش داد.

*** در سال 2004 و درپی ترور نخست وزیر سابق لبنان (رفیق حریری)، امریکا کوشید با دخالت در امور لبنان به بحران این کشور دامن بزند، این مداخلات در سال 2005 و طی بررسی پرونده ترور حریری در سازمان ملل به اوج خود رسید و امریکا به تهدید سوریه در ارتباط با این پرونده پرداخت.

*** از سال 2004، امریکا همچنین در اعتراضات و مخالفت های مردمی برعلیه دولت (گلوریو آریو) در فیلیپین، به حمایت آشکار از وی پرداخت. این حمایتها در سال 2005 و انتخابات فیلیپین به اوج خود رسید.

*** در می 2005، ایالات متحده در ادامه پروسه مداخلات آشکار خود، ناآرامی هایی را در ایالت (اندیجان) ازبکستان ایجاد کرد تا دولت این کشور را نیز همانند نمونه های قبلی سرنگون کند، اما با برخورد نظامی شدید دولت با ناآرامی ها و کشته شدن بیش از هزار نفر از مردم بیگناه، امریکا در این براندازی ناموفق شد.

*** از سال 2005، امریکا همچنین با حمایت های آشکار و پنهان از مخالفان دولت بلاروس، در پی سرنگونی دولت (الکساندر لوکوسنکو) است.

*** در سال 2005، همچنین با طرح اصلاح ساختار برخی از ارکان سازمان ملل از قبیل شورای امنیت و حق وتوی 5 کشور، توسط برخی از کشورهای عضو، امریکا تلاش زیادی را در جهت مقابله و عدم نتیجه بخشی این طرح انجام می دهد.

*** ( هنری کسینجر، مشاور سیاست خارجی کاخ سفید در مصاحبه ای پیرامون حضور و مداخلات امریکا در جهان از ابتدای قرن بیست و یک می گوید: "وظیفه رهبری جهان از ایالات متحده امریکا و ارزش های آن تفکیک ناپذیر است.

همچنین (ری کلوز)، رئیس پیشین سیا در عربستان که به مدت 27 سال در بخش عربی سیا فعالیت می کرده است، طی مصاحبه ای در مجله Nation پیرامون مداخلات امریکا در خاورمیانه و عراق می گوید: ... اهدافی را که ما از آغاز این بحران بر اساس ایدئولوژی نو محافظه کاران داشته ایم هرگز قابل دستیابی نبوده اند، زیرا در اصول تمامی این اهداف با روح ناسیونالیسم عراقی مخالف و بی احترام بوده اند. نخست آنکه، ما در جستجوی پایگاه های نظامی ای با اهداف استراتژیک دراز مدت هستیم. دوم، قصد داریم که نفوذ و کنترل اجرایی خود را بر سیاست های نفتی عراق حفظ کنیم. سوم، خواهان سرمایه گذاری نامحدود خارجی در کشوری هستیم که سابقه ای طولانی در خصومت و رویارویی با مالکیت منابع و ساختار های اقتصادی خود توسط خارجی ها دارد. چهارم، انتظار داریم که عراق از نقش امریکا در فرایند صلح خاورمیانه پشتیبانی کند، حتی اگر این پشتیبانی به معنای حمایت مطلق از موضع جرج دبلیو بوش و آریل شارون باشد. شکست در دسترسی به این چهار هدف عمده از دیدگاه هر دو جناح جمهوریخواه و دمکرات، به منزله شکست سیاست جرج بوش در عراق محسوب می شود. در عین حال دولت فعلی امریکا خود را در حال حاضر محصور در چارچوبی کرده است که هیچ گونه راهی برای تعدیل و تغییر این اهداف به شکلی که با واقعیت های هر روزه تطبیق کند باقی نگذاشته است، باید رژیم واشینگتن تغییر کند، این تنها راه حل مشکل است. (1)

در این دوره، حمله به افغانستان، امریکا را با مشکلات عدیده ای روبرو ساخت که هنوز با آن دست و پنجه نرم می کند در برقراری امنیت در این کشور دچار سردرگمی شده است، از طرفی افشای اهانت و شکنجه اتباع افغانی در زندانهایی نظیر گوانتانامو، احساسات ضد امریکایی و اعتراضات مردمی را در این کشور تشدید کرده و حملات پراکنده بر علیه نیروهای امریکایی همواره ادامه دارد.

با حمله به عراق، نه تنها هیچگونه سند و مدرکی دال بر وجود و تولید سلاح های هسته ای در عراق بدست نیامد، بلکه با تداوم اشغال و اقدامات تروریستی این کشور دچار نا امنی و بی ثباتی شد. از طرفی ایالات متحده هزینه های زیادی را در عراق متحمل شد. تشکیل انواع گروههای مسلح با عناوین جهادی و اقدام به عملیات بر علیه نیروهای امریکایی خسارت های مالی و جانی زیادی را بر ایالات متحده وارد کرد و تاکنون بیش از 4000 نیروی امریکایی در عراق کشته شده اند که آمار دقیق آن اعلام نمی شود. همچنین سیاست های جایگزین در عراق و تلاش برای رور کار آمدن حکومتی منطبق بر الگوهای امریکایی در این کشور بعد از انتخابات عراق و پیروزی چشمگیر شیعیان، با چالش اساسی روبرو شده است.
سیاست های ایالات متحده در جهت انزوای جمهوری اسلامی ایران، علیرغم حملات تند جرج بوش و خطاب کردن ایران به "محور شیطانی" و کارشکنی های متعدد در مذاکرات و پرونده هسته ای ایران و تهدیدات متوالی نه تنها کارساز نبود بلکه شرکتهای امریکایی مانند (هالی برتون) و شرکت های وابسته به آن بدون در نظر گرفتن دیدگاه های سیاسی و تحریمهای اقتصادی، به فعالیت اقتصادی در جنوب ایران ادامه دادند و باعث شد تعاملات کشورهای اروپایی و حتی روسیه با ایران افزایش چشمگیری یابد.

در حالیکه در پایان سال 2000 نه تنها بودجه امریکا کسری نداشته و بیش از 200 میلیارد دلار اضافه نشان می داده است، ولی در زمان جرج بوش کسری بودجه امریکا به بیش از 500 میلیارد دلار رسیده است. در همین حال بودجه نظامی به رکورد جدید 401.3 میلیارد دلار رسیده. در این رابطه، ژنرال کارول (Admiral Eugene Carroll)، بازنشسته ارتش امریکا می گو ید: برای 45 سال، در خلال جنگ سرد، ما مسابقه تسلیحاتی باشوروی داشته ایم و بنظر می رسد امروز ما با خود این مسابقه تسلیحاتی راداریم و ادامه می دهیم.

همچنین، از فوریه سال 2001 تاکنون بیش از 2 میلیون کار از دست رفت و مردم کار خود را از دست دادند. و این به دلیل سیاست غلط اقتصادی جرج بوش است. در این دوران شرکت های امریکایی برای استفاده از نیروی کار ارزان به کشورهای جهان سوم رفتند.

ایالات متحده با درگیرشدن در جنگهای فرسایشی و غیر قابل برد در افغانستان و عراق که به احتمال زیاد منجر به شکست شرمناکی خواهد شد. اروپا نه تنها مرعوب نشد بلکه با سرعت بیشتری به سوی استقلال حقیقی حرکت می کند. به لطف جرج بوش بهم پیوستن محور پاریس، برلین، و مسکو که سالیان دراز برای امریکا همچون کابوس بود در شرف تحقق می باشد. توسعه سلاح های اتمی نه تنها از طرف کره شمالی و ایران بلکه در نقاط دیگر هم مانند کره جنوبی سرعت گرفته است و خصومت اعراب و مسلمانان در هیچ زمانی به شدت امروزه نبوده است. دو رژیمی که ستونهای سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند یعنی عربستان سعودی و پاکستان احتمالاً مدت زیادی دوام نخواهند آورد. ایالات متحده در هیچ دوره ای از تاریخش این چنین از نظر سیاسی در جهان تنها نبوده است.

بوش و تیم محافظه کاران جدید، موقعییت سوق الجیشی ایالات متحده را چنان تضعیف نموده که امکان موفقیت با بازگشت به سیاست های نیکسون تا کلینتون از بین رفته است و مردم امریکا هم برای یک تغییر اساسی در سیاست خارجی آمادگی ندارند، تغییری که شامل سه واقعییت است:

الف) اینکه ایالات متحده یکی از چند قدرت بزرگ در جهان چند قطبی امروزه می باشد و نه تنها قدرت بی رقیب.

ب) اینکه افزایش سلاحهای اتمی طی 20 سال آینده حتمی است.

ج) اینکه در مقابل نیاز بسیار قوی به یک رژیم جهانی که جریان قطبی شدن جهان را کاهش بدهد نئولیبرالیزم هیچگونه راه حلی ندارد.

از طرفی مداخله در امور کشورهای امریکای مرکزی و جنوبی و طرح و اجرای کودتا بر علیه حکومتها در این منطقه، دستاوردی جز تشکیل دولت های ضدامریکایی و مخالفت صریح با سیاستهای امریکا نداشت.

در نهایت این دوره از مداخلات پیامدهای خوبی برای ایالات متحده در پی نداشت. حضور امریکا در خاورمیانه و جنگ در افغانستان و عراق، برای مقابله با تروریسم باعث شد گروههای تروریستی نظیر القاعده و طالبان در سراسر خاورمیانه و دیگر کشورها پخش شوند و حوزه فعالیت آنها از یکی دو نقطه به چندین حوزه متکثر شود و حتی به اروپا و داخل امریکا نیز گسترش یابد و اتباع و جهانگردان امریکایی و منافع ایالات متحده از قبیل: سفارتخانه ها و دفاتر و شرکت ها در ساسر دنیا مورد تهدید واقع شوند.

تخریب شدید وجهه امریکا در جهان، که به خوبی از نظرسنجی ها در مناطق مختلف و اعتراضات مردمی نسبت به سفر مقامات امریکایی به کشورهای مختلف مشهود است، یکی دیگر از عواقب مداخلات امریکاست خصوصاً در این دوره می باشد. این در حالیست که (نوام چامسکی) تحلیلگر امریکایی، در مصاحبه ای در ابتدای سال 2006، دولت بوش را به لحاظ عملکرد بدترین دولت ایالات متحده از آغاز تا کنون دانست.
در پایان نگارنده معتقد است، آنچه که طی ده سال آینده احتمالاً اتفاق خواهد افتاد صدمه خوردن ایالات متحده در جبهه های مختلف سیاسی، اقتصادی، و نظامی خواهد بود. عکس العمل ایالات متحده به توسعه این روند در حال حاضر بسیار نامطمئن می باشد و حتی می تواند از درون، این کشور را با چالش های اساسی روبرو سازد.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]روزگار سیاه و سفید آمریکا/ حقوق بشر به سبک کشور سمبل آزادی!
دانلود

رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: ببینید در کشورشان با سیاه‌ها چه می‌کنند، اینکه برای 50 یا 100 سال پیش نیست که بگویند اصلاح کردیم، برای همین امروز است در شهرهای بزرگ آمریکا. هنوز مساله تبعیض نژادی در کشوری که مدعی آزادی و حقوق بشر است، حل نشده است.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]


همسر و فرزند چند تن از خانواده های شهدای تروریسم و شهدای هسته ای کشورمان در کارگاه آموزشی تروریسم و حقوق بشر سازمان ملل که در ژنو در حال برگزاری است، سخنرانی کردند.
به گزارش شهدای ایران، انجمن دفاع از قربانیان تروریسم روز گذشته ساعت 11 به وقت ژنو کارگاه آموزشی تحت عنوان" تروریسم و حقوق بشر" را در اجلاس بیست و هفتم شورای حقوق بشر برگزار کرد.

حمید سجادی مدیرعامل این انجمن، منصوره کرمی همسر مسعود علیمحمدی از شهدای هسته ای و معصومه اسکندری فرزند شهید عشرت اسکندری از شهدای ترورهای دهه 60 در این گارگاه آموزشی به ایراد سخنرانی پرداختند.

علل گسترش توان گروه های تروریستی در جذب اعضای جدید از سراسر جهان، تجزیه و تحلیل نقش جامعه مدنی و قربانیان تروریسم در مبارزه با تروریسم، توجه جامعه جهانی برای بازگشت به شکل سنتی برده داری که در قالب گروگانگیری توسط گروه های تروریستی داعش و بوکوحرام صورت می گیرد، موضوعاتی هستند که نمایندگان انجمن دفاع از قربانیان تروریسم در این کارگاه آموزشی ارائه کردند.

علاوه بر این نمایندگان انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، واکنش های بین المللی بویژه قطعنامه 2170 شورای امنیت سازمان ملل که در آن، قربانیان ترور و پیامدهای بلند مدت ترور بر روی آسیب دیدگان اقدامات تروریستی مورد توجه قرار نگرفته است را تبیین و تشریح کردند.

محمد سرکال، هماهنگ کننده حقوق اقلیت های سازمان ملل، بنیاد الخوئی و ژانت مک الیگوت فعال و کارمند سابق ایالات متحده در کاخ سفید و کارشناس مبارزه با تروریسم، علی الساری، رئیس سازمان بین المللی مبارزه با تروریسم و تعصب مذهبی، نینب لماسو، معاون پژوهشی دانشکده مطالعات آسیایی و خاورمیانه، دانشگاه کمبریج و ربابه مهدی رضوی از دیگر سخنرانان کارگاه آموزشی انجمن دفاع از قربانیان تروریسم هستند.[/]

موضوع قفل شده است