تصحيح حديث يعني تصحيح متن يا سند ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تصحيح حديث يعني تصحيح متن يا سند ؟

با سلام

مقصود علامه مجلسي (ره) از تصحيح يا تضعيف در مرآت العقول سند بوده يا متن يا ....

همچنين جناب الباني از نقد احاديث كتبي مانند ادب المفرد يا جامع الصغير ، و... متن بوده يا سند ؟

چون هر حديث صحيح السندي الزاما صحيح المتن نيست اما راه تشخيص در كتب روايي مذكور چيست ؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد پیام

سلام"فهميدن صحت و سقم حديث از دو طريق انجام مي شود سند حديث و متن آن، بررسي سند آن نياز به علم رجال الحديث و متن آن نياز به ممارست و آشنايي با احاديث ائمه معصومين و لحن آنان دارد. كساني كه در حد اجتهاد هستند و يا كساني كه به صورت تخصصي در رجال و حديث كار كرده اند مي توانند صحت و سقم حديثي را تشخيص بدهند گرچه برخي اوقات نياز به مراجعه هم دارند.
بايد توجه داشت كه عالمان دين به سادگى تسليم هر سخن منسوب به معصومين(ع) نمى‏شوند؛ بلكه از طرق گوناگونى، سخنان نقل شده را مورد ارزيابى قرار مى‏دهند كه برخى از آنها عبارت است از :
1 - بررسى سندى. در اين رابطه اگر در ميان سلسله راويان حديثى تنها اگر يك نفر از آنها فرد ضعيف يا مجهول مى باشد، آن روايت از اعتبار ساقط مى‏شود.
2 - جهت ديگر عدم مخالفت مفاد حديث با مضمون قرآن كريم است؛ چنان كه امام صادق(ع) فرموده‏اند: «آنچه از ما نقل شود و با قرآن مطابقت كند بپذيريد؛ ولى اگر مخالف قرآن باشد آن را به ديوار بزنيد و بدانيد پيرايه‏اى است كه بر ما بسته‏اند و از ما نيست».
3 - انطباق مضمون روايت با حكم عقل. در اسلام چيزى كه برخلاف حكم عقل باشد مقبول نيست و جزو دين شمرده نمى‏شود. دين و عقل در اسلام با يكديگر هم‏آغوش و هم آوايند و مخالفت و تعارض بين آن دو وجود ندارد.بنابر اين اگر روايتى، مضمونى برخلاف حكم عقل داشت، قطعاً از مجهولات است و يا مورد اعتماد نيست. البته مقصود از حكم عقل در اينجا حكم بدوى، غير روشمند و ظنى نيست. كه كسى بدون ژرف‏كاوى و تكيه به مبادى عقل قطعى و براهين نظرى چيزى را مخالف برداشت‏هاى ابتدايى و ظنى خود ببيند و بگويد: اين مسأله با عقل من جور در نمى‏آيد، بلكه منظور از حكم عقل، حكم عقل روشمند و ژرف‏كاو و حكم قطعى عقل است.
بنابر اين اگر روايتى، مضمونى برخلاف حكم عقل داشت، قطعاً از مجهولات است و يا مورد اعتماد نيست. البته مقصود از حكم عقل در اينجا حكم بدوى، غير روشمند و ظنى نيست.
نقد كلام نقل شده از معصومين(ع) به طرق فوق امرى رايج در حوزه‏ است. ليكن اگر ثابت شود سخنى ازمعصومين(ع) صادر شده است، ديگر نقد به معناى اعتبار و صحت و سقم محتواى آن وجود ندارد؛ زيرا فرض آن است كه سخن معصوم است و از معصوم جز سخن صادق و حق صادر نمى‏شود. پس در اين فرض، نقد و ارزيابى درمرحله دلالت صورت مى‏گيرد؛ يعنى همه‏ى تلاش‏ها و ژرف‏كاوى‏ها بر فهم دقيق و همه‏جانبه مفاد متن و جهت صدورآن متمركز مى‏شود؛ زيرا ارزش صدق متن قبلاً بر اساس ادله كلامى به اثبات رسيده است. از اينجا روشن مى‏شود كه ارزيابى احاديث، فرايندى پيچيده و متدولوژيك است كه به خاطر آن علوم متعددى مانند علم رجال، درايه، اصول در حوزه‏هاى علميه تأسيس گشته است و به عبارت ديگر براى كشف صحّت و اعتبار يك حديث، راه الهام از ملكوت راه اساسى نيست؛ زيرا اين راهى فردى و شخصى است؛ بلكه راه اساسى همان روش استدلالى است كه بر اساس اصولى مدون و روشمند در حوزه‏هاى علميه جارى است. در هر صورت کساني که دين خدا را از اين روايات استخراج مي کنندآگاهي کامل از اصولي که براي تشخيص صحيح از ناصحيح لازم است دارند وعمر خود را در اين راه صرف کرده اندوبه هر روايتي عمل نمي کنند بعد از بررسي کامل وعلم به صحت صدور از معصوم وساير جهات ,آنراملاک فتوا قرار مي دهند.ولذا تاکيد شده که مسائل خود را از مجتهد اعلم فرا گيريد نه از هر کسي که مدعي اجتهاد است.





شيوه مرآة العقول

مرحوم مجلسى پس از تبيين ميزان اعتبار احاديث، به شرح و تفسير حديث مى پردازد. در شرح و تفسير احاديث در مجموع مرآة العقول به يك شيوه عمل نشده

در مواردى، بحث را تفصيل فراوان داده و در مواردى، گذرا و گاه بدون هر گونه شرح و تفسير از كنار روايت گذشته است. در اصول كافى و بويژه در مبحث حجّت، روايت ها از شرح و تفصيل بيشترى برخوردار شده اند؛ ولى در قسمت فروع كافى كم كم از حجم شرح كاسته شده و در بخش هايى بدون هرگونه شرح، تنها به ميزان اعتبار حديث اشاره شده است. ياد كرد اين نكته، خالى از فايده نيست كه مرحوم مجلسى نصف روايت هاى كتاب دعا و نيز كتاب عشرة و كتاب زكاة و خمس و نصف صلاة را شرح نكرده است و شرح اين قسمت ها توسط شاگردش امير محمد حسين خاتون آبادى نوشته شده است. ۱ مرحوم مجلسى در شرح احاديث، نخست واژه هاى مشكل را با بهره گيرى از قواعد صرفى و استفاده از كتب لغت معنا مى كند. بيشترين بهره گيرى وى در شرح لغات از قاموس المحيط فيروز آبادى، صحاح اللغة جوهرى، مصباح المنير، نهاية ابن اثير است. در عين حال، در بسيارى موارد، بدون بهره گيرى از كتب لغت واژه ها را معنا مى كند. پس از شرح مفردات و واژه ها، عبارت هاى كوتاه و داراى معناى مستقل را بخش بخش شرح مى كند. اصطلاحات را با تفصيل بيشترى توضيح داده و آراى گوناگون درباره هر اصطلاح را مى آورد و در نهايت، يكى از آنها را ترجيح مى دهد. در شرح احاديث، از شروح گذشتگان و نيز معاصران خود بهره مى گيرد و ضمن ياد كرد با تعابير كلى و مبهم در خيلى از موارد، از آوردن نام كتاب يا نام مؤلف آن سرباز مى زند. در مقدمه نيز به اين موضوع پرداخته و مى نويسد: «... سأذكر فيها ـ ان شاء اللّه ـ كلام بعض افاضل المحشين و فوائدهم و ما استفدت من بركات انفاس مشايخنا المحققين و عوايدهم من غير تعرّض لذكر اسمائهم أو ما يرد عليهم». و در مواردى كه از فيلسوفان و يا عارفان چيزى نقل مى كند با عنوان بعض الأفاضل، بعض السالكين مسلك الفلاسفة ياد مى كند، با اين حال، نام تعداد زيادى از آثار نويسندگان بزرگ قبل از مجلسى به عنوان منبع نقل قول ها در مرآة العقول ذكرشده است

1.روضات الجنات، محمد باقر خوانسارى، اسماعيليان، قم، ح ۲، ص ۸۰

http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/75413890103.pdf
سلام "برای شناخت بیشترملاکها واصطلاحات علامه مجلسی میتوانید به این آدرس مراجعه نمایید

موضوع قفل شده است