جمع بندی آیا مشخص نبودن قبر حضرت موسی(ع) می تواند دلیلی بر افسانه بودن ایشان باشد؟

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مشخص نبودن قبر حضرت موسی(ع) می تواند دلیلی بر افسانه بودن ایشان باشد؟

سلام
آیا غیب شدن حضرت موسی و نبودن قبرش میتواند باعث شود که مردم فکر کنند که همه افسانه بوده و چنین شخصی با چنین معجزاتی وجود نداشته؟(دلایل غیر مذهبی و از کتب غیر دینی میخواهم)

برچسب: 

با نام الله



کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام
طبق منابع تاریخی حضرت موسی (علیه السلام) در اواخر عمرشان غیبتی نداشتند و در انظار مردم بودند و به همراه برادر خویش در سرزمین تیه به سر میبرده و زندگی میکردند.« مجلسی، بحار الانوار، ج 3 ص 363، عماد زاده تاریخ انبیا، ج 2 ص 567، و رسولی محلاتی تاریخ انبیا ، ص 480» پس غیبتی نداشتند ( البته حضرت موسی (علیه السلام )در دو نوبت از انظار مردم پنهان گردید که دوره اول 28 سال طول کشید و برای امتحان مردم بود و دوره دوم 40 روز طول کشید که به وادی طور رفت «بقره /51»ولی از آن به بعد با مردم بنی اسراییل بود تا در سرزمین تیه از دنیا رفت) و اما در مورد قبر ایشان اختلاف است برخی قبر ایشان را در همان منطقه تیه میدانند «مجلسی همان»و برخی قبر ایشان را در شام بیان کردند « یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 2 ص 465، مقدسی احسن التقاسیم، ترجمه ج 1 ص 211»که همان بیت المقدس میباشد. « داستان پیامبر پاورقی، ص 133»در حدیثی پیامبر فرمودند قبر حضرت موسی(علیه السلام) در کنار جاده اصلی و تل قرمز رنگ وجود دارد« مجلسی بحار، ج 13 ص 633،» که حتی مردم این مکان را میشناختند و برخی قبر وی را در شش فرسخی بیت المقدس میدانند«داستان پیامبر همان» و حتی دفن آن حضرت را توسط فرشتگان بیان نمودند « مجلسی بحار، ج 13 ص 368»البته برخی منابع مینویسند ایشان قبری نداشته است « تاریخ طبری، ترجمه ج 1 ص 351» پس موضوع دفن ایشان مورد اختلاف است . اما آنچه که مهم است عدم وجود قبر ایشان ( که اختلافی بود)دلیل بر افسانه بودن زندگی ایشان و افسانه بودن معجزات حضرت موسی(علیه السلام) نمیشود در حالی که آیات زیادی در قرآن وجود دارد که به داستانهای حضرت موسی اشاره میکند مانند جریان کمک حضرت موسی (ع)به شخصی که مورد ظلم واقع شد و موسی(ع) با مشتی دشمن او را از بین برد (قصص /15) و یا داستان حضرت موسی(ع) و خضر که قرآن مفصل آن را بیان کرده است. به طور کلی سی سوره از قرآن به حضرت موسی(ع) اشاره کرده و نام این پیامبر الهی 136 بار در قرآن ذکر شده است. با این حساب چگونه میتوان گفت پیامبری که در محل قبرش اختلاف است و اینقدر قرآن از او یاد کرده زندگی او و معجزاتش افسانه باشد در قالب مثال ساده اگر یکی از اجداد ما قبرش مشخص نباشد میتوانیم بگوییم وی و جود نداشته و حضور او یک افسانه بوده در حالی که برای وجود حضرت موسی(ع) دلایل فراوانی وجود دارد.

[="DarkOrchid"]

نقل قول:
دوره اول 28 سال طول کشید

ممنون از پاسختان
این دوره بعد از کارشکنی های بنی اسراعیل بوده؟همانموقع بوده که معجزه های "بلدرچین پخته شده و چشمه ی شربت بهشتی و ابر برای سایه انداختن" داشته و گفته بروید با دشمن بجنگید و این افراد قد بلند بدن دشمن را بهانه کردند؟
سید محسن;440817 نوشت:
دلیل بر افسانه بودن زندگی ایشان و افسانه بودن معجزات حضرت موسی(علیه السلام) نمیشود در حالی که آیات زیادی در قرآن وجود دارد

همان اول گفتم که (دلایل غیر مذهبی و از کتب غیر دینی میخواهم)
همین مساله ی

سید محسن;440817 نوشت:
البته برخی منابع مینویسند ایشان قبری نداشته است « تاریخ طبری، ترجمه ج 1 ص 351»

را میخواهم برطرف کنم .[/]

باتشکر از توجه شما
در مورد سوال جنابعالی از علت غیبت حضرت موسی (علیه السلام) باید گفت در مورد غیبت ایشان برخی از منابع مدت غیبت ایشان را 10 سال و به خاطر رفتن ایشان از مصر به مدین و حضور در این شهر میدانند ( عماد الدین طبری، تحفة الابرار فی مناقب ائمة الابرار ص 179 ) برخی علت غیبت را فرار ایشان از فرعون و قوم وی بیان کردند ( مهدی موعود ص 460) و برخی مدت 28 سال و به علت فرار از مصر بیان کردند (کمال الدین صدوق ج 2 ص 340) و غیبت دوم که 40 روز بود به خاطر دریافت الواح تورات از کوه طور بوده است( آل عمران /141) در نتیجه علت غیبت حضرت موسی کارشکنی بنی اسراییل و بهانه های آنان نیست

اما این که جنابعالی فرموده اید از کتب غیر دینی جواب میخواهید لازمه اش این است که تمام پیامبران و اصل حضرت موسی(علیه السلام) را باید انکار کرد زیرا به پیامبران الهی و حضرت موسی(علیه الیلام) یا قرآن اشاره کرده است یا روایات و احادیث پیامبر و امامان در حالی که این منابع دینی و مذهبی است و از جای دیگری شما نمیتوانید بر زندگی و معجزات حضرت موسی (علیه السلام)دلیلی بیاورید مگر این که بگویید این مطلب شهرت دارد و در منابع هم وجود ندارد در حالی که مشهور است که حضرت موسی (علیه السلام)وجود داشته و در سراسر دنیا پیروانی داشته است.

خدا را شکر که قبر حضرت موسی (ص) معلوم نیست کجاست والا آن هم مصیبتی می شد مثل معبد سلیمان !


با تشکر از پاسخ های مجددتان

سید محسن;441624 نوشت:
در مورد سوال جنابعالی از علت غیبت حضرت موسی (علیه السلام) باید گفت در مورد غیبت ایشان برخی از منابع مدت غیبت ایشان را 10 سال و به خاطر رفتن ایشان از مصر به مدین و حضور در این شهر میدانند ( عماد الدین طبری، تحفة الابرار فی مناقب ائمة الابرار ص 179 ) برخی علت غیبت را فرار ایشان از فرعون و قوم وی بیان کردند ( مهدی موعود ص 460) و برخی مدت 28 سال و به علت فرار از مصر بیان کردند (کمال الدین صدوق ج 2 ص 340) و غیبت دوم که 40 روز بود به خاطر دریافت الواح تورات از کوه طور بوده است( آل عمران /141) در نتیجه علت غیبت حضرت موسی کارشکنی بنی اسراییل و بهانه های آنان نیست

پس در هیچ کدام غیب شدن معنوی وجود نداشته بلکه غیبت جسمانی بوده و هجرت بوده؟نه غیبتی مثل غیبت امام زمان(عج الله فرجه ) ما؟

سید محسن;441639 نوشت:
شما نمیتوانید بر زندگی و معجزات حضرت موسی (علیه السلام)دلیلی بیاورید

چرا مگر تاریخدانان ننوشته اندکه چنین شخصی بوده که ادعای پیغمبری میکرده ؟حتی اگر معجزاتش را بیان نکنند وجودش را که نمیتوانند انکار کنند.حتی مثلا اگر جایی باشد که گفته باشد چنین شخص دروغ گویی (نعوذ بالله)بوده باز هم قبولش دارم.
سید محسن;441639 نوشت:
مگر این که بگویید این مطلب شهرت دارد و در منابع هم وجود ندارد در حالی که مشهور است که حضرت موسی (علیه السلام)وجود داشته و در سراسر دنیا پیروانی داشته است.

نفهمیدم.من بگم شهرت داشته؟ پس قید "در حالی که " چه چیز را نفی کرده؟
نقل قول:
حضرت موسی (علیه السلام)وجود داشته و در سراسر دنیا پیروانی داشته است

[SPOILER]شاید همین پیروانش این معجزات را در آوردند و اغراق کردند تا ارزش خود را بالا ببرند.[/SPOILER]

[=Calibri]باتشکر
بزرگوار، مسلم است که منظور از غیبت حضرت موسی (علیه السلام) غیبتی شبیه به غیبتامام زمان(عجل الله تعالی فرجه) نیست بلکه دوری ا ز قوم خود مراد است همانطور کهحضرت خضر و الیاس و صالح و یونس (علیهم السلام)چنین غیبتی (دوری از قوم خود)داشتنداما حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)غیبتی دارد که مردم نمیتوانند او راببینند. و اینکه فرمودید تاریخدانان شما هم موید حرف ما هستید تاریخدان یا از رویتورات یا قرآن و یا از روایات ،مطالب تاریخی را بیان میکند یا از شنیدهای مشهور ومعروف در هر عصری که در صورت اول تورات و قرآن و روایات کتب مذهبی است و در صورتدوم امری مشهور و معروف است پس کتب تاریخی هم از منابع دینی اتخاذ شده است خصوصادر باب پیامبران الهی مانند حضرت موسی (علیه السلام)
ادامه دارد

[=Times New Roman][=Calibri]
اما در مورد قبر حضرت موسی (علیه السلام) برخی منابع به وجود قبری برای ایشاناذعان دارند.
برخی قبر ایشان را در همان منطقه تیه میدانند «مجلسی ج3 ص 363»و برخی قبر ایشان رادر شام بیان کردند « یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 2 ص 465، مقدسی احسن التقاسیم،ترجمه ج 1 ص 211»که همان بیت المقدس میباشد. « داستان پیامبر پاورقی، ص 133»درحدیثی پیامبر فرمودند قبر حضرت موسی(علیه السلام) در کنار جاده اصلی و تل قرمز رنگوجود دارد« مجلسی بحار، ج 13 ص633،» که حتی مردم این مکان را میشناختند و برخی قبروی را در شش فرسخی بیت المقدس میدانند«داستان پیامبر همان» و حتی دفن آن حضرت راتوسط فرشتگان بیان نمودند «مجلسی بحار، ج 13 ص 368» شیخ صدوق در کمال الدین ج 1 ص258 مینویسد حضرت موسی در زمان (غیبتش یعنی دوری از قوم خود) ظاهرا تمرد و سرکشیبنی اسراییل از فرمان خدا و حضرت موسی(علیه السلام) که حاضر نشدند به جنگ و نبردبا عمالقه بروند باعث سرگردانی آنان در صحرای سینا شد و حضرت موسی(علیه السلام) هماز آنان دوری جست که شیخ صدوق تعبیر به غیبت کرده است مرحوم صدوق مینوسید حضرتموسی (علیه السلام)به شخصی برخورد که قبری را حفر مینمود موسی (علیه السلام) از اوخواست در کندن قبر کمکش کند پس از اتمام درون قبر خوابید که ببیند چگونه است خداپرده از جلوی چشمش برداشت وی جای خود در بهشت را دید از خدا خواست که جان اورابگیرد و آنکه قبر را میکند ازرائیل بود و جان حضرت موسی (علیه السلام)را گرفت شیخصدوق مینویسد قبر او در سرزمین تیه قرار دارد. به نظر میرسد آزار و اذیتی که حضرتموسی(علیه السلام) از جانب بنی اسراییل دیده بود باعث این غیبت و غربت وی بوده ولاجرم قریبانه دفن شدن ایشان شده است.

، اما در حال حاضر مقبره و بقعه ای در صحرای جنوب غربی اریحا در فلسطین به آن حضرتمنسوب گردیده است. این بقعه در فاصله ی 30 کیلومتری شرق قدس و 8 کیلومتری جنوبغربی اریحا در منطقه ای به نام «بَرِیَّةَ القُدس» واقع شده و با جاده ای خاکی بهبزرگراه قدس ــ اَریحا می پیوندد. ( مجیر الدین حنبلی ، الانس الجلیل، ج 2 ص199-200)
[=Calibri]نتیجه
[=Calibri]مراد از غیبت حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام دوری از قوم بنی اسراییل بوده نه غیبتی مانند حضرت مهدی (علیه السلامو در مورد وجود قبر ایشان ادله ای بیان شد اگر چه اختلاف هم وجود دارد
[="Arial"]
[=Calibri] [="Arial"]
[=Calibri]

دین محکم;438178 نوشت:
آیا غیب شدن حضرت موسی و نبودن قبرش میتواند باعث شود که مردم فکر کنند که همه افسانه بوده و چنین شخصی با چنین معجزاتی وجود نداشته؟

خیر هر گز غیب شدن شخصی یا معلوم نبودن قبر شخصی دلیل بر افسانه بودن زندگانی و تاریخ وی نیست
از حضرت موسی در انجیل یاد شده در قران یاد شده در منابع تاریخی هم به زندگانی ایشان پرداخته شده است.

البته سوال شما هم در ابتدا مبهم به نظر می رسد.
حضرت موسی بنا بر مصلحت در دوره ای از زندگانی خویش از مردم و قوم خویش دور بوده است و این به معنای غیبت مانند غیبت امام زمان است.

سلام
ممنون از نظرتون

سید بهاء الدین;441806 نوشت:
در منابع تاریخی هم به زندگانی ایشان پرداخته شده است.

این منابع تاریخی کدامند آیا صرفا تاریخیند یا تاریخ دینی اند؟

[="#006400"]هوالعالم

حالا اگر بگیم غیب شدن مادی
کلا غیب شدن برای بزرگانی چون پیامبران که درک بالایی از وجود خداوند نور در باور و درون خود دارند
کاری چندان عجیب و غیر قابل باور نیست چون با ارزش تر ازین مسائل رو در خود پرورش داده اند .

از نظر دور می شن یا در باور قشری از ما غیبت صورت میگیره
و یا در باور خوده پیامبری که به خدا رسیده غیبت ممکن میشه
صد البته به اذن خدا !!

هر چند هر غیب شدنی با حیله و چشم بندی
نشان از پیامبر بودن و یا والا بودن شخص نیست .[/]

[="DarkOrchid"]

Mohammad2db;441837 نوشت:
حالا اگر بگیم غیب شدن مادی

سلام من که بی اعتقاد نسبت به غیب شدن نیستم !!فقط میخوام ببینم که این غیب شدن میتونه عامل این شده باشه که بعضی بگن حضرت موسی قبر نداشته و غیب شده و بعدا را در نظر نگرفتن که دوباره ظاهر شده و بعد وفات یافته[/]

[="DarkOrchid"]

سید بهاء الدین;441806 نوشت:
حضرت موسی بنا بر مصلحت در دوره ای از زندگانی خویش از مردم و قوم خویش دور بوده است و این به معنای غیبت مانند غیبت امام زمان است.

سلام
ولی کارشناس فرمودند که به این معنا نیست[/]



ممنون از پاسختان

سید محسن;441790 نوشت:
شیخ صدوق در کمال الدین ج 1 ص258 مینویسد حضرت موسی در زمان (غیبتش یعنی دوری از قوم خود) ظاهرا تمرد و سرکشیبنی اسراییل از فرمان خدا و حضرت موسی(علیه السلام) که حاضر نشدند به جنگ و نبردبا عمالقه بروند باعث سرگردانی آنان در صحرای سینا شد و حضرت موسی(علیه السلام) هماز آنان دوری جست که شیخ صدوق تعبیر به غیبت کرده است

من هم منظورم همین بوده آیا این کارشکنی نیست؟
پس چرا فرمودید؟

سید محسن;441624 نوشت:
در نتیجه علت غیبت حضرت موسی کارشکنی بنی اسراییل و بهانه های آنان نیست

یک سوال دیگر اینکه در آن زمانی که قوم بنی اسراییل به حضرت موسی گفتند که "موسی تو و خدایت بروید و بجنگید و ما همینجا میمانیم "بعدش چه اتفاقی افتاد؟

دین محکم;441835 نوشت:

این منابع تاریخی کدامند آیا صرفا تاریخیند یا تاریخ دینی اند؟


In 'The Seventy Mysteries of the Ancient World', it says:

'Not all scholars believe either that Moses existed or that the Exodus from Egypt ever took place as it is recorded. Many, however, consider that while the biblical account of the miracles of the ten plagues and the crossing of the Red Sea is mythical as it is presented, there is nevertheless a core of historical information contained in the narratives, as found mainly in the books of Exodus, Numbers and Deuteronomy. The two schools of thought are often called 'minimalist' and 'maximalist' and the controversy about the Exodus story is part of a much larger debate about the use of the Hebrew Bible as a source for the history of Israel.

The minamilsts point to a lack of specific evidence in Egypt, sinai or anywhere else. They believe that the Biblical narratives were composed very much later than the events they purport ot describe. also, as there was no such thing as the writing of history at that time, the stoires in the Bible are merely myth and folklore and unreliable and inaccurate.

The maximalists on the other hand, who comprise the majority view, believe that the biblical narrative retains a considerable amount of accurate historical information, collected from various oral and written sources.

Such scholars point out that there is a primary narrative concerning the group led by Moses, who received the Law (Torah) at Mount Sinai. In addition to the Exodus under Moses, the biblical account also preserves traces of several journeys in Sinai, so it is at least possible that the ancestral israelites were coming and going over a long period. While it is impossible to be certain of the route of the Exodus, and of the location of many of the places mentioned by names unknown today in Sinai, these scholars believe that archaeological and historical studies have the potential to throw light on biblical studies.

The maxamilists point to a large body of circumstantial evidence indicating both the presence of Semitic people in Egypt, and the arrival of a new population in the central highlands of Judah in the 13th-12th centuries BC. using the known facts of Egyptian history they demonstrate that from the 19th century BC and perhaps earlier, groups of Semetic nomads ere coming to Egypt to trade, buy food and some to settle if they could, usually in the eastern part of the Nile delta. Among these immigrant groups were the ancestors of the Israelites, the patriarchal clans under Jacob's leadership.

During a subsequent period of Egyptian weakness the descendents of the original settlers established their own rule over the delta region, founding their capital at Avaris., They are known to history as the Hyksos, a name meaning ;chiefs of foreign hill country' - a good description of southern Canaan. their leaders were chased out of Egypt by a resurgent native dyjnasty around the mid-16th century BC. The bulk of the Semitic peasantry remained behind to become part of the agrarian population of the delta. it is these folk who were 'enslaved' in the biblical account.

The pharoahs of the 19th dynasty constructed several cities, and a chain of border fortresses and suppluy depots, to prevent incursions from the bedouin of Sinai and others. To achieve this the pahroahs employed the population of the region in a corvee labour system. among the Egyptian villagers were descendents of Hyksos groups as well as other immigrants, all of them no doubt eager to escape this unwelcome imposition. thus the israelites are said to have left Egypt with a mixed multitude. it is therefore believed by experts that the Exodus fits best into 13th century BC setting, during the long reing of Ramesses II (c1290-1224 BC).

There is little evidence for the conquest of the promised and as related int he books of Joshua and Judges, but there is evidence for the establishment of small farming villages in thsoe hills for the first time. They date to between the 13th and 11th centuries BC, at the same time as the lands bordering the east mediterranean were under attack by migrants from the Aegean world. refugees from the disruption on th ecoastl plain made new lives for themselves in the village sin the hill country inland, where they met up with Israelites coming from the east. There are many signs of technological inovations in the agricultural communities that they established together. One interesting fact is that, in contrast to the conteporaneous coastal settlements, there is no evidence of pig bones among the animal remains from the majority of these villages. This may well indicate not on the presence of Israelites in the hill villages, but also the fact that hit was thei religious beliefs that governed these communities.

There is one other piece of evidence that constitutes conclusive proof for the presence of israel in Canaan by the late 12th and 11th centuries BC. In 1219 the phaoraph Merneptah campaigned through the area in the hope of re-establishing Egyptian control. In the commemorative monument he later se tup at Karank listing his conquests, he noted that among others in Canaan he had utterly destroyed the people of israel. it is ironic that the first extra-biblical note of the existence of israel also lays claim to its total destruction.

So although direct proof for Moses and the Exodus is lacking, there is a considerable body of circumstantial evidence that is hard to ignore

.'

با سلام و تشکر آقای
Anoushiravan
کاش ترجمه میکردید یا منبعش را میگفتید یا کلمه ای که سرچ کردید و این آمده را مینوشتید تا من هم همان را سرچ کنم.
اگر از ویکی پدیا آورده اید این سایت ترجمه شده اش نیز وجود دارد.

چون ترجمه اش کردم که شد این و کلمات مفهوم رسانی خوبی ندارند.

در 'هفتاد و اسرار جهان باستان ، آن را می گوید :

" همه محققان بر این باورند که یا موسی وجود داشته است یا این که خروج از مصر تا کنون صورت گرفت آن را به عنوان ثبت شده است. بسیاری ، با این حال ، در نظر است که در حالی که حساب کتاب مقدس از معجزات از ده آفت و عبور از دریای سرخ اسطوره ای است آن را به عنوان ارایه شده است ، با این حال وجود یک هسته از اطلاعات تاریخی موجود در این روایات ، به طور عمده در کتابهای یافت شده از خروج ، اعداد و تثنیه . دو مکتب فکری هستند که اغلب به نام " حداقلی " و " حداکثری " و بحث در مورد داستان خروج بخشی از یک بحث بسیار بزرگتر در مورد استفاده از کتاب مقدس عبری است به عنوان یک منبع برای تاریخ اسرائیل است .

minamilsts اشاره به عدم وجود شواهد خاص در مصر ، صحرای سینا و یا هر جای دیگر. آنها معتقدند که روایت کتاب مقدس بسیار بعد از حوادث آنها ادعا برای توصیف تشکیل شد. همچنین ، به عنوان چیزی به نوشتن از تاریخ که در آن زمان وجود دارد ، داستان در کتاب مقدس صرفا اسطوره و فرهنگ عامه و غیر قابل اعتماد و نادرست .

maximalists از سوی دیگر ، که شامل دیدگاه اکثریت، بر این باورند که روایت کتاب مقدس مقدار قابل توجهی از اطلاعات دقیق تاریخی، جمع آوری شده از منابع مختلف شفاهی و کتبی حفظ کرده است.

این محققان اشاره می کنند که یک روایت اولیه در مورد گروهی به رهبری موسی ، که قانون ( تورات ) در کوه سینا دریافت وجود دارد. علاوه بر خروج تحت موسی ، حساب کتاب مقدس همچنین به حفظ آثار چند سفر در صحرای سینا ، پس از آن در حداقل ممکن است که اسرائیل سرزمین آبا و اجدادی آمدن و رفتن بیش از یک دوره زمانی طولانی . در حالی که این غیر ممکن است به برخی از مسیر های خروج، و از محل بسیاری از مکان ها در سینا ذکر شده با نام های ناشناخته امروز، این محققان بر این باورند که مطالعات باستان شناسی و تاریخی پتانسیل را دارند که پرتاب نور را در مطالعات کتاب مقدس .

maxamilists اشاره به جمعیت بسیار زیادی از شواهد نشان می دهد هر دو حضور مردم سامی در مصر ، و از ورود جمعیت جدید در مناطق مرتفع مرکزی یهودا در قرن 13TH - 12th BC . با استفاده از حقایق شناخته شده از تاریخ مصر آنها نشان می دهد که از قرن 19 قبل از میلاد و شاید قبل از آن، گروه از عشایر Semetic نموده آمدن به مصر به تجارت، خرید مواد غذایی و برخی به حل و فصل آنها از بین می ، معمولا در بخش شرقی دلتای نیل . در این میان گروه های مهاجر اجداد بنی اسرائیل قبیله مردسالار تحت رهبری یعقوب بود.

در طی یک دوره پس از آن از ضعف مصر بازماندگان از مهاجران اولیه حکومت خود را در طول منطقه دلتا تاسیس ، تاسیس سرمایه خود را در Avaris ، آنها را به تاریخ به عنوان Hyksos به یک معنی نام شناخته شده . رؤسای کشور تپه خارجی - توصیف خوبی از جنوب کنعان . رهبران خود را از مصر توسط dyjnasty مجدد مادری حدود اواسط قرن 16 قبل از میلاد تعقیب قرار گرفتند. بخش عمده ای از دهقانان سامی پشت سر باقی مانده است برای تبدیل شدن به بخشی از جمعیت کشاورزی دلتا . آن را به این قوم که " به بردگی گرفته شده در حساب کتاب مقدس شده است.

pharoahs از سلسله 19 شهرستانها چند ، و زنجیره ای از قلعه های مرزی و انبارهای suppluy ، ساخته شده برای جلوگیری از تاخت و تاز از بادیه نشین از صحرای سینا و دیگران است. برای رسیدن به اینpahroahs جمعیت این منطقه در یک سیستم کار سخره استخدام . در میان روستاییان مصر بازماندگان گروه Hyksos به عنوان و همچنین سایر مهاجران ، همه آنها بدون شک مشتاق به فرار از این تحمیل ناخواسته بود. به این ترتیب بنی اسرائیل گفت: به مصر با بسیاری مخلوط را ترک کرده اند . از آن است که در نتیجه توسط کارشناسان معتقد بودند که خروج از بهترین متناسب به تنظیم BC قرن 13th، در reing طولانی از رامسس دوم ( c1290 - 1224 سال قبل از میلاد ) .

شواهد کمی برای غلبه بر شواهد وعده داده و عنوان های مرتبط بین المللی او کتاب یوشع و داوران است، اما وجود دارد برای استقرار روستاهای کشاورزی کوچک در thsoe تپه برای اولین بار وجود دارد. آنها به بین قرن 13TH و 11th سال قبل از میلاد ، در همان زمان به عنوان سرزمین های هم مرز با دریای مدیترانه شرق مورد حمله قرار گرفت توسط مهاجران از جهان اژه بود. پناهندگان از اختلال در دشت ecoastl هفتم زندگی جدیدی را برای خود در گناه روستای کشور تپه ساخته شده داخلی به اجرا درآمد ، جایی که آنها با اسرائیل که از شرق ملاقات کرد. نشانه های بسیاری از inovations فن آوری در جوامع کشاورزی که آنها با هم برقرار است وجود دارد . یک واقعیت جالب این است که ، در مقایسه با شهرک ساحلی conteporaneous ، هیچ شواهدی از استخوان خوک در میان حیوانات وجود دارد از بسیاری از این روستا باقی مانده است. این ممکن است به خوبی نشان می دهد در حضور اسرائیل در روستاهای تپه نیست، بلکه این واقعیت است که ضربه thei اعتقادات مذهبی است که این جوامع حکومت کرد.

است یک تکه دیگر از شواهدی وجود دارد که به منزله اثبات آن قطعی برای حضور اسرائیل در کنعان در اواخر 12th و قرن 11th سال قبل از میلاد وجود دارد. در 1219 phaoraph Merneptahاز طریق منطقه به امید برقراری مجدد کنترل مصر ، مبارزه کرد. در بنای یادبود او بعد از SE جفت گیری در Karank فهرست فتوحات خود ، او اشاره کرد که در میان دیگران در کنعان او کاملا مردم اسرائیل را نابود کرده بود . جالب است که اولین توجه داشته باشید فوق العاده کتاب مقدس از وجود اسرائیل نیز میسازد ادعا به نابودی کامل آن است.

بنابراین اگر چه اثبات مستقیم برای موسی و خروج وجود ندارد، یک بدن قابل توجهی از شواهد است که سخت به چشم پوشی وجود دارد

دین محکم;441864 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط سید بهاء الدین نمایش پست ها
حضرت موسی بنا بر مصلحت در دوره ای از زندگانی خویش از مردم و قوم خویش دور بوده است و این به معنای غیبت مانند غیبت امام زمان است.
سلام
ولی کارشناس فرمودند که به این معنا نیست

منظور بنده هم نیست بود اشتباه تایپی شده.

دین محکم;438178 نوشت:
سلام
آیا غیب شدن حضرت موسی و نبودن قبرش میتواند باعث شود که مردم فکر کنند که همه افسانه بوده و چنین شخصی با چنین معجزاتی وجود نداشته؟(دلایل غیر مذهبی و از کتب غیر دینی میخواهم)

چه سوال ساده ای...خب هزاران نفر در اثر هزاران اتفاق اثری ازشون باقی نیست...مهم یاد و نام اوست...شما یک فرد تخیلی رو حتی برای خودتان بسازید و کلی حرف جدید مفید را از جانب او ساخته باشید هم کلی معجزست و راه هدایت است چه برسه به عظمت حضرت موسی(ع)

[="DarkOrchid"]

nothing;449463 نوشت:
چه سوال ساده ای...خب هزاران نفر در اثر هزاران اتفاق اثری ازشون باقی نیست...مهم یاد و نام اوست...شما یک فرد تخیلی رو حتی برای خودتان بسازید و کلی حرف جدید مفید را از جانب او ساخته باشید هم کلی معجزست و راه هدایت است چه برسه به عظمت حضرت موسی(ع)

سلام ممنون از شرکت در بحث .نه این معجزه نمیشه تحریف و سود جوییه.
نمیدونم درست نظرتان را درک کردم یانه؟[/]

سلام
جمع بندی
با تقدیر و تشکر از همه عزیزانی که در این بحث شرکت کردند.
در مورد این سوال بیان شد که منظور از غیبت حضرت موسی( علی نبینا و آله و علیه السلام) دوری از قوم خود بوده است و به همین دلیل یکی از وجوه شباهت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حضرن موسیعلی نبینا و آله و علیه السلام) امر غیبت است اما لازم به ذکر است که غیبت حضرت حجت با حضرت موسی تفاوت ماهوی دارد. مطلب دیگر این که بیان شد برخی قائل هستند ایشان قبری دارد همانطور که در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمده است و برخی دیگر چنین نظری ندارند و گفته شد مشخص نبودن قبر برای حضرت موسی دلیل بر افسانه بودن وجود ایشان نیست زیرا هم قرآن و هم روایات و حتی کتب تاریخی به وجود ایشان اذعان دارند و الا باید بگوییم حضرت زهرا (سلام الله علیها) که قبرش نامشخص است و جود ندارد یا این که حضرت علی اصغرعلیه السلام) که قبرش مشخص نیست وجود ندارد در حالی کتب تاریخی و روایی وجود آنان را اثبات میکند.

سوال:
آیا غیب شدن حضرت موسی(ع) و نبودن قبرش میتواند باعث شود که مردم فکر کنند که همه افسانه بوده و چنین شخصی با چنین معجزاتی وجود نداشته؟

جواب:
در این سوال باید مشخص شود که منظور از غیبت چیست؟ آن چه مسلم است این که غیبت حضرت موسی و برخی دیگر از انبیاء مانند حضرت یونس، ذوالقرنین و خضر، به معنی دور شدن از قوم خود بوده است که یا به خاطر آزار و اذیت قوم آنها بوده و یا امتحان الهی برای آن پیامبر و پر واضح است که این غیبت همانند غیبت امام زمان(عج) نیست. در منابع چندین غیبت و دوری از قوم بنی اسراییل برای حضرت موسی بیان شده است که 10 سال، 28 سال و 40 روز( رفتن موسی به کوه طور) نقل شده است.

اما در مورد وجود قبر حضرت موسی، اختلاف است. برخی قائل هستند که ایشان قبری داشته و مکان آن هم مشخص است از جمله: مرحوم مجلسی قبر حضرت موسی را در سرزمین تیه میداند. یاقوت حموی در معجم البلدان و مقدسی در احسن التقاسیم قبر ایشان را در شام (بیت المقدس) میدانند. در حدیثی پیامبر فرمودند قبر حضرت موسی(علیه السلام) در کنار جاده اصلی و تل قرمز رنگ وجود دارد« مجلسی بحار، ج 13 ص 633،» که حتی مردم این مکان را میشناختند. در مقابل این روایات، برخی منابع مینویسند ایشان قبری نداشته است « تاریخ طبری، ترجمه ج 1 ص 351» پس موضوع دفن ایشان مورد اختلاف است.

شیخ صدوق در کمال الدین ج 1 ص258 می نویسد حضرت موسی در زمان (غیبتش یعنی دوری از قوم خود) ظاهرا تمرد و سرکشی بنی اسراییل از فرمان خدا و حضرت موسی(علیه السلام) که حاضر نشدند به جنگ و نبرد با عمالقه بروند باعث سرگردانی آنان در صحرای سینا شد و حضرت موسی(علیه السلام) هم از آنان دوری جست که شیخ صدوق تعبیر به غیبت کرده است وی می نوسید حضرت موسی (علیه السلام)به شخصی برخورد که قبری را حفر می نمود موسی (علیه السلام) از او خواست در کندن قبر کمکش کند پس از اتمام درون قبر خوابید که ببیند چگونه است

خدا پرده از جلوی چشمش برداشت وی جای خود در بهشت را دید از خدا خواست که جان او را بگیرد و آنکه قبر را میکند عزرائیل بود و جان حضرت موسی (علیه السلام)را گرفت شیخ صدوق مینویسد: قبر او در سرزمین تیه قرار دارد. به نظر می رسد آزار و اذیتی که حضرت موسی(علیه السلام) از جانب بنی اسراییل دیده بود باعث این غیبت و دفن غریبانه وی شد.
اما در حال حاضر مقبره و بقعه ای در صحرای جنوب غربی اریحا در فلسطین به آن حضرت منسوب گردیده است. این بقعه در فاصله ی 30 کیلومتری شرق قدس و 8 کیلومتری جنوب غربی اریحا در منطقه ای به نام «بَرِیَّةَ القُدس» واقع شده و با جاده ای خاکی به بزرگراه قدس ــ اَریحا می پیوندد. ( مجیر الدین حنبلی ، الانس الجلیل، ج 2 ص199-200)

اما این که پرسشگر محترم فرمودند آیا موضوع غیبت حضرت موسی و اختلاف در قبر ایشان باعث میشود بگوییم جریان موسی و معجزاتش افسانه بوده اند؟ در جواب ایشان عرض می کنم خیر، زیرا در قرآن و روایات و کتب تاریخی جریان حضرت موسی و معجزات ایشان بیان شده است. خداوند در سی سوره از قرآن به حضرت موسی(ع) اشاره کرده و نام این پیامبر الهی 136 بار در قرآن ذکر شده است. با این حساب چگونه می توان گفت پیامبری که در محل قبرش اختلاف است و این قدر قرآن از او یاد کرده ؛زندگی او و معجزاتش افسانه باشد در قالب مثال ساده اگر یکی از اجداد ما قبرش مشخص نباشد میتوانیم بگوییم وی وجود نداشته و حضور او یک افسانه بوده در حالی که برای وجود حضرت موسی(ع) دلایل فراوانی وجود دارد. همچنین غیبت ایشان به صورتی نبوده که دیگر هیچ کس او را نبیند یعنی غیبت او مانند غایب شدن امام زمان(عج) نبوده بلکه به معنی دوری از قوم خویش بوده است.

پرسشگر محترم از منابع تاریخی شاهد خواستند که می توان به تاریخ طبری، مقدسی در احسن التقاسیم و البدء والتاریخ ، ابن کثیر در البدایه و النهایه، ابن فقیه در البلدان، ذهبی در تاریخ الاسلام، مستوفی در تاریخ گزیده، یعقوبی در تاریخ، ابن اثیر در الکامل، مسعودی در التنبیه و الاشراف و مروج الذهب، ابن اعثم در الفتوح، خرگوشی در شرف النبی، یاقوت حموی در معجم البلدان، واقدی در مغازی ...... اشاره کرد. در این کتب تاریخی و جغرافیایی از حضرت موسی(علیه السلام) و کرامات و فضائلش سخن به میان آمده است. بنابراین با توجه به آیات قرآن و کتب تاریخی و روایی وجود ایشان، قطعی است، نه افسانه.


موضوع قفل شده است