جمع بندی بررسی اعتبار مسند احمد حنبل نسبت به سایر سنن و مسانید

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی اعتبار مسند احمد حنبل نسبت به سایر سنن و مسانید

با سلام

أيا مسند احمد حنبل صحیحتر است یا سنن ابی داود وابن ماجه یا ترمذی و یا موطا مالک ؟

وقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: سَأَلْت أَبِي عَنْ الرَّجُلِ يَكُونُ بِبَلَدٍ لَا يَجِدُ فِيهِ إلَّا صَاحِبَ حَدِيثٍ لَا يَعْرِفُ صَحِيحَهُ مِنْ سَقِيمِهِ وَأَصْحَابَ رَأْيٍ،فَتَنْزِلُ بِهِ النَّازِلَةُ،فَقَالَ أَبِي: يَسْأَلُ أَصْحَابَ الْحَدِيثِ،وَلَا يَسْأَلُ أَصْحَابَ الرَّأْيِ،ضَعِيفُ الْحَدِيثِ أَقْوَى مِنْ الرَّأْيِ.
فهذا نحو مما حكي عن أبي داود،ولا عجبَ؛ فإنه كان من تلامذة الإمام أحمد،فغير مستنكر أن يقول: قوله".
قلتُ: بل إن ابن تيمية يرى أن شرط أحمد في مسنده أجود من شرط أبي داود قال في التوسل والوسيلة."وَلِهَذَا نَزَّهَ أَحْمَدُ مُسْنَدَهُ عَنْ أَحَادِيثِ جَمَاعَةٍ يَرْوِي عَنْهُمْ أَهْلُ السُّنَنِ كَأَبِي دَاوُد وَالتِّرْمِذِيِّ مِثْلِ مَشْيَخَةِ كَثِيرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ المزني عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ وَإِنْ كَانَ أَبُو دَاوُد يَرْوِي فِي سُنَنِهِ مِنْهَا فَشَرْطُ أَحْمَدَ فِي مُسْنَدِهِ أَجْوَدُ مِنْ شَرْطِ أَبِي دَاوُد فِي سُنَنِهِ"..
وقال ابن حجر متابعاً كلامه."ومن هنا يظهر ضعف طريقة من يحتجُّ بكل ما سكت عليه أبو داود،فإنه يخرج أحاديث جماعة من الضعفاء في الاحتجاج ويسكت عنها؛ مثل: ابن لهيعة،وصالح مولى التوأمة،وعبد الله بن محمد بن عقيل،وموسى بن وردان،وسلمة بن الفضل،ودلهم بن صالح،وغيرهم.
فلا ينبغي للناقد أن يقلِّده في السكوت على أحاديثهم،ويتابعه في الاحتجاج بهم،بل طريقه أن ينظر: هل لذلك الحديث متابع،فيعتضد به؟ أو هو غريب،فيتوقف فيه؟ لا سيما إن كان مخالفاً لرواية من هو أوثق منه؛ فإنه ينحطًّ إلى قبيل المنكر.


خیر البریه;438100 نوشت:
فَشَرْطُ أَحْمَدَ فِي مُسْنَدِهِ أَجْوَدُ مِنْ شَرْطِ أَبِي دَاوُد فِي سُنَنِهِ"..

با سلام و تشکر

مقصود اصلی بحث روی این مطلب آبی رنگ ابن تیمیه بود ؛ آیا درست گفته است ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

قبل از بررسی کلام ابن تیمیه در اینکه آیا شرط احمد بن حنبل در کتاب مسند نیکو تر از شرط ابوداود در کتاب سننش می باشد نگاهی اجمالی به این دو کتاب و بررسی شروط آنان می نمائیم.

الف)‌نگاهی به سنن ابی داود

سنن ابو داود ، تألیف ابوداود سلیمان بن اشعث سجستانی (متوفی 275)؛ مشتمل بر 5274 حدیث با ذکر مکررات، در 35 کتاب می باشد. ابوداود در سنن خویش تنها اقتصار به ذکر سنن و احکام نموده است و از ذکر قصص و مواعظ و فضائل اعمال و غیره اجتناب نموده است؛ لذا کتاب وی یکی از مصادر اصلی مباحث فقهی بوده و از آنجا که ابو داود در 871 مرتبه بعد از ذکر حدیث می گوید: «قال ابو داود»، و به توضیح متن یا سند آن پرداخته، کتاب وی از جهت «فقه الحدیث» و«اطلاعات رجالی»، در نزد اهل سنت دارای جایگاه والایی است.

شروط ابوداود در سننش بدین صورت است:

1) وی از نقل حدیثی که اجماع بر ترک آن بوده خودداری نموده است:«ما ذکرت فی کتابی حدیثا اجتمع الناس علی ترکه»؛[1]«ان شرط ابی داود اخراج حدیث قوم لم یجمع علی ترکهم».[2]

2) وی در کتابش حدیث صحیح و مشابه صحیح و نزدیک به صحیح (حدیث حسن)، را آورده است و اگر روایتی را بیان نموده که دارای سستی و ضعف شدید است متذکر آن شده است:«وما کان فی کتابی من حدیث فیه وهن شدید فقد بینته و منه ما لا یصح سنده و ما لم اذکر فبه شیئا فهو صالح...».[3]

3) ابوداود از راوی ای که متروک الحدیث[4] است روایتی نقل ننموده است:«ولیس فی کتاب«السنن» الذی صنفته عن رجل متروک الحدیث شیء».[5]

4) وی در سنن خویش روایتی که منکر بوده[6] را مشخص نموده است:«واذا کان فیه حدیث منکر بینت انه منکر ولیس علی نحوه فی الباب غیره».[7]

5) اگر روایت ضعیفی بیان شده بخاطر آن است که در این باب خاص روایتی جز آن وجود نداشته است:«ان اباداود یخرج اسناد الضعیف اذا لم یجد فی الباب غیره؛ لانه اقوی عنده من رای الرجال».[8] بنابراین شرط اصلی ابوداود اجتناب از نقل روایت راویانی است که اجماع بر ترک روایت از آنان تعلق یافته و همچنین اجتناب از نقل روایتی است که اجتماع بر ترک نقل آن شده است ؛ لذا وی در سنن اگر روایت ضعیفی نقل می نماید، ضعف روایت به گونه ای نیست که متن آن و یا راوی خبر آن مورد اعراض واقع شده باشند؛[9]

لذا وی از راویانی که متهم به دروغگویی هستند و در اصطلاح«متروک الحدیث» می باشند روایتی نقل نمی کند. نتیجه ی شرط ابوداود آن خواهد بود که اگر روایت ضعیفی هم بیان می گردد و در مواردی نیز ضعف روایت شدید می باشد علاوه بر اینکه چنین امری بخاطر نبود روایت دیگری در باب بوده و وی نیز علت ضعف را بیان می دارد؛ راوی این اخبار از کسانی نبوده که مورد اعراض جمیع بوده باشد و یا متهم به دروغگویی بوده باشد.


[/HR] [1] . سنن ابی داود، مقدمه ی کتاب؛ عون المعبود شرح سنن ابی داود، مقدمه ی کتاب، رسالة ابی داود الی اهل مکة، ص65، پاورقی، مکتبة المعارف للنشر والتوزیع.

[2] .همان.

[3] . عون المعبود شرح سنن ابی داود، مقدمه ی کتاب، رسالة ابی داود الی اهل مکة، ص66.

[4] . نزهة النظرفی شرح نخبة الفکر،‌ ابن حجر العسقلانی، ص73. روایتی که از راوی ای نقل شده که متهم به دروغگوئی بوده به گونه ای که وی در نقل چنین روایتی متفرد بوده و روایت وی نیز با قواعد معلومه مخالف باشد.

[5] . عون المعبود شرح سنن ابی داود، مقدمه ی کتاب، رسالة ابی داود الی اهل مکة، ص65.

[6] . نزهة النظرفی شرح نخبة الفکر،‌ ابن حجر العسقلانی، ص73. راوی ای که اشتباهات وی فاحش بوده و یا اینکه فسق وی آشکار باشد،‌ حدیثش منکر خواهد بود. و حدیث منکر نیز در اصطلاح متاخرین به حدیثی گفته می شود که توسط راوی ضعیفی نقل شده که نقل او نیز مخالف نقل ثقات باشد که البته این تعریف خبر منکر در نزد متاخرین است.

[7] . عون المعبود شرح سنن ابی داود، مقدمه ی کتاب، رسالة ابی داود الی اهل مکة، ص65؛ اصول الحدیث علومه و مصطلحه، محمد عجاج الخطیب، ص211.

[8] . عون المعبود شرح سنن ابی داود، مقدمه ی کتاب، رسالة ابی داود الی اهل مکة، ص65، پاورقی.

[9] . مثلا در حدیثی ابوداود حکم به ضعف روایت به واسطه ی جهالت راوی می نماید:« 5273 - حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الدِّمَشْقِىُّ وَعَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ عَبْدِ الرَّحِيمِ الأَشْجَعِىُّ قَالاَ حَدَّثَنَا مَرْوَانُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ - قَالَ عَبْدُ الْوَهَّابِ الْكُوفِىُّ - عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ الأَنْصَارِيَّةِ أَنَّ امْرَأَةً كَانَتْ تَخْتِنُ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ لَهَا النَّبِىُّ -صلى الله عليه وسلم- « لاَ تُنْهِكِى فَإِنَّ ذَلِكَ أَحْظَى لِلْمَرْأَةِ وَأَحَبُّ إِلَى الْبَعْلِ ». قَالَ أَبُو دَاوُدَ رُوِىَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بِمَعْنَاهُ وَإِسْنَادِهِ. قَالَ أَبُو دَاوُدَ لَيْسَ هُوَ بِالْقَوِىِّ وَقَدْ رُوِىَ مُرْسَلاً. قَالَ أَبُو دَاوُدَ وَمُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ مَجْهُولٌ وَهَذَا الْحَدِيثُ ضَعِيفٌ».

ب) مسند احمد و اقوال در میزان اعتبار آن:

بزرگترین اثر احمد بن حنبل که به نام وی شهرت دارد کتاب روایی وی با نام مسند احمد بن حنبل می باشد. این کتاب که مشتمل بر بیش از سی هزار روایت است، جامعترین مسند باقی مانده از عهد روایت می باشد. کتاب احمد مشتمل بر هزاران حدیث در موضوعات مختلف عقایدی و احکام و تفسیر و فضائل و...می باشد که بر اساس روایات صحابی تدوین یافته است. هرچند احمد بن حنبل(م:241) استاد ابو داود بوده است؛ اما کتاب مسند هیچگاه به اعتبار اصول خمسه(بخاری؛ مسلم؛ ابوداود؛ ترمذی؛‌ نسائی) نخواهد رسید.[1]

در رابطه با میزان اعتبار مسند احمد بن حنبل چهار دیدگاه دیده می شود:

1) گروهی تمامی احادیث مسند(روایاتی که به نقل عبدالله از پدرش می باشد)[2] را حجت و صحیح دانسته اند. افرادی همچون ابوموسی مدینی قائل به این قول بوده اند. وی در رابطه با کتاب مسند می نویسد: احمد بن حنبل از راویانی که صداقت و دیانت آنها نزد وی اثبات نشده بود اجتناب می ورزید و از آنان نقل حدیث نمی نمود.[3]

2) گروهی که معتقدند احادیث مسند از نوع صحیح و ضعیف نزدیک به حسن می باشد؛ اما با این حال حدیث موضوع در این کتاب وجود ندارد. ابوعبدالله ذهبی وابن حجر عسقلانی و ابن تیمیه و سیوطی طرفدار این نظریه می باشند.

3)‌دیدگاه کسانی که معتقدند در مسند حدیث صحیح و ضعیف و موضوع وجود دارد. ابن جوزی در کتاب الموضوعات 29 روایت را ذکر نموده که قائل به جعلی بودن آنها است. زین الدین عراقی نیز 9 حدیث به این احادیث اضافه نموده است.[4]

4) قول به جمع میان اقوال.

ج) نگاهی به شرط احمد در مسند:

الف: ابوموسی مدینی در رابطه با شرط احمد می نویسد:
«لم یخرج احمد فی مسنده الا عمن ثبت عنده صدقه و دیانته دون من طعن فی امانته»؛[5] احمد در کتاب مسند حدیثی را نقل ننموده؛ مگر از کسانی که صداقت و دیانت آنها در نزد وی ثابت بوده و از کسانی که در امانت مخدوش بوده اند روایت نکرده است.

ب: ابن جوزی نیز در رابطه با شرط احمد از ابی یعلی نقل می نماید: «إنما روى أحمد في مسنده ما اشتهر، ولم يقصد الصحيح ولا السقيم»؛[6] همانا احمد در مسندش آنچه مشهور است را بیان می دارد و قصد حدیث صحیح و سقیم را ننموده است.

و همچنین به نقل از احمد می نویسد:«يا بني تعرف طريقتي في الحديث، لست أخالف ما ضعف من الحديث إذا لم يكن في الباب شيء يدفعه»؛[7] ای فرزندم طریقه ی من در حدیث را بشناس: من با حدیث ضعیف مخالف نیستم تا زمانی که در آن موضوع حدیثی که آنرا دفع نماید وجود نداشته باشد.

ج: ابن تیمیه در باب شرط احمد در کتب خویش می نویسد:

1) اینگونه نیست که همه ی آنچه را که احمد در مسند و غیر مسند نقل نموده در نزد وی حجت باشد؛ بلکه او آنچه را که اهل علم روایت نموده اند را روایت نموده است. و شرط احمد در مسند آن است که وی از کسانی که معروف به دروغگویی در نزد وی بوده اند روایت نکرده؛ هر چند که در مسند روایت ضعیف نیز یافت می گردد و شرط احمد در مسند همانند شرط ابوداود در سننش می باشد.[8]

2) او در جای دیگری می نویسد:

در میان محدثین گروهی از کسانی که علم به دروغگویی آنان دارند روایت نمی کنند افرادی همچون مالک و شعبة و...واحمد بن حنبل، که همانا این افراد از کسانی که در نزد ایشان موثق نمی باشند روایت نمی کنند و روایتی را که می دانند که از افراد کذاب نقل شده را نقل نمی کنند؛ پس این افراد از کذابینی که به دروغگویی به شکل عمد شناخته شده اند روایت نمی کنند؛ ولی گاهی اتفاق می افتد که روایتی را نقل نمایند که راوی آن در نقل آن به خطا رفته باشد. و گاهی اوقات احمد بن حنبل و غیر او روایاتی را که در نزدشان ضعیف است و راویان آن به سوء حفظ متهم می باشند را ذکر می کنند تا مورد استشهاد واقع شوند (نه اینکه به واسطه ی آنها احتجاج نماید)...وگاهی راوی خبری در باطن و حقیقت دروغ می گوید ولی از کسانی نیست که شهرت به دروغگویی داشته باشد؛ بلکه چنین راوی ای در بسیاری از موارد در نقل روایات صادق بوده است که از این افراد احمد روایت نموده است.[9]

3) ودر جایی دیگر می نویسد: غالب و جمهور احادیث مسند جید و نیکو می باشند که بدانها احتجاج می گردد و این روایات نیکو تر از روایات سنن ابی داود می باشند.[10]

ودر جائی دیگر می گوید:
پس همانا شرط احمد در مسندش نیکو تر از شرط ابوداود در سنش می باشد.[11]

ادامه دارد.


[/HR] [1] .الباعث الحثیث فی اختصار علوم الحدیث، ابن کثیر، ص11، دارالهدی: «وهكذا قول الحافظ أبي طاهر السلفي في الأصول الخمسة، يعني البخاري ومسلماً وسنن أبي داود والترمذي والنسائي: إنه اتفق على صحتها علماء المشرق والمغرب: تساهل منه. وقد أنكره ابن الصلاح وغيره. قال ابن الصلاح: وهي مع ذلك أعلى رتبة من كتب المسانيد. كمسند عبد بن حُميد، والدارمي، وأحمد بن حنبل، وأبي يعلى، والبزار، وأبي داود الطيالسي، والحسن بن سفيان، وإسحاق بن راهويه، وعبيد الله بن موسى، وغيرهم. لأنهم يذكرون عن كل صحابي ما يقع لهم من حديثه»؛ تدریب الراوی، السیوطی، ص105، دارالفکر:« وأما مسند أحمد بن حنبل وأبي داود الطيالسي وغيرهما من المسانيد فلا تلتحق بالاصول الخمسة وما أشبهها في الاحتجاج بها ».

[2] . غیر از زیادات ابوبکر قطیعی که در مسند موجود می باشد.

[3] .الحدیث والمحدثون،محمد محمد ابوزهو ،ص372،دارالکتب العربی.

[4] . الحدیث والمحدثون،محمد محمد ابوزهو،ص372،دارالکتب العربی.

[5] . مسند احمد، به تحقیق احمد شاکر، ص39، دارالحدیث،قاهره.

[6] . صيد الخاطر، ابن الجوزي ،ص100؛ مسند نویسی در تاریخ حدیث ،سید کاظم طباطبائی، ص386.

[7] .همان.

[8] . منهاج السنة، ابن تیمیة، ج7،ص70:« «وليس كل ما رواه أحمد في المسند وغيره يكون حجة عنده ، بل يروي ما رواه أهل العلم ، وشرطه في المسند : أن لا يروي عن المعروفين بالكذب عنده ، وإن كان في ذلك ما هو ضعيف ، وشرطه في المسند مثل شرط أبي داود في سننه».

[9] . منهاج السنة، ابن تیمیة، ج7،ص36:«و الناس في مصنفاتهم منهم من لا يروي عمن يعلم انه يكذب مثل مالك و شعبة و يحيى بن سعيد و عبد الرحمن بن مهدي و أحمد بن حنبل فان هؤلاء لا يروون عن شخص ليس بثقة عندهم و لا يروون حديثا يعلمون انه عن كذاب فلا يروون أحاديث الكذابين الذين يعرفون بتعمد الكذب لكن قد يتفق فيما يروونه ما يكون صاحبه أخطأ فيه و قد يروي الإمام أحمد و اسحاق و غيرهما أحاديث تكون ضعيفة عندهم لاتهام رواتها بسوء الحفظ و نحو ذلك ليعتبر بها و يستشهد بها فانه قد يكون لذلك الحديث ما يشهد له انه محفوظ و قد يكون له ما يشهد بأنه خطا و قد يكون صاحبها كذبها في الباطن ليس مشهورا بالكذب بل يروى كثيرا من الصدق فيروى حديثه ...».

[10] . منهاج السنة، ابن تیمیة، ج7،ص161:« بل أحاديث مسنده هي التي رواها الناس عمن هو معروف عند الناس بالنقل ولم يظهر كذبه وقد يكون في بعضها علة تدل على أنه ضعيف بل باطل لكن غالبها وجمهورها أحاديث جيدة يحتج بها وهي أجود من أحاديث سنن أبي داود».

[11] . قاعدة جلیلیة فی التوسل والوسیلة، شماره ی 476:« ولهذا نزه أحمد مسنده عن أحاديث جماعة يروي عنهم أهل السنن كأبي داود والترمذي مثل نسخة كثير بن عبد الله بن عمرو بن عوف المزني عن أبيه عن جده، وإن كان أبو داود يروي في سننه منها، فشرط أحمد في مسنده أجودُ من شرط أبي داود في سننه».

آیا شرط احمد در مسند نیکوتر از شرط ابی داود در سننش می باشد؟

ابن الجزری در کتاب «المصعد الاحمد» به نقل از ابن تیمیه می نویسد:

«شماری از مردمان درباره ی بود و نبود حدیث جعلی در مسند احمد راه جداگانه ای را پیموده اند. گروهی از حافظان حدیث چون ابوالعلاء هَمدانی و ...گفته اند: در آن حدیث جعلی وجود ندارد. در مقابل این افراد از عالمان چون ابوالفرج بن الجوزی خلاف این را گفته اند و بیان داشته اند که در مسند احادیثی به چشم می خورد که بطلان آنها مسلم می باشد. اگر دقت شود این دو عقیده با هم منافاتی ندارند؛ زیرا گاه از واژه ی «موضوع» سخن ساختگی و بی اساس مقصود است که صاحب آن به عمد و از روی دروغ آنرا ساخته و پرداخته است. وجود این نوع حدیث در مسند معلوم و مسلم نمی باشد؛ بلکه اگر شرط احمد را با شرط ابوداود در سنن مقایسه کنیم می بینیم که احمد در نقل حدیث سختگیر تر از ابوداود بوده است؛ زیرا ابوداود در سنن از راویانی روایت نموده که احمد به روایت آنان پشت نموده است.[1] گاهی نیز از واژه ی موضوع حدیثی را منظور دارند که دروغ است؛ اما گوینده ی آن دروغ را به عمد نگفته است؛ بلکه در نقل آن به خطا رفته است. این نوع حدیث نه تنها در مسند احمد ؛ بلکه در سنن ابوداود و نسائی هم وجود دارد. حتی در صحیح بخاری و مسلم نیز در پاره ای از احادیث تعبیراتی از این دست به چشم می خورد».[2]

ابن تیمیه خود در کتاب «قاعدة جلیلة فی التوسل و الوسیلة»، شرط احمد را نیکو تراز شرط ابی داود در سنن می داند و در وجه آن می نویسد:

«وأما الغلط فلا يسلم منه أكثر الناس، بل في الصحابة من قد يغلط أحياناً وفيمن بعدهم، ولهذا كان فيما صنف في الصحيح أحاديث يعلم أنها غلط وإن كان جمهور متون الصحيحين مما يعلم أنه حق. فالحافظ أبو العلاء يعلم أنها غلط، والإمام أحمد نفسه قد بين ذلك وبين أنه رواها لتعرف، بخلاف ما تعمد صاحبه الكذب. وَلِهَذَا نَزَّهَ أَحْمَدُ مُسْنَدَهُ عَنْ أَحَادِيثِ جَمَاعَةٍ يَرْوِي عَنْهُمْ أَهْلُ السُّنَنِ كَأَبِي دَاوُد وَالتِّرْمِذِيِّ مِثْلِ مَشْيَخَةِ كَثِيرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ المزني عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ»؛[3] اما وجود غلط (در آثار) اکثر مردم از آن در امان نبوده اند؛‌ بلکه در میان صحابه و در میان افراد بعد از آنان نیز افرادی در مواردی دچار اشتباه شده اند. به واسطه ی چنین امری در میان کتب صحیحی که تدوین یافته است احادیثی یافت می گردد که علم به اشتباه بودن آنهااست؛ هر چند که اکثر روایات صحیحین حق می باشد. (ودر باب مسند احمد نیز روایات ضعیفی وجود دارد)‌ که حافظ ابو العلاء معتقد به وقوع اشتباه در مورد آن است و امام احمد بن حنبل نیز خود چنین امری را تبیین نموده است و خود بیان نموده که وی آنها را روایت نموده که این روایات شناخته گردد. واین امر بخلاف روایاتی است که صاحب آنها تعمد در کذب دارد؛ به واسطه ی چنین امری احمد بن حنبل کتاب خود را از وجود روایاتی که از جماعتی که صاحبان سنن همچون ابی داود و ترمذی از آنان روایت نموده اند دور نگهداشته است؛‌همچون مشیخه ی کثیر بن عبدالله بن عمرو...

اما آیا این سخن ابن تیمیه درست می باشد. با توجه به مطالب گفته شده روشن می گردد که شرط احمد بن حنبل در مسند با شرط ابی داود در سننش یکی بوده و آنها بر اساس اجتهاد خود از نقل روایت افرادی که متهم به دروغگویی بوده اند(متروک الحدیث) اجتناب نموده اند.

ابن تیمیه خود در کتاب منهاج السنة، در جایی دیگر در رابطه با شرط احمد می نویسد:«... وشرطه في المسند : أن لا يروي عن المعروفين بالكذب عنده ، وإن كان في ذلك ما هو ضعيف ، وشرطه في المسند مثل شرط أبي داود في سننه»؛ [4]و شرط احمد در مسند آن است که وی از نقل روایت افرادی که در نزدش متهم به دروغگویی بوده اند اجتناب ورزیده است؛ هر چند که در مسند روایت ضعیف نیز یافت می گردد و شرط احمد در مسند همانند شرط ابوداود در سننش می باشد.

همچنین ابن حجر در کتاب«تهذیب التهذییب»، در ترجمه ی «عبدالله بن لهیعة المصری»،‌می نویسد: «قال لي أحمد مذهبي في الرجال اني لا أترك حديث محدث حتي يجتمع أهل مصر على ترك حديثه»؛[5] احمد بن حنبل به من گفت مذهب من در رجال آن است که من حدیث هیچ محدثی را ترک نمی کنم مگر آنکه اهل بلدی اجماع بر ترک روایت از وی داشته باشند.

اما اختلاف در نقل روایت از کسانی که مجهول و یا متهم به دروغگویی در نزد برخی دیگر بوده اند؛ چه رسد به روایت از کسانی که در نزد برخی دارای ضعف عدالت می باشند، به تنهایی مدعای ابن تیمیه را ثابت نمی کند؛‌ زیرا بزرگان حدیثی همچون احمد و نسائی و ابو داود و ترمذی بر اساس اجتهاد خویش عمل می نمودند و سختگیری در مورد نقل از برخی راویان به تنهایی ملاک برتری نقل روایت از سوی آنان نخواهد بود؛ همچنان که در مورد نسائی نیز آمده که وی از برخی از روایان صحیحین روایت ننموده، که علت آن سختگیری وی در نقل روایت برخی راویان بوده است.[6]

اما با این حال کسی قائل به برتری کتاب «المجتبی: سنن النسائی» بر صحیحین نشده و جمهور نیز قائل به تقدیم کتاب سنن ابی داود بر سنن نسائی می باشند.

اما اگر سخن ابن تیمیه در برتری شرط احمد بر ابی داود را اخذ نمائیم، تبعا چنین امری در الزام خصم (مخصوصا در روایات مرویه از احمد در بحث فضائل) نقش بسزایی خواهد داشت.

موفق باشید.


[/HR] [1] .ادامه ی کلام وی بدین شکل است: مثلا احمد از کسانی که به دروغگویی شناخته شده اند،‌مثل محمد بن سعید مصلوب و...روایت نمی کند؛ اما از کسانی که به خاطر سوء حفظ تضعیف شده اند روایت می کند.

[2] . المصعد الاحمد فی ختم مسند الامام احمد،‌ شمس الدین بن الجزری،ص38(کتاب مصعد احمد در مقدمه ی مسند احمد چاپ دارالحدیث قاهره در مقدمه ی کتاب به چاپ رسیده است). البته نقل ابن جزری عین نقل سخن ابن تیمیه در کتاب «قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة» نمی باشد.

[3] .قاعدة جليلة في التوسل والوسيلة، ابن تیمیة، ص162.

[4] .منهاج السنة ، ج7،ص70.

[5] . تهذیب التهذیب، ج5، ص330.

[6] .الرفع والتکمیل، الکهنوی، ص307:« قال الحافظ...فكم من رجل اخرج له أبو داود والترمذي وتجنب النسائي اخراج حدجيثه بل تجنب اخراج حديث جماعة من رجال الصحيحين انتهى».

موضوع قفل شده است