جمع بندی منبع منطق و فلسفه

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منبع منطق و فلسفه

[="DarkOrchid"]با سلام و خسته نباشید بفرمایید که این منطق و فلسفه را اولین بار چه کسی به وجود آورده؟و آیا این منطق و فلسفه ای که با آن خدا و ..اثبات میشوند فقط مخصوص دین است یا افراد و جوامع بی دین هم منطق و فلسفه دارند.اگر هست کدام شخص بی دین اینها را قبول داشته ؟منظورم از بی دین سایر مذاهب نیستند،منظورم کسانی هستند که خدا را قبول ندارند.
مثلا اینکه دور و تسلسل باطل است یا هر معلولی علت دارد.
[/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد رئوف

دین محکم;437819 نوشت:
با سلام و خسته نباشید بفرمایید که این منطق و فلسفه را اولین بار چه کسی به وجود آورده؟و آیا این منطق و فلسفه ای که با آن خدا و ..اثبات میشوند فقط مخصوص دین است یا افراد و جوامع بی دین هم منطق و فلسفه دارند.اگر هست کدام شخص بی دین اینها را قبول داشته ؟منظورم از بی دین سایر مذاهب نیستند،منظورم کسانی هستند که خدا را قبول ندارند.
مثلا اینکه دور و تسلسل باطل است یا هر معلولی علت دارد.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

منطق و فلسفه در صورت ابتدایی خود، به نحوه تفکر بشری اطلاق می شود البته تفکری که نظام مند باشد. بنابراین کسی منطق و فلسفه را به وجود نیاورده است. کاری که فردی مانند ارسطو انجام داده است این است که به قواعدی که بشر توسط آنها می اندیشد، توجه داشته است و آنان را گرد آوری و تدوین کرده است.فلذا نمی توان گفت ارسطو ایجاد کننده منطق است.
منطق و فلسفه بر اساس عقل شکل می گیرد و روشن است که عقل بین مومن و کافر مشترک است. البته اگر کسی در مقابل حقیقت لجاجت کند و عناد بورزد، نور هدایت را تشخیص نمی دهد و کم کم عقلش نیز به کمک او نمی تواند بیاد.
اساس فلسفه ورزی بر اساس تعقل است. البته فلسفه امروزه شاخه های بسیاری دارد و مخصوصا در حیطه فلسفه های مضاف، در حیطه های بسیاری ورود پیدا کرده است.
باید گفت که افرادی که بی دین هستند نیز برای خود دلایلی دارند و آنها را در فضای فلسفه مطرح می کنند.

موفق باشید

[="Navy"]با سلام

استاد حسن زاده آملی از استاد خویش مطلبی نقل کرده‌اند که در این زمینه بسیار سودمند است و بنده همیشه در ذهن دارم:

میر سیّد شریف جرجانی (صاحب کتاب صرف میر و کتاب کبری در منطق) «کبری» را تدریس می‌کرد،

پس از پایان یافتن آن به شاگردان گفت: ببینید مردم در محاورات روزانه خود چه می‌گویند؟

آنان از گفتگوی مردم چیزی نیافتند و به میر گفتند: مکالماتشان درباره معاملاتشان بود؛

گفت پس مطالب «کبری» را نفهمیده‌اید، باید دوباره درس بگیرید!

پس از اتمام دور دوّم باز به آنان گفت:ببینید مردم چه می‌گویند؟

در این بار به او گفتند:

مردم همین مطالبی را که ما خوانده‌ایم بر زبان داشتند، یکی به صورت قضیّه‌ی حملیّه جمله‌ای را ادا می‌کرد و دیگری به صورت قضیّه‌ی شرطیّه؛ آن دیگری قضیّه‌اش ممکنه بود و آن دیگری فعلیّه، آن یکی به هیئت ضرب اوّلِ شکلِ اوّل، نتیجه می‌گرفت و آن دیگری به صورت استقراء و آن دیگری به طرز تمثیل و... .

میر گفت: حالا درس‌ها را فهمیده‌اید. آری همان‌ها که مردم بالفطره دارایند از قوّه به فعلیّت در آمده است و به صورت منطق یا عروض [یا فلسفه] ، تدوین و تنظیم شده است.


(حسن حسن زاده آملی: دروس معرفت نفس/درس 49)

[/]

[="DarkOrchid"]

رئوف;438354 نوشت:
باید گفت که افرادی که بی دین هستند نیز برای خود دلایلی دارند و آنها را در فضای فلسفه مطرح می کنند.

سلام پس چرا قران به این افراد میگوید دلیلی برای حرفشان ندارند؟
آیا فرد بیدین و لامذهب و مادیگرایی هست که بگوید دور باطل است یا هر معلولی علتی دارد و یک علتی هست که علت ندارد و علل العلل است؟؟
با فرض اینکه اینها هم از فلسفه استفاده میکنند باید گفت:اینها مجبورند که بیایند از همان سلاحی که ما استفاده کردیم بر ضد خودمان استفاده کنند در صورتی که اگر ما استفاده نمیکردیم آنها هم استفاده نمیکردند.[/]

دین محکم;438495 نوشت:

سلام پس چرا قران به این افراد میگوید دلیلی برای حرفشان ندارند؟
آیا فرد بیدین و لامذهب و مادیگرایی هست که بگوید دور باطل است یا هر معلولی علتی دارد و یک علتی هست که علت ندارد و علل العلل است؟؟
با فرض اینکه اینها هم از فلسفه استفاده میکنند باید گفت:اینها مجبورند که بیایند از همان سلاحی که ما استفاده کردیم بر ضد خودمان استفاده کنند در صورتی که اگر ما استفاده نمیکردیم آنها هم استفاده نمیکردند.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

روی سخن قرآن با افراد مختلفی است. گاهی با افراد محاجه می کند تا باطل بودن دلیل شان را اثبات کند. گاهی نیز با افرادی سخن می گوید که بر بطلان سخنان خود آگاه اند ولی از روی لجاجت، حق و حقیقت را نمی پذیرند. مانند پیروان ادیان قبل که به آنها وعده آمدن پیامبر خاتم داده شده بود و آنها حتی نشانه های پیامبر خاتم را می دانستند با این حال، از پیروی از پیامبر اسلام امتناع کردند.

دلایل مادی گرایان و خداگرایان، متعدد و بحث از آنها مفصل است و نمی توان در یک گزاره کلی در مورد تمام آنها و شقوق مختلف آنها اظهار نظر کرد. اما می توان گفت که دین داران دلایل متقنی برای عقائد خود دارند و نیز ایرادات مهمی بر دلایل مادی گرایان وارد کرده اند. البته ممکن است بخشی از مادی گرایان و خداناباوران، واقعا گمان کنند که دلایلشان درست است و از روی اشتباهی ناخواسته به آنها اعتقاد داشته باشند که حساب این گروه از گروهی که از روی عناد با حقیقت مخالفت می کنند، فرق می کند.

موفق باشید

رئوف;439011 نوشت:
آنها حتی نشانه های پیامبر خاتم را می دانستند با این حال، از پیروی از پیامبر اسلام امتناع کردند.

چرا نمیپذیرفتند لابد دلیل خاصی داشتند و ممکن است عناد نباشد بلکه قانع نشده بودند مگر میشود کسی نشانه های آب را بداند ولی بگوید آب نیست؟


با فرض اینکه اینها هم از فلسفه استفاده میکنند باید گفت:اینها مجبورند که بیایند از همان سلاحی که ما استفاده کردیم بر ضد خودمان استفاده کنند در صورتی که اگر ما استفاده نمیکردیم آنها هم استفاده نمیکردند.

آیا این را قبول دارید؟چون بیشتر مشکل من مربوط به این است.
عقیده دارم که برای اثبات دین و توجیه خودشان آمده اند و این علم را درست کردند تا هر کجا کم آوردند به آن رجوع کنند اگر علم ثابتی بود این همه اختلاف نظر در آن نبود؟(فلسفه را میگویم نه منطق)

دین محکم;439473 نوشت:

چرا نمیپذیرفتند لابد دلیل خاصی داشتند و ممکن است عناد نباشد بلکه قانع نشده بودند مگر میشود کسی نشانه های آب را بداند ولی بگوید آب نیست؟


با فرض اینکه اینها هم از فلسفه استفاده میکنند باید گفت:اینها مجبورند که بیایند از همان سلاحی که ما استفاده کردیم بر ضد خودمان استفاده کنند در صورتی که اگر ما استفاده نمیکردیم آنها هم استفاده نمیکردند.

آیا این را قبول دارید؟چون بیشتر مشکل من مربوط به این است.
عقیده دارم که برای اثبات دین و توجیه خودشان آمده اند و این علم را درست کردند تا هر کجا کم آوردند به آن رجوع کنند اگر علم ثابتی بود این همه اختلاف نظر در آن نبود؟(فلسفه را میگویم نه منطق)


با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی، فلسفه یعنی اندیشیدن منظم در مورد مسائل حایز اهمیت (موضوع فلسفه ها گاها با هم متفاوت هستند فلذا تعبیر عامی به کار بردم) اندیشیدن را کسی ایجاد نکرده است بلکه این موهبتی الهی است. این اندیشه ها در طول تاریخ سامان گرفته اند و در مجموعه ای به نام فلسفه جمع شده اند. نگاه توطئه ای به فلسفه، مانع از فهم ماهیت اصلی آن می شود.
از سوی دیگر، اختلاف نظر در مسائل علمی، امری طبیعی است. در هر علمی صاحب نظران آن علم در موارد بسیاری با یکدیگر اختلاف نظر دارند و فلسفه نیز از این قانون مستثنی نیست. زیرا هرکسی نظری را بیان می کند که برخاسته از میزان دانش، اطلاعات و زاویه دید اوست فلذا با افراد دیگر متفاوت است.

در ضمن در عبارت "برای اثبات دین و توجیه خودشان" منظور شما از "خودشان" چه کسانی هستند؟ اگر منظورتان فلاسفه هستند، باید گفت در فلسفه هیچ کس موجه نیست مگر اینکه دلیل کافی داشته باشد و در این بین تفاوتی میان فیلسوف و غیر فیلسوف نیست. همچنین اگر دلایلی عقلانی برای باورهای دینی، اقامه کرده اند، آیا امر مذمومی انجام داده اند؟

موفق باشید

منبع منطق و فلسفه، از شرک و کفر می باشد چنانچه از افلاطون ها و ارسطو ها سرچشمه میگیرد، اما علم منظق فرق کمی با فلسفه(که در فقه امامیه مردود است) دارد.

[="DarkOrchid"]

رئوف;439701 نوشت:
در ضمن در عبارت "برای اثبات دین و توجیه خودشان" منظور شما از "خودشان" چه کسانی هستند؟ اگر منظورتان فلاسفه هستند، باید گفت در فلسفه هیچ کس موجه نیست مگر اینکه دلیل کافی داشته باشد و در این بین تفاوتی میان فیلسوف و غیر فیلسوف نیست. همچنین اگر دلایلی عقلانی برای باورهای دینی، اقامه کرده اند، آیا امر مذمومی انجام داده اند؟

منظورم خود افراد دارای دین است که فلسفه را درست کردند و یا بقول شما جمع آوری کردند.
چرا فلسفه فقط برای شناخت خداست و پیرامون وجود صحبت میکند.پس افرادی آن را نوشتند که خدا را قبول داشتند.[/]

dfffd;439762 نوشت:
منبع منطق و فلسفه، از شرک و کفر می باشد چنانچه از افلاطون ها و ارسطو ها سرچشمه میگیرد، اما علم منظق فرق کمی با فلسفه(که در فقه امامیه مردود است) دارد.

آیا افلاطون و ارسطو مشرک بودند؟یا فقط پیامبر را قبول نداشتند؟
چیچیه.!! مردود است. چی ؟جمله تونو بهتر بگید نمیفهمم.
نکنه منظورتون همون اختلاف نظر در حلال بودن تعلیم و تعلم علم فلسفه ست

گرامی، با عرض سلام خدمتتان عارض شوم که توحید بدون نبوت و توحید و نبوت بدون امامت، هیچ ارزشی نداشته و شرک می باشد.

دین محکم;439781 نوشت:
لازم به ذکر است که اهل کتاب مشرک نیستند .
لازم بذکر است که سنی ها نیز علی الظاهر مشرک نیستند. اگر بخواهیم در مورد شرک بمعنای فقهی__نه عقیدتی__بحث کنیم، بله. اهل کتابی که قائل به چند خدایی نگردند مشرک بحساب نمی آیند. اما با این شرط که خدایشان خدای پیامبران است، حال خدای ارسطو کیست؟

دین محکم;439763 نوشت:

منظورم خود افراد دارای دین است که فلسفه را درست کردند و یا بقول شما جمع آوری کردند.
چرا فلسفه فقط برای شناخت خداست و پیرامون وجود صحبت میکند.پس افرادی آن را نوشتند که خدا را قبول داشتند.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

در فلسفه اسلامی یکی از بحث های مهم، علت العلل (خداوند) است و اوصاف او در این موضوع بررسی می شود و بر اصل وجود او نیز براهینی اقامه می شود.
اما به این معنا نیست که فلسفه را لزوما دینداران گردآوری کرده اند. دین داران در پی آن بودند که با دلابل فلسفی، باورهای دینی خود را اثبات کنند و در فلسفه افراد غیر دینداری نیز وجود داشته اند که سعی کرده اند به دلایل دینداران خدشه وارد کنند و در نتیجه باورهای آنها را رد کنند.

مطلب دیگر که جنبه عمومی دارد این است که از شما و دیگر کاربران می خواهم که در مورد موضوعات خارج از بحث مانند ملاک شرک و توحید و همچنین اظهار نظر در مورد شرک یا توحید اهل سنت یا پیروان دیگر ادیان (با توجه به اینکه خارج از موضوع اصلی ماست) خودداری کنید.

موفق باشید

برادر یا خواهر گرامی، اگر دنبال جدلی بخدا که وقتشو ندارم هیچ خوشمم نمیاد و خسته ام از جدل. اما اگر دنبال حقیقی گوش کن:

غالب علمای امامیه براین اجتماع دارند که فلسفه نزد ائمه شیعه علیهم السلام، مردود بوده و حرام میباشد، اما امروزه بدلیل تراشکاری هایی که روی فلسفه انجام شده، درین امر برخی از مراجع عظام سکوت را اختیار فرموده و برخی دیگر همچون آیات عظام صافی وحید روحانی شیرازی، دشمنی مقدس و اصیل تشیع با این علم حرام را ظاهر نموده اند.

البته فلسفه مردود نباشد بدلیل اینکه از کفار گرفته شده چه بسا که علوم امروزی مثل فیزیک و نانو و اقتصاد روانشناسی از غرب آمده، فلسفه ازان جهت حرام شد که در مباحث توحیدی پای از گلوم خود دراز تر کرده و با عقل ناقص صرف میخواهد به شناخت وجود خدا برسد که این هدف و وسیله هر دو مردود اند.

dfffd;439788 نوشت:
حال خدای ارسطو کیست؟

کیست؟!!!نمیدونم کیست فقط میدونم موحده!

[="DarkOrchid"]

dfffd;439803 نوشت:
برادر یا خواهر گرامی، اگر دنبال جدلی بخدا که وقتشو ندارم هیچ خوشمم نمیاد و خسته ام از جدل. اما اگر دنبال حقیقی گوش کن:

کسی مگه آزار داره دنبال جدل باشه اگه جدلی هم هست باید جدال احسن باشه.
اینایی رو که گفتید خودم میدنستم ولی بازم ممنون از توجه تان .(میدونم که شهید مطهری رو مشرک میدونستن!!)
استاد گفتن که در مورد شرک جای دیگر صحبت کنید.
زندگی نامه ارسطو رو میخوام آیا از اول خداپرست بوده یا بعد یا اول از جمع آوری این علم خدا پرست شده ؟
آیا غیر ارسطو (قبل از ارسطو)کسی دیگه هم از این علم خبر داشته و جمع آوری کرده و تدریس کرده؟[/]

[="DarkOrchid"]

رئوف;439802 نوشت:
اما به این معنا نیست که فلسفه را لزوما دینداران گردآوری کرده اند. دین داران در پی آن بودند که با دلابل فلسفی، باورهای دینی خود را اثبات کنند و در فلسفه افراد غیر دینداری نیز وجود داشته اند که سعی کرده اند به دلایل دینداران خدشه وارد کنند و در نتیجه باورهای آنها را رد کنند.

کدامیک اول بودند؟[/]

علم منظق توسط یونانی ها، تدوین شد، چنانچه فلسفه، اما منطق کاری با توحید نداشت لذا علما برآن ایراد چندانی وارد نکردند. این لینک همچی درمورد خدای ارسطو رو بهتون میگه:
http://en.wikipedia.org/wiki/Aristotelian_view_of_God

ضمنا هرگز این حرفو نزنید من خودم کتب شهید استاد مطهری رو میخونم و ایشان از مسلمانان مفید جامعه بودند در برخی موارد. خواندن فلسفه فی نفسه شرک آور نیست.

[="DarkOrchid"]

dfffd;439830 نوشت:
ضمنا هرگز این حرفو نزنید من خودم کتب شهید استاد مطهری رو میخونم و ایشان از مسلمانان مفید جامعه بودند در برخی موارد. خواندن فلسفه فی نفسه شرک آور نیست.

من نمیگم دقیقتر مطالعه کنید پیدا میکنید. درست است الان ذهنیت ها عوض شده ولی در آن زمان اینگونه بوده و خیلی مورد تهاجم قرار میگرفت.
بله کسی منکر شهید مطهری نشده ایشان شاگرد امام بودند و مورد تایید ایشان و علوم مختلف را از ایشان یاد گرفتند و کسی بودند که امام برای از دست دادنش گریه کردند.
ضمنا خدای واحد خدای واحد است مشخصات دارد مگر؟ شاید اسمش الله نباشد ولی خدای واحد بوده.[/]

دین محکم;439825 نوشت:

کدامیک اول بودند؟

با سلام

تعیین اینکه نخستین کسی که فلسفه ورزی کرده است چه کسی است، امکان پذیر نیست. البته در تاریخ فلسفه از تالس ملطی به عنوان نخستین فرد یاد می کنند ولی بدان معنا نیست که حقیقتا او نخستین فرد است بلکه او نخستین فردی است که از او تاریخچه ای مانده است. بنابراین نمی توان به قطعیت گفت که نخستین فرد چه کسانی بوده اند.

موفق باشید

[="DarkOrchid"]

رئوف;439864 نوشت:
تعیین اینکه نخستین کسی که فلسفه ورزی کرده است چه کسی است، امکان پذیر نیست. البته در تاریخ فلسفه از تالس ملطی به عنوان نخستین فرد یاد می کنند ولی بدان معنا نیست که حقیقتا او نخستین فرد است

این شخص که میفرمایید خدا پرست و دیندار بوده؟[/]

دین محکم;439877 نوشت:

این شخص که میفرمایید خدا پرست و دیندار بوده؟

با سلام

این فرد حدود 2600 سال پیش می زیسته است و اطلاعات کاملی از او در دست نیست. در ضمن این مسئله اهمیت چندانی نیز ندارد زیرا که اصلا معلوم نیست که او نخستین فیلسوف باشد و اساسا فلسفه امری نیست که کسی آن را ایجاد کرده باشد.

موفق باشید

یافتم!! یافتم!!!!

نقل قول:
به واقع مهم ترین مسائلی که تالس را از نظر فلسفی در تاریخ اندیشه ممتاز می‌کنند، کوشش وی برای شناختن جهان از راه مشاهده و تفکر و واقع بینی، دور انداختن افسانه‌های دینی و تفسیرهای اساطیری، و تلاش جهت فهم جهان بی‌توسل به خدایان و افسانه‌ها و نیروهای نامحدود آنان است.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B3#cite_ref-p_3-4
:Kaf:
باتشکر از صبر و حوصله تان و ممنون از پاسخ هایتان
موفق باشید التماس دعا و خدا نگهدار

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب



سوال:
منطق و فلسفه را اولین بار چه کسی به وجود آورده؟

پاسخ:
منطق و فلسفه در صورت ابتدایی خود، به نحوه تفکر بشری اطلاق می شود البته تفکری که نظام مند باشد. بنابراین کسی منطق و فلسفه را به وجود نیاورده است. کاری که فردی مانند ارسطو انجام داده است این است که به قواعدی که بشر توسط آنها می اندیشد، توجه داشته است و آنان را گرد آوری و تدوین کرده است.فلذا نمی توان گفت ارسطو ایجاد کننده منطق است.
منطق و فلسفه بر اساس عقل شکل می گیرد و روشن است که عقل بین مومن و کافر مشترک است. البته اگر کسی در مقابل حقیقت لجاجت کند و عناد بورزد، نور هدایت را تشخیص نمی دهد و کم کم عقلش نیز به کمک او نمی تواند بیاد.
اساس فلسفه ورزی بر اساس تعقل است. البته فلسفه امروزه شاخه های بسیاری دارد و مخصوصا در حیطه فلسفه های مضاف، در حیطه های بسیاری ورود پیدا کرده است.
تعیین اینکه نخستین کسی که فلسفه ورزی کرده است چه کسی است، امکان پذیر نیست. البته در تاریخ فلسفه از تالس ملطی به عنوان نخستین فرد یاد می کنند ولی بدان معنا نیست که حقیقتا او نخستین فرد است بلکه او نخستین فردی است که از او تاریخچه ای مانده است. بنابراین نمی توان به قطعیت گفت که نخستین فرد چه کسانی بوده اند.این فرد حدود 2600 سال پیش می زیسته است و اطلاعات کاملی از او در دست نیست.

موضوع قفل شده است