جمع بندی درخواست تفسیر حدیثی درباره نسبت دادن عیوب افراد به آنها

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست تفسیر حدیثی درباره نسبت دادن عیوب افراد به آنها

امام سجاد علیه السّلام فرمودند: مَن رَمَي النَّاسَ بِمَا فِيهِم رَمُوهُ بِمَا لَيسَ فِيهِ.

ترجمه این حدیث احتمالا به این شکل است : «هر كس به مردم عيبي را که دارند نسبت دهد، مردم به او عيبي را كه ندارد نسبت دهند.»

آیا این حدیث به معنی این است که ما هرگز به کسی انتقادی بابت رفتارهای نادرست یا صفات ناپسندش نداشته باشیم؟ یعنی حتی جمله ای در این باره به او نگوئیم؟

منبع حدیث: بحار الانوار، ج 78، ص 160

با نام الله





کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی

روایت را درست ترجمه کرده اید.

مشابه همین روایت، در حکمت 35 نهج البلاغه نیز آمده است؛ آنجا که امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: من اسرع الی الناس بما یکرهون، قالوا فیه بما لایعلمون: کسی که در نسبت دادن کارهای بد به مردم شتاب کند، مردم (نیز) نسبت های ناروایی به او می دهند.

آیه الله مکارم شیرازی در کتاب پیام امام (شرحی که بر نهج البلاغه نگاشته اند)، در ذیل حکمت 35 توضیحاتی دارند که پاسخ شما را نیز در بر دارد. بنده قسمتی از آن توضیحات را در اینجا نقل می کنم. متن کاملش را می توانید از کتاب «پیام امام امیرالمؤمنین»، ج 12، ص 233 تا 238، ذیل حکمت 35 مطالعه فرمایید که در قسمت تالیفات سایت ایشان هم قابل مطالعه است.

عیب جویی و ذکر عیوب مردم، هر چند آشکار باشد، کار بسیار ناپسندی است و اگر کسی نیت امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد، نباید منکراتی را که از بعضی سر زده، آشکارا و در ملأ عام بگوید، بلکه اینگونه تذکرات باید خصوصی و مخفیانه باشد.

از آنجا که مردم از گفتن عیوب و کارهای ناپسندشان به صورت آشکارا ناراحت می شوند و در مقام دفاع از خود بر می آیند، یکی از راه های دفاع این است که «عیب گیرنده» را به اموری متهم می کنند که چه بسا واقعیت هم نداشته باشد، تا از این طریق ارزش سخنان او را بکاهند و بگویند: فرد آلوده حق ندارد دیگران را به آلوده بودن متهم کند. [بنده مثال دقیق این مطلب را به عینه دیده ام. بین دو خانواده _که بنده هر دوی آنها را می شناختم_ دعوا شده بود؛ یکی بر حق بود، و دیگری ناحق. دعوا بالا گرفت و مردم جمع شدند. آنکه بر حق بود بعضی عیب های آن یکی _که واقعیت هم داشت_ را فاش کرد. آن دیگری که دستش خالی بود و می دید که دارد آبرویش جلوی مردم می رود، چاره ای ندید جز اینکه عیب ها و اتهام های بی اساسی را برای طرف مقابلش جعل نماید و او را در مظان اتهام قرار دهد و اینچنین از خودش دفاع می کرد و به اصطلاح، توپ را به زمین حریف می انداخت... !]

بنابراین اگر انسان بخواهد مردم احترام او را حفظ کنند و نسبت های ناروا به او ندهند و حتی عیوب پنهانی او را آشکار نسازند، باید از تعبیراتی که سبب ناراحتی مردم می شود بپرهیزد و در یک کلمه، باید احترام مردم را حفظ کند تا آنان نیز احترام او را حفظ کنند.

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که: در مدینه اقوامی دارای عیوبی بودند پس از ذکر عیوب مردم ساکت بودند. خداوند نیز مردم را از ذکر عیب های آنان ساکت نمود. آنها از دنیا رفتند در حالی که مردم آنها را از هر گونه عیبی پاک می دانستند. گروه دیگری نیز در مدینه بودند که عیبی نداشتند، ولی درباره عیب های مردم سخن گفتند، پس خداوند برای انها عیب هایی آشکار ساخت که پیوسته به آن شناخته می شدند تا اینکه از دنیا رفتند. (بحارالانوار، ج 72، ص 213، ح 4)

امر به معروف و نهی از منکر، آدابی دارد که در رساله های عملیه توضیح داده شده و اگر با حفظ سلسله مراتب و به درستی انجام گیرد، می تواند زمینه رفع عیوب دیگران را فراهم آورد. انتقادهای اجتماعی که به نیت اصلاح امور و بجا مطرح می شود و با زبان و بیانی محترمانه و درست و خیرخواهانه ابراز می شود و موجبات رنجش دیگران را فراهم نمی سازد سازنده است. مسایل شخصی و فردی را هم به صورت مخفیانه و محترمانه و خیرخواهانه و البته با شیوه صحیح، با خود فرد در میان می گذاریم تا ان شاء الله در صدد رفع عیبش بر آید.

سلام. ممنونم از پاسخی که دادید. هرچند که عمل کردن به آن سخت است و لازمه اش این است که هر کلمه ای را که به زبان می آوریم سبک سنگین کنیم که نکند بیانگر عیب شخص باشد. باعث ناراحتی اش شود یا اینکه اساسا آن جمله واجد نقد اجتماعی هست که بتوان آن را علنی مطرح کرد یا نه و ...در هر صورت از پاسخ تان و منبعی که معرفی کردید ممنونم.

research;439002 نوشت:
سلام. ممنونم از پاسخی که دادید. هرچند که عمل کردن به آن سخت است و لازمه اش این است که هر کلمه ای را که به زبان می آوریم سبک سنگین کنیم که نکند بیانگر عیب شخص باشد. باعث ناراحتی اش شود یا اینکه اساسا آن جمله واجد نقد اجتماعی هست که بتوان آن را علنی مطرح کرد یا نه و ...در هر صورت از پاسخ تان و منبعی که معرفی کردید ممنونم.
سلام

واقعا هم باید مواظب زبانمان باشیم. بیشترین گناهان مال همین زبانه!
اینکه الان می بینیم در سطح کلان جامعه پرخاشگری زیاد دیده می شه و بی دلیل آبروی افراد به بهانه نقد و انتقاد برده می شه و مشاجره ها زیاد هست، یک دلیلش همینه که نقد رو با آبروریزی و بی احترامی اشتباه گرفتیم.

«نقد خیرخواهانه و عالمانه که همراه با رعایت ادب و احترام و آداب گفتمان باشه» کجا، و «به مسلخ کشاندن آبروی افراد و توهین و افترا و مشاجره های بیهوده و جدل های بی ثمر»، کجا!

اگر کمی به آداب امر به معروف و نهی از منکر توجه کنیم و سلسله مراتب این فریضه مهم رو مراعات کنیم،
اگر کمی نسبت به آبروی افراد حساس تر باشیم و آبروی مؤمن رو از کعبه بالاتر بدانیم،
اگر کمی راه حکمت و اندرز نیکو و مناظره احسنی که قرآن در آیه 125 سوره نحل به ما آموزش داده رو طی کنیم،
و ...

آنگاه دیگر نه با آبروی افراد بازی می کنیم و نه کسی آبروی ما را می برد، و به فرمایش استاد جوادی آملی، "نه خود را گول می زنیم و نه دیگران را فریب می دهیم"، بلکه از جهت بیان و بنان و گفتار و کردار، در مسیری قدم برمی داریم که سعادت فرد و جامعه رو رقم خواهد زد.

پرسش:
امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: «مَن رَمَي النَّاسَ بِمَا فِيهِم رَمُوهُ بِمَا لَيسَ فِيهِ»؛ ترجمه این حدیث احتمالا به این شکل است : «هر كس به مردم عيبي را که دارند نسبت دهد، مردم به او عيبي را كه ندارد نسبت دهند.» آیا این حدیث به معنی این است که ما هرگز به کسی انتقادی بابت رفتارهای نادرست یا صفات ناپسندش نداشته باشیم؟ یعنی حتی جمله ای در این باره به او نگوییم.؟

پاسخ:
روایت را درست ترجمه کرده اید.
مشابه همین روایت، در حکمت 35 نهج البلاغه نیز آمده است؛ آن جا که امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: «من اسرع الی الناس بما یکرهون، قالوا فیه بما لایعلمون»؛ کسی که در نسبت دادن کارهای بد به مردم شتاب کند، مردم (نیز) نسبت های ناروایی به او می دهند.

آیه الله مکارم شیرازی در کتاب پیام امام (شرحی که بر نهج البلاغه نگاشته اند)، در ذیل حکمت 35 توضیحاتی دارند که پاسخ شما را نیز در بر دارد. بنده قسمتی از آن توضیحات را در این جا نقل می کنم. متن کاملش را می توانید از کتاب «پیام امام امیرالمؤمنین»، ج 12، ص 233 تا 238، ذیل حکمت 35 مطالعه فرمایید که در قسمت تالیفات سایت ایشان هم قابل مطالعه است.

عیب جویی و ذکر عیوب مردم، هر چند آشکار باشد، کار بسیار ناپسندی است و اگر کسی نیت امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد، نباید منکراتی را که از بعضی سر زده، آشکارا و در ملأ عام بگوید، بلکه این گونه تذکرات باید خصوصی و مخفیانه باشد.

از آن جا که مردم از گفتن عیوب و کارهای ناپسندشان به صورت آشکارا ناراحت می شوند و در مقام دفاع از خود بر می آیند، یکی از راه های دفاع این است که «عیب گیرنده» را به اموری متهم می کنند که چه بسا واقعیت هم نداشته باشد، تا از این طریق ارزش سخنان او را بکاهند و بگویند: فرد آلوده حق ندارد دیگران را به آلوده بودن متهم کند. [بنده مثال دقیق این مطلب را به عینه دیده ام. بین دو خانواده _که بنده هر دوی آن ها را می شناختم_ دعوا شده بود؛ یکی بر حق بود، و دیگری ناحق. دعوا بالا گرفت و مردم جمع شدند. آن که بر حق بود بعضی عیب های آن یکی _که واقعیت هم داشت_ را فاش کرد. آن دیگری که دستش خالی بود و می دید که دارد آبرویش جلوی مردم می رود، چاره ای ندید جز این که عیب ها و اتهام های بی اساسی را برای طرف مقابلش جعل نماید و او را در مظانّ اتهام قرار دهد و این چنین از خودش دفاع می کرد و به اصطلاح، توپ را به زمین حریف می انداخت... .!]

بنا بر این اگر انسان بخواهد مردم احترام او را حفظ کنند و نسبت های ناروا به او ندهند و حتی عیوب پنهانی او را آشکار نسازند، باید از تعبیراتی که سبب ناراحتی مردم می شود بپرهیزد و در یک کلمه، باید احترام مردم را حفظ کند تا آنان نیز احترام او را حفظ کنند.

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که: در مدینه اقوامی دارای عیوبی بودند پس از ذکر عیوب مردم ساکت بودند. خداوند نیز مردم را از ذکر عیب های آنان ساکت نمود. آن ها از دنیا رفتند در حالی که مردم آن ها را از هر گونه عیبی پاک می دانستند. گروه دیگری نیز در مدینه بودند که عیبی نداشتند، ولی درباره عیب های مردم سخن گفتند، پس خداوند برای آن ها عیب هایی آشکار ساخت که پیوسته به آن شناخته می شدند تا اینکه از دنیا رفتند.(1)

امر به معروف و نهی از منکر، آدابی دارد که در رساله های عملیه توضیح داده شده و اگر با حفظ سلسله مراتب و به درستی انجام گیرد، می تواند زمینه رفع عیوب دیگران را فراهم آورد. انتقادهای اجتماعی که به نیت اصلاح امور و بجا مطرح می شود و با زبان و بیانی محترمانه و درست و خیرخواهانه ابراز می شود و موجبات رنجش دیگران را فراهم نمی سازد سازنده است. مسایل شخصی و فردی را هم به صورت مخفیانه و محترمانه و خیرخواهانه و البته با شیوه صحیح، با خود فرد در میان می گذاریم تا ان شاء الله در صدد رفع عیبش بر آید.

این که الان می بینیم در سطح کلان جامعه پرخاش گری زیاد دیده می شود و بی دلیل آبروی افراد به بهانه نقد و انتقاد برده می شود و مشاجره ها زیاد هست، یک دلیلش همین است که نقد را با آبرو ریزی و بی احترامی اشتباه گرفته ایم. «نقد خیرخواهانه و عالمانه که همراه با رعایت ادب و احترام و آداب گفتمان باشه» کجا، و «به مسلخ کشاندن آبروی افراد و توهین و افترا و مشاجره های بیهوده و جدل های بی ثمر»، کجا؟!.

اگر کمی به آداب امر به معروف و نهی از منکر توجه کنیم و سلسله مراتب این فریضه مهم رو مراعات نماییم، اگر کمی نسبت به آبروی افراد حساس تر باشیم و آبروی مؤمن را از کعبه بالاتر بدانیم، اگر کمی راه حکمت و اندرز نیکو و مناظره احسنی که قرآن در آیه 125 سوره نحل به ما آموزش داده را طی کنیم، آن گاه دیگر نه با آبروی افراد بازی می کنیم و نه کسی آبروی ما را می برد، و به فرمایش استاد جوادی آملی، "نه خود را گول می زنیم و نه دیگران را فریب می دهیم"، بلکه از جهت بیان و بنان و گفتار و کردار، در مسیری قدم بر می داریم که سعادت فرد و جامعه را رقم خواهد زد.

__________
(1) بحارالانوار، ج 72، ص 213، ح 4.

موضوع قفل شده است