دروغ برای حفظ آبرو

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دروغ برای حفظ آبرو

بعضی وقتها دور و بر ما آدمهایی پیدا می شوند که در زندگی و خانواده فرد تجسس های بیجا می کنند!و نه تنها مشکلی را حل نمی کنند،بلکه حربه هایی برای زخم زبان زدن پیدا کنند و حتی آبرویش را هم می برند!...حال دو سوال دارم.1-آیا نمی توانیم در برخورد بااین افراد دروغ بگوییم ؟2-آیا به طور کلی نمی توانیم برای اینکه کسی از مشکلات زندگی ما با خبر نشود، دروغ بگوییم؟ (اگر نیاز به فتوای مراجع بود،نظر آیت الله بهجت (ره) و آیت الله سیستانی بیان شود)

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

پست پاسخ و جمع بندی

Asef14;435969 نوشت:
بعضی وقتها دور و بر ما آدمهایی پیدا می شوند که در زندگی و خانواده فرد تجسس های بیجا می کنند!و نه تنها مشکلی را حل نمی کنند،بلکه حربه هایی برای زخم زبان زدن پیدا کنند و حتی آبرویش را هم می برند!...حال دو سوال دارم.1-آیا نمی توانیم در برخورد بااین افراد دروغ بگوییم ؟2-آیا به طور کلی نمی توانیم برای اینکه کسی از مشکلات زندگی ما با خبر نشود، دروغ بگوییم؟ (اگر نیاز به فتوای مراجع بود،نظر آیت الله بهجت (ره) و آیت الله سیستانی بیان شود)

با سلام و عرض ادب؛
علی رغم توصیه های مکرر قرآن و روایت مبنی عدم تجسس در زندگی افراد و ورود بی اجازه در حریم خصوصی افراد، متاسفانه برخی از افراد مبتلا به عادت ناپسند دخالت در زندگی افراد هستند که موجب به هم زدن آرامش روان و زندگی دیگران می شود.
به هر صورت در هنگام مواجهه با این افراد نمی توان دروغ گفت بلکه بهترین راهکار برای مقابله با ایشان، توریه است.
توریه بر وزن توصیه به سخنى گفته مى شود که شنونده از آن چیزى مى فهمد و گوینده از آن چیز دیگرى را اراده مى کند، یا به تعبیر دیگر سخنى است دو پهلو، که عبارت تاب هر دو معنى را دارد، و افرادى که مقید به پرهیز از دروغ هستند گاه به آن متوسل مى شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشود.
مثال هاى زیر مى تواند این معنى را کاملا روشن کند:
1ـ کسى از دیگرى سؤال مى کند آیا این کار خلاف را تو کرده اى؟ او در جواب مى گوید استغفراللّه پناه به خدا مى برم (شنونده از این سخن نفى آن کار را مى فهمد در حالى که گوینده منظورش استغفار از عمل خلافى بوده است که انجام داده است).
2ـ کسى از دیگرى سؤال مى کند فلان کس نزد تو از من بدگویى کرد، او مى گوید: مگر چنین چیزى ممکن است (شنونده از این جواب نفى آن کلام را مى فهمد، در حالى که منظور گوینده از آن کلام تنها یک استفهام بود).
3ـ کسى در خانه دیگرى مى آید و مى گوید: فلان کس خانه است؟ او اشاره به پشت در خانه مى کند مى گوید اینجا نیست (شنونده تصوّر مى کند در خانه نیست، در حالى که گوینده منظورش پشت در خانه بوده است).
4ـ از یکى از دانشمندان سؤال کردند، جانشین بلافصل پیامبر(صلى الله علیه وآله) که بود؟ او که در شرائطى بود که نمى بایست عقیده خود را صریحاً بیان کند در جواب گفت: «مَنْ بِنْتُهُ فِى بَیْتِهِ; آن کس که دخترش در خانه او بود» (شنونده چنین فکر مى کرد که منظورش این است کسى که دخترش در خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود یعنى ابوبکر) ولى منظور گوینده این بود آن کسى که دختر پیامبر(صلى الله علیه وآله) فاطمه زهرا(علیها السلام) در خانه او بود، یعنى على(علیه السلام).
5ـ در داستان سعید بن جبیر و حجاج مى خوانیم هنگامى که حجاج از او سؤالاتى کرد، مى خواست بهانه اى براى قتل او بتراشد، پرسید تو مرا چگونه آدمى مى دانى؟ گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معنى دارد یکى به معنى عدالت پیشه و دیگر به معنى شخص کافر است که عدیل و شریک براى خدا قائل است، همان گونه که قرآن مى گوید: «ثُمَ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ; کافران براى پروردگار خود، شریک و شبیه قرار مى دهند».
برخی از بزرگان می فرماید :
توریه هرگز دروغ نیست، چرا که نیّت گوینده سخن راستى بوده و عبارات او نیز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنیت خودش چیز دیگرى را از آن فهمیده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معنى کلام ارتباطى به گوینده ندارد.(1)

با توجه به آن چه گذشت، پاسخ سوال دوم شما نیز روشن می شود. دروغ گفتن تنها در ضرورتى مجاز است که راه توریه بسته باشد، و به اصطلاح علمى مندوحه اى در کار نباشد (2) البته این موارد محدود به چند مورد خاص است.
حتی در مواردى که به خاطر ضرورت هاى مهمى دروغ گفتن جایز است، اگر انسان بتواند توریه کند باید به آن متوسل شود و از دروغ بپرهیزد.

پی نوشت ها :
1. آیه الله مکارم ، اخلاق در قرآن، جلد ۳، راه فرار از دروغ (توریه)
2. مندوحة به زبان ساده به معنای راه فرار است و اصل از ماده ی ندح می باشد یعنی وسعت پیدا کردن. یعنی راه فراری باشد که انسان مجبور به انجام کاری نباشد.

[="#006400"]هوالعالم

پيرو توصيه هاي كارشناس
با برداشت و به نظر من در جمع بندي به زبان ساده

به اين نتيجه ميرسيم كه زماني مجاز به توريه هستيم كه حقي در كار نباشه !!
يعني مخاطب مجاز به پرسش نباشه و يا با توريه حقي ازين طرف ضايع نشه
كلا در اصطلاح قصد فضولي داشته باشه ... و يا حقيقتا دليلي براي فاش گفتن نبينيم .

نهايتا مكر و بكار انداختن انديشه در جهت خير باشه
و نه حيله براي فريب ...

چون زمانيكه شما ذهنن از مقصود طرف كه با كلام محدود بيان شده كاملا اگاهي داريد و ميدونيد كه چي ميخواد
ديگه هيچ چيزي نميتونه ذهن شما رو مجاز به نهي اين حقيقت كنه مگر اسراري كه به طرف مقابل مربوط نميشه
پس هر قدر بر عليه حق شخص باشه .. حقي به گردن ما اضافه ميشه ...

شايدم ايمان داشته باشيم كه مساله با حلاليت ختم به خير ميشه
اين در صورتي ميتونه كامل بشه كه ادم از زمان مرگش مطلع باشه
و يقين داشته باشه كه تا 1 ثانيه بعد ازين ماجرا زنده اس و طرف بعد از [/]

موضوع قفل شده است