علت گریه های امام سجاد (ع)
تبهای اولیه
از دلایل گریه های زیاد امام سجاد(ع) می توان به این مورد اشاره کرد
.زنده نگهداشتن یاد و خاطره عاشورا؛ حکومت امویان بعد از حادثه عاشورا دچار تزلزل شده بود و حتی مشروعیت آن نیز مورد سؤال واقع گشته بود و امام سجاد بهخاطر اینکه این فاجعه از ذهن مردم بیرون نرود، بهترین استفاده را از این موقعیت نمود و با گریه بر شهیدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان مبارزه منفی را بهصورت گریه و عزاداری بر سید شهیدان و یارانش ادامه داد. امام هر وقت میخواستند، آب بیاشامند، تا چشمش به آب میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد؛ وقتی علت این کار را میپرسیدند، میفرمودند: چگونه گریه نکنم که آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند؛ ولی به روی پدرم بستند.
از دلایل گریه های زیاد امام سجاد(ع) می توان به این مورد اشاره کرد
.زنده نگهداشتن یاد و خاطره عاشورا؛ حکومت امویان بعد از حادثه عاشورا دچار تزلزل شده بود و حتی مشروعیت آن نیز مورد سؤال واقع گشته بود و امام سجاد بهخاطر اینکه این فاجعه از ذهن مردم بیرون نرود، بهترین استفاده را از این موقعیت نمود و با گریه بر شهیدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان مبارزه منفی را بهصورت گریه و عزاداری بر سید شهیدان و یارانش ادامه داد. امام هر وقت میخواستند، آب بیاشامند، تا چشمش به آب میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد؛ وقتی علت این کار را میپرسیدند، میفرمودند: چگونه گریه نکنم که آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند؛ ولی به روی پدرم بستند.
با عرض سلام و ادب
در روایتی آمده است که: روزی یکی از غلامان حضرت، به خاطر شدّت گریه ایشان، گفت: آیا وقت آن نرسیده که گریه شما تمام شود؟! حضرت فرمود:وای بر تو! یعقوب دوازده پسر داشت و تنها یکی از آنها ناپدید شد، و در فراق او، آنقدر گریه کرد که چشمانش نابینا شد و از شدّت غم و اندوه، کمرش خم شد، با اینکه می دانست او زنده است، ولی من مشاهده کردم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هفده نفر از خویشانم را در مقابل من کشتند و سر بریدند، پس چگونه نه ممکن است غم و اندوه من به پایان برسد؟! (1)
نکته قابل توجه در این باره آن است که: این اشکهای سوزان علاوه بر اینکه ریشه عاطفی داشته و برخاسته از قلب سوخته زین العابدین است، عاملی بسیار کارآمد و مؤثر در تحکیم اهداف حسینی و متزلزل ساختن کاخ ستمگری دستگاه بنی امیه است. زیرا این اشکهای سوزناک، در حقیقت اعلام برائتی است از جبهه ی باطل و طبلی طنین انداز است که بر حمایت از جبهه ی حق نواخته میشود.
در واقع امام چهارم، با این گریه ها به جهانیان اعلام می دارد که حسین بن علی(علیه السلام) حق است و یزید و عمالش باطل. با این اشکهای پرسوز است که کاخ ستم به آتش کشیده شده و نابود می شود. این ناله ها است که یاد و خاطره کربلای خونین را همیشه در دلها زنده نگه می دارد. کربلایی که نام آن، تیری است دردناک بر قلب جنایتکران عالم که در اثر قساوت قلب و کوری چشم باطن از هر نوع ظلم و ستمی بر مردم بی پناه دنیا دریغ نمی ورزند.
بنابراین می توان گفت: اشکهای مظلومانه امام چهارم، ضامن ماندگاری حادثه جانسوز کربلا است، که ما شیعیان نیز باید در زندگی به آن بزرگوار و سایر امامان عزیزمان (صلوات الله علیهم اجمعین) اقتدا نماییم و همواره آسمان دلمان را به وسیله باران اشکی که بر مظلومیّت حسین بن علی (علیه السلام) می ریزیم، بهاری نموده و به خانه قلب و جان خویش صفا و جلا بخشیم.
پی نوشت:
(1). جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص837.