جمع بندی از نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است؟

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است؟

با سلام خدمت خوانندگان گرامی
به نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است و آیا آزادی بیان مقیّد است یا مطلق؟
و آیا به نظر شما هر کسی باید بتواند در دانشگاه ها تدریس کند و کتابهایش چاپ شود یا نه؟یا حتی در تلویزیون مصاحبه کند یانه؟
توجه کنید بحث من اصلا سیاسی نیست و آزادی بیان در حوزه عقاید را پیگیری می نمایم.
1.نظر شهید مطهری:
شهید مطهری در این باره بیاناتی دارند که حقیقتا مرا به وجد آورد و باورم نمی شد که ایشان چنین تفکر بازی را داشته باشند ایشان در کتاب انقلاب اسلامی می فرمایند:
من اعلام می‎کنم که در رژیم جمهوری اسلامی‏ هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه‌ها، خبر و اثر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه‌ها و تفکرات‏ اصیلشان را عرضه کنند... من به همه این دوستان غیرمسلمان اعلام می‌کنم، از نظر اسلام تفکر آزاد است. شما هر جور که می‌خواهید بیندیشید، بیندیشید. هر جور می‌خواهید عقیده خودتان را ابراز کنید ــ به شرطی که فکر واقعی خودتان باشد ــ ابراز کنید، هر طور که می‌خواهید بنویسید، بنویسید؛ هیچ‌کس ممانعتی نخواهد کرد... یگانه دانشکده‌ای که صلاحیت دارد یک کرسی را اختصاص‏ بدهد به مارکسیسم، همین دانشکده الهیات است؛ ولی نه اینکه مارکسیسم را یک استاد مسلمان تدریس کند؛ بلکه استادی که واقعاً مارکسیسم را شناخته‏ باشد و به آن مومن باشد، و مخصوصاً به خدا اعتقاد نداشته باشد... بعد ما هم می‌آییم و حرف‌هایمان را می‌زنیم، منطق خودمان را می‌گوییم. هیچ‌کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد.
پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، صفحات ۱۳-۱۱
همچنین ایشان می گویند:
«شما کی در تاریخ عالم دیده­اید که در مملکتی که همه مردمش احساسات مذهبی دارند، به غیر مذهبی­ها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند در مسجد پیامبر، یا در مکه بنشینند و حرف خودشان را آنطور که دلشان می­خواهد بزنند. خدا را انکار کنند، منکر پیامبری شوند، نماز و حج را رد کنند و بگویند ما اینها را قبول نداریم. در تاریخ اسلام از این نمونه­های درخشان فراوان می­بینیم. به دلیل همین آزادی­ها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام در جواب کسی که می­آمد و می­گفت من خدا را قبول ندارم، می گفتند، او را بزنید و بکشید، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مخالف مواجه شده است.»
همان،ص14
2.نظرات دکتر سروش و استاد ملکیان
مثلا وقتی از دکتر سروش این اشکال را پرسیدند که اگر آزادی بیان صحیح است پس هر کسی خواست باید فحش و ناسازا و تهمت بگوید ایشان با تفکیک بین آزادی فعل و بیان ،فحش را در حیطه فعل تفسیر کردند.
ولی ایشان ازادی بیان را مطلق می دانستند .
یا استاد ملکیان آزادی را مقید به مستدل بود می دانند و می گویند آزادی بیان مستدل ، آرمان ماست. خواه استدلال ضعیف باشد خواه قوی ،هر که آمد و گفت من بر ادعایم دلیل دارم هر مدعایی که می خواهد باشد باشد باید گذاشت حرفش را بزند.
3.آیات و روایات:
آیه قرآن:
« بندگان مرابشارت ده،همان کسانی که سخنان رامی شنوند و از نیکوترین آنها تبعیت می­کنند. آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده، و آنان خردمندان هستند.» (زمر: 18)
روایت:
حضرت باقر(ع) از حضرت عیسی نقل می کنند: «کلام حق را گرچه گوینده آن اهل باطل باشد، بگیرید، ولی کلام باطل را گرچه گوینده آن اهل حق باشد رد کنید.شما منتقدان سخن باشید. چه بسا ضلالت و گمراهی که بوسیله آیه­ای از کتاب خدا تزیین شده باشد همانطور که ممکن است مس با نقره ناخالص مخلوط شده باشد، نگاه به آندو یکسان است (درظاهر قابل تشخیص نیست) ولی کسانی که با بصیرت و دقت در آن نگاه کنند به آن آگاهی می­یابند.
باتشکر

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد هادی

velayat;435196 نوشت:
با سلام خدمت خوانندگان گرامی
به نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است و آیا آزادی بیان مقیّد است یا مطلق؟

با سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیز جناب velayat

اصل آزادی بیان از دیدگاه دین اسلام مورد قبول است و به مخالفین اجازه داده تا عقاید خود را آزادانه بیان کنند اما اگر این آزادی با مصالح جامعه در تضاد باشد حق آزادی بیان سلب می شود .
اصل آزادای از دیدگاه قران کریم:
خداوند به کساني که پس از شنيدن اقوال متفاوت، نیکوترین قول را انتخاب می کنند، نوید هدايت و برخورداري از تعقل را مي دهد : «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الأَْلْبابِ»[سوره زمر ، آيه 18]پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مي دهند و بهترين آن را پيروي مي كنند. اين دسته كسانى هستند كه خداوندآنان را هدايت نموده و راه درست را نشان آنان داده است. اينان صاحبان خرد و انديشه‏اند.
تنها در فضاي آزادي انديشه و بيان ، شنيدن سخنان و ديدگاه هاي مختلف و انتخاب بهترين امکان پذير است؛ اگر آزادي بيان نباشد، طبعاً گفته هاي مخالف امكان بروز ندارد تا مردم آن را شنيده ودست به مقايسه، انتخاب و پيروي از بهترين نمايند.
با مراجعه به تاريخ زندگى پيشوايان دين مى‏توان دريافت كه آنان تا آنجا كه به نظم عمومى و اخلاق جامعه آسيب نرساند در برابر افكار مخالف، اصل آزادى بيان را رعايت و ترغيب نموده ‏اند

سيره رسول خدا (صل الله علیه و آله) :
پيامبر گرامي اسلام همواره با سعه صدر در برابر آرا و انديشه هاي مختلف، برخورد مي نمود و اجازه مى‏داد صاحبان انديشه، ديدگاه، انتقاد و اعتراض خود را بدون هيچ گونه ترس و نگراني بيان كنند. «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛[سوره آل عمران ، آيه 159] چنانچه سخت دل و تند خو بودى مردم از اطراف تو پراكنده مى‏شدند.» سعه صدر، گشاده‏رويى و اخلاق كريمانه از مهمترين عوامل موفقيت آن پيام‏آور وحى بود. شهید مطهری هم «طبق نقل قول شما» این مطلب را با بیان دیگری بیان فرمودند:
«شما کی در تاریخ عالم دیده­اید که در مملکتی که همه مردمش احساسات مذهبی دارند، به غیر مذهبی­ها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند در مسجد پیامبر، یا در مکه بنشینند و حرف خودشان را آنطور که دلشان می­خواهد بزنند»

دیدگاه امام خميني (ره) در رابطه با آزادی بیان
« در جمهوري اسلامي، اقليت هاي مذهبي و حتي كمونيست ها نيز در بيان عقايد خود آزادند.»[ صحيفه نور، ج3, ص48] آن چه كه محدوده و قلمرو آزادي بيان را معين مي كند همان «به خطر نيفتادن مصالح ملت»است.
حضرت امام در جای دیگر می فرمایند: « اگر چنان چه مضرّ به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است، چيزهايي آزاد نيست كه مضرّ ِبه حال ملت ما باشد.»[ صحیفه, ج4, ص258]

دیدگاه آيت الله خامنه اي:
از ديدگاه مقام معظم رهبري يکي از اهداف و دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي است ؛ « آزادى فكر و بيان هم يكى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مى‏خواستند آزادانه فكر كنند. آن روز، آزادى فكر، آزادى بيان و آزادى تصميم‏گيرى هم نبود. مردم اين را نمى‏خواستند؛ مى‏خواستند اين آزادي ها باشد.»[ بيانات مقام معظم رهبرى در خطبه‏هاى نمازجمعه تهران‏، 23/2/1379]
«آزادى بايد به شکل منطقى و صحيح در جامعه تأمين شود؛ همان‌ آزادى‌يى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنياى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقليدى و من‌درآوردى... ما به آزادى معتقديم. اعتقاد ما به آزادى و تأمين حقوق‌ شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ريشه‌دار و داراى مبناى دينى است.»[ بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382]

مقام معظم رهبرى در زمينه مرزهاى آزادى مي فرمايد: «در اسلام مرزهاى اخلاقى وجود دارد . در اسلام آزادى علاوه بر آن حدود مادى مرزهاى معنوى هم دارد . البته بله كسى كه عليه منافع كشور و عليه سود كشور اقدامى بكند آزادى‏اش محدود مى‏شود اين منطقى است اما مرزهاى معنوى هم دارد . اگر كسى عقيده گمراهى دارد، عيبى ندارد، وقتى مى‏گوييم عيبى ندارد يعنى پيش خدا و پيش انسان‏هاى مؤمن عيب دارد ليكن حكومت هيچ وظيفه‏اى در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، يهودى و مسيحى و بقيه اديان گوناگون هستند الآن در كشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هيچ مانعى ندارد، اما اگر قرار باشد آن كسى كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى كه قدرت دفاع ندارند بيفتد و بخواهد آن‏ها را هم گمراه كند اين براى آدم يك مرز است اين جا آزادى محدود مى‏شود . از نظر اسلام اينگونه است‏يا مثلا بخواهند اشاعه فساد كنند، بخواهند فساد سياسى و فساد جنسى و فساد فكرى به وجود بياورند يا همين فيلسوف نماهايى كه در گوشه و كنار هستند بخواهند درباره اين‏كه تحصيلات عاليه براى جوانان خوب نيست مقاله بنويسند بنا كنند عيوبش را ذكر كردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد كرد اما ممكن است درصدى ده جوان تنبل اثر بكند نمى‏شود اجازه داد كسانى بنشينند با وسوسه و دروغ انسان‏ها را از تحصيل باز دارند . آزادى دروغ‏گويى نيست، آزادى شايعه پراكنى نيست . آزادى ارجاف نيست .»[ بيانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربيت مدرس كيهان 14/6/77]

به نام خدا.

ببخشید ... شرمنده ام به خدا ... حتما من نفهمیدم ... این که تناقض داره که ...

ستایشگر :Gol:

[="Times New Roman"][="Black"]دمت گرم شهید مطهری..:Gol::Gol::khandeh!: خیلی خوشم ازت میاد..:khandeh!:خیلی بده که اجازه ندن آدم حرفش رو بزنه..یا اینکه مجبورت کنند اون حرفی رو که خودشون دوست دارند بزنی..این خیلی درد آوره..ولی خوب گاهی اوقات فریادت به جایی نمیرسه..هرچی داد بزنی به جای رسیدگی ، میزنن توی دهنت..هرچی فریاد بزنی میگن دهنت رو ببند..بعضی ها میخوان دانایی رو دفن کنند..:Gol::Gol:[/]

هرکس می باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد.
(پیرامون انقلاب اسلامی/ صفحه ۶۳ )

اینجا هم استاد مطهری می گوید علاوه بر بیان، قلمش هم بایست آزاد باشد. نمی بایست با کوچکترین حرفی که در یک روزنامه نوشته شد، روزنامه تعطیل شود و شخص دادگاهی. مثل همین روزنامه بهار و مقاله


«امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟».
اون طور که من فهمیدم اصولا رهبری علاقه زیادی به بیان شدن حرفهای آزاد و پر چالش در روزنامه ها و تلویزیون ندارند و آزادی بیان را در دانشگاهها مطرح کردند(البته این هم که اجرا نمی شود و یا حداقل آزادی بعد بیان وجود ندارد!). البته این برداشت منه.

سلام
آزادی بی حد و مرز در حد تئوری هم قابل فرض نیست.
هرکسی در دنیا که چنین ادعایی رو داشت باز هم مجبور شد در محدوده آزادی قید و شرط بیاره.

ستايشگر;436331 نوشت:
ببخشید ... شرمنده ام به خدا ... حتما من نفهمیدم ... این که تناقض داره که ...

آزادی در بیان عقاید و نظرات و تفکرات، به شرطی که اشاعه فساد نباشد، عامل کج روی جوانان نباشد، به خلاف مصلحت مردم نباشد...
کجای این مسئله براتون تناقضه؟
javadk1234;436352 نوشت:
اون طور که من فهمیدم اصولا رهبری علاقه زیادی به بیان شدن حرفهای آزاد و پر چالش در روزنامه ها و تلویزیون ندارند و آزادی بیان را در دانشگاهها مطرح کردند(البته این هم که اجرا نمی شود و یا حداقل آزادی بعد بیان وجود ندارد!). البته این برداشت منه.

این قسمت رو دوباره بخونید:
نقل قول:
اما اگر قرار باشد آن كسى كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى كه قدرت دفاع ندارند بيفتد و بخواهد آن‏ها را هم گمراه كند اين براى آدم يك مرز است اين جا آزادى محدود مى‏شود.

به نام خدا.

علی ;436359 نوشت:
سلام

آزادی در بیان عقاید و نظرات و تفکرات، به شرطی که اشاعه فساد نباشد، عامل کج روی جوانان نباشد، به خلاف مصلحت مردم نباشد...
کجای این مسئله براتون تناقضه؟

و علیک السلام.

مثلا کی تعیین میکنه که تبلیغ مسیحیت خلاف مصلحت مردم هست یا نه؟ اون شخص مسلما به یه دینی اعتقاد داره که اگر اون دین مسیحیت نباشه ، مسلما در نظرش تبلیغ مسیحیت خلاف مصلحت مردم هست. چون بلاشک در نظر فرد مسئول ، مسیحیت غلط هست و درست نیست ( وگرنه مسیحی میشد ) و کسی هم نمیگه تبلیغ چیز غلط به مصلحت مردم هست. پس جلوش گرفته میشه. یعنی عملا جز اعتقادات و تفکرات فرد مسئول ، چیز دیگری در نظرش به مصلحت نمیتونه باشه. ( این اتفاق در همین لحظه که من و شما داریم حرف میزنیم داره رخ میده. وگرنه ممیزی های نشر کتاب و ... دقیقا چیکار میکنن؟ )

اونجایی که برای من تناقض شده بود ، اینجاست که شهید مطهری میفرمایند که حتی یه مارکسیست میتونه تفکر مارکسیستی رو تدریس کنه ، اما رهبری میفرمایند که چیزایی که اشاعه فساد فکری بکنند رو نباید آزاد گذاشت. خوب ... تناقضه دیگه! از نظر شما ی مسلمان ، اشاعه ی تفکر مارکسیستی ، اشاعه ی فساد فکری نیست؟

ستایشگر:Gol:

ستايشگر;436364 نوشت:
مثلا کی تعیین میکنه که تبلیغ مسیحیت خلاف مصلحت مردم هست یا نه؟ اون شخص مسلما به یه دینی اعتقاد داره که اگر اون دین مسیحیت نباشه ، مسلما در نظرش تبلیغ مسیحیت خلاف مصلحت مردم هست. چون بلاشک در نظر فرد مسئول ، مسیحیت غلط هست و درست نیست ( وگرنه مسیحی میشد ) و کسی هم نمیگه تبلیغ چیز غلط به مصلحت مردم هست. پس جلوش گرفته میشه. یعنی عملا جز اعتقادات و تفکرات فرد مسئول ، چیز دیگری در نظرش به مصلحت نمیتونه باشه. ( این اتفاق در همین لحظه که من و شما داریم حرف میزنیم داره رخ میده. وگرنه ممیزی های نشر کتاب و ... دقیقا چیکار میکنن؟ )

اونجایی که برای من تناقض شده بود ، اینجاست که شهید مطهری میفرمایند که حتی یه مارکسیست میتونه تفکر مارکسیستی رو تدریس کنه ، اما رهبری میفرمایند که چیزایی که اشاعه فساد فکری بکنند رو نباید آزاد گذاشت. خوب ... تناقضه دیگه! از نظر شما ی مسلمان ، اشاعه ی تفکر مارکسیستی ، اشاعه ی فساد فکری نیست؟


دوست عزیز اگه قرار باشه هر حرفی رو طبق چیزی که مطلوب نظر ماست تفسیر کنیم که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه.
میشه مثل الان که مسئولان ما میگن از این توافقنامه، حقوق هسته ای ما اثبات میشه و بعضی ها میگن نمیشه... :Nishkhand:
مثلاً یه دختر با حجاب نامناسب داره توی خیابون رد میشه. ما بیایم بگیم این خانوم داره آیه قرآن که گفته "و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن" زیر پا میگذاره. به نامحرم هم نگاه میکنه و "یغضضن من ابصارهن" هم انجام نمیده. پس ایشون از قرآن تبعیت نمیکنه. هرکسی هم که از قرآن تبعیت نکنه یعنی قرآنو قبول نداره. کسی هم که قرآنو قبول نداره مسلمان نیست. کسی هم که مسلمان نباشه کافره. کسی که کافر باشه...
از بدحجابی به اینجا رسیدیم!
با تفسیر به رأی میشه هر چیزی رو به نفع خودمون و چیزی که دوست داریم تفسیر کنیم.
اما راه جلوگیری از این رفتار غلط اینه که تفسیر رو از منبعش بگیریم. یا کسی که به نحوی به منبع مرتبط هست.
جملات مقام معظم رهبری تفسیر بسیار خوبی هستند:اما اگر قرار باشد آن كسى كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى كه قدرت دفاع ندارند بيفتد و بخواهد آن‏ها را هم گمراه كند اين براى آدم يك مرز است اين جا آزادى محدود مى‏شود . از نظر اسلام اينگونه است ‏يا مثلا بخواهند اشاعه فساد كنند، بخواهند فساد سياسى و فساد جنسى و فساد فكرى به وجود بياورند يا همين فيلسوف نماهايى كه در گوشه و كنار هستند بخواهند درباره اين‏كه تحصيلات عاليه براى جوانان خوب نيست مقاله بنويسند بنا كنند عيوبش را ذكر كردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد كرد اما ممكن است درصدى ده جوان تنبل اثر بكند نمى‏شود اجازه داد كسانى بنشينند با وسوسه و دروغ انسان‏ها را از تحصيل باز دارند. آزادى دروغ‏گويى نيست، آزادى شايعه پراكنى نيست. آزادى ارجاف نيست.

علی ;436374 نوشت:
دوست عزیز اگه قرار باشه هر حرفی رو طبق چیزی که مطلوب نظر ماست تفسیر کنیم که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه.
میشه مثل الان که مسئولان ما میگن از این توافقنامه، حقوق هسته ای ما اثبات میشه و بعضی ها میگن نمیشه... :Nishkhand:
مثلاً یه دختر با حجاب نامناسب داره توی خیابون رد میشه. ما بیایم بگیم این خانوم داره آیه قرآن که گفته "و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن" زیر پا میگذاره. به نامحرم هم نگاه میکنه و "یغضضن من ابصارهن" هم انجام نمیده. پس ایشون از قرآن تبعیت نمیکنه. هرکسی هم که از قرآن تبعیت نکنه یعنی قرآنو قبول نداره. کسی هم که قرآنو قبول نداره مسلمان نیست. کسی هم که مسلمان نباشه کافره. کسی که کافر باشه...
از بدحجابی به اینجا رسیدیم!
با تفسیر به رأی میشه هر چیزی رو به نفع خودمون و چیزی که دوست داریم تفسیر کنیم.
اما راه جلوگیری از این رفتار غلط اینه که تفسیر رو از منبعش بگیریم. یا کسی که به نحوی به منبع مرتبط هست.
جملات مقام معظم رهبری تفسیر بسیار خوبی هستند:اما اگر قرار باشد آن كسى كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى كه قدرت دفاع ندارند بيفتد و بخواهد آن‏ها را هم گمراه كند اين براى آدم يك مرز است اين جا آزادى محدود مى‏شود . از نظر اسلام اينگونه است ‏يا مثلا بخواهند اشاعه فساد كنند، بخواهند فساد سياسى و فساد جنسى و فساد فكرى به وجود بياورند يا همين فيلسوف نماهايى كه در گوشه و كنار هستند بخواهند درباره اين‏كه تحصيلات عاليه براى جوانان خوب نيست مقاله بنويسند بنا كنند عيوبش را ذكر كردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد كرد اما ممكن است درصدى ده جوان تنبل اثر بكند نمى‏شود اجازه داد كسانى بنشينند با وسوسه و دروغ انسان‏ها را از تحصيل باز دارند. آزادى دروغ‏گويى نيست، آزادى شايعه پراكنى نيست. آزادى ارجاف نيست.

به نام خدا.

حرف شما درسته. حرف رهبری رو تفسیر نمیکنم. پس طبق نظر رهبری هم تدریس مارکسیسم در دانشگاه موردی نداره. درسته؟

اون سوال مربوط به اینکه چه کسی تشخیص میده که چی به ضرر جامعه هست یا نه رو هم بی زحمت جواب بدید.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;436390 نوشت:
حرف شما درسته. حرف رهبری رو تفسیر نمیکنم. پس طبق نظر رهبری هم تدریس مارکسیسم در دانشگاه موردی نداره. درسته؟

به شرطی که:
نقل قول:
بعد ما هم می‌آییم و حرف‌هایمان را می‌زنیم، منطق خودمان را می‌گوییم. هیچ‌کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد.

ستايشگر;436390 نوشت:
اون سوال مربوط به اینکه چه کسی تشخیص میده که چی به ضرر جامعه هست یا نه رو هم بی زحمت جواب بدید.

همون کسی که این حرف رو میزنه و تفسیرش هم با خودشه یا کسایی که بعد از اون در چنین جایگاهی قرار می گیرند.

علی ;436398 نوشت:
همون کسی که این حرف رو میزنه و تفسیرش هم با خودشه یا کسایی که بعد از اون در چنین جایگاهی قرار می گیرند.

به نام خدا.

یعنی رهبری؟

ستایشگر :Gol:

پی نوشت : یادتون باشه قبلا هم بهتون گفتم که اندازه شما باهوش نیستم :khandeh!: خوب یکم بیشتر توضیح بدید!

ستايشگر;436402 نوشت:
پی نوشت : یادتون باشه قبلا هم بهتون گفتم که اندازه شما باهوش نیستم خوب یکم بیشتر توضیح بدید!

ببینید این چیزا دیگه وارد مسائل جزئی میشه و وظیفه قانونگذار هست که طبق نظر اسلام (که رهبر هم همون نظرو داره) در مسائل مختلف قانون وضع کنه. مثلاً بگه در زمینه مطبوعات این مقدار آزادی مطلوبه، در نشر کتاب اینطور، در رسانه...
نمیشه یکجور نظر جامع واسه همه این موارد داد.

علی ;436408 نوشت:
ببینید این چیزا دیگه وارد مسائل جزئی میشه و وظیفه قانونگذار هست که طبق نظر اسلام (که رهبر هم همون نظرو داره) در مسائل مختلف قانون وضع کنه. مثلاً بگه در زمینه مطبوعات این مقدار آزادی مطلوبه، در نشر کتاب اینطور، در رسانه...
نمیشه یکجور نظر جامع واسه همه این موارد داد.

به نام خدا.

من نمیدونم والا ... من فکر میکنم اسم اینکه یکی بگه "این اندیشه منتشر بشه" و "این اندیشه منتشر نشه" ، نبودن آزادی بیان باشه. شما به این نمیگید نبودن آزادی بیان؟ پس اسمش چیه؟

من میخوام بدونم من اشتباه فهمیدم یا واقعا تناقض هست بین بیانات رهبری و شهید مطهری یا نه. چون به صورت واضحی ، شهید مطهری هیچ قید محدود کننده ای در مرحله ی بیان قرار نمیدن ، ولی رهبری قرار میدن.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;436410 نوشت:
شما به این نمیگید نبودن آزادی بیان؟ پس اسمش چیه؟

همونطوری که صفحه قبل گفتم آزادی بی حد و مرز اصلاً قابل اجرا نیست. همه اون مکتب هایی هم که ادعای آزادی داشتند مجبور شدند روز به روز اون رو محدودتر کنند.
خیلی ملموس بخوام بگم، آزادی بیان مثل شهوت هست! اگر افسار گسیخته رها بشه خسارت به بار میاره و اگر سرکوب هم بشه همینطور.
باید در یک چارچوب مشخص قرار بگیره تا فوایدش رو برسونه.
ستايشگر;436410 نوشت:
من میخوام بدونم من اشتباه فهمیدم یا واقعا تناقض هست بین بیانات رهبری و شهید مطهری یا نه. چون به صورت واضحی ، شهید مطهری هیچ قید محدود کننده ای در مرحله ی بیان قرار نمیدن ، ولی رهبری قرار میدن.

همونجایی که استاد میان و میگن "بعد ما می آییم و حرفمان را میزنیم" خود این قید محدود کننده هست.
علاوه بر این، مخاطبین سخن استاد دانشگاهیان بودن نه عموم مردم. قشر فرهیخته به دلیل قدرت درک و تحلیلی که دارند، نسبت به عامه مردم در برابر جریانات مخرب فکری بسیار مقاوم تر هستند. اما کارگر ساده ای که ماهی یک کتاب اسلامی هم نمیخونه رو میشه به راحتی با یه مقاله نسبت به اسلام زده کرد.
نقل قول:
یگانه دانشکده‌ای که صلاحیت دارد یک کرسی را اختصاص‏ بدهد به مارکسیسم، همین دانشکده الهیات است

velayat;435196 نوشت:
من اعلام می‎کنم که در رژیم جمهوری اسلامی‏ هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه‌ها، خبر و اثر نخواهد بود.

کاربر علی
صحبت استاد مطهری خیلی واضح است، هیچ محدودیتی برای افکار.
اصولا فکر و اندیشه قابل محدود سازی نیست.
در مورد صحبت رهبر (که ایشون هم انسانن و ممکن الخطا)برداشت من اینه:

سخن رهبر هم اشکال برش وارده.
نقل به مضمون:
ایشون فقط می گن خوب مسیحیان هستن(همین کافیه!).ولی اگه بخوان عقایدشون را که فاسد است(از نظر ما!) به جان... افرادی که قدرت دفاع ندارند(پس با همه هم نمی تونن مطرح کنند، باید اون شخص قوی باشه!!) و بخواهد آنها را هم گمراه کند(باز از نظر ما!) باید آزادی محدود شود. ...

خوب عزیز من با این کار که دیگه بحثی صورت نمی گیرد و تضارب آرا اتفاق نمی افتد. چون همه آرا شبیه هم می شود. آزادی بیان رو میخایم که نظرات مخالف شنیده شود و گرنه نظر موافق رو که هر روز می شنویم!
گفتم اعتقاد به آزادی بیان در آرا ایشون ( و در عمل-تلویزیون، دانشگاهها، روزنامه ها) نمی بینم.

به نام خدا.

علی ;436414 نوشت:
همونطوری که صفحه قبل گفتم آزادی بی حد و مرز اصلاً قابل اجرا نیست. همه اون مکتب هایی هم که ادعای آزادی داشتند مجبور شدند روز به روز اون رو محدودتر کنند.
خیلی ملموس بخوام بگم، آزادی بیان مثل شهوت هست! اگر افسار گسیخته رها بشه خسارت به بار میاره و اگر سرکوب هم بشه همینطور.
باید در یک چارچوب مشخص قرار بگیره تا فوایدش رو برسونه.

همونجایی که استاد میان و میگن "بعد ما می آییم و حرفمان را میزنیم" خود این قید محدود کننده هست.
علاوه بر این، مخاطبین سخن استاد دانشگاهیان بودن نه عموم مردم.

قید محدود کننده ی شهید مطهری خیلی نرم تر از قید رهبری هست به نظرم. چون شهید مطهری نمیگن کیا بگن و چی بگن ، فقط میگن باید حق جواب دادن ضمانت بشه. اما اونی که رهبری میفرمایند اصلا لازم نیست که کی جواب بده! چون یه گروه مسلمان شیعه اثنی عشری میشینن و فقط اونچه مطابق عقاید خودشون هست رو منتشر میکنن. به دومیه نمیشه گفت آزادی بیان!

آیا اشتباه فهمیدم؟

ستایشگر :Gol:

javadk1234;436416 نوشت:
ایشون فقط می گن خوب مسیحیان هستن(همین کافیه!).ولی اگه بخوان عقایدشون را که فاسد است(از نظر ما!) به جان... افرادی که قدرت دفاع ندارند(پس با همه هم نمی تونن مطرح کنند، باید اون شخص قوی باشه!!) و بخواهد آنها را هم گمراه کند(باز از نظر ما!) باید آزادی محدود شود. ...

از کجای صحبتهای رهبر فهمیدید که منظور ایشون از افراد با تفکر فاسد، همون مسیحیان هست؟
ستايشگر;436417 نوشت:
قید محدود کننده ی شهید مطهری خیلی نرم تر از قید رهبری هست به نظرم. چون شهید مطهری نمیگن کیا بگن و چی بگن ، فقط میگن باید حق جواب دادن ضمانت بشه. اما اونی که رهبری میفرمایند اصلا لازم نیست که کی جواب بده! چون یه گروه مسلمان شیعه اثنی عشری میشینن و فقط اونچه مطابق عقاید خودشون هست رو منتشر میکنن. به دومیه نمیشه گفت آزادی بیان!

اگه صد تا دانشجو دور هم بشینن و توی یه مناظره با فرصتهای کاملاً برابر، عقایدشونو ابراز کنن اینجا احتمال گمراه شدن بیشتره یا یکی بیاد تو فلان روزنامه ای یه مقاله بر ضد حکم سنگ سار بنویسه؟
در طرف اول یک تعداد دانشجو هستند که هر کدوم قدرت تحلیل دارن و از همه مهمتر افکار مخالف به صورت متوالی و در زمانهای کوتاه داره گفته میشه و قدرت تصمیم گیری از کسی گرفته نمیشه.
اما در جامعه، روزنامه به دست مردم میرسه، حرفهای اون زبون به زبون میچرخه، خیلی ها گمراه میشن، و بعد از یه مدتی که گذشت تازه یکی بیاد و جلوشو بگیره. بعد کی میتونه این آب ریخته رو از زمین جمع کنه؟ اونم برای مردمی که خیلیهاشون قدرت تحلیل زیادی ندارند. پس حتی تضمین جواب دادن هم برای این مورد قرار نیست نتیجه خوبی داشته باشه.
صحبتهای رهبری در مورد بدنه جامعه و عامه مردم هست.
تناقضی بین صحبتهای شهید مطهری و آقا نیست.
هر کدوم در شرایط متفاوتی گفته شدند.

علی ;436441 نوشت:
اگه صد تا دانشجو دور هم بشینن و توی یه مناظره با فرصتهای کاملاً برابر، عقایدشونو ابراز کنن اینجا احتمال گمراه شدن بیشتره یا یکی بیاد تو فلان روزنامه ای یه مقاله بر ضد حکم سنگ سار بنویسه؟
در طرف اول یک تعداد دانشجو هستند که هر کدوم قدرت تحلیل دارن و از همه مهمتر افکار مخالف به صورت متوالی و در زمانهای کوتاه داره گفته میشه و قدرت تصمیم گیری از کسی گرفته نمیشه.
اما در جامعه، روزنامه به دست مردم میرسه، حرفهای اون زبون به زبون میچرخه، خیلی ها گمراه میشن، و تازه یکی بیاد و جلوشو بگیره. بعد کی میتونه این آب ریخته رو از زمین جمع کنه؟ اونم برای مردمی که خیلیهاشون قدرت تحلیل زیادی ندارند.
صحبتهای رهبری در مورد بدنه جامعه و عامه مردم هست.

به نام خدا.

وقتی قراره تو همون روزنامه یا روزنامه ای دیگه ، مطلب مسلمان ها در اثبات حکم سنگسار آورده بشه ، گمراهی به وجود نمیاد دیگه. روزنامه میشه محلی برای بروز دو اندیشه که در اختیار مردم گذاشته میشه و اونها خودشون انتخاب میکنن که به کدوم میخوان باور داشته باشن.

بعد یه مسئله ی دیگه ای هم هست و اون اینه که ، چطور مردم عقلشون میرسه بگن فلانی نماینده ی ما در مجلس ، رئیس جمهور ما ، نماینده ی ما در شورای خبرگان رهبری باشه ولی قدرت تحلیل این رو ندارن که بفهمن اینی که تو روزنامه نوشته شده حقیقت هست یا نه؟ اونجا عقلشون میرسه ، اینجا نمیرسه؟

ستایشگر:Gol:

ستايشگر;436443 نوشت:
وقتی قراره تو همون روزنامه یا روزنامه ای دیگه ، مطلب مسلمان ها در اثبات حکم سنگسار آورده بشه ، گمراهی به وجود نمیاد دیگه. روزنامه میشه محلی برای بروز دو اندیشه که در اختیار مردم گذاشته میشه و اونها خودشون انتخاب میکنن که به کدوم میخوان باور داشته باشن.

این حرکت هیچ نتیجه مثبتی نخواهد داشت. چون عملاً صفحه روزنامه ها یا کلاً رسانه های جمعی تبدیل میشه به منازعه بر سر تفاوت نظرها، و مردم که خیلیهاشون نه قدرت تحلیلی بالایی دارند و نه ممکنه چیزی از مباحث پیچیده ای که احتمالاً مطرح میشه متوجه بشند معلوم نیست چی به سرشون بیاد. اینجاست که لازم میشه این نوع آزادی بیان در این سطح قابل اجرا نباشه.
اما همین کار رو به راحتی میشه در محیط دانشگاهی انجام داد. بدون اینکه نتایج سوئی مثل چیزی که در میان مردم اتفاق میفته رو شاهد باشیم.
ستايشگر;436443 نوشت:
بعد یه مسئله ی دیگه ای هم هست و اون اینه که ، چطور مردم عقلشون میرسه بگن فلانی نماینده ی ما در مجلس ، رئیس جمهور ما ، نماینده ی ما در شورای خبرگان رهبری باشه ولی قدرت تحلیل این رو ندارن که بفهمن اینی که تو روزنامه نوشته شده حقیقت هست یا نه؟ اونجا عقلشون میرسه ، اینجا نمیرسه؟

اون قسمتی که پررنگ کردم رو دوباره بخونید. جوابتون همونجاست.
[SPOILER]
دفع خطر احتمالی لازم است!
وقتی خودتون دارید میگید مردم یکیو به عنوان نماینده انتخاب میکنن، یعنی خودشون این توانایی رو ندارند و یکی رو که توی اون مسئله خاص توانا هست به جای خودشون میگذارند.
[/SPOILER]

به نام خدا.

علی ;436451 نوشت:
این حرکت هیچ نتیجه مثبتی نخواهد داشت. چون عملاً صفحه روزنامه ها یا کلاً رسانه های جمعی تبدیل میشه به منازعه بر سر تفاوت نظرها، و مردم که خیلیهاشون نه قدرت تحلیلی بالایی دارند و نه ممکنه چیزی از مباحث پیچیده ای که احتمالاً مطرح میشه متوجه بشند معلوم نیست چی به سرشون بیاد. اینجاست که لازم میشه این نوع آزادی بیان در این سطح قابل اجرا نباشه.
اما همین کار رو به راحتی میشه در محیط دانشگاهی انجام داد. بدون اینکه نتایج سوئی مثل چیزی که در میان مردم اتفاق میفته رو شاهد باشیم.

خوب روزنامه جای همین منازعه ها و تفاوت نظر هاست. روزنامه که جای تجلی یک تفکر خاص نیست. برای همین هم میگن ، مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند. چون هر دسته ای باید بتونه صداش رو به مردم برسونه ، نظرش رو بگه. وگرنه ، مثلا ( ببخشید که نام میبرم ) جبهه ی پایداری چطور میخواد آراء مردم رو کسب کنه؟ باید نظرش رو به گوش ملت برسونه یا نه؟

خوب پس این آزادی بیان که فلان تفکر ، صداش رو به گوش مردم ( به صورت عام برسونه ) وجود نداره ( و نباید داشته باشه ) و گرنه مردم گمراه میشن. درسته؟ شما این رو دارید میگید؟ اگر این رو دارید میگید ، متن پنهان رو بخونید و اگر نه ، بگید که بنده درست متوجه بشم.

[SPOILER]

تو قانون اساسی ، گفته مردم بر سرنوشت خودشون حاکم هستند و هیچ شخص و گروهی به هیچ دلیلی نمیتونه این حق رو ازشون بگیره. واضح هست که یک ملت وقتی خودش میتونه راه خودش رو انتخاب کنه ، که به همه نوع اطلاعات دسترسی داشته باشه وگرنه انتخابی وجود نداره. پس نمیشه جلوی به گوش رسیدن صدای مثلا مارکسیست ها رو گرفت تا مردم گمراه نشن. اتفاقا ، در سال 57 امام خمینی (ره) یه مصاحبه کردند و این رو گفتند که "مارکسیست ها در ابراز عقیده آزادند" یه قید عدم توطئه هم هست البته قبلش که واضح هست.

حالا با توجه به قانون اساسی و حرف امام خمینی (ره) چطور شما میگید چون مردم عوام هستند ، پس باید برای رسیدن اطلاعات بهشون فیلتر گذاشت؟

این قضیه در قرآن هم هست. خدا میگه "لا اکراه فی الدین" یعنی آدم در انتخاب دین اجبار نداره. پس باید آدم به دین های مختلف دسترسی داشته باشه تا بتونه انتخاب کنه! وگرنه که انتخاب معنی نمیده.

[/SPOILER]

علی ;436451 نوشت:

اون قسمتی که پررنگ کردم رو دوباره بخونید. جوابتون همونجاست.
[SPOILER]
دفع خطر احتمالی لازم است!
وقتی خودتون دارید میگید مردم یکیو به عنوان نماینده انتخاب میکنن، یعنی خودشون این توانایی رو ندارند و یکی رو که توی اون مسئله خاص توانا هست به جای خودشون میگذارند.
[/SPOILER]

نماینده به این علت انتخاب میشه که امکان نظر سنجی در مورد تک تک قوانین وجود نداره نه اینکه چون نماینده از مردم بیشتر تخصص داره. خیلی از نماینده ها ، از کسی که بهشون رای میده تو موارد متعدد کمتر متخصص هستند.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;436457 نوشت:
خوب پس این آزادی بیان که فلان تفکر ، صداش رو به گوش مردم ( به صورت عام برسونه ) وجود نداره ( و نباید داشته باشه ) و گرنه مردم گمراه میشن. درسته؟ شما این رو دارید میگید؟ اگر این رو دارید میگید ، متن پنهان رو بخونید و اگر نه ، بگید که بنده درست متوجه بشم.

خیر دوست عزیزم!
اگر اینطور بود که الان چیزی به نام روزنامه های اصولگرا و اصلاح طلب وجود نداشت.
وقتی کسی مثل روزنامه بهار به مقدسات ما در عزاداری حضرت فاطمه (س) توهین کنه یا مثل سالهای دولت اصلاحات، روزنامه های زنجیره ای عقاید شوم خودشونو منتشر کنن. مثل اون مواقع! که علناً در مقالات گفته میشد مشکل جامعه ما اینه که "اینجا هنوز خدا نمرده!"
اینطور شرایطی رو میگیم گمراه کردن مردم که طبیعتاً شامل حال آزادی بیان اسلامی هم نمیشه.
اما بیان اینجور اختلاف نظرها همون طور که الان هم وجود داره، مثل روزنامه کیهان و شرق که درست نقطه مقابل هم هستند؛ هیچ مشکلی رو درست نمیکنه. چون اختلاف نظر به شکل منازعه نیست و هیچ کدوم از طرفین قصد نداره طرف مقابلش رو بکوبه.
ستايشگر;436457 نوشت:
نماینده به این علت انتخاب میشه که امکان نظر سنجی در مورد تک تک قوانین وجود نداره نه اینکه چون نماینده از مردم بیشتر تخصص داره. خیلی از نماینده ها ، از کسی که بهشون رای میده تو موارد متعدد کمتر متخصص هستند.

بنده بیشتر توجهم روی مجلس خبرگان بود که این نظرو دادم.
در مورد بقیه شرایط هم ما بدنه جامعه رو در نظر میگیریم. بله همین الانشم عده ای هستن که شاید از نماینده های مجلس شون فهیم تر باشند، اما بدنه جامعه اینطور نیستند. خیلیها ممکنه تحت تأثیر جو حاکم بر شهر، دیدن یک فیلم تبلیغاتی، وعده و وعید و... تصمیم گیری کنند.
علاوه بر این قدرت تصمیم گیری در انتخاب نماینده، با قدرت تحلیل مقالاتی که به طرز هنرمندانه ای با توسل به مغالطه و چند قیاس مع الفارق یک گزاره اشتباه رو به اثبات می رسونند؛ تفاوت بسیار دارد.

بانام حق
به نظر من تا جاییکه حرمت شکنی نباشه.

تا جایی که ادب حاکمه و حرمت ها پایمال نشه
انصاف جاری باشه
بیان مطالب اثر بخش و مفید باشه
تند و خشن نباشه
مغرضانه نباشه
حقیقت باشه و منفعت تک جانبه در میان نباشه :Narahat az:

علی ;436463 نوشت:
وقتی کسی مثل روزنامه بهار به مقدسات ما در عزاداری حضرت فاطمه (س) توهین کنه

اصلا مطلب رو دیدی؟!! Smile هیچ ربطی به حضرت زهرا نداره!! اسم مقاله اینه «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟». تو این مقاله یک دیدگاه متفاوتی نویسنده، نسبت به واقعه غدیر داره.
ببین نبود آزادی بیان(سانسور گفته ها) یکی از ضرراش همینه. شما متن رو اصلا نمی بینی و فقط گوش می کنی که بقیه چی میگن. هیچ وقت اجازه پیدا نمی کنی که تفکر کنی. حرفها و اندیشه ها کاملا کانالیزه شده است. فقط باید گوش کنی و معتقد بشی همین. آیه معروف قرآن رو هم که شنیدی:

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ


  • آنهايى كه سخنان را گوش فرا مى‏دهند و از بهترين آنها پيروى مى‏كنند، آنها هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها هستند كه صاحبان خرد نابند

تا زمانی که همه اقوال شنیده نشود، نمیشه انتخاب احسن را انجام داد و از آن تبعیت کرد. و لاجرم آن فرد جزو هدایت شدگان و صاحبان خرد نخواهد بود

علی ;436463 نوشت:
یا مثل سالهای دولت اصلاحات، روزنامه های زنجیره ای عقاید شوم خودشونو منتشر کنن. مثل اون مواقع! که علناً در مقالات گفته میشد مشکل جامعه ما اینه که "اینجا
هنوز خدا نمرده!"

این حرفت رو هم اگه میتونی با سند بگو.

بنام او

باسلام..

البته درمورد عوام و کارگرساده یا یک دکتر یا .. یا غیره این نکته بنظرم یا بذهنم رسید که بیان مینمایم..
{{برای یک جامعه آرمانی بسیار مهم خواهدبود که فهم و درک انسانها یا شهروندانش را به مقدار مدرک یا رئیس و مرئوسی و نام و نشان آنان محاسبه ننماید بلکه فهم و درک انسانها میتواند به مقدار عملکرد و پیشرفت آنان یا لیاقت هریک در توانایی ذهنی و در همان عرصه و وظایف محوله محاسبه گردد که طی آزمونی برای هر شغل ابتدا توانایی ذهنی و عملی فرد مورد تایید قرار گیرد و نه نام و اسم ورسم و آشنایی او}}

ازاینرو خود حقیر .. فرهیختگی را در مدرک و مدرک را در پست و مقام و شعائر و ظواهر نمیبینم و بلکه برای خودمن..فرهیختگی و مدرک درفهم و درک و بلکه در پیشرفت یک جامعه بسوی کمال مادی و معنوی {هردو} میبینم که در آن جامعه،هیچکس ناراحتی یا دیدگاه مخالف خود را نزد دشمنان کشور و مذهبش و به بیرون از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی نبرده وبلکه بنوعی از دشمنان ملت و مکتب برای نجات مکتب و ملت کمک و یاری نطلبد و بلکه این امنیت و آزادی را در کشور خود و به برکت باورهای مقدس طرف مقابل چنان بدست آورد که ضمن آزادی درابراز عقاید،هیچ سوء استفاده ای هم بوقوع نپیوندد و .. و درمورد مادیات و معنویات نیز معتقدم جامعه ای که به معنویات بهایی ندهد انتهای جز سقوط نخواهدداشت {حتی اگر زمانبر گردد یا زمان بطلبد} و برعکس،و جامعه ای هم که به مادیات بهایی ندهد بازهم انتهایی جز سقوط منتظرش نخواهدبود و البته و احتمالا اینرا میشود از برخی آیات قرآن یا داستانهای آن بروشنی استخراج نمود که مادیات و معنویات برای رشد و پیشرفت یک انسان تا سلسله مراتب بالادست خود تا به یک اندازه و بلکه به اندازه ای هم مناسب و مفیدخواهندبود و بلکه حد و مرز در همه کس و در همه جا و بلکه لحظه لحظه زندگی انسانها وجود داشته و خواهدداشت و چه بهتر که باشد که اگر خود آن انسان یا جامعه ، حد و مرزها را نگاه ندارند بازهم میتوانند منتظر یک سقوط دیگر برای خود یا عزیزان و باورها و مقدسات خود باشند که البته عوارض این سقوطها گاه بسیار هم سنگین خواهندبود که جبران آنها نیز زمان و هزینه بر..

دربحث آزادی اندیشه یا قلم یا بیان هم ..

آزادی بیان محدودیت ندارد.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
آزادی بیان یک امر اثبات شده در اسلام است و نمونه های تاریخی بسیار داریم راجع به آن.برای مثال در مدینه،با وجود قدرت فراوان مسلمین،پیامبر (ص) به یهودیان اجازه می داد نظرات خودشان را بیان کنند.به طور کلی می توان گفت هر روایت یا آیه ای که در پاسخ شبهه ای آمده،یا در پاسخ سوال یکی از پیروان ادیان دیگر و سایرین آمده،نشان دهنده آزادی بیان در اسلام است.تا حدی که امام صادق (ع) با یک کافر اهل مصر بحث می کند و به او اجازه می دهد که در جوار کعبه،نظرش را راجع به خدا (که معتقد به عدم وجود خدا بود) بگوید،ولی عقیده خود را به او تحمیل نمی کند.منتهی متاسفانه مسلمین در طول تاریخ،تقریباً همیشه خلاف نظر اسلام در مورد این مسئله حرکت کردند.

علاوه بر تایید نظر شهید مطهری (ره) که تقریباً آزادی بیان را مطلق بیان می کند،حقیر با نظرات دکتر سروش و استاد ملکیان کاملاً موافق هستم.منتهی فکر می کنم نظر استاد ملکیان بهتر،دقیق تر و معقول تر است.چون از نظر ایشان آزادی بیان مبتنی بر استدلال است فلذا نظر ایشان فیلسوفانه تر و منطقی تر است(البته به نظر حقیر).هر چند ممکن است بتوانیم ثابت کنیم که نظر دکتر سروش و استاد ملکیان،اختلاف کمی دارد و شاید هر دو در حکم یک نظر باشند.
نظر دکتر سروش هم در این زمینه بسیار خوب است.چون مشخصاً ایشان بین آزادی بیان و آزادی فعل تمایز قائل می شوند و می دانیم که آزادی مطلق فعل ممکن نیست و موجب هرج و مرج می شود.برای مثال نمی شود من بخواهم x را انجام بدهم و فلانی بخواهد نقیض x را انجام بدهد.این باعث تقابل های بسیاری در جامعه خواهد شد.برای مثال یک نفر ممکن است آزادی فعلش را در این ببیند که کسی را به قتل برساند یا از کسی دزدی کند.فرد مقابل هم آزادی فعلش را در این می بیند که مانع از دزدی و کشته شدن خود شود.حال اگر قرار است ما به هر دو حق بدهیم و بگوییم هر دو راست می گویند،به تناقض می رسیم.چون یا x درست است یا نقیض x و محال است هر دو درست باشند.ولی اگر بگوییم هر دو بر حق اند و درست می گویند،گفته ایم دو چیز متناقض هر دو درستند که محال است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

javadk1234;436579 نوشت:
اصلا مطلب رو دیدی؟!! Smile هیچ ربطی به حضرت زهرا نداره!! اسم مقاله اینه «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟». تو این مقاله یک دیدگاه متفاوتی نویسنده، نسبت به واقعه غدیر داره.

بله درست میفرمایید.
مقاله روزنامه بهار توهین به حضرت علی (ع) بوده. اینی که بنده ذکر کردم رو مجله "چشم انداز ایران" با عنوان «آتشی زیر خاکستر» انتشار داده.
http://www.farhangnews.ir/content/52609
javadk1234;436579 نوشت:
تا زمانی که همه اقوال شنیده نشود، نمیشه انتخاب احسن را انجام داد و از آن تبعیت کرد. و لاجرم آن فرد جزو هدایت شدگان و صاحبان خرد نخواهد بود

این برای وقتیه که هر دو طرف در فرصت های مساوی و در برابر مخاطبشون به مناظره بشینند و مخاطب از بین سخنان، حرف حق رو انتخاب کنه.
نه وقتی که مقاله ای در روزنامه ای چاپ میشه، یا کتابی منتشر میشه و به دست مردم میرسه. همه میخونن و اثرش گذاشته میشه. در این حال هرچه هم طرف مقابل تلاش بکنه نمی تونه اثر اولی رو بگذاره و در فرصتی برابر، مثل مناظره حرف خودش رو به گوش مردم برسونه تا از بین اون دو تا حرف، سخن حق رو انتخاب کنند.
javadk1234;436579 نوشت:
این حرفت رو هم اگه میتونی با سند بگو.

بله حتماً:

”مظاهر دينى چون حجاب و حياى زنان، نماد عقب افتادگى است“ (نوشين احمدى، تير 77 ، ماهنامه جامعه سالم)
”آن دسته از جوانانى كه به مساجد روى مى آورند يا كتب دينى را مطالعه مىكنند، از نظر ساختار فكرى و روانى ضعيف هستند! يعنى ضعفاى نسل جوان از نظر فكرى و روانى و كم اطلاع ترين آنها هستند“ (محمد مجتهد شبسترى، 15 دى 78 ، روزنامه فتح ص Dirol
”قوانين شرعى در مورد زنان ظالمانه است“ (مهرانگيز كار، 7 بهمن 78 ، عصر آزادگان)
”عليه خدا هم مى توان قيام و تظاهرات كرد.“ (ابراهيم اصغرزاده، 6 ارديبهشت 77 ، كيهان)
”اينكه پيامبر را ابوالقاسم لقب داده اند، نه ابو فاطمه، حاكى از غلبه فرهنگ جاهلى مرد سالارى است.“(مرضيه آذر افزا، 13 مهر 78 ، ماهنامه پيام هاجر)
”تفكر شيعه گرى موجب انحطاط مملكت ما و مانعى براى دموكراسى است“ (سالار بهزادى، 23 آبان 78 صبح امروز)

آینده;436779 نوشت:
1 فهم و درک انسانها به مقدار مدرک محاسبه نشده و نخواهدشد بلکه به مقدار عملکرد و پیشرفت آنان محاسبه شده و خواهدشد {پیامبران ما و پیامبر اسلام{ص} و ائمه {ع} ماهم مدرک لینسانس و فوق لینسانس نداشتند اما اینهمه فهم و درک از و سواد و علم از آنان موجوداست و میبینیم}

در حال حاضر وضعیت جامعه ی ما اینچنین نیست و نباید با این توجیه که چون مردم نباید اینطور باشند و هرکس از دانشمند تا رفتگر خیابان باید قدرت تحلیل داشته باشد! راه رو برای هر نوع انحراف فکری مردم باز کرد.
Kinzie Kensington;436781 نوشت:
آزادی بیان محدودیت ندارد.

کسایی که چنین ادعایی داشتند توش موندند و هرگز نتونستند چنین چیزی رو عملی کنند.

[="Microsoft Sans Serif"]

بن موسی;436836 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
آزادی بیان یک امر اثبات شده در اسلام است و نمونه های تاریخی بسیار داریم راجع به آن.برای مثال در مدینه،با وجود قدرت فراوان مسلمین،پیامبر (ص) به یهودیان اجازه می داد نظرات خودشان را بیان کنند.به طور کلی می توان گفت هر روایت یا آیه ای که در پاسخ شبهه ای آمده،یا در پاسخ سوال یکی از پیروان ادیان دیگر و سایرین آمده،نشان دهنده آزادی بیان در اسلام است.تا حدی که امام صادق (ع) با یک کافر اهل مصر بحث می کند و به او اجازه می دهد که در جوار کعبه،نظرش را راجع به خدا (که معتقد به عدم وجود خدا بود) بگوید،ولی عقیده خود را به او تحمیل نمی کند.منتهی متاسفانه مسلمین در طول تاریخ،تقریباً همیشه خلاف نظر اسلام در مورد این مسئله حرکت کردند.

این چیزها تنها در روی برگه هستند و ما امروزه در ایران، به شدت با سرکوب دیدگاه‌ها روبرو هستیم! زیرا بیشتر دیدگاه و کردار بزرگان نادرست است و نمی‌توانند دیدگاه‌هایی که در برابرشان است را بشنوند (در ادامه نمونه‌اش می‌آید)

علی ;436838 نوشت:
بله درست میفرمایید.
این برای وقتیه که هر دو طرف در فرصت های مساوی و در برابر مخاطبشون به مناظره بشینند و مخاطب از بین سخنان، حرف حق رو انتخاب کنه.

چرا راه دور برویم؟
چیزی که همه‌ی مردم آنرا دیده و شنیده‌اند!
گفت و گوی سردار رادان با آقای فرزاد حسنی.
بدون‌شک سردار رادان و آقای حسنی، زمان‌های یکسانی داشتند که گفت و گو کنند، ولی چرا پس از شنیدن سخنان آقای حسنی،دیگر ایشان از آن برنامه رفتند و آقای مدرس به‌جایشان آمد؟
خب سردار می‌فرمودند در چند نشست دیگر، این گفت و گو را ادامه می‌دهیم تا شفاف سازی شود!
چرا به جای گفت و گو، کُفت و کُوب شد؟
و ...

به نام خدا.

علی ;436463 نوشت:
خیر دوست عزیزم!
اگر اینطور بود که الان چیزی به نام روزنامه های اصولگرا و اصلاح طلب وجود نداشت.
وقتی کسی مثل روزنامه بهار به مقدسات ما در عزاداری حضرت فاطمه (س) توهین کنه یا مثل سالهای دولت اصلاحات، روزنامه های زنجیره ای عقاید شوم خودشونو منتشر کنن. مثل اون مواقع! که علناً در مقالات گفته میشد مشکل جامعه ما اینه که "اینجا هنوز خدا نمرده!"
اینطور شرایطی رو میگیم گمراه کردن مردم که طبیعتاً شامل حال آزادی بیان اسلامی هم نمیشه.
اما بیان اینجور اختلاف نظرها همون طور که الان هم وجود داره، مثل روزنامه کیهان و شرق که درست نقطه مقابل هم هستند؛ هیچ مشکلی رو درست نمیکنه. چون اختلاف نظر به شکل منازعه نیست و هیچ کدوم از طرفین قصد نداره طرف مقابلش رو بکوبه.

بنده بیشتر توجهم روی مجلس خبرگان بود که این نظرو دادم.
در مورد بقیه شرایط هم ما بدنه جامعه رو در نظر میگیریم. بله همین الانشم عده ای هستن که شاید از نماینده های مجلس شون فهیم تر باشند، اما بدنه جامعه اینطور نیستند. خیلیها ممکنه تحت تأثیر جو حاکم بر شهر، دیدن یک فیلم تبلیغاتی، وعده و وعید و... تصمیم گیری کنند.
علاوه بر این قدرت تصمیم گیری در انتخاب نماینده، با قدرت تحلیل مقالاتی که به طرز هنرمندانه ای با توسل به مغالطه و چند قیاس مع الفارق یک گزاره اشتباه رو به اثبات می رسونند؛ تفاوت بسیار دارد.

خوب. این حرف شما در مورد مطلب روزنامه ی بهار ، نمونه ی عینی نتیجه ی "بستن راه انتشار تفکرات مختلف از ترس به گمراهی افتادن مردم" هست. مطلب روزنامه ی بهار در مورد این بود که ولایت حضرت علی (ع) در حیطه ی دینی بوده یا سیاسی رو هم شامل میشده ( این توهین هست؟ درسته که حرف نادرستی هست ولی توهین نیست ) و در روز قبل از عید غدیر هم منتشر شد نه در زمان عزاداری حضرت فاطمه (س). وقتی شما روزنامه ی بهار رو جلوگیری میکنید از انتشارش ، کسی نمیفهمه واقعا اونجا چی نوشته شده بوده و اونوقت هر چیزی که شما بگید میشه واقعیت! و میبینیم که کدوم منجر به گمراهی مردم میشه! حالا ، سوال من از شما اینه : چنین مطلبی منتشر شد و یکی از اعتقادات شیعیان دوازده امامی رو مورد سوال و شک قرار داد. تیراژ این روزنامه چقدر بوده؟ مثلا 10000 تا. با خوندن این روزنامه حدود 15000 نفر براشون شک میشد (مثلا! ) خوب اگر شما که معتقد به سیاسی بودن وجه ولایت حضرت علی (ع) هستید ، یه مطلب مینوشتید تو همون روزنامه و با دلایل عقلی و نقلی این شبهه رو جواب میدادید ، اون 15000 نفر هم متوجه میشدن و این قضیه براشون حل میشد و گمراه نمیشدن! چه اشکالی داشت؟ اگر مطلب اونها میتونه در خواننده موثر بیوفته به دلیل باطلی که درونش هست ، مطلب شما حتما موثر میوفته چون حق هست و حق بر باطل در عرصه ی اندیشه بلاشک پیروز میشه.

بحث بیشتر در زمینه ی حدود آزادی اندیشه و بیان بین بنده و شما به نتیجه ای نمیرسه. چون من معتقدم باید همه بیان حرف بزنن و دوران اصلاحات و باز بودن اونشکلی فضا مطبوعات رو یه امتیاز ارزشمند برای دین اسلام میدونم که در عرصه ی منطق ، بلاشک برنده هست. بنهده معتقدم که مردم در عین عوام بودن باید به همه ی منابع و نظریات دسترسی داشته باشند و فکر کنند و خودشون ، راه خودشون رو انتخاب کنند نه اینکه در اصول دین مقلد کسی باشند. اما شما معتقدید که مردم چون ساده هستند و ممکنه گول بخورند ، باید نخبگانشون در معرض بحث باشند و بحث کنند و عوام ، فقط از اونچه که به نظر شما خیر هست براشون بهره مند بشن و خودشون چون احتمال خطا دارند نباید وارد عرصه ی اندیشه و انتخاب بشن ( کما اینکه خود شما هم که نخبه ی جامعه هستید ، امکان اشتباه دارید و شاید اشتباه شما بزرگتر هم باشه ).

فعلا هم نظر ممیزی های حکومتی در مراتب مختلف ، با شماست ( از نظر من متاسفانه ) و سعی میکنه برای مردم فیلتر بذاره و بگه "آی مردم ، حقیقت اینه که ما میگیم و شما فقط حق دارید از حرف های ما پیروی کنید و بقیه اش برای شما خطرناکه" ( میخواید قبول کنید یا نکنید ، عینا همین کار انجام میشه! در موارد مختلف ، از کتاب و سینما گرفته تا سیاست و نماینده ی مجلس و ... ). گرچه در سالهای گذشته این تلاش با توسعه ی فناوری هایی مثل اینترنت و ماهواره ، با شکست جدی روبرو شده ، اما باز هم به این رویه ی غلط ادامه داده میشه. ضررش ، اونجایی هست که امروز ، ضریب تاثیر "من و تو" از "صدا و سیمای ضرغامی" بیشتر هست و امروز ، بجای "شیخ محسن قرائتی" ، "ارمیا" حلال و حرامی خوانندگی زن رو بر اساس قرآن تفسیر میکنه.

امیدوارم که این روند اصلاح بشه و با باز شدن فضای رسانه ای ، با تضارب آرا ، فرصت برای معرفی و اعتلای اسلام رحمانی ، به واقع به وجود بیاد.

با آرزوی اوقاتی خوش ، ستایشگر :Gol:

آبـرنـگـ;436856 نوشت:
گفت و گوی سردار رادان با آقای فرزاد حسنی.

دوست عزیز اگه بنا به مصداق آوردن باشه، بنده مثالهایی دارم که به گوشتون هم نخورده.
سعی کنید فرق بذارید بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد.
در مملکت ما خیلی چیزها باید باشند ولی نیستند.
این مورد رو هم بنده در جریان جزئیاتش نیستم و نظری نمیدم که آیا حق با آقای فرزاد حسنی بوده یا نه.

علی ;436838 نوشت:
این برای وقتیه که هر دو طرف در فرصت های مساوی و در برابر مخاطبشون به مناظره بشینند و مخاطب از بین سخنان، حرف حق رو انتخاب کنه.
نه وقتی که مقاله ای در روزنامه ای چاپ میشه، یا کتابی منتشر میشه و به دست مردم میرسه. همه میخونن و اثرش گذاشته میشه. در این حال هرچه هم طرف مقابل تلاش بکنه نمی تونه اثر اولی رو بگذاره و در فرصتی برابر، مثل مناظره حرف خودش رو به گوش مردم برسونه تا از بین اون دو تا حرف، سخن حق رو انتخاب کنند.

حرفتون تا حدی صحیحه ولی باید توجه داشت که:
- هدف در اینجا این است که هر گروه سعی کند نظرش را تا آنجا که می تواند به جامعه ارائه کند(تمام حرفها شنیده شود). این که چون ممکن است یک عده نفهمند و سطح فکرشان پایین باشد و یا یه عده ممکن است که مطلبی را نشوند، که دلیل نمی شود صدای یک عده خاموش شود و فقط یک گروه که از نظر ما بر حقند فقط به بیان مطلب بپردازند.
اگر این طور باشد که دیگه اصلا نبایست هیچ کتاب و یا روزنامه ای مخالف با عقاید گروه دیگر مطرح شود، چرا؟
چون ممکن است فرصت ها مساوی نباشد!. چون ممکن است همه مخاطبان حاضر نباشند!!

- بعد هم دیگر الان دوره دوره داده و اطلاعات است، پنهان کردن و جلوگیری جواب نمی دهد، الا اینکه فرصت دفاع از دست می رود. مسئله را باید حل کرد. با پاک کردن صورت مساله، مساله حل نشده است.

علی ;436838 نوشت:
”مظاهر دينى چون حجاب و حياى زنان، نماد عقب افتادگى است“ (نوشين احمدى، تير 77 ، ماهنامه جامعه سالم)
”آن دسته از جوانانى كه به مساجد روى مى آورند يا كتب دينى را مطالعه مىكنند، از نظر ساختار فكرى و روانى ضعيف هستند! يعنى ضعفاى نسل جوان از نظر فكرى و روانى و كم اطلاع ترين آنها هستند“ (محمد مجتهد شبسترى، 15 دى 78 ، روزنامه فتح ص Dirol
”قوانين شرعى در مورد زنان ظالمانه است“ (مهرانگيز كار، 7 بهمن 78 ، عصر آزادگان)
”عليه خدا هم مى توان قيام و تظاهرات كرد.“ (ابراهيم اصغرزاده، 6 ارديبهشت 77 ، كيهان)
”اينكه پيامبر را ابوالقاسم لقب داده اند، نه ابو فاطمه، حاكى از غلبه فرهنگ جاهلى مرد سالارى است.“(مرضيه آذر افزا، 13 مهر 78 ، ماهنامه پيام هاجر)
”تفكر شيعه گرى موجب انحطاط مملكت ما و مانعى براى دموكراسى است“ (سالار بهزادى، 23 آبان 78 صبح امروز)

هر چند سندی نیاوردید در مورد اون کلام.
ولی قبول دارم در زمان اصلاحات تا حدی بعضی مباحث تند(که شاید توهین هم در آن بود) هم مطرح شد ولی این از اقتضائات جامعه تحت فشار است. هنگامی که یک فنر را مدام فشار می دهید واجازه بیان و انتقاد داده نمی شود، و یک باره رها می کنید، در ابتدا نوسانات زیاد است و به مرور به تعادل می رسد.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

آبـرنـگـ;436856 نوشت:
این چیزها تنها در روی برگه هستند و ما امروزه در ایران، به شدت با سرکوب دیدگاه‌ها روبرو هستیم! زیرا بیشتر دیدگاه و کردار بزرگان نادرست است و نمی‌توانند دیدگاه‌هایی که در برابرشان است را بشنوند (در ادامه نمونه‌اش می‌آید)

چیزی که واقعاً ناقض آزادی بیان باشد،به نظر حقیر چیز درستی نیست.من دقیق یادم نمی آید آقای حسنی چه کردند،ولی جناب velayat در پستشان نظر دکتر سروش و استاد ملکیان را آوردند.اگر آقای حسنی توهینی کرده باشد،طبق نظر دکتر سروش این آزادی بیان نیست.بلکه آزادی فعل است که مورد قبول نیست.اگر هم آقای حسنی حرف بدون دلیل زده باشد،طبق نظر استاد ملکیان نمی توانیم اسم این را آزادی بیان بگذاریم.
ولی اگر واقعاً آقای حسنی کار بدی نکرده بود و فقط یک حرف ساده را،آن هم به شیوه اخلاقی و منطقی زده بود،به نظر حقیر نباید اینطور با ایشان برخورد می کردند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

این چیزی که شما گفتید عملاً در واقعیت امکان پذیر نیست. چون همیشه قرار نیست یه مطلب برای همه "شک" بشه و با یه مقاله اون شک رو برطرف کرد. خوبه که مثالهای عینیش رو آوردم. اگه قرار بود در برابر این نظرات هرکسی بلند شه و مقاله ای بنویسه اصلاً سنگی روی سنگ بند میشد؟ آقای الف در جواب به ب اینطور نوشت... ب دوباره اینطور جواب داد... ج هم بر ضد الف نوشت... د اومد نظر الف رو تأیید کرد...

ستايشگر;436861 نوشت:
دوران اصلاحات و باز بودن اونشکلی فضا مطبوعات رو یه امتیاز ارزشمند برای دین اسلام میدونم که در عرصه ی منطق ، بلاشک برنده هست.

اون شکل از آزادی در منطق اسلام جایی نداره و دقیقاً نقطه برابر نظراتی هست که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بیان می کنند.
ستايشگر;436861 نوشت:
بنهده معتقدم که مردم در عین عوام بودن باید به همه ی منابع و نظریات دسترسی داشته باشند و فکر کنند و خودشون ، راه خودشون رو انتخاب کنند نه اینکه در اصول دین مقلد کسی باشند.

تقلید نکردن در اصول دین چه ربطی به آزادی بیان داره جناب؟
اصول دین اسلام برای هر کسی از پروفسور تا بنا قابل استدلاله و چون "لا یکلف الله نفساً الا وسعها" هر کسی میتونه با توجه به وسع خودش اونا رو درک کنه. اما این قابل تعمیم به همه چیز نیست. چطور امکان داره کسی به نسبت نخبگان جامعه، عوام باشه ولی در عین حال همه نظرات کارشناسی رو بخونه و تحلیل بکنه؟؟؟ پس فرقش با خواص چیه؟
ستايشگر;436861 نوشت:
اما شما معتقدید که مردم چون ساده هستند و ممکنه گول بخورند ، باید نخبگانشون در معرض بحث باشند و بحث کنند و عوام ، فقط از اونچه که به نظر شما خیر هست براشون بهره مند بشن و خودشون چون احتمال خطا دارند نباید وارد عرصه ی اندیشه و انتخاب بشن ( کما اینکه خود شما هم که نخبه ی جامعه هستید ، امکان اشتباه دارید و شاید اشتباه شما بزرگتر هم باشه ).

بنده تعبیرات "ساده" و "گول خوردن" رو راجع به مردم درست نمی دونم.
این وظیفه حکومت اسلامیه که شرایطی فراهم کنه تا مردم در سایه اون بتونن فکرشون رو رشد بدن و به تحلیل درست برسند. یعنی از هر آدم عامه ای باید یک نخبه و خواص ساخته بشه. این جز در سایه یک حکومت اسلامی میسر نخواهد بود و این یکی از وظایفی ست که حکومت اسلامی بر عهده داره. هم باید فکر درست رو به مردم تزریق کنه و هم از ورود فکرهای منحرف کننده به کسانی که وسیله دفاعی ندارند جلوگیری کنه.
ستايشگر;436861 نوشت:
"ارمیا" حلال و حرامی خوانندگی زن رو بر اساس قرآن تفسیر میکنه.

همین که چنین کسانی به راحتی این نظرات یاوه گونه رو بیان می کنند و هیچکس هم معترضشون نیست نشون میده که چقدر قدرت تحلیل پایینه و مهمتر از اون اینکه دشمنان اسلام به این واقعیت پی بردند که برای منحرف کردن عامه مردم نیازی به فلسفه بافی نیست و با چهار تا مغالطه و سفسطه میشه فکرشون رو جهت دهی کرد.
همین که مردم عامه به راحتی نظر چنین افرادی رو قبول می کنند نشونه اینه که قدرت تحلیل ندارند.
موفق باشید.

[="Microsoft Sans Serif"]

علی ;436864 نوشت:
دوست عزیز اگه بنا به مصداق آوردن باشه، بنده مثالهایی دارم که به گوشتون هم نخورده.
سعی کنید فرق بذارید بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد.
در مملکت ما خیلی چیزها باید باشند ولی نیستند.
این مورد رو هم بنده در جریان جزئیاتش نیستم و نظری نمیدم که آیا حق با آقای فرزاد حسنی بوده یا نه.

چرا با واژگان بازی می‌کنید؟
شما از سویی می‌آیید و از آزادی بیان در ایران جانبداری می‌کنید و اکنون می‌گویید این آزادی بیان باید باشد و اکنون نیست؟
آیا خود شما نفرمودید که اگر زمان گفت و گو برای هریک یکسان باشد، مردم گمراه نمی‌شوند؟:

نقل قول:
اگه صد تا دانشجو دور هم بشینن و توی یه مناظره با فرصتهای کاملاً برابر، عقایدشونو ابراز کنن اینجا احتمال گمراه شدن بیشتره یا یکی بیاد تو فلان روزنامه ای یه مقاله بر ضد حکم سنگ سار بنویسه؟
در طرف اول یک تعداد دانشجو هستند که هر کدوم قدرت تحلیل دارن و از همه مهمتر افکار مخالف به صورت متوالی و در زمانهای کوتاه داره گفته میشه و قدرت تصمیم گیری از کسی گرفته نمیشه.

گیریم آقای حسنی درست نمی‌گفتند؛ خب آقای رادان نادرستی سخنان ایشان را بیان می‌کردند! دیگر چه نیازی به سواستفاده از نیرو و نفوذی که داشتند، بود؟
برنامه‌ی آن گفت و گو را می‌توانید از نت دریافت کنید (اگرچه کمی شگفت است که شما چیزی در مورد آن برنامه‌ی جنجالی که همانند بمب صدا داد، چیزی نمی‌دانید!)

javadk1234;436880 نوشت:
- هدف در اینجا این است که هر گروه سعی کند نظرش را تا آنجا که می تواند به جامعه ارائه کند(تمام حرفها شنیده شود). این که چون ممکن است یک عده نفهمند و سطح فکرشان پایین باشد و یا یه عده ممکن است که مطلبی را نشوند، که دلیل نمی شود صدای یک عده خاموش شود و فقط یک گروه که از نظر ما بر حقند فقط به بیان مطلب بپردازند.

اگه شرایط برای اظهار نظر برابر و با فرصتهای یکسان فراهم بشه چرا که نه؟
javadk1234;436880 نوشت:
با پاک کردن صورت مساله، مساله حل نشده است.

کسی نمیخواد صورت مسئله پاک بشه. حکومت اسلامی وظیفه خودش می دونه که جلوی منحرف شدن ذهن کسانی که قدرت تحلیل ندارند رو بگیره و در عوض با انتشار افکار صحیح مردم رو پرورش بده و تبدیل به کسانی بکنه که قدرت تحلیل و مبارزه با افکار فاسد را دارند. تا چنین چیزی اتفاق نیفته آزادی بیان به سبکی که دوستان می فرمایند، آرمان دست نیافتنی بیش نیست.
javadk1234;436880 نوشت:
هر چند سندی نیاوردید در مورد اون کلام.

بفرمایید:

[=times new roman]علیرضا علوی تبار، یالثارات، ۴/۳/۷۹:
[=times new roman]جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و می­خواهد مدرن و صنعتی شود.
[=times new roman]اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است. بنابراین ما چگونه می­توانیم به این وضعیت چیره شویم.

آبـرنـگـ;436898 نوشت:
شما از سویی می‌آیید و از آزادی بیان در ایران جانبداری می‌کنید و اکنون می‌گویید این آزادی بیان باید باشد و اکنون نیست؟
آیا خود شما نفرمودید که اگر زمان گفت و گو برای هریک یکسان باشد، مردم گمراه نمی‌شوند؟:

لطف کنید بفرمایید بنده کی از شرایط آزادی بیان در جامعه در حال حاضر دفاع کردم؟
الان شروع بحثه. اگر امکان داره آبرنگ عزیز! تمنا دارم هر برداشتی از صحبت بنده می کنید با ذکر همون کلمه باشه تا خودم هم بفهمم که کی چنین صحبتهایی کردم. خواهشاً رعایت کنید که بحث به حاشیه نره.
آبـرنـگـ;436898 نوشت:
برنامه‌ی آن گفت و گو را می‌توانید از نت دریافت کنید (اگرچه کمی شگفت است که شما چیزی در مورد آن برنامه‌ی جنجالی که همانند بمب صدا داد، چیزی نمی‌دانید!)

فکر کنم کار من این شده که هر بار یه حرفی به شما بزنم و تو سه تا پست بعد شرح و تفسیرش رو بهتون بگم تا درست متوجه بشید!
گفتم در جریان جزئیاتش نیستم. یعنی نمیدونم بعد از اون صحبت چه اتفاقی افتاده؟ چه چیزی به آقای حسنی گفته شده؟ با چه دلیلی ایشون رو اخراج کردند؟ واکنش سردار چی بوده؟ اصلاً اون اتفاقی که آقای حسنی تعریف میکرد واقعی بوده یا نه؟

هادی;436324 نوشت:
دیدگاه امام خميني (ره) در رابطه با آزادی بیان
« در جمهوري اسلامي، اقليت هاي مذهبي و حتي كمونيست ها نيز در بيان عقايد خود آزادند.»[ صحيفه نور، ج3, ص48] آن چه كه محدوده و قلمرو آزادي بيان را معين مي كند همان «به خطر نيفتادن مصالح ملت»است.
حضرت امام در جای دیگر می فرمایند: « اگر چنان چه مضرّ به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است، چيزهايي آزاد نيست كه مضرّ ِبه حال ملت ما باشد.»[ صحیفه, ج4, ص258]

دیدگاه آيت الله خامنه اي:
از ديدگاه مقام معظم رهبري يکي از اهداف و دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي است ؛ « آزادى فكر و بيان هم يكى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مى‏خواستند آزادانه فكر كنند. آن روز، آزادى فكر، آزادى بيان و آزادى تصميم‏گيرى هم نبود. مردم اين را نمى‏خواستند؛ مى‏خواستند اين آزادي ها باشد.»[ بيانات مقام معظم رهبرى در خطبه‏هاى نمازجمعه تهران‏، 23/2/1379]
«آزادى بايد به شکل منطقى و صحيح در جامعه تأمين شود؛ همان‌ آزادى‌يى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنياى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقليدى و من‌درآوردى... ما به آزادى معتقديم. اعتقاد ما به آزادى و تأمين حقوق‌ شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ريشه‌دار و داراى مبناى دينى است.»[ بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382]

مشکل این حرفا مبهم بودنش است یعنی چه مضر نباشد؟
خب من هر دلیلی بر ضد اسلام و اصول دین اسلام آورم و مردم بشنوند از نظر طلبه ها مضر است پس یعنی باید فاتحه آزادی بیان را خواند.

هادی;436325 نوشت:
مقام معظم رهبرى در زمينه مرزهاى آزادى مي فرمايد: «در اسلام مرزهاى اخلاقى وجود دارد . در اسلام آزادى علاوه بر آن حدود مادى مرزهاى معنوى هم دارد . البته بله كسى كه عليه منافع كشور و عليه سود كشور اقدامى بكند آزادى‏اش محدود مى‏شود اين منطقى است اما مرزهاى معنوى هم دارد . اگر كسى عقيده گمراهى دارد، عيبى ندارد، وقتى مى‏گوييم عيبى ندارد يعنى پيش خدا و پيش انسان‏هاى مؤمن عيب دارد ليكن حكومت هيچ وظيفه‏اى در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، يهودى و مسيحى و بقيه اديان گوناگون هستند الآن در كشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هيچ مانعى ندارد، اما اگر قرار باشد آن كسى كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى كه قدرت دفاع ندارند بيفتد و بخواهد آن‏ها را هم گمراه كند اين براى آدم يك مرز است اين جا آزادى محدود مى‏شود . از نظر اسلام اينگونه است‏يا مثلا بخواهند اشاعه فساد كنند، بخواهند فساد سياسى و فساد جنسى و فساد فكرى به وجود بياورند يا همين فيلسوف نماهايى كه در گوشه و كنار هستند بخواهند درباره اين‏كه تحصيلات عاليه براى جوانان خوب نيست مقاله بنويسند بنا كنند عيوبش را ذكر كردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد كرد اما ممكن است درصدى ده جوان تنبل اثر بكند نمى‏شود اجازه داد كسانى بنشينند با وسوسه و دروغ انسان‏ها را از تحصيل باز دارند . آزادى دروغ‏گويى نيست، آزادى شايعه پراكنى نيست . آزادى ارجاف نيست .»[ بيانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربيت مدرس كيهان 14/6/77]

شما یک آزادی بیان مثال بزن که آن بیان در رودخانه اسلام حرکت نکند ولی بیانش آزاد باشد؟
اصلا می گیرن می کشنت میگن مرتد شدی .
یا تا می خواهی یک کتاب غیره بخوانی می گن کتب ضاله نخوان.
یا یک نشری یا یک روزنامه ای یک فردی ادعایی مخالف مشهور مطرح می کنند او را زندانی می کنند
یا کسی مثل دکتر سروش را از کشور بیرون می کنند.
به چه دلیل؟
به نظرم اگر رهبری یا امام خمینی از آزادی بیان دفاع می کنند جنبه صرفا تبلیغاتی دارد.
ولکن در همین کرسی های آزاد اندیشی من افرادی را می شناسم که به خاطر بیان ازاد مطالب خود از دانشگاه اخراج شده اند.
البته نمی خواهم بحث سیاسی کنم.
به نظرم مبانی خود اسلام هم با آزادی همخوانی ندارد و نظام هم به خاطر پایبندی به آن مجبور است چنین عکس العملی را نشان دهد .

به نام خدا.

علی ;436896 نوشت:
این چیزی که شما گفتید عملاً در واقعیت امکان پذیر نیست. چون همیشه قرار نیست یه مطلب برای همه "شک" بشه و با یه مقاله اون شک رو برطرف کرد. خوبه که مثالهای عینیش رو آوردم. اگه قرار بود در برابر این نظرات هرکسی بلند شه و مقاله ای بنویسه اصلاً سنگی روی سنگ بند میشد؟ آقای الف در جواب به ب اینطور نوشت... ب دوباره اینطور جواب داد... ج هم بر ضد الف نوشت... د اومد نظر الف رو تأیید کرد...

کار روزنامه ، همینه نه اینکه همه با هم یه حرف بزنن و اخبار پخش کنن. کار روزنامه ها اینه که مطلب بنویسن و دیدگاه های خودشون رو شرح بدن. و دیدگاه های همدیگه رو نقد کنن.

اما از حرف های شما این بر میاد که شما ، علاقه مند هستید که همه یکصدا باشن ، یکدست باشن ، مسلمان های شیعه ی دوازده امامی ، مکاتب مختلف رو شرح بدن و مردم رو آگاه بکنن. خوب ، به این عمل به هیچ عنوان نمیشه گفت آزادی بیان. فقط میشه گفت بیان. و این ، بر خلاف اهداف انقلاب اسلامی ایران و قانون اساسی کشور و دین اسلام هست که دهن همه بسته بشه و فقط دهن مسلمان های شیعه ی دوازده امامی باز باشه.

علی ;436896 نوشت:

اون شکل از آزادی در منطق اسلام جایی نداره و دقیقاً نقطه برابر نظراتی هست که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بیان می کنند.

این شکل از آزادی در منطق برداشت شده ی شما از اسلام جایی نداره.
اگر مقابل نظریات امام خمینی (ره) هست ، پس این حرف چیه : در صورت عدم توطئه مارکسیست ها در ابراز عقیده آزادند ؟ این مطلب در روزنامه ی کیهان در سال 57 و در روز تاریخی فرار شاه درج شده.

علی ;436896 نوشت:

تقلید نکردن در اصول دین چه ربطی به آزادی بیان داره جناب؟
اصول دین اسلام برای هر کسی از پروفسور تا بنا قابل استدلاله و چون "لا یکلف الله نفساً الا وسعها" هر کسی میتونه با توجه به وسع خودش اونا رو درک کنه. اما این قابل تعمیم به همه چیز نیست. چطور امکان داره کسی به نسبت نخبگان جامعه، عوام باشه ولی در عین حال همه نظرات کارشناسی رو بخونه و تحلیل بکنه؟؟؟ پس فرقش با خواص چیه؟

در هر زمینه ای که باشه ، فرد یا 1- خودش کارشناس هست و تشخیص میده و یا 2- نیست و هم نظر کارشناس موافق و هم مخالف رو میخونه و از هرکدوم که بهتر دید پیروی میکنه. کسی حق نداره این آزادی رو از افراد بگیره که اگر به عقل ناقصش فلان حرف مخالف دین رو عاقلانه دید ، پیروی نکنه. همونطور که کسی حق نداره بقیه رو از دینداری محروم کنه ، کسی هم حق نداره بقیه رو از انتخاب آزادانه ی بی دینی محروم کنه. پیامبر خدا (ص) هم به تصریح خدا در قرآن چنین وظیفه ای نداره و فقط وظیفه ی ابلاغ داره . چه برسه به جمهوری اسلامی.

علی ;436896 نوشت:

بنده تعبیرات "ساده" و "گول خوردن" رو راجع به مردم درست نمی دونم.

گمراه شدن رو درست میدونید. فرقی نمیکنه. به نظر من جفتش یه برداشت از مردم رو نشون میده.

علی ;436896 نوشت:

این وظیفه حکومت اسلامیه که شرایطی فراهم کنه تا مردم در سایه اون بتونن فکرشون رو رشد بدن و به تحلیل درست برسند. یعنی از هر آدم عامه ای باید یک نخبه و خواص ساخته بشه. این جز در سایه یک حکومت اسلامی میسر نخواهد بود و این یکی از وظایفی ست که حکومت اسلامی بر عهده داره. هم باید فکر درست رو به مردم تزریق کنه و هم از ورود فکرهای منحرف کننده به کسانی که وسیله دفاعی ندارند جلوگیری کنه.

شما میفرمایید پس که وظیفه ی حکومت اسلامی ، فیلتر کردن ورودی اطلاعات مردم هست؟ یه مثال از حکومت پیامبر (ص) یا حکومت امام علی (ع) میارید که این کار رو کرده باشند و مثلا جایی سراغ دارید که امام علی (ع) قبل از جنگ نهروان ، از حرف زدن خوارج جلوگیری کنه؟ واقعا سیره ی نبوی و علوی چیه به گواه تاریخ؟ سیره ی رضوی چیه؟ امام رضا (ع) خودش مناظره میکرده! نمیگفته "اینها حرف منحرف کننده میزنن ، جلوشون رو بگیرید" با منطق جواب میداده در همون مجلس و اسلام رو به صورت صحیح معرفی میکرده.

علی ;436896 نوشت:

همین که چنین کسانی به راحتی این نظرات یاوه گونه رو بیان می کنند و هیچکس هم معترضشون نیست نشون میده که چقدر قدرت تحلیل پایینه و مهمتر از اون اینکه دشمنان اسلام به این واقعیت پی بردند که برای منحرف کردن عامه مردم نیازی به فلسفه بافی نیست و با چهار تا مغالطه و سفسطه میشه فکرشون رو جهت دهی کرد.
همین که مردم عامه به راحتی نظر چنین افرادی رو قبول می کنند نشونه اینه که قدرت تحلیل ندارند.
موفق باشید.

اگر "صدا و سیمای ضرغامی" انقدر منفعلانه و بد و نچسب کار نمیکرد ، فرصت تضارب آرا میداید ، یه برنامه میذاشت "ارمیا" میومد و "شیخ محسن قرائتی" قشنگ بر همه ی بینندگان حقانیت اسلام ثابت میشد ، مردم هم تحلیل غلط "ارمیا" رو باور نمیکردن.

ستایشگر :Gol:

پی نوشت : ببخشید به نظرم اومد که لازمه اینها رو بگم.

javadk1234;436352 نوشت:
هرکس می باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد.
(پیرامون انقلاب اسلامی/ صفحه ۶۳ )

اینجا هم استاد مطهری می گوید علاوه بر بیان، قلمش هم بایست آزاد باشد. نمی بایست با کوچکترین حرفی که در یک روزنامه نوشته شد، روزنامه تعطیل شود و شخص دادگاهی. مثل همین روزنامه بهار و مقاله


«امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟».
اون طور که من فهمیدم اصولا رهبری علاقه زیادی به بیان شدن حرفهای آزاد و پر چالش در روزنامه ها و تلویزیون ندارند و آزادی بیان را در دانشگاهها مطرح کردند(البته این هم که اجرا نمی شود و یا حداقل آزادی بعد بیان وجود ندارد!). البته این برداشت منه.

پس چرا نویسنده ببخت این روزنامه را انداختن زندان اوین
وحتی آقای مکارم هم گفتن به توقیف روزنامه بهار اکتفا نشود

بن موسی;436836 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
آزادی بیان یک امر اثبات شده در اسلام است و نمونه های تاریخی بسیار داریم راجع به آن.برای مثال در مدینه،با وجود قدرت فراوان مسلمین،پیامبر (ص) به یهودیان اجازه می داد نظرات خودشان را بیان کنند.به طور کلی می توان گفت هر روایت یا آیه ای که در پاسخ شبهه ای آمده،یا در پاسخ سوال یکی از پیروان ادیان دیگر و سایرین آمده،نشان دهنده آزادی بیان در اسلام است.تا حدی که امام صادق (ع) با یک کافر اهل مصر بحث می کند و به او اجازه می دهد که در جوار کعبه،نظرش را راجع به خدا (که معتقد به عدم وجود خدا بود) بگوید،ولی عقیده خود را به او تحمیل نمی کند.منتهی متاسفانه مسلمین در طول تاریخ،تقریباً همیشه خلاف نظر اسلام در مورد این مسئله حرکت کردند.

علاوه بر تایید نظر شهید مطهری (ره) که تقریباً آزادی بیان را مطلق بیان می کند،حقیر با نظرات دکتر سروش و استاد ملکیان کاملاً موافق هستم.منتهی فکر می کنم نظر استاد ملکیان بهتر،دقیق تر و معقول تر است.چون از نظر ایشان آزادی بیان مبتنی بر استدلال است فلذا نظر ایشان فیلسوفانه تر و منطقی تر است(البته به نظر حقیر).هر چند ممکن است بتوانیم ثابت کنیم که نظر دکتر سروش و استاد ملکیان،اختلاف کمی دارد و شاید هر دو در حکم یک نظر باشند.
نظر دکتر سروش هم در این زمینه بسیار خوب است.چون مشخصاً ایشان بین آزادی بیان و آزادی فعل تمایز قائل می شوند و می دانیم که آزادی مطلق فعل ممکن نیست و موجب هرج و مرج می شود.برای مثال نمی شود من بخواهم x را انجام بدهم و فلانی بخواهد نقیض x را انجام بدهد.این باعث تقابل های بسیاری در جامعه خواهد شد.برای مثال یک نفر ممکن است آزادی فعلش را در این ببیند که کسی را به قتل برساند یا از کسی دزدی کند.فرد مقابل هم آزادی فعلش را در این می بیند که مانع از دزدی و کشته شدن خود شود.حال اگر قرار است ما به هر دو حق بدهیم و بگوییم هر دو راست می گویند،به تناقض می رسیم.چون یا x درست است یا نقیض x و محال است هر دو درست باشند.ولی اگر بگوییم هر دو بر حق اند و درست می گویند،گفته ایم دو چیز متناقض هر دو درستند که محال است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق


با سلام و تشکر وافر از شما
حرف شما صحیح است ولی یک مشکلی که در اینجا خیلی از متدینان به آن اشاره می کنند این است که اگر بیان آزاد باشد مردم عوام گمراه می شوند چون آنها قدرت تشخیص حق و باطل را ندارند و مغالطات را تشخیص نمی دهند.
پس باید بحثهای علمی خصوصی مطرح شوند.
یا مثال می زنند به وزارت بهداشت می گویند ما وزارت بهداشت را مکلف می کنیم که غذاها و مواد ترکیبی مسموم را وارد بازار نکند و جلویش را بگیرد اما اگر این وزارت بگوید من آزاد گذاشتم انها را تا تو با عقلت تشخیص دهی کدام درست است کدام نه مردم اعتراض می کنند.
یا لابد شنیده اید که اشکالی که به روشنفکران ما مثل دکتر سروش یا استاد ملکیان یا ... می کنند این است که چرا سخنانتان را در جمع می گویید ابتدا رد جمع علمای دین بیایید عرضه کنید وقتی پنبه آن زده شده در صورت صحیح بود آن رای قبول و گرنه نه .
من خودم به نظرم اشکال نقضی به این سخنان وجود دارد و آن اینکه اگر مردم براهین اثبات عدم وجود خدا یا رد خدا و پیامبر را مغالطاتش را نمی فهمند پس به همان ترتیب مغالطات براهین اثبات خدا را هم نمی فهمند پس نباید بر له و علیه یک عقیده برای مردم صحبت کرد.
و این یعنی سکوت محض همه متفکران .
یا در مورد مثال مواد سمی این است که همه متفکران علوم تجربی قبول دارند فرضا سمی بودن زهرمار را ولی در فلسفه هیچ گاه توافق قطعی وجود ندارد (حالا غیر از برخی مسائل) .
بعد هم مردم موظفند تحصیل تحقیقی عقاید کنند برخلاف مواد غذایی.
من خودم سوال دوم را از استاد ملکیان پرسیدم و اشکال بعضی از طلبه ها را به ایشان گفتم ایشان پاسخ دادند که اگر آن علما حوزه قبل از ابراز سخنانشان آمدند پیش ما و سخنانشان را عرضه کرده اند و پمبه اش زده شد ما هم چنین می کنیم.
البته دیگر وقت نشد پاسخ حلی اش را از ایشان بپرسم.
می خواستم از شما گرامی بپرسم به نظر شما این بحث پاسخ حلی ای دارد؟
و کلا نظرتان در مورد سخن مخالفان چیست.
مخالفت آزادی بیان با تعالیم اسلام
و بعد هم برخی تعالیم اسلام تضاد جدی با آزادی بیان دارند مانند اعدام مرتد یا عدم اجازه نشر کتب ضاله یا حرمت خواندن آنها یا ...
مثلا در روایت امام صادق در حرمت خرید و فروش کتب ضلال می خوانیم که:
و کل منهی عنه ما یتقرب به لغیرالله و یقوی به الکفر و الشرک من جمیع وجوه المعاصی او باب یوهن به الحق فهو حرام بیعه و شراؤه و امساکه و ملکه وو هبته و عاریته و جمیع التقلب فیه الا فی حال تدعوا الضروره فیه الی ذلک...وینجبر ضعفها بالعمل.
مستند الشیعه محقق نراقی،ج1،ص157 /به نقل از تحف العقول

یا در روایت دیگری فرد می گوید من برخی کتب طالع بینی را می خوانم و حضرت می گویند همه را آتش بزن

[="DarkSlateBlue"]باعرض سلام مجدد..

علی ;436414 نوشت:
قشر فرهیخته به دلیل قدرت درک و تحلیلی که دارند، نسبت به عامه مردم در برابر جریانات مخرب فکری بسیار مقاوم تر هستند.

{{والبته فکرمیکنم بهمان اندازه و درصورت خلاف اخلاقی یا انحراف یا گرایشات مخالف،بمراتب بدتر و خطرناک تر}}

علی ;436414 نوشت:
اما کارگر ساده ای که ماهی یک کتاب اسلامی هم نمیخونه رو میشه به راحتی با یه مقاله نسبت به اسلام زده کرد.

{{البته این گفتار کمی عجیب خواهدبود..؟؟کارگرساده ای که ماهی یک کتاب نمیخواند اما مقاله و روزنامه میخواند البته اگرکاری هم به گرانی و ارزانی کتاب و روزنامه نباشد که اگر منظور گرانی کتاب بوده بله این حرف کاملا درست خواهدبود..؟؟؟؟؟}}

و البته باید درنظر داشت که این چه جور کارگر و انسان و ایمانیه که به یک نسیم کوچک فورا تغییرمیکند و فورارنگ عوض میکند ..؟؟؟؟ یا اون کارگر و انسان ، کارگر انسان نبوده و بلکه ایمانش هم ایمان نبوده یا ما نتوانسته اییم انسانها یا بقولی کارگرها را خوب و درست بشناسیم و یا آنها را خوب کالبدشکافی نماییم..؟؟}}

علی ;436441 نوشت:
اما در جامعه، روزنامه به دست مردم میرسه، حرفهای اون زبون به زبون میچرخه، خیلی ها گمراه میشن، و بعد از یه مدتی که گذشت تازه یکی بیاد و جلوشو بگیره. بعد کی میتونه این آب ریخته رو از زمین جمع کنه؟ اونم برای مردمی که خیلیهاشون قدرت تحلیل زیادی ندارند. پس حتی تضمین جواب دادن هم برای این مورد قرار نیست نتیجه خوبی داشته باشه

{{همون جواب قبلی درمورد اون کارگر اینجا هم صدق مینماید .. عده ای مردم را تا حدی پایین میاورند که انگاربی شعوراند یا ازشعوربسیار اندکی برخوردارمیباشند و انگار چنین مردمی اگر به نظام جمهوری اسلامی یا نمایندگان مجلس یا ریاست جمهوری خود رای داده اند از سر نفهمی بوده و بلکه آراء اونها قابل قبول و استناد نخواهدبود که این باواقعیت موجود درتضاداست و البته شاید منظور کلی شما این است که آزادی بیان خوب است و باعث رشد و شکوفایی علمی و اعتقادی انسانها میگردد و اما این آزادی بیان یا قلم بهتر است درچهارچوب حفظ ارزشها و حرمتها و شخصیتها صورت پذیرد و اگر کسی در امر بیان خود مرنکب اشتباهی فاحش حتی گردید باید در حد بسیار بارز آن ، ابتدا به ایشان تذکر زبانی داد و اگر درمراحل بعدی این بی حرمتی و بی احترامی را تجدید نمود چه بهتر که در گام بعدی خود مردم و شهروندان خودشان این شخص را بهتر شناخته و بشناسند که هرکس در راه او گام بردارد معلوم میشود مثل خود او بی شخصیت است و بااین روش اینچنین افرادی در جامعه رفته رفته هضم و خورده میشوند .. محو و نابود میشوند و یک جامعه خوب و متمدن که درسایه آزادی و احترام بیان رشد و پیشرفت نموده اجازه نخواهد داد چنین افرادی از درونش متولد و متبلور گردند که قبل از هر اظهار وجودی آنانرا ادب و هدایت یا که لگدکوب یا درنهایت ، محو و نابود خواهدنمود ..}}
{{لذا اگر مقام معظم رهبری فرمودند آزادی بیان خوب است یعنی خوب است و اگر فرمودند دفاع از بیدفاعان یعنی نه اینکه برویم و گوینده را به قل و زنجیر بکشیم بلکه منظور به احتمال زیاد این بوده که اگر کسی را احاطه نموده اند که آن کس قدرت دفاع زبانی از خودش را ندارد لذا عده ای باید بروند به کمک او و فقط در کمک زبانی و فکری به ایشان کمک و یاری رسانند و بفکر این باشند که شعور و علم و دانایی و دانش او را ببرند بالا نه اینکه گرفتن و نابود کردن مخالفین که هیچیک ازمسئولان نظام مقدس الهی چنین تفکری را نداشته و ندارند که هم اعداد بی دفاعان بیشتر شود و هم عوارض دیگر و منفی به بار آید و برای تایید نوع دیدگاه بزرگان مملکتی ،، دراین ارسالها هم افکار و شعور شهید مطری بیان و معرفی گردید و هم افکار و شخصیت باطنی رهبر انقلاب و مقام معظم رهبری که هیچیک با اصل آزادی بیان مخالفتی نداشته که حتی از طرفداران آزادی بیان هم بوده و هستند که این علم و آگاهی را همه مردم ایران دارند که درسایه آزادی بیان است که کشورمان به رشد و شکوه و بالندی میرسد حتی اگر تعدادی و در مقطعی بیایند و حرفهایی هم بزنند بازهم همان حرفها چه بسا باعث تحرک بیشتر افکار دلسوز نگردد که برای دفاع از مقدسات خود و بجای استفاده از ضرب و زور بدنبال یافتن پاسخهای منطقی و عقلانی و علم پسند و خداپسندانه ای برویم و دوستداران مقدسات با حرف حرف را بکوبند و با بیان بیان را پاسخ دهند و با غیر اینگونه رفتارها آبروی ایران و تشیع را برباد ندهیم که برعکس به همه ملل و مذاهب اثبات نماییم ایران و تشیع و بلکه ملت ایران {چه باسواد و چه بیسواد چه بامدرک و چه بی مدرک چه زن و چه مرد چه رئیس و چه مرئوس همه و همه} از بالاترین و والاترین افکار و تفکرات متمدنانه برخوردار میباشند و..
و همه انسانها اینرا نیزمیدانند و میتوانند که بدانند که برای هر چیزی حد و مرزی وجود دارد که هرکسی آنرا نادیده بگیرد و از حد و مرز انسانیت عبور نماید این خود مردم و انسانها و بلکه افکارعمومی خواهندبود که او را بروشهای پسندیده و مطلوب تنبیه نموده یا خواهندنمود و هیچ لزومی ندارد تا دولتها خودشان دراین زمینه ها مستقیما دخالت نموده و باعث ریختن آبروی خود نزد افکارعمومی داخلی و خارجی گردند که این انقلاب هم مفت و مجانی بدست نیامده که با افکاری تندروانه و مطمئنا و حتی ناخواسته بخواهیم باعث بر باد دادن آبرو واعتبار داخلی و جهانی آن گردیم}}

و در پایان این بخش ..

بگمانم رئیس جمهور محترم در سخنرانی اخیر خودشان پاسخ بسیار خوب و قانع و قاطعی به اینگونه افکار {مخالفان آزادی و آزادی بیان و اندیشه و قلم} دادند .. ایشان فرمودند که اگر بفرض مثال یک فیلم بد و خراب و منفی هم تولید و ساخته شود ما چرا باید ممانعت نماییم وقتی مردم خودشان نرفتند آنوقت خود آن فیلمساز یا قصه گو {فیلمنامه نویس} راهشان را میفهمند و راهشان را پیدا خواهندنمود..{{منظور ورشکستگی و فقیر شدن بوده که احتمالا درسایه فقر پول و نحویل گرفتن و اعتبار و آبرو همه خوب یا هدایت خواهندشد و اگر هم پسندیدند که احتمالا این مائیم که باید خود را {افکارخودرا} بروز نموده و یا تغییر دهیم}}

و جمله و دیدگاهی از این بهتر و روشن تر که همه آینده راه آزادی بیان را بخوبی و منطقی،برای همه ما ملت چه موافق چه مخالف مشخص و روشن نموده ..؟؟

و در پایان شاید بشود منظور کلی و ریشه ای این سخن مقدس یا این دیدگاه مقدس را چنین تعبیر نمود که شعور شهروندان باید بیش ازپیش ارتقا پیدانماید نه اینکه درامر ارائه افکار سختگیری ها صورت گیرد که این سختگیریها طبق تحقیقات عقلی و منطقی {وشاید فردا علمی و اثبات شده} درنهایت ممکن است سبب یک انفجار بزرگ انتحاری گردد که چه آزادی بیان بطور کامل و دائم وجودنداشته باشد و چه وجود داشته باشد اما مقطعی و گهگاه و گذری باشد که با آمدن یک دولت بیشتر و با آمدن دیگری کمتر یا که مسدود گردند}}{{بنابراین هیچ انگیزه ای برای پذیرفتن آزادی بیان البته درچهارچوب حفظ ارزشها و ادب و شعور و شخصیت فردی و گروهی بهتراز این نخواهدبود و انشاا...که ماملت نیز بتوانیم با حفظ ارزشها و ادب و شعور و شخصیت فردی و خانوادگی خودمان و طرف مخالف مقابلمان به این خواسته و یا دیدگاه احترام گذاشته و ارزش این آزادی را با صبوری و خویشتنداری در سوال و پاسخها قدر بیشتر دانسته و صاحبان این تفکر را و این آزادی را از خود و تصمیم خود راضی و خشنود نموده و انشاا...که همه مراقب باشیم تا هیچگاه هیچیک در دام غرور گرفتار نیاییم که غرور ، ره آورد و سرانجامی جز سقوط نداشته و ندارد ..}}

{ازطولانی بودن عذرخواهی مینمایم}

{باسپاس}[/]

ازادی بیان:

تا جایی که قوانین اسلام اجازه میدهند.

ستايشگر;436926 نوشت:
اما از حرف های شما این بر میاد که شما ، علاقه مند هستید که همه یکصدا باشن ، یکدست باشن ، مسلمان های شیعه ی دوازده امامی ، مکاتب مختلف رو شرح بدن و مردم رو آگاه بکنن. خوب ، به این عمل به هیچ عنوان نمیشه گفت آزادی بیان. فقط میشه گفت بیان. و این ، بر خلاف اهداف انقلاب اسلامی ایران و قانون اساسی کشور و دین اسلام هست که دهن همه بسته بشه و فقط دهن مسلمان های شیعه ی دوازده امامی باز باشه.

ممکنه دقیقاً ذکر کنید از کدوم جملات بنده چنین برداشتی کردید؟
ستايشگر;436926 نوشت:
اگر مقابل نظریات امام خمینی (ره) هست ، پس این حرف چیه : در صورت عدم توطئه مارکسیست ها در ابراز عقیده آزادند ؟ این مطلب در روزنامه ی کیهان در سال 57 و در روز تاریخی فرار شاه درج شده.

والا من تا اینجا سعی کردیم همین حرفو به شما برسونم. ولی انگار سعیم جواب نداده.
ستايشگر;436926 نوشت:
- نیست و هم نظر کارشناس موافق و هم مخالف رو میخونه و از هرکدوم که بهتر دید پیروی میکنه.

فکر کنم سه دفعه به همین نکته در جملاتم اشاره کردم.
شما واقعاً پستهای منو میخونید؟
ستايشگر;436926 نوشت:
امام رضا (ع) خودش مناظره میکرده! نمیگفته "اینها حرف منحرف کننده میزنن ، جلوشون رو بگیرید" با منطق جواب میداده در همون مجلس و اسلام رو به صورت صحیح معرفی میکرده.

شما چیزی راجع به کرسی های آزاداندیشی که مقام معظم رهبری اینقدر روش تأکید دارند شنیدید؟
ستايشگر;436926 نوشت:
اگر "صدا و سیمای ضرغامی" انقدر منفعلانه و بد و نچسب کار نمیکرد ، فرصت تضارب آرا میداید ، یه برنامه میذاشت "ارمیا" میومد و "شیخ محسن قرائتی" قشنگ بر همه ی بینندگان حقانیت اسلام ثابت میشد ، مردم هم تحلیل غلط "ارمیا" رو باور نمیکردن.

امثال ارمیا فقط تلفن کسانی که تو برنامه اونا رو به چالش میکشن قطع نکنن مناظره با آقای قرائتی پیش کششون.

به نام خدا.

علی ;437059 نوشت:
ممکنه دقیقاً ذکر کنید از کدوم جملات بنده چنین برداشتی کردید؟

دقیقا از همه ی حرف هاتون.

علی ;437059 نوشت:
والا من تا اینجا سعی کردیم همین حرفو به شما برسونم. ولی انگار سعیم جواب نداده.

دقیقا کجا سعی کردید این رو به من برسونید؟

علی ;437059 نوشت:

فکر کنم سه دفعه به همین نکته در جملاتم اشاره کردم.
شما واقعاً پستهای منو میخونید؟

Fool نا امید شدم برادر. شما کجا همچین چیزی گفتید؟ شما که همه اش از لزوم جلوگیری از انتشار مطالب گمراه کننده میگید!

فکر میکنم اگر سوء تفاهمی باشه ، با این روش حل میشه : من قشنگ گفتم نظرم در مورد آزادی بیان و محدوده اش چیه ( که دقیقا محدوده ای جز مطالب جنسی براش قایل نیستم ). حالا شما هم نظرتون آزادی بیان ، صراحتا بفرمایید. چون از بحث های رفته من نمیتونم نظر شما رو متوجه بشم و هر دفعه میگم "میگید این" شما انکار میکنید ، میگم "میگید اون" باز هم انکار میکنید. لطفا نظرتون رو صریح و بدون آوردن جملات رهبری و غیره بیارید.

علی ;437059 نوشت:

شما چیزی راجع به کرسی های آزاداندیشی که مقام معظم رهبری اینقدر روش تأکید دارند شنیدید؟

کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه برای افراد دانشجو به نظر من کفایت نمیکنه. آزادی بیان باید در متن جامعه حضور داشته باشه. روزنامه ها و مطبوعات آزاد باشن. صدا و سیما آزاد باشه. اینترنت آزاد باشه. ماهواره آزاد باشه. وقتی این ها باشه ، آزادی بیان هست. وگرنه محدود کردن مخاطب گروه های مختلف رو که نیمشه گفت آزادی بیان.

البته این کرسی های آزاد اندیشی واقعا توصیه و پیشنهاد خوبی بود ، که متاسفانه ( لااقل در دانشگاهی که من بودم ) زیاد خوب اجرا نمیشد. باز هم کرسی های آزاد اندیشی محل تجلی اندیشه های خاص بودند. البته شرایط امنیتی هم بی تاثیر نبود تو این قضیه که اگر اجازه بدید این رو زیاد بازش نکنیم.

علی ;437059 نوشت:
امثال ارمیا فقط تلفن کسانی که تو برنامه اونا رو نقد میکنن قطع نکنن ما هیچ کار دیگه ای ازشون نمیخوایم.

بهشون میگم پی گیری کنن :khandeh!:

ببینید ، من نمیگم "من و تو" آزادی بیان داره. نه. نداره. انگلیس بی کار نیست برای من و شما شبکه بذاره و آزادی بیان بده تا ما پیروز بشیم. ولی این دلیل نمیشه که ما هم این امکان رو فراهم نکنیم.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;437066 نوشت:
دقیقا از همه ی حرف هاتون.

اشتباه برداشت کردید.
ستايشگر;437066 نوشت:
دقیقا کجا سعی کردید این رو به من برسونید؟

زمانی که راجع به انتشار روزنامه صحبت کردم. یکی از مصادیق توطئه همونجاست.
ستايشگر;437066 نوشت:
:| نا امید شدم برادر. شما کجا همچین چیزی گفتید؟ شما که همه اش از لزوم جلوگیری از انتشار مطالب گمراه کننده میگید!

اینجا:
علی ;436838 نوشت:
این برای وقتیه که هر دو طرف در فرصت های مساوی و در برابر مخاطبشون به مناظره بشینند و مخاطب از بین سخنان، حرف حق رو انتخاب کنه.
نه وقتی که مقاله ای در روزنامه ای چاپ میشه، یا کتابی منتشر میشه و به دست مردم میرسه. همه میخونن و اثرش گذاشته میشه. در این حال هرچه هم طرف مقابل تلاش بکنه نمی تونه اثر اولی رو بگذاره و در فرصتی برابر، مثل مناظره حرف خودش رو به گوش مردم برسونه تا از بین اون دو تا حرف، سخن حق رو انتخاب کنند.

ستايشگر;437066 نوشت:
فکر میکنم اگر سوء تفاهمی باشه ، با این روش حل میشه : من قشنگ گفتم نظرم در مورد آزادی بیان و محدوده اش چیه ( که دقیقا محدوده ای جز مطالب جنسی براش قایل نیستم ). حالا شما هم نظرتون آزادی بیان ، صراحتا بفرمایید. چون از بحث های رفته من نمیتونم نظر شما رو متوجه بشم و هر دفعه میگم "میگید این" شما انکار میکنید ، میگم "میگید اون" باز هم انکار میکنید. لطفا نظرتون رو صریح و بدون آوردن جملات رهبری و غیره بیارید.

متأسفانه بنده از جانب خودم اظهار نظر نمی کنم و هرچی که میگم تفسیر و شرح سخنانی هست که بزرگان راجع به آزادی بیان فرمودند. چون خودم رو در حد کسانی مثل شهید مطهری و آیت الله خامنه ای نمی بینم که بخوام در این جایگاه نظر بدم.
ستايشگر;437066 نوشت:
کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه برای افراد دانشجو به نظر من کفایت نمیکنه. آزادی بیان باید در متن جامعه حضور داشته باشه. روزنامه ها و مطبوعات آزاد باشن. صدا و سیما آزاد باشه. اینترنت آزاد باشه. ماهواره آزاد باشه. وقتی این ها باشه ، آزادی بیان هست. وگرنه محدود کردن مخاطب گروه های مختلف رو که نیمشه گفت آزادی بیان.

متأسفانه همینه! پدر و مادر هم تا وقتی فرزندشون توانایی تشخیص حق از باطل رو نداره، خیلی از آزادی ها رو ازش می گیرند. اما وقتی بزرگ شد و قدرت درکش بالا رفت دیگه این محدودیت ها وجود نداره.
مردم جامعه نباید به اندازه فرزندان یک پدر و مادر، برای حکومت ارزش داشته باشند؟
ستايشگر;437066 نوشت:
ببینید ، من نمیگم "من و تو" آزادی بیان داره. نه. نداره. انگلیس بی کار نیست برای من و شما شبکه بذاره و آزادی بیان بده تا ما پیروز بشیم. ولی این دلیل نمیشه که ما هم این امکان رو فراهم نکنیم.

ان شاء الله در حکومت حقه امام زمان (عج)
اما الان امکان چنین کاری نیست.

ستايشگر;437066 نوشت:
البته شرایط امنیتی هم بی تاثیر نبود تو این قضیه که اگر اجازه بدید این رو زیاد بازش نکنیم.

بفرمایید بازش کنید.
نه اینجا کف خیابونه و نه بحث عوامانه ای انجام میشه.
شما که به آزادی بیان اعتقاد دارید زشتتونه! :ok:

به نام خدا.

علی ;437073 نوشت:
اشتباه برداشت کردید.

اینطور فکر نمیکنم. ولی چون خودتون انکار میکنید ، بنده قبول میکنم.

علی ;437073 نوشت:
زمانی که راجع به انتشار روزنامه صحبت کردم. یکی از مصادیق توطئه همونجاست.

خوب همینه دیگه! اختلاف همینجاست! انتشار روزنامه که توطئه نیست! یه تفکر اگر روزنامه و کتاب و فیلم منتشر نکنه ، پس چه جوری با عموم مردم ارتباط داشته باشه؟

حالا شما که میگید انتشار روزنامه توطئه هست ( که البته حرف خیلی نادرستی هست ) بگید چگونه ابراز عقیده ای توطئه نیست؟

علی ;437073 نوشت:
اینجا:

روند بحثی که منجر به "اینجا" گفتن شما شد رو به صورت خلاصه تکرار میکنم:

میگم : "

در هر زمینه ای که باشه ، فرد یا 1- خودش کارشناس هست و تشخیص میده و یا 2- نیست و هم نظر کارشناس موافق و هم مخالف رو میخونه و از هرکدوم که بهتر دید پیروی میکنه."

میگید : "
فکر کنم سه دفعه به همین نکته در جملاتم اشاره کردم."

میپرسم : "
شما کجا همچین چیزی گفتید؟"

میفرمایید : " ...
نه وقتی که مقاله ای در روزنامه ای چاپ میشه، یا کتابی منتشر میشه و به دست مردم میرسه. همه میخونن و اثرش گذاشته میشه. ... "

شما کلا مناظره کتبی رو قبول ندارید و میگید نباید باشه! من اما میگم باید باشه! و شما میگید " من سه دفعه همین رو گفتم" ؟ خوب نگفتید دیگه! شما در کل معتقدید در چیزهای مکتوب ، نباید مناظره صورت بگیره و اگر بگیره مردم گمراه میشن! چطور همچین چیزی میگید؟ چه فرقی میکنه؟

علی ;437073 نوشت:

متأسفانه بنده از جانب خودم اظهار نظر نمی کنم و هرچی که میگم تفسیر و شرح سخنانی هست که بزرگان راجع به آزادی بیان فرمودند. چون خودم رو در حد کسانی مثل شهید مطهری و آیت الله خامنه ای نمی بینم که بخوام در این جایگاه نظر بدم.

شما به من میگید حرف های رهبری رو تفسیر نکن که سنگ رو سنگ بند نمیشه ، بعد خودتون میگید من هر چی میگم تفسیر و شرح سخنان بزرگان هست؟ اجازه بدید بپرسم ، شما نماینده ی بزرگان هستید؟ ازشون اجازه ی کتبی دارید که حرف های ایشان رو تفسیر میکنید؟ شما اصلا حق دارید حرف بقیه رو تفسیر بکنید؟

علی ;437073 نوشت:

متأسفانه همینه! پدر و مادر هم تا وقتی فرزندشون توانایی تشخیص حق از باطل رو نداره، خیلی از آزادی ها رو ازش می گیرند. اما وقتی بزرگ شد و قدرت درکش بالا رفت دیگه این محدودیت ها وجود نداره.
مردم جامعه نباید به اندازه فرزندان یک پدر و مادر، برای حکومت ارزش داشته باشند؟

اینهم یه اختلاف دیدگاهی دیگه بین من و شما. شما مردم رو فاقد توانایی حق و باطل میدونید که لازمه ازشون خیلی از آزادی ها گرفته بشه تا وقتی که بزرگ بشن ( معیار این بزرگ شدن رو کی تعیین میکنه بماند) ، در صورتی که من معتقدم مردم حتی اگر نادان باشند و به سمت شر گرایش پیدا کنند ، چون بر سرنوشت خودشون حاکم هستند ( بر اساس قرآن و قانون اساسی ) کسی حق نداره آزادیشون در دسترسی به اطلاعات رو ازشون بگیره. اینکه شما حقشون رو بگیرید کار خلاف قانونه! خلاف دینه!

علی ;437073 نوشت:

ان شاء الله در حکومت حقه امام زمان (عج)
اما الان امکان چنین کاری نیست.

امکانش هست ، اگر اجازه بدید.

علی ;437077 نوشت:
بفرمایید بازش کنید.
نه اینجا کف خیابونه و نه بحث عوامانه ای انجام میشه.
شما که به آزادی بیان اعتقاد دارید زشتتونه! :ok:

من اعتقاد دارم که آزادی بیان باید باشه. اما اعتقاد ندارم که الان هست! حتی اگر آزادی بیان تضمین باشه ، آزادی پس از بیان تضمین نیست!

اینجوریه که آدم ترجیح میده ، زیاد هم از حق آزادی بیانش استفاده نکنه ، مگر در ضرورت.

ستایشگر :Gol:

موضوع قفل شده است