چه مصلحتی در بیماری امام سجاد (ع) در کربلا بوده است؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه مصلحتی در بیماری امام سجاد (ع) در کربلا بوده است؟

با سلام و احترام
چه مصلحتی در کربلا بوده است که در آن اتفاق امام سجاد (ع) به شدت مریض شدند؟
ایشان چه بیماری گرفتند و در چه زمانی؟
و چه کسی در آن زمان گفت: که امام سجاد(ع) را نکشند چون ایشان حال خوشی نداشتند؟
در این واقعه کودکان بسیار شهید شدند چه شد که کودک امام سجاد (ع) یعنی امام محمد باقر (ع) به شهادت نرسیدند؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد مقداد

safareeshghe;429151 نوشت:
چه کسی در آن زمان گفت: که امام سجاد(ع) را نکشند چون ایشان حال خوشی نداشتند؟

با عرض سلام و ادب

شیخ مفید در این باره می گوید:
«همین که امام حسین علیه السلام شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام نیز حمله برد. امام زین العابدین علیه السلام در بستر بیماری به سر می برد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و حمله شمر را مانع گردید. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج می برد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.» (1)

طبق برخی نقل ها شمر خواست آن حضرت را به قتل برساند، زینب علیهاالسلام آمد و از کشتن او ممانعت کرد.(2)

پی نوشتها:

(1). ارشاد شیخ مفید، ص 254.

(2). بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۶۷؛ معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۲۸۹٫

سوال:
امام سجاد(ع) در کربلا چه بیماری گرفتند و در چه زمانی است؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب
در اسناد تاریخی از زمان عروض بیماری حضرت زین العابدین علیه السلام خبر صریحی وجود ندارد آن چه به صورت قطعی می توان ادعا کرد بیمار بودن حضرت در شب عاشورا است و این بیماری نیز به گونه ای نبوده که حضرت را از حضور در جمع اصحاب مانع شود. حضرت می توانستند بنشینند و در جمع حاضر باشند و یا رفتار پدر را تحت نظر داشته و کلام او را بشنوند و به گریه افتاده و سکوت کنند.

علی بن الحسین علیه السلام فرمود: هنگامی که پدرم نزدیک مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای این که آن ها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آن چه را برای آن ها می گوید بشنوم و «من در آن هنگام مریض بودم»، پس شنیدم که پدرم به اصحابش می فرمود…

همچنین نقل شده که حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: «من در آن شبی که پدرم در صبحش به شهادت رسید نشسته بودم و عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جون» بنده ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح می کرد و پدرم اشعاری را قرائت می کرد. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آن که من آن را فهمیدم و آن چه را می خواست، دانستم. پس گریه راه گلویم را بند آورد.

اشک هایم را پاک کردم و سکوت اختیار کردم و دانستم که بلا، نازل شده است. ولی عمه ام هم آن چه من شنیدم شنید و او زن است و زن ها دارای رقت قلب و جزع می باشند، پس نتوانست خود را کنترل کند تا آخر حدیث شریف که مفصل داستان برخورد حضرت زینب با امام حسین علیه السلام و غش کردن حضرت زینب و به هوش آوردن ایشان و کلام امام حسین علیه السلام با خواهر، از طرف حضرت سجاد علیه السلام نقل می شود و سپس می فرماید: بعد پدرم حضرت زینب را آورد تا او را کنار من به زمین نشانیده.(۱)

بنابراین حضرت فقط در شب عاشورا مریض بوده اند و البته این مرض در روز عاشورا به خصوص در هنگام وداع آخرین با پدر به شدت رو به وخامت گذاشته و حال جسمانی حضرت در آن موقع بسیار وخیم گزارش شده است که دیگر حتی توانایی نشستن هم نداشته اند.

نقل مشهور امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیه‎السلام) بر دوش بکشند.
امام سجاد(علیه‎السلام) در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی (بنا به مشیت الهی) بیمار بود و پس از بهبودی، مدت ۳۵ سال امامت و زمامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کرده‎اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم(علیه‎السلام) و فداکاری‎های ایشان بی توجهی کرده‎اند.

پس دریافتیم این که گفته می‎شود: امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیه‎السلام) بر دوش بکشند.

پی نوشت

(۱). جهت مطالعه مفصل این قضیه رجوع کنید به تاریخ طبری جلد ۳، صفحه ۳۱۶ و یا الارشاد، شیخ مفید، صفحه ۲۳۲٫

موضوع قفل شده است