رد کردن خواستگار از سادات

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رد کردن خواستگار از سادات

با سلام
آیا رد کردن خواستگار از سادات گناه داره؟
آیا این درست است که آداب برخورد با سادات، خاص است؟
اگر فرد سیدی رفتار و کردار درستی نداشته باشد بازهم آن احترام خاص واجب است؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حامی

با سلام و ادب احترام خدمت شما پرسشگر محترم و بزرگوارنی که این بحث را دنبال می کنند.
احترام به سادات به دلیل انتساب ایشان به ائمه اطهار (ع) است.
ائمه فرمودند برای ما مایه آبرو و زینت باشید و نه مایه بدنامی و بدی. نیز می فرمایند کار بد، است ولی کار بد از افرادی که به ما انتساب دارند(شیعه، علما، سادات) بدتر است. اگر به سادات بد رفتار و بد اخلاق هم احترام می گذاریم در جهت اصلاح رفتارش باید باشد و به دلیل این که منتسب به اهل بیت هستند. ولی نباید طوری باشد که احساس کنند رفتار بدشان را هم تأیید می کنیم. یعنی بین شخصیت آنها و رفتار بدشان فرق بگذاریم. رفتار بد را تأیید و تقویت نکنیم ولی جهات مثبت شخصیت را احترام بگذاریم.
ازدواج قانون خاص خودش را دارد در ازدواج براساس عقل و روایات باید مؤمن با هم کفو خود ازدواج کند و کسی برای ازدواج کند که دیندار و اخلاق خوب داشته باشد.

اگر سنخیت بین افراد نباشد نباید با هم ازدواج کنند. فردی که می داند سیدی هم سنخ او نیست و او را به خاطر احترام به او قبول می کند، باید بداند که زندگی سختی خواهد داشت و چه بسا در زندگی تلخی که برایش درست می کند کم بیاورد و به او بی حرمتی کند.
بهترین احترام به سادات بد رفتار و بد اخلاق این است که طوری جواب رد بدهید که احساس رنجش نکنند مثلا بگویید که الان قصد ازدواج ندارم( این توریه است یعنی الان و امروز، منظورتان این است که مثلا فردا خواستگار خوبی باشد ازدواج می کنم)
یا بگویید استخاره کردم بد آمد. این هم نوعی توریه است، مقصودتان این است که واقعا قبلا استخاره ای کرده اید درباره چیز دیگری که بد امده باشد.

سلام
نوع موضوع، مرا بر آن داشت تا خوابم را تعریف کنم.
اول بگویم که من در ازدواج، شرط سیادت همسر را مد نظر داشتم. این امر، انتخابهای مرا بسیار محدود کرد. گزینه های بسیار خوبی را که از نظر اخلاق و حلم و ... عالی بودند، به این دلیل رد کردم.

یک روز، همسر سیده ام، با بچه ام دعوا کرد. آنهم به خاطر موضوعی که به نظر من اصلا مهم نبود. بچه هم شروع به گریستن کرد.
با خودم فکر کردم: همه اش تقصیر خودم است! اگر من شرط سیده بودن را برای انتخاب همسر نمیگذاشتم و با یکی از گزینه هایی که از نظر اخلاق و صبر و حلم، عالی بودند، ازدواج می کردم، الان به خاطر یک موضوع بی ارزش بچه ام گریه نمی کرد!

همان شب خواب دیدم:
در جایی بودم. هیچ پستی و بلندی وجود نداشت. تا چشم کار میکرد، آدم بود. میدانستم روز قیامت است و همه آدمها حضور دارند. آدمها در صف هایی ایستاده بودند مثل صفهای نماز جماعت. کسی حرفی نمیزد اما زمزمه های مبهمی از افراد شنیده میشد.

کسی جلوی روی همه مردم ایستاده بود. فکر میکنم کمی شکم برجسته ای داشت. رو به روی مردم ایستاده بود. یک ترازو در دست داشت (مثل ترازوهای قدیمی که دو سینی بزرگ داشت که هر کدام با سه بند به یک دسته وصل شده بود). مردم، یکی یکی می رفتند و در یکی از کفه های ترازو می نشستند. در کفه دیگر، چیزی مشاهده نمیشد.
آن شخص، با این ترازو، مردم را به دو دسته "سالم" و "ناسالم" تقسیم میکرد. سالم ها را سمت راست خودش قرار میداد و ناسالم ها را سمت چپ خودش. این کار هم سریع انجام می شد. یعنی به محض نشستن هر فرد در ترازو، نتیجه فوری مشخص میشد.

نویت من شد. رفتم و در کفه ترازو نشستم. آن فرد به من گفت: "شکم تو پر از عفونت است. اما چون "سیدها" را دوست داری، ما تو را به عنوان یک آدم سالم، می پذیریم".

حامی;434631 نوشت:
اگر سنخیت بین افراد نباشد نباید با هم ازدواج کنند. فردی که می داند سیدی هم سنخ او نیست و او را به خاطر احترام به او قبول می کند، باید بداند که زندگی سختی خواهد داشت و چه بسا در زندگی تلخی که برایش درست می کند کم بیاورد و به او بی حرمتی کند.
بهترین احترام به سادات بد رفتار و بد اخلاق این است که طوری جواب رد بدهید که احساس رنجش نکنند

سلام.
اگر حساب منطق در کار باشد، سخن شما صحیح است. اما اگر حساب عشق در کار باشد.... عشق به اهل بیت (ع) که قطعا در نظر فرد عاشق، فرزندان و نسل آنها را نیز از دیگران ممتاز خواهد کرد.

دیده ایم خانمهایی که آگاهانه با جانبازان با درصد بالا ازدواج میکنند در حالیکه قطعا اینها هم ممکن است در زندگی خسته شوند و به آن جانبازان بی احترامی بکنند....

من درباره علاقه ام به سادات عظیم الشأن، همیشه با خودم این شعر را زمزمه میکنم:
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا ***** ما همه بنده و این قوم خداوندانند.

مسافر;428847 نوشت:
با سلام
آیا رد کردن خواستگار از سادات گناه داره؟
آیا این درست است که آداب برخورد با سادات، خاص است؟
اگر فرد سیدی رفتار و کردار درستی نداشته باشد بازهم آن احترام خاص واجب است؟

نکته مهمی را قابل ذکر میدانم:
سئوال دوستمان، ظاهرا ناظر به بعد فقهی مسأله است.
پاسخش هم اینست که قطعا چنین امری گناه نیست. چون شما دارای اختیار هستید.
جهت رعایت احترام ایشان هم، به روشی که استاد توضیح دادند، پاسخ رد بدهید، کافی است.

پست های قبلی بنده، ناظر به حالت "عشق به ذریه زهرای مرضیه (س) " بود. طبیعتاً حکم عشق، با حکم منطق، منافات هایی دارد (البته در نگاه ظاهری).
کسی که گرفتار عشق باشد، طبیعتاً خطرات و ناگواری هایی حاصل از آن را هم پذیرفته است و پای همه چیز می ایستد.

با سلام و تشکر از پاسخ های ارزشمندتون

سلام
بااحترام به نظرشماکاربرمحترم،ولی متنفرم از این طرزتفکر[آدمایی که ملاک ازدواجشون سیدبودن طرف باشه]بانهااایتت أسف یه مدت منم دچاراین طرز فکرشدم ولی الآن خداروشکرمیکنم که اینجوری نیستم[آخه دیدم ساداتی رو که اونقدبه سیدبودنشون مغرورن واونقد من سیدم من سیدم میکنن که ......]خدایی میدونید اون گزینه هایی رو که رد کردین اگه رفته باشین خواستگاریشون چقدضربه روحی میخورن؟؟؟[منظورم خاص شما _رهروی شهدا-نیست]یااصلاً براتون مهم نیست،بعضیااونققققدخودخواهن که فقط این براشون مهمه که همسرسیدبگیرن تا به قول خودشون موردشفاعت اهل بیت قرار بگیرن....
اینجاش برام جالبه که خدااونارو به مرادشون میرسونه!!!!

انشاءکه شفاعتتون کنن ولی یادتون باشه بخاطرخودخواهیتون دل شکوندین.
امان از اون روزی که دل شکنان بشن آینه ی دغ یا دق.
جناب رهروی شهدا!بازم عذر میخوام؛مخاطبم خاص شمانیست،مخاطبم صاحبان اینگونه تفکراتند.

سادات محترم[مقداری بیشتر به حرمت نسبشون]ولی مقدس وعلیه السلام نیستن.اکثرشون مثل عوام اند.
به قول آقای حیدری کاشانی،سیادت به نسب نیست،به باطن است.

از اون حرفا بودا...
پس ماها کِی طرز فکرامون اصلاح می شه؟؟؟ :god:
ازدواج با سادات
با چادری ها
با مانتویی ها
با دخترای چشم روشن
با چهره های آسیایی
با فامیل
با غریبه
...
این طرز فکر از کجا داره میاد؟
خرافاته؟؟؟
مُجربه؟؟؟ :Gig:

چند تامون ساداتی رو می شناسیم که یه روده راست تو شکمشون ندارن؟
چند تا سادات می شناسیم که مالِشون شبهه ناکه؟
چند تا غیرسادات می شناسیم که اهل خمس و انفاقن؟
چند تا چادری می شناسین که به بدنامی و بی راهه رسیدن؟
چند تا مانتویی می شناسین که باحیا و عفیف و مؤدبن؟
چند تا مثال نقض از قضاوت های ذهنی مون از آدما یادتون میاد؟؟؟ :nevisandeh:

متاسفانه جونای ما ملاک های ازدواج را بخوبی نمیشناسن که به قول دوست عزیزمون palizgar چنین مواردی را برای انتخاب همسر برمیگذینند....

palizgar;436490 نوشت:
چند تامون ساداتی رو می شناسیم که یه روده راست تو شکمشون ندارن؟
چند تا سادات می شناسیم که مالِشون شبهه ناکه؟
چند تا غیرسادات می شناسیم که اهل خمس و انفاقن؟
چند تا چادری می شناسین که به بدنامی و بی راهه رسیدن؟
چند تا مانتویی می شناسین که باحیا و عفیف و مؤدبن؟

[="#006400"]منظور رسا نيست
يعني چادري گناهكار نداريم يا سيد خطاكار وجود نداره ؟

شايد موافق باشيد
ملاك بايد انسانيت باشه كه اصلش در اصطلاحات يافت نميشه
ميدونيم ديگه چادري و غير چادري سيد و غير سيد جايزالخطا هستند و ممكنه به گناه الوده بشن

كلا نام سيد يا سيده ياد اور نام اقا و خانم اسلام هست كه بخواييم يا نخواييم به عنوان مومن با شنيدن اسم ارامش پيدا ميكنيم .
ولي اگر واقعا به معرفت و شناخت كامل از سيادت رسيده باشيم ميبينيم كه خيلي از اعمال بعضي از منتسبين ظاهري بر خلاف اون چيزي هست كه بايد باشه ...

سيد يعني اقا ! و ملاك اقا بودن نام و ادعا نيست
متاسفانه سيد مدعي زودي گرفتار دشمنان جدش ميشه
و باور كنيد كه اين تاج سر شمردن و محبت بي دليل به ضرر اونهاست
و بر خلاف نظر محمد ص و علي ع و زهرا سلام الله عليه هست .

ولي باز توي اين اعتدال در رفتار و پسند ديگران نبايد كوتاهي كنيم طوري كه
به خصومت و حماقت كشيده نشه و خداي ناكرده به جنگ با رسول خدا يا دست خدا ختم نشه كه اينجا متضرر خواهيم شد ...

در مورد خواستگاري
بيشتر از خود خواستگار و اسمش دليل رد كردنه خواستگار مهمه !
واقعا اينده روشني در ازدواج اين دو ديده نميشه ؟‌

يا طرف مثل بعضيا بدون نيت و قصد ازدواج رفت و امد خواستگار رو افتخار ميدونن و
حاضرند كه بزرگ و كوچك براي خواستگاري حاضر بشند تا طرف جواب رد بده كه شايد خاطره بشه براش يا بيشتر احساس بزرگي كنه !
يا خداي ناكرده پاك و ناپاك رو به بازي بگيره و بشكنه و له كنه ... كه مسلما عواقب بدي به همراه خواهد داشت . [/]

سلام عزیز من، ملاک ازدواج هم کفو بودنه وعلاقه ، تو آزادی در انتخابت ، و به خاطر انتخابت مواخذه نمیشی . حتی اگه طرفت خیلی آدم ایده آلی باشه ولی به دلت نشینه این حق رو داری که ردش کنی ،بدون علاقه واقعا نمیشه خانومم

با سلام و احترام..
فکر کنم اینجور که ما مسلمانی میکنیم چیزی از اسلام باقی نمونه! من نمیدونم این حرفا که بعضیا در مورد سادات میزنن از کجا اومده. نزنین این حرفا رو برادران من، نزنین این حرفارو خواهران من!
تو اسلام نژاد پرستی نداشتیم که اونم به لطف بعضیا داره وارد میشه! مگه پیامبر بزرگ ما نبودند که همه ی معیارهای جاهلی رو از مال و ثروت گرفته تا اصل و نصب کنار زدن و فرمودن "ان اکرمکم عندالله اتقیکم" ، "قل انما انا بشر مثلکم..".
حالا چطور باور کنیم چنین پیامبری ذریه خودش رو برتر از دیگران بدونه! اینا فقط توهماتیه که ما مسلمونا میزنیم..آخه این حرفارو میزنین نمیگین یه سیاهپوست تازه مسلمان بیاد بخونه چی میگه؟
نمیگه شما که میگفتین تو اسلام همه انسان ها برابرند و ملاک برتری فقط تقواست چطور شده پیامبرتون ذریه خودشو از بقیه انسانها برتر میدونه؟واقعا چه جوابی دارین؟
احادیثی م که درمورد احترام به سادات مطرح میشه به نظرم همه جعلین! یعنی من یکی نمیتونم باور کنم پیامبر بزرگ ما یا یکی از معصومین بزرگوار ما بیان بگن به فلانی احترام بذارید. چرا؟ چون از ذریه ماست! همین! شما باور میکنی؟
یجا هس بله مثلا آدم یکی رو خیلی دوس داره برا همین به فرزندان اون شخص هم احترام خاصی قایل میشه.
ما هم امامان رو دوس داریم برا همین میاییم به سادات احترام خاصی قایل میشیم چون برا ما یادآور معصومین بزرگوارمون هستن. این درست...
اما این فقط یه مسئله شخصیه! دیگه احکام نداره..انقد افراط کنیم که بیاییم درموردشون فتوا بدیم بعد برا بعضیا امر مشتبه میشه مث همین سوال کننده محترم که "نکنه به خواستگار سادات جواب رد بدم گناه باشه!".
در آخر هم لازم به یادآوری نیس که "پسر نوح با بدان بنشست.." یه سید داریم میشه فتنه گر و برانداز نظام اسلامی! یه سیدم داریم میشه رهبرو امام امت اسلامی..
یا علی

مجنونة الرضا(ع);436391 نوشت:
سلام
بااحترام به نظرشماکاربرمحترم،ولی متنفرم از این طرزتفکر[آدمایی که ملاک ازدواجشون سیدبودن طرف باشه]بانهااایتت أسف یه مدت منم دچاراین طرز فکرشدم ولی الآن خداروشکرمیکنم که اینجوری نیستم[آخه دیدم ساداتی رو که اونقدبه سیدبودنشون مغرورن واونقد من سیدم من سیدم میکنن که ......]خدایی میدونید اون گزینه هایی رو که رد کردین اگه رفته باشین خواستگاریشون چقدضربه روحی میخورن؟؟؟[منظورم خاص شما _رهروی شهدا-نیست]یااصلاً براتون مهم نیست،
بعضیااونققققدخودخواهن که فقط این براشون مهمه که همسرسیدبگیرن تا به قول خودشون موردشفاعت اهل بیت قرار بگیرن....
اینجاش برام جالبه که خدااونارو به مرادشون میرسونه!!!!

انشاءکه شفاعتتون کنن ولی یادتون باشه بخاطرخودخواهیتون دل شکوندین.
امان از اون روزی که دل شکنان بشن آینه ی دغ یا دق.
جناب رهروی شهدا!بازم عذر میخوام؛مخاطبم خاص شمانیست،مخاطبم صاحبان اینگونه تفکراتند.

سادات محترم[مقداری بیشتر به حرمت نسبشون]ولی مقدس وعلیه السلام نیستن.اکثرشون مثل عوام اند.
به قول آقای حیدری کاشانی،سیادت به نسب نیست،به باطن است.

سلام
چند نکته رو قابل ذکر میدانم:
1- احترامی که سادات دارند، صرفاً به خاطر انتساب آنها به اهل بیت (ع) است. وقتی صحبت از احترام سادات می شود اصلا به این معنی نیست که یک سید حتما از نظر رفتار و ... در سطح بالایی است. سادات هم مثل همه افراد دیگر، ممکن است رفتارهای مختلفی داشته باشند.

2- من به خواستگار کسی غیر از خانمم نرفته بودم تا اینکه به خاطر سید نبودن ردش کنم و موجب شکسته شدن دلش و ضربه روحی خوردنش بشوم. گزینه هایی که عرض کردم، از فامیل خودم بودند که آنها را می شناختم. (کمی زود قضاوت کردید - ان بعض الظن اثم!)

3- مغرور بودن یک سید به خودش، اثری در احترامی که ما به او میگذاریم ندارد. ما به خاطر پیامبر و اجدادش به او احترام میگذاریم نه به خاطر اخلاق و رفتار خودش. پیامبر (ص) فرموده است:
احبوا اولادی، صالحهم لله، طالحهم لی.
یعنی: فرزندانم را دوست بدارید. خوبانش را برای خدا، بدهایش را برای من.

4- من درباره خودم میگویم: انگیزه من از ازدواج با سیده، شفاعت نبود (شما چطور انگیزه مرا کشف کرده اید؟؟!!). من همیشه دوست داشتم "فرزند زهرا (س)" در خانه ام باشد. من جز در جوار فرزندان زهرا (س)، احساس آرامش نمی کنم. زمان دانشجویی هم سعیم بر این بود که در خوابگاه، اتاقی را بگیرم که حتی الامکان در آن یک سید باشد.

کسی که شفاعت میخواهد، در درجه اول باید در تقوا و اخلاص و اعمال نیک بکوشد.

salam1990;436903 نوشت:
تو اسلام نژاد پرستی نداشتیم که اونم به لطف بعضیا داره وارد میشه!

سلام.
در مورد رعایت احترام سادات و جایگاه و شأن آنها ( که اصلاً به معنی این نیست که هر گونه رفتاری از جانب آنها مورد تأیید باشه) در کتب معتبر دینی مطالب قطعی و صحیح السندی وجود داره ولی به هیچ عنوان علماء این امر را به معنی نژاد پرستی محسوب نکرده اند. بلکه همانطور که عرض کردم، احترام به سید، صرفا به دلیل انتساب به اهل بیت (ع) است و در حقیقت، احترام به خود اهل بیت (ع) است چون سید، صرف نظر از این انتساب، با بقیه افراد مساوی است و هیچ فرقی با دیگران ندارد. در همه مسایل و قوانین، سید با غیر سید برابر است و هیچ قانونی در شرع یا جامعه نداریم که سید با غیر سید در آن فرقی داشته باشد. لذا این، نژاد پرستی نیست.
salam1990;436903 نوشت:
شما که میگفتین تو اسلام همه انسان ها برابرند و ملاک برتری فقط تقواست چطور شده پیامبرتون ذریه خودشو از بقیه انسانها برتر میدونه؟واقعا چه جوابی دارین؟

کسی که به خاطر احترام داشتن سادات این سئوال براش پیش اومده، چرا با خواندن قرآن که می فرماید: قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی، این سئوال براش پیش نیومد؟؟ ظاهراً قرآن هم مودت ذوی القربای پیامبر را مهم دانسته که آنرا مزد رسالت شمرده.

salam1990;436903 نوشت:
ما هم امامان رو دوس داریم برا همین میاییم به سادات احترام خاصی قایل میشیم چون برا ما یادآور معصومین بزرگوارمون هستن. این درست...
اما این فقط یه مسئله شخصیه! دیگه احکام نداره..انقد افراط کنیم که بیاییم درموردشون فتوا بدیم بعد برا بعضیا امر مشتبه میشه مث همین سوال کننده محترم که "نکنه به خواستگار سادات جواب رد بدم گناه باشه!"...

کاملا صحیح می فرمایید. مسأله همین است و لا غیر. بنده هم در پستهای قبلی خودم، سخنی که دال بر افراط یا فتوا دادن باشد نگفته ام.
جوابی که به آن کاربر محترم که شروع کننده این بحث یودن را دادم ملاحظه کنید:

رهروی شهدا;434653 نوشت:
نکته مهمی را قابل ذکر میدانم:
سئوال دوستمان، ظاهرا ناظر به بعد فقهی مسأله است.
پاسخش هم اینست که قطعا چنین امری گناه نیست. چون شما دارای اختیار هستید.
جهت رعایت احترام ایشان هم، به روشی که استاد توضیح دادند، پاسخ رد بدهید، کافی است.

تعجب میکنم از برخی افراد که چطور مطالب مختلف را با هم مخلوط میکنند و امر بر آنها مشتبه می شود و صغرا و کبرا می چینند و نتیجه میگیرند که دل برخی افراد شکسته است و ضربه روحی خورده اند و چه و چه و چه...!!!!!

بنده هم مسأله احترام به سادات، که در دین ما روی آن تأکید شده، را فقط در حوزه شخصی خودم به کار برده ام (ازدواج، یک امر شخصی است). به عنوان مثال،من در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری، اصلا سید بودن یا نبودن را ملاک نمیدانم و فقط به ملاکهای اصلح بودن توجه می کنم.

یكی از نوادگان امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام حسین ساكن قم و مبتلا به شرابخواری بود یك بار برای حاجتی به در خانه احمد بن اسحق كه وكیل اوقاف قم بود رفت و اجازه خواست تا با احمد بن اسحاق ملاقات كند ولی احمد به او راه نداد.

سید با حال غم و اندوه به خانه خود بازگشت، در همان سال احمد بن اسحق به حج مشرف شده همینكه در بین راه به سامراء رسید اجازه خواست كه با امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ ملاقات كند. ولی امام به او اجازه نداد.

احمد گریه طولانی و تضرع نمود تا آن گرامی به او اجازه داد، همینكه خدمت آن حضرت رسید عرض كرد ای پسر رسول خدا برای چه مرا از زیارت خود منع نمودی و حال آنكه من از شیعیان و موالیان تو هستم؟!

فرمود: برای آنكه تو پسر عموی ما را از در منزل خود راندی.

احمد گریه كرد و گفت به خداوند متعال قسم كه او را رد نكردم مگر به خاطر آنكه از گناهش توبه كند.

فرمود: راست گفتی ولكن چاره ای نیست جز آنكه به سادات احترام بگذاری و در هر حالی آنها را حقیر نشماری و به آنها اهانت نكنی كه در غیر این صورت از زیانكاران خواهی بود زیرا كه آنها منتسب به ما هستند.

احمد بن موسی به قم برگشت، طبقات مختلف مردم به دیدن او آمدند و حسین نیز با ایشان بود. همینكه چشم احمد به او افتاد از جای خود برخاست او را در آغوش گرفت و بالای مجلس نشانید.
حسین این كار را از او بعید می دانست به همین جهت پرسید: چه شد كه روش تو عوض شده است؟
داستان خود را با امام عسكری ـ علیه السلام ـ شرح داد. حسین به محض شنیدن از كرده خود پشیمان شد واز كارهای زشت خویش توبه كرد و به خانه آمد و آنچه از آثار گناه وجود داشت نابود كرد و پرهیزكاری و ورع را پیشه نمود و پیوسته ملازمت عبادت و مساجد را داشت و متعكف در مساجد بود تا وفات نمود و در نزدیكی قبر مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السلام ـ به خاك سپرده شد.

مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 500.

چرا احترام به سادات واجب است؟
با بررسي آيات قرآن تمامي پيامبران كه در زمينه اجر و مزد رسالت و زحمات در اين راه را سخن گفته اند اين تعبير را دارند كه ما از هيچ كس اجر و مزدي نمي طلبيم بلكه اجر ما تنها بر خداوند بزرگ است )), (سوره ي شعرائ, آيات : 109, 127, 145, 164 و 180 - سوره هود آيات 29 و 51 و سوره ديگر قرآن ), ولي درباره ي پيامبر اكرم سه تعبير در قرآن آمده است :
1. بگو اي رسول ما, هيچ اجري از شما نمي طلبيم بلكه اجر و مزد رسالت من بر خداست (سوره سبائ, آيه 47).

2. از شما مردم اجري نمي طلبم مگر كسي كه بخواهد راهي به سوي پروردگارش بيابد (فرقان , آيه 57).

3. بگو: از شما اجري نمي طلبيم مگر رعايت و محبت كردن شما نسبت به خويشان و اقربايم را. كه پيامبر اكرم بدستور خود خداوند اجر و مزد رسالتش را دوستي و احترام و محبت به خويشان و ذريه اش قرار داده است .

البته جمع اين 3 آيه كه در يكي مزد نطلبيده و در آيه اي ديگر طلبيده , چنين است كه اگر پيامبر محبت ذريه اش را خواسته , سود اصلي اش به خود مسلمانان بر مي گردد زيرا محبت و احترام عامل موئثري است براي پيروي كردن , همانگونه كه در سوره ي آل عمران , آيه 31, (قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله ...; اگر شما به خدا محبت داريد پس بايد مرا اطاعت كنيد كه خدا شما را دوست مي دارد...)). پيامبر اطاعت خود را از مردم مي طلبد مي فرمايد چرا كه من مبلغ فرمان او هستم , يعني اگر ما مسلمانان به محبت سادات امر شده ايم اين دستوري است از جانب خداوند و با محبت , به خدا نزديك تر شده ايم و سودش به جيب خودمان رفته است و اصولا پيوند محبت با كسي , انسان را به سوي محبوب و خواسته هاي او مي كشاند و هر چه رشته ي محبت قوي تر باشد اين جاذبه قوي تر است , مخصوصا محبتي كه انگيزه ي آن كمال محبوب است , احساس اين كمال سبب مي شود كه انسان سعي كند خود را به آن مبدئ كمال و اجراي خواسته هاي او نزديك تر گرداند.

چنانچه پيامبر اكرم در روايتي مي فرمايد خوبان سادات را بخاطر خدا احترام كنيد زيرا هر انسان خوبي بايد مورد احترام قرار گيرد و سادات بد را بخاطر من يعني منسوب به پيامبر هستند بخاطر پيامبر اكرم احترام كنيد, (براي توضيح بيشتر به تفسير نمونه , ج 2, ذيل آيه 31 سوره آل عمران و يا تفسير در المنثور سيوطي , ج 6, ص 7 مراجعه كنيد).

و اين اظهار محبتها يك شعار الهي است كه بگوييم ما مسلمانان براي خدمات پيغمبر و جبران ذره اي از زحماتش به او ارج نهاده و با اين احترام هميشه به ياد او هستيم , و اگر سيدي بد بود كار بدش را دوست نمي داريم ولي خودشان را بخاطر انتسابشان به پيغمبر اكرم دوست مي داريم . بر اين امر دليل فطري نيز دلالت دارد:

كسي نقل مي كند: دوستي داشتم كه در كودكي پدر و مادرش را از دست داد از ده به شهر آمد و يك تاجر او را تحت حمايت و تكفل خود قرار داد تا بزرگ شد و از خانواده اي براي او دختري را خواستگاري كرد و زندگي خوبي برايش مهيا كرد, از قضا تاجر مرد و ارثي كه به فرزندش رسيده بود در اثر بي كفايتي او, ضايع شد و فرزندش به گدايي افتاد, روزي در خيابان مي رفتم آن پسر براي گدايي پيش من آمد او را به خانه بردم ماجرا را به خانواده گفتم ايشان گفتند, ما زندگيمان را مديون پدر او هستيم و هر چند او خود باعث اين فلاكت شده اما بخاطر پدرش بايد مورد رسيدگي قرار گيرد,

فطرت هر انسان سليم النفسي (عاقل و فهميده اي ) مي گويد كسي كه به تو كمك كرده و از گمراهي و جهالت به نور هدايت آشنا كرده است او را و نزديكان و فرزندانش را و لو به خاطر او, دوست بدار و احترام نما, قضيه خويشان پيامبر هم چنين است هم او كه ما را به نور قرآن و هدايت و كمال دلالت نمود, خدايش امر كرد كه به مسلمانان بگو اجر رسالتم را محبت با خويشانم قرار دادم .

در قسمتي از سوئالتان كه فرموديد ملاك برتري و احترام تقواست بسيار صحيح ولي حرف ما در همين تقواست كه متقي كسي است كه قرآن و دستورات دينش را تماما گوش دهد و عمل كند كه يكي از همين دستورات موده و دوستي با ذوي القرباي پيامبر است البته اگر كسي كه منسوب به پيامبر است بد باشد به خود و جدش ظلم مي كند ولي ما برخوردمان با او چنين باشد كه او را به اشتباهش راهنمايي كنيم ولي از جهت نسبش او را احترام نماييم نه از جهت عملش . و اگر حديثي كه شما در سوئال ذكر كرده اي صحيح باشد باز با جواب ما منافاتي ندارد آنجا پيامبر فرموده سيدي نبايد خيال كند به صرف اينكه فرزند پيامبر است براي او كافي است و علت تامه ي قبولي اعمالش باشد بلكه اين امتياز بايد او را بيشتر به انجام دستورات جدش وادار نمايد; و ما مسلمانان به سبب امر الهي و فرمايشات معصومين , سادات را محبت كرده و احترام مي گذاريم آن هم به دو شق و دو جهت:

1. اگر از موئمنين هستند:
الف . موئمن محترم است به دستور قرآن و روايات
ب . از ذريه است و قابل احترام .

2. اگر از مومنين نيست و بد كرده , فقط به جهت منسوبيت او به پيامبر نه از جهت عمل و كردارش ((ثم جعلت اجر محمد صلواتك عليه و آله مودتهم في كتابك فقلت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي )); (دعاي ندبه مفاتيح الجنان ).

- پس با توجه به آيات و روايات ما سادات را احترام مي كنيم و اگر از ايشان كسي به خطاكاري و بيراهه رفته ضمن كراهت داشتن عملش او را متذكر شده و نهي از منكر مي نماييم و در عين حال طوري برخورد نمي كنيم كه جسارت به نسبش باشد و فقط به سبب فرمايش معصومين (ع ) به او احترام و اكرام مي نماييم .

براي استفاده و توضيح بيشتر به اين كتابها مراجعه فرمائيد: تفسير الميزان (علامه طباطبايي ), 9, آيه 41, انفال تفسير نمونه , ج 2, آيه 31 آل عمران كتاب فضايل السادات سيد محمد اشرف فرزند مرحوم محقق داماد, انتشارات شركه المعارف و الاثار 1339 ه.ش قم .

لینک مطلب:
http://porseman.org/q/show.aspx?id=83581

ضمناً دوستان جهت بررسی بیشتر موضوع، می توانند به کتاب "فضائل السادات" (فارسی) مراجعه نمایند.

رهروی شهدا;437014 نوشت:
یكی از نوادگان امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام حسین ساكن قم و مبتلا به شرابخواری بود یك بار برای حاجتی به در خانه احمد بن اسحق كه وكیل اوقاف قم بود رفت و اجازه خواست تا با احمد بن اسحاق ملاقات كند ولی احمد به او راه نداد.

سید با حال غم و اندوه به خانه خود بازگشت، در همان سال احمد بن اسحق به حج مشرف شده همینكه در بین راه به سامراء رسید اجازه خواست كه با امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ ملاقات كند. ولی امام به او اجازه نداد.

احمد گریه طولانی و تضرع نمود تا آن گرامی به او اجازه داد، همینكه خدمت آن حضرت رسید عرض كرد ای پسر رسول خدا برای چه مرا از زیارت خود منع نمودی و حال آنكه من از شیعیان و موالیان تو هستم؟!

فرمود: برای آنكه تو پسر عموی ما را از در منزل خود راندی.

احمد گریه كرد و گفت به خداوند متعال قسم كه او را رد نكردم مگر به خاطر آنكه از گناهش توبه كند.

فرمود: راست گفتی ولكن چاره ای نیست جز آنكه به سادات احترام بگذاری و در هر حالی آنها را حقیر نشماری و به آنها اهانت نكنی كه در غیر این صورت از زیانكاران خواهی بود زیرا كه آنها منتسب به ما هستند

منم دوس دارم همسرم سیده باشه و اگه باشه احترام بیشتری براش قایل میشم..
اما این معیارم هرگز باعث نمیشه معیارهای دیگه مو نادیده بگیرم. معیارهایی مثل ایمان و اخلاق خیلی مهمتره برام و فقط در شرایط برابر دختر سیده رو ترجیح میدم

درمورد آیه "موده ذی القربی" به نظرم فقط درمورد اهل بیت (علیهم السلام) باشه. همچنین سایر روایات و احادیثی که فرمودین
اما اگه این آیات و روایات واقعا در مورد سادات باشه و معتبر هم باشن در این صورت..
آرزو میکنم کاش یکی از معصومین بودند تا من این سوال ازشون بپرسم که چرا صرف اینکه کسی از ذریه ایشان هست باید بهش احترام بذاریم؟مگر غیر اینه که همه انسان ها برابرند؟
حتما جوابی میدادن که من قانع میشدم. اما با این روایات شبهه من برطرف نشد
یا علی:Gol::Gol::Gol:

salam1990;437058 نوشت:
آرزو میکنم کاش یکی از معصومین بودند تا من این سوال ازشون بپرسم که چرا صرف اینکه کسی از ذریه ایشان هست باید بهش احترام بذاریم؟مگر غیر اینه که همه انسان ها برابرند؟

دوست عزیز، احترام گذاشتن به سادات، تضادی با "برابر بودن آنها با بقیه افراد در برابر قانون و مسایل اجتماعی" ندارد.
در نظر بگیرید: شما متصدی کاری هستید. دو نفر به شما مراجعه میکنند. شما در عین حالی که بنا به دلیلی، به یکی از آنها بیشتر احترام میگذارید، قانون را برای هر دو نفرشان یکسان اجرا می کنید. پس "احترام بیشتر" تضادی با "برابر بودن افراد با هم در مسایل عملی" ندارد.

وقتی چیزی را نشناسیم، طبیعتاً درباره آن و قدر و منزلتش و تفاوت و تشابهش با چیزهای مشابه، نمیتوانیم قضاوت درستی بکنیم.

یک پدر، نسبت به فرزندش، ولو اینکه آن فرزند با واسطه های زیادی به آن پدر برسد، چه حسی دارد؟
خودمان را جای آن پدر بگذاریم و ببینیم نسبت به فرزند فرزند فرزند....فرزند فرزندمان، چه حسی داریم؟

من احتمال میدهم اهل بیت (ع) و خصوصاً امام عصر (عج) نسبت به فرزندان خودشان (سادات) توجه خاصی داشته باشند.
حداقلش این است که "صله رحم" که یک امر واجب است را شاید به جا بیاورند. یعنی ممکن است امام زمان (عج) به همه سادات سر بزنند (بدون اینکه دیده شوند، با قدرتی که دارند میتوانند به همه منازل سادات، در یک زمان کوتاه سر بزنند)، یا در مراسماتشان (عروسی، تولدها،...) سر بزنند یا در بیماری از آنها عیادت کنند (بدون رویت شدن). چون در اسلام، حقوقی برای خویشاوندان بر همدیگر وجود دارد و قطعاً اهل بیت (ع) و خصوصاً امام عصر (عج) این حقوق را که واجب هستند، نسبت به خویشاوندان خود (سادات) رعایت میکنند (با رعایت مصالح عامه، مثل رویت نشدن و ...)

این فقط یک حدسی است که من میزنم.

رهروی شهدا;436979 نوشت:
سلام
چند نکته رو قابل ذکر میدانم:
1- احترامی که سادات دارند، صرفاً به خاطر انتساب آنها به اهل بیت (ع) است. وقتی صحبت از احترام سادات می شود اصلا به این معنی نیست که یک سید حتما از نظر رفتار و ... در سطح بالایی است. سادات هم مثل همه افراد دیگر، ممکن است رفتارهای مختلفی داشته باشند.

2- من به خواستگار کسی غیر از خانمم نرفته بودم تا اینکه به خاطر سید نبودن ردش کنم و موجب شکسته شدن دلش و ضربه روحی خوردنش بشوم. گزینه هایی که عرض کردم، از فامیل خودم بودند که آنها را می شناختم. (کمی زود قضاوت کردید - ان بعض الظن اثم!)

3- مغرور بودن یک سید به خودش، اثری در احترامی که ما به او میگذاریم ندارد. ما به خاطر پیامبر و اجدادش به او احترام میگذاریم نه به خاطر اخلاق و رفتار خودش. پیامبر (ص) فرموده است:
احبوا اولادی، صالحهم لله، طالحهم لی.
یعنی: فرزندانم را دوست بدارید. خوبانش را برای خدا، بدهایش را برای من.

4- من درباره خودم میگویم: انگیزه من از ازدواج با سیده، شفاعت نبود (شما چطور انگیزه مرا کشف کرده اید؟؟!!). من همیشه دوست داشتم "فرزند زهرا (س)" در خانه ام باشد. من جز در جوار فرزندان زهرا (س)، احساس آرامش نمی کنم. زمان دانشجویی هم سعیم بر این بود که در خوابگاه، اتاقی را بگیرم که حتی الامکان در آن یک سید باشد.

کسی که شفاعت میخواهد، در درجه اول باید در تقوا و اخلاص و اعمال نیک بکوشد.

سلام اخوی!تندرفتین.من عرض کردم مخاطبم صاحبان نوع تفکریست که عرض کردم.
درضمن درعرایضم قیداگر راگفتم که اگرخواستگاری رفتین؛خداروشکرکه همسرتون اولین وآخرین بودن.
من نگفتم،هدف شمااز ازدواج با سیده مشمول شفاعت اهل بیت(ع)شدنه.

پس من نه در مورد شماقضاوت کردم(که بخوام شامل«إن بعض الظن إثم»شوم)ونه انگیزه ی شما روکشف کردم.

ببخشیداگه سبب سوءتفاهم شدم.

بخداهستن چنین آدمایی که عرض کردم.
بگذریم.......ناگفتنی ها بسیارند.
خداازسرتقصیراتمون بگذره
زندگی سعادتمندانه ای درپناه و رکاب ولی عصر(عج)داشته باشین.

احترام سادات رو قبول دارم ولی....
چیزی نمیگم بحث منحرف میشه

سلام

چرا انقدر مسئله رو بزرگش می کنین؟!
آدم آدمه دیگه ! وقتی آدم مناسبی نیست ؛ چه فرقی داره طرف شاهزاده باشه یا گدا؟!

یاحق

اگر قرار بود به سیدی که سیدی خودش را قبول ندارد و خلافش رفتار می کند احترام خاص گذاشت که واویلا است !!!!!!!!!!!!! مگر جعفر کذاب که بود ؟ آیا غیر از این است که پسر امام هادی (ع) بود !!؟ حضرت امام هادی (ع)درباره او فرمود: « از فرزندم جعفر دوری کنید، نسبت او به من همچون نسبت کنعان به نوح (ع)است». خانم شما باید مطالعات خودتان را بیشتر کنید و الا با این تفکرات ازدواج کنید خودتان را به هلاکت می اندازید. خود را گرفتار جعفر های کذاب می کنید.

maes;437639 نوشت:
مگر جعفر کذاب که بود ؟ آیا غیر از این است که پسر امام هادی (ع) بود !!؟ حضرت امام هادی (ع)درباره او فرمود: « از فرزندم جعفر دوری کنید، نسبت او به من همچون نسبت کنعان به نوح (ع)است».

سلام.
هر مسأله ای شأن خودش را دارد. نباید مسایل مختلف را با هم خلط کرد.
جعفر کذاب، کاری که کرد، انحراف مسیر جانشینی پیامبر (ص) بود. غضب عنوان امامت و گمراه کردن امت و انحراف در دین بود. چون امامت بزرگترین مسأله است، لذا خطای او در یک زمینه حساس و خیلی بزرگی بود. این، خیلی فرق دارد با اینکه مثلا یک نفر اخلاقش بد باشد یا در حوزه فردی برخی گناهان را انجام دهد. شأن این دو مسأله خیلی متفاوت است.
مسایلی که درباره احترام سادات (ولو با رفتارهای نادرست) ذکر شد، درباره گناهان عادی بود، نه غضب عنوان امامت و گمراه کردن امت!

حق تعالی;437482 نوشت:
چرا انقدر مسئله رو بزرگش می کنین؟!
آدم آدمه دیگه ! وقتی آدم مناسبی نیست ؛ چه فرقی داره طرف شاهزاده باشه یا گدا؟!

سلام
در اصل انسانیت فرقی نیست. اما نمیشه گفت که چون آدم آدم است، پس فرقی بین عالم و جاهل، مومن و فاسق، و .... نیست.
قطعاً «ذریه زهرا (س) » بودن و ژنهای اهل بیت (ع) را داشتن، با نداشتن آن ، فرق دارد. این افتخاری و شرفی است که بعضی ها دارند و بعضی ها ندارند. داشتن و نداشتن آن هم روی حکمت الهی است نه شانسی و تصادفی. به قول قرآن کریم: ان الله یعلم حیث یجعل رسالته!

من در دوران تجردم هیچگاه دچار تردید نشدم که بهترین کاری که (از نظر تکوینی) می توانم برای بچه های آینده ام انجام بدهم، این است که مادر سیده ای برای آنها انتخاب کنم.

عرض بنده این است که با فرض اخلاق خوب، سید به دلیل شرافتش، برتر از غیر سید است. حالا دوستان می فرمایند که بعضی از سادات رفتارهای نادرست دارند؛ خوب سید هم مثل غیر سید ، هر جور رفتاری ممکن است داشته باشد. همانطور که شما در غیر سیدها می روید و یک نفری را پیدا میکنید که اخلاقش خوب باشد، حالا بروید یک سید با اخلاق و رفتار خوب پیدا کنید. این که کاری ندارد!

مسافر;428847 نوشت:
با سلام
آیا رد کردن خواستگار از سادات گناه داره؟
آیا این درست است که آداب برخورد با سادات، خاص است؟
اگر فرد سیدی رفتار و کردار درستی نداشته باشد بازهم آن احترام خاص واجب است؟

بسمه تعالی

اگرازروی دلایل منطقی اوراردکنیدهیچ مشکلی ندارد

ردکردن خواستگاربدون دلایل منطقی چه اوازسادات باشدیانباشدخوب نیست وفرقی بین سیادت وعدم سیادت نمی کند.

اگرشخص عملش هیچ شباهتی به اهل بیت نداردوفقط سیداست احترام خاص شامل حال اونمیشود

ولی این احترام شامل سادات مومن میشود

رهروی شهدا;438020 نوشت:
خوب سید هم مثل غیر سید ، هر جور رفتاری ممکن است داشته باشد.

سلام
منظورم از ادم ادمه دیگه ! همین جمله ای بود که بالا هم خودتون بهش اشاره کردید.

باتشکر
یاحق

گناهان شخصی در زندگی شخصی ادمها هستند. اما داستان پسر نوح را در قرآن بخوانید. خداوند به حضرت نوح فرمود خانواده و اهلت را نجات بده. اما با این وجود پسرش که همرنگ جماعت بود غرق شد. بعد حضرت نوح از خداوند سوال می کند مگر پسر من از خانواده و اهلم نبود !؟ خداوند به صراحت می گوید نه نبود !
به هر حال الان کسی در ایران ضد امام و ... نیست. با این وجود انحرافات کم نیست. پس ساداتی هم که همرنگ جماعت هستند فرقی با بقیه ندارند.
خدایی نکرده غیر از این باشد تعصبات کور به نژاد پرستی منتهی می شود.
ما با چشمانی باز به سادات احترام می گذاریم.

خواهر خوبم به نظر من ملاک در ازدواج کفویت و ایمان طرف مقابل مهمتره و قضیه احترام به سادات صرف انتسابشون به ائمه ماست و دلیلی بر رد یا قبولشون نیست. من هم که افتخار سید بودن رو دارم از دست بعضی افراد(چه سید وچه عام) که از دو طرف بوم افتادن حسابی کفری میشم باورتون میشه هروقت میرم خرید نشونه های سیدی(شال یا انگشتر و...) رو برمیدارم چون اونقدر بعضیها ازش سوءاستفاده کردن که شده ضدتبلیغ!

یک سید هم اگه بخواد احترام اجدادش رو نگه داره باید تو اعمال و رفتارش نمود داشته باشه که بشه مبلغ اجداد و مذهبش.

ما مخلص سادات هم هستیم اما سیادت آنها بایستی موجبات پیروی بیشتر آنها شود.
این مسائل ساده اجتماعی در سطح کلان با سرنوشت یک انقلاب گره می خورد. ما یک نظام مردمی داریم. مردم باید بیدار باشند.
خدا به رهبری عزیز عمر طولانی دهد.
آیا رهبر ایران حتما باید سید باشد !؟
معیار ما اهل بیت است و ما نیک می دانیم که سلمان فارسی از اهل بیت شد به خاطر پیروی اش. چه بسا در برخی مواقع وظیفه ما ترجیح سلمان فارسیها به سادات باشد. ما به دنبال اهل بیت هستیم. احترام سادات هم جای خودش.
مردم باید معیار را بشناسند و به آن چنگ بزنند. در حیات شخصی و اجتماعی و سیاسی خود.

بسم رب الشهدا و الصدیقین.
سلام.
دوستان نظراتی که ارسال کردند درسته .به خصوص دوست عزیز جناب "رهروی شهدا" و تشکر از ایشون.

1 - احترام به سادات:
اما.احترام به سادات موضوع غیر قابل ردی هست که در احادیث بسیاری به اون تاکید شده .
در آیه ی مودت این چنین ذکر شده :
این همان چیزی است که خداوند ، آن بندگان خود را که ایمان آورده و عمل های شایسته کرده اند بدان بشارت می دهد. بگو: از شما در مقابل این ( ابلاغ رسالت خود ) جز محبت ( قلبی و عملی ) درباره خویشاوندانم مزدی نمی طلبم ، و هر کس کار نیکی انجام دهد ( بر این محبت بیفزاید ) ما برایش در آن ، نیکی می افزاییم ( بر پاداش طبیعیش حد اقل ده برابر اضافه می کنیم ) ، حقّا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است.(شوری/آیه 23)
در این آیه واضح ذکر شده که احترام به پیامبر و خاندان ایشون درخواست بی واسطه ی الهی هست.
در احادیث و روایات بسیاری هم در این مورد اشاره شده:

پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) میفرمایند:
«چهار دسته را روز قیامت شفاعت کنم، هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند».
(ثقة الاسلام کلینی،الکافی، ج4، ص 60، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش)

رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) میفرمایند:
« من رأی أولادی و لم یقم بین یدیه فقد جفانی،و من جفانی فهو منافق( هر كس یكی از فرزندان مرا ببیند و در برابرش( به احترام او)بپا نخیزد،در واقع به من ستم روا داشته است و كسی كه در حق من ستم نماید منافق است.
(جامع الاخبار)

2 - احترام به سادات (بدرفتار) :
اما خب شاید در یمان سادات هم همه خوب نباشن و اینطور هم هست.این نیست که همه سادات رفتار و کردار درستی داشته باشن و این رفتار درست باعث احترام به ایشان شود.
برای مثال اصلا اگر فردی رفتار درستی داشته باشه خود به خود شما به اون احترام میزارید.
اما این در مورد سادات متفاوته.به حدیث زیر توجه کنید:

پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)میفرمایند:
«اکرام کنید خوبان ذریه مرا از براى خدا و بدان ایشان را براى من».
(تفسیر روان جاوید، ج1، ص 52)

حتی من خاطرم هست روایتی از حضرت فاطمه سلام الله) خوندم که الان منبع رو به خاطر ندارم ولی ذکر میکنم.
حضرت فاطمه (سلام الله علیه) میفرمایند:
به فرزندان من احترام بگذارید هر چند آنها بدی میکنند و بدی آنها را به من ببخشید.

امام صادق (علیه السلام) میفرمایند :
«هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) سخن می گوید. مردم خاموش می شوند؛ پیامبر حرکت مى‏ کند و می فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می شوند مردمى که این کردار را انجام داده‏اند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مى‏بینند».
(وسائل الشیعه، ج 16، ص 333)

پس احترام به سادات این نیست که اگر غرور داشتند یا عمل بدی کردند دیگه بی خیال احترام بشیم و بزنیم به سیم آخر.خیر اتفاقا امتحان الهی این موقع هاست چرا که هر کسی خوش رفتاری که خود به خود شما هم در مقابل رفتار صحیح رو انجام میدید اما مرد اونه که بد رفتاری ببینه و رفتار خوب داشته باشه.مثل قضیه ی پیامبر ( امام رحمة ) و آن پیرمرد یهودی.شما وقتی به سادات احترام میزارید عوضش رو از حضرت فاطمه (سلام الله) و فرزندان ایشان(علیهم السلام) و پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی الله علیه و آله) میخواین نه از خود اونها.

به این حدیث هم از امام رضا (علیه السلام) دقت کنید تا قدر احترام به سادات بیشتر روشن بشه:
عرض شد خدمت حضرت رضا (عليه السلام ) وضع كسى كه زيان فاحشى كرده بود ايشان فرمودند آن شخص كيست ؟ گفتند فلان مرد سرمايه اى كه معادل ده هزار دينار طلا بود در معامله اى به ده هزار درهم نقره تقليل داده .
حضرت فرمودند اگر كسى يك ثروت هنگفتى را به هزار درهم تبديل كند آيا زيان و اندوهش بيشتر از كسى كه گفتند نيست ؟ عرض كردند چرا. فرمود اينك به شما خبر دهم از شخصى كه زيان او بيشتر از دو نفريست كه ذكر شد. فرض كنيم شخصى معادل هزار كوه طلا داشته باشد و آن هزار كوه را به هزار دانه گندم فاسد و پست بفروشد آيا پشيمانى و اندوهش از آنها بيشتر نيست ؟ گفتند البته بيشتر است . فرمود اكنون نفر چهارم را به شما معرفى مى كنم كه ندامت او بيشتر از سه نفر قبل است و آن كسى است كه بستگان پدر و مادر خود را در دستگيرى و كمك مقدم بدارد بر بستگان دو پدر دينى خويش محمد و على (عليهما السلام ،) زيرا برترى خويشاوندان پيغمبر (سادات ) بر خويشاوندان خود شخص بيشتر است از فضيلت هزار كوه طلا بر هزار دانه گندم فاسد.
(مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 401)

3 - ازدواج و سادات:
در روایات بسیاری احترام به سادات آمده اما من تابحال ندیدم در روایتی به ازدواج به سادات تاکید کند و این رو امری واجب بدونه.البته ازدواج با سادات بسیار پسندیده هست اما باید توجه داشت که معیار چیه؟شاید شما با یک سادات ازدواج کردید در حالی که اصلا اون معیارهایی که شما میخواین نداره.اونوقت تکلیف چیه؟آیا جنگ اول بهتر از صلح آخر نیست؟
خود ما در خانواده پدرم از خانواده ی سادات هست و داماد های ما هردو از خانواده ی سادات هستند و این سعادت بزرگی هست برای ما.اما آیا اگر نفاهم وجود نداشته باشه بین دو نفر حتی اگر طرف مقابل سادات باشه.آیا اون ازدواج موفقی خواهد بود؟
شما معیار خودت رو در نظر بگیرببین چیه؟معیار اصلی هر مومن ایمانه فرد مقابلش هست ولاغیر حالا اگر اون فرد مقابل سادات باشه که چه سعادتی واگر نباشه دیگه بهانه ای نیست.

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
وقتی اشخاص هم شان به خواستگاری دختران شما آمدند،به آنها دختر دهید و در کار آنها منتظر حوادث نباشید.
(نهج الفصاحه،ص37,ح193)

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
پس از اسلام هیچ نعمتی برای مرد بهتر از زن مسلمانی نیست که هرگاه به او بنگرد،مسرورش کند و هرگاه به او فرمان دهد،اطاعتش نماید و در غیاب او حافظ ناموس و مالش باشد
(من لا یحضره الفقیه ،ج3،ص255)

تاکید ائمه ی اطهار بر شان و ایمان طرفین بوده نه چیز بیشتری و ما تاکیدی نداریم که با سادات ازدواج کنید وهمونطوری که گفتم وصلت با سادات موجب افتخار و سعادت خواهد بود اما نه این که شما از خیلی معیار های مهم به خاطر سید بودن طرف مقابل بگذرید و این زندگی موفقی نخواهد بود.

حتی در روایت داریم:
کسی از امام صادق (علیه السلام) سوال کرد :
من میخواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج کنم.امام علیه السلام فرمودند:با زنی که خودت مایل هستی ازدواج کن و زنی که پدر و مادرت (بدون رضایت تو) انتخاب کردند رها کن
(تهذیب،الاحکام,ج7,ص392)

این یعنی حق انتخاب طرفین با توجه به معیار ها.

نتیجه:
پس نتیجه این شد که احترام به سادات با هر شرایطی پسنیدیده هست و در مواقعی بهتره که اون سید بد اخلاقی میکنه چرا که فرد خوش رفتار خودش باعث خوشرفتار شدن دیگران نسبت به خودش میشه ولی بد رفتار خیر.
ازدواج بسیار مهمه اما این مهم نیست که با سادات باشه بلکه معیار اصلی گوهر ایمانه و اگر شخص حتی سید بی بهره از اون بود نیازی نیست صرفا به خاطر سید بودن جواب شما مثبت باشه بلکه باید فردی شایسته ی معیار و عقاید شما باشه.واگر به خاطر دلیل اول یعنی فقط سید بودن جواب شما مثبت باشه زندگی دشواری رو خواهید داشت و شاید طاقت فرسا.
معیار خودتون رو ایمان قرار بدید و طرف مقابل شما اگر با ایمان باشه کفایت میکنه.

موید و در پناه حق باشید ان شا الله

موضوع قفل شده است