جمع بندی راهکارهای مشاوران و روانشناسان کشور ما اسلامی است یا غیر اسلامی؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راهکارهای مشاوران و روانشناسان کشور ما اسلامی است یا غیر اسلامی؟

سلام .
می خواستم ببینم مشاورین و روانشناسان کشور ما چگونه مراجعین شون رو درمان می کنند؟
یعنی راه حل هایی که ارائه می دهند اسلامیه یا اونا هم از کتب روانشناسی غیر اسلامی راهکار میدن؟
اصلا چقدر از مسائل و مشکلات روانی رو میشه با راهکار دینی درمان کرد؟
تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

hamid h;994403 نوشت:
سلام .
می خواستم ببینم مشاورین و روانشناسان کشور ما چگونه مراجعین شون رو درمان می کنند؟
یعنی راه حل هایی که ارائه می دهند اسلامیه یا اونا هم از کتب روانشناسی غیر اسلامی راهکار میدن؟
اصلا چقدر از مسائل و مشکلات روانی رو میشه با راهکار دینی درمان کرد؟
تشکر

سلام
با تشکر از شما بابت طرح این سؤال

باید در جواب سؤالتان بگویم:
روانشناسان و مشاوران در کشور ایران دارای سلایق و نظرات مختلفی هستند. برخی به هیچ وجه دخالتِ دین و مذهب در روان درمانی را به هیچ وجه قبول ندارند و برخی دیگر فقط به دیدگاه های دینی در روان درمانی توجه دارند و سایر روش های روان درمانی _ هر چند مغایرتی با دستوران دینی نداشته باشند _ را ردّ می نمایند.
در این میان عدّه زیادی از روانشناسان وجود دارند که با وجود بهره گیری از راهکارهای درمانیِ مطرح شده در کتاب های روانشناسیِ غیر ایرانی (بیشتر آمریکایی) به راهکارهای کلّیِ مطرح شده در آیات و روایاتِ معتبر توجه نشان داده و از آنها بهره می برند. این افراد به خطوط قرمزِ دین و دستوراتِ دینی کاملا واقف اند و انها را رعایت می نمایند و مُراجعان را نیز به رعایتِ مسائلِ مذهبی تشویق می نمایند. این روش با متون و نصوصِ دینیِ معتبر هیچ مغایرتی ندارد.

شاید تصور شود هر راهکارِ درمانی که به مُراجع توصیه می شود، باید برخاسته از متونِ مذهبی باشد و جایز نیست غیر از راهکارهای اسلامی به مراجعان چیزی را توصیه کرد. اما این دیدگاهِ تنگ نظرانه از نظر بسیاری از علما و دانشمندانِ دینی مردود می باشد. در حیاتِ حضراتِ معصومان (علیهم السلام) نیز نمونه هایی از به کارگیریِ علم و دانشِ زمان وجود داشته است و آن بزرگواران از به کارگیریِ دانشِ زمان در صورت عدم مغایرت با مبانیِ دینی، نه تنها نهی نمی کردند؛ بلکه یارانشان را در حلّ مشکلات با آن دانش یاری می دادند. برای نمونه می توان به ماجرایِ جنگ احزاب اشاره کرد. در جنگ احزاب، وقتی حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باخبر شدند که عدّه بسیاری از کفّار از قبایلِ مختلف برای جنگ آماده می شوند، با اصحابشان مشورت کردند. سلمان فارسی (رحمة الله علیه) گفت:«ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر می‌کردیم، بَر گِرد خویش خندق می‌کندیم». پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با این نظر موافقت کردند و به مردم فرمان دادند تا پشت به کوه سَلْع، خندق را در مقابل خود حفر کنند (بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۰). طبق گفته سلمان، استفاده از خندق، دانشِ ایرانیانِ غیرمسلمان بوده است و پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از این دانش بهره بردند.
پس بهره گیری از دانشِ زمان در صورتِ عدم مغایرت با دستوراتِ دینی جایز است.

سلام علیکم و رحمه الله

امید;994460 نوشت:
روانشناسان و مشاوران در کشور ایران دارای سلایق و نظرات مختلفی هستند. برخی به هیچ وجه دخالتِ دین و مذهب در روان درمانی را به هیچ وجه قبول ندارند و برخی دیگر فقط به دیدگاه های دینی در روان درمانی توجه دارند و سایر روش های روان درمانی _ هر چند مغایرتی با دستوران دینی نداشته باشند _ را ردّ می نمایند.
در این میان عدّه زیادی از روانشناسان وجود دارند که با وجود بهره گیری از راهکارهای درمانیِ مطرح شده در کتاب های روانشناسیِ غیر ایرانی (بیشتر آمریکایی) به راهکارهای کلّیِ مطرح شده در آیات و روایاتِ معتبر توجه نشان داده و از آنها بهره می برند. این افراد به خطوط قرمزِ دین و دستوراتِ دینی کاملا واقف اند و انها را رعایت می نمایند و مُراجعان را نیز به رعایتِ مسائلِ مذهبی تشویق می نمایند. این روش با متون و نصوصِ دینیِ معتبر هیچ مغایرتی ندارد.

با تشکر از پاسخ خوبتان
متاسفانه برخی از افراد مشهور گاها بدون داشتن تخصص آنهم از طریق رسانه ملی نظریاتی می دهند که ممکن است جامعه بهای سنگینی بابت آن متقبل گردد.
در این لینک کلیپی را قرار می دهم که به نظرم از این موارد مذکور می باشد.
اگر امکان دارد شما نیز نظرتان را در مورد این کلیپ بفرمایید.
همچنین اگر امکان دارد نمونه های بیشتری از نقطه نظرات مشاهیر مسلمان که بیشتر به موضوع روانشناسی ربط داشته باشد بفرمایید.و یا حتی اگر علمایی نظیر شهید مطهری یا دیگران (مثلا علامه جعفری) در مورد روانشناسی غربی نظری داده اند بفرمایید، چون بعضا در فضاهای مجازی با افرادی برخورد داشته ام که به تبعیت از کلیپ فوق، جبهه بدی در برابر روانشناسی گرفته اند!
با تشکر

عارف;994464 نوشت:
با تشکر از پاسخ خوبتان
متاسفانه برخی از افراد مشهور گاها بدون داشتن تخصص آنهم از طریق رسانه ملی نظریاتی می دهند که ممکن است جامعه بهای سنگینی بابت آن متقبل گردد.
در این لینک کلیپی را قرار می دهم که به نظرم از این موارد مذکور می باشد.
اگر امکان دارد شما نیز نظرتان را در مورد این کلیپ بفرمایید.

متأسفانه امرزوه با افرادی مواجه می شویم که با شناختِ بسیار کم از روانشناسی به اظهار نظر در مورد آن می پردازند. به عنوان مثال به حرف های جناب آقای دکتر حسن عباسی دقت نمایید. ایشان در همین کلیپ برای اثبات ادّعای خود مبنی بر ناکارآمدیِ روانشناسی، به «روانکاویِ فروید» استناد می نماید؛ در صورتی که روانکاوی تنها یکی از رویکردهای روانشناسی است. در کتاب «نظریه های روان درمانی» نوشته «جیمز پروچاسکا و جان نورکراس» که از کتاب های معتبر در زمینه روان درمانی است، چهارده رویکردِ اصلی برای روان درمانی عنوان شده است. روانکاویِ فرویدی تنها یکی از این رویکردها است.

استدلال به ناکارآمدیِ درمانِ روانکاویِ فرویدی برای اثباتِ ناکارآمدیِ روانشناسی، مانندِ استدلال به اشتباهاتِ مسلمانانِ طرفدارِ نظریّه جبر (اَشاعره) برای اثباتِ ناکارآمدیِ اسلام است. در صورتی که اشاعره یا پیروانِ فلان مذهبِ اشتباه بخشی از مسلمانان می باشند و نماینده اسلام ناب نیستند.
در همین راستا استدلال به توصیه های اشتباه یک خانمِ روانپزشک برای اثباتِ ناکارآمدیِ روانپزشکی همانندِ استدلال به حرف های اشتباهِ یک آخوند برای اثباتِ ناکارآمدیِ اسلام است.
این عزیزان متأسفانه با روانشناسی آشناییِ بسیار اندکی دارند. انسانِ با انصاف کسی است که قبل از انتقاد به یک مسأله به خوبی با آن مسأله آشنا باشد.

عارف;994464 نوشت:
متاسفانه برخی از افراد مشهور گاها بدون داشتن تخصص....

امید;994491 نوشت:
متأسفانه امرزوه با افرادی مواجه می شویم که با شناختِ بسیار کم از روانشناسی به اظهار نظر در مورد آن می پردازند....

سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی
ابتدا عرض کنم تخصص نداشتن درمورد یک موضوع (اگر فرض کنیم دکتر عباسی تخصص روانشناسی ندارند) باب نظر دادن درمورد آن موضوع را نمی‌بندد. قبل از اینکه بگوئیم در باب یک موضوع نیاز به تخصص هست، باید ببینیم آن موضوع از چه جنبه‌ای بررسی شده است. مثالی عرض می‌کنم. می‌دانید موسیقی‌هایی که رقص آور است قطعاً از نظر مراجع تقلید حرام است. خب بفرمائید کدامیک از مراجع تقلید با نوت نویسی، سازهای موسیقی، ریتم، ملودی، آکورد، تمپو و.... آشنا هستند؟ در کدام دانشگاه موسیقی درس خوانده‌اند؟ چندبار تا الان موسیقی ساخته‌اند؟ اگر پاسخ به این پرسش‌ها منفی است، پس چطور به خودشان اجازه می‌دهند درمورد موضوعی که تخصص ندارند نظر بدهند؟!

پاسخش خیلی ساده است. مراجع محترم موسیقی را از جنبه تطبیق با دین بررسی کرده‌اند. درست کاری که دکتر عباسی نسبت به روانشناسی غربی انجام داده و آن را در مقایسه با دین بررسی کرده. اگر اشکال عدم تخصص بر دکتر عباسی وارد است پس بر مراجع هم وارد است و اگر بر مراجع وارد نیست پس بر دکتر عباسی هم وارد نیست

امید;994491 نوشت:
انسانِ با انصاف کسی است که قبل از انتقاد به یک مسأله به خوبی با آن مسأله آشنا باشد.
یکی دیگر از مصادیق انصاف هم این است که ابتدا نظر طرف مقابل را دقیق بشنویم و با حفظ امانت بیان کنیم، آنگاه آن را نقد کنیم. مثلاً شما گفتید که:
امید;994491 نوشت:
ایشان در همین کلیپ برای اثبات ادّعای خود مبنی بر ناکارآمدیِ روانشناسی، به «روانکاویِ فروید» استناد می نماید؛ در صورتی که روانکاوی تنها یکی از رویکردهای روانشناسی است. در کتاب «نظریه های روان درمانی» نوشته «جیمز پروچاسکا و جان نورکراس» که از کتاب های معتبر در زمینه روان درمانی است، چهارده رویکردِ اصلی برای روان درمانی عنوان شده است. روانکاویِ فرویدی تنها یکی از این رویکردها است

1 - شما اشکال گرفته‌اید که چرا دکتر عباسی برای اثبات حرفش صرفاً به یک رویکرد روانشناسی غربی پرداخته، در حالیکه درست در لحظهء آغاز کلیپ، ایشان به وضوح می‌گویند "مثلاً"، یعنی دارند روانکاوی فرویدی را به عنوان یک نمونه بررسی می‌کنند. خود شما که متخصص روانشناسی هستید آیا می‌توانید در چند دقیقه کل روانشناسی را تحلیل کنید که از دکتر عباسی چنین انتظاری دارید؟!

2 - شما گفتید که روانکاوی فرویدی تنها یکی از رویکردهای روانشناسی است. اما سوال من این است که این رویکرد واحد تا چه حد بر کلیت روانشناسی تاثیر گذاشته است؟ سایر رویکردها و عملکردها تا چه میزان از این قاعده تاثیر گرفته‌اند؟ در واقع حرف دکتر عباسی این است که پایه روانشناسی غربی همین است و این رویکردی که در کلیپ مذکور مطرح شد صرفاً یک رویکرد مجزا نیست بلکه بِیسِ اصلی روانشناسی غربی است

3 - گفتید دکتر عباسی برای اثبات ناکارآمدی "روانشناسی".... در حالیکه ایشان هرگز نگفتند روانشناسی ناکارآمد است، بلکه گفتند روانشناسیِ غربی ناکارآمد است. ایشان در انتهای کلیپ می‌گویند راهش این است که متخصصین حوزه و دانشگاه بیایند و از دل متون اسلامی راهکارهای درمان افرادی که مشکل روحی و روانی دارند را بیرون بکشند. پس ایشان نه تنها با روانشناسی اسلامی مخالف نیستند بلکه اتفاقاً اعتراض ایشان به شما دوستان حوزوی این است که چرا روانشناسی اسلامی را جایگزین روانشناسی غربی نمی‌کنید؟

امید;994491 نوشت:
استدلال به توصیه های اشتباه یک خانمِ روانپزشک برای اثباتِ ناکارآمدیِ روانپزشکی همانندِ استدلال به حرف های اشتباهِ یک آخوند برای اثباتِ ناکارآمدیِ اسلام است
اولاً باز هم مثال را نقد کردید! خواهشاً به قبل و بعد مسائل مطرح شده توجه کنید. مجری از دکتر عباسی پرسید:
"وقتی کسی می‌رود پیش روانپزشک و درمان می‌شود شما چگونه می‌گوئید ناکارآمد است؟"
و دکتر عباسی در پاسخ ایشان مثالی زدند که نشان دهند ممکن است راه حلی ظاهراً مؤثر باشد اما تأثیرات منفی نیز داشته باشد که به آنها توجه نشده
این مثال به این منظور نبود که بگویند تمام روانشناسان چنین راهکاری می‌دهند! بلکه برای اثبات این بود که صرف تأثیرگذاری یک راهکار به معنای صحیح بودن آن راهکار نیست

ثانیاً راهکار آن خانم روانشناس از نظر چه کسی اشتباه بوده؟ یا راهکارهای بسیار دیگر که از سوی روانشناسان ارائه می‌شود از نظر چه کسی اشتباه است؟
شما از منظر دینی نگاه می‌کنید و می‌گوئید برخی راهکارهای روانشناسی غربی اشتباه است، درحالیکه اساس روانشناسی غرب اصلاً مخالف دخالت دین در روانشناسی است! حتی فروید دینداری را خود یک مشکل روانی میداند!

امید;994460 نوشت:
شاید تصور شود هر راهکارِ درمانی که به مُراجع توصیه می شود، باید برخواسته از متونِ مذهبی باشد و جایز نیست غیر از راهکارهای اسلامی به مراجعان چیزی را توصیه کرد. اما این دیدگاهِ تنگ نظرانه از نظر بسیاری از علما و دانشمندانِ دینی مردود می باشد. در حیاتِ حضراتِ معصومان (علیهم السلام) نیز نمونه هایی از به کارگیریِ علم و دانشِ زمان وجود داشته است و آن بزرگواران از به کارگیریِ دانشِ زمان در صورت عدم مغایرت با مبانیِ دینی، نه تنها نهی نمی کردند؛ بلکه یارانشان را در حلّ مشکلات با آن دانش یاری می دادند. برای نمونه می توان به ماجرایِ جنگ احزاب اشاره کرد. در جنگ احزاب، وقتی حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باخبر شدند که عدّه بسیاری از کفّار از قبایلِ مختلف برای جنگ آماده می شوند، با اصحابشان مشورت کردند. سلمان فارسی (رحمة الله علیه) گفت:«ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر می‌کردیم، بَر گِرد خویش خندق می‌کندیم». پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با این نظر موافقت کردند و به مردم فرمان دادند تا پشت به کوه سَلْع، خندق را در مقابل خود حفر کنند (بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۰). طبق گفته سلمان، استفاده از خندق، دانشِ ایرانیانِ غیرمسلمان بوده است و پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از این دانش بهره بردند

هیچ ایرادی ندارد که سلمان به پیامبر(ص) بگوید دور شهر را خندق بکنیم، اما اشکال دارد که مثلاً سلمان بجای پیامبر(ص) بگوید چگونه نماز بخوانید!
استاد عزیز، مجدداً خواهش می‌کنم به ایراد گرفته شده دقت بفرمائید. هیچکس نمی‌گوید هر چه که از دهان یک فرد غربی بیرون بیاید اشتباه است!
بلکه صحبت روی مواردی است که در ادامه عرض می‌کنم

شما در ابتدای صحبتتان روانشناسان را به سه گروه اصلی تقسیم کردید:

امید;994460 نوشت:
برخی به هیچ وجه دخالتِ دین و مذهب در روان درمانی را به هیچ وجه قبول ندارند
برخی دیگر فقط به دیدگاه های دینی در روان درمانی توجه دارند و سایر روش های روان درمانی _ هر چند مغایرتی با دستوران دینی نداشته باشند _ را ردّ می نمایند

در این میان عدّه زیادی از روانشناسان وجود دارند که با وجود بهره گیری از راهکارهای درمانیِ مطرح شده در کتاب های روانشناسیِ غیر ایرانی (بیشتر آمریکایی) به راهکارهای کلّیِ مطرح شده در آیات و روایاتِ معتبر توجه نشان داده و از آنها بهره می برند. این افراد به خطوط قرمزِ دین و دستوراتِ دینی کاملا واقف اند و انها را رعایت می نمایند و مُراجعان را نیز به رعایتِ مسائلِ مذهبی تشویق می نمایند. این روش با متون و نصوصِ دینیِ معتبر هیچ مغایرتی ندارد.

اولاً این تقسیم‌بندی شما بسیار کلی است و در عمل طیف‌های بسیاری از روانشناسان وجود دارند
گروه سومی که شما توضیح دادید خودش به چندین دسته تقسیم می‌شود که هرکدام حدود متفاوتی برای دخالت دین در روانشناسی تعریف می‌کنند

ثانیاً با توجه به توضیح قبل، آن دسته از گروه سوم که متر و معیارشان اسلام باشد و از راهکارهای قرآنی و روایی به عنوان اصل، بهره ببرند و راهکارهای غربی را به عنوان مکمل استفاده کنند تعداد بسیار کمی از روانشناسان را تشکیل می‌دهند مثلاً فرض کنیم 20 درصد. بفرمائید شما چطور به این نتیجه رسیدید که انتقاد دکتر عباسی نه به آن 80 درصد، که به این 20 درصد است؟!

Reza-D;994647 نوشت:
این رویکردی که در کلیپ مذکور مطرح شد صرفاً یک رویکرد مجزا نیست بلکه بِیسِ اصلی روانشناسی غربی است

سلام

از اینکه در این موضوع مشارکت می نمایید، واقعا تشکر می کنم.

دوست گرامی

شما ادعا می کنید که رویکردِ روانکاوی بِیس و پایه یِ روانشناسیِ غربی است. اجازه دهید نظر طرفدارانِ رویکردِ رفتارگرایی را به روانکاویِ فروید برایتان مطرح نمایم تا ببینید آیا پیروانِ این رویکردِ پرطرفدار و مطرحِ روانشناسی ممکن است از نظریه های فروید بهره ببرند و آن را پایه ای برای نظریاتِ خود قرار دهند؟
جان نورکراس و جیمز پروچاسکا در کتاب «نظریه های روان درمانی»، صفحه 67 می گویند:
انتقادهای رفتاری از روان کاوی زیاد و شدید بودند. یک رشته انتقادها بر این اساس استوار هستند که روان کاوی به عنوان یک نظریه، بسیار ذهنی و غیرعلمی است.
نویسندگان این کتاب در صفحه 68 کتاب خود ادامه می دهند:
«رفتارگرایان واکنش کوبنده تری هم نشان دادند. رفتارگرایان درباره نظریه روانکاوی جرّ و بحث نمی کنند؛ بلکه آن را نادیده می گیرند. وقتی داده های تجربی که نشان دهند روان کاوی مؤثر واقع می شود وجود ندارد، چرا باید به خود زحمت دهیم که بدانیم چگونه قرار است روان کاوی نتیجه بخش باشد».

رویکردِ رفتارگرایی که یک رویکردِ بسیار مطرح در روانشناسی است و امروزه یکی از پرکاربردترین رویکردها در دنیای غرب است، سردمدارانِ آن چنین نظراتی در مورد روانکاوی دارند (غیرعلمی، نادیده انگاشتنِ روانکاوی) آیا روانکاوی را پایه نظرات خود قرار می دهند؟

امید;994685 نوشت:
رویکردِ رفتارگرایی که یک رویکردِ بسیار مطرح در روانشناسی است و امروزه یکی از پرکاربردترین رویکردها در دنیای غرب است، سردمدارانِ آن چنین نظراتی در مورد روانکاوی دارند (غیرعلمی، نادیده انگاشتنِ روانکاوی) آیا روانکاوی را پایه نظرات خود قرار می دهند؟
اول اینکه انتظار داشتم به کل مطالب من پاسخ بدهید

من متخصص در زمینه روانشناسی نیستم و نمی‌توانم دقیق و تخصصی بحث کنم که امیدوارم عذر مرا بپذیرید
بنده منظورم نظریه تثلیث و اعتراف به گناه بود که در نظریه فروید مطرح شده، نه روانکاوی
اگر اشتباه بیان کردم عذرخواهی می‌کنم

اما اگر این را هم حذف کنیم باز برای سایر نقدهایی که مطرح کردم مشکلی پیش نمیاید و آنها سر جای خود باقی هستند

Reza-D;994647 نوشت:
مثالی عرض می‌کنم. می‌دانید موسیقی‌هایی که رقص آور است قطعاً از نظر مراجع تقلید حرام است. خب بفرمائید کدامیک از مراجع تقلید با نوت نویسی، سازهای موسیقی، ریتم، ملودی، آکورد، تمپو و.... آشنا هستند؟ در کدام دانشگاه موسیقی درس خوانده‌اند؟ چندبار تا الان موسیقی ساخته‌اند؟

این مثال شما و قیاسِ موضوع بحث به اظهار نظر مراجع تقلید در مورد موسیقی، به قول ما طلبه ها قیاس مع الفارق است. زیرا آن چه مراجع تقلید در مورد موسیقی می گویند، اظهار نظر در مورد حرام بودن یا حلال بودنِ گوش دادنِ موسیقی است که بحث و استدلال در مورد حلال یا حرام بودنِ یک عمل با استناد به احادیث و روایاتِ حضرات معصومان در حیطه وظایفِ فقه و فقیهان می باشد. مراجع تقلید نیز در موردِ حلال یا حرام بودنِ موسیقی، این گونه اظهار نظر می کنند:
آیة الله سیستانی: «اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی نباشد حرام نیست.«
آیة الله تبریزی: «گوش دادن به موسیقی لهوی که مناسب مجالس خوش گذارنی می باشد، جایز نیست و همچنین ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزار آلات موسیقی لهوی جایز نیست«
آیة الله خامنه ای: «هر گونه نوازندگی مطرب لهوی که متناسب با مجالس عیش و نوش باشد حرام است«
آیة الله فاضل لنکرانی: «موسیقی اگر مطرب و مهیج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد و مرکز پخش تأثیری در حکم ندارد.«
آیة الله بهجت: «اگر موسیقی مطرب باشد، استماع و خرید و فروش آن حرام است».

آن چه برای مراجع تقلید مهمّ است، لهوی بودن یا نبودن موسیقی است. بقیه کیفیت های موسیقی دخالتی در حلال یا حرام بودنِ آن ندارد. پس لازم نیست یک مرجع تقلید از نوت موسیقی، سازها، ریتم، ملودی و غیره آگاهی داشته باشد.مراجع تقلید تشخیصِ لهوی بودن یا نبودنِ موسیقی را نیز بر عهده مُکلَّف می گذارند.

اما اینکه یک نفر در مورد روانشناسی که یک علم است و رویکردهای بسیار گوناگون و متضادّی دارد، اظهار نظر کند؛ مانند: این است که فردی در مورد علم فیزیک اظهار نظر نماید؛ فقط بر پایه اطلاعاتی که از فیزیکِ مکانیکِ نیوتنی دارد. چنین فردی باید دقت کند که فیزیک مکانیک نیوتنیْ تمام فیزیک نیست.

Reza-D;994687 نوشت:
نظریه تثلیث و اعتراف به گناه بود که در نظریه فروید مطرح شده


باور بفرمایید من برای اولین بار است این مطلب را از فردی (آقای دکتر عباسی) می شنوم که فرویدْ از نشریه تثلیث و اعتراف به گناه در نظریه خودش بهره گرفته است.

امید;994693 نوشت:

باور بفرمایید من برای اولین بار است این مطلب را از فردی (آقای دکتر عباسی) می شنوم که فرویدْ از نشریه تثلیث و اعتراف به گناه در نظریه خودش بهره گرفته است.

اجازه می‌خواهم از شما درخواستی کنم
در حال حاضر پایه گفتگوی ما یک کلیپ چند دقیقه‌ای است که نمی‌تواند مرجع مناسبی برای درک مطالب جناب دکتر عباسی باشد
اگر اجازه بدهید بنده مطالب بیشتری جمع آوری کنم و سپس بر مبنای آنها گفتگو را ادامه دهیم

امید;994689 نوشت:
این مثال شما و قیاسِ موضوع بحث به اظهار نظر مراجع تقلید در مورد موسیقی، به قول ما طلبه ها قیاس مع الفارق است

قیاس مع الفارق نیست بزرگوار
نقطه مقابل صحبت شما (موسیقی اگر لهو و لعب باشد حرام است) این می‌شود:
"روانشناسی اگر مخالف با دین باشد حرام می‌شود"

کجایش قیاس مع الفارق است؟!

Reza-D;994647 نوشت:
ابتدا عرض کنم تخصص نداشتن درمورد یک موضوع (اگر فرض کنیم دکتر عباسی تخصص روانشناسی ندارند) باب نظر دادن درمورد آن موضوع را نمی‌بندد.

سلام علیکم و رحمه الله
باب نظر دادن که معمولا باز است...
ولی اینکه همیشه باز باشد بستگی به حیلی چیزا دارد...
اولا که پیشنها می کنم شما یکبار دیگه ضمن اینکه کلیپ آقای عباسی را نگاه میکنید، مطلبی را که نوشته اید را بخوانید.
ایشان قویا میگویند بنده بنیان روانشناسی را غلط می دانم
یعنی نه به اسلامیش کار دارند و نه به فرویدی یا غربیش

که بعید می دانم با این تفاسیر اصلا چیزی را به عنوان روانشناسی اسلامی به رسمیت بشناسند و قطعا پاسخشان به روش حل کردن مشکلات روحی و روانی همان رعایت اخلاق اسلامی و روایات است....در خصوص این موضوع بحثی نیست و کلا این تاپیک محل این موضع نیست.

دوم اینکه همین الآن بسیاری از مشکلات ناشی از اعلام نظر سلبریتیها در زمینه هایی که تخصص ندارند در فضاهای مجازیست .
بله اعلام نظر آزاد است ولی عواقب آن به سواد رسانه ای مردم بستگی دارد که در ایران خیلی ضعیفه.

Reza-D;994647 نوشت:
قبل از اینکه بگوئیم در باب یک موضوع نیاز به تخصص هست، باید ببینیم آن موضوع از چه جنبه‌ای بررسی شده است. مثالی عرض می‌کنم. می‌دانید موسیقی‌هایی که رقص آور است قطعاً از نظر مراجع تقلید حرام است. خب بفرمائید کدامیک از مراجع تقلید با نوت نویسی، سازهای موسیقی، ریتم، ملودی، آکورد، تمپو و.... آشنا هستند؟ در کدام دانشگاه موسیقی درس خوانده‌اند؟ چندبار تا الان موسیقی ساخته‌اند؟ اگر پاسخ به این پرسش‌ها منفی است، پس چطور به خودشان اجازه می‌دهند درمورد موضوعی که تخصص ندارند نظر بدهند؟!

مثالتان قشنگ نیست...یک مثال دیگر بزنید لطفا!
این مثال حاشیه سازی میکنه و نیازی به پیچیده کردنش نیست...
خیلی سادست...الآن طرف قهرمان کشتی یا رزمی یا هنرپیشه هستش و به خاطر محبوبیتش و به همان دلیل فقر فرهنگی مردم و با استفاده از احساسات و آرا وارد گروههای سرنوشت ساز جامعه میشه و به قول شما نظر میده بدون اینکه تخصص داشته باشه و اوضاع میشه این!
Reza-D;994647 نوشت:
پاسخش خیلی ساده است. مراجع محترم موسیقی را از جنبه تطبیق با دین بررسی کرده‌اند. درست کاری که دکتر عباسی نسبت به روانشناسی غربی انجام داده و آن را در مقایسه با دین بررسی کرده.

چرا باید این کار را بکند؟!
اولا که ایشان احتمالا روانشناسی را با روانپزشکی خلط کرده اند و کلا تفاوتی بین روانشناسی، روانکاوی و روانپزشکی نمبینند.
از طرفی برای نقد و تحلیل کردن یک پدیده که نمیشه این مثالهای دم دستی را بزنیم....مثلا فلانی رفت پیش فلان دکتر و بهش گفته که فیلم جنسی نگاه کن...پس از بنیان این علم غلطه!
از طرفی ایشان میگه اگر روانشناسی آنها مشکلاتشان را حل میکرد، الآن اینهمه مشکل در کشورشان نبود.
این شد روش رد یک علم؟!!
اگر کسی به شما بگوید که قرآن و اسلام قادر به حل مشکلات مردم نیست وگرنه در ایران اینهمه مشکل نداشتیم...شما چه پاسخی میدادید؟

بنده اصراری بر درست یا نادرست بودن روانشناسی ندارم....ولی نقدم به عملکرد صدا و سیما نسبت به پخش چنین سخنان چالش برانگیزی از دهان یک غیر متخصص است که برای عوام مشکل ساز خواهد شد....و قطعا بر جامعه هزینه زیادی تحمیل خواهد کرد!

Reza-D;994647 نوشت:
شما اشکال گرفته‌اید که چرا دکتر عباسی برای اثبات حرفش صرفاً به یک رویکرد روانشناسی غربی پرداخته، در حالیکه درست در لحظهء آغاز کلیپ، ایشان به وضوح می‌گویند "مثلاً"، یعنی دارند روانکاوی فرویدی را به عنوان یک نمونه بررسی می‌کنند. خود شما که متخصص روانشناسی هستید آیا می‌توانید در چند دقیقه کل روانشناسی را تحلیل کنید که از دکتر عباسی چنین انتظاری دارید؟!

بردار دوباره گوش کنید...ایشان از ریشه و بنیان علم روانشناسی را قبول ندارند...

هیچ اشکالی هم ندارد....همه آزادند....اشکالم فقط متوجه صدا و سیماست...

البته نسبت به دکتر عباسی که تا حالا نسبتا نظر مثبتی در خصوص سخنانشان در زمینه سیاست و اقتصاد داشتم، دچار تردید شده ام!happy

عارف;994713 نوشت:
بنده بنیان روانشناسی را غلط می دانم
عارف جان از شما بعید است!
مجری می‌پرسد شما تا الان به روانشناس مراجعه نکردید؟ ایشان هم پاسخ می‌دهند بنیان روانشناسی را قبول ندارم
کاملاً مشخص است مقصود ایشان همان روانشناسی مورد بحث است

گفتگوی ما هم که بر سر واژه‌ها نیست. ایشان در انتهای بحث می‌گویند چرا کارشناسان ما الگوی جایگزین فروید را تبیین نکردند؟
حالا بنده به این الگو گفتم روانشناسی اسلامی، شاید دکتر عباسی بگویند آسیب‌شناسی اسلامی
به هرحال ایشان درمان مشکلات اینچنینی از طریق روش‌های اسلامی را قبول دارند و به آن تشویق می‌کنند

عارف;994713 نوشت:
چرا باید این کار را بکند؟!
به این دلیل که شما و همچنین استاد محترم تاپیک فکر می‌کنید روانشناس یعمی فقط همین چند کارشناسی که در این سایت هستند!
برادر عزیز، بروید ببینید روانشناسان چه راهکارهای ضددینی که به مردم ارائه نمی‌کنند. فقط هم همین یک مورد خانم که دکتر عباسی مثال زدند نیست

عارف;994713 نوشت:
از طرفی ایشان میگه اگر روانشناسی آنها مشکلاتشان را حل میکرد، الآن اینهمه مشکل در کشورشان نبود.
این شد روش رد یک علم؟!!
اگر کسی به شما بگوید که قرآن و اسلام قادر به حل مشکلات مردم نیست وگرنه در ایران اینهمه مشکل نداشتیم...شما چه پاسخی میدادید؟
اولاً نگفتند حل نمی‌کند، بلکه گفتند ظاهری حل می‌کند

ثانیاً نگفتند در کشورشان، گفتند در کلنیک‌های روانشناسی‌شان

ثالثاً اگر کسی این سوال را از من بپرسد به او می‌گویم مشکل اینجاست که به دستورات قرآن و اسلام در کشور ما عمل نمی‌شود که بگوئیم اینها ناکارآمد هستند
اما متدی که غرب پیش گرفته دارد اجرا می‌شود و در عین اجرا نتیجه بخش نبوده است

امید;994693 نوشت:

باور بفرمایید من برای اولین بار است این مطلب را از فردی (آقای دکتر عباسی) می شنوم که فرویدْ از نشریه تثلیث و اعتراف به گناه در نظریه خودش بهره گرفته است.

سایت ویکی فقه (دانشنامه حوزوی):
"
مبنای همه نظریات فروید پیرامون شخصیت انسانی بر تثلیث روانی قرار گرفته است، در نظر او شخصیت آدمی و دستگاه روانی او از سه بخش متمایز بنام شعور خودآگاه (concious) و شعور ناخودآگاه (ANCON CIOUS) و شعور برتر یا وجدان (Concience) تشکیل شده است، شعور خودآگاه یا خود (ego) مصدر رفتار آگاهانه و معرّف شخصیت اجتماعی فرد بوده و در رابطه با واقعیات ملموس روزانه قرار دارد، ضمیر ناخودآگاه بخش اعظم دستگاه روانی شخصیت را می‌سازد و از حیطه اراده و آگاهی خارج بوده و منبع تمامی قوای روانی و عامل محرکه خود و فراخود (وجدان) می‌باشد لکن همواره تابع اصل لذت بوده و قدرت آن از غریزه و انرژی جسمی (libldo) منشاء می‌گیرد، شعور برتر یا فراخود نماینده باطنی ارزش‌های اخلاقی است که توسط خانواده و جامعه به کودک آموخته می‌شود. شعور ظاهری یا خودآگاه چون فراخود پس از ولادت بتدریج در کودک شکل می‌یابد و پیوسته در صدد ایجاد هماهنگی بین تمایلات نهاد و واقعیات اجتماعی می‌باشد تا حرمت و پرستیژ فرد را حفظ نماید، بر عکس ضمیر ناخود آگاه یا نهاد (child is father of the man) که در بدو تولد تمام شخصیت کودک را تشکیل می‌دهد و کانون انرژی جنسی و سپس همه عقده‌ها و تمایلات سرکوب شده غریزی می‌باشد که از طفولیت در آن پنهان شده و بطور ناخودآگاه در بزرگسالی بر رفتار او تاثیر می‌گذارد و به همین جهت فروید می‌گوید، کودکی پدر بزرگسالی است. (I-D)"

لینک: http://wikifeqh.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF#%D8%AA%D8%AB%D9%84%DB%8C%D8%AB%20%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C

کارل گوستاو یونگ:
"من‌ از اصول‌ عقیده‌ به‌ تثلیث‌ و نص‌ نماز عشای‌ ربانی، تعبیری‌ روان‌ شناختی‌ کردم"
منبع: یونگ، روان‌شناسی‌ و کیمیاگری، ترجمه‌ پروین‌ فرامرزی‌ انتشارات‌ آستان‌ قدس، ص‌ 224

هگل:
"جامع‌ترین نظام اندیشه که به آن دست یافتم، نظام «پدر-پسر-روح‌القدس» است"
و هگل بر همین مبنا مقولهء "تز - آنتی‌تز - سنتز" را مطرح میکند
منبع: کتاب «عقل در تاریخ»

"هرکدام از تثلیث‌هایی که والش (دونالد والش) مطرح می‌کند تباین آشکار با الهیات مسیحی دارد. تثلیث روان‌شناختی وی که برگرفته از اندیشه‌های فروید و یونگ می‌باشد، از بعد ذهن فراتر نمی‌رود و در تثلیث جسمانی هم او پایبند قلمرو عالم مادی گشته است. وی در تثلیث فلسفی نیز واقعیت هستی را منحصر در ویژگی‌های فردی انسان مطرح می‌کند"
منبع: نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، رسول حسن‌زاده، مؤسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی، قم، ص 75

Reza-D;994726 نوشت:
تثلیث روانی

من طرفدار فروید نیستم و از روش های روانکاوی در مشاوره های خود استفاده نمی کنم. ولی اگر بخواهم منصفانه در این قضیه نظر بدهم، کلمه «تثلیث روانی» به معنایِ «سه گانگیِ روانی» است که ربطی به عقاید مسیحیّتِ تحریف شده ندارد. فروید ساختار شخصیت را به سه بخش نهاد، خود و فراخود تقسیم کرده است. این چه رابطه ای با عقیده به تثلیثِ مسیحیت دارد؟!

Reza-D;994717 نوشت:
عارف جان از شما بعید است!

الحمدلله که فیلمش هست!happy
زمان 5:03 را ملاحظه بفرمایید.

Reza-D;994717 نوشت:
به این دلیل که شما و همچنین استاد محترم تاپیک فکر می‌کنید روانشناس یعمی فقط همین چند کارشناسی که در این سایت هستند!

در روانشناسی به این متن میگن....قضاوت...قضاوت نکن برادر،/:)@};-

Reza-D;994717 نوشت:
برادر عزیز، بروید ببینید روانشناسان چه راهکارهای ضددینی که به مردم ارائه نمی‌کنند.

از شما بعیده برادر رضا!happy
ترجیح میدم که کتابهاشونو بخونم، عمل کنم، اگر حالم بهتر شد، قبولش میکنم...
برای تحقیق در مورد دین هم همین کار را میکنم...

به هر حال بصورت مطلق نه میشه چیزی را قبول کرد و نه کاملا رد کرد (صرفنظر از مقدسات و عقاید...)

من باب مثال در حال حاضر بنده هیچ روش کارآمدی را برای ترک اعتیاد سراغ ندارم، مگر روشی که مبتنی بر روانشناسی غربی است...که آنهم به اذعان خودشان مبتنی بر آیین مسیحیت است.
اتفاقا چند سال پیش در تاپیکی بحث اعتیاد شد که کارشناسان (البته یادم نیست در کدام انجمن بود) بیشتر از معتاد به عنوان یک گناهکار که نیاز به توبه و استغفار دارد یاد کردند تا اینکه بیمار!

بنده منکر کامل بودن دین اسلام در پیشنهاد راه خوشبختی و سعادت انسان نیستم ولی گاهی شما با یک بیمار روبه رو هستید، مثلا همین تاپیکهایی که اخیرا در اسکدین مطرح میشه...به هیچ عنوان جوانی که دهها مشکل عمیق دارند، زیر بار راهکارهای دینی نمیروند...البته باز یا آگاهی بنده کمه و یا فعلا علمای ربانی ما به روز نیستند!

بیمار باید درمان شود و بعد با عقل سلیم پای منبر بشینه!

عارف;994793 نوشت:
الحمدلله که فیلمش هست!
زمان 5:03 را ملاحظه بفرمایید
مگر من گفتم چنین حرفی نزده؟! عجب!

عارف;994793 نوشت:
ترجیح میدم که کتابهاشونو بخونم، عمل کنم، اگر حالم بهتر شد، قبولش میکنم...
ترجیح شما محترم است اما ملاک دین نیست
توصیه دین ابداً این نیست که اگر چیزی حالتان را بهتر کرد پس درست است. بلکه می‌گوید اگر چیزی صحیح است (طبق معیارهای دین) قبولش کنید

عارف;994793 نوشت:
من باب مثال در حال حاضر بنده هیچ روش کارآمدی را برای ترک اعتیاد سراغ ندارم، مگر روشی که مبتنی بر روانشناسی غربی است...که آن هم به اذعان خودشان مبتنی بر آیین مسیحیت است.
اتفاقا چند سال پیش در تاپیکی بحث اعتیاد شد که کارشناسان (البته یادم نیست در کدام انجمن بود) بیشتر از معتاد به عنوان یک گناهکار که نیاز به توبه و استغفار دارد یاد کردند تا اینکه بیمار
قسمت‌های بولد شده را به استاد امید بگوئید لطفاً
تایید صحبت‌های دکتر عباسی است که روانشناسی غرب مبتنی بر تثلیث و اعتراف به گناه است :Nishkhand:

عارف;994793 نوشت:
یا آگاهی بنده کمه و یا فعلا علمای ربانی ما به روز نیستند!
خب حرف جناب عباسی هم همین است که باید به روز بشوند
ببینید برادر همانطور که گفتید تقریباً هیچ چیزی را پیدا نمی‌کنید که مطلقاً بد باشد
وقتی یک نفر زِنا می‌کند، آرام می‌شود. اما روشش اشتباه است. کسی که مواد می‌کشد کِیف می‌کند، اما روشش اشتباه است
حتی خدا هم برای برخی محرمات، فایده تعریف می‌کند:
البقره - 219

يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما
ترجمه: در باره شراب و قمار از تو سؤال مى‏كنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگى است و منافعى براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفع‌شان بيشتر است

اجازه بدهید مثالی برای شما بزنم
آیا درست است که بگوئیم چون در دموکراسی غربی فوایدی نیز هست، پس ما بیائیم و به آن عمل کنیم؟
برادر عزیز، اگر اسلام دین کاملی است پس قطعاً برای این نیاز بشر نیز پاسخ دارد. پس چرا علما آنها را استخراج نمی‌کنند؟
خواهشاً به این نکته دقت کنید که مخاطب دکتر عباسی عموم مردم نیستند که بگوئیم خب مردم فعلاً راه دیگری ندارند!
مخاطب ایشان متولیان دین هستند

Reza-D;994726 نوشت:
کارل گوستاو یونگ:
"من‌ از اصول‌ عقیده‌ به‌ تثلیث‌ و نص‌ نماز عشای‌ ربانی، تعبیری‌ روان‌ شناختی‌ کردم"
منبع: یونگ، روان‌شناسی‌ و کیمیاگری، ترجمه‌ پروین‌ فرامرزی‌ انتشارات‌ آستان‌ قدس، ص‌ 224

سلام
به گفته خودتان همانطور که نباید به یک کلیپ 5 دقیقه ای برای قضاوت اکتفا کرد با یک جمله نمیتوان مبانی یک علم را محک زد. شما در حال بررسی روانشناسی دین هستید، با تلفیق روان شناسی دین و روان شناسی دینی میتوان نتایج مثبت زیادی گرفت.

جهت اطلاع عمومی شما:
یونگ نقطه مقابل فروید از نظر اعتقادی و دینی است، فروید دین را توهم و پدیده ای آسیب زا میدانست و یونگ دین را پدیده ای شفابخش مایه سلامت روان ...

"یونگ الحاد جزم اندیشانه فروید را نمی پذیرد، بلکه برای تمام ادیان ارزش واقعی قائل است. از نظر فروید، دین پدیده ای آسیب زاست، ولی یونگ، دین را پدیده ای شفا بخش می داند.
ابتدا تصورات یونگ شبیه عقاید فروید بود و عقاید دینی را فرافکنی تصاویر والدین می دانست، اما با کشف ناهشیار جمعی(collective unconscious) از سوی یونگ، تمام این تصورات تغییر یافت. به نظر وی دین یک نِورُز نیست، بلکه بریا رشد و تکامل شخصیت مورد نیاز است. "

گرفته شده از کتاب درآمدی بر روان شناسی دین، اثر دکتر مسعود آذربایجانی و سید مهدی موسوی اصل، چاپ هفتم.

جناب رضا، شما دچار دفاع از شخص آقای عباسی شده اید نه نگرش های ایشان!
چون در حوزه تخصص جناب عباسی تخصصی ندارم صحت و سقمش را هم به اهلش می سپاریم ولی میتوان به جرات و جسارت ایشان در تخصص خودش نمره خوبی داد...

Reza-D;994801 نوشت:
برادر عزیز، اگر اسلام دین کاملی است پس قطعاً برای این نیاز بشر نیز پاسخ دارد. پس چرا علما آنها را استخراج نمی‌کنند؟

دوست گرامی

اسلام دینی است که در آن مسائلی که باعث سعادت و خوشبختی می شود را بیان نموده است؛ چنان که پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) در حجّة الوداع (آخرین حجّ خود) فرمود:
[=Vazir]«ایُّها الناس ما مِن شَیءٍ یُقرِّبُکُم اِلَی الجَنَّةِ وَ یُبَعِّدُکُم مِنَ النّارِ إلّا وَ قَد أمَرتُکُم بِه، وَ ما مِن شَیءٍ یُقَرِّبُکُم إلَی النّارِ وَ یُبَعِّدُکُم عَنِ الجَنَّةِ إلّا وَ قَد نَهَیتُکُم عَنهُ». یعنی:[=IRANSans]« به هرآنچه شما را به بهشت نزدیک و از دوزخ دور می‌سازد، شما را امر کردم و از هرآنچه شما را به دوزخ نزدیک و از بهشت دور می‌کند، شما را بازداشتم». پس وظیفه دین این نیست که همه مسائلی که مردم نیاز دارند را خود بیان کند و مردم از جستجو و تحقیق در این موارد به خاطر روایات دینی بی نیاز باشند. برای نشان دادن صحّت این فکر، می توان به دستور امام امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) به ابوالاسود دوئلی درباره تألیف کتابی در مورد علم نحوِ زبان عربی استدلال نمود:
[=IRANSans]
ابوالاسود می‌گوید: یکی از روزها خدمت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) رسیدم و دیدم آن حضرت در حال تفکر و اندیشه است، عرض کردم: یا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در چه موضوعی فکر می‌کنید؟ فرمودند:« امروز یکی از نزدیکان من در هنگام محاوره و مکالمه مرتکب اشتباهاتی شد و الفاظ و کلمات را درست تلفظ نکرد و من از این جهت در فکر فرو رفته‌ام و باید برای این کار چاره‌ای بیندیشم». ابوالاسود گوید: در این هنگام امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) صفحه‌ای به من داد که در آن نوشته بودند: « کلام بر سه قسم است: اسم، فعل و حرف » و بعد از اینْ اصول و قوانینی به من تعلیم دادند و اصل علم نحو از این جا پدید آمد [سیرافی، حسین بن عبداللـه، اخبار النحویین و البصریین، به کوشش فریتس کرنکو، بیروت، ۱۴۰۶ق]. امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) می توانست همه علم نحو را خود به ابوالاسود تعلیم دهد؛ ولی در تاریخ آمده که ایشان پس از دادن آن نوشته که کلام را بر سه قسم نموده بود، به ابوالاسود فرمود:«اَنِحْ نَحْوَه» یعنی «به این نحو پیش برو».

پرسش:

مشاوران و روانشناسان کشور ما چگونه مراجعانِ شان را درمان می کنند؟
آیا راه حل هایی که ارائه می دهند اسلامی است یا آنها هم از کتب روانشناسی غیر اسلامی راهکار ارائه می دهند؟ چقدر از مسائل و مشکلات روانی را می شود با راهکار دینی درمان کرد؟

پاسخ:

روانشناسان و مشاوران در کشور ایران دارای سلایق و نظرات مختلفی هستند. برخی دخالتِ دین و مذهب در روان درمانی را به هیچ وجه قبول ندارند و برخی دیگر فقط به دیدگاه های دینی در روان درمانی توجه دارند و سایر روش های روان درمانی _ هر چند مغایرتی با دستوران دینی نداشته باشند _ را ردّ می نمایند.
در این میان عدّه زیادی از روانشناسان وجود دارند که با وجود بهره گیری از راهکارهای درمانیِ مطرح شده در کتاب های روانشناسیِ غیر ایرانی (بیشتر آمریکایی) به راهکارهای کلّیِ مطرح شده در آیات و روایاتِ معتبر توجه نشان داده و از آنها بهره می برند. این افراد به خطوط قرمزِ دین و دستوراتِ دینی واقف اند و آنها را رعایت می نمایند و مُراجعان را نیز به رعایتِ مسائلِ مذهبی تشویق می کنند. این روش با متون و نصوصِ دینیِ معتبر هیچ مغایرتی ندارد.

در مورد سؤالتان که «چقدر از مسائل و مشکلات روانی را می شود با راهکار دینی درمان کرد؟» باید بگویم:
در منابع دین اسلام، برای مسائل روانشناختی، راهکارهایی کلّی ارائه شده است. مثلا در مورد رابطه زن و شوهر حضرت امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) به فرزنش محمد حنفیّة می فرماید: «فدارِها عَلی كُلِّ حالٍ وَ أحسِن الصُحبَةَ لَها فَيَصفُوَ عَيشُكَ» یعنی «هميشه با همسرت مدارا كن، و با او به نيكي همنشيني كن تا زندگيت باصفا شود»(1) . حال این مدارا با همسر چگونه باید باشد؟ اگر با زوج هایی که با یکدیگر اختلاف دارند، صحبت کنید، متوجه می شوید که هر دو طرف ادّعا می کنند که با دیگری مدارا کرده و به او نیکی نموده اند. برای روشن شدنِ جزئیاتِ مهارت های زناشویی، بهترین راه مراجعه به کتاب هایی است که روانشناسانِ غیراسلامی نگاشته اند. آنها با بررسیِ پژوهش های گوناگون، بهترین شیوه های ارتباطِ کلامی را به صورت مفصّل در کتاب های خود ذکر کرده اند. پس صرف اینکه مطلبی در کتاب های غربی بیان شده، دلیل نمی شود که ما آن مطلب را بی ارزش تلقّی نماییم و در مشاوره های خود تنها به بهره گیری از منابع و احادیثِ اسلامی اکتفا نماییم.

پی نوشت:
1: حسن بن فضل، طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 218 ، ناشر شریف رضی، قم، 1370

موضوع قفل شده است