مخالفت ابن تیمیه با سخن رسول الله در قبال امام حسین علیه السلام

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخالفت ابن تیمیه با سخن رسول الله در قبال امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از نواصب دوران و کسانی که دشمنی او با آل الله امری ثابت در نزد منصفین و اهل علم میباشد ابن تیمیه حرّانی است. وی ضمن انتقاد شدید از عملکرد امام حسین علیه السلام چنین میگوید :


وَلَمْ يَكُنْ فِي الْخُرُوجِ لَا مَصْلَحَةُ دِينٍ وَلَا مَصْلَحَةُ دُنْيَا ، بَلْ تَمَكَّنَ أُولَئِكَ الظَّلَمَةُ الطُّغَاةُ مِنْ سِبْطِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - حَتَّى قَتَلُوهُ مَظْلُومًا شَهِيدًا، وَكَانَ فِي خُرُوجِهِ وَقَتْلِهِ مِنَ الْفَسَادِ مَا لَمْ يَكُنْ حَصَلَ لَوْ قَعَدَ فِي بَلَدِهِ، فَإِنَّ مَا قَصَدَهُ مِنْ تَحْصِيلِ الْخَيْرِ وَدَفْعِ الشَّرِّ لَمْ يَحْصُلْ مِنْهُ شَيْءٌ، بَلْ زَادَ الشَّرُّ بِخُرُوجِهِ وَقَتْلِهِ، وَنَقَصَ الْخَيْرُ بِذَلِكَ، وَصَارَ ذَلِكَ سَبَبًا لِشَرٍّ عَظِيمٍ. وَكَانَ قَتْلُ الْحُسَيْنِ مِمَّا أَوْجَبَ الْفِتَنَ، كَمَا كَانَ قَتْلُ عُثْمَانَ مِمَّا أَوْجَبَ الْفِتَنَ.


و در خروج او ( حسین بن علی ) نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا بلکه این ظالمین سرکش بر ضد نوه رسول خدا صلی الله علیه وآله قدرت پیدا کردند تا این که او را مظلوم و شهید کردند ؛ و در قیام او و کشته شدن او آن قدر فساد بود که اگر در شهر خود نشسته بود آن قدر فساد نمی شد . پس آن چیزی که او قصد آن را داشت از به دست آوردن نیکی و دفع بدی ، اصلاً حاصل نگشت ؛ بلکه بدی به سبب قیام او زیاد شد و خیر کم گردید ؛ و این سبب شرّ بزرگی شد ؛ و کشته شدن حسین سبب فتنه های بسیار گشت ؛ همان طور که کشته شدن عثمان سبب فتنه های بسیار گشت .


منهاج السنة النبوية ، ج 4 ص 530 - 531 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم

آنچه که از سخنان ابن تیمیه بر می آید چنین است که امام حسین علیه السلام هرگز نباید خروج میکردند و بلکه خروج ایشان سبب فتنه شد لاجرم عمل ایشان غلط بوده است !
ولی آیا این سخن ابن تیمیه صحیح است ؟
در غلط بودن سخن این تیمیه همین کفایت میکند که قطعاً عمل امام حسین علیه السلام صحیح بوده است زیرا ایشان – علی المبنای اهل تسنن - لااقل از صحابه بوده و لذا عمل ایشان در نزد نواصبی همچون ابن تیمیه حجت است .
همچنین میتوان به عملکرد بسیاری از صحابه ای که در لشکر امام حسین علیه السلام شرکت کرده اند نیز استناد کرد که عملاً حرف ابن تیمیه را به دیوار کوبیده اند.
از همه این مطالب مهمتر ، روایتی نبوی وجود دارد که یکی از صحابه دقیقاً بر اساس آن ، در کربلا به یاری امام حسین علیه السلام شتافت و در آنجا نیز شهید شد.

ابن حجر در الاصابه چنین گزارش میدهد :
انس بن الحارث ....وقال البخاريّ: أنس بن الحارث قتل مع الحسين بن علي، سمع النبيّ صلّى اللَّه عليه وسلم .... ورواه البغويّ، وابن السكن وغيرهما من هذا الوجه، ومتنه: سمعت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وسلم يقول: «إنّ ابني هذا- يعني الحسين- يقتل بأرض يقال لها كربلاء،فمن شهد ذلك منكم فلينصره» .
قال: فخرج أنس بن الحارث إلى كربلاء، فقتل بها مع الحسين.
ووقع في التجريد للذهبي: لا صحبة له، وحديثه مرسل. وقال المزّي: له صحبة، فوهم. انتهى.
ولا يخفى وجه الرد عليه مما أسلفناه، وكيف يكون حديثه مرسلا وقد قال سمعت؟
وقد ذكره في الصحابة البغوي وابن السكن وابن شاهين والدّغولي وابن زبر، والباوردي وابن مندة وأبو نعيم وغيرهم.

انس بن حارث ... بخاری گفت : انس بن حارث به همراه حسین بن علی علیه السلام کشته شد و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حدیث شنیده است ... بغوی و ابن السکن و دیگران از انس بن حارث روایت کرده اند که گفت : از رسول الله صلی الله علیه وآله شنیدم گفت : اين فرزندم- يعنى حسين- در سرزمينى كه كربلا خوانده مى‏شود كشته خواهد شد. هر كدام از شما كه شاهد آن بوديد بايد او را يارى كنيد.
گفت : انس بن حارث به سمت کربلا خارج شد و در آنجا به همراه حسین علیه السلام کشته شد.
در تجرید ذهبی آمده : (انس) مصاحبت پیامبر را نداشته و حدیثش مرسل است . مزّی گفت : او مصاحبت رسول الله را داشته (وسخن ذهبی) وهم و غلط است .
وجه رد این سخن آنچنان که بیان کردیم مشخص است ! چگونه روایت او مرسل است وقتی خودش میگوید : من شنیدم !
بغوی و ابن السکن و ابن شاهین و دغولی و ابن زبر و باوردی و ابن منده و ابونعیم و دیگران ، نام انس بن حارث را در زمره صحابه آورده اند.

الإصابة في تمييز الصحابة ، ج 1 ص 121 رقم 266 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي

عملکرد انس بن حارث بر اساس روایت نبوی نشان میدهد که وی همراهی امام حسین علیه السلام را بر خود واجب میدید دقیقاً بر خلاف امثال ابن عمر و ابن زبیر و دیگرانی که هرگز تن به اطاعت از دستور رسول الله صلی الله علیه وآله ندادند و شاهد شهادت امام حسین علیه السلام بودند ! با این اوصاف دیگر مجالی برای سخنان امثال ابن تیمیه وجود ندارد .

به راستی آیا عقل و سواد ابن تیمیه قد نمیداده است که اگر در خروج امام حسین علیه السلام خیر و برکتی نبود پس چرا رسول الله صلی الله علیه وآله دستور به یاری ایشان میدهند ؟!
العبد الاحقر – مقداد العلوی

رضا;425436 نوشت:
یکی از نواصب دوران و کسانی که دشمنی او با آل الله امری ثابت در نزد منصفین و اهل علم میباشد ابن تیمیه حرّانی است. وی ضمن انتقاد شدید از عملکرد امام حسین علیه السلام چنین میگوید :

سلام

باتشكر

امشب در سايتم يك تاپيك زدم كه پاسخش را مفصل دادم

توهينات سخيف ابن تيميه به امام حسين ع

رضا;425437 نوشت:
به راستی آیا عقل و سواد ابن تیمیه قد نمیداده است که اگر در خروج امام حسین علیه السلام خیر و برکتی نبود پس چرا رسول الله صلی الله علیه وآله دستور به یاری ایشان میدهند ؟!

با سلام

بزرگترین بن بست اهل سنت همین قضیه قیام امام حسین (ع) است از طرفی نمی خواهند قبول کنند که حوادثی که بدست حزب نفاق از 5 شنبه شوم وسقیفه شروع شد تا به شهادت امیرالمومنین (ع) واولاد گرامی وشیعیانشان انجامید واز طرف دیگر هیچ توجیه منطقی برای قیام ابی عبدالله (ع) ندارند .

برهر محققی روشن است که اگر قیام عاشورا نبود امروزاسمی ازاسلام ناب محمدی که درشیعه متجلی است نبود !

زیرا بعد از انقلابی که منافقین به جاهلیت کردند واسلام را منحرف کردند همگان تصور میکردند که اسلام یعنی اسلام عمری واموی که برای رسیدن به هدف از هر نوع وسیله ای ولو دروغ وخیانت وبی رحمی و خشونت...میتوان استفاده کرد و اینها یعنی اسلام !

اما امام حسین که مترجم قرآن است با خروج خویش آشکارا حکومت خلفای قبل و حاضر را باطل اعلام میکند و مهمترین عامل قیامش را آبیاری درخت اسلام که در شرف نابودی بود ذکر میکند .


انس بن الحارث :
طبقه: صحابي.
پدر انس از اهل صُفّه و از اصحاب پيامبر(ص) بود و پس از آن حضرت از ياران امام على(ع)، امام حسن (ع)و امام حسين (ع)محسوب مي شد. دانشمندان رجالي شيعه به اتفاق، او را توثيق كرده اند.
بخاري اگر چه به انس خدشه اي وارد نمي كند، ولي در مورد سعيدبن عبدالملك - واقع در طريق روايت انس - ترديد دارد. برخي چون ذهبي احاديث وي را به گمان ارسال، رد كرده اند، ليكن با توجه به شماري از روايت هاي او با لفظ (سَمِعْتُ) و با توجه به تصريح كساني چون: بغوى، ابن سكن، ابن شاهين، دغولى، بارودى، ابن منده و ابونعيم در باره صحابي بودن وى، شبهه اي در ردّ اتهام ارسال روايات وى، باقي نمي ماند. راوي انس، سحيم پدر اشعث است كه خود وي داراي رواياتي از پيامبر اكرم (ص) است (1).
انس از پيامبر(ص) روايت مي كند كه فرمود: فرزندم در سرزمين كربلا كشته مي شود. هر كسي آن زمان را درك كند بايد به ياري او بشتابد(2).
او در عاشوراي سال 61ه.ق. همراه حسين بن عليي و در راه ياري آن حضرت در سرزمين كربلا به شهادت رسيد(3).
وي به هنگام شهادت در سنين كهولت بود. قبل از رفتن به ميدان نبرد پارچه اي دور كمر و دستمالي به سر خود بست و پس از كشتن هيجده تن از دشمنان، به شهادت رسيد. امام حسين (ع)هنگامي كه او را نگريست، اشك از چشمان مبارك اش جاري شد و او را دعا كرد.(4).
امام زمان (ع)در زيارت ناحيه مقدسه در باره او مي فرمايد: السَّلامُ عَلي اَنَس بن كاهل الاسدي شَرفاً علي شرفِ الشَّهادة رضوانُ اللّه عَلَيه وَحَشَرنا مَعَهُ وَمَعَ اَمثالِه (5).
منابع ديگر.
رجال طوسى 71؛ اسد الغابة 1/ 123؛ رجال ابن داوود 52؛ خلاصة الاقوال 22؛ جامع الرواة 1/ 109؛ قاموس الرجال 2/ 190(چاپ جديد)؛ معجم رجال الحديث 3/ 238؛ المعجم الموحد 1/ 134.
---
1. الاستيعاب 88/ 1 و الاصابه 68/ 1.
2. الاصابه 69/ 1.
3. كتاب التاريخ الكبير 2/ 30؛ كتاب الثقات 4/ 49 و اعيان الشيعه 3/ 499 .
4. مقتل الحسينِ مقرّم 253.
5. تنقيح المقال 154/ 1 ناگفته نماند كه شوشتري (انس بن كاهل) را تحريف (انس بن حارث كاهلى) دانسته است.

با سلام

یک سوال مهم : چند نفر از اصحاب رسول الله (ص) در رکاب امام حسین (ع) بودند و چند نفر در رکاب عمرسعد ؟

با سلام

از جمله مخازی برخی علمای اهل تسنن این است که برای حفظ آبروی رده بالاهای اصحاب ، از اعمال ننگین افراد پایین تر نیز دفاع کرده و بلکه توجیهاتش را به حدی مضحکانه بیان میکنند که هر انسان منصفی را به تدبری عمیق در قبال مکتبی که این قوم در آن تربیت یافته اند ، وا میدارد.

قبلا از قول غزالی بیان داشتیم که وی نه تنها قائل به لعن یزید به معاویه – قاتل سبط رسول الله صلی الله علیه و آله – نبود بلکه به بهانه احتمال توبه کردن یزید ، میخواست دامن ننگین آن جرثومه از – به زعم خودش – از لوثاین عمل فجیع پاک نماید و لذا گفت :
فإن قيل هل يجوز لعن يزيد لأنه قاتل الحسين أو آمر به قلنا هذا لم يثبت أصلا فلا يجوز أن يقال إنه قتله أو أمر به ما لم يثبت فضلا عن اللعنة لأنه لا تجوز نسبة مسلم إلى كبيرة من غير تحقيق ..... فإن قيل فهل يجوز أن يقال قاتل الحسين لعنه الله أو الآمر بقتله لعنه الله قلنا الصواب أن يقال قاتل الحسين إن مات قبل التوبة لعنه الله لأنه يحتمل أن يموت بعد التوبة

اگر گفته شود آیا لعن کردن یزید مجاز است زیرا او قاتل حسین (علیه السلام) است و یا بدان دستور داده است ؟ میگوییم : مجاز نیست بگوییم که او قاتل حسین (علیه السلام) است و یا دستور بدان داده است زیرا این امر ثابت نیست (در اینصورت) چه برسد به اینکه او لعن شود زیرا نسبت دادن گناه کبیره به مسلمان جایز نمی باشد. .... پس اگر گفته شود که (آیا گقتن) لعنت خدا بر قاتل حسین (علیه السلام) یا لعنت خدا بر دستور دهنده بر قتل او ، جایز است ؟ میگوییم : بهتر است بگوییم اگر قاتل حسین (علیه السلام) قبل از توبه کردن مرده باشد پس لعنت خدا بر او باد زیرا ممکن است او بعد از توبه کردن مرده باشد.

إحياء علوم الدين ، ج 3 ص 125 ، اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505 ، دار النشر : دار االمعرفة – بيروت

و البته برخی از شعرای با ذوق نیز چنین پاسخ این عالم را دادند :



اي كه گفتي بر يزيد و آل او لعنت مكن *** زآنكه شايد حق تعالي كرده باشد رحمتش

آنچه با آل نبي او كرد اگر بخشد خداي *** هم ببخشايد تــــرا گر كرده باشي لعنتش!

بی حیایی در سخن غزالی آنقدر زیاد است که کمتر فرد منصف و اهل تتبعی پیدا میشود که داستان فجایع و ظلمهای وارد شده بر خاندان وحی و اصحاب ایشان در صحرای کربلا را بخواند و دلش نسبت به آن امور آتش نگیرد ! چه برسد به اینکه بخواهد بانیان آن فجایع را تبرئه نماید .

یکی از فقهای مشهور تابعین اهل تسنن و از دسته راویانی که بخاری ومسلم و صاحب سنن اربعه بدان احتجاج کرده اند فردی است به نام : ابراهیم نخعی .

او در قبال قاتلان امام حسین علیه السلام و کسانی که در آن لشکر بوده اند سخن جالبی دارد . وی میگوید :

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ ثنا عُثْمَانُ بن أبي شَيْبَةَ ثنا سَعِيدُ بن خُثَيْمٍ عن مُحَمَّدِ بن خَالِدٍ الضَّبِّيِّ عن إبراهيم قال لو كنت فِيمَنْ قَتَلَ الْحُسَيْنَ بن عَلِيٍّ ثُمَّ غُفِرَ لي ثُمَّ أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ اسْتَحْيَيْتُ أَنْ أَمُرَّ على النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم فَيَنْظُرَ في وَجْهِي

محمد بن خالد ضبی از ابراهیم نخعی نقل میکند که گفت : اگر من در میان گروهی بودم که حسین بن علی {علیهما السلام } را کشتند و سپس خداوند متعال مرا میبخشید و وارد بهشت میکرد ، باز هم حیاء میکردم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بگذرم و او به صورت من نگاه کند.

المعجم الكبير ، ج 3 ص 112 رقم 2829 ، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ص 195 ، اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر : دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت - 1407

یک تابعی بر فرض بخشیده شدن قتله امام حسین علیه السلام باز هم از اینکه با رسول الله صلی الله علیه و آله مواجه شود – آنهم در بهشت نعیم – شرم میکند ؟ پس حیاء غزالی کجا رفته است ؟



برخی نیز این ناراحتی از فاجعه عاشورا را اینگونه ابراز میکردند که از سکونت در جایی که نقشی در شهادت امام حسین علیه السلام داشته اند نیز ابا داشتند و لذا در ترجمه ابوعثمان نهدی آمده :

وكان مقيما بالكوفة فلما قتل الحسين بن علي انتقل منها إلى البصرة وقال لا أسكن بلدا قتل فيها ابن بنت النبي صلی الله علیه وسلم

وی مقیم کوفه بود ولی وقتی حسین بن علی { علیهما السلام } کشته شد به بصره نقل مکان کرد و گفت : در سرزمینی که در آن فرزند دختر رسول الله صلی الله علیه و آله کشته شده باشد ، زندگی نخواهم کرد.

رجال صحيح مسلم ، ج 1 ص 419 رقم 942 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن منجويه الأصبهاني أبو بكر الوفاة: 428 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الله الليثي




و شاید کفّار اهل کتاب بیشتر از برخی مدعیان اسلام در میان اهل تسنن و وهابیّت به اوج و عظمت این فاجعه پی برده بودند که بیان کردند :

وقال محمد بن سيرين : ما رؤيت هذه الحمرة في السماء إلا بعدما قتل الحسين ، عليه السلام ، ولم تطمث امرأة بالروم أربعة أشهر إلا أصابها وضحٌ . فكتب ملك الروم إلى ملك العرب : قتلتم نبياً أو ابن نبي

محمد بن سیرین گفت : این سرخی(هنگام غروب آفتاب) در آسمان را ندیده بودم مگر بعد از قتل حسین علیه السلام و در سرزمین روم ، تا 4 ماه هیچ زنی حیض نمیدید مگر اینکه پیسی ، اندام او را فراگرفت .

پس پادشاه روم به پادشاه عرب نامه نگاشت : شما پیامبر یا پسر پیامبر را کشتید ؟!

المحاسن والمساوئ ، ص 53 ، اسم المؤلف: إبراهيم بن محمد البيهقي الوفاة: بعد 320هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت/ لبنان - 1420هـ - 1999م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عدنان علي


جالب است که صلیبیون از دیدن چنین اموری ، وحشت زده شدند که مگر این بشر دو پا ، کدامین عمل ننگین را به جان خریده که خداوند متعال در این دنیا چنین میکند ! ولی غزالی و امثال غزالی ها امروزی ، نه تنها تن به چنین حقیقتی نمی دهند بلکه دامن یزید و یزیدیان را مبرّا میدانند .



شاید این قوم نمی دانند که چه « ذلّتی » را به دوش میکشند ! همان ذلتی که دامن عرب را ننگین کرد:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ ثنا عبد اللَّهِ بن الْحَكَمِ بن أبي زِيَادٍ ثنا أبو الجواب ( الجواد ) ثنا يُونُسُ بن أبي إِسْحَاقَ عن أبي إِسْحَاقَ عن عَمْرِو بن بَعْجَةَ قال أَوَّلُ ذُلٍّ دخل على الْعَرَبِ قَتْلُ الْحُسَيْنِ بن عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه وَادِّعَاءُ زِيَادٍ

عمرو بن بعجه میگوید : اولین ذلتی که بر عرب وارد شد ، کشتن حسین علی { علیهما السلام } و ادعا معاویه در مورد زیاد بن ابیه میباشد.

المعجم الكبير ، ج 3 ص 123 رقم 2870 ، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ص 196 ، اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر : دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت - 1407

و البته این ذلت ، اولین ذلت قوم عرب نیست بلکه قبل از آن ، امام حسن مجتبی علیه السلام را پدر یزید ( معاویه) به شهادت رساند و به تحریک وی بود که امیرالمومنین علیه السلام در محراب به شهادت رسید و حضرت زهرا سلام الله علیها را مولایان او به شهادت رساندند و مولایان و مادران او نیز رسول الله صلی الله علیه و آله را شهید کردند.
پس این ذلت بر این قوم باقیست الا کسانی که از بانیان آن برائت جسته و خودشان را در راه اهل بیت علیهم السلام قرار دهند.
کوتاه سخن اینکه شهادت سید الشهداء علیه السلام آنقدر عظیم است که با هیچ توجیه مضحکی نمیتوان ادعای قاتلان و همراهان آنها و راضیان به عمل آنها را کنار گذاشت.

العبد الاحقر – مقداد العلوی

موضوع قفل شده است