فرشتگانی که لبخند زنان به پرواز در امدند

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
فرشتگانی که لبخند زنان به پرواز در امدند


شهید حسین فرحناک

به دنیا که آمد پدرش را از دست داد و نام پدررا بر او نهادند. حسین از همان ابتدا یاد گرفته بود که به خودش متکی باشد برای همین، درس نخواند و برای کمک خرجی بودن مادرش مشغول به کار شد.
وقتی جنگ شروع شد با اینکه شش فرزند داشت و از نظر مالی بسیار درمضیقه بود فرمان رهبر فرزانه انقلاب را پاسخ گفت و اینها را دلیلی برای ترک جهاد نمی دید.
درجبهه علاوه بر جهاد و مقاومت کاری های مذهبی اش را هم ادامه می داد.
همیشه خدا را در نظر می گرفت و برای همین هم توکل عجیبی به خدا داشت .
آرزویش زیاد طول نکشید مدتی بعد در عملیات ولفجر 10 در روز جمعه 28 اسفند 1366 در حمله شیمیایی عراق در حالی که شهید غلامعلی شهرابی می خواست ماسک شیمیایی اش را به صورت شهید فرحناک بزند هر دو لبخند زنان به پرواز درآمدند.

چفیه ی من بوی شبنم میدهد """ عطر شبهای محرم میدهد
چفیه ی من، سفره ی دل میشود """ جمعه، با مهدی، مقابل میشود . . .