آیا مقام "برتری داشتن" در نزد خداوند با مقام "گرامی تر بودن" متفاوت است؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مقام "برتری داشتن" در نزد خداوند با مقام "گرامی تر بودن" متفاوت است؟

با عرض سلام خدمت کارشناس محترم سایت ....

سوالی که برای من پیش اومده این هست که مقام برتری داشتن ... با مقام گرامی تر بودن ... آیا در نزد خداوند تفاوت دارد ...

مثلا من بارها و بارها در درون قرآن خوندم ... ای بنی اسرائیل شما را بر جهانیان برتری دادم .... یا در جاهایی قرآن میفرماید ... پیامبری را بر پیامبری برتری دادم .... از طرفی هم میدانیم که : گرامیترین شما در نزد خداوند کسانی هستند که تقوای بیشتری پیشه کرده اند ....

سوالی که برای من پیش میاد این هست که در آخرت چه کسی در مقامات بالاتری قرار میگیرد ....

کسی که توای بیشتری پیشه کرده است ... یا کسی که خداوند به او برتری بیشتری داده است ؟؟؟

حتی من یادم هست که وقتی انجیل رو میخوندم ... یکی از شاگردان عیسی مسیح از ایشان میپرسند که چه کسی در قیامت برتری دارد ... و ایشون در جواب میفرمایند ... وظیفه و کاری که ما باید انجام دهیم اطاعت و تقوی هست ... اما رتبه ای که در آن قرار میگیریم چیزی است که خداوند آن را برای ما در نظر گرفته ( ببخشیدا ولی تماما برداشته خودم از مفهوم اون آیه از انجیل بوده ....)

سوالم این هست ... آیا آخرت هم ماننده دنیاست ... آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر ا من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم ....

با تشکر .

ممنون .

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام خدمت شما

FT_Mohammadi;425088 نوشت:
سوالم این هست ... آیا آخرت هم ماننده دنیاست ... آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر ا من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم ....

فضل ها و برتري هايي كه خداوند به برخي در دنيا تفضل مي فرمايد در واقع ، امكاناتي است كه به او مي دهد و وسع او را بيشتر نموده است و دقيقا متناسب با همين امكانات و وسع ، وي تكليف دارد . خداوند در قران كريم فرموده است :
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ...(1)
خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى ‏اش تكليف نمى‏ كند. آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زيان اوست‏.
پس تكليف هر كسي متناسب با وسع اوست .مثلا كسي كه وسع مالي ، جسمي ، خانوادگي و ... بيشتري دارد ، تكليف او سنگين تر است و محاسبه ي او نيز - و الله اعلم - بر طبق همين آيه شريفه بر اساس ميزان امكانات و وسع او و عملش مي باشد .
اما گرامي بودن نزد خداوند به ميزان تقواي افراد بستگي دارد ،همانطور كه شما هم اشاره فرموديد .
حال در اين ميدان ، ممكن است چند حالت بوجود آيد :
1- كسي كه فضل و امكانات و وسع بيشتري دارد ، تقواي لازم - يعني عملكرد متناسب با وسعش - را نداشته باشد
2- كسي كه فضل و امكانات و وسع بيشتري دارد ، تقواي بيشتر و متناسب با امكاناتش را داشته باشد .
3- كسي كه فضل و امكانات و وسع كمتري داشته باشد ، تقواي كمتر از امكاناتش داشته باشد
4- كسي كه فضل و امكانات و وسع كمتري داشته باشد ، تقواي بيشتر و متناسب با امكاناتش داشته باشد
كساني كه در گروه دوم و چهارمند عملكردشان متناسب با امكاناتشان است .
مراتب ، بستگي به ميزان عملكرد افراد در ارتباط با امكاناتي است كه دارند كه چگونه تقواي الهي را در اين زمينه رعايت مي كنند و نيكوترين عمل را به عرصه محشر مي آورند :
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (2)
در حقيقت ما آنچه را كه بر زمين است زيورى براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند
در نظر داشته باشيد كه فضل يعني امكان بيشتر و امكان بيشتر هميشه وظيفه اي بيشتر را باخود بهمراه دارد و در صورتي كه فرد ، به آن وظايف بيشتر هم عمل كند ، به مرتبه بالاتري دست خواهد يافت و الا ،خير.

(1)- بقره/286
(2)- كهف/7

هدی;427919 نوشت:
با سلام خدمت شما

فضل ها و برتري هايي كه خداوند به برخي در دنيا تفضل مي فرمايد در واقع ، امكاناتي است كه به او مي دهد و وسع او را بيشتر نموده است و دقيقا متناسب با همين امكانات و وسع ، وي تكليف دارد . خداوند در قران كريم فرموده است :
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ...(1)
خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى ‏اش تكليف نمى‏ كند. آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زيان اوست‏.
پس تكليف هر كسي متناسب با وسع اوست .مثلا كسي كه وسع مالي ، جسمي ، خانوادگي و ... بيشتري دارد ، تكليف او سنگين تر است و محاسبه ي او نيز - و الله اعلم - بر طبق همين آيه شريفه بر اساس ميزان امكانات و وسع او و عملش مي باشد .
اما گرامي بودن نزد خداوند به ميزان تقواي افراد بستگي دارد ،همانطور كه شما هم اشاره فرموديد .
حال در اين ميدان ، ممكن است چند حالت بوجود آيد :
1- كسي كه فضل و امكانات و وسع بيشتري دارد ، تقواي لازم - يعني عملكرد متناسب با وسعش - را نداشته باشد
2- كسي كه فضل و امكانات و وسع بيشتري دارد ، تقواي بيشتر و متناسب با امكاناتش را داشته باشد .
3- كسي كه فضل و امكانات و وسع كمتري داشته باشد ، تقواي كمتر از امكاناتش داشته باشد
4- كسي كه فضل و امكانات و وسع كمتري داشته باشد ، تقواي بيشتر و متناسب با امكاناتش داشته باشد
كساني كه در گروه دوم و چهارمند عملكردشان متناسب با امكاناتشان است .
مراتب ، بستگي به ميزان عملكرد افراد در ارتباط با امكاناتي است كه دارند كه چگونه تقواي الهي را در اين زمينه رعايت مي كنند و نيكوترين عمل را به عرصه محشر مي آورند :
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (2)
در حقيقت ما آنچه را كه بر زمين است زيورى براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند
در نظر داشته باشيد كه فضل يعني امكان بيشتر و امكان بيشتر هميشه وظيفه اي بيشتر را باخود بهمراه دارد و در صورتي كه فرد ، به آن وظايف بيشتر هم عمل كند ، به مرتبه بالاتري دست خواهد يافت و الا ،خير.

(1)- بقره/286
(2)- كهف/7

با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار ...
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ....
ابتدائا بابته پاسخگوئیتون تشکر میکنم ... امیدوارم هر جا هستین موفق و پیروز باشین .
با عرض معذرت من پاسخ سوال خودم رو نگرفتم ... اجازه بدین من پرسشم رو با ذکر مثالی از شما بپرسم ...

1- همونطور که میدونیم خدا موجوداتی مانند { شیر . گاو . الاغ . خر . تمساح . اسب } خلق نموده است ... حالا فرض میکنیم که آقا شیره موجوده متمرد و گناهکاری باشه { تقوی پیشه نکنه } و آقا خره ... { تقوی پیشه کنه }
حالا این دو موجود میرن .... اون دنیا .... چه اتفاقی میوفته ... آیا خره خر میمونه و شیره ... شیر. آیا خره .... تبدیل به خری گرامی در نزد خداون میشه و شیره ... تبدیل به شیری غیر محبوب در نزد خداوند ...
یا اینکه خدا در ماهیت این دو موجود تغییراتی میده ... که خره افضل تر از شیره بشه ....مثلا آیا خدا شیر رو به خاطر تقوی پیشه نکردن تبدیل به خر میکنه ( مرتبه وجودیش رو پایین میاره )
مثلا آیا خدا خر رو به خاطره تقوی پیشه کردن تبدیل به شیر میکنه ( مرتبه وجودیش رو بالا میبره )یا اینکه خدا میگه من میخوام خر داشته باشم و شیر ... فقط شما با تقوی پیشه کردن میتونین گرامی تر باشین !!!

2- مثلا من تو قرآن خوندم که خداوند زنان رو بر مردان برتری داده .... سوال من این هست ... آیا اگر من تقوی پیشه کنم ... میتونم اون دنیا مرتبه وجودیم رو بالا ببرم و تبدیل به مرد بشم ... یا اینکه زن میمونم ....

3- مثلا من ممکن هست سطح بخصوصی از هوشمندی . اراده . قدرت . زیبایی . مهربانی و توان عملیاتی . داشته باشم ... آیا با تقوی پیشه کردن میتونم امید داشته باشم که خداوند در وجود من تغییراتی بدهد
که من موجودی متفاوت شوم ... یا اینکه با تقوی پیشه کردن .فقط در نزد خداوند گرامی تر میشوم ....

4- مثلا اگر من صبح تا شب تقوی پیشه کنم میتونم مرتبه وجودیم رو از حضرت عیسی مسیح بالاتر ببرم .... یا اینکه خدا دوست داشته حضرت عیسی مسیح رو در اون جایگاه قرار بده و با صبح تا شب تقوی پیشه
کردن هم من نمیتوانم به اون رتبه برسم . ( منظورم رتبه هست ... نه گرامی تر بودن )

5- مثلا میدونم زمانیکه امام زمان ظهور کنند ... عیسی مسیح پشت سر ایشان نماز میخونن ... آیا اگر حضرت عیسی مسیح تقوای بیشتری رو به خرج میدادن میتونستن کاری کنن که امام زمان پشت سر ایشون
نماز بخونن .... یا این رتبه ها نوشته شده و کسی نمیتونه تغییری توشون ایجاد کنه .... ( منظوره من رتبه هست نه گرامی تر بودن )

سوال : آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی در قیامت دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر ا من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم ....

با تشکر از پاسخگوئیتون .

[="Tahoma"]

FT_Mohammadi;425088 نوشت:
با عرض سلام خدمت کارشناس محترم سایت ....

سوالی که برای من پیش اومده این هست که مقام برتری داشتن ... با مقام گرامی تر بودن ... آیا در نزد خداوند تفاوت دارد ...

مثلا من بارها و بارها در درون قرآن خوندم ... ای بنی اسرائیل شما را بر جهانیان برتری دادم .... یا در جاهایی قرآن میفرماید ... پیامبری را بر پیامبری برتری دادم .... از طرفی هم میدانیم که : گرامیترین شما در نزد خداوند کسانی هستند که تقوای بیشتری پیشه کرده اند ....

سوالی که برای من پیش میاد این هست که در آخرت چه کسی در مقامات بالاتری قرار میگیرد ....

کسی که توای بیشتری پیشه کرده است ... یا کسی که خداوند به او برتری بیشتری داده است ؟؟؟

حتی من یادم هست که وقتی انجیل رو میخوندم ... یکی از شاگردان عیسی مسیح از ایشان میپرسند که چه کسی در قیامت برتری دارد ... و ایشون در جواب میفرمایند ... وظیفه و کاری که ما باید انجام دهیم اطاعت و تقوی هست ... اما رتبه ای که در آن قرار میگیریم چیزی است که خداوند آن را برای ما در نظر گرفته ( ببخشیدا ولی تماما برداشته خودم از مفهوم اون آیه از انجیل بوده ....)

سوالم این هست ... آیا آخرت هم ماننده دنیاست ... آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر ا من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم ....

با تشکر .

ممنون .


سلام
برتری دادن می تواند به حسب امکان برخورداری از یک نعمت باشد همانطور که خداوند بنی اسرائیل را بخاطر امکان بهره مندی از تورات برتری داد
اما گرامی بودن در نزد خدای متعال به حسب فعلیت کمال در فرد است لذا کسی که نزد خدای متعال گرامی است از کسی که او برتری اش داده بالاتر است
چرا که ممکن است فردی که برتری داده شده از امکانات در اختیار خودش خوب استفاده نکند و کمال مطلوب را نیابد
والله الموفق

حامد;428102 نوشت:

لذا کسی که نزد خدای متعال گرامی است از کسی که او برتری اش داده بالاتر است

آیا جمله شما معادل جمله زیر است یا با آن تفاوت میکند ؟؟؟

لذا کسی که نزد خدای متعال گرامی است از کسی که او
برتری اش داده برتر است

ای بابا
یعنی تو.... تمام ابهامات و چاله چوله های دینی أت برات حل شده ....... الان دغدغه ات فقط فرق بین گرامی تر بودن و برتری دانستن موجوداته؟؟؟

:god:

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟!

نقل قول:
. ای بنی اسرائیل شما را بر جهانیان برتری دادم ....

با توچه به فنی بودن سوال
پاسخ را به کارشمناسان واگذار میکنم
ولی برای انکه تبلیغ به نفع صهیو نیست ها نکرده باشید
بگویم
نقل قول:
که بعد از این حمله(برتری دادم) سریعا هم می فرمودند اما شما پیمان شکنی یا طغیان و...داشته اید
خداوند براي اصلاح اين گروه پي در پي پيامبر مي‌فرستاد؛ آنان نيز پيامبران خدا ‌را مي‌كشتند. لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَي أَنفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ؛ ما از بني‌اسرائيل پيمان گرفتيم و پيامبراني بر ايشان فرستاديم. هرگاه كه پيامبري چيزي مي‌گفت كه با خواهش دلشان موافق نبود، گروهي را تكذيب و گروهي را مي‌كشتند. (مائده، آيه 70).

قرآن برخي از ويژگي‌ها و باورهاي ديني منحط يهود را بر شمرده است: رباخواري(نساء، آيه161)؛ تحريف كتاب آسماني(بقره، آيه79)؛ انكار وحي(انعام، آيه91)؛ باور به فقير بودن خداوند و بي‌نيازي خود(آل عمران، آيه181)؛ اعتقاد به بسته بودن دست خداوند(مائده، آيه64)؛ پيمان شكني(بقره، آيه100).


خداوند صهیونیست ها را لعنت کند

palizgar;428122 نوشت:
ای بابا
یعنی تو.... تمام ابهامات و چاله چوله های دینی أت برات حل شده ....... الان دغدغه ات فقط فرق بین گرامی تر بودن و برتری دانستن موجوداته؟؟؟

:god:

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟!

سلام ...
اتفاقا برای من سوال مهمی هست ...

اگر قرار باشه من صبح تا شب آدم خوبی باشم و تقوا پیشه کنم ... بعدش خدا تو اون دنیا هر کی رو خواست بالاتر از من قرار بده ... و بگه با اینکه اونها بالاتر از تو هستن با این حال من تو رو بیشتر دوست دارم ....

که بازم میشه همین دنیا .... فرقی نمیکنه که ...

[="Tahoma"]

FT_Mohammadi;428111 نوشت:
آیا جمله شما معادل جمله زیر است یا با آن تفاوت میکند ؟؟؟

لذا کسی که نزد خدای متعال گرامی است از کسی که او برتری اش داده برتر است


سلام
بله
ولی باید به این نکته ظریف هم توجه بفرمایید :

حامد;428102 نوشت:
برتری دادن می تواند به حسب امکان برخورداری از یک نعمت باشد

اما در مواردی هم خبر از فعلیت برتری است مثل :
تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض
بر این اساس ما دو عنوان خواهیم داشت در خصوص دو جهت از جهات یک واقعیت
برتری دادن ( تفضیل ) به جهت دخالت اراده الهی در تحقق کمال
گرامی داشتن (اکرام) به جهت جایگاه و منزلت شایسته در نزد خدای متعال و برخورداری از کمال
والله الموفق

با سلام و عرض تشكر

FT_Mohammadi;428100 نوشت:
1- همونطور که میدونیم خدا موجوداتی مانند { شیر . گاو . الاغ . خر . تمساح . اسب } خلق نموده است ... حالا فرض میکنیم که آقا شیره موجوده متمرد و گناهکاری باشه { تقوی پیشه نکنه } و آقا خره ... { تقوی پیشه کنه }
حالا این دو موجود میرن .... اون دنیا .... چه اتفاقی میوفته ... آیا خره خر میمونه و شیره ... شیر. آیا خره .... تبدیل به خری گرامی در نزد خداون میشه و شیره ... تبدیل به شیری غیر محبوب در نزد خداوند ...
یا اینکه خدا در ماهیت این دو موجود تغییراتی میده ... که خره افضل تر از شیره بشه ....مثلا آیا خدا شیر رو به خاطر تقوی پیشه نکردن تبدیل به خر میکنه ( مرتبه وجودیش رو پایین میاره )
مثلا آیا خدا خر رو به خاطره تقوی پیشه کردن تبدیل به شیر میکنه ( مرتبه وجودیش رو بالا میبره )یا اینکه خدا میگه من میخوام خر داشته باشم و شیر ... فقط شما با تقوی پیشه کردن میتونین گرامی تر باشین !!!

سوالات شما تا حدودي در حوزه عرفان و گاه در حوزه كلام هم ورود دارد البته بنده سعي مي كنم ازمنظر قران كريم تا جايي كه در اين عرصه مي شود ، پاسخهايي خدمتتان عرض كنم :
براي پاسخ به سوال شما بايد ابتدا يك مقدمه خدمتتان عرض كنم :
خداوند اراده نمود تا موجودي خلق نمايد كه تمام كمالات را به تنهايي دارا باشد و كمالات تمام مراتب وجود در او به ظهور رسد. پس موجودي داراي مراتب آفريد كه يك سرش در پايين ترين مرتبه ي وجود بود و سر ديگرش در عالمي فوق عالم ملائك. ابتدا روح را خلق نمود كه اعظم خلق است؛ سپس آن را در قوس نزول پايين آورد تا به پايين ترين درجه ي وجود رسيد و به صورت بدن مادّي ظاهر گشت؛ فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏ ــــ به يقين ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم، (4) سپس او را به پايين‏ترين مرحله بازگردانديم »(التين) ؛ آنگاه نقشه ي مسير بازگشت را به صورت دين براي او مشخّص ساخت تا در قوس صعود بالا رود و به حقيقت خويش واصل گردد؛ « ... إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ـــ ما از آنِ خداييم؛ و به سوى او بازمى ‏گرديم » (البقرة:156).
خب حالا اگر فردي در طي كردن اين قوس صعودي ، كه موظف است بر اساس برنامه ي دين آن را طي كند ، كوتاهي نمايد ، مسلما به سلامت اين مسير را طي نخواهد كرد . شما ببينيد در قران كريم ما آياتي داريم كه برخي انسانها را هيزم معرفي مي كند :
وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا (جن/15)
ولى منحرفان هيزم جهنم خواهند بود
يعني اين فرد با عملكرد بد خود ، از مرتبه ي خويش سقوط كرده است .
بعد از اين مقدمه به سوال شما باز مي گرديم :
نوع عملكرد انسان مي تواند او را به اسفل السافلين برساند ( هيزم جهنم شود) و يا به اعلي اعليين ( به مرتبه لقاء الهي و فناي الهي برسد)، يعني هم مراتب وجودي او را تعيين مي كند و هم در هر مرتبه ي وجودي كه هست درجه ي او را مشخص مي نمايد . ببينيد آن كساني كه در بهشت متنعمند هم تفاوت درجه دارند .
ادامه دارد ...

عرض سلام مجدد

FT_Mohammadi;428100 نوشت:
3- مثلا من ممکن هست سطح بخصوصی از هوشمندی . اراده . قدرت . زیبایی . مهربانی و توان عملیاتی . داشته باشم ... آیا با تقوی پیشه کردن میتونم امید داشته باشم که خداوند در وجود من تغییراتی بدهد
که من موجودی متفاوت شوم ... یا اینکه با تقوی پیشه کردن .فقط در نزد خداوند گرامی تر میشوم ....

4- مثلا اگر من صبح تا شب تقوی پیشه کنم میتونم مرتبه وجودیم رو از حضرت عیسی مسیح بالاتر ببرم .... یا اینکه خدا دوست داشته حضرت عیسی مسیح رو در اون جایگاه قرار بده و با صبح تا شب تقوی پیشه
کردن هم من نمیتوانم به اون رتبه برسم . ( منظورم رتبه هست ... نه گرامی تر بودن )

5- مثلا میدونم زمانیکه امام زمان ظهور کنند ... عیسی مسیح پشت سر ایشان نماز میخونن ... آیا اگر حضرت عیسی مسیح تقوای بیشتری رو به خرج میدادن میتونستن کاری کنن که امام زمان پشت سر ایشون
نماز بخونن .... یا این رتبه ها نوشته شده و کسی نمیتونه تغییری توشون ایجاد کنه .... ( منظوره من رتبه هست نه گرامی تر بودن )

سوال : آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی در قیامت دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر ا من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم ....

من تصور مي كنم پاسخ تمامي اين سه سوال شما با يك مثال ان شاء الله حل خواهد شد .
ببينيد ما در عالم وجود ، مرتبه اي بالاتر از پيامبر - صلي الله عليه و آله و سلم - و اهل بيت عليهم السلام كه نداريم ، از طرف ديگر فردي عادي مانند سلمان فارسي ، در ابتدا مسلمان نبوده - مانند تمامي افرادي كه در صدر اسلام به دين اسلام مشرف شدند و قبلا مسلمان نبودند- اما چنان در مراتب ايمان بالا مي رود كه درباره او فرموده اند :"سلمان منا اهل البيت "(1) سلمان از ما اهل بيت است .
بنابراين راه براي كسي بسته نيست بلكه اين نوع عملكرد ماست كه تعيين كننده مراتب و درجات ماست :
وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ( احقاف/19)
و براى هر يك در [نتيجه] آنچه انجام داده ‏اند درجاتى است و تا [خدا پاداش] اعمالشان را تمام بدهد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت


(1)-
عيون أخبار الرضا عليه السّلام، ج 1 ،ص 70 ،ح 282

در هر مرتبه اي - يا در هر مقامي- هم درجاتي وجود دارد مثلا شما ببينيد در روز عاشورا ، بر حسب نقل مشهور ، 72 نفر در ركاب حضرت سيد الشهدا عليه السلام بذل جان كردند ، قطعا مقام و رتبه ي آنان رتبه و مقامي خاص و ممتاز است اما آيا همين 72 نفر ، درجاتشان با هم يكي است ؟ امام سجاد علیه السلام فرمودند: عموی من در بهشت مقامی دارد که همه ی شهدا به او غبطه می خورند و در بین شهدا، شهدای کربلا سرآمد هستند .
يعني با وجود اينكه در ميان شهدا، شهداي كربلا سرآمد هستند باز همه به مقام حضرت ابوالفضل غبطه مي خورند .
يا مثلا در خصوص انبياء عليهم السلام با اينكه همه ي آنها نبي الهي هستند ، تفاوت درجه وجود دارد :

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ...( بقره/253)
برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد...
بنابراين كسب مراتب و درجات به عمل فرد بستگي دارد .
بله البته يك مساله هم هست اينكه مثلا شما با عمل صالح و صحيح و خالص هر قدر هم پيش برويد ، نبي نمي توانيد بشويد زيرا آن جايگاه ، جايگاه خاصي است: " الله اعلم حيث يجعل رسالته" اما ما روايت داريم كه "علماء امتي افضل من انبياء بني اسرائيل" (2)شما با ورود در عرصه ي علم و عمل و كسب مدارج علمي ناب مي توانيد در زمره ي چنين علمايي قرار بگيريد .

(2)- بحار الانوار ج 35 ص 304

سلام جناب / سرکار هدی ...

بابته پاسخگوئیتون تشکر میکنم ... امیدوارم هر جا هستین موفق و پیروز باشین ...

من یه سوال راحت ازتون پرسیدم و نیاز به یک جمله ساده نیز دارم ... به هر حال شما کارشناس دین هستین ... و صحبت شما برای من متقن هست و دیگه پرسش دیگری از خدمتتون نمیپرسم .

1- مثلا ممکن هست ... که من 6000 سال پرستش خدا رو بکنم ... تقوی پیشه کنم و بعدش خداوند به من بگه جلویه این انسان سجده کن ... با اینکه از اون انسان آزمایشهای من گرفته نشده باشد ...
2- مثلا ممکن هست من انسان خوب و با تقوایی باشم ... بعد خدا تو اون دنیا به من یه دونه پیکانه دره پیت بده ... و به یه بنده دیگش که هیچ کدام از آزمایش های من از اون گرفته نشده یه دونه مازارتی 2013 بده ... و بگه دوست دارم بهش بدم ... بهش سجده کن ...

سوال : آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی در قیامت دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر از من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم .... ( مانند همین دنیا که خیلی از مومنین ضعیف و بیچاره هستن و خیلی از انسانهای دیگر که به تقوی اهمیت نمیدن , زرنگ و توانا هستند و در مراتب وجودی بالاتری قرار دارند )

بله یا خیر ؟؟؟

جناب شهید پازکی ....

نقل قول:
که بعد از این حمله(برتری دادم) سریعا هم می فرمودند اما شما پیمان شکنی یا طغیان و...داشته اید
خداوند براي اصلاح اين گروه پي در پي پيامبر مي‌فرستاد؛ آنان نيز پيامبران خدا ‌را مي‌كشتند. لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَي أَنفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ؛ ما از بني‌اسرائيل پيمان گرفتيم و پيامبراني بر ايشان فرستاديم. هرگاه كه پيامبري چيزي مي‌گفت كه با خواهش دلشان موافق نبود، گروهي را تكذيب و گروهي را مي‌كشتند. (مائده، آيه 70).

قرآن برخي از ويژگي‌ها و باورهاي ديني منحط يهود را بر شمرده است: رباخواري(نساء، آيه161)؛ تحريف كتاب آسماني(بقره، آيه79)؛ انكار وحي(انعام، آيه91)؛ باور به فقير بودن خداوند و بي‌نيازي خود(آل عمران، آيه181)؛ اعتقاد به بسته بودن دست خداوند(مائده، آيه64)؛ پيمان شكني(بقره، آيه100).


خداوند صهیونیست ها را لعنت کند

1- اولا خداوند صهیونیست ها را لعنت کند آمین و من هم از همشون متنفر هستم و نمیخواهم به هیچ عنوان ازشون دفاع کنم . چون کثیف ترین انسانهای روی زمین هستند . غاصب هستند و خون انسانهای بی گناه رو ریختن .

2- ولی سواله من اتفاقا همین هست .... طبق آیات قرآن میتوان استنتاج کرد که بنی اسرائیل بر جهانیان برتری دارند ( منظور از جهانیان لابد دنیا و آخرت هست ) ... همچنین بنی اسرائیل اون گناههای وحشیانه که شما گفتین رو انجام داده ( مثلا پیامبران رو کشتند . بنابراین چون دست به گناه زدند و تقوی پیشه نکردند ... در نزد خداوند گرامی نیستند ) اگر همین الان هم دقت کنین میبینین یه جمعیت 4 میلیون نفره صهیونیستی .... آمریکا ... اروپا ... اعراب و اقتصاد دنیا رو تو دستاش گرفته ؟؟؟ چرا ... چرا خداوند قوم بنی اسرائیل در رتبه ای بالا قرار دارده در حالیکه در نزد خداوند گرامی نیستند ....

اتفاقا سوال من همین هست ... چرا خدا بنی اسرائیل را بر جهانیان برتری داده ؟؟؟ آیا اون دنیا هم همینطوری هست ؟؟؟

FT_Mohammadi;429613 نوشت:
من یه سوال راحت ازتون پرسیدم و نیاز به یک جمله ساده نیز دارم ... به هر حال شما کارشناس دین هستین ... و صحبت شما برای من متقن هست و دیگه پرسش دیگری از خدمتتون نمیپرسم .

[=times new roman]سلام

ببین برادر بنده یک مثال ساده برای شما میزنم شاید راه گشا باشد فرض کنید یک بنده ای در ایران اسلامی بدنیا بیاید ویک بنده دیگری در جنگلهای دور افتاده افریقا خوب حال اگر خداوند به ان مولود ایرانی بفرماید که تورا رابر دیگری برتری دادم حرف درستی نیست حالا این بنده ایرانی باداشتن اینهمه امکانات فاسد میشود و ان بنده افریقائی بدون داشتن هیچ امکانی راه درست را پیش میگیرد خوب حالا اگر شما جای خدا باشی کدامیک نزد تو گرامی تر است ؟

اما برادر امکانات این دنیا با پاداشهای اخروی قابل مقایسه نیست سعی کن چون سلیمان باد مرکب تو گردد که مازورتی درمقابلش مگس هم نیست !

FT_Mohammadi;429613 نوشت:
سلام جناب / سرکار هدی ...

بابته پاسخگوئیتون تشکر میکنم ... امیدوارم هر جا هستین موفق و پیروز باشین ...

من یه سوال راحت ازتون پرسیدم


با سلام و عرض احترام
تشكر از لطف شما خواهر بزرگوار
گرامي ! شما يك سوال از بنده نپرسيديد بلكه سوالتان را سه بار تغيير داديد البته روح پرسش در هر سه سوال شما يكي است و بنده هم هر بار با توجه به اصل سوالي - كه در ذهن داريد و با توجه به آن ، سوالاتتان شكل مي گيرد - پاسخ هاي ريشه اي عرض كردم .
سوالات شما باز مي گردد به بحث عدل الهي و قبح ظلم كه بحثي كلامي است ، ظلم قبيح است و از خداوند سر نمي زند ، مراتب و درجات و مقاماتي هم كه مي بينيد و مي شنويد كه به برخي داده شده ، نعوذ بالله از باب پارتي بازي و ... نيست بلكه لياقتها و ظرفيتها و ظرافتهايي وجود دارد كه ما از آن بي خبريم مثل جريان خلقت آدم كه ابتدا مورد پرسش اعتراض گونه ملائكه بود اما پس از اينكه آدم خبر اسماء را به آنها داد و خداوند امر به سجده كرد ، همه سجده كردند جز ابليس ، علت عدم سجده ابليس اين نبود كه او متوجه جريان نشد يا خيلي موحد بود ، خير او از كافران بود و كفرش حتي در همين مدت مثلا چند هزار سال عبادتش ، پنهان بود :"وكان من الكافرين" او در جريان سجده به آدم كافر نشد بلكه از قبل كافر بود ولي كفرش در جريان اين امر الهي به سجده بر آدم بروز و ظهور نمود ، اما ملائكه كه خدا را يقينا عبادت مي كردند و كافر نبودند ، سجده كردند . علت عدم سجده اش را ابليس ، اينطور بيان كرد كه مرا از آتش آفريدي و او را از خاك :"انا خير منه خلقتني من نار و خلقته من طين"(1)، بنابراين اين سالهاي عبادت او ، چيزي برايش نياندوخت تا لياقت و قابليتي براي ارتقا داشته باشد ، علت سجده بر انسان هم اطاعت از امر الهي - به سجده بر آدم - و سجده به موجودي بود كه عبادتي برتر به درگاه خداوند عرضه خواهد كرد (2)پس اولا ابليس تقوي پيشه نكرده بود و اساسا از كافران بود ، و ثانيا برتري آدم بر ساير موجودات و مقام خليفة اللهي او - كه در زمين بظهور رسيد - حاصل آن عبوديت تام و برتر بود و ابتلائاتي كه براي عباد خالص و صالح خدا [=&quot]در زندگي بوجود مي آيد و آنان در آن شرايط سخت هم خداوند را عبادت ميكنند و بر اساس خواست و دستور و ميل و اراده الهي عمل مي كنند كجا ، چند هزار سال عبادت ابليس -كه حتي زور و وزن اين مثلا عبادت به اندازه اطاعت از يك فرمان سجده الهي هم نبود - كجا . بنابراين در قدم اول تلقي و برداشت شما از توصيف صحنه ، قدري گنگ بود كه بنده توضيح عرض كردم خدمتتان . اين يك توضيح كلي بود .

(1)- ص/76

(2)- ر. ك : تسنيم ، ج 3 ، ص 215


FT_Mohammadi;429613 نوشت:
- مثلا ممکن هست ... که من 6000 سال پرستش خدا رو بکنم ... تقوی پیشه کنم و بعدش خداوند به من بگه جلویه این انسان سجده کن ... با اینکه از اون انسان آزمایشهای من گرفته نشده باشد ...

خواهر بزرگوار اين نكته ، همان نكته اي است كه به آن توجه نشده است ، در مقام عبوديت خداوند ، مقايسه و برتري طلبي جايي ندارد و اگر كسي اينگونه بيانديشد ، خود - نفسش- را پرستيده است نه خدا را زيرا او تمايل به مقايسه خود با ديگران در مقام سرسپردگي به درگاه خدا را دارد. مي گويند يكي از مخالفان ابوسعيد ابوالخير در مجلس درسش گفته بود در مقام عبوديت خدا ما چون فيليم و بوسعيد چون پشه ، وقتي اين خبر به ابوسعيد رسيد گفت به او بگوييد ابوسعيد گفت ، آن پشه هم تويي ، ما در مقابل خدا هيچيم هيچ . پس در مقام عبوديت بايد به نفس عبوديت توجه داشت نه مقايسه [ سوء تفاهم نشود منظور بنده شخص شريف شما نيستيد بطور كلي عرض مي كنم ]، هر چند ظلم قبيح است و از خداوند صادر نمي شود .
FT_Mohammadi;429613 نوشت:
مثلا ممکن هست من انسان خوب و با تقوایی باشم ... بعد خدا تو اون دنیا به من یه دونه پیکانه دره پیت بده ... و به یه بنده دیگش که هیچ کدام از آزمایش های من از اون گرفته نشده یه دونه مازارتی 2013 بده ... و بگه دوست دارم بهش بدم ... بهش سجده کن ...

اگر عمل شما در حد مازارتي باشد يقينا خداوند به شما ظلم نخواهد كرد بلكه آن را ده برابر نموده و به شما خواهد داد :
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا(انعام /160)
هركس كار نيكي بياورد ، ده برابر آن پاداش خواهد داشت
يعني اگر عمل شما به اندازه يك مازارتي ارزش داشته باشد ، ده مازارتي به شما خواهند داد .
اما تكرار مي كنم كه در مقام عبوديت الهي ، با توجه به جهل نسبتا همه جانبه انسان ، در مقام مقايسه خود با ديگران بر آمدن ، از مهالك است . همينقدر كه مي دانيم خداوند به احدي ظلم نمي كند كافي است :
إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا...(يونس/44)
خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمى ‏كند
لذا پاسخ شما اين است كه خير خداوند به احدي ستم نمي كند .
البته پاسخ اين سوال مفصل تر از اين بحث است و فهم دقيق آن نياز به توضيحات بيشتر و مفصلتري دارد اما گويا شما صرفا پاسخ كوتاه مي خواستيد .
بهر حال بنده سعي كردم با احتساب مقدماتي ، پاسخ سوالات شما را بدهم .

سلام جناب / سرکار هدی ....
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

واقعا ببخشید مجبور شدم اینجوری بنویسم ...
من ازتون یه سوال میپرسم ولی شما میخواهید جوابی سیاست مدارانه به من بدهید ... خوب این جواب به درد من نمیخوره ... من دنباله یه جواب متقن هستم که باهاش ایدیولوژی های زندگیم رو درست کنم .... مثلا پاسخ شما این هست که ....

ظلم قبيح است و از خداوند صادر نمي شود .

خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمى ‏كند
هركس كار نيكي بياورد ، ده برابر آن پاداش خواهد داشت
يعني اگر عمل شما به اندازه يك مازارتي ارزش داشته باشد ، ده مازارتي به شما خواهند داد .
خداوند به احدي ظلم نمي كند
خير خداوند به احدي ستم نمي كند .

باز هم به خاطره پاسخگویتون تشکر میکنم ... اما مگه سوال من این بود که آیا خداوند ظلم میکند یا نمیکند ؟؟؟ معلوم هست که از خداوند ظلم سر نمیزنه ....

باز هم داستانی دیگر براتون تعریف میکنم ...
احتمالا خوده شما هم شنیده اید اما اجازه بدین یک بار دیگر با هم مرورش کنیم ....

منبع داستان : انجیل ...
حواریون میرن پیشه حضرت عیسی مسیح و از ایشون میپرسند عدالت خداوند چگونه است ...
و ایشون در پاسخ میگن ... روزی مزرعه داری ... میخواسته محصولاتش را درو کند ... دست تنها بوده ... بنابراین تصمیم میگیره یه کارگر استخدام کنه ... اول صبح یه کارگر استخدام میکنه و باهاش 10 سکه طی میکنه .... و اون هم قبول میکنه ... دم ظهر که میشه .. مزرعه دار میبینه درو تموم نشده بنابراین یه کارگره دیگه استخدام میکنه و با اون 7 سکه طی میکنه .... و باز هم چون کاره درو کردن باقی میونه ... نزدیک های غروب که بوده کارگری دیگر استخدام میکنه و با اون 3 سکه طی میکنه ...

کار درو کردن مزرعه تمام میشود ... شب هنگام فرا میرسد و هنگام مزد دادن ....

مزرعه دار به کارگر اول که از صبح کار کرده است 10 سکه میدهد و به کارگرانی که ظهر و غروب آمده بودند نیز 10 سکه میدهد ... کارگری که از صبح کار کرده بود معترض میشود ... و میگوید اینها 2 ... 3 ساعته دارن کار میکنن ... من 10 ساعته که دارم کار میکنم ... چطور به من هم 10 سکه دادی و به اون ها هم 10 سکه دادی ؟؟؟ و مزرعه دار میگه آیا من در حقه شما ظلم کردم !!!! ( همون چیزی که شما دارین میگین !!!)

سپس عیسی مسیح رو میکنه به شاگردانش و میگه عدالت خداوند هم همینجوریه


:Moteajeb!: خداوند به هر کس که بخواهد بی حساب میبخشد ...

خوب حالا حرفه من چی هست ....

خدا ماله خودش هست ... دوست داره و به هر کسی که میخواد بده ... بده .... ولی اجازه نداره جلوی چشمه من این کار رو بکنه .... اگر تو همون مثال فوق مزرعه دار کارگر اول رو فرا میخوند بهش 10 سکه میداد و میگفت برو پی زندگیت ... بعد از اینکه اون رفت ... کارگر دوم رو فرا میخوند و به اون 10000 سکه از رویه کرمش میبخشید باز هم هیچ مشگلی نبود و اگر کارگر سوم رو فرا میخوند و از روی کرمش 100000000000000000000 سکه بهش میداد باز هم هیچ مشگلی نبود ... دوست داشته و داده .... ولی اینکه بیاد جلویه چشمه اون کارگری که اینقدر زحمت کشیده ... مزدش رو اینجوری بده ... به نظره من مشگل هست ...

اصلا خدا بیاد یه سیاره دیگه درست کنه .... به همه اونایی که دوست داره 100000000000000000 مازاراتی 2013 بده برن توش حال کتنن ... ولی اجازه نداره جلوی چشم من این کار رو بکنه ... مگه من هیزم آتش دنیا یا آخرت هستم که باید اینجوری سوزانده بشم !!!

اصلا خدا دوست داشته و از روح خودش در وجود انسان دمیده ... و انسان لیاقت پیدا کرده .... خوب چهخ دلیلی داره که من شیطون جلوش سجده کنم ...

اگر من جای شیطون بودم ... میگفتم ... تا اونجایی که میتونستم و از دستم برمیومد بندگیت رو کردم ... هیچ دلیلی نداره که جلوش سجده کنم ....

به هر حال من با این صحبت هایی که میکنم هنوز جواب سوالم رو از شما نگرفتم ...

تامیدوارم که ناراحت نشین ... جوابش هم یک کلمکه هست ... نه کمتر ... نه بیشتر ... خودم هم میدونم خدا ظلم نمیکنه ....




سوال : آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی در قیامت دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر از من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم .... ( مانند همین دنیا که خیلی از مومنین ضعیف و بیچاره هستن و خیلی از انسانهای دیگر که به تقوی اهمیت نمیدن , زرنگ و توانا هستند و در مراتب وجودی بالاتری قرار دارند )

بله یا خیر ؟؟؟ ( لطفا یک کلمه )

با سلام و احترام بسيار
خير نه تنها ناراحت نشدم بلكه كلي هم موجب انبساط خاطر شد
من نمي توانم به سوال شما جواب يك كلمه اي بدهم زيرا طرح سوال و توصيفاتي كه در آن وجود دارد غلط و ناقص است .پاي خيلي مسائل ديگر هم در ميان است ، در خصوص شيطان هم بود ، در خصوص مزرعه دار هم هست ، در خصوص توصيفات شما نيز وجود دارد ، "من يشاء " هاي قراني ، دل بخواه هاي من و شما نيست كه از سر بي حكمتي و از سر نفس و خوشايند دل باشد بلكه"من يشا"هاي قراني - به تعبير استاد فرزانه ما دكتر برومند- تماما قانونمند هستند و اگر بشود كه در خصوص هر يك ريز شد و غور كرد ، دنيايي از حكمتها و دليل ها در خود دارد ، پارتي بازي نيست ، عطاهاي خداوند هم بي حساب و كتاب به معنايي كه در ذهن من و شما هست نيست .
تقواي بيشتر يعني علم و عمل بيشتر .سوال شما ارتباط بسيار بسيار تنگاتنگي با برخي از مسائل اخلاقي دارد بويژه برخي مثالهايي كه زديد ، سانسور هاي ناخواسته اي از رذايلي اخلاقي را در بر دارد كه بي توجهي به آن ، كار دست آدم مي دهد همانطور كه دست ابليس داد و غفلت از آنها در بزنگاههايي خاص، بسيار خطر آفرين مي تواند باشد . ابليس تقوايي نداشت ، بحث مزرعه دار يك مثال نسبتا ناهماهنگ با سوال شماست ،خداوند در جريان آدم ،دلايل بسياري براي حكم سجده داشت و علتش را ملائك فهميدند ، شيطان نه اينكه قانع نشد ،بلكه كبر و حسدش مانع پذيرش حكمت خداوند از طرف وي گشت و اينكه شما به اين دو رذيله بي توجه باشيد ، بسيار خطر آفرين است .
لذا با توجه به توضيحات فوق باز هم تكرار مي كنم كه سوالات و پيش فرضهاي شما غلط است اما در مجموع :

F_Mohammadi;435553 نوشت:
سوال : آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی در قیامت دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر از من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم .... ( مانند همین دنیا که خیلی از مومنین ضعیف و بیچاره هستن و خیلی از انسانهای دیگر که به تقوی اهمیت نمیدن , زرنگ و توانا هستند و در مراتب وجودی بالاتری قرار دارند )

بله یا خیر ؟؟؟ ( لطفا یک کلمه )


خير
مويد باشيد

هدی;435619 نوشت:
با سلام و احترام بسيار
خير نه تنها ناراحت نشدم بلكه كلي هم موجب انبساط خاطر شد
من نمي توانم به سوال شما جواب يك كلمه اي بدهم زيرا طرح سوال و توصيفاتي كه در آن وجود دارد غلط و ناقص است .پاي خيلي مسائل ديگر هم در ميان است ، در خصوص شيطان هم بود ، در خصوص مزرعه دار هم هست ، در خصوص توصيفات شما نيز وجود دارد ، "من يشاء " هاي قراني ، دل بخواه هاي من و شما نيست كه از سر بي حكمتي و از سر نفس و خوشايند دل باشد بلكه"من يشا"هاي قراني - به تعبير استاد فرزانه ما دكتر برومند- تماما قانونمند هستند و اگر بشود كه در خصوص هر يك ريز شد و غور كرد ، دنيايي از حكمتها و دليل ها در خود دارد ، پارتي بازي نيست ، عطاهاي خداوند هم بي حساب و كتاب به معنايي كه در ذهن من و شما هست نيست .
تقواي بيشتر يعني علم و عمل بيشتر .سوال شما ارتباط بسيار بسيار تنگاتنگي با برخي از مسائل اخلاقي دارد بويژه برخي مثالهايي كه زديد ، سانسور هاي ناخواسته اي از رذايلي اخلاقي را در بر دارد كه بي توجهي به آن ، كار دست آدم مي دهد همانطور كه دست ابليس داد و غفلت از آنها در بزنگاههايي خاص، بسيار خطر آفرين مي تواند باشد . باز هم تكرار مي كنم كه سوالات و پيش فرضهاي شما غلط است اما در مجموع :

خير
مويد باشيد

ممنون سرکار هدی ...
بابته پاسختون تشکر میکنم ... امیدوارم هر کجا هستید موفق و پیروز باشین ...

سلام

F_Mohammadi;435553 نوشت:
خوب حالا حرفه من چی هست ....

خدا ماله خودش هست ... دوست داره و به هر کسی که میخواد بده ... بده .... ولی اجازه نداره جلوی چشمه من این کار رو بکنه .... اگر تو همون مثال فوق مزرعه دار کارگر اول رو فرا میخوند بهش 10 سکه میداد و میگفت برو پی زندگیت ... بعد از اینکه اون رفت ... کارگر دوم رو فرا میخوند و به اون 10000 سکه از رویه کرمش میبخشید باز هم هیچ مشگلی نبود و اگر کارگر سوم رو فرا میخوند و از روی کرمش 100000000000000000000 سکه بهش میداد باز هم هیچ مشگلی نبود ... دوست داشته و داده .... ولی اینکه بیاد جلویه چشمه اون کارگری که اینقدر زحمت کشیده ... مزدش رو اینجوری بده ... به نظره من مشگل هست ...

اصلا خدا بیاد یه سیاره دیگه درست کنه .... به همه اونایی که دوست داره 100000000000000000 مازاراتی 2013 بده برن توش حال کتنن ... ولی اجازه نداره جلوی چشم من این کار رو بکنه ... مگه من هیزم آتش دنیا یا آخرت هستم که باید اینجوری سوزانده بشم !!!


خانم يا آقاي محمدي ببخشيد كه اينو ميگم ، من شرمنده ام ، ولي اين اخلاق كه اسمش حسادته !!
يا اين برخورد ممكنه از بخل ناشي بشه ، اينها بنظر من توجيه هست كه خدا يه جوري بده كه شما نفهميد ،مگه خدا نعوذ بالله كار بدي ميكنه كه يواشكي و پنهاني بكنه ؟ يا نعوذ با لله ظلمه ؟ اولا همون بي حساب بودن بخشش خدا ، با توجه به عدالت خدا ، حساب و كتاب داره به قول يكي از آقايان اهل علم كه مي گفتند مگر سر در آوردن از حساب و كتاب خدا آسونه .
شايد علتي داره كه من و شما نمي دونيم . بعد تازه بي علت باشه ، وقتي به شما ظلمي نشده چرا شما مايل نيستيد به ديگري خيري برسه ؟ معني اين حرف شما اينه كه اگر به من نرسيد به او هم نرسه ، من خيلي از حضور شما عذر مي خوام ولي اين يعني بخل داشتن . به نوعي هم حسادته ، دوست بزرگوار ، وقتي به شما ظلمي نشده چرا نمي خواهيد به كس ديگري خير بيشتري برسه ؟شما از كجا مي دونيد كه دليل خدا براي عطا و بخشش به او چي بوده ؟ ابليس هم - بلا تشبيه ، من در مقام مقايسه حضرتعالي با ابليس نعوذ با لله نيستم ، فقط نفس مقايسه را عرض مي كنم - به خودش غره شد و گفت من از آدم بهترم گويا اصلا نفهميد كه بحث و اساس خلقت آدم سر چي بود ، اين سجده علت داشت .
اصلا خدا بي حساب و كتاب بخشش كرد ، مالك اوست ، صاحب اوست ، همه چيز ملك و وجودش از اوست ما چه كاره ايم كه ناراحت بشويم ، ظلم كه به ما نشده ، بله همه ي ما مي خواهيم كه مورد عنايت بيشتري باشيم ولي اگر ميل صاحب ما بر چيز ديگري قرار گرفت بايد كار به عصيان و رودر روي خدا ايستادن بكشد ؟
خداي نكرده اين طور مقايسه ها در ذهن بماند و درمان نشود ، براي آدم مشكل بوجود مي آورد . البته پاسخگوي بحث هم يك اشاره هايي كردند :
هدی;435619 نوشت:
سوال شما ارتباط بسيار بسيار تنگاتنگي با برخي از مسائل اخلاقي دارد بويژه برخي مثالهايي كه زديد ، سانسور هاي ناخواسته اي از رذايلي اخلاقي را در بر دارد كه بي توجهي به آن ، كار دست آدم مي دهد

من از شما مكررا عذر خواهي ميكنم ، ما برادر ديني هستيم و بايد به هم كمك كنيم ، خداي ناكرده برداشت بدي از حرف من نداشته باشيد .

گرامي بودن و برتر بودن نزد خداوند
پرسش: سوالی که برای من بوجود آمده، این هست که در آخرت چه کسی در مقامات بالاتری قرار میگیرد ....کسی که تقوای بیشتری پیشه کرده است ... یا کسی که خداوند به او برتری بیشتری داده است ؟ خداوند به هر کس که بخواهد بی حساب میبخشد ... درست ، اما چرا اجازه ميدهد كسي كه بخشش كمتري نصيبش شده بفهمد ؟
اصلا خدا دوست داشته و از روح خودش در وجود انسان دمیده ... و انسان لیاقت پیدا کرده .... خوب چه دلیلی داره که من شیطون جلوش سجده کنم ...
اگر من جای شیطون بودم ... میگفتم ... تا اونجایی که میتونستم و از دستم برمیومد بندگیت رو کردم ... هیچ دلیلی نداره که جلوش سجده کنم ....

پاسخ: طرح سوال و توصيفاتي كه در آن وجود دارد غلط و ناقص است .پاي خيلي مسائل ديگر هم در ميان است ، در خصوص شيطان هم بود ، در خصوص توصيفات شما نيز وجود دارد ، "من يشاء " هاي قراني ، دل بخواه هاي من و شما نيست كه از سر بي حكمتي و از سر نفس و خوشايند دل باشد بلكه"من يشا"هاي قراني - به تعبير استاد فرزانه ما دكتر برومند- تماما قانونمند هستند و اگر بشود كه در خصوص هر يك ريز شد و غور كرد ، دنيايي از حكمتها و دليل ها در خود دارد ، پارتي بازي نيست ، عطاهاي خداوند هم بي حساب و كتاب به معنايي كه در ذهن من و شما هست نيست .
تقواي بيشتر يعني علم و عمل بيشتر .سوال شما ارتباط بسيار بسيار تنگاتنگي با برخي از مسائل اخلاقي دارد بويژه برخي مثالهايي كه زديد ، سانسور هاي ناخواسته اي از رذايلي اخلاقي را در بر دارد كه بي توجهي به آن ، كار دست آدم مي دهد همانطور كه دست ابليس داد و غفلت از آنها در بزنگاههايي خاص، بسيار خطر آفرين مي تواند باشد . ابليس تقوايي نداشت ،خداوند در جريان آدم ،دلايل بسياري براي حكم سجده داشت و علتش را ملائك فهميدند ، شيطان نه اينكه قانع نشد ،بلكه كبر و حسدش مانع پذيرش حكمت خداوند از طرف وي گشت و اينكه شما به اين دو رذيله بي توجه باشيد ، بسيار خطر آفرين است .
لذا با توجه به توضيحات فوق باز هم تكرار مي كنم كه سوالات و پيش فرض هاي شما غلط است.

پرسش: آیا ممکن هست من تقوی بیشتری رو پیشه کنم ولی در قیامت دیگری به خاطره اینکه خداوند به او برتری داده در مقامی بالاتر از من قرار بگیره ؟؟؟ در عین حالیکه من در نزد خداوند گرامی تر باشم ....
پاسخ: خير ، ظلم قبيح است و از خداوند صادر نمي شود ، اما تقوا هم تعريف خودش را دارد و با تكبر و حسد و غرور جمع نمي شود .
ضمنا يك نكته مهم را فراموش نكنيد و آن اينكه حق ، يك چيز است و فضل ، چيز ديگري است ، حق آنست كه در حق كسي ظلم نشود ، اما فضل آن است كه خداوند به كسي - يا گروهي- بيش از آنچه استحقاق دارد عطا كند لذا در اينجا ظلمي نشده و خداوند به احدي ستم نكرده اما به كسي با فضلش برخورد نموده است . بنظر مي رسد ما بجاي چون و چرا در فضل الهي كه به چه كسي چه چيزي داده و به ما نداده - زيرا اين تفاوتها ناشي از حكمت و مصلحت اوست - بهتر است از فضل خدا درخواست كنيم ، خداوند در ايه 32 سوره مباركه نساء مي فرمايد :"وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ" و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده ‏اند بهره‏اى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده ‏اند بهره ‏اى است و از فضل خدا درخواست كنيد
در تفسير نمونه ذيل اين آيه شريفه دارد :
" بجاى آرزو كردن اين گونه تفاوتها ، از فضل خدا و لطف و كرم او تمنا كنيد كه به شما از نعمتهاى مختلف و موفقيتها و پاداشهاى نيك ارزانى دارد و در نتيجه افرادى خوشبخت و سعادتمند باشيد"(1)
بنابراين ، راه ، بسته نيست و انسان با درخواست از فضل الهي مي تواند مشول فضل خداوند شود و تحت تفضل الهي قرار گيرد اما مقايسه خود در فضل الهي با ديگران و درخواست آنچه خداوند از فضلش به ديگري داده است ، خلاف صريح ايه قران است . شايد خداوند از فضلش چيزي به شما عطا نمايد - بنا بر حكمت و مصلحتش - اين درست نيست كه ديگري به آن اعتراض كند و چون و چرا نمايد بلكه او هم مي تواند از فضل خدا بخواهد تا خداوند هم بر اساس حكمت و مصلحتش از فضلش به او ببخشد .

(1)- تفسير نمونه ، ج 3 ، ص 364

كليدواژه ها ، تقوي، گرامي تر بودن، فضل الهي، حكمت و مصلحت

موضوع قفل شده است