روزهای هفته در روایات

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روزهای هفته در روایات

سلام علیکم
1-از کجا معلوم میشود امروز چندشنبه است؟ :reading:
با توجه به روایات زیاد در باره ویژگی های روزهای هفته و خواص هر روز مثلا برای حجامت و اعمال و اذکار خاص، قطعا روزهای هفته باید از قوانین طبیعی مانند ماه ها و سال ها و ستاره شناسی و... تبعیت کند.
2-از کجا معلوم میشود الان در چه ماهی هستیم؟ :khandan:و 4 ماه حرام چه خاصیت متفاوتی نسبت به باقی ماهها دارند؟ :Narahat az: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(التوبة/36)
تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهي، از آن روز که آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع مي‌باشد.) اين، آيين ثابت و پابرجا(ي الهي) است! بنابر اين، در اين ماه‌ها به خود ستم نکنيد (و از هرگونه خونريزي بپرهيزيد)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعي پيکار کنيد، همان گونه که آنها دسته جمعي با شما پيکار مي‌کنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
میفرماید از روزی که آسمانها و زمين را آفريده 4 ماه از آن حرام بوده! خلقت آسمانهای دوم تا هفتم خیلی قبل از آسمان دنیا بوده؛ http://www.aparat.com/arian152 یعنی وقتی هنوز نه خورشیدی بوده و نه ماهی و نه زمینی، عده ماهها 12 بوده و ماههای حرام 4! از نظر معنوی و ارتباطی که با 12 امام دارند و از نظر ستاره شناسی و... لطفا پاسخ بفرمایید.

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مجید

mj.ashtari;424761 نوشت:
سلام علیکم
1-از کجا معلوم میشود امروز چندشنبه است؟
با توجه به روایات زیاد در باره ویژگی های روزهای هفته و خواص هر روز مثلا برای حجامت و اعمال و اذکار خاص، قطعا روزهای هفته باید از قوانین طبیعی مانند ماه ها و سال ها و ستاره شناسی و... تبعیت کند.
2-از کجا معلوم میشود الان در چه ماهی هستیم؟ و 4 ماه حرام چه خاصیت متفاوتی نسبت به باقی ماهها دارند؟ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(التوبة/36)
تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهي، از آن روز که آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع مي‌باشد.) اين، آيين ثابت و پابرجا(ي الهي) است! بنابر اين، در اين ماه‌ها به خود ستم نکنيد (و از هرگونه خونريزي بپرهيزيد)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعي پيکار کنيد، همان گونه که آنها دسته جمعي با شما پيکار مي‌کنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
میفرماید از روزی که آسمانها و زمين را آفريده 4 ماه از آن حرام بوده! خلقت آسمانهای دوم تا هفتم خیلی قبل از آسمان دنیا بوده؛ http://www.aparat.com/arian152 یعنی وقتی هنوز نه خورشیدی بوده و نه ماهی و نه زمینی، عده ماهها 12 بوده و ماههای حرام 4! از نظر معنوی و ارتباطی که با 12 امام دارند و از نظر ستاره شناسی و... لطفا پاسخ بفرمایید.

با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام علیکم ورحمه الله
کاربر گرامی لطفا به بخشی از ترجمه شریف المیزان توجه فرمایید:
بيان آيات [توضيحى در مورد تنبه و توجه يافتن انسان به سال و ماه شمسى و قمرى‏]
در اين دو آيه حرمت ماه هاى حرام يعنى ذى القعده، ذى الحجه، محرم و رجب بيان شده و حرمتى كه در جاهليت داشت تثبيت گرديده و قانون تاخير حرمت يكى از اين ماه ها كه از قوانين دوره جاهليت بود لغو اعلام شده، و نيز مسلمين مامور شده‏ اند بر اين كه با همه مشركين كارزار كنند.

" إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ" كلمه" شهر" مانند كلمه" سنة" و" اسبوع" از لغاتى است كه عموم مردم از قديمى‏ ترين اعصار آن ها را مى‏ شناخته‏ اند. و چنين به نظر مى‏ رسد كه بعضى از اين اسامى باعث پيدايش بعضى ديگر شده و در تنبه مردم به آن بعضى ديگر اثر داشته، چون بطور مسلم اولين تنبهى كه انسان پيدا كرده تنبه به تفاوت فصول چهارگانه سال بوده، بعدا متوجه شده كه دوباره همين چهار فصل تكرار شده، (از اين رو ناگزير شده كه هر دورى از اين چهار فصل را به يك اسم بنامد كه در عربى" سنه" و در فارسى" سال" و در زبان هاى ديگر به كلمات ديگرى ناميده شده است) آن گاه متوجه شده كه هر يك از اين فصول تقسيماتى دارند كه كوتاه‏ تر از خود فصل است، و اين تقسيمات را از اختلاف اشكال ماه فهميده و ديده‏ اند كه در هر فصلى سه نوبت قرص ماه به صورت هلال درمى‏ آيد، و طول هر نوبت قريب به سى روز است، در نتيجه سال را كه از يك نظر به چهار فصل تقسيم شده بود از اين نظر به دوازده ماه تقسيم نموده و براى هر ماه نامى تعيين نمودند.
و ليكن بايد دانست چهار فصلى كه محسوس انسان است همان سال شمسى است كه از سيصد و شصت و پنج روز و چند ساعت مركب شده، و اين سال با سال قمرى كه دوازده ماه قمرى و قريب به سيصد و پنجاه و چهار روز است منطبق نمى‏ شود مگر با رعايت حساب كبيسه، و با آن كه حساب سال شمسى دقيق‏ تر است مع ذلك مردم، سال قمرى را (به خاطر اين كه محسوس ‏تر است و خرد و كلان، عالم و جاهل و شهرى و دهاتى مى‏ توانند با نگاه به ماه استفاده خود را نموده و زمان را تعيين نمايد) پيروى مى ‏كنند.
هم چنان كه در تقسيم ماه به چهار هفته با اين كه با حساب دقيق درست درنمى‏ آيد دچار اين سهل‏ انگارى شده‏ اند، و نسل هاى بعدى هم با اين كه د ر حساب سال و ماه تجديد نظر نموده و آن دو را رصدبندى كرده و در نتيجه ماه هاى قمرى را به ماه هاى شمسى مبدل نموده مع ذلك حساب هفته را به اعتبار خود باقى گذارده و هيچ گونه تغييرى در آن نداده ‏اند.
البته، همه اين ها كه گفته شد مربوط است به ساكنين قسمت عمده مسكونى كره زمين كه عبارتست از كشورها و شهرهاى استوايى و معتدله شمالى و جنوبى و كشورهايى كه عرض آن ها از خط استواء بيش از شصت و هفت درجه نيست، و اما نقاطى كه عرضشان از خط استواء بيش از اين است، حساب سال و ماه آنها حساب ديگرى است، و هر چه به قطب نزديك‏ تر شود حساب ديگرى پيدا مى‏ كند، تا آن جا كه در دو نقطه قطب شمالى و جنوبى، سال عبارت مى‏ شود از يك روز (بطول شش ماه) و يك شب (بطول شش ماه).
و به همين جهت ساكنين قسمت عمده زمين وقتى مجبور مى‏ شوند كه با ساكنان دو قطب كه البته خيلى هم اندكند، ارتباط پيدا كنند ناگزير مى‏ شوند به همين حساب، سال و ماه و هفته و روز خودشان را در آن جا بكار برند (مثلا هر بيست و چهار ساعت را يك شبانه روز حساب كنند)، بنا بر اين مى‏ توان گفت حساب سال، ماه و هفته حسابى است كه در تمامى مكان كره زمين بكار مى ‏رود.
از سوى ديگر، اين حساب تنها در كره ما معتبر است و اما ساير كواكب و كرات آسمانى هر كدام حساب جداگانه‏ اى دارند، مثلا سال در هر يك از كرات و سيارات منظومه شمسى عبارتست از مدت زمانى كه در آن زمان فلان سياره يك بار بدور خورشيد بچرخد، اين حساب سال شمسى آن سياره است، و اگر سياره‏ اى باشد كه داراى قمر و يا اقمارى بوده باشد البته ماه قمرى‏ اش ماه ديگرى است كه در علم هيئت بطور مفصل بيان شده

.

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هرگاه شما را براى نماز روز جمعه بخوانند.
بدان كه تمام ايّام هفته مظاهر ايّام ربوبيّت است و دوران و چرخش روزها بر ايّام هفته با قرارداد از بنى آدم و انسانها نيست و گر نه اختلاف در دوران ايّام مى‏ شد و گروهى آنرا بر شش، يا پنج، يا چهار قرار مى ‏داد و گروهى آنرا بر هشت روز و نه روز و غير اين ها قرار مى‏ داد و كسى كه ايّام هفته را بر هفت قرار مى‏ داد اين چنين كه هست قرار نمى‏ داد، مثلا ممكن بود مبدأ هفته را يكشنبه و آخر آن را شنبه، يا مبدأ آن را شنبه و آخر آن را جمعه قرار مى‏ داد و خلاصه همه‏ ى مردم چنين نبودند كه يكشنبه را يكشنبه بنامند و آن را منسوب به خورشيد بدانند و شنبه را شنبه بنامند و منسوب به ستاره‏اى مخصوص بدانند و از سوى ديگر نزد جميع منجّمين هر روزى مخصوص و منسوب به ستاره ى مخصوصى نبود.
در حالى كه جميع منجّمين از هر ملّت و در هر زبان اتّفاق دارند بر اين كه ايّام هفته بر اين هفت روز مى‏ چرخد با همين ترتيب مخصوص و هر روز مخصوص به ستاره‏اى مخصوص نسبت دارد، خواه به اين اسما ناميده شوند يا ناميده نشوند....
و اين ايّام چنان چه در سوره‏ ى اعراف به آن اشاره شد همان ايّام خلق آسمانها و زمين است و با همين ايّام از خلق پوشيده شده و روز هفتم عبارت از روز جمع الجمع است كه از آن به مشيّت و مقام ظهور تعبير شده و چون جمعه از جهت طول در مقابل روز جمع است خداوند بندگان را امر به انعقاد نماز جمعه كرده و دستور داده كه به كمتر از هفت يا پنج نفر منعقد نشود.(ترجمه بيان السعادة، ج‏14، ص: 177)

موضوع قفل شده است