سختگیری یا دلسوزی مادرانه؟؟؟؟؟؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سختگیری یا دلسوزی مادرانه؟؟؟؟؟؟

با سلام
پسری 13 ساله دارم که در کنار خوبیهایی که داره یه بدیهایی داره که بیشتر به چشم من و باباش میاد.
زیادی گریه میکنه در هر موردی که اعتراض داشته باشه حدود یکساعت گریه میکنه.
من خیلی اهل مطالعه هستم و تو کتابها خوندم که بچه ها نباید با گریه به خواسته شون برسن اما پسرم همیشه در حال گریه ست.
به یاد ندارم روزی رو بدون گریه ش تموم کرده باشیم.
به خاطر این کارش تنبیه میشه مثلا بهش میگم حق نداری بری مسجد یا مثلا فوتبال نمیتونی بری.
اون هم با تمام قدرت و صدای بلند تا یکساعت به گریه ش ادامه میده.
من اگه به خاطر داشته باشید مبتلا به سرطان هستم و تحت درمان. باید در آرامش باشم اما خونه ی ما همیشه :cry:
اطرافیان میگفتن به بچه هات نگو اما چون در جراحی که داشتم یکی از اعضای بدنم رو از دست دادم نمیشد که متوجه نشن.

پدرش خیلی موافق ممنوع کردن چیزهاییه که دوست داره اما من دلم براش میسوزه ولی به خاطر شوهرم و به خاطر اینکه واقعا میره روی اعصاب، این کارو میکنم.
اما شب که میخوابه دلم براش کبابه. براش گریه میکنم که چرا باهاش اینجوری کردم تصمیم میگیرم از فردا باهاش ملایمتر باشم اما فرداش همون آش و همون کاسه.

شاید فکر کنید دارم پیاز داغش رو زیاد میکنم اما باور کنید یکساعت گریه میکنه. دیشب باباش گفت از مسجد زود بیا خونه. گفت: نه تا آخر میمونم. و گریه از ساعت یک ربع به 6 تا هفت ادامه داشت...... فکرشو بکنید گریه با صدای بلند:Gig::geryeh:
پسر کوچیکم 5 سالشه و اصلا اهل گریه نبود حتی وقتی کار بدی میکرد و دعواش میکردم یه گوشه میرفت و قهر میکرد اما چند وقته که اونم یاد گرفته و گریه میکنه نمیدونم از داداشش یاد گرفته یا نه؟؟

ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چیکار کنم با این تنبیه ها و عذاب وجدان ها :Moteajeb!:

التماس دعا
یا حق

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

به طاها به یاسین;423088 نوشت:
با سلام
پسری 13 ساله دارم که در کنار خوبیهایی که داره یه بدیهایی داره که بیشتر به چشم من و باباش میاد.
زیادی گریه میکنه در هر موردی که اعتراض داشته باشه حدود یکساعت گریه میکنه.
من خیلی اهل مطالعه هستم و تو کتابها خوندم که بچه ها نباید با گریه به خواسته شون برسن اما پسرم همیشه در حال گریه ست.
به یاد ندارم روزی رو بدون گریه ش تموم کرده باشیم.
به خاطر این کارش تنبیه میشه مثلا بهش میگم حق نداری بری مسجد یا مثلا فوتبال نمیتونی بری.
اون هم با تمام قدرت و صدای بلند تا یکساعت به گریه ش ادامه میده.
من اگه به خاطر داشته باشید مبتلا به سرطان هستم و تحت درمان. باید در آرامش باشم اما خونه ی ما همیشه :cry:
اطرافیان میگفتن به بچه هات نگو اما چون در جراحی که داشتم یکی از اعضای بدنم رو از دست دادم نمیشد که متوجه نشن.

پدرش خیلی موافق ممنوع کردن چیزهاییه که دوست داره اما من دلم براش میسوزه ولی به خاطر شوهرم و به خاطر اینکه واقعا میره روی اعصاب، این کارو میکنم.
اما شب که میخوابه دلم براش کبابه. براش گریه میکنم که چرا باهاش اینجوری کردم تصمیم میگیرم از فردا باهاش ملایمتر باشم اما فرداش همون آش و همون کاسه.

شاید فکر کنید دارم پیاز داغش رو زیاد میکنم اما باور کنید یکساعت گریه میکنه. دیشب باباش گفت از مسجد زود بیا خونه. گفت: نه تا آخر میمونم. و گریه از ساعت یک ربع به 6 تا هفت ادامه داشت...... فکرشو بکنید گریه با صدای بلند:Gig::geryeh:
پسر کوچیکم 5 سالشه و اصلا اهل گریه نبود حتی وقتی کار بدی میکرد و دعواش میکردم یه گوشه میرفت و قهر میکرد اما چند وقته که اونم یاد گرفته و گریه میکنه نمیدونم از داداشش یاد گرفته یا نه؟؟

ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چیکار کنم با این تنبیه ها و عذاب وجدان ها :Moteajeb!:

التماس دعا
یا حق

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر گرامی
از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم، به برکت اشک و سوز این شبها هرچه سریعتر لباس عافیت بر شما بپوشاند. الهی آمین.

در مورد آقاپسر 13 ساله توجه داشته باشید که این رفتار، چندان متناسب با سن ایشان نیست، که البته می تواند معلول عوامل متعددی و از جمله دریافت تقویت از سوی اطرافیان و بویژه والدین باشد.
در صورتی که فرزند در رسیدن به خواسته های خود، از ابزاری مانند گریه استفاده و کند و در نهایت از این مسیر به خواسته خود دست یابد، این دستیابی به خواسته که از مسیر تسلیم شدن اطرافیان رقم می خورد، مشوقی برای اوست و وی را تقویت می کند تا همواره از این مسیر به خواسته خود برسد. بنابراین لازم است تدبیری اتخاذ شود تا تقویت صورت گرفته قطع شود و این میسر نیست مگر اینکه به گریه های فرزند پاسخ داده نشود.
البته با توجه به دوره ای که ایشان در آن قرار دارند یعنی نوجوانی لازم است؛
_ به ایشان شخصیت بیشتری دهید و مانند یک کودک با وی برخورد نکنید. برای یک نوجوان چند چیز از اهمیت بالایی برخوردار است، از جمله استقلال طلبی و به رسمیت شناخته شدن سلائق و افکارش از ناحیه دیگران.
_ به وی مسولیت واگذار کنید.
_ در کارها با وی مشورت کنید.
_ از قبل با وی درباره موضوع گریه و همچنین جریمه آن گفتگو کنید. در وضع جریمه از خود وی نیز نظرخواهی کنید!! و بعد از وضع قانون، از آن تخطی نکنید. یعنی جریمه ای را که وضع کرده اید، عملی کنید.
_ روش درست بیان احساسات را به وی آموزش دهید و بگویید بجای گریه از گفتگو و درخواست زبانی استفاده کند. والبته لازم است شما به این شیوه تقویت دهید، یعنی اگر در بیان خواسته از گفتگوی منطقی استفاده کرد، حتی المقدور با وی همراهی کنید.

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام
همون طور که استاد عزیز گفتند، گریه کردن شیوه درستی برای اظهار خواسته ها نیست. این روالی هم که آقا پسرتون پیش گرفته نتیجه خوبی نداره.
پیشنهاد می کنم این راهکار رو امتحان کنید:
هر بار که مسئله ای رخ میده و شما پیش بینی میکنید که بعد از اون ممکنه پسرتون شروع به گریه و رفتارهای غیرمنطقی بکنه، اول بیاید خوب اون موضوع رو بررسی کنید.
اگر خواسته پسرتون منطقی هست بپذیرید و براش اجرا کنید. اگر بخشیش منطقی هست و بخشیش نیست، سعی کنید طوری رفتار کنید که هم اون به خواسته ش برسه و هم ایراد اون خواسته ش برطرف بشه. اگر هم خواسته غیر منطقی داره ذلیلش رو واضح و به آرومی براش ذکر کنید و اجراش نکنید.
اگه برخورد اینطور باشه نباید مشکلی پیش بیاد و رفتار غیرعادی از خودش نشون نخواهد داد. ولی اگه دیدید با این برخورد که کاملاً صحیح و عقلانی هست به شیوه غیرمنطقی برخورد میکنه، مثلا وقتی خواسته غیرمنطقیش رو با ذکر دلیل رد می کنید شروع به گریه میکنه، شما سعی کنید واکنشی در مقابل این رفتارش نشون ندید. از طرفی هم بهش تذکر بدید که با صدای بلند گریه نکن چون من رو آزار میدی و گناه داره و... و بذارید گریه ش تموم بشه تا آروم شه. چند بار که این روند تکرار شد و دید که کارش اشتباه هست و با این عمل به هیچ نتیجه ای نمیرسه، اونو ترک خواهد کرد.
در مورد جریمه ها هم حتماً حتماً دقت داشته باشید که جریمه کردن فرزند ابزاریه که با موندگار کردن زشتی یک عمل، باید زمینه رو فراهم کنه که فرزند دیگه به فکر انجام اون عمل نباشه! رو این مورد خیلی دقت کنید. نشه یه موقع جریمه فوتبال نرفتن رو برای سه هفته مدام تکرار کنید و به هیچ نتیجه ای نرسید! حتماً دقت داشته باشید که جریمه هاتون نتیجه بخش باشه. البته سعی کنید مسجد نرفتن رو جریمه قرار ندید!
ان شاء الله که مشکلتون برطرف بشه و همچنین به حق زینب کبری (س) هر چه زودتر از بیماری تون شفای کامل بگیرید.

[="Arial Black"][="Navy"]سلام.این مشکل در خانواده ما هم بود.البته اقوام .بهترین راه روانشناس هست و بس... که گاهی با مشاوره گاهی هم با دارو راحت موضوع حل میشه.به نظر بنده حتما این کار رو بکنید در آینده نتیجه خوبی برای فرزندتون خواهد داشت.و در ضمن همه میدونند دل مادر چقد ناز و کوچیک هست .پس خودتون رو ملامت نکنید .الان باید صبر کنید و کمی جدی باشید تا در آینده پسرتون مرد بشه[/]

با سلام
ممنون از نکاتی که اشاره فرمودید.
من همیشه مواظب بودم و هستم که با گریه به خواسته ش نرسه اما بازم تکرار میشه با اینکه خودش هم میدونه که آخرش ناامید میشه.

علی ;423458 نوشت:
بهش تذکر بدید که با صدای بلند گریه نکن چون من رو آزار میدی و گناه داره و... و بذارید گریه ش تموم بشه تا آروم شه.

در این مورد هم همیشه بهش میگم حتی میبنه که به خاطر سردرد شدیدی که میگیرم قرص مصرف مبکنم اما روش تاثیر نمیزاره.

در پست اول عرض کردم من خیلی اهل مطالعه هستم و بیشتر این روشها رو امتحان کردم اما جواب ندادن.

نکات مثبت پسرم ایناست:
دو ساله نماز میخونه.
حافظ جزء سی قرآنه.
مکبر مسجده.
دوستای خوبی داره.
به هیچ وجه دروغ نمیگه.
معدل پارسالش 19/95 بوده.
مسولیت پذیره . هر کاری بهش بسپرم تحت هر شرایطی انجام میده.

نکات منفی پسرم ایناست:
گریه همراه با پرخاشگری
وسواس
یواش بودنش تو کارها
شکمو خیلی زیاد

یه روز توی اوج بیماریم اومد گفت: مامان کی خوب میشی؟؟؟؟:Ghamgin:
گفتم : ان شاالله زود خوب میشم برام دعا کن.:deldari:

گفت: آخه دلم برای دست پختت تنگ شده.:Moteajeb!:

من :Gig::Gig::Gig:

نقل قول:
در این مورد هم همیشه بهش میگم حتی میبنه که به خاطر سردرد شدیدی که میگیرم قرص مصرف مبکنم اما روش تاثیر نمیزاره.

ببینید به هر حال این کار اصلاً درست نیست. شما باید به هر روشی شده اینو بهش بفهمونید که گریه کردن تو جدای از اینکه ذاتاً کار صحیحی نیست، برای من هم ضرر داره.
می تونید در چنین موقعی پا شید و همه برید یه جایی دور از اون توی یه اتاق دیگه یا حیاط و... یا کلاً از خونه برید بیرون. هر طوریه سعی کنید زشتی کارش و اینکه چقدر براتون مهمه که از این رفتار دست برداره رو بهش بفهمونید.

بسم الله الرحمن الرحیم

با اجازه استاد امیدوار

خانم به طاها من فک کنم به احتمال زیاد پسرتون چون رفتاری داره مطابق با سنش نیست اون هم گریه دلیلش اضطراب و استرس هست نه عادت رفتاری، که باید علت یابی بشه و برطرف. ان شاءالله.

با سلام خدمت جناب امیدوار و
سلام به سرکار به طاها ..ان شاءالله به همین زودی ها لباس عافیت تنتون کنید

به طاها به یاسین;423088 نوشت:
پسری 13 ساله دارم که

به طاها به یاسین;423088 نوشت:
زیادی گریه میکنه در هر موردی که اعتراض داشته باشه حدود یکساعت گریه میکنه.

اميدوار;423432 نوشت:
در مورد آقاپسر 13 ساله توجه داشته باشید که این رفتار، چندان متناسب با سن ایشان نیست، که البته می تواند معلول عوامل متعددی و از جمله دریافت تقویت از سوی اطرافیان و بویژه والدین باشد.

به نظر بنده که خیلی باعث تعجبه که یه پسر بچه تو این سن این حرکات و از خودش بروز بده ....همین طور که استاد فرمودند این یه شگردیه که اقا پسرتون از بچگی پیگیرش بوده ..اتفاقا هم خیلی خوب جواب داده ..برای همین هم هنوز برای اینکه حرفش و به کرسی بنشونه گریه زاری میکنه

به طاها به یاسین;423088 نوشت:
پدرش خیلی موافق ممنوع کردن چیزهاییه که دوست داره اما من دلم براش میسوزه ولی به خاطر شوهرم و به خاطر اینکه واقعا میره روی اعصاب، این کارو میکنم.
اما شب که میخوابه دلم براش کبابه. براش گریه میکنم که چرا باهاش اینجوری کردم تصمیم میگیرم از فردا باهاش ملایمتر باشم اما فرداش همون آش و همون کاسه.

اخی الهییی ...
خب مادر ها همین هستن دیگه ..مهربون و دل نازک ...
اما سعی کنید کم نیارید و در برابر گریه ها مقاومت کنید
منم بچه بودم برای نشون دادن اعتراضم مثل گاندی اعتصاب غذا میکردم :khaneh:
الهی بمیرم واسه بابام ..چقدر التماس میکرد که غذام و میل کنم
اما مامانم هیچ وقت این کار و که نمیکرد هیچ ..تازه میگفت تا سه میشمرم یا میای غذا میخوری یا غذا تموم شده
تا میومدم تصمیم بگیرم غذا بخورم وقت تموم میشد
حتی تا اخر شب هم اجازه نمیدادن غذا بخورم ...حتی نون خشک
:Khandidan!:
اخرش نتونستم طاقت بیارم ..با یه معذرت خواهی قول مردونه دادم که دیگه اعتصاب غذا نکنم

به طاها به یاسین;423088 نوشت:
فکرشو بکنید گریه با صدای بلند

درکت میکنم خیلی سخته
اما به نظر من اگه میخوای از شر این عذاب روحی و الودگی صوتی راحت بشی با هنسفری به موزیک ملایم گوش بدی
یا هر چی ...بهتر از صدای گریه اس
اینجوری کم هم نمیاری

به طاها به یاسین;423088 نوشت:
خواهش میکنم راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چیکار کنم با این تنبیه ها و عذاب وجدان ها

مادر ها دنیای مهربونین ...پس این عذاب وجدان ها خیلی طبیعیه ...اما به این فکر کنید که اگه به گریه ها توجه کنید یعنی با این روش میتونه شما رو وادار کنه که حرفاش و قبول کنید
سخته اما ان ءالله که همه چی درست میشه

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
نکات مثبت پسرم ایناست:

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
دو ساله نماز میخونه.

احسنت

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
حافظ جزء سی قرآنه.
مکبر مسجده.

ان شا ء الله در تمام مراحل زندگیشون خدا و قران محافظ اش باشن

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
دوستای خوبی داره.
به هیچ وجه دروغ نمیگه.
معدل پارسالش 19/95 بوده.
مسولیت پذیره . هر کاری بهش بسپرم تحت هر شرایطی انجام میده.

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
نکات منفی پسرم ایناست:
گریه همراه با پرخاشگری

خب کم و بیش تموم ادم ها به وقتش پرخاشگر میشن

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
وسواس
:Gig:

به طاها به یاسین;423664 نوشت:
یواش بودنش تو کارها
شکمو خیلی زیاد

هر کسی دوست داره تو یه تایم مشخصی کارهاش و انجام بده ...
گزینه دوم هم بررسی کنید
معمولا بچه ها حین غذا خوردن به غذای پدرو مادر یا اطرافیانشون توجه میکنن ...سعی کنید الگوی رفتاری پسرتون و پیدا کنید

گریه و هر کاری که می‌گید مثل خلقت خداوند هست
چرا این اعمال زیبا و زندگی‌ساز رو تقبیح می‌کنید؟
اینها روح و روان زندگی هستند
به خودتون بی‌آیید و به خداوند جهانیان پناه ببرید

sonofgod;424070 نوشت:
گریه و هر کاری که می‌گید مثل خلقت خداوند هست
چرا این اعمال زیبا و زندگی‌ساز رو تقبیح می‌کنید؟
اینها روح و روان زندگی هستند
به خودتون بی‌آیید و به خداوند جهانیان پناه ببرید

:Moteajeb!::nevisandeh::moteajeb::soal::tajob::eek::ajab!:

اینطور گریه کردن رفتار طبیعی ای نیست!

با سلام
با عرض پوزش به دلیل غیبتی که داشتم.

sonofgod;424070 نوشت:
گریه و هر کاری که می‌گید مثل خلقت خداوند هست
چرا این اعمال زیبا و زندگی‌ساز رو تقبیح می‌کنید؟
اینها روح و روان زندگی هستند
به خودتون بی‌آیید و به خداوند جهانیان پناه ببرید

هر کاری که انجام میدیم جزء رفتار ماست رفتار آدم ها اکتسابیه وگرنه علم اخلاق معنی و مفهومی نداشت.

یه مشکل دیگه ای که دارم ترسو بودنشه که یادم رفت بگم.
به هیچ وجه تنها تو اتاقش نمیخوابه یا اگه بخوابه و ببینه تنهاست با نگرانی میاد بیرون.
الان به خاطر بیماریم، من تو پذیرایی خوابیدم و شوهرم و بچه ها هم بی نظم یه جایی میخوابن.
خیلی از این وضع خوشحاله هر شب میگه آخ جون پیش شما میخوابم.
:khoshali:

[="Tahoma"][="Black"]

به طاها به یاسین;429124 نوشت:
یه مشکل دیگه ای که دارم ترسو بودنشه که یادم رفت بگم.
به هیچ وجه تنها تو اتاقش نمیخوابه یا اگه بخوابه و ببینه تنهاست با نگرانی میاد بیرون.

به این تاپیک مراجعه کنید و سخنان جناب حامی رو مطالعه کنید
البته من نظر شخصیم و میگم
بچه ها الکی نمیترسن
اون ها رو بزرگترها یا اطرافیان ترسو تربیت میکنن
خب ادمی که میترسه مثل ادمیه که پاش شکسته و بهش بگید پاشو برو مسابقه دو میدانی
به ادمی که میترسه نمیشه گفت نترس ..ترس نداره واین حرفا
به نظرم بهتره برای رفتن به اتاقش تشویق بشه
حتی میتونید با فاصله در کنارتون بخوابه ..کم کم فاصله رو بیشتر و بعد اتاق و جدا کنید
اگه نشد
سعی کنید اباژور و روشن بزارید تا هر وقت از خواب بیدار شد از چیزی نترسه
[/]

مهر...;429142 نوشت:
حتی میتونید با فاصله در کنارتون بخوابه ..کم کم فاصله رو بیشتر و بعد اتاق و جدا کنید

راستش از چهار سالگیش این فاصله رو به پیشنهاد روانشناس شروع کردم اما هنوز مؤفق نشدم به اتاقش برسونمش. :Gig:
آباژور هم براش روشن میکنم اما بی فایده ست.

مهر...;429142 نوشت:
به این تاپیک مراجعه کنید و سخنان جناب حامی رو مطالعه کنید

بیزحمت عنوان تاپیک رو میگی عزیزم.:Gol:

به طاها به یاسین;429124 نوشت:
یه مشکل دیگه ای که دارم ترسو بودنشه که یادم رفت بگم.
به هیچ وجه تنها تو اتاقش نمیخوابه یا اگه بخوابه و ببینه تنهاست با نگرانی میاد بیرون.
الان به خاطر بیماریم، من تو پذیرایی خوابیدم و شوهرم و بچه ها هم بی نظم یه جایی میخوابن.
خیلی از این وضع خوشحاله هر شب میگه آخ جون پیش شما میخوابم.
:khoshali:

سلام
سعی کنید یک نظمی رو در این امر برقرار کنید!
ببینید تمام مشکلاتی که پسر شما داره با نسخه اسلامیش حل میشه. فقط کافیه نسخه رو مخصوص به اون اجرا کنید.
درسته که سخته و مقاومت میکنه. ولی آخر سر مجبوره کوتاه بیاد.
براش توضیح بدید که تو با این سنت دیگه برای خودت مردی شدی و باید جدا بخوابی. خدا اینجور رفتار رو ازت نمی پسنده.
یا اگه الگویی سراغ دارید، از زندگی ائمه اطهار (ع) -در این مورد- براش تعریف کنید.
ان شاء الله جواب بده.
موفق باشید.

[="Tahoma"][="Black"]

به طاها به یاسین;429147 نوشت:
بیزحمت عنوان تاپیک رو میگی عزیزم.

ببخشید یادم رفت
http://www.askdin.com/thread32412.html[/]

به طاها به یاسین;429124 نوشت:
به هیچ وجه تنها تو اتاقش نمیخوابه یا اگه بخوابه و ببینه تنهاست با نگرانی میاد بیرون.

[="#006400"]بچه بايد بازي كنه !
همبازي پيدا كنه !
در اين بازيها تجربه هايي كسب كنه
و نه فقط از شما بايد در كنار هم سن و سالان خودش هم آموزش ببينه
از بچه هاي همين رده ي سني درس بگيره و درس بده !
كلا تحرك داشته باشه و فرصت كسب تجربه كافي در روز و ....

تا مثل اكثر بچه ها بدون ترس و دلهره به خواب بره ![/]

موضوع قفل شده است