جمع بندی آیاتی برای ژرف اندیشان آخر الزمان

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیاتی برای ژرف اندیشان آخر الزمان

سلام
در حدیثی از امام علی بن الحسین علیه السلام است که:
ان اللَّه عز و جل علم انه يكون فى آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه تعالى:" قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" و الآيات من سورة الحديد، الى قوله:" عليم بذات الصدور"، فمن رام وراء ذلك فقد هلك:
" خداوند متعال مى‏دانست كه در آخر زمان اقوامى مى‏آيند كه در مسائل تعمق و دقت مى‏كنند، لذا سوره قل هو اللَّه احد و آيات آغاز سوره حديد، تا عليم بذات الصدور، را نازل فرمود، پس هر كس ما وراى آن را طالب باشد هلاك مى‏شود"

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض ۖ يُحْيِي وَيُمِيت ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِن ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا ۖ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْل ۚ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

چه برداشتی و تفسیری از این آیات امروزه شده که در گذشته نبوده؟!!

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد شعیب

سوال:
در حدیثی از امام سجاد(ع) است که:
خداوند متعال مى‏دانست كه در آخر زمان اقوامى مى‏آيند كه در مسائل تعمق و دقت مى‏كنند، لذا سوره قل هو اللَّه احد و آيات آغاز سوره حديد،تا عليم بذات الصدور، را نازل فرمود،پس هر كس ما وراى آن را طالب باشد هلاك مى‏شود"

چه برداشتی و تفسیری از این آیات امروزه شده که در گذشته نبوده؟!!

جواب:
ابتدا توضیحی درباره حدیث:

سُئل‌ علی‌ بن‌ الحسین (علیه السلام) عن‌ التوحید، فقال‌: ان‌ الله‌ تعالی‌ علم‌ انه‌ یکون‌ فی‌ اخرالزمان‌ اقوام‌ متعمقون‌ فأنزل‌ الله‌ تعالی‌: «قل‌ هو الله‌ احد، الله‌ الصمد» و الایات‌ من‌ سورة الحدید الی‌ قوله‌: و هو علیم‌ٌ بذات‌ الصدور، فمن‌ رام‌ ماوراء ذلک‌ فقد هلک(1)
از امام‌ سجاد (علیه السلام) درباره توحید پرسیده‌ شد، حضرت‌ فرمود: خداوند دانست‌ که‌ در آخرالزمان‌ گروه‌هایی‌ اهل‌ تعمق‌ یافت‌ خواهند شد، لذا سوره‌ توحید و آیاتی‌ از سوره‌ حدید را [آیات‌ ۱ تا ۶] نازل‌ فرمود؛ حال‌ هر کس‌ در پی‌فهم‌ فراتر از این‌ آیات‌ بر آید، نابود خواهد شد.

درباره دلالت این حدیث بر مدح یا ذم تعمق آخر الزمانی ها در صفات خدا بحث های فراوانی شده است که به اجمال می آوریم :
علامه‌ مجلسی‌ در توضیح‌ این‌ حدیث‌ می‌گوید: «ظاهر این‌ روایت‌، منع‌ از تفکر و خوض‌ عقلی‌ در مسائل‌ توحید و توقف‌ در آنچه‌ که‌ نصوص‌ دینی‌ می‌گویند، می‌باشد.»(2)

ملاصالح‌ مازندرانی‌ (م‌۱۰۸۱هـ) شارح‌ اصول‌ کافی‌ نیز در توضیح‌ این‌ حدیث‌ می‌نویسد: «فمن‌ رام‌ وراء ذلک‌ یعنی‌ آن‌که‌ اگر کسی‌ در باب‌ معرفت‌ خداوند بر خلاف‌ یا فوق‌ یا دون‌ سوره توحید و آیات‌ سوره حدید حرکت‌ کند، هلاک‌ شده‌ است‌؛ و اگر مطلوب‌ خداوند [در باب‌ خداشناسی‌] چیزی‌ غیر از این‌ بود، بندگانش‌ را بدان‌ هدایت‌ می‌نمود. پس‌ در حکمت‌ الهی‌ واجب‌ آن‌ است‌ که‌ بندگان‌، خداوند را به‌ آنچه‌ خود خویش‌ را توصیف‌ کرده‌، وصف‌ کنند و در فراتر از آن‌ فرو نروند تا قواعد توحید در دل‌ و جانشان‌ تثبیت‌ شود و در دره‌های‌ هلاکت‌ و منزلگاه‌های‌ شرک‌ سقوط‌ نکنند.»(3)
وکسانی چون فیض کاشانی این حدیث را دلیل بر مدح متعمقون می گیرند.

گذشته از بحث فوق باید به این مطلب بپردازیم که، آیات مذکور چه برداشتی می تولند داشته یاشد که معیار شده برای نهایت فهم یا به نظر دیگران خط قرمز فهم شده است؟
در ابتدا به سوره توحید وسپس به سوره حدید اشاره می کنیم؛
سوره توحيد
متن سوره توحيد چنين است:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
قُلْ هو اللهُ أَحَد* اللّهُ الصَّمد* لَمْ يلدْ ولمْ يولَدْ* ولمْ يكن لَّه كفوًا أَحد;
به نام خداوند رحمن و رحيم. بگو: خداوند يكتا و يگانه است; خداوندى است كه همه نيازمندان قصد او مى كنند; (هرگز) نزاده و زاده نشد و براى او هيچ گاه شبيه و مانندى نبوده است.

نكته اصلى در اين سوره, همان طور كه از نام آن پيداست, تأكيد بر يگانگى و بى همتايى خداوند و نفى هر نوع شباهت و مجانست ميان خداوند و مخلوقات است. اين نكته هم در صدر سوره (قل هو الله احد) آمده است و هم پس از دو آيه در انتهاى سوره به عنوان نتيجه گيرى ذكر شده است: (ولم يكن له كفواً احد).
اما دليل اين كه اين سوره به عنوان حدّ تفكّر و عامل بازدارنده از افراط در تفكّر, و به عبارت ديگر, تعمّق در خداشناسى, ذكر شده اين است كه آدمى با تفكّر و تعقّل در آيات آفاقى و انفسى به وجود صانع, خالق و مدبر خود و جهان پى مى برد. هم چنين با تفكّر در مخلوقات و نظم و پيچيدگى آن ها متوجه مى شود كه خالق جهان داراى علم و قدرت مطلق است و رزق و روزى و ديگر نعمت هاى جهان از سوى اوست.

اما گاه انسان به اين مقدار از شناخت خدا و اوصاف او بسنده نمى كند و در صدد تعمّق در ذات خدا و كشف آن برمى آيد. اما از آن جا كه ذات الهى از دست رس ذهن بشر خارج است و آدمى قادر به احاطه علمى بر ذات خدا و كشف آن نيست, از طريق تشبيه خدا به مخلوقات و به عبارت ديگر, قياس خالق به مخلوق در صدد فهم ذات خدا برمى آيد و با تعمّق و افراط در تفكّر وارد منطقه ممنوعه طلب خداشناسى مى شود. در اين جاست كه خداوند با نازل كردن سوره توحيد و تأكيد بر يگانگى خدا و اين كه خداوند شبيه مخلوقات نيست, در صدد جلوگيرى از ورود به تعمّق از طريق تشبيه و قياس است.

دو آيه ديگر سوره توحيد نيز بيان گر نفى مصاديق بارز تشبيه خالق به مخلوق هستند. يكى از اين دو آيه بيان كننده بى نيازى مطلق خدا و نيازمندى مطلق همه مخلوقات به اوست و آيه ديگر هر نوع زاييدن و زاييده شدن را از خداوند نفى مى كند. حال به توضيح اين دو نكته مى پردازيم.
انسان پس از اثبات صانع هنگامى كه مى خواهد بر ذات خدا احاطه علمى پيدا كند و بفهمد كه ذات خدا چگونه مى تواند خالق عالم باشد, خواه ناخواه دچار تشبيه مى شود و صانعيّت خدا را براساس صانعيّت خود تفسير مى كند.

شش آيه اول سوره حديد چنين است:
بسم الله الرحمن الرحيم* سَبّحَ لِلّه مَا فِى السَّمواتِ والأرضِ وهو العزيزُ الحكيمُ* لَهُ مُلْكُ السَّموتِ والأرضِ يُحْيِ ويُميتُ وهو عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير* هو الأولُ والأخِرُ والظَّاهِرُ والْبَاطِنُ وهو بِكُلّ شَىءٍ عَليم* هو الَّذى خَلَقَ السَّمواتِ والأرضَ فِى سِتّةِ أيامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى العَرشِ يَعلَمُ ما يَلِجُ فِى الأرضِ ومَا يَخرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمآء وَمَا يَعْرُجُ فِيها وهو مَعَكُمْ أينَ مَا كُنتُم وَاللّهُ بِمَا تَعمَلونَ بَصير* له مُلكُ السَّمَواتِ والأرضِ وإلَى اللّهِ تُرجَعُ الأمُورُ* يُولِجُ اللَّيلَ فِى النَّهارِ ويُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيل وهُوَ عَليم بِذاتِ الصُّدُورِ;

به نام خداوند رحمن و رحيم. آن چه در آسمان ها و زمين است براى خدا تسبيح گفت و او عزيز و حكيم است. مالكيت (و حاكميت) آسمان ها و زمين از آنِ اوست; زنده مى كند و مى ميراند; و او بر همه چيز تواناست. اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست; و او به هر چيز داناست. او كسى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد; سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت);
آن چه را در زمين فرو مى رود, مى داند, و آن چه را از آن خارج مى شود و آن چه را از آسمان نازل مى گردد و آن چه را به آسمان بالا مى رود; و هرجا باشيد, او با شماست, و خداوند نسبت به آن چه انجام مى دهيد, بيناست. مالكيت آسمان ها و زمين از آنِ اوست; و همه كارها به سوى او بازگردانده مى شود. شب را در روز مى كند و روز را در شب; و او به آن چه در دل سينه ها وجود دارد, داناست.

در اين آيات يك دوره خداشناسى فشرده و مختصر بيان شده است. صفات عزيز, حكيم, مالك, محيى, مميت, قدير, اوّل, آخر, ظاهر, باطن, عليم, بصير, خالق و معيت با انسان ها در اين آيات به خداوند نسبت داده شده است. البته نكات ديگرى همچون تسبيح خدا به دست موجودات, مالكيت آسمان ها و زمين, قدرت و علم خدا بر همه چيز, خلقت آسمان ها و زمين در شش روز يا دوره, بازگشت همه چيز به سوى خدا, ايجاد روز و شب به دست خدا نيز در اين آيات مطرح شده است.
توضيح همه اين معارف از حوصله اين مقاله خارج است.

اما با توجه به اين كه آيه سوم اين سوره, يعنى آيه (هو الاوّل والآخر والظاهر والباطن وهو بكلّ شىء عليم), معمولاً به عنوان آيه اى مطرح مى شود كه نيازمند تعمّق است و بدون تعمّق فيلسوفانه نمى توان معناى آن را دريافت, لذا كمى درباره اين آيه و چهار صفت مطرح شده در صدر آن بحث مى كنيم. حدّ بودن ديگر صفات مطرح شده در اين آيات, براى خداشناسى, روشن است.

در واقع, در اين آيات براى اين كه جلوى افراط در تفكّر كه در نهايت ممكن است به انكار خالقيت, مالكيت, علم مطلق خدا و ديگر صفات الهى منتهى شود ـ همان طور كه نمونه آن را در ارسطو به اجمال مطرح كرديم ـ تأكيد شده است كه خداوند خالق و مالك است و علم و قدرت خدا مطلق است. لذا مثلاً اگر فيلسوفى همچون ارسطو در اثر افراط در تفكّر و تلاش در فهم چگونگى خلقت و علم خدا به جزئيات, منكر خلقت و علم خدا به غير خود شود, اين آيات با تأكيد بر خالق بودن خدا و علم مطلق او, اين نوع تفكّر را مصداق تعمّق دانسته و آن را مردود مى شمارد.

پاورقی:
1- بحارالانوار۳/ ۲۶۱
2- بحارالانوار۳/ ۲۶۱
3- ملاصالح‌ مازندرانی‌، محمد، شرح‌ اصول‌ کافی‌۳/ ۱۴۵

موضوع قفل شده است