جمع بندی و خداوند مگس را آفرید....

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
و خداوند مگس را آفرید....

فلسفه آفریدن مگس چیست؟
در کتابی خواندم که نوشته بود:روزی حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام)همراه "منصور" بود.مگسی مرتبا بر صورت منصور می نشست.منصور با عصبانیت او را میراند اما دوباره مگس می آمد و روی صورتش می نشست،و منصور هر کاری میکرد نمیتوانست او را شکار کند. وی که از این موضوع به شدت عصبانی شده بود،از امام پرسید:مگس چه فایده دارد؟ چرا خداوند مگس را آفرید؟
امام فرمود:"خداوند مگس را آفرید تا به وسیله آن،ستمکاران را خوار سازد." این حرف منصور را بهت زده کرد،و با انکه مقام معنوی امام،وی را از هر عکس العملی بازداشت،اما کینه امام را به دل گرفت و منتظر فرصتی شد که امام را به شهادت برساند.1 پاورقی:1.ولایت _صفحه 89
این داستان از کتاب داستانهای اسلامی بود...
و اما داستانی دیگر که خواندم:غلامي کنار پادشاهي نشسته بود. پادشاه خوابش مي آمد، اما هر گاه چشمان خود را مي بست تا بخوابد، مگسي بر گونه او مي نشست و پادشاه محکم به صورت خود مي زد تا مگس را دور کند. مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟» غلام گفت: «مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس هم نمي رسد.»[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
سوال این است که آیا این داستانها مخصوصا داستان اول حقیقت دارد؟
در صورت صحت داشتن،به این معنی هست که وقتی مگسی به همان شدت به ما سریش میشود و مرتبا اذیت میکند(جالب اینجاست وقتی هم میکشی، یکی دیگه میاد!گاهی فکر میکنم مامور شده منو اذیت کنه)یعنی ما ستمکار هستیم یا ستمی رو به کسی کردیم و یا کلا حرفایی در همین محدوده....؟؟؟
ممنون میشم به طور کامل و جزئیات توضیح دهید
شاید سوال رو در تایپیک مربوطه ایجاد نکرده باشم باز هم ممنون میشم اگه خودتون انتقالش بدین

[/]

برچسب: 

با نام الله



کارشناس بحث: استاد میقات

سوال:
آیا روایتی در مورد فلسفه آفریدن مگس وجود دارد؟

پاسخ:
با سلام و درود

«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ»
اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مى‏خوانيد، هرگز نمى ‏توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمى ‏توانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب ‏كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان)! (1)

بله، این روایت به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است.

"عَنِ الرَّبِيعِ صَاحِبِ الْمَنْصُورِ قَالَ قَالَ الْمَنْصُورُ يَوْماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ قَدْ وَقَعَ عَلَى الْمَنْصُورِ ذُبَابٌ فَذَبَّهُ عَنْهُ ثُمَّ وَقَعَ عَلَيْهِ فَذَبَّهُ عَنْهُ ثُمَّ وَقَعَ عَلَيْهِ فَذَبَّهُ عَنْهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى الذُّبَابَ قَالَ لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبَّارِين‏"
امام صادق عليه السلام در نزد منصور دوانيقی ( دومين طاغوت عباسی) نشسته بودند، مگسی روی بدن منصور نشست و او را گزيد، منصور آن را رد کرد، بار ديگر همان مگس بازگشت و منصور را گزيد، منصور که عصبانی شده بود از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا خداوند مگس را آفريده است؟ امام صادق عليه السلام فرمودند: «لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبَّارِين»؛ برای اين که افراد جبار و متکبر را خوار کند.(2)

باید توجه داشت که این یک بحث جدلی و نمونه ای از برخورد امام علیه السلام نسبت به طاغوت زمانشان است.

به بیان دیگر؛ امام نمی خواهند به این وسیله، مستکبر بودن را اثبات کنند تا بگوییم یکی از معیارهای اثبات استکباری افراد، روی آوردن مگس به آنان است.

می خواهند بفرمایند در این عالم همه چیز حکمتی دارد، نه این که تمام حکمت خلقت مگس، در همین مورد خلاصه می شود.

لذا یکی از حکمت های آفرینش مگس، همین روی آوردن به انسان است تا به انسان بفهماند که آن قدر غرور و استکبار نورز. انسان با این همه عظمت که دارد، در برابر یک مگس احساس عجز می کند لذا نباید دچار غرور و تکبر شود، خصوصا غرور و تکبر در برابر ساحت قدس کبریایی.

نکته: این آن مقدار حکمتی است که ما می فهمیم، یعنی بقیه را نمی فهمیم ولی با این فرمایش امام علیه السلام، روشن می شود که قطعا خلقت مگس و یا هر اتفاقی که در این عالم می افتد بی حکمت نبوده و دارای حکمتی است.

افزون بر این که مگس نقش های متفاوت دیگری نیز در طبیعت دارد، از جمله انتقال گرده گیاهان و باروری آن ها و تجزیه و تبدیل عناصر فاسد شدنی در طبیعت و تبدیل آن به عناصر مفید و ارزنده.

_________________
(1) حج، 73.
(2) علل الشرايع،ج 2، ص 496، بحار، ج 47، ص 166.

موضوع قفل شده است