جمع بندی چرا امام حسن (ع) ابن ملجم را نبخشیدند؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا امام حسن (ع) ابن ملجم را نبخشیدند؟

سلام
چرا با اینکه این همه بخشش در اسلام تاکید شده اما امام حسن (ع) ابن ملجم را نبخشیدند؟
ممنون

با نام الله



کارشناس بحث: استاد شعیب


  • يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ(بقره178)

    • ای کسانی که ايمان آورده ايد ، در باره کشتگان بر شما قصاص مقرر شد :، آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن پس هر کس که از جانب برادر خود عفو گردد بايد که با خشنودی از پی ادای خونبها رود وآن را به وجهی نيکو بدو پردازد اين حکم ، تخفيف و رحمتی است از جانب پروردگارتان و هر که از آن سر باز زند ، بهره او عذابی است دردآور
  • وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

    • ای خردمندان ، شما را در قصاص کردن زندگی است باشد که پروا کنيد.

    • امام حسن ابن ملجم را نبخشيدن و قصاص كردن اين عمل مي تو.اند عللي داشته باشد كه به برخي از آنها مي پردازيم:

    • 1. تعدد اولیا دم:
    • از منظر فقهی با تعدد اولیا دم ، همگی در عرض یکدیگر و حق قصاص برای آنان به گونه مستقل و مجزا ثابت بوده و عدم قصاص قاتل تنها با عفو همه آنها صورت ‌پذیرفته و فرزند بزرگ‌تر از سهمیبیش‌تر برخوردار نمی‌باشد. بر این پایه با وجود بیست و هفت فرزند از امیرمومنان(ع)[مفيد، الإرشاد، 1/354.]در هنگام قصاص ابن ملجم، عفو وی منوط به عفو همه آنها بوده به طوری که حتی با عدم عفو تنها یک نفر از آنها، گریزی از قصاص نخواهد بود. چنان که آیت الله خویی در باره این مساله فقهی با استفاده از آیه 33سوره اسراء، حتي حق قصاص را براي هر يك از وارثان اوليا دم به گونه مستقل
      ثابت دانسته اگرچه برخی از اولیای دم، قاتل را مورد عفو قرار دهند. عبارت ایشان از این قرار است: ... فلكل من الورثة أن يقتص من القاتل لكونه ولي الدم و إن عفى الآخر عن حقه. [خوئي، مصباح
      الفقاهة، 5/ 428] نتیجتا با عفو امام مجتبی(ع)، لزوما ابن ملجم از قصاص رهایی نمی‌یافت.

    • 2.وصیت امیرمومنانعليه السلام به قتل ابن ملجم گزارش هايي كه در آثار مكتوب اسلامي در مورد وصيت اميرمومنان به امام مجتبيعليهما السلام درباره ابن ملجم، منعكس شده به خوبي معلوم مي شود كه آن حضرت خود به قصاص، ابن ملجم وصيت
      نموده بود از جمله شيخ طوسي از ابي مطر پاسخ اميرمومنانعليه السلام را در جواب امام حسن عليه السلام كه فرمود آيا او را بكشم؟ چنین منعکس نموده است " او را حبس كن ، اگر من از دنيا رفتم او
      را بكشيد". [ابن طاووس، فرحةالغري، 68.] و نيز برپایه گزارش‌ ديگري فرمود: " اي بني عبدالمطلب خون مسلمين را به خاطر قتل من نريزيد مگر خون قاتلم را، اگر از ضربت او از دنيا رفتم، يك ضربت
      به او بزنيد و او را مثله نكنيد چرا كه از پيامبرصلي الله عليه واله شنيدم كه فرمود از مثله كردن بپرهيزيد ولو سگ عقور باشد. [خوئي، مصباح الفقاهة، 5/ 428] و براساس گزارش دیگر علي عليه
      السلام فرمود: النفس بالنفس اگر من از دنيا رفتم، او را بكشيد همان طور كه مرا كشت و اگر زنده ماندم خودم مي دانم. [ابن طاووس، فرحةالغري، 68.] بر اين اساس، به نظر نمي رسد، عملي ساختن
      سفارش آن حضرت، خدشه اي را متوجه امام مجتبي(ع) نمايد، اما نكته هاي اين كه چرا امیرمومنان(ع)، عفو نفرمود، در خلال پاسخ‌های بعدی، ارائه شده است.

    • 3. دوگانگی عفو در میراث ماثور اسلامی در میراث ماثور اسلامي علاوه بر تاکید بر عفو و بخشش دیگران ، گاه به عدم عفو نیز تاکید شده تا جایی که خداوند و معصومان عليهم السلام سفارش به عدم عفو و بخشش در آن موارد نموده اند كه به
      نمونه هايي از فرمايشات امیرمومنان عليه السلام و یک نمونه از امام سجاد عليه السلام اشاره و در نهایت آنها را بر عملكرد ابن ملجم تطبيق مي دهيم.

      از جمله آن که امیرمومنانعليه السلام عفو انسان پست و فرومایه را به عنوان عامل تباهی معرفی نموده و فرموده : العفويفسد من اللئيم بقدرإصلاحه من الكريم[طبري، ذخائرالعقبى، 116.] و نیز عفو
      مجرم پس از گواهی شاهدان را از اختیارات امام معصوم عليهم السلام خارج شمرده شده چنان که امیرمومنان عليه السلام فرمود : إذ اقامت البينة فليس للإمام أن يعفو.[طبراني، المعجم الكبير، 1/
      99؛ هيثمي، مجمع الزوائد 9/ 142؛ همچنین وصیت امیرمومنان علیه اسلام، با عبارت‌های دیگری نیز چون: فاقتلوه كماقتلني، ابن اثير، الكامل في التاريخ، 3/ 389، منعکس شده است.] و نیز از آن
      حضرت چنین گزارش‌ شده که فرمود: العفو عن المقر لا عن المصر : عفو از كسي شايسته است كه به خطاي خود اعتراف دارد؛ نه آنكه بر عملش اصرار ورزد.[مفید، الإرشاد، 1/298.]
      امام سجاد عليه السلام نیز پس از آن که از عفو پسندیده سخن فرمود در ادامه این نکته را متذکر شدند که ... و اگربدانى كه عفو او زيانبار است ، براي مقابله ياري طلب وحق خودرا از وي بگيركه خداى
      تبارك وتعالى مى‏فرمايد: ايرادي نيست بر كسى كه پس ازمظلوم شدن ياري طلبد.[طوسی، الاستبصار، 4/ 252؛ طوسی، تهذيب الأحكام،10/ 129.]

      از احاديثي كه نقل شد متوجه شديم كه عفو در جايي پسنديده است كه شخص مجرم از عملكرد خود پشيمان ، واعتراف به خطاي خود داشته باشد و عفو وی زبانبار نبوده و خود موجب تباهی نگردد.
      بر این اساس می‌گوییم : طبق گزارشات رسيده در آثار مكتوب اسلامي درباره رفتار ابن ملجم بعد از به شهادت رساندن اميرالمومنين عليه السلام ، به روشنی عفو وی را فاقد صلاحیت های لازم در
      احادیث فوق مي بينيم زیرا او نه تنها پشیمان نشد، و اعتراف بر جرم خود نكرد .بلكه اصرار برعمل خود داشت. كه به گزارشاتي از آن اشاره مي كنيم :
      وقتي وي دستگیر و او را نزد امام حسن عليه السلام آوردند ، درخواست سخن آهسته با آن حضرت نمود و امام مجتبي عليه السلام اجازه نداد و فرمود : مي خواهد گوش مرا به دندان بگيرد، ابن ملجم
      در اين هنگام گفت : به خدا سوگند اگر مى‏گذاشت گوشش را از سرش جدا مى‏كردم.[ عاملی(شهيداول)، الدرة الباهرة، 3؛ حلواني، نزهة الناظر، 55]
      1. وقتي او را نزد اميرمومنان عليه السلام آوردند حضرت پرسيدند:چه چيزي تورا براين كار واداشت ؟ گفت: چهل صباح است كه شمشير را تيزمي كنم وازخداى تعالى مي خواهم كه بدترين خلق به
      وسيله آن كشته شود ، آن حضرت فرمود : تنها تو را كشته مي بينم ، و تو را جز بدترين خلق خدا ، نمى‏بينم . ام كلثوم دختر اميرمومنان عليه السلام نيز بدو گفت : اى دشمن خدا ، خداتو را رسوا كرد
      ،گفت : براي چه گريه مي كني؟ و اللَّه كه من اين شمشير را به هزار درهم خريده ،و به هزاردرهم ديگر زهر داده بودم ،كه اگراين ضربت به تمامى أهل مصر واقع مي شديكى ازآنها باقى نمي ماند. [شوري/
      41؛ صدوق، من لايحضره الفقيه،2/625]
      وی پس از دستگیری و حبس به امام مجتبي عليه السلام گفت : من با خدا عهد كردم كه دو نفر را به قتل رسانم ، علي و معاويه ، و در پی آن از امام عليه السلام مي خواهد او را رها كند تا مامورتش را به
      اتمام رساند.[ابن طاووس، فرحةالغري، 46]
      از آنچه تقدیم شد اوج جسارت و عدم ندامت ابن ملجم به روشني ديده مي شود و اين كه مصداق بارزي براي عفو ناپسند و زیانبار بوده است.

    • 4.نمونه‌های واقعی از عفو نکردن خداوند متعال و معصومان عليهم السلام در میراث مکتوب اسلامی نمونه‌هایی را نیز می‌توان یافت که با امکان عفو در آنها ، شاهد عفو نمی‌باشیم کهبه خاطر جلوگيري از اطاله كلام از ذكر آنها خود داري مي كنيم.

    • 5. قصاص ابن ملجم مقتضاي تدبير اجتماعي علاوه بر آنچه گذشت ، كه اولا عفو حسن ذاتي ندارد و ثانيا اين كه از منظر فقهي در صورت تعدد ولي دم، عفو همه براي عدم اجراي قصاص ضروري است و ثالثا قصاص ابن ملجم بر اساس سفارش
      اميرمومنان عليه السلام بوده و رابعا در ميراث مكتوب اسلامي نيز هر عفوي نيكو نيست و خامسا نمونه هايي نيز از عدم عفو ارائه شد، به عنوان پاسخ پایانی می‌توان گفت : با توجه به گزارش‌های تاریخی
      مرتبط با شهادت امیرمومنان عليه السلام ، قصاص ابن ملجم بهترین گزینه فراروی امام مجتبی عليه السلام بوده است ، گزارش‌هایی که در آن امیرمومنان عليه السلام خاندان خود (بنی عبدالمطلب)
      را از ریختن خون مسلمانان با شعار امیرمومنان کشته شد ، باز داشته و یک جان را در برابر یک جان مطرح نمود و نیز در آنها نهی آن حضرت از مثله کردن ابن ملجم و استناد آن به نهی رسول خدا
      صلي الله عليه واله از این کار [همان ص 343]منعکس شده و نیز گزارش‌هایی که حاکی از هجوم مردم براي قتل ابن ملجم و متفرق شدن آنان با سخنان امام حسين عليه السلام ورساندن پيام
      اميرمومنان عليه السلام پيش از شهادت دارد[. مفيد، الإرشاد،2/ 384.] و نيز به همراه أوردن نفت و حصير براي آتش كشيدن ابن ملجم [3] از سوي مردم پس از شهادت آن حضرت ،‌ مطرح مي نمايد و
      حتي بر طبق برخي گزارش‌ها پس از قصاص وی ، مردم جنازه وی را گرفته و به آتش کشیدند. [قمي، العقدالنضيد، 69.] به نظر مي رسد كه قصاص وي از کشته شدن سایر مسلمانان كه به نحوي با ابن
      ملجم مرتبط مي شدند، پیشگیری نمود و با قصاص وي به يك بحران بزرگ اجتماعی خاتمه داد و مصداق روشني براي آيه «وَلَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌياأُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» [بقره/ 179]گردید.

    • منبع:به نقل از پايگاه وارثhttp://vareth.ir

    سوال:
    چرا با این همه تاکیدی که در اسلام به بخشش و گذشت شده است امام حسن ابن ملجم را نبخشیدند؟

    جواب:

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ(1)ای کسانی که ايمان آورده ايد ، در باره کشتگان بر شما قصاص مقرر شد :، آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن پس هر کس که از جانب برادر خود عفو گردد بايد که با خشنودی از پی ادای خونبها رود وآن را به وجهی نيکو بدو پردازد اين حکم ، تخفيف و رحمتی است از جانب پروردگارتان و هر که از آن سر باز زند ، بهره او عذابی است دردآور

    وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(2) ای خردمندان ، شما را در قصاص کردن زندگی است باشد که پروا کنيد.

    امام حسن ابن ملجم را نبخشيدن و قصاص كردن اين عمل مي تو.اند عللي داشته باشد كه به برخي از آنها مي پردازيم

    1. تعدد اولیا دم:

    از منظر فقهی با تعدد اولیا دم ، همگی در عرض یکدیگر و حق قصاص برای آنان به گونه مستقل و مجزا ثابت بوده و عدم قصاص قاتل تنها با عفو همه آنها صورت ‌پذیرفته و فرزند بزرگ‌تر از سهمیبیش‌تر برخوردار نمی‌باشد. بر این پایه با وجود بیست و هفت فرزند از امیرمومنان(ع)(3)در هنگام قصاص ابن ملجم، عفو وی منوط به عفو همه آنها بوده به طوری که حتی با عدم عفو تنها یک نفر از آنها، گریزی از قصاص نخواهد بود. چنان که آیت الله خویی در باره این مساله فقهی با استفاده از آیه 33سوره اسراء، حتي حق قصاص را براي هر يك از وارثان اوليا دم به گونه مستقل ثابت دانسته اگرچه برخی از اولیای دم، قاتل را مورد عفو قرار دهند. عبارت ایشان از این قرار است: ... فلكل من الورثة أن يقتص من القاتل لكونه ولي الدم و إن عفى الآخر عن حقه. (4) نتیجةً با عفو امام مجتبی(ع)، لزوما ابن ملجم از قصاص رهایی نمی‌یافت.

    2.وصیت امیرمومنان عليه السلام به قتل ابن ملجم
    گزارش هايي كه در آثار مكتوب اسلامي در مورد وصيت اميرمومنان به امام مجتبيعليهما السلام درباره ابن ملجم، منعكس شده به خوبي معلوم مي شود كه آن حضرت خود به قصاص، ابن ملجم وصيت
    نموده بود از جمله شيخ طوسي از ابي مطر پاسخ اميرمومنان عليه السلام را در جواب امام حسن عليه السلام كه فرمود آيا او را بكشم؟ چنین منعکس نموده است " او را حبس كن ، اگر من از دنيا رفتم او را بكشيد". (5) و نيز برپایه گزارش‌ ديگري فرمود: " اي بني عبدالمطلب خون مسلمين را به خاطر قتل من نريزيد مگر خون قاتلم را، اگر از ضربت او از دنيا رفتم، يك ضربت به او بزنيد و او را مثله نكنيد چرا كه از پيامبرصلي الله عليه واله شنيدم كه فرمود از مثله كردن بپرهيزيد ولو سگ عقور باشد. (6) و براساس گزارش دیگر علي عليه السلام فرمود: النفس بالنفس اگر من از دنيا رفتم، او را بكشيد همان طور كه مرا كشت و اگر زنده ماندم خودم مي دانم. (7) بر اين اساس، به نظر نمي رسد، عملي ساختن سفارش آن حضرت، خدشه اي را متوجه امام مجتبي(ع) نمايد، اما نكته هاي اين كه چرا امیرمومنان(ع)، عفو نفرمود، در خلال پاسخ‌های بعدی، ارائه شده است.

    3. دوگانگی عفو در میراث ماثور اسلامی
    در میراث ماثور اسلامي علاوه بر تاکید بر عفو و بخشش دیگران ، گاه به عدم عفو نیز تاکید شده تا جایی که خداوند و معصومان عليهم السلام سفارش به عدم عفو و بخشش در آن موارد نموده اند كه به نمونه هايي از فرمايشات امیرمومنان عليه السلام و یک نمونه از امام سجاد عليه السلام اشاره و در نهایت آنها را بر عملكرد ابن ملجم تطبيق مي دهيم.

    از جمله آن که امیرمومنان عليه السلام عفو انسان پست و فرومایه را به عنوان عامل تباهی معرفی نموده و فرموده : العفو يفسد من اللئيم بقدرإصلاحه من الكريم (8) و نیز عفو مجرم پس از گواهی شاهدان را از اختیارات امام معصوم عليهم السلام خارج شمرده شده چنان که امیرمومنان عليه السلام فرمود : إذ اقامت البينة فليس للإمام أن يعفو (9) همچنین وصیت امیرمومنان علیه اسلام، با عبارت‌های دیگری نیز چون: فاقتلوه كماقتلني، ، منعکس شده است.(10) و نیز از آن حضرت چنین گزارش‌ شده که فرمود: العفو عن المقر لا عن المصر : عفو از كسي شايسته است كه به خطاي خود اعتراف دارد؛ نه آنكه بر عملش اصرار ورزد.(11)
    امام سجاد عليه السلام نیز پس از آن که از عفو پسندیده سخن فرمود در ادامه این نکته را متذکر شدند که ... و اگربدانى كه عفو او زيانبار است ، براي مقابله ياري طلب وحق خودرا از وي بگيركه خداى تبارك وتعالى مى‏ فرمايد: ايرادي نيست بر كسى كه پس ازمظلوم شدن ياري طلبد.(12)

    از احاديثي كه نقل شد متوجه شديم كه عفو در جايي پسنديده است كه شخص مجرم از عملكرد خود پشيمان ، واعتراف به خطاي خود داشته باشد و عفو وی زبانبار نبوده و خود موجب تباهی نگردد.
    بر این اساس می‌گوییم : طبق گزارشات رسيده در آثار مكتوب اسلامي درباره رفتار ابن ملجم بعد از به شهادت رساندن اميرالمومنين عليه السلام ، به روشنی عفو وی را فاقد صلاحیت های لازم در احادیث فوق مي بينيم زیرا او نه تنها پشیمان نشد، و اعتراف بر جرم خود نكرد .بلكه اصرار برعمل خود داشت. كه به گزارشاتي از آن اشاره مي كنيم :
    وقتي وي دستگیر و او را نزد امام حسن عليه السلام آوردند ، درخواست سخن آهسته با آن حضرت نمود و امام مجتبي عليه السلام اجازه نداد و فرمود : مي خواهد گوش مرا به دندان بگيرد، ابن ملجم در اين هنگام گفت : به خدا سوگند اگر مى‏گذاشت گوشش را از سرش جدا مى‏كردم.(13)
    1. وقتي او را نزد اميرمومنان عليه السلام آوردند حضرت پرسيدند:چه چيزي تورا براين كار واداشت ؟ گفت: چهل صباح است كه شمشير را تيزمي كنم وازخداى تعالى مي خواهم كه بدترين خلق به وسيله آن كشته شود ، آن حضرت فرمود : تنها تو را كشته مي بينم ، و تو را جز بدترين خلق خدا ، نمى‏بينم . ام كلثوم دختر اميرمومنان عليه السلام نيز بدو گفت : اى دشمن خدا ، خداتو را رسوا كرد گفت : براي چه گريه مي كني؟ و اللَّه كه من اين شمشير را به هزار درهم خريده ،و به هزاردرهم ديگر زهر داده بودم ،كه اگراين ضربت به تمامى أهل مصر واقع مي شديكى ازآنها باقى نمي ماند.(14)
    وی پس از دستگیری و حبس به امام مجتبي عليه السلام گفت : من با خدا عهد كردم كه دو نفر را به قتل رسانم ، علي و معاويه ، و در پی آن از امام عليه السلام مي خواهد او را رها كند تا مامورتش را به اتمام رساند.(15)
    از آنچه تقدیم شد اوج جسارت و عدم ندامت ابن ملجم به روشني ديده مي شود و اين كه مصداق بارزي براي عفو ناپسند و زیانبار بوده است.

    4.نمونه‌های واقعی از عفو نکردن خداوند متعال و معصومان عليهم السلام
    در میراث مکتوب اسلامی نمونه‌هایی را نیز می‌توان یافت که با امکان عفو در آنها ، شاهد عفو نمی‌باشیم که به خاطر جلوگيري از اطاله كلام از ذكر آنها خود داري مي كنيم.

    5. قصاص ابن ملجم مقتضاي تدبير اجتماعي
    علاوه بر آنچه گذشت ، كه اولا عفو حسن ذاتي ندارد و ثانيا اين كه از منظر فقهي در صورت تعدد ولي دم، عفو همه براي عدم اجراي قصاص ضروري است و ثالثا قصاص ابن ملجم بر اساس سفارش اميرمومنان عليه السلام بوده و رابعا در ميراث مكتوب اسلامي نيز هر عفوي نيكو نيست و خامسا نمونه هايي نيز از عدم عفو ارائه شد، به عنوان پاسخ پایانی می‌توان گفت : با توجه به گزارش‌های تاریخی مرتبط با شهادت امیرمومنان عليه السلام ، قصاص ابن ملجم بهترین گزینه فراروی امام مجتبی عليه السلام بوده است ، گزارش‌هایی که در آن امیرمومنان عليه السلام خاندان خود (بنی عبدالمطلب) را از ریختن خون مسلمانان با شعار امیرمومنان کشته شد ، باز داشته و یک جان را در برابر یک جان مطرح نمود و نیز در آنها نهی آن حضرت از مثله کردن ابن ملجم و استناد آن به نهی رسول خدا صلي الله عليه واله از این کار (16)منعکس شده و نیز گزارش‌هایی که حاکی از هجوم مردم براي قتل ابن ملجم و متفرق شدن آنان با سخنان امام حسين عليه السلام ورساندن پيام
    اميرمومنان عليه السلام پيش از شهادت دارد (17) و نيز به همراه أوردن نفت و حصير براي آتش كشيدن ابن ملجم از سوي مردم پس از شهادت آن حضرت ،‌ مطرح مي نمايد و
    حتي بر طبق برخي گزارش‌ها پس از قصاص وی ، مردم جنازه وی را گرفته و به آتش کشیدند.(18) به نظر مي رسد كه قصاص وي از کشته شدن سایر مسلمانان كه به نحوي با ابن ملجم مرتبط مي شدند، پیشگیری نمود و با قصاص وي به يك بحران بزرگ اجتماعی خاتمه داد و مصداق روشني براي آيه «وَلَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌياأُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (19)گردید.


    پاورقی:
    1- بقره178

    2- بقره، 179.
    3-مفيد، الإرشاد، 1/354.

    4- خوئي، مصباح الفقاهة، 5/ 428
    5- ابن طاووس، فرحةالغري، 68.
    6- خوئي، مصباح الفقاهة، 5/ 428
    7- ابن طاووس، فرحةالغري، 68.
    8- طبري، ذخائرالعقبى، 116.]
    9- طبراني، المعجم الكبير، 1/99؛ هيثمي، مجمع الزوائد 9/ 142ابن اثير، الكامل في التاريخ، 3/ 389
    11-مفید، الإرشاد، 1/298.
    12- طوسی، الاستبصار، 4/ 252؛ طوسی، تهذيب الأحكام،10/ 129.
    13- عاملی(شهيداول)، الدرة الباهرة، 3؛ حلواني، نزهة الناظر، 55
    14- شوري/41؛ صدوق، من لايحضره الفقيه،2/625
    15- ابن طاووس، فرحةالغري، 46
    16- همان ص 343
    17- مفيد، الإرشاد،2/ 384.
    18- قمي، العقدالنضيد، 69.
    19- بقره179

    موضوع قفل شده است