لطفا کمکم کنید دیگه خسته شدم ( مانعی برای موفقیت تحصیلی )

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطفا کمکم کنید دیگه خسته شدم ( مانعی برای موفقیت تحصیلی )

بنام مهربانترین

سلام و عرض ادب
یه مشکلی دارم که امیدوارم برای رفعش راهنماییم بفرمایید

این مشکلم واقعا برام دردسر ساز شده و متاسفانه به مانعی برای موفقیت تحصیلیم تبدیل شده
ابنکه علارقم مطالعه و یادگیری خیلی خوب...سر امتحان نمیتونم اونچه که یاد گرفتم رو روی کاغذ پیاده کنم
مخصوصا سر کنکور!!!!
اصلا اسم امتحان که میاد یه لحظه احساس میکنم مغزم کلاً ریست میشه و کوچکترین اطلاعاتی راجع به درسی که خوندم رو ندارم
[SPOILER]یعنی اینطورم نیست که سر امتحان برم یادم میاد...نه...اصلاً انگار تا اون لحظه اون مطالب و نشنیدم[/SPOILER]
حتی اگه استاد بالا سرم باشه اصلا نمیتونم مساله ای رو حل کنم !!!!

علارقم مطالعه هایی که دارم موقع امتحان دادن در حد فردی که اصلا مطالعه نداشته ظاهر میشم:Ghamgin:

این شرایط رو دارم در حالی که در گذشته واقعا عالی بودم...خیلی نمیخوندم و نمراتم و نتایج کنکورم خیلی خوب بودن...
برنامه نویسی رو خودم یاد گرفتم...همه استادام ازم راضی بودن...
اما الان با وجود اینکه سطحم خیلی بالاتره....ولی موقع امتحان بدظاهر میشم و این نتایج بد هم مسیر زندگی و هم شدیدا روحیم رو تحت تاثیر قرار داده:Ghamgin::Ghamgin:
اصلا با گرشتم قابل قیاس نیستم:hey:

با اینکه قدرت یادگیری خیلی خوبی دارم، اما موقع امتحان دادن اصلا انگار مغزم پاک میشه:Ghamgin:
اصلا احساس میکنم مثل فردی شدم که تو مغزم چیزی نمیمونه...فورا یادم میره...

در حالیکه همه فکر میکنن فرد خیلی باهوشی هستم

همه بهم میگن که به این پشتکار و تلاشم حسودیشون میشه...اما موقع نتیجه از همه بدتر نتیجه میگیرم:hey:
توروخدا کمکم کنید واقعا دارم جا میزنم:geryeh:

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

**نازنین زهرا**;421926 نوشت:
بنام مهربانترین

سلام و عرض ادب
یه مشکلی دارم که امیدوارم برای رفعش راهنماییم بفرمایید

این مشکلم واقعا برام دردسر ساز شده و متاسفانه به مانعی برای موفقیت تحصیلیم تبدیل شده
ابنکه علارقم مطالعه و یادگیری خیلی خوب...سر امتحان نمیتونم اونچه که یاد گرفتم رو روی کاغذ پیاده کنم
مخصوصا سر کنکور!!!!
اصلا اسم امتحان که میاد یه لحظه احساس میکنم مغزم کلاً ریست میشه و کوچکترین اطلاعاتی راجع به درسی که خوندم رو ندارم
[SPOILER]یعنی اینطورم نیست که سر امتحان برم یادم میاد...نه...اصلاً انگار تا اون لحظه اون مطالب و نشنیدم[/SPOILER]
حتی اگه استاد بالا سرم باشه اصلا نمیتونم مساله ای رو حل کنم !!!!

علارقم مطالعه هایی که دارم موقع امتحان دادن در حد فردی که اصلا مطالعه نداشته ظاهر میشم:Ghamgin:

این شرایط رو دارم در حالی که در گذشته واقعا عالی بودم...خیلی نمیخوندم و نمراتم و نتایج کنکورم خیلی خوب بودن...
برنامه نویسی رو خودم یاد گرفتم...همه استادام ازم راضی بودن...
اما الان با وجود اینکه سطحم خیلی بالاتره....ولی موقع امتحان بدظاهر میشم و این نتایج بد هم مسیر زندگی و هم شدیدا روحیم رو تحت تاثیر قرار داده:Ghamgin::Ghamgin:
اصلا با گرشتم قابل قیاس نیستم

:hey:

با اینکه قدرت یادگیری خیلی خوبی دارم، اما موقع امتحان دادن اصلا انگار مغزم پاک میشه:Ghamgin:
اصلا احساس میکنم مثل فردی شدم که تو مغزم چیزی نمیمونه...فورا یادم میره...

در حالیکه همه فکر میکنن فرد خیلی باهوشی هستم

همه بهم میگن که به این پشتکار و تلاشم حسودیشون میشه...اما موقع نتیجه از همه بدتر نتیجه میگیرم:hey:
توروخدا کمکم کنید واقعا دارم جا میزنم:geryeh:

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
با توجه به موفقیتهای گذشته و قدرت یادگیری به نظر می رسد فراموشی شما ناشی از موضوعی تحت عنوان اضطراب امتحان است.
لذا در صورتی که اضطراب شما کاهش بیابد، قدرت بازخوانی مطالب نیز اصلاح می شود.
اینکه می فرمایید در گذشته علی الرغم اینکه نسبت به الان کمتر تلاش می کرده اید ولی نتایج بهتری می گرفتید، موید این نکته است که ایراد کار به اضطراب بر می گردد. در گذشته چون به نتیجه اهمیت زیادی نمی دادید، با فراغ بال و آرامش از عهده امتحان بر می امدید اما در شرایط فعلی چون به کسب نتیجه مطلوب متمرکز شده اید و بیش از حد به آن بهاء می دهید، از به دست نیاوردن نتیجه مضطرب می شوید، و در نتیجه تمرکز شما در جلسه امتحان به هم میخورد.

این اضطراب که حاصل نتیجه گرایی است، می تواند به عوامل
شخصی و محیطی بر گردد.
عوامل شخصی مانند، ترس از فراموش کردن مطالب، توقع بیش از اندازه از خود، تفکر و ارزیابی منفی از تواناییهای خود و..
عوامل محیطی نیز مانند ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی، بروز اتفاقات ناخوشایند و...

بنابراین برای غلبه بر چنین فضایی لازم است؛
_ نسبت به نتیجه مورد نظر حساسیت کمتری نشان دهید.
_ از ضمیمه کردن یک اضطراب جدید به اضطراب امتحان خودداری کنید، مثلا دیر حاضر شدن در جلسه امتحان، کم خوابی، دنبال کردن یک خبر خاص و...خود به اضطراب شما دامن می زند.
_ از خود تصویر ذهنی مثبتی داشته باشید و از تلقین منفی اجتناب کنید.
_ در محیط منزل جلسه امتحان را شبیه سازی کنید و از دیگران بخواهید از شما امتحان بگیرند
_ اگر سوالی را بلد نبودید، بر پاسخ دادن به آن متمرکز نشوید و سریع از آن عبور کنید.
_ قبل از خواندن سوالات، چند بار نفس عمیق بکشید و اگر امکان داشته باشد، آبی خنک بنوشید
_با وضو و با یاد خدای متعال در جلسه حاضر شوید.

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

با عرض سلام و ادب
استاد اميدوار فرمایشات و تشخیص جنابعالی بسیار عالی بود
وجود کارشناسانی چون شما در سایت باعث افتخار و سعادته
چند تا از پاسخ هاتون توی تاپیک ها رو خوندم تشخیص صحیح و راهکارهای عملی و جامع ارائه میفرمایید
براتون آرزوی سلامت و سربلندی دارم
---------
بله خودم هم احساس میکنم اضطرابم زیاده
یه بخشی از این اضطراب بخاطر توجه زیادی و بی مورد اطرافیانم هست...
هر جا کلاس میرم استاد سوالی رو میپرسه برمیگرده نظر منو میپرسه...یا موقع حل کردن سوال منو نگاه میکنه که چیکار میکنم جواب چی شد...

از طرفی اقوام نزدیک که هیچ، اقوام درجه n هم پی گیر وضع تحصیل و ازدواج من هستن...چی شد؟قبول شدی؟ ازدواج کردی؟
خیلی زندگیم زیر نظر اطرافیانه...در حالی که بهم ثابت شده اصلا از کوچکترین موفقیتم خوشحال نمیشن!!!
[SPOILER]اصلا هر جا میرم مورد توجه قرار میگیرم....انگار همه رفتار و حرکاتم زیر ذره بینه...گاهی کم میمونه راه رفتن عادیم رو هم گم کنم:Ghamgin:
خیلی این شرایط برام اضطراب آوره و اذیتم میکنه...
اینطورم نیس که چه میدونم توهم باشه...هر کسی باهام هست اونام متوجه توجه زیادی اطرافیان میشن[/SPOILER]
نمیتونم عادی زندگی کنم...چطوری اینهمه توجه و حتی نگاه بیجا رو نادیده بگیرم؟!:Ghamgin:

آخه فقط توجه نیست..توی فامیل دنبال کوچکترین ایراد از من هستن...:Ghamgin::Ghamgin:

برای رفع اضطرابم به روانپزشک مراجعه کردم، ولی دیدم داره منو معتاد دارو میکنه دیگه درمان و ادامه ندادم
که اگه نیاز بود علتش رو خدمتتون عرض میکنم

اگه ممکنه بفرمایید با این اضطرابم چه کنم؟
چند ساله وارد زندگیم شده و تنها چیزی که برام مونده ارادمه که میترسم اونم ازم بگیره
در پناه مهربانترین

**نازنین زهرا**;422946 نوشت:
ز طرفی اقوام نزدیک که هیچ، اقوام درجه n هم پی گیر وضع تحصیل و ازدواج من هستن...چی شد؟قبول شدی؟ ازدواج کردی؟
خیلی زندگیم زیر نظر اطرافیانه...در حالی که بهم ثابت شده اصلا از کوچکترین موفقیتم خوشحال نمیشن!!

با سلام تقریبا موقعیت شما را من هم داشتم و دارم یعنی یه عده فقط در فامیل منتظر این هستند که ادم خدای ناکرده زمین بخورد و بعد انتقاد کنند . من خودم این جور با این موضوع کنار امدم گفتم که این افرادچند درصد زندگی من را مگه تشکیل می دهند .وکلا ان ها را نادیده گرفتم .چون یکی از عواملی که باعث می شود انسان موفق نشود همین نگاه کردن به دیگران و قیاس کردن خود با ان ها است. و بعد هم کمی توکل خود را بر خدا بیشتر کردم و بیشتر به این توجه کردم که اون چی می خواهد تا مردم .مطمئن باشید وقتی هر روز به این جمله فکر کنید که ملک از ان خداست واو وکیل شماست .تمامی موانع حل می شود .من هر روز با خودم این جمله را تکرار می کنم تمام هستی از ان خداست .پس من باید به کسی که تمام هستی از ان اوست توجه کنم والبته اوبهترین وکیل من است .(الله نعم الوکیل )
مطمئن باشید اگر به حرف مردم اهمیت بدهید حتما یک جا از زندگی ادم را پیدا می کنند که بخواهند ایراد بگیرند .ولی اگر به خدا اهمیت بدهیم تمام زندگی ما را خودش تامین می کند .
اطمینان داشته باشید اگر به خدا توکل کنید همه اون حرف ها از بین میرود .
و بعد برای درمان اضطراب بهتر اول به مشاور مراجعه کنید ونه روان پزشک .البته اضطراب تا حدی قابل قبول است .ولی وقتی از یک حدی گذشت اگر رسیدگی نشود خدای ناکرده به msوبیماری های دیگر تبدیل می شود.پس اضطراب را جدی بگیرید .اگر شده حتی مدتی کار و تحصیل را رها کنید و به ارامش بیشتر برسید حتما این کار را بکنید .

**نازنین زهرا**;422946 نوشت:
با عرض سلام و ادب
استاد اميدوار فرمایشات و تشخیص جنابعالی بسیار عالی بود
وجود کارشناسانی چون شما در سایت باعث افتخار و سعادته
چند تا از پاسخ هاتون توی تاپیک ها رو خوندم تشخیص صحیح و راهکارهای عملی و جامع ارائه میفرمایید
براتون آرزوی سلامت و سربلندی دارم
---------
بله خودم هم احساس میکنم اضطرابم زیاده
یه بخشی از این اضطراب بخاطر توجه زیادی و بی مورد اطرافیانم هست...
هر جا کلاس میرم استاد سوالی رو میپرسه برمیگرده نظر منو میپرسه...یا موقع حل کردن سوال منو نگاه میکنه که چیکار میکنم جواب چی شد...

از طرفی اقوام نزدیک که هیچ، اقوام درجه n هم پی گیر وضع تحصیل و ازدواج من هستن...چی شد؟قبول شدی؟ ازدواج کردی؟
خیلی زندگیم زیر نظر اطرافیانه...در حالی که بهم ثابت شده اصلا از کوچکترین موفقیتم خوشحال نمیشن!!!
[SPOILER]اصلا هر جا میرم مورد توجه قرار میگیرم....انگار همه رفتار و حرکاتم زیر ذره بینه...گاهی کم میمونه راه رفتن عادیم رو هم گم کنم:Ghamgin:
خیلی این شرایط برام اضطراب آوره و اذیتم میکنه...
اینطورم نیس که چه میدونم توهم باشه...هر کسی باهام هست اونام متوجه توجه زیادی اطرافیان میشن[/SPOILER]
نمیتونم عادی زندگی کنم...چطوری اینهمه توجه و حتی نگاه بیجا رو نادیده بگیرم؟!:Ghamgin:

آخه فقط توجه نیست..توی فامیل دنبال کوچکترین ایراد از من هستن...:Ghamgin::Ghamgin:

برای رفع اضطرابم به روانپزشک مراجعه کردم، ولی دیدم داره منو معتاد دارو میکنه دیگه درمان و ادامه ندادم
که اگه نیاز بود علتش رو خدمتتون عرض میکنم

اگه ممکنه بفرمایید با این اضطرابم چه کنم؟
چند ساله وارد زندگیم شده و تنها چیزی که برام مونده ارادمه که میترسم اونم ازم بگیره


در پناه مهربانترین

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
از لطف حضرتعالی ممنون و سپاسگزارم.
الف ) فرمایشات شما بیانگر این است که علاوه بر نقش محیط (قضاوتها، انتظارات و توقعات دیگران...) بر اضطراب شما، ویژگیهای شخصیتی جنابعالی هم در این موضوع دخیل هستند.
مستحضرید که اختیار تنظیم اراده و نوع تفکر دیگران، در قدرت ما نیست، اما کنترل احساساتمان در دست خودمان است. لذا شایسته است بیشترین سرمایه گذاری را بر تنظیم عواطف و احساسات خود داشته باشید چرا که اگر قرار باشد در رویکرد دیگران نسبت به ما تغییری هم ایجاد شود، از این رهگذر خواهد گذشت.
بنابراین سعی کنید؛
_ بیش از آنکه برای دیگران زندگی کنید، برای خودتان زندگی کنید،
_ آنچه را که تشخیص می دهد عملی کنید
_احساساتان را به رسمیت بشناسید و به آنها توجه کنید، آنها را سانسور نکنید و دیگران را از این احساسات مطلع کنید
_ در موضوعات مختلف به خود حق اظهار نظر، موافقت و مخالفت بدهید
_ به دیگران بیشتر از آنچه که هستند اهمیت ندهید.

ب) به نظر می رسد چنین وضعیتی بیانگر عدم تعادل در منابع شناخت شماست لذا سعی کنید میان منابع شناخت خود تعادل برقرار کنید، عدم تعادل در میان این منابع، احساس نارضایتی را به دنبال دارد.
منابع شناخت، یعنی آنچه که منجر به قضاوت ما نسبت به خودمان خواهد شد، این منابع عبارتند از؛
_احساسات و رفتار گذشته فرد (تجارب):، هر اندازه که فرد در گذشته موفقیتهای بیشتری را تجربه کرده باشد، قضاوت او نسبت به خود رضایت بخش تر خواهد بود و بالعکس
_ مقایسه اجتماعی: هر قدر که قوس مقایسه صعودی باشد، قضاوت ما منفی تر و هرقدر که مقایسه در قوس نزول و با افراد همسطح و یا پایینتر باشد، قضاوت ما نسبت به خود مثبت و ایجابی تر خواهد بود.
_ بازخورد اجتماعی: هر قدر که ما موفق به دریافت بازخورد اجتماعی مثبت شویم، قضاوت ما نسبت به خود مثبت تر و هر میزان که بازخورد منفی دریافت کنیم، قضاوت نیز منفی تر خواهد بود.
بر این اساس اگر تمرکز ما به یکی از این سه منبع باشد و یا تعادل را برقرار نکنیم، قضاوتی تحریف شده نسبت به خود واهیم داشت. مثلا افرادی که از بازخورد اجتماعی و یا مقایسه اجتماعی غفلت می کننند و متمرکز بر احساسات و رفتار خویش میشوند (درون نگری افراطی) مبتلا به وسواس می شوند، کسانی که مقایسه را پررنگ می کنند ممکن است در دام افسردگی بیفتند، و کسانیکه بیش از اندازه به بازخورد اجتماعی توجه می کنند دچار اضطراب خواهند شد.
بر پایه این قاعده و بر حسب فرمایشات جنابعالی، به نظر می رسد حضرتعالی بیش از اندازه بر بازخورد اجتماعی تمرکز کرده اید و از دو منبع اول و بویژه منبع اول غفلت کرده اید. شما در منبع اول دارای تجارب موفق و با ارزشی هستید که اگر سهم این منبع به خوبی دیده شود، ارتقاء اعتماد به نفس را به دنبال خواهد داشت، که در پی آن استقامت در مقابل نظرات ناموجه دیگران است...

ج) برای کاهش اضطراب، علاوه بر توجه به نکات این پست و پست قبلی، به تاپیکهای مرتبط با موضوع اضطراب مراجعه بفرمایید.
به عنوان نمونه http://www.askdin.com/forum311.html

از درگاه خداوند متعال توفیق روزافزون حضرتعالی را مسئلت دارم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

اميدوار;423150 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
از لطف حضرتعالی ممنون و سپاسگزارم.
الف ) فرمایشات شما بیانگر این است که علاوه بر نقش محیط (قضاوتها، انتظارات و توقعات دیگران...) بر اضطراب شما، ویژگیهای شخصیتی جنابعالی هم در این موضوع دخیل هستند.
مستحضرید که اختیار تنظیم اراده و نوع تفکر دیگران، در قدرت ما نیست، اما کنترل احساساتمان در دست خودمان است. لذا شایسته است بیشترین سرمایه گذاری را بر تنظیم عواطف و احساسات خود داشته باشید چرا که اگر قرار باشد در رویکرد دیگران نسبت به ما تغییری هم ایجاد شود، از این رهگذر خواهد گذشت.
بنابراین سعی کنید؛
_ بیش از آنکه برای دیگران زندگی کنید، برای خودتان زندگی کنید،
_ آنچه را که تشخیص می دهد عملی کنید
_احساساتان را به رسمیت بشناسید و به آنها توجه کنید، آنها را سانسور نکنید و دیگران را از این احساسات مطلع کنید
_ در موضوعات مختلف به خود حق اظهار نظر، موافقت و مخالفت بدهید
_ به دیگران بیشتر از آنچه که هستند اهمیت ندهید.

ب) به نظر می رسد چنین وضعیتی بیانگر عدم تعادل در منابع شناخت شماست لذا سعی کنید میان منابع شناخت خود تعادل برقرار کنید، عدم تعادل در میان این منابع، احساس نارضایتی را به دنبال دارد.
منابع شناخت، یعنی آنچه که منجر به قضاوت ما نسبت به خودمان خواهد شد، این منابع عبارتند از؛
_احساسات و رفتار گذشته فرد (تجارب):، هر اندازه که فرد در گذشته موفقیتهای بیشتری را تجربه کرده باشد، قضاوت او نسبت به خود رضایت بخش تر خواهد بود و بالعکس
_ مقایسه اجتماعی: هر قدر که قوس مقایسه صعودی باشد، قضاوت ما منفی تر و هرقدر که مقایسه در قوس نزول و با افراد همسطح و یا پایینتر باشد، قضاوت ما نسبت به خود مثبت و ایجابی تر خواهد بود.
_ بازخورد اجتماعی: هر قدر که ما موفق به دریافت بازخورد اجتماعی مثبت شویم، قضاوت ما نسبت به خود مثبت تر و هر میزان که بازخورد منفی دریافت کنیم، قضاوت نیز منفی تر خواهد بود.
بر این اساس اگر تمرکز ما به یکی از این سه منبع باشد و یا تعادل را برقرار نکنیم، قضاوتی تحریف شده نسبت به خود واهیم داشت. مثلا افرادی که از بازخورد اجتماعی و یا مقایسه اجتماعی غفلت می کننند و متمرکز بر احساسات و رفتار خویش میشوند (درون نگری افراطی) مبتلا به وسواس می شوند، کسانی که مقایسه را پررنگ می کنند ممکن است در دام افسردگی بیفتند، و کسانیکه بیش از اندازه به بازخورد اجتماعی توجه می کنند دچار اضطراب خواهند شد.
بر پایه این قاعده و بر حسب فرمایشات جنابعالی، به نظر می رسد حضرتعالی بیش از اندازه بر بازخورد اجتماعی تمرکز کرده اید و از دو منبع اول و بویژه منبع اول غفلت کرده اید. شما در منبع اول دارای تجارب موفق و با ارزشی هستید که اگر سهم این منبع به خوبی دیده شود، ارتقاء اعتماد به نفس را به دنبال خواهد داشت، که در پی آن استقامت در مقابل نظرات ناموجه دیگران است...

ج) برای کاهش اضطراب، علاوه بر توجه به نکات این پست و پست قبلی، به تاپیکهای مرتبط با موضوع اضطراب مراجعه بفرمایید.
به عنوان نمونه http://www.askdin.com/forum311.html

از درگاه خداوند متعال توفیق روزافزون حضرتعالی را مسئلت دارم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام و عرض ادب
جناب اميدوار، همین اول بخاطر پاسخگویی مجددتون ازتون تشکر میکنم

بله بسیار دقیق اشاره فرمودین که متاسفانه به بازخورد اجتماعی خیلی زیاد اهمیت میدم!!!
گاهی آدم انقدر به رفتارهاش خو میگیره که متوجه اشتباه بودن اونها نمیشه و اون رو موردی طبیعی تلقی میکنه
امیدوارم با راهکارهایی که فرمودین بتونم نتیجه بگیرم و این مشکلی که مدتهاست آزارم میده بتونم برطرف کنم
--------
مطالعه سوالات و تایپ پاسخ اونها میدونم کاری وقت گیر هست
از اینکه زحمت کشیدین سوالاتم رو خوندین و خیلی سریع جواب اونها رو با راهکارها و دلایل جامع ارائه فرمودین دنیایی ازتون سپاسگزارم

برای خودتون و خانواده محترمتون از خداوند سعادت ، سلامت و سربلندی می طلبم
انشالله که لطف و عنایت هاتون نسبت به کاربران سایت مقبول امام زمان قرار بگیره
در پناه مهربانترین

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
خواهرم، این نظام آموزشی که در جهان به اسم مدرسه و دانشگاه می‌شناسید شیطان هست، ساخته پرداخته فرامسونرهاست که به شما جهل و بی‌خردی یاد بدهند تا این موانع زندگی ویران‌کن را پیش پای شما، مردم مظلوم بگذارند تا همیشه در بندشون باشید و محتاجشون
بپرید از روی این موانع! خرد کنید این موانع رو!
مانعی که شما دقیقا نمی‌دانید چیست خود همین «تحصیلات و مدرک تحصیلی هست» یک مشت کاغذ! که حاضرید به خاطرش به همه زندگیتون پشت کنید و از زدنی لذت نبرید!
به جای این تحصیلات دنیوی که هیچ سودی برای شما ندارد، دنبال تحصیلات علوم الهی بروید، منظورم کتب الهی هست! نه دانشگاه یا حوزه!
از بین ببرید این پرده‌های جهل رو! بی‌سواد و تحصیل نکرده شیطان هست! علم حقیقی که باید بی‌آموزید و از اون به شدت فرار می‌کنید حکمت بالغه الهی هست، همین قرآن کریم و روایات اهل بیت! و همین جهان هستی که پر است از نشانه‌های بی‌بدیل و شگفت‌انگیز الهی و حتی همون تلویزیون شما که فکر می‌کنید صبح تا شب چرت و پرت پخش می‌کرده!
ولی این تلویزیون صبح تا شب به نفوذ شگفت‌انگیز الهی آیات او و مثل‌های او به شما به شکل تصویر و صدا و کارتون! نشون می‌داده! برای شما تنبل‌ها که حوصله کتاب خوندن رو ندارید!
ذلک ملک الله! یوتیه من یشاء! و ما یشاء الا خیرا!

sonofgod;423442 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
خواهرم، این نظام آموزشی که در جهان به اسم مدرسه و دانشگاه می‌شناسید شیطان هست، ساخته پرداخته فرامسونرهاست که به شما جهل و بی‌خردی یاد بدهند تا این موانع زندگی ویران‌کن را پیش پای شما، مردم مظلوم بگذارند تا همیشه در بندشون باشید و محتاجشون
بپرید از روی این موانع! خرد کنید این موانع رو!
مانعی که شما دقیقا نمی‌دانید چیست خود همین «تحصیلات و مدرک تحصیلی هست» یک مشت کاغذ! که حاضرید به خاطرش به همه زندگیتون پشت کنید و از زدنی لذت نبرید!

چی بگم والا ...

نسله شما هنوز منقرض نشده ...

سلام.دقیقا دوست منم مثه شماست.اینقدر استرس داره که همیشه قبل از هر امتحانی میره زیر سِرُم.
ولی به نظر من استرس داشتن همش تلقینه.اگه همش تلقین منفی بکنی،واقعا استرس میگیری.

sonofgod;423442 نوشت:
خواهرم، این نظام آموزشی که در جهان به اسم مدرسه و دانشگاه می‌شناسید شیطان هست، ساخته پرداخته فرامسونرهاست که به شما جهل و بی‌خردی یاد بدهند

جای مدیر مدرسه مون خالیه که ببینه دارن به مدرسه ش میگن ساخته ی فراماسونرهاست!!:Nishkhand::Khandidan!:

sonofgod;423442 نوشت:
علم حقیقی که باید بی‌آموزید و از اون به شدت فرار می‌کنید حکمت بالغه الهی هست، همین قرآن کریم و روایات اهل بیت!

عجبببببببببببببببببببب:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

sonofgod;423442 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
خواهرم، این نظام آموزشی که در جهان به اسم مدرسه و دانشگاه می‌شناسید شیطان هست، ساخته پرداخته فرامسونرهاست که به شما جهل و بی‌خردی یاد بدهند تا این موانع زندگی ویران‌کن را پیش پای شما، مردم مظلوم بگذارند تا همیشه در بندشون باشید و محتاجشون
بپرید از روی این موانع! خرد کنید این موانع رو!
مانعی که شما دقیقا نمی‌دانید چیست خود همین «تحصیلات و مدرک تحصیلی هست» یک مشت کاغذ! که حاضرید به خاطرش به همه زندگیتون پشت کنید و از زدنی لذت نبرید!
به جای این تحصیلات دنیوی که هیچ سودی برای شما ندارد، دنبال تحصیلات علوم الهی بروید، منظورم کتب الهی هست! نه دانشگاه یا حوزه!
از بین ببرید این پرده‌های جهل رو! بی‌سواد و تحصیل نکرده شیطان هست! علم حقیقی که باید بی‌آموزید و از اون به شدت فرار می‌کنید حکمت بالغه الهی هست، همین قرآن کریم و روایات اهل بیت! و همین جهان هستی که پر است از نشانه‌های بی‌بدیل و شگفت‌انگیز الهی و حتی همون تلویزیون شما که فکر می‌کنید صبح تا شب چرت و پرت پخش می‌کرده!
ولی این تلویزیون صبح تا شب به نفوذ شگفت‌انگیز الهی آیات او و مثل‌های او به شما به شکل تصویر و صدا و کارتون! نشون می‌داده! برای شما تنبل‌ها که حوصله کتاب خوندن رو ندارید!
ذلک ملک الله! یوتیه من یشاء! و ما یشاء الا خیرا!

بعد از خوندن این متن واقعا زندگیم متحول شد
بله درس به چه دردی میخوره خواهر؟
مگه این جامعه به دکتر و مهندسم نیاز داره؟
این تفکرات درس خوندن و این قرطی بازی ها از غرب نشات گرفته
=)))))))

خلاصه که بی خیال همه چی برو بشین تو خونه هی نماز بخون هی قران بخون بلکه رستگار شی

FT_Mohammadi;423447 نوشت:
چی بگم والا ...

نسله شما هنوز منقرض نشده ...


خخخخ نه هنوز
تازهههههه منم به این نسل پیستم Lol
نمیذارم منقرض بشه :Narahat az::Narahat az::Narahat az::khandeh!:

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;423484 نوشت:
بعد از خوندن این متن واقعا زندگیم متحول شد
بله درس به چه دردی میخوره خواهر؟
مگه این جامعه به دکتر و مهندسم نیاز داره؟
این تفکرات درس خوندن و این قرطی بازی ها از غرب نشات گرفته
=)))))))

خلاصه که بی خیال همه چی برو بشین تو خونه هی نماز بخون هی قران بخون بلکه رستگار شی


هرچند بنده آن دیدگاه مورد انتقاد شما را قبول ندارم و به قول شما جامعه دکتر مهندس میخواهد وبه قول بنده دکتر مهندس و عالم دین میخواهد اما این دیدگاه شما که ( بی خیال همه چی برو بشین تو خونه هی نماز بخون هی قران بخون بلکه رستگار شی) اشتباه است . قرآن و نماز خواندن ارزش دارد و زمینه ای برای فکر سالم و عملکرد درست است .
یک مطلب دیگرم اینست . آیا شما شرائط زندگی نویسنده این مطلب رو میدانید ؟ ایا میدانید زندگی اش چه شکلی است ؟ من که نمیدانم و خیلی دوست دارم از ایشان توضیحات بیشتری بخواهم . بنده اگر جای شما بودم بجای این مطالب چند سوال میکردم از ایشان تا با روش زندگی ایشان بیشتر آشنا شوم .

FT_Mohammadi;423447 نوشت:
نسله شما هنوز منقرض نشده ...

:Esteghfar:
استغفرالله خواهررررررر...نسل به این مفیدی.دلت میاد منقرض بشن؟

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;423485 نوشت:
تازهههههه منم به این نسل پیوستم

آورین آورین.دیگه نشنوم اسم اون خانه ی شیطانی(دانشگاه !!!) رو بیاری.

بپاخیزیم;423585 نوشت:
آیا شما شرائط زندگی نویسنده این مطلب رو میدانید ؟

جای اینجور مطالبی توی تاپیک مشاوره هست؟توی تاپیکی که یه نفر به خاطر استرس و اضطراب زیادش دنبال راه حله،خوبه که بیان بگن این درس و مدرسه به درد نمیخوره.این موانع روی بشکن و از بین ببر.که بگن دانشگاه و مدرسه ساخته ی فراماسونر هاست؟

دقت کنید:

sonofgod;423442 نوشت:
خواهرم، این نظام آموزشی که در جهان به اسم مدرسه و دانشگاه می‌شناسید شیطان هست، ساخته پرداخته فرامسونرهاست که به شما جهل و بی‌خردی یاد بدهند تا این موانع زندگی ویران‌کن را پیش پای شما، مردم مظلوم بگذارند تا همیشه در بندشون باشید و محتاجشون

sonofgod;423442 نوشت:
به جای این تحصیلات دنیوی که هیچ سودی برای شما ندارد، دنبال تحصیلات علوم الهی بروید، منظورم کتب الهی هست! نه دانشگاه یا حوزه!

sonofgod;423442 نوشت:
مانعی که شما دقیقا نمی‌دانید چیست خود همین «تحصیلات و مدرک تحصیلی هست»

واقعا جالبه !

sonofgod;423442 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
خواهرم، این نظام آموزشی که در جهان به اسم مدرسه و دانشگاه می‌شناسید شیطان هست، ساخته پرداخته فرامسونرهاست که به شما جهل و بی‌خردی یاد بدهند تا این موانع زندگی ویران‌کن را پیش پای شما، مردم مظلوم بگذارند تا همیشه در بندشون باشید و محتاجشون
بپرید از روی این موانع! خرد کنید این موانع رو!
مانعی که شما دقیقا نمی‌دانید چیست خود همین «تحصیلات و مدرک تحصیلی هست» یک مشت کاغذ! که حاضرید به خاطرش به همه زندگیتون پشت کنید و از زدنی لذت نبرید!
به جای این تحصیلات دنیوی که هیچ سودی برای شما ندارد، دنبال تحصیلات علوم الهی بروید، منظورم کتب الهی هست! نه دانشگاه یا حوزه!

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: خدایش ما اگه این غرب و فرهنگ غربی و فرامسونرها نداشتیم چیکار میکردیم خوبه اینا هستن تا هر چی میشه رو سریع گردنشون بندازیم

همین علوم الهی ( آیات و روایاتی ) که ازشون اسم میبرید بر لزوم کسب دانش تاکید دارند دانشی که خیلی از آن فقط از طریق مدرسه و دانشگاه کسب میشه

اهمیت و ضرورت درس خواندناهمیت تحصیل دانش در دین مبین اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است که به مواردی اشاره می گردد.

اولین آیاتی از قرآن کریم که به صورت وحی بر پیامبر نازل شد، بر اهمیت خواندن و نوشتن اشاره می کند.(علق: 5ـ1.)

درس خواندن و کسب علم و دانش، شناخت انسان را نسبت به خود و اطرافش رشد می دهد. و موجب نزدیک شدن به خدا و پیامبران و ائمه می شود.(نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، حکمت 96.)

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در یکی از حکمت های نهج البلاغه دانش را میراث گران بها می داند.(همان، حکمت 624.)

کسی که اهل مطالعه باشد، در سایه مطالعة کتاب ها به آرامش بسیار بالایی دست می یابد که این آرامش هرگز از او گرفته نمی شود.(تمیمی، عبدالواحد محمد. غرر الحکم و دررالکلم، جلد 1، ص 80.)

در قرآن مجید، آیات فراوانی وجود دارد که به این نکته اشاره دارند که مقام صاحبان علم و دانش با کسانی که از آن بی بهره اند، مساوی نیست.

کسانی که علم را به خاطر خدا در جهت نزدیک شدن به او و خدمت به خلق می آموزند، شامل آیات قرآنی هستند.

موضوع قفل شده است