آیا قراردادن کارت های شناسایی حاوی آرم جمهوری اسلامی (الله) در جیب عقب شلوار بی احترامی حساب میشود؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا قراردادن کارت های شناسایی حاوی آرم جمهوری اسلامی (الله) در جیب عقب شلوار بی احترامی حساب میشود؟

آیا قراردادن کارت های شناسایی حاوی آرم جمهوری اسلامی (الله) در جیب عقب شلوار بی احترامی حساب میشود؟
آیا این کار اشکالی دارد؟
البته منظور فقط حرام بودن یا نبودن نیست.

با نام الله



کارشناس بحث: استاد اسراء

صدور انقلاب;420634 نوشت:
آیا قراردادن کارت های شناسایی حاوی آرم جمهوری اسلامی (الله) در جیب عقب شلوار بی احترامی حساب میشود؟
آیا این کار اشکالی دارد؟
البته منظور فقط حرام بودن یا نبودن نیست.

متن استفتا از سایت رهبری: اگر آرم جمهورى اسلامى در نظر عرف، اسم جلاله محسوب شود، مسّ آن بدون طهارت جايز نيست.
بنابر این در صورتی که عرف ان را لفظ جلاله محسوب کند حفظ حرمت ان هم واجب است و عرفا لفظ جلاله را در جیب پشتی گذاشتن بی حرمتی است .پس امر دائر مدار اینست که عرف ان را لفظ جلاله محسوب کند.

متشکرم
خوب حالا نظر عرف چیست؟

صدور انقلاب;421613 نوشت:
متشکرم
خوب حالا نظر عرف چیست؟

سلام و عرض ادب
نظر عرف را باید از عرف بپرسید.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
استاد میشه شما نظرتونو به عنوان بخشی از عرف بگویید؟:Gig:[/]

رستگاران;421969 نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
استاد میشه شما نظرتونو به عنوان بخشی از عرف بگویید؟:Gig:


سلام و اردات
کارشناسان فقه در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، از ورود به موضوعات خارجی و تعیین مصداق و موضوع در پاسخگویی منع شده اند و اگر میبینید حقیر اینگونه پاسخ دادم خدای نکرده حمل بر بی اعتنایی به سوال حضرتعالی نشود زیرا سوال از مطلبی بعنوان شخصی از عرف در واقع سوال فقهی و شرعی نیست و نیازی هم نیست ان را شخص مساله دان پاسخ دهد ،عرض ادب و احترام:Gol:

اسراء;421968 نوشت:
سلام و عرض ادب
نظر عرف را باید از عرف بپرسید.

مخاطب این سوال هم عرف بود.
گرچه مراجع هم نباید ار عرف بیخبر باشند.
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=24298

صدور انقلاب;421982 نوشت:
مخاطب این سوال هم عرف بود.
گرچه مراجع هم نباید ار عرف بیخبر باشند.
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=24298

خیلی ارادتمندیم و از خدا میخوام همیشه موفق باشید ولی وارد نشدن درباره نظر عرف سخن نگفتن در مساله ای روشن ،دوری فقیه از عرف نیست اما توضیحی که لازم است عرض شود:
اگر در عرف مسلم بود که کاری بی حرمتی و هتک است : مسلما ان کار حرام است
اگر در عرف مسلم بود که کاری بی حرمتی و هتک نیست :مسلما ان کار جایز است
و اگر عرف در موردی شک داشت،(مثلا برخی موردی را مصداق هتک دانستند و برخی نه ، این یعنی تردید عرف )اصل بر اباحه است :یعنی ان کار جایز است ، هرچند در مواردی که بحث اسمائ متبرکه و مانند انست با احتیاط ،ضرر نمیکنیم ولی در هر صورت در فرض مذکور اجتناب لازم نیست .

عرف یعنی کی که ما بریم ازش بپرسیم؟
اگر افراد مختلف نظرات مختلف داشتن چی؟
اگر عرف نظرش اشتباه بود چی؟
عرف هم با عادت فرق دارد.

صدور انقلاب;425967 نوشت:
عرف یعنی کی که ما بریم ازش بپرسیم؟
اگر افراد مختلف نظرات مختلف داشتن چی؟
اگر عرف نظرش اشتباه بود چی؟
عرف هم با عادت فرق دارد.

سلام
عرف یعنی مردم کوچه و بازار
این فرمایش شما:«اگر افراد مختلف با هم اختلاف داشتند » معنایش اینست که اگر عرف هم در مصداقی شک داشته باشد چه باید کرد ،پاسخ این سوال را دقیقا در تاپیک قبلی عرض کرده ام دقت فرمایید: اگر در موردی عرف شک داشت... .
اگر عرف اشتباه کرد چی:
امکان ندارد عرف اشتباه کند زیرا سوالی که از عرف میپرسیم سوالی نیست که جای اشتباه در ان باشد و در واقع نظر خودش را میپرسیم مثال :
از عرف میپرسیم ایا از نظر شما این انگشتر زینت است ؟هر کسی به رای و نظر خودش واقف است ممکن است البته نظر دیگران را نداند اما در گفتن نظر خودش خطا نمیکند زیرا بخودش و نظر خودش اگاهی کامل دارد .

منظور از اینکه عرف اشتباه کند این است که نظر عرف در اثر نادانی عمومی خلاف واقع باشد. نه اینکه عرف نظر خودش را عمدا برعکس یا به دروغ بگوید.
مثلا عرف بگوید سیگار برای سلامتی ضرر ندارد (کما اینکه در زمانی حدود 50 سال پیش عرف واقعا همچین نظری داشته است) ولی در واقع سیگار ضرر داشته باشد.
مثلا یک دانشمند که در یک جامعه جاهل و نادان زندگی میکند و خودش میداند که نظر عرف اشتباه است، آیا باز هم باید نظر عرف را ملاک قرار دهد؟
یا به عبارت دیگر اگر نظر متخصص یک رشته با نظر عرف تناقض داشت کدام ملاک است؟

صدور انقلاب;427302 نوشت:
منظور از اینکه عرف اشتباه کند این است که نظر عرف در اثر نادانی عمومی خلاف واقع باشد. نه اینکه عرف نظر خودش را عمدا برعکس یا به دروغ بگوید.
مثلا عرف بگوید سیگار برای سلامتی ضرر ندارد (کما اینکه در زمانی حدود 50 سال پیش عرف واقعا همچین نظری داشته است) ولی در واقع سیگار ضرر داشته باشد.
مثلا یک دانشمند که در یک جامعه جاهل و نادان زندگی میکند و خودش میداند که نظر عرف اشتباه است، آیا باز هم باید نظر عرف را ملاک قرار دهد؟
یا به عبارت دیگر اگر نظر متخصص یک رشته با نظر عرف تناقض داشت کدام ملاک است؟

در مثالی که فرمودید ملاک نظر صحیح است و اگر کسی یقین به خطای عرف در تشخیص داشت در مقابل یقین خود مسوول است و باید بر اساس یقین خود عمل کند.
اما اگر همگی مانند عرف در تشخیص مصداق خطا کردند بر اساس و بمقدار تشخیص خود مکلفند نه بیشتر .

اسراء;429126 نوشت:
در مثالی که فرمودید ملاک نظر صحیح است و اگر کسی یقین به خطای عرف در تشخیص داشت در مقابل یقین خود مسوول است و باید بر اساس یقین خود عمل کند.
اما اگر همگی مانند عرف در تشخیص مصداق خطا کردند بر اساس و بمقدار تشخیص خود مکلفند نه بیشتر .

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

اگر اینطوی است آیا ساپورت و شلوار تنگ هم پوشیدنش مباح میشه؟!!
و البته مسائلی از این دست که در ظاهر جزئ دسته سوم باید باشد گویا:Gig:

بنا بر این تقسیم بندی

الان توی این مسائل چکار باید کرد؟

اسراء;425935 نوشت:
اگر در عرف مسلم بود که کاری بی حرمتی و هتک است : مسلما ان کار حرام است
اگر در عرف مسلم بود که کاری بی حرمتی و هتک نیست :مسلما ان کار جایز است
و اگر عرف در موردی شک داشت،(مثلا برخی موردی را مصداق هتک دانستند و برخی نه ، این یعنی تردید عرف )اصل بر اباحه است :یعنی ان کار جایز است ، هرچند در مواردی که بحث اسمائ متبرکه و مانند انست با احتیاط ،ضرر نمیکنیم ولی در هر صورت در فرض مذکور اجتناب لازم نیست .

پیشاپیش از پاسخوییتان سپاس گزارم
یا علی

رستگاران;429198 نوشت:
سلام
اگر اینطوی است آیا ساپورت و شلوار تنگ هم پوشیدنش مباح میشه؟!!
و البته مسائلی از این دست که در ظاهر جزئ دسته سوم باید باشد گویا
بنا بر این تقسیم بندی
الان توی این مسائل چکار باید کرد؟
ضمن عرض سلام و ادب پوشیدنساپورت موضوع دیگری است که حکم ان به عرف واگذار نشده،:پوشاندن برجستگیهای بدن و زینت ها بر زن واجب است و در پوشش ساپورت این واجب در حجاب رعایت نشده ،این ربطی به بحث هتک و مفاهیم عرفی مانند ان ندارد که عرف مفهوم انها را معین کند بلکه مفهومش روشن است و رعایت نکردن ان حرام مسلم .

صدور انقلاب;425967 نوشت:
عرف یعنی کی که ما بریم ازش بپرسیم؟
اگر افراد مختلف نظرات مختلف داشتن چی؟
اگر عرف نظرش اشتباه بود چی؟
عرف هم با عادت فرق دارد.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

در باره ی عرف این مطالب را لطفا" مطالعه فرمایید

عرف آن چیزی است که در گفتار و رفتار گروهی از مردم طوری واقع گردد که برای آنها مقبول و خوشایند باشد عرف اقسامی دارد، از جمله :
1 - عرف عام و عرف خاص
2 - عرف لفظی و عرف عملی
3 - عرف شارع و وعرف شرعی وعرف متشرعه

عرف دارای دو ریشه لغوی است: الف. امر پسندیده، ب. معرفت و شناسایی.
در اصطلاح فقها به "عادات رفتاری و دیدگاه ذهنی مردم" گفته می شود؛ اما تعیین حد و مرز و سعه و ضیق دایره آن به نحوه استعمال و مورد آن بستگی دارد؛ چون عرف بحسب نحوه و مورد استعمال دارای معانی مختلف است؛ که در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:1. منظور از عرف «همه مردم» و «عقلا» است و آن در جایی است که نظر به محتوا و حیطه مفهومی یا مصداقی واژه ای (با قطع نظر از این که این لفظ به چه زبانی است) باشد؛ مانند این که بگوییم «سفر» در عرف به چه معناست؟ در این جا زبان، منطقه، قوم و نژاد خاص مراد نیست. همان طور که واضح است، پیش فرض این نوع عرف، عدم تغییر است. چون عقلا از آن جهت که عاقل اند، سیره و ارتکازات ثابتى دارند. خواه در قرن بیستم باشند، خواه در قرون قبل از هجرت، خواه در هند باشند خواه در ایران و خواه در... زمان و مکان و شرایط هیچ کدام در این ارتکاز و سیره تأثیرى ندارد. پس منظور جامعه خاص و یا هر نوع تفکر حاکم بر جامعه نیست، تا گفته شود تفکرات حاکم بر جامعه در شرایط مختلف تغییر می کند.

موفق باشید

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

کلمه ی معروف (وزن مفعول از عرف) گاه در مقابل مجهول است ( مربوط به معنای اول) و گاه در مقابل منکر.( مربوط به معنای دوم).[1]

مرحوم طبرسی در مجمع البیان می فرماید: عرف ضد نکر است، هر خصلت نیکویی که عقل خوبی آن را تشخیص دهد و نفس به آن آرامش یابد عرف گویند.
[2]


اما در اصطلاح برای عرف تعاریف زیادی بیان کرده اند، از جمله در اصطلاح فقها که گفتند: «عرف عبارت است از روش مستمر قومی در گفتار یا رفتار، که به آن عادت و تعامل نیز می گویند.[3]

برای روشن شدن بحث باید چند نکته را متذکر شویم:

فقهاى ما از گذشته بیشتر از کلمه "عرف" استفاده کرده‏اند و آن را در معانى مختلفى به کار برده‏اند. این معانى مختلف به نحوه استعمال و مورد آن بستگى داشته است. آنها گاهى عرف را در مورد عقلا به کار برده‏اند و گفته‏اند: عرف عقلا چنین است.... مقصود آنها از عرف عقلا، سیره عقلا بوده است. و گاهى عرف را به معناى ارتکاز به کار گرفته‏اند و... .[4]


معنای سیره و ارتکاز
در یک عبارت کوتاه سیره عبارت است از: منش عملى و عادات رفتارى و ارتکاز عبارت است از: دیدگاه ذهنى و مبناى فکرى.
سیره واقعیت‏هاى خارجى و بروز عینى رفتارهاى مجموعه‏اى از انسان‏ها است. اگر در رفتارهاى آنها در زمینه‏اى خاص، عادت مخصوصى را مشاهده کردیم، آن رفتار را سیره خاص آن گروه در آن زمینه مى‏نامیم.ارتکاز دیدگاه فکرى و مبناى ذهنى گروهى از انسان‏ها نسبت به یک مسئله است. ارتکاز در واقع آن چیزى است که در کمون ذهن آنها وجود دارد، به گونه‏اى که اگر به ذهنیت خودشان مراجعه کنند، حکم مسئله را مى‏یابند و در مورد آن داورى مى‏کنند.


[/HR][1] منابع فقه و زمان و مکان،‌ ج 9، گروهی از نویسندگان، چاپ مرجع، ص 32.
[2] مجمع البیان، طبرسی، ‌ج 4 ، ص 512، چاپ مکتب العلمیه.
[3] ترمینولوژی حقوق، جعفر لنگرودی، ص 448 ؛ گاهی گفته می شود: در تکوین عرف چند خصلت دخیل است:
الف. رواج و شیوع داشتن (با توجه به معنای اصطلاحی)
ب. مستحسن بودن (با توجه به معنای لغوی)
ج. الزام آور بودن.
این قید اخیر وجه تفاوت عرف از آداب و رسوم است. در آداب و رسوم احساس اجباری بودن، آن را همراهی نمی کند. و فقط تشریفاتی هستند که رعایت می شوند.
مستحسن بودن هم فرق عرف و عادت است، چرا که عادت اعم است از آن که مستحسن باشد یا قبیح. نک: منابع فقه و زمان و مکان، ج 9 ، ص 35.
[4] استاد هادوی، تأملات در علم اصول فقه، دفتر هفتم، ص 102.

موفق باشید

ما که آخرش نفهمیدیم ملاک عرف عقل است یا اکثریت مردم؟
شاید اکثریت مردم عاقل نبودند.
اکثرهم لایعقلون

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

منظور از عرف، جامعه خاص، یا هر نوع تفکر حاکم بر جامعه نیست، تا گفته شود تفکرات حاکم بر جامعه در شرایط مختلف تغییر می کند.
راه تشخیص عرف نیز متفاوت خواهد بود، چون تشخیص عرف عقلا، عبارت است از: به دست آوردن «عادات رفتاری و دیدگاه ذهنی مردم که دارای کلیت و عمومیت و منشأ عقلائیت باشد» و تشخیص عرف متشرعه نیز به دست آوردن «عادات رفتاری و دیدگاه ذهنی مردم که از ایمان مذهبی آنان برخاسته باشد»

اما این که ممکن است در تشخیص عرف میان افراد جامعه اختلاف باشد، در این صورت اگر مجتهد از جهت متخصص یا حاکم بودن حکمی صادر نکند، افراد می توانند طبق علم خود عمل کنند و اگر برای فردی به جهت اختلاف عرف معلوم نشد و مشکوک بود باید به قواعد اصولی که بحسب موارد مختلف است؛ مانند احتیاط، برائت، مصالحه مراجعه نماید. در این جا هر چند حکم واقعی در نزد خداوند ثابت است، ولی چون خداوند به جهت تسهیل و راحتی مکلفین تشخیص موضوع حکم را به خودشان واگذار نموده، اختلاف احکام مشکلی پیش نمی آورد. چنان که فقها در بحث اجزای حکم ظاهری از حکم واقعی به طور مبسوط بیان نمودند.
در این جا نکته دیگری را باید توجه داشت و آن این که ممکن است اصلا عرف معاصر، با عرف زمان معصوم (ع) تفاوت داشته باشد؛ یعنی مثلا چیزی در زمان معصوم از آلات قمار بوده و خرید و فروش آن حرام باشد؛ مانند شطرنج اما همین وسیله، در عرف معاصر از آلات قمار محسوب نگردد. وعرف خامعه استفاده ای بهینه بر این ابزار را متداول کرده وعقلا آثار این تغییر روش در مصرف را قبول کرده باشند

توضیح: اکنون از شطرنج بیشتر به عنوان یک ورزش فکری استفاده میشود به خصوص در جامعه ی ماهمین طور ممکن است در کشور های مختلف، عرف های متفاوتی وجود داشته باشد؛ مثلا در منطقه ای شطرنج از آلات قمار محسوب گردد و در منطقه ای دیگر از آلات قمار نباشد.

موفق باشید

صدور انقلاب;457620 نوشت:
ما که آخرش نفهمیدیم ملاک عرف عقل است یا اکثریت مردم؟
شاید اکثریت مردم عاقل نبودند.
اکثرهم لایعقلون

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار اگر مطلب را مطالعه فرموده باشید عرض شد خدمتتان که:

ملاک عرف ابتدا پذیرش عقلای یک جامعه است وسپس به تبع ایشان پذیرش اکثریت جامعه میباشد

موضوع قفل شده است