:::::::: زیبایی های انقلاب عاشورا ::::::::::

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
:::::::: زیبایی های انقلاب عاشورا ::::::::::

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( ع)

« و مارایت الا جمیلا »

[SPOILER]تحقيقي از برادران فاضل جناب آقاي دهشيري و جعفريو یاداشت برداری از ان توسط اقای فرائتی [/SPOILER]

زيبائي هاي كربلا چيست؟ (ما رأيت إلا جميــــلا) من در كربلا جز زيبايي نديدم،

ما از كربلا هر چي مي بينيم تشنگي و دود و عطش است آنها سختي هايش است
اما گاهي توي سختي زيبائي است يعني يك خانمي كه توي آشپزخانه زحمت مي كشد سخت است اما توي همين سختي برايش لذيذ است درد زايمان سخت است اما همين سختي را زنها آرزو مي كنند كه بچه دار شوند آنهايي كه بچه دار نمي شوند يك وزنه بردار يك وزنه اي را كه بلند مي كند خيلي سخت است به او فشار مي آيد اما همين وزنه برداشتن برايش لذيذ است يعني در عمق دردسرها... زيبائي ها در لابلاي سختي هاست شركت در كنكور سخت است وزنه برداشتن سخت است زايمان سخت است عمل جراحي سخت است دويدن سخت است بالا رفتن از كوه سخت است منتهي لابلاي سختي ها زيبائي است ما مي خواهيم زيبائي ها را بگوئيم.

اخلاص در حركت و تلاش

1- اخلاص، درباره امام حسين (عليـــه الســـلام) داريم كه مي گويد (دعوت إلي الله) دعوتت بسوي خدا بود (وفيت لله) براي خدا وفا كري (قمت لله) براي خدا قيام كردي (جاهدت في سبيل الله) در راه خدا جهاد كردي، يعني هر چي ديدم از برادرم خلوص ديدم براي اينكه رأي جمع كند براي اينكه مشهور شود، (چند وقت قبل يك دوستي از استاني آمد كه ده ميليون بودجه اي به من داده فلان تشكيلات و فلان وزارت خانه بروم تحقيق كنم كه عوامل ايجاد موج چيه؟! چه كنيم كه توي مملكت موج ايجاد كنيم، گفته اند برو پهلوي قرائتي حالا از آن استان آمده بود كه چطوري موج ايجاد كنيم؟! به او گفتم اين چه تحقيقي است؟ گفت به من ده ميليون داده اند گفتم بيخود داده اند، وزارت داده، وزارت هم بيخود كرده ما يكي از وظائف مان ايجاد موج نيست.) اگر مي بينيد كه امام حسين (عليـــه الســـلام) موج انداخت براي خدا قيام كرد خدا كار او را موجي كرد يعني بر موج قرار داد امام خميني نمي خواست كه موج ايجاد كند مي خواست كه به وظيفــه شرعي اش عمل كند منتهي حركت الهي او ايجاد موج كرد اصل موج به خودي خود ارزشي ندارد ما بايد براي خدا قيام كنيم حالا براي خدا گاهي وقتها مثلاً شما توي يك جلسه اي نشسته اي بعد مي بيني كه در اين جلسه دارند حرفهاي بدي مي زنند جلسه گناه است براي اينكه فكر مي كني خدا از نشستن شما راضي نيست بلند مي شوي و مي روي منتهي وقتي بلند شدي و رفتي ممكن است جلسه به هم بخورد و موجي هم ايجاد بشود اما شما به قصد موج اين كار را نكردي.
( حضرت امام مي فرمود من رفتم مكه كتاب بخرم از كتابفروشي كتاب را خريدم تا رفتم به او پول بدهم صداي اذان بلند شد پول را نگرفت گفتم پول را بگير گفت مگر نمي بيني كه اذان است وقت اذان معامله ممنوع است گفتم بابا اين پول را بگير گرفتن پول دو ثانيه طول مي كشد گفت نه، باشد براي بعد خوب عمل يك كتابفروش در مكه در مغز امام ايجاد موج مي كند بعد امام مي آيد اينرا نقل مي كند در زندگي خودش هم چه بسا تحت تاثير قرار مي گيرد گاهي يك حركت ايجاد موج مي كند وظيفــه ما ايجاد موج نيست. خلاصه نشست يك نواري هم گذاشت ما حدود چهل دقيقه صحبت كرديم كساني كه در تاريخ ايجاد موج كرده اند و موج آنها هم ثابت مانده است اينها هيچكدام براي هوي و هوس ايجاد موج... ابراهيم ايجاد موج كرد تبر برداشت رفت توي بتخانه و بت ها را كوبيد آتش افتادن ابراهيم ايجاد موج بود. حضرت ابراهيم مامور مي شود كه بچه اش را بخواباند چاقو بگذارد تا چاقو را گذاشت خدا گفت نمي خواهم كشته بشود مي خواستم دل از بچه بكني ديدم دل كندي آفرين اين حركت ايجاد موج كرد الان همه حاجي ها كه گوسفند مي خوابانند به ياد ابرهيم گوسفند مي كشند. ما بايد به فكر خدا باشيم آنوقت كار خدايي را خدا به آن بركت مي دهد نبايد حساب كنيم يك خانه اي بسازم كه هر كس مي آيد يك سوت بكشد اين خانه اي ما به قصد جلوه مي سازيم اين خانه ها فكر مي كنيم كه به قصد ايجاد موج است در دل افراد فحش مي دهند مي گويند از كجا آورده؟ مي خواهد چه كند؟ چقدر غافل است؟ كي چي، در كنار اين كاخ ها چه فقرايي هستند، يك موتور سوار چرخ جلويش را... تك چرخ مي زند يا مي رود؟ مي زند، تك چرخ مي زند، خوب اين توي دنياي خيال ذهن ها را به خودش متوجه مي كند، توي دنياي خيال هر كس او را مي بيند مي گويد اين الان مي افتد و خون ريزي مغزي مي كند يك خانواده اي را فلج مي كند خودش را هم بدبخت مي كند يعني عقلا به او فحش مي دهند عقلا كارش را توبيخ مي كنند ولي توي دنياي خودش دارد ايجاد موج مي كند يك خانمي كه خودش را آرايش مي كند و مي آيد توي خيابان به نظر خودش همه چشم ها به او هستند اما همين امروز يعني حدود دو ساعت پيش بحث ازدواج شد يكي گفت آقا من اين دخترهايي كه توي خيابان آرايش مي كنند را نمي خواهم به اينها... كسي كه مي خواهد كه نگاهش كنند يك افرادي هم به او نگاه مي كنند و وقتي به او نگاه كردند معلوم نيست كه حالا چه جوري مي شود من مي خواهم دختري بگيرم كه كسي به او نگاه نكرده باشد يا حداقل به او نگاه كرده باشد يا اگر نگاه به او كرده اند به قصد لذت نگاهش نكرده باشند يعني اين دختر به نظر خودش با اين لباس آمد ايجاد موج كرد) اجمالاً رمز اينكه كربلا موج افتاد آن خلوص بود.

تشكر از نعمت هاي الهي

2- تشكر از خداوند، بعضي از اين سرداران و بزرگاني كه توي جبهه بودند و الان شيميايي هستند يا شهيد شده اند با آنها كه مصاحبه مي كردند مي گفتند الحمدلله رب العالمين، هر كاري كردند كه شكايت كند شكايت نكرد.
(اللهم إني احمدك) خدايا من تو را حمد مي كنم (علي أن اكرمتنا بالنبوه علمتنا القرآن) به ما كرامت دادي به ما قرآن ياد دادي (فهمتنا في الدين) دين را به ما فهماندي، اينها جزو مقتل ابي مخنف است، درست است كه ما تكه تكه شديم بدنمان سوراخ سوراخ شد اما كرامت داريم علم قرآن داريم فهم دين داريم آنكه سوراخ شد پوست بدنم شد اما دين و عزت من سوراخ نشد.
يك دعا داريم كه مي گويد (لا تجعل مصيبتنا في ديننا) مصيبت من را در دينم قرار نده، شخصي از يك بزرگواري مشورت كرد يا استخاره كرد برود فلان سفر گفت نرو رفت و سود خوبي پيدا كرد برگشت گفت آقا شما گفتي نرو اما ما رفتيم و پولدار هم شديم آقا گفت خوب شما توي اين سفر يادت هست كه فلان روز نمازت قضا شد؟ گفت بله، گفت كل سود تو به نماز قضايت نمي ارزد گاهي وقتها آدم دروغ مي گويد يك چيزي هم گيرش مي آيد اما چه از دست داد و چه گرفت؟ بايد ديد كه چي داديم و چي گرفتيم.
يك كسي هر جا مي رسد راحت مي خورد انگار مال پدرش است بعد هم مي گويد خدا خلق كرده پهلوي خودش فكر مي كند كه خوشرويي است اما وقتي مردم به او نگاه مي كنند مي گويند بردار قايم كن الان مي آيد و مي خورد يعني... گاهي يك بازاري فكر مي كند تاريخ را به روزي بزند كه به جمعه بيفتد كه بانك ها تعطيل بشود يك روز هم يك روز است خوب وقتي دو تا چك اش را به جمعه انداخت مي گويد مواظب باش كه چك را به چه تاريخي مي نويسد تاريخ را تطبيق كن ما گاهي فكر مي كنيم كه زرنگي است اما اعتبارمان و زرنگي مان سخاوتمان... بدن تكه تكه شد علم قرآن فهم دين اينها مهم است.

صداقت در گفتار و عمل

3- هماهنگي گفتار و رفتار: فطرت هر انساني بدش مي آيد كه گفتار و رفتار از هم جدا باشد (قلت صادقا قتلت صديقا) به به، به به، حسين جان حرف كه مي زني راستش را مي گويي شهيد شدي (صديقا) يعني كسي كه حرفش و قلبش و مغزش و عملش ظاهرش و باطن اش يكي باشد، بيان صداقت دارد... هماهنگي خيلي زيبا است شما كسي را كه ظاهر و باطن اش يكي است مي گويي من اينرا خيلي دوست دارم اين همين است كه هست پس و پيش ندارد تاب ندارد هر انساني از آدم صادق خوشش مي آيد زيبائي ها...

استقلال در عقيده و عمل

4- جو ناپذيري: آمدند پهلوي پيغمبر گفتند آقا چي مي خواهي؟پول مي خواهي به تو پول مي دهيم مي خواهي ازدواج كني، بهترين دخترهاي مكه را به تو مي دهيم پُست مي خواهي؟ مي خواهي تو را كليد دارد كعبه كنيم فرمود خورشيد را يك دست من بدهيد و ماه را در دست ديگر دست از هدفم برنمي دارم اينطور نيست كه عقربك روح من با پول بالا و پائين برود.
(در جلسه اي بودم خيلي هم جلسه اي مهمي بود خيلي جلسه‌ي باعظمتي بود خيلي باعظمت بود خيلي جلسه‌ي مهمي بود آيت الله صافي از علما و مراجع قم توي آن جلسه بودند براي افتتاح آن جلسه سرود جمهوري اسلامي زده شد همه بلند شدند آيت الله صافي گفت حالا بلند شدن به احترام سرود خوب است اما حالا من پيرمرد حالا دليلي ندارد... نشست، البته ايشان با انقلاب مسئله اي ندارد منتهي گفت من يك پيرمرد هشتاد ساله بخاطر اين سرود با اين درد پا بلند شوم چون پايش هم درد مي كند در همان جلسه يك كسي مقاله خواند توي مقاله اش دو بار اسم امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) را برد با زحمت خودش را بلند كرد و ايستاد همه نشسته بودند اين تنهايي بلند شد من خيلي از اين رفتار... اين پيرمرد دو بار به سختي بخاطر امام زمان بلند شد گفت من براي امام زمان بلند شوم ثواب دارد براي سرود ايستادند كار خوبي است كار ملي است خوب است اما به قيمتي كه من پيرمرد بلند شوم... اما امام زمان مي ارزد كه آدم خودكشي كند اينكه همه ديدند اين تنهايي بلند شد و ايستاد جلسه هم حدوداً دو هزار نفر توي آن بودند دو هزار نفري كه همه مسئولين بودند از همه ايران جمع شده بودند من ديدم عجب! پيرمرد ذره اي جو او را تكان نمي دهد همه نشسته اند اين تنهايي بلند شد همه بلند شدند اين تنهايي نشست اينكه مي گوئيم همه اين فيلم را مي بينند من هم ببينم بابا تو امتحان داري بلند شو برو كسي كه فردا امتحان دارد مي نشيند و فيلم مي بيند ضربه علمي به خودش مي زند و ضربه علمي به سرنوشتش مي زند اين فيلم ها هميشه هست اين جو ناپذيري....)
قرآن مي فرمايد حسين جان! (لم تأخذك) نگرفت تو را (في الله) در راه خدا (لومـــ( لائم) يعني ملامت ملامت كنندگان در تو اثر نكرد. رهبر جو ناپذير خود امام بود امام در يكي از بياناتش گفت اگر خميني تنها بماند سر آشتي با آمريكا خم نخواهم كرد خيلي ارعاب به وجود آوردند من خودم از امام شنيدم كه فرمود والله نترسيدم با اينكه جو يك جوي بود كه همه مي ترسيدند اين جو ناپذيري خيلي مهم است نه اينكه خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو سيگار بده بكشيم برويم ترياك بياوريم اين فيلم را ببينيم بابا همه فُكلي شدند ما هم فكلي مي شويم بابا مهريه پانصد سكه است ما چي كمتر از پانصد سكه داريم؟ امروز يك كسي آمده بود نهضت سواد آموزي مي گفت والله من حاضرم دخترم را به چهارده سكه بدهم به فاميل بدهم ولي... (صلواتي بفرستيد) حاضرم دخترم را به چهارده سكه بدهم داماد را قبول دارم پسنديده ام اما همه مي گويند همه فاميل چند صد سكه مي گويند ما چي از او كمتر داريم همينطور موج او را مي برد اگر همه هم مهر را بالا بردند شما روي پاي خودت بايست اگر همه هم دروغ گفتند شما راست بگو اگر همه حرام خور شدند شما به فكر لقمــه حلال باش اين جو ناپذيري يك ارزش است.
چهل و سه تا راديو به امام جسارت مي كرد ذره اي در روح امام اثر نكرد در اندونزي داشتم مي رفتم وارد يك پاساژي شدم پاساژ به نظرم هفت هشت طبقه بود ده روز من آنجا بودم روز آخر گفتند اينجا يك ديدني هايي دارد برويم ببينيم رفتيم خيابانها و پاساژها يك باغ وحش داشت گفتند اينجا ديدني است تا وارد شدم ديدم يك خانم اندونزي جلوي ما يك مرتبه نگاه به ساعتش كرد كيف اش را باز كرد يك سجاده انداخت و مشغول نماز شد وسط پاساژ... من هر چه فكر كردم آقاي قرائتي تو كه تبليغ نماز مي كني در ايران مردش هستي يكمرتبه متوجه شده اي نمازت دارد قضا مي شود وسط پاساژ نماز بخواني گفتم نه من وسط پاساژ نماز نمي خوانم من ممكن است بگويم آقا اين پشت ها چيزي نيست... مثل آنهايي كه مي خواهند ترياك بكشند قايم مي شوند يعني من شهامت اينكه وسط پاساژ نماز بخوانم را ندارم ماشاءالله اين خانم اندونزيايي. اين زيباست كه آدم صحنه هايي را ببيند كه تنهايي قيام مي كند همه پاي فيلم مي نشينند من بروم كتابخانه همه اين حرف را بزنند من نمي زنم همه غيبت كرديد من غيبت نمي كنم همه اين غذا را خورديد من نمي خورم جو ناپذيري يك ارزش است.

اعتماد و توكل به خداوند
5- توكل و اعتماد: از چيزهايي كه در كربلا جلوه داشت اين بود چون امام حسين (عليـــه الســـلام) روز عاشورا فرمود (إني توكلت علي الله ربي و ربكم) سيل مشكلات در محاصره اقتصادي آب، در محاصره نظامي هفتاد و دو نفر در محاصره سي هزار نفر، خودش را نباخت توكل كرد.
6- قاطعيت: ما بايد خيلي كربلا را... منتهي حالا هيئت هاي عزاداري فقط با يك مراسمي يك طبلي و دهلي و مدحي و سينه زني، نمي گويم اينها نباشد اينها باشد ولي ببينيم زيبائي ها چيه، قاطعيت، فرمود (لا اُجيبهم إلي شيء مما يريدون) من هرگز به خواستــه اينها تن در نمي دهم اينها مي خواهند من تسليم بشوم محال است كه تسليم بشوم حسين تسليم يزيد بشود؟ محال است، (حتي ألقي الله تعالي و أنا مخضب بدمي) تا اين ريشم را با خونم رنگ نكنم جواب نخواهم داد يعني وقتي اينها مي خواهند كه من سرم بريده بشود و خونم با ريشم قاطي بشود امكان ندارد تسليم بشوم يعني سر مي دهم تن به ذلت نمي دهم زير سم اسب مي روم زير بار زور نمي روم.
7- شهامت: درباره شهامت در فروع كافي داريم حسين جان! (اشهد انك قد بلغت ان الله) تا جايي كه مي گويد (و لم تخش احداً) از احدي نترسيدي. موج مي آيد اما من تسليم موج ها نمي شوم خودم را به غير خدا نمي فروشم فقط اخلاص اينها گوشه هايي از زيبايي كربلا است.
خدايا، من تقاضا مي كنم از عزاداران عزيز اين عزاداري سرمايه اي است اينرا هيچ كشوري ندارد يك يا حسين بگو پنجاه ميليون مي ريزند توي خيابان نه تبصره مي خواهد نه آئين نامه مي خواهد نه اضافه كار مي خواهد نه حق مأموريت مي خواهد با وجودشان پنجاه ميليون مي آيند همين پنجاه ميليون براي سالگرد جد و پدرشان حاضر نيستند سالگرد بگيرند ولي هزار و سيصدمين سالگرد امام حسين (عليـــه الســـلام) را مي گيرند اين خيلي سرمايه است از آن استفاده كنيد مردم از پوست پرتغال مربا درست مي كنند ما از اين عاشورا خيلي مي توانيم سرمايه گذاري كنيم بعد همه خطوط با هم هستند يكي نمي گويد آقا تو چپي هستي يا راستي مدرك تو ليسانس است يا دكترا قصاب و نانوا و آيت الله همه با هم مي گويند حسين حسين يعني همه خطوط يكي مي شوند يك سرمايه است بدون تشريفات همه مي ريزند توي خيابان يك سرمايه است محور همه حسين (عليـــه الســـلام) است يك سرمايه است شعارهاي حسين (عليـــه الســـلام) امروز بشر را نجات مي دهد (هيهات منّا الذلــــ() شعاري است كه امروز جامعه را نجات مي دهد اخلاص جامعه را نجات مي دهد توكل جامعه را نجات مي دهد قاطعيت جامعه را نجات مي دهد شهامت جامعه را نجات مي دهد جو ناپذيري جامعه را نجات مي دهد يعني تمام كارهاي امام حسين (عليـــه الســـلام) الان نجات بخش است ما اين مكتب نجات بخش را با يكسري مراسم خشك پوكِ پوچ قانع نباشيم ولذا هم منبري ها به جاي سخنراني حرفهايشان را جمع و جور كنند بيشتر آيه و حديث بخوانند هم مداح ها شعرهايشان پر محتوا باشد هم جلسات عزاداري تشريفاتي نشود كه هر كس پول دارد برود بالا بنشيند هر كس بچه است راهش ندهند زن و مرد با هم باشند من بسياري از جلسات ديده ام كه مردها را مي برند تو و به زنها مي گويند كه توي كوچه بنشينيد قالي زير پاي مردها است به زنها مي گويند بعداً شام بخوريد تحقير نبايد باشد زن و مرد بايد يك جور باشد بچه و بزرگ يك جور باشد جلسه ها تا آخر شب طول نكشد بلندگوها همسايه ها را اذيت نكند عزاداري مستحب است مردم آزاري حرام است اگر بلندگوي ما همسايه ها را اذيت كند حرام است اين دقتها بايد بشود. مراعات بهداشت را بكنيد نگوئيد آقا من نذر كرده ام يك شتر وسط راه بكشم قربانت بروم اين نذر تو درست نيست شتري كه توي راه مي كشي خون آن ترشح پيدا مي كند همه مردم يا نجس مي شوند يا بچه ها مي ترسند يا شتر رم مي كند اصلاً اين نذر تو شرعاً واقع نمي شود مثل اينكه آدم بگويد نذر مي كنم سرم را بزنم به ديوار من قسم خورده ام كه سرم را بزنم به ديوار اگر شما قسم خوردي كه سرت را بزني به ديوار كه نمي تواني سرت را به ديوار بزني هويدا مي گفت ما قسم خورده ايم كه نسبت به شاه وفادار باشيم كار بد را قسم هم بخوري فايده اي ندارد نذر هم بكنيد فايده اي ندارد مراعات بهداشت مراعات همسايه محتواي سخنراني و مداحي توي مجالس امام حسين (عليـــه الســـلام) سيگار نكشيم هوا مال همه است حق همه را از بين مي بريم اين دقت ها بايد بشود تا از اين گنج فضائل ما استفاده بكنيم.

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
من فکر می‌کنم شهید زنده که می‌گن شما هستید! ظاهرا!
حاجی چنتا سواره نظام آهنی ترکوندید! تا به کجا به جستجوی کربلا تونل کندید!
چگونه بر روح خدا سوار شدید و اون یانگ‌جوی احمق رو تیرباران کردید!
یادم هست که چطور از ترسش به زیارت حضرت علی شرف‌یاب شد!
من فقط خوشحال هستم که وقتی حضرت علی می‌آیند من این‌جا نیستم!
یعنی خودم رو! شیطان رو! نماد شیطان رو! کلا هر چه شرارت هست رو! با خاک یکسان کردم همانطور که شما می‌کردید! ولی از شر خیر البریة به خدای خودم پناه می‌برم!
روح ژنرال هموسو اینجاست! این خدا پس افسوس من برای توهین به شما و او، و وحشت من در این زمینه، بی‌هوده بوده! چقدر من احمق هستم! به اندازه حماقت همه احمق‌های جهان هستی!
پرچم عباس درون سپاه کفر رو منفجر کرد! فقط دهانشون بسته‌است و این آتش نمی‌تونه از درون به بیرون هدایت بشه! پس از مرد دست بلند! اردشیر دراز دست! خواهش می‌کنم، پهلوانانه یک اشاره کنید تا پوستشون هم متلاشی بشه! لطفا!


صبر امام حسين (عليه السلام) در برابر سختي ها
8- صبر، كربلا نمايشگاه تمام زيبائي ها در امام و يارانش، در زيارتش داريم كه (وصبرت علي الاذي) حسين جان صبر كردي بر اذيت ها كساني كه در سختي ها صبر مي كنند خود خدا بر آنها صلوات مي فرستد. ما دو تا صلوات داريم توي قرآن داريم آدمهايي كه توي سختي خوب هستند آدمهايي كه توي خوبي خوب هستند بعضي ها توي جبهه و جنگ در حوادث آدم خوبي هستند و صبر مي كنند بعضي ها نه، هميشه خوش و خرم هستند منتهي آدمهاي خوبي هستند مثلاً توي جبهه نيامده اند اما كمك به جبهه مي كنند پول مي دهد كمك مي كند ولي اهل اينكه اسلحه دست بگيرد و خودش را... هر دو خوب هستند.
درود و صلوات خداوند بر مجاهدان
اما خدا مي گويد آن خوبهايي كه توي سختي خوب هستند خودم به آنها صلوات مي فرستم «أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُهْتَدُونَ» البقرة/157 از طرف رب صلوات مي فرستد يعني خود رب العالمين بر اينها صلوات مي فرستد اما اينهايي كه تاجر هستند اهل خون و جبهه و اينها نيستند ولي خمس مي دهند زكات مي دهند نماز شب مي خوانند روزه مي خوانند ولي انقلابي آنطوري كه بروند خط اول اين نيستند مي گويد خيلي خوب خمس و زكات او را بگير «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ» التوبة/103 پيغمبر تو به آنها صلوات بفرست يعني اينها در حدي نيستند كه (صلوات من ربّ) باشد اينها در حدي هستند كه... آخر يكي را رئيس جمهور مي رود فرودگاه يكي را وزير مي رود فرودگاه يكي را امام تسليت مي گويد يكي را دفتر امام تسليت مي گويد يكي را دفتر امام حكم مي دهد يكي را امام حكم مي دهد اينها كد هايش فرق مي كند آنهايي كه توي خون آتش صبر مي كنند آنهايي كه توي اذيت ها صبورند قرآن مي گويد صلوات از طرف خداست آنهايي كه اذيت حالش را ندارند مرفه هستند منتهي مرفهين بي درد نيستند مرفهين با درد هستند مي گويد تو بر آنها صلوات بفرست صبر يكي از زيبائي هايي بود كه در كربلا بود.

حق قرآن بر مسلمانان
9- همراه با قرآن: داريم در زيارت امام حسين (تلوت الكتاب حق تلاوتــــه) حسين جان! قرآن را... توي قرآن آياتي داريم كه مي گويد حق اش را انجام بده بعضي جاها مي گويد حالا كه نمي تواني آن مقداري كه مي تواني مثلاً مي گويد «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» آل عمران/102 تقوا داشته باشيد حق تقوي، تا اين آيه نازل شد گفتند خدايا ما كه نمي توانيم آنوقت گفت پس قيمت تعاوني حساب مي كنم تا مشتري شويد يك خورده پائين آمد گفت «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» التغابن/16 يعني اگر حق تقوا را نمي توانيد لااقل مقداري كه مي توانيد اين قيمت بازار آزاد است و اين هم قيمت تعاوني است امام حسين (ما استطعتم) نيست مي گويد حق تلاوته، حق تلاوت چيه؟ 1- آرام بخوانيم 2- با وضو بخوانيم 3- تدبر كنيم، اين شبي با قرآن را تبديل كنيم به شبي با تفسير قرآن، نه يعني قرآن حذف بشود قرآن هم خوانده شود اينطور نباشد كه دو ساعت قرآن خوانده بشود اصلاً تفسير سهمي... يك چيزي برايتان بگويم خواهش مي كنم همــه قاري ها توجه كنند تمام اينهايي كه قرآن حفظ مي كنند به لطف خدا بعد از جمهوري اسلامي خيلي ها رفتند سمت قرآن و حفظ و مسابقه و تجويد دست شما درد نكند بايد بگويم زبانتان درد نكند البته تنها عضوي كه هيچ وقت درد نمي كند زبان است، قرآن مي گويد «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى» النساء/43 در وقتي كه مست هستيد نماز نخوانيد حالا شبيه مستي وقتي است كه آدم خرف است بي حال است چشم هايش پر است خواب آلود است آنها هم يك رگه هايي از مستي است مي گويد وقتي نشاط نداريد بگذاريد براي وقتي كه نماز مي خوانيد نماز بخوان، چرا نزديك نماز نشويم «حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ» تا ببينيد چه مي گوئيد ما هم كه قرآن مي خوانيم بعد از چند سال بايد بدانيم بالاخره اين آيه چيه، حالا كه روشهاي قرآن را ياد گرفته ايم (كوّرت) يعني چه؟ نماز بايد آگاهانه باشد قرآن هم بايد آگاهانه باشد من تقاضايم اين است كه يكي از چيزهاي امام حسين كه در زيارت نامه هم داريم (تلوت الكتاب حق تلاوتـــه) برويم سراغ فهم.

ديدگاه انحرافي در مورد قرآن
يك نقطــه انحرافي پيدا شده كه من اينرا توي يكي از دانشگاهها ديدم من لازم است اينرا اينجا بگويم يك چيزي مي گويند كه ما حق تفسير نداريم ما روح قرآن را نمي فهميم در قرآن آياتي است كه ما نمي فهميم ما به سراغ تفسير نرويم اين حرف ضد قرآن است چون قرآن مي گويد من حرفهايي كه مي زنم براي اينست كه بفهميد «لقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» قرآن مي فرمايد من با آدمهايي حرف مي زنم كه اهل تعقل هستند، اين آيه يعني تو عاقل هستي و قرآن مال عاقل هاست يعني فكر كن مي فهمي قرآن مي فرمايد «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» خوب اگر من عقلم نمي كشد پس چرا قرآن من را توبيخ مي كند كه چرا در قرآن تدبر نكردي چرا قرآن مي گويد بايد بداني كه چي مي گويي آيه اي كه مي گويد بدانيد چي مي گوئيد تدبر كن و تعقل كن از اين پيداست كه ما قرآن را مي فهميم البته كسي كه قرآن را مي خواهد بفهمد بايد با لغت آشنا باشد روايت را ببيند توقع نداشته باشد كه هر چي فهميد همان است مثل اينكه از كسي بپرسند نفت چيه؟ بگويد همانكه توي بخاري است، بگو فهم من اين است وگرنه نفت دست دنياي پتروشيمي بيفتد صدها فرآورده از آن در مي آرود صد ها آيه دست كارشناس بيفتد... يعني يك قاضي حقوقدان وقتي آيات حقوقي را مي فهمد چيزي مي فهمد كه قرائتي نمي فهمد در جبهه و جنگ اميران و سرداران ما از قرآن چيزي مي فهمند كه بنده پشت جبهه نمي فهمم كسي كه در زمان طاغوت توي زندان طاغوت بود معناي طاغوت را چيزي مي يابد كه من بيرون زندان... چون آنها از نزديك دستي به آتش دارند هر كسي فقيه است آيات فقهي را بهتر مي فهمد هر كس در علوم طبيعي كار كرده است آياتي كه مربوط به طبيعت است را بهتر مي فهمد هر كس در هر رشته اي تخصص اش بيشتر است فهمش هم بيشتر است اما اين معنايش اين نيست كه دست به قرآن نزنيم يكي از راههايي كه ما قرآن را مهجور كنيم يكي از راههايي كه ما قرآن را كنار بزنيم اين است كه اينست كه بگوئيم قرآن ظني الدلالــــ( است يعني دلالت هايش برفك دارد نمي فهميم چه مي كند عقل بشر به قرآن نمي رسد بابا به كنه نمي رسد به بخشي كه مي رسد بابا ما به قعر دريا دستمان نمي رسد اما از اينكه مي رسد استفاده كنيم ما از دريا استفاده مي كنيم گرچه دستمان به عمق دريا نرسد اين نيست كه چون دستم به عمق دريا نمي رسد... مگر ما دستمان به عمق علوم مي رسد حالا غير از قرآن، كي است كه بگويد آقا من به عمق علوم دسترسي پيدا كرده ام؟ ما به عمق علوم هم دستمان نمي رسد اما به آن مقداري كه مي توانيم مي رويم مدرسه و دانشگاه و حوزه (دستمان بر عمق آن نمي رسد اين دليل بر اين نيست كه ما... مگر نسخه هايي كه دكترها مي دهند اين كپسول را هشت ساعت بخورد اين كپسول را شش ساعت بخورد اين شربت را با قاشق مربا خوري بخور اين غذا را بعد از... واقعاً نسخه اي كه مي دهد ما به عمق دارو علم پيدا مي كنيم؟ ما نمي دانيم كه عمق آن چيه اما همين مقداري كه دكتر مي گويد به همين گفتن دكتر مقداري آگاه مي شويم به همين مقدار آگاهي بايد عمل كنيم وگرنه اگر بگويم ما تا اسرار را نفهميم عمل نمي كنيم پس همه مريض ها بايد بميرند چون دكتر مي گويد هشت ساعت به هشت ساعت كپسول بخور به دكتر بگويم آقاي دكتر چون راز اين كپسول را نمي فهمم نمي خورم مي گويد برو بمير مگر مي شود كه به مرجع تقليد گفت آقا من به فتواي شما عمل نمي كنم مگر اينكه روح كار را بفهمم دكتر ده سال درس خوانده ما راز آنرا نمي فهميم آنوقت چطور مرجع تقليدي كه هفتاد سال درس خوانده راز آنرا بفهمي ولي آن مقداري كه مي فهميم مسئول هستيم شما اگر ديدي يك ورق قرآن است حرام است كه پايت را روي آن بگذاري گرچه نفهمي معنايش چي است ولي همينكه فهميدي قرآن است همين مقدار فهم مسئول هستي نبايد پايت را روي آن بگذاري دست بي وضو روي آن نگذار ما به مقداري كه مسئول هستيم بايد بفهميم.)
حسين جان حق تلاوت... صرف اينكه آدم قرآن حفظ كند ولي حق تلاوت چيز ديگري است حق تلاوت تجويد نيست تجويد خوب است اما حق تلاوت نيست قرائت خوب است اما حق تلاوت نيست.

align: center

[TD="colspan: 3 align: center"]حمزه واقعی:
[/TD]
[TD="colspan: 3 align: center"] عاشورا ؛ همه حقیقت، همه زیبایی [/TD]
[TD="colspan: 3 align: center"]
عاشورا همه حقیقت است و همه زیبایی، آن گونه که پیام رسان بزرگ عاشورا، حضرت زینب(س) فرمود: «ما رأیت الاجمیلا.»
[/TD]
[TD="colspan: 3"]
[SPOILER] در عاشورا همه چیز در اوج است: عزت، شرافت، حریت، عشق، زندگی، فناء فی‌ا...، وفا، پیمان، ولایتمداری، آزادگی و ... و همه چیز و همه کس به نهایت بلوغ و کمال می‌رسند، از کودک 6 ماهه گرفته تا نوجوان 13 ساله و... البته تعبیر درست‌تر آن، این است که: عاشورا به همه پدیده‌های هستی از جمله آزادگی، شرافت و حریت معنای برتر و برجسته‌تری داد و آبرو و اعتبار دیگری بخشید.
همه واژه‌ها و معانی قبل از عاشورا چارچوب معنایی مشخصی دارند و بعد از عاشورا کرانه‌های معانی بس گسترده‌تر و عمیق‌تری می‌یابند، هیچ مفهومی چنین به معانی جان نمی‌بخشد و درست به همین دلیل است که در روایت نگاری عاشورا، کلمه از کلام بازمی‌ماند و باز همین دلیل است که عاشورا برای شیعه در طول تاریخ هویت سازی کرده است و شیعه با عاشورا و در عاشوراست که معنا می‌یابد؛ چرا که حسین(ع) و اهل بیت او و یاران و خاندان او، ترجمان همه آیه‌های زیبای خلقت‌اند.
عاشورا، جاری ترین جریان مواج و پرخروش‌ترین و زلال‌ترین جاری تاریخ است که هماره همچنان الهام بخش، برانگیزاننده و تازه و خیره کننده است.
اما این نکته مهم را نیز از یاد نبریم که سربرگ فصل‌های عاشورا اگر چه با عشق و ایثار همراهند، اما اندیشه و اندیشیدن نیز باطن و معنای عاشورا را تشکیل می‌دهد، به بیان دیگر، شور عاشورایی در افق شعور عاشورایی معنا می‌یابد و عاشورا در 
هم آیی بی‌نظیری از حقیقت و زیبایی، عقل و عشق و معرفت و آگاهی استوار است؛ از این رو در بازخوانی فرهنگ عاشورا، باید همه ابعاد این کتاب جامع را در نظر گرفت؛ و در این صورت است که معارف عاشورا نگاه، بینش، نگرش، منش، سلوک و رفتار ما را دچار حول حالنا نموده و ما را به احسن الحال عاشورایی می‌رساند و سرخط جدیدی از حیات شرافت‌مندانه و حریت و آزادگی را فرارویمان قرار می‌دهد.
این روزها و این شب‌ها دعا کنیم، برای پدران و مادرانی که ما را به عاشورا پیوند زدند؛ بویژه آنان که دیگر در میان ما نیستند و بویژه آنان که اولین سال عاشورایی بدون آنان را تجربه می‌کنیم که حقیر نیز اولین عاشورای بدون مادرم را می‌گذرانم. امیدوارم همه آنان مشمول لطف حضرت اباعبدا... الحسین(ع) قرار گیرند.

[/TD]


[/SPOILER]

تعبّد امام حسين (عليه السلام) به احكام دين پايبندي به احكام، آقاياني كه دير آمده اند پاي تلويزيون بدانند زينب كبري فرمود من هر چه ديدم زيبائي ديدم مي خواهيم بدانيم زيبائي هاي كربلا چيه، نه تا را گفتيم حالا برويم سراغ دهمي يك صلوات هم بفرستيد. 10- تعبد نسبت به حلال و حرام: امام حسين... الله اكبر زيادي گوش بدهيد يك چيزي يادم آمد زيادي گوش بدهيد زيادي زيادي... امام حسين وقتي وارد كربلا شد پرسيد اين زمين ها مال كي است، صاحبش را آوردند زمين ها را خريد گفت حاضرم تكه تكه بشوم اما توي زمين مردم نبايد باشم، يك چيز ديگر اين هم الان يادم آمد، بلد بودم ولي حالا يادم آمد صبح عاشورا يا شب عاشورا بود امام حسين يارانش را جمع كرد و فرمود فردا شهيد مي شويم هر كدام به مردم بدهكار هستيد برويد راضي نيستم كه شهيد شويد برويد قرض مردم را بدهيد نمي شود كه مال مردم توي شكم تان باشد حق مردم را ندهيد بيائيد جبهه، ببينيد چقدر... زميني كه خون ريخته مي شود الله اكبر... انقلاب به شرطي پيش مي رود كه آدم مواظب حرام و حلال باشد حالا حزب الله است حزب اللهي است كه حزب اللهي است بايد يك ذره حرام انجام ندهد. (يك خاطره بگويم نمي دانم توي ذهنم است كه امام جمعه شهركرد جناب آقاي ناصري شنيدم الان توي ذهنم است كه ايشان گفت نود و پنج درصد... امام جمعه يكي از استانها بود نود و پنج درصد ايشان گفت حضرت امام (رحمه الله عليه) آمد توي يك سالن كه نماز بخواند پشت در سالن كفش بود امام يك خورده نگاه به كفش ها كرد و برگشت گفتيم آقا چرا برگشتي فرمود اينجا كفش است من از روي كفش ها رد شوم و نماز بخوانم؟ پايم را بگذارم روي كفش مردم؟ گفتيم آقا ما افتخار مي كنيم فرمود نه اين حرفها نيست من پايم را روي كفش هاي مردم نمي گذارم گفت آقا كفش ها را كنار مي زنيم بفرمائيد گفت آخر كفش ها را بريزيد روي هم و كنار بريزيد يك وقت بر مي گرددند عمر مردم تلف مي شود بايد بگردند دنبال لنگه كفششان!)

آفات مراسم عزاداري در محرّم
ما مي خواهيم برويم روضه ماشين را هر جا شد پارك مي كنيم بابا راه بندان كردي شما وقتي عزاداريت ارزش دارد آن كسي كه پشت فرمان است ممكن است دل درد دارد ممكن است زن زائو است ممكن است هواپيما و فرودگاه مي خواهد برود ممكن است بچه اش را مي خواهد بگذارد مدرسه ممكن است خبرش داده اند كه اتاقت سوخته آخر يك كسي ممكن است توي ماشين مشكل داشته باشد تو وسط خيابان را گرفته اي همينطور يواش يواش داري مي روي آقا جان از كنار خيابان برو عزاداري كن عزاداريتان را با گناه قاطي نكنيد چون آن كسي كه پشت فرمان است هم دلش شور است هم عصباني است و هم بخاطر امام حسين حيا مي كند فحش بدهد توي رودربايستي اين هم اذيت است فكر نكنيد اذيت فقط شلاق است آدمي هم كه كسي را در محصور قرار بدهد اذيت است بگذاريد من قرآن بخوانم الله اكبر چقدر دين ما قشنگ است واقعاً قشنگ است مي رفتند خانه پيغمبر ناهار ديگر بيرون نمي رفتند مي نشستند گپ مي زدند پيغمبر هي دلش شور مي زد بابا شما آمده ايد ناهار بلند شويد برويد نمي رفتند آيه نازل شد «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ» الأحزاب/53 ناهارتان را كه خورديد بلند شويد برويد ننشينيد حديث بشنويد چانه تان گرم شده بابا الان سه بعدظهر است شما بايد يك بعداز ظهر خانه ما باشيد الان چه مي كني بعد مي گويد «إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ» اين پيغمبر را اذيت مي كنيد پس اذيت فقط شلاق نيست گاهي هم فشارهاي روحي اذيت است گرفتيد چه مي گويم؟ قرآن به فشار روحي هم كلمه اذيت بكار برده پس اذيت دو تا است اذيت جسمي آدم يك نيشگون بگيرد اذيت روحي... توي روضه وارد مي شود بچه را بلند مي كند يك نفر ديگر را مي نشاند سر جايش چرا بچه را بلند كردي؟ حالا گيرم اين آقا استاد دانشگاه گيرم رئيس جمهور اگر يك آيت الله يا رئيس جمهور يا تاجري وارد شد شما بايد بچه را از سر جايش بلند كني؟ هر كس بچه را بلند كند سر جايش بنشيند جايش دزدي است نماز هم بخواند نمازش باطل است نمي شود كسي را بلند كرد ما راحت مي گوئيم خانم ها برويد بالا آقا جان! مردها بروند بالا اگر بايد رحمي بشود بايد به زنها رحم كرد ما همه جلساتمان مردها پائين هستند زنها بالا... ما يك اذيت هاي اين رقمي مي كنيم ما بايد بگوئيم خدايا عبادتهايمان را ببخش گناهايمان را پيش كش مان. يك كسي بازار كه مي رفت وقتي مي خواست مغازه باز كند مي گفت خدايا تو شر مردم را از سرمان كم كن با شريك كنار مي آئيم يعني واقعش اين است كه گاهي عبادتهاي ما مملو از... تعبد يعني در عزاداري...
دليل تعبد را هم بخوانم، (قد حللت حلال الله و حرمت حرام الله) حسين جان! حلال خدا را حلال كردي حرام خدا را حرام كردي غذاي هيئت مال همه است احدي حق ندارد بخاطر اينكه آشپز است يا بخاطر اينكه رئيس هيئت است يك خورده چرب تر به او بدهند بنده آقاي قرائتي مشهور... آقاي قرائتي است؟ بدهيد، يك ديگ پلو بدهيد بگذاريم پشت ماشين اش، من با يك آدم غير مشهور فرقي نمي كنم اصلاً حرام است غذاي هيئت مال هيئت است شما حق نداريد بيش از يك پرس بدهيد به كسي ديگر بله اگر روضه شخصي بود آنرا بايد حلاليت طلبيد ولي عمومي را مشكل داريم.
ما همينطور توي عزاداريها انگار ملك پدرمان است اين آشپز است اين خودي است... حتي باني حق ندارد اضافه بگيرد شما اگر دو تا گوسفند دادي براي هيئت مي تواني بگوئي آقا من در هيئت دو تا گوسفند دادم پس يك خورده غذا بدهيد به ايشان شما چكاره اي؟ تا گوسفند را نخريدي مالك هستي وقتي سر گوسفند را بريدي و تحويل هيئت دادي تو با ديگران فرق نمي كني باني مسجد وقتي مسجد را وقف كرد ديگر با بيگانه ها يكي مي شود مگر اينكه بگويد حق توليت دارم.
11- قوت قلب: اين قوت قلب هم يك چيزي است از زيبائي ها است، البته قوت قلب با همان شهامت قابل ادغام هست حالا اينجا تفكيك شده است. امام حسين به ابوالفضل (عليهما السلام) فرمود (يا اخي والله لو لم يكن في الدنيا مرجعٌ) به خدا قسم اگر در دنيا هيچ پناهگاهي نداشته باشم (و لا مأوي) اگر هيچ پناهگاه و مأوايي نداشته باشم به خدا قسم تنهاي تنها بمانم با يزيد بيعت نمي كنم.

پايداري و خستگي ناپذيري پيامبران در راه خدا

12- خستگي ناپذير: درباره خستگي ناپذير داريم كه مي فرمايد حسين جان (اشهد انك) گواهي مي دهم كه تو چنين و چنان هستي تا مي رسد (و قمت بحقه) به حق خدا قيام كردي (غيرواهن و لا موهن) قيام كردي يعني نه شل شدي و نه ديگران را شل كردي يعني يك ذره عقب نشيني نكردي قرآن تعريف مي كند «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا» آل عمران/146 انبيائي بودند كه ياراني داشتند مي جنگيدند و ضعيف نمي شدند كلمات همين است مي ترسم پس و پيش بگويم مي گويند وهن است يعني شل شده است (ما ضعفوا) ضعف است (ما استكانوا) يعني اينها نه شل شدند نه ضعيف شدند نه خسته شدند.

برخورد بزرگوارانه امام حسين (عليه السلام) با دشمن
13- سعـــه صدر: يعني روح بزرگ، چه روحي، به حر فرمود (يتوب الله عليك و يغفر الله عليك) حر كه آمد توبه كند گفت توبه ات قبول است من به تو دعا مي كنم. امام حسين قبل از حر رسيد به كربلا يعني نزديك كربلا فرمود همه مشك ها و ظرفها را آب كنيد همه را آب كردند بعد حر با هزار نفر رسيد گفت حر با هزار نفر آمده است كه ما را بكشد فعلاً تشنه شان است آب به آنها بدهيد به لشگر حر آب داد يكي از اينها گفت آقا اينها آمده اند ما را بكشند فرمود بابا تشنه شان است به آنها آب بدهيد بعد يكي يك مشكي گرفته بود توي دهان يكي از افراد لشگر يزيد اين آب را درست نمي توانست درست بخورد آب اينطرف و آنطرف دهانش مي ريخت امام فرمود چرا به او بد آب مي دهي بگذار آب به دلش بچسپد مشك را به من بده امام حسين مشك را گرفت به اين آقايي كه آمده بود او را بكشد گفت اين رقمي آب بده مشك را زير گرفت حر مي گويد كه آتش گرفتم ديدم امام حسين از قبل آب ذخيره كرده حالا هم كه اين آقا بد آب دهان لشگر من مي گذارد خود امام مشك را مي گيرد در مشك را تنگ مي كند كه اين آقايي كه آب مي خورد به دلش بچسپد خيلي اينها مهم است اينها را توي كتابهاي روانشناسي و جامعه شناسي نه توي حوزه است نه توي دانشگاه اين چيز ديگري است شبيه اينرا راجع به امام رضا (عليه السلام) هم داريم آن شبي كه به امام زهر دادند فرمود كه به برده هايم بگوئيد كه با هم غذا بخوريم برده ها هم نشستند و غذا خوردند خوب نمي دانستند كه آقا چرا اين جوري شده خيلي به طور طبيعي نشستند و غذا خوردند به طور طبيعي يكي يكي هم رفتند همينطور خيلي شل رفتند تا آخرين نفر كه رفت بيرون امام فرمود در را ببند افتاد روي زمين غلتيد و غلتيد گفتند چه شد؟ امام فرمود سوختم، گفتند كي؟ فرمود خيلي وقت است كه دارم مي سوزم منتهي گفتم اگر بگويم سوختم اين برده ها غذا به دلشان نمي چسپد من براي اينكه غذا به دل اينها بچسپد سوختم ولي اظهار نكردم مسئله مهمي است.
14- پاسداري از دين، كه وقت ديگر تمام شد داريم (و عن الشريعـــ( محاميا) زيبائي هاي كربلا، پاسداري از دين، من آمده ام كربلا كه حمايت كنم... همان شعري كه ابوالفضل فرمود به خدا قسم دست راستم را قطع كنند دست از دينم بر نمي دارم (إني احامي ابداً عن ديني) به خدا قسم از حسين دست بر نمي دارم به خدا قسم از دين دست بر نمي دارم بالاخره حوادثي پيش مي آيد يكوقت انسان ضربه هم مي بيند ولي نبايد از مكتب اش دست بردارد اينها توي جلسه‌ي اول هفت تا گفتيم توي اين جلسه هم شد چهارده تا، چهارده تا از زيبائي هاي كربلا انشاء الله باقي اش هم توفيق باشد مي گوئيم.
خدايا همه كمالات زيبا را نصيب همه ما بفرما.
ما را با دين ات آشنا و عاشق بفرما.

مطالب از استاد قرائتی ادامه دارد.......

جوانمردي و غيرت در كربلا
زيبائي هاي كربلا تفسير جملــه (ما رايت إلا جميلا) چيزي نديدم جز زيبائي. چهارده تا را گفتيم حالا،
15- جوانمردي و غيرت، اين جمله معروف است كه شك كردند امام حسين (عليه السلام) هنوز زنده است يا شهيد شد گفتند حمله كنيد به خيمه ايشان درياي غيرت است اگر حتي يك نفس... يك سوال ايدئولوژي، آخرين سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهي از منكر، دفاع از مظلوم، بعد مي گويد (إن لم يكن لكم دين فكونوا احراراً في دنياكم) اين خيلي مهم است يعني اگر مي خواهي امر به معروف و نهي از منكر كني لازم نيست كه بگويي تو كه حزب اللهي هستي ممكن است حزب اللهي نباشد بگو انسان كه هستي، اگر دين نداريد بابا آزاد باشيد، مسلمان نيستي ايراني كه هستي خدا را دوست نداري خودت را كه دوست داري وطن را كه دوست داري يعني براي جلوگيري از فساد لازم نيست كه از قلاب ايمان استفاده كنيد از هر قلابي مي توانيد استفاده كنيد مثلاً كسي فحش مي دهد بگويي فحش حرام است مي گويد برو بابا آقا شيخ حرام حرام در آورده اي، بگوئيم آقا تو دانشمند هستي تو تحصيلكرده هستي اين حرف قشنگ آدم تحصيلكرده نيست اگر مي داني كه كلمــه تحصيل را مطرح كني فحش نمي دهد اينجا نگو تو مگر مومن نيستي اينجا شرعاً حرام است از مدرك بگو، بگو تو كه فوق ليسانس هستي فوق ليسانس كه نبايد اين حرف را بزند امام حسين (عليه السلام) به ما ياد داد جلوي فساد را بگيريد حتي اگر از اهرم دين استفاده نشد از هر چي شد استفاده كن. جامعــه ما بايد جامـــعـه سالم باشد هر چي شد از راه دين و هر چي هم شد از راه علم هر چي شد از راه عقل و هر چي شد از راه عاطفه.
برخورد هاي عاطفي و انساني قرآن با مردم
قرآن گاهي وقتها براي اينكه پول مردم را در بياورد يعني به مردم بگويد كه كمك كن گاهي مي گويد بابا جهنم پول نمي دهي «فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ» التوبة/35 فلز داغ را داغ مي كنند مي گذارند به پيشاني ات و مي گويند «هَذَا مَا كَنَزْتُمْ» التوبة/35 اين همان پولهايي بود كه قايم كرده بودي گاهي افراد را از جهنم مي ترساند.
گاهي افراد را تشويق مي كند مي گويد اگر پول بدهي مثل دانه اي است كه مي كاري هفت تاخوشه مي دهد و هر خوشه صد تا دانه مي شود هفتصد گاهي مي گويد بابا گيرم قيامت را قبول نداري تشويق هم نمي خواهد تو آدم كه هستي «يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ» البلد/15 يتيم فاميل تو است «مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» البلد/16 بابا روي خاك نشسته است تو دو تا قالي روي هم انداخته اي او روي خاك نشسته است تو چند تا چمدان لباس زيادي داري او دارد مي لرزد بحث ايمان نيست يعني خداوند براي اينكه به فقرا كمك كنيم حتي از مسائل رواني استفاده مي كند مي گويد از اينهايي كه زكات مي گيري «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» التوبة/103 وقتي پيغمبر به آنها دعا مي كند دعاي پيغمبر براي كسي كه پول داده و زكات داده است آرامبخش است اگر با تشكر تلفني اين شارژ مي شود او را شارژ كن خلاصه بايد كار خير بشود.
از طريق دين شد چه بهتر اگر نشد از طريق علم... يكوقت مي گوئيم سيگار حرام است مثل اينكه بعضي از مراجع هم فرموده اند كسي كه سيگاري نيست با دود خودش را سيگاري مي كند به بقيه ظلم مي كني به خودت ظلم مي كني هوا را آلوده مي كني كه چي؟ يكوقت مي گويي آقا ما كاري به حلال و حرامي آن نداريم، اين آهنگ حلال است؟ ما كاري به حلالي و حرامي آن نداريم من مخ ام را در اختيار اين خواننده نمي گذارم چون مخ من حيف است اگر با مخ ام فكر كنم بهتر از اين خواننده مي توانم مسائل را درك كنم من يك دانشجو هستم من يك دبيرستاني هستم من بهتر مي توانم فكر كنم چرا مخ ام را در اختيار اين خواننده قرار دهم مگر همه حلالها را بايد ما انجام بدهيم پس ببينيد گاهي مي گوئيم آهنگ حرام است گاهي مي گوئيم تو حيف هستي گاهي مي گوئيم بده خدا به تو مي دهد گاهي مي گوئيم بابا بده فاميل تو است روي خاك نشسته است از همه امكانات براي رشد خوبي ها ما بايد استفاده كنيم. امام حسين (عليه السلام) فرمود شما حر باشيد يعني مرد باشد....

قيام امام حسين (عليه السلام) براي اصلاحات
مسئله اصلاح گري، ببينيم اصلاح گر كي است بعضي ها گفتند ما خواهان اصلاحات هستيم امام حسين (عليه السلام) فرمود من اصلاح طلب هستم،
16- طرفدار اصلاحات، فرمود (خرجت) من از مدينه آمدم كربلا براي چي؟ (لطلب الاصلاح) من مي خواستم اصلاح كنم براي طلب اصلاح، چي را مي خواستي اصلاح كني؟ (في امت جدي) اصلاحات... رهبر خط اصلاحات بايد امام حسين... امام حسين چه كرد اگر خط ما به خط امام حسين (عليه السلام) مي خورد ما هم طرفدار اصلاحات هستيم اما اگر كلمــه اصلاحات را گفتيم اما كار ديگري كرديم اين خودش يك نفاق است كه آدم بگويد بيا تو را ببوسم بعد گاز بگيرد بگويد بيا مهماني بعد به او سم بدهد لفظ لفظ حسيني باشد عمل عمل... به قول مقام معظم رهبري فرمود اصلاحات آمريكايي يعني اصلاحاتي كه آمريكا شاد بشود ما... من خيلي لذت مي برم تا الان كه خدمت شما نشسته ام در آستانـــه شصت سال هستم هنوز يك كلمه پيدا نكرده ام كه يك حرف نو داشته باشد هر كه هر حرف زيبائي دارد ما بهتر آنرا در قرآن داريم مثلاً سخن از سازندگي مي شود سازندگي كار خوبي است اما قهرمان سازندگي ذوالقرنين است سدي ساخت كه چند قرن ميخ توي آن فرو نرفت.
گفتگو با ملت ها با تمدن ها حرف خوبي است ولي باز هم قرآن پيشقدم است چون تمام (قالوا) (قل)، (قالوا) يعني آنها گفتند (قل) يعني تو هم بگو اين گفتگوي تمدن هاست. هر كسي هر حرفي مي زند رهبرش يا قرآن است يا اهل بيت، چرا از خودم بگويم امام رضا (عليه السلام) به دو نفر فرمود (شرقا او غربا) به شرق برويد يا به غرب برويد كسي حرف نو براي زدن ندارد جز اينكه ما قبل از او زده ايم امام رضا (عليه السلام) فرمود حرفي كه مي زنم اگر تعجب مي كنيد شما از امام رضا هم تعجب نكنيد به من بگوئيد كه اين حرف نو را از كجا در آورده ايد تا من بگويم اين حرف نو از كدام آيـــه قرآن است يعني هيچكس حرف نو ندارد جز اهل بيت و اهل بيت هم فرمودند حرف نو ما از قرآن است اين خيلي جالب است.
17- استفاده از ابزار مشروع و قانوني، شخصي حرف هرزه اي به امام حسين (عليه السلام) زد، خدايا عذاب او را زياد كن، يك جسارت كرد يكي از ياران امام سوخت نزديك حضرت رفت و گفت آقا بزنم توي دهانش تير اندازي كنم حضرت فرمود بنشين و تير اندازي نكن (لا ترمي فإني اكره عن ابدئه بالقتال) بحار ج5ص5 من نمي خواهم كه به من بگويند اولين تير انداز حسيني ها هستند بگذاريد اگر آنها تير اندازي كردند ما جنبـــه دفاعي داشته باشيم نه جنبــــه تهاجمي.
18- بي رغبتي و زهد در دنيا، سادگي و زهد، توي جمهوري اسلامي اول انقلاب خيلي زندگي ها ساده بود روز به روز دارد تجملات اضافه مي شود ميزها مبل ها ماشين ها دكورها و اينها... (حتي فيلم هاي تلويزيون تمام خواستگاري ها و نامزديها و عروس و داماد ها در خانه هاي قشنگ و... ما توي همين جمهوري اسلامي كسي را داريم كه دو دور وزير بود الان هم از چهره هاي بسيار عزيز است پاسدارش مي گفت ما يك شب ديديم خانـــه ايشان بيش از قاعده مهمان آمد مثلاً مهماني ايشان ده نفره و پنج نفره بود يك شب ديديم ايشان سي و پنج تا مهمان داشت ولي ما نفهميدم چيه؟ گفتيم آقاي وزير مثل اينكه امشب سر شما شلوغ بود گفت دخترم عروسي اش بود عقد دخترم بود گفتيم اِه! يعني عقد دخترش در حدي بود كه پاسدارهايش فهميدند ايشان مهمانهايش بيشتر است ما اين رقمي هم داشته ايم حالا آقا تالار بگير چي بگير حالا در حد معقول طوري نيست چشم و هم چشمي... ازدواج را برده به سمتي كه... حالا انشاء الله اگر من زنده باشم محرم و صفر تمام بشود من مي خواهم چند ماه راجع به ازدواج آسان حرف بزنم حرفهاي استاتيد دانشگاه را گرفته ام حرفهاي كتابها را گرفته ام خودم مطالعه كرده ام خيلي اطلاعات جمع كرده ام شايد يك... الان ازدواج فقط شده مال بچه پولدارها فقرا ديگر آه مي كشند اينكه ازدواج نشد ازدواج اسلام غير از ازدواج ما است يعني ما خيلي داريم منحرف مي شويم.)
در زيارت نامه مي خوانيم (كنت زاهداً في الدنيا) حسين جان! در دنيا زاهد بودي (و همتك عن زينتها مصروفه) همت تو از زينت دنيا منصرف شد البته آدم يك ذره يك ذره اينطور مي شود مثلاً من فكر مي كنم كه اگر با پيكان بروم اين توهين به من است فكر مي كنيم فكر مي كنيم همه اش خيال است.

كسب آگاهي و اطلاعاتي سياسي
19- يكي از زيبائي هاي كربلا جنگ يك جنگي بود كه... كسب اطلاعات، آگاهي به امور سياسي و اطلاعاتي، اين هم يكي از زيبائي هاي كربلا بود چون امام حسين (عليه السلام) به محمد حنفيه برادرش گفت تو كربلا نيا و مدينه باش (عليك أن تقيم بالمدينه) لازم است تو در مدينه بماني (فتكون لي عيناً عليهم و لا تخفي عنك شي من امور) تو چشم من باش وهيچي از امور مدينه از من مخفي... يعني لحظه به لحظه كارهايم را... ما در اسلام سه رقم اطلاعاتي داريم اطلاعاتي داريم اطلاعات عمومي و مردمي اطلاعات با ابلاغ اطلاعات ويژه، اطلاعات عمومي، در نهج البلاغه داريم كه حضرت امير (عليه السلام) به استاندارش مي گويد (بلغني) يعني به من گزارش داده اند كه تو همچين كاري كرده اي، (بلغني) يعني به قول آقاي شهيد رجايي اطلاعات سي و شش ميليوني، يعني همه مردم اطلاعاتي باشند اگر يك خانمي ديد كه شوهرش هروئين رد و بدل مي كند اين را اطلاع بدهد به مواد مخدر نگويد اين شوهر من است نانش قطع مي شود بابا تو مي روي نان خودت را قطع كني جوانهاي مردم نابود مي شوند همه ما بايد نسبت به مسائل عمومي اطلاعات بدهيم به اهل آن.
دومي را بگويئم مأموريتي، كساني كه از وزارت اطلاعات حقوق مي گيرند از حراست از نمي دانم... از حفاظت اطلاعات، اصلاً پول مي گيرد حقوق مي گيرد اينرا مي گويد (وابعث العيون) يعني يك چشم هايي را انتخاب كن كه بروند گزارش تهيه كنند يك اطلاعات ويژه داريم نهج البلاغه داريم (عيني بالمغرب) يعني چشمي كه در مغرب دارم يعني يك بازرش ويژه، عيون جمع عين است يعني هم بازرس حقوق بگير داريم هم بازرس ويژه داريم هم بازرس مردمي. يعني معناي حزب اللهي اين نيست كه آدم دستش را هم بگذارد و از هيچي خبر نداشته باشد بايد انسان هم ريز مسائل را بداند و هم... (آخر ببينيد مسافرهاي زميني تپه ها واينها را مي بينند مسافرهاي هوايي توي هواپيما قله ها را مي بينند ديگر از اين جاده هاي فرعي غافل هستند آن كسي كه مي خواهد عميق باشد بايد هم راههاي فرعي و ريز را بلد باشد هم قله هاي... يعني بايد هم توجه به مسائل داخلي و خارجي داشته باشد. لذا داريم اگر مجرمي در يك كشوري جنايت كرد فرض كنيد يك مسلماني در اتريش جنايت كرد مي فرمايد كه در اتريش به او شلاق نزنيد براي اينكه مردم نگاه مي كنند مي گويند اين مسلمان يك كاري كرده چون آبروي كشور اسلامي مي ريزد اينرا ببريد توي كشور اسلامي بزنيد دستش را قطع بكنيد اما بگذاريد آبرويمان پيش بيگانه ها نرود دست دزد را بايد قطع كرد حتي مي گويد «وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ» النور/2 در مواردي هم بايد كه روبروي مردم شلاق زد ولي خوديها بفهمند بهتر از اين است كه بيگانه ها بفهمند ولي من نمي دانم اين افرادي كه مختصر چيزي را روي اينترنت مي گذارند و به همه دنيا پاس مي دهند آقا ما رفتيم دارو گيرمان نيامد ما رفتيم تخم مرغ گران شده تا يك مسئله جزئي هست تنها وقتي كه با اين... آخر اينرنت يعني ديوارها را برداشته اند همه خانه ها به هم سوارخ شده همه دنيا به هم سوراخ شده است هر كس هر چي دارد مي تواند به همه بگويد خيلي خوب تكنولوژي است و ما هم استفاده مي كنيم بنده هم خودم اينترنت دارم يعني سايت دارم ولي استفاده از تكنولوژي يك مسئله است آبروي نظام را ريختن يك مسئله اي ديگر است انسان حق ندارد آبروي خودش را بريزد حديث داريم شما حق نداري كه بگويي من بدبخت و ضعيف حالا با خدا مناجات مي كني بگو المسكين الفقير الحقير اما آقا مي داني چي شد ما ديشب گوشت مان سوخت چرا مي گويي؟ سوخت كه سوخت چون خانم تا به شما نگاه مي كرد فكر كرد كه يك خانم حسابي هستي حالا فهميد كه يك خانمي هستي گوشت را مي سوزاني يعني خودت خودت را... يعني حديث داريم خدا اجازه نمي دهد كه مؤمن خودش آبروي خودش را بريزد آنوقت شما اجازه مي دهي كه آبروي نظام را بريزي بخاطر اينكه... عيب كه داريم)

شيوه برخورد ما با مشكلات نظام
ممكن است كه نظام ما مشكلاتي داشته باشد مسئولين آن ممكن است مشكلات داشته باشند عادي اش ممكن است مشكلات داشته باشند ولي نقل مشكلات به ديگران درست نيست ما داريم كه امر به معروف بكن نهي از منكر بكن اما تضعيف... من جمله اي هست توي تلويزيون گفته ام ولي چون مال چند سال پيش است اجازه بدهيد كه تكرار كنم طوري نيست اين جمله يادتان نرود بخصوص دانشجوها خواهش مي كنم اين سه تا كلمه را مي توانيد حفظ كنيد.
توجيه حماقت است، اين جمله مال آقا شيخ علي صفائي است بنام عين صاد توي كلماتش حرفهاي درخشنده اي داشت مي گفت توجيه حماقت است آقا همه مسئولين عادل هستند همه با تقوا هستند همه زاهد هستند نه خير اين خبرها نيست خود بنده كه رئيس نهضت سواد آموزي هستم اگر بگويند عيب هايت را بنويس شايد پنجاه تا عيب خودم از خودم بگيرم بعضي ها دسته گل هايي آب مي دهند رئيس جمهور يونسكو رئيس جمهور فرانسه زنگ زد به رئيس جمهور ايران تلفني از نهضت سواد آموزي تشكر كرد بعد هم سفير آمد يك لوح به ما بدهد جشن هم گرفتند سفرا آمدند تصادفاً آنجا لوح گم شده بود نوار هم بناست سرود بخوانند نوار هم خراب شد قاري هم دير كرد اصلاً همه دست به دست هم داد آن جلسه بد شد ولي هر كس هم نگاه مي كني... كسي هم تقصير نداشت بد شد يك بار هم گاز قطع مي شود هم برق قطع مي شود هم بچه مي افتد هم دست آدم مي رود لاي در يكباره مي بيني همه به هم ور مي شود گاهي يك چيزهايي پيش مي آيد توجيه نكنيد حماقت است.
تضعيف جنايت است، ما بيائيم بگوئيم حالا كه فلاني فلان عيب را دارد پس بيائيم نظام را تضعيف كنيم توي انتخابات به نظام رئيس جمهور رأي ندهيم به وكيل رأي ندهيم پايمان را كنار بكشيم به شوراي اسلامي رأي ندهيم نماز جمعه نرويم جماعت نرويم تضعيف كنيم ما چند هزار جوان شهيد و جانباز و اسير داديم اين جمهوري گران تمام شده مگر مي شود كه تضعيف كرد جنايت به خون شهداست.
تكميل رسالت است، رسالت ما اين است كه بيائيم عيب ها را برطرف كنيم توجيه حماقت است تضعيف جنايت است تكميل رسالت است رسالت ما اين است كه بيائيم با امر به معروف خوبي ها را تكميل كنيم با نهي از منكر جلوي بدي ها را بگيريم تذكر بدهيم به افراد كه آقا اين كار را بكنيد اين كار را نكنيد.

کتاب سلحشوران طف پاسخ می‏دهد:
کدامیک از اصحاب پیامبر(ص) در کربلا شهید شدند؟

[SPOILER]

align: center

پنج تن از اصحاب رسول اكرم (ص) در ركاب اباعبدالله الحسين (ع) به فيض شهادت نايل آمدند.

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع) ـ ابنا ـ كربلا پنج تن از اصحاب و ياران رسول اكرم (ص) در ركاب اباعبدالله الحسين (ع) به فيض شهادت نايل آمدند كه عبارت بودند از:
1. انس بن حرث كاهلى؛ كه همه تاريخ نگاران از او ياد كرده اند.
2. حبيب بن مظهر اسدى؛ كه ابن حجر از او نام برده است.
3. مسلم بن عوسجه؛ كه ابن سعد در طبقات، از وى ياد كرده است.
4. هانى بن عروه مرادى؛ در كوفه كه كليه تاريخ نگاران سن او را بيش از هشتاد سال ذكر كرده اند.
5. عبدالله بن يقطر حميرى؛ كه به گفته ابن حجر،هم سن امام حسين (عليه السلام) بوده است.

[/SPOILER]

بهره گيري از همه امكانات در قيام عاشورا

20- يكي از زيبائي هاي كه امام داشت ضمن اينكه رفت كربلا و مي دانست كه شهيد مي شود بايد از اين خون حداكثر استفاده را بكند، استفاده حد اكمل، بهترين بهره گيري، بعضي ها هستند امكانات دارند اما خوب بهره گيري نمي كنند امام حسين (عليه السلام) قبل از اينكه بيايد مكه و كربلا وقتي يزيد به حكومت رسيد به فرماندار مدينه گفت از امام حسين (عليه السلام) بيعت بگير امام فهميد كه... در مسجد نشسته بود گفتند آقا دارالعماره شما را احضار كرده است بايد بيائيد امام فهميد كه معاويه مرده و يزيد به حكومت رسيده است به فرماندارش گفته بيعت بگير بعد گفته بود فرماندار اگر امام بيعت نمي دهد توي خانه او را ترور كن بكش امام فرمود (فدعا بجماعه) يك جماعتي را دعوت كرد از يارانش (من اهل بيته و مواليه) از دوستان و فاميل هايش دعوت كرد (و كان ثلاثين رجلا) اينها سي نفر بودند گفت شما سي نفر (و امرهم بحمل السلاح) فرمود شما اسلحه برداريد من مي روم دارالعماره (فاجلسوا الباب) شما پشت ديوار بنشينيد و كمين بگيريد (فان سمعتم صوتي قد علي) اگر صوت من را شنيديد، اگر ديديد كه نعره كشيدم (فادخلوا علي لتمنع علي) از ديوار بپرسيد تو كه جلوي كشتن من را... امام حسين (عليه السلام) حرفي ندارد كه كشته بشود اما نمي خواهد توي اتاقي كشته بشود كه هيچ خبري... گفت بگذار بروم مكه دو سه ماه مكه ماند تا حاجي ها آمدند سخنراني كرد صد و بيست و پنج روز در مكه سخنراني كرد اصلاً نگفته رفت مردم ديدند كه امام نيست چي شده؟ ديروز دالعماره امام را احضار كرده از ديشب تا حالا نيست مثل اينكه مردم ببينند امام در جماران نيست مقام معظمي در محل خودش نيست به هيچكس هم نگفت نگفته رفت تا ول وله... يكوقت مي گويم آقا بنده بروم يك تلفن جواب بدهم و برگردم شما آرامش داريد چون مي گوئيد قرائتي رفت تلفن جواب بدهد اما يكوقت ميكرفن را پرت مي كنم و مي روم و به كسي هم نمي گويم كه چيه اين ول وله مي افتد از مدينه رفت تا ول وله بيفتد صد و بيست و پنج روز توي مكه سخنراني كرد تا همه اهل مكه بفهمند حكومت يزيد اسلامي و شرعي و قانوني نيست.
حاجي ها كه آمدند باز ايشان رفت تا باز موج بيندازد وقتي هم رفت از وسط جمعيت رفت روز هم رفت سوار هم شد رفت كاروان هم راه انداخت اينها همه اش فرمول دارد اگر امام تنهايي مي رفت كسي نمي فهميد مي گفتند آقا كجا داري مي روي ما از دنيا آمده ايم مكه شب عيد قربان همه حاجي ها دارند مي آيند تو چرا مي روي؟ مخصوصاً روز رفت تا ببينند از وسط جمعيت رفت تا بپرسند كاروان راه انداخت تا بفهمند دارد هجرت مي كند وإلا اگر خودش تنهايي سوار اسب مي شد كسي نمي فهميد بعد هم تا مي گفتند آقا كجا مي روي مي ايستاد و سخنراني مي كرد مي گفت نمي دانيد كه چه خبر است؟ يزيد به حكومت رسيده مي خواهند از من بيعت بگيرند من پناهنده شده ام به مكه مي خواهم در مكه به خانه من بريزند حريم مكه شكسته مي شود من از مكه مي روم كربلا سلام من را به فاميل هايت برسان بعد از حج بگو حكومت يزيد قانوني نيست و حسين (عليه السلام) رفت كربلا يعني اين كپسول خالي ها كه آمده بوند مكه اين حاجي ها، تمام اين كپسول خالي ها در مكه پر از گاز شدند همه اطلاعات را گرفتند هر حاجي وقتي برگشت بعنوان يك خبر تازه... خبر تازه اين بود كه شب عيد قربان كه همه حاجي ها جمع شدند امام حسين (عليه السلام) رفت بعنوان خبر تازه موج انداخت بناست كه... ما گاهي وقتها براي مقابله با فساد از هر امكاناتي بايد استفاده كنيم بهترين استفاده را هم بكنيم.
(آقا يك سوال، بنده الان تنهايي حريف شما مي شوم يا نه؟ نه، چون من يك نفر هستم شما يك جمعيت هستيد اما من مي توانم عمامه ام را بردارم با سر برهنه بروم توي خيابان بگويند آقاي قرائتي عمامه ات كو؟ والله مردم فلان منطقه بردند مي گويند اي خدا لعنت شان كند يعني من مي توانم با برداشتن عمامه تمام در و ديوار را عليه شما بشورانم اين خيلي مهم است) امام حسين (عليه السلام) وقتي مي خواست برود با خودش خبرنگار برد هم خبرنگار زن برد زينب كبري (عليها السلام) هم خبرنگار مرد برد امام سجاد (عليه السلام) چهل پنجاه تا ضبط صوت برد كوچولو ها همه ضبط صوت بودند آمدند با چشم هايشان فيلم برداري كردند با گوش هايشان نوار گرفتند هر بچه كوچولويي مي آمد مي گفتند آقا زاده تو هم كربلا بودي؟ آنچه را ديده بود و شنيده بود نقل مي كرد و مردم زار زار گريه مي كردند امام حسين (عليه السلام) علي اصغر را با خودش برد علي اصغر كوچولو است ولي يك امضاي كوچولو به يك ورق بزرگ ارزش مي دهد علي اصغر به كربلا ارزش سندي داد اگر علي اصغر نبود مي گفتند بابا دو گروه مي خواستند حكومت كنند جنگ شد يكي يكي را كشت الان مي گويند علي اصغر چه گناهي كرده بود؟ اين سند خيلي مهم است بهترين استفاده را امام حسين (عليه السلام) برد بهترين بهره گيري را كرد.
(حالا چون... يك چيزي هم از ارتش و قواي مسلح بگويم در قواي مسلح مي گويند قوايي ارزش دارد آن لشگري ارزش دارد كه آخرين فشنگ را بكار ببرد اگر يك سربازي هنوز فشنگ دارد و شكست خورد مي گويند بي عرضه تو بايد آخرين فشنگ را سربازي را مي گويند آفرين كه تا آخرين نفس دفاع كند باز اگر هنوز نفس دارد و شكست خورد مي گويند تا آخرين نفس دفاع نكردي ارتشي ارزش دارد كه سپاهي ارزش دارد كه آخرين نفر باشد يعني آخرين فشنگ آخرين نفر و آخرين نفس امام حسين (عليه السلام) سه تا آخرين را داشت آخرين نفر علي اصغر آخرين نفس در گودي قتلگاه فرمود به زن و بچه ام كاري نداشته باشيد و اما آخرين فشنگ، يكي از يزيديها سر يكي از ياران امام حسين (عليه السلام) را بريد براي اينكه دل مادرش را بسوزاند كلـــه اين شهيد را انداخت جلوي مادرش حالا يك مادر بچــه شهيدش را سرش را اندختند توي دامنش چه حالي پيدا مي كند؟ مادر هم نگاهي كرد و گفت چيزي كه در راه خدا داديم پس نمي گيريم سنگ كه ندارم از كلــه تو بجاي سنگ استفاده مي كنم كلــه بچه اش را گرفت زد به آن سرباز يعني حتي از سر بچه اش...)
كربلا خيلي زيبائي دارد خوب حرفها كه تمام نشد اين جمله را هم بگويم استادي ارزش دارد كه از جرقه ها جريان درست كند امام حسين (عليه السلام) نفرمود من بيعت نمي كند مي گفتيم خيلي خوب آن حسين (عليه السلام) است و پسر زهرا (عليها السلام) البته نبايد بيعت كند اما فرمود (مثلي لا يبايع مثله) هر كس مثل من است رنگ من را دارد فكر من را دارد خون من توي بدنش است اعتقاد من را دارد هر كس مثل من است نبايد با مثل يزيد بيعت كند اين جرقه بود يعني امام حسين (عليه السلام) خودش يك جرقه و يك حادثــه فرد به فرد بود اما از حادثـــه فرد به فرد يك قانون درست كرد گفت فكر نكنيد كه من هستم و او در طول تاريخ هر كسي فكر حسيني داشته باشد نبايد بيعت كند با كسي كه فكر يزيدي دارد فرمود مثل من با مثل يزيد خيلي قشنگ است كه آدم بتواند از جرقه ها جريان درست كند يعني از يك حادثــه... (قرآن هم همينطور است شأن نزول كه مي گويند يعني حادثه اي پيش آمده است امام علي (عليه السلام) مي خواست برود ديد دو نفر دارند به هم فخر مي فروشند يكي مي گويد زنده باد من كه كليد دار كعبه هستم ديگري مي گويد زنده باد من مسئول آبرساني هستم حضرت فرمود كليد داري و مسئول آب خيلي مهم نيست من بيشتر از شما هم توي جبهه بوده ام هم ايمانم قبل از شما بوده به اينها برخورد كه جواني بنام علي آمده سراغ دو تا پيرمرد مي گويد من از شما بهترم رفتند نزد پيغمبر حضرت فرمود (أجعلتم سقايــه الحاج و اماله مسجد الحرام كمن آمن بالله) يعني شما كليد داري كعبه و آبرساني را كنار ايمان مي گذاريد مقام ايمان از همه چيز... اين جرقه بود تبديل به يك جريان شد يعني هيچ مسئله اي را كنار ايمان نگذاريد دو تا خواستگار مي آيد براي دخترت يكي خانه و ماشين و تلفن دارد اما نماز نمي خواند گاهي هم مي خواند نسبت به دين اش شل است يك كسي خانه و ماشين و تلفن ندارد اما دين او سالم است هيچ چيز را پهلوي دين نگذاريد در انتخاب شوهر در انتخاب عروس در انتخاب شغل، يك شغل درآمد دارد اما توي آن دين فروشي است يك شغل درآمد آن كم است اما ايمان شما ثابت است اين...) يا مثلاً مي گوئيم ابوالفضل آب را آورد تا رفت بخورد ياد تشنگي بچه ها افتاد آب را نخورد اين يعني چه؟ يعني شما هم تا يك امكاناتي داري ياد محرومين بيفت يك خورده از امكاناتت كم كن حالا نمي گوئيم آب را نخور او ابولفضل بود كه آب را نخورد باقي مردم را مي گويد (الاّ من اغترف غرفه بيده) حالا يك مشت يا دو مشت خورديد طوري نيست اما به فكر فقرا باشيد. خوب بس است.

موضوع قفل شده است