جمع بندی بهترين راهكار براي بحث با افراد ماترياليست و نسبتا بي دين....!!!!

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بهترين راهكار براي بحث با افراد ماترياليست و نسبتا بي دين....!!!!

سلام دوستان. خواستم تو اين تاپيك به اين موضوع بپردازيم كه به نظر شما بهترين راه براي بحث و تبادل نظر با افراد بي دين( ماترياليست و نفي كننده خدا و دين و متا فيزيك) چيست و چگونه به اين افراد بفهمانيم كه آخر برادر من تو اين دنيا كه شما هستي هم خدايي هست و هم پيغمبري. اصلا چگونه بگيم كه از حرف هاي خودمون عليه ما شبهه سازي نكنند؟
لطفا نظرات و پاسخ هاي خودتون رو ذيل اين تاپيك بيان بفرماييد.

و من الله التوفيق

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد رئوف

mohammad40;418408 نوشت:
سلام دوستان. خواستم تو اين تاپيك به اين موضوع بپردازيم كه به نظر شما بهترين راه براي بحث و تبادل نظر با افراد بي دين( ماترياليست و نفي كننده خدا و دين و متا فيزيك) چيست و چگونه به اين افراد بفهمانيم كه آخر برادر من تو اين دنيا كه شما هستي هم خدايي هست و هم پيغمبري. اصلا چگونه بگيم كه از حرف هاي خودمون عليه ما شبهه سازي نكنند؟
لطفا نظرات و پاسخ هاي خودتون رو ذيل اين تاپيك بيان بفرماييد.
و من الله التوفيق

با سلام خدمت شما دوست گرامی

گرایش هایی که معرفی کردید، هر کدام دارای مبانی و نظرات خود هستند و در هر گرایش نیز افرادی با سطح معلومات متفاوت پیدا می شوند فلذا ارائه یک نسخه واحد برای کل این مجموعه صحیح نیست ولی می توان به مطالبی کلی اشاره کرد و البته در هر صورت در به کار گیری هر کدام از این مطالب باید به ویژگی های مخاطب توجه کرد.

- در مورد افرادی که وجود خداوند را نفی می کنند، می توان از براهین اثبات وجود خداوند استفاده کرد. این براهین معمولا در کتب اعتقادی بیان می شوند و برای وجود خداوند و نیز عالم ماوراء کارآمد هستند.

- علاوه بر مطلب فوق، می توان کمبود ها و نقصان های نگاه ماتریالیستی را نیز مورد بررسی قرار داد. اینکه نگاه محصوری به جهان دارد و جهان را تنها در چارجوب ماده می انگارد. اینکه از تبیین پدیده های مختلفی که ماهیت مادی ندارند، عاجز است. پدیده هایی مانند شادی، غم، عصبانیت و ...

- مطلب دیگر در مورد خطای فاحش روشی است که ماتریالیست ها مرتکب می شوند و آن این است که "جهان محصور در ماده است و چیزی وراء ماده نیست" این گزاره هیچگاه مستدل به دلیل صحیحی نخواهد بود زیرا انکار عالم وراء ماده در صلاحیت علوم تجربی نیست و اساسا علوم تجربی و مادی گرا، توانایی اظهار نظر در مورد ماوراء ماده را ندارند. و اگر چنین کاری کنند، اشتباه است و خطای روشی مرتکب شده اند.

این ها بخشی از مواردی است که می توان در بحث با چنین گروه هایی از آنها بهره برد. البته در بحث با هر فرد و گروهی، باید متناسب با باورها و عقائد آنها بحث صورت بگیرد.

موفق باشید

ممنون از پاسختون. نكته ديگري هم كه بد نيست به اون اشاره اي داشته باشم اينه كه معمولا اين افراد بدليل مطالعات بسياري كه پيرامون عقايد خودشون دارن مثلا كتابهاي افرادي مانند كانت يا هيوم و ... را مي خوانند، اكثرا در مباحثه ها به قول معروف كم نمي آورند. خود من چند دفعه كه داشتم با اونها پيرامون عقايدمون بحث مي كردم، مسائلي رو مطرح كردن كه اگر من كمي اطلاعاتم كمتر از اين كه هست بود، احتمالا بايد خلل هاي اساسي در ايمانم به خدا وارد مي شد. عموم اين افراد هم -كه خود را قشر به اصطلاح روشنفكر جامعه ميدانند- متاسفانه از طبقه تحصيلكرده جامعه هستند. خب چون من تا بحال وقت زيادي رو صرف همين بحث هاي بيهوده كرده ام و همچنين طي مشورت هايي كه با كارشناسان اين حوزه در همين سايت اسك دين داشته ام( جناب ميقات) به اين نتيجه رسيده ام كه كلا اين افراد خود را به خواب زده اند و امكان هدايتشان ميسر نيست. ممنون مي شوم اگر نظر جنابتان را در اين مورد صراحتا بيان بفرماييد كه آيا من بحث با اين افراد را متوقف سازم يا اينكه به تلاشم در جهت آگاه سازي اينان ادامه دهم؟

بسيار ممنون از عنايت شما استاد گرامي


ومن الله التوفيق

در حديث است : « كونوا دعاه للناس بغير السنتكم » ( 2 ) . مردم را به دين حق و صلاح دعوت كنيد اما با ابزاری غير از ابزار زبان يعنی با ابزار عمل . در حديث ديگری است كه معمولا مورد استناد فقهاء در باب امر به معروف و نهی از منكر است كه : « ما جعل الله بسط اللسان و كف اليد و انما جعلهما يبسطان معا و يكفان معا » ( 3 ) . يعنی چنين نيست كه خدا اجازه داده باشد كه تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد ، بلكه اگر باز است هر دو بايد باز باشد و اگر می‏خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد ، يعنی اگر عمل در كار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد .
اين خود يك غفلت عظيم و اشتباه بزرگی است امروز در اجتماع ما كه‏ برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله ، و خلاصه برای زبان و مظاهر زبان بيش‏ از اندازه ارزش قائليم و بيش از اندازه انتظار داريم . در حقيقت از زبان اعجاز می‏خواهيم . بالضروره ، گفتن و نوشتن خصوصا اگر همانطوری باشد كه قرآن فرموده ، حكمت و موعظه حسنه باشد ، حقائق را روشن كند ، تنها به‏ صورت پندهای تحكم‏آميز و آمرانه نباشد ، شرط لازمی است ولی به اصطلاح شرط كافی و يا علت تامه نيست . و چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم‏ و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم و می‏خواهيم تنها با زبان‏ و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمی‏شود ناراحت می‏شويم و ناله و فغان می‏كنيم و می‏گوئيم : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جائی نرسد فرياد است اين شعر برای ما در همه زمانها صادق بوده و هست . فكر نمی‏كنم كه ما اشتباه می‏كنيم ، ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم ، گاهی هم - بلكه بيشتر اوقات - بايد از راه عمل و چشم استفاده‏ كنيم ، ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان‏ ببينند . يك مقداری هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم
http://www.ghadeer.org/author/motahary/49/pages/2.html

سلام
یک نکته مهم رو دوستانه بهتون گوشزد می کنم:
سعی کنید تا می تونید از مناظره این شکلی دوری کنید.
چون تقریباً صد در صد این شکل مناظره ها به هیچ نتیجه ای نمیرسن. تازه ممکنه به جدال و مراء هم کشیده بشه که واقعاً اثرات زیان باری داره.
همون مناظره های قانونمند و منظمش هم خیلی خیلی به ندرت اتفاق میفته که یکی از طرفین قانع بشه.
پس سعی کنید کلاً تا میشه با کسی بحث نکنید.
باز هم سعی کنید بحث نکنید.
اگه دیدید تکلیفه و باید حرفی بزنید، فقط و فقط در حد همون چارچوبی که مطرح شده، نه کمتر و نه بیشتر. بحث رو به حاشیه نبرید.
موفق باشید.

mohammad40;418958 نوشت:
ممنون از پاسختون. نكته ديگري هم كه بد نيست به اون اشاره اي داشته باشم اينه كه معمولا اين افراد بدليل مطالعات بسياري كه پيرامون عقايد خودشون دارن مثلا كتابهاي افرادي مانند كانت يا هيوم و ... را مي خوانند، اكثرا در مباحثه ها به قول معروف كم نمي آورند. خود من چند دفعه كه داشتم با اونها پيرامون عقايدمون بحث مي كردم، مسائلي رو مطرح كردن كه اگر من كمي اطلاعاتم كمتر از اين كه هست بود، احتمالا بايد خلل هاي اساسي در ايمانم به خدا وارد مي شد. عموم اين افراد هم -كه خود را قشر به اصطلاح روشنفكر جامعه ميدانند- متاسفانه از طبقه تحصيلكرده جامعه هستند. خب چون من تا بحال وقت زيادي رو صرف همين بحث هاي بيهوده كرده ام و همچنين طي مشورت هايي كه با كارشناسان اين حوزه در همين سايت اسك دين داشته ام( جناب ميقات) به اين نتيجه رسيده ام كه كلا اين افراد خود را به خواب زده اند و امكان هدايتشان ميسر نيست. ممنون مي شوم اگر نظر جنابتان را در اين مورد صراحتا بيان بفرماييد كه آيا من بحث با اين افراد را متوقف سازم يا اينكه به تلاشم در جهت آگاه سازي اينان ادامه دهم؟
بسيار ممنون از عنايت شما استاد گرامي


ومن الله التوفيق

با سلام خدمت شما دوست گرامی

به نظر من برای بحث کردن با هر کسی و در هر موردی باید به چند مسئله توجه کرد:

- طرفین واقعا در پی حقیقت باشند. به این معنا که مناظره یا گفتگوی علمی، برای خودنمایی، اثبات فضل خود، تخریب حریف و ... نباشد بلکه واقعا طرفین در پی آن باشند که گره از کاری بکشایند و گامی به سوی حقیقت نزدیک تر شوند.

- شوونات اخلاقی رعایت شود. به این معنا که طرفین که اختلاف نظر دارند، احترام یکدیگر را حفظ کنند. همچنین در نقل قول ها ، ارائه نقدها، امانتدار باشند و جانب انصاف را رعایت کنند.

- بحث در چارچوب منطقی باشد. به این معنا که دو طرف بر سر اصولی اساسی، مانند اصول منطقی و قواعد اولیه عقل، توافق نظری و التزام عملی داشته باشند و اگر در مرحله ای دیدند که نظرشان با این اصول خوانش ندارد، آن را بپذیرند.

با توجه به موارد فوق، به نظر بنده باید دید فرد مقابل (و نیز خود ما) چنین شرایطی را برای بحث داریم یا خیر. اگر شرایط فراهم بود، به نظر بنده بحث نه تنها مانعی ندارد بلکه اساسا شکوفایی علم به بحث و گفتگوی علمی است و باید بدان پرداخت.

البته باید به این نکته نیز توجه کرد که فردی که در مقام پاسخ به شبهات گروهی است باید اطلاعات تخصصی اش در مورد عقائد در سطح بالایی باشد. به عبارت دیگر لازمه یک بحث علمی را که همان تخصص در موضوع است داشته باشد و اگرنه به مختصر سوالی، دچار مشکل خواهد شد.

موفق باشید

mohammad40;418958 نوشت:
ممنون مي شوم اگر نظر جنابتان را در اين مورد صراحتا بيان بفرماييد كه آيا من بحث با اين افراد را متوقف سازم يا اينكه به تلاشم در جهت آگاه سازي اينان ادامه دهم؟

سلام اخوی
یک راهه مفید هم اینه که به انجمن زیر دعوتشون کنید تا گروهی در خدمتشان باشیم.
البته سایته خیلی باحالیه ولی پیش خودمون بمونه , نمیخواهیم خیلی معروف بشه , آخه همینجوریش داره رکورد دار میشه:Cheshmak:
دبلیودبلیودبلیوداتاسکدینداتکام:Gol:

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب



سوال:
بهترين راهكار براي بحث با افراد ماترياليست و نسبتا بي دين....!!!!

پاسخ:

گرایش هایی که معرفی کردید، هر کدام دارای مبانی و نظرات خود هستند و در هر گرایش نیز افرادی با سطح معلومات متفاوت پیدا می شوند فلذا ارائه یک نسخه واحد برای کل این مجموعه صحیح نیست ولی می توان به مطالبی کلی اشاره کرد و البته در هر صورت در به کار گیری هر کدام از این مطالب باید به ویژگی های مخاطب توجه کرد.

- در مورد افرادی که وجود خداوند را نفی می کنند، می توان از براهین اثبات وجود خداوند استفاده کرد. این براهین معمولا در کتب اعتقادی بیان می شوند و برای وجود خداوند و نیز عالم ماوراء کارآمد هستند.

- علاوه بر مطلب فوق، می توان کمبود ها و نقصان های نگاه ماتریالیستی را نیز مورد بررسی قرار داد. اینکه نگاه محصوری به جهان دارد و جهان را تنها در چارجوب ماده می انگارد. اینکه از تبیین پدیده های مختلفی که ماهیت مادی ندارند، عاجز است. پدیده هایی مانند شادی، غم، عصبانیت و ...

- مطلب دیگر در مورد خطای فاحش روشی است که ماتریالیست ها مرتکب می شوند و آن این است که "جهان محصور در ماده است و چیزی وراء ماده نیست" این گزاره هیچگاه مستدل به دلیل صحیحی نخواهد بود زیرا انکار عالم وراء ماده در صلاحیت علوم تجربی نیست و اساسا علوم تجربی و مادی گرا، توانایی اظهار نظر در مورد ماوراء ماده را ندارند. و اگر چنین کاری کنند، اشتباه است و خطای روشی مرتکب شده اند.

این ها بخشی از مواردی است که می توان در بحث با چنین گروه هایی از آنها بهره برد. البته در بحث با هر فرد و گروهی، باید متناسب با باورها و عقائد آنها بحث صورت بگیرد.

در مورد هر مباحثه ای نیز توجه به این نکات لازم است:

- طرفین واقعا در پی حقیقت باشند. به این معنا که مناظره یا گفتگوی علمی، برای خودنمایی، اثبات فضل خود، تخریب حریف و ... نباشد بلکه واقعا طرفین در پی آن باشند که گره از کاری بکشایند و گامی به سوی حقیقت نزدیک تر شوند.

- شوونات اخلاقی رعایت شود. به این معنا که طرفین که اختلاف نظر دارند، احترام یکدیگر را حفظ کنند. همچنین در نقل قول ها ، ارائه نقدها، امانتدار باشند و جانب انصاف را رعایت کنند.

- بحث در چارچوب منطقی باشد. به این معنا که دو طرف بر سر اصولی اساسی، مانند اصول منطقی و قواعد اولیه عقل، توافق نظری و التزام عملی داشته باشند و اگر در مرحله ای دیدند که نظرشان با این اصول خوانش ندارد، آن را بپذیرند.

با توجه به موارد فوق، به نظر بنده باید دید فرد مقابل (و نیز خود ما) چنین شرایطی را برای بحث داریم یا خیر. اگر شرایط فراهم بود، به نظر بنده بحث نه تنها مانعی ندارد بلکه اساسا شکوفایی علم به بحث و گفتگوی علمی است و باید بدان پرداخت.

البته باید به این نکته نیز توجه کرد که فردی که در مقام پاسخ به شبهات گروهی است باید اطلاعات تخصصی اش در مورد عقائد در سطح بالایی باشد. به عبارت دیگر لازمه یک بحث علمی را که همان تخصص در موضوع است داشته باشد و اگرنه به مختصر سوالی، دچار مشکل خواهد شد.

موضوع قفل شده است