جمع بندی بررسی دو حدیث از انس در بخاری

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی دو حدیث از انس در بخاری

با سلام

طبق دو حدیث در بخاری انس روی انصار تعصب خاصی داشت و اینکه نبی با کفش نماز میخوند.
تا چه حد این دو حدیث صحیح اند؟

با تشکر


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

dfffd;883472 نوشت:

با سلام

طبق حدیثی از بخاری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با کفش نماز میخواند.
تا چه حد این حدیث در نزد اهل سنت مورد اعتبار است؟



با سلام و عرض ادب

در فقه اهل سنت نماز در کفش امری مستحب و یا مباح و یا مکروه دانسته شده،[1] که یکی از مصادر مشروعیّت چنین عملی از دیدگاه اهل سنت، روایت بخاری و مسلم در صحیح خود می باشد. بخاری در کتاب صحیح خود در کتاب الصلاة در باب 24، روایتی از «انس بن مالک» نقل نموده که به گفته ی وی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در کفش نماز گزارده که متن آن چنین است:

«حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ أَبِي إِيَاسٍ‏ قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو مَسْلَمَةَ سَعِيدُ بْنُ يَزِيدَ الْأَزْدِيُّ قَالَ: سَأَلْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ: أَكَانَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآله و سَلَّمَ) يُصَلِّي‏ فِي نَعْلَيْهِ‏؟ قَالَ: نَعَمْ».[2] از سعید بن یزید روایت شده که گفت: از انس بن مالک پرسیدم که: آیا پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) با کفش نماز می گزارد؟ وی گفت: بله.

درروایت دیگری که «ابو داود» در سنن خویش روایت نموده است، به نقل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) آمده است: با یهود مخالفت نمائید( و با سندل و یا خفین نماز بگزارید)؛ زیرا آنان در نعلین و خفین( پوششی از چرم که همچون جوراب پا را می پوشاند که این پوشش به زخامت کفش می باشد) نماز نمی گزارند: «شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «خَالِفُوا الْيَهُودَ؛ فَإِنَّهُمْ لَا يُصَلُّونَ فِي نِعَالِهِمْ وَ لَا خِفَافِهِمْ».[3]

بر خلاف اهل سنت در فقه شیعه یکی از شرایط صحت سجده قرار گرفتن انگشت بزرگ دو پا بر روی زمین بیان شده است؛ لذا نماز در کفش در صورتی که انگشت بزرگ پا بر روی زمین قرار نگیرد موجب بطلان نماز خواهد بود؛[4] اما اگر نماز گزار از پوششی استفاده نماید که مانع رسیدن سرانگشتان به روی زمین نگردد؛ اشکالی از این جهت متوجه سجده ی او نخواهد بود.[5]

ادامه دارد.


[/HR] [1] . نيل الأوطار، الشوكاني، ج2،ص132،إدارة الطباعة المنيرية: «( والحديثان يدلان ) على مشروعية الصلاة في النعال وقد اختلف نظر الصحابة والتابعين في ذلك هل هو مستحب أو مباح أو مكروه فروي عن عمر بإسناد ضعيف أنه كان يكره خلع النعال ويشتد على الناس في ذلك وكذا عن ابن مسعود. وكان أبو عمرو الشيباني يضرب الناس إذا خلعوا نعالهم. وروي عن إبراهيم أنه كان يكره خلع النعال وهذا يشعر بأنه مستحب عند هؤلاء. قال العراقي في شرح الترمذي: وممن كان يفعل ذلك يعني لبس النعل في الصلاة عمر بن الخطاب وعثمان بن عفان وعبد الله بن مسعود وعويمر بن ساعدة وأنس بن مالك وسلمة بن الأكوع وأوس الثقفي. ومن التابعين سعيد بن المسيب والقاسم وعروة بن الزبير وسالم بن عبد الله وعطاء بن يسار وعطاء بن أبي رباح ومجاهد وطاوس وشريح القاضي وأبو مجلز وأبو عمرو الشيباني والأسود بن يزيد وإبراهيم النخعي وإبراهيم التيمي وعلي بن الحسين وابنه أبو جعفر(؟!)
وممن كان لا يصلي فيهما عبد الله بن عمر وأبو موسى الأشعري.
وممن ذهب إلى الاستحباب الهادوية وإن أنكر ذلك عوامهم ...قال الإمام المهدي في البحر: مسألة: ويستحب في النعل الطاهر لقوله صلى الله عليه وآله وسلم: ( صلوا في نعالكم ) الخبر. وقال ابن دقيق العيد في شرح الحديث الأول من حديثي الباب: إنه لا ينبغي أن يؤخذ منه الاستحباب لأن ذلك لا مدخل له في الصلاة ثم أطال البحث وأطاب إلا أن الحديث الثاني من حديثي الباب أقل أحواله الدلالة على الاستحباب وكذلك سائر الأحاديث التي ذكرنا. وقد أخرج أبو داود من حديث أبي سعيد الخدري قال: ( قال صلى الله عليه وآله وسلم : إذا جاء أحدكم إلى المسجد فلينظر فإن رأى في نعليه قذر أو أذى فليمسحه وليصل فيهما).
ويمكن الاستدلال لعدم الاستحباب بما أخرجه أبو داود من حديث أبي هريرة: ( عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال: ( إذا صلى أحدكم فخلع نعليه فلا يؤذ بهما أحدا ليجعلهما بين رجليه أو ليصل فيهما ) وهو كما قال العراقي: صحيح الإسناد. وحديث عمرو بن شعيب عن أبيه عن جده قال : ( رأيت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يصلي حافيا ومنتعلا ) أخرجه أبو داود وابن ماجه . وروى ابن أبي شيبة بإسناده إلى أبي عبد الرحمن بن أبي ليلى أنه قال: (صلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في نعليه فصلى الناس في نعالهم فخلع نعليه فخلعوا فلما صلى قال : من شاء أن يصلي في نعليه فليصل ومن شاء أن يخلع فليخلع) قال العراقي : وهذا مرسل صحيح الإسناد ويجمع بين أحاديث الباب بجعل حديث أبي هريرة وما بعده صارفا للأوامر المذكورة المعللة بالمخالفة لأهل الكتاب من الوجوب إلى الندب لأن التخيير والتفويض إلى المشيئة بعد تلك الأوامر لا ينافي الاستحباب كما في حديث (بين كل أذانين صلاة لمن شاء) وهذا أعدل المذاهب وأقواها عندي».

[2] . صحيح البخاري ؛ ج‏1 ؛ ص168،باب24، ح381، دارالمعرفة، مغرب.

[3] . سنن أبي داود، ج1، ص262، ح752، دار احیاء التراث العربی.


[4] . الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌3، ص: 311: « ...فَقَالَ وَ أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ فَلٰا تَدْعُوا مَعَ اللّٰهِ أَحَداً وَ هِيَ الْجَبْهَةُ وَ الْكَفَّانِ وَ الرُّكْبَتَانِ وَ الْإِبْهَامَانِ وَ وَضْعُ الْأَنْفِ عَلَى الْأَرْضِ سُنَّةٌ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ...»؛ العروة الوثقى (المحشى)؛ ج‌2، ص: 554: [فصل في السجود]... و واجباته أُمور: «أحدها»: وضع المساجد السبعة على الأرض، و هي الجبهة و الكفّان و الركبتان و الإبهامان من الرِّجلين».

[5] . مجمع الرسائل (محشى صاحب جواهر)، ص 214، (مسأله 681): اگر كفش در پاى نمازگزار باشد و ساق پا را پوشانيده باشد و سر انگشت شست در حال سجده به زمين متّصل شود، نماز خواندن با آن اشكالى ندارد؛ صراط النجاة (محشى، شيخ انصارى)، ص 103، مسأله 356- كفش در پاى نماز گزار باشد و ساق را پوشيده باشد و سر انگشت شصت در حال سجده در زمين بگيرد ضرر ندارد؛ استفتاءات (بهجت)، ج‌2، ص 47: پوشيدن كفش طبى در نماز با رعايت شرايط سجده: 1615. آيا پوشيدن كفش طبى در حال نماز- در صورتى كه هنگام سجده مواضع سجده بر روى زمين قرار گيرد و شرايط ديگر هم رعايت شود- اشكال دارد؟ ج. اگر سر شست پا روى زمين قرار گيرد، اشكال ندارد؛ استفتاءات جديد (مكارم)، ج‌3، ص69‌،‌سؤال 189- نماز خواندن با كفش و دستكش، اگر چه پاك باشند چه حكمى دارد؟ جواب: با دستكش مانعى ندارد، و با كفش نيز، اگر مانع رسيدن سر انگشت پا به زمين نشود، اشكال ندارد.


سؤال:
حکم نماز خواندن در کفش بر طبق فقه اهل سنت و شیعه چگونه است؟

پاسخ:
در فقه اهل سنت نماز در کفش امری مستحب و یا مباح و یا مکروه دانسته شده،[1] که یکی از مصادر مشروعیّت چنین عملی از دیدگاه اهل سنت، روایت بخاری و مسلم در صحیح خود می باشد.
بخاری در کتاب صحیح خود در کتاب الصلاة در باب 24، روایتی از «انس بن مالک» نقل نموده که به گفته ی وی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در کفش نماز گزارده که متن آن چنین است:

«حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ أَبِي إِيَاسٍ‏ قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو مَسْلَمَةَ سَعِيدُ بْنُ يَزِيدَ الْأَزْدِيُّ قَالَ: سَأَلْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ: أَكَانَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآله و سَلَّمَ) يُصَلِّي‏ فِي نَعْلَيْهِ‏؟ قَالَ: نَعَمْ».[2] از سعید بن یزید روایت شده که گفت: از انس بن مالک پرسیدم که: آیا پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) با کفش نماز می گزارد؟ وی گفت: بله.

درروایت دیگری که «ابو داود» در سنن خویش روایت نموده است، به نقل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) آمده است: «خَالِفُوا الْيَهُودَ؛ فَإِنَّهُمْ لَا يُصَلُّونَ فِي نِعَالِهِمْ وَ لَا خِفَافِهِمْ».[3] «با یهود مخالفت نمائید( و با سندل و یا خفین نماز بگزارید)؛ زیرا آنان در نعلین و خفین( پوششی از چرم که همچون جوراب پا را می پوشاند که این پوشش به زخامت کفش می باشد) نماز نمی گزارند».

بر خلاف اهل سنت در فقه شیعه یکی از شرایط صحت سجده قرار گرفتن انگشت بزرگ دو پا بر روی زمین بیان شده است؛ لذا نماز در کفش در صورتی که انگشت بزرگ پا بر روی زمین قرار نگیرد موجب بطلان نماز خواهد بود؛[4] اما اگر نماز گزار از پوششی استفاده نماید که مانع رسیدن سرانگشتان به روی زمین نگردد؛ اشکالی از این جهت متوجه سجده ی او نخواهد بود.[5]

منابع:

[1] . نيل الأوطار، الشوكاني، ج2،ص132،إدارة الطباعة المنيرية: «( والحديثان يدلان ) على مشروعية الصلاة في النعال وقد اختلف نظر الصحابة والتابعين في ذلك هل هو مستحب أو مباح أو مكروه...».

[2] . صحيح البخاري، محمد بن اسماعیل، ج‏1، ص168، باب24، ح381، دارالمعرفة، مغرب.

[3] . سنن أبي داود، سلیمان بن اشعث، ج1، ص262، ح752، دار احیاء التراث العربی.


[4] . الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌3، ص: 311: « ...فَقَالَ وَ أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ فَلٰا تَدْعُوا مَعَ اللّٰهِ أَحَداً وَ هِيَ الْجَبْهَةُ وَ الْكَفَّانِ وَ الرُّكْبَتَانِ وَ الْإِبْهَامَانِ وَ وَضْعُ الْأَنْفِ عَلَى الْأَرْضِ سُنَّةٌ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ...»؛ العروة الوثقى (المحشى)؛ ج‌2، ص: 554: [فصل في السجود]... و واجباته أُمور: «أحدها»: وضع المساجد السبعة على الأرض، و هي الجبهة و الكفّان و الركبتان و الإبهامان من الرِّجلين».

[5] . مجمع الرسائل (محشى صاحب جواهر)، ص 214، (مسأله 681): اگر كفش در پاى نمازگزار باشد و ساق پا را پوشانيده باشد و سر انگشت شست در حال سجده به زمين متّصل شود، نماز خواندن با آن اشكالى ندارد؛
صراط النجاة (محشى، شيخ انصارى)، ص 103، مسأله 356- كفش در پاى نماز گزار باشد و ساق را پوشيده باشد و سر انگشت شصت در حال سجده در زمين بگيرد ضرر ندارد؛ استفتاءات (بهجت)، ج‌2، ص 47: پوشيدن كفش طبى در نماز با رعايت شرايط سجده: 1615. آيا پوشيدن كفش طبى در حال نماز- در صورتى كه هنگام سجده مواضع سجده بر روى زمين قرار گيرد و شرايط ديگر هم رعايت شود- اشكال دارد؟ ج. اگر سر شست پا روى زمين قرار گيرد، اشكال ندارد؛
استفتاءات جديد (مكارم)، ج‌3، ص69‌،‌سؤال 189- نماز خواندن با كفش و دستكش، اگر چه پاك باشند چه حكمى دارد؟ جواب: با دستكش مانعى ندارد، و با كفش نيز، اگر مانع رسيدن سر انگشت پا به زمين نشود، اشكال ندارد.

سؤال:
آیا «انس بن مالک» بر اساس برخی روایات وارده در صحیح بخاری، نسبت به انصار تعصب داشته است؟

پاسخ:
هر چند که نمی توان به صورت قطع چنین امری را پذیرفت؛ اما وجود شواهدی چنین امری را تائید می کند. به عنوان نمونه روایات متعددی در صحیحین به نقل از «انس بن مالک» و غیر او در مورد فضائل انصار و جایگاه آنان وارد شده که ما به نقل یک مورد از کتب صحیحین بسنده می نمائیم.

بخاری در صحیح خود در باب: «عَلَامَةِ الْإِيمَانِ حُبُّ الْأَنْصَار»،‌ از «انس بن مالک» روایت نموده: «آيَةُ الْإِيمَانِ‏ حُبُ‏ الْأَنْصَارِ، وَ آيَةُ النِّفَاقِ بُغْضُ الْأَنْصَارِ»؛[1] «نشانه ی ایمان محبت انصار و نشانه ی نفاق دشمن داشتن انصار می باشد».

«مسلم بن حجاج» نیز در صحیح خود بابی را تحت عنوان: «بَابُ الدَّلِيلِ عَلَى أَنَّ حُبَّ الْأَنْصَارِ وَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ مِنْ الْإِيمَانِ وَ عَلَامَاتِهِ. وَ بُغْضِهِمْ مِنْ عَلَامَاتِ النِّفَاق‏»؛[2] قرار داده است. «مسلم» در روایتی که از «انس بن مالک» روایت نموده آورده: «آيَةُ الْمُنَافِقِ بُغْضُ‏ الْأَنْصَارِ وَ آيَةُ الْمُؤْمِنِ حُبُّ الْأَنْصَار»؛[3] «نشانه ی منافق دشمنی با انصار و نشانه ی مؤمن دوست داشتن انصار است».

با نگاهی به این روایت مشخص می گردد که هدف اصلی آن نفی اختصاصی بودن چنین ویژگی ای در مورد حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده است.

منابع:

[1]. صحيح البخاري، محمد بن اسماعیل البخاری، ج1، ص24، لجنة إحياء كتب السنة - مصر – قاهره.

[2] . صحیح مسلم، کتاب الایمان، باب 33، ص61، دارالفکر-بیروت.

[3] . همان، ح140.

موضوع قفل شده است