آیا معاویه به رسول الله توهین کرده؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا معاویه به رسول الله توهین کرده؟

سلام آیا معاویه به نبی توهین کرده؟ ضمنا ماجرای توهینی که از نفرت شنیدن صدای اذان به نبی کرد و گفت که این مرد فلان چرا نامش روزی 5 بار سر مناره هاست و نبی را بنام یکی از خورشید پرستها معاذ بالله خوااند سندیت دارد در شیعه و سنی؟ تشکر

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
جریان اهانت معاویه به پیامبر صلی الله علیه واله وسلم در منابع مختلف شیعه وسنی نقل شده است و ماجرا چنین است که :
مغیره بن شبعه یکی از نزدیکان معاویه است ، پسرش نقل می کند که : پدرم مغيره، به دربار معاويه رفت و آمد داشت و كشورداري و درايت او را همواره مي ستود.
شبي از نزد معاويه آمد و غمگين بود. از ناراحتي غذا نخورد و من گمان مي كردم كه حادثه اي روي داده است.
پرسيدم: چرا امشب شما را غمگين مي بينم؟ مگر چه شده است؟
گفت: به معاويه گفتم: تو به آرزو رسيدي، اي كاش بساط مهر و عدل مي گستردي چون سن تو زياد شده است و كاش به بني هاشم هم رحم و محبت مي كردي چون ديگر در نزد آنان چيزي نمانده است. وقتي كه معاويه سخنان مرا شنيد، گفت:
هيهات، هيهات، ابوبكر، حكومت كرد و رفت و با اين كه نيكي كرد ولي پس از مرگ نامش هم مرد. عمر حاكم شد و رفت و عثمان حاكم شد و رفت و چيزي از آنان نماند ولي محمد هر روز نامش پنج نوبت در مناره ها ذكر مي شود. پس با اين حساب، چه چيزي براي ما مي ماند. نه من هرگز راحت نمي شوم مگر اين نام هم دفن شود

منابع :

الصحيح من سيره النبي (ص)، ج اول، ص 24، چاپ ده جلدي شیعی
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 5، ص 129 و ص 130 سنی
مروج الذهب، ج 3، ص 454،سنی
الموفقيات، ص 577، سنی
كشف الغمه، ج 2، ص 44، شیعه
قاموس الرجال، ج 9، ص 20 شیعه
شيخ عباس قمي در تتمه المنتهي، ص 52، شیعه

تشکر اما حقیر دیدم که در ضمن همین حدیث یه لفظی هم نعوذ بالله بکار میبره که به یک خورشید پرست عرب قبلا ها میگفتن درسته؟ میشه بفرمائید آیا توهینات این لعین صرفا منتهی به همین یک عدد میشه؟ تشکر

اگر مطلبتان را با آدرس بیان بفرمائید ممنون می شوم
اما معاویه و پدرش ابوسفیان ایمان باطنی به پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نیاورده بودند بلکه همان اسلام ظاهری داشتند لذا پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را قبول نداشتند و اهانت می کردند اما این اهانت نمی توانست علنی باشد چون موقعیت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به آنان چنین اچازه ای نمی داد ولی چون اینجا نتوانستند عقده گشایی کنند تلاقی آن را نسبت به وجود حضرت علی علیه السلام در آوردند.

در کتاب مروج الذهب معاویه این چنین می گوید:
قال: قلت له وقد خلوت به: إنك قد بلغت منا يا أمير المؤمنين، فلو أظهرت عَدْلاً وبسطت خيراً فإنك قد كبرت، ولو نظرت إلى إخوتك من بني هاشم فوصَلْتَ أرحامهم فوالله ما عندهم اليوم شيء تخافه، فقال لي: هيهات هيهات مَلَكَ أخوتَيْمٍ فعدل وفعل ما فعل، فواللّه ما عدا أن هلك فهلك ذكره، إلا أن يقول قائل: أبو بكر، ثم ملك أخو عَدِيٍّ، فاجتهد وشَمَّر عشر سنين، فواللّه ما عدا أن هلك فهلك ذكره، إلا أن يقول قائل: عمر، ثم ملك أخونا عثمان فملك رجلٌ لم يكن أحد في مثل نسبه، فعمل ما عمل وعمل به فوالله ما غدا أن هلك فهلك ذكره، وذكر ما فعلَ به، وإن أخا هاشم يُصْرَخُ به في كل يوم خمس مرات: أشهد أن محمداً رسول الله، فأي عمل يبقى مع هذا؟ لا أمَ لك؛ والله ألا دفنا دفنا،

ابوبکر امد و دو سالی بود و رفت و عمر اومد وده سال خلافت کرد او هم رفت عثمان هم هم چنین بود ولی این علی بنی هاشمی که امد به خدا سوگند نام پیغمبر را دفن خواهم کرد
مروج الذهب ج2 ص 54

dfffd;417289 نوشت:
لام آیا معاویه به نبی توهین کرده؟

عليكم سلام برادرم

روزى معاویه همین که صداى مؤذن را که شهادت به رسالت پیامبر گرامى صلى ‏الله‏ علیه‏ وآله مي‏داد شنید، به صورت اعتراض گفت:
للّه أبوک یا ابن عبد اللّه، لقد کنت عالى الهمه، ما رضیت لنفسک إلا أن یقرن إسمک باسم ربّ العالمین
اى فرزند عبد اللّه، همّت بلندى داشتى، از کمتر از این که نامت کنار نام خدا بیاید، رضایت ندادى.

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۰، ص ۱۰۱.

ammarshia;421438 نوشت:
در کتاب مروج الذهب معاویه این چنین می گوید:
قال: قلت له وقد خلوت به: إنك قد بلغت منا يا أمير المؤمنين، فلو أظهرت عَدْلاً وبسطت خيراً فإنك قد كبرت، ولو نظرت إلى إخوتك من بني هاشم فوصَلْتَ أرحامهم فوالله ما عندهم اليوم شيء تخافه، فقال لي: هيهات هيهات مَلَكَ أخوتَيْمٍ فعدل وفعل ما فعل، فواللّه ما عدا أن هلك فهلك ذكره، إلا أن يقول قائل: أبو بكر، ثم ملك أخو عَدِيٍّ، فاجتهد وشَمَّر عشر سنين، فواللّه ما عدا أن هلك فهلك ذكره، إلا أن يقول قائل: عمر، ثم ملك أخونا عثمان فملك رجلٌ لم يكن أحد في مثل نسبه، فعمل ما عمل وعمل به فوالله ما غدا أن هلك فهلك ذكره، وذكر ما فعلَ به، وإن أخا هاشم يُصْرَخُ به في كل يوم خمس مرات: أشهد أن محمداً رسول الله، فأي عمل يبقى مع هذا؟ لا أمَ لك؛ والله ألا دفنا دفنا،
ابوبکر امد و دو سالی بود و رفت و عمر اومد وده سال خلافت کرد او هم رفت عثمان هم هم چنین بود ولی این علی بنی هاشمی که امد به خدا سوگند نام پیغمبر را دفن خواهم کرد
مروج الذهب ج2 ص 54

سلام
با تشكر از استاد عزيزم، برادر عمارشيعه
قصد جسارت ندارم برادرمن اما چون حقير اين مطلب را از قبل در ارشيو هايم داشتم، مصادر ديگري هم براي اين مطلب جمع اوري نموده انم كه فقط منابع را انعكاس مي دهم
با اجازه از حضرتعالي

موفقیات زبیر بن بکار، ص ۵۷۶
مروج الذهب، ج ۳، ص ۴۵۴ شرح حوادث سال ۲۱۲
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۵، ص ۱۳۰
النصائح الکافیه، ص ۱۲۴

dfffd;420208 نوشت:
تشکر اما حقیر دیدم که در ضمن همین حدیث یه لفظی هم نعوذ بالله بکار میبره که به یک خورشید پرست عرب قبلا ها میگفتن درسته؟ میشه بفرمائید آیا توهینات این لعین صرفا منتهی به همین یک عدد میشه؟ تشکر

با سلام

بله اين ملعون لعين به تبعيت از دوستش عمر كه وي را بقدرت رساند از لفظ : ابن ابي كبشه : براي رسول خاتم (ص) استفاده كرد كه در شرح نهج ابن ابي الحديد ومسترشد طبري مذكور است البته قبل از او هم ساير منافقين از اين لقب استفاده ميكردند مثلا در نامه اي كه به معاويه نوشته بود :

لَفَشِلَ عَنِ الْوُصُولِ إِلَى مَا وَصَلَ إِلَیْهِ مِنْ خِلَافَةِ ابْنِ أَبِی کَبْشَةَ !!!!!

همچنين پسر ابولهب كه مورد نفرين پيامبر واقع شد و توسط سگي هلاك گشت گفت :

فجعل عتيبه يقول : يا ويل امي هو والله آكلي كما دعا محمد علي ، قتلني ابن ابي كبشه وهو بمكه و انا بالشام.

مناقب: طعن (صلى الله عليه وآله) ابيا في حربان الدرع بعنزة في يوم احد،
فاعتنق فرسه فانتهى إلى عسكره وهو يخور خوار الثور، فقال أبو سفيان: ويلك ما أجزعك
؟ إنما هو خدش ليس بشئ، فقال: طعنني ابن أبي كبشة

اما وجه تسميه :

1-وعن أبي لهب: «إنَّ ابن أبي كَبْشَة دعانا على رِجْل شاة»: . كان المشركون يَنسُبون النبيّ(ص) إلى أبي كَبْشَة؛ وهو رجُل من خُزاعة، خالف قُريشاً في عبادة الأوثان وعَبَد الشِّعْرَى العَبورَ، فلمَّا خالَفهم النبيّ(ص) في عبادة الأوثان شَبَّهوه به. وقيل: إنّه كان جدّ النبيّ(ص) من قِبَل أُمّه، فأرادوا أنّه نَزَع في الشَّبَه إليه (النهاية).مستدرك سفينه

همچنين :

[2] أصل أَبى كَبْشَة من فَارس، وَيُقَال: بل هُوَ مولد من مولدِي أَرض دوس، وَاسم أَبى كَبْشَة:
سليم، وَقد شهد بَدْرًا والمشاهد كلهَا مَعَ رَسُول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَمَات فِي خلَافَة عمر فِي الْيَوْم الّذي ولد فِيهِ عُرْوَة بن الزبير.
وَأما الّذي كَانَت كفار قُرَيْش تذكره، وتنسب النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهِ وَتقول: قَالَ ابْن أَبى كَبْشَة، وَفعل ابْن أَبى كَبْشَة، فَقيل فِيهِ أَقْوَال، قيل: إِنَّهَا كنية أَبِيه لأمه، وهب بن عبد منَاف، وَقيل: كنية أَبِيه من الرضَاعَة الْحَارِث بن عبد الْعُزَّى، وَقيل: إِن سلمى أُخْت عبد الْمطلب كَانَ يكنى أَبوهَا: أَبَا كَبْشَة، وَهُوَ عَمْرو بن لبيد. وَأشهر من هَذِه الْأَقْوَال كلهَا عِنْد النَّاس، أَنهم شبهوه بِرَجُل كَانَ يعبد الشعرى وَحده دون الْعَرَب، فنسبوه إِلَيْهِ لِخُرُوجِهِ عَن دين قومه.

أبو كبشه رجل فارق دين الجاهلية قديما وعبد الشعرى. فشبهوا الرسول صلى الله عليه وسلم به أو أن أباه من الرضاعة كانت له ابنته تسمى كبشه فكان يكنى بها.

وبن أبي كبشة أراد به النبي صلى الله عليه و سلم لأن أبا كبشة أحد أجداده وعادة العرب إذا انتقصت نسبت إلى جد غامض قال أبو الحسن النسابة الجرجاني هو جد وهب جد النبي صلى الله عليه و سلم لأمه وهذا فيه نظر لأن وهبا جد النبي صلى الله عليه و سلم اسم أمه عاتكة بنت الأوقص بن مرة بن هلال ولم يقل أحد من أهل النسب أن الأوقص يكنى أبا كبشة وقيل هو جد عبد المطلب لأمه وفيه نظر أيضا لأن أم عبد المطلب سلمى بنت عمرو بن زيد الخزرجي ولم يقل أحد من أهل النسب إن عمرو بن زيد يكنى أبا كبشة ولكن ذكر بن حبيب في المجتبى جماعة من أجداد النبي صلى الله عليه و سلم من قبل أبيه ومن قبل أمه كل واحد منهم يكنى أبا كبشة وقيل هو أبوه من الرضاعة واسمه الحارث بن عبد العزي قاله أبو الفتح الأزدي وبن ماكولا وذكر يونس بن بكير عن بن إسحاق عن أبيه عن رجال من قومه أنه أسلم وكانت له بنت تسمى كبشة يكنى بها وقال بن قتيبة والخطابي والدارقطني هو رجل من خزاعة خالف قريشا في عبادة الأوثان فعبد الشعرى فنسبوه إليه للاشتراك في مطلق المخالفة وكذا قاله الزبير قال واسمه وجز بن عامر بن غالب قوله أنه يخافه هو بكسر الهمزة استئنافا تعليليا لا بفتحها ولثبوت اللام في ليخافه في رواية أخرى قوله ملك بني الأصفر هم الروم .فتح الباري

دست همتون درد نکنه. دوستم جناب خیر البریه دقیقا دنبال همین لفظ بودم که اون لعین استفاده کرد. تشکر.

با سلام

وتشكر از دوست گرامي ، از توهين بدره ! اگر آيات سوره توبه كه اواخر عمر شريف رسول خاتم (ص) نازل شد را دقت كنيد مخصوصا آيه 74 كه بصراحت ميفرمايد وبعد از اسلامشان كافر شدند وقصد ترور پيامبر را نمودند ..... چه كساني بودند ؟

در احاديث آمده كه معاويه وحزبش مقصود آيه فوق هستند .

البته قبل از اين هم رسول خدا (ص) به كرات ومتواتر با الفاظ وتمثيل خطر نسل جگرخواران را گوشزد نموده بودند مثلا :

465 - حدثنا العباس بن الفضل الأسفاطي ثنا موسى بن اسماعيل ( ح )
و حدثنا عبد الرحمن بن الحسين العابوري التستري ثنا عقبة بن سنان الدارع قالا ثنا غسان بن مضر عن سعيد بن يزيد أبي مسلمة عن نصر بن عاصم الليثي عن أبيه قال : دخلت مسجد المدينة فاذا الناس يقولون نعوذ بالله من غضب الله و غضب رسول الله قال قلت : ماذا ؟ قالوا : كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يخطب على منبره فقام رجل فأخذ بيد ابنه فأخرجه من المسجد فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( لعن الله القائد و المقود ويل لهذه يوما لهذه الأمة من فلان ذي الاستاه ) .معجم كبير حديث صحيح

به كلمه ذي الاستاه دقت كنيد كه رسول خدا (ص) آخرين تلاش را براي معرفي و ابلاغ اين منافقين وهشدار به مسلمين بكار بردند .

معاویه در جریان گفتتگوی با مغیره حضرت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را با ابن ابی کبشه خطاب قرار داداگر چه معاویه از دشمنان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بوده و تاریخ گواه است که وی لحظه ای به ایشان ایمان نداشته و اسلامش نیز ظاهری بوده ولی در بیان ابن ابی کبشه احتمالات مختلفی آورده اند
یک: بعضی گفته اند یکی از غلامان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ابوکبش بوده است که در ایرانی بودن یا حجازی بودن وی شک است بعضی گفته اند که کفار قریش به خاطر وی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را ابن ابی کبشه می خواندند (1) وی در اولین روز خلافت عمر از دنیا رفت (2)
دو: بعضی گفته اند ابن ابی کبشه یکی از اجداد مادری پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بود است (3)
سه : بعضی دیگر گفته اند ابن ابی کبشه الحارث بن عبد العزي السعدي، شوهر حليمة سعدیه بوده است (4) که کفار قریش به این دلیل حضرت را ابن ابی کبشه می نامیدند (5)
چهار: بعضی ابوکبشه را وهب بن عبدمناف بن زهره بن کلاب بن مره پدر حضرت آمنه می دانند لذا قریش وقتی می خواستند حضرت را خطاب قرار دهند می گفتند قال ابن ابی کبشه یا فعل ابن ابی کبشه (6)
پنج : بعضی می گویند ابا کبشه پدر سلمی انصاری خزرجی مادر حضرت عبدالمطلب می باشد (7)
لذا مشخص نیست منظور قریش از این عبارت چیست و کدام منظورشان است

1.الاستيعاب،ج‏4،ص:1738
2. الإصابة،ج‏7،ص:284
3.الاستيعاب،ج‏4،ص:1738
4. الإصابة،ج‏7،ص:284 أنساب‏الأشراف،ج‏1،ص:91(چاپ‏زكار،ج‏1،ص:99)
5. الأعلام،ج‏2،ص:156
6. الأعلام،ج‏8،ص:125
7. الإصابة،ج‏7،ص:284 إمتاع‏الأسماع،ج‏6،ص:316

موضوع قفل شده است