جمع بندی آيا احكام در اسلام متأثر از فرهنگ زمان نزول است ؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا احكام در اسلام متأثر از فرهنگ زمان نزول است ؟

[="Times New Roman"]

بی نظیر;415425 نوشت:
این بخاطر فرهنگ عرب جاهلی هست که تاثیرش رو در قران بجای گذاشته

از کجا می‌توانیم فهمید که بقیهٔ آیات قرآن حکمی است الهی و دستوری است همیشگی به مردم یا مانند این‌ها تحت تأثیر عرب جاهلی آمده یا از ترس فلان و بهمان نیامده، یا قرار بوده چیز دیگر باشد ولی مصلحت نشده که گفته شود. ملاک و معیار چیست؟
تشکر[/]

[="Times New Roman"]

بی نظیر;414227 نوشت:
و فکر می کنم از قوانین اسلام نیست
چون هیچ کجای قران نیامده اجازه زن دست مرده و

قوانین اسلام را از کجا می‌توان یافت؟ آیا به قرآن منحصر است یا در جاهایی دیگر هم باید سراغشان را گرفت؟
بسیاری از این قوانین پیش از جمهوری اسلامی هم در کتاب‌های علما و فقها بوده‌اند و البته تاکنون به محک تجربه نخورده بودند و اینک در این نظام کَم‌کَمک قدری تعدیل می‌شوند. این‌ها را باید از قوانین اسلام شمرد یا نه؟
تشکر

فرهنگ;415559 نوشت:
از کجا می‌توانیم فهمید که بقیهٔ آیات قرآن حکمی است الهی و دستوری است همیشگی به مردم یا مانند این‌ها تحت تأثیر عرب جاهلی آمده یا از ترس فلان و بهمان نیامده، یا قرار بوده چیز دیگر باشد ولی مصلحت نشده که گفته شود. ملاک و معیار چیست؟
تشکر

سلام

ابتدا خدمت شما دوست گرامی عرض کنم این نظر شخصی بنده بود که گفتم
و شاید دیگران قائل به این نظر نباشند

از نظر حقیر همه احکام قران احکام الهی است منتهی با توجه به شرایط حاکم بر اجتماع و فرهنگ
ان زمان پاره ای از دستورات برای اصلاح و یا منطبق با فرهنگ ان زمان است

مثلا ایه ای که می گوید مردان قیم زنان هستند در ادامه بگوید بخاطر برتریهایی که مردان بر زنان دارند
و از مال خود زنان را بهره مند می کنند
حال اگر در شرایطی این برتری از ان زنان گردد و زنان از مال خود مردان را بهره مند کنند این قیومیت
از مردان به زنان منتقل می شود

موفق باشید

فرهنگ;415565 نوشت:
قوانین اسلام را از کجا می‌توان یافت؟ آیا به قرآن منحصر است یا در جاهایی دیگر هم باید سراغشان را گرفت؟
بسیاری از این قوانین پیش از جمهوری اسلامی هم در کتاب‌های علما و فقها بوده‌اند و البته تاکنون به محک تجربه نخورده بودند و اینک در این نظام کَم‌کَمک قدری تعدیل می‌شوند. این‌ها را باید از قوانین اسلام شمرد یا نه؟
تشکر

سلام

از نظر این حقیر قوانین اسلام را فقط باید از قران استخراج کرد
زیرا احادیث منبع قابل اطمینانی برای احکام نیستند زیرا ممکن است دچار تحریف
شده باشند

موفق باشید

نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ
قوانین اسلام را از کجا می‌توان یافت؟ آیا به قرآن منحصر است یا در جاهایی دیگر هم باید سراغشان را گرفت؟
بسیاری از این قوانین پیش از جمهوری اسلامی هم در کتاب‌های علما و فقها بوده‌اند و البته تاکنون به محک تجربه نخورده بودند و اینک در این نظام کَم‌کَمک قدری تعدیل می‌شوند. این‌ها را باید از قوانین اسلام شمرد یا نه؟
تشکر

سلام و عرض ادب
دوست عزیز
دقت فرمایید بسیاری از این قوانین که فرمودید تنها در کتابها مستور نبوده !، سالها که نه بلکه قرنها در کشور ما جاری و حاکم بوده ولی به مدد ضعف در حافظه تاریخی فراموشمان شده و الّا اکثر دولتها و حکومتهای عرب ترک ایرانی و حتی مغول بعد از اسلام مشروعیت خود را از اسلام به ارث برده بودند
این قوانین سالها تجربه شده اند و در همه آن حکومتها ،تنها سالوسان و دغلکاران قاضیان یا مجریان این قوانین نبوده اند
.......بگذریم که این قصه سردراز دارد ......
پیروز و موفق باشید

[="Times New Roman"]

بی نظیر;415682 نوشت:
از نظر حقیر همه احکام قران احکام الهی است منتهی با توجه به شرایط حاکم بر اجتماع و فرهنگ
ان زمان پاره ای از دستورات برای اصلاح و یا منطبق با فرهنگ ان زمان است

سلام بر شما و سپاس
معیار اینکه بفهمیم چیزی واسطه‌ای بوده برای حذف یک دستور چیست؟ نه آیا می‌توان گفت بسیاری دستورهای دیگر نیز به خاطر شرائط آن جامعه و فرهنگ وضع شده‌اند تا واسطه شوند برای حذف. نمونه را اعراب جاهلی شیوه‌های متعدد حج گذاشتن داشتند؛ آیا حج اسلام واسطه‌ای است از روی ناچاری برای حذف کلی آن آیین؟ حرمت رایطهٔ زن و مرد چه؟ چقدرش ناگزیر از آن جامعه آمده و چقدرش ماندگار باید بود؟
اگر می‌گفتید ملاک برای پذیرفتن هر حکم فرهنگ هر جامعه در زمان اجراست در چشم من پذیرفتنی‌تر می‌نمود تا آنکه بگوییم ملاک نپذیرفتن آن است که در جامعهٔ زمان نزول مشابهش پیدا شود.
گمان ندارم دینی که معبودان و مقدسات جامعه را یکسره بی‌سود و زیان خوانده و نمادهایشان را شکسته از تغییر فرهنگشان چنین بیمناک باشد.
توفیق رفیقتان

فرهنگ;415733 نوشت:
گمان ندارم دینی که معبودان و مقدسات جامعه را یکسره بی‌سود و زیان خوانده و نمادهایشان را شکسته از تغییر فرهنگشان چنین بیمناک باشد.

با سلام.
بحث بیمناکی نیست. بحث ظرفیت انسانهاست. جبر اجتماع و محیط است. اسباب و ابزارهاست. بحث استعدادها و توانایی هاست.
و من الله توفیق

[=Times New Roman]

متحیر;415715 نوشت:
سلام و عرض ادب
دوست عزیز
دقت فرمایید بسیاری از این قوانین که فرمودید تنها در کتابها مستور نبوده !، سالها که نه بلکه قرنها در کشور ما جاری و حاکم بوده ولی به مدد ضعف در حافظه تاریخی فراموشمان شده و الّا اکثر دولتها و حکومتهای عرب ترک ایرانی و حتی مغول بعد از اسلام مشروعیت خود را از اسلام به ارث برده بودند
این قوانین سالها تجربه شده اند و در همه آن حکومتها ،تنها سالوسان و دغلکاران قاضیان یا مجریان این قوانین نبوده اند
.......بگذریم که این قصه سردراز دارد ......
پیروز و موفق باشید

سلام و عرض ادب خدمت سرور معزز جناب متحیر و سپاس از شما
اگر محل نزاع را درست دریافته باشم، هرچند مشروعیت از دین گرفتن حکومت‌ها معادل اجرایی کردن احکام نیست اما منکر نیستم که در زمانه‌های پیشین هم بعضی از این احکام از بیشتر از سوی مردم و کمتر از سوی حکومت‌ها اجرا شده؛ اما اصل سخن این است که ملاک احکام اسلام را چه باید بدانیم؟ صرف قرآن؟ احادیث؟ سنت و اجماع سلف صالح؟ منکر آن هستم که جمهوری اسلامی سازندهٔ احکامی از قبیل حق طلاق و حق حضانت و ... باشد. زیرا که غالب این احکام را در کتب فقهاء سابق می‌توان دید (که مدعی‌ام [=times new roman]خود متأثر از عرف و فرهنگ زمانهٔ خود بوده‌اند).
در واقع بحث بر سر این نقل بوده:
بی نظیر;414227 نوشت:
همانطور که گفتین قانون جمهوری اسلامی این قوانین رو وضع کرده
و فکر می کنم از قوانین اسلام نیست
چون هیچ کجای قران نیامده اجازه زن دست مرده و

[="Times New Roman"]

شریعت عقلانی;415740 نوشت:
بحث بیمناکی نیست. بحث ظرفیت انسانهاست. جبر اجتماع و محیط است. اسباب و ابزارهاست. بحث استعدادها و توانایی هاست.

سلام از بنده
بقیهٔ احکام موجود در قرآن را چطور؟ تواند بود که از جبر اجتماع درآمده باشند. ملاکی دارید برای تمایز آنچه باید گرفت از آنچه ویژهٔ آن فرهنگ بوده و باید رها کرد.

فرهنگ;415733 نوشت:
معیار اینکه بفهمیم چیزی واسطه‌ای بوده برای حذف یک دستور چیست؟ نه آیا می‌توان گفت بسیاری دستورهای دیگر نیز به خاطر شرائط آن جامعه و فرهنگ وضع شده‌اند تا واسطه شوند برای حذف

سلام

معیار می تواند فرهنگ عقل و فطرت و حقوق بشرباشد

فرهنگ;415733 نوشت:
نمونه را اعراب جاهلی شیوه‌های متعدد حج گذاشتن داشتند؛ آیا حج اسلام واسطه‌ای است از روی ناچاری برای حذف کلی آن آیین؟ حرمت رایطهٔ زن و مرد چه؟ چقدرش ناگزیر از آن جامعه آمده و چقدرش ماندگار باید بود؟

می دانیم که پیامبر خودش را بر ایین ابراهیم معرفی می کند و ایشان دین و مذهب جدیدی نمی اورد
بلکه دین حضرت ابراهیم را اصلاح می کند
حج از زمان ابراهیم ع بنا گذاشته می شود و بعدا تحریف شده و انواع و اقسان انحرافات در ان
راه پیدا می کند و حضرت محمد ص باز دوباره این ایین را اصلاح می کند

شما بفرمایید اگر پیامبر در کشوری دیگر مثلا ایران ظهور می کرد ان وقت مراسم حج را ینیان می گذاشت ؟

فرهنگ;415733 نوشت:
گمان ندارم دینی که معبودان و مقدسات جامعه را یکسره بی‌سود و زیان خوانده و نمادهایشان را شکسته از تغییر فرهنگشان چنین بیمناک باشد.

معبودان ومقدسات جامعه هدف اصلی دین و رکن اساسی می باشد و اگر این مورد اصلاح شود
امید اصلاح موارد دیگر می رود که همان اصل توحید است

اما برای پیشرفت و پیروزی این ایین جدید نمی توان به یک باره بنیانهای جامعه را بهم ریخت
بلکه باید دست به اصلاح تدریجی زد
همین برده داری را شما در نظر بگیرید
اگر اسلام از همان ابتدا ان را منسوخ می کرد مساله و مشکل بزرگی برای مسلملنها در جنگها ایجاد می شد
یا ممکن بود سران و مردم برده دار به اسلام هرگز ایمان نیاورند زیرا
عوض کردن معبود تاثیری در زندگی شان ندارد
ولی از دست دادن برده ها شاید بنیان زندگی و خانواده شان را از هم می پاشید

با تشکر

[="Times New Roman"]بگذارید تأمل کنیم؛ من فعلاً سرم به دوار افتاده است!
شما هم اگر توانستید ملاک تمایز را روشن‌تر و صریح‌تر کنید.
سپاس از همهٔ شرکت‌کنندگان و حاضران در بحث.

فرهنگ;415743 نوشت:
اصل سخن این است که ملاک احکام اسلام را چه باید بدانیم؟ صرف قرآن؟ احادیث؟ سنت و اجماع سلف صالح؟ منکر آن هستم که جمهوری اسلامی سازندهٔ احکامی از قبیل حق طلاق و حق حضانت و ... باشد. زیرا که غالب این احکام را در کتب فقهاء سابق می‌توان دید (که مدعی‌ام خود متأثر از عرف و فرهنگ زمانهٔ خود بوده‌اند).

سلام دو حالت اگر معتقد به قوانین باشیم ملاک این قوانین در طی بحث های طولانی در اصول فقه(که یک علم فکری مثل فلسفه و منطق هست) به دست میاد که قرآن و حدیث و اجماع و عقل و قیاس و استحساناتو منابع دیگر که تا 18 منبع میرسه هرکدوم چقدر حجیت دارند و در صورت تعارض اینها وظیفه چیه.
لذا یابد به نظر فقهای شیعه و سنی مراجعه بشه
حالت دوم این هست که چون درصد زیادی از موارد دینی به نظر جالب نمیرسن و شواهدی هم به ذهن میاد که خیلی از احکام با توجه به شرایط همون زمان و مکان بودند کلا ایمان دینی داشته باشیم ولی قرآن رو کتاب قانونگذاری ندونیم قوانین رو برای رفق و فتق امور همان دوران بدونیم مثل قوانین برده داری. کلا برای تعیین کار خوب و بد به منابع رجوع نکنیم خودمون با فطرتمون تشخیص بدیم چه کاری خوبه چه کاری بد.

فرهنگ;415750 نوشت:
ملاک تمایز را روشن‌تر و صریح‌تر کنید.

ملاکش عقل و علم و فطرت بشره نه استناد به قواعد راویان و حدیث و آیه
صریح یعنی هیچ حکمی نداریم که مطلق باشه حتی امثال شراب یا حجاب. مگه علمی بودن هر حکم چه اصل و چه حدودش اثبات شده باشه.

سلام و عرض ادب
خدمت دوست عزیز

نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ
گمان ندارم دینی که معبودان و مقدسات جامعه را یکسره بی‌سود و زیان خوانده و نمادهایشان را شکسته از تغییر فرهنگشان چنین بیمناک باشد
.

نقل قول:
نوشته اصلی توسط شریعت عقلانی
بحث بیمناکی نیست. بحث ظرفیت انسانهاست. جبر اجتماع و محیط است. اسباب و ابزارهاست. بحث استعدادها و توانایی هاست.

نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ
[=Times New Roman]سلام از بنده
بقیهٔ احکام موجود در قرآن را چطور؟ تواند بود که از جبر اجتماع درآمده باشند. ملاکی دارید برای تمایز آنچه باید گرفت از آنچه ویژهٔ آن فرهنگ بوده و باید رها کرد.
.
محض نمونه برده داری

سربلند و کامروا باشید

zeinab82;415767 نوشت:
اولا چرا نبايد تك به تك بررسي كرد ؟ به نظر من لازمه براي جزء جزء احكام و قوانيني كه وضع شده و ما مجبور به اطاعت از اون هستيم دليل و برهان منطقي داشته باشيم كه در غير اين صورت جاي شك و شبهه خيلي زياده

با سلام.
نظر شما محترم است. ولی باید دانست که عقل که صادر کننده دلیلو برهان منطقی است در طول تاریخ در حال تکامل بوده. استعدادها و توانایی ها و البته فرهنگ های زمانه هم مدام در حال تغییر.
قوانین اسلام متناسب با فرهنگ زمانه وضع گردیده است. در حقیقت ارباب ادیان سعی داشتند که به بهترین وجه قوانین جامعه را انضباط ببخشند منتها برای این کار از استعدادهای بشری بهره می گرفتند. مثلا در جامعه ی آن روز عربستان که مردسالاری به شدت غوغا می کرده و حقوق زنان بسیار کمتر از این بوده در حقیقت باید گفت اسلام شاهکار هم کرده که توانسته چنین قوانینی را وضع نماید.
zeinab82;415767 نوشت:
دوم اينكه مگر نه اينكه بارها وبارها گفته شده قرآن كتابي است براي همه زمانها ؟ پس با چه مجوزي ميشه در احكام اون دست برد ؟

خود خداوند هم در طول 23 سال نزول آیات در چند آیه دست برده و چند حکم را تغییر داده است ( بر اساس دلایل کاملا روشن ). حال قوانینی که در عرض 23 سال می توانسته بنا به ضرورت های جامعه تغییر کند چرا در 1400 سال نباید تغییر کند؟؟؟؟
وقتی می گوییم دین برای همه زمانهاست و تغییر ناپذیر منظور ذات دین است نه عرضیاتی که خودشان را به دین چسباندند. مهم این است که آن ذات لایتغیر را بیابیم.
zeinab82;415767 نوشت:
والا ما كه هي داريم ميزنيم تو سر ميگيم اين قوانين مال اون زمان بوده همه ميگن داري كفر ميگي

اگر توسر خودتون نزنید و با دلایل منطقی ادعای خود را ثابت کنید کسی به شما نمی گوید کفر می گویی!
ما در این تاپیک سعی داشتیم از منظر دیگری مدعای شما را ثابت کنیم.
چرا عقل نمی تواند به مصالح و مفاسد احکام پی ببرد؟
و من الله توفیق

با سلام
تاپيك حاضر جهت انتقال مطالب برخي كاربران كه متناسب با موضوع تاپيك قبلي نبود ، ايجاد شده و پستهاي آنان به تاپيك حاضر جهت ادامه بحث منتقل شده است .

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد رئوف

با سلام خدمت شما دوستان گرامی

مطالبی تاحدی مختلف در این تاپیک مطرح شده که برای ادامه بحث نیازمند آن هستیم که یک موضوع واحد را انتخاب کنیم و در مورد آن بحث کنیم.
متاسفانه این تاپیک امروز به بنده ارجاع داده شده در حالیکه بحث پیش از بنده در جریان بوده است.

با توجه به عنوانی که برای این بحث انتخاب شده است، باید در مورد تاثیر فرهنگ زمان نزول در احکام اسلام بحث کنیم. فلذا لطفا دوستان نظرات خود را تنها در مورد این موضوع، بیان کنند.

دین اسلام در محیط عرب جاهلی در عربستان نازل شده است و طبیعی است که بخشی از احکام آن ناظر به جامعه ای باشد که در آن نازل شده است. این مسئله در مورد برخی از مثال هایی که در قرآن آمده است نیز وجود دارد، به طور مثال خداوند از انسان میخواهد تا در مورد خلقت شتر، بیاندیشند. روشن است که شتر یکی از شایع ترین حیوانات در شرایط عربستان است که زندگی مردم به آن وابسته است و مورد مناسبی برای این است که توجه مردم به آن جلب شود تا با تامل در خلقت آن به خدایی ناظم پی ببرند.
البته احکام اسلامی، منحصر در این نوع مسائل نیست. بسیاری از احکام اسلامی جنبه جهانی و عام دارند و مختص به شرایط خاص نیستند. توجه به این مطلب نیز لازم است که بسیاری از احکامی که مربوط به شرایط خاص بوده است نیز بر پایه یک اصل کلی بنا شده است که این اصل کلی در شرایط مختلف مصادیق متفاوتی می یابد. به عنوان مثال دعوت به پایبندی به قرارداد صلح با غیر مسلمانان، تنها مشروط به مشرکان زمان پیامبر نیست (اگرچه که آیات در مورد آنها نازل شده باشند) بلکه بیانگر یک اصل عام است که مسلمانان باید نسبت به عهد خود حتی نسبت به غیر مسلمانان، وفادار باشند. بنابراین بسیاری از احکام که ممکن است در نگاه اول به نظر بیاید که متاثر از شرایط منطقه ای بوده اند، در پس خود از یک منطق عام برخورداراند که با استفاده از آنها می توان از این احکام در هر شرایطی بهره برد. مضافا که بسیاری از احکام نیز از ابتدا به صورت عام بیان شده اند که قابلیت تطبیق آن را در شرایط مختلف، ایجاد می کند.

موفق باشید

خب البته این سوال - که سوال نیست در واقع - نیاز به جواب ندارد و بر همگان روشن بوده و هست می گذریم از جواب دادنش .

نقل قول:
دین اسلام در محیط عرب جاهلی در عربستان نازل شده است و طبیعی است که بخشی از احکام آن ناظر به جامعه ای باشد که در آن نازل شده است. این مسئله در مورد برخی از مثال هایی که در قرآن آمده است نیز وجود دارد، به طور مثال خداوند از انسان میخواهد تا در مورد خلقت شتر، بیاندیشند. روشن است که شتر یکی از شایع ترین حیوانات در شرایط عربستان است که زندگی مردم به آن وابسته است و مورد مناسبی برای این است که توجه مردم به آن جلب شود تا با تامل در خلقت آن به خدایی ناظم پی ببرند.

که صد البته می بایست می گفتید که دین اسلام و قرآن در جامعه جاهل جهانی نازل شده و به طور خاص جامعه عرب را چه اثباتا و چه نفیا مد نظر گرفته از باب مثال کج رویهایی که عرب داشت را مذمت کرده و نهی شدید کرده و خیلی از قوانین عرب در زمان جهالیت را تقریر و اثبات کرده و جهانی کرده است و این از این جهت است که میان عرب به اعقتاد ما شیعه قبل از ظهور حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم اوصیاءیی چون حضرات عدنان , تا عبد المطلب و همچنین هاشم و ابوطالب سلام الله علیهم بوده است .

به طور کل قرآن کریم با نسخ شرایع ما قبل و از بین بردن جهل جاهلی چه جهانی و چه عرب و تحکیم مبانی انسانی و صحیح قوانین را تا روز قیامت وضع کرد .

[="Tahoma"]

فرهنگ;415559 نوشت:
این بخاطر فرهنگ عرب جاهلی هست که تاثیرش رو در قران بجای گذاشته
از کجا می‌توانیم فهمید که بقیهٔ آیات قرآن حکمی است الهی و دستوری است همیشگی به مردم یا مانند این‌ها تحت تأثیر عرب جاهلی آمده یا از ترس فلان و بهمان نیامده، یا قرار بوده چیز دیگر باشد ولی مصلحت نشده که گفته شود. ملاک و معیار چیست؟
تشکر

سلام
مساله مهمی مانند هدایت بشر از یکسو و قدرت و حکمت خدای متعال از سوی دیگر مستلزم آنستکه که نبوت انبیاء متاثر از فرهنگ جامعه خود نباشد بلکه دگرگون کننده آن باشند اما اقتضای ایجاد تحول هم نوعی درگیر شدن در پدیده هاست به عبارتی در انفعال و تحول سازی یک وجه مشترک است و آن ایجاد ارتباط با پدیده ها و وضعیت موجود است اما اولی برای رنگ گرفتن است و دیگری برای رنگ دادن
لذا هرچند دین اسلام و قرآن کریم در متن جامعه و فرهنگ جاهلی عرب تجلی کرده است اما از آن رنگ نگرفته بلکه با آن مرتبط شده تا بتواند نور حقیقتش را به جهان بتاباند لذاست که
مفسرین و مستنبطین حقیقی قرآن و سنت در عواض این تجلی و تحول سازی محصور نمی مانند و اصل پیام و اقتضائات حقیقی آنرا دنبال می کنند .
البته دایره پیام اصلی و اقتضائات آن ممکن است مورد اختلاف باشد .
والله الموفق

[=Times New Roman]سلام
همچنان که مستحضرید این نوشتار از بحثی دیگر دربارهٔ حق و حقوق زنان در اسلام منشعب شده است؛ آنجا بحث برخی دوستان از جمله سرکار بی‌نظیر این بود که مسلماً احکامی مانند تفاوت‌هایی که بین زن ومرد در فقه هست یا به قول جناب یونس بن عبدالرحمن «توجه ویژهٔ اسلام به مرد» به خاطر شرائط ویژهٔ عربستان در زمان اسلام بوده است؛ البته دوستان برای این که چرا کتابی آسمانی که زیربنای همهٔ اعتقادات مردم عربستان را به هم ریخته باید از شرائط فرهنگی زمانه متأثر شود یا تبعیت کند توجیهات متعددی آورده بودند ــ از جمله جبر زمانه. بنده منکر این نبودم که شرائط زمان تأثیرگذار بوده اما خواستار آن بودم که ملاکی عرضه شود برای اینکه کدام بخش از احکام متأثر از شرائط زمانه بوده و حذف آن از دستورهای فقهی مجاز خواهد بود.

اما سؤال به نحوی که در اینجا طرح شده از بحث اصلی فاصله گرفته؛ پرسیده‌اند: آیا اصلاً احکام اسلام از شرائط و فرهنگ زمان نزول متأثر بوده یا نه؟ جناب حامد مطابق روش خود با ملاحظات کلامی و بدون مراجعهٔ تجربی و موردی این تأثیر و تأثر را به‌کل منکر شده و پاسخ داده‌اند خیر نباید متأثر باشد و سرکار بی‌نظیر بر این پاسخ صلوات نثار کرده‌اند و اگر این صلوات در مقام تأیید باشد بسی عجب می‌آید بنده را. کارشناس گرامی جناب رئوف نیز با ملاحظه‌ای معتدل‌تر برخی موضوعات مطرح‌شده در اسلام را متأثر از جامعهٔ آن زمان دانسته‌اند؛ اما بحث چنان که شرحش داده شد نه درباب «موضوعات» خاص آن جامعه، بلکه در باب «احکام» ویژه‌ای است که به نظر می‌رسد متأثر از فرهنگ زمانهٔ ظهور اسلام بوده است.

از کارشناسان گرامی این سؤال را می‌پرسم که آنچه به نام «فعل معصوم» در بحث‌های اصولی آمده یکی از دلائل شرعی محسوب می‌شود. طبیعتاً پیامبر یا ائمه به دلیل محیطی که در آن می‌زیستند لباسی خاص می‌داشتند یا از مرکوب‌هایی چون اسب و استر و اشتر استفاده می‌کردند. آیا این‌ها دلیل شرعی هست که ما در مقام پیروان آن بزرگواران نیز باید هم از این وسائل استفاده کنیم؟ و بدینسان از ایشان الگو بگیریم؟ ــ که و لقد کان لکم فی رسول الله اسوةُ حسنةُ. اگر نه با چه ملاکی می‌توانیم تفاوت گذارد بین آن الگوگیری‌های به‌جا و نابه‌جا؟
سپاس

فرهنگ;419882 نوشت:
[=Times New Roman]سلام
....
از کارشناسان گرامی این سؤال را می‌پرسم که آنچه به نام «فعل معصوم» در بحث‌های اصولی آمده یکی از دلائل شرعی محسوب می‌شود. طبیعتاً پیامبر یا ائمه به دلیل محیطی که در آن می‌زیستند لباسی خاص می‌داشتند یا از مرکوب‌هایی چون اسب و استر و اشتر استفاده می‌کردند. آیا این‌ها دلیل شرعی هست که ما در مقام پیروان آن بزرگواران نیز باید هم از این وسائل استفاده کنیم؟ و بدینسان از ایشان الگو بگیریم؟ ــ که و لقد کان لکم فی رسول الله اسوةُ حسنةُ. اگر نه با چه ملاکی می‌توانیم تفاوت گذارد بین آن الگوگیری‌های به‌جا و نابه‌جا؟
سپاس


با سلام خدمت شما دوست گرامی

موضوع بحث ما در مورد تاثر یا عدم تاثر احکام از فرهنگ و شرایط زمانه است. و سوال شما باید در این چارچوب مورد بررسی قرار گیرد.

بحث فعل معصوم در اصول فقه، بحث مفصلی است که ما را از بحث فعلی دور می کند، تنها نکته ای که در مورد آن باید مورد توجه قرار گیرد این است که فعل معصوم حکم جواز صادر می کند به این معنا که اگر معصومی فعلی را مرتکب شد، دلالت بر جواز آن دارد ولی از صرف انجام ندادن فعلی، نمی توان حکم به حرمت نمود.

اعمال و رفتار پیامبر که جنبه دینی دارد و به سعادت و هدایت بشر مربوط میشود، به الگو بودن ایشان مربوط است و برخی از مسائلی که مربوط به نحوه معیشت آن زمان است لزوما به معنای آن نیست که ما نیز از آنها پیروی کنیم(مانند استفاده از اسب و شتر). البته باید به این مسئله نیز توجه کرد که در همان مسائلی که در مورد نحوه زندگی در آن زمان است نیز نکاتی وجود دارد که با دقت در آنها می توان برای موارد مشابه امروزی نیز استفاده کرد که البته برای فهم چنین نکاتی باید تحقیقات و بررسی متناسبی انجام شود.

موفق باشید

فرهنگ;419882 نوشت:
اما سؤال به نحوی که در اینجا طرح شده از بحث اصلی فاصله گرفته؛ پرسیده‌اند: آیا اصلاً احکام اسلام از شرائط و فرهنگ زمان نزول متأثر بوده یا نه؟ جناب حامد مطابق روش خود با ملاحظات کلامی و بدون مراجعهٔ تجربی و موردی این تأثیر و تأثر را به‌کل منکر شده و پاسخ داده‌اند خیر نباید متأثر باشد

سلام خدمت شما

به نظر بنده ایشون کاملا منکر تاثیر نشده بودند و تا حدی در قسمت اخر کلامشون
تاثیر رو پذیرفته بودند

فرهنگ;419882 نوشت:
و سرکار بی‌نظیر بر این پاسخ صلوات نثار کرده‌اند و اگر این صلوات در مقام تأیید باشد بسی عجب می‌آید بنده را.

من همیشه صلوات را از باب تایید نمی فرستم بلکه بعضی اوقات بخاطر زحمت پاسخ گویی صلوات
می فرستم مخصوصا که پاسخ در جواب سوال بنده باشد که اگر کاملا هم مخالف ان باشم باز هم صلوات
نثار می کنم

البته چون بین بحث فاصله افتاده بود من با وجود مخالفت فرصت یا شاید حوصله پیگیری را نداشتم
حال که شما دوباره بحث را به جریان انداخته اید انشالله ادامه پیدا کرده به سرانجامی برسد

موفق باشید

با سلام خدمت استاد گرامی جناب حامد؛

حامد;416926 نوشت:
مساله مهمی مانند هدایت بشر از یکسو و قدرت و حکمت خدای متعال از سوی دیگر مستلزم آنستکه که نبوت انبیاء متاثر از فرهنگ جامعه خود نباشد بلکه دگرگون کننده آن باشند

وقتی می گوییم احکام متاثر از فرهنگ زمانه اند منظور این نیست که رفتار پیامبر هم متاثر از فرهنگ های غلط زمانه باشد. بلکه منظور این است که اولا دین صرفا فرهنگ های غلط زمان و مکان ظهور را اصلاح کرده است و ثانیا این اصلاح گری بر اساس ظرفیت و استعداد و توانایی های قوم زمان و مکان نزول دین صورت گرفته است.
حامد;416926 نوشت:
مفسرین و مستنبطین حقیقی قرآن و سنت در عواض این تجلی و تحول سازی محصور نمی مانند و اصل پیام و اقتضائات حقیقی آنرا دنبال می کنند .

بله. دقیقا سخن ما هم همین است. محصور نماندن در ظاهر تجلیات و اصلاح گری ها و یافتن پیام حقیقی دین. چرا که همان طور که در بالا اشاره شد :

ظاهر احکام دین تمام متاثر از فرهنگ زمانه است.
و من الله توفیق

با سلام خدمت دوست با فرهنگ جناب فرهنگ

فرهنگ;419882 نوشت:
ملاکی عرضه شود برای اینکه کدام بخش از احکام متأثر از شرائط زمانه بوده و حذف آن از دستورهای فقهی مجاز خواهد بود.

ملاک نمی خواهد. این یک اصل بدیهی است که تمام احکام متاثر از جامعه نزول دین است. مگر نه این است که خداوند امورش را بر اساس اسباب این جهانی انجام می دهد. خوب این اسباب فرهنگ زمانه و استعداد قوم نزول بوده است. ولی بحث حذف بحث دیگری است که نیازی به اجتهاد دارد. اینکه تا چه حد این فرهنگ ها عوض شده و این احکام نیاز به بازنگری دارد. لذا اگر قرار است حکمی حذف شود باید حکمی جایگزین گردد. ما در این تاپیک :
چرا عقل نمی تواند به مصالح و مفاسد احکام دین پی ببرد؟
سعی در اثبات این مسئله داشتیم که کشف مصالح و مفاسد احکام دست یافتنی است و لذا اگر می شود به آنها رسید این هم می شود که برای آن جایگزین تعیین کرد. جناب حامد هم در آن تاپیک این نظر را دادند که می شود عقل انسان به مصالح و مفاسد احکام پی ببرد. تلاش می خواهد. حال می گوییم پروسه حذف هم به همراه جایگزین کردن امکان پذیر است ولی نیاز به کارشناسان خبره در زمینه های مختلف دارد نه صرفا فقیه.
فرهنگ;419882 نوشت:
چه ملاکی می‌توانیم تفاوت گذارد بین آن الگوگیری‌های به‌جا و نابه‌جا؟

عقل.
و من الله توفیق

بی نظیر;420078 نوشت:
به نظر بنده ایشون کاملا منکر تاثیر نشده بودند و تا حدی در قسمت اخر کلامشون
تاثیر رو پذیرفته بودند

با سلام.
بله بنده هم همین نظر را دارم.
و من الله توفیق

سلام مجدد.
نکته دیگری که بیانگر این تاثیر است بحث نسخ است که در چند آیه قرآن تجلی پیدا کرده است. لذا اگر قرار باشد وجود نشخ را در افعال حق تعالی جایز دانست همین مسئله بیانگر تاثیر پذیری شدید احکام دین از فرهنگ زمانه است.
و من الله توفیق

حامد;416926 نوشت:
مساله مهمی مانند هدایت بشر از یکسو و قدرت و حکمت خدای متعال از سوی دیگر مستلزم آنستکه که نبوت انبیاء متاثر از فرهنگ جامعه خود نباشد بلکه دگرگون کننده آن باشند

سلام

این فرمایش شما در اصول و ارزشها درسته
ونه در فروع بعنوان مثال مساله برده داری رو اسلام بهبود بخشید ولی دگرگون نکرد

حامد;416926 نوشت:
لذا هرچند دین اسلام و قرآن کریم در متن جامعه و فرهنگ جاهلی عرب تجلی کرده است اما از آن رنگ نگرفته بلکه با آن مرتبط شده تا بتواند نور حقیقتش را به جهان بتاباند

بی رنگ هم از ان نیست
مثلا شما تصور کنید اگر پیامبر در کشوری دیگر مثلا ایران ظهور می کرد ایا مراسم حج به این گونه
تشریح می شد ؟

اگر پیامبر الان در این زمان که برده داری منسوخ شده ظهور می کرد ایا قوانین برده داری را وضع می کرد ؟

موفق باشید

رئوف;420022 نوشت:
موضوع بحث ما در مورد تاثر یا عدم تاثر احکام از فرهنگ و شرایط زمانه است

سلام

به نظر حقیر احکامی مثل برده داری و مجوز ان و یا احکامی مثل گذاردن حج متاثر از فرهنگ زمان ظهور است
مثلا اگر پیامبر در زمان حال که برده داری منسوخ شده اگر ظهور می کرد ایا قوانین ان را وضع می کرد ؟
و با وضع قوانین برده داری را مجاز اعلام می کرد ؟

یا مثلا اگر پیامبر در ایران ظهور می کرد ایا مراسمی به اسم حج وجود داشت ؟

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین .

جناب فرهنگ سعی می کنم با زبان ساده توضیحاتی بدم به نوبه خودم مطلب روشن شود هر چند واقعا فکر می کنم نیاز به جواب ندارد مثل این مساله .

ببنید خداوند متعال از هیچ کس و هیچ قومی متاثر نمی شود و هیچ فرهنگی را نمی پذیرد مگر این که یه سری عادتها مثلا یا احکام را با حکمت بالغه و علم بی کرانش تثبیت کند .

به این آیه شریفه توجه فرمایید :

وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ . القصص : 70

حکم مطلق و بی چون و چرا اذان خداست .

هر کس را بخواهد برای پیامبری و وصایت اختیار می کند .

هر کس را بخواهد عذاب می کند و هر کس را بخواهد وارد بهشت می کند همچنین هر کس را بخواهد پولدار می کند و هر کس را بخواهد فقیر می کند .

قومی را بر قوم دیگر فضیلت می دهد یه قومی را بالا می برد و یه قومی را به پایین می کشد یه قومی را اختیار می کند و شجره انبیاء را از آنها قرار می دهد .

فرقی نمی کند شخص یا اشخاص یا قوم یا ملت در برابر خواسته او باشند . یه مثال واضح و روشن برای شما بزنم توجه کنید :

وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفي‏ في‏ نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى‏ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ حَرَجٌ في‏ أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً .الأحزاب : 37

در این جا قضیه زید و زینب است که عرب پسر خوانده را زن می داند کراهت داشتند بلکه نمی پذیرفتن که پدر یا آن کسی که زوج را به فرزندی قبول کرده با زن آن ازدواج کنن و واقعا خیلی پیش آنها این مساله ناگوار بود ولی خب باید این رسم جاهلی از بین می رفت لذا از قبل خدای متعال به پیامبرش وحی کرده بود که می بایست این کار را انجام دهد و با زینب زن پسر خوانده او یعنی زید ازدواج کند ولی پیامبر صلی الله علیه و آله از این که این رسم پیش عرب خیلی ریشه داشت در فکر بود و نیاز به تایید رسمی و صریح خداوند داشت .

می بینید خداوند متعال صریح به پیامبرش امر می کند که این رسم جاهلی غلط را از بین ببر و توجه به هیچ کس نداشته باش ولو همه عرب باشند دیگه امری بالاتر از این نیست مسائل دیگر که آسان و سهل است .

اما چند نکته را باید توجه کنی اولا :

خداوند متعال هیچ وقت قبیح نمی کند و امر به قبیح نمی نماید توجه کنید به آیه شریفه :

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ. الأعراف : 28

تعالی الله عما یصفه الجاهلون .

دوما : کسی حق سوال یا اعتراض به او ندارد ولی از همه بازخواست می کند توجه کنید به آیه شریفه :

لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ. الأنبياء : 23

این عدم حق سوال و بازخواست دقیقا شامل امام معصوم صلوات الله علیهم نیز می شود .

توجه داشته باشید : همه حق استفسار یا پرسیدن از حکمی یا حکمت حکمی را دارند و این سوال و پرسش فرق دارد با اعتراض و البته خیلی از جاهلان فکر می کنن حق اعتراض دارند لذا روز قیامت خدای متعال آنها را مجبور به اعتراض می کند که جواب داده شوند و بیشتر بر فضیحت آنها جلوی همه حقائق کشف شود .

بر می گردم به حرف اولم , پس خدای متعال از هیچ کس و هیچ تاثیر نمی پذیرید .

قوم عرب را مثال می زنم چون مخاطب مستقیم خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم بودند .

دقت کنید و پی گیری کنید خداوند متعال خیلی از عادات و رسومات و تقالید عرب را تقریر و اثبات کرد و خیلی را هم رد کرد .

نگاه کنید روزی که یهود و نصاری در اوج قدرت بودند یا همچنین ایران و روم خدای متعال و پیامبرش صلی الله علیه و آله هیچ ابائی نداشتند و پیامبر صلی الله علیه و آله نامه می نویسد و شاهان جهان را به اسلام دعوت می کند و حتی تهدید هم می کند کوچکترین ترس و یا واهمه ایی هم ندارد .

یه نکته می ماند و نسخ در ذیل آن می آید که بعضیها آن را کج فهمیده اند توجه کنید به این آیه شریفه:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. المائدة :
90

در اول اسلام خداوند متعال نهی از شرب خمر نکرد و کسانی مثل عمر بن الخطاب حتی در شرب آن اسراف می کردند .

ولی آیا خداوند از شرب خمر راضی بود ! خیر قطعا راضی نبود این جاست که بحث نسخ پیش می آید و خدای متعال به حسب مصالح که خود و ائمه معصومین صلوات الله علیهم می دانند حکم را تغییر می دهد .

این که گفته می شود زنان عرب فلان و بهمان بودند حرفی ست جاهلانه و هرگز چنین نبوده اند بله زنان مکه با زنان مدینه تفاوت داشتند و مثلا زنان مدینه در روی شوهران خویش می ایستادند و امر و نهی می کردند و خلاصه خیلیاشون دست شیطان را از پشت بسته بودند .

با این حال خدواند متعال حکم می کند و هیچ کدوم این حالات را در نظر نمی گیرد .

این که پیامبر و امامان معصوم صلوات الله علیهم شتر و اسب سوار می شدند کاملا درسته و مایه تاسی می باشد .

اما این تاسی و اقتداء دو جور است یه وقت برای خاصه ست و یه وقت برای عامه مردم هر کدوم هم فرق دارند لذا می طلبد آدم یک یک موارد را بحث کند آن زمان چون اسب و اینا رایج بود بله نگاه می کنم به پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم هر چی سوار شده می شدم ولی الان فرق کرده و ماشینهای مکانیکی سر کار آمده اند .

کلا مطلق اقتداء به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حسن و از بزرگترین فضیلتهاست .

اما بعضیا هستن نمی تونن این را تحمل کنن مثلا سروش می گه چطور می شه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اقتداء کرد در حالی که او یه صفحه وجودی ست ملکوتی و متصل به خداست که در حیطه قدرت ما نیست . ( کلا خلط کرده درست حسابی که حال و حوصله می خواد .)

البته امیدوارم این کفته شما " نا بجا " منظور از آن امام معصوم صلوات الله علیه نباشد که خلاف ادب است .

[="Tahoma"]

شریعت عقلانی;420098 نوشت:
بله. دقیقا سخن ما هم همین است. محصور نماندن در ظاهر تجلیات و اصلاح گری ها و یافتن پیام حقیقی دین. چرا که همان طور که در بالا اشاره شد :
ظاهر احکام دین تمام متاثر از فرهنگ زمانه است.

سلام
تعیین جواهر و عوارض ناشی از درگیری تعالیم الهی با فرهنگ بشری یک کار اجتهادی و تخصصی است و مطمئنا تعیین آن بدست عموم نیست چه اینکه تجویز این امر موجب هدم دین میشود بلکه این کار بدست عالمان فرهیخته و پرهیزکاری است که دغدغه کمال انسانی در سایه وحی الهی را دارند

بی نظیر;420117 نوشت:
سلام

این فرمایش شما در اصول و ارزشها درسته
ونه در فروع بعنوان مثال مساله برده داری رو اسلام بهبود بخشید ولی دگرگون نکرد


دلیل ما عام است و فروع را نیز شامل میشود اما مساله این است که تحول فکری زودتر قابل تحقق است تا تحول رفتاری و با برنامه اسلام می بایست جریان بردگی بالاخره منتفی میشد که شد

بی نظیر;420117 نوشت:
بی رنگ هم از ان نیست
مثلا شما تصور کنید اگر پیامبر در کشوری دیگر مثلا ایران ظهور می کرد ایا مراسم حج به این گونه
تشریح می شد ؟

اگر پیامبر الان در این زمان که برده داری منسوخ شده ظهور می کرد ایا قوانین برده داری را وضع می کرد ؟


حج ربطی به فرهنگ عرب ندارد بلکه یکی از مناسک الهی قدیمی است که پایه گذارش ابراهیم ع بود و او عرب نبود بلکه زمانی که ابراهیم ع به مکه آمد سرزمینی خشک بیش نبود که حتی بادیه نشینان نیز در آن ساکن نبودند
و اما برده داری اسلام تاسیسی نیست بلکه مدیریتی است یعنی در اسلام به برده داری امر نشده بلکه برده داری موجود و همچنین مساله اسرای دشمن را مدیریت می کند و البته به حسب اقتضائات آن زمان و با هدف میل دادن این افراد به اسلام
والله الموفق

[="Times New Roman"][="Black"]
سلام علیکم و رحمه الله

متاسفانه با وجود زحمت همکار تدوین بزرگوار باز شاهد مخلوطی از مباحث هستیم و این مانع از سیر صحیح بحث میگردد .

موضوعاتی که مطرح شده شاملتاثیر پذیری احکام تشریعی و فقهی از فرهنگ عربستان و تاثیر پذیری احکام تشریعی از فرهنگ زمان جاهلیت و همچنین احکام مربوط به زنان در عربستان و بعد چگونگی استنباط فقهی از حکم و قول و عمل معصوم متناسب با زمان حال .
این روش صحیح بحث نیست و در نهایت اثبات و نفی چیزی را نمیکند .


یعنی چه اثبات شود یا نشود که قرآن زائیده ذهن کسی است با این نقل قولها و تلفیق موضوعات غیر مرتبط , فاقد ارزش خواهد بود.

لذا از بزرگوارانی که در بحث شرکت میکنند دعوت میکنم یک موضوع یا دو موضوع مرتبط را که اساتید در نظر میگیرند را مورد بحث قرار دهند موضوعات دیگر در جائی مناسب پیگیری نمایند.

با سپاس

یاحق

[=Times New Roman]

bina88;420219 نوشت:
یعنی چه اثبات شود یا نشود که قرآن زائیده ذهن کسی است با این نقل قولها و تلفیق موضوعات غیر مرتبط , فاقد ارزش خواهد بود.

سلام علیکم و رحمة الله
جناب بینا، ضمن تشکر از جناب‌عالی بابت نکته‌ای که فرمودید لازم می‌دانم توضیحی عرض کنم:
اینجا کسی درصدد نیست که خدای‌ناکرده بگوید قرآن زاییدهٔ ذهن کسی است؛ اگر به جملات رد و بدل‌شده دقت می‌فرمودید روشن می‌شد که مبنای همه در این بحث الهی بودن قرآن است و لزوم اطاعت از دستورهایی که قرآن درصدد بوده به مردم برساند و اصل بحث از همین‌جا مطرح شده که کدام بخشش حقیقتاً دستوری است جاودانی و لازم‌الاطاعه و کدام بخشش صرفاً ناظر به شرائط خاصی که در آن جامعه برقرار بوده است (احتمالاً مواردی مثل جواز برده‌داری).
گمان می‌کنم حساسیت شما نیز موضع برخی دیگر از دوستان [=Times New Roman]در بحث یا برای بستن و بازکردن موقت این عنوان [=Times New Roman]از این تصور درآمده که اینجا افراد درصددند بگویند قرآن ــ العیاذبالله ــ ساخته پرداختهٔ شخص پیامبر است. اگر این بود نیاز نبود که به تفصیل بر سر تمایز احکام ناظر به آن زمان از سائر احکام بحث شود؛ به جایش می‌گفتند که کلش یکسره باید کنار نهاده شود. همچنان که در زمان ظهور پیامبر نسخ در احکام واقع شده بحث این است که دامنهٔ این نسخ را آیا به زمان بعد از آن حضرت نیز می‌توان تسری داد یا نه.

دودیگر آنکه بحث از نحوهٔ استخراج احکام خود ناظر به مسئلهٔ تأثیر داشتن یا نداشتن شرائط بر احکام است. روشن است که احکام اسلام یکسره در کتابی دربسته نیامده و علماء در طول تاریخ با شیوه‌هایی (که گاه از نظر یکی مقبول بوده و از نظر دیگری نه؛ گاه این شیوه‌ها و در نتیجه احکام درآمده از آن‌ها تغییر کرده) این احکام را به دست داده‌اند. گمان شخص بنده این است که بسیاری از آنچه اینک به عنوان احکام اسلام خوانده می‌شود و چندان در این روزگار قابل کاربست نیست نتیجهٔ شیوه و قواعدی است که علما داشته‌اند.
سپاس

[=Times New Roman]

رئوف;420022 نوشت:
اعمال و رفتار پیامبر که جنبه دینی دارد و به سعادت و هدایت بشر مربوط میشود، به الگو بودن ایشان مربوط است و برخی از مسائلی که مربوط به نحوه معیشت آن زمان است لزوما به معنای آن نیست که ما نیز از آنها پیروی کنیم(مانند استفاده از اسب و شتر).

سلام دوباره و سپاس
پرسش همین است که ملاک مسائل مربوط به این سعادت و هدایت چیست؟ آیا خود دین اسلام ملاکی معرفی کرده که چه چیزها مربوط به سعادت است و در این‌ها الگو بگیرید و در بقیه لازم نیست؛ یا نه فقها از جانب خود و با تشخیص خود تمایزی می‌گذارند برحسب اینکه چه چیز را مهم و مؤثر بدانند در سعادت بشر و چه چیز را نه.

حامد;420173 نوشت:
دلیل ما عام است و فروع را نیز شامل میشود اما مساله این است که تحول فکری زودتر قابل تحقق است تا تحول رفتاری و با برنامه اسلام می بایست جریان بردگی بالاخره منتفی میشد که شد

این ادعا باید مورد بررسی کارشناسانه قرار بگیرد که ایا اسلام بردگی رو منتفی کرد یا حقوق بشر
خود شما در تاپیکی ادعا کردین که این قوانین همیشه پایدار است و هر زمان ما می توانیم ان را اجرا کنیم
و نهیی در ان نیست

در حالی که قانون حقوق بشر کلا ان را نفی کرده است و جرم است

حامد;420173 نوشت:
حج ربطی به فرهنگ عرب ندارد بلکه یکی از مناسک الهی قدیمی است که پایه گذارش ابراهیم ع بود و او عرب نبود بلکه زمانی که ابراهیم ع به مکه آمد سرزمینی خشک بیش نبود که حتی بادیه نشینان نیز در آن ساکن نبودند

بالاخره ربط به عربستان دارد و شرایط ویژه ای که مکه در ان واقع شده است در ضمن جزئ فرهنگ عربها
یا شبه جزیزه شده بود

اگر متعلق به همه ادیان است چرا مسیحیت و یهودیت حج ندارند ؟ حجی شبیه عربها

موفق باشید

فرهنگ;420260 نوشت:
دودیگر آنکه بحث از نحوهٔ استخراج احکام خود ناظر به مسئلهٔ تأثیر داشتن یا نداشتن شرائط بر احکام است. روشن است که احکام اسلام یکسره در کتابی دربسته نیامده و علماء در طول تاریخ با شیوه‌هایی (که گاه از نظر یکی مقبول بوده و از نظر دیگری نه؛ گاه این شیوه‌ها و در نتیجه احکام درآمده از آن‌ها تغییر کرده) این احکام را به دست داده‌اند. گمان شخص بنده این است که بسیاری از آنچه اینک به عنوان احکام اسلام خوانده می‌شود و چندان در این روزگار قابل کاربست نیست نتیجهٔ شیوه و قواعدی است که علما داشته‌اند.

سلام
در تکمیل فرمایش شما عرض کنم این قوانین بیشتر از روی احادیث که انها هم برای زمان خودشان
وضع شده اند گفته شده است با فرض عدم تحریف احادیث

موفق باشید

[="Times New Roman"]ضمن سپاس از همهٔ دوستان
دوستانی که پذیرفته‌اند احکام تأثیراتی از شرائط و فرهنگ زمانه تأثیر پذیرفته، سؤال این است که چگونه و با چه ملاکی می‌توان تشخیص داد که کدام حکم را باید نگه داشت و کدام را باید جایگزین کرد و حکم جدید را بر چه مبنایی باید به دست آورد. به نظرم اصل بحث این است، اینکه هم اینک اسلام برای زن، برای برده، برای ... چه حقوقی و چه قوانینی دارد؛ نه اینکه با چه مراحلی یک رسم را می‌خواسته کنار بزند. به نظر من پاسخی مثل «عقل» یا «فطرت سلیم» چیزی را روشن نمی‌کند؛ عقل با چه مکانیسمی تعیین می‌کند و تمایز می‌گذارد بین آنچه باید کنار زد و آنچه نباید زد؟ اینکه چه چیز باید به جایش گذاشت. همچنین مجتهدان با تقوا و ... هم جواب روشنگری نیست؛ مکانیسم این تمایز و تعیین جایگزین چیست؟

[=Times New Roman]دوستانی که اصلاً نمی‌پذیرند که در قوانین کنونی اسلام تأثیری از فرهنگ آن زمان ممکن است باشد این را لابد می‌پذیرند که احکام اسلام به صورت صریح و جزء به جزء نیامده و مقداری‌اش تابع قواعد و شیوهٔ استخراج احکام است و در این شیوه ها و قواعد نیز ذهنیت افراد دخالت داشته است؛ به دیگر بیان آنچه به عنوان احکام اسلام شناخته می‌شود بخشی‌اش متأثر از نظرات فقها و حکماء است؛ نمونه را چنان که مستحضرید تا سال‌ها بل قرن‌ها سهم امام را در دریا می‌ریخته‌اند یا زیرزمین دفن می‌کرده‌اند و در دوران‌های جدید به این نتیجه رسیده‌اند که این را صرف حوزه‌های علمیه کنند؛ از این قبیل موارد زیاد می توان یافت و این گونه صحبت از قوانین اسلام که گوییا همه چیز در یک بسته بند به بند آمده سخنی بسیار غریب و ناپذیرفتنی است.

ـــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت برای حاج یونس بن عبدالرحمن
[=Times New Roman]

یونس بن عبد الرحمن;420148 نوشت:
البته امیدوارم این کفته شما " نا بجا " منظور از آن امام معصوم صلوات الله علیه نباشد که خلاف ادب است .
[=Times New Roman]
حاجی جان اگر به جملهٔ من دقت می‌کردی روشن بود به‌جا و نابه‌جا وصف الگوگیری ماست نه افعال پیامبر و امام.
[=Times New Roman]
فرهنگ;419882 نوشت:
اگر نه با چه ملاکی می‌توانیم تفاوت گذارد بین آن الگوگیری‌های به‌جا و نابه‌جا؟

[=times new roman]آیین تقوا ما نیز دانیم!

[="Tahoma"]

بی نظیر;420330 نوشت:
این ادعا باید مورد بررسی کارشناسانه قرار بگیرد که ایا اسلام بردگی رو منتفی کرد یا حقوق بشر
خود شما در تاپیکی ادعا کردین که این قوانین همیشه پایدار است و هر زمان ما می توانیم ان را اجرا کنیم
و نهیی در ان نیست

در حالی که قانون حقوق بشر کلا ان را نفی کرده است و جرم است


سلام
قبل از اینکه حقوق بشری تدوین شود برده داری در دنیای اسلام منتفی شده بود
و اما بحث ما در مورذ وقوعش در آینده به حسب عدم نسخ حکم است و این خود ثابت میکند حکم مدیریتی است یعنی در صدد ایجاد برده داری نیست بلکه در صدد مدیریت آن است
دیگر اینکه لطف کنید این برده داری را درست ببینید . برده داری که در دنیا می شناسند و پایه گذارش همین مدعیان حقوق بشر کذایی اند در حقیقت ربودن افراد از شهر و دیار خود و بکار گرفتن آنها در جای دیگر همراه با سلب همه آزادیها بود و این با مساله اسارت دشمن زمین تا آسمان فرق دارد .

بی نظیر;420330 نوشت:
بالاخره ربط به عربستان دارد و شرایط ویژه ای که مکه در ان واقع شده است در ضمن جزئ فرهنگ عربها
یا شبه جزیزه شده بود

اگر متعلق به همه ادیان است چرا مسیحیت و یهودیت حج ندارند ؟ حجی شبیه عربها


وقتی که ابراهیم ع بنیان حج را در اطراف کعبه گذاشت عربی در آن منطقه زندگی نمی کرد
بلکه به گواه تواریخ دینی ما پس از استقرار هاجر و اسماعیل در آنجا و جوشیدن چشمه زمزم کم کم قبایلی به آنجا آمدند لذا معنا ندارد حج اصیل از فرهنگ عرب رنگ گرفته باشد بلکه همین اعراب بودن که حج ابراهیمی را تحریف کردند و اسلام آمد آنرا احیا کرد .
و آخر اینکه ظاهرا تعالیم حج در مسیحیت هم هست . مدتی پیش چند تن از کشیشان در جنوب شرق آسیا مسلمان شدند و یکی از دلایلشان بر حقانیت اسلام این بوده که اسلام حج دارد در حالیکه مسیحیت رسمی فعلی ندارد و گفته بودند این در حالی است که در انجیل تعالیمی در مورد حج وجود دارد
والله العالم

[="Tahoma"]

فرهنگ;420332 نوشت:
دوستانی که پذیرفته‌اند احکام تأثیراتی از شرائط و فرهنگ زمانه تأثیر پذیرفته، سؤال این است که چگونه و با چه ملاکی می‌توان تشخیص داد که کدام حکم را باید نگه داشت و کدام را باید جایگزین کرد و حکم جدید را بر چه مبنایی باید به دست آورد. به نظرم اصل بحث این است، اینکه هم اینک اسلام برای زن، برای برده، برای ... چه حقوقی و چه قوانینی دارد؛ نه اینکه با چه مراحلی یک رسم را می‌خواسته کنار بزند. به نظر من پاسخی مثل «عقل» یا «فطرت سلیم» چیزی را روشن نمی‌کند؛ عقل با چه مکانیسمی تعیین می‌کند و تمایز می‌گذارد بین آنچه باید کنار زد و آنچه نباید زد؟ اینکه چه چیز باید به جایش گذاشت. همچنین مجتهدان با تقوا و ... هم جواب روشنگری نیست؛ مکانیسم این تمایز و تعیین جایگزین چیست؟

سلام
به نظرم نظرات شهید مطهری در کتاب اسلام و مقتضیات زمان اینجا مناسب باشد
والله الموفق

[=Times New Roman][=times new roman]سلام علیکم و رحمه الله

جناب فرهنگ گرامی

[=times new roman]

فرهنگ;420260 نوشت:
و اصل بحث از همین‌جا مطرح شده که کدام بخشش حقیقتاً دستوری است جاودانی و لازم‌الاطاعه و کدام بخشش صرفاً ناظر به شرائط خاصی که در آن جامعه برقرار بوده است (احتمالاً مواردی مثل جواز برده‌داری).

درمثال در مورد احکام برده داری اشاره فرمودید. واضح است جناب فرهنگ که در صورت وقوع برده داری آنهم در هر شکل و صورتی که باشد لازم است که به احکامش مطابق آنچه که در کتاب و شریعت الهی توجه و عمل گردد . انسان همان انسان است و خلق و خوی او نزد خداوند سبحان عیان. تمایل به برده کردن و ... بخشی از خوی جاهلانه بشری است که اینها لازم به مهار دارد.

قرآن کریم را کسی مانند من و شما ننوشته پس کسی مانند من و شما بصلاحدید خود احکامش را نسخ کند و یا متاثر از زمان و محدود به آن زمان بداند پس مانند آنرا بیاورد یا بهتر از آنرا.

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يعْلَمُونَ(الروم/30)
پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار کن! اين فطرتي است که خداوند،انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولي اکثر مردم نمي‌دانند!
[=times new roman]
و البته این بغیر از احکام فقهی است که منوط به استنباط فقیه بر اساس زمان است

با سپاس

یاحق

سلام
میشه چند نمونه مثال از افعال ائمه که تشخیص داده شده مربوط به همون زمانه بزنید؟
و دو این که درصد این مسائل (که دائمی نگرفته اند) چقدره آیا بسیار نادره؟
(چون فکر میکنم اگه جایی قرائن روشنی باشه(مثل رفتار یک امام دیگه دقیقا بر خلاف اون و جای تقیه و ... نباشه) رفتار اون امام اول حکم گرفته نشه در صورتی که قرائنی به دست نیاد که معمولاهم همینه حکم همیشگی در نظر گرفته میشه)

حامد;420349 نوشت:
سلام
قبل از اینکه حقوق بشری تدوین شود برده داری در دنیای اسلام منتفی شده بود
و اما بحث ما در مورذ وقوعش در آینده به حسب عدم نسخ حکم است و این خود ثابت میکند حکم مدیریتی است یعنی در صدد ایجاد برده داری نیست بلکه در صدد مدیریت آن است
دیگر اینکه لطف کنید این برده داری را درست ببینید . برده داری که در دنیا می شناسند و پایه گذارش همین مدعیان حقوق بشر کذایی اند در حقیقت ربودن افراد از شهر و دیار خود و بکار گرفتن آنها در جای دیگر همراه با سلب همه آزادیها بود و این با مساله اسارت دشمن زمین تا آسمان فرق دارد .

سلام

شما می فرمایید در صدد ایجاد برده داری نیست بلکه ان را مدیریت می کند که ما هم موافق هستیم
ولی همین مدیریت برده داری برای این است که در ان زمان برده داری در عربستان رسم بوده است
و اسلام قوانینی برای مدیریت ان وضع کرده
خوب این یعنی چه ؟ یعنی قوانینی برای اصلاح فرهنگ همان زمان
مثلا فرض کنید اگر در ان زمان برده داری در مکه نبود خیلی واضح است که این قوانین هم الان در قران نبود
پس این قوانین متاثر از شرایط برده داری ان زمان است دیگر واضح تر از این نمی توان گفت بزرگوار

مثالهای زیادی می توان زد
همین که قران می گوید به شتر بنگرید
طبیعتا اگر پیامبر در استرالیا بود می گفت به کانگرو بنگرید

البته خود شما در اولین نظرتان و پاسختان تاثیر را پذیرفته اید

موفق باشید

سلام به همه دوستان

از مهمترین نشانه ها در تاثیر شرایط و فرهنگ زمانه در ایات قران
تفاوت در سوره های مکی و مدنیست بطوریکه
از مهمترین طرق شناسایی سوره های مکی و مدنی توجه به مضمون انهاست

انجا که اسلام در موضع ضعف است دستور به مدارا و صبر و ... می دهد
در مدینه که شرایط عوض می شود دستور به حمله و جنگ و ... داده می شود

موفق باشید

بی نظیر;420500 نوشت:
همین مدیریت برده داری برای این است که در ان زمان برده داری در عربستان رسم بوده است
و اسلام قوانینی برای مدیریت ان وضع کرده
خوب این یعنی چه ؟ یعنی قوانینی برای اصلاح فرهنگ همان زمان
مثلا فرض کنید اگر در ان زمان برده داری در مکه نبود خیلی واضح است که این قوانین هم الان در قران نبود
پس این قوانین متاثر از شرایط برده داری ان زمان است دیگر واضح تر از این نمی توان گفت بزرگوار

سلام علیکم و رحمه الله

چند سوال - جواب :
برده داری در کدام سرزمین و در کدام زمان رسم نبوده ؟
آیا برده داری در عربستان یک مقوله نوظهور بود و در تاریخ بشریت هیچ بشری دست به این کار نزده بود لذا ایات قرآن حادث شدند و مطابق با زمان احکام آن وضع و بعد آن توسط عده ای بخواهد منسوخ تلقی گردد ؟

حضرت آدم صفی الله علی نبینا و آله و علیه السلام خودشان پیامبر شریعت الهی ای بودند که حادث نبود همانطور که پیامبر اکرم نیز بشارت دهنده شریعت الهی در قومی جهالت زده بودند که حادث نبود

احکام الهی جامع است و تمام سئونات زندگی بشر ( و نتیجتا دو جهان ) را در بر میگیرد و این شئونات مختلفند و برای هر کدام حکمی که هیچ کدام از احکام حادث و معلول وقوع اتفاقات در جهان معلولات نیستند.

و من الله التوفیق

[="Tahoma"]

بی نظیر;420500 نوشت:
سلام

شما می فرمایید در صدد ایجاد برده داری نیست بلکه ان را مدیریت می کند که ما هم موافق هستیم
ولی همین مدیریت برده داری برای این است که در ان زمان برده داری در عربستان رسم بوده است
و اسلام قوانینی برای مدیریت ان وضع کرده
خوب این یعنی چه ؟ یعنی قوانینی برای اصلاح فرهنگ همان زمان
مثلا فرض کنید اگر در ان زمان برده داری در مکه نبود خیلی واضح است که این قوانین هم الان در قران نبود
پس این قوانین متاثر از شرایط برده داری ان زمان است دیگر واضح تر از این نمی توان گفت بزرگوار

مثالهای زیادی می توان زد
همین که قران می گوید به شتر بنگرید
طبیعتا اگر پیامبر در استرالیا بود می گفت به کانگرو بنگرید

البته خود شما در اولین نظرتان و پاسختان تاثیر را پذیرفته اید

موفق باشید


سلام
اولا برده داری یک مساله جهانی بوده است بلکه بیشتر در کشورهای متمدن آن روز مثل روم رونق داشته پس اصلا اختصاص به عربستان ندارد
ثانیا همانطور که خود گفته اید اسلام می آید تا این فرهنگ را مدیریت و اصلاح کند بلکه با وضع مقرراتی به تدریج آنرا کاهش داده از بین ببرد
ثالثا توصیه قرآن به مشاهده و تفکر در خلقت شتر هیچ ربطی به فرهنگ عربستان ندارد چه اینکه پراکندگی این حیوان در دنیا بسیار گسترده است و هیچ اختصاصی به عربستان نداشته و ندارد ضمن اینکه باید به این نکته هم توجه کنیم که مخاطب زمان قرآن اعراب دور و اطراف پیامبر اسلام بوده اند و دیگر اینکه در این دعوت به تفکر ، شتر هیچ خصوصیتی ندارد بلکه منظور قرآن تفکر در مخلوقات است و شتر صرفا یک مصداق است که مخاطبین آن روز قرآن با آن آشنا بوده اند
رابعا ما تاثیر پذیری را نپذیرفتیم بلکه تاثیر گذاری را مطرح کردیم
والله الموفق

فاتح;420608 نوشت:
برده داری در کدام سرزمین و در کدام زمان رسم نبوده ؟

سلام علیکم و رحمه الله و و برکاته

برده داری در زمان حال وجود ندارد وقانون حقوق بشر تمام انسانها را از زمان تولد ازاد اعلام می کند

به نظر شما اگر پیامبر در این زمان که به موجب قانون هیچ انسانی برده دیگری نیست ظهور
می کرد باز ان قوانین بردگی را لزومی داشت وضع کند ؟یا وضع می کرد ؟

حامد;420741 نوشت:
اولا برده داری یک مساله جهانی بوده است بلکه بیشتر در کشورهای متمدن آن روز مثل روم رونق داشته پس اصلا اختصاص به عربستان ندارد

سلام
ولی به زمان اختصاص دارد همانطور که به جناب فاتح گفتم


برده داری در زمان حال وجود ندارد وقانون حقوق بشر تمام انسانها را از زمان تولد ازاد اعلام می کند

به نظر شما اگر پیامبر در این زمان که به موجب قانون هیچ انسانی برده دیگری نیست ظهور
می کرد باز ان قوانین بردگی را لزومی داشت وضع کند ؟یا وضع می کرد ؟



حامد;420741 نوشت:
ثانیا همانطور که خود گفته اید اسلام می آید تا این فرهنگ را مدیریت و اصلاح کند بلکه با وضع مقرراتی به تدریج آنرا کاهش داده از بین ببرد

این یعنی زمانی می رسد که دیگر برده داری نیست و دیگر نیازی به این قوانین نیست

در ضمن دقت کنید بزرگوار ایات مکی با مدنی از نظر محتوا خیلی فرق دارد در ایات مکی با توجه به ضعیف
بودن مسلمانان اسلام دستور به صبر و شکیبایی می دهد و در ایات مدنی این توصیه به صبر
تبدیل به دعوت به جنگ و مبارزه می شود
یعنی در همان زمان پیامبر نزول ایات با توجه به شرایط زمان بوده

حالا چرا شما و دیگران قبول نمی کنید که با تغییر شرایط اگر پیامبر می بود باز ایات تغییر می کرد ؟

حامد;420741 نوشت:
ثالثا توصیه قرآن به مشاهده و تفکر در خلقت شتر هیچ ربطی به فرهنگ عربستان ندارد چه اینکه پراکندگی این حیوان در دنیا بسیار گسترده است و هیچ اختصاصی به عربستان نداشته و ندارد ضمن اینکه باید به این نکته هم توجه کنیم که مخاطب زمان قرآن اعراب دور و اطراف پیامبر اسلام بوده اند و دیگر اینکه در این دعوت به تفکر ، شتر هیچ خصوصیتی ندارد بلکه منظور قرآن تفکر در مخلوقات است و شتر صرفا یک مصداق است که مخاطبین آن روز قرآن با آن آشنا بوده اند

در اروپا و مثلا شمال ایران ما شتر نداریم شتر حیوانیست مخصوص صحرا نه جاهای جنگلی و پر باران

مثلا اگر پیامبر در شمال ایران بود هرگز نمی گفت به شتر نگاه کنید
چون مردم شتر ندیده بودند

و این کاملا نزول ایات با توجه به شرایط را کاملا مشخص می کند

حامد;420741 نوشت:
رابعا ما تاثیر پذیری را نپذیرفتیم بلکه تاثیر گذاری را مطرح کردیم

پس برداشت من و همچنین جناب شریعت اشتباه بوده

موفق باشید

[="Tahoma"]

سلام
ولی به زمان اختصاص دارد همانطور که به جناب فاتح گفتم


برده داری در زمان حال وجود ندارد وقانون حقوق بشر تمام انسانها را از زمان تولد ازاد اعلام می کند

به نظر شما اگر پیامبر در این زمان که به موجب قانون هیچ انسانی برده دیگری نیست ظهور
می کرد باز ان قوانین بردگی را لزومی داشت وضع کند ؟یا وضع می کرد ؟


سلام
پیامبر ص 1400 سال پیش مبعوث شدند و خدای متعال مردم را برای قرنها مهمل نمی گذارد .

این یعنی زمانی می رسد که دیگر برده داری نیست و دیگر نیازی به این قوانین نیست

در ضمن دقت کنید بزرگوار ایات مکی با مدنی از نظر محتوا خیلی فرق دارد در ایات مکی با توجه به ضعیف
بودن مسلمانان اسلام دستور به صبر و شکیبایی می دهد و در ایات مدنی این توصیه به صبر
تبدیل به دعوت به جنگ و مبارزه می شود
یعنی در همان زمان پیامبر نزول ایات با توجه به شرایط زمان بوده

حالا چرا شما و دیگران قبول نمی کنید که با تغییر شرایط اگر پیامبر می بود باز ایات تغییر می کرد ؟


برای اینکه خدای دانا می دانست پیامبر برای همیشه نمی ماند لذا هر آنچه از اسباب سعادت بود بیان فرمود و سیستم امامت را هم برای حفظ دین و تعیین تکلیف مردم در اعصار بعد در نظر گرفت

در اروپا و مثلا شمال ایران ما شتر نداریم
شتر حیوانیست مخصوص صحرا نه جاهای جنگلی و پر باران

مثلا اگر پیامبر در شمال ایران بود هرگز نمی گفت به شتر نگاه کنید
چون مردم شتر ندیده بودند

و این کاملا نزول ایات با توجه به شرایط را کاملا مشخص می کند


قرآن در کره مریخ نازل نشده بلکه در عربستان نازل شده و معلوم است که باید مطالبش ناظر بر اموری باشد که اولین پذیرندگانش با آن روبرو هستند
نزول با توجه به شرایط با تاثیر پذیری به معنای انفعال خیلی فرق دارد

والله الموفق

رئوف;420022 نوشت:
اعمال و رفتار پیامبر که جنبه دینی دارد و به سعادت و هدایت بشر مربوط میشود، به الگو بودن ایشان مربوط است و برخی از مسائلی که مربوط به نحوه معیشت آن زمان است لزوما به معنای آن نیست که ما نیز از آنها پیروی کنیم(مانند استفاده از اسب و شتر). البته باید به این مسئله نیز توجه کرد که در همان مسائلی که در مورد نحوه زندگی در آن زمان است نیز نکاتی وجود دارد که با دقت در آنها می توان برای موارد مشابه امروزی نیز استفاده کرد که البته برای فهم چنین نکاتی باید تحقیقات و بررسی متناسبی انجام شود.

حامد;420173 نوشت:
تعیین جواهر و عوارض ناشی از درگیری تعالیم الهی با فرهنگ بشری یک کار اجتهادی و تخصصی است و مطمئنا تعیین آن بدست عموم نیست چه اینکه تجویز این امر موجب هدم دین میشود بلکه این کار بدست عالمان فرهیخته و پرهیزکاری است که دغدغه کمال انسانی در سایه وحی الهی را دارند

سلام اساتید محترم لطفا این سوال منم که نوشته بودم جواب بدین:

dinshenasii;420477 نوشت:
میشه چند نمونه مثال از افعال ائمه که تشخیص داده شده مربوط به همون زمانه بزنید؟
و دو این که درصد این مسائل (که دائمی نگرفته اند) چقدره آیا بسیار نادره؟
(چون فکر میکنم اگه جایی قرائن روشنی باشه(مثل رفتار یک امام دیگه دقیقا بر خلاف اون و جای تقیه و ... نباشه) رفتار اون امام اول حکم گرفته نشه در صورتی که قرائنی به دست نیاد که معمولاهم همینه حکم همیشگی در نظر گرفته میشه)

[=Times New Roman]سلام و سپاس از همهٔ دوستان صاحب‌نظر
انبوهی از نظرات معارض از سوی دوستانی که تأثیرپذیری را قبول ندارند ارائه شده است؛ البته نه اینکه وضع طرف مقابل بهتر باشد؛ اما ظاهراً در میان کارشناسان و پاسخ یاران و شبه‌کارشناسان و شبه‌پاسخ‌یاران هنوز اتفاق نظر نیست:
حضرت رئوف فرمودند مثال اشتر به خاطر فرهنگ زمان نزول است؛ جناب حامد منکرند.
جناب حامد می‌گویند قوانین برده‌داری واسطه‌ای برای حذف بوده (هرچند البته دستور حذف و لغو صریح این قانون ظاهراً نیامده)؛ جناب بینا۸۸ منکرند و می‌گویند خداوند اگر می‌خواست دستور می‌داد؛ این‌ها صرفاً مهار نیاز دارد و در همین حد باید بماند.
[=times new roman]
حاج یونس بن عبدالرحمن برآن‌اند که اصلاً تأثیر به هیچ رقم قابل فرض نیست؛ لیک جناب حامد «تعیین جواهر و عوارض ناشی از درگیری تعالیم الهی با فرهنگ بشری را یک کار اجتهادی و تخصصی» م
[=Times New Roman]ی‌دانند و ما را به کتاب اسلام و مقتضیات زمانهٔ استاد مطهری ارجاع داده‌اند.
جناب رئوف الگوگیری را به امور مربوط به سعادت (که البته دامنهٔ این‌ها معلوم نیست) منحصر می‌دانند، نه در همه چیز؛ جناب یونس می‌گویند در همه چیز حتی لباس و مرکوب هم مایهٔ تأسی است؛ هرچند الان فرق کرده.
و آخر سر این سؤال ما از جناب رئوف در خصوص ملاک تمایز مسائلی که در آن‌ها باید الگو گرفت از آن‌ها که قابل الگوگیری نیست بی‌جواب ماند؛ نیز این سؤال از بقیهٔ دوستان که تأثیرپذیری فقها از مقتضیات زمان خود و نیز قواعد استنتاج و استخراج احکام یکی از مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده‌ٔ قوانین فقهی کنونی است. تأثیر این را آیا می‌شود منکر شد و آیا می‌شود آنچه را در فقه و احکام ناشی از این‌گونه تأثیرات است مشخص کرد و حسب‌ لزوم تغییر داد؟
خداوند همه‌مان را هدایت کناد.

[=times new roman]سلام علیکم و رحمه الله

[=times new roman]اگر میل به برده کردن دیگران را یک خواهش نفسانی زیاده خواهانه در نهاد بشری در نظر نگیریم
وحتی و صرفا در حد یک بیماری اجتماعی فرض کنیم که در یک مقطع زمانی مردم به آن مبتلا شدند و چون الان ( با آن شکلی که ما در ذهن داریم ) وجود ندارد نیاز به بازبینی کلی در این مقوله را داریم حس میکنیم

[=times new roman]سرکار بی نظیر گرامی
[=times new roman]
اینکه پزشکی بیاید بگوید
بیماریهائی همچون آبله , تیفوس , وبا , طاعون و... هم در کشور ما ریشه کن شده , بیائیم داروی این بیماری ها را دیگر نسازیم چون مردم دیگر به آن مبتلا نمیشوند و این بیماریها مربوط به یک مقطع زمانی در گذشته است .

آیا شما این پزشک را عالم میدانید ؟ آیا او را میتوانید متخصصی فرض کنید که حداقل با ابتدائی ترین مفاهیم علم پزشکی آشنا است ؟

موفق و منصور باشید


موضوع قفل شده است