چطوری به نماز خوندن ادامه بدم؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطوری به نماز خوندن ادامه بدم؟

سلام به همه دوستان و عزیزان

من 24 سالمه. مسلمان و شیعه هستم. از سن بلوغ شروع کردم به نماز خوندن. خیلی هم مقید بودم یعنی همون زمان ساعت کوک می کردم واسه نماز صبح بیدار شم. حدود دوسال همینطوری ادامه می دادم تا یه اتفاق کوچیک که شاید بهانه بود باعث شد نماز رو ترک کنم. یعنی از 17 سالگی تا الان یک رکعت هم نماز نخوندم. همیشه با خودم میگفتم من که کلا آدم خوبیم نماز رو خدا می بخشه. زکات و خمس میدم به نامحرم به هیچ وجه نگاه نمی کنم. دروغ نمی گم و حتی اخرین باری که غیبت کرده باشم رو یادم نمیاد. می گفتم خب من که این همه خصوصیت که خداپسنده دارم یعنی خدا به خاطر نماز منو نمیبخشه.
خلاصه سرتون رو درد نیارم. یک سالی هست حس میکنم دعاهام هیچکدوم برآورده نمیشه. همش به خدا میگفتم خدایا چرا هیچکدوم از دعاهام برآورده نمیشه؟ چرا همش تو کارام شکست میخورم من که همش به تو توکل می کنم. نزدیک یک هفته پیش بود داشتم از بیکاری توی نت چرخ میزدم. یه وبلاگ دیدم که درباره نماز نوشته بود. خاصیت و برکات نماز خوندن و مجازات نماز نخوندن. راستش دلم لرزید. حس کردم اون وبلاگ جواب خدا به من بود که چرا دعاهام برآورده نمیشه و چرا همیشه بدشانسی و ... میارم. بعد اون وبلاگ چندساعت توی نت درباره ی نماز مطلب خوندم. هرچی بیشتر میخوندم شور و اشتیاق نماز خوندن توی من بیشتر میشد. تصمیم گرفتم نمازم رو بخونم. وضو گرفتم و مهر و جانماز رو پهن کردم. باورتون نمیشه چند ساعت طول کشید تا نیت کنم. تا جلوی مهر وایمیسادم که شروع کنم یه حسی نمیزاشت. انگاری درونم با خدا لج بود. شاید نزدیک صدبار جلوی مهر رفتم و برگشتم تا تونستم نیت کنم و اولین نمازم بعد از 7 سال بخونم. اولین نمازم رو که توی 15 سالگی خوندم رو یادمه یه حس عجیبی داشتم به طوری که بعد نماز فقط میخندیدم و حس پرواز واقعی داشتم. خیلی دوست داشتم واسه یکبار دیگه هم که شده اون حس رو تجربه کنم اما نشد. به هرحال نمازم رو شروع کردم و الان 3 روزه که سروقت دارم نمازم رو می خونم. می ترسم تنبلی کنم و نماز رو بزارم کنار. آخه می دونید من هرکاری رو با شور و اشتیاق زیاد شروع کردم بدون شک گذاشتمش کنار میترسم در مورد نماز هم اینطوری بشه. شما چه راهکاری بهم پیشنهاد می دین که واسه همیشه با شور و اشتیاق به نمازم ادامه بدم؟؟
درباره نماز قضا هم باید این 7 سال رو به جا بیارم؟ حتی اگه توبه کنم باز هم خواندن نماز 7 سال واجبه؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

ناریس;415741 نوشت:
سلام به همه دوستان و عزیزان

من 24 سالمه. مسلمان و شیعه هستم. از سن بلوغ شروع کردم به نماز خوندن. خیلی هم مقید بودم یعنی همون زمان ساعت کوک می کردم واسه نماز صبح بیدار شم. حدود دوسال همینطوری ادامه می دادم تا یه اتفاق کوچیک که شاید بهانه بود باعث شد نماز رو ترک کنم. یعنی از 17 سالگی تا الان یک رکعت هم نماز نخوندم. همیشه با خودم میگفتم من که کلا آدم خوبیم نماز رو خدا می بخشه. زکات و خمس میدم به نامحرم به هیچ وجه نگاه نمی کنم. دروغ نمی گم و حتی اخرین باری که غیبت کرده باشم رو یادم نمیاد. می گفتم خب من که این همه خصوصیت که خداپسنده دارم یعنی خدا به خاطر نماز منو نمیبخشه.
خلاصه سرتون رو درد نیارم. یک سالی هست حس میکنم دعاهام هیچکدوم برآورده نمیشه. همش به خدا میگفتم خدایا چرا هیچکدوم از دعاهام برآورده نمیشه؟ چرا همش تو کارام شکست میخورم من که همش به تو توکل می کنم. نزدیک یک هفته پیش بود داشتم از بیکاری توی نت چرخ میزدم. یه وبلاگ دیدم که درباره نماز نوشته بود. خاصیت و برکات نماز خوندن و مجازات نماز نخوندن. راستش دلم لرزید. حس کردم اون وبلاگ جواب خدا به من بود که چرا دعاهام برآورده نمیشه و چرا همیشه بدشانسی و ... میارم. بعد اون وبلاگ چندساعت توی نت درباره ی نماز مطلب خوندم. هرچی بیشتر میخوندم شور و اشتیاق نماز خوندن توی من بیشتر میشد. تصمیم گرفتم نمازم رو بخونم. وضو گرفتم و مهر و جانماز رو پهن کردم. باورتون نمیشه چند ساعت طول کشید تا نیت کنم. تا جلوی مهر وایمیسادم که شروع کنم یه حسی نمیزاشت. انگاری درونم با خدا لج بود. شاید نزدیک صدبار جلوی مهر رفتم و برگشتم تا تونستم نیت کنم و اولین نمازم بعد از 7 سال بخونم. اولین نمازم رو که توی 15 سالگی خوندم رو یادمه یه حس عجیبی داشتم به طوری که بعد نماز فقط میخندیدم و حس پرواز واقعی داشتم. خیلی دوست داشتم واسه یکبار دیگه هم که شده اون حس رو تجربه کنم اما نشد. به هرحال نمازم رو شروع کردم و الان 3 روزه که سروقت دارم نمازم رو می خونم. می ترسم تنبلی کنم و نماز رو بزارم کنار. آخه می دونید من هرکاری رو با شور و اشتیاق زیاد شروع کردم بدون شک گذاشتمش کنار میترسم در مورد نماز هم اینطوری بشه. شما چه راهکاری بهم پیشنهاد می دین که واسه همیشه با شور و اشتیاق به نمازم ادامه بدم؟؟
درباره نماز قضا هم باید این 7 سال رو به جا بیارم؟ حتی اگه توبه کنم باز هم خواندن نماز 7 سال واجبه؟

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر حضرتعالی
ضمن خوش آمد گویی و تبریک ورود شما به جمع دوستان انجمن گفتگوی دینی، از اعتماد شما سپاسگزاریم.
خوشحالیم که شاهد خصوصیات مثبت و با ارزش جنابعالی هستیم. صفات مذکور را هدیه ای الهی بدانید و آنها را قدر بدانید.
در مورد ستون دین و نور چشم رسول مکرم صلوات الله علیه و آله یعنی نماز هم به نظر می رسد جنابعالی با محاسباتی غلط و از روی عدم آگاهی دچار یک نتیجه گیری غلط شده اید و متاسفانه نماز را ترک کرده اید. اما باز جای خوشحالی است که مجددا توفیق الهی با شما همراه شده و دعوت به گفتگو با خالق بی همتا شده اید.
به منظور ثبات قدم در این مسیر نورانی پیشنهاد می شود؛

_ از خدای متعال استعانت بجویید.
_ از افراط و زیاده روی خودداری کنید. و مواظب باشید در دام وسواس نیفتید
_ سعی کنید بیشتر در محافل مذهبی و همچنین نماز جماعت حضور بیابید.
_ سطح معاشرت خود را با افراد مذهبی افزایش دهید.
_ به آثار مثبت نماز و همچنین پیامدهای خطرناک ترک نماز بیشتر بیندیشید و این آثار و پیامدها را بر صفحه کاغذ منعکس کنید. توجه داشته باشید صفات ستودنی شما مبنی بر پرداخت خمس، پرهیز از دروغ و غیبت و...که بسیار ارزشمند و با فضیلت هستند به هیچ وجه جایگزین نماز نمی شوند. هیچ امری به اندازه نماز مورد تاکید واقع نشده است.
_ از تلقین منفی در این رابطه اجتناب کنید.
_ دیگران را تشویق به نماز خواندن کنید.
_ نماز موجب نزدیک شدن به خ دای متعال می شود و رحمت الهی را نازل می کند اما توجه داشته باشید ممکن است باعث برآورده شدن حاجات نشود. لذا نماز را برای برآورده شدن حاجت نخوانید بلکه به منظور طاعت خدای بزرگ نماز را اقامه کنید.
_ همیشه به رحمت الهی امیدوار باشید.

در مورد نمازهای ترک شده نیز توجه داشته باشید که قضای همه نمازها بر شما واجب است و با توبه کردن ساقط نمی شود.
برای شما توفیق روزافزون را مسئلت دارم و منتظر حضور مجدد شما در جمع دوستان هستیم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

ناریس;415741 نوشت:
سلام به همه دوستان و عزیزان

من 24 سالمه. مسلمان و شیعه هستم. از سن بلوغ شروع کردم به نماز خوندن. خیلی هم مقید بودم یعنی همون زمان ساعت کوک می کردم واسه نماز صبح بیدار شم. حدود دوسال همینطوری ادامه می دادم تا یه اتفاق کوچیک که شاید بهانه بود باعث شد نماز رو ترک کنم. یعنی از 17 سالگی تا الان یک رکعت هم نماز نخوندم. همیشه با خودم میگفتم من که کلا آدم خوبیم نماز رو خدا می بخشه. زکات و خمس میدم به نامحرم به هیچ وجه نگاه نمی کنم. دروغ نمی گم و حتی اخرین باری که غیبت کرده باشم رو یادم نمیاد. می گفتم خب من که این همه خصوصیت که خداپسنده دارم یعنی خدا به خاطر نماز منو نمیبخشه.
خلاصه سرتون رو درد نیارم. یک سالی هست حس میکنم دعاهام هیچکدوم برآورده نمیشه. همش به خدا میگفتم خدایا چرا هیچکدوم از دعاهام برآورده نمیشه؟ چرا همش تو کارام شکست میخورم من که همش به تو توکل می کنم. نزدیک یک هفته پیش بود داشتم از بیکاری توی نت چرخ میزدم. یه وبلاگ دیدم که درباره نماز نوشته بود. خاصیت و برکات نماز خوندن و مجازات نماز نخوندن. راستش دلم لرزید. حس کردم اون وبلاگ جواب خدا به من بود که چرا دعاهام برآورده نمیشه و چرا همیشه بدشانسی و ... میارم. بعد اون وبلاگ چندساعت توی نت درباره ی نماز مطلب خوندم. هرچی بیشتر میخوندم شور و اشتیاق نماز خوندن توی من بیشتر میشد. تصمیم گرفتم نمازم رو بخونم. وضو گرفتم و مهر و جانماز رو پهن کردم. باورتون نمیشه چند ساعت طول کشید تا نیت کنم. تا جلوی مهر وایمیسادم که شروع کنم یه حسی نمیزاشت. انگاری درونم با خدا لج بود. شاید نزدیک صدبار جلوی مهر رفتم و برگشتم تا تونستم نیت کنم و اولین نمازم بعد از 7 سال بخونم. اولین نمازم رو که توی 15 سالگی خوندم رو یادمه یه حس عجیبی داشتم به طوری که بعد نماز فقط میخندیدم و حس پرواز واقعی داشتم. خیلی دوست داشتم واسه یکبار دیگه هم که شده اون حس رو تجربه کنم اما نشد. به هرحال نمازم رو شروع کردم و الان 3 روزه که سروقت دارم نمازم رو می خونم. می ترسم تنبلی کنم و نماز رو بزارم کنار. آخه می دونید من هرکاری رو با شور و اشتیاق زیاد شروع کردم بدون شک گذاشتمش کنار میترسم در مورد نماز هم اینطوری بشه. شما چه راهکاری بهم پیشنهاد می دین که واسه همیشه با شور و اشتیاق به نمازم ادامه بدم؟؟
درباره نماز قضا هم باید این 7 سال رو به جا بیارم؟ حتی اگه توبه کنم باز هم خواندن نماز 7 سال واجبه؟

سلام ...
به تجربه به من ثابت شده که اگر بخوام رفتاری رو تو خودم تبدیل به عادت کنم نیاز به یک دوره 2 ساله دارم .... یعنی باید بتونم 2 سال یک کاری رو انجام بدم تا اون مساله تو من تبدیل به عادت بشه ... البته مدت زمان 40 روزه و ... هم روانشناس ها عنوان کردند ... ولی اون عددی که خوده من بهش رسیدم 2 سال بوده ....

شما اگر بخواین هر عملی رو به صورت عادت تو خودتون پیاده سازی کنین ... طبیعت با تمام نیروهاش جلوی شما وایمیسته ... فیزیک هم قوانینی برای تبیین این نوع رفتار ارایه میکنه ... که از اون با عنوان "اینرسی" یا "شار" یاد میشه ...

هر ارداه ای که شکل میگیره ... همون لحظه ضد اون هم تشکیل میشه ... اگر شما همین امروز اراده کنین که نماز بخونین ... ضد این عمل هم تو مغز شما بوجود میاد ... پس بنابراین باید یه مدیریتی هم روی اینرسی بازگشت به حالت اولیه داشته باشین ... به شخصه بالاترین قدرت و توانی که تو خودم پیدا کردم که میتونست با نیروی بازگشت به حالت اولیه مقابله کنه حس تنبلی بوده ...

مثلا وقتی رژیم غذایی میگرفتم ... با خودم میگفتم کی حوصله داره بره غذا بخوره ... خسته میشم ... نه اینکه من خیلی تنبلم ... ولش کن بعدا غذا میخورم ....
مثلا در مورده نماز خوندن ... با خودتون بگین ... کپک میزنم امروز نماز نخونم .... نه اینکه من تنبل هستم بزار زودتر بخونمش و راحت بشم ....

به نظره من تنبلی بهترین راه مدیریت روی "اراده بازگشت به حالت اولیه" هست ...

[="Tahoma"]

ناریس;415741 نوشت:
سلام به همه دوستان و عزیزان

من 24 سالمه. مسلمان و شیعه هستم. از سن بلوغ شروع کردم به نماز خوندن. خیلی هم مقید بودم یعنی همون زمان ساعت کوک می کردم واسه نماز صبح بیدار شم. حدود دوسال همینطوری ادامه می دادم تا یه اتفاق کوچیک که شاید بهانه بود باعث شد نماز رو ترک کنم. یعنی از 17 سالگی تا الان یک رکعت هم نماز نخوندم. همیشه با خودم میگفتم من که کلا آدم خوبیم نماز رو خدا می بخشه. زکات و خمس میدم به نامحرم به هیچ وجه نگاه نمی کنم. دروغ نمی گم و حتی اخرین باری که غیبت کرده باشم رو یادم نمیاد. می گفتم خب من که این همه خصوصیت که خداپسنده دارم یعنی خدا به خاطر نماز منو نمیبخشه.
خلاصه سرتون رو درد نیارم. یک سالی هست حس میکنم دعاهام هیچکدوم برآورده نمیشه. همش به خدا میگفتم خدایا چرا هیچکدوم از دعاهام برآورده نمیشه؟ چرا همش تو کارام شکست میخورم من که همش به تو توکل می کنم. نزدیک یک هفته پیش بود داشتم از بیکاری توی نت چرخ میزدم. یه وبلاگ دیدم که درباره نماز نوشته بود. خاصیت و برکات نماز خوندن و مجازات نماز نخوندن. راستش دلم لرزید. حس کردم اون وبلاگ جواب خدا به من بود که چرا دعاهام برآورده نمیشه و چرا همیشه بدشانسی و ... میارم. بعد اون وبلاگ چندساعت توی نت درباره ی نماز مطلب خوندم. هرچی بیشتر میخوندم شور و اشتیاق نماز خوندن توی من بیشتر میشد. تصمیم گرفتم نمازم رو بخونم. وضو گرفتم و مهر و جانماز رو پهن کردم. باورتون نمیشه چند ساعت طول کشید تا نیت کنم. تا جلوی مهر وایمیسادم که شروع کنم یه حسی نمیزاشت. انگاری درونم با خدا لج بود. شاید نزدیک صدبار جلوی مهر رفتم و برگشتم تا تونستم نیت کنم و اولین نمازم بعد از 7 سال بخونم. اولین نمازم رو که توی 15 سالگی خوندم رو یادمه یه حس عجیبی داشتم به طوری که بعد نماز فقط میخندیدم و حس پرواز واقعی داشتم. خیلی دوست داشتم واسه یکبار دیگه هم که شده اون حس رو تجربه کنم اما نشد. به هرحال نمازم رو شروع کردم و الان 3 روزه که سروقت دارم نمازم رو می خونم. می ترسم تنبلی کنم و نماز رو بزارم کنار. آخه می دونید من هرکاری رو با شور و اشتیاق زیاد شروع کردم بدون شک گذاشتمش کنار میترسم در مورد نماز هم اینطوری بشه. شما چه راهکاری بهم پیشنهاد می دین که واسه همیشه با شور و اشتیاق به نمازم ادامه بدم؟؟
درباره نماز قضا هم باید این 7 سال رو به جا بیارم؟ حتی اگه توبه کنم باز هم خواندن نماز 7 سال واجبه؟


سلام
بدن برای رشد به غذا نیاز داره روح هم همینطور
یکی از لازمترین غذاهای روح ارتباطیه که در قالب نماز با خدا برقرار میکنیم
اما این غذا سنگینه ( و انها لکبیره ) مگر برای کسانی که دارای حالت خشوع بشن ( الا علی الخاشعین )
بعد مدتها سرکشی در برابر خدا ، کمی سخته نفس شما خاشع بشه
اما باید اینجا به عقل و اندیشه و باورتون تکیه کنید تا کم کم دل هم خاشع بشه
وقتی نماز میخونید خودتونو در برابر خدای بیکران بزرگ و بی منتها مهربان تصور کنید
ان شاء الله کم کم حالتون بهتر میشه
سعی کنید پشتوانه اعمال دینی شما یک اندیشه محکم باشه و نه صرفا یک احساس هرچند همراهی این دوتا نور علی نوره
موفق باشید

تشکر از همه
انشالله بتونم به نماز خوندنم ادامه بدم. شاید یکی از دلایلی که توی این مدت باعث میشد نماز نخونم دوستام بودند که تقریبا هیچکدوم نماز نمی خونن. حس می کردم کسی رو که نماز بخونه مسخره میکنن و به قولی میگن به تو چه نماز بابا مومن!! الان احتمالا بگین حرف یه عده آدم ... در مقابل حرف خدا ذره ای ارزش نداره. این رو می دونم اما مطمئنم خیلی ها از این موضوع نگرانند. بالاخره غرور کاذب جوانی و حس برتری جویی در جوان ها یکم مشکل سازه. بعد اینکه نمازخوندن رو شروع کردم توی دانشگاه بعد از کلاس اذان گفت و چندنفری همراه با رئیس دانشگاه که به عنوان امام جماعت نماز میخونه رفتن که نماز بخونن ما هم روی صندلی نشسته بودیم و حرف میزدیم. نمی دونستم برم نماز بخونم یا بزارم وقتی رفتم خونه بخونم. کلی با خودم کلنجار رفتم آخرش گفتم بزار هرچی میخوان بگن. بهشون گفتم من میرم نماز بخونم. نگام کردن و گفتن مگه تو نماز میخونی؟؟؟ گفتم آره چطور مگه؟ گفتن هیچی خوش به حالت. برو بخون. واسم خیلی جالب بود که به نماز خوندن من اونطوری نگاه کردن هرچند که اگه مسخره هم میکردن واسم مهم نبود.

خلاصه ممنون از نظرات مفید شما. تا ببینم اراده ی خودم و خدای خودم چی میخواد

[=arial narrow]وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَاللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في‏ طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ....(15 بقره)

ناریس;416004 نوشت:
شاید یکی از دلایلی که توی این مدت باعث میشد نماز نخونم دوستام بودند که تقریبا هیچکدوم نماز نمی خونن. حس می کردم کسی رو که نماز بخونه مسخره میکنن

[=arial narrow]عَلَى الْأَرائِکِ يَنْظُرُونَ[=arial narrow]23
[=arial narrow]تَعْرِفُ في‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ24
[=arial narrow]
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ25
خِتامُهُ مِسْکٌ وَ في‏ ذلِکَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ26
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ27
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ28
إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَکُون29
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ30
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهينَ31
وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ32
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظينَ33
فَالْيَوْمَ الَّذينَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ يَضْحَکُونَ34
عَلَى الْأَرائِکِ يَنْظُرُونَ35
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا يَفْعَلُونَ36

23)بر اریکه ها تکیه زده تماشا می کنند .
24) در سیمایشان طراوت تنعم مشاهده می شود .
25) از شراب بی غش و صافی به ایشان می نوشانند .
26) شرابی که مهر و مومش مشک است و شایسته است که مردم نسبت به چنین زندگی مسابقه بگذارند .
27) شرابی که ممزوج با چشمه تسنیم است .
28) منظور چشمه ای است خاص مقربین که جز از آن نمی نوشند .
29) امروز مجرمین همواره به کسانی که ایمان آورده اند می خندند .
30) و وقتی به آنان برمی خورند با اشاره چشم به استهزای ایشان می پردازند .
31) و چون به همفکران خود می رسند خوشحالانه برمی خورند .
32) و چون به مؤمنین برمی خورند به یکدیگر می گویند اینها گمراهانند .
33) و خدای تعالی این مجرمین را نگهبان و مسئول مؤمنین نکرده .
34) و چون در دنیا چنین بودند امروز مؤمنین به کفار می خندند .
35) و بر اریکه های خود تکیه زده تماشا می کنند .
36) ببینند آیا کفار در برابر کرده هایشان چه جزایی می بینند .

با سلام
1-معمولا فکر می کنیم با نماز خوندن داریم چیزی به کسی میدیم. ولی بهتر به چیزهائی که از نماز خوندن بدست میاریم فکر کینم (مثل رژیم غذائی که اگر همش به مشکلاتش فکر کنیم برامون سخت میشه ولی اگر به مزایای اون فکر کنیم کار آسون میشه)
2-حتی المکان باید گناه رو ترک کنیم و در جمع گناهکاران نباشیم
3-هر روز صبح با خودت عهد کن که فقط همین امروز نماز میخونم شاید کار آسونتر بشه

التماس 2آ:Gol:

موضوع قفل شده است