جمع بندی لطفاً امام زمان (عج) را اثبات کنید!!

تب‌های اولیه

131 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطفاً امام زمان (عج) را اثبات کنید!!

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
میخواهم یک نفر بیاید و امام زمان عج الله که همه مان منتظر هستیم را اثبات کند.

علمای ما هم بر اساس حدیثی اگر ادعا کنند وی را دیده اند کذاب شناخته می شوند.
علمای ما هم که وقتی از دنیا میروند مردم همه میگویند ایشان با امام زمان رابطه داشت..بعضی ها هم حتی داستان های واقعی از وی نقل میکنند!!!

یه سری افراد هم سعی دارند که با قران استناد کنند.اما هرگز نتوانستند!!! چراکه قران دلیل نازل شدنش فراخواندن به سوی خدا بود و هست و خواهد بود.و همه کتاب های الهی از جمله انجیل و تورات و قران یک چیز را بیان میکنند و دلیل آوردن کتاب های متعدد تحریف در ان بود.اما قران دیگر تحریف نشد و پیامبری با رسالت رسول خدا ص خاتمه پیدا کرد.

نمیخواهم امام زمان را رد کنم و نمی خواهم هم به سادگی سادگان قبولش کنم.چون باید بترسید از روزی که از شما سوال میکنند و چیزهایی که به مردم خوراندید.چیز هایی که خداوند انرا بیان نکرده است.
هنوز یهودی ها به انجیل ایمان نمی اورند چون منتظر منجی ای هستند که در تورات امده و فکر میکنند منجیشان هنوز نیامده.در حالی که حضرت عیسی امده همانطور که در کتابشان نقل شده.
و انجیلی ها به قران ایمان نمی اورند و منتظرند که منجیشان بیاید همانطور که در کتابشان احمد امده و خبر از امدنش داده.
پیامبر امد و رفت و انها به وی ایمان نیاوردند.و نمی اورند و منتظرش هستند.آنها منتظر عیسی هستند؟در حالی که محمد ص امد و رفت...
ولی من و شما چه؟
منتظر چه کسی هستیم؟

يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (023 | مؤمنون - 51)اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد،و عمل صالح انجام دهيد، كه من به آنچه انجام مى دهيد دانا هستم.

وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (023 | مؤمنون - 52)و اين است امّت شما كه همگى امّت واحدى هستيد; و من پروردگارشما هستم; پس،از (مخالفت فرمان) من بپرهيزيد!

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (023 | مؤمنون - 53)(گروهى از پيروان ناآگاه پيامبران) كار خود را در ميان خويش به پراكندگى كشاندند، و هر گروهى به راهى رفتند; هر گروه به آنچه نزد خود دارند شادمانند!

فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتّى حِينٍ (023 | مؤمنون - 54)آنها را در جهل و غفلتشان رها كن تا زمانى (كه مرگشان فرا رسد يا گرفتار عذاب الهى شوند).

أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (023 | مؤمنون - 55)آيا گمان مى كنند اموال و فرزندانى كه به آنان مى بخشيم،

نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (023 | مؤمنون - 56)براى اين است كه درهاى خيرات را با سرعت به روى آنها بگشاييم؟! (چنين نيست) بلكه آنها نمى فهمند (كه اين وسيله امتحانشان است).

إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (023 | مؤمنون - 57)به يقين كسانى كه از خوف پروردگارشان بيمناكند،

وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (023 | مؤمنون - 58)و آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان مى آورند،

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ (021 | انبياء - 91)و (به ياد آور) زنى را كه دامان خود را پاك نگه داشت; و ما از روح خود در او دميديم;و او و پسرش [= مسيح ]را نشانه (و معجزه) بزرگى براى جهانيان قرار داديم.
إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (021 | انبياء - 92)اين است امّت شما كه همگى امّت واحدى بودند (و پيرو يك هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش كنيد.
وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا راجِعُونَ (021 | انبياء - 93)و (گروهى از پيروان ناآگاه آنها) كار خود را به تفرقه در ميان خود كشاندند; (سرانجام) همگى به سوى ما باز مى گردند (و جزاى كار خويش را مى بينند).
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ (006 | انعام - 159)كسانى كه در آيين خود تفرقه ايجاد كردند،و به دسته هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه اى با آنها ندارى. سر و كار آنها تنها با خداست; سپس خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند، با خبر مى كند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ ذالِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ (030 | روم - 30)پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين سرشت الهى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده; دگرگونى در آفرينش الهى نيست; اين است آيين استوار; ولى اكثر مردم نمى دانند.

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لاتَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (030 | روم - 31)(رو به سوى فطرت الهى آوريد) در حالى كه (توبه كنان) به سوى او باز مى گرديد و از (مخالفت فرمان) او بپرهيزيد، نماز را برپا داريد و از مشركان نباشيد،

مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (030 | روم - 32)از كسانى كه در دين خود تفرقه ايجاد كردند و به دسته ها و گروهها تقسيم شدند; و (عجب اين كه) هر گروهى به آنچه نزد آنهاست دل خوشند!

وَ إِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (030 | روم - 33)هنگامى كه رنج و زيانى به مردم برسد، پروردگار خود را مى خوانند در حالى كه (توبه كنان) به سوى او باز مى گردند; امّا همين كه خداوند رحمتى از جانب خويش به آنان بچشاند (و ناراحتى آنان برطرف شود)، در آن هنگام گروهى از آنان براى پروردگارشان همتا قائل مى شوند.

لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (030 | روم - 34)(بگذار) تا نعمتهايى را كه ما به آنها داده ايم كفران كنند! و (به آنها بگو: هر چه مى توانيد) بهره گيريد; امّا بزودى (نتيجه اعمالتان را) خواهيد دانست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لاتَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (042 | شوري - 13)آيينى را براى شما مقرر نمود كه به نوح توصيه كرده بود; و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: همان دين (خالص) را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد. و آنچه مشركان را به آن دعوت مى كنيد [= توحيد ]بر آنها گران است. خداوند هر كس را بخواهد برمى گزيند، و كسى را كه توبه كند به سوى هدايت مى نمايد.

یا علی.

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
هنگامی که بحث از مهدی منتظر به میان می آید برخی تصور می کنند که اعتقاد به مهدی موعود از باورهای خاص شیعیان است. در حالی که این اعتقاد نزد اهل سنت از همان اصالتی برخوردار است که شیعیان به آن اعتقاد دارند.
و بالا تر از آن اعتقاد به منجی و موعود یک آمزه مختص به مسلمان ها نیست بلکه یک امر بین ادیانی است که همه ادیان آسمانی و اکثر ادیان غیر آسمانی و فرقه ها و... به موعود و منجی در آخر الزمان اعتقاد دارند تا جایی که انگار اعتقاد به موعود یک امر فطری انسانی است که مورد اجماع انسانی و دینی است

موعود در ادیان و فرق و مذاهب:
تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران ماموریت خود به عنوان بخشی از رسالت خود به مردم وعده داده اند كه در آخرالزمان و در پایان روزگار، یك مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد كرد و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بی دینی و بی عدالتی را در تمام جهان ریشه كن می كند.
سیری كوتاه در افكار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه های دیگر اقوام مختلف بشری این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم می سازد كه همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشه های متضادی كه با یكدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر می برند.

* ایرانیان باستان: ایرانیان باستان معتقد بودند 'گرزاسپه' قهرمان تاریخی آنان زنده است و در كابل خوابیده و صد هزار فرشته او را پاسبانی می كنند تا روزی كه بیدار شود و قیام كند و جهان را اصلاح كند.
گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند كه 'كیخسرو' پس از تنظیم كشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به كوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.
يهوديان معتقدند كه:در آخرالزمان«ماشيح»ظهور مي كند و تا ابدالاباد در جهان حكومت مي كند
نژاد اسلاو بر این عقیده بودند كه از مشرق یك نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند.
نژاد ژرمن معتقد بودند كه یك نفر فاتح از طوایف آنان قیام كند و ژرمن را بر دنیا حاكم گرداند.
اهالی صربستان انتظار ظهور «ماركوكرالیویچ» را داشتند.
برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند كه در آخرالزمان 'ویشنو' ظهور كند و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد كشت و تمام دنیا 'برهمن' شود و به این سعادت برسد.
ساكنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند كه 'ارتور' روزی از جزیره'آوالون' ظهور كند و نژاد 'ساكسون' را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها شود.
اسن ها معتقدند كه پیشوایی در آخرالزمان ظهور كرده، دروازه های ملكوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
سلت ها می گویند: پس از بروز آشوب هایی در جهان، 'بوریان بور ویهیم' قیام كرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد.
اقوام اسكاندیناوی معتقدند كه برای مردم بلاهایی می رسد، جنگ های جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه 'اودین' با نیروی الهی ظهور كرده و بر همه چیره می شود.
ا
قوام اروپای مركزی در انتظار ظهور 'بوخض' هستند.
اقوام آمریكای مركزی معتقدند كه 'كوتزلكوتل' نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
چینی ها معتقدند كه 'كرشنا' ظهور كرده، جهان را نجات می دهد.
زرتشتیان معتقدند كه 'سوشیانس' (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر و هم گفتار و هم كردار گرداند.
قبایل 'ای پوور' معتقدند كه روزی خواهد رسید كه در دنیا دیگر نبردی بروز نكند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.
گروهی از مصریان كه در حدود سه هزار سال پیش از میلاد، در شهر 'ممفیس' زندگی می كردند، معتقد بودند كه سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می رساند.
گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند كه فرستاده خدا در آخرالزمان در كنار رودخانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می كند.
ملل و اقوام مختلف هند، مطابق كتاب های مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند كه ظهور خواهد كرد و حكومت واحد جهانی را تشكیل خواهد داد.
یونانیان می گویند: 'كالویبرگ' نجات دهنده بزرگ ظهور خواهد كرد و جهان را نجات خواهد داد.
یهودیان معتقدند كه در آخرالزمان 'ماشیع' (مهدی بزرگ) ظهور خواهد كرد و تا ابدالآباد در جهان حكومت می كند. او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارد در صورتی كه تورات كتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحا از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و می گویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد كرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.

ادامه دارد....

موعود در کتب مقدس و منابع ادیان:
1) قرآن كريم :
« و ما اراده كرده ايم بر انانكه در روي زمين به ضعف و زبوني كشيده شده اند ، منت نهاده ، آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار داديم » ( قصص – 5 )

2) انجيل :
« كمرهاي خود را بسته ، چراغهاي خود را افروخته بداريد . و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند . تا هر وقت آيد و در را بكوبد ، بي درنگ براي او باز كنند . خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد ، ايشان را بيدار يابد ... پس شما نيز مستعّد باشيد ،
زيرا كه در ساعتي كه گمان نمي بريد پسر انسان مي آيد . »
( انجيل لوقا ، فصل 12 ، بندهاي 35 و 36 )
3) تورات :
« ونهالي از تنه يسّي بيرون آمده ، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت ... مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حكم خواهد كرد ... گرگ با بره سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري با هم . و طفل كوچك آنها را خواهد راند ... در تمامي كوه مقدس من ، ضرر و فسادي نخواهد كرد . زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد ».
( بنا به نوشته قاموس مقدّس صفحه 951 ، « يسّي » به معني قوي ، نام پدر داوود است . ) و ( تورات ، اشيا نبّي ، فصل 11 بند هاي 1_10)
4) زبور :
« زيرا كه شريران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند ، وارث زمين خواهند شد ، هان بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود . در مكانش تأمل خواهي كرد و نخواهد بود . و اما حليمان وارث زمين خواهند شد ... و ميراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد »
( عهد عتيق ، كتاب مزامير ، مزمور 37 بند هاي 9 _ 12 و 17 _ 18 )
5) در منابع زرتشتيان :
سوشيانس « نجات دهنده بزرگ » دين را به جهان رواج دهد ، فقر و تنگدستي را ريشه كن سازد . ايزدان را از دست اهريمن نجات داده ،
مردم جهان را همفكر و همگفتار و هم كردار گرداند . »
( جاماسب نامه ، صفحه 121)
6) در منابع هندوها :
«اين مظهر و يشنو « مظهر دهم » در انقضاي كلي يا عصر آهن سوار بر اسب سفيدي در حالي كه شمشير برهنه درخشاني به صورت ستاره دنباله داردر دست دارد ظاهر ميشود و شريران را تماما هلاك ميسازد و خلقت را از نو تجديد ، و پاكي را رجعت خواهد داد ...
اين مظهر دهم در انقضاي عالم ظهور خواهد كرد » ( اوپانيشاد ، صفحه 737 )

ادامه دارد....

موعود در آیین اسلام
اسلام به عنوان آخرین و كامل ترین دین از ادیان آسمانی ، به مساله مهدی موعود بیش از سایر ادیان اهمیت داده و در تبیین مسایل مربوط به آن اهتمام خاصی ورزیده است.
بر اساس جایگاه مهم مهدی موعود در اسلام است كه همه مسلمانان از هر گروه و فرقه ای بر این مساله اتفاق دارند كه در آخرالزمان حضرت مهدی (عج) خروج می كند و بر این مساله نیز اتفاق نظر دارند كه آن حضرت از نسل حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) و نامش نام پیامبر (ص) است.
علاوه بر آیات فراوانی كه بر مساله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدی (ع) دلالت می كند، روایات شیعه و سنی در این زمینه بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است، به طوری كه كسی نمی تواند درباره درستی آنها تردید به خود راه دهد.

1.امام زمان در قرآن:
بیش از یکصد آیه در قرآن کریم،به مصلح جهانی،حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه،تأویل وتفسیر شده است که در اینجا به چند مورد از این آیات اکتفا می کنیم.
1-وَنُریدُاَن نَمُنَّ علی الَذینَ استُضعِفُوافی الارضِ ونَجعلَهم الوارِثین(سوره قصص ایه 5)
ما اراده کرده ایم به آنانکه در روی زمین به ضعف کشیده شده اند،منت نهاده،آنان راپیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم
بر طبق روایات بی شمار،این آیه در حق مصلح جهانی حضرت مهدی نازل شده است که در آخر الزمان قیام کرده وبسط ننگین ظلم و بیدادگری را در هم خواهد پیچید و پرچم عدالت را در سرتا سر جهان به اهتزاز در خواهد آورد.(تفسیر برهان جلد3)
2-بَقیَةُ الله خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مُؤمِنین {سوره هود-آیه86)
با ز مانده ی خدا بهتر است برای شما،اگر مؤمن باشید
مطابق روایات،زمانی که حضرت ظهور می فرمایند پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده و نخستین چیزی را که به زبان می آورند این آیه شریفه می باشد.
3-وَاشرَقَتِ الارضُ بِنورِ رَبِها{سوره زمر آیه 69}
زمین به نور پروردگارش منور گردید
امام رضا علیه السلام در تأویل این آیه می فرماید:
او چهارمین فرزند من پسر بهترین کنیزان استکه زمین را از هر جور وستمی پاکیزه می کند.مردم در ولادت او دچار تردید می شوند و او را غیبتی طولانی استکه چون ظاهر شود زمین با نور پروردگارش روشن می گرداند(ینابیع الموده،صفحه488)
-4 وَلَقَد کَتَبنا فی الزَبورِمن بَعدِ الدِکرأنَّالارضَ یَرِثُها عِبادِی الصالِحون{سوره انبیا، آیه 105}
ما در زبور[داوود] به دنبال ذکر[تورات] نوشتیم که بندگام شایسته ما وارث زمین خواهند شد.
-5یُریدونَ أن یُطفِئوا نورَاللهِ بافواهِهِم و یَابَی الله الا أن یِتُم نوره{سوره توبه آیه 33}
کافران می خواهندکه نور خدارا با نفس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند ولی خدا نمی گذارد،تا آنکه نور خود به منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند.
-6و قُل جاءَ الحقُّ و زَهَقَ الباطِل إنَّ الباطِل کان زَهوقاً{سوره اسراء-آیه 81}
بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت که باطل خود لایق محو و نابودی است.
-7وَیُریدُ الله أن یحقَ الحقَ بِکَلِماتِه ویَقطَع دابِر الکافِرین{سوره انفال آیه 7}
وخدا می خواست صدق سخنان حق را ثابت گردانیده و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند
-8وَعَدَالله الَذین امنوا مِنکُم وعمِلوا الصالحات لَیَستخلِفَنَهم می الارضِ{سوره نورآیه55}
خداوند وعده فرمود به کسانی که از شما ایمان آورده ونیکوکار گردنددر زمین خلافت دهد
-9و انّالَنَنصر رُسُلناو الذین امَنوا فی الحیاةِ الدنیا{سوره غافر آیه51}
و البته ما رسولان خود و کسانی که ایمان آورده اند را در حیات دنیا نصرت وظفر می دهیم.
10-بَقیةُالله خیرٌلَکُم إن کُنتُم مؤمنینَ{سوره هود آیه86}
یکتا بازماندهی خدا برای شما بهتر است اگر مؤمن هستید
امام باقر علیه السلام در تأویل این ایه شریفه می فرماید:
هنگامی که مهدی ما ظاهر شود به خانه کعبه تکیه می دهد و313تن از یاران خاص او به دورش گرد می آیند. او اولین سخنی که بر زبان مبارکش جاری می شودای آیه شریفه است سپس می فرماید:من بقیةالله،خلیقةالله وحجت الله هستم بر شما آنگاه احدی بر آن جضرت سلام نمی کند جز اینکه میگوید (السلام علیک یا بقیةالله فی الرض)سلام بر تو ای بازمانده خداوند در زمین.بعد از آن چون یاران دیگر حضرت که گروهی ده هزار نفری هستند به دور او گرد می آیند،یهودی و نصرانی و کسی که غیر از خدای تعالی را پرستش می نموده،باقی نمی ماندجز اینکه ایمان می آورند و او را تصدیق می نمایندو همه ملتها یکی می شود، و آن هم ملت اسلام است، وپس ازآن برای هر معبودی که به جز خدای تعالی مورد پرستش بوده،آتشی از آسمان می آید و او را می سوزاند(بحار الانوار جلد2 صفحه192)
-11هُوالَذی أرسَلَ رَسَلولَه بِالهُدي ودینِ الحقِ لِیُظهِرهَ علی الدینِ کلِه و لَو کَرِه المُشرکونَ{سوزه توبه آیه33-سوره فتح آیه 28-سوره صف آیه9
او خداوندی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمامی ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان ناخوشنود باشند
این آیه در سه سوره از قرآن تکرار شده که اهمیت این وعده الهی را روشن می سازد،وشکی نیست مه وعده خداوند تخلف ناپذیر است و زمان آن مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدی است چرا که در آن زمان دین مقد اسلام در سراسر زمین حاکم میگردد وبشر پیرو یک آیین می شود و نشنی از ادیان باطل و تحریف شده در روی زمین باقی نمی ماند.
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه33سوره توبه فرمودند:
این آیه مبارکه در زمان خروج حضرت مهدی تحقق می یابددیگر احدی در روی زمین باقی نمی ماندجز اینکه به رسالت حضرت مهدی اعتراف کند(بحار الانوار جلد1 صفحه61)
12-هُدیً لِلمُتقینَ الَذینَ یؤمِنونَ بِالغَیبِ{سوره بفزه آیه 2و3}
قران هدایت است برای پرهیزکاران،آنان که به غیب ایمان می آورند
امام صادق عله السلام می فرمایند:
متقین شیعیان حضرت علی بن ابیطالب هستند و غیب حجت غایب است.
و در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرموده اند:
)الذین یؤمنون با الغیب)در حق کسانی است که به قیام حضرت مهدی ایمان بیاورند و آن را حق بدانند(کافی جلد2 صفحه528)

[="#0000FF"][="#FF0000"]امام زمان و اهل سنت[/]:
اعتقاد به ظهور مهدی از دیدگاه اهل سنت دارای اصالت است به دلیل روایات و منابع روائی،و کثرت رواتی که در این باب به چشم می خورد فلذا با جرات می توان ادعا کرد که هیچ محدثی از محدثین اسلامی اعم از شیعه و سنی نیست مگر این که در کتابهای خود به روایات درباره بشارت نبوی به ظهور موعود در آخر الزمان پرداخته و حتی عده ای از ایشان مانند گنجی شافعی،صاحب البیان فی اخبار صاحب الزمان کتابی مستقل درباره مهدی موعود تالیف کرده اند و روایات این باب را به طور مفصل در کتابشان آورده اند.

1- دكتر محمّد احمد اسماعیل مقدّم در كتاب المهدىّ وفقه أشراط الساعة درباره مهدویت می گوید: ایمان به این امور از لوازم شهادت به رسالت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است؛ تصدیق این امور از مستلزمات ایمان به روز قیامت است، زیرا از جمله علائم قیامت خروج مهدى علیه السلام است كه قبل از برپایى قیامت تحقق خواهد یافت و همان گونه كه اعتقاد به معاد و برپایى قیامت لازم هست، اعتقاد به علائم آن نیز واجب است.

2- شیخ ناصرالدین البانى وهابى مى‌‏گوید: «عقیده به خروج مهدى علیه السلام عقیده‏‌اى است ثابت و متواتر كه از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله رسیده و ایمان به آن واجب است، زیرا این عقیده از امور غیبى است كه ایمان به آن از صفات متقین در قرآن شمرده شده است ...»(1)

3- هم چنین عبدالمحسن بن حمد عباد استاد دانشگاه مدینه منوّره مى‏گوید: «تصدیق و اعتقاد به قضیه مهدویت در زمره ایمان به رسالت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله است، زیرا از آثار ایمان به پیامبر صلى الله علیه و آله تصدیق او در امورى است كه به آن خبر داده و داخل در ایمان به غیبى است كه خداوند متعال مؤمنان را به جهت ایمان به آن مدح كرده است؛ آن جا كه مى‌‏فرماید الم* ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ... «بقره آیات 1- 3.»؛ الف، لام، میم، این است كتابى كه در حقانیت آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان كه به غیب ایمان دارند ...»(2)
4- حافظ ابن حجر عسقلانى‏ می گوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینكه مهدى از این امت (اسلام) است و به راستى عیسى بن مریم از آسمان فرود مى‌‏آید و پشت سر او به نماز مى‌‏ایستد.»[(3)

5- قاضى شوكانى‏ می گوید: احادیث مهدى بدون شك و شبهه متواتر است، بلكه عنوان تواتر بر كمتر از این مقدار از این احادیث نیز صدق مى‌‏كند؛ آن هم با تمام اصطلاحاتى كه در علم اصول در رابطه با تواتر و خبر متواتر آمده است.»(4)

6- ابن حجر هیثمى‏ مى‏‌گوید: احادیثى كه در آن اشاره به ظهور مهدى است بسیار زیاد و به حد تواتر است.»(5)
7- علامه مناوى‏ مى‌‏گوید: اخبار مهدى زیاد و مشهور است؛ به حدى كه جماعتى درباره این احادیث تألیفات مستقلى دارند.»(6)

8- تفتازانى‏ مى‌‏گوید: از جمله امورى كه ملحق به باب امامت مى‌‏شود خروج مهدى و نزول عیسى است، كه این دو از علائم قیامت است و در این باره خبرهاى صحیحى رسیده است.»(7)]

9- قرمانى دمشقى‏ مى‌‏گوید: علما بر این امر اتفاق كرده‌‏اند كه مهدى همان قیام كننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت علیه السلام یكدیگر را تأیید مى‌‏كنند و روایات بر اشراق نورش دلالت دارند، و به زودى ظلمت و تاریكى شبها و روزها به روشنایى وجود او منوّر خواهد شد و تاریكى‏ها به رؤیت و دیدار او همانند بیرون آمدن صبح از ظلمت شب از میان خواهد رفت. عدل او در افق‏ها سیر خواهد كرد و پر نورتر از ماه منیر در مسیرش خواهد بود.»(8)

10- مباركفورى‏ مى‌‏گوید: بدان كه مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمان‏ها این است كه به طور حتم در آخرالزمان شخصى از اهل‏بیت علیهم السلام ظهور خواهد كرد كه دین را تأیید كرده، عدل را میان جامعه ظاهر مى‌‏كند و مسلمانان به دنبال او مى‏روند و او بر ممالك اسلامى سلطه پیدا خواهد نمود. و او مهدى نامیده مى‌‏شود.»(9)
11- شبیه این عبارت نیز از شیخ منصور على ناصف رسیده است.(10)

به همین مضمون در كلمات بزرگانى دیگر از علماى اهل سنت نیز مطالبى مى‌‏یابیم كه موارد ذیل از آن جمله است:
[/]
12. برزنجى، الإشاعة لأشارط الساعة، ص 87.
13. ابن تیمیه حرانى، منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 211.
14. سید احمد زینى دحلان، الفتوحات الاسلامیه، ج 2، ص 322.
15. أبوالأعلى مودودى، البیات، ص 116.
16. أبوطیب قنوجى، الاذاعة، ص 53.
17. دكتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، المهدى المنتظر فى الأحادیث‏ الصحیحة، ص 360.
18. شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد، عقیدة أهل السنة و الأثر فى المهدى المنتظر.
19. شیخ عبدالعزیز بن باز، مجله جامعة الاسلامیة.
[برگرفته از کتاب شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، على اصغر رضوانى‏، ج‏2، ص: 198 به بعد]

1 مجله تمدن اسلامى، شماره 22، ص 643.
2. مجله جامعه اسلامیه، شماره 3
3. فتح البارى، ج 5، ص 362.
4. ابراز الوهم المكنون، ص 4، به نقل از رساله التوضیح شوكانى.
5. صواعق المحرقه، ج 2، ص 211.
6. فیض القدیر، ذیل حدیث 9245.
7. شرح مقاصد، ج 2، ص 62.
8. اخبار الدول و آثار الاول، ج 1، ص 463
9. تحفة الاحوذى بشرح جامع الترمذى، مباركفورى، شرح حدیث 2331.
10. التاج الجامع للأصول، ج 5، ص 310.

امام زمان در تشیع:
اندیشه مهدویـت و مساله مهدی موعود در مذهـب تشیع به دو دلیـل مهم از جایگاه برتر و حساسیت و جذابیت بیشتری برخوردار است یكی به دلیل اصالت مساله امامت و جایگاه اعتقادی آن، كه در فرهنگ دینی اعتقادی شیعه تداوم رسالت است و دوم اینكه طرح مساله مهدویت در شیعه از صراحت، شفافیت و جامعیت بسیار بـیشتری برخوردار است به طوری كه همه ابعاد آن و زوایای شخصیتی حضرت مهدی (عـج) و چگونگی ظهور و تشكیل حكومت واحد جهانی اسلام توسط آن حضرت به خوبی روشـن شـده و هیچ گونه ابهامی در آن وجود ندارد.
به بیان دیگر، مساله مهدی موعود در مذهب تشیع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذكر كلیات بسنده كرده اند، جزییات آن را نیز بیان و تعیین مصداق كرده، مصداق آن را نیز به صورت مستدل و قابل قبولی ارایه كرده است.
در اینجا به برخی از روایات مربوط به حضرت مهدی (ع ) اشاره می شود. پیامبر اكرم (ص) خطاب به علی (ع ) می فرماید: 'پس از من دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستی ای علی و آخر ایشان 'قائم' همان كسی كه بـه لطف خدای متعال بر همه شرق و غرب جهان پیروز می شود.'
امام جواد(ع ) نیز در روایتی خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی درباره حضرت مهدی (ع) می فرماید: ای ابوالقاسم ! قـائم ما همان مهدی است كه لازم است در غیبت او انتظارش را بكشند و در هنگام ظهورش اطاعتش كنند. او سومین از فرزندان من است.
درباره حتمی بودن ظهورش، رسول خدا (ص) می فرماید: اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی كند تا مردی از اهل بیتم كه نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن كه از ستمگری و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر كند.
روایات درباره حضرت مهدی (عج) بسیار است و در منابع شیعه نیز مانند اهل سنت و حتی بیشتر از آنها روایات بی شماری كه به قول علامه طباطبایی تعداد آنها از سه هزار روایت بیشتر است از پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است.
تمامی این اعتقادات از یك حقیقت مسلم حكایت می كند و آن اینكه این افكار و عقاید و آرا كه همه آنها با مضمون های مختلف، از آینده ای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر می دهند، نشانگر این واقعیت است كه همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولكن در برخی از مناطق تنها كلیاتی از نویدهای مهدی موعود و مصلح جهانی در میان ملت ها به جای مانده است.
روایات شیعه در این باب از حد تواتر گذشته تا جایی که کتاب های مستقل حدیثی در این باب نگاشته شده است
برای اطلاع بیشتر از جایگاه تفکر مهدوی در شیعه به کتاب گرانسنگ"اکمال الدین و اتمام النعمه" شیخ صدوق مرجعه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;416359 نوشت:
موعود در آیین اسلام
اسلام به عنوان آخرین و كامل ترین دین از ادیان آسمانی ، به مساله مهدی موعود بیش از سایر ادیان اهمیت داده و در تبیین مسایل مربوط به آن اهتمام خاصی ورزیده است.
بر اساس جایگاه مهم مهدی موعود در اسلام است كه همه مسلمانان از هر گروه و فرقه ای بر این مساله اتفاق دارند كه در آخرالزمان حضرت مهدی (عج) خروج می كند و بر این مساله نیز اتفاق نظر دارند كه آن حضرت از نسل حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) و نامش نام پیامبر (ص) است.
علاوه بر آیات فراوانی كه بر مساله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدی (ع) دلالت می كند، روایات شیعه و سنی در این زمینه بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است، به طوری كه كسی نمی تواند درباره درستی آنها تردید به خود راه دهد.

1.امام زمان در قرآن:
بیش از یکصد آیه در قرآن کریم،به مصلح جهانی،حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه،تأویل وتفسیر شده است که در اینجا به چند مورد از این آیات اکتفا می کنیم.
1-وَنُریدُاَن نَمُنَّ علی الَذینَ استُضعِفُوافی الارضِ ونَجعلَهم الوارِثین(سوره قصص ایه 5)
ما اراده کرده ایم به آنانکه در روی زمین به ضعف کشیده شده اند،منت نهاده،آنان راپیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم
بر طبق روایات بی شمار،این آیه در حق مصلح جهانی حضرت مهدی نازل شده است که در آخر الزمان قیام کرده وبسط ننگین ظلم و بیدادگری را در هم خواهد پیچید و پرچم عدالت را در سرتا سر جهان به اهتزاز در خواهد آورد.(تفسیر برهان جلد3)
2-بَقیَةُ الله خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مُؤمِنین {سوره هود-آیه86)
با ز مانده ی خدا بهتر است برای شما،اگر مؤمن باشید
مطابق روایات،زمانی که حضرت ظهور می فرمایند پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده و نخستین چیزی را که به زبان می آورند این آیه شریفه می باشد.
3-وَاشرَقَتِ الارضُ بِنورِ رَبِها{سوره زمر آیه 69}
زمین به نور پروردگارش منور گردید
امام رضا علیه السلام در تأویل این آیه می فرماید:
او چهارمین فرزند من پسر بهترین کنیزان استکه زمین را از هر جور وستمی پاکیزه می کند.مردم در ولادت او دچار تردید می شوند و او را غیبتی طولانی استکه چون ظاهر شود زمین با نور پروردگارش روشن می گرداند(ینابیع الموده،صفحه488)
-4 وَلَقَد کَتَبنا فی الزَبورِمن بَعدِ الدِکرأنَّالارضَ یَرِثُها عِبادِی الصالِحون{سوره انبیا، آیه 105}
ما در زبور[داوود] به دنبال ذکر[تورات] نوشتیم که بندگام شایسته ما وارث زمین خواهند شد.
-5یُریدونَ أن یُطفِئوا نورَاللهِ بافواهِهِم و یَابَی الله الا أن یِتُم نوره{سوره توبه آیه 33}
کافران می خواهندکه نور خدارا با نفس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند ولی خدا نمی گذارد،تا آنکه نور خود به منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند.
-6و قُل جاءَ الحقُّ و زَهَقَ الباطِل إنَّ الباطِل کان زَهوقاً{سوره اسراء-آیه 81}
بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت که باطل خود لایق محو و نابودی است.
-7وَیُریدُ الله أن یحقَ الحقَ بِکَلِماتِه ویَقطَع دابِر الکافِرین{سوره انفال آیه 7}
وخدا می خواست صدق سخنان حق را ثابت گردانیده و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند
-8وَعَدَالله الَذین امنوا مِنکُم وعمِلوا الصالحات لَیَستخلِفَنَهم می الارضِ{سوره نورآیه55}
خداوند وعده فرمود به کسانی که از شما ایمان آورده ونیکوکار گردنددر زمین خلافت دهد
-9و انّالَنَنصر رُسُلناو الذین امَنوا فی الحیاةِ الدنیا{سوره غافر آیه51}
و البته ما رسولان خود و کسانی که ایمان آورده اند را در حیات دنیا نصرت وظفر می دهیم.
10-بَقیةُالله خیرٌلَکُم إن کُنتُم مؤمنینَ{سوره هود آیه86}
یکتا بازماندهی خدا برای شما بهتر است اگر مؤمن هستید
امام باقر علیه السلام در تأویل این ایه شریفه می فرماید:
هنگامی که مهدی ما ظاهر شود به خانه کعبه تکیه می دهد و313تن از یاران خاص او به دورش گرد می آیند. او اولین سخنی که بر زبان مبارکش جاری می شودای آیه شریفه است سپس می فرماید:من بقیةالله،خلیقةالله وحجت الله هستم بر شما آنگاه احدی بر آن جضرت سلام نمی کند جز اینکه میگوید (السلام علیک یا بقیةالله فی الرض)سلام بر تو ای بازمانده خداوند در زمین.بعد از آن چون یاران دیگر حضرت که گروهی ده هزار نفری هستند به دور او گرد می آیند،یهودی و نصرانی و کسی که غیر از خدای تعالی را پرستش می نموده،باقی نمی ماندجز اینکه ایمان می آورند و او را تصدیق می نمایندو همه ملتها یکی می شود، و آن هم ملت اسلام است، وپس ازآن برای هر معبودی که به جز خدای تعالی مورد پرستش بوده،آتشی از آسمان می آید و او را می سوزاند(بحار الانوار جلد2 صفحه192)
-11هُوالَذی أرسَلَ رَسَلولَه بِالهُدي ودینِ الحقِ لِیُظهِرهَ علی الدینِ کلِه و لَو کَرِه المُشرکونَ{سوزه توبه آیه33-سوره فتح آیه 28-سوره صف آیه9
او خداوندی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمامی ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان ناخوشنود باشند
این آیه در سه سوره از قرآن تکرار شده که اهمیت این وعده الهی را روشن می سازد،وشکی نیست مه وعده خداوند تخلف ناپذیر است و زمان آن مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدی است چرا که در آن زمان دین مقد اسلام در سراسر زمین حاکم میگردد وبشر پیرو یک آیین می شود و نشنی از ادیان باطل و تحریف شده در روی زمین باقی نمی ماند.
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه33سوره توبه فرمودند:
این آیه مبارکه در زمان خروج حضرت مهدی تحقق می یابددیگر احدی در روی زمین باقی نمی ماندجز اینکه به رسالت حضرت مهدی اعتراف کند(بحار الانوار جلد1 صفحه61)
12-هُدیً لِلمُتقینَ الَذینَ یؤمِنونَ بِالغَیبِ{سوره بفزه آیه 2و3}
قران هدایت است برای پرهیزکاران،آنان که به غیب ایمان می آورند
امام صادق عله السلام می فرمایند:
متقین شیعیان حضرت علی بن ابیطالب هستند و غیب حجت غایب است.
و در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرموده اند:
)الذین یؤمنون با الغیب)در حق کسانی است که به قیام حضرت مهدی ایمان بیاورند و آن را حق بدانند(کافی جلد2 صفحه528)

از این پست خوشم اومد و گفتم که نکاتی که قابل ذکر هست رو بیان کنم:

أَلَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (007 | اعراف - 157)

همان كسانى كه از فرستاده (خدا)،پيامبرِ «اُمّى» (و درس نخوانده) پيروى مى كنند; پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه به صورت مكتوب نزدشان است، مى يابند; كه آنها را به معروف دستور مى دهد، و از منكر باز مى دارد; اشياء پاكيزه را براى آنها حلال مى شمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند; و بارهاى سنگين،و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمى دارد; پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از (هدايت و) نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، تنها آنان رستگارانند.»

دقت داشته باشید که خداوند چیزی را مخفی در آیات خود نگه نداشت و نمیدارد چون هدفش گمراه شدن بنده نیست(اما بنده ها در قران دنبال چیزهای مخفی میگردند و دنبال آن ذهنیت خود هستند و برای همین هر فرقه قرآن را به رای خود و احادیث خود تفسیر میکند در حالی که همه انها میگویند آیات قران ظاهر و باطن دارد، و باطن ان همان نظر علماست که گمراه کننده ای آشکار است)همچنین در تورات و انجیل کاملاً نام پیامبری را آورده که خواهد امد و البته برای اینکه مردم وی را تکذیب نکنند این آیات در تورات و انجیل تصریح میکند که پیغمبر اکرم در کتاب های آسمانی پیشین کاملاً بیان شده.

حال شما از کتاب های تورات و انجیل و قران ایاتی را می اورید که هیچ ارتباطی به فرستاده ای در اخرالزمان ندارند و البته بنده با قران آنرا برای شما بیان خواهم کرد ان شاءالله.و باید اینرا در نظر بگیرید همان قاعده لطفی که همیشه حرف انرا بالای منبر ها میبرید اینجا باید شامل حال افراد شود و امام زمان هم باید در قران بیان شود تا مردم وی را تکذیب نکنند!!!!همانطور که پیامبر اکرم ص در تورات و انجیل بیان شد تا برای مردم دلیلی روشن و آشکار باشد.
قرآن چنین میفرماید:

أَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (039 | زمر - 18)
همان كسانى كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى كنند; آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

هر سخن بهترین دارد و حدیث همیشه حق نیست چون از یک انسان خارج میشود.تنها وحی الهی است که اشتباهی در آن صورت نخواهد گرفت.و اگر همه به ریسمان خداوند که همان دین اسلام واحد است که قرآن آخرین کتاب آن است چنگ می زدند هرگز گمراه و پراکنده نمیشدند.

وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِم لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ (005 | مائده - 66)

و اگر آنان، تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده [= قرآن ] برپا مى داشتند، از آسمان و زمين، روزى مى خوردند; جمعى از آنها، معتدل و ميانه رو هستند; ولى بيشتر آنها اعمالشان بد است.

اما آیاتی که آوردید را مورد بررسی قرار میدهیم:
من آیات قبل و بعد را برای دوستان آوردم تا روشن شود اصلاً مسئله خیلی ساده تر از این حرفاست!!!
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ (028 | قصص - 2)اين آيات كتاب مبين است.

نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (028 | قصص - 3)ما از داستان موسى و فرعون به درستى بر تو مى خوانيم، براى گروهى كه ايمان مى آورند.

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (028 | قصص - 4)فرعون در زمين برترى جويى كرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسيم نمود; گروهى از آنها را به ضعف و ناتوانى مى كشاند، پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مى داشت; او به يقين از تبهكاران بود.

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (028 | قصص - 5)ما اراده كرده ايم تا بر مستضعفان زمين نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.

وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ (028 | قصص - 6)و حكومتشان را در زمين استوار سازيم; و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از سوى آنها [= بنى اسرائيل ] بيم داشتند نشان دهيم.

خداوند در آیه بالااینگونه فرموده است که انان را در زمین نعمت بخشیدیم (همان مستضعفانی که فرعون به انان را به ضعف و ناتوانی می کشاند که یکی از آنان حضرت موسی بود که قصد کشتن وی را داشتند و پسران را می کشتند و در آیات دیگر فرموده که به مادر حضرت موسی گفتیم که او را در دریا رها کند که ما او را به سوی وی باز میگردانیم)و پیشوا قرار دادیم آنها را و آنان(مستضعفانی که مورد ستم قرار گرفته شدند)وارث قرار دادیم.البته جای بحث دارد که منظور وارث زمین است یا وارث بهشت.اگر وارث زمین بگیریم که باز هم به موسی و پیغمبران الهی بر میگردد.همانطور که ابراهیم در مقابل نمرود مستضغف بود و خداوند به او نعمت و قدرت داد:

قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (021 | انبياء - 68)گفتند: «او را بسوزانيد و معبودهاى خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است.»

قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (021 | انبياء - 69)(سرانجام او را به آتش افكندند; ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش.»

و هیچ ارتباطی به امام زمان ندارد.زیرا خداوند موسی را از بین آن مستضعفین انتخاب کرد نه امام زمان را!!!!!

خداوند وقتی بخواهد از ظهور منجی در آینده خبر دهد آنرا صراحتاً بیان میکند نه اینکه از پشت پرده سخن بگوید همانگونه که در کتاب پیشین چنین کرد.
ادامه دارد...

[="Tahoma"]

عــــلی;416534 نوشت:
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ (028 | قصص - 6)و حكومتشان را در زمين استوار سازيم; و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از سوى آنها [= بنى اسرائيل ] بيم داشتند نشان دهيم.

خداوند در آیه بالااینگونه فرموده است که انان را در زمین نعمت بخشیدیم (همان مستضعفانی که فرعون به انان را به ضعف و ناتوانی می کشاند که یکی از آنان حضرت موسی بود که قصد کشتن وی را داشتند و پسران را می کشتند و در آیات دیگر فرموده که به مادر حضرت موسی گفتیم که او را در دریا رها کند که ما او را به سوی وی باز میگردانیم)و پیشوا قرار دادیم آنها را و آنان(مستضعفانی که مورد ستم قرار گرفته شدند)وارث قرار دادیم.البته جای بحث دارد که منظور وارث زمین است یا وارث بهشت.اگر وارث زمین بگیریم که باز هم به موسی و پیغمبران الهی بر میگردد.همانطور که ابراهیم در مقابل نمرود مستضغف بود و خداوند به او نعمت و قدرت داد:

قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (021 | انبياء - 68)گفتند: «او را بسوزانيد و معبودهاى خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است.»

قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (021 | انبياء - 69)(سرانجام او را به آتش افكندند; ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش.»

و هیچ ارتباطی به امام زمان ندارد.زیرا خداوند موسی را از بین آن مستضعفین انتخاب کرد نه امام زمان را!!!!!

خداوند وقتی بخواهد از ظهور منجی در آینده خبر دهد آنرا صراحتاً بیان میکند نه اینکه از پشت پرده سخن بگوید همانگونه که در کتاب پیشین چنین کرد.
ادامه دارد...


سلام
هرکس به تعالیم قرآن کریم نگاه کند می بیند که این تعالیم اغلب کلی اند و ظاهرا تفاصیل آنها به مرجعی دیگر واگذار شده است .
مثلا می فرماید نماز بپادارید اما هیچوقت تفصیل این نماز را بیان نکرد یا فرمود زکات بدهید اما تفصیل آنرا آنطور که انتظار میرود نگفت .
سوالی که برای هر خواننده قرانی پیش می اید این است که تفاصیل این دستورات کجا و چطور بیان شده است ؟
اگر این خوانند جستجوگر حقیقی باشد و از غرض و مرض پاک باشد در می یابد که خود قرآن این تفصیل دهنده و این تشریح کننده را معرفی فرمود :
ِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44)
ترجمه:
و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64)
ترجمه:
64- ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند

این دو آیه همراه با ایات دیگری که بر ولایت و اطاعت از پیامبر اکرم ص دلالت دارند نشانگر آنستکه مفسر اصلی و رسمی قرآن کریم نبی اکرم ص است .
بر این اساس سنت پیامبر که تمامش تفصیل قرآن کریم است حجت است و شرح قرآن و مقاصد آنرا باید در این مرجع جستجو کرد .
این مساله اساسی را قبلا هم گفته بودیم اما اینجا باز متذکر شدیم تا همگان بدانند موضعگیری غفلت محور شما در خصوص احادیث و سنت پیامبر ص که تبیین کننده مقاصد قرآن است یک موضعگیری غیر قرآنی بلکه ضد قرآنی است
والله الهادی

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;416359 نوشت:

2-بَقیَةُ الله خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مُؤمِنین {سوره هود-آیه86)
با ز مانده ی خدا بهتر است برای شما،اگر مؤمن باشید
مطابق روایات،زمانی که حضرت ظهور می فرمایند پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده و نخستین چیزی را که به زبان می آورند این آیه شریفه می باشد.

خوب ایه دوم را بررسی میکنیم.اصلاً همچین قؤان انقدر کتابی ساده و فصیح و گویا هست نیازی نیست بنده بیایم آنرا روشن کنم فقط کافیست به سوره بنگرید و به چند ایه قبل و بعد ان نگاه بی اندازید:

وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لاتَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحيطٍ (011 | هود - 84)وبه سوى «مَدْيَن» برادرشان شعيب را فرستاديم; گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست. پيمانهو وزن را كم نكنيد (و دست به كم فروشى نزنيد). كه من خيرخواه شما هستم و از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناكم.
وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لاتَبْخَسُوا النّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لاتَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ (011 | هود - 85)و اى قوم من! حق پيمانه و وزن را با عدالت، ادا كنيد;و از اموال مردم چيزى كم نگذاريد; و در زمين به فساد نكوشيد;
بَقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ (011 | هود - 86)آنچه(از سرمايه هاى حلال،) خداوند براى شما باقى گذارده، برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد. و من، نگهبان شما (و مأمور بر اجبارتان به ايمان) نيستم.»
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في أَمْوالِنا ما نَشاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ (011 | هود - 87)گفتند: «اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك كنيم; يا آنچه را مى خواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟!تو كه مرد بردبار و فهميده اى هستى!»

اگر به ایات قبل و بعد این آیه دقت کنید میبینید که بقیه الله همان اموالی است که خداوند برای انان حلال کرده است.یعنی در اصل کسی که کم فروشی میکند در بیت المال مقداری از مال دیگران را در مال خود نگه میدارد که حرام می باشد.پس فرمود انچه خداوند برای شما تقسیم کرده و باقی گذاشته بهتر است اگر مومن باشید.

چه ارتباطی در این ایات با امام زمان میبینید؟در حالی که چون بالای منبر ها و توی کلیپ ها میگویند بقیه الله پس ذهن ما باید مشغول همان شود و بگوییم این ایه همان امام زمان است؟
ادامه دارد...

[=Times New Roman]

شعیب;416359 نوشت:
مطابق روایات

شعیب;416359 نوشت:
امام رضا علیه السلام در تأویل این آیه می فرماید

[=Times New Roman]
شعیب;416359 نوشت:
امام باقر علیه السلام در تأویل این ایه شریفه می فرماید

[=Times New Roman] من فکر می‌کنم اگر این بحث می‌خواهد به جایی برسد نخست باید معلوم شود که تأویل قرآن یا استخراج آنچه از ظاهر قرآن به دست نمی‌آید تا چه حد مجاز است.
و البته این نکته فقط به این بحث مربوط نیست در بسیاری مسائل دیگر از جمله آیاتی که برای ولایت بدان‌ها استناد شده، آیاتی که گناه به پیامبران نسبت می‌دهند، آیاتی که نافی علم غیب هستند، آیه‌ای که از آن به متعه استناد شده و .... همگی همین مسئله هست که با کمک روایات معانی‌ای از آن‌ها استخراج شده که بی‌آن روایات از آیه به دست نمی‌آمده است.

درود در مورد اثبات مهدی هیچ راهی وجود ندارد .بزرگترین دلیل ( زمین نمیتواند از حجت خالی باشد ) هست که قابل بحث است و اینکه در تورات و انجیل چنین و چنان نوشته اینها برداشت دلبخواهی دوستان است و چنین نیست و...

فرض: چیزی که ما دوست داریم اتفاق بیفتد، اتفاق می افتند.
ما دوست داریم امام زمان ظهور کند.
پس امام زمان ظهور خواهد کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

rahetazeh;416864 نوشت:
درود در مورد اثبات مهدی هیچ راهی وجود ندارد .بزرگترین دلیل ( زمین نمیتواند از حجت خالی باشد ) هست که قابل بحث است و اینکه در تورات و انجیل چنین و چنان نوشته اینها برداشت دلبخواهی دوستان است و چنین نیست و...

خب آیا شما فکر میکنید زمین خالی از حجت است؟در حالی که حجت های خداوند در همه جا پراکنده و انزار کننده هستند.

Kinzie Kensington;416878 نوشت:
فرض: چیزی که ما دوست داریم اتفاق بیفتد، اتفاق می افتند.
ما دوست داریم امام زمان ظهور کند.
پس امام زمان ظهور خواهد کرد.

سخن زیبایی است.اما میدانید چرا همچین اتفاقی نخواهد افتاد؟زیرا ما برخی از آیات را مختص به وجود امام می دانیم.مثلاً آیات جهاد فعلاً تعطیل تا روزی که ایشان ظهور کنند.وجهاد ما صرفاً جهاد ابتدایی و دفایی است.22 بهمن تظاهرات کنیم و.... اما تا زمانی که ما دست بکار نشویم و آیات قران را اجرا نکنیم همینطور در ضلالت خواهیم ماند.
من احساس میکنم علمای ما از جان و مالشان می ترسند که جهاد نمیکنند در حالی که مسلمانان در همه جای دنیا به وسیله کافران کشته میشوند.
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ (002 | البقرة - 216)
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شده; در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خير شما در آن است;و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آن كه شرّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانيد.

إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللهِ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ (002 | البقرة - 218)
كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِ اللهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَريبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً (004 | نساء - 77)
آيا نديدى كسانى را كه (در مكّه) به آنها گفته شد: «(فعلاً) دست از جهاد برداريد; و نماز را برپا كنيد; و زكات را بپردازيد;» (امّا آنها از اين دستور ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى ترسند، بلكه بيشتر. و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟!» به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيزاست; و آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است. و كمترين ستمى به شما نخواهد شد.»

لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً (004 | نساء - 95)
(هرگز) افراد باايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از جهاد خوددارى مى كنند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند. خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر كسانى كه از جهاد خوددارى كرده اند مقام برترى بخشيده; و به هر يك (از اين دو گروه به نسبت اعمال نيكشان،) خداوند وعده پاداش نيك داده; و مجاهدان را بر كسانى كه از جهاد خوددارى كرده اند، با پاداش مهمّى برترى بخشيده است.

و ایات بسیار بسیار متعدد در باره جهاد وجود دارد.
برای مثال این آیه را دقت کنید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (005 | مائده - 35)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد; و وسيله اى براى تقرب به او بجوييد; و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

بخدا قسم دیدم که آیه را نصف میکنند و اثبات توسل به ائمه معصوم میکنند:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد; و وسيله اى براى تقرب به او بجوييد;

در حالی که جهاد مثالی برای وسیله تقرب جویی در آیه است و هیچ ارتباطی به معصوم ندارد.اینها تحریف کننده قران هستند!!!

آیا در آیه بالا یا ایها الذین امنو 14 معصوم هستند؟یا همه مومنین هستند؟

سلام ...سوالتون ناقصه ..منظور از اثبات امام در چه زمینه ای منظورتونه یعنی وجود ایشان الان یا اصل وجود آن ویا امامت ایشان ویا مصداق امام زمان که شیعه معتقد به آن است ... باید مشخص کنید تا جواب داده بشود ....متشکرم

بسم رب الشهداء

سلام و صلوات خدا بر کارشناس محترم تاپیک و پاسخ یار ارجمند:Gol:


هرچه به صحبتها و نظراتتون جناب علی مینگرم...سر سوزنی حسن نیت و میل رسیدن به جواب نمی بینم!
:Gig:
نام علی گذاشتید ولی سخنانتون بنده رو یاد شبکه "کلمه" انداخت!!
:Narahat az:

فقط میتونم دعای جناب حامد بزرگوار رو در حق خودم و شما عرض کنم...
:Sham:والله الهادی:Sham:

عــــلی;415622 نوشت:
علمای ما هم بر اساس حدیثی اگر ادعا کنند وی را دیده اند کذاب شناخته می شوند.علمای ما هم که وقتی از دنیا میروند مردم همه میگویند ایشان با امام زمان رابطه داشت..بعضی ها هم حتی داستان های واقعی از وی نقل میکنند!!!یه سری افراد هم سعی دارند که با قران استناد کنند.اما هرگز نتوانستند!!!


عــــلی;415622 نوشت:
چون باید بترسید از روزی که از شما سوال میکنند و چیزهایی که به مردم خوراندید.چیز هایی که خداوند انرا بیان نکرده است.

عــــلی;415622 نوشت:
در حالی که محمد ص امد و رفت...ولی من و شما چه؟منتظر چه کسی هستیم؟

نقل قول:
إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ (006 | انعام - 159)كسانى كه در آيين خود تفرقه ايجاد كردند،و به دسته هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه اى با آنها ندارى. سر و كار آنها تنها با خداست; سپس خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند، با خبر مى كند.

عــــلی;415622 نوشت:
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (030 | روم - 32)از كسانى كه در دين خود تفرقه ايجاد كردن

عــــلی;416534 نوشت:
دقت داشته باشید که خداوند چیزی را مخفی در آیات خود نگه نداشت و نمیدارد چون هدفش گمراه شدن بنده نیست(اما بنده ها در قران دنبال چیزهای مخفی میگردند و دنبال آن ذهنیت خود هستند و برای همین هر فرقه قرآن را به رای خود و احادیث خود تفسیر میکند در حالی که همه انها میگویند آیات قران ظاهر و باطن دارد،و باطن ان همان نظر علماست که گمراه کننده ای آشکار است)

عــــلی;416534 نوشت:
حال شما از کتاب های تورات و انجیل و قران ایاتی را می اورید که هیچ ارتباطی به فرستاده ای در اخرالزمان ندارند و البته بنده با قران آنرا برای شما بیان خواهم

عــــلی;416534 نوشت:
باید اینرا در نظر بگیرید همان قاعده لطفی که همیشه حرف انرا بالای منبر ها میبرید اینجا باید شامل حال افراد شود و امام زمان هم باید در قران بیان شود تا مردم وی را تکذیب نکنند!!!!

عــــلی;416534 نوشت:
هر سخن بهترین دارد و حدیث همیشه حق نیست چون از یک انسان خارج میشود.تنها وحی الهی است که اشتباهی در آن صورت نخواهد گرفت

عــــلی;416534 نوشت:
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ

عــــلی;416534 نوشت:
و هیچ ارتباطی به امام زمان ندارد.زیرا خداوند موسی را از بین آن مستضعفین انتخاب کرد نه امام زمان را!!!!!خداوند وقتی بخواهد از ظهور منجی در آینده خبر دهد آنرا صراحتاً بیان میکند نه اینکه از پشت پرده سخن بگوید همانگونه که در کتاب پیشین چنین کرد.

عــــلی;416605 نوشت:
اینکه علمای شما میگویند اگر در نماز مهر نباشد نماز باطل است حرف کاملاً بی منطق و بدور از قرآن است.مگر وی خداست که قبول کند عبادت بندگان خدا را؟رد کردن این مسائل با آیات قران بسیار آسان است.من بندگانی از بندگان خدارا فارس زبان دیدم که سواد نداشتند اما خیلی دوست داشتند نماز بخوانند اما میگفتند نمی توانند عربی بخوانند بلد نیستند و میگویند چون علمای ما گفته اند عربی بخوانید و فارسی را خدا قبول ندارد ما نماز نمی توانیم بخوانیم.خوب این چه علمیست که میگوید حتماً باید نماز را عربی بخوانید در حالی که عرب فقط یک زبان است نه زبان جبرئیل عربیست و غیر ان.بلکه این نوع عبادت بزبان عربی برای عرب ها بیان شده است.امید وارم منظور بنده را از عبادت و نماز گرفته باشید.

عــــلی;416605 نوشت:
اینکه ما نمازمان به یک شکل است دلیل بر این نیست که خداوند غیر انرا قبول ندارد بلکه دلیل بر اینست که مشرکان نگویند اینان اگر خدایشان یکی است پس چرا هرکس به کیش خود عبادت میکند

عــــلی;416605 نوشت:
شما کتاب خدا را با حدیث تفسیر و نوعی تحریف می کنید این خود نوعی اهانت به قرآن است.این یعنی اینکه ما درک کافی از کتابی که می گوید روشن و واضح است نداریم و دیگران(علما) باید برای ما روشن کنند.در حالی که هر عالم بر اساس احادیث خود یکجور قران را تفسیر میکند!!! مظلوم قران شد که چیز دیگری را بیان میکند و علما چیز دیگر.

عــــلی;416605 نوشت:
من خوشم نمی آید حدیث را رد کنم.چون خودم حدیث میخوانم.اما شما احادیث را پایه قرار میدهید در حالی که اصل قران است و احادیث فرع هستند.

عــــلی;416605 نوشت:
انچه احادیث میگویند باید قبل از ان در قرآن روشن بیان شده باشد.مثلاً نماز در قران بیان شده باشد.نه اینکه چیزی مثل امام زمان اصلاً مطرح نشده را با ایاتی که هیچ ربطی ندارند ربط دهیم!!!

عــــلی;416660 نوشت:
شما مردم را به سوی پیامبر میخوانید و از ان میخواهید به خدا برسید.برای همین کتب هایی برای خود تدارک دیده اید.برای همین سنی از شیعه و مسیحی از یهودی و ... جدا گشت.اگر همه تان ایمان اورنده به خدا بودید و به سوی خدا میخواندید دین خداوند اینهمه فرقه فرقه نمیشد

عــــلی;416660 نوشت:
تعالیم دین در قران امده و انچه غیر از قران امده و شما در ان اختلاف میکنید فقط جزء فرع دین است و شیطان به وسیله همین فرع شما مسلمانان را از هم جدا ساخته

عــــلی;416660 نوشت:
شما به سوی که میخوانی حامد خان؟بسوی محمد شیعه یا محمد سنی یا محمد سلفی یا وهابی؟کدام محمد پیامبر توست؟این در حالی است که بر عمر لعنت میفرستی و خواب امام زمان را میبینی و ان سونی خواب عمر را میبیند و ان وهابی خواب خدا را....کدامتان خوابتان درست است در حالی که پشت هم یکدیگر را لعنت میکنید و خدا را ستایش میکنید؟

عــــلی;416660 نوشت:
وای بر شما که کنار کشیده اید و آیات جهاد را کنار زده اید تا امام زمان بیاید و دستور جهاد دهد و در تلوزیون های خود میبینید که مشرکان چگونه مسلمانان را بقتل میرسانند و فقط میگویید الهم عجل لولیک الفرج و وای بر شما روزی که از شما سوال کنند و میگویید:
وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (033 | احزاب - 67)
و مى گويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.

عــــلی;416660 نوشت:
شما و مذاهب دیگر با جزئی کردن احادیث و اختلاف بین یکدیگر باعث تفرقه بین دین اسلام شده اید.یکبار بیان کردم اصل خواندن نماز است و انچیزی که در غیر قرآن نوشته شده فرع است.و شما و دیگر مذاهب بخاطر همین فرع ها از یکدیگر جدا شده اید و یکدیگر را قبول ندارید.

عــــلی;416660 نوشت:
شما میگویید باید برای هدایت شدن به تفاسیر و احادیث رجوع کرد اما قرآن حرف شما را رد میکند:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِم لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ (005 | مائده - 66)

عــــلی;416660 نوشت:
در حالی که خداوند حتی در تفسیر هم شمارا به کتب دیگر و یا سخنان دیگران پاس نمیدهد:
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلَّا اللهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلّا أُولُوا الْأَلْبابِ (003 | آل عمران - 7)

عــــلی;416660 نوشت:
اوکی.به من بگو جناب حامد منظور از این کتاب در آیه زیر چیست:ذالِكَ الْكِتابُ لارَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ (002 | البقرة - 2)

عــــلی;416660 نوشت:
خب اثبات کن امام زمانت را.کسی که میتوانی ببینی و خودش را به تو نشان نمی دهد.کسی که فقط از احادیث میتوانی اثبات کنی.

عــــلی;416660 نوشت:
کسی که قران اگر قرار بود در موردش خبر دهد اینگونه میگفت:
أَلَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (002 | البقرة - 146)

عــــلی;416660 نوشت:
درباره امام زمانت چقدر خوب در قرآن امده که ما همچون فرزندان خود اورا بشناسیم؟حداقل یک آیه هم اورا معرفی کند بگوید در آخرالزمان شخصی ظهور خواهد کرد به وی ایمان بیاورید!!!!

عــــلی;416668 نوشت:
بَقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ (011 | هود - 86)آنچه(از سرمايه هاى حلال،) خداوند براى شما باقى گذارده، برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد. و من، نگهبان شما (و مأمور بر اجبارتان به ايمان) نيستم.»

عــــلی;416668 نوشت:
اگر به ایات قبل و بعد این آیه دقت کنید میبینید که بقیه الله همان اموالی است که خداوند برای انان حلال کرده است.یعنی در اصل کسی که کم فروشی میکند در بیت المال مقداری از مال دیگران را در مال خود نگه میدارد که حرام می باشد.

عــــلی;416668 نوشت:
چه ارتباطی در این ایات با امام زمان میبینید؟در حالی که چون بالای منبر ها و توی کلیپ ها میگویند بقیه الله پس ذهن ما باید مشغول همان شود و بگوییم این ایه همان امام زمان است؟

عــــلی;416918 نوشت:
ما برخی از آیات را مختص به وجود امام می دانیم.مثلاً آیات جهاد فعلاً تعطیل تا روزی که ایشان ظهور کنند.وجهاد ما صرفاً جهاد ابتدایی و دفایی است.22 بهمن تظاهرات کنیم و.... اما تا زمانی که ما دست بکار نشویم و آیات قران را اجرا نکنیم همینطور در ضلالت خواهیم ماند.

عــــلی;416918 نوشت:
من احساس میکنم علمای ما از جان و مالشان می ترسند که جهاد نمیکنند در حالی که مسلمانان در همه جای دنیا به وسیله کافران کشته میشوند.

عــــلی;416918 نوشت:
بخدا قسم دیدم که آیه را نصف میکنند و اثبات توسل به ائمه معصوم میکنند:يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ
در حالی که جهاد مثالی برای وسیله تقرب جویی در آیه است و هیچ ارتباطی به معصوم ندارد.اینها تحریف کننده قران هستند!!!آیا در آیه بالا یا ایها الذین امنو 14 معصوم هستند؟یا همه مومنین

عــــلی;417022 نوشت:
خب شما با قران اثبات کن امام زمان را.الکی که نیست یک امامی است که کل دنیا را دربر میگیرد.پیامبری که فقط عربستان را فراگرفت و بعداً تا حدودی جهانی شد در کتاب های انجیل و تورات همه چیز را خداوند در موردش مطرح کرد.امام زمانی که قرار است دنیا را بگیرد کجای قران جای گرفته؟

منتظر پاسخ متقن اساتید محترم (کارشناس گرامی و پاسخ یار عالیقدر) می مونیم! :ok:

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

arahbar6718;416945 نوشت:
سلام ...سوالتون ناقصه ..منظور از اثبات امام در چه زمینه ای منظورتونه یعنی وجود ایشان الان یا اصل وجود آن ویا امامت ایشان ویا مصداق امام زمان که شیعه معتقد به آن است ... باید مشخص کنید تا جواب داده بشود ....متشکرم

فرستادگان خداوند.کسانی که دارای معجزات هستند و قدرت بسیار زیادی دارند در کتاب های پیشین مطرح شده و برای اینکه مردم تصدیقش کنند حتی نام انرا در کتاب های پیشین خداوند نقل کرده تا جایی که قران میگه کسانی که صاحب کتاب تورات و انجیل هستند پیغمبر رو مثل فرزندانشان میشناختند.من میدانم مقامی به عنوان مهدی فاطمه س وجود دارد و این شخص ساختگی نیست چون انرا دیدم(مقامش را دیدم نه شخصش را).اما ندیدم که جهان را تسخیر کند.البته خداوند صابران را دوست دارد.
اما همین امام زمان عج شده وسیله و بهانه علما:
1.برای جهاد نکردن و بجای آن تظاهرات کردن و تلوزیون دیدن و لعنت کردن
2.تفرقه افکندن بین اسلام و مناظره های الکی و بیهوده بخاطر اینکه خود را بر حق بخوانند و دیگران را نا حق
3.لذت بردن از سنی کردن یک شیعه یا شیعه کردن یک سنی یا شیعه کردن یک وهابی در حالی که همه کتاب خدا را میخوانند(این کار مرا بسیار عصبانی میکند)
4.دیدن قرآن و منکر آن شدن که وحشت ناک ترین مورد تفرقه بین مسلمانان است.
5.باطل خواندن عبادات دیگران به وسیله توضیح المسائل

ghamari;417008 نوشت:
[=arial]
[=arial]بسم رب الشهداء[=arial]

[=arial]سلام و صلوات خدا بر کارشناس محترم تاپیک و پاسخ یار ارجمند:gol:[=arial]

[=arial]
هرچه به صحبتها و نظراتتون جناب علی مینگرم...سر سوزنی حسن نیت و میل رسیدن به جواب نمی بینم!
:gig:[=arial]
نام علی گذاشتید ولی سخنانتون بنده رو یاد شبکه "کلمه" انداخت!!
:narahat az:
[=arial]
فقط میتونم دعای جناب حامد بزرگوار رو در حق خودم و شما عرض کنم...

[=arial]


[=arial]
:sham:[=arial]والله الهادی:sham:[=arial][=arial]
منتظر پاسخ متقن
[=arial]اسا[=arial]تید [=arial]محترم ([=arial]کارشناس گرامی[=arial] و[=arial] پاسخ یار عالیقدر[=arial]) می مونیم! :ok:

[=arial]


[=arial]ممنونم از اینکه برای من دعا میکنید.

وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوّاً مُبِيناً (017 | اسراء - 53)
به، بندگانم بگو: «سخنى بگويند كه بهترين (سخن) باشد.» چرا كه شيطان (به وسيله سخنان ناروا) ميان آنها فتنه و فساد مى كند; زيرا (هميشه) شيطان دشمن آشكارى براى انسان بوده است.

------------------------------------

أَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (039 | زمر - 18)
همان كسانى كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى كنند; آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

شما فکر کن من وهابی یا سلفی هستم یا شیعه یا سنی و یا بگو من کافرم یا بگو بی دین بی ایمانم.قبلاض این از انگ ها بسیار زدند.اما این حرف را در مقابل خدا بزن نه بنده های خدا.چون خدا مرا کافیست.و حرف های شما چیزی از سخنان من کم نمیکند و چیزی هم به سخنان دوستانت نمی افزاید و فقط سخن یه عده را تشویق و سخن یه عده را تکذیب میکند.مواظب باش که انچه تشویق و تکذیب میکنی با استدلال باشد تا مواخذه نشوی.

یا علی.

[="Arial"][="Black"]

بسم رب الشهداء

عــــلی;416534 نوشت:
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (028 | قصص - 5)ما اراده كرده ايم تا بر مستضعفان زمين نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.

وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ (028 | قصص - 6)و حكومتشان را در زمين استوار سازيم; و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از سوى آنها [= بنى اسرائيل ] بيم داشتند نشان دهيم.

خداوند در آیه بالااینگونه فرموده است که انان را در زمین نعمت بخشیدیم (همان مستضعفانی که فرعون به انان را به ضعف و ناتوانی می کشاند که یکی از آنان حضرت موسی بود که قصد کشتن وی را داشتند و پسران را می کشتند و در آیات دیگر فرموده که به مادر حضرت موسی گفتیم که او را در دریا رها کند که ما او را به سوی وی باز میگردانیم)و پیشوا قرار دادیم آنها را و آنان(مستضعفانی که مورد ستم قرار گرفته شدند)وارث قرار دادیم.البته جای بحث دارد که منظور وارث زمین است یا وارث بهشت.اگر وارث زمین بگیریم که باز هم به موسی و پیغمبران الهی بر میگردد.همانطور که ابراهیم در مقابل نمرود مستضغف بود و خداوند به او نعمت و قدرت داد:

قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (021 | انبياء - 68)گفتند: «او را بسوزانيد و معبودهاى خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است.»

قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (021 | انبياء - 69)(سرانجام او را به آتش افكندند; ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش.»

و هیچ ارتباطی به امام زمان ندارد.زیرا خداوند موسی را از بین آن مستضعفین انتخاب کرد نه امام زمان را!!!!!


قرآن كتاب پرشكوه خداست.

كتابی است كه نه كتابهای آسمانی پیشین آن را خدشه دار و باطل می سازد و نه واقعیت های آینده.[1]
بیانگر هر چیزی است[2] و هیچ تر و خشكی نیست، مگر اینكه در (این) كتاب روشن و روشنگر آمده است. [3] و....

آیا فكر می كنید چنین كتابی از ظهور اصلاحگر بزرگ تاریخ انسانیت و بنیاد حكومت جهان گستر و عادلانه او، خبر نمی دهد و در مورد آن ساكت است؟
هرگز چنین نیست.... .

قرآن از امام مهدی ـ علیه السلام ـ و برپایی حكومت مهر و عدل او، در موارد متعدد و آیات بسیاری سخن گفته است و از این حقیقت بزرگ خبر داده است.

و این آیات بر شخصیت گرانمایه آن حضرت و ظهور او تأویل گردیده است. همانگونه كه امامان نور ـ علیهم السلام ـ كه قرآن در خانه‌ آنان فرود آمده است، بدین واقعیت تصریح كرده اند و می دانیم كه صاحبان معصوم و مطهّر و راستگوی خانه، یعنی اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به آنچه در خانه است،‌ داناتر و آگاه ترند.

قرآن در نویدی می فرماید:

«و نرید ان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمكنّ لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا یحذرون.»[4]

یعنی: و ما اراده كردیم به كسانی كه در روی زمین تضعیف شده اند نعمتی گران، ارزانی داریم و آنان را پیشوایان (راستین) و آنان را وارثان گردانیم.

و به آنان در زمین اقتدار و منزلتی شایسته دهیم و از آنان به فرعون و هامان و سپاهیانش چیزی را كه از آن می هراسیدند، نشان می دهیم.

امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در تأویل این آیه شریفه می فرماید: «دنیا پس از چموشی و سركشی، بسان شتری كه از دادن شیر به دوشنده اش خودداری می كند و آنرا برای بچه اش نگه داری می كند، به ما روی خواهد آورد.»[5]

سپس به تلاوت این آیه شریفه پرداخت كه:

«و نرید ان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین... »

«ابن ابی الحدید» در این مورد می نویسد: «بزرگان دینی و همفكران ما بر این واقعیت تصریح می كنند كه این بیان امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نوید از آمدن امام و پیشوای بزرگی است كه فرمانروای زمین و زمان می گردد و همه كشورها در قلمرو قدرت او قرار می گیرند.... »[6]

و نیز از امیرالمؤمنین آورده اند كه فرمود: «مستضعفان یاد شده در قرآن كریم كه خداوند اراده فرموده است آنان را پیشوای مردم روی زمین قرار دهد،‌ ما خاندان پیامبریم. خداوند سرانجام «مهدی» این خانواده را بر می انگیزند و به وسیله او، آنان را به اوج شكوه و عزت و اقتدار می رساند و دشمنانش را به سختی، به ذلت می كشد.»[7]

در آیه مورد بحث كه ظاهر سخن از جنایات فرعون است قرآن به این واقعیت تصریح می كند كه:

«و نرید ان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
یعنی:.... و ما بر آن هستیم كه بر مستضعفان روی زمین، نعمتی گران ارزانی داریم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.

در اینجا، معنای ظاهری این است كه خداوند عزت و اقتدار بنی اسرائیل را به آنان باز پس می دهد و «فرعون» و «هامان» و سپاهیانش را به بوته هلاكت می سپارد.

اما معنای نهان آیه شریفه غیر از معنای ظاهری و روشن آن است. آن معنا این است كه: مقصود از تضعیف شدگان در آیه شریفه، خاندان پیامبرند. مردم آنان را تضعیف نموده و بر آنان ستم كرده و آنان را به قتل رسانده و رانده و سخت ترین بیدادگری را در مورد آنان روا داشته اند.

پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ در تبیین این مطلب فرمود:
«انتم المستضعفون بعدی.»[8]
یعنی: شما تضیف شدگان پس از من هستید.

و این واقعیت تاریخی كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از آن خبر داد، هیچ نیازی به اثبات ندارد.
تاریخ اسلامی و روند آن، به صراحت و با رساترین صدای خویش گواهی می كند كه مردم از همان روز رحلت پیامبر، خاندان او را با كمال تأسف مورد هجوم قرار دادند و آنان را به سختی تضعیف كردند.

نكته‌ دیگر:
در پایان بحث، در مورد آیه 4 و 5 از سوره مباركه قصص، نكته دیگری نیز شایسته طرح است و آن اینكه:
ممكن است این تأویل و معنای نهان از آیه شریفه كه امامان نور ـ علیهم السلام ـ آن را آشكار ساخته اند از ظاهر آیه نیز دریافت گردد، چرا كه در صدر آیه 5، دو واژه «نرید» و «نمنّ» به صورت مضارع كه از آینده خبر می دهد،‌ به كار رفته است.
از آنجایی كه این آیات پس از گذشت هزار سال از عصر «موسی» بر قلب مصفای پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرود آمده است می توان گفت كه: اگر در مورد بنی اسرائیل بود می توانست به صورت ماضی كه از گذشته پیام دارد، نازل گردد، اینگونه: «وأردنا ان نمنّ» و یا اینگونه: «منّنا علی الذّین استضعفوا» همانگونه كه در دیگر آیات قرآن، به صورت ماضی بكار رفته است.

برای نمونه:

1. «لقد منّ الله علی المؤمنین... »[9]
2. «... فمن الله علیكم... »[10]
3. «و لقد منّنا علیك مره اخری»[11]
4. «و لقد منّنا علی موسی و هارون»[12]

خداوند در همه این آیات واژه مورد نظر را به صورت ماضی بكار برده است، اما در آیه مورد بحث به صورت مستقبل «و نرید ان نمنّ»

آیا خود این نكته, نشانگر این واقعیت نمی تواند باشد كه معنای نهان و تأویل آیه شریفه را از ظاهر و تفسیر آن نیز می توان دریافت؟

در‌ آیه بعد نیز همینگونه است: «و نری فرعون و هامان... »

و جای این سوال كه چرا نفرمود: «و أرینا فرعون و هامان؟»

و نیز در واژه های: «نرید» و «نجعلهم» و باز «نجعلهم» و «نمكنّ» و «نری»[13] همه این واژه های ششگانه بصورت مستقبل آمده اند و نه ماضی، در صورتی كه می توانست ماضی باشند.


[1] . سوره‌ فصلت، آیه 42.
[2] . سوره نحل، آیه 89.
[3] . سوره انعام،‌آیه 59.
[4] . سوره قصص، آیه 5 و 6.
[5] . نهج البلاغه، قصار 209.
[6] . شرح ابن ابی الحدید، ج 19، ص 29.
[7] . بحارالانوار، ج 51، ص 63.
[8] . واژه مستضعف در مفهوم قرآنی: كسی است كه نیروهای بالقوه و بالفعل را بر برازندگی، تكامل و اقتدار و شكوه داراست اما از سوی استبداد،‌ ارتجاع و استعمار حاكم، سخت زیر فشار است، و در همانحال در اندیشه گستردن بندهای اسارت و در اندیشه عدالت و آزادگی و تقواپیشگی نه اینكه به معنای عنصر فاقد قدرت و توان و تحرك و برنامه و هدف باشد.
[9] . سوره ‌آل عمران، آیه 164.
[10] . سوره نساء‌،‌ آیه 94.
[11] . سوره طه، آیه 37.
[12] . سوره صافات، آیه 114.
[13] . واژه های ششگانه مورد اشاره در دو آیه مورد بحث، در آیات 5 و 6 سوره قصص بكار رفته اند.


[/]

:Sham: دومین نوید :Sham:


و نیز خداوند در آیه 55 سوره مبارکه نور اینگونه از آن حضرت نوید می دهد:
در غیبت شیخ روایت میكند كه این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.

«وعد الله الذّین آمنوا منكم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الارض كما استخلف الذّین من قبلهم و لیمكنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لایشركون بی شیئاً و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون... »

یعنی:

خدا به كسانی از شما كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده اند وعده داده است كه آنان را در روی زمین جانشین دیگران سازد همانگونه كه مردمی را كه پیش از آنان بودند جانشین دیگران كرد و دینشان را ـ كه خود برایشان پسندیده است ـ استوار سازد و وحشتشان را به امنیت تبدیل كند، تا تنها مرا بپرستند و چیزی را با من شریك نگیرند. و آنان كه از آن پس، راه كفر و ناسپاسی در پیش گیرند،‌ نافرمانند.

این آیه شریفه از جمله آیاتی است كه به آن حضرت تأویل شده است.

با نگرش به ظاهر این آیه، خداوند به مؤمنان و شایسته كرداران این امّت، نوید جامعه ای را می دهد كه از هر پلیدی و ناپاكی پیراسته است و به تمامی ارزشها و قداستها و شایستگی ها آراسته است، این معنای ظاهری این آیه‌ شریفه.

این وعده شكوهمند خدا كه سه بار با «لام قسم» مورد تأكید قرار گرفته است و سه بار با «نون تأكید» تاكنون تحقّق نیافته است.

چه زمانی مرم با ایمان و شایسته كردار توانستند با اقتدار، حكومت مهر و عدل خویش را در سراسر جهان به پا دارند و در كمال آزادی و بدون ترس و دلهره مقررات عادلانه و جانبخش قرآن را در عرصه های حیات، پیاده نمایند؟

این مؤمنان شایسته كرداری كه خداوند در آیه مورد بحث این وعده روح بخش را به آنان می دهد، چه كسانی هستند؟

اگر شما خواننده عزیز به تاریخ اسلام و مسلمانان از همان آغاز درخشش انوار نورانی وحی تا كنون، مراجعه كنید، به شایستگی درخواهید یافت كه این وعده شكوهبار خدا در ظرف این هزار چهار صد سال تحقّق نیافته و این نوید بزرگ جامه عمل نپوشیده است.

من فكر نمی كنم كه وجدان هیچ مسلمان آگاه و با انصافی بپذیرد كه منظور از مؤمنان شایسته كردار در این آیه، «امویان» و «عباسیان» باشند، چرا كه تاریخ مورد قبول امت اسلام و ملل بیگانه، گواه است كه «امویان و عباسیان» در حكومت سیاه و وحشتناك خود،‌ سهمگین ترین جنایات را مرتكب شدند و خون پاك اولیای خدا را به زمین ریختند، حرمت ها را هتك كردند، و كاخهای ظلم و بیدادشان لبریز از فسق و فجور و ضد ارزشها بود كه اگر بخواهیم آن جنایت ها را به طور دقیق شرح دهیم كتاب از اسلوب و موضوع خود خارج خواهد شد.

به علاوه چه روزگاری براستی دین خدا به تمكّن و اقتدار مورد نظر این آیه مباركه نائل آمد، تا نوید جهان گستر شدن آن تحقّق یافته باشد همانگونه كه در آیه آمده است:

«و لیُمكنّن لهم دینهم الّذی ارتضی لهم.... »

این صحیح است كه اسلام به دلیل جامعیت، محتوای بلند، هماهنگی با فطرت و دیگر ویژگی های خود و آورنده و آموزگاران و الگوهای حقیقی آن امامان نور تاكنون به میلیون ها دل و قلب راه یافته و آهسته آهسته به راه خود ادامه می دهد،
امّا سوگمندانه همچنان فاقد یك قدرت منسجم جهانی است، به طوری كه در هر گوشه ای از این جهان پرآشوب، هر كس می تواند به جنگ با آن برمی خیزد و بر ضد آن و پیروان آن دست به شقاوت می زند.

صحیح است كه اسلام در مقاطعی از تاریخ خویش، در قلمرو محدودی به قدرت رسید و رهبری سیاسی و اجتماعی را به كف گرفت،
امّا آیا براستی همین حاكمیّت محدود و قطعی، نوید مورد نظر قرآن و تحقّق آن وعده شكوهمند خداست؟

اگر چنین است این شرایط كه در همان عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ تحقّق یافت و اسلام بر مدینه و بخش هایی از «جزیر‌ه العرب» حاكم گردید.

سيد محمد كاظم قزويني - امام مهدي (عج) از ولادت تا ظهور، ص 95

[="Arial"][="Black"]




آیات بسیاری درباره امام زمان (عج) در قرآن وجود دارد. و بعضی تا 250 آیه از آیات قرآن را مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند.[جلد پنجم از كتاب معجم احادیث امام مهدی.]
چند آیه به نقل از کتاب مهدی موعود، نوشته علامه مجلسی اشاره می کنیم.[مهدی موعود، علامه مجلسی، باب پنجم کتاب]

سوره هود آیه 8
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى كه عذاب مى‏آید از آنها برداشته نمیشود، بلكه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میكردند خواهند دید.

از امیر المؤمنین روایت شده كه در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است كه سیصد و سیزده نفر می‌باشند.
امام صادق (ع) فرموده اند: این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. كه برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى 313 تن میباشند).

سوره ابراهیم آیه 5
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى كفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى كند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذكر گرداند كه در آن آیاتى است براى هر صبركننده شكرگزارى.
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده كه فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت.

سوره انبیاء آیه 105
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتیم كه: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.

سوره حج آیه 33
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ بآنان كه ستم دیده‏اند اگر پیكار كنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد.
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسكان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: او قائم آل محمد است كه براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میكند.

سوره صف آیه 8
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ؛ مى‌‏خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش كنند ولى خدا كامل‏ كننده نور خویش است، اگر چه كافران را ناخوش آید.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ را پرسید، حضرت فرمود: مقصود دوستى امیر المؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بآخر میرساند بدلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا كه مقصود از نور همان امام است. محمد بن فضیل میگوید: عرض كردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟ فرمود: یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد كه لزوم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام كند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است.

عرض كردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» چیست؟ فرمود: یعنى خداوند بهنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز می‌گرداند. چنان كه خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میكند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند. عرض كردم: اینكه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است! فرمود: آرى آنچه كه گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است.

سوره ملک آیه 30
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى كه در دسترس دارید در زمین فرو رود كیست كه آب روان براى شما بیاورد؟.
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است كه فرمود: «مائكم» یعنى (ابوابكم) كه ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى كیست كه علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟

سوره صف آیه 9 و سوره توبه آیه 33
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشركین نخواهند.

راوی می گوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ ... سؤال كردم. فرمود هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است گفتم: قربانت گردم! كى موقع آن فرا میرسد؟ فرمود؟ ان شاء اللَّه هنگامى كه قائم قیام كند و چون قیام كند هر جا كافر و مشركى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى كه اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! كافرى یا مشركى در من پنهان شده او را بكش. خداوند او را بیرون مى‏آورد و یاران قائم او را بقتل می‌رسانند.

و هم در آن كتاب از ابن عباس روایت نموده كه وى در باره آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ گفت: این در زمانى است كه تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر كیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى كه دیگر موش انبانى را پاره نمیكند وقتى كه حكم جزیه گرفتن از اهل كتاب ساقط مى‏شود و هر جا صلیبى است شكسته میگردد و خوگها معدوم مى‌‏شود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود.

[/]

بسم رب الشهداء

[SPOILER]http://www.mahdaviat.porsemani.ir/node/2905
[/SPOILER]

براي مشخص شدن پاسخ، نياز به بيان مقدمه اي است.

از دو دسته آيات قرآن، مي توان براي وجود حضرت ولي عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود:

البته بايد دانست كه قرآن به صورت كلي سخن مي گويد و براي تشريح و تفسير آن بايد به سراغ آگاهان از حقايق قرآني ـ معصومين (ع) ـ رفت كه «الراسخون في العلم» (آل عمران7) هستند.
به عبارت ديگر، وظيفه و مسئوليت روشنگري و بيان مقصود آيات قرآن به حجت هاي الهي واگذار شده است. (حديث ثقلين، مستدرك حاكم، ج 3 ، ص 148، طبع داردالمعرفه، بيروت)
از دو دسته آيات قرآن، مي توان براي وجود حضرت ولي عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود:

1 ـ آياتي كه ضرورت وجود حجت الهي را در زمين بيان مي كنند.:
از نظر قرآن كريم، در طول تاريخ زندگي بشر، هيچ گاه زمين از حجت خدا خالي نبوده و خداوند براي هر امتي فردي مناسب را برگزيده تا انسان ها را در راه رسيدن به كمال مطلوب رهنمون باشند؛
چنان كه خداوند سبحان فرمود: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (به درستي كه تو بيم دهنده اي و براي هر جامعه راهنمايي هست. رعد/7)

پس همواره يك بيم دهنده و هدايتگر در جوامع انساني حضور دارد كه از جانب خدا برگزيده شده است.
امام صادق(ع) در تفسير آيه ياد شده فرمود: «در هر زماني امامي از خاندان ما وجود دارد كه مردم را به آنچه رسول الله آورده (دين اسلام) هدايت مي كند». («و في كل زمان امام منا يهديهم الي ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسي، بحارالانوار، ج 23 ، ص 5)

از مجموع اين آيه و روايت، ضرورت وجود حجت الهي به عنوان هدايت گر در هر عصر، به خوبي فهميده مي شود.

دليل ديگر بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه اين است كه قرآن مبين و مفسر لازم دارد و به جز امام معصوم كسي به تمام معاني و خصوصيات آيات قرآن از محكمات و متشابهات آگاه نيست.

پس به حكم عقل قطعي پس از رسول، امام معصوم لازم است. (بانوي اصفهاني، سيده نصرت امين ، مخزن العرفان در تفسيرقران، ج 3، ص 39، توضيح آيه ي 44 ،نحل)

امامان معصوم (ع) مايه آرامش و امنيت هستي و واسطه فيض الهي اند و نعمات و بركات خداوند متعال به واسطه آنها و به يمن حضورشان به انسان ها داده مي شود، كه اگر لحظه اي بركت وجودشان نباشد، زمين اهلش را فرو مي برد. ( در بحارالانوار، به مقوله اي لزوم وجود هميشگي رهبر آسماني بر مي خوريم. (مجلسي بحارالانوار، ج 23 ، ص 56))

اما اين كه مصداق اين امام معصوم كيست و چه هويتي دارد،‌روايات فراواني وارد شده كه بيان مي دارند اين فرد امام مهدي فرزند امام حسن عسكري (ع) است و ... . ( ر.ك: صافي، لطف الله، منتخب الاثر؛ طبرسي نوري، ميرزا حسين، النجم الثاقب؛ مجلسي بحارالانوار)

2 ـ آياتي كه بشارت به حكومت صالحان و مومنان بر روي زمين مي دهد:

بر اساس ده ها آيه از قرآن كريم موضوع ظهور حضرت مهدي (عج) قابل استناد است. تمركز غالب اين آيات بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف براي بازستادن حق خود و رسيدن به قدرت و ايجاد يك حكومت واحد جهاني مبتني بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامي مكاتب و اديان است.
قرآن كريم از يك سو بيان مي كند اين بشارت در بعضي كتب آسماني ديگر هم آمده است: «و همانا در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» ، انبياء /150)

از سوي ديگر اين بشارت را به اراده خداوند استناد مي دهد: «و خواستيم بر مستضعفان روي زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان گردانيم»(قصص/5) اين آيات بشارت به ظهور مي دهند كه در تفسير آنها روايات زيادي وجود دارد.

در آيه اي ديگر خداوند حكومت و جانشيني مومنان و صالحان را به عنوان «وعده ي الهي» بر بندگان با ايمان خود بيان مي كند و امنيت و آرامش را مژده مي دهد: «خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين زمين جانشين (خود) قرار دهد و آن ديني را كه بر ايشان پسنديده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به امنيت مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند و ... ». (نور 55)

روايات معصومان (ع) اين آيه را بر حضرت حجت ولي عصر‌ (عج) و اصحاب او منطبق نموده اند. (رك: فرزي، محمدعلي، اميد سبز، ص 34)
آيات متعددي در شان امام مهدي (عج) هست كه امامان معصوم (ع) تفسير، تاويل و تطبيق اين آيات را بر وجود مقدس امام زمان (عج) و حكومت جهاني ان عدالت گستر بيان نموده اند .

[SPOILER]در زمينه ظهور و قيام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مى‏توان توصيفات و اشارات زير را از قرآن به دست آورد :

1. غلبه نهايى حقّ بر باطل و شكست جبهه كفر و فساد و نفاق(1)

2. جانشينى و خلافت مستضعفان بر روى زمين و حاكميت صالحان و نيكان(2)

3. گسترش و فراگيرى دين حقّ در برهه‏اى خاص از زمان(3)

4. از آن روز موعود، تحت عناوين ايام اللّه(4)، وقت معلوم(5)، روز نصرت و پيروزى(6) و طلوع فجر و سلامتى(7) و... ياد شده است

5. در آياتى از آن حضرت با نام‏هاى

نعمت باطنى(8)
بقية اللّه(9)
كلمه باقيه(10)
اولى الامر(11)
مهتدون(12) (مهدى)
اقامه كننده نماز(13)
مضطرّ(14)
جنب اللَّه(15)
حزب اللَّه(16)
فجر(17)
«نهار اذا تجلى» (18) نام برده است.

6. خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را كامل مى‏كند(19)

7. در آن عصر، زمين بعد از مرگش، زنده مى‏شود(20)

8. او منصور از جانب خدا و انتقام گيرنده از دشمنان است(21)

9. زمين، به نور پروردگار، روشن خواهد شد(22)

10. در روز پيروزى، ايمان آوردن كافران، سودى به حالشان نخواهد داشت(23)

11. هر چه در روى زمين است، تسليم و مطاع او خواهند شد(24)

12. حضرت مهدى «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» است(25)

13. او تأمين كننده امنيت و آرامش در روى زمين است(26)[/SPOILER]

خداوند در آيه 55 سوره نور مي فرمايد:

«وَعَدَاللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ في الاَرْضِ كَما اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الِّذي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاٌولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»

« خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند وعده داده كه آنها را به يقين خليفه روي زمين كند، آن گونه كه پيشينيان آنها را خلافت (روي زمين) بخشيد، و دين و آييني را كه براي آنها پسنديده است پا برجا و ريشه دار سازد ، و بيم و ترس آنها را به آرامش و امنّيت مبدّل كند، آن چنان مي‏شود كه تنها مرا مي‏پرستند ، و چيزي را شريك من نخواهند كرد، و كساني كه بعد از آن كافر شوند آنها فاسقند»

در اين آيه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده است كه سرانجام حكومت روي زمين را در دست خواهند گرفت ، و دين اسلام فراگير خواهد شد، و ناامني ها و وحشت ها به آرامش و امنّيت مبدّل مي‏گردد، شرك از سراسر جهان برچيده مي‏شود ، و بندگان خدا با آزادي به پرستش خداي يگانه ادامه مي‏دهند ، و نسبت به همگان اتمام حجت مي‏شود، به گونه‏اي كه اگر كسي بعد از آن بخواهد راه كفر را بپويد، مقصر و فاسق خواهد بود.

(مخصوصاً در بخش آخر آيه دقت كنيد).
گرچه اين امور مهم كه مورد وعده الهي بوده است در عصر پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) و زمانهاي بعد از آن در مقياس نسبتاً وسيعي براي مسلمين جهان تحقق يافت و اسلام كه روزي در چنگال دشمنان چنان گرفتار بود كه مجال كمترين ظهور و بروزي به آن نمي‏دادند ، و مسلمانان دائماً در ترس و وحشت به سر مي‏بردند، سرانجام نه فقط شبه جزيره عرب، بلكه بخشهاي عظيمي از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبهه‏ها شكست خوردند؛

ولي با اين حال حكومت جهاني اسلام كه سراسر دنيا را فرا گيرد و شرك و بت‏پرستي را به كلي ريشه كن سازد، و امنيّت و آرامش و آزادي و توحيد خالص را همه جا گسترش دهد، هنوز تحقق نيافته است. پس بايد در انتظار تحقق آن بود. اين امر مطابق روايت متواتره در عصر قيام مهدي(ع) تحقق خواهد يافت، بنابراين يكي از مصاديق اين آيه در عصر پيامبر (ص) و اعصار مقارن آن حاصل شد و شكل وسيعترش در عصر قيام مهدي (ع) خواهد بود و اين دو با هم منافاتي ندارد، و اين وعدة در هر دو مرحله بايد تحقق يابد ( پيام قرآن ج 9، حضرت آيت الله مكارم شيرازي).

همچنين در قرآن مي‏فرمايد:
«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّّّ الارْضَ يَرِثُها عِباديَ الصّالِحُونَ» كه مفاد ظاهر آن اين است كه:
«و هر آينه ما در زبور بعد از ذكر نوشتيم كه البته بندگان صالح من وارث زمين مي‏گردند».

اين آيه از بشارت حتمي الهي خبر مي‏دهد كه شايستگان و صلحاء، وارث زمين و صاحب آن مي‏شوند و چون در آيات قبل از اين آيه از زمين خاصي سخني به ميان نيامده است
لذا الف و لام «الأرض»، الف و لام عهد نخواهد بود چون ظاهر اين است كه مراد تمام زمين است.


1) اسراء (17)، آيه 81.

2) قصص (28)، آيه 5، انبياء (21)، آيه 105.
3) توبه (9)، آيه 23.
4) جاثيه (45)، آيه 14، ابراهيم (14)، آيه 5.
5) حجر (15)، آيات 36-38.
6) عنكبوت (29)، آيه 10.
7) قدر (97)، آيه 50.
Dirol لقمان (31)، آيه 20.
9) هود (11)، آيه 86.
10) زخرف (43)، آيه 28.
11) نساء (4)، آيه 59.
12) بقره (2)، آيه 9.
13) حج (22)، آيه 41.
14) نمل (27)، آيه 62.
15) زمر (39)، آيه 56.
16) مجادله (58)، آيه 22.
17) فجر (89)، آيه 1.
18) ليل (92)، آيه 2.
19) صف (61)، آيه 8.
20) حديد (57)، آيه 17.
21) شورى (42)، آيه 41.
22) زمر (39)، آيه 69.
23) سجده (32)، آيه 29.
24) آل عمران (3)، آيه 8.
25) نور (24)، آيه 35.
26) همان، آيه 55.

[="Arial"][="Black"]

بسم رب الشهداء


در این مقاله با آیاتی آشنا می شویم که براساس روایات رسیده از معصومین (علیهم السلام) اشاره به وجود مقدس امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) ، نشانه های دوران ظهور و ... دارد .

برگرفته از

کتاب المحجه تألیف سیدهاشم بحرانی است و از سایت مهدویت زیر مجموعه بورتال اهل بیت "علیهم السلام" گرفته شده است .

آیات به ترتیب از اول قرآن به بعد آمده است .



1-
بقره: 2و3

«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»



آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت متقون است. (متقون) كسانى هستند كه به غيب ايمان می آورند و نماز را برپا می ‏دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده ‏ايم، انفاق می ‏كنند.

سَاَلتُ الصّادق (علیه السلام) عن قول الله عزوجل «الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» فقال:«اَلمُتَّقون شيعَةُ علی (عليه السلام) و الغَيب فَهو الحُجَّة الغائب»

از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد درباره ​ی این قول خداوند «آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت متقون است. (متقون) كسانى هستند كه به غيب ايمان می ‏آورند» حضرت فرمودند: متقون ، شیعیان علی (علیه السلام) هستند و غیب همان حجتِ غایب است.»

كمال‏ الدين، ج 2، ص 340، باب 33

2- بقره: 148

«فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً»

پس به کارهای نیک بر يكديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را حاضر مى‏كند

عن ابی عبدالله (علیه السلام) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِي قَوْلِ الله عَزَّ وَ جَلَّ : «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ الله جَمِيعاً » قَالَ : «الْخَيْرَاتُ الْوَلَايَةُ وَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ الله جَمِيعاً يَعْنِي أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلَاثَمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا قَالَ وَ هُمْ وَ الله الْأُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يَجْتَمِعُونَ وَ الله فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيف»

از امام صادق (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده درباره ی فرموده ی خداوند: «پس به کارهای نیک بر يكديگر سبقت جوييد!»

فرمود: خیرات، ولایت است، و فرموده خداوند «هر جا باشيد، خداوند همه شما را حاضر می ‏كند.»
منظور اصحاب قائم (علیه السلام) سیصدو ده و چند مرد است، فرمود: به خدا سوگند امت معدوده، ایشانند، و حضرت فرمود: همچون ابرهای پاییزی پی در پی در یک ساعت جمع خواهند شد.

کافی، ج8، ص313

3-بقره: 155

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏»
قطعاً همه ی شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه‏ ها، آزمايش می ‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان!

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ قُدَّامَ الْقَائِمِ سَنَةٌ تَجُوعُ فِيهَا النَّاسُ وَ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ شَدِيدٌ مِنَ الْقَتْلِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ فَإِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَبَيِّنٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: به ناچار پیش ازقیام قائم، سالی خواهد بود که مردم در آن گرسنگی کشند و ترس شدیدی از جهت کشتار به آنان رسد و در اموال و جانها و ثمرات کمبودی حاصل گردد و البته این مطلب در کتاب خدا به روشنی آمده ، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه‏ ها، آزمايش می كنيم و بشارت ده به استقامت ‏كنندگان!»

بحارالأنوار، 52، 228، باب 25

4-آل عمران: 83

«وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»

و هركه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده می ‏شوند.

العياشی: باسناده عن رفاعة بن موسى قال سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً» قال إذا قام القائم (عليه السلام) لا يبقى أرض إلا نودي فيها بشهادة أن لا إله إلا الله و أن محمداً رسول الله. عياشی: به سند خود از رفاعة بن موسی آورده که گويد: شنيدم حضرت صادق (عليه السلام) پس از تلاوت آيه​ی: «و هركه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده می ‏شوند.»

فرمودند:«هرگاه قائم (عليه السلام) به پاخيزد هيچ سرزمينی باقی نماند مگر اينکه گواهی به لااله الا الله و محمد رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلّم) در آن ندا گردد.»
تفسير عياشی، ج1، ص183

5-آل عمران: 200

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏»
اى كسانى كه ايمان آورده‏​ايد! صبر کنيد! يکديگر را نيز به صبر وا داريد و مرابطه کنيد و از خدا بپرهيزيد، باشد که رستگار شويد.

عبيد الله بن موسى العلوي العباسي عن هارون بن مسلم عن القاسم بن عروة عن بريد بن معاوية العجلي عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (عليه السلام) في معنى قوله تعالى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اِصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» قال: اصبروا على أداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا إمامكم المنتظر.

از امام باقر (عليه اسلام) درباره​ی فرموده​ی خداوند متعال(سؤال شد) که فرموده است: «اى كسانى كه ايمان آورده​‏ايد! صبر کنيد! يکديگر را نيز به صبر واداريد و مرابطه کنيد» امام فرمودند: صبر کنيد بر ادای فرايض و بادشمنانتان پايداری کنيد و با امامتان (که انتظارش را می کشيد) مرابطه نماييد (این يعنی خود را به رشته​ی ولايت او بستن و بر خدمت و پيروی و ياری او گردن نهادن).

غيبت نعمانی، ص199

***6-نساء: 59

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا الله وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏»

«ای کسانی که ایمان آورده​اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیغمبر و اولی الامر از خودتان را»

«عن جابر بن يزيد الجعفي قال سمعت جابر بن عبد الله الأنصاري يقول لما أنزل الله عز و جل على نبيه محمد ص يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قلت يا رسول الله عرفنا الله و رسوله فمن أولو الأمر الذين قرن الله طاعتهم بطاعتك؟

فقال (ع) هم خلفائي يا جابر و أئمة المسلمين من بعدي أولهم علي بن أبي طالب ثم الحسن و الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي المعروف في التوراة بالباقر و ستدركه يا جابر فإذا لقيته فأقرئه مني السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم موسى بن جعفر ثم علي بن موسى ثم محمد بن علي ثم علي بن محمد ثم الحسن بن علي ثم سميي و كنيي حجة الله في أرضه و بقيته في عباده ابن الحسن بن علي ذاك الذي يفتح الله تعالى ذكره على يديه مشارق الأرض و مغاربها ذاك الذي يغيب عن شيعته و أوليائه غيبة لا يثبت فيها على القول بإمامته إلا من امتحن الله قلبه للإيمان
قال جابر فقلت له يا رسول الله فهل يقع لشيعته الانتفاع به في غيبته؟
فقال (ع) إي و الذي بعثني بالنبوة إنهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و إن تجللها سحاب يا جابر هذا من مكنون سر الله و مخزون علمه فاكتمه إلا عن أهله.»

جابر بن يزيد جعفىّ گويد از جابر بن عبدالله انصارى شنيدم كه مى‏ گفت:وقتى كه خداى تعالى بر پيامبرش اين آيه را فرو فرستاد كه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏.» گفتم: يا رسول الله! خدا و رسولش را شناخته‏ايم، پس اولو الأمرى كه خداوند طاعت آنها را مقرون به طاعت خود كرده چه كسانى هستند؟

فرمود: اى جابر آنها جانشينان من و ائمّه مسلمين پس از من هستند، اوّل ايشان عليّ بن أبى طالب است و بعد از او حسن و حسين و عليّ بن الحسين و محمّد بن عليّ - كه در تورات به باقر معروف است و تو اى جابر او را مى‏ بينى و آنگاه كه او را ديدار كردى سلام مرا به او برسان - و پس از او جعفر بن محمّد صادق و موسى بن جعفر و عليّ بن موسى و محمّد بن عليّ و عليّ ابن محمّد و حسن بن عليّ و پس از او همنام و هم كنيه من حجّة الله در زمينش و بقيّة الله در بين عبادش، فرزند حسن بن عليّ ائمّه مسلمين خواهند بود، او كسى است كه خداى تعالى مشرق و مغرب زمين را به دست او بگشايد، او كسى است كه از شيعيان و اوليائش غايب شود، غيبتى كه بر عقيده به امامت او باقى نماند مگر كسى كه خداوند قلبش را به ايمان امتحان كرده است.
جابر گويد: گفتم: يا رسول الله! آيا در غيبت او براى شيعيانش انتفاعى هست؟

فرمود: آرى، قسم به خدايى كه مرا به نبوّت مبعوث فرمود به نور او استضائه مى‏ كنند و به ولايت او در دوران غيبتش منتفع مى‏ شوند مانند انتفاع مردم از خورشيدى كه در پس ابر است، اى جابر! اين سرّ مكنون خداوند و علم مخزون اوست، آن را از غير اهلش بپوشان.

كمال الدين، ج‏1، ص: 253

7-نساء: 69

«وَ مَنْ يُطِعِ الله وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ الله عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»

«و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، (در روز رستاخيز،) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيقهاى خوبى هستند.»

علي بن إبراهيم : فی تفسيرهِ المنسوب للصّادق (عليه السلام) قال : «النَّبِيِّينَ رَسُولُ الله وَ الصِّدِّيقِينَ عَلِيٌّ وَ الشُّهَداءِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الصَّالِحِينَ الْأَئِمَّةُ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً الْقَائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِمْ»
علی بن ابراهیم : در تفسیر این آیه ، تفسیری منسوب به امام صادق (علیه السلام) را ذکر می کند:
«فرمود: نبيّين (اشاره به) رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلّم) است ، و صدّيقين (اشاره به) علی (عليه السلام) است ، و شهيدان (اشاره به) حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) است، و صالحان ائمه (عليهم السلام) می باشند، و نيکورفيقان (اشاره به) قائم از آل محمد عليهم الصّلاة و السلام است .»

(تفسير قمی ، ج1 ، ص142)
8-نساء: 77

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ الله أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَريب»‏
«آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد! (امّا آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى‏ ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى‏ ترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟»
العيّاشی فی تفسيره : بِاِسنادهِ عن ادريس مَولًی لِعَبدِالله بن جعفر عن ابی عبدالله عليه السلام فی تفسير هذه الآيه : «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» مع الحَسَن «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ» مع الحُسَين «قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَريب» الی خروجِ القائم عليه السلام فَاِنَّ مَعَهُمُ النَّصرُ والظَّفَرُ»

عياشی در تفسيرش از امام صادق (عليه السلام) در تفسير آيه ی فوق چنين نقل کرده است که امام اين گونه فرمودند:
«آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: (فعلا) دست از جهاد بداريد!» با امام حسن (عليه السلام) ،«! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد! (امّا آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد» با امام حسين (عليه السلام) «گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟» تا خروج قائم (عليه السلام) زيرا که نصرت و پيروزی با آنان است.

(تفسير عياشی ،ج1،ص257)

9-نساء: 159

«وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً»

« و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [حضرت مسيح‏] ايمان مى‏ آورد و روز قيامت، بر آنها گواه خواهد بود .»

«عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ قَالَ لِيَ الْحَجَّاجُ يَا شَهْرُ آيَةٌ فِي كِتَابِ الله قَدْ أَعْيَتْنِي فَقُلْتُ أَيُّهَا الْأَمِيرُ أَيَّةُ آيَةٍ هِيَ فَقَالَ قَوْلُهُ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ الله إِنِّي لَأَمُرُّ بِالْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ فَتُضْرَبُ عُنُقُهُ ثُمَّ أَرْمَقُهُ بِعَيْنِي فَمَا أَرَاهُ يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ حَتَّى يَخْمُدَ فَقُلْتُ أَصْلَحَ الله الْأَمِيرَ لَيْسَ عَلَى مَا تَأَوَّلْتَ قَالَ كَيْفَ هُوَ قُلْتُ إِنَّ عِيسَى يَنْزِلُ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَى الدُّنْيَا فَلَا يَبْقَى أَهْلُ مِلَّةِ يَهُودِيٍّ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يُصَلِّي خَلْفَ الْمَهْدِيِّ قَالَ وَيْحَكَ أَنَّى لَكَ هَذَا وَ مِنْ أَيْنَ جِئْتَ بِهِ فَقُلْتُ حَدَّثَنِي بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ جِئْتَ وَ الله بِهَا مِنْ عَيْنٍ صَافِيَة»

روايت است از شهر بن حوشب که گفت : حجاج به من گفت : آيه ای در کتاب خداست که در آن درمانده ام ، گفتم : امير کدام آيه : گفت : فرموده ی خداوند: «و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [حضرت مسيح‏] ايمان مى‏ آورد» به خدا سوگند من دستور می دهم يهودی و نصرانی را گردن می زنند، سپس چشم به او می دوزم پس نمی بينم لبهايش را حرکت دهد تا اينکه بی حرکت گردد؟ گفتم : خداوند حال امير را اصلاح نمايد چنانکه تأويل کرده ای نيست.گفت : چگونه است ؟ گفتم : همانا عيسی (عليه السّلام) پيش از قيامت به دنيا فرود می آيد ، پس اهل هيچ آيين يهود و غير از آن (نصرانی) باقی نماند مگر آنکه پيش از مردنش به او ايمان آورد و پشت سر حضرت مهدی (عليه السّلام) نماز گزارد. گفت : وای بر تو ، اين را از کجا آورده ای ؟ من گفتم : اين را محمد بن علی بن الحسين بن علی بن ابيطالب (عليه السلام) برايم حديث فرمود. گفت : به خدا سوگنداز چشمه ی زلالی آورده ای.

(تفسير قمی ، ج1،ص158)

***
10-مائده: 54

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي الله بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرين»

«ای کسانی که ایمان آورده اید هرکدام از شما ها از دین خود مرتد شود پس بزودی خداوند قومی را که بسیار دوست می دارد و آنها نیز خداوند را دوست می دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و بر کافران سرفراز و مقتدرند به نصرت اسلام خواهد برانگیخت»


أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد ابن عقدة قال حدثنا علي بن الحسن بن فضال قال حدثنا محمد بن حمزة و محمد بن سعيد قالا حدثنا حماد بن عثمان عن سليمان بن هارون العجلي قال قال سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) يقول إن صاحب هذا الأمر محفوظة له أصحابه لو ذهب الناس جميعا أتى الله له بأصحابه و هم الذين قال الله عز و جل فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ و هم الذين قال الله فيهم فَسَوْفَ يَأْتِي الله بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ.

سليمان بن هارون عجلىّ گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مى‏ فرمود: «همانا صاحب اين امر يارانش براى او نگهدارى شده‏اند، اگر همه مردم نيز از بين بروند خداوند يارانش را به او مى‏ رساند، و آنان همان كسانى هستند كه خداى عزّ و جلّ فرموده: فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ .... «اگر اينان بدان كافر شوند پس به تحقيق ما گروهى را كه بدان كافر نيستند بر آن موكّل كرده‏ايم» (انعام : 89) و باز آنان همان كسانى هستند كه خداوند در باره آنان فرموده: فَسَوْفَ يَأْتِي الله بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏.....«خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست مى‏ دارد و آنان نيز او را دوست مى‏ دارند، در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران با عزّت و درشتخو و سختگير هستند»

غيبت نعمانى، ص: 316


[SPOILER]خاطرم هست که گفتید آیات آشکار رو نشان دهید!!!!
جهت اطلاع کاربران گرامی ارسال کردم و ادامه دارد...[/SPOILER][/]

[="Arial"][="Black"]11-انعام: 44

«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون»‏
هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا آنگاه که به آنچه عطاشدند مغرور و شادمان گشتند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) در اين هنگام، همگى مأيوس شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد

عن ابی جعفر (علیه السلام) قال : و أما قوله فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا يعني فلما تركوا ولاية علي و قد أمروا بها فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يعني مع دولتهم في الدنيا و ما بسط إليهم فيها و أما قوله حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ يعني قيام القائم (علیه السلام) .

از امام باقر (علیه السلام) روایت است که فرمودند: اینکه خداوند فرموده : «آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند» یعنی : پس چون ولایت حضرت علی (علیه السلام) را واگذاشتند با اینکه به آن مأمور شده بودند ، «دربهای همه چیز را بر آنان گشودیم» یعنی: دولتشان در دنیا و آنچه در آن برایشان گسترده شده بود . و اینکه فرموده : «تا آنگاه که به آنچه عطاشدند مغرور و شادمان گشتند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) در اين هنگام، همگى مأيوس شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد»

بصائرالدرجات ، ص78
12-انعام: 89

«فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ»

اگر (بفرض) نسبت به آن كفر ورزند، (آيين حقّ زمين نمى‏ماند زيرا) كسان ديگرى را نگاهبان آن مى‏سازيم كه نسبت به آن، كافر نيستند.

توضیح مربوط به این آیه در ذیل آیه ی 54 از سوره ی مائده آمد.

13-انعام: 158
«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُون»‏

«آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند، يا پروردگارت بيايد، يا پاره‏اى از نشانه‏هاى پروردگارت بيايد؟ [اما] روزى كه پاره‏اى از نشانه‏هاى پروردگارت [پديد] آيد، كسى كه قبلًا ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمى‏بخشد. بگو: «منتظر باشيد كه ما [هم‏] منتظريم»

حدثنا المظفر بن جعفر بن المظفر العلوي السمرقندي رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن جعفر بن مسعود و حيدر بن محمد بن نعيم السمرقندي جميعا عن محمد مسعود العياشي قال حدثني علي بن محمد بن شجاع عن محمد بن عيسى عن يونس بن عبد الرحمن عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير قال قال الصادق جعفر بن محمد ع في قول الله عز و جل يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً يعني خروج القائم المنتظر منا ثم قال (ع) يا أبا بصير طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره في غيبته و المطيعين له في ظهوره أولئك أولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه در تفسير اين قول خداى تعالى: يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً ، فرمود: يعنى خروج قائم منتظر ما، سپس فرمود: اى ابا بصير! خوشا بحال شيعيان قائم ما، كسانى كه در غيبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نيز فرمانبردار اويند، آنان اولياى خدا هستند كه نه خوفى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏شوند.

کمال الدین،ج2،ص357


***

14-اعراف: 53

«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي‏ تَأْويلُه»

آیا (کافران که منکر آیات خداوند و نتایج اعمالشان هستند) چه انتظار می کشند ؟ منتظر رسیدن تأویل آیات و تحقق یافتن روز موعودند؟ روزی که تأویل آیات فرارسد.

«علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب الی الصادق (علیه السلام) : فهو من الآيات التي تأويلها بعد تنزيلها، قال ذلك في القائم (علیه السلام) ، و يوم القيامة يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ أي تركوه قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا قال هذا يوم القيامة أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ أي بطل عنهم ما كانُوا يَفْتَرُونَ»

علی ابن ابراهیم در تفسیر خود به نقل از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمودند: این از آیاتی است که تأویلشان بعد از تنزیلشان می باشد ، فرمودند: آن در دوران حضرت قائم (علیه السلام) است و روز قیامت «آنانکه از پیش آن را فراموش کرده اند» یعنی ترک گفته اند : «گویند همانا رسولان پروردگارمان حق را برای ما بیان داشتند.» .....

(تفسير قمی ج 1 ص235)

***

15-اعراف: 53

«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي‏ تَأْويلُه»

آیا (کافران که منکر آیات خداوند و نتایج اعمالشان هستند) چه انتظار می کشند ؟ منتظر رسیدن تأویل آیات و تحقق یافتن روز موعودند؟ روزی که تأویل آیات فرارسد.

«علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب الی الصادق (علیه السلام) : فهو من الآيات التي تأويلها بعد تنزيلها، قال ذلك في القائم (علیه السلام) ، و يوم القيامة يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ أي تركوه قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا قال هذا يوم القيامة أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ أي بطل عنهم ما كانُوا يَفْتَرُونَ»

علی ابن ابراهیم در تفسیر خود به نقل از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمودند: این از آیاتی است که تأویلشان بعد از تنزیلشان می باشد ، فرمودند: آن در دوران حضرت قائم (علیه السلام) است و روز قیامت «آنانکه از پیش آن را فراموش کرده اند» یعنی ترک گفته اند : «گویند همانا رسولان پروردگارمان حق را برای ما بیان داشتند.» .....

(تفسير قمی ج 1 ص235)

16- اعراف: 128

قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»

موسى به قوم خود گفت: «از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد، كه زمين از آنِ خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏دهد و فرجام [نيك‏] براى پرهيزگاران است.»

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ وَجَدْنَا فِي كِتَابِ عَلِيٍّ (علیه السلام) «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏»

أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِيَ الَّذِينَ أَوْرَثَنَا اللَّهُ الْأَرْضَ وَ نَحْنُ الْمُتَّقُونَ وَ الْأَرْضُ كُلُّهَا لَنَا فَمَنْ أَحْيَا أَرْضاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَلْيَعْمُرْهَا وَ لْيُؤَدِّ خَرَاجَهَا إِلَى الْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ لَهُ مَا أَكَلَ مِنْهَا فَإِنْ تَرَكَهَا أَوْ أَخْرَبَهَا وَ أَخَذَهَا رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِهِ فَعَمَرَهَا وَ أَحْيَاهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا مِنَ الَّذِي تَرَكَهَا يُؤَدِّي خَرَاجَهَا إِلَى الْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ لَهُ مَا أَكَلَ مِنْهَا حَتَّى يَظْهَرَ الْقَائِمُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي بِالسَّيْفِ فَيَحْوِيَهَا وَ يَمْنَعَهَا وَ يُخْرِجَهُمْ مِنْهَا كَمَا حَوَاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَنَعَهَا إِلَّا مَا كَانَ فِي أَيْدِي شِيعَتِنَا فَإِنَّهُ يُقَاطِعُهُمْ عَلَى مَا فِي أَيْدِيهِمْ وَ يَتْرُكُ الْأَرْضَ فِي أَيْدِيهِم.

محمد بن یحیی به سند خود از امام باقر (علیه السلام) آورده است که فرمودند: در کتاب علی (علیه السلام) یافتیم: «به درستی که زمین از آنِ خداوند است و او به هرکس از بندگانش که خواهد آن را واگذاردو سرانجامِ کار مخصوصِ اهل تقوی است.» من و خاندانم هستیم آنانکه خداوند زمین را به ما واگذارده و مائیم متقیان و زمین همه اش برای ماست پس هرکس از مسلمین زمینی را احیاء نمود باید که آن را معمور بدارد و خراج آن را به امام از اهل بیت من بپردازد و هرچه از آن برداشت نماید برای او خواهد بود. تا آنگاه که قائم از خاندانم (علیه السلام) به پاخیزد و متصرفین را اخراج نماید همچنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) جلوی متصرفین را گرفت ....»

(الكافي، ج‏1، ص: 408)
17-اعراف: 157


«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

«همانان كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده- كه [نام‏] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند- پيروى مى‏كنند [همان پيامبرى كه‏] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏دهد، و از كار ناپسند باز مى‏دارد، و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‏گرداند، و از [دوش‏] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى‏دارد. پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند.»
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنِ الِاسْتِطَاعَةِ وَ قَوْلِ النَّاسِ فَقَالَ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» يَا أَبَا عُبَيْدَةَ النَّاسُ مُخْتَلِفُونَ فِي إِصَابَةِ الْقَوْلِ وَ كُلُّهُمْ هَالِكٌ قَالَ قُلْتُ قَوْلُهُ «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» قَالَ هُمْ شِيعَتُنَا وَ لِرَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» يَقُولُ لِطَاعَةِ الْإِمَامِ الرَّحْمَةُ الَّتِي يَقُولُ:«وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ» يَقُولُ عِلْمُ الْإِمَامِ وَ وَسِعَ عِلْمُهُ الَّذِي هُوَ مِنْ عِلْمِهِ «كُلَّ شَيْ‏ءٍ»هُمْ شِيعَتُنَا ثُمَّ قَالَ «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ» يَعْنِي وَلَايَةَ غَيْرِ الْإِمَامِ وَ طَاعَتَهُ ثُمَّ قَالَ «يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ» يَعْنِي النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله و سلّم) وَ الْوَصِيَّ وَ الْقَائِمَ (علیهما السلام) يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا قَامَ وَ: «يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَر» .....

محمد بن یقبوب به اسنادش آورده است از ابوعبیده که گفت: از امام باقر (علیه السلام) درباره استطاعت و سخنان مردم پرسیدم ، آن حضرت (علیه السلام) درحالیکه این آیه را تلاوت فرمودند: «مردم همواره (از لحاظ عقیده) مختلف خواهند بود مگر آن را که خداوند تو رحم فرماید (و به راه حق هدایت کند) و برای همین آنان را آفرید.» فرمود: ای ابو عبیده: مردم در رسیدن به قول حق در اختلافند و همگی در معرض هلاکند .

راوی گوید: عرضه داشتم: فرموده خداوند «مگر آن را که پروردگارتو رحم فرماید» آن حضرت (علیه السلام) فرمودند: آنان شیعیان مایند و برای رحمت خاص خود ، ایشان را آفریده و همین است که فرموده: «و برای همین آنان را آفرید» خدای عزوجل می فرماید: برای اطاعت امام آن رحمتی که فرموده: «و رحمت من همه چیز را فراگرفته» منظور خداوند علم امام است که از علم خداوند سرچشمه گرفته و «همه چیز را» فراگرفته ایشان شیعیان مایند. سپس امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «(آن رحمت) را برای کسانی که پرهیز می کنند خواهم نوشت»

یعنی از ولایت و اطاعت غیر از امام پرهیز می کنند سپس فرمود: او «را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می یابند.» منظور از «او» پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و وصی و قائم (علیهما السلام) می باشد «آنان را به معروف امر می کند هرگاه به پا خیزد» و «از منکر ایشان را باز می دارد» و منکر کسی است که فضیلت امام را انکار نماید.

(کافی،ج1،ص429)

18- اعراف: 159

«وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُون»‏

«و از قوم موسى گروهى هستند كه محقّانه (و با گفتار و كردار حق مردم را) هدايت مى‏كنند و محقّانه (در گفتار و كردار خود) عدالت مى‏ورزند.»


وَقَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) يَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ظَهْرِ الْكَعْبَةِ مَعَ سَبْعَةٍ وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى (علیه السلام) الَّذِينَ كَانُوا «يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» وَ سَبْعَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيُّ وَ الْمِقْدَادُ وَ مَالِكٌ الْأَشْتَرُ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً أَوْ حُكَّاما.

ابن الفارسی آورده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: برای (یاری) قائم (علیه السلام) از پشت کعبه بیست و هفت مرد (در ابتدا) بیرون می آیند ، (15 تن) از قوم موسی آنانکه به حق هدایت می کرده و به آن باز می گشتند ، و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصاری و مقداد و مالک اشتر ، پس در پیشگاه آن حضرت یاران و حاکمانی خواهند بود.

(روضة الواعظین،ص228)

19-انفال:39
«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»

«و با آنها (مشركان) بجنگيد تا هيچ نوع كفر و فساد و ناامنى باقى نماند و دين (رسمى فراگير) يكسره از آن خدا باشد.»

تفسير العياشي عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): «سُئِلَ أَبِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ لَمْ يَجِئْ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا سَيَرَى مَنْ يُدْرِكُهُ مَا يَكُونُ مِنْ تَأْوِيلِ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَيَبْلُغَنَّ دِينُ مُحَمَّدٍ ص مَا بَلَغَ اللَّيْلُ حَتَّى لَا يَكُونَ شِرْكٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ كَمَا قَالَ اللَّه.»‏

عیاشی یه اسناد خود از زراره روایت کرده که گفت امام باقر (علیه السلام) فرمود: از پدرم راجع به فرموده خداوند «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً حَتَّى لَا يَكُونَ مُشْرِكٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»

فرمود: «تأویل این آیه نیامده ، و چنانچه قائم ما (علیه السلام) به پا خیزد ، آن هنگام کسی که دورانش را درک كند آنچه از تأویل این آیه می شود را خواهد دید ، و همانا دین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) به هرکجا که شبی هست خواهد رسید ، تا آنجا که – همانطور که خداوند فرمود – هیچ شرکی بر پشت زمین برجای نخواهد ماند.»

(تفسیر عیاشی، ج2، ص 56)

20-توبه: 33

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏»

«اوست آنكه فرستاد رسولش را به هدايت و دين حقّ تا چيره گرداندش بر كيشها همگى و هر چند نپسندند مشركان‏»

حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رضي الله عنه قال حدثنا علي بن الحسين السعدآبادي عن أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن أبيه عن محمد بن أبي عمير عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير قال: « قال أبو عبد الله (علیه السلام) في قول الله عز و جل «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فقال و الله ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتى يخرج القائم ع فإذا خرج القائم (علیه السلام) لم يبق كافر بالله العظيم و لا مشرك بالإمام إلا كره خروجه حتى أن لو كان كافرا أو مشركا في بطن صخرة لقالت يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني و اقتله»

ابن بابویه به اسنادش از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرت دربارة فرموده خدای عزوجل: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فرمود: به خدا سوگند تأویل آن هنوز نازل نشده ، و تأویل آن نازل نخواهد شد تا اینکه قائم (علیه السلام) خروج کند، پس چون قائم خروج نماید هیچ کافر به خدای عظیم ، و هیچ مشرک به امامت باقی نماند مگر اینکه خروجِ او را اکراه دارد، تا اینکه اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد ، آن سنگ (به زبان آمده) خواهد گفت: ای مؤمن درون من کافری است ، مرا بشکن و او را بکش.

(کمال الدین و تمام النعمه ، ج2،ص670)

ادامه دارد...




[/]

[="Arial"][="Black"]21-توبه: 34


«وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم»‏

و كسانى كه طلا ونقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مى‏سازند،ودرراه خدا انفاق نمى‏كنند، به مجازات دردناكى بشارت ده


مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ: «مُوَسَّعٌ عَلَى شِيعَتِنَا أَنْ يُنْفِقُوا مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ بِهِ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم»‏

محمد بن یعقوب به اسنادش از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که فرمودند: بر شیعیانمان توسعه داده شده که از آنچه در اختیار دارند به نیکی انفاق کنند، پس هرگاه قائم ما (علیه السلام) به پا خیزد بر هر گنجینه کنندهای ذخیره ساختن را تحریم خواهد کرد تا اینکه آن را بیاورد و آن حضرت به وسیلهی آن بر دشمنش یاری جوید و این است (معنی) فرمودهی خداوند عزوجل در کتاب خود که: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم»‏

کافی، ج 2، ص61
کافی، ج 2، ص61

22-توبه: 36

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‏ كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ.

تعداد ماه‏ها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است .اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در آنها به خود ستم نكنيد.

الغيبة للشيخ الطوسي وَ رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِيُّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ تَأْوِيلِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ- يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ قَالَ فَتَنَفَّسَ سَيِّدِيَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ أَمَّا السُّنَّةُ فَهِيَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ شُهُورُهَا اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فَهُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيَّ وَ إِلَى ابْنِي جَعْفَرٍ وَ ابْنِهِ مُوسَى وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي الْمَهْدِيِّ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى وَحْيِهِ وَ عِلْمِهِ وَ الْأَرْبَعَةُ الْحُرُمُ الَّذِينَ هُمُ الدِّينُ الْقَيِّمُ أَرْبَعَةٌ مِنْهُمْ يَخْرُجُونَ بِاسْمٍ وَاحِدٍ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ فَالْإِقْرَارُ بِهَؤُلَاءِ هُوَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِمْ أَنْفُسَكُمْ أَيْ قُولُوا بِهِمْ جَمِيعاً تَهْتَدُوا.
شيخ طوسى در كتاب غيبت از جابر جعفى حديث كند كه گفت: از حضرت باقر عليه السّلام از تأويل اين آيه پرسش كردم (كه خداى تعالى فرمايد): «تعداد ماه‏ها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است .اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در آنها به خود ستم نكنيد.» جابر گفت: آقاى من (حضرت باقر عليه السّلام) آه سردى كشيد،

سپس فرمود: اما (منظور از) سال، جدم رسول خدا صلّى الله عليه و آله است، و ماههاى آن دوازده است از امير المؤمنين تا من؛ و تا فرزندم جعفر و فرزندش موسى، و فرزند او على، و فرزندش محمد و فرزندش على و تا فرزندش حسن و تا فرزندش مهدى دوازده امام؛ كه حجتهاى خدا بر خلق و امينهاى او بر وحى وعلمش مى‏ باشند؛ و چهار ماه حرامى كه آيين استوارند، چهار تن از ايشان به يك نام بيرون مى‏ آيند؛

على امير المؤمنين عليه السّلام، و پدرم على بن الحسين، و على بن موسى، و على بن محمد، پس گواهى دادن به اينها همان آيين استوار است، «درباره ايشان به خويشتن ستم نكنيد» يعنى (به امامت) همه ‏شان اقرار كنيد تا هدايت شويد.الغیبه: ص 96

23-یونس: 20

«وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرين.»‏
«و مى‏ گويند: چرا او از جانب پروردگارش معجزه‏اى (كه به ناچار مردم را به ايمان وا دارد نظير ناقه صالح، عصاى موسى، آمدن فرشته) نازل نگرديده؟ بگو: جز اين نيست كه (امور پشت پرده) غيب در اختيار خداوند است (و شايد نازل نمايد) پس منتظر باشيد كه من نيز حتما با شما از منتظرانم.»

عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ قَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ فَقَالَ الْمُتَّقُونَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) وَ الْغَيْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ‏وَ شَاهِدُ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِين»

صدوق به اسناد خود از يحيى بن ابو القاسم روايت نموده كه گفت: تفسير اين آيه را از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم فرمود: «متقين» در اين آيه شيعيان على عليه السّلام هستند و «غيب» حجت غايب ميباشد. دليل اين معنى آيه «فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ» است يعنى: اى پيغمبر بگو غيب مال خداست، پس منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظران هستم.

(كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 341)

24-یونس: 35

«قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون‏.»

«بگو: آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق هدايت كند؟ بگو: تنها خداست كه به سوى حق هدايت مى‏ كند (هر موجودى را به سوى مقصد طبيعى هدايت تكوينى، و هر قابل ارشادى را به سوى هدف صالح خود هدايت تشريعى مى‏ كند) پس آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى‏ كند سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا آن كس كه خودش را هم تا هدايت نكنند هدايت نمى‏ يابد؟ شما را چيست؟ چگونه قضاوت مى‏ كنيد؟»

عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ الْحَجَّالِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ سَمِعَ رَجُلٌ مِنَ الْعِجْلِيَّةِ هَذَا الْحَدِيثَ قَوْلَهُ يُنَادِي مُنَادٍ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ وَ شِيعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ أَوَّلَ النَّهَارِ وَ يُنَادِي آخِرَ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ عُثْمَانَ وَ شِيعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ قَالَ وَ يُنَادِي أَوَّلَ النَّهَارِ مُنَادَى آخِرِ النَّهَارِ فَقَالَ الرَّجُلُ فَمَا يُدْرِينَا أَيُّمَا الصَّادِقُ مِنَ الْكَاذِبَ فَقَالَ يُصَدِّقُهُ عَلَيْهَا مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِهَا قَبْلَ أَنْ يُنَادِيَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ : « مَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون‏»

محمد بن یعقوب : به اسنادش از داود بن فرقد روایت آورده که گفت : مردی از عجلیّه این حدیث را شنید که حضرت فرموده : «منادی بانگ می زند : آگاه باشید که فلان فرزند فلان و شیعیانش رستگارند ، اول روز این ندا شنیده می شود ؛ ولی در آخر روز منادیِ( دیگری ) ندا می دهد : آگاه باشید که عثمان و پیروانش رستگارند، ( و شبیه همان صدای منادیِ اول ِ روز است که در آخر روز به گوش می رسد ) . » پس آن مرد پرسید چگونه بدانیم کدام راستگو و کدام دروغگوست؟ امام درجواب فرمودند: « کسی که پیش از آنکه ندا بلند شود به آن ایمان داشته باشد ، آن را تصدیق خواهد کرد ، خداوند عزوجل می فرماید:« آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى‏ كند سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا آن كس كه خودش را هم تا هدايت نكنند هدايت نمى‏ يابد؟ شما را چيست؟ چگونه قضاوت مى‏ كنيد؟»
(الكافي ج‏8 209 ص: 185)

25-هود: 8
«وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُه‏»

«و اگر مجازات را تا زمان محدودى ( افراد معدودی) از آنها به تأخير اندازيم، (از روى استهزا )مى‏ گويند: چه چيز مانع آن شده است؟!»


علیُّ بنُ اِبراهیم: قال: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ هِشَامِ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِيهِ وَ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ عَلِيٍّ (علیه السلام) عَنْ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي قَوْلِهِ «وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ» قَالَ: الْأُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ أَصْحَابُ الْقَائِمِ الثَّلَاثُمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَر.

علی بن ابراهیم در تفسیرش به اسناد خود روایت می کند که از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) سؤال شد درباره قول خداوند متعال «و اگر مجازات را تا زمان محدودى (افراد معدودی) از آنها به تأخير اندازيم، (از روى استهزا ) مى‏ گويند: چه چيز مانع آن شده است؟!» فرمودند: «امت معدوده ، اصحاب حضرت قائم (علیه السلام) می باشند آن سیصدوده و چند نفر»
تفسیر قمی، ج1، ص 323

26-هود: 80

«قالَ لَوْ أَنَّ لي‏ بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى‏ رُكْنٍ شَديد»

«{لوط} گفت: اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم يا تكيه ‏گاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود.»

«حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَا كَانَ قَوْلُ لُوطٍ (ع) لِقَوْلِهِ «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى‏ رُكْنٍ شَدِيدٍ» إِلَّا تَمَنِّياً لِقُوَّةِ الْقَائِمِ (ع) وَ لَا ذَكَرَ إِلَّا شِدَّةَ أَصْحَابِهِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَيُعْطَى قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ إِنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيدِ وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبَالِ الْحَدِيدِ لَقَلَعُوهَا وَ لَا يَكُفُّونَ سُيُوفَهُمْ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَل.»‏

«ابو بصير گويد امام ششم فرمودند: گفتار لوط به قومش (در سوره هود آيه 80) «اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم يا تكيه‏گاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود» مقصودش جز اين نبود كه نيروى قائم (ع) را آرزو داشت و ركن شديد ياران او هستند. يك مرد آنها نيروى چهل مرد را دارد و دلش از كوه آهن‏ محكم‏تر است و اگر به كوه‏هاى آهن بگذرند (می توانند) آنها را ببرند و شمشيرهايشان را کنار نگذارند مگر وقتی که خداى عز و جل راضی شده باشد.»

(كمال الدين و تمام النعمة ج‏2 ص 673)

27-هود/ 86

«بَقِیَّه اللهِ خَیرٌ لَّکُم إِن کُنتُم مُؤمِنِینَ»

ذخیره‌ی خدا (آنچه خدا برای شما نگاه داشته است) برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید.

از امام صادق علیه السلام پرسش شد آیا به قائم علیه السلام با لقب امیرالمؤمنین سلام می‌کنند؟
فرمود: نه! آن نام نامی است که خداوند تنها علی علیه السلام را با آن نام‌گذاری کرد.
گفتم: چگونه قائم را سلام می‌کنند؟


فرمود: می‌گویند السلام علیک یا بقّیة الله.
سپس قرائت فرمود: بقیّة الله خیر لکم.

نورالثقلین 2 :390- ح 190

28-يوسف: 110

«حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا»

«(پيامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد.»

«محمدبن جرير طبری : فی باب وجوب معرفة القائم (علیه السلام) باسناده قال : حدَّثَنی ابی ، عن المفضل بن عمر عن ابی عبدالله (علیه السلام)قال: جاء رجل الی امیرالمؤمنین (علیه السلام): والله (لايکون) ما تأملون حتی یهلک المبطلون و يضمحل الجاهلون و يأمن المتقون و قليل ما يکون حتی لايکون لاحدکم موضع قدمه و حتی تکونوا علی لناس اهون من الميتة عند صاحبها فبينا انتم کذلک اذ جاء نصر الله و الفتح و هو قول ربی عزوجل فی کتابه : حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا»

«محمد بن جرير طبری: در کتاب مسند فاطمه (س) در باب وجوب معرفت قائم (علیه السلام) به اسنادش از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند: مردی به محضرامام اميرالمؤمنين (علیه السلام) شرفياب شد و از طولانی شدن دولت جور و ستم به آن جناب شکايت کرد.

اميرالمؤمنين (علیه السلام) به او فرمود: به خدا سوگند آنچه آرزويش را داريد نخواهد شد تا اينکه باطل جويان هلاک شوند و جاهلان از ميان بروند ، و متّقيان – که اندک هستند – در امان گردند ، تا جائيکه احدی از شما جای پايی برای خودش نخواهد يافت ، و تا آنجا که شما در نظر مردم از مردار در چشم صاحبش نيز بی ارزشتر خواهيد شد ، همانطور که شما در آن حال هستيد ناگهان ياری خداوند و پيروزی بيايد ، و اين است فرموده ی خداوند عزوجل در کتابش: (پيامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد.»
دلائل الامامة ، صفحه 251

29- ابراهيم: 5

«وَ ذَکِّر هُم بِاَيّامِ الله»

«و روزهای خداوند را به ياد آنان بياور»

«ابن بابويه: قال باسناده عن مُثَنَّی الحنّاط قال : سمعتُ ابا جعفر عليه السلام يقول : ايّام الله عزَّوجلَّ ثلاثةٌ : يَومَ يَقومُ القائِمُ عليه السلام ، وَ يَومَ الکَرَّةِ ، وَ يَومَ القِيامَة»

«صدوق به اسنادش از مثنی حنّاط نقل می کند که گفت : شنيدم حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام می فرمودند: روزهای خداوند عزوجل سه تاست : روزی که حضرت قائم عليه السلام قيام خواهد کرد ، و روز رجعت ، و روز قيامت.»
خصال: صفحه ی 108

30-ابراهيم: 44

«رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى‏ أَجَلٍ قَريبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُل»

«پروردگارا! مدّت كوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم و از پيامبران پيروى كنيم!»

«تفسير العياشي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قال : و الله الذي صنعه الحسن بن علي عليه السلام كان خيرا لهذه الأمة مما طلعت عليه الشمس، و الله لفيه نزلت هذه الآية «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» إنّما هي طاعة الإمام فطلبوا القتال «فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ» مع الحسين عليه السلام «قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ» و قوله «رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ» أرادوا تأخير ذلك إلى القائم عليه السلام‏»

«عیاشی به سند خود از محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه السلام آورده است که فرمودند: به خدا سوگند آنچه را حسن بن علی عليه السلام انجام داد ، از آنچه خورشید بر آن طلوع کرده (يعنی از همه ی دنيا) برای اين مردم بهتر بود ، به خدا سوگند در باره‎ی او اين آيه نازل شد: «آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: (فعلاً)به دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد!» همانا اين اطاعت از امام است آنها اصرار داشتند که فرمان جنگ به آنان داده شود ، پس چون قتال در راه خدا در رکاب امام حسين عليه السلام برايشان نوشته و فرض شد گفتند : «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟!» و اينکه فرمود :«پروردگارا! مدّت كوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم و از پيامبران پيروى كنيم!» منظورشان به تأخير افتادن آن حکم تا هنگام قيام حضرت قائم عليه السلام بود.»

تفسير عياشی ج1، ص258




ادامه دارد...[/]

[="Arial"][="Black"]31-ابراهيم: 45

«و َسَكَنْتُمْ في‏ مَساكِنِ الَّذينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُم‏»

«(آرى شما بوديد كه) در منازل (و كاخهاى) كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد»

«العياشي: بِاِسناده عَنْ سَعْدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِمَّنْ حَضَرَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام وَ رَجُلٍ يَقُولُ قَدْ ثَبَتَ دَارُ صَالِحٍ وَ دَارُ عِيسَى بْنِ عَلِيٍّ وَ ذَكَرَ دُورَ الْعَبَّاسِيِّينَ فَقَالَ رَجُلٌ أَرَانَاهَا اللَّهُ خَرَاباً أَوْ خَرَّبَهَا بِأَيْدِينَا فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِالله عليه السلام لَاتَقُلْ هَكَذَا بَلْ يَكُونُ مَسَاكِنَ الْقَائِمِ عليه السلام وَ أَصْحَابِهِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُم‏»

«عياشی: به سند خود از سعد بن عمر ، از از چند نفر از کسانی که در محضر امام صادق عليه السلام شرفياب بوده اند روايت آورده که
مردی در آن مجلس می گفت : خانه صالح و خانه عيسی بن علی بر جای مانده – و از خانه های عباسيان يادکرد

مردی ديگر گفت: خداوند آن خانه ها را در حال خرابی به ما بنماياند يا آنها را به دست ما خراب کند . حضرت صادق عليه السلام به او فرمود : چنين مگوی ، بلکه اينها مساکن حضرت قائم عليه السلام و اصحابش خواهد شد ، آيا نشنيده ای که خدای عزّوجل فرمايد: (آرى شما بوديد كه) در منازل (و كاخهاى) كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد.»

(تفسير عياشی، ج2، ص235)

32-ابراهیم: 46

«وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبال»‏

«هر چند مكرشان چنان باشد كه كوه‏ها را از جا بركند!»

«العیاشی : بِاِسنادِهِ عَن جَمیلِ بنِ دُرّاج ، قال : سَمِعتُ اَباعَبدِالله علیه السلام یَقُولُ : « وَ اِن کانَ مَکرُهُم لِتَزولَ مِنهُ الجِبالُ» وَاِنّ مَکرَ بَنی العَبّاسِ بِالقائِم علیه السلام لَتَزُلُ مِنهُ قُلوبُ الرِّجالِ».

«عیاشی به سند خود از جمیل بن دراج آورده است که گفت : شنیدم حضرت ابوعبدالله علیه السلام می فرمود: «هر چند مكرشان چنان باشد كه كوه‏ها را از جا بركند!» و به درستی که از مکر بنی عباس نسبت به قائم علیه السلام دلهای مردان از جای کنده می شود».
تفسیر عیاشی، ج2، ص235

33-حجر: 36-38

«قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ. قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‏»

«(شيطان) گفت: خدايا بمن مهلت ده تا روزى كه مردم برانگيخته ميشوند، (خدا) فرمود: بتو مهلت داده شده تا روزى كه وقت آن معلوم است!»


«وهب بن جمع گفت: از حضرت صادق عليه السّلام (پس از قرائت آیات فوق) پرسيدم: اين روز (یوم الوقت المعلوم) كدام روز است؟
فرمود: اى وهب روزى است كه پيغمبر شيطان را بقتل می رساند. و اين بعد از قيام قائم ما مهدى است.»

مهدى موعود - ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 272

34-حجر: 87

«وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»

«ما سبع المثانى و قرآن بزرگ را به تو داديم»‏

در تفسير فرات آمده است: سماعة گفت از حضرت صادق تفسير اين آيه را پرسيدم:
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فرمود بخدا قسم ما سبع مثانى هستيم و وجه الله كه ميان شما قرار داريم هر كه ما را بشناسد و نشناسد در پيش او مرگ خواهد بود.


صدوق: در معنى مِنَ الْمَثانِي ما مثانى هستيم ميگويد : يعنى ما را پيامبر قرين قرآن قرار داده و سفارش نموده كه چنگ بقرآن و بما بزنيد و اطلاع داده كه از يك ديگر جدا نميشوند تا در كوثر مرا ملاقات كنند. تفسير عياشى: از حضرت صادق عليه السّلام در تفسير آيه: وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ.


فرمود اين طور نازل نشده آيه چنين است وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سبع مثانى كه ما همان هستيم وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فرزند است. عياشى: از حضرت باقر در آيه: وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ نقل كرده كه فرمود منظور هفت تن ازامامان و قائم علیه السلام است.

بخش امامت - ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، ج‏2، ص: 102 و 103

35-نحل: 1

أَتى‏ أَمْرُ الله فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُون‏»

«فرمان خداوند در رسيد، به شتابش مخواهيد. او منزه است و از هر چه شريك او مى‏سازند برتر.»

«إكمال الدين ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ أَوَّلَ مَنْ يُبَايِعُ‏ الْقَائِمَ علیه السلام جَبْرَئِيلُ علیه السلام يَنْزِلُ فِي صُورَةِ طَيْرٍ أَبْيَضَ فَيُبَايِعُهُ ثُمَّ يَضَعُ رِجْلًا عَلَى بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَ رِجْلًا عَلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ ثُمَّ يُنَادِي بِصَوْتٍ طَلْقٍ ذَلْقٍ تَسْمَعُهُ الْخَلَائِقُ أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوه‏ .»

«امام ششم علیه السلام فرمودند نخست كسى كه با قائم علیه السلام بيعت كند جبرئيل باشد در صورت پرنده سپيدى فرود آيد و با او بيعت كند سپس يك پاى خود را بر مسجد الحرام گذارد و پاى ديگر را بر بيت المقدس و بآواز رسائى كه همه مردم بشنوند فرياد كند : «أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ».

كمال الدين- ترجمه كمره‏اى، ج‏2، ص: 387

36-نحل: 38

«وَ أَقْسَمُوا بِالله جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ الله مَنْ يَمُوتُ بَلى‏ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»

«تا آنجا كه مى‏توانستند به خدا قسم خوردند، كه خدا كسانى را كه مى‏ميرند به رستاخيز زنده نمى‏كند. آرى اين وعده‏اى است كه انجام دادن آن بر عهده اوست، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند»

سَهْلٌ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ الله عليه السلام: قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلى‏ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‏ » قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا بَصِيرٍ مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ قَالَ قُلْتُ إِنَّ الْمُشْرِكِينَ يَزْعُمُونَ وَ يَحْلِفُونَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه وآله أَنَّ اللَّهَ لَا يَبْعَثُ الْمَوْتَى قَالَ فَقَالَ تَبّاً لِمَنْ قَالَ هَذَا سَلْهُمْ هَلْ كَانَ الْمُشْرِكُونَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ أَمْ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّى قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَوْجِدْنِيهِ قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا بَصِيرٍ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا قِبَاعُ سُيُوفِهِمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيَبْلُغُ ذَلِكَ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا لَمْ يَمُوتُوا فَيَقُولُونَ بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ مَعَ الْقَائِمِ فَيَبْلُغُ ذَلِكَ قَوْماً مِنْ عَدُوِّنَا فَيَقُولُونَ يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ مَا أَكْذَبَكُمْ هَذِهِ دَوْلَتُكُمْ وَ أَنْتُمْ تَقُولُونَ فِيهَا الْكَذِبَ لَا وَ اللَّهِ مَا عَاشَ هَؤُلَاءِ وَ لَا يَعِيشُونَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَحَكَى اللَّهُ قَوْلَهُمْ فَقَالَ «وَ أَقْسَمُوا بِالله جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ الله مَنْ يَمُوت».

از ابى بصير گويد به امام صادق (علیه السلام) گفتم قول خدا تبارك و تعالى (38- النحل) «و با كمال جد بخدا سوگند خوردند كه خدا زنده نكند هر كه را بميرد، آرى (زنده می كند) ولى بيشتر مردم نمی ‏دانند» يعنى چه؟ گويد به من فرمود اى ابا بصير تو در معنى اين آيه چه می گوئى؟

گويد: گفتم، راستى مشركان می پنداشتند و سوگند هم براى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می خوردند كه خدا مرده‏ها را زنده نكند. گويد: فرمود: بريده باد آنكه اين را گويد از آنها بپرس كه مشركان بلات و عزى قسم می خوردند يا بخدا؟ گويد گفتم: قربانت تو معنى آن را به من بفهمان.

گويد بمن فرمود: اگر چنانچه امام قائم از ما ظهور كند خداوند جمعى از شيعيان ما را براى او زنده كند كه دسته‏ هاى شمشير خود را بر سر شانه‏هاشان گذارند و اين خبر به جمعى از شيعه ‏هاى ما رسد كه هنوز نمرده‏اند و به آن‏ها گويند فلان و فلان و فلان زنده شده‏اند و از گور در آمده‏اند و اكنون در خدمت امام قائم هستند و اين خبر بمردمى از دشمنان ما برسد و گويند اى گروه شيعه وه چه دروغگوئيد؟ امروز هم كه دولت شما است هنوز دروغ ميگوئيد نه بخدا اينها زنده نشدند و زنده نشوند تا روز قيامت فرمود پس خدا گفتار آن‏ها را حكايت كرده و فرموده است و سوگند ياد كنند بخدا از روى جد و جهد كه خدا زنده نكند هر كه مرده است.
الكافي، ج‏8، ص:51

37-نحل: 45

«أَفَأَمِنَ الَّذينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُون‏»

«آيا آنان كه مرتكب بديها مى‏شوند، مگر ايمنند از اينكه زمين به فرمان خدا آنها را فرو برد يا عذاب از جايى كه نمی ‏دانند بر سرشان فرود آيد؟»

تفسير العياشي عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ عَهْدَ نَبِيِّ اللَّهِ صَارَ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ثُمَّ صَارَ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ثُمَّ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ فَالْزَمْ هَؤُلَاءِ فَإِذَا خَرَجَ رَجُلٌ مِنْهُمْ مَعَهُ ثَلَاثُمِائَةِ رَجُلٍ وَ مَعَهُ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَامِداً إِلَى الْمَدِينَةِ حَتَّى يَمُرَّ بِالْبَيْدَاءِ فَيَقُولَ هَذَا مَكَانُ الْقَوْمِ الَّذِينَ خُسِفَ بِهِمْ وَ هِيَ الْآيَةُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ :«أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ‏»

به درستی که عهد نامه پيغمبر خدا صلی الله عیه وآله به على بن الحسين علیه السلام رسيد و بعد از او به محمد بن على علیه السلام (خود حضرت) رسيد و بعد هم خدا هر چه خواهد می كند.

پس هميشه با اينان باش و از آنان كه براى تو ذكر كردم جدا بپرهيز مگر هنگامى كه مردى از خاندان پيغمبر قيام كند كه سيصد و سيزده نفر مرد و پرچم پيغمبر با اوست، و آهنگ مدينه نمايد، و موقعى كه از بيابان «بيداء» عبور كند می گويد: اينجا جاى كسانى است كه زمين آنها را فرو برد، چنان كه خدا می فرمايد:

«أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِين‏»تفسیرعیاشی،ج2،ص261

38-اسراء: 4 و 5

«وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبيراً.
فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي‏ بَأْسٍ شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً.»

«و به فرزندان اسرائيل اعلام كرديم كه شما دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و طغيان بزرگى از شما سر خواهد زد. هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد، گروهى از بندگان سرسخت خود را نزد شما مى‏فرستيم تا هر خانه و شهرى را جستجو كنند و اين وعده الهى قطعى است.»


عبد اللَّه بن قاسم بطل در باره آيه شريفه: «وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ‏» از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمودند: اين آيه به كشتن على بن ابى طالب عليه السّلام و نيزه زدن به حسن عليه السّلام نظر دارد، و عبارت «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً»

حاكى از كشته شدن امام حسين عليه السّلام است، و عبارت :«فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما» حكايت از ريخته شدن خون حسين عليه السّلام دارد، و عبارت :«بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ» بر مردمى دلالت دارد كه خداوند پيش از ظهور امام قائم عليه السّلام مى‏فرستد و هيچ كس را كه مسئول خونى است در خاندان محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وانگذارند مگر آنكه او را بكشند،« وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا» يعنى ظهور امام قائم عليه السّلام‏.
بهشت كافى - ترجمه روضه كافى، ص: 251

39-اسراء: 33
«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا»

«و كسى كه خونش به مظلومى و ناحق ريخته شود ما به ولىّ او حكومت و تسلط (بر قاتل) داديم پس (در مقام انتقام) آن ولى در قتل و خونريزى اسراف نكند كه او از جانب ما مؤيد و منصور خواهد بود.»

«محمّد بن الحسن بن احمد، از محمّد بن الحسن الصفّار، از عباس بن معروف، از محمّد بن سنان، از شخصى نقل نموده كه وى گفت:از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام از تفسير آيه شريفه:

وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً.پرسيدم، حضرت فرمودند: مقصود از «ولى» قائم آل محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده كه خروج نموده پس به خون خواهى حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام شروع به كشتن مى‏نمايد بطورى كه اگر اهل زمين را بكشد اسراف نكرده است.و در ذيل اين فقره از آيه «فلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» مى‏فرمايد:حضرت قائم عليه السّلام اقدام به چيزى كه اسراف محسوب شود نمى‏كنند.»
كامل الزيارات - ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 194

40-اسراء: 8



«عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا»

«اميد است كه پروردگارتان بر شما رحم كند و اگر به تجاوز كردن برگرديد، ما هم به مجازات شما باز می گرديم.»


‏علیُّ بنُ ابراهیم: فی تَفسیرِهَ المَنسُوبِ اِلَی الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ : «عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ» : أي ينصركم على عدوكم ثم خاطب بني أمية فقال وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا يعني عدتم بالسفياني عدنا بالقائم من آل محمد (علیهم السلام)»

علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است می گوید : ««عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ‏» یعنی : خداى بشما ترحم خواهد كرد و شما را بر دشمنانتان پيروز گرداند. آنگاه بنى اميه را مخاطب ساخته و ميفرمايد: «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» يعنى: اگر شما با شوكت سفيانى خروج كنيد، دولت حق نيز با ظهور قائم آل محمد صلى الله عليه و آله قيام خواهد كرد.
(تفسيرالقمي،14،2)




[/]

[="Arial"][="Black"]41-اسراء:81

«وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»

«و بگو: حق آمد و باطل رفت زيرا كه باطل رفتنى و نابودشدنى است‏.»


امام باقر علیه السلام درباره آيه شريفه: «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ‏» فرمودند: هنگامى كه حضرت قائم عليه السّلام قيام كند دولت باطل از ميان برود.

بهشت كافى - ترجمه روضه كافى، ص: 337

42-مریم: 75

«حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْدا»

«تا آن ساعت كه وعده عذاب را به چشم خود ببينند كه يا عذاب (قتل و اسيرى) چشد يا ساعت قيامت وى را فرا رسد، پس كافران به زودى خواهند دانست كه (از مؤمن و كافر) كدام يك روزگارش بدتر و سپاهش ضعيف‏تر است!»


از ابى بصير از امام صادق (علیه السلام) در تفسير قول خدا عز و جل (73 سوره مريم)
«وقتى خوانده شود بر آنها آيات ما روشن و صريح بگويند كفار به كسانى كه مؤمن شدند كدام از دو دسته ما و شما مقام بهترى دارد و محفل آراسته ‏ترى»

فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) قريش را به ولايت و امامت خواند و رميدند و منكر شدند و آن كسانى از قريش كه كافر شدند به ولايت به آنان كه ايمان به امير المؤمنين آوردند - و اقرار به ولايت او كردند و هم به ولايت ما خاندان -

گفتند: كدام دسته از ما و شما مقام بهتر و محفل آراسته ‏ترى دارد؟ براى سرزنش به آنها، خدا در جواب آنها فرمود (74 سوره مريم)
«چه بسيار قرنها پيش از آنها بود كه هلاك كرديم از امّت هاى گذشته كه آنها اثاث و نمود بهترى در زندگى خود داشتند». من گفتم قول خدا (75)
«هر كه در گمراهى باشد خداى بخشاينده به او مهلت و تمکّن در زندگى می دهد» يعنى چه؟ فرمود: همه آنها در گمراهى بودند، ايمان به ولايت امير المؤمنين و ولايت ما نداشتند و گمراه و گمراه‏ كننده بودند و به اين ضلالت و سركشى آنها می ‏رسيد تا می مردند و خدا «آنها را به بدترين جايگاه و سست ‏ترين وضع سپاه می ‏كشانيد»

گويد: گفتم قول خدا (75): «تا آنگاه كه ببينند آنچه به آنها وعده شده است به خوبى بدانند كيست آن كه جايگاه بدتر و لشكر ناتوان ترى دارد» (يعنى چه؟)
فرمود: اما اين كه مى‏فرمايد تا ببينند آنچه به آنها وعده شده است، مقصود خروج و ظهور امام قائم علیه السلام است كه به ساعت از آن تعبير شده به خوبى آن روز را بدانند و بفهمند آنچه را از طرف خدا به دست امام قائم علیه السلام بر آنها فرود آيد و اين است قول خدا كه:
«كيست كه جايگاه بدترى دارد (يعنى نزد امام قائم) و لشكر ناتوان‏ترى دارد»
گفتم: قول خدا (76): «و بيفزايد خدا به راهنمائى هدايت يافتگان»
فرمود: خدا در آن روز رهنمائى به رهنمائى آنها بيفزايد براى پيروى از امام قائم علیه االسلام چون او را رد نكند و منكر نشوند.
گفتم قول خدا (87): «اختيار شفاعت ندارد مگر كسى كه نزد خداى رحمان عهدى بسته»
فرمود: يعنى مگر آن كسى كه به وسيله ولايت امير المؤمنين (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) براى خدا دين دارى كرده است، اين عهد معتبر نزد خداست...»
اصول كافى - ترجمه كمره‏اى، ج‏3، ص: 223


43-مریم: 37

«فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظيمٍ»‏

«گروه‏هايى از بين پيروان عيسى اختلاف كردند. پس واى بر آنانى كه حضور يافتن در آن روز بزرگ را كافرند»


«تفسير العياشي عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع يَقُولُ الْزَمِ الْأَرْضَ لَا تُحَرِّكَنَّ يَدَكَ وَ لَا رِجْلَكَ أَبَداً حَتَّى تَرَى عَلَامَاتٍ أَذْكُرُهَا لَكَ فِي سَنَةٍ وَ تَرَى مُنَادِياً يُنَادِي بِدِمَشْقَ وَ خُسِفَ بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَاهَا وَ يَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِهَا فَإِذَا رَأَيْتَ التُّرْكَ جَازُوهَا فَأَقْبَلَتِ التُّرْكُ حَتَّى نَزَلَتِ الْجَزِيرَةَ وَ أَقْبَلَتِ الرُّومُ حَتَّى نَزَلَتِ الرَّمْلَةَ وَ هِيَ سَنَةُ اخْتِلَافٍ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ الْعَرَبِ وَ إِنَّ أَهْلَ الشَّامِ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ الْأَصْهَبِ وَ الْأَبْقَعِ وَ السُّفْيَانِيِّ مَعَ بَنِي ذَنَبِ الْحِمَارِ مُضَرُ وَ مَعَ السُّفْيَانِيِّ أَخْوَالُهُ مِنْ كَلْبٍ فَيَظْهَرُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ عَلَى بَنِي ذَنَبِ الْحِمَارِ حَتَّى يَقْتُلُوا قَتْلًا لَمْ يَقْتُلْهُ شَيْ‏ءٌ قَطُّ وَ يَحْضُرُ رَجُلٌ بِدِمَشْقَ فَيُقْتَلُ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ قَتْلًا لَمْ يَقْتُلْهُ شَيْ‏ءٌ قَطُّ وَ هُوَ مِنْ بَنِي ذَنَبِ الْحِمَارِ وَ هِيَ الْآيَةُ الَّتِي يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيم‏»

در تفسير عياشى از جابر جعفى روايت ميكند كه حضرت امام محمد باقر عليه السّلام بوى فرمود: در جاى خود بنشين و حركتى از خود نشان مده، تا آنگاه كه علائمى را كه در سال طاق روى ميدهد و من اكنون براى تو ذكر می كنم ببينى.

و آن اينكه: كسى از دمشق صدائى می زند، و در يكى از دهات آن فرورفتگى پديد می ‏آيد، و قسمتى از مسجد آن فرو می ريزد، و می بينى كه طايفه ترك از آنجا (دمشق) می گذرند و در جزيره (موصل) فرود می ‏آيند.

روميان هم در رمله فرود آيند و آن سالى است كه در تمام سرزمين عرب اختلافات روى می دهد.اهل شام بر گرد سه پرچم مختلف جمع می شوند، يكى زرد و سفيد و ديگر سرخ و سفيد و سومى پرچم سفيانى است.

سفيانى با دائيانش كه از قبيله كلب می باشند خروج می كند و بر قبيله بنى ذنب الحمار از قبيله مضر حمله می آورد و جنگى می كند كه تا آن روز چنان جنگى بوقوع نپيوسته است. (1)

سپس مردى از بنى ذنب بدمشق می آيد و با همراهانش طورى كشته مى‏شود كه كسى را بدان گونه نكشته باشند. اينست معنى آيه شريفه «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ»
تفسیر عیاشی، ج1، ص64

44-طه: 135

«فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى‏»

«بزودى خواهيد دانست چه كسى براه راست است و هدايت يافته.»

در كنز جامع الفوائد آمده است: عیسی بن داود از موسى بن جعفر عليه السّلام نقل می کند که فرمودند: از پدرم در باره آيه «فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى‏»

(بزودى خواهيد دانست چه كسى براه راست است و هدايت يافته.) پرسیدم ، فرمودند: صراطِ سَوى، قائم آل محمّد است و هدایت، هر آن كسى است كه به اطاعت از او راه پيدا كند.

و شبيه اين آيه در قرآن، آيه­ی «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏» است که يعنى به سوی ولايت ما هدايت شود.
بخش امامت - ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، ج ‏2، ص: 127


45-طه: 115

«وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»

«ما با آدم از قبل پيمان بستيم ولى او فراموش كرد و او را داراى عزمى جزم نيافتيم.»


مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ دَاوُدَ الْعِجْلِيِّ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ :«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَيْثُ خَلَقَ الْخَلْقَ خَلَقَ مَاءً عَذْباً وَ مَاءً مَالِحاً أُجَاجاً فَامْتَزَجَ الْمَاءَانِ فَأَخَذَ طِيناً مِنْ أَدِيمِ الْأَرْضِ فَعَرَكَهُ عَرْكاً شَدِيداً فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ هُمْ كَالذَّرِّ يَدِبُّونَ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِي ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ ثُمَّ أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى النَّبِيِّينَ فَقَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ أَنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولِي وَ أَنَّ هَذَا عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قالُوا بَلى‏ فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّةُ وَ أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى أُولِي الْعَزْمِ أَنَّنِي رَبُّكُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي وَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلَاةُ أَمْرِي وَ خُزَّانُ عِلْمِي ع وَ أَنَّ الْمَهْدِيَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِي وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِي وَ أَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أَعْدَائِي وَ أُعْبَدُ بِهِ طَوْعاً وَ كَرْهاً قَالُوا أَقْرَرْنَا يَا رَبِّ وَ شَهِدْنَا وَ لَمْ يَجْحَدْ آدَمُ وَ لَمْ يُقِرَّ فَثَبَتَتِ الْعَزِيمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِي الْمَهْدِيِّ وَ لَمْ يَكُنْ لآِدَمَ عَزْمٌ عَلَى الْإِقْرَارِ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»

عمران از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود وقتى خداوند خلق را آفريد آب گوارا و آب شور تندى اين دو آب را مخلوط كرد خاكى از روى زمين گرفت آن را سخت ماليد و مخلوط كرد و باصحاب يمين گفت بدويد بطرف بهشت با سلام و باصحاب شمال فرمود بدويد بجانب جهنم مرا باكى نيست بعد فرمود مگر پروردگار شما نيستم؟

گفتند چرا ما گواهى ميدهيم بر اينكه‏ بگوئيد روز قيامت ما از اين غافل بوديم.فرمود سپس پيمان از پيامبران گرفت فرمود أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ سپس فرمود و اينكه محمّد رسول خدا (صلوات الله علیه و آله و سلم) است و على امير المؤمنين (علیه السلام) است

گفتند چرا نبوت براى آنها ثابت شد و از انبياى اولو العزم پيمان گرفت كه من پروردگار شمايم و محمّد رسول اللَّه و على امير المؤمنين و اوصياى پس از او فرمانروايان و گنجينه علم منند و مهدى ناصر دين من و بوسيله او اظهار دينم را ميكنم و با او از دشمنانم انتقام ميگيرم و پرستش ميشوم خواه ناخواه.

گفتند اقرار داريم و گواهيم اما آدم نه انكار كرد و نه اقرار، منصب اولوالعزم باين پنج نفر اختصاص يافت درباره مهدى آدم را عزمى بر اقرار باو نبود و اين آيه اشاره بهمان است «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»پيمان بستيم با آدم قبل از اين ترك كرد و براى او عزمى نيافتيم.
کافی، ج2، ص9


46-طه: 110
«يَعلَمُ ما بَينَ اَيديهِم وَ ما خَلفَهُم وَ لا يُحيطونَ بِهِ عِلماً»

«خداوند آنچه بر خلائق گذشته و آنچه در آینده برآنان خواهد آمد همه را می داند و هیچ کس را به او احاطه و آگاهی نیست»

علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است گوید: فرمودند:«آنچه برآنان گذشت» یعنی آنچه از اخبار و جریانهای پیغمبران گذشته است. « و آنچه در آینده برآنان خواهد آمد » یعنی اخبار حضرت قائم علیه السلام .
تفسیر قمی، ج2، ص62

47-انبیاء: 105

«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏»

«به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر (تمام کتب آسمانی یا تورات) در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد.»


«علی بن ابراهیم :فی تَفسیرِهِ المَنسُوبِ اِلَی الصّادِقِ عَلَیهِ السّلامُ فی مَعنی الآیةِ قالَ: الکُتُبُ کُلُّها ذِکرُ (اللهِ) ،«أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون»

قالَ: القائِمُ عَلَیهِ السَّلامُ وَ اَصحابُهُ.»

«علی بن ابراهیم در تفسیرش که به امام صادق علیه السلام منسوب است در معنی این آیه گوید: فرموده اند : تمام کتابها (ی آسمانی)

ذکر (خداوند) است، (و منظور از) «البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد.» حضرت قائم علیه السلام و اصحاب اویند.»
تفسیر قمی ، ج2 ، ص77

48-انبیاء: 12

«فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ»

«و همين كه عذاب ما را احساس كردند، از آن گریزان شدند»


«محمد بن عباس گوید: علی بن عبدالله اسد ، از ابراهیم بن محمد ثقفی از اسماعیل بن بشار، از علی بن جعفر حضرمی ، از جابر حدیثمان داد که گفت: از حضرت امام ابو جعفر باقر علیه السلام راجع به (تأویل) قول خدای عزوجل: «و همين كه عذاب ما را احساس كردند، از آن گریزان شدند»

سوال نمودم ، امام فرمودند: این به هنگام قیام قائم علیه السلام است.»
تأویل الایات الظاهره: ص 326

49- حج: 39

«أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ الله عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ»

«بآنان كه ستم ديده‏اند اگر پيكار كنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر يارى آنها دارد»


«حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِالله علیه السلام فِي قَوْلِهِ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ‏
الْآيَةَ قَالَ إِنَّ الْعَامَّةَ يَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي رَسُولِ الله لَمَّا أَخْرَجَتْهُ قُرَيْشٌ مِنْ مَكَّةَ وَ إِنَّمَا هُوَ الْقَائِمُ علیه السلام إِذَا خَرَجَ يَطْلُبُ بِدَمِ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ قَوْلُهُ نَحْنُ أَوْلِيَاءُ الدَّمِ وَ طُلَّابُ الدِّيَةِ»

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏24 ،224 (به نقل از تفسیر قمی)

«ابن ابى عمير از عبدالله بن مسكان از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: اهل تسنن می گويند اين آيه در باره پيغمبر نازل شده، در موقعى كه كفار قريش حضرتش را از مكه بيرون كردند. ولى او قائم آل محمد است كه براى خونخواهى حسين عليه السّلام قيام می كند و این است فرمایش او که ما اولیای دم و طالبان دیه هستیم.»

50-حج: 41

«الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لله عاقِبَةُ الْأُمُورِ»

«همان‏ هايى كه وقتى در روى زمين امكاناتشان دهيم، نماز را برپا مى‏دارند و زكات را ادا مى‏كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏نمايند و پايان همه كارها از آن پروردگار است.»

در تفسیر قمی آمده است: ابو الجارود از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد در مورد آيه: الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ فرمود:

اين آيه اختصاص دارد به آل محمّد و حضرت مهدى و اصحابش كه خداوند آنها را مالك شرق و غرب می كند
و دين را بوسيله او بر تمام اديان پيروز می نمايد و باطل و دين‏هاى ساختگى را بهمت او و يارانش از ميان بر می دارد.

چنانچه پيش از ظهور او سفاهت و نادانى پرده بر روى حق و حقيقت كشيده است بطورى عدالت گسترش مى‏يابد كه اثرى از ظلم باقى نمى ‏ماند

امر بمعروف و نهى از منكر می كنند در اختيار خدا است عاقبت امور.
تفسیر قمی،جلد2 ص78






[/]

[="Arial"][="Black"]51-مؤمنون: 101

«فَاِذا نُفِخَ فِی الصّورِفَلا اَنسابَ بَينَهُم يَومَئِذٍ وَ لا يَتَسائَلونَ»

«پس چون در صور دميده شود در آن روز هيچ نسبی بين آنها نيست و پرسيده نشوند.»


محمد بن جرير طبری به اسناد خود از حضرت موسی بن جعفر عليه السلام نقل می کند که فرمودند:

« خدای تبارک و تعالی ارواح را دو هزار سال پيش از بدنها آفريد ، سپس بعد از آن بدنها را خلق فرمود ، پس هرکدام از آنها در آسمان با هم آشنا شدند ، در زمين نيز با هم آشنا شوند، و هرکدام در آسمان ناشناس بوده اند در زمين نيز ناشناس خواهند ماند، پس چون قائم عليه السلام به پا خيزد برادر دينی ارث خواهد برد ولی برادرانی که از يک پدر و مادر متولد شده اند، ارث نمی برند و اين است قول خدای عزّ وجلّ در کتاب خود: پس چون در صور دميده شود در آن روز هيچ نسبی بين آنها نيست و پرسيده نشوند.»
دلائل الامامة ، ص 260

52- النّور: 55

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً»


حدیث اول:

«خدا بكسانى كه از شما ايمان آورده و عمل شايسته انجام دهند وعده فرموده است كه آنان را در زمين خليفه گرداند چنانچه پيشينيانشان را خليفه كرد و دين پسنديده آنان را بر همه اديان مسلّط گرداند و آنان را پس از آنكه ترسناك بودند ايمنى عطا كند تا تنها مرا پرستش كنند و چيزى را شريك من قرار ندهند.»

***حديث كرد ما را احمد بن محمّد بن سعيد ابن عقده او گفت: حديث كرد ما را احمد بن يوسف بن يعقوب جعفى ابو الحسن از كتاب خودش او گفت:حديث كرد ما را اسماعيل بن مهران او گفت: حديث كرد ما را حسن بن علىّ بن ابى حمزة از پدرش و وهيب و آن دو از ابى بصير و او از:ابى عبد اللَّه (امام صادق) عليه السّلام كه آن حضرت در معناى آيه شريفه فوق ، فرمود: در باره قائم علیه السلام و يارانش نازل شده است.
غیبت نعمانی،126

حدیث دوم:

محمد بن العباس: عن الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الوشاء، عن عبد الله بن سنان، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن قول الله عز و جل: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ، قال: «نزلت في علي بن أبي طالب، و الأئمة من ولده (عليهم السلام)».


وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً، قال: «عنى به ظهور القائم (عليه السلام)».

از امام صادق عیه السلام درباره ی این فرموده ی خداوند:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» سؤال شد:

فرمودند: درباره ی علی علیه السلام و امامان از فرزندان او علیهم السلام نازل گشت.

« وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» فرمودند: منظور از آن ظهور حضرت قائم علیه السلام است.
البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 90

53-فرقان: 26

«الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرينَ عَسيراً»

«در آن روز، فرمانروايى از آن خداى رحمان است و براى كافران روز سختى خواهد بود.»

«محمد بن عباس گوید : محمد بن الحسن بن علی حدیث کرد از پدرش حسن بن علی و او از پدرش علی بن اسباط که گفت : اصحابمان روایت کردند در باره ی قول خدای عزوجل :« در آن روز، فرمانروايى از آن خداى رحمان است. » که فرمود : همانا فرمانروایی امروز و بعد از امروز از آن خدای رحمان است ، ولی چون قائم علیه السلام به پا خیزد جز خدای عزوجل عبادت نخواهد شد.»
تأویل الآیات الظاهره ، ص 372

54-شعراء:227

وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏»

«و به زودى ستمكاران خواهند دانست كه به كجا بازگشت می ‏نمايند.»

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَسَّكَ بِدِينِي وَ يَرْكَبَ سَفِينَةَ النَّجَاةِ بَعْدِي فَلْيَقْتَدِ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ لْيُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْيُوَالِ وَلِيَّهُ فَإِنَّهُ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ وَفَاتِي وَ هُوَ إِمَامُ كُلِّ مُسْلِمٍ وَ أَمِيرُ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي قَوْلُهُ قَوْلِي وَ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ نَهْيُهُ نَهْيِي وَ تَابِعُهُ تَابِعِي وَ نَاصِرُهُ نَاصِرِي وَ خَاذِلُهُ خَاذِلِي ثُمَّ قَالَ ع مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً بَعْدِي لَمْ يَرَنِي وَ لَمْ أَرَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ خَالَفَ عَلِيّاً حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ وَ مَنْ خَذَلَ عَلِيّاً خَذَلَهُ اللَّهُ يَوْمَ يُعْرَضُ عَلَيْهِ وَ مَنْ نَصَرَ عَلِيّاً نَصَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ لَقَّنَهُ حُجَّتَهُ عِنْدَ الْمُسَاءَلَةِ ثُمَّ قَالَ ع الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَا أُمَّتِي بَعْدَ أَبِيهِمَا وَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أُمُّهُمَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَبُوهُمَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي طَاعَتُهُمْ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَتِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو الْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمْ وَ الْمُضِيعِينَ لِحُرْمَتِهِمْ بَعْدِي وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ نَاصِراً لِعِتْرَتِي وَ أَئِمَّةِ أُمَّتِي وَ مُنْتَقِماً مِنَ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّهِمْ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏ »

«امام هشتم از پدرانش بازگو كرده كه رسول خدا فرمود هر كس دوست دارد كه بدين من تمسك جويد و كشتى نجات را بعد از من سوار شود بايد بعلى بن ابى طالب اقتداء كند و بايد دشمن او را دشمن دارد و دوستش را دوست دارد زيرا او وصى من و خليفه بر امت من ميباشد در زندگى من و پس از مردن من و او امير هر مسلمانى است و امير هر مؤمنى بعد از من گفتارش گفتار من است و دستورش دستور من است نهيش نهى منست و پيروش پيرو منست و ناصرش ناصر منست و واگذارش واگذار منست.

سپس فرمود هر كس از على جدا شود بعد از من روز قيامت مرا نبيند و او را نبينم و هر كس با على مخالفت كند خدا بهشت را بر او حرام كند و دوزخ را جاى او نمايد و بد منزلگاهى باشد
هر- كس على را واگذارد خدا در روز عرض حساب او را واگذارد، هر كس على را يارى كند خدا روز قيامت او را يارى كند و صحبت خود را در موقع سؤال و جواب باو تلقين نمايد
سپس فرمود حسن و حسين دو امام امت باشند بعد از پدر خود و دو سيد جوانان اهل بهشتند مادرشان خواتون زنان بهشت است و پدرشان آقاى اوصياء و از فرزندان حسين نه امام باشد كه نهمين آنها قائم اولاد منست طاعت آنان طاعت منست و معصيت آنان معصيت من بخدا شكايت ميكنم از منكرين فضل آنها و ضايع‏كنندگان حرمت آنها بعد از من و خدا بس است كه ولى و ناصر عترتم و ائمه امتم باشد واز منكرين حق آنها انتقام كشد
«و به زودى ستمكاران خواهند دانست كه به كجا بازگشت مى‏نمايند.»

كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص: 261


55-شعرا(205 تا 207)

«أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنينَ * ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ * ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ»

آيا نديدى كه چند سالى آنان را از نعمتها بهره‏مند ساختيم؟ سپس عذابى كه به آنها وعده داده شده، به سراغشان بيايد. اين بهره‏ گيرى از دنيا براى آنان سودى نخواهد داشت.

كنز، كنز جامع الفوائد و مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي عُثْمَانَ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ « أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ‏» قَالَ خُرُوجُ الْقَائِمِ « ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ » قَالَ هُمْ بَنُو أُمَيَّةَ الَّذِينَ مُتِّعُوا فِي دُنْيَاهُم‏.

امام صادق علیه السلام در باره ی این آیه : آيا نديدى كه چند سالى آنان را از نعمتها بهره‏مند ساختيم؟ سپس عذابى كه به آنها وعده داده شده، به سراغشان بيايد.فرمودند: منظور از این آیه خروج قائم علیه السلام است و منظور از « اين بهره‏گيرى از دنيا براى آنان سودى نخواهد داشت.» بنی امیه است که از دنیا بهره مند بوده اند.
تاویل آیات الظاهره: ص 392





56-شعراء: 4


«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعين‏»

«اگر ما بخواهيم، از آسمان براى آنان آيه‏اى نازل مى‏كنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع شود.»

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ علیه السلام- الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ . فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَنَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ تَلَوْتُ هَذِهِ الْآيَةَ- «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏» فَقُلْتُ لَهُ أَ هِيَ الصَّيْحَةُ فَقَالَ أَمَا لَوْ كَانَتْ خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏

الكافي ،ج‏8 ،310

در باب «علامات ظهور حضرت قائم عليه السّلام» از كتاب كافى از عمر بن حنظله روايت شده كه گفت: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود:
پنج نشانه است كه پيش از قيام حضرت قائم عليه السّلام واقع شود: صداى آسمانى، خروج سفيانى (مرديست از طايفه ابى سفيان كه در شام ظاهر مى‏شود و هشت ماه سلطنت ميكند) فرو بردن زمين لشكر سفيانى را (در بيدا كه مكانيست بين مكه و مدينه) كشته شدن شخص پاكدامن و بيگناهى (و او جوانى است از آل محمد عليه السّلام كه كشته مى‏شود ميان ركن و مقام و نام او محمد بن الحسن است) كشته شدن مردى يمانى،
پس عرض كردم: فدايت شوم، اگر خروج بشمشير كند يكى از خويشان شما پيش از اينكه اين نشانه‏ها ظاهر شود، آيا ما هم با او خروج بكنيم؟ فرمود: نه؛ چون فرداى آن روز شد بر حضرت اين آيه را خواندم:
«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ»
«اگر بخواهيم فرو ميفرستيم بر ايشان از آسمان نشانه بزرگى، پس گردن نهند براى آن نشانه در حالى كه مطيع و منقاد باشند،»
پس عرض كردم: آيا آن نشانه صداى آسمانى است؟
فرمود: چنانچه (آن صیحه)انجام گیرد گردنهای دشمنان خداوند عزوجل ، تسلیم وخاضع خواهد شد.

57-نمل:62

«أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْض‏»

«آيا چه كسى دعاى مضطرّ را مستجاب می ‏كند و از او رفع رنج و غم می ‏نمايد و شما را جانشينان روى زمين قرار می دهد.»

حدثني أبي عن الحسن بن علي بن فضال عن صالح بن عقبة عن أبي عبد الله علیه السلام قال: نزلت في القائم من آل محمد علیه لسلام، هو و الله المضطر إذا صلّى في المقام ركعتين و دعا الله فأجابه وَ يَكْشِفُ السُّوءَ و يجعله خليفة في الأرض‏»و هذا مما ذكرنا أن تأويله بعد تنزيله.

در تفسیر قمی به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: این آیه در باره ی قائم از آل محمد علیه السلام نازل شد، اوست به خدا سوگند آن مضطر هنگامی که درمقام ابراهیم دو رکعت نماز گذارد ، و به سوی خداوند دعا می کند ، پس او را اجابت نماید و ناراحتی را بر طرف می سازد ، و او راخلیفه در زمین قرار می دهد. و این از جمله اموری است که تأویلش بعد از تنزیلش می باشد.
تفسیر قمی،ج2،ص129

58- قصص:5

«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏»

و ما اراده كرديم كه بر آن مردم ضعيف شده در روى زمين منّت گذاريم و آنان را رهبران مردم كرده و وارثانشان نماييم‏.

الشيباني في (كشف البيان) «1»: روي في أخبارنا عن أبي جعفر، و أبي عبد الله (عليهما السلام): «أن هذه الآية مخصوصة بصاحب الأمر الذي يظهر في آخر الزمان، و يبيد الجبابرة و الفراعنة، و يملك الأرض شرقا و غربا، فيملأها عدلا، كما ملئت جورا».

«از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت است که فرمودند: این آیه مخصوص حضرت صاحب الامر است که در آخر الزمان ظهور می کند و جبابره و فراعنه را نابود گرداند و شرق و غرب عالم را تحت اختیارگیرد و آنرا از عدل پر کند همانگونه که از ظلم پرشد.»
نهج البیان،221،3


59- روم:2-4

«غُلِبَتِ الرُّومُ * في‏ أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * في‏ بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ* بِنَصْرِ اللَّهِ»

«روميان شكست خوردند * در نزديك اين سرزمين و بعد از شكست به زودى پيروز خواهند شد.* اين پيروزى در چند سال آينده خواهد بود. تمامى امور چه قبل و چه بعد از اين، به امر خداست. در آن روز پيروزى، اهل ايمان شادمان می ‏گردند.»

تذکر: ظاهر آیه درباره ی جنگ روم و ایران است و پیشگویی قرآن در این رابطه لکن حدیث زیر بیان تأویل آیه فوق است از زبان امام صادق علیه السلام که می فرمایند منظور آیه از «در آن روز پيروزى، اهل ايمان شادمان مى‏گردند» زمان قیام قائم علیه السلام است.

حدثنا الحسن بن محمد بن جمهور القمي، عن أبيه، عن جعفر بن بشير الوشاء، عن ابن مسكان، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله (عليه السلام)، قال: سألته عن تفسير: الم غُلِبَتِ الرُّومُ، قال: «هم بنو امية، و إنما أنزلها الله عز و جل: الم غُلِبَتِ الرُّومُ بنو امية فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ » «عند قيام القائم (عليه السلام)».
تفسیر آیات ظاهره،ص434 وتفسیر البرهان،ج 4 ،ص 335

60-سجده:21

«وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»

حتما از عذاب نزديكتر مى‏چشانيمشان پيش از عذاب اكبر تا به راه خدا برگردند.

محمد بن العباس، قال: حدثنا علي بن حاتم، عن حسن بن محمد، بن عبد الواحد، عن حفص بن عمر بن سالم، عن محمد بن حسين بن عجلان، عن مفضل بن عمر، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام)، عن قول الله عز و جل: وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ، قال: «الأدنى: غلاء السعر، و الأكبر: المهدي (عليه السلام) بالسيف».

از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه فوق سؤال شد،فرمودند: منظور از عذاب ادنی، گرانی نرخهاست و منظور از اکبر ، (قیام) حضرت مهدی علیه السلام است با شمشیر.
البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 401و تأویل آیات االظاهره،ص444





[/]

[="Arial"][="Black"]61-سجده: 29


«قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ الَّذينَ كَفَرُوا إيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُون‏»

بگو كه (امروز بايد ايمان آريد كه) روز فتح، ايمان آنان كه كافر بودند سود نبخشد و آنها را مهلت ندهند.

محمد بن العباس، قال: حدثنا الحسين بن عامر، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، عن محمد بن سنان، عن ابن دراج، قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول في قول الله عز و جل: قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ.

قال: «يوم الفتح، يوم تفتح الدنيا على القائم (عليه السلام)، لا ينفع أحدا تقرب بالإيمان ما لم يكن قبل مؤمنا، و بهذا الفتح موقنا، فذلك الذي ينفعه إيمانه، و يعظم عند الله قدره و شأنه، و تزخرف له يوم القيامة و البعث جنانه، و تحجب عنه نيرانه، و هذا أجر الموالين لأمير المؤمنين (عليه السلام)، و لذريته الطيبين (عليهم السلام)».

تأویل الآیات الظاهره: ص 445

از امام صادق علیه السلام نقل است که درباره ی آیه ی فوق فرمودند:
(روز پیروزی) روزی است که دنیا بر روی حضرت قائم علیه السلام گشوده می شود، کسی که پیش از آن هنگام مؤمن نبوده و بعد از این فتح یقین کند، ایمانش نفعی به حالش نخواهد داشت،
ولی هرکه پیش از آن ایمان داشته و منتظر ظهورش بوده ایمانش برایش سودمند خواهد بود ، و خداوند مقام و شأنش را نزد امام قائم علیه السلام بزرگ خوهدساخت ، و روز قیامت و رستاخیز بهشتش را برایش زینت خواهد کرد، و آتشش را از وی محجوب خواهد فرمود و این است پاداش دوستان و اهل ولایت امیرالمؤمنین و ذریه طاهرین آن حضرت علیه السلام.

62-سبا:18

«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي‏ بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنين»‏

بين آنها و قریه هایی كه بركت به آنها داده بوديم، قریه های آشكار قرار داديم كه بين آنها فاصله‏هاى مناسب مقرر كرديم و گفتيم كه در اين شهرها، شب و روز در امنيت كامل سفر كنيد.

حدیث اوّل:

ابن بابويه: بإسناده عن أبي عبد الله (عليه السلام)- في حديث في معنى الآية- قال: «يا أبا بكر، سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ- فقال- مع قائمنا أهل البيت».

صدوق به اسنادش از امام صادق علیه السلام ضمن حدیثی در معنی این آیه آورده است که خطاب به ابابکر فرمودند: تأویل این عبارت که :« در میان آنها شبها و روزها با ایمنی مسافرت نمایند»یعنی : همراه (یا در عصر حکومت ) قائم ما اهل بیت است (علیهم السلام).
البرهان فی تفسیر القرآن ،ج4 ، ص 514
حدیث دوم:

الشيخ في (غيبته)، قال: روى محمد بن عبد الله بن جعفر الحميري، عن أبيه، عن محمد بن صالح الهمداني، قال: كتبت إلى صاحب الزمان (عليه السلام): أن أهل بيتي يؤذونني، و يقرعونني بالحديث الذي روي عن ءابائك (عليهم السلام)، أنهم قالوا: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» فكتب: «ويحكم، ما تقرءون ما قال الله تعالى: وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً فنحن و الله القرى التي بارك الله فيها، و أنتم القرى الظاهرة».
البرهان ج4 ص 514 - الغیبة 209

ترجمه:

محمد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى از پدرش، و او از محمد بن صالح همدانى روايت نموده كه گفت: نامه‏اى خدمت حضرت امام زمان عليه السّلام نوشتم كه خانواده من، بمن آزار مي رسانند و از روايتى كه از پدران بزرگوار شما وارد شده:خدّامنا و قوامنا شرار خلق اللَّه‏، بمن سرزنش می كنند.

( شيخ طوسى در كتاب «غيبت» مينويسد: در برخى از روايات آمده است كه: «خدمتكاران و كسانى كه اقدام بخدمتگزارى ما ميكنند، بدترين خلق خدا هستند» اين روايت بمعنى عام خود نيست كه شامل عموم خدمتگزاران ائمه طاهرين گردد بلكه اين را بدين سبب فرموده‏اند كه گاهى در ميان شيعيان افرادى پيدا ميشوند كه (بواسطه نزديكى با آن ذوات مقدسه) دست بتغيير و تبديل گفتار آنها زده و نسبت بآنان خيانت ميورزند.)

حضرت در جواب نوشتند: خوش بحال شما! آيا اين آيه شريفه را در قرآن مجيد نخوانده‏ايد:« وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً » ، «بخدا سوگند قريه‏ هایى كه خداوند در آن بركت قرار داده مائيم و قريه‏هاى ظاهره شما هستيد.»
صدوق: در كمال الدين اين حديث را با همان سند روايت نموده.‏

63-سباء:51«وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَريبٍ»


اگر ببينى وقتى كه ناله سر مى‏دهند ولى راه فرارى ندارند و از مكان نزديكى آنها را مى‏گيرند.

در خبر از امام باقر عليه السّلام آمده است: گويى كه من به قائم عليه السّلام نظر مى‏كنم كه پشتش را به سنگ تكيه داده ... تا آنجا كه فرموده: وقتى به بيابان مى‏رسد لشگر سفيانى بر او خروج مى‏كند، پس خداى تعالى به زمين دستور مى‏دهد كه آنان را فرو برد، اين است معناى قول خداى‏ تعالى : «وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ».
«تفسیر قمی،ج2،ص205 و ترجمه بيان السعادة، ج‏12، ص: 99»

64-صافات:83

«وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيم»

و از پيروان او (در دعوت به توحيد و خدا پرستى) به حقيقت، ابراهيم (خليل) بود. ‏


در مصابيح القلوب آورده در نزول اين آيه كريمه كه ابراهيم (ع) با وجود داشتن درجه نبوّت و مرتبه خلّت خواسته از حقتعالى كه از شيعه امير المؤمنين (ع) باشد، چراکه در حديث آمده كه چون حضرت حق، ملكوت آسمان را بابراهيم (ع) نمود بجانب عرش نگريست نورى عظيم مشاهده فرمود،

گفت خداوندا اين چه نور است فرمود: كه نور برگزيده من محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است، گفت در پهلوى وى نور ديگرى هست از كيست؟ فرمود كه برادر و وصىّ او على عليه السّلام، گفت نور ديگر ميبينم نزديك هر دو نور،

فرمود: كه نور فاطمه (ع) دختر محمّد (ص) است، گفت خداوندا دو نور ديگر مى‏بينم نزديك ايشان فرمود: كه آن نور دو فرزندان ايشان حسن و حسين عليهما السّلام، گفت نه دور ديگر مشاهده ميكنم بر گرد ايشان درآمده، فرمود: كه نه امامند از فرزندان حسين (ع) كه حجج منند در زمين، که اولینشان علی بن حسین است ، سپس پسرش محمد،و پسراو جعفر، و پسرش موسی،وپسرش علی ،وپسرش محمد، و پسرش علی و پسرش حسن و حجت قائم پسر اوست علیهم السلام.

گفت نورهاى ديگر مى‏بينم با ايشان، فرمود: كه شيعيان على (ع) و محبّان ايشانند. (1) ابراهيم (ع) گفت، خداوندا ايشان را به چه ميشناسند
فرمود: كه پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه روز گزارند و انگشترى در دست راست كنند و بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم در نماز بلند گويند و سجده شكر بجاى آرند و پيش از ركوع قنوت خوانند.

ابراهيم گفت بار خدايا مرا از شيعيان على (ع) و اولاد او گردان حقّ تعالى در اين آيه از آن خبر ميدهد و ضمير من شيعته بنا بر اين قول راجع باشد.
الفين-ترجمه وجدانى، ص: 824

65-ص:88

«وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حين‏»

« حتماً (صدق بودن) خبر آن را بعد از زمانى خواهيد دانست‏.»

محمد بن يعقوب: عن علي بن محمد، عن علي بن العباس، عن الحسن بن عبد الرحمن، عن عاصم بن حميد، عن أبي حمزة،
عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله عز و جل:
قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ،
قال: « [هو] أمير المؤمنين (عليه السلام)»
«وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ»
قال: «عند خروج القائم (عليه السلام)».

66-زمر:69

«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»

«زمين با نور پروردگارش روشن می ‏گردد.»

وَ رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها ....

از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمودند:

همانا هرگاه قائم ما بپاخیزد زمین به نور پروردگارش روشنی یابد.
دلائل الامامة،241
الكافي 8: 287/ 432

67-فصلت :53

َنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏»

«به زودى آيات خود را در اطراف جهان و درون انسانها نشان مى‏دهيم تا بر آنان روشن شود كه خدا حق است.»

از امام صادق علیه السلام روایت است که در توضیح آیه ی فوق فرمودند: در آفاق و جهان هستی نشانه ی خداوندی ، تنگ شدن و کاسته شدن از وسایل زندگی بر آنان است ، و در جانشان : به مسخ شدن است. تا اینکه بر آنان معلوم شود که او حق است ، یعنی اینکه او قائم علیه السلام است.
تأویل الآیات الظاهره ، ص 541 - البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 794



68-شوری:1و2

ِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ . حم (1) عسق (2)

«محمد بن العباس : به حذف سند به طور مرفوع از محمد بن جمهور از سکونی از حضرت ابوجعفر امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمودند:

«حم» حتم، «عین» عذاب، و «سین» قحط سالی است همچون قحطسالی است همچون قحطسالی زمان یوسف علیه السلام ، و «قاف» سنگساری و فرورفتنی در زمین و مسخ شدنی است که در آخر الزمان خواهد شد نسبت به سفیانی و یاران او و مردمانی از قبیله ی کلب سی هزار تن که باوی خروج می نمایند و آن هنگامی است که حضرت قائم علیه السلام درمکه خروج می کند و اوست مهدی این امّت .»
البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 804- تأویل الآیات الظاهره ، ص 542

69- شوری: 18

يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَق‏

كسانى كه به آن (ساعت) ايمان ندارند به آمدنش شتاب می ‏ورزند، و كسانى كه ايمان دارند از آن بيمناكند و می دانند كه آن حق است‏.

جریر طبری در مسند فاطمه علیهاالسلام آورده است که : حضرت صادق علیه السلام درباره ی معنای این آیه خطاب به مفضل فرمودند: به خدا سوگند ( منظور از آن ساعت ) جز قیام حضرت قائم علیه السلام نیست، پس چگونه کسی که به آن ایمان ندارد عجله می کند ، به خدا سوگند جز مؤنان نسبت به آن عجله نکنند، ولی این (معنا ) را از روی حسد نسبت به شما تحریف کردند.
دلائل الامة :ص 238


70- شوری : 19 و20

الله لَطيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ
مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ

خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهى) دارد هر كس را بخواهد روزى می ‏دهد و او قوىّ و شكست ‏ناپذير است!

كسى كه زراعت آخرت را بخواهد، به كشت او بركت و افزايش می ‏دهيم و بر محصولش می ‏افزاييم و كسى كه فقط كشت دنيا را بطلبد، كمى از آن به او می ‏دهيم امّا در آخرت هيچ بهره‏اى ندارد!

راوی گوید: از امام صادق علیه السلام در باره ی آیه ی: اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ، پرسیدم ، قرمود : «ولاية أمير المؤمنين (عليه السلام)»: یعنی، ولایت امیر المؤمنین علیه السلام .

پرسیدم منظور از: مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ، چیست ، فرمود: «معرفة أمير المؤمنين و الأئمة (عليهم السلام)» : یعنی ، معرفت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیه السلام.

درباره ی «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» فرمود : «نزيده منها»، و فرود: «يستوفي نصيبه من دولتهم» : یعنی : برمعرفتش می افزاییم ، و فرمود : تا بهره اش را از دولت امامان علیهم السلام دریافت دارد.

درباره ی «وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ.» فرمود: «ليس له في دولة الحق مع القائم نصيب». یعنی: در دولت حق با حضرت قائم علیه السلام نصیب و بهره اش نخواهد بود .

اصول کافی ، ج1 ، ص 435 البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 814


[/]

[="Arial"][="Black"]

بسم رب الشهداء

از جمله آياتى كه تفسيراً و تاويلاً و يا مصداق اتمّ و اكمل آن ، حضرت بقية اللّه (عجل اللّه تعالى فرجه )
میباشد و اكثر دانشمندان علم تفسير از شيعه و سنى آن را نقل نموده اند ، 203 آيه است.

width: 460 align: right

[TD="align: center"]سوره رحمن
آيه 41
[/TD]
[TD="align: center"]سوره شعراء
آيات 4-21
[/TD]
[TD="align: center"]سوره بقره
آيات 2-3-60-124-133-148-155-261-285
[/TD]
[TD="align: center"]سوره حديد
آيه 17
[/TD]
[TD="align: center"]سوره نمل
آيات 62-82-83
[/TD]
[TD="align: center"]سوره آل عمران
آيات 18-83-140-141-200
[/TD]
[TD="align: center"]سوره مجادله
آيه 22
[/TD]
[TD="align: center"]سوره قصص
آيات 5-6
[/TD]
[TD="align: center"]سوره نساء
آيات 47-59-69-77-83-159
[/TD]
[TD="align: center"]سوره صف
آيات 8-9-13
[/TD]
[TD="align: center"]سوره عنكبوت
آيات 10-49
[/TD]
[TD="align: center"]سوره مائده
آيات 3-12-14-54
[/TD]
[TD="align: center"]سوره تغابن
آيه 8
[/TD]
[TD="align: center"]سوره روم
آيات 4-5-6
[/TD]
[TD="align: center"]سوره انعام
آيات 31-40-44-89-115-158
[/TD]
[TD="align: center"]سوره الملك
آيه 30
[/TD]
[TD="align: center"]سوره لقمان
آيات 20-22
[/TD]
[TD="align: center"]سوره اعراف
آيات 48-53-128-157-159-160-187
[/TD]
[TD="align: center"]سوره قلم
آيه 15
[/TD]
[TD="align: center"]سوره سجده
آيات 21-24-29
[/TD]
[TD="align: center"]سوره انفال
آيات 8-39
[/TD]
[TD="align: center"]سوره معارج
آيات 26-44
[/TD]
[TD="align: center"]سوره احزاب
آيات 6-33
[/TD]
[TD="align: center"]سوره توبه
آيات 3-33-36
[/TD]
[TD="align: center"]سوره جن
آيه 24
[/TD]
[TD="align: center"]سوره سبأ
آيات 18-51-52-53-54
[/TD]
[TD="align: center"]سوره يونس
آيات 20-24-64-102
[/TD]
[TD="align: center"]سوره مُدَّ ثر
آيات 8-9-10-38الى 48
[/TD]
[TD="align: center"]سوره ص
آيات 81-88
[/TD]
[TD="align: center"]سوره هود
آيات 8-21-80-86
[/TD]
[TD="align: center"]سوره تكوير
آيات 15-16
[/TD]
[TD="align: center"]سوره زمر
آيات 56-69
[/TD]
[TD="align: center"]سوره يوسف
آيات 108-110
[/TD]
[TD="align: center"]سوره انشقاق
آيه 19
[/TD]
[TD="align: center"]سوره غافر
آيه 7
[/TD]
[TD="align: center"]سوره رعد
آيه 7
[/TD]
[TD="align: center"]سوره بروج
آيه 1
[/TD]
[TD="align: center"]سوره فصّلت
آيات 17-53
[/TD]
[TD="align: center"]سوره ابراهيم
آيات 5-24-44-45
[/TD]
[TD="align: center"]سوره طارق
آيات 15-16-17
[/TD]
[TD="align: center"]سوره شوري
آيات 1-2-17-18-19-23-41-45
[/TD]
[TD="align: center"]سوره حجر
آيات 36-37-38-87
[/TD]
[TD="align: center"]سوره غاشيه
آيات 1-2-3-4
[/TD]
[TD="align: center"]سوره زخرف
آيات 28-61-66
[/TD]
[TD="align: center"]سوره نحل
آيات 1-16-43
[/TD]
[TD="align: center"]سوره فجر
آيات 1-2-3-4
[/TD]
[TD="align: center"]سوره دخان
آيات 1-2-3-4-10-11-12-13
[/TD]
[TD="align: center"]سوره اسراء
آيات 5-6-13-33-81
[/TD]
[TD="align: center"]سوره شمس
آيات 1-2-3-4
[/TD]
[TD="align: center"]سوره جاثيه
آيات 14-29
[/TD]
[TD="align: center"]سوره كهف
آيه 9
[/TD]
[TD="align: center"]سوره الليل
آيات 1-2-9-10-14
[/TD]
[TD="align: center"]سوره محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم
آيه 18
[/TD]
[TD="align: center"]سوره مريم
آيات 37-75
[/TD]
[TD="align: center"]سوره قدر
آيات 1-2-3-4-5
[/TD]
[TD="align: center"]سوره فتح
آيات 25-28
[/TD]
[TD="align: center"]سوره طه
آيات 113-115-130
[/TD]
[TD="align: center"]سوره بيّنه
آيه 5
[/TD]
[TD="align: center"]سوره ق
آيات 41-42
[/TD]
[TD="align: center"]سوره انبياء
آيات 11-12-13-105
[/TD]
[TD="align: center"]سوره والعصر
آيات 1-2-3
[/TD]
[TD="align: center"]سوره ذاريات
آيات 22-23
[/TD]
[TD="align: center"]سوره حج
آيات 7-39-41-55-60-65-77-78
[/TD]
[TD="align: center"]سوره قمر
آيه 1
[/TD]
[TD="align: center"]
[/TD]
[TD="align: center"]سوره نور
آيات 35-55
[/TD]


[/]

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند / جمال چهره تو حجت موجه ماست ...

سعی کنید محبت خود را به امام زمان عج قلبا و عملا افزایش دهید ..............

دیگر نیازی به اثبات نیست

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق. ثبت است برجریده عالم دوام ما

با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان
بحث های اعتقادی از مبارک ترین بحث هاست که طرفین سعی دارند برای اظهار حق ادله خود را بیان کنند
و زیبایی کار این جاست -مخصوصا در این تاپیک- کاربران گرامی دنبال بیان عقیده ای از خود هستند که گمان دارند صد درصد درست است و می خواهند دیگران را در این روشنایی حقیقت خویش سهیم کنند.

از بیان همه دوستان پیداست که هیچ کدام از بزرگواران قصد غرض ورزی نداشته و همه به دنبال صلاح اند از همه دوستان که در بحث شرکت کرده اند دوست بزرگوار"علی" "حامد" "Ghamari" و..... همه دوستان تشکر می کنم.
اما خدمت دوست عزیز و کاربر فعال جناب"علی" چند نکته را عرض می کنم:
1.مبنای بحث شما در قبول یا رد روایات چیست؟ به بیان دیگر آیا شما به کلی روایات را قبول ندارید ؟ یا قسمی از آن را قبول داشته و عده ای را رد می کنید؟
و آیا مکتبی از مکاتب فکری اسلامی -شیعه، اهل حدیث ، اشعری ، مکاتب 4گانه اهل سنت- را قبول دارید یا از شیوه خاصی پیروی می کنید( تا ما با شما طبق آن صحبت کنیم)
2.این که در بحث اصرار دارید که همه چیز را به صورت ظاهر از قرآن دریافت کنید و احادیث را دخالت ندهید محذوراتی دارد از جمله اعمال عبادی که جزئیات آن در قرآن نمی بینیم مثلا این که صبح چند رکعت نماز بخوانی را از کجای قرآن استفاده کردید. یا این که در حج چند دور طواف کنید یا .... این همه احکام عبادی را از کجای قرآن استفاده کرده اید ؟/؟؟؟؟؟؟
لطفا این سوال را کامل جواب دهید.
3. عقیده مهدوی همان گونه که در پست های ابتدایی بیان شد یک عقیده ای است که مورد اجماع امت مسلمین است و همه فرقه ها و گروه ها بر آن اتفاق دارند -اگر چه در مصداق تفاوت هایی هست- و به صراحت می توان گفت که عقیده به مهدی آخر الزمان یک عقیده اجماعی است و قول به عدم وجود مهدی یک قول مخالف اجماع مسلمین است. پس اگر قولی مانع وحدت باشد قول به نبود مهدی است.
4. این مواردی که فرمودید که عقیده به مهدویت متمسک دست برخی برای تعطیل کردن احکام در جامعه و کرختی برخی شده برخی با عقیده مهدویت بد رفتاری می کنند انتقاد به جایی است که به اصل موضوع ضربه ای نمی زند.
5.به نظر شما این غلبه دین حق بر باطل به صورت کله که در آیه زیر آمده چه موقع حاصل خواهد شد آیا این غلبه دین حق بر باطل مجری نمی خواهد؟
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (صف 9)
6.به سوره قدر توجه کنید:
بسم الله الرحمن الرحيم انا انزلناه فى ليلة القدر (1) و ما ادراك ما ليلة القدر (2) ليلة القدر خير من الف شهر (3) تنزل الملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5).
قرآن در شب قدر به قلب نازنین پیامبر نازل شد آیه 4 می فرماید "تنزل الملائکه و الروح فیها..." تنزل فعل مضارع دلیل بر استمرار دارد و به اتفاق جمیع مفسرین بنابر این آیه شب قدر در همه سال ها تکرار می شود الی یوم القیامه. پس ما در هر سالی یک شب قدر داریم که در آن شب ملائکه و روح نازل می شوند .
از روح سوال می شود
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا"
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ"
آنچه که از آیات برداشت می شود این است که ملایکه و روح برای تنزل ،جایگاهی می خواهند که مستعد و آماده برای فرود و نزول او باشد ولی خدایی که تحمل وسعه درک ملایکه و روح را داشته باشد
آن فرد در هر زمان امام زمان است. و اکنون نیز امامی باید باشد و الا این آیه مهمل خواهد بود او همان امام زمان است.

عــــلی;416918 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
آیا شما فکر میکنید زمین خالی از حجت است؟در حالی که حجت های خداوند در همه جا پراکنده و انزار کننده هستند.د

دوست عزیز !! اگر در زمین حجتی ست یا به قول شما حجتهایی است لطفا به ما هم معرفی کنید ما که هر چی گشتیم غیر از برنامه های تکراری تلویزیون که از حجت حرف میزنند . خودمان به چشم نه دیده ایم و نه شنیده ایم شما به من معرفی کنید . و در مورد دوستان دیگر که خداروشکر تا ۱۰۰ روز متوالی می توانند
برای اثبات مهدی ایه قران ردیف کنند اما چگونه ؟ مهم این است . با تفسیرهای باطنی و...

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جناب قمری من سوالی از شما دارم.شماکه اینقدر خوب تاویل از قران در اورده اید.البته با کپی و ...مهم نیست چطوری.
اما دو نکته را باید عرض کنم اول اینکه اگر این احادیث نبود هیچ احدی نمی توانست همچین چیزهایی از قران بیرون بکشد چرا که خداوند فرموده قرآن کتابیست برای هدایت نه برای گمراهی اما فقط باعث گمراهی فاسقان میشود.هیچ آیه ای یافت نکردم که مرا به غیر قران بخواند و بگوید برای فهم صحیح قران به احادیث و کتب دیگر رجوع کنید.بلکه علم قران و تاویل ان فقط با قران ممکن است.

اما به این آیات دقت کنید:
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 17)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 22)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 32)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 40)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!

این آیه در قران چهار بار تکرار شده برای اینکه بفهماند بابا جان این قران آسان و راحته.با این تفاسیری که شما از قران در آوردید چند نکته به وجود می آید:
1.هیچ احدی نمیتواند به سمت قران برود وگرنه ممکن است گمراه شود زیرا قران چیز هایی دارد که با احادیث مخالف است(طبق تاپیک رد عصمت).
2.قران کامل نیست برعکس انچیزی که خود قران میگوید:
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذالِكُم فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (005 | مائده - 3)
(گوشت) مردار، وخون، وگوشت خوك، و حيوانى كه به غير نام خدا ذبح شود، و حيوان خفه شده، و به زجر كشته شده، و حيوانى كه براثر پرت شدن از بلندى بميرد، و حيوانى كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشد. و باقيمانده صيد حيوان درنده ـ مگر آن كه (بموقع به آن شكار برسيد و) آن را سر ببريد ـ و حيوانى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح مى شود، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنين) تقسيم كردن (گوشت حيوان) بوسيله چوبه هاى تيرِ مخصوص بخت آزمايى; تمام اين اينها، فسق و گناه است. ـ امروز، كافران از (شكست) آيين شما مأيوس شدند; بنابراين، از آنها نترسيد; و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را برايتان كامل كردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را بعنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم ـ امّا كسانى كه در حال گرسنگى، ناچار شوند، و تمايل به گناه نداشته باشند، (مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند;) ـ خداوند، آمرزنده و مهربان است.

وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (016 | نحل - 89)
(به ياد آور) روزى را كه از هر امّتى، گواهى از خودشان بر آنها بر مى انگيزيم; و تو را گواه بر آنان قرار مى دهيم. و اين كتاب را كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است، بر تو نازل كرديم.

وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (006 | انعام - 38)
هيچ جنبنده اى در زمين، و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند، نيست مگر اين كه امّتهايى همانند شما هستند.ما هيچ چيز را در اين كتاب، فروگذار نكرديم; سپس (همگى) به سوى پروردگارشان محشور مى گردند.

3.هرکس به قران تمسک جوید گمراه میشود.فلذا قران بدون احادیث هیچ معنایی پیدا نمیکند.پس در اصل این قران نیست که کامل است بلکه احادیث کامل است(برعکس فرموده خود قران)

من منتظر پاسخ هستم.پاسخ کارشناس محترم و دوستان ان شالله بزودی....

عــــلی;417524 نوشت:

من منتظر پاسخ هستم.پاسخ کارشناس محترم و دوستان ان شالله بزودی....

من فکر میکنم شما برای گرفتن پاسخ این تاپیک رو نزدی چون مبنای استدالال کردن شما کلا فرق میکند.اگر جواب میخواستی روی مبانی بحث میکردی نه نتیجه!!شما داری با کسانی بحث میکنی که خودشون رو شیعه میدونن و 14 نفر رو حجت خدا و حدیث و سخنشون رو هم، هم وزن قران میدونن.مبنای استدالهاشون هم احادیث و هم قران است.با هم.یکی رو بدون اون یکی قبول ندارن.و تفسیر درست قرانو فقط مخصوص اونها میدونن.ولی شما به این مبانی معتقد نیستی وقتی مبانی فرق میکنه قطعا بحث به نتیجه ای نمیرسه مگه اینکه سر خود مبانی بحث بشه.شما که انقدر دم از عقل و عقلانیت میزنی چرا بحثی میکنی که نتیجه ای ندارد؟

[="Tahoma"]

عــــلی;417524 نوشت:
هیچ آیه ای یافت نکردم که مرا به غیر قران بخواند و بگوید برای فهم صحیح قران به احادیث و کتب دیگر رجوع کنید.بلکه علم قران و تاویل ان فقط با قران ممکن است.

سلام
شما هنوز دارید بر مبانی بی اساسی اصرار می کنید در حالیکه قبلا معترف شدید به اینکه تفصیل آیات را باید از نبی اکرم ص آموخت
شما می گویید در قران آیه وجود ندارد که ما را به غیر قرآن ارجاع دهد پس این آیات چیست ؟

[سوره النساء (4): آيات 80 تا 81]
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً (80) وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكِيلاً (81)
ترجمه:
80- كسى كه از پيامبر اطاعت كند اطاعت خدا كرده و كسى كه سرباز زند تو در برابر او مسئول نيستى.
81- آنها در حضور تو مى‏گويند فرمانبرداريم اما هنگامى كه از نزد تو بيرون مى‏روند جمعى از آنها جلسات سرى شبانه بر ضد گفته‏هاى تو تشكيل مى‏دهند، خداوند آنچه را در اين جلسات مى‏گويند مى‏نويسد، اعتنايى به آنها مكن (و از نقشه‏هاى آنها وحشت نداشته باش) و توكل بر خدا كن و كافى است كه او يار و مدافع تو باشد
[سوره آل‏عمران (3): آيات 31 تا 32]
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (31) قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ (32)
ترجمه:
31- بگو:" اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد، و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزنده مهربان است."
32- بگو:" از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى‏دارد.
[سوره النساء (4): آيه 59]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً (59)
ترجمه:
59- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است
[سوره النجم (53): آيات 1 تا 4]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ (1) ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏ (2) وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ (3) إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏ (4)
ترجمه:
1- سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى‏كند.
2- كه هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است.
3- و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد.
4- آنچه آورده چيزى جز وحى نيست كه به او وحى شده است
[سوره النحل (16): آيات 43 تا 44]
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43) بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44)
ترجمه:
43- ما پيش از تو جز مردانى كه به آنها وحى مى‏كرديم نفرستاديم، اگر نمى‏دانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد.
44- (از آنها كه آگاهند) از دلائل روشن و كتب (پيامبران پيشين) و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64)
ترجمه:
64- ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند


فکر میکنم برای کسی ادعای تبعیت از قرآن دارد همین اندازه کافی است مگر اینکه بخواهد در برابر آیات آسان شده خدا برای فهم استکبار ورزد
والله الموفق

عــــلی;417524 نوشت:
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 17)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 22)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 32)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟!
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (054 | قمر - 40)ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم; آيا كسى هست كه پند گيرد؟![/quote]
با سلام خدمت شما دوست عزیز
پست 37

بسم الله الرحمن الرحیم.

شعیب;417443 نوشت:
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان
اما خدمت دوست عزیز و کاربر فعال جناب"علی" چند نکته را عرض می کنم:
1.مبنای بحث شما در قبول یا رد روایات چیست؟ به بیان دیگر آیا شما به کلی روایات را قبول ندارید ؟ یا قسمی از آن را قبول داشته و عده ای را رد می کنید؟
و آیا مکتبی از مکاتب فکری اسلامی -شیعه، اهل حدیث ، اشعری ، مکاتب 4گانه اهل سنت- را قبول دارید یا از شیوه خاصی پیروی می کنید( تا ما با شما طبق آن صحبت کنیم)


سلام بزرگوار ممنون که زیبا سوال پرسیدید تا ما هم به پاسخ برسیم.مبنای من این شکل است:
عقل،قرآن،احادیث
دلیلم را ارائه میدهم:
اگر عقل نباشد پذیرفتن خدا اصلاً امکان ندارد که بخواهیم به قرآن یا پیامبرش ایمان بیاوریم:
شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لايَعْقِلُونَ (008 | انفال - 22)
به يقين بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لال (و كور دلى) هستند كه انديشه نمى كنند.

پس عقل ضمینه میشود که ما ایمان بیاوریم.اما من در قرآن کتاب خدا هیچ چیز غیر عقلانی یافت نکردم وگرنه میافتم که کتاب خدای من مانند انجیل و تورات تحریف شده.و این عالمان و عاقلان هستند که تشخیص میدهند بنابراین عقل من باید اول قرار گیرد تا من تحرفات را دریابم همانطور که شما از عقل استفاده میکنید تا احادیث را از غیر حدیث بیرون بکشید.
وقتی مبنای اصلی من قران شد و من با عقل دریافتم که قران کلام خداست.پس هرآنچه بر ضد قرآن باشد مخالف است و هر آنچه موافق باشد برابر اصلش است.همانطور که در حدیثی گفته شده که احادیث مارو با قؤان بسنجید.
من عصمت رو در قرآن یافت نکردم.فلذا نپذیرفتم و به مرحله حدیث نرسید.این تاپیک.
هدف اصلی من این نیست که دیگران را بسوی خود بخوانم.من مگه کی هستم؟من هدفم آگاهیست و مردم باید اگاه شوند که منتظر منجی ماندن و مسلمانان را نجات ندادن از دست استکبار کار بیهوده ای است.همچنین هدفم رد امام زمان شما نیست.اما شما مسلمانان نباید منتظر باشید تا کسی بیاید شمارا نجات بدهد در حالی که خودتان میتوانید فقط باید کمی تعصب را کنار بگذارید و بجای بحث کردن با یکدیگر متحد شوید و به دشمن حمله کنید و انرا از پای در بیاورید.

شعیب;417443 نوشت:

2.این که در بحث اصرار دارید که همه چیز را به صورت ظاهر از قرآن دریافت کنید و احادیث را دخالت ندهید محذوراتی دارد از جمله اعمال عبادی که جزئیات آن در قرآن نمی بینیم مثلا این که صبح چند رکعت نماز بخوانی را از کجای قرآن استفاده کردید. یا این که در حج چند دور طواف کنید یا .... این همه احکام عبادی را از کجای قرآن استفاده کرده اید ؟/؟؟؟؟؟؟

حرف شما کاملاً صحیح است.اما دقت کنید بزرگوار قران گفته صلاه صلاه همچنین گفته حج و ...پس حتماً صلاتی و حجی وجود دارد که میگوید؟اما کی گفته مهدی مهدی یا منجی یا کسی که ظهور خواهد کرد؟
شعیب;417443 نوشت:
3. عقیده مهدوی همان گونه که در پست های ابتدایی بیان شد یک عقیده ای است که مورد اجماع امت مسلمین است و همه فرقه ها و گروه ها بر آن اتفاق دارند -اگر چه در مصداق تفاوت هایی هست- و به صراحت می توان گفت که عقیده به مهدی آخر الزمان یک عقیده اجماعی است و قول به عدم وجود مهدی یک قول مخالف اجماع مسلمین است. پس اگر قولی مانع وحدت باشد قول به نبود مهدی است.

سوالی در قسمت بالا نمیبینم.در بخش قبلی توضیحات رو دادم.اما این عقیده باعث شده که مسلمانان منتظر منجی باشند و دست از جهاد بکشیند و کفار در حال تصرف و فتنه انگیزی هستند و ما نشستیم و داریم تظاهرات میکنیم.انان به ناموس مسلمانان تجاوز میکنند چگونه میتوان این مساله را درک کرد؟مردی که غیرت دارد با دخترش فلان کار را میکنند دو سرباز آمریکایی؟چگونه خونم به جوش نیاید و شمشیر بدست نگیرم و شما و حرف های شما را رد نکنم؟با انکه پدران من رفتند و منجی نیامد و به مسلمانان تجاوز شد؟چطور همه شما بر امدن مهدی اعتقاد دارید اما هنگام حمله کفار جلوی آنرا نمیگیرید؟
شعیب;417443 نوشت:

4. این مواردی که فرمودید که عقیده به مهدویت متمسک دست برخی برای تعطیل کردن احکام در جامعه و کرختی برخی شده برخی با عقیده مهدویت بد رفتاری می کنند انتقاد به جایی است که به اصل موضوع ضربه ای نمی زند.
5.به نظر شما این غلبه دین حق بر باطل به صورت کله که در آیه زیر آمده چه موقع حاصل خواهد شد آیا این غلبه دین حق بر باطل مجری نمی خواهد؟
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (صف 9)
6.به سوره قدر توجه کنید:
بسم الله الرحمن الرحيم انا انزلناه فى ليلة القدر (1) و ما ادراك ما ليلة القدر (2) ليلة القدر خير من الف شهر (3) تنزل الملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5).
قرآن در شب قدر به قلب نازنین پیامبر نازل شد آیه 4 می فرماید "تنزل الملائکه و الروح فیها..." تنزل فعل مضارع دلیل بر استمرار دارد و به اتفاق جمیع مفسرین بنابر این آیه شب قدر در همه سال ها تکرار می شود الی یوم القیامه. پس ما در هر سالی یک شب قدر داریم که در آن شب ملائکه و روح نازل می شوند .
از روح سوال می شود
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا"
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ"
آنچه که از آیات برداشت می شود این است که ملایکه و روح برای تنزل ،جایگاهی می خواهند که مستعد و آماده برای فرود و نزول او باشد ولی خدایی که تحمل وسعه درک ملایکه و روح را داشته باشد
آن فرد در هر زمان امام زمان است. و اکنون نیز امامی باید باشد و الا این آیه مهمل خواهد بود او همان امام زمان است.


بزرگوار روح بحث درازا و طولانی دارد.اما فقط برای اینکه شبهه ای پیش نیاید همین را میگویم که اگر خداوند میگوید شما علم ناچیزی از روح دارید که شما میگویید همان امام زمان است.پس کاملاً تناقض وجود دارد چون شما حتی از خال روی گونه امام زمان هم خبر دارید.پس چگونه علم کمی به شما داده شده است؟
یا علی.

بسم الله الرحمن الرحیم.

rahetazeh;417492 نوشت:

دوست عزیز !! اگر در زمین حجتی ست یا به قول شما حجتهایی است لطفا به ما هم معرفی کنید ما که هر چی گشتیم غیر از برنامه های تکراری تلویزیون که از حجت حرف میزنند . خودمان به چشم نه دیده ایم و نه شنیده ایم شما به من معرفی کنید . و در مورد دوستان دیگر که خداروشکر تا ۱۰۰ روز متوالی می توانند
[=arial black]برای اثبات مهدی ایه قران ردیف کنند اما چگونه ؟ مهم این است . با تفسیرهای باطنی و...

سلام.
آن حجتی که برای شما خیالی ساخته اند و گفته اند خواهد آمد و جهان پر از عدل و داد خواهد شد شبیه به قصه هایی است که مادران برای اعتماد به نفس فرزندان خود میخوانند.آن حجتی که شما دنبالش میگردی منم گشتم و پیدایش نکردم.اما حجت های بسیاری را دیده ام که دعوت به سوی خدا میکنند و انسان های عادلی هستند و طبق ایه اولی امر منکم امام خمینی بود و سپس امام خامنه ای شد همچنانکه هستند در کشور های مختلف و انذار میکنند.

هارب;417529 نوشت:

من فکر میکنم شما برای گرفتن پاسخ این تاپیک رو نزدی چون مبنای استدالال کردن شما کلا فرق میکند.اگر جواب میخواستی روی مبانی بحث میکردی نه نتیجه!!شما داری با کسانی بحث میکنی که خودشون رو شیعه میدونن و 14 نفر رو حجت خدا و حدیث و سخنشون رو هم، هم وزن قران میدونن.مبنای استدالهاشون هم احادیث و هم قران است.با هم.یکی رو بدون اون یکی قبول ندارن.و تفسیر درست قرانو فقط مخصوص اونها میدونن.ولی شما به این مبانی معتقد نیستی وقتی مبانی فرق میکنه قطعا بحث به نتیجه ای نمیرسه مگه اینکه سر خود مبانی بحث بشه.شما که انقدر دم از عقل و عقلانیت میزنی چرا بحثی میکنی که نتیجه ای ندارد؟

خداوند کی و در کدام کتاب اسمانی و وحی الهی گفته است که حجت های من 14 تا هستند؟
من بحث بی نتیجه نمیکنم چون انقدر سرم شلوغ است که وقتم را حتی صرف صحبت کردن با دیگران نمیکنم مگر آنکه بدانم نتیجه دارد.
فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى (087 | اعلي - 9)
پس تذكر ده به يقين تذكّر مفيد خواهد بود.

[="Tahoma"]

عــــلی;417656 نوشت:
آن حجتی که برای شما خیالی ساخته اند و گفته اند خواهد آمد و جهان پر از عدل و داد خواهد شد شبیه به قصه هایی است که مادران برای اعتماد به نفس فرزندان خود میخوانند.

سلام
[سوره فاطر (35): آيات 24 تا 26]
إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فِيها نَذِيرٌ (24) وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ (25) ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ (26)
ترجمه:
24- ما تو را به حق براى بشارت و انذار فرستاديم، و هر امتى انذار كننده‏اى داشته است.
25- هر گاه تو را تكذيب كنند (عجب نيست) كسانى كه پيش از آنها بودند (نيز پيامبران خود را) تكذيب كردند، آنها با دلائل روشن و كتابهاى پند و موعظه و كتب آسمانى روشنگر (مشتمل بر معارف و احكام) به سراغ آنها آمدند (اما كوردلان ايمان نياوردند).
26- سپس من كافران را (بعد از اتمام حجت) گرفتم (و سخت مجازات كردم) مجازات من نسبت به آنها چگونه بود؟

می توانید بگویید نذیر الهی مردم در این عصر و زمان کیست ؟
والله الهادی

[=Times New Roman]سلام
لازم می‌دانم نخست از سعهٔ صدر شرکت‌کنندگان در بحث به ویژه کارشناس عزیز و پاسخ‌یار گرامی اینجا تشکر کنم که با این گشاده‌نظری ایدهٔ مخالف را تحمل می‌کنند.
بزرگوران بنده این بحث را صرفاً به عنوان بحثی دربارهٔ قرآن و نحوهٔ فهم آن می‌نگرم و نه برای رد یا اثبات اعتقاد به امام زمان. خوش داشتم این بحث در تالار قرآن و تفاسیر مطرح شود.
اما دراینجا

[=Times New Roman]

حامد;417710 نوشت:
إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فِيها نَذِيرٌ (24) وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ (25) ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ (26)
ترجمه:
24- ما تو را به حق براى بشارت و انذار فرستاديم، و هر امتى انذار كننده‏اى داشته است.

حامد;417710 نوشت:
می توانید بگویید نذیر الهی مردم در این عصر و زمان کیست ؟

به شهادت آیاتی که در زیر آمده، به نظرم می‌رسد مسلمانان یک امت واحده هستند، نه اینکه در هر روز و زمان یک امت جدا باشند؛ از این رو پیامبر اسلام نذیر برای کل امت است.
إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ انبیاء ــ۹۲
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ مؤمنون ــ۵۲
البته باید بیفزایم که خطاب این دو آیهٔ اخیر به مسلمانان محصور نیست، بلکه ظاهراً کل امت رسولان را در بر می‌گیرد.
اما روشن‌تر اینجاست:
وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلّ‏ِ أُمَّةٍ رَسُولاً نحل ــ۳۶
آیا به شیوهٔ شما می‌توانیم پرسید: پس رسول این امت در این عصر و زمان کیست؟

نیز این آیه هم می‌رساند:
فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلّ‏ِ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيدًا نساءــ۴۱

[=Times New Roman]

عــــلی;417642 نوشت:
من هدفم آگاهیست و مردم باید اگاه شوند که منتظر منجی ماندن و مسلمانان را نجات ندادن از دست استکبار کار بیهوده ای است.همچنین هدفم رد امام زمان شما نیست.اما شما مسلمانان نباید منتظر باشید تا کسی بیاید شمارا نجات بدهد در حالی که خودتان میتوانید فقط باید کمی تعصب را کنار بگذارید و بجای بحث کردن با یکدیگر متحد شوید و به دشمن حمله کنید و انرا از پای در بیاورید.

سلام
خدمت دوست بزرگوار جناب عـــلی عرض می‌کنم که این اختلاف‌ها پایان‌پذیر نیستند؛ مگر در بین اهل سنت که به امام زمان موجود باور ندارند اختلاف نیست؟ در تاریخ از کشتارهای حنفیان و شافعیان نقل‌ها هست. مگر در بین خود شیعیان حتی اثنی‌عشری نیست؟ از اختلاف و کشتار اخباری‌ها و اصولی‌ها خبر دارید. شاید برای اتحاد لازم نباشد که افراد هم‌عقیده باشند که به نظر می‌رسد شدنی نیست؛ مسئلهٔ امام زمان نباشد مسئلهٔ قدیم با حادث بودن قرآن مطرح می‌شود، آن نباشد مسائل بعدی. شاید کافی باشد همدیگر را مسلمان بدانند و متهم به کفر و ارتداد نکنند؛ همدیگر را قبول یا تحمل کنند و دشمن نپندارند.
[=Times New Roman]وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا نساء ــ۹۴
آیا آن کسان که به مهدی موجود باور ندارند علیه دشمن جبار و مستکبر برخاسته‌اند؟ من گمان نکنم باور به امام زمان برای عموم شیعیان امروزی مانع جهاد و اصلاح باشد.

حامد;417710 نوشت:

می توانید بگویید نذیر الهی مردم در این عصر و زمان کیست ؟
والله الهادی

این نمی تواند به امام زمان اشاره کند. خوب بعد از حضرت عیسی (ع) و قبل از پیامبر اسلام (ص) این نذیران که بودند !؟

[=Times New Roman]

شعیب;417443 نوشت:
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ"
آنچه که از آیات برداشت می شود این است که ملایکه و روح برای تنزل ،جایگاهی می خواهند که مستعد و آماده برای فرود و نزول او باشد ولی خدایی که تحمل وسعه درک ملایکه و روح را داشته باشد
آن فرد در هر زمان امام زمان است. و اکنون نیز امامی باید باشد و الا این آیه مهمل خواهد بود او همان امام زمان است.

سلام
بنده با مطالبی که حضرت‌عالی در آن پست فرمودید بسیار همدلم و بزرگواری‌تان را تحسین می‌کنم. اما این فقره را ــ اگر در مقام استدلال آورده باشید ــ پذیرفتنی نمی‌بینم که اگر اینگ امامی نباشد آیه مهمل خواهد شد یا به تعبیر دیگر از این آیه وجود امامی حی و حاضر استنباط می‌شود. نخست آنکه من درنیافتم چرا لازم باشد که ملائکه و روح در شب قدر لزوماً بر انسانی خاص تنزل کنند. اصلاً آیا هر جا سخن از نزول و تنزل بوده می‌توان پاسخی قرآنی و روشن به اینکه بر روی کدام انسان بوده می‌توان یافت؟ مثلاً در خود «إنا أنزلناه»، یا موراد دیگر. دوم آنکه اگر هم چنین باشد درنیافتم چرا این فرد باید لزوماً امام (ع) باشد؟ مگر آیه‌ای که پیش‌تر آورده‌اید نمی‌گوید به هر که خدا بخواهد تنزل می‌کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم.

فرهنگ;417741 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام
خدمت دوست بزرگوار جناب عـــلی عرض می‌کنم که این اختلاف‌ها پایان‌پذیر نیستند؛ مگر در بین اهل سنت که به امام زمان موجود باور ندارند اختلاف نیست؟ در تاریخ از کشتارهای حنفیان و شافعیان نقل‌ها هست. مگر در بین خود شیعیان حتی اثنی‌عشری نیست؟ از اختلاف و کشتار اخباری‌ها و اصولی‌ها خبر دارید. شاید برای اتحاد لازم نباشد که افراد هم‌عقیده باشند که به نظر می‌رسد شدنی نیست؛ مسئلهٔ امام زمان نباشد مسئلهٔ قدیم با حادث بودن قرآن مطرح می‌شود، آن نباشد مسائل بعدی. شاید کافی باشد همدیگر را مسلمان بدانند و متهم به کفر و ارتداد نکنند؛ همدیگر را قبول یا تحمل کنند و دشمن نپندارند.
[=Times New Roman]وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا نساء ــ۹۴
آیا آن کسان که به مهدی موجود باور ندارند علیه دشمن جبار و مستکبر برخاسته‌اند؟ من گمان نکنم باور به امام زمان برای عموم شیعیان امروزی مانع جهاد و اصلاح باشد.

سلام بزرگوار ممنون از شرکت در بحث از علومتان بهرمند شدیم.
میدانیم این اختلاف ها پایان پذیر نیستند اما ما نباید این را دلیل بر این بگیریم که تذکر بر اتحاد (متحد شدن) مسلمانان ندهیم.باور کنید در حوزه های علیمه چیز هایی میبینم که مرا بشدت عصبانی میکند.تا یه چیزی میشود کاری از دست طلاب بر نمی آید میگویند باید امام زمان بیاید تا درست کند.حتی این لغلغه زبان مردم هم شده است.شما در نظر داشته باش در این زمان بحرانی شخصی بنام احمدالحسن ادعای یمانی میکند در نجف بعد جناب رائفی پور از آنطرف سه ساعت در موردش صحبت میکند و کاملاً ایشان را رد میکند.یکی ادعای وحی میکند و یکی هم او را رد میکند.حال این یمانی می اید یک فرقه جدید ایجاد میکند در تشیع.وقتی هم که در سایت هایشان با انصار هایشان بحث میکنی در حالی که هر دو شیعه هستیم مارا کافر می پندارند و ما را اهل جهنم و خودشان میشوند اهل بهشت.خوب این چه وضعی است که برای اسلام درست کرده اند.
من تحقیقات بسیاری کرده ام و به نتایج بسیاری رسیده ام که ارائه دادن آن بسیار طولانی خواهد شد.اما کوتاه و مختصر میگویم که دجال آخر زمان جریانی است از سمت شیطان، که بوجود آمده است یعنی ان را بوجود اورده اند.تا اینجا که من تحقیق کرده ام فهمیده ام که اکثر فیلم هایی که هالیود میسازد بر پایه کتاب های آسمانی است(مانند فیلم thor).یعنی آنها کتب مارا حتی احادیث مارا مطالعه میکنند و میخواهند افسانه های مارا تبدیل به حقیقت کنند تا ما باور کنیم که اینها حقیقت است.یعنی آنها میدانند و اطلاع دارند که میخواهند چه انجام دهند.در اصل انها ما را منتظر منجی کرده اند و حال دارند از این روش به مسلمانان ضربه میزنند.و چون ما منتظر هستیم و باور کرده ایم که شخصی باید بیاید تا ما را نجات دهد فلذا برای مسلمانان در دیگر کشور ها کاری نمیکنیم.
حتی در سخنان جناب رائفی پور هم اشکالی وجود دارد که براحتی با قرآن قابل رد است.

عــــلی;417656 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام.
آن حجتی که برای شما خیالی ساخته اند و گفته اند خواهد آمد و جهان پر از عدل و داد خواهد شد شبیه به قصه هایی است که مادران برای اعتماد به نفس فرزندان خود میخوانند.آن حجتی که شما دنبالش میگردی منم گشتم و پیدایش نکردم.اما حجت های بسیاری را دیده ام که دعوت به سوی خدا میکنند و انسان های عادلی هستند و طبق ایه اولی امر منکم امام خمینی بود و سپس امام خامنه ای شد همچنانکه هستند در کشور های مختلف و انذار میکنند.

عزیزم من دارم در مورد حجت الهی حرف میزنم که خدا معین کرده مثلا عیسی که در کتاب اومده در اخرالزمان میاد . حتی میشه گفت مهدی همون عیساست .
این دیگه چه حرفیه که شما میزنید!!!

که میشه

بسم الله الرحمن الرحیم.

rahetazeh;418030 نوشت:

عزیزم من دارم در مورد حجت الهی حرف میزنم که خدا معین کرده مثلا عیسی که در کتاب اومده در اخرالزمان میاد . حتی میشه گفت مهدی همون عیساست .
این دیگه چه حرفیه که شما میزنید!!!

که میشه

سلام.
بزرگوار منظورتان از کتاب قرآن است؟من ندیدم که قران بگه عیسی ع در آینده ظهور خواهد کرد یا خضر ع در آینده ظهور خواهد کرد.لطفاً شما هم به ما نشان بدهید.
کتاب الهی اصلاً در مورد ظهور شخصی در آینده سخن نگفته است.
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ (027 | نمل - 62)
يا كسى كه (دعاى) مضطر را هنگامى كه او را بخواند اجابت مى كند و ناراحتى (او) را برطرف مى سازد، و شما را خلفاى زمين قرار مى دهد; آيا معبودى با خداست؟! كمتر متذكّر مى شويد.

أَللهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (022 | حج - 75)
خداوند از فرشتگان رسولانى برمى گزيند، و همچنين از انسان ها; به يقين خداوند شنواو بيناست!

فرهنگ;417738 نوشت:
به شهادت آیاتی که در زیر آمده، به نظرم می‌رسد مسلمانان یک امت واحده هستند، نه اینکه در هر روز و زمان یک امت جدا باشند؛ از این رو پیامبر اسلام نذیر برای کل امت است.
إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ انبیاء ــ۹۲
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ مؤمنون ــ۵۲
البته باید بیفزایم که خطاب این دو آیهٔ اخیر به مسلمانان محصور نیست، بلکه ظاهراً کل امت رسولان را در بر می‌گیرد.
اما روشن‌تر اینجاست:
وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلّ‏ِ أُمَّةٍ رَسُولاً نحل ــ۳۶
آیا به شیوهٔ شما می‌توانیم پرسید: پس رسول این امت در این عصر و زمان کیست؟
نیز این آیه هم می‌رساند:
فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلّ‏ِ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيدًا نساءــ۴۱

سلام
امه به معنای مردم یک دوره و زمان است
اما از تعابیر قرآن چنین برداشت می شود که همه انسانها در همه اعصار به جهت برخورداری از فطرت واحده و مورد خطاب بودن انبیاء امت واحده اند و دیگر اینکه امت یک پیامبر تمام مردمان مورد خطاب او در زمان خودش و بعد او تا قبل از نبوت پیامبر دیگر هستند اما فعلیت انذار نمی تواند منحصر در پیامبر بماند چون عمر او محدود است پس برای تحقق فعلیت انذار لازم است جانشینی برای او در اعصار بعدی باشد بنابر این در هر دوره و زمانی فعلیت بخش برای انذار پیامبر یک امت هست . حال سوال این است که این انذار دهنده در عصر ما کیست ؟
پس دلالت آیه مورد استدلال یک دلالت التزامی است یعنی لازمه فعلیت انذار در امت وجود دائمی یک منذر است .
والله الموفق

عــــلی;417642 نوشت:
سلام بزرگوار ممنون که زیبا سوال پرسیدید تا ما هم به پاسخ برسیم.مبنای من این شکل است:
عقل،قرآن،احادیث
دلیلم را ارائه میدهم:
اگر عقل نباشد پذیرفتن خدا اصلاً امکان ندارد که بخواهیم به قرآن یا پیامبرش ایمان بیاوریم:
شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لايَعْقِلُونَ (008 | انفال - 22)
به يقين بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لال (و كور دلى) هستند كه انديشه نمى كنند.

پس عقل ضمینه میشود که ما ایمان بیاوریم.اما من در قرآن کتاب خدا هیچ چیز غیر عقلانی یافت نکردم وگرنه میافتم که کتاب خدای من مانند انجیل و تورات تحریف شده.و این عالمان و عاقلان هستند که تشخیص میدهند بنابراین عقل من باید اول قرار گیرد تا من تحرفات را دریابم همانطور که شما از عقل استفاده میکنید تا احادیث را از غیر حدیث بیرون بکشید.
وقتی مبنای اصلی من قران شد و من با عقل دریافتم که قران کلام خداست.پس هرآنچه بر ضد قرآن باشد مخالف است و هر آنچه موافق باشد برابر اصلش است.همانطور که در حدیثی گفته شده که احادیث مارو با قؤان بسنجید.
من عصمت رو در قرآن یافت نکردم.فلذا نپذیرفتم و به مرحله حدیث نرسید.این تاپیک.
هدف اصلی من این نیست که دیگران را بسوی خود بخوانم.من مگه کی هستم؟من هدفم آگاهیست و مردم باید اگاه شوند که منتظر منجی ماندن و مسلمانان را نجات ندادن از دست استکبار کار بیهوده ای است.همچنین هدفم رد امام زمان شما نیست.اما شما مسلمانان نباید منتظر باشید تا کسی بیاید شمارا نجات بدهد در حالی که خودتان میتوانید فقط باید کمی تعصب را کنار بگذارید و بجای بحث کردن با یکدیگر متحد شوید و به دشمن حمله کنید و انرا از پای در بیاورید.


با سلام خدمت شما دوست گرامی
این که در بحث های دینی و شناخت آن انسان برای خود منظومه ای داشته باشد خوب و قابل تقدیر است انشا الله موفق باشید.
در این قسمت اصلا دنبال نقض یا ابرام ادله شما در شناخت دین نیستم و طبق همین مبنا چند کلامی عرض خواهم کرد .
1. اگر مسلمانان با حقیقتی از حقایق دین اسلام بد برخورد کردند و در روابط اجتماعی یشان به گونه ای رفتار کردند که آن واقعیت را وارونه جلوه دادند این بدان معنی نیست که آن واقعیت وجود ندارد بلکه بودن و نبودن واقعیتی ربطی به برخورد دیگران با آن مسئله ندارد. مثلا اگر مساله ای به نام زکات در یک جامعه باعث تنبلی افراد جامعه ای شد و افراد برای دریافت زکات از کار و فعالیت دست شستند و خدر را در زمره فقرا وارد کردند نباید با نگاه به این جامعه اصل زکات را زیر سوال برد و آن را انکار کرد . بلکه بایست نگاه افراد را نسبت به زکات درست کرد و پیامد های تفقر را بیان کرد نه آن که اصل موضوع را زیر سوال برد. یا حد اقل رفتار جامعه را دشمن شد نه اصل را.
از این قبیل موضوعات زیاد است نمونه اشتباه دیگر بحث قضا و قدر که یکی از اصول محکم قرآنی است اما جامعه با این موضوع اشتباه برخورد کرده اند.
در موضوع مهدویت هم اینگونه است ابتدا باید دید که این موضوع از مسایل دینی هست یا نه و بعد به رفتار جامعه پرداخت. شاید جامعه اشتباه برخورد کند ولی این دلیل نفی موضوع نمی شود.
از طرفی اگر به وظایفی که در احادیث برای منتظر ذکر شده است دقت کنید می بینید که نه تنها منتظر در برابر ظلم ظالم از پا نمی نشیند بلکه وظیفه او ظلم زدایی از جامعه و آماده کردن جامعه برای ظهور است.
منتظر حقیقی امام خمینی است امام خامنه ای است حذب الله اند نه تفکر حجتیه ای که معنای ظلم پذیری می دانند.
تفکر بلند ولایت فقیه در نظام فکری اعتقادی شیعه گویای این تفکر تلاش برای ساختن جامعه و آماده سازی آن برای ظهور است.
منتظر واقعی اوست که هر روز خود را برای رزم در رکاب امامش آماده می کند شمشیرش(سلاح جنگی اش) در غلاف نیست بلکه کشیده است زره اش بر تنش است هر روز جمعه -حتی در غیر ایام جنگ - زره بر تن می کند و آمادگی اش را نشان می دهد. در میدان های سیاسی و نظامی گوش به فرمان نایب امام زمانش می جنگد و میرزمد و در مقابل همه قدرت ها سینه سپر می کند و می گوید"آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" این حرف برای یک کشوری که همه تحریمش کرده اند یعنی آزادگی یعنی تا آخرین نفس جهاد یعنی اعتقاد به پشتبانی امامی که باید در راهش تلاش کرد برای ظهورش جان فدا کرد.
امام خمینی آمد تا معنای منتظر واقعی را به جهانیان بنمایاند.
این ها را اگر ببینید راحت تر می توانید بیابید عقیده مهدی را در منظومه فکری اسلام عزیز.

عــــلی;417642 نوشت:
سوالی در قسمت بالا نمیبینم.در بخش قبلی توضیحات رو دادم.اما این عقیده باعث شده که مسلمانان منتظر منجی باشند و دست از جهاد بکشیند و کفار در حال تصرف و فتنه انگیزی هستند و ما نشستیم و داریم تظاهرات میکنیم.انان به ناموس مسلمانان تجاوز میکنند چگونه میتوان این مساله را درک کرد؟مردی که غیرت دارد با دخترش فلان کار را میکنند دو سرباز آمریکایی؟چگونه خونم به جوش نیاید و شمشیر بدست نگیرم و شما و حرف های شما را رد نکنم؟با انکه پدران من رفتند و منجی نیامد و به مسلمانان تجاوز شد؟چطور همه شما بر امدن مهدی اعتقاد دارید اما هنگام حمله کفار جلوی آنرا نمیگیرید؟

2.مطالبی درباره انتظار و وظایف منتظران در پست قبل آمد .حرف در این باب زیاد است اما آنچه که باید بدان توجه نمایید این است که برداشت نا بجا از یک حقیقت دینی نباید موجب نفی و انکار آن حقیقت شود بلکه باید تفکر جامعه را اصلاح کرد.
انتظار موعود در تفکر شیعی به مثابه انتظار مامومین برای آمدن امام جماعت نیست که در مسجد بنشینند تا امام جماعت بیایند و به او اقتدا کنند بلکه به مثابه انتظار صاحب خانه برای آمدن مهمانی عزیز است او دیگر نمی نشیند خانه را آماده می کند جاروب می زند آب می پاشد به خود می رسد اگر در نظام خانه مشکلی پیش آمد آن را اصلاح می کند اگر کسی در نظافت خانه خللی ایجاد کرد آن را اصلاح می کند تا مهمان وارد شود و حتی اگر مهمان دیر کرد از پا نمی نشیند سراغ او را می گیردو......

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;418137 نوشت:

منتظر حقیقی امام خمینی است امام خامنه ای است حذب الله اند نه تفکر حجتیه ای که معنای ظلم پذیری می دانند.
تفکر بلند ولایت فقیه در نظام فکری اعتقادی شیعه گویای این تفکر تلاش برای ساختن جامعه و آماده سازی آن برای ظهور است.
منتظر واقعی اوست که هر روز خود را برای رزم در رکاب امامش آماده می کند شمشیرش(سلاح جنگی اش) در غلاف نیست بلکه کشیده است زره اش بر تنش است هر روز جمعه -حتی در غیر ایام جنگ - زره بر تن می کند و آمادگی اش را نشان می دهد. در میدان های سیاسی و نظامی گوش به فرمان نایب امام زمانش می جنگد و میرزمد و در مقابل همه قدرت ها سینه سپر می کند و می گوید"آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" این حرف برای یک کشوری که همه تحریمش کرده اند یعنی آزادگی یعنی تا آخرین نفس جهاد یعنی اعتقاد به پشتبانی امامی که باید در راهش تلاش کرد برای ظهورش جان فدا کرد.
امام خمینی آمد تا معنای منتظر واقعی را به جهانیان بنمایاند.
این ها را اگر ببینید راحت تر می توانید بیابید عقیده مهدی را در منظومه فکری اسلام عزیز.

فرموده شما کاملاً صحیح است.خوب چرا ما باید منتظر امام زمان عج باشیم تا بیاید عراق و فلسطین و ... را از دست استکبار نجات دهد و جهان را پر از عدل و داد کند.در حالی که امام خمینی ره بدون هیچ تجهیزاتی جهاد کرد (توجیهش جهاد دفاعی میشود!).ما مگر کتاب آسمانی نداریم؟مگر مسلمان نیستیم.لحظه ای خودت را جای ان فلسطینی بگذار که در دلش میگوید جهان پر از مسلمان است و طاغوت ما را از خانه هایمان بیرون میکند.این جمله خیلی سنگین است.پس ما به کدام خدا ایمان داریم که بی خدایان بر ما سلطه گر شده اند؟خدای ما کیست که به ما اجازه جهاد نداده است؟پس چرا من در کتاب های اسمانی اش نمی بینم که بگوید جهاد نکنید مگر پیامبر یا امامی داشته باشید؟
من قبلاً با خدایم عهد بستم که شخصی با عنوان اما زمان را نبینم یا در کتابت یافتش نکنم هرگز بالای منبر مردم را منتظر نمی گذارم.زیرا منتظر ماندن ما را تنبل میکند.ما صاحب کتابی هستیم که مسائل مهم را دقیق برای ما شرح داده.چطور خودمان جاهل در مقابل شخصی فرض کنیم.اگر فردای قیامت به من بگویند با کتاب آسمانی امام زمان را اثبات کن من از احادیث برایشان بگویم در حالی که گفته:
تِلْكَ آياتُ اللهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَىِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللهِ وَ آياتِهِ يُؤْمِنُونَ (045 | جاثيه - 6)
اينها آيات خداوند است كه ما آن را بحق بر تو تلاوت مى كنيم; (اگر آنها به آن ايمان نياورند،) به كدام سخن بعد از سخن خدا و آياتش ايمان مى آورند؟!

با کدام سخن خدا به مردم بگویم جهاد نکنید به گدا کمک نکنید و منتظر منجی باشید تا نجاتتان دهد؟

عــــلی;417642 نوشت:
حرف شما کاملاً صحیح است.اما دقت کنید بزرگوار قران گفته صلاه صلاه همچنین گفته حج و ...پس حتماً صلاتی و حجی وجود دارد که میگوید؟اما کی گفته مهدی مهدی یا منجی یا کسی که ظهور خواهد کرد؟

آیا به ولایت ائمه اطهار و آیات آن اعتقاد دارید؟
شما عقیده تان درباره امامت چیست ؟
آیا آیات ولایت را در قرآن میشناسید؟ آیا طبق مبنای خودتان آیاتی در قرآن یافته اید که اصل ولایت را بیان کرده باشد یا نه؟
این مطلب مهم و پایه ای است که انشا الله به آن جواب دهید(طبق مبنای خودتان)
موضوع قفل شده است