آیا در بخاری حدیثی از انس بن مالک نقل شده که کاملا دروغ باشد؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در بخاری حدیثی از انس بن مالک نقل شده که کاملا دروغ باشد؟

سلام با توجه به فرموده امام صادق علیه السلام، دارم تحقیقی انجام میدم میشه بفرمائید آیا حدیثی در بخاری هست مبنی برین که انس در آن دروغ گفته یا کاملا حیله کرده یا حدیثی بدروغ نقل کرده باشد(که عامه هم بدان اذعان دارند) یا اینکه حدیثی یا صحابه ای صداقت انس را رد کند؟ مهمه خواهشا فقط در صحیح بخاری

با نام الله



کارشناس بحث: استاد صدرا

dfffd;414600 نوشت:
سلام با توجه به فرموده امام صادق علیه السلام، دارم تحقیقی انجام میدم میشه بفرمائید آیا حدیثی در بخاری هست مبنی برین که انس در آن دروغ گفته یا کاملا حیله کرده یا حدیثی بدروغ نقل کرده باشد(که عامه هم بدان اذعان دارند) یا اینکه حدیثی یا صحابه ای صداقت انس را رد کند؟ مهمه خواهشا فقط در صحیح بخاری

با سلام و عرض ادب

الف) با اینکه دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم به عنوان معتبرترین کتب جامع حدیثی پذیرفته می شود. و به صورت کلی روایات این دو کتاب به اتفاق علمای اهل سنت تلقی به قبول شده است؛[1] اما این بدان معنا نمی باشد که از نظر علمای حدیث اهل سنت روایات موضوع در این دو کتاب یافت نشود.

ب) وجود احادیث ضعیف در بخاری
ابن حجر در کتاب :«نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر،ص38»، در مورد راویان این دو کتاب بیان می دارد که در مجموع 210 حدیث مورد انتقاد واقع شده که 110 حدیث مربوط به صحیح مسلم و 80 حدیث مربوط به صحیح بخاری است. سیوطی در کتاب :«تدریب الراوی، ص84»، نیز به ذکر این مساله پرداخته:«الاحادیث المتکلم فیها من احادیث الصحیحین». وی یکی از اقسام این روایات را روایات متفرد از سوی برخی از ضعفا می داند و می گوید در صحیحین فقط دو حدیث بدین شکل وجود دارد که یکی از آنها روایت اسماعیل بن ابی اویس از مالک بن انس است:

«أحدهما حديث إسماعيل بن أبي أويس عن مالك(مالک بن انس:امام مذهب:م179) عن زيد بن أسلم عن أبيه أن عمر استعمل مولى له يدعى هنيا على الحمى الحديث بطوله قال الدارقطني إسماعيل ضعيف...».

ج) وجود احادیث موضوع[2] در صحیحین:

از دیدگاه بزرگان حدیث اهل سنت روایات خلاف واقع و باطل در صحیحین وجود دارد.[3] حافظ ابوالفیض شهاب الدین احمد بن محمد الصدیق الحسنی الغماری المغربی، در خاتمه ی کتاب:«المغیر علی الاحادیث الموضوعة فی الجامع الصغیر» می نویسد:

«بان فی احادیث الصحیحین ما هو مقطوع ببطلانه...ولیس معنی هذا ان احادیثهما ضعیفة باطلة، او یوجد فیها ذلک یکثرة کغیرهما من المصنفات فی الحدیث،؛ بل المراد انه یوجد فیهما احادیث غیر صحیحة لمخالفتها للواقع، وان کان سندها صحیحا علی شرطهما، وقد یوجد من بینها ما هو علی خلاف شرطهما ایضا کما هو مبسوط فی محله».[4]

از جمله ی این احادیث می توان به این موارد اشاره نمود:

1. داستان ازدواج پیامبر صلی الله علیه وآله با ام حبیبة.
2. حدیث اسری که شیخین آنرا نقل نموده اند.
3. داستان دیدار ابراهیم علیه السلام با آزر در روز قیامت و اعتراض به خداوند.
4.داستان خلقت تربت آدم علیه اسلام در روز شنبه.
5. سنگسار میمونی که در جاهلیت زنا کرده بود.
و...


[/HR] [1]. نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی، ص35:«لاتفاق العلماء بعدهما علی تلقی کتابیهما بالقبول»؛ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، السیوطی، ص49:«اول مصنف فی الصیح المجرد، صحیح البخاری، ثم مسلم، وهما اصح الکتب بعد القرآن»؛تدریب الراوی، ص69:«ما رویاه بالاسناد المتصل فهو المحکوم بصحته».

[2] .شمس الدین ابن الجزری در کتاب «المصعد الاحمد»، از ابن تیمیه نقل می نماید که حدیث موضوع حدیثی است که علم به انتفای آن داریم،؛ هر چند که صاحب آن تعمد به کذب نداشته باشد:«عن ابن تیمیه انه قال: ان الموضوع یراد به ما یعلم انتفاء خبره، وان کان صاحبه لم یتعمد الکذب بل اخطاء فیه.(المصعد الاحمد فی ختم مسند احمد، ص16.

[3] .البته این مطلب بنا بر دیدگاه اهل سنت نسبت به صحیحین است که این دو کتاب را صحیح تلقی نموده اند. والا در نظر ما روایات موضوعه و دروغین این دو کتاب خود کتابی مفصل است.

[4] . المغیر علی الاحادیث الموضوعة فی الجامع الصغیر،ص138.

روایت موضوع انس بن مالک(صحابی) در صحیح بخاری:

داستان معراج: که بیانگر آن است معراج در خواب و قبل از بعثت بوده است.

ظاهر این روایت دلالت دارد که معراج نبوی پیش از بعثت و در حال خواب بوده، در حالی که عمده روایات معراجیه بر خلاف آن هستند و همه عالمان نیز بر این عقیده اند که اسراء پس از بعثت بوده است، نه پیش از آن.

«حدثنا إسماعيل قال حدثنني أخي عن سليمان عن شريك بن عبد الله بن أبي نمر سمعت أنس بن مالك يحدثنا عن ليلة أسري بالنبي صلى الله عليه و سلم من مسجد الكعبة: جاء ثلاثة نفر قبل أن يوحى إليه وهو نائم في المسجد الحرام فقال أولهم أيهم هو ؟ فقال أوسطهم هو خيرهم وقال آخرهم خذوا خيرهم . فكانت تلك فلم يرهم حتى جاؤوا ليلة أخرى فما يرى قلبه والنبي صلى الله عليه و سلم نائمة عيناه ولا ينام قلبه وكذلك الأنبياء تنام أعينهم ولا تنام قلوبهم فتولاه جبريل ثم عرج به إلى السماء».[1]

بخارى به نقل از انس بن مالكروایت می کند: شبى كه رسول خدا صلی الله علیه وآله از مسجد الحرام به اسراء برده شد قبل از آن كه بر او وحيى برسد در حالى كه در مسجد الحرام خوابيده بود سه نفر به سراغ او آمدند و يكى از آن سه گفت: كدام يك از آنها [مردم‏] همان [پيامبر] است؟ فرد بعدى گفت: «اين يك و همو بهترين آنان است». آنگاه آخرين فرد گفت: «بهترين آنان را بگيريد» ... پس از اين ماجرا، رسول خداصلی الله علیه وآله آنان را نديد تا آنكه شبى ديگر آنان را به ديده دل ديد در حالى كه چشمانش به خواب رفته و البتّه دلش خوابيده نبود- آن سان كه همه پيامبران چشمانشان به خواب مى‏رود ولى دلهايشان بيدار است- آنان با او هيچ‏ سخن نگفتند تا آن كه ديگر بار او را در كنار زمزم [بر زمين‏] گذاشتند، پس جبرئيل او را از ايشان گرفت. اين حديث در منابع دیگر حديثى طولانى است كه و در آن بحث تشریع نماز و چانه زنی پیامیر صلی الله علیه وآله نیز آمده است، در پايان آن چنين آمده است: «او از خواب برخاست در حالى كه در مسجد الحرام بود.« قَالَ وَاسْتَيْقَظَ وَهُوَ فِي مَسْجِدِ الْحَرَامِ؛مسند الصحابة في الكتب التسعة».

این حدیث مورد انتقاد ائمه ی حدیث اهل سنت واقع شده است نووی [2]در مورد آن می گوید:



« ...قد لخص القاضي عياض رحمه الله في الاسراء جملا حسنة نفيسة ...والحق الذي عليه أكثر الناس ومعظم السلف وعامة المتأخرين من الفقهاء والمحدثين والمتكلمين أنه أسرى بجسده صلى الله عليه وسلم والآثار تدل عليه لمن طالعها وبحث عنها ولا يعدل عن ظاهرها الا بدليل ولا استحالة في حملها عليه فيحتاج إلى تأويل وقد جاء في رواية شريك في هذا الحديث في الكتاب أوهام أنكرها عليه العلماء وقد نبه مسلم على ذلك بقوله فقدم وأخر وزاد ونقص منها قوله وذلك قبل أن يوحى إليه وهو غلط لم يوافق عليه ...إذ لم يختلفوا أن خديجة رضي الله عنها صلت معه صلى الله عليه وسلم بعد فرض الصلاة عليه ولا خلاف أنها توفيت قبل الهجرة بمدة قيل بثلاث سنين وقيل بخمس ومنها أن العلماء مجمعون على أن فرض الصلاة كان ليلة الاسراء فكيف يكون هذا قبل أن يوحى إليه...».

البته روایت دیگری از انس[3] در باب صلح است که آن نیز مورد انتقاد بزرگان حدیث و تفسیر واقع شده که در صورت تمایل بیان فرمائید تا ذکر گردد.

موفق باشید.


[/HR] [1] . صحیح البخاری، باب: باب كان النبي صلى الله عليه و سلم تنام عيناه ولا ينام قلبه.

[2] .شرح صحیح مسلم، ج2،ص210.

[3] . البته روایت شق صدر نیز که انس راوی آن است باطل است هر چند مورد قبول اهل سنت است.

dfffd;414600 نوشت:
یا اینکه حدیثی یا صحابه ای صداقت انس را رد کند؟ مهمه خواهشا فقط در صحیح بخاری

همچنین ابو حنیفه از سه کس روایت نکرده که یکی از آنان انس بن مالک می باشد همچنان که نقل شده:

و من التابعين و الفقهاء الذين كذّبوه و صرّحوا بعدم الثقة به: «أبو حنيفة» فقد رووا عنه قوله: «أترك قولي بقول الصّحابة إلّا ثلاثة منهم: أبو هريرة، و أنس‏ ابن مالك و سمرة بن جندب» راجع (روضة العلماء للزندويستي) و (كتائب أعلام الأخيار للكفوي) و غيرهما.

(نفحات الازهار، آیت الله سید علی میلانی، ج6،ص351).

با سلام

ذهبی گفته :

اتَّفَقَ لَهُ: البُخَارِيُّ، وَمُسْلِمٌ عَلَى مائَةٍ وَثَمَانِيْنَ حَدِيْثاً.
وَانْفَرَدَ البُخَارِيُّ: بِثَمَانِيْنَ حَدِيْثاً، وَمُسْلِمٌ: بِتِسْعِيْنَ. (3/407).سیر اعلام النبلاء

اما وی اکثر اخبارش صحیح است مگر تعدای از جمله در حدیث طیر مشوی که بخاطر تعصب قومی دوست داشت بجای امام علی (ع)یکی از اقوامش وارد خانه شود ! همچنین موفق نشد که از امتحان ولایت و فتنه منافقین سربلند بیرون بیاید :
واز بخاری :

280 - حدثنا عبد الأعلى بن حماد قال حدثنا يزيد بن زريع قال حدثنا سعيد عن قتادة أن أنس بن مالك حدثهم
: أن نبي الله صلى الله عليه و سلم كان يطوف على نسائه في الليلة الواحدة وله يومئذ تسع نسوة !!!

وبشدت ملی گرا بوده :
3573 - حدثنا مسلم بن إبراهيم حدثنا شعبة عن عبد الرحمن بن عبد الله بن جبر عن أنس بن مالك رضي الله عنه
: عن النبي صلى الله عليه و سلم قال ( آية الإيمان حب الأنصار وآية النفاق بغض الأنصار )

بعید نیست که این خبر را در مقابل حدیث متواتر : حب علی ایمان وبغضه نفاق جعل کرده باشد !

3559 - حدثنا عبد العزيز بن عبد الله قال حدثني محمد بن جعفر عن عبد الله بن عبد الرحمن أنه سمع أنس بن مالك رضي الله عنه يقول
: سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول ( فضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام )

3584 - حدثنا آدم حدثنا شعبة حدثنا أبو إياس معاوية بن قرة عن أنس بن مالك رضي الله عنه قال
: قال رسول الله صلى الله عليه و سلم
( لا عيش إلا عيش الآخرة * فأصلح الأنصار والمهاجرة )
وعن قتادة عن أنس عن النبي صلى الله عليه و سلم مثله . وقال ( فاغفر للأنصار ) !!

تعصب قومی تا به کجا ؟!

4936 - حدثنا محمد بن بشار حدثنا غندر حدثنا شعبة عن هشام قال سمعت أنس بن مالك رضي الله عنه قال جاءت امرأة من الأنصار إلى النبي صلى الله عليه و سلم فخلا بها فقال ( والله إنكم أحب الناس إلي ) !!!!عجب ! پس چرا پیامبر از انصار زن نگرفت ؟! ضمنا یعنی چه که پیامبر (ص) با او خلوت کرد ؟!

4514 - حدثنا سليمان بن حرب حدثنا حماد بن زيد عنأيوب عن أبي قلابة قال أنس بن مالك
: أنا أعلم الناس بهذه الآية آية الحجاب لما أهديت زينب بنت جحش رضي الله عنها إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم كانت معه في البيت صنع طعاما ودعا القوم فقعدوا يتحدثون فجعل النبي صلى الله عليه و سلم يخرج ثم يرجع وهم قعود يتحدثون فأنزل الله تعالى { يا أيها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبي إلا أن يؤذن لكم إلى طعام غير ناظرين إناه - إلى قوله - من وراء الحجاب } . فضرب الحجاب وقام القوم

وعاقبتش :

فقال علي عليه السلام من هيهنا من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله؟ فقام خالد بن زيد أبوأيوب، وخزيمة بن ثابت ذو الشهادتين، وقيس بن سعد بن عبادة، وعبدالله بن بديل بن ورقاء، فشهدوا جمعيا أنهم سمعوا رسول الله صلى الله عليه وآله يقول: يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه.
فقال علي عليه السلام لانس بن مالك، والبراء بن عازب: مامنعكما أن تقوما فتشهدا فقد سمعتما كما سمع القوم؟ ثم قال: اللهم ان كانا كتماها معاندة فابتلهما.

فعمي البراء بن عازب، وبرص قدما أنس بن مالك، فحلف أنس بن مالك أن لايكتم منقبة لعلي بن أبي طالب ولا فضلا أبدا، وأما البراء بن عازب فكان يسأل عن منزله؟ فيقال: هو في موضع كذا وكذا، فيقول: كيف يرشد من أصابته الدعوة.....

فرفع علي عليه السلام يده إلى السماء ، فقال : اللهم ارم أنسا بوضح لايستره من
الناس ، ثم ، كشف العصابة عن رأسه ، فقال : هذه دعوة علي عليه السلام ، هذه
دعوة علي عليه السلام .

وروى في الخصال : باب الثلاثة ، الحديث 263 ، عن محمد بن إبراهيم بن
إسحاق الطالقاني - رضي الله عنه - قال حدثنا عبدالعزيز بن يحيى ، قال :
حدثني محمد بن زكريا ، قال حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه ، قال :
سمعت جعفر بن محمد عليه السلام ، يقول : ثلاثة ، كانوا يكذبون على رسول الله
صلى الله عليه وآله : أبوهريرة ، أنس بن مالك ، وامرأة .

نيز در روايتي از امام جعفر صادق (ع)آمده است كه: ابوهريره و انس بن مالك بر زبان پيامبر(ص) دروغ مي بستند.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا .

جناب خیرالبریه گرانقدر و صدرا ی عزیز و حضار و اساتید محترم

سلام. حقیر باید کامل متون شمارو بدارم بخدا خیلی ممنون اجرتون با حضرت امیر المومنین، ضمنا اگر سوالی داشتم ممنون میشم بازم سر بزنید به این تاپیکام تشکر.

ضمنا سوال اینه که انس بن مالک و ابوهریره و عایشه بنابر نظر امام صادق ع سه دروغ گوی امت اند حالا من از آندو دروغ در بخاری پیدا کرده ام اما حالا نوبت انس هست اگر بازم حئیثی یافتید بنابر اثبات کذب انس خواهشا بذارید هرچی بود که کتاب حقیر با کمک شما اساتید تکمیل بشه. یا علی

[=&quot]با سلام
[=&quot]

[=&quot]با بررسي كه در صحيح بخاري مكتب شامله داشتم از انس بيش از 900 حديث با مكررات روايت شده كه تعدادي از آنرا ديديم اما برخي ديگر :[=&quot]

[=&quot]7421 - [=&quot]حَدَّثَنَا خَلاَّدُ بْنُ يَحْيَى حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ طَهْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ [=&quot]أَنَس[=&quot]َ بْنَ مَالِكٍ - رضى الله عنه - يَقُولُ نَزَلَتْ آيَةُ الْحِجَابِ فِى زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَأَطْعَمَ عَلَيْهَا يَوْمَئِذٍ خُبْزًا وَلَحْمًا وَكَانَتْ تَفْخَرُ عَلَى نِسَاءِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - وَكَانَتْ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ أَنْكَحَنِى فِى السَّمَاءِ . أطرافه 4791 ، 4792 ، 4793 ، 4794 ، 5154 ، 5163 ، 5166 ، 5168 ، 5170 5171 ، 5466 ، 6238 ، 6239 ، 6271 - تحفة 1124 - 153/9[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]كه با حديث ساير اصحاب در اين زمينه معارض است :
[=&quot]
[=&quot]وَأخرج ابْن سعد وَعبد بن حميد وَابْن مرْدَوَيْه وَالْبَيْهَقِيّ فِي شعب الْإِيمَان عَن أنس رَضِي الله عَنهُ قَالَ كنت أَدخل على رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم بِغَيْر إِذن فَجئْت يَوْمًا لأدخل فَقَالَ عَليّ: مَكَانك يَا بني إِنَّه قد حدث بعْدك أَمر لَا تدخل علينا إِلَّا بِإِذن[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]وَأخرج النَّسَائِيّ وَابْن أبي حَاتِم وَالطَّبَرَانِيّ وَابْن مرْدَوَيْه بِسَنَد صَحِيح عَن عَائِشَة رَضِي الله عَنْهَا قَالَت: كنت آكل مَعَ النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم طَعَاما فِي قَعْب فَمر عمر فَدَعَاهُ فَأكل فاصابت أُصْبُعه أُصْبُعِي فَقَالَ عمر: أوه لَو أطَاع فيكُن مَا رَأَتْكُنَّ عين
[=&quot]فَنزلت آيَة الْحجاب[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]4212 - [=&quot]حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ قَالَ حَدَّثَنِى أَخِى عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ يَحْيَى عَنْ حُمَيْدٍ الطَّوِيلِ سَمِعَ [=&quot]أَنَس[=&quot]َ بْنَ مَالِكٍ - رضى الله عنه أَنَّ النَّبِىَّ - صلى الله عليه وسلم - أَقَامَ عَلَى [=&quot]صَفِيَّة[=&quot]َ بِنْتِ حُيَىٍّ ، بِطَرِيقِ خَيْبَرَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ، حَتَّى أَعْرَسَ بِهَا ، وَكَانَتْ فِيمَنْ ضُرِبَ عَلَيْهَا الْحِجَابُ . أطرافه 371[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]جمله :[=&quot] - أَقَامَ عَلَى [=&quot]صَفِيَّة[=&quot]َ بِنْتِ حُيَىٍّ ، بِطَرِيقِ خَيْبَرَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ، حَتَّى أَعْرَسَ بِهَا ، يعني چه ؟![=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]7255 - [=&quot]حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ خَالِدٍ عَنْ أَبِى قِلاَبَةَ عَنْ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٍ - رضى الله عنه - قَالَ النَّبِىُّ - صلى الله عليه وسلم - « لِكُلِّ أُمَّةٍ أَمِينٌ ، وَأَمِينُ هَذِهِ الأُمَّةِ أَبُو عُبَيْدَةَ » . طرفاه 3744 ، 4382 - تحفة 948[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]كه با اخبار ديگر[=&quot] كه اميرالمومنين (ع) را امين معرفي كرده اند تعارض دارد.[=&quot]

[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]7245 - [=&quot]حَدَّثَنَا مُوسَى حَدَّثَنَا وُهَيْبٌ عَنْ عَمْرِو بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبَّادِ بْنِ تَمِيمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ « لَوْلاَ الْهِجْرَةُ لَكُنْتُ امْرَأً مِنَ الأَنْصَارِ ، وَلَوْ سَلَكَ النَّاسُ وَادِيًا أَوْ شِعْبًا ، لَسَلَكْتُ وَادِىَ الأَنْصَارِ وَشِعْبَهَا » . تَابَعَهُ أَبُو التَّيَّاحِ عَنْ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٍ عَنِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - فِى الشِّعْبِ . طرفه 4330 - تحفة 5303 ، 1699 أ - 107/9[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]كه با اخبار مشابه در باره امير المومنين (ع) آمده معارض است .
[=&quot]6899 - [=&quot]حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ حَدَّثَنَا أَبُو بِشْرٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الأَسَدِىُّ حَدَّثَنَا الْحَجَّاجُ بْنُ أَبِى عُثْمَانَ حَدَّثَنِى أَبُو رَجَاءٍ مِنْ آلِ أَبِى قِلاَبَةَ حَدَّثَنِى أَبُو قِلاَبَةَ أَنَّ عُمَرَ بْنَ عَبْدِ الْعَزِيزِ أَبْرَزَ سَرِيرَهُ يَوْمًا لِلنَّاسِ ، ثُمَّ أَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا فَقَالَ مَا تَقُولُونَ فِى الْقَسَامَةِ قَالَ نَقُولُ الْقَسَامَةُ الْقَوَدُ بِهَا حَقٌّ ، وَقَدْ أَقَادَتْ بِهَا الْخُلَفَاءُ . قَالَ لِى مَا تَقُولُ يَا أَبَا قِلاَبَةَ وَنَصَبَنِى لِلنَّاسِ . فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِنْدَكَ رُءُوسُ الأَجْنَادِ وَأَشْرَافُ الْعَرَبِ ، أَرَأَيْتَ لَوْ أَنَّ خَمْسِينَ مِنْهُمْ شَهِدُوا عَلَى رَجُلٍ مُحْصَنٍ بِدِمَشْقَ أَنَّهُ قَدْ زَنَى ، لَمْ يَرَوْهُ أَكُنْتَ تَرْجُمُهُ قَالَ لاَ . قُلْتُ أَرَأَيْتَ لَوْ أَنَّ خَمْسِينَ مِنْهُمْ شَهِدُوا عَلَى رَجُلٍ بِحِمْصَ أَنَّهُ سَرَقَ أَكُنْتَ تَقْطَعُهُ وَلَمْ يَرَوْهُ قَالَ لاَ . قُلْتُ فَوَاللَّهِ مَا قَتَلَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - قَطُّ ، إِلاَّ فِى إِحْدَى ثَلاَثِ خِصَالٍ رَجُلٌ قَتَلَ بِجَرِيرَةِ نَفْسِهِ فَقُتِلَ ، أَوْ رَجُلٌ زَنَى بَعْدَ إِحْصَانٍ ، أَوْ رَجُلٌ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَارْتَدَّ عَنِ الإِسْلاَمِ . فَقَالَ الْقَوْمُ أَوَلَيْسَ قَدْ حَدَّثَ [=&quot]أَنَس[=&quot]ُ بْنُ مَالِكٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - قَطَعَ فِى السَّرَقِ وَسَمَرَ الأَعْيُنَ ، ثُمَّ نَبَذَهُمْ فِى الشَّمْسِ . فَقُلْتُ أَنَا أُحَدِّثُكُمْ حَدِيثَ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٍ ، حَدَّثَنِى [=&quot]أَنَس[=&quot]ٌ أَنَّ نَفَرًا مِنْ عُكْلٍ ثَمَانِيَةً قَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَبَايَعُوهُ عَلَى الإِسْلاَمِ ، فَاسْتَوْخَمُوا الأَرْضَ فَسَقِمَتْ أَجْسَامُهُمْ ، فَشَكَوْا ذَلِكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ « أَفَلاَ تَخْرُجُونَ مَعَ رَاعِينَا فِى إِبِلِهِ ، فَتُصِيبُونَ مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا » . قَالُوا بَلَى ، فَخَرَجُوا فَشَرِبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا فَصَحُّوا ، فَقَتَلُوا رَاعِىَ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - وَأَطْرَدُوا النَّعَمَ ، فَبَلَغَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَأَرْسَلَ فِى آثَارِهِمْ ، فَأُدْرِكُوا فَجِىءَ بِهِمْ ، فَأَمَرَ بِهِمْ فَقُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ ، وَسَمَرَ أَعْيُنَهُمْ ، ثُمَّ نَبَذَهُمْ فِى الشَّمْسِ حَتَّى مَاتُوا . قُلْتُ وَأَىُّ شَىْءٍ أَشَدُّ مِمَّا صَنَعَ هَؤُلاَءِ ارْتَدُّوا عَنِ الإِسْلاَمِ وَقَتَلُوا وَسَرَقُوا . فَقَالَ عَنْبَسَةُ بْنُ سَعِيدٍ وَاللَّهِ إِنْ سَمِعْتُ كَالْيَوْمِ قَطُّ . فَقُلْتُ أَتَرُدُّ عَلَىَّ حَدِيثِى يَا عَنْبَسَةُ قَالَ لاَ ، وَلَكِنْ جِئْتَ بِالْحَدِيثِ عَلَى وَجْهِهِ ، وَاللَّهِ لاَ يَزَالُ هَذَا الْجُنْدُ بِخَيْرٍ مَا عَاشَ هَذَا الشَّيْخُ بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ . قُلْتُ وَقَدْ كَانَ فِى هَذَا سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - دَخَلَ عَلَيْهِ نَفَرٌ مِنَ الأَنْصَارِ فَتَحَدَّثُوا عِنْدَهُ ، فَخَرَجَ رَجُلٌ مِنْهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ فَقُتِلَ ، فَخَرَجُوا بَعْدَهُ ، فَإِذَا هُمْ بِصَاحِبِهِمْ يَتَشَحَّطُ فِى الدَّمِ ، فَرَجَعُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَاحِبُنَا كَانَ تَحَدَّثَ مَعَنَا ، فَخَرَجَ بَيْنَ أَيْدِينَا ، فَإِذَا نَحْنُ بِهِ يَتَشَحَّطُ فِى الدَّمِ . فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَقَالَ « بِمَنْ تَظُنُّونَ أَوْ تَرَوْنَ قَتَلَهُ » . قَالُوا نَرَى أَنَّ الْيَهُودَ قَتَلَتْهُ . فَأَرْسَلَ إِلَى الْيَهُودِ فَدَعَاهُمْ .
[=&quot]فَقَالَ « آنْتُمْ قَتَلْتُمْ هَذَا » . قَالُوا لاَ . قَالَ « أَتَرْضَوْنَ نَفَلَ خَمْسِينَ مِنَ الْيَهُودِ مَا قَتَلُوهُ » . فَقَالُوا مَا يُبَالُونَ أَنْ يَقْتُلُونَا أَجْمَعِينَ ثُمَّ يَنْتَفِلُونَ . قَالَ « أَفَتَسْتَحِقُّونَ الدِّيَةَ بِأَيْمَانِ خَمْسِينَ مِنْكُمْ » . قَالُوا مَا كُنَّا لِنَحْلِفَ ، فَوَدَاهُ مِنْ عِنْدِهِ . قُلْتُ وَقَدْ كَانَتْ هُذَيْلٌ خَلَعُوا خَلِيعًا لَهُمْ فِى الْجَاهِلِيَّةِ فَطَرَقَ أَهْلَ بَيْتٍ مِنَ الْيَمَنِ بِالْبَطْحَاءِ فَانْتَبَهَ لَهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ فَحَذَفَهُ بِالسَّيْفِ فَقَتَلَهُ ، فَجَاءَتْ هُذَيْلٌ فَأَخَذُوا الْيَمَانِىَ فَرَفَعُوهُ إِلَى عُمَرَ بِالْمَوْسِمِ وَقَالُوا قَتَلَ صَاحِبَنَا . فَقَالَ إِنَّهُمْ قَدْ خَلَعُوهُ . فَقَالَ يُقْسِمُ خَمْسُونَ مِنْ هُذَيْلٍ مَا خَلَعُوهُ . قَالَ فَأَقْسَمَ مِنْهُمْ تِسْعَةٌ وَأَرْبَعُونَ رَجُلاً ، وَقَدِمَ رَجُلٌ مِنْهُمْ مِنَ الشَّأْمِ فَسَأَلُوهُ أَنْ يُقْسِمَ فَافْتَدَى يَمِينَهُ مِنْهُمْ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ ، فَأَدْخَلُوا مَكَانَهُ رَجُلاً آخَرَ ، فَدَفَعَهُ إِلَى أَخِى الْمَقْتُولِ فَقُرِنَتْ يَدُهُ بِيَدِهِ ، قَالُوا فَانْطَلَقَا وَالْخَمْسُونَ الَّذِينَ أَقْسَمُوا حَتَّى إِذَا كَانُوا بِنَخْلَةَ ، أَخَذَتْهُمُ السَّمَاءُ فَدَخَلُوا فِى غَارٍ فِى الْجَبَلِ ، فَانْهَجَمَ الْغَارُ عَلَى الْخَمْسِينَ الَّذِينَ أَقْسَمُوا فَمَاتُوا جَمِيعًا ، وَأَفْلَتَ الْقَرِينَانِ وَاتَّبَعَهُمَا حَجَرٌ فَكَسَرَ رِجْلَ أَخِى الْمَقْتُولِ ، فَعَاشَ حَوْلاً ثُمَّ مَاتَ . قُلْتُ وَقَدْ كَانَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ مَرْوَانَ أَقَادَ رَجُلاً بِالْقَسَامَةِ ثُمَّ نَدِمَ بَعْدَ مَا صَنَعَ ، فَأَمَرَ بِالْخَمْسِينَ الَّذِينَ أَقْسَمُوا فَمُحُوا مِنَ الدِّيوَانِ وَسَيَّرَهُمْ إِلَى الشَّأْمِ . أطرافه 233 ، 1501 ، 3018 ، 4192 ، 4193 ، 4610 ، 5685 ، 5686 ، 5727 ، 6802 ، 6803 ، 6804 ، 6805 - تحفة 945 - 13/9[=&quot]
[=&quot]6805 - [=&quot]حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ أَبِى قِلاَبَةَ عَنْ [=&quot]أَنَس[=&quot]ِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ رَهْطًا مِنْ عُكْلٍ - أَوْ قَالَ عُرَيْنَةَ وَلاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ قَالَ مِنْ عُكْلٍ - قَدِمُوا الْمَدِينَةَ ، فَأَمَرَ لَهُمُ النَّبِىُّ - صلى الله عليه وسلم - بِلِقَاحٍ ، وَأَمَرَهُمْ أَنْ يَخْرُجُوا فَيَشْرَبُوا مِنْ أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا ، فَشَرِبُوا حَتَّى إِذَا بَرِئُوا قَتَلُوا الرَّاعِىَ وَاسْتَاقُوا النَّعَمَ ، فَبَلَغَ النَّبِىَّ - صلى الله عليه وسلم - غُدْوَةً فَبَعَثَ الطَّلَبَ فِى إِثْرِهِمْ ، فَمَا ارْتَفَعَ النَّهَارُ حَتَّى جِىءَ بِهِمْ ، فَأَمَرَ بِهِمْ فَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ وَأَرْجُلَهُمْ وَسَمَرَ أَعْيُنَهُمْ ، فَأُلْقُوا بِالْحَرَّةِ يَسْتَسْقُونَ فَلاَ يُسْقَوْنَ . قَالَ أَبُو قِلاَبَةَ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ سَرَقُوا ، وَقَتَلُوا ، وَكَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ، وَحَارَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ . أطرافه 233 ، 1501 ، 3018 ، 4192 ، 4193 ، 4610 ، 5685 ، 5686 ، 5727 ، 6802 ، 6803 ، 6804 ، 6899 - تحفة 945 - 203/8[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]البته كوركردن و مثله كردن در اسلام ممنوع است وحديث صحيح امام چهارم (ع) كذب انس را روشن ميكند .
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]6645 - [=&quot]حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ حَدَّثَنَا وَهْبُ بْنُ جَرِيرٍ أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ عَنْ هِشَامِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ [=&quot]أَنَس[=&quot]ِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ امْرَأَةً مِنَ الأَنْصَارِ أَتَتِ النَّبِىَّ - صلى الله عليه وسلم - مَعَهَا أَوْلاَدٌ لَهَا فَقَالَ النَّبِىُّ - صلى الله عليه وسلم - « وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ إِنَّكُمْ لأَحَبُّ النَّاسِ إِلَىَّ » . قَالَهَا ثَلاَثَ مِرَارٍ . طرفاه 3786 ، 5234 - تحفة 1634[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]تعصب قومي !
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]6439 - [=&quot]حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ صَالِحٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ قَالَ أَخْبَرَنِى أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ « لَوْ أَنَّ لاِبْنِ آدَمَ وَادِيًا مِنْ ذَهَبٍ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَادِيَانِ ، وَلَنْ يَمْلأَ فَاهُ إِلاَّ التُّرَابُ ، وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ » . تحفة 1508[=&quot]
[=&quot]6440 - [=&quot]وَقَالَ لَنَا أَبُو الْوَلِيدِ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ عَنْ أَنَسٍ عَنْ أُبَىٍّ قَالَ كُنَّا نَرَى هَذَا مِنَ الْقُرْآنِ حَتَّى نَزَلَتْ ( أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ) . تحفة 7[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]باب و آغاز تحريف قرآن است !
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]6072 - [=&quot]وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى حَدَّثَنَا هُشَيْمٌ أَخْبَرَنَا حُمَيْدٌ الطَّوِيلُ حَدَّثَنَا [=&quot]أَنَس[=&quot]ُ بْنُ مَالِكٍ قَالَ كَانَتِ الأَمَةُ مِنْ إِمَاءِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ لَتَأْخُذُ بِيَدِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَتَنْطَلِقُ بِهِ حَيْثُ شَاءَتْ . تحفة 785[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]عجب !!!!!
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]5120 - [=&quot]حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا مَرْحُومٌ قَالَ سَمِعْتُ ثَابِتًا الْبُنَانِىَّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٍ وَعِنْدَهُ ابْنَةٌ لَهُ ، قَالَ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٌ جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - تَعْرِضُ عَلَيْهِ نَفْسَهَا قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَلَكَ بِى حَاجَةٌ ، فَقَالَتْ بِنْتُ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٍ مَا أَقَلَّ حَيَاءَهَا وَاسَوْأَتَاهْ وَاسَوْأَتَاهْ . قَالَ هِىَ خَيْرٌ مِنْكِ رَغِبَتْ فِى النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - فَعَرَضَتْ عَلَيْهِ نَفْسَهَا . طرفه 6123 - تحفة 468 - 17/7[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]!!!!!!!!!!!!!!!!!!
[=&quot]4848 - [=&quot]حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِى الأَسْوَدِ حَدَّثَنَا حَرَمِىٌّ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ [=&quot]أَنَس[=&quot]ٍ - رضى الله عنه - عَنِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ « يُلْقَى فِى النَّارِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ . حَتَّى يَضَعَ قَدَمَهُ فَتَقُولُ قَطِ قَطِ » . طرفاه 6661 ، 7384 - تحفة 1279[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]اين هم از اسرائيليات وعقايد مجسمه است !

خیر البریه;416442 نوشت:
وبشدت ملی گرا بوده :
3573 - حدثنا مسلم بن إبراهيم حدثنا شعبة عن عبد الرحمن بن عبد الله بن جبر عن أنس بن مالك رضي الله عنه
: عن النبي صلى الله عليه و سلم قال ( آية الإيمان حب الأنصار وآية النفاق بغض الأنصار )

بعید نیست که این خبر را در مقابل حدیث متواتر : حب علی ایمان وبغضه نفاق جعل کرده باشد !

در مورد اين حديث تاپيكي زدم خواندني حتما مطالعه كنيد

تاپيك خواندني

dfffd;416627 نوشت:
حالا نوبت انس هست

يك دروغ شاخدار برات بزارم خودت هم كيف كنيد::::::::::::::::::::::::::

3399 - حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ سَعِيدٍ عَنْ قَتَادَةَ أَنَّ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَهُمْ
أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ صَعِدَ أُحُدًا وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ وَعُثْمَانُ فَرَجَفَ بِهِمْ فَقَالَ اثْبُتْ أُحُدُ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ نَبِيٌّ وَصِدِّيقٌ وَشَهِيدَانِ

اول كه مي گه انس به انها روايت كرد(حدثهم) در صورتي كه به يك نفر گفته انهم قتاده هست، اين دروغ اول، بعد در ادامه مي گه پيغمبر و ابوبكر و عمر و عثمان از كوه احد بالا رفتند و كوه لرزيد و پيغمبر گفت اي احد ارام باش فقط بر روي تو يك نبي و صديق و دو شهيد هست،،،،،،،،،،،،،،،،،،
دروغ شاخدارش اينجا هست كه انس مي گويد چهار نفر از كوه بالا رفتند پيغمبر ابوبكر عمر و عثمان يعني انس بالا نرفت و پايين كوه بود حالا چطوري صدا را شنيد كه پيغمبر فرمود اي كوه ارام باش و بروي تو يك نبي ........ ؟؟؟؟؟؟؟؟ هههههههههههههههه


:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:

خیر البریه;416943 نوشت:
با بررسي كه در صحيح بخاري مكتب شامله داشتم از انس بيش از 900 حديث با مكررات روايت شده كه تعدادي از آنرا ديديم اما برخي ديگر :
با تشکر از شما که خیلی کمک کردید و عالیست اجرتون با خدا.

اینها زمانی اسرائیلیات هستند در نظر عامه که علماشان ادعان کنند بدان. http://www.askdin.com/thread32462.html میشه درین تاپیک هم کمک کنید؟ اینجا مخصوص اسرائیلیات هست.

kheymegahabalfazl;417158 نوشت:
يك دروغ شاخدار برات بزارم خودت هم كيف كنيد
برادر عزیزم سلام. خب، ممکنه که انس به چندین نفر گفته و قتاده یکی ازآنهاست و این دروغ به انس برنمیگردد ضمن اینکه شاید فاصله نبی با انس آنقدر کم بود که صدای نبی را شنیده.

ببینید حتما نباید که دروغ بگه انس. مثلا تو یه روایت گفته باشه که یکی از صحابه بگه انس دروغ میگه یا یکی در یه حدیث دیگه حرف انس رو کاملا نقض کننه و شخصیشو از اعتبار بندازه

dfffd;417194 نوشت:
برادر عزیزم سلام. خب، ممکنه که انس به چندین نفر گفته و قتاده یکی ازآنهاست و این دروغ به انس برنمیگردد

اخوي وقتي شما روايت مي كنيد و مي گويد به فلاني گفتنم اسمش را همن مي گويم و وقتي هم مي گويد به انها گفتم اسمش را هم مي گويد يا انس دروغ گفته و يا بخاري در جمع حديث خيانت كرده و يا بخاري بي سواد بوده كه نتوسنته جمع ادبيات عرب را ادا كند

dfffd;417194 نوشت:
ضمن اینکه شاید فاصله نبی با انس آنقدر کم بود که صدای نبی را شنیده.

دوست من به روايت دقت كنيد نوشته است صعد احدا، يعني از كوه بالا رفت و نفرموده داشته ميرفته، وقتي از كوه بالا برويد چگونه ارتفا كم بوده و شنيده؟؟؟؟؟؟؟

بنده پيشنهاد مي دم براي ادامه همين بحث در شخصي باشد زيرا ممكنه تاپيك منحرف بشود در غير اين صورت همين جا ادامه مي دهيم

با سلام

توضیحی اضافه کنم وآن اینکه علوم حدیث بسیار گسترده وپیچیده است مثلا همین اخبار از انس ، شاید انس دروغ گفته شاید بعضی دروغگویان از زبان انس جعل کرده باشند :

علامه امینی در الغدیرش آورده :

عن أنس: إن النبي صلى الله عليه وسلم كان على حراء وأبو بكر وعمر وعثمان، فرجف بهم فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: أثبت حراء فما عليك إلا نبي وصديق وشهيدان. قال الأميني: أخرجه الخطيب في تاريخه 5: 365 من طريق محمد بن يونس الكديمي ذلك الكذاب الوضاع الذي وضع على رسول الله صلى الله عليه وآله أكثر من ألف حديث كما مر في الجزء الخامس في سلسلة الكذابين ص 230، وفي هذا الجزء فيما يأتي. عن قريش بن أنس الأموي البصري. قال ابن حبان: اختلط فظهر في حديثه مناكير فلم يجز الاحتجاج بأفراده. وقال البخاري: إختلط ست سنين عن سعيد بن أبي عروبة البصري قال ابن سعد: اختلط في آخر عمره. وقال ابن حبان بقي في اختلاطه خمس سنين، ولا يحتج إلا بما روى القدماء مثل يزيد بن زريع وابن المبارك. وقال الذهلي: عاش بعد ما خولط تسع سنين. وقال غيرهم: اختلط سنين لم يجز الاحتجاج بحديثه فيما انفرد (2). هذا ما في إسناد هذه الأكذوبة من العلل غير أن الخطيب مر بها كريما، لا تسمع منه حولها ركزا، ولم ينبس فيها ببنت شفة، عادته في فضائل من أعماه حبه وأصمه.

اما بطرق دیگر :

1420 - حديث : ان رسول الله ( صعد أحدا وأبتعه أبوبكر وعمر ، وعثمان ، فرجف بهم ، فضربه رسول الله ( برجله ، فقال : ' اثبت أحد ! نبي ، وصديق ، وشهيدان ' . رواه المغيرة بن موسى المزني البصري : عن ابن أبي عروبة ، عن قتادة ، عن أنس . والمغيرة هذا منكر الحديث ؛ قاله البخاري . [ قال المقدسي : ] ...، وإنما أنكر بهدا الإسناد .

568- اثْبُتْ أُحُد فإنما عليك نبى وصديق وشهيدان (البخارى ، وأبو داود ، والترمذى عن أنس . أحمد ، وعبد بن
حميد ، وأبو يعلى ، وابن حبان ، والطبرانى ، والضياء عن سهل بن سعد . الترمذى عن عثمان بن عفان)

رجاله ثقاث رجال الشيخين، غير علي بن المديني، فمن رجال لبخاري، وسماع يزيد بن زريع من ابن أبي عروبة قبل أن يختلط.
وأخرجه البخاري "3686" في فضائل الصحابة: باب مناقب عمر بن الخطاب، وأبو داود "4651" في السنة: باب في الخلفاء، عن مسدد بن مسرهد، والنسائي في "فضائل الصحابة" "32" عن عمرو بن علي، وأبو يعلى "3196" عن عبيد الله بن عمر القواريري، ثلاثتهم عن يزيد بن زريع، بهذا الإسناد. وقرن عبيد الله بن عمر في حديثه خالد بن الحارث بيزيد بن زريع، وهو ممن سمع من سعيد قبل الاختلاط.
وأخرجه أبو يعلى "2910" عن زكريا بن يحيى، عن خالد بن الحارث، عن سعيد بن أبي عروبة، به.
وعلقه البخاري "3686" فقال: وقال لي خليفة: حدثنا محمد بن سواء وكهمس بن المنهال، قالا: حدثنا سعيد، عن قتادة، به.
وأخرجه أحمد 3/112 عن يحيى بن سعيد القطان، عن شعبة، عن قتادة، به.
وسيأتي هذا الحديث عن المؤلف برقم "6908" من طريق يحيى بن سعيد، عن سعيد بن أبي عروبة.

1443- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ حَسَنِ بْنِ شَقِيقٍ ، حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ حُسَيْنِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَيْدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عَلَى حِرَاءٍ فَتَحَرَّكَ فَقَالَ اسْكُنْ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْكَ إِلا نَبِيٌّ وَصِدِّيقٌ وَشَهِيدَانِ فَكَانَ عَلَيْهِ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ وَعُثْمَانُ .السنه ابن ابی عاصم

247 - حدثنا عبد الله قال حدثني أبي قثنا عبد الرزاق أنا معمر عن أبي حازم عن سهل بن سعد : ارتج أحد وعليه النبي صلى الله عليه و سلم وأبو بكر وعمر وعثمان فقال النبي صلى الله عليه و سلم أثبت أحد ما عليك إلا نبي وصديق وشهيدان .فضائل الصحابه

وجالبتر اینکه اعاظم علمای سنی معترفند که این حدیث در باره شهادت امام المتقین (ع) که بدشت اشقی الاخرین شهید شد است وجاعلین آنرا به دیگران هم سرایت داده اند :

باب ذكر مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه وما أعد الله الكريم لقاتله من الشقاء في الدنيا والآخرة قال محمد بن الحسين رحمه الله تعالى : قد قال النبي صلى الله عليه وسلم وهو على حراء وقد تحرك الجبل ، فقال : « اثبت حراء ، فإنما عليك نبي ، وصديق وشهيد » وعليه رسول الله صلى الله عليه وسلم وأبو بكر ، وعمر ، وعثمان ، وعلي ، وطلحة ، والزبير وسائر من في الحديث المذكور المشهور ، فقد أخبر النبي صلى الله عليه وسلم بأنهم شهداء ، فقتل عمر رضي الله عنه شهيدا ، وقتل عثمان رضي الله عنه شهيدا ، وقتل علي رضي الله عنه شهيدا ، لعن الله قاتل علي بن أبي طالب ، وأخزاه في الدنيا والآخرة وقد أخبر النبي صلى الله عليه وسلم لعلي بن أبي طالب رضي الله عنه : « إنك مستخلف ، وإنك مقتول » ولا بد لما قاله النبي صلى الله عليه وسلم أنه يكون ، لا بد من أن يكون ، وذلك درجات لهم رضي الله عنهم عند ربهم عز وجل يزيدهم فضلا إلى فضلهم ، كرامة منه لهم رضي الله عنهم .الكتاب : الشريعة للآجري
المؤلف : الآجري

881 - أخبرنا أبو علي أحمد بن محمد بن فضالة الحمصي ثنا أبو عبد الله أحمد بن عبد المؤمن المروزي بمصر ثنا علي بن الحسين بن واقد عن أبيه الحسين بن واقد عن عبد الله بن بريدة عن أبيه قال كان النبي صلى الله عليه وسلم على حراء فتحرك الجبل فضربه بيده وقال اسكن حراء فإنما عليك نبي وصديق وشهيد وكان عليه النبي صلى الله عليه وسلم وأبو بكر وعمر وعثمان وعلي رضي الله عنهم
الكتاب : الفوائد
المؤلف : تمام بن محمد الرازي أبو القاسم
الناشر : مكتبة الرشد - الرياض

1061 - حدثنا جعفر بن محمد نا قتيبة بن سعيد نا عبد العزيز بن محمد عن سهيل بن أبي صالح عن أبيه عن أبي هريرة : ان رسول الله صلى الله عليه و سلم كان على حراء هو وأبو بكر وعمر وعثمان وعلي وطلحة والزبير فتحركت الصخرة فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم إهدئي فما عليك الا نبي وصديق وشهيد

[ فضائل الصحابة - أحمد بن حنبل ]
الكتاب : فضائل الصحابة
المؤلف : أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني
الناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت

1128 - حدثنا عمرو بن علي ، قال : نا أبو داود ، قال : نا شعبة ، عن حصين ، عن هلال بن يساف ، عن عبد الله بن ظالم ، قال : دخلت على سعيد بن زيد ، وقال : ألا تعجب من هذا الظالم ؟ ، أقام خطباء يشتمون عليا ، قال : قد فعلوه ؟ ، أو قد فعله ؟ ، أشهد أن تسعة في الجنة ، قلت من التسعة ؟ ، قال : كنا مع النبي a على حراء ، فتحرك ، فقال رسول الله a : « اثبت حراء ، فما عليك إلا نبي ، وصديق ، وشهيد » ، قلت : ومن كان على حراء ؟ ، قال : كان رسول الله a ، وأبو بكر ، وعمر ، وعثمان ، وعلي ، وسعد ، وطلحة ، والزبير ، وعبد الرحمن بن عوف ، قلت : فمن العاشر ؟ ، قال : أنا وهذا الحديث قد روي عن سعيد بن زيد من غير وجه

الكتاب : البحر الزخار ـ مسند البزار
مصدر الكتاب : موقع جامع الحديث

حدثنا أبو حامد بن جبلة قال ثنا محمد بن اسحاق قال ثنا محمد بن الصباح قال ثنا سفيان قال سمعت أبا اسحاق يقول رأيت ابن عمر يتزر إلى أنصاف ساقيه
حدثنا سليمان بن أحمد قال ثنا عبدان بن أحمد قال ثنا معمر بن سهل قال ثنا محمد بن اسماعيل الكوفي قال ثنا سفيان عن أبي اسحاق عن سعيد بن زيد قال كان رسول الله صلى الله عليه و سلم على حراء فتحرك فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم اثبت حراء فإنما عليك نبي وصديق وشهيد وكان عليه أبو بكر وعمر وعثمان وعلي رضي الله تعالى عنهم
[ حلية الأولياء - أبو نعيم الأصبهاني ]
الكتاب : حلية الأولياء وطبقات الأصفياء
المؤلف : أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني

أخبرنا أبو البركات الحسن بن محمد بن هبة الله الدمشقي قال أخبرنا أبو العشائر محمد بن خليل بن فارس القيسي أخبرنا أبو القاسم علي بن محمد بن علي المصيصي أخبرنا أبو محمد عبد الرحمن بن عثمان بن القاسم بن أبي نصر أخبرنا أبو خثيمة خثيمة بن سليمان بن حيدرة أخبرنا إسماعيل بن زكرياء عن النضر أبي عمر الخزاز عن عكرمة عن ابن عباس أن رسول الله صلى الله عليه و سلم لما انتفض حراء قال : " اسكن حراء فما عليك إلا نبي وصديق وشهيد " . وكان عليه النبي صلى الله عليه و سلم وأبو بكر وعمر وعثمان وعلي وطلحة والزبير وعبد الرحمن وسعد وسعيد بن زيد
الكتاب : أسد الغابة
المؤلف : ابن الأثير

وأخبرنا بها أبو القاسم أيضا وأبو غالب محمد بن أحمد بن الحسين بن قريش قالا أنا أبو الحسين بن النقور ح وأخبرنا أبو الحسين بن الفراء أنا أبي أبو يعلى إملاءقالا أنا عيسى بن علي نا أبو بكر عبد الله بن محمد بن زياد النيسابوري إملاء ح وأخبرنا بها أبو يعقوب يوسف بن أيوب بن الحسين نا أبو الحسين بن المهتدي نا عبيد الله بن أحمد الصيدلاني نا عبد الله بن محمد بن زياد النيسابوري نا أحمد بن عبد الرحمن بن وهب نا عمي عبد الله بن وهب حدثني وفي حديث المخلص نا معاوية بن صالح عن يحيى بن سعيد عن سهيل بن أبي صالح عن أبيه عن أبي هريرة قال صعد رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) على جبل يقال له حراء معه أبو بكر وعمر وعثمان وعلي وطلحة والزبير وعبد الرحمن بن عوف وسعد وسعيد فتحرك الجبل فقال رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) اسكن حراء فليس عليك إلا نبي وصديق وشهيد فسكن الجبل وفي حديث المخلص أو صديق أو شهيد .تاریخ دمشق

لعنت خداوند بر خائنین ودروغگویان !

برادرم میشه یه جمع بندی بفرمائید ببینیم آیا دروغی از انس در بخاری آمده یا خیر؟ تشکر

موضوع قفل شده است