جمع بندی آیا جوابی بر توجیه عامه در مورد احادیث تحریف در کتبشان وجود دارد؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جوابی بر توجیه عامه در مورد احادیث تحریف در کتبشان وجود دارد؟

سلام مثلا در بخاری آمده که عمر میگوید آیه رجم نازل شده درحالی که در قرآن کنونی نیست و عامه میگوید که نسخ و منسوخ شده و توجیه میکنند با نسخ آیات، جوابشان چیست؟ لظفا از کتب خودشان بیان کنید.

با نام الله



کارشناس بحث: استاد مجید

dfffd;414559 نوشت:
سلام مثلا در بخاری آمده که عمر میگوید آیه رجم نازل شده درحالی که در قرآن کنونی نیست و عامه میگوید که نسخ و منسوخ شده و توجیه میکنند با نسخ آیات، جوابشان چیست؟ لظفا از کتب خودشان بیان کنید.

با صلوات بر محمد وآل محمد
وبا سلام وعرض ادب تبریک عید الله الاکبر
یکى از
آیاتی که ادعا شده منسوخ گردیده است و در قرآن آورده نشده، "آیه رجم" است .
«الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتّة نکالاً من الله و الله عزیز حکیم ؛ هر گاه پیرمرد و پیرزن
زنا کنند، قطعاً آن ها را سنگسار کنید. و این عذابی است از سوى خدا، و خداوند عزیز و حکیم است.»
در کتب بزرگ اهل سنت روایتی هست که عمر بن خطاب چنین گفته است:« قال عمر لولا أن یقول الناس زاد عمر فی کتاب الله لکتبت آیة الرجم بیدی ؛ اگر مردم نمی گفتند که عمر به قرآن اضافه کرده است می نوشتم آیه رجم رو به دستان خودم.»(صحیح البخاری – البخاری – ج ۸ – ص ۱۱۳- دارالفکر، نیل الأوطار – الشوکانی – ج ۶ – ص ۲۶۹- دار الجیل، تغلیق التعلیق – ابن حجر – ج ۵ – ص ۲۹۸- دار عمار، عمدة القاری – العینی – ج ۲۴ – ص ۲۴۷- دار إحیاء التراث العربی، فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۳ – ص ۱۳۹- دار المعرفة)
آیة الله خویی (ره) در البیان بعد از بیان این روایت از کتب اهل سنت به تحلیل آن پرداخته اند:
روى ابن عباس أن عمر قال فيما قال، وهو على المنبر:
" إن الله بعث محمدا - ص - بالحق، وأنزل عليه الكتاب، فكان مما أنزل الله آية الرجم، فقرأناها، وعقلناها، ووعيناها. فلذا رجم رسول الله - ص - ورجمنا بعده فأخشى إن طال بالناس زمان أن يقول قائل: والله ما نجد آية الرجم في كتاب الله، فيضلوا بترك فريضة أنزلها الله، والرجم في كتاب الله حق على من زنى إذا أحصن من الرجال... ثم إنا كنا نقرأ فيما نقرأ، من كتاب الله: أن لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم، أو: إن كفرا بكم أن ترغبوا عن آبائكم... " (1)
وذكر السيوطي: أخرج ابن اشته في المصاحف عن الليث بن سعد. قال:
" أول من جمع القرآن أبو بكر، وكتبه زيد... وإن عمر أتى بآية الرجم فلم يكتبها، لأنه كان وحده " (2)
أقول: وآية الرجم التي ادعى عمر أنها من القرآن، ولم تقبل منه رويت بوجوه: منها: " إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة، نكالا من الله، والله عزيز حكيم " ومنها: " الشيخ والشيخة فارجموهما البتة، بما قضيا من اللذة " ومنها، " إن الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة " وكيف كان فليس في القرآن الموجود ما يستفاد منه حكم الرجم. فلو صحت الرواية فقد سقطت آية من القرآن لا محالة.(3)

[1] صحيح البخاري ج 8 ص 26 وصحيح مسلم ج 5 ص 116 بلا زيادة ثم إنا.
[2] الاتقان ج 1 ص 101
[3] نام کتاب : تفسير البيان في تفسير القرآن نویسنده

: السيد أبوالقاسم الخوئي جلد : 1 صفحه.202

در رد این ادعا گفته شده است:

عدم فصاحت آیه
اولاً: هر کس این عبارت را براى اولین مرتبه بشنود یقین مى کند که عبارتى ساختگى است، و قابل مقایسه با

کلام خداوند که در نهایت فصاحت و بلاغت است، نیست.
وجود کاتبان و حافظان قرآن
ثانیاً: پیامبر اکرم)ص) براى
نگارش قرآن کاتبان مخصوصى داشت که آیات را مى نوشتند و مصحف را تدوین مى نمودند چطور این آیه از قلم آنان افتاد.
افزون بر این تعدادى از
صحابه در زمان رسول اکرم )ص) براى خود مصحف هایى ترتیب داده بودند و حافظانى نیز بودند که قرآن را جمع و حفظ کرده بودند و هیچ آیه اى از قلم آنان جا نمانده است ؛ چطور شد تنها مجعوله رجم از ذهن و قلم آنان افتاد؟.
عدم سازگاری حکم با شرع
ثالثاً: محتواى این عبارت به اصطلاح "آیه رجم" با
احکام شرعی سازگارى ندارد.
علت عدم سازگاری با شرع
زیرا این عبارت مى گوید: شیخ و شیخه، یعنى افراد چهل سال به بالا - چون در لغت به فرد چهل سال به بالا تعبیر شیخ مى شود - اگر
زنا کنند رجم مى شوند ظاهرش این است که اگر همسر هم نداشته باشند و شرایط احصان فراهم نباشد، رجم و سنگسار مى شوند، و این مخالف با حکم فقهی غیر محصن است.

dfffd;414559 نوشت:
سلام مثلا در بخاری آمده که عمر میگوید آیه رجم نازل شده درحالی که در قرآن کنونی نیست و عامه میگوید که نسخ و منسوخ شده و توجیه میکنند با نسخ آیات، جوابشان چیست؟ لظفا از کتب خودشان بیان کنید.

اين عين روايتي هست كه فرموديد:

عن ابن عباس، قال: قال عمر: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ وَالرَّجْمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أُحْصِنَ مِنْ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ إِذَا قَامَتْ الْبَيِّنَةُ أَوْ كَانَ الْحَبَلُ أَوْ الِاعْتِرَافُ ثُمَّ إِنَّا كُنَّا نَقْرَأُ فِيمَا نَقْرَأُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ أَنْ لَا تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ
از ابن عباس نقل شده که گفت : عمر گفت: خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بين آنچه بر وي نازل شده بود آيه سنگسار بود .پس ما آن را خوانديم فهميدم وبا تمام وجوددرک کرديم.رسول خدا سنگسار کرد.وما هم سنگسار نموديم.پس ترسيدم که اگر مدتي بر مردم بگذرد کسي بگويد که قسم به خدا ما اين آيه را در کتاب خدا نمي بينيم .پس به سبب ترک يکي از واجبات الهي به گمراهي بيفتند
صحيح البخاري، ج8، ص25و 26 و صحيح مسلم، ج5، ص116و مسند احمد، ج1،‌ ص40 و 55. و السنن الدارمي، عبدالله بن بهرام الدارمي ، ج2، ص179و سنن ترمزي، ج2، ص442 و المحلى ، ابن حزم ، ج 11 ، ص 236 .

پاسخ شما را از اصح الكتب و زبان عمر بن خطاب مي دهم::::::::::

1696ـ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ الله عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ عُمَرُt: أَقْرَؤُنَا أُبَيٌّ، وَأَقْضَانَا عَلِيٌّ، وَإِنَّا لَنَدَعُ مِنْ قَوْلِ أُبَيٍّ، وَذَاكَ أَنَّ أُبَيًّا يَقُولُ: لا أَدَعُ شَيْئًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ r وَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: )مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا(. (بخارى:4481)
ترجمه: ابن عباس رضي الله عنهما مي‌گويد: عمر گفت: بهترين قاري ما، اُبي، ‌و بهترين قاضي ما، علي بن ابي‌طالب است. اما گاهي قول ابي را ترك مي‌كنيم. چرا كه اُبي مي‌گويد: آنچه از رسول خدا شنيده‌ام، آنرا رها نمي‌كنم در حالي كه خداوند متعال فرموده است: )مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا( يعني هيچ آيه‌اي را نسخ نكرده و فراموش نمي‌سازيم مگر آنكه چيز بهتري يا همانند آن، جايگزين‌اش مي‌كنيم.

حال ما از عمر بن خطاب سوال مي كنيم، اگر اين ايه نسخ شده است، چه ايه اي جايگزين رجم بر ما نازل شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چگونه ما بايد قول شما را قبول كنيم در صورتي كه قول شما با قران هم خواني ندارد؟
پيروان سقيفه پاسخ گو باشند
:Gol:

جناب مجبد گرامی، من میخواهم بدانم چگونه میشود ادعای اینان بر نسخ تلاوت رو رد کرد اینا میگن که سنگسار حکمش هست، اما آیه اش نسخ شده. حالا جواب ما چیست؟

dfffd;416130 نوشت:
جناب مجبد گرامی، من میخواهم بدانم چگونه میشود ادعای اینان بر نسخ تلاوت رو رد کرد اینا میگن که سنگسار حکمش هست، اما آیه اش نسخ شده. حالا جواب ما چیست؟

دوست عزيز ايا مي دانيد نسخ چيست؟

وقتي حكمي اجرا مي شده و سپس نسخ بشود يعني ان حكم مربوط به يك بازه زماني و دوره خواص بوده است، و ديگر لازم الاجرا نيست، مثلا پيروان سقيفه قائل بر اين هستند كه متعه نسخ شده است و مربوط به يك دوره زماني خاص بوده كه بعد از ان نسخ و نهي شده است و انجام ان يعني انجام فعل زنا، لذا ديگر قابل اجرا نيست، اما رجم از نگكاه عمر نسخ نشده است بلكه ديگر ايه اش حذف شده نه نسخ، و اينگونه نيست كه يك ايه نسخ شود ولي حكمش اجرا شود، اين استدلال باطل هست لذا اگر چيزي نسخ شود طبق قران و سخن عمر بايد جايگزينش صادر شود

آخر اینها میگن که سنگسار نسخ نشده بلکه آیه آنن نسخ شده نه حکم آن.

dfffd;416628 نوشت:
آخر اینها میگن که سنگسار نسخ نشده بلکه آیه آنن نسخ شده نه حکم آن.

اينان از خدا هم بيشتر مي فهمند، شما زياد خودتان را ناراحت نكنيد زيرا وقتي در بن بست قرار مي گيرند و راهي براي برون رفتن ندارند مانند مولايشان مي گويند ان رجل ليهجر، خدا مي فرمايد بايد جايگزين ايه نازل شود اين ها مي گويند نه، خوب كسي كه خلاف خدا حكم كند ما با او بحثي نداريم و قضاوت را بايد به پاي دوستان گذاشت شما هم خودت را ناراحت نكن اگر كسي دليلي داشته باشد حرف مي زند قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين، انها هنوز نمي توانند نسخ را معنا كنند چه برسد كه توجيه كنند

dfffd;416130 نوشت:
جناب مجبد گرامی، من میخواهم بدانم چگونه میشود ادعای اینان بر نسخ تلاوت رو رد کرد اینا میگن که سنگسار حکمش هست، اما آیه اش نسخ شده. حالا جواب ما چیست؟

با صلوات بر محمد وآل محمد
وبا سلام وعرض ادب واحترام
برای پاسخ شما کاربر گرامی نیاز هست تا اقسام نسخ مورد بررسی قرار گیرد لذا از کتاب علوم قرآنی مرحوم سید محمد باقر حکیم این مطلب را خدمت شما عرض می نمایم.
نسخ و اقسام آن
نسخ را- علماى اسلامى- به سه قسم تقسيم كرده‏اند كه آن اقسام را به ايجاز، ذيلا مى‏آوريم.
قسم اوّل: نسخ تلاوت بدون نسخ حكم؛ منظور از اين قسم نسخ آن است كه يك آيه قرآنى بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده باشد، سپس تلاوت آن و نصّ لفظى آن منسوخ شده باشد، امّا احكامى كه آن آيه دربرداشته است، نگاه داشته شده باشد.
براى اين قسم از نسخ «آيه رجم» را مثال زده‏اند كه متن آن، از عمر بن خطاب چنين روايت شده است: «اذا زنى الشيخ و الشيخة فارجموهما البتّة، نكالا من الله، و الله عزيز حكيم». گفته‏اند: اين آيه‏اى از قرآن كريم بوده است كه تلاوت آن منسوخ شده است، امّا حكم آن نگاه داشته شده است.
هر چند اين قسم از نسخ، مورد قبول بيشتر محققّان از جمهور علماى قرآن است، مع الوصف، تقريبا هيچ شكّى در بطلان آن و عدم ثبوت آن در قرآن كريم نداريم، بويژه، هنگامى كه به طور موضوعى به مطالعه آن مى‏پردازيم. توجّه كنيد:
اوّلا، مى‏بينيم كه پذيرفتن اين گونه نصوص و روايات كه بعضى از كتب حديث و صحاح اهل سنّت آورده‏اند، ما را به اعتقاد به تحريف قرآن مى‏كشانند. زيرا، منطوق اين روايات بر ثبوت اين آيه و آيات ديگر در قرآن كريم، تا زمان وفات رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و اين كه مدّتى پس از وفات آن حضرت، اين آيات از قرآن ساقط شده‏اند، تكيه دارد.
ثانيا، مى‏بينيم كه اين روايات جز از طريق آحاد به دست ما نرسيده‏اند، و براى ما روا نيست كه در برابر اجماع مسلمين، بر پايه خبرهاى واحد، معتقد به نسخ شويم. گذشته از اين كه سير طبيعى حوادث و وقايع حكم مى‏كند به اين كه مسايل مهم در ميان مردم شيوع داشته باشد، و نسخ يك آيه از قرآن كريم از جمله اين امور مهم است، آن وقت چگونه ممكن است چنين مطلبى تنها از طريق اخبار آحاد نقل شده باشد؟
قسم دوم: نسخ تلاوت و نسخ حكم با هم؛ منظور از اين قسم نسخ آن است كه يك آيه قرآنى در برهه‏اى از عهد رسالت و تشريع شريعت، هم از نظر لفظ و هم از نظر معنا ثابت بوده باشد، آن گاه پس از مدّتى تلاوت و مضمون آن هر دو نسخ شده باشد.
براى اين قسم از نسخ، «آيه رضاع» را مثال زده‏اند كه با اين عبارت از عايشه روايت شده است: «در آنچه از قرآن نازل شد، اين آيه بود: «و عشر رضعات يحرمن» يعنى: ده بار شير دادن محرم مى‏گرداند، سپس نسخ شد به «خمس معلومات» يعنى: پنج مرتبه قطعى.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از دنيا رفت و اين آيات جزو آيات قرآنى بودند كه قرائت مى‏شد» (صحيح مسلم، 4/ 167). اين قسم نيز با همان دو پاسخى كه در ارتباط با قسم اوّل نسخ آورديم، بايد مورد نقد قرار گيرد.
قسم سوم: نسخ حكم بدون نسخ تلاوت؛ منظور از اين قسم نسخ، آن نسخى است كه در كنار مضمون آيه قرآنى قرار مى‏گيرد، و ساختار و شيوه تعبير آن آيه قرآنى را هيچ تغيير نمى‏دهد و محفوظ نگاه مى‏دارد. اين قسم از نسخ است كه نزد دانشمندان و مؤلفان شهرت دارد و در باب آن كتابهاى جداگانه نوشته‏اند.
اين قسم از نسخ را مى‏توان در سه وضعيت ملاحظه كنيم:
الف) حكم ثابت در قرآن كريم به واسطه سنّت متواتر يا به واسطه اجماع قطعى كه كاشف از صدور نسخ از سوى معصوم بوده باشد، نسخ شود.
ب) حكم ثابت در قرآن كريم به واسطه آيه ديگرى از قرآن كه در شيوه طرح و بيان مطلب، ناظر بر حكم منسوخ باشد، نسخ شود.
اين دو حالت، از نظر واقع مطلب، بى‏اشكال‏اند، هر چند در وقوع نسخ به اين دو صورت، عملا و در خارج ترديد كرده‏اند.
ج) حكم ثابت در قرآن كريم به واسطه آيه ديگرى از قرآن، كه ناظر بر حكم منسوخ، و نه بيان كننده رفع حكم منسوخ باشد، نسخ شود. مبناى پذيرش نسخ در چنين موردى، تعارض ميان دو آيه از قرآن كريم است، كه در نتيجه، بر ناسخ بودن آيه متأخّر كه زمان نزول آن ديرتر است، و منسوخ بودن آيه متقدّم كه پيش از آن نازل گرديده است، حكم مى‏كند.
آقاى خويى قدّس سرّه جواز اين گونه نسخ را بر اين اساس كه با منطوق آيه شريفه:«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً» منافات دارد، مورد اشكال قرار داده‏اند؛ زيرا، هر گاه بين دو آيه از قرآن كريم منافات وجود داشته باشد، اختلافى كه خداوند سبحان وجود آن را در قرآن نفى فرموده است، بايد تحقّق پيدا كند؛ و ادّعاى اين كه نسخ خود اختلاف را از ميان مى‏برد، سودى نخواهد داشت. زيرا، نظير اين ادّعا در مورد هر گونه اختلاف كه در كلام غير خداى سبحان نيز وجود داشته باشد، مى‏تواند مطرح بشود.
افزون بر اين ردّ و ايراد، مى‏بينيم كه آقاى خويى قدّس سرّه تقريبا- بر آنند كه در قرآن كريم حكم ثابتى كه به واسطه قرآن يا غير قرآن منسوخ شده باشد، وجود ندارد.
ما، هر چند كه با استادمان، آقاى خويى قدّس سرّه، در برخى از جوانب ردّ و ايراد و مناقشه ايشان، اختلاف نظر داريم، و چه بسا، به همان لحاظ، در ارتباط با فراگير بودن نگرش ايشان نسبت به همه آيات قرآنى نيز با ايشان اختلاف داريم؛ امّا، در اين تحقيق، در مقام بررسى بعضى از آيات مورد بحث از نظر نسخ، تقريبا به همان شيوه ايشان، سلوك خواهيم كرد.(علوم قرآنى( حكيم / لسانى)،سيد محمد باقر حكيم / محمد على لسانى فشاركى‏، ناشر: تبيان‏،مكان چاپ: تهران‏، نوبت چاپ: اوّل‏، سال چاپ: 1378)

dfffd;416130 نوشت:
جناب مجبد گرامی، من میخواهم بدانم چگونه میشود ادعای اینان بر نسخ تلاوت رو رد کرد اینا میگن که سنگسار حکمش هست، اما آیه اش نسخ شده. حالا جواب ما چیست؟

باسلام

قبلا مكرر نوشتيم كه تا معني قرآن و فرقش با مصاحف در صدر اسلام روشن نشود اين مشكلات حل نخواهد شد :

تفصيل در :

Download

اصلا بحث سر مصحب ابی ابن کعب و امیر المومنین و... نیست. بحث اینست که آیا عمر که میگوید آیه سنگسار در قرآن هست و الان نیست. یک تحریفف نیست؟ مسلما هست اما عامه آنرا توجیه میکنند و جواب به توجیهشان را میخواهم تشکر از شمای بزرگوار

dfffd;417195 نوشت:
اصلا بحث سر مصحب ابی ابن کعب و امیر المومنین و... نیست. بحث اینست که آیا عمر که میگوید آیه سنگسار در قرآن هست و الان نیست. یک تحریفف نیست؟ مسلما هست اما عامه آنرا توجیه میکنند و جواب به توجیهشان را میخواهم تشکر از شمای بزرگوار

با سلام

مقصود از قرآن در صدر اسلام قران +تفسیر آن بوده نه صرفا قرآن معجز . ومقصود عمر از قرآن همان مجموعه بوده یا اینکه منظورش تورات بوده !

ضمنا اگر بحث تحریف از صحاح سنت را میخواهید به همان لینک نفاق مراجعه کنید و اهداف محرفین را ببینید !

با تشکر فراوان حقیر اهداف تحریف + توجیهاتشونو میدونم اما توجیه اصلی اونا که " قرائت نسخ میشود ولی حکم نسخ نمیشود" رو بجوابش نرسیدم

آیا کسی از علماشون هست که با این شیوه توجیه که میگویند ممکن است قرائات نسخ شده باشند و احکام باقی مانده است را مزحک دانسته و رد کند و صحابه را قائل به تحریف بداند؟

با سلام

بحث در این است که چرا باید تلاوت وقرائت الفاظ وواژه ها نسخ گردد؟نسخ تلاوت این کلمات که اعجاز دارند چه مفهومی دارد؟ (مگر خداوند نفرمود ما در صورت نسخ و تبديل يك آيه مثلش مي آوريم كو ؟ كجاست آن آيات ؟)

از این عالمان سؤال میکنیم:این نسخ تلاوت در چه عصر وزمانی رخ داده است؟آیا در عصر رسول خدا (ص ) ودر محضر پیامبر بوده است ویا بعد از رحلت یامبر اکرم ،توسط برخی از خلفا انجام گرفته است؟نسخ تلاوت در عصر رسول خدا بیایه وبرهان است وباید این مطلب را به اثبات برسانند ؛زیرا تمام علما اتفاق دارند بر این که با خبر واحد نمی توان نسخ را اثبات کرد

.روایتی که از عمر در مورد آیه ی رجم نقل شده است که"اگر این نبود که گفته شد عمر در قرآن زیاد نمود،هر آیینه ای آیه را می نوشتم".(3)از این روایت به خوبی استفاده میشود که آیه مورد نظر از دیدگاه عمر،جزء قرآن بوده است ودر زمان رسول خدا تلاوت آن نسخ نشده است واگرنسخ شده باشد ،عمر اصرار نمیکرد که این آیه جزءقرآن است وقسم نمی خورد که اگر نمی گفتند عمر در قرآن زیاد نموده آن را در قرآن می نوشتم ،چه این که اگر آیه نسخ شده باشد جایز نیست کتابت آن در قرآن ،پس کلام عمر صحریح است در عدم نسخ آیه ی رجم و تنها مانع او از کتابت آیه در قرآن ،اتهامی است که ممکن است مردم به او بزنند وبگویند در قرآن زیادی قرار داده است؛بنا براین ،آیه ی رجم به اعتقاد وتصریح عمر بعد از رسول خدا جزء قرآن بوده ودر زمان رسول خدا منسوخ نشده است.سیوطی در اتقان نقل میکند که عمر آیه ی رجم را آورد که ابوبکر آن را جزءقرآن قرار دهد،ولی او پذیرفته نشد؛چون تنها بود

نكته ديگر اينكه :باید دقت کرد که اسقاط وحذف،غیر از نسخ است ونمی توان این روایت را به نسخ تلاوت،توچیه کردو صراحتا ميگويد سقط !

اما اگر نسخ تلاوت بعدازسول خدا و در عصر خلفا انجام گرفته این همان قول به تحریف قرآن است .

عبداللطیف،معروف به "ابن الخطیب"می گوید:"از عجیب ترین عجایب ادعای آنان است که می گویند تلاوت بعضی آیات قرآن نسخ شده ولی حکم آن باقی است واین قولی است که هیچ عاقلی آن را نمی گوید،زیرا نسخ احکان بعضی از آیات با فرض باقی بودن الفاظ وتلاوت آن آیات،امری معقول وپذیرفته شده است ،چون احکام تدریجأ نازل شده اند ولی نسخ تلاوت بعضی از آیات با فرض باقی بودن حکم آنها امری است که هیچ انسانی که برای خود احترامی قائل است از نعمت عقل برخوردار می باشد آن را نمی پذیرد،چه این که هیچ حکمت وفایده ای در نسخ تلاوت آیه ای با فرض بقای حکم آن نیست.

http://mohsenzade.com/index.php/component/content/article/10-1388-09-22-18-11-52/949-1390-08-01-18-29-39

اخير برخي از دانشمندان شجاع سني به عمق فاجعه پي برده اند و آيات رضاع كبير و رجم و اخبارصحاحشان را از بيخ منكر شده اند !

با صلوات بر محمد وآل محمد
وبا سلام وعرض ادب
نسخ در قرآن را به سه قسم تقسيم كرده‏ اند:
1- نسخ تنها در تلاوت آيه‏ اى از آيات نه در حكم آيه.
2- نسخ در حكم نه در تلاوت.
3- نسخ در تلاوت و در حكم آيه‏ اى از آيات.
اينك توضيحى در باب هر يك با ذكر نمونه:
در قسم اول، آيه رجم «1» را بعنوان نمونه ذكر كرده‏ اند، و گفته‏ اند كه تلاوت اين آيه نسخ شده و حكم آن باقى مانده است. و ما در بحث تحريف گفتيم كه قول و اعتقاد به نسخ تلاوت در يك آيه همان قول و اعتقاد به تحريف است، و روشن ساختيم كه در اين مطلب به اخبار آحاد استناد مى‏ كنند، در صورتى كه خبر واحد اعتبار و اثرى در موضوع مورد بحث ما ندارد، و دانشمندان اسلامى متفق القولند بر اينكه نسخ با خبر واحد ثابت نمى‏ شود. و امور مهمّى هم كه عادة در بين مردم شايع مى‏ شود، با فرض وجود آنها باز بوسيله خبر واحد ثابت نمى‏ گردد زيرا نقل و انتشار اين نوع امور كه از طرف بعض افراد اختصاص پيدا مى‏ كند و از بعض ديگر نقل و انتشار نمى‏ يابد خود دليل بر كذب يا خطاى نقل كننده خبر است. با اين توضيح چگونه مى‏ توان گفت كه تلاوت آيه رجم با خبر واحدى نسخ شده، و حكم آن باقى مانده است!؟ بلى، گفته شده است كه عمر جمله‏ اى بعنوان آيه رجم را آورد و ادّعا كرد كه از قرآن است، امّا مسلمانان گفتار او را نپذيرفتند زيرا نقل و بيان اين كلام منحصر به عمر بود، «2» و آنرا در مصاحف ثبت‏ نكردند. و بهمين جهت بعضى از متأخران ناگزير شدند بگويند كلام عمر از جهت تلاوت منسوخ است ولى حكم آن باقى است.«3»
__________________________________________________
(1) نور/ 2.
(2) نقل از صحيح بخارى، ج 8، ص 28، و صحيح مسلم، ج 5، ص 116: روى ابن عباس «انّ اللّه بعث محمّدا (ص) و انزل عليه الكتاب فكان ممّا انزل اللّه آية الرجم، فقرأناها، و عقلناها، و وعيناها، و وعيناها.
فلذا رجم رسول اللّه (ص) و رجمناها بعده، فاخشى ان طال بالناس زمان ان يقول قائل: و اللّه ما نجد آية الرّجم فى كتاب اللّه، فيضلّوا بترك فريضة انزلها، و الرجم فى كتاب اللّه حقّ على من زنى‏
(3) آشنايى با علوم قرآنى(رادمنش)، ص: 185

پست جمع بندی
پرسش:
درصحیح بخاری آمده که عمر می گوید: آیه رجم نازل شده درحالی که در قرآن کنونی نیست و عامه می گوید که نسخ و منسوخ شده و توجیه می کنند با نسخ آیات، جوابشان چیست؟ لطفا از کتب خودشان بیان کنید؟

پاسخ:
با سلام وعرض ادب خدمت شما
یکى از آیاتی که ادعا شده منسوخ گردیده است و در قرآن آورده نشده، "آیه رجم" است .
«الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتّة نکالاً من الله و الله عزیز حکیم ؛ هر گاه پیرمرد و پیرزن زنا کنند، قطعاً آن ها را سنگسار کنید. و این عذابی است از سوى خدا، و خداوند عزیز و حکیم است.»
در کتب بزرگ اهل سنت روایتی هست که عمر بن خطاب چنین گفته است:« قال عمر لولا أن یقول الناس زاد عمر فی کتاب الله لکتبت آیة الرجم بیدی ؛ اگر مردم نمی گفتند که عمر به قرآن اضافه کرده است می نوشتم آیه رجم رو به دستان خودم.»« 1»
در رد این ادعا گفته شده است:

1- عدم فصاحت آیه

هر کس این عبارت را براى اولین مرتبه بشنود یقین مى کند که عبارتى ساختگى است، و قابل مقایسه با کلام خداوند که در نهایت فصاحت و بلاغت است، نیست.
2- وجود کاتبان و حافظان قرآن

پیامبر اکرم(ص) براى نگارش قرآن کاتبان مخصوصى داشت که آیات را مى نوشتند و مصحف را تدوین مى نمودند چطور این آیه از قلم آنان افتاد.
افزون بر این تعدادى از صحابه در زمان رسول اکرم )ص) براى خود مصحف هایى ترتیب داده بودند و حافظانى نیز بودند که قرآن را جمع و حفظ کرده بودند و هیچ آیه اى از قلم آنان جا نمانده است ؛ چطور شد تنها مجعوله رجم از ذهن و قلم آنان افتاد؟.

3- عدم سازگاری حکم با شرع

محتواى این عبارت به اصطلاح "آیه رجم" با احکام شرعی سازگارى ندارد.
علت عدم سازگاری با شرع
زیرا این عبارت مى گوید: شیخ و شیخه، یعنى افراد چهل سال به بالا - چون در لغت به فرد چهل سال به بالا تعبیر شیخ مى شود - اگر زنا کنند رجم مى شوند ظاهرش این است که اگر همسر هم نداشته باشند و شرایط احصان فراهم نباشد، رجم و سنگسار مى شوند، و این مخالف با حکم فقهی غیر محصن است.
نسخ در قرآن را به سه قسم تقسيم كرده‏ اند:
1- نسخ تنها در تلاوت آيه‏ اى از آيات نه در حكم آيه.
2- نسخ در حكم نه در تلاوت.
3- نسخ در تلاوت و در حكم آيه‏ اى از آيات.
اينك توضيحى در باب هر يك با ذكر نمونه:
در قسم اول، آيه رجم «2» را بعنوان نمونه ذكر كرده‏ اند، و گفته‏ اند كه تلاوت اين آيه نسخ شده و حكم آن باقى مانده است. و در بحث تحريف بیان شده كه قول و اعتقاد به نسخ تلاوت در يك آيه همان قول و اعتقاد به تحريف است، ودر اين مطلب به اخبار آحاد استناد مى‏ كنند، در صورتى كه خبر واحد اعتبار و اثرى در موضوع مورد بحث ندارد، و دانشمندان اسلامى متفق القولند بر اين كه نسخ با خبر واحد ثابت نمى‏ شود. و امور مهمّى هم كه عادتاً در بين مردم شايع مى‏ شود، با فرض وجود آن ها باز به وسيله خبر واحد ثابت نمى‏ گردد، زيرا نقل و انتشار اين نوع امور كه از طرف بعض افراد اختصاص پيدا مى‏ كند و از بعض ديگر نقل و انتشار نمى‏ يابد خود دليل بر كذب يا خطاى نقل كننده خبر است. با اين توضيح چگونه مى‏ توان گفت كه تلاوت آيه رجم با خبر واحدى نسخ شده، و حكم آن باقى مانده است!؟ بلى، گفته شده است كه عمر جمله‏ اى بعنوان آيه رجم را آورد و ادّعا كرد كه از قرآن است، امّا مسلمانان گفتار او را نپذيرفتند زيرا نقل و بيان اين كلام منحصر به عمر بود، «3» و آنرا در مصاحف ثبت‏ نكردند. و به همين جهت بعضى از متأخران ناگزير شدند بگويند كلام عمر از جهت تلاوت منسوخ است ولى حكم آن باقى است.«4 »

__________________________________________________

  1. صحیح البخاری – البخاری – ج ۸ – ص ۱۱۳- دارالفکر، نیل الأوطار – الشوکانی – ج ۶ – ص ۲۶۹- دار الجیل، تغلیق التعلیق – ابن حجر – ج ۵ – ص ۲۹۸- دار عمار، عمدة القاری – العینی – ج ۲۴ – ص ۲۴۷- دار إحیاء التراث العربی، فتح الباری – ابن حجر – ج ۱۳ – ص ۱۳۹- دار المعرفة.
  2. نور/ 2.
  3. نقل از صحيح بخارى، ج 8، ص 28، و صحيح مسلم، ج 5، ص 116: روى ابن عباس «انّ اللّه بعث محمّدا (ص) و انزل عليه الكتاب فكان ممّا انزل اللّه آية الرجم، فقرأناها، و عقلناها، و وعيناها، و وعيناها.
فلذا رجم رسول اللّه (ص) و رجمناها بعده، فاخشى ان طال بالناس زمان ان يقول قائل: و اللّه ما نجد آية الرّجم فى كتاب اللّه، فيضلّوا بترك فريضة انزلها، و الرجم فى كتاب اللّه حقّ على من زنى‏
4. آشنايى با علوم قرآنى(رادمنش)، ص: 185
موضوع قفل شده است