جمع بندی آیا توسل به ائمه از نظر منطقی امکان پذیر است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا توسل به ائمه از نظر منطقی امکان پذیر است؟

اگر به خدا توسل جویم خب فقط من نیستم که توسل میجویم بلکه در هر لحظه خدا باید حواسش به میلیاردها انسان و میلیونها توسل باشد (به فرض اینکه در کل کائنات حیات هوشمند فقط در کره زمین باشد) خب خدا موجودی است که توانایی های منحصر به فرد دارد و میتواند از پس این کارها برآید اما ائمه چطور؟ ائمه که مثل ما انسان هستند و موجودی ناشناخته نیستند که بگوییم میشود. چطور مثلا امام رضا میتواند به دعاهای همه متوسلین به او گوش فرا دهد و همه را بررسی کند در صورتی که او انسانی هست مثل من و شما.

چگونه از نقطه نظر منطقی چنین چیزی ممکن است؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
امامان معصوم ما بر طبق روايات و آيات فراوان، جانشينان خداوند بر روي زمين هستند و داراي همه صفات و كمالات و فضائل الهي به اندازه ظرفيت وجود خود مي باشند. آنان در جايگاه بسيار عالي و ممتاز و نه تنها محيط و مشرف بر عالم طبيعت مي باشند، بلكه محيط بر همه عوالم وجود هستند. در دعاي رجبيه از اعمال ماه شريف رجب كه از امام عصر عليه السلام نقل شده است چنين مي خوانيم: «... لا فرق بينك و بينها الا انهم عبادك و خلقك[1]يعني ميان خداوند و اولياء معصوم او فرقي وجود ندارد مگر در اينكه خدا آفريدگار است و اولياء معصومش بندگان و مخلوقات اويند . اما افعال (و اراده آنها) افعال (و اراده) توست. و ولايتي به آنها عطا فرمودي كه از راه آن، آسمان و زمين روشن مي شود، اما ذوات آنها مصنوع و مخلوق تواند.[2]



با توجه به علم و آگاهي از امور و سعه وجودي كه ائمه دارند همه عالم و انسان هاي طالب هدايت را هدايت مي كند و به مطالب و مسايل و حوائج آن ها رسيدگي مي فرمايد. و هدايت معنوي همه ره پويان وادي توحيد، و سالكان سلك محبّت به خداوند و بندگي حق، توسط ايشان انجام مي گيرد، و هر كسي كه هدايت مي يابد و گامي در راه بندگي خداوند بر ميدارد با ارشاد و اشراق و افاضه و عنايت هاي آن بزرگوار است. اگر امام زمان عليه السلام در قلبي احساس نياز به هدايت را ببيند و عطش يافتن حق را در او مشاهده كند و درماندگي و افتادگي او را ببيند، بدون ترديد از او دستگيري مي كند. «آن بزرگوار حتي از دشمناني كه عناد و لجاجتي ندارند و راه را گم كرده اند، دستگيري مي كند تا چه رسد به(محّبان) و شيعيان شان».[3]

امام معصوم ـ عليه السلام ـ از علم خدادادي بهره مند است. و به حسب علو رتبه وجودي اش به لطف و اذن الهي به سرچشمه علم الهي متصل مي شود و از حقايق حوادث عالم همان گونه كه در متن واقع هستند آگاه مي شود.[4] و به حسب اين رتبه وجودي امام است كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «پيش از آنكه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد كه من راه هاي آسمان را بهتر از راه هاي زمين مي شناسم»[5]



بنابراين چون امام معصوم ـ عليه السلام ـ در مرتبه اي ويژه از عالم هستي قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلاي هستي است، به تمام علوم و معارف، معرفت شهودي دارد. مرحوم علامه طباطبائي(ره) مي فرماید: «به دليل عقلي و نقلي، امام ـ عليه السلام ـ انسان كامل و داراي مقام نورانيت، بلكه كامل ترين انسان هاي عصر خويش و مظهر تام همه اسماء و صفات و داراي اسم اعظم الهي است لذا (عالم بماكان و ما يكون و ما هو كائن) تا روز قيامت مي باشد. و به محض توجه به مقام نورانيت خود. بالفعل به همه جهان و جهانيان و به همه امور عالم و به هر حادثه (خواه شخصي و خواه اجتماعي) كه پيش آمده و در حال وقوع است و يا رخ خواهد داد، آشنا و با خبر مي گردد. و بدين ترتيب همه اشياء براي امام ـ عليه السلام ـ روشن و هيچ چيز از نظر و ديده باطني او پوشيده نيست. هر چند در رفتار و كردار مانند ساير مردم، به علل و اسباب ظاهري روي مي آورد».[6]

حقيقت ائمه(علیهم السلام) همان ارواح مطهر آنان است كه حقيقت هر انساني به روح او است. پس كمالات مطرح شده نيز به ارواح آن حضرات تعلق دارد.قدرت روحی آن بزرگوار در مرتبه ای است که می تواند در مکان های مختلف حاضر شوند و یا در یک زمان به درخواست شیعیان گوش فرادهند و حاجات آن ها را از خدا بخواهند.
ائمه اطهار که نمونه های انسان کامل اند مظهر و مجلای تام اسماء و کمالات الهی اند یکی از شئون الهی که حضرات معصومین در حد امکانی آن را دارا هستند شان "لا يشغله شانعن شان"(نهج البلاغه فيض الاسلام،خطبه 177. )است یعنی حضرات از نظر معنوی در مقامی هستند که کاری از کارها آنها را از کار دیگر باز نمی دارد نمونه مشخود آن در بخشیدن انگشتر امام علی در رکوع اسیت آن حضرت در حالی که تمام توجه اش به خداست توجه به فقیر و بخشش نیز دارد و هیچ کدام مانع از دیگری نیست.
در حدیثی از وجود مقدس امام زمان داریم: «فإنا نحيط علما بانبائكم و لايعزب عنا شي من أخباركم». (علامه مجلسي، بحارالانوار، ج56، ص 174؛ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص 495. كلمة‌ الإمام المهدي (ع)، ص 152)
و در جای دیگر می فرماید:"إنا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم و لولا ذلك انزل بكم الداء و اضطلمكم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله و ظاهرونا"(علامه مجلسي،‌ بحارالانوار، ج53، ص 175)
از این گذشته ما در مورد اولیای الهی نمونه هایی از کارهای خارق العاده داریم که می تواند به ما در رهیافت به جواب بیشتر کمک کند:
اگر در زندگی پیامبران گذشته دقت کنیم می بینیم که آنها نیز دارای این قدرتهای شگرف بوده اند مثلا در مورد حضرت سلیمان در قرآن کریم آمده حضرت سلیمان (ع) با لشکر عظیم خود حرکت کرد تا به سرزمین مورچگان رسید، «حتی اذا اتوا علی وادی النمل» در اینجا مورچه ای از مورچگان همنوعان خود را مخاطب ساخت و گفت : ای مورچگان داخل لانه های خود شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را پایمال نکنند در حالی که نمی فهمند «قال نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لایحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون»(7) حضرت سلیمان با شنیدن این سخن تبسم کرد و خندید «فتبسم ضاحکا من قولها»
بعضی مفسرین در تفسیر خنده حضرت سلیمان (علیه السلام) گفته اند : شادی او از این جهت بود که خداوند چنین قدرتی به او داده بود که در عین شور و هیجان عظیم لشکر از صدای مورچه ای نیز غافل نمی ماند.(8)
البته داشتن چنین قدرتهایی مخالف عقل هم نیست بلکه حتی مورد تأیید می باشد عقل می تواند تصور کند که راههایی باشد که انسان بتواند از طریق آنها به همه امور تسلط داشته باشد نمونه خیلی ضعیف آن را می توانیم در ساخته های دست بشر ببینیم مثل اینترنت که با سرعت زیادی تمام اطلاعاتی را که ما خواسته ایم ظرف چند دقیقه از نقاط مختلف دنیا پیش چشم ما قرار می دهد و ما همه آنها را به طور هم زمان مشاهده می کنیم و از آنها آگاه می شویم و تازه این قدرت قدرت انسانی است و قدرت الهی خیلی برتر و بالاتر از از اینهاست او کسی است که انسان را آفریده و ظرفیت چیزهایی که می تواند به آن برسد را می داند و کسانی که تحت تربیت الهی قرار می گیرند به آن قدرت ها دست پیدا می کنند. اما اینکه خداوند چنین قدرتهایی را به اولیاء الهی و امامانی چون امام رضا (ع) امام رئوف و مهربان داده و مردم را هم متوجه این مسئله کرده که اینها کسانی هستند که چنین قدرتهایی دارند بخاطر این است که همه ما آدم ها به ظرفیت و وسعت و بزرگی وجودی خودمان پی ببریم و بفهمیم که ما می توانیم انسان های کامل تری باشیم. همین طور وقتی این وسیله ها باعث اجابت درخواست ما می شوند ما ارتباط عاطفی بهتری با آنها برقرار می کنیم و این باعث می شود که صحبت ها و راه کارهایی که آنها برای زندگی ما ارائه می دهند را بهتر و دقیق تر به کار ببریم و لحظه ای آنها و خدای بزرگ و مهربان را فراموش نکنیم (9)
[=times new roman]

منابع:
[1] مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، ادعيه رجبيه
[2] رخشاد، محمد حسين، در محضر علامه طباطبائي، قم، نشر سماء قلم، 1386ش، ص 158
[3] منتهي الامال، شيخ عباس قمي، بخش زندگاني امام دوازدهم
[4] (الميزان، ج 18، ص 112، ج 13، ص 72 و 74، ج 19، ص 92، ج 12، ص 144)
[5] نهج البلاغه، خطبه 189
[6] در محضر علامه طباطبائي، ص173
7- قرآن کریم، نمل، آیه 18.
8- تفسیر نمونه، زیر نظر استاد محقق ناصر مکارم شیرازی، ج15، ص434.
9- مراجعه شود به شفاعت و توسل، پرسشها و پاسخهای دانشجویی 14، چاپ ششم بهار 85، دفتر نشر معارف، ص52-51.
این سوال تا حدودی در تاپیکhttp://www.askdin.com/thread26737.html توسط استاد ارجمند "اندیشمند" پاسخ داده شده است.

سلام علیکم و رحمه الله

شعیب;420424 نوشت:
امامان معصوم ما بر طبق روايات و آيات فراوان، جانشينان خداوند بر روي زمين هستند و داراي همه صفات و كمالات و فضائل الهي به اندازه ظرفيت وجود خود مي باشند.

استاد گرامی مشکل بنده نحوه بیان مفاهیم در قول شماست چون این گویش موید آنچیزی است که در مفاهیم مسیحیت در مورد حضرت مسیح بعنوانی متفاوت ( فرزند خدا و خدای زمینی ) بیان میگردد.

شعیب;420424 نوشت:
با توجه به علم و آگاهي از امور و سعه وجودي كه ائمه دارند همه عالم و انسان هاي طالب هدايت را هدايت مي كند و به مطالب و مسايل و حوائج آن ها رسيدگي مي فرمايد. و هدايت معنوي همه ره پويان وادي توحيد، و سالكان سلك محبّت به خداوند و بندگي حق، توسط ايشان انجام مي گيرد، و هر كسي كه هدايت مي يابد و گامي در راه بندگي خداوند بر ميدارد با ارشاد و اشراق و افاضه و عنايت هاي آن بزرگوار است.

ببینید شما تفویض استقلالی قائل نشدید ولی این بیان تلویحا امر انسان را از خدا بر میدارد و بر ائمه علیهم السلام وا میگذارد . هرچند که طریقت رسیدن به توحید از مسیر تبعیت از ائمه علیهم السلام میگذرد ولی این انسان را از خداوند بی نیاز نمی کند و توفیقات از سوی خداوند سبحان است . *

_______________________________

* تفويض به اين معنا كه امر خلقت يا تدبير كلى يا جزئى جهان به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) يا امامان اهل بيت (عليهم السلام) يا افراد ديگر سپرده شده است. اين معناى تفويض گونه ‏اى از غلو است و تفاوت تفويض به اين معنا با غلو به معناى معروف آن اين است كه در غلو براى پيامبر يا امام ادعاى الوهيت شده و مخلوق بودن آنان انكار مى ‏شود، ولى در تفويض، مخلوق بودن آنان پذيرفته مى ‏شود، ولى براى آنان شان خالقيت و مدبريت استقلالى اثبات مى ‏گردد.

امام رضا (عليه السلام) فرموده است:
كسى كه معتقد باشد كه خداوند امر آفرينش و رزق را به حجت‏ هاى خود واگذار كرده، قائل به تفويض شده و قائل به تفويض مشرك است(بحار الانوار، ج 25، ص 329).
این مطالب برگرفته از كتاب امامت در بينش اسلامي ،استاد گرامي علي رباني گلپايگاني،ص420-424،با دخل و تصرف

فاتح;420448 نوشت:
استاد گرامی مشکل بنده نحوه بیان مفاهیم در قول شماست چون این گویش موید آنچیزی است که در مفاهیم مسیحیت در مورد حضرت مسیح بعنوانی متفاوت ( فرزند خدا و خدای زمینی ) بیان میگردد.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
اینکه اهل بیت جانشینان خدا روی زمین هستند به صورت عام برای همه ی انسان ها توسط خدای تبارک و تعالی ثابت است " إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً " و به صورت خصوصی برای اولیای الهی در زمین در آیات و روایات ثابت است.
پس خلیفه بودن انسانی در زمین و دارا بودن صفات خوب و مبرا بودن از صفات ناپسند به معنای پسر خدا بودن نیست بلکه به معنای انسان کاملیست که جانشین خدا روی زمین است و او همان انسان کامل است که خدا همه ی انسان ها را برای رسیدن به صفات عالیه ی کمالیه دعوت کرده و از آ نها رسیدن به کمال که همان صفات عالی کمالی الهی است را خواسته است. پس اگر انسانی در این راه به کمال رسید او پسر خدا نیست بلکه بنده ی خوب خداست.
در مورد حضرت عیسی(ع) که مسیحیت او را پسر خدا می خوانند اگر بدین معنا باشد که او بنده ی خوب خداست که اشکالی ندارد، ولی اگر برای او نحوه ای از الوهیت و استقلال قائل باشند عین شرک و باطل است.

فاتح;420448 نوشت:
ببینید شما تفویض استقلالی قائل نشدید ولی این بیان تلویحا امر انسان را از خدا بر میدارد و بر ائمه علیهم السلام وا میگذارد . هرچند که طریقت رسیدن به توحید از مسیر تبعیت از ائمه علیهم السلام میگذرد ولی این انسان را از خداوند بی نیاز نمی کند و توفیقات از سوی خداوند سبحان است .

همانگونه که در جواب کاملاً مشهود است اهل بیت طریقی برای رسیدن انسان های طالب هدایت به خدایند و این طریق بودن را خود خدا به آن ها عنایت فرموده است، همانگونه که شفای بیمار را در دارو قرار داده است و این بدان معنا نیست که امر شفا از خدا برداشته شده باشد و به دارو تفویض شده باشد بلکه دارو وسیله ایست برای شفای بیمار به اذن خدا و اهل بیت وسیله ای هستند برای هدایت بشر به اذن خدا و هیچ استقلالی در کار نیست و همه چیز در دست خدا و به اذن اوست.

فاتح;420448 نوشت:
* تفويض به اين معنا كه امر خلقت يا تدبير كلى يا جزئى جهان به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) يا امامان اهل بيت (عليهم السلام) يا افراد ديگر سپرده شده است. اين معناى تفويض گونه ‏اى از غلو است و تفاوت تفويض به اين معنا با غلو به معناى معروف آن اين است كه در غلو براى پيامبر يا امام ادعاى الوهيت شده و مخلوق بودن آنان انكار مى ‏شود، ولى در تفويض، مخلوق بودن آنان پذيرفته مى ‏شود، ولى براى آنان شان خالقيت و مدبريت استقلالى اثبات مى ‏گردد.

امام رضا (عليه السلام) فرموده است:
كسى كه معتقد باشد كه خداوند امر آفرينش و رزق را به حجت‏ هاى خود واگذار كرده، قائل به تفويض شده و قائل به تفويض مشرك است(بحار الانوار، ج 25، ص 329).
این مطالب برگرفته از كتاب امامت در بينش اسلامي ،استاد گرامي علي رباني گلپايگاني،ص420-424،با دخل و تصرف


وسیله بودن برای کارگزاری در امور آفرینش غیر از تفویض است حتی به معنای مذکور. اگر خداوند امورات رزق و پیام رسانی و مرگ و میر ... را به ملائک سپرده به معنای تفویض نیست.
"خداوند زنده کننده و میراننده و روزی دهنده و هدایت گر و گمراه کننده است، ولی مباشر و واسطۀ برای زنده کردن، فرشته ای است که اسم او اسرافیل است؛ و برای میراندن فرشته ای است که اسم او عزرائیل است که ارواح را از بدن ها و بدن ها را از غذاها و غذاها را از خاک می ستاند؛ و برای روزی فرشته ای است که اسم او میکائیل است که مقدار و وزن غذاها را می داند؛ و برای هدایت فرشته ای است که اسم او جبرئیل است؛ و … برای هر یک از این فرشتگان یاران و لشکریانی است از نیروهایی که مسخر دستورات خداوند هستند؛ و همچنین نسبت به بقیۀ افعال خداوند سبحان. و اگر خداوند خود فاعل مستقیم و مباشر برای هر کار پست می بود، باید ایجاد و خلقت این واسطه هایی که به دستور او به سوی خلق نازل می شوند، بیهوده و عبث باشد؛ خداوند برتر از آن است که در مملکت خود موجودی بیهوده و بیکار بیافریند." (الأسفارالأربعة، ج‏۸، صص ۱۱۸ و ۱۱۹٫)
وساطت ائمه برای هدایت کمتر از ملائکه و دارو که نیست!
آنچه اهل بیت آنرا ممنوع کردند تفکر تفویضی به معنای واگذاری و تفویض معتزلی است.

سوال:
اگر به خدا توسل جویم خب فقط من نیستم که توسل میجویم بلکه در هر لحظه خدا باید حواسش به میلیاردها انسان و میلیونها توسل باشد (به فرض اینکه در کل کائنات حیات هوشمند فقط در کره زمین باشد) خب خدا موجودی است که توانایی های منحصر به فرد دارد و میتواند از پس این کارها برآید اما ائمه چطور؟ ائمه که مثل ما انسان هستند و موجودی ناشناخته نیستند که بگوییم میشود. چطور مثلا امام رضا میتواند به دعاهای همه متوسلین به او گوش فرا دهد و همه را بررسی کند در صورتی که او انسانی هست مثل من و شما.
چگونه از نقطه نظر منطقی چنین چیزی ممکن است؟

جواب:
امامان معصوم ما بر طبق روايات و آيات فراوان، جانشينان خداوند بر روي زمين هستند و داراي همه صفات و كمالات و فضائل الهي به اندازه ظرفيت وجود خود مي باشند. آنان در جايگاه بسيار عالي و ممتاز و نه تنها محيط و مشرف بر عالم طبيعت مي باشند، بلكه محيط بر همه عوالم وجود هستند. در دعاي رجبيه از اعمال ماه شريف رجب كه از امام عصر عليه السلام نقل شده است چنين مي خوانيم: «... لا فرق بينك و بينها الا انهم عبادك و خلقك[1]يعني ميان خداوند و اولياء معصوم او فرقي وجود ندارد مگر در اينكه خدا آفريدگار است و اولياء معصومش بندگان و مخلوقات اويند . اما افعال (و اراده آنها) افعال (و اراده) توست. و ولايتي به آنها عطا فرمودي كه از راه آن، آسمان و زمين روشن مي شود، اما ذوات آنها مصنوع و مخلوق تواند.[2]



با توجه به علم و آگاهي از امور و سعه وجودي كه ائمه دارند همه عالم و انسان هاي طالب هدايت را هدايت مي كند و به مطالب و مسايل و حوائج آن ها رسيدگي مي فرمايد. و هدايت معنوي همه ره پويان وادي توحيد، و سالكان سلك محبّت به خداوند و بندگي حق، توسط ايشان انجام مي گيرد، و هر كسي كه هدايت مي يابد و گامي در راه بندگي خداوند بر ميدارد با ارشاد و اشراق و افاضه و عنايت هاي آن بزرگوار است. اگر امام زمان عليه السلام در قلبي احساس نياز به هدايت را ببيند و عطش يافتن حق را در او مشاهده كند و درماندگي و افتادگي او را ببيند، بدون ترديد از او دستگيري مي كند. «آن بزرگوار حتي از دشمناني كه عناد و لجاجتي ندارند و راه را گم كرده اند، دستگيري مي كند تا چه رسد به(محّبان) و شيعيان شان».[3]

امام معصوم ـ عليه السلام ـ از علم خدادادي بهره مند است. و به حسب علو رتبه وجودي اش به لطف و اذن الهي به سرچشمه علم الهي متصل مي شود و از حقايق حوادث عالم همان گونه كه در متن واقع هستند آگاه مي شود.[4] و به حسب اين رتبه وجودي امام است كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «پيش از آنكه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد كه من راه هاي آسمان را بهتر از راه هاي زمين مي شناسم»[5]



بنابراين چون امام معصوم ـ عليه السلام ـ در مرتبه اي ويژه از عالم هستي قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلاي هستي است، به تمام علوم و معارف، معرفت شهودي دارد. مرحوم علامه طباطبائي(ره) مي فرماید: «به دليل عقلي و نقلي، امام ـ عليه السلام ـ انسان كامل و داراي مقام نورانيت، بلكه كامل ترين انسان هاي عصر خويش و مظهر تام همه اسماء و صفات و داراي اسم اعظم الهي است لذا (عالم بماكان و ما يكون و ما هو كائن) تا روز قيامت مي باشد. و به محض توجه به مقام نورانيت خود. بالفعل به همه جهان و جهانيان و به همه امور عالم و به هر حادثه (خواه شخصي و خواه اجتماعي) كه پيش آمده و در حال وقوع است و يا رخ خواهد داد، آشنا و با خبر مي گردد. و بدين ترتيب همه اشياء براي امام ـ عليه السلام ـ روشن و هيچ چيز از نظر و ديده باطني او پوشيده نيست. هر چند در رفتار و كردار مانند ساير مردم، به علل و اسباب ظاهري روي مي آورد».[6]

حقيقت ائمه(علیهم السلام) همان ارواح مطهر آنان است كه حقيقت هر انساني به روح او است. پس كمالات مطرح شده نيز به ارواح آن حضرات تعلق دارد.قدرت روحی آن بزرگوار در مرتبه ای است که می تواند در مکان های مختلف حاضر شوند و یا در یک زمان به درخواست شیعیان گوش فرادهند و حاجات آن ها را از خدا بخواهند.
ائمه اطهار که نمونه های انسان کامل اند مظهر و مجلای تام اسماء و کمالات الهی اند یکی از شئون الهی که حضرات معصومین در حد امکانی آن را دارا هستند شان "لا يشغله شانعن شان"(نهج البلاغه فيض الاسلام،خطبه 177. )است یعنی حضرات از نظر معنوی در مقامی هستند که کاری از کارها آنها را از کار دیگر باز نمی دارد نمونه مشخود آن در بخشیدن انگشتر امام علی در رکوع اسیت آن حضرت در حالی که تمام توجه اش به خداست توجه به فقیر و بخشش نیز دارد و هیچ کدام مانع از دیگری نیست.
در حدیثی از وجود مقدس امام زمان داریم: «فإنا نحيط علما بانبائكم و لايعزب عنا شي من أخباركم». (علامه مجلسي، بحارالانوار، ج56، ص 174؛ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص 495. كلمة‌ الإمام المهدي (ع)، ص 152)
و در جای دیگر می فرماید:"إنا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم و لولا ذلك انزل بكم الداء و اضطلمكم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله و ظاهرونا"(علامه مجلسي،‌ بحارالانوار، ج53، ص 175)
از این گذشته ما در مورد اولیای الهی نمونه هایی از کارهای خارق العاده داریم که می تواند به ما در رهیافت به جواب بیشتر کمک کند:
اگر در زندگی پیامبران گذشته دقت کنیم می بینیم که آنها نیز دارای این قدرتهای شگرف بوده اند مثلا در مورد حضرت سلیمان در قرآن کریم آمده حضرت سلیمان (ع) با لشکر عظیم خود حرکت کرد تا به سرزمین مورچگان رسید، «حتی اذا اتوا علی وادی النمل» در اینجا مورچه ای از مورچگان همنوعان خود را مخاطب ساخت و گفت : ای مورچگان داخل لانه های خود شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را پایمال نکنند در حالی که نمی فهمند «قال نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لایحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون»(7) حضرت سلیمان با شنیدن این سخن تبسم کرد و خندید «فتبسم ضاحکا من قولها»
بعضی مفسرین در تفسیر خنده حضرت سلیمان (علیه السلام) گفته اند : شادی او از این جهت بود که خداوند چنین قدرتی به او داده بود که در عین شور و هیجان عظیم لشکر از صدای مورچه ای نیز غافل نمی ماند.(8)
البته داشتن چنین قدرتهایی مخالف عقل هم نیست بلکه حتی مورد تأیید می باشد عقل می تواند تصور کند که راههایی باشد که انسان بتواند از طریق آنها به همه امور تسلط داشته باشد نمونه خیلی ضعیف آن را می توانیم در ساخته های دست بشر ببینیم مثل اینترنت که با سرعت زیادی تمام اطلاعاتی را که ما خواسته ایم ظرف چند دقیقه از نقاط مختلف دنیا پیش چشم ما قرار می دهد و ما همه آنها را به طور هم زمان مشاهده می کنیم و از آنها آگاه می شویم و تازه این قدرت قدرت انسانی است و قدرت الهی خیلی برتر و بالاتر از از اینهاست او کسی است که انسان را آفریده و ظرفیت چیزهایی که می تواند به آن برسد را می داند و کسانی که تحت تربیت الهی قرار می گیرند به آن قدرت ها دست پیدا می کنند. اما اینکه خداوند چنین قدرتهایی را به اولیاء الهی و امامانی چون امام رضا (ع) امام رئوف و مهربان داده و مردم را هم متوجه این مسئله کرده که اینها کسانی هستند که چنین قدرتهایی دارند بخاطر این است که همه ما آدم ها به ظرفیت و وسعت و بزرگی وجودی خودمان پی ببریم و بفهمیم که ما می توانیم انسان های کامل تری باشیم. همین طور وقتی این وسیله ها باعث اجابت درخواست ما می شوند ما ارتباط عاطفی بهتری با آنها برقرار می کنیم و این باعث می شود که صحبت ها و راه کارهایی که آنها برای زندگی ما ارائه می دهند را بهتر و دقیق تر به کار ببریم و لحظه ای آنها و خدای بزرگ و مهربان را فراموش نکنیم (9)

منابع:
[1] مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، ادعيه رجبيه
[2] رخشاد، محمد حسين، در محضر علامه طباطبائي، قم، نشر سماء قلم، 1386ش، ص 158
[3] منتهي الامال، شيخ عباس قمي، بخش زندگاني امام دوازدهم
[4] (الميزان، ج 18، ص 112، ج 13، ص 72 و 74، ج 19، ص 92، ج 12، ص 144)
[5] نهج البلاغه، خطبه 189
[6] در محضر علامه طباطبائي، ص173
7- قرآن کریم، نمل، آیه 18.
8- تفسیر نمونه، زیر نظر استاد محقق ناصر مکارم شیرازی، ج15، ص434.
9- مراجعه شود به شفاعت و توسل، پرسشها و پاسخهای دانشجویی 14، چاپ ششم بهار 85، دفتر نشر معارف، ص52-51.

موضوع قفل شده است