استخاره-----عمل نکردن به استخاره

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استخاره-----عمل نکردن به استخاره

[=arial][=&quot]مشورت

در اعتقادات اسلامی به عواملی که در تصمیم سازی خردمندانه دخیل اند و عقل را در حقیقت یابی و شفاف اندیشی، مدد می رسانند، تاکید فراوان شده است که مهم ترین آن ها «مشورت » است.

مشورت - که همان «اندیشه جمعی » است - بسیاری از گره های کوری را که عقل فردی، قادر به گشودن آن ها نیست به راحتی می گشاید و بر نقاط تاریک، نور می تاباند.پیامبر خدا[/][=&quot] - از طرف خدا موظف بود که در برخی از کارها با اصحاب خود مشورت کند[/][=&quot]: «[/][/]

[=arial][=&quot]و شاورهم فی الامر [/][=&quot](1)[/][=&quot]; [/][=&quot]ای پیامبر، در کارها با آنان مشورت کن » .در احادیث نیز مشورت، بهترین پشتیبان و برترین عامل دل گرمی است: «لا ظهیر کالمشاورة[/][=&quot] » (2).[/][/]

[=arial][=&quot]با مشورت، نقص عقل فردی تا حدود زیادی، جبران می شود و مجموعه ای از اطلاعات و تجربیات گران بها، که دیگران در طی سال های بسیاری بدان ها دست یافته اند، به آسانی در دسترس قرار می گیرد.کسانی که به مشورت معتقدند و حاصل آن را در عمل به کار بسته اند از زیان های مادی و معنوی فراوانی جسته اند[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]در این مشورت ها ما در واقع، خیر و خوبی خود را می جوییم; کاری را در نظر گرفته و درباره آن، اندیشه کرده ایم ولی از یک سو به خاطر پیچیدگی موضوع و از سوی دیگر، برد محدود تفکر، هنوز درتردیدیم، پس به ناچار، عقل های دیگر را هم به یاری می طلبیم تا ما را در جهت ادراک و هشیاری، کمک کنند[/][=&quot]:[/][/]

اما بسیار اتفاق افتاده است که پس از تفکر و مشورت، باز هم در تردیدیم و توان تصمیم قاطع را در خود نمی بینیم، در این هنگام، و در این حالت شک و دودلی عذاب دهنده، عقل و شرع توصیه می کنند که به مشورتی دیگر، دست زنیم
[=arial][=&quot]
ولی این بار با عقل بی نهایت و آگاه مطلق و خداوندگار هستی; همو که بر نیک و بد بندگان، آگاه است و خیر همگان را می خواهد.این گونه مشورت و خیرطلبی، همان چیزی است که در فرهنگ اسلامی، [/][=&quot]«[/][=&quot]استخاره[/][=&quot]» [/][=&quot]نام دارد[/]
[/]

[=arial][=&quot]1.آل عمران آیه 159.[/][/]
[=arial][=&quot]2.نهج البلاغه، کلمات قصار 54.

ادامه دارد....
[/][/]


[=arial][=&quot]دیدگاه ها درباره استخاره

[/][/]

[=arial][=&quot]اساسا باید گفت که در باب استخاره ، سه دیدگاه وجود دارد:

افراطی، تفریطی و معتدل[/][=&quot].

[/][/]


[=arial][=&quot]دیدگاه نخست:

از آن کسانی است که با عقل از سر خصومت درآمده اند و در هر کار جزئی، پیش از سنجش و استشاره به تفال و استخاره، رو آورده اند.این دسته عملا می گویند:

عقل محدود، قادر نیست خیرما را نشان دهد، و مشورت نیز در واقع، رایزنی با عقل های محدود دیگر است، پس چه بهتر که در همان ابتدای کار، با گشودن مصحف و یا چنگ زدن به تسبیح، از آگاه مطلق و خداوندگار هستی، راه درست و خیر واقعی خود را بخواهیم[/][=&quot].

[/]

[/]

[=arial][=&quot]معتقدان این روش، از اشارت های صریح و روشن خداوندگار هستی و آگاه مطلق، در جهت ایمان به پیامبر باطنی (عقل[/][=&quot]) (1) ، که یاور نیرومند پیامبر بیرونی (شریعت) است،

غافل شده و از توان های عظیم آن، چشم پوشیده اند، از این رو به کم تدبیری، گرفتار آمده و در پیچ و تاب های زندگی روزمره، زمین گیر شده اند، که این خود، جزای نادیده گرفتن عقل است و خداوند، پشت به عقل کنندگان را دوست ندارد.

[/]

[/]

[=arial][=&quot]متاسفانه آن چه استخاره و تفال را در چشم برخی، ضعف عقل و نیاز غیب دانی، جلوه داده، کردارهای نسنجیده همین متشرع مآبانی است که به پیامبر باطنی - که همان عقل است[/][=&quot] - ایمان محکمی نداشته و رسالت آن را در هدایت و رهبری بشر، نادیده انگاشته اند.

[/]

[/]

[=arial][=&quot]دیدگاه دوم:

به کلی منکر استخاره و تفال است و این دو را دریچه هایی می داند که دست پندار آدمی به روی دنیای غیب گشوده است.این دیدگاه معتقد است:

«تا وقتی انسان ظلوم جهول، دیوان طالع خود را به دست منشیان قضا و قدر می داند و از توان های خویش، بی اطلاع است و تاهنگامی که انسان، سرنوشت خود را فرآورده «کارگاه غیب » و به هم بافته «تقدیر و گناه » می شناسد

و از تاثیر وجود خود، غافل است، در هر جا که دریچه ای به دنیای غیب سراغ گیرد چاره ای ندارد جز آن که گردن دراز کند و از آن جا با بیم و امید، نقش سرنوشت ناپیدای خویش را در آفاق دور دست دنیای دیگر، جست و جو کند[/][=&quot]» . (2)

[/]

[/]

[=arial][=&quot]این دیدگاه، نسبت به استخاره و تفال، تصوری به مراتب پراشتباه تر از دیدگاه اول، دارد، زیرا:

اولا: انسانی که پس از تعقل و مشورت، و در حالت تردید و دودلی، استخاره می کند، دست پندار به سوی دنیای غیب نگشوده است و سر غیب دانی و راز دانی ندارد بلکه برای انجام و یا ترک کار خود، گواهی خاطر و اطمینان قلب و قوت اراده می طلبد.

ثانیا: گذشته از استخاره، هر انسان با ایمانی، دیوان طالع خود را به دست منشیان قضا و قدر و فرآورده کارگاه غیب می داند، و این از اصول اولیه ایمان به خداست[/][=&quot].

[/]

[/]

[=arial][=&quot]دیدگاه سوم:

با وقوف بر منزلت عقل و شناخت از جایگاه مشورت، به گونه ای استخاره و تفال را تبیین و سپس تایید می کند که عین خردورزی و در راستای اندیشه گری است.

یکی از طرفداران دانشمند و خرافه ستیز این دیدگاه، علامه طباطبائی، فیلسوف و مفسر بزرگ اسلامی است، که نظریه خود را این گونه تبیین می کند

پي نوشت:

[/][/]
[=arial][=&quot]1-ان الله علی الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجة باطنة; فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة علیهم السلام و اما الباطنة فالعقول. «بحار الانوار، ج [/][=&quot]1، ص 137»[/][/]

[=arial][=&quot]6.دکتر عبد الحسین زرین کوب، یادداشتها و اندیشه ها/ ص 272.

ادامه دارد....
[/]
[/]

[=arial][=&quot]
[/]
[/]


[=arial][=&quot]این دیدگاه، علامه طباطبائی، فیلسوف و مفسر بزرگ اسلامی است، که نظریه خود را این گونه تبیین می کند[/][=&quot]:[/][/]



[=arial][=&quot]«حقیقت امر این است که انسان وقتی بخواهد، دست به کاری بزند ناچار است زیر و روی آن را بررسی نماید و تا آن جا که می تواند فکر خود را - که موهبتی خدادادی است - به کار اندازد

و چنان چه از این راه نتوانست صلاح خود را در آن کار، تشخیص دهد ناگزیر باید از دیگران، کمک فکری بگیرد و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت مشورت و قوه تشخیص صلاح و فساد دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آن ها خیر خود را در انجام و یا ترک آن کار، تشخیص دهد.

و اگر از این راه هم چیزی دستگیرش نشد، چاره ای ندارد جز این که به خدای خود متوسل شده، خیر خود را از او مسئلت نماید، که این همان «استخاره » است.

و نباید این کار را «دعوی علم غیب » دانست و نیز نباید آن را «تعریض به شئون الوهیت پروردگار» نام نهاد، هم چنان که مشورت را هم نباید، به خیال این که تشریک غیر خدای متعال در امور خود است، شرک نامید.[/]

[/]


[=arial][=&quot]خلاصه این که:

هیچ مانع و محذور دینی در استخاره و مشورت نیست، چون استخاره، کاری جز تعیین یکی از دو طرف تردید را انجام نمی دهد; نه غیر واجبی را واجب، نه حلالی را حرام، نه حکمی از احکام خدا را تغییر می دهد و نه آدمی را به آن چه در پس پرده غیب است، خبردار می کند،

بلکه فقط و فقط می گوید[/][=&quot]: خیر صاحب استخاره در فعل است یا در ترک، و بدین وسیله او را از تردید، نجات می دهد.

ولی این که اثر فعل و ترک کار، در آینده چه خواهد بود و چه حوادثی را به بار خواهد آورد از عهده استخاره بیرون است و استخاره از تعیین این جهت، ساکت است و آینده صاحب استخاره از خیر و شر، عینا مانند کسی است که استخاره نکرده و کار خود را با فکر و مشورت، انجام داده است.[/]

[/]


[=arial][=&quot]همین اشکال را ممکن است کسی در استخاره با قرآن هم بکند، به توهم این که[/][=&quot]: «استخاره با قرآن، به دست آوردن عالم غیب است، چرا که نفس صاحب استخاره از استخاره با قرآن و تفال به آن و امثال آن، نحوست و میمنتی را احساس می کند که اگر استخاره اش خوب بود، انتظار خیر و نفعی را می کشد و اگر بد بود، مترصد شر و ضرری می شود.»[/][/]


[=arial][=&quot]این اشکال نیز، توهمی بیش نیست، زیرا به طریق صحیح - هم از شیعه و هم از اهل سنت - روایاتی داریم که پیغمبر(ص) خودش تفال به خیر می زد و مردم را هم به این عمل، توصیه می فرمود و از فال بد زدن، نهی می نمود و می فرمود: «هر جا که فال بد زده شد، به خدا توکل کنید و در پی کار خود بروید» .

بنابر این، هیچ مانعی از تفال زدن با قرآن کریم و امثال آن، به نظر نمی رسد، چون اگر استخاره، خوب بود، صاحب استخاره، عمل را با طیب نفس و دل پاک، انجام می دهد و اگر بد بود، به خدا توکل کرده، در پی کار خود می رود[/][=&quot].[/]

[/]


[=arial][=&quot]پس استخاره با قرآن جز همان طیب نفس و رفع تردید و سرگردانی و امید به نفع و سعادت، اثر دیگری ندارد[/][=&quot]» . (1)

پي نوشت:
[/]
[/] [=arial][=&quot]7.علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی ،ج 6، ص 185[/][/]


[=arial][=&quot]
[/]
[/]

به عنوان یکی از مخالفین تفال به قرآن ( نه استخاره = طلب خیر ) ادله ی خود را به شرح زیر عرض می کنم :

الف - از قدیم گفته اند : العاقل بالاشاره ! خدا نیروی عقل را در وجود انسان ها قرار داده تا آن را در حل دشواری ها به کار بگیرند و اصولا مسئولیت و تکلیف اخروی نیز به سبب وجود عقل و اختیار است . همچنین پروردگار در کتاب آسمانی خود بندگان را به مشورت توصیه فرموده تا از عقول یکدیگر بهره مند شوند و بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند . پس به مقتضای عبارت مشهور " استخاره بعد از استشاره " ، اگر هم جایی برای تفال مانده باشد ، در موارد بسیار استثنایی و خاص است که " عقل حقیقتا تعطیل شده باشد " که می دانیم چنین رویدادی به ندرت رخ می دهد و اضافه بر آن ، با وضعیت موجود در جامعه شباهتی ندارد و بسیار می بینیم که افراد در اموری که حکم عقل در آن جاری است ، اقدام به تفال به قرآن می کنند .

ب - استخاره به معنای طلب خیر ، با تفال متفاوت است . از امام صادق روایت شده که برای طلب خیر از خداوند متعال وضو بگیرید ، دو رکعت نماز بخوانید و در سجده ی آخر رفع حاجت از خداوند بخواهید . این با فال گرفتن بسیار متفاوت است . البته عبارات مشهوری مانند " افوض امری الی الله .... " و سفارش های فراوان در باره ی فضایل آن وارد شده که نشان می دهد در هنگام گرفتاری بهترین کار برای مومن واگذاردن خود و امر خود به رب العالمین است ، اما این واگذاری به چه شکل است ؟ تفال ؟ یا ذکر نام خدا و اقدام در جهتی که عقل و دین به آن حکم می کنند ؟

ج - قرآن کتاب هدایت و معجزه ی رسول خداست ، نه کتاب فال ! تفال به قرآن موجب می شود ( و شده ) که بسیاری از مسلمین از اهمیت و نقش واقعی قرآن در زندگی غافل شوند و آن را به مثابه ی کتاب فال به کار بگیرند . به کرات دیده ام افرادی را که تقیدی به احکام شرعی ندارند و فقط در هنگام مواجهه با مسائلی که در برابر آن حیران شده اند ، به یاد کتاب فال !! می افتند و ....


استخاره:

استخاره، «طلب خیر از خداوند» و «شناخت بهترین راه یا عالی ترین مورد»(1) است.
اقدامی که در پرتو آن رو به سوی پروردگاری قادر، مدبّر و مهربان می کنیم و برای زندگی خود، بهترین مصلحت را می جوییم

و پس از انجام استخاره از تردید، شک و دغدغه خاطر رها شده، همراه با نوعی آرامش درونی، شکیبایی، نشاط و امید به کار و کوشش ادامه می دهیم.

گرچه پس از آن دچار سختیها و دشواریهایی شویم و برای دستیابی به هدف با ناهمواریهایی در مسیر زندگی روبه رو گردیم

اما توجه ما به خداوند، امید الهی و توکل گرانبهایی که در خود ایجاد کرده ایم، ره توشه ای پرارزش برای دوری یأس و نومیدی و افزایش شور و نشاط خواهد بود.



از این رو در معارف ناب دینی این حقیقت گرانسنگ را این گونه می یابیم که:


«ما استخار اللّه َ عزّ و جلّ عبدٌ مؤمن الا خار اللّه له».(2)


هیچ بنده باایمانی از خداوند طلب خیر نکرد، مگر آنکه پروردگار مهربان، سعادت او را فراهم ساخت.

پي نوشت:

[=tahoma][=&quot]1-[/][=&quot]میزان الحکمه، محمدی ری شهری، مجلد سوم، ص228؛ [/][/]


[=tahoma][=&quot]3 [/][=&quot]ـ بحارالانوار، ج91، ص227[/][=&quot].[/][/]



انواع استخاره

[=arial][=&quot]استخاره[/][=&quot] دو نوع است[/][=&quot]:[/][/]



[=arial][=&quot] طلب خیر و هدایت از خداوند[/][/]


[=arial][=&quot]معنای حقیقی استخاره که «طلب خیر و صلاح و هدایت از خداوند» است و در روایات ما این نوع معروف است، نوعی دعا، استمداد از خداوند و توکل به او است. شیوه ای که پیشوایان معصوم(ع) بدان پایبند بودند و به اصحاب خود سفارش می نمودند[/][=&quot].[/][/]


[=arial][=&quot]رسول اکرم(ص) می فرمود[/][=&quot]:[/][/]


[=arial][=&quot]«[/][=&quot]از سعادت و نیکبختی انسان، استخاره او از خداوند و رضایت وی به قضای الهی است و از شقاوت و نگون بختی او، ترک استخاره و ناخرسندی از خواست خداوند است[/][=&quot]».(1)[/][/]


[=arial][=&quot]و یا در وصایای امیرمؤمنان علی(ع) به امام حسن(ع) است که: «و اکثر الاستخارة[/][=&quot]» [/][=&quot]بسیار از خداوند طلب خیر و سعادت نما[/][=&quot].(2)

[/]

[=&quot]و آن حضرت، خود برای استخاره دو رکعت نماز می خواند، در تعقیب نماز صد مرتبه: استخیرُ اللّه [/][=&quot]([/][=&quot]طلب خیر می کنم از خداوند) می فرمود و به دنبال آن دعایی با مفهومی اینچنین قرائت می کرد[/][=&quot]:[/]
[/]

[=arial][=&quot]
«[/]
[=&quot]خدایا! قصد انجام کاری دارم که تو می دانی، اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این کار می دانی وسیله آن را برایم فراهم ساز و اگر می دانی که برای دنیا و آخرت من بد است، مرا از آن بازدار، چه کراهت داشته باشم، چه علاقه، زیرا تو مصالح واقعی را می دانی ولی من نمی دانم و تو علاّم الغیوب (دانای غیبها[/][=&quot]) [/][=&quot]هستی[/][=&quot]».[/]
[/]
[=arial][=&quot]بعد از آن تصمیم می گرفت و وارد عمل می شد[/][=&quot].(3)[/][/]


[=arial][=&quot] استخاره معروف و رایج در جامعه ما[/][/]


[=arial][=&quot]این استخاره نوعی کسب تکلیف برای رفع تردید است بدون آنکه غیر واجبی واجب، حلالی حرام، و یا حکمی از احکام خداوند تغییر یابد.

ابتدا توجه به خداوند می کنیم، سپس به لطف و رحمت او دل می سپاریم و با این دو گام ارزشمند، رضایت به خواست پروردگار داده، به تمامی داده ها و نداده ها و از همه شادیها و شیونها اعلام رضایت و خرسندی می نماییم[/]

[=&quot].

[/]

[=&quot]بدون تردید در این نوع استخاره، نه کسی از غیب و داناییهای آن، آگاه می شود، نه فردی ادعایی بر این مطلب دارد. بدون آنکه استخاره را مؤثر در سرنوشت بدانیم تا سبب شرک شود و یا به دور از اینکه در توحید علمی و عملی مشکلی بیافریند[/][=&quot].(4)

[/]

[=&quot]تنها خیر شخص، در انجام یا ترک عمل، مشخص می شود و او از فکر مشغولی و آشفتگی روحی نجات می یابد اما نسبت به این نکته که آینده او از نظر خیر یا شرّ چه خواهد شد؛ هیچ آینده نگری و غیب گویی در استخاره وجود ندارد[/][=&quot].(5)[/]
[/]

[=arial][=&quot]شخص را دلگرم و پرشور در میدان زندگی نگه می دارد تا با اراده ای قوی و روحی سرشار از امید ـ که روانشناسان مایه دوری امراض روحی و جسمی می دانند ـ برای خود، خانواده و جامعه مفید و پرثمر باشد. حال، چه کسی داناتر و توانمندتر از خداوند است تا چنین ارمغان ارزشمندی در اثر استخاره به انسانها عطا کند[/][=&quot]:[/][/]


[=arial][=&quot]«[/][=&quot]اَمَّنْ یُجیبُ اْلمُضْطَرَ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السّوُء[/][=&quot]».(6)[/][/]


[=arial][=&quot]یا [کیست] آن کس که درمانده را ـ چون وی را بخواند ـ اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می گرداند؟[/][/]

[=arial][=&quot]پي نوشت:[/][/]

[=arial][=&quot]1- [/][=&quot]بحارالانوار، ج77، ص159[/][=&quot].[/][/]


[=arial][=&quot]2- [/][=&quot]ـ همان، ص200[/][=&quot].[/][/]


[=arial][=&quot]3[/][=&quot]ـ مکارم الاخلاق، ص369؛ رک: دعای 33 از صحیفه سجادیه امام سجاد(ع[/][=&quot]).[/][/]

[=arial][=&quot]4- [/][=&quot]ـ حضرت آیت اللّه جوادی آملی، درس تفسیر، شنبه [/][=&quot]1/7/1374.

[/]

[/]

[=arial][=&quot]5[/][=&quot]ـ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج6، ص187[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]6[/][=&quot]ـ سوره نمل، آیه 62[/][=&quot].[/][/]





[=arial][=&quot] نکاتي درباره استخاره[/][/]

[=arial][=&quot]ـ انسان همواره باید خیرش را از کسی طلب کند که ریسمان خیر در دست اوست و او کسی جز خدا نیست «بیدک الخیر انّک علی کل شیء قدیر» توجه به غیر خدا نتیجه‌ای جز زبونی و پستی و ناکامی در پی نخواهد داشت، حُسن استخاره آن است که انسان را متوجّه خدا و قدرت لا یزال او می‌نماید[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]ـ تزکیه نفس و تصفیه باطن و طهارت روح، همراه با یادگیری طرقِ استخاره انسان را در استنباط دقیق و فهم درست کمک می‌کنند که خود موهبتی الهی است و از امام‌باقر‌ روایت شده که: «ما استخاره را یاد می‌گرفتیم چنانکه سوره‌های قرآن را[/][=&quot]».[/][/]

[=arial][=&quot]ـ تبعیت از استخاره و تسلیم در برابر آن حرمت‌گذاری به قرآن و شرع و طرق شرعی است و بی‌اعتنایی به دستورات استخاره و مفاد آن خلاف ادب دینی و موجب ملامت و ندامت[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]ـ استخاره به موارد تحیر و حیرت مربوط می‌شود، مواردی را که می‌شود از طریق فکر و مشورت و مشاوره با کارشناسان از حیرت بدرآمد، مجالی برای استخاره نیست،

ابتدا باید به فکر و اندیشه و محاسبه روی‌آورد و به ندای دل پاسخ داد که[/][=&quot] «[/][=&quot]استخاره[/][=&quot] دل آدمی است[/][=&quot]» [/][=&quot]و سپس به استشاره و مشاوره پرداخت

[/][=&quot]چه آنکه به فرمایش امام صادق(ع)‌ هیچ معاونتی بهتر از مشورت و هیچ عقلی بهتر از تدبیر «تفکّر» نیست، و در مشورت و مشاوره نیز شرایطی است که باید رعایت گردد

چنانکه امام صادق‌(ع) فرمودند[/][=&quot]: [/][=&quot]مشورت نباشد مگر با چهار کس:

1 ـ‌عاقل، 2 ـ صالح و آزاد مرد، 3 ـ برادر ایمانی، 4 ـ مورد اعتماد و حافظ اسرار[/][=&quot].[/]

[/]

[=arial][=&quot]ـ تعجیل در استخاره بدون اعمال فکر و مشورت و رایزنی های فکری عملی نا‌بهنجار و ناستوده است و چه بسا مایه ملامت و دلتنگی شود، پس اول فکر و اندیشه و تضارب افکار و سپس استخاره[/][=&quot].

ادامه دارد...
[/]

[/]


[=arial][=&quot]موارد استخاره
[/]
[/]



[=arial][=&quot]در موارد زیر جای استخاره نیست:[/][/]

[=arial][=&quot]-[/][=&quot] مواردی که از طرف خداوند و معصومین‌ دستور برانجام آن کار داریم. همانند[/][=&quot]: [/][=&quot]اقامه نماز و کمک به دیگران،[/][/]

[=arial][=&quot]-[/][=&quot]مواردی که دستور به ترک آن‌ها داریم. همانند: دروغ گفتن و تهمت زدن وغیبت کردن،[/][/]

[=arial][=&quot]-[/][=&quot]موادری که انجام آن ترجیح داشته باشد، همانند: کارهای نیک و شایسته،[/][/]

[=arial][=&quot]ـ مواردی که ترک آن ترجیح داشته باشد،[/][/]

[=arial][=&quot]-[/][=&quot] مواردی که نیاز به فکر و مطالعه و محاسبه جدّی و یا مشاوره با کارشناسان فنّی یا أهل تجربه دارد و از آن طریق قابل درک و استنباط است[/][=&quot].

[/]

[/]

[=arial][=&quot]بدین ترتیب مورد استخاره امور مهمّه‌ای است که در فهرست فوق قرار نگیرد و در عین حال اقدام بدون استخاره نیز خالی از مخاطره نباشد[/][=&quot].

ادامه دارد....
[/]

[/]

طاها;12767 نوشت:

[=arial][=&quot]موارد استخاره
[/]
[/]


.
.
.
[=arial][=&quot]بدین ترتیب مورد استخاره امور مهمّه‌ای است که در فهرست فوق قرار نگیرد و در عین حال اقدام بدون استخاره نیز خالی از مخاطره نباشد[/][=&quot].
[/]
[/]

یک مثال بزنید

با سلام

tobeh;12776 نوشت:
یک مثال بزنید

توضيح متن بالا .

استخاره در مواردي كه مخالفت با قوانين دين است مثل نماز و روزه و يا د رمواردي كهانجام ان عمل بر ترك ان رجحان دارد مثلا كار خيري براي كسي انجام مي دهد در اين موارد استخاره لازم نيست.

از طرفي برخي از كارها است كه با مراجعه به كارشناس و متخصص امر قابل حل است و با اندكي مشورت و دريافت اطلاعات مي توان كار خود را راه انداخت نه اين كه چون بنده در مورد مطلبي اطلاعاتي ندارم حالا استخاره بكنم ببينم كه خوب است يا نه

مثلا مي خواهم ساختمان بخرم استخاره كنم يا نه ..... قبلا به يه كارشناس مراجعه كن ببين الان قيمت ها خوب است ارزان است كي ارزان مي شود و كي گران است و....

نه اين كه همان كه پول دستت امد استخاره كني و بعد ضرر دهي بعدا گناه را كردن دين و خدا و ....بيندازي كه من استخاره كردم خوب بود.

در اين موارد جاي استخاره نيست.

بقيه كارها كه هم مخالف فرامين الهي نيست و هم در مشورت با كارشناسان به جايي نرسيديم جاي استخاره است و البته با شرايط و ....كه در پست هاي بعدي ....


[=arial][=&quot]چه کسی استخاره کند؟[/][/]

[=arial][=&quot]
[/][=&quot] استخاره، صرفا یک تضرع شدید درونی و شخصی و یک نوع حالت عرفانی است که در لحظه تردید و دودلی به فرد استخاره کننده دست می دهد، به طوری که با همه وجود، خود را از درون با مبدا اعلی پیوند می زند و از او راه و چاره می طلبد.

از همین روست که در احادیث معصومین علیهم السلام وارد شده است که:
«هر کس خودش استخاره کند.»

چنان که علامه مجلسی می گوید: «سید بن طاووس (ره) گفته است: «من حدیث صریحی ندیده ام که کس برای دیگران استخاره کند و اصل، آن است که هر کس برای خودش، استخاره نماید» . (1)[/][/]



[=arial][=&quot]علامه مجلسی در بیان این مطلب می گوید: «اولی و احوط آن است که هر کس برای خودش استخاره کند، زیرا ما هیچ حدیثی نداریم که شخصی به وکالت از دیگری استخاره نماید،

و اگر وکالت در استخاره، جایز و یا بهتر بود، شایسته و سزاوار بود که اصحاب، از امامان علیهم السلام تقاضای استخاره نمایند و اگر چنین چیزی می بود، نقل می شد و دست کم، یک روایت در این مورد به ما می رسید.

به علاوه آن کس که مضطر و حاجت مند است، اگر خودش استخاره کند به اجابت، نزدیک تر است و دعای او به اخلاص در نیت، نزدیک تر است[/][=&quot] » . (2)

[/]

[/][=arial][=&quot] این تذکر لازم است که: استخاره هایی که علما برای مردم می کنند به عنوان وکالت نیست بلکه برآوردن حاجت مؤمن است[/]
[/][=arial][=&quot]
پي نوشت:
[/]
[/]

[=arial][=&quot]1-بحار الانوار، ج 91، ص 285.[/][/]



[=arial][=&quot]2-همان [/]
[/]


[=arial][=&quot]استخیرُ اللّه

[/][/]

[=arial][=&quot]«[/][=&quot]علی بن ابراهیم» در تفسیر و «حِمْیَری» در «قُرْبُ الاَسْناد» روایت کرده اند از «علی بن اسباط» که گفت:

رفتم به خدمت حضرت امام رضا (ع) و گفتم می خواهم به سفر مصر بروم و نمی دانم از راه دریا بروم یا از راه صحرا.

حضرت فرمود که برو به مسجد حضرت رسول (ص) در غیر وقت نماز واجب و دو رکعت نماز بجا آور و بعد از آن صد و یک مرتبه بگو «استخیرُ اللّه » و به روایت حمیری صد مرتبه بگو[/][=&quot].[/]

[/]

[=arial][=&quot]دعا[/][/]

[=arial][=&quot]«[/][=&quot]کلینی» به سند صحیح از حضرت صادق (ع) روایت کرده که دو رکعت نماز بکن و طلب خیر خود از حق تعالی بکن،

پس به خدا سوگند می کنم که هیچ مسلمان، طلب خیر از خدا نمی کند مگر آن که البته آنچه خیر اوست خدا به نزد او می آورد[/][=&quot].[/]

[/]

[=arial][=&quot]«[/][=&quot]ابن بابویه» و «شیخ طوسی» و دیگران به سند معتبر از حضرت صادق (ع) روایت کرده اند
که هرکه هفتاد مرتبه این دعا را برای طلب خیر از خدا بخواند، البته خدا آنچه خیر اوست برای او مقدر می گرداند:
یا اَبْصَرَ النّاظِرین وَ یا اَسْمَعَ السامِعین و یا اَسْرَعَ الحاسِبین و یا اَرْحَمَ الرّاحمین و یا اَحْکَمَ الْحاکِمین، صَلّ علی محمدٍ و اهل بَیْتهِ وَ خِرْلی فِی الْاَمْرِ الَّذی أَرَدْتُ[/][=&quot].[/]
[/]

[=arial][=&quot]طریق استخاره[/][/]

[=arial][=&quot]«[/][=&quot]ابن بابویه» روایت کرده که «محمد بن خالد قسری» از حضرت صادق(ع) سؤال کرد از طریق استخاره فرمود که:

در آخر رکعت های نماز شب در سجده صد و یک مرتبه بگو «اَسْتَخیرُ اللّه َ برحمتِهِ» و به روایت دیگر صد مرتبه[/][=&quot].[/]

[/]

[=arial][=&quot]به سند معتبر دیگر روایت کرده اند که هرگاه حضرت صادق(ع) اراده می فرمودند که غلامی یا چهار پایی بخرند یا امر آسانی یا حاجت سبکی داشتند، برای آن هفت مرتبه طلب خیر از حق تعالی می کردند.
و اگر امر عظیمی اراده می کردند صد مرتبه طلب خیر می کردند و اَقلّش «استخیرُ اللّه برحمتِهِ» است[/][=&quot].[/]
[/]


[=arial][=&quot] عمل نکردن به استخاره [/][/]

[=arial][=&quot]اگر از ابتدا بدون تحقیق و تفکر لازم درباره انجام کار ، استخاره کرده الآن از حقیقت ماجرا آگاه ‌شده‌ایم ، پس هیچ محلی برای استخاره نبوده‌است تا پشت‌کردن به آن معنایابد

[/]

[/]
[=arial][=&quot] ولی اگر از آغاز به خوب و بد ، و آثار مثبت و منفی کارآگاهی داشته و دیگران او را به همین نتیجه یا نتایج دیگری راهنمایی کرده‌اند، اما برای دلگرمی بیشتر و یا خرسندی از تأیید الهی رو به سوی استخاره کرده‌ایم

[/]

[/]
[=arial][=&quot]بازهم نه زمان استخاره بوده و نه محل آن؛ چون سنجش مزایا و معایب با تفکر و اندیشه

گام نخست و استفاده از فکر و رای دیگران در هنگام تردید و سردرگمی در،مرحله بعدی است که در یکی یا هر دو به نتیجه ای شفاف و روشن دست یافته ایم .

[/]

[/]
[=arial][=&quot]از این رو، هیچ نیازی به استخاره نداشته ایم و چنین کاری بیهوده ونابجا بوده است[/][=&quot] .[/][/]

[=arial][=&quot] استخاره هیچ گونه تکلیف والزامی برای ما نمی آفریند تا سر پیچی از آن عذاب و بلای فراهم کند؛ بلکه تنها رفع حیرت می‌کند و راه خیر را نشان می دهد و نشان دادن راه خیر، همیشه همراه؛ منافع مادی نیست

[/]

[/]
[=arial][=&quot]زیرا چه بسا خیر ما در ضرر های دنیوی است تا به هلاکت های بدتری دچار نشویم .[/][/]
[=arial][=&quot]پس آنچه در آینه استخاره می بینیم

خیر وخوبی است که به کمتربودن کاستی وضررها وبیشتر بودن منافع و ارزشها راهنمایی می‌شویم، بدون آنکه ارتباطی بین زمین و آسمان بر قرار کند و یا شعاع آثار خود را به آخرت بکشانیم.

[/]

[/]
[=arial][=&quot]این بدان خاطر است که اصل عمل واجب نبوده تا ترک آثار آن موجب فعالیت حرامی شود و حتی از اعمال مستحبی که وظیفه شرعی و حتمی ایجاب کند نیز نخواهد بود.

[/]

[/]
[=arial][=&quot]آری، نکته‌ای که تمامی دین باوران علاقه مند به استخاره از صمیم جان می پذیرند، این است که کار مطابق با استخاره، نوعی دلگرمی وآسودگی خاطر ایجاد می‌کند[/][=&quot]. [/][/]

سلام و عرض ادب

در مورد استخاره اونم با قرآن اگر بد اومد باید آنرا انجام ندم ؟

سایتی هم است با استخاره قرآن این کار انجام میده چطور؟

مرسی

من كه خيلي از استخاره فايده مي برم
ولي واقعا خيلي از كساني ديدم كه استخاره بد است و انجام دادن و مصيبتي شد كه تا آخر عمر بشيمان بودن

حتى شنيدم يكي از شهداء ايام شاه هر جا مي نشت اول استخاره مي كرد ووقتي بد مي آمد سرع از انجا دور مي شود
و بلافاصله سربازان دنبال اين شخص در همان جا مي آمدن
و با استخاره مي فهميد آيا در اين مكان مستقر شود يا نه

madanchi11;126830 نوشت:
در مورد استخاره اونم با قرآن اگر بد اومد باید آنرا انجام ندم ؟ سایتی هم است با استخاره قرآن این کار انجام میده چطور؟

جواب بدهید خواهشاً

madanchi11;126830 نوشت:
در مورد استخاره اونم با قرآن اگر بد اومد باید آنرا انجام ندم ؟

با سلام و عرض ادب
الزام شرعی در عمل به استخاره وجود ندارد ولی بهتر است برخلاف آن عمل نشود.
اجوبه الاستفتائات،رهبری،ج2،م348

سلام
اگر کسی درباره موضوعی چندبار استخاره کنه به طوری که اون استخاره اولی را که ملاک عمل هستش فراموش بکنه باید چه کار کند؟

[="Tahoma"][="Black"]

omids;297041 نوشت:
سلام اگر کسی درباره موضوعی چندبار استخاره کنه به طوری که اون استخاره اولی را که ملاک عمل هستش فراموش بکنه باید چه کار کند؟

با عرض سلام و احترام خدمت جناب عالی و تشکر از سئوالتان

در فرض سئوال کاری لازم نیست که انجام دهد و می تواند با تفکر و مشورت تردید را برطرف کند و اگر برطرف نشد دوباره استخاره نماید.

همیشه موفق و پیروز باشید[/]

موضوع قفل شده است