جمع بندی اشرف مخلوقات چه وظایفی دارد؟ من تحول ، تغییر و کجروی را دوست دارم ایا اشرف هستم؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشرف مخلوقات چه وظایفی دارد؟ من تحول ، تغییر و کجروی را دوست دارم ایا اشرف هستم؟

اشرف مخلوقات چه وظایفی دارد؟من تحول ، تغییر و کجروی را دوست دارم ایا اشرف هستم؟
التماس دعا

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد سمیع

شهید علی اصغر پازوکی;413724 نوشت:
اشرف مخلوقات چه وظایفی دارد؟من تحول ، تغییر و کجروی را دوست دارم ایا اشرف هستم؟
التماس دعا

باسمه تعالی
باسلام و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید:
قبل از هر چیز ی لازم است که معنای اشرف مخلوقات بودن انسان را کمی توضیح بدهم:

قطعا منظور از این جمله این نیست که همه افراد انسان ها اشرف مخلوقات هستند. بلکه با توجه به آموزه های شریعت، بعضی از انسان ها، از حیوانات هم پست ترند:
1-«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذینَ كَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ[1]هرآینه بدترین جنبندگان در نزد خدا آنهایند كه كافر شده‏اند و ایمان نمى ‏آورند.»

2- «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ[2]ایشان را دلهایى است كه بدان نمى ‏فهمند و چشمهایى است كه بدان نمى ‏بینند و گوشهایى است كه بدان نمى ‏شنوند. اینان همانند چارپایانند حتى گمراه‏تر از آنهایند. اینان خود غافلانند.»

پس منظور این نیست که همه انسان ها، شرافت دارند، بلکه مراد این استکه انسان این استعداد و ظرفیت را دارد که اشرف مخلوقات شود. و در این مورد هم شواهدی وجود دارد :
1-«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسان[3] ما این امانت را بر آسمانها و زمین و كوه‏ها عرضه داشتیم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند. انسان آن امانت بر دوش گرفت.»

2-انسان این لیاقت و شایستگی را دارد که خلیفه و جانشین حق تعالی گردد

«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ[4]و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفه ‏اى مى آفرینم، گفتند: آیا كسى را مى ‏آفرینى كه در آنجا فساد كند و خونها بریزد، و حال آنكه ما به ستایش تو تسبیح مى ‏گوییم و تو را تقدیس مى كنیم؟ گفت: من آن دانم كه شما نمى ‏دانید.»

يكى از بهترين دلايل بر شرافت انسان آن است كه خداوند به همه فرشتگان دستور مى دهد تا انسان را سجده كنند.

3-«و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فَسَجَدوا»؛[5]
«و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس همه آنها سجده كردند»

و برتری انسان بر ملائکه نیز از آن جایی است که انسان علیرغم وجود شهوات، تابع عقل قرار می گیرد:

امام صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال عقل بدون شهوت را در فرشتگان قرار داد، و شهوت بدون عقل را در حیوانات، و عقل و شهوت را در انسان، هر كس عقلش بر شهوتش غالب آید از فرشتگان بهتر، و هر كه شهوتش بر عقلش غلبه نمود از حیوانات بدتر است.؛[6]

لذا مقام انسان به جایی می رسد که در شب معراج ، جبرئیل امین از همراهی با پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باز می ماند:

«شبی بر نشست از فلک در گذشت/به تمکین و جاه از ملک در گذشت
چنان گرم در تیه قربت براند/که در سدره جبریل از او باز ماند
بدو گفت سالار بیت الحرام/که ای حامل وحی برتر خرام
که در دوستی مخلصم یافتی/عنانم زصحبت چرا تافتی
بگفتا فراتر مجالم نماند/بماندم که نیروی بالم نماند
اگر یک سر موی برتر پرم/فروغ تجلی بسوزد پرم»[7]

پی نوشت:
[1]. انفال آيه 55.
[2]. اعراف آيه 179.
[3]. احزاب آيه 72
[4]. بقره آيه 30
[5]-بقره ، آيه 34.
[6]مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار ص 251.
[7]-سعدی

اما وظیفه انسان در برابر حق تعالی در قدم اول، شناخت حقیقی او و معرفت و بینش توحیدی ناب پیدا نمودن است و در قدم دوم عبودیت و بندگی نمودن می باشد.»
1-«ما امروا الا ليعبدوا الله.»[1]، «مردم ماموريتي در اين دنيا جز بندگي خداوند ندارند، زيرا براي آن خلق شده اند.

2-«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون.»[2]؛ «ما جن و انس را جز برای پرستش خلق ننموده ایم.»

بنابراين وظيفه اصلي ما بندگي است.
«از خودی بگذر اگر خواهی خدا/فانی حق شو که تا یابی بقا
گر تو خواهی حرّی و دل زندگی/بندگی کن بندگی کن بندگی.»[3]

اما با توجه به اینکه انسان مرکب از جسم و روح می باشد وظیفه انسان است که در حفظ صحت و استقامت هر دو رکن خود بکوشد و به طوری که در آیین مقدس اسلام نسبت به هر دو بخش دستورهای دقیق و کافی داده شده است، در بهداشت روان و تن خود سعی نماید.
موفق باشید

پی نوشت:
1-البنه،5
2-الذاریات،56
3-مولوی

با سلام و ضمن تشکر از پاسخ شما
حقیقتش من متوجه نشدم
منی که دوست دارم متحول و متغییر و کجرو باشم یک انقلابی هستم یا خیر

با تشکر

شهید علی اصغر پازوکی;414853 نوشت:
با سلام و ضمن تشکر از پاسخ شما
حقیقتش من متوجه نشدم
منی که دوست دارم متحول و متغییر و کجرو باشم یک انقلابی هستم یا خیر

با تشکر

باسمه تعالی
این متغیر و متحول بودن در چه زمینه ای است؟
آنچه که به بخش اخلاق مربوط می شود این است که اگر این متغیر و متحول بودن در مورد رذایل اخلاقی است که به واسطه تحولی در درون خود،سعی نموده اید که آنها را تبدیل به فضایل بنمایید،بله شما در این صورت یک انقلابی هستید البته انقلابی که دردرونتان ایجاد شده است مانند انقلاب درونی ای که برای فضیل بن عیاض ها،حربن یزید ریاحی ها،عبد فرارها،بشر حافی ها......این افراد به واسطه انقلاب درونی ای که برایشان رخ داد کاملا بر گشتند و جزو اولیای الهی شدند .
موفق باشید.

پرسش:
اشرف مخلوقات چه وظایفی دارد؟

پاسخ:
قبل از هر چیز ی لازم است که معنای اشرف مخلوقات بودن انسان را کمی توضیح بدهم:
قطعا منظور از این جمله این نیست که همه افراد انسان ها اشرف مخلوقات هستند. بلکه با توجه به آموزه های شریعت، بعضی از انسان ها، از حیوانات هم پست ترند:
1-«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذینَ كَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (1) هرآینه بدترین جنبندگان در نزد خدا آنهایند كه كافر شده ‏اند و ایمان نمى ‏آورند.»

2- «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (2) ایشان را دلهایى است كه بدان نمى ‏فهمند و چشمهایى است كه بدان نمى ‏بینند و گوشهایى است كه بدان نمى ‏شنوند. اینان همانند چارپایانند حتى گمراه‏تر از آنهایند. اینان خود غافلانند.»
پس منظور این نیست که همه انسان ها، شرافت دارند، بلکه مراد این است که انسان این استعداد و ظرفیت را دارد که اشرف مخلوقات شود. و در این مورد هم شواهدی وجود دارد :

1-«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسان (3) ما این امانت را بر آسمانها و زمین و كوه‏ها عرضه داشتیم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند. انسان آن امانت بر دوش گرفت.»
2-انسان این لیاقت و شایستگی را دارد که خلیفه و جانشین حق تعالی گردد
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ(4) و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفه ‏اى مى آفرینم، گفتند: آیا كسى را مى ‏آفرینى كه در آنجا فساد كند و خونها بریزد، و حال آنكه ما به ستایش تو تسبیح مى ‏گوییم و تو را تقدیس مى كنیم؟ گفت: من آن دانم كه شما نمى ‏دانید.»
يكى از بهترين دلايل بر شرافت انسان آن است كه خداوند به همه فرشتگان دستور مى دهد تا انسان را سجده كنند.

3-«و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فَسَجَدوا (5) و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس همه آنها سجده كردند.»
و برتری انسان بر ملائکه نیز از آن جایی است که انسان علیرغم وجود شهوات، تابع عقل قرار می گیرد:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: « إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى رَكَّبَ الْعَقْلَ فِي الْمَلَائِكَةِ بِدُونِ الشَّهْوَةِ وَ رَكَّبَ الشَّهْوَةَ فِي الْبَهَائِمِ بِدُونِ الْعَقْلِ وَ رَكَّبَهُمَا جَمِيعاً فِي بَنِي آدَمَ فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ عَلَى شَهْوَتِهِ كَانَ خَيْراً مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَلَى عَقْلِهِ كَانَ شَرّاً مِنَ الْبَهَائِم‏ (6)
خداوند متعال عقل بدون شهوت را در فرشتگان قرار داد، و شهوت بدون عقل را در حیوانات، و عقل و شهوت را در انسان، هر كس عقلش بر شهوتش غالب آید از فرشتگان بهتر، و هر كه شهوتش بر عقلش غلبه نمود از حیوانات بدتر است.»

لذا مقام انسان به جایی می رسد که در شب معراج ، جبرئیل امین از همراهی با پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) باز می ماند:
«شبی بر نشست از فلک در گذشت/به تمکین و جاه از ملک در گذشت
چنان گرم در تیه قربت براند/که در سدره جبریل از او باز ماند
بدو گفت سالار بیت الحرام/که ای حامل وحی برتر خرام
که در دوستی مخلصم یافتی/عنانم زصحبت چرا تافتی
بگفتا فراتر مجالم نماند/بماندم که نیروی بالم نماند
اگر یک سر موی برتر پرم/فروغ تجلی بسوزد پرم»(7)
اما وظیفه انسان در برابر حق تعالی در قدم اول، شناخت حقیقی او و معرفت و بینش توحیدی ناب پیدا نمودن است و در قدم دوم عبودیت و بندگی نمودن می باشد.»
1-«وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّه‏ (8) و مردم ماموريتي در اين دنيا جز بندگي خداوند ندارند، زيرا براي آن خلق شده اند.»
2-«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ‏ (9) ما جن و انس را جز برای پرستش خلق ننموده ایم.»
بنابراين وظيفه اصلي ما بندگي است.
«از خودی بگذر اگر خواهی خدا/فانی حق شو که تا یابی بقا
گر تو خواهی حرّی و دل زندگی/بندگی کن بندگی کن بندگی.»(10)
اما با توجه به اینکه انسان مرکب از جسم و روح می باشد وظیفه انسان است که در حفظ صحت و استقامت هر دو رکن خود بکوشد و به طوری که در آیین مقدس اسلام نسبت به هر دو بخش دستورهای دقیق و کافی داده شده است، در بهداشت روان و تن خود سعی نماید.
پی نوشت:
1. انفال / 55.
2. اعراف/179.
3. احزاب/72.
4. بقره/ 30.
5.بقره /34.
6.طبرسى، على بن حسن‏،مشكاة الأنوار في غرر الأخبار،ص251،المكتبة الحيدرية، نجف‏،1385 ق / 1965 م / 1344 ش‏.
7.سعدی.
8.البینه/5.
9.الذاریات/56.
10.مولوی.

موضوع قفل شده است