جمع بندی راهی برای رهایی از وسوسه شیطان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راهی برای رهایی از وسوسه شیطان

سلام دوستان. خیلی وقتها پیش میاد که آدم از یه گناه توبه می کنه اما دوباره با وسوسه شیطان گرفتار همون گناه میشه. اگر چه بعدش خیلی خجالت زده هم میشه ها اما گرفتار میشه. به نظرتون چیکار کنیم که اینجوری نشه؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد سمیع

seyedmorteza;413486 نوشت:
سلام دوستان. خیلی وقتها پیش میاد که آدم از یه گناه توبه می کنه اما دوباره با وسوسه شیطان گرفتار همون گناه میشه. اگر چه بعدش خیلی خجالت زده هم میشه ها اما گرفتار میشه. به نظرتون چیکار کنیم که اینجوری نشه؟

باسمه تعالی
باسلام و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید:
«جهد کن که در همه حال سرّت با یار بود نه در کوچه و بازار»[1]

«در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان ، دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت ، با خودم گفت : رجبعلی ! خدا میتواند تو را امتحان کند ، بیا این بار تو خدا را امتحان کن ! سپس به خداوند عرضه داشتم : خدایا من این گناه را برای تو ترک میکنم ، تو هم مرا برای خودت تربیت کن ! )) آنگاه به سرعت از دام گناه می گریزد و بی درنگ دیده برزخی او روشن میشود و آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند ، می بیند و میشنود.»[2]

بله داروی منحصر به فرد رهایی از وسوسه شیطان از طریق برقراری ارتباط با حق تعالی و یاد او حاصل می شود که قرآن کریم در این رابطه می فرماید:

«وَ إِمَّا یَنزَغَنَّک مِنَ الشیْطنِ نَزْغٌ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ، إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طائفٌ مِّنَ الشیْطنِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ؛ »؛
و هر گاه وسوسه اى از شیطان به تو رسد به خدا پناه بر، که او شنونده و دانا است، پرهیزکاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مى افتند و (در پرتو یاد او راه حق را مى بینند و) بینا مى گردند.»[3]

چنانچه عرض کردم مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (ره) سبب باز شدن چشم برزخی خود را در آن لحظه حساس و در عنفوان جوانی،هنگامی که دچار وسوسه شیطان شد،یاد حق تعالی می داند.

در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام می خوانیم:
«لا یتمکن الشیطان بالوسوسة من العبد و قد اعرض عن ذکر الله» ،شیطان موفّق به وسوسه بنده ای نمی شود، مگر آن گاه که او از یاد خدا روی بگرداند»[4]

در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم این معنا تبیین شده است :

«ثلاثة معصومون من ابلیس و جنوده : الذاکرون لله و الباکون من خشیة‌الله و المستغفرون بالاسحار»، «سه دسته هستند که از ابلیس و لشکریانش در عصمت می باشند: کسانی که خداوند را بسیار یاد می کنند و کسانی که از خشیت الهی گریان می باشند و کسانی که در سحرگاهان به استغفار مشغول می باشند.»[5]

نكته حائز اهميت در اينجا اين است كه ذكر و ياد خداوند مراتب و اقسامي دارد، از قبيل ذكر زباني، ذكر قلبي و ذكر عملي، بي ترديد ذكر كامل، ذكري است كه داراي هر سه مرتبه باشد. يعني بايد ذكر از قلب انسان نشات بگيرد، بر زبانش جاري شود و در عمل نيز به ترك معصيت و يا انجام تكليف شرعي و عقلي بينجامد. در واقع ذكري كه ريشه در توجه قلبي نداشته باشد، مانند چراغ در دست انسان کور است و ذكري كه در عمل به ترك گناه يا انجام تكليف نينجامد مانند درخت بدون ميوه است.

هر چند ذكر قلبي مهم ترين ذكر است، لكن ترديدي نيست كه ذكر عملي كامل ترين ذكر است؛ زيرا نتيجه و ميوه ذكر زباني و قلبي است و وجود ميوه نشانگر وجود درختي سالم و ريشه دار است. از اين رو مي بينيم ائمه(علیهم السلام) در روايات متعددي تذكر در آيه فوق را به ذكر عملي تفسير كرده اند؛ در روايتي ابوبصير از امام صادق(ع) درباره آيه فوق سوال كرد، حضرت فرمود: «بنده خدا بر انجام گناه اهتمام مي ورزد، سپس متذكر شده و رها مي كند و اين است قول خدا كه فرموده ناگهان بينا مي شوند».[6]

علاوه بر اين ذكر عملي يعني ياد كردن خدا در هنگام معصيت سخت ترين مرحله ياد خدا است. لذا در روايت ديگري ابوبصير از امام باقر(علیه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: «از سخت ترين اعمال بندگان، انصاف، مواسات و كمك به براداران ديني و ذكر خدا در هر حال است. ابوبصير گويد:از معناي ياد خدا در هر حال سوال كردم، حضرت فرمود: اين است كه ياد كند خدا را هنگام گناه، زماني كه اهتمام مي ورزد كه آن را انجام دهد. پس ذكر و ياد خدا بين او و بين گناه حائل مي شود و اين است معناي قول خداوند كه فرموده «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون».[7]

پس شاه بیت رهایی از وسوسه های شیطان ،همیشه خود را در محضر حق تعالی دیدن است که اگر این حالت برای ما ملکه شود،نقش موثری در این امر دارد .

«هر که خاموش شد گویا شد،هر که چشم سر بست بینا شد، هر که گوش دل گشود دانا شد،هر که را حضور است نور است،هر که را مراقبت است سرور است،چه اینکه کلید نیک بختی در مشت او و نگین پیروزی در انگشت او»[8]

گاهی اوقات بعضی از انسانها در هنگام ارتکاب کار خلاف،چون می بینند یک بچه آنها را نگاه می کند از انجام دادن آن کار صرف نظر می کنند ولی همین که آن بچه رفت کارشان را ادامه می دهند ،متاسفانه این افراد برای حق تعالی حتی به اندازه آن کودک هم حساب باز نمی کنند.

«در مقامی که کنی قصد گناه/گر کند کودکی از دور نگاه
شرمت آید ز گنه در گذری/پرده عصمت خود را ندری
شرمت ناید که خداوند جهان/کو بود واقف اسرار و نهان
نظرش در تو بود بیگه و گاه/تو کنی در نظرش قصد گناه
»

برخی از امور دیگر نیز در مخالفت با وسوسه‌های شیطان موثر است:

1-انجام یک سری مستحبات، مثلا همیشه با وضو بودن و زبان را به اذکار الهی عادت دادن، نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف.
2- خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسه‌انگیز دور نگه‌ داشتن.
3- ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.
4- مطالعه و تفکر درباره خدا و قیامت.
5- به طور منظم مثلا هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.
6- شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.[9]

پی نوشت:
1-علامه حسن زاده آملی،کلمه 168 هزار و یک کلمه
2-تندیس اخلاق صفحه 8
3-سوره اعراف؛ آیات 200 و 201.
4-مصباح الشریعة،ص79
5- مستدرک وسایل الشیعه ، ج ۲ ، ص ۳۵۱
6-كافي، ج 2، ص 434، حديث 7
7-خصال،ج1،ص131
8-علامه حسن زاده آملی،کلمه 143 هزار و یک کلمه
9- ر. ک. پرسش‌های جوانان، محمد شیرزاد

پرسش:
برای رهایی از وسوسه های شیطان چه باید کرد؟
پاسخ:
«جهد کن که در همه حال سرّت با یار بود نه در کوچه و بازار»(1)
«در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان ، دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خودم گفت: رجبعلی! خدا می تواند تو را امتحان کند، بیا این بار تو خدا را امتحان کن! سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن! آنگاه به سرعت از دام گناه می گریزد و بی درنگ دیده برزخی او روشن می شود و آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود.»(2)

بله داروی منحصر به فرد رهایی از وسوسه شیطان از طریق برقراری ارتباط با حق تعالی و یاد او حاصل می شود که قرآن کریم در این رابطه می فرماید:

«وَ إِمَّا یَنزَغَنَّک مِنَ الشیْطنِ نَزْغٌ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ، إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طائفٌ مِّنَ الشیْطنِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ (3) و هر گاه وسوسه اى از شیطان به تو رسد به خدا پناه بر، که او شنونده و دانا است، پرهیزکاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مى افتند و (در پرتو یاد او راه حق را مى بینند و) بینا مى گردند.»

چنانچه عرض کردم مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (ره) سبب باز شدن چشم برزخی خود را در آن لحظه حساس و در عنفوان جوانی،هنگامی که دچار وسوسه شیطان شد،یاد حق تعالی می داند.
در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم:«لَا يَتَمَكَّنُ‏ الشَّيْطَانُ‏ بِالْوَسْوَسَةِ مِنَ‏ الْعَبْدِ إِلَّا وَ قَدْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ (4)شیطان موفّق به وسوسه بنده ای نمی شود، مگر آن گاه که او از یاد خدا روی بگرداند»
در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) این معنا تبیین شده است: « ثَلَاثَةٌ مَعْصُومُونَ مِنْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ الذَّاكِرُونَ‏ لِلَّهِ‏ وَ الْبَاكُونَ‏ مِنْ‏ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ (5) سه دسته هستند که از ابلیس و لشکریانش در عصمت می باشند: کسانی که خداوند را بسیار یاد می کنند و کسانی که از خشیت الهی گریان می باشند و کسانی که در سحرگاهان به استغفار مشغول می باشند.»
نكته حائز اهميت در اينجا اين است كه ذكر و ياد خداوند مراتب و اقسامي دارد، از قبيل ذكر زباني، ذكر قلبي و ذكر عملي، بي ترديد ذكر كامل، ذكري است كه داراي هر سه مرتبه باشد.
يعني بايد ذكر از قلب انسان نشات بگيرد، بر زبانش جاري شود و در عمل نيز به ترك معصيت و يا انجام تكليف شرعي و عقلي بينجامد.
در واقع ذكري كه ريشه در توجه قلبي نداشته باشد، مانند چراغ در دست انسان کور است و ذكري كه در عمل به ترك گناه يا انجام تكليف نينجامد مانند درخت بدون ميوه است.هر چند ذكر قلبي مهم ترين ذكر است، لكن ترديدي نيست كه ذكر عملي كامل ترين ذكر است؛ زيرا نتيجه و ميوه ذكر زباني و قلبي است و وجود ميوه نشانگر وجود درختي سالم و ريشه دار است.
علاوه بر اين ذكر عملي يعني ياد كردن خدا در هنگام معصيت، سخت ترين مرحله ياد خدا است. پس ذكر و ياد خدا بين او و بين گناه حائل مي شود و اين است معناي قول خداوند كه فرموده «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ‏ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏ (6) بدرستى كه پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‏ هاى شيطان شوند به ياد [خدا و پاداش و كيفر او] مى ‏افتند و [در پرتو ياد او راه حق را مى‏ بينند و] بينا مى‏ گردند.»
پس شاه بیت رهایی از وسوسه های شیطان، همیشه خود را در محضر حق تعالی دیدن است که اگر این حالت برای ما ملکه شود،نقش موثری در این امر دارد .
«هر که خاموش شد گویا شد،هر که چشم سر بست بینا شد، هر که گوش دل گشود دانا شد،هر که را حضور است نور است،هر که را مراقبت است سرور است،چه اینکه کلید نیک بختی در مشت او و نگین پیروزی در انگشت او»(7)
گاهی اوقات بعضی از انسانها در هنگام ارتکاب کار خلاف،چون می بینند یک بچه آنها را نگاه می کند از انجام دادن آن کار صرف نظر می کنند ولی همین که آن بچه رفت کارشان را ادامه می دهند ،متاسفانه این افراد برای حق تعالی حتی به اندازه آن کودک هم حساب باز نمی کنند.
«در مقامی که کنی قصد گناه/گر کند کودکی از دور نگاه
شرمت آید ز گنه در گذری/پرده عصمت خود را ندری
شرمت ناید که خداوند جهان/کو بود واقف اسرار و نهان
نظرش در تو بود بیگه و گاه/تو کنی در نظرش قصد گناه»برخی از امور دیگر نیز در مخالفت با وسوسه‌های شیطان موثر است.
1-انجام یک سری مستحبات، مثلا همیشه با وضو بودن و زبان را به اذکار الهی عادت دادن، نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف.
2- خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسه‌انگیز دور نگه‌ داشتن.
3- ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.
4- مطالعه و تفکر درباره خدا و قیامت.
5- به طور منظم مثلا هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.
6- شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.
پی نوشت:
1.حسن زاده آملی،حسن،هزار و یک کلمه،ج1،ص397، بوستان کتاب.
2. محمدی ری شهری، محمد، تندیس اخلاق صفحه 8، دارالحدیث.
3.سوره اعراف/ 200 و 201.
4. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار( ط- بيروت)،ج69،ص124، دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏،1403 ق‏.
5.نورى، حسين بن محمد تقى‏، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،ج12،ص147،مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، قم، 1408ق.
6.اعراف/201.
7.حسن زاده آملی،حسن،هزار و یک کلمه،ج1،ص241، بوستان کتاب.



[INDENT]

[/INDENT]

موضوع قفل شده است