قصاص مجدد؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قصاص مجدد؟

[="Navy"] اگر کسی محکوم به قصاص باشد و مردی را با رعایت همه شرایط قصاص نموده و پزشک هم مرگ او را تایید نماید و لی بعد از مدتی نه چندان زیاد متوجه زنده بودنش شوند از طریق بخار تنفسش آیا قاضی مجددا می تواند حکم به قصاص مجدد نماید یا خیر؟

اگر مرجع تقلید قاتل بگوید که در چنین موردی قصاص مجدد نیاز نیست ایا قاضی می تواند حکم به قصاص دوباره دهد بر خلاف نظر مرجع؟[/]

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد نور

حوراء;413348 نوشت:
اگر کسی محکوم به قصاص باشد و مردی را با رعایت همه شرایط قصاص نموده و پزشک هم مرگ او را تایید نماید و لی بعد از مدتی نه چندان زیاد متوجه زنده بودنش شوند از طریق بخار تنفسش آیا قاضی مجددا می تواند حکم به قصاص مجدد نماید یا خیر؟

اگر مرجع تقلید قاتل بگوید که در چنین موردی قصاص مجدد نیاز نیست ایا قاضی می تواند حکم به قصاص دوباره دهد بر خلاف نظر مرجع؟

با سلام و عرض ادب

برای دریافت پاسخ به استفتای زیر توجه نمایید:

چنانچه فردی به عنوان یکی از جرائم عمومی اعدام گردد و سپس در سردخانه علائم حیات در او مشاهده گردد آیا حکم اعدام به قوت خود باقی است؟حکم خسارتی که در هنگام اجرای حکم اعدام به او وارد شده چیست؟

دلیلی بر سقوط اعدام وجود ندارد ولی خساراتی که در نخستین اجرای حکم اعدام بر آن شخص وارد شده باید به نظر کارشناسان تعیین و از بیت المال به ورثه او پرداخت گردد و اگر نحوه اجرا به صورت ناقص بر اثر سهل انگاری انجام شده خسارت ها را باید مجریان بپردازند.
در مورد سوال دوم،تشخیص موضوع بر عهده خود حاکم شرع است و گاه احتیاج به نظر خواهى از اهل خبره در این گونه موضوعات دارد.

پایگاه اطلاع رسانی ایه الله مکارم به آدرس:http://makarem.ir/Question/ViewQuestion.aspx?lid=0

نور;413445 نوشت:
برای دریافت پاسخ به استفتای زیر توجه نمایید: پایگاه اطلاع رسانی ایه الله مکارم

در خبرگزاری‌ها نوشته شده نظر آقای صافی چیز دیگری است. در این موارد نظر رهبر به عنوان قانون ملاکه درسته؟ نظر رهبر چیه؟

dinshenasii;413447 نوشت:
در خبرگزاری‌ها نوشته شده نظر آقای صافی چیز دیگری است. در این موارد نظر رهبر به عنوان قانون ملاکه درسته؟ نظر رهبر چیه؟

با سلام و احترام

پاسخ آیه الله صافی در استفتای زیر آمده است:

اگر شخصي به واسطه قاچاق مواد مخدر محكوم به اعدام شده و بعد از اجراي حكم، حيات خود را باز يافته باشد، آيا چنين شخصي را مي‌توان اعدام نمود؟ خواهشمند است حكم شرعي آن را بيان فرماييد.

بسم الله الرحمن الرحيم
عليكم السلام و رحمة الله
در فرض سؤال، اعدام چنين شخصي جايز نمي‌باشد؛ والله العالم.

پایگاه اطلاع رسانی آیه الله صافی به آدرس:
http://www.saafi.net/fa/node/7424

به نظر مقام معظم رهبری استفتایی در دسترس نداریم و در این موارد نظر قاضی برمبنای شرع ملاک است که البته درمثل این موارد نادر و حساس حکم ثانویه هم وارد می شود.

موفق و موید باشید.

:Gig:ازلحاظ حقوقی که قانون ساکته!

بنام او

باسلام..

حوراء;413348 نوشت:
قصاص مجدد؟

اگر کسی محکوم به قصاص باشد و مردی را با رعایت همه شرایط قصاص نموده و پزشک هم مرگ او را تایید نماید و لی بعد از مدتی نه چندان زیاد متوجه زنده بودنش شوند از طریق بخار تنفسش آیا قاضی مجددا می تواند حکم به قصاص مجدد نماید یا خیر؟

اگر مرجع تقلید قاتل بگوید که در چنین موردی قصاص مجدد نیاز نیست ایا قاضی می تواند حکم به قصاص دوباره دهد بر خلاف نظر مرجع؟

ببخشید اما ارسال حقیر مربوط خواهدشد به همان خبری که درمورد یک هموطن بیان گردید که بعداز گذشت 24 ساعت از مرگی کاملا طبیعی مجددا زنده گردید و همچنین بیان یک تقاضای کوچک که بکمانم حیف است که چنین اتفاق مهم و بی نظیری را به این راحتی ها ازکنارش عبورنماییم و شاید سازمانها و مراکزتحقیقاتی غرب حاضر شوند میلیاردها دلار خرج نمایند تا چنین اتفاقی را بوجود بیاورند یا خلق نمایند تا یک مرده را مجددا زنده نمایند و بازهم نمیتوانند آنهم نه بعد از یکساعت یا یک دقیقه که پس از گذشت 24 ساعت ..؟؟ خداییش حیفه که چنین فردی دوباره اعدام بشه حداقل میتوانید باهاشون توافق نمایید یا توافق شود که اگر اسراری از این مردن و زنده شدن دارند یا بعدا بیادشان آمد بیان نمایند و همچنین تعهد دهند که دیگر دنبال اون کارخلافشان نروند و زندگی مجدد را بهشان هدیه نماییم و در واقع رئوفت بیش از پیش تشیع و مذهب مقدس خودش را بیش از پیش برخشان بکشید شاید تا این لحظه هیچ اهمیتی هم به مذهبش یا دینش نمیداده اما حالا ..؟؟؟

نمیدونم اما من که علیرغم بیسوادی ام عاشق علمم دلم نمیاد چنین موقعیت پیش آمده و بی نظیری را آنهم به این راحتی ها ازدست بدهیم شاید خداوند این فرصت را به ایشان داده اند و کار هیچ بنی بشری هم نبوده پس به خواست خدا احترام بگذاریم و از اعدام مجدد چنین افرادی صرفنظر نماییم و در عوض علم و محبت خدا را درحق خودمان شاهدش باشیم که چه بسا چه اسراری را با زنده نگهداشتن او بدنیا یا ما ارزانی نموده یا خواهدنمود بهرحال اتفاقی نبوده و نخواهدبود کم همیشه و سالی چندین دفعه قابل تکرار باشد فقط میگویم قدر چنین اتفاقات کم نظیر و حتی بی نظیری را بیشتر بدانیم .. بدون شک علت یا علتهایی فراتر از ذهن ما در پی داشته یا خواهدداشت که مرده ای بعد از 24 ساعت مرگ طبیعی مجددا زنده گردد که شاید عوارض مثبتش تا چندوقت برای ما دیگر بروز یا آشکار گردد..فعلا خدا میداند اما ما هم میتوانیم باصبر و حوصله بیشتری و بلکه با تفکر بیشتری با چنین رویدادهایی برخورد نماییم که واقعا علت چیست که یک انسان مرده و بیجان پس از گذشت 24 ساعت مجددا زنده میشود و جاندار میگردد..؟؟؟؟؟؟؟؟

{باسپاس}

با سلام

مطالبی دیدم شاید بحث بر روی آنها مفید باشد . در تاریخ اسلام نکات قابل توجهی وجود دارد یکی از آنها همین اجرای حدود است . شکی نیست که بقای یک جامعه بدون قصاص مجرم ، ممکن نیست ودر مورد بعضی مجرمین خطرناک هیچ رافتی نباید داشت اما بعضی موارد که نشان از اوج رحمت دین مترقی اسلام است را یاد آور میشوم چون امروز بعضی از دشمنان اسلام نبوی و علوی را با اسلام اموی وطالبانی یکی گرفته اند . البته بنظر میرسد که جوامع بیخدا و بی رحم برای کشتن وشکنجه راههایی محکمتر از اسلام پیدا کرده اند مثل همین دار زدن وتیرباران که در صدر اسلام وجود نداشته و یا تزریق سم واعدام حتمی فرد که در اسلام وجود نداشته . جالب است که در اسلام بدستور ائمه علیهم السلام ابتدا فرد را به توبه دعوت میکنند و از اقرار به گناه برحذر میدارند و در آخر هم اگر اقرار به گناه کند اورا بخشیده یا به مصلحت بزرگتر حد وی را جاری می سازند اما در هر صورت محبتی که اسلام در این موارد دارد قابل توجه ویژه است :

در این اخبار دقت کنید ونظرتان را بگویید :

[ 34465 ] 1 ـ محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن محبوب ، عن ابن رئاب ( عن مالك بن عطية ) (1) ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : بينما أميرالمؤمنين ( عليه السلام ) في ملاء منأصحابه ، إذ أتاه رجل فقال : يا أميرالمؤمنين ( عليه السلام ) إني أوقبت على غلام فطهرني ، فقال له : يا هذا امض إلى منزلك لعل مرارا (2) هاج بك ، فلما كان من غد عاد إليه ، فقال له : يا أميرالمؤمنين إني أوقبت على غلام فطهّرني ، فقال له : اذهب إلى منزلك لعل مرارا هاج بك ، حتى فعل ذلك ثلاثا بعد مرته الاولى ، فلما كان في الرابعة قال له : يا هذا إن رسول الله ( صلى اله عليه وآله ) حكم في مثلك بثلاثة أحكام فاختر أيّهنَّ شئت ، قال : وما هن يا أميرالمؤمنين ؟ قال : ضربة بالسيف في عنقك بالغة ما بلغت ، أو إهداب (3) من جبل مشدود اليدين والرجلين ، أو إحراق بالنار ، قال : يا أميرالمؤمنين أيهن أشد عليّ ؟ قال : الاحراق بالنار ، قال : فاني قد اخترتها يا أميرالمؤمنين ، فقال : خذ لذلك اهبتك ، فقال : نعم ، قال (4) : فصلى ركعتين ، ثم جلس في تشهده ، فقال : اللهم إني قد أتيت من الذنب ما قد علمته ، وإني تخوفت من ذلك فأتيت إلى وصي رسولك وابن عم نبيك فسألته أن يطهرني ، فخيرني ثلاثة أصناف من العذاب ، اللهم فاني اخترت أشدهن ، اللهم فاني أسألك أن تجعل ذلك كفارة لذنوبي ، وأن لا تحرقني بنارك في آخرتي ، ثم قام ـ وهو باك ـ حتى دخل الحفيرة التي حفرها له أمير المؤمنين ( عليه السلام ) وهو يرى النار تتأجج حوله ، قال : فبكى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) وبكى أصحابه جميعا ، فقال له أميرالمؤمنين ( عليه السلام ) : قم يا هذا فقد أبكيت ملائكة السماء وملائكة الارض ، فان الله قد تاب عليك ، فقم ولا تعاودن شيئا ممافعلت .

مالك بن عطيه از امام صادق(ع) روايت كرده است:
امير مؤمنان(ع) در ميان گروهى از اصحاب بود كه مردى خدمت حضرت رسيد و عرض كرد: اى امير مؤمنان، من به نوجوانى دخول كرده ام، مرا تطهير كن، امام(ع) فرمود: اذهب الى منزلك لعل مرارا هاج بك، به خانه ات برو، شايد صفرا بر تو غلبه كرده است(درحالت طبيعى نيستى كه اين گونه اقرار مى كنى.) فردا دو باره خدمت حضرت رسيد و عرض كرد: اى امير مؤمنان به نوجوانى دخول كرده ام، مرا تطهير كن. امام فرمود: اذهب الى منزلك لعل مرارا هاج بك.
آن مرد سه بار پس از مرتبه اول، اين اقرار خود را تكرار كرد و در مرتبه چهارم حضرت به او فرمود: يا هذا ان رسول الله(ص) حكم في مثلك بثلاثة احكام فاختر ايهن شئت، اى مرد، رسول خدا در مورد مثل تو، سه حكم قرار داده، هر كدام را كه مى خواهى برگزين.

عرض كرد: يا امير مؤمنان آن سه چيست؟ فرمود:
ضربة بالسيف في عنقك بالغة ما بلغت، او اهداب من جبل مشدود اليدين و الرجلين، او احراق بالنار، وارد كردن ضربه شمشير به گردنت تا هر كجا برسد، پرت كردن از كوه با دست و پاى بسته، سوزاندن با آتش.

عرض كرد: اى امير مؤمنان، كدام يك شديدتر است؟ فرمود:سوزاندن با آتش.
عرض كرد: اى امير مؤمنان، من همين سوزاندن با آتش را برگزيدم.

آن گاه امير مؤمنان به آن مرد فرمود: ((خذ لذلك اهبتك، خود را براى اين مجازات آماده كن. آن گاه دو ركعت نماز خواند سپس در حال تشهد نشست و گفت: بارالها با گناهى كه خود مى دانى به سويت آمدم. من از اين گناه مى ترسم و به جانشين رسول تو و پسر عموى پيامبرت پناه آوردم و از او درخواست كردم مرا تطهير كند. او مرا ميان سه مجازات مخير كرد. خداوندا، من شديدترين مجازات رابرگزيدم. بارالها، از تو درخواست مى كنم كه اين مجازات را كفاره گناهانم قرار دهى و در آخرت به آتش دوزخ مرا نسوزانى.
سپس در حالى كه گريه مى كرد ايستاد و در گودالى كه امير مؤمنان(ع) براى او كنده بود در حالى كه مى ديد آتش پيرامونش شعله مى كشد وارد شد.
پس از اين سخنان، امير مؤمنان(ع) گريه كرد و اصحاب حضرت نيز همگى گريستند آن گاه امير مؤمنان(ع) فرمود:
قم يا هذا فقد ابكيت ملائكة السماء و ملائكة الارض، فان الله قد تاب عليك، فقم و لاتعاودن شيئا مما فعلت.

برخيزای مرد که فرشتگان آسمان وزمین کریستند و خدای متعال توبه تورا قبول کرد دیگر تکرار نکن .

[ 34357 ] 10 ـ وبأسناده عن صفوان بن مهران ، عن عامر بن السمط (1) ، عن علي بن الحسين ( عليهما السلام ) في الرجل يقع على اخته ، قال : يضرب ضربة بالسيف بلغت منه ما بلغت ، فان عاش خلد في السجن حتى يموت .

در کیفر کسیکه خواهرش را مورد تجاوز قرار داده ، یک ضربه شمشیر به او زده میشود اگر مرد که هیچ اگر نمرد زندان میشود تا روز ابد .

پس احتمال كشتن هم هست، احتمال ماندن هم است. پس صد درصد اعدام نيست.

[ 34351 ] 4 ـ وعن محمد بن يحيى ، عن محمد بن أحمد ، عن بعض أصحابه ، عن محمد بن عبدالله بن مهران ، عمن ذكره ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : سألته عن رجل وقع على اخته ؟ قال : يضرب ضربة بالسيف ، قلت : فانه يخلص ؟ قال : يحبس أبدا حتى يموت .

[ 34981 ] 3 ـ وعن حبيب بن الحسن ، عن محمد بن عبد الحميد العطار ، عن بشار ، عن زيد الشحّام ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : الساحر يضرب بالسيفضربة واحدة على رأسه .

در مجازات ساحر یک ضربه شمشیر به سرش نه بیشتر ونه بجای دیگر .

[ 34460 ] 6 ـ وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن هارون ، عن أبي يحيى الواسطي ـ رفعه ـ قال : سألته عن رجلين يتفاخذان ؟ قال : حدهما حد الزاني ، فان ادعم (1) أحدهما على صاحبه ، ضرب الداعم ضربة بالسيف أخذت منه ما أخذت وتركت (2) ما تركت يريد بها مقتله ، والداعم عليه يحرق بالنار .
یک ضربه شمشیر
در اینجا نیز مقصود از سوزاندن ، زنده سوزاندن نیست زیرا از سوزاندن حتی حیوانات نهی شده است . بلکه بعد از مرگ جسدشان را بسوزانند (برای مصالحی )ودرخبر اول امام(ع) از پيش مى دانسته كه اين روش منتهى به توبه وى مى شود و به همين جهت حد از وى ساقط خواهد شد.

[ 34455 ] 1 ـ محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن محبوب ، عن ابن رئاب ، عن مالك بن عطية ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ إن أميرالمؤمنين ( عليه السلام ) قال لرجل أقر عنده باللواط أربعا : يا هذا إن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) حكم في مثلك بثلاثة أحكام فاخترأيّهنّ شئت ، قال : وما هن يا أمير المؤمنين ؟ قال : ضربة بالسيف في عنقك بالغة منك ما بلغت ، أو إهداب (1) من جبل مشدود اليدين والرجلين ، أو إحراق بالنار .

[ 34446 ] 2 ـ وعنه ، عن أحمد ، عن الحسين بن سعيد ، عن القاسم بن محمد الجوهري ، عن عبد الصمد بن بشير ، عن سليمان بن هلال ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) في الرجل يفعل بالرجل ، قال : فقال : إن كان دون الثقب فالجلد ، وإن كان ثقب اقيم قائما ثم ضرب بالسيفضربة أخذ السيف منه ما أخذ ، فقلت له : هو القتل ؟ قال : هو ذاك .
[ 34825 ] 1 ـ محمد بن الحسن بإسناده عن الحسن بن محبوب ، عن عبدالله بن سنان ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : السارق إذا جاء من قبل نفسه تائبا إلى الله ورد سرقته على صاحبها فلا قطع عليه .
ورواه الكليني عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن محبوب (1) .

واگرسارق توبه کند حد جاری نمیشود .

حتی خود امیرا لمومنین (ع) در وصیت به امام حسن (ع) هنگام قصاص ابن ملجم فرمود ند اگر عفو کردی که هیچ وگرنه غذا وآب ونیکرفتاری وسپس یک ضربه نه بیشتر ونه مثله :
[ 35316 ] 6 ـ محمد بن الحسين الرضي في (نهج البلاغة) عن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) في وصيته للحسن ( عليه السلام ) : يا بني عبد المطلب لا ألفينكم تخوضون دماء المسلمين خوضا تقولون : قتل أمير المؤمنين ، ألا لا يقتلن (1) بي إلا قاتلي ، انظروا إذا أنا مت من ( هذه الضربة ) (2) فاضربوه ضربة بضربة ، ولا يمثل بالرجل فاني سمعت رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) يقول : إياكم والمثلة ولو بالكلب العقور ، ( ثم أقبل على ابنه الحسن ( عليه السلام ) فقال : يابني أنت ولي الامر وولي الدم ، فان عفوت فلك ، وان قتلت فضربة مكان ضربة ولاتأثم ) (3) .

[ 35314 ] 4 ـ عبدالله بن جعفر في ( قرب الإسناد ) عن السندي بن محمد ، عن أبي البختري ، عن جعفر ، عن أبيه ، أن علي بن أبي طالب ( عليه السلام ) لما قتله ابن ملجم ، قال : احبسوا هذا الاسير وأطعموه وأحسنوا اساره ، فان عشت فأنا أولى بما صنع بي : إن شئت استقدت ، وإن شئت عفوت ، وإن شئت صالحت ، وإن مت فذلك إليكم ، فان بدا لكم أن تقتلوه فلا تمثلوا به .

احادیث از کتاب وسائل الشیعه هستند .

6823 - حَدَّثَنِى عَبْدُ الْقُدُّوسِ بْنُ مُحَمَّدٍ حَدَّثَنِى عَمْرُو بْنُ عَاصِمٍ الْكِلاَبِىُّ حَدَّثَنَا هَمَّامُ بْنُ يَحْيَى حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى طَلْحَةَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ - رضى الله عنه - قَالَ كُنْتُ عِنْدَ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّى أَصَبْتُ حَدًّا فَأَقِمْهُ عَلَىَّ . قَالَ وَلَمْ يَسْأَلْهُ عَنْهُ . قَالَ وَحَضَرَتِ الصَّلاَةُ فَصَلَّى مَعَ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - فَلَمَّا قَضَى النَّبِىُّ - صلى الله عليه وسلم - الصَّلاَةَ قَامَ إِلَيْهِ الرَّجُلُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّى أَصَبْتُ حَدًّا ، فَأَقِمْ فِىَّ كِتَابَ اللَّهِ . قَالَ « أَلَيْسَ قَدْ صَلَّيْتَ مَعَنَا » . قَالَ نَعَمْ . قَالَ « فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لَكَ ذَنْبَكَ » . أَوْ قَالَ « حَدَّكَ » . تحفة 2
12 - 207/8صحيح بخاري

اوج گذشت و مهرباني پيامبر رحمت (ص) در اين حديث مشخص است كه با يك نماز خواندن و توبه حد از مجرم ساقط ميشود !

موضوع قفل شده است