از این وسواس فکری دیگه کلافه شدم!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از این وسواس فکری دیگه کلافه شدم!

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

اما سوال ایشون:


نقل قول:

سلام این وسواس فکری موضوعیه که بارهاشنیدین و تو این سایت هم بارها مطرح شده امامن واقعاکلافه شدم و به اون جوابی که میخوام نرسیدم و نتونستم کلامشکلمو حل کنم.
تمام مشکل من اینه که این افکارگناه هستن یانه؟این افکار واقعا دارن منو آزارمیدن. افکاری درمورد خدا و اهل بیت(ع) و در مورد سایر افراد
واقعا حالمو بد میکنن.
بارهاشنیدم که گناه نیستن واسه همین هر بارمیان سراغم سعی میکنم بی خیال باشم و همین آرومم میکنه ولی بعضی وقتا رو اعصابه
انگاریکی باید مرتب بهم بگه این افکار گناه نیست و تا من آرامش پیداکنم خسته وکلافه شدم واقعاواقعا.
جدیدا که انگار این افکار مثلا دارم یه حدیث یا آیه ای رومیخونم اما انگار هر جاش تو ذهنم باب میلم نباشه حرفای خوبی به ذهنم نمیاد و حتی مثل قبل ناراحتم نمیشم:Ghamgin:میمونم بین حس اینکه فقط ازخودم بدم میادوهمه اش عذاب وجدان دارم
همه اش فکرمیکنم 50درصدم احتمال بدم بازخداواهل بیت ع منومیبخشن! چرادیگه مثل قبل ناراحت نمیشم تازه ته دلمم خوشحال میشه؟
اخه چرابایداینطورباشه من که عاشق اهل بیت ع بودم وهستم خیلی بدم میادازاین حرفاحتی خوابشم دیدم بهم گفته شدگناهن این حرفاوخدادیگه دوستم نداره چطورمیتونست اشتباه باشه خوابم درحالیکه به دوتاگناه دیگه اشاره شدومن بهش مبتلابودم
انگارهرمطلبی میخونم وبیشترمیدونم بیشترازارم میده مثلادررساله خونده بودم که اگه این افکاربه زبان بیادوعملی ویاحتی بااشاره نشان داده بشه گناهه ودرماه رمضان هم باعث بطلان روزه میشه این افکارحتی باعث شده منومجبورکنه به زبون بیارم این حرفاوشبهاتومثلاجایی سوال بپرسم یابااشاره بگم واقعاکلافه شدم واصلاروم نمیشه ازخداواهل بیت ع دیگه چیزی بخوام واقعاازدست خودم عصبانیم که دیگه حتی مثل قبل ناراحتم نمیشم
فقط بادوتاجمله میتونم خودمواروم کنم 1.گناه نیستند2.اگه گناه باشن خداواهل بیت ع بااستغفارمنومیبخشن


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

طاهر;412491 نوشت:
سلام این وسواس فکری موضوعیه که بارهاشنیدین و تو این سایت هم بارها مطرح شده امامن واقعاکلافه شدم و به اون جوابی که میخوام نرسیدم و نتونستم کلامشکلمو حل کنم.
تمام مشکل من اینه که این افکارگناه هستن یانه؟این افکار واقعا دارن منو آزارمیدن. افکاری درمورد خدا و اهل بیت(ع) و در مورد سایر افراد
واقعا حالمو بد میکنن.
بارهاشنیدم که گناه نیستن واسه همین هر بارمیان سراغم سعی میکنم بی خیال باشم و همین آرومم میکنه ولی بعضی وقتا رو اعصابه
انگاریکی باید مرتب بهم بگه این افکار گناه نیست و تا من آرامش پیداکنم خسته وکلافه شدم واقعاواقعا.
جدیدا که انگار این افکار مثلا دارم یه حدیث یا آیه ای رومیخونم اما انگار هر جاش تو ذهنم باب میلم نباشه حرفای خوبی به ذهنم نمیاد و حتی مثل قبل ناراحتم نمیشممیمونم بین حس اینکه فقط ازخودم بدم میادوهمه اش عذاب وجدان دارم
همه اش فکرمیکنم 50درصدم احتمال بدم بازخداواهل بیت ع منومیبخشن! چرادیگه مثل قبل ناراحت نمیشم تازه ته دلمم خوشحال میشه؟
اخه چرابایداینطورباشه من که عاشق اهل بیت ع بودم وهستم خیلی بدم میادازاین حرفاحتی خوابشم دیدم بهم گفته شدگناهن این حرفاوخدادیگه دوستم نداره چطورمیتونست اشتباه باشه خوابم درحالیکه به دوتاگناه دیگه اشاره شدومن بهش مبتلابودم
انگارهرمطلبی میخونم وبیشترمیدونم بیشترازارم میده مثلادررساله خونده بودم که اگه این افکاربه زبان بیادوعملی ویاحتی بااشاره نشان داده بشه گناهه ودرماه رمضان هم باعث بطلان روزه میشه این افکارحتی باعث شده منومجبورکنه به زبون بیارم این حرفاوشبهاتومثلاجایی سوال بپرسم یابااشاره بگم واقعاکلافه شدم واصلاروم نمیشه ازخداواهل بیت ع دیگه چیزی بخوام واقعاازدست خودم عصبانیم که دیگه حتی مثل قبل ناراحتم نمیشم
فقط بادوتاجمله میتونم خودمواروم کنم 1.گناه نیستند2.اگه گناه باشن خداواهل بیت ع بااستغفارمنومیبخشن

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
شرایط شما را درک می کنم و از خدای بزرگ مسئلت دارم هرچه سریعتر از تشویش ذهنی و وسواس فکری رهایی یابید.
در ابتدا شما را دعوت می کنم به مطالعه دقیقتر تاپیکهای مشابه و عملی کردن توصیه های مطرح شده.
مادامیکه حضرتعالی اراده همکاری نداشته باشید، و تحمل سختیهای این همکاری را به جان نخرید، انتظار بهبود و رهایی از این وضعیت، منطقی نیست.
مبارزه شما با وسواس خلاصه در بی اعتنایی است که البته برای مدتی سخت است و شما را آزار خواهد داد. اما این بی اعتنایی داروی نجات بخش شماست. رضای الهی در این است که شما نسبت به چنین افکاری بی اعتنا باشید و خود را سرزنش نکنید. سرزنش خود و توجه به این افکار نه تنها رضایت الهی را به دنبال ندارد که رضایت عدو مبین شیطان رجیم را در پی دارد و طمع او را در شما بیشتر می کند. پس با توکل به خدای بزرگ شروع کنید که ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

به یاد داشته باشید که از جمله شروط طاعت و معصیت و به تبع آن پاداش و عقاب، این است که آن فعل از روی انتخاب و اراده شکل بگیرد و از آنجایی که افکار وسواسی بی اختیار به ذهن خطور می کنند، نه تنها مستحق عقوبت نیستند که اصولا معصیت نیز به شما نمی آیند. مسلما چون شما وسواسید و بیش از حد به جزییات توجه می کند فرضیات وتبصره هایی به این قاعده خواهید زد و دنبال این خواهید بود که اثبات کنید موضوع شما متفاوت است و این احکام شامل شما نمی شود، اما بدانید همه اینها نیز خود مصداق و ناشی از وسواس شما هستند.
از نظر شرعی شما مکلفید تا بهبود کامل که ممکن است به شرط همکاری چندین ماه به طول بیانجامد، هر تبصره و احتمالی که به ذهنتان خطور کرد نسبت به آن بی اعتنا باشید. مدتی بی اعتنا باشید و مطمئن باشید هیچ اتفاق منفی با این بی اعتنایی نمی افتد، بلکه شما به سمت رهایی سوق می یابید.
خدای ما کریم تر از آن است که از شما به خاطر چنین موضوعاتی بازخواست کند چرا که آنجاییکه که بندگان معصیت او را می کنند حضرتش با ایشان از در رحمت و عفو و احسان رفتار می کند حال چه رسد به مواردی مانند شما.
بله این افکار گناه نیستند، بلکه حربه ای است در دست شیطان تا هم سلامت و آسایش را ز شما و اطرافیان سلب کند و هم شما را از مسیر توحید و بندگی دور سازد و قهقه به شما بخندد!!
مواظب باشید در زمین دشمن بازی نکنید. این امر با بی اعتنایی و حفظ خونسردی ممکن است.
در پایان لازم به یادآوری است در صورت تداوم چنین موضوعی، لازم است به صورت حضوری به یک روانشناس بالینی مراجعه بفرمایید.
جهت راهنمایی بیشتر نیز می توانید با شماره 09640 بخش مشاوره در تماس باشید.

برای شما مسئلت توفیق و بندگی دارم.

در دین به این حالت حدیث نفس میگویند و تا جایی که من تحقیق کرده ام از حضرت پیامبر و اگر اشتباه نکنم از کدام امام از حضرت علی منقول است که خدا گناه حدیث نفس را برداشته و در مفتیح الجنان نماز و ذکر حدیث نفس است

سلام

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ( سوره یس آیه 60)
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!

ضمن دعوت شما به اجرای توصیه‌های استاد امیدوار، پیشنهاد می‌‌کنم موارد مهم زیر را عمل کنید:

1- ذکر لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم یا لا اله الالله، یا هر دو را هنگام هجوم افکاری که شیطانی است در دل بگویید.
این توصیه علما برای حدیث نفس(یعنی مشکل شما) است. مداومت به این ذکر هنگام آمدن افکار شیطانی داشته باشید. افراد زیادی آنرا تجربه کرده‌اند.
.
2- همزمان به یک مشاور مجرب متدین که به عقائد شما احترام بگذارد مراجعه کنید.

3- اگر به درمان این وسواس اقدام نکنید، شیطان افکار وسواسی دیگری را به شما الهام می‌کند.

4- همیشه به هر بیماری به عنوان یک نعمت برای ارتقاء خود نگاه کنید و با توکل به خدا به دنبال درمان آن بروید تا رحمت واسعه خداوند را در این ابتلا پیدا کنید.( لاتقنطوا من روح الله)

3- از مشاور (متدین) خود شروع مطالعه‌ی کتب شهید مطهری، بر اساس یک سیر مطالعاتی شبیه آنچه که در وب سایت زیر آمده است، را بپرسید:

http://sheykh-shahid.blogfa.com/page/seyr

ذهنی که دارای چهارچوب فکری مستحکمی باشد با الهامات شیطان متذلذل نمی‌شود.

وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

[="Navy"]با سلام

ذکر و یاد اهل بیت علیهم السلام هم می‌تواند مؤثّر باشد چون امیر المؤمنین سلام الله علیه در حدیث اربعمائه فرموده‌اند:

«ذِکرُنا أهلَ البیت شفاءٌ مِن العلل والأسقام و وسواس الرّیب»

(یاد ما اهل بیت، شفای همه بیماری ها و وسواسِ شک، است)

(المحاسن، للبرقی، 62/1)

:Gol:

[/]

با سلام
در کنار پیشنهادهای کارشناس محترم و کاربران گرامی این کارو هم انجام بدید.

هروقت حرف بد به ذهنتون اومد شما هم تو فکرتون یه کلمه ی خوب جایگزین کنید مثلا به جای یه دشنام نعوذباالله به اهل بیت شما بگو نوکرتم یا عاشقتم.

یکی از دوستانم این مشکلو داشت که شکرخدا با تکرار ذکر لاحول ولا قوة الاباالله و لااله الاالله و این روشی که عرض کردم کلا برطرف شده.

خداوند همه ی مارو از شر شیاطین در امان نگه داره. ان شاالله

وبا آرزوی مؤفقیت برای شما که قلبتون مملو از عشق به خدا و اهل بیت علیهماالسلام هست.:Gol:

موضوع قفل شده است